محمدرضا تاجیک

پزشکیان نمی‌تواند دریچه‌ای بگشاید/ نخستین صحبت‌های تئوریسین ستادی چپ درباره پزشکیان

پزشکیان نمی‌تواند دریچه‌ای بگشاید/ نخستین صحبت‌های تئوریسین ستادی چپ درباره پزشکیان



محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های ستادی جریان چپ بالاخره سکوتش را درباره انتخابات شکست و درباره پزشکیان سخن گفت.

سرویس سیاست مشرق _ “محمدرضا تاجیک”، از تئوریسین‌های ستادی جریان چپ است که به همراه سایر همقطاران خود طی هفته‌های اخیر و در قبال انتخابات سکوت کرده بود.

تاجیک اما اخیرا سکوت خود را شکست و در مصاحبه با جماران به ترسیم وضعیت اصلاح‌طلبان و نامزدی پزشکیان پرداخت.

او اگرچه در بخش پایانی این گفت‌وگوی خود ادعا می‌کند که پزشکیان بیشترین رأی را دارد اما در لابه‌لای گفت‌وگو جملات مهمی را درباره اصلاح‌طلبان و نامزد آنها بیان می‌کند.

آنچه که می‌خوانید بخش‌هایی از گفت‌وگوی تاجیک در این باره است:

_(در بیان یک احتمال پیرامون پزشکیان) : فردی را وارد صحنه کرده‌اند که مطمئن هستند که از چارچوب‌ها و خطوط قرمز عدول نخواهد کرد، در روند کنونی گسست معناداری ایجاد نخواهد کرد، از ایستارها، هنجارها و قواعد عبور نخواهد کرد، فردی که استقلال خود را دارد، فردی که می‌تواند قومیت‌ها را به شکلی به حرکت درآورد، فردی که می‌تواند در میانه اصولگرایان و اصلاح‌طلبان بایستد و آن‌ها را پیرامون خود ساماندهی کند. اگر بخواهم با بیان بزرگی تصویری از این سناریو به‌دست دهیم، باید بگوییم که یک نوع «ادغام حذفی» پیشتر انجام شده است. بدین معنا که فرد در یک منظومۀ گفتمانی-سیاسی ادغام شده و امروز کاری که باید را انجام می‌دهد.

_چه باید کرد زمانی که از یک سو، فضای کنشگری فضای محدود و محصوری است، و از سوی دیگر، خودِ کنشگر(اشاره به پزشکیان) نمی‌خواهد یا نمی‌تواند خارج از چارچوب حرکت کند، نمی‌خواهد یا نمی‌تواند در و دریچه‌ای را بگشاید، نمی‌خواهد یا نمی‌تواند گسستی ایجاد کند، نمی‌خواهد یا نمی‌تواند گفتمان و جریان متفاوت و نویی ارائه کند، بلکه می‌خواهد تنها آنچه مغفول و مسکوت مانده و بالفعل نشده را فعال کند. اینکه در این سطح چگونه می‌توان آن قشر خاکستری خاص را به حرکت درآورد، برای من اکنون قابل تحلیل نیست.

_بالاخره نه اصلاح‌طلبان روح جدیدی در خود دمیده‌اند و نه کالبدی که در آن می‌خواهند رسوخ کنند، کالبدی است که آنان را زنده نگه دارد. لذا چندان نمی‌توانند در با صورت و سیرت متفاوت و نو و قابل اجماع بروز و ظهور داشته باشند. توجه داشته باشیم انتخاب گزینه‌های انتخاباتی اصلاح‌طلبان در شرایط کنونی، یک گام به جلو در جریان اصلاح‌طلبی نیست، بلکه یک گام به عقب این جریان است. گزینه‌های مطرح‌شده، هیچ‌یک در جریان اصلاح‌طلبی آوانگارد محسوب نمی‌شوند و به سقف این جریان نچسبیده‌اند، بلکه جایگاهی در میانه‌های جریان اصلاح‌طلبی قابل تعریف هستند. [1]

پزشکیان نمی‌تواند دریچه‌ای بگشاید/ نخستین صحبت‌های تئوریسین ستادی چپ درباره پزشکیان

*صحبت‌های تاجیک درباره رخوت جامعه رأی اصلاح‌طلبان و خنثی بودن پزشکیان بسیار محل تأمل است.

خاصّه از این حیث که تاجیک یک اصلاح‌طلب معمولی نیست و بلکه یک “چپ ستادی” است.

اگرچه تاجیک در همین صحبت‌ها نیز از ژن اصلاح‌طلبی خود تأثیر پذیرفته و ادعا می‌کند که پزشکیان بیشترین رأی را دارد اما پر واضح است که او نظر مثبتی به پزشکیان ندارد و مهمتر آنکه جامعه رأی اصلاح‌طلبان را نیز کنشگر تأثیرگذار ارزیابی نمی‌کند.

ما البته در رویکرد تحلیلی خود هرگز نفیا یا اثباتا نظری پیرامون مثبت یا منفی بودن حرف‌های تاجیک نداریم لکن از منظر کنشگری سیاسی و فهم مختصات وضع موجود؛ سخنان آقای تاجیک بسیار حائز اهمیت است…

آقای پزشکیان هرگز چیزی خارج از فضای ترسیم شده از سوی تاجیک نیست و به نظر می‌رسد جامعه آرای اصلاح‌طلبان نیز متوجه این حقیقت شده‌اند که پزشکیان نه تنها خارج از هیچ قاعده‌ای حرکت نخواهد کرد بلکه رویکردهای او با بخش اعظمی از مطالبات اصلاح‌طلبان در تضاد است.

پزشکیان نمی‌تواند دریچه‌ای بگشاید/ نخستین صحبت‌های تئوریسین ستادی چپ درباره پزشکیان

دقت شود که همین مختصات پیش گفته در سخنان تاجیک و تحلیل ماست که سردی محرزی را بر اردوگاه اصلاحات عارض کرده و شاهدیم که هیچ‌یک از بزرگان ستادی جریان اصلاحات نه تنها تا این لحظه حمایت خاصی از پزشکیان نکرده‌اند (و برای این مسئله هم دیگر شاید دیر شده است!) بلکه حتی همانطور که می‌بینیم در نقد او نیز سخن می‌گویند.

در نگریستن به احتمالات سیاسی باید به این گزینه هم توجه کرد که با توجه به مضامینی شبیه به آنچه که تاجیک گفته است؛ ‌ شاید پزشکیان با این وسوسه و تشویق مواجه شود که طی روزهای آینده و برای رأی آوردن؛ سخنان تندی را بر زبان بیاورد.

وسوسه‌ها و تشویق هایی که خبرهایی مثل حضور علی تاجرنیا، از متهمان فتنه 88 در ستاد پزشکیان آنها را تقویت می‌کند.

***

1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1634852

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پزشکیان نمی‌تواند دریچه‌ای بگشاید/ نخستین صحبت‌های تئوریسین ستادی چپ درباره پزشکیان بیشتر بخوانید »

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!



طالبان از آنکه تاکنون از سوی جامعه بین‌المللی و به‌ویژه از سوی همسایگان به رسمیت شناخته نشده کلافه گشته و به دنبال انجام اقداماتی در راستای اعمال فشار است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

******

روزنامه‌های امروز یکشنبه هفتم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که زیاده خواهی طالبان و پاسخ قاطع نیروهای مرزبانی ایران، تحلیل‌هایی از دستاوردهای سفر پادشاه عمان به ایران، و دوئل نهایی اردوغان و قلیچدار اوغلو در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

ماجراجویی طالبان که پس از دستیابی به حکومت در افغانستان به دنبال کسب مشروعیت داخلی است، به درگیری مرزی با ایران منجر شد. روز گذشته، در درگیری مرزی بین مرزبانان ایران با «افراد مسلح ناشناس» مرتبط با طالبان درمرز افغانستان، دو مرزبان ایرانی شهید شدند. این درگیری حوالی ساعت ۱۰ صبح همزمان با تعرض طالبان به مرز ایران اتفاق افتاد که در جریان آن یک نیروی طالبان هم کشته شد. این درگیری مرزی، همزمان با تشدید تنش‌ها بر سر حقابه ایران از رود هیرمند رخ داده است.

روزنامه هم‌میهن درباره حوادث روز گذشته در مرز ساسولی نوشته است:

با توجه به فضای به‌وجودآمده طی یک هفتۀ گذشته در رابطه با موضوع آب هیرمند شرایط بین ایران و افغانستان از فضای سوءتفاهم فراتر رفته و به سمت سوء‌ظن پیش رفته است. در ایران نیروهای انتظامی و نظامی و مرزی تحت یک انتظام و تابع دستورات مرکزی هستند، ولی در افغانستان به‌رغم اینکه مدت‌ها هم از حاکمیت طالبان گذشته، ما با حاکمیت یک گروه مواجه هستیم و حاکمیت یک دولت را در افغانستان نداریم و تصمیمات و اقدامات در افغانستان براساس تصمیمات سرتاسری نیست. اصلاً طالبان یک گروه قومی هستند که از چند طایفه تشکیل شده‌اند و هر طایفه هم در یک‌جا حاکمیت دارند. به‌طور طبیعی سفارت ما در کابل سعی می‌کند با آن سازمانی که در کابل مستقر است، ارتباط داشته باشد و ما نمی‌توانیم به صورت جدا با هر طایفه‌ای که بر یک منطقه‌ای مسلط است، ارتباط برقرار کنیم که آنها تأثیرگذار باشند.

این روزنامه نوشته است:

در بین طالبان هستند افراد و گروه‌هایی که به دنبال بالا رفتن تنش با ایران باشند. این یک نوع نخوت و بزرگ‌بینی است که الان در بین طالبان ایجاد شده و ناشی از آن فضایی است که دو سال پیش صداوسیمای ما هم به آن دامن زد که طالبان آمریکا را شکست دادند و سعی کردند فضای خروج آمریکا از افغانستان را به تصور شکست آمریکا از طالبان تبدیل بکنند. اکنون تبعات آن بزرگنمایی دامنگیر خودمان شده و این بزرگ‌بینی و نخوت در بین طالبان ایجاد شده که توانستند آمریکای ابرقدرت را شکست بدهند و طبیعتاً ایران هم دیگر برایشان موجودیتی ندارد.

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

روزنامه آرمان امروز نیز در گزارشی با عنوان طالبان را با قدرت دفاعی ایران آشنا کنید می‌نویسد:

جمهوری اسلامی ایران باید جوابی در خور به مقامات افغانستان بدهند تا حداقل از یاوه‌گویی‌های خود دست بردارند و همچنین به اصول مرزبانی هم توجه کنند تا بار دیگر چنین مشکلاتی رخ ندهد. پس از کناره‌گیری دولت پیشین افغانستان و با روی کار آمدن طلبان مرزهای شرقی ایران همواره آبستن حوادثی اینچنین بود. در این مورد و باتوجه به کری خوانی نیروهای محلی که حالا اداره کشور افغانستان را در دست گرفته‌اند نیاز است تا آنها را با سامانه‌های دفاعی ایران که غرب و اسرائیل را بیمناک کرده است آشنا کنیم!

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

روزنامه اعتماد نیز شمشر را از روی برای طالبان بسته و در گزارشی با عنوان علیه گردنکشی طالبان نوشته است:

ما در برابر طالابن نه منسجم عمل کرده‌ایم و نه جدیت کافی به خرج داده‌ایم. یعنی ما سراغ این رفته‌ایم که خدماتی در اختیار این گروه قرار بدهیم تا در برابر آن طالبان مرزهای ما را ایمن نگه دارند و از حضور آنها به عنوان عامل خروج امریکا از کنار مرزهای‌مان استقبال کرده‌ایم. همه می‌دانند که اگر امریکایی‌ها خودشان افغانستان را ترک نکرده ‌بودند، اساسا فضایی برای طالبان ایجاد نمی‌شد که در کابل به قدرت برسد. بین سال‌های ۱۳۸۱ تا ۱۴۰۱ که طالبان به قدرت بازگشت، حضور امریکایی‌ها در افغانستان مانع بازگشت طالبان به قدرت شده ‌بود و زمانی به قدرت رسیدند که امریکایی‌ها در خاک افغانستان حضور نداشتند.

اعتماد با اشاره به تحلیل ساختار قدرت در افغانستان می‌نویسد:

بر اساس آنچه من در تعقیب اخبار افغانستان دیده‌ام، جمهوری اسلامی ایران از عدم انسجام در برخورد با طالبان و فقدان قاطعیت در سیاستش در قبال افغانستان رنج برده است. دلیل این امر به درستی برای من روشن نیست، شاید در تهران این تصور وجود داشت که طالبان در ابتدای مسیر حکمرانی‌اش قرار دارد و با گذشت زمان وضع بهتر می‌شود یا شاید تعهداتی به ما داده ‌بودند که تعهدات امنیتی و محیط زیستی‌شان را در قبال ما عملی خواهند کرد.

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

شرق نیز در تیتر اول خود با عنوان پای دراز همسایه می‌نویسد:

دیروز مرز مشترک میان ایران و افغانستان به محلی برای ردوبدل‌کردن آتش میان نیروهای امارت اسلامی و مرزبانان ایرانی تبدیل شد و تصاویر مختلفی از منطقه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بیش از یک تیراندازی ساده و معمولی بود. طالبان که از یک سو با بسیاری از رفتارهایی که در عرف دیپلماتیک یا قوانین مرزبانی رایج، غریبه است و از سویی دیگر حاضر نیست حقابه ایران از هیرمند را بدهد، این روزها در مرز در حال خط‌ونشان‌کشیدن برای کشاورزان ایرانی است، با پاسخ قاطع نیروهای مرزبانی ایران مواجه شده است.

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

روزنامه فرهیختگان با روان شناسی ساختار طالبان نوشته است:

طالبان از آنکه تاکنون از سوی جامعه بین‌المللی و به‌ویژه از سوی همسایگان به رسمیت شناخته نشده کلافه گشته و به دنبال انجام اقداماتی در راستای اعمال فشار است. آنها می‌خواهند به همسایگان بگوید از گذشته خود دست کشیده‌اند و منشا مشکلات امنیتی نخواهند بود اما اگر تصمیم بر عدم پذیرش‌شان باشد، به سمت اقدامات ضدامنیتی متمایل خواهند گشت. شروط متعدد کشورهای منطقه برای به رسمیت شناختن امارت اسلامی که اجرای آنها برای طالبان دشوار است، این کشور را به تغییر روش جلب پذیرش از روش اقناعی به اجباری وا داشته است. درگیری‌های مرزی کنونی به جنگ نمی‌انجامد. در صورت بروز تهدیدات امنیتی در مرز با افغانستان، زمینه‌های پیگیری منافع وجود دارد. طالبان یکپارچه نیست، در داخل این کشور گروه‌های معارض زیادی وجود دارد و به لحاظ اقتصادی این کشور به تهران وابسته است. در صورت اصرار طالبان به اقدامات خارج از عرف، تحرکاتی از سوی تهران انجام خواهد شد.

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

نه انتخابات، نه اعتراضات!

کانال تلگرامی امتداد (ارگان حزب اتحاد ملت) یادداشتی را منتشر کرده که در آن اعتراضات خیابانی را نتیجه ناامید شدن مردم از صندوق رأی دانسته است. در این یادداشت خواسته‌های آشوبگران تحریف شده و به جای آن خواسته‌های اصلاح‌طلبان بیان شده و اهل آشوب هم مردم نامیده شده‌اند!

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است!

روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه با اشاره به این خبر نوشته است:

اینکه ارگان حزب تندروی اتحاد ملت آشوب‌ها را شکست‌خورده می‌داند، قابل تأمل است. گرچه که هدف آشوب‌ها به استناد سخنان و شعارها و مواضع لیدرها و حامیان «زن، زندگی، آزادی»، نه حل مشکلات اقتصادی یا رابطه بهتر با دنیا، بلکه براندازی جمهوری اسلامی بود. اینکه اصلاح‌طلبان دنبال چسباندن شعارها به عنوان خواسته‌های معترضان (بخوانید اغتشاشگران) هستند، نشانه ضعف جریان اصلاحات است که خود را خالی می‌بیند و دنبال قوی نشان دادن خود از این مسیر است.

گفتنی است حزب اتحاد ملت به دنبال تحریم انتخابات مجلس امسال است.

اخیراً محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاح‌طلب نیز طی یادداشتی نوشته بود که سیاست‌نامه نویسی و اندرزگویی خطاب به حاکمان دیگر در ایران جایی ندارد و مسئولان و حاکمان اندرز نمی‌پذیرند و….

این هر دو جا یادداشت، با ناامیدسازی مخاطب از اصلاح و انتخاب و اندرزگویی برای رفع هر آنچه آن را مشکل می‌داند، او را به سوی شورش‌هایی با هدف براندازی دعوت می‌کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

با شرارت طالبان در کنار مرزهای ایران چه باید کرد؟ / حزب اتحاد ملت: اغتشاشات و انتخابات دو روی یک سکه است! بیشتر بخوانید »

سبد معیشت فردا نهایی می‌شود

سبد معیشت فردا نهایی می‌شود



عضو شورای عالی کار با بیان اینکه سبد معیشت کارگران فردا تعیین می شود، گفت: روز جمعه جلسه شورای عالی کار برگزار می‌شود و به احتمال زیاد رقم نهایی برای افزایش دستمزد کارگران اعلام خواهد شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدرضا تاجیک در مورد زمان تعیین سبد معیشت کارگران، اظهار کرد: هفته گذشته دولت در مورد سبد معیشت به جمع بندی رسید این هفته نیز عدد ۱۲ میلیون و ۴۷۹ هزار و ۵۰۰ تومان برای سبد معیشت از سوی کارفرمایان و دولت اعلام شد اما گروه کارگری شورای عالی کار این عدد را قبول نداشته و بنابراین فردا جلسه در مورد تعیین سبد معیشت برگزار می‌شود و عدد نهایی اعلام خواهد شد.

عضو کارگری شورای عالی کار افزود: تاکید نمایندگان کارگران بر تعیین حقوق بر اساس تورم و سبد معیشت است حتی سال گذشته که بالای ۵۰ درصد حقوق کارگران افزایش یافت اما باز هم شاهد عقب ماندگی دستمزد بودیم.

وی ادامه داد: تورم بالای ۴۰ درصد است بنابراین نمی‌توان افزایش حقوق را با درصدهای پایینی بست.

تاجیک در مورد اینکه آیا حقوق بالای ۲۰ درصد افزایش خواهد یافت، گفت: با توجه به شرایط موجود و نرخ تورم باید حقوق و دستمزد به اندازه کافی افزایش یابد.

عضو کارگری شورای عالی کار تصریح کرد: روز جمعه ساعت ۹ صبح جلسه شورای عالی کار برگزار می‌شود به احتمال بسیار زیاد رقم نهایی برای افزایش دستمزد کارگران اعلام خواهد شد.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سبد معیشت فردا نهایی می‌شود بیشتر بخوانید »

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"



برخی حامیان آشوب و فرماندهان فتنه آینده از هم‌اکنون سور و سات لازم را برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده” مهیا کرده‌اند…

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

“چون دوست،‌ دشمن است؛ شکایت کجا بریم؟!”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

علی ربیعی، فعال اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت اعتدال در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا که گویا در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن انجام شده با بیان اینکه انقلاب۵۷ یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر و نتیجه خواسته‌های انباشت شده چند نسل بود(!) اظهار کرده است: این نگرانی وجود دارد، آنچه که موجب انقلاب شد، بار دیگر در جامعه بازسازی نشود.

او همچنین می‌افزاید: انقلاب باید بتواند مدام آرمان‌ها را بازتبدیل کرده و پاسخگو و حل‌کننده مسائل نوین باشد.

ربیعی در ادامه می‌گوید: زمانی که جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند، حذف شوند، به طور طبیعی شکاف ایجاد شده و در نهایت به حذف و کنار گذاشتن مردم و سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود. بنابراین یکی از راه‌های بی‌بدیل جبران این اشتباهات، بازگشت به انتخابات به‌گونه‌ای است که همه بتوانند در آن حضور یافته و سلایق خود را در یک سبد بزرگ بیابند.

این چهره امنیتی اصلاح‌طلب در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز تصریح می‌کند: بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در روزهای اول بازداشت شده بودند، بر اساس اطلاعی که من دارم هیچ‌گونه سابقه‌ای نداشتند و این نشان می‌دهد که این صدا، یک صدای طبیعی بود.[1]

*پیرامون صحبت‌های کنایه‌آمیز ربیعی تحلیل‌های مهمی وجود دارد که خوانش آنها ضروریست:

یکم: این طعنه که می‌گوید: “انقلاب اسلامی یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود” به این معنیست که این ضرورت مجددا می‌تواند ایجاد شود! کما اینکه می‌بینیم ربیعی در ادامه به همین مسئله اشاره و تصریح می‌کند که امکان بازسازی علل موجده انقلاب وجود دارد.

البته چنین امکانی درباره هر انقلابی وجود دارد. اما فضای طعنه آنجاست که ربیعی نمی‌گوید این ضرورت (بازسازی علل موجده انقلاب) هنگامی رخ می‌نماید که انقلاب از مسیر شعارهای اصلی خود یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خارج شود.

به دیگر سخن، مادام که انقلاب اسلامی بر مسیر آرمان‌های خود در حرکت باشد نه تنها بر قوت آن افزوده خواهد شد بلکه هیچ احتمال عقلانی درباره ضرورت یافتن رفورم بروز نمی‌یابد.

ضمن اینکه مسئله بازتبدیل آرمان که ربیعی آنرا مطرح می‌کند نیز به لحاظ فلسفی یک مسئله غلط است. زیرا آرمان یک مقوله قابل تبدیل نیست و یک ملت و یک انقلاب همواره باید در طول تاریخ خود به سمت آرمان‌ها در حرکت باشد اگرچه نتواند بصورت کامل به این آرمان‌ها دست یابد.

لذاست که می‌توان گفت طعنه درباره بازسازی اصول موجده انقلاب در شرایطی که نظام دقیقا بر مدار اصلی خود در حال حرکت است؛ نه یک هشدار بلکه زمینه‌چینی برای آشوب یا براندازی است.

دوم: ربیعی می‌گوید: جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند نباید حذف شوند و همه باید بتوانند سلایق خود را در سبد اسامی نامزدهای انتخاباتی ببینند!

این حرف غلط نیز در حالی است که جریان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب سمپات کم نداشت. اما نظام اسلامی و عقلای کشور دانستند که این افراد؛ بی‌عقل، خونریز و معارض انقلاب هستند و لذاست که دست به حذف آنها زدند. نظیر این اقدام را می‌توان به موضع سلبی امام خمینی(ره) درباره تشکل نهضت آزادی هم تعمیم داد.

در واقع ربیعی با این اظهارات مشغول پوپولیسم شده است و حرفی را می‌زند که اگرچه ظاهری شیک دارد اما پر واضح است که در دامان آن خطرات بزرگی برای مردم و نظام نهفته است.

بیان پاسخ برای این شبهه هم ضروریست که در منطق دموکراسی هنگامی که فردی نامزد مطلوب خود را در انتخابات نمی‌یابد بایستی به گزینه‌های نزدیکتر به آرمان خود رأی بدهد.

سوم: خطرناک‌ترین بخش اظهارات ربیعی اما تأکید اوست بر اینکه اعتراضات اخیر یک صدای طبیعی بود!

لکن ربیعی باید پاسخ بدهد که این چه صدای طبیعی بود که ده‌ها بسیجی و پلیس و حافظ امنیت را در کف خیابان سلّاخی کرد، به قتل صبر می‌کشت، اموال مردم را آتش می‌زد،‌ بهانه‌اش غیر منطقی بود و هیچ مانیفست عقلانی‌ای هم نداشت؟!

آقای ربیعی که سابقه امنیتی دارد چطور می‌تواند مدعی طبیعی بودن (بخوانید منطقی و اجتماعی بودن) صدایی شود که در کف دانشگاه شعار رکیک می‌داد؟!

این صدای برآمده از طبیعت جامعه بود یا صدای توأمان فریب‌خوردگی و اوباش‌گری؟!

در هشدارها و تأملات تفکر عقلانی و اسلامی ممکن است فردی یک کار درست ظاهری را انجام دهد اما در باطن دچار اعوجاج باشد. نظیر حضور آقای ربیعی در راهپیمایی 22 بهمن که اقدامی پسندیده و در خور تحسین است لکن وقتی صحبت‌های او را می‌شنویم؛ به یک جهان پر از اعوجاج می‌رسیم که از منتهی‌الیه آن قرار است انقلابی علیه انقلاب اسلامی رخ‌نمون شود!

لذاست که باید از این قبیل رفتارها عبرت گرفت و درون و برون را با مسیر دین خدا و عقلانیت تنظیم کرد.

***

سور و سات تاجیک برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های جریان چپ و از حامیان آشوب، به تازگی طی یادداشتی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، مدعی شد که مسئولان کشور اهل دیدن واقعیت نیستند.

او سپس می‌نویسد:

“واقعیت‌های سرکوب‌ شده و تحت ‌انقیاد و رویت‌ناشده، سر به شورش برداشته‌اند و خشونت‌بار در حال فتح دژهای ذهنی هستند. با بیانی لکانی، واقعیت‌ها در صورت و سیرت «امر واقع» ظاهر شده‌اند و انحصار و اقتدار بازنمایی و سخن ‌گفتن از خویش (واقعیت) را، از نظم نمادین مسلط دریغ داشته‌اند. واقعیت‌ها، جشنِ جنبش برپا کرده‌اند و در هر کوی و برزنی نشان و نشانه‌ای از خود بر در و دیوار ذهنی مردمان شهر نقش کرده‌اند. از هر پرده و حجاب برون افتاده‌اند، وارد ساحت نگاه و احساس و زبان همگان شده‌اند و نقل و نقل هر مجلس و محفل و هر جمع و جمعیت شده‌اند. واقعیت‌ها، از خود زبانی یافته‌اند و از نهان‌ها پرده‌ها برداشته‌اند و در خموشی، گفتِ خویش اظهر می‌کنند.“[2]

*تاجیک پیش از این و در بحبوحه اغتشاشات نیز گفته بود که این اغتشاشات “جشن جنبش” است و خشونت آن نیز خشونتی الهیاتی است.

ضمن اینکه او از کسانی است که با لحنی تشویق‌گون تأکید دارد آشوب‌ها مجددا تکرار خواهد شد. (ما نیز چنین دأبی داریم. با این تفاوت که ما آنرا محکوم می‌کنیم، معتقدیم زمینه‌های آن باید مسدود شود و برای معترضین نیز راه حل صندوق رأی را پیشنهاد می‌دهیم نه اینکه همانند تاجیک مشوق خیابان‌ها شویم!)

تاجیک همچنین از زیر و رو شدن اوضاع-در آینده و با پشتوانه آشوب و آشوبگران- نیز سخن رانده است.[3]

باید به مردم عزیز ایران این نکته را صادقانه عرض کرد که وقتی کسی از جماعت اراذل و اوباش و از کسانی که خصلتشان کشتن به صبر است؛ با ایما و اشاره و حتی سکوت حمایت می‌کند، هیچ شماتتی ندارد و حتی حرکت وحشیانه‌ی آنها را “جشن جنبش” می‌نامد یعنی کسی در هنگامه خواب خواص و چشمان ناظر مشغول جمع کردن هیزم برای آتش فتنه است و در حالی که کسی متوجه نیست؛ تقلا می‌کند تا اوباش را به خط کند و آنها را مسلح‌تر از قبل به میدان بفرستد.

کسی اگر متوجه این توطئه شوم باشد؛ بسته به موقعیتی که دارد با آن برخورد می‌کند.

اگر شخصی عادی باشد متوجه خطر می‌شود و سعی می‌کند از هر فتنه خیابانی به دور باشد.

اگر یک فرد سیاسی باشد به عرصه جهاد تبیین ورود می‌کند و بافته‌های امثال تاجیک را پنبه می‌کند.

و اگر یک شخص مسئول باشد؛ بسته به مسئولیتی که دارد در بازه “خدمت اقتصادی به مردم تا برخورد امنیتی با دشمنان مردم” فی‌الفور وارد عمل خواهد شد.

بدانیم و باور کنیم که خطر “فتنه اقتصادی” با عملگری برخی رجال حاضر در ستاد هسته سخت اصلاحات جدی است فلذا باید بیش از این به همه‌ی مردم گفت که راه حل مشکلات؛ خیابان نیست بلکه “رأی خوب” در صندوق رأی است.

***

عطریانفر: این یک نگاه تسامحی بود نه عفو!

ناجوانمردی در حق “عفو رهبری”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمد عطریانفر، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون عفو رهبری برای محکومان اغتشاشات اخیر گفته است:

“باید از این رویکرد حاکمیت برای عفو استقبال کنیم ولی به حاکمیت هم بگوییم که نگاه پیشگیرانه داشته باشد و هرکدام از عناوین اتهامی را براساس قوانین موضوعه خود بررسی کند تا دیگر در ادامه نیازی به وجود نگاه تسامحی نداشته باشد. من معتقدم که اگر نگاه آسیب‌شناسی و پیشگیرانه‌ای وجود داشته باشد، دیگر نیاز نیست که از ظرفیت رهبری برای عفو استفاده کنیم.“[4]

*آقای عطریانفر باید بداند که عفو مقام معظم رهبری هرگز یک “تسامح” نبود و بلکه صرفا یک بخشش از موضع اقتدار بود.

چه اینکه تسامح در حیطه ولی فقیه هیچ جایی ندارد و بلکه برای رهبریت یک جامعه “سیّئه” محسوب می‌شود. زیرا هیچ مسئولی در نظام اسلامی حق ندارد از حق مردم با تسامح بگذرد و برخورد با هنجارشکنان و کسانی که زمینه ناامنی را ایجاد کرده‌اند نیز در زمره حقوق مردم است.

دستور اخیر رهبر معظم انقلاب برای عفو؛ نظیر سایر فرامینی است که ایشان همه‌ساله در برخی اعیاد و مناسبت‌ها برای زندانیان و محبوسین روا می‌دارند و بر اساس اختیارات ولایی خود “امر عفو” را صادر می‌کنند.

لذاست که می‌توان گفت آقای عطریانفر با این اظهار نظر خود در حالت خوشبینانه مرتکب ناشکری و تحلیل غلط در قبال دستور حکومتی رهبر انقلاب شده‌اند.

همچنین است که باید دانست تمامی دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر بر اساس نصوص قانونی و وظائف ذاتی نهادهای حافظ امنیت کشور دستگیر شده‌اند (مثال‌های نقض البته باید پیگیری شود) و رواداری تسامح در قبال اینان یک کار غیر عقلانی است که صرفا حاکمانِ در معرض اضمحلال تن به آن می‌دهند.

لکن عفو رهبری هرگز به معنی نقض یا زائد بودن هیچ قانونی نیست و همانطور که از اسم آن پیداست؛ به معنی گذشتی است که در حیطه ولایت فقیه قرار دارد و هرگز به معنی عدول از حق مردم و امنیت کشور هم نیست.

خواص حق دارند که برخی مقولات را ندانند اما هنگامی که حقیقت یک مسئله روشن می‌شود؛ بایستی سریعا اشتباه و موضع غلط خود را اصلاح کنند. بماند که به نظر می‌رسد تسامح نامیدن عفو مقام معظم رهبری یک ناجوانمردی نیز هست.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1329628

2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-596585

3_ mshrgh.ir/1458176

4_ isna.ir/xdNkQX

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری" بیشتر بخوانید »

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!


محمدرضا تاجیک

پدیده “دانشجویان فحاش” در کدام مکتب رشد کردند و استادان آنها چه کسانی بوده‌اند؟!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

 

انکار “عقلانیت نسلی” برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

هادی خانیکی، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب به تازگی در یک مصاحبه پیرامون اغتشاشات اخیر گفته است: به نظر می‌رسد، در سال‌های اخیر در کشورمان، دچار یک نوع مواجهه مخاطره‌آمیز نسلی شده‌ایم، چراکه این نسل جدیدی که از جامعه شبکه‌ای تغذیه کرده، زندگی‌اش را در یک پارادایم جدید تعریف کرده است. این انگاره یا مدل ذهنی امروز عوض شده ولی نسل قدیم به خوبی این تغییر را نپذیرفته است.

به گزارش مجاهدت از اعتمادآنلاین، او سپس می‌افزاید: این نسل در نمایش فرق می‌کند، در شعر، موسیقی، سینما، سبک زندگی، اوقات فراغت و…فرق می‌کند. او در جست‌وجوی آن است که این تفاوت‌هایش دیده شود.اما می‌بیند در عرصه‌های مختلف وقتی به رسمیت شناخته می‌شود که در هیئت و قیافه نسل قدیم قرار داشته باشد نه در هیئت و قیافه خودش. در جست‌وجوی آن است که هستی فرهنگی‌اش، اجتماعی‌اش، سیاسی‌اش و … دیده شود و ورود کند به مرکز تبادل امتیازات. همانجایی که امروز به صورت تبعیض‌آمیز و رانتی امتیازات توزیع می‌شوند. همانجایی که بعضی به حاشیه رانده می‌شوند و برخی دیگر به متن. این حس به حاشیه رانده شدن می‌تواند منشا اعتراضات اخیر تلقی شود. حسی که در بروکراسی اداری، دانشگاه‌ها، بازار، مدارس، سبک پوشش، حجاب و…وجود دارد. تداوم این نظام نابرابر توزیع امتیازات به نفع نسل قدیم، اعتراضات را تشدیده کرده است، باید توجه داشت، مساله شبکه‌ای شدن و تقاضاهای این نسل تنها خاص ایران نیست، اما بد مدیریت کردن این نسل است که مختص ایران است و مشکل به وجود می‌آورد.[1]

*یکی از رخدادهای تلخ تحلیلی که طی هفته‌های اخیر شنوای آن بودیم؛ “انکار عقلانیت نسلی” و قطبی‌سازی بین نسل جدید و قدیم بود.

به دیگر سخن اینکه دیدیم و شنیدیم که عده‌ای از افرادی که ذهن آنان دائما در اتمسفر خیابان و اغتشاش و القای ناکارآمدی نظام پرسه می‌زند؛ دائما از این گفتند که آنکه پا به خیابان گذاشته “اکثریت نسل جوان ایرانی” است که پارادایم نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارد و در پی اثبات خویش است!

این در حالی است که به گواه تمام اسناد و مدارک و شواهد؛ آنها که به خیابان آمدند یک اقلیت کاملا محض و در برخی شهرها یک اقلیت انگشت‌شمار بودند که جمعیت آنان نیز شامل مخلوط اراذل و اوباش، منافقین و تعدادی جوان فریب خورده بود.

اکنون آیا رواست که عده‌ای عقلانیت اصیل مبنی بر محدود بودن تعداد و فریب خوردگی اینان را به کناری گذاشته و برنشسته بر مشتی اطلاعات غلط و القائات عجیب؛ شروع به بیان کلیات ابوالبقا پیرامون چیزی به نام خصلت‌های آنارشیک نسل جدید می‌کنند؟!

جدای از این چرا انکار می‌کنند که بخش زیادی از امنیت امروز ایران بر شانه‌های همین نسل‌های جدید حمل می‌شود؟!

چه کسی در خیابان‌ها مقابل جماعت اوباش و فریب خورده ایستاد و اجازه نداد اموال کشور و نوامیس مردم در آماج تاخت و تاز این عده قرار گیرد؟!

شهید عجمیان و شهید علی‌وردی و سایر شهدای جوان عرصه امنیت که همگی از نسل‌های جوان بودند در کجای تحلیل امثال آقای خانیکی قرار دارند؟!

بدیهیست که نسل جدید با توجه به ابزارهای جدید ارتباطی می‌تواند ظهور و بروزهای متفاوتی داشته باشد. اما این ظهور و بروز متفاوت هرگز به معنی الزام ذبح عقلانیت یا به رسمیت شناختن بی‌قانونی نیست و بیش از همه ریش سفیدان و رجال سیاسی هستند که بایستی متوجه این عقلانیت‌های بدیهی در حکمرانی پیشرفته باشند.

البته یک نظر بدبینانه هم در این میان وجود دارد و آن اینکه عده‌ای با به رسمیت شناختن آنارشیسم و حبذا گفتن به رفتارهای غلط؛ قصد سربازگیری برای فتنه‌های آینده را دارند…

پیش از این، محمدرضا تاجیک، دیگر چهره تئوریسین اصلاح‌طلب نیز در اظهاراتی عجیب، بدون اشاره به پیوست الزامی عقلانیت؛ از “حق کنش به هر قیمتی” برای انسان‌های جامعه سخن گفته بود![2]

***

“اراذل و اوباش” یا مردم؟

سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

علی شکوری‌راد، سخنگوی جبهه اصلاحات و عضو کادر حزب اتحاد ملت در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد گفته است:

“برای اصلاح‌طلبان این موضوع که حکمرانی با شاکله و رویکردهای کنونی قابل قبول مردم نیست و باید اصلاح شود، اصلی اساسی است. این مجموعه در عین حالی که خواهان از میان رفتن اصل نظام نیست، وضعیت فعلی را منطبق بر خواست اکثریت مردم نمی‌داند. در واقع وضعیت امروز مورد قبول مردم نیست و مردم گونه‌ای دیگر از حکمرانی را طلب می‌کنند. افراد و جریاناتی که مدیریت کشور را به دست گرفته‌اند، برخلاف اهدافی عمل می‌کنند که مردم به خاطر آنها انقلاب اسلامی را شکل دادند.”[3]

*اگرچه واضح بود که اصلاح‌طلبان پس از تحریم انتخابات، رسما و علنا به سمت براندازی حرکت خواهند کرد اما مع‌الوصف بنا به دلائل آشکار و قابل اثباتی باید بیان کرد که منظور شکوری‌راد از “الزام تغییر در وضعیت فعلی و روی کار آمدن گونه‌ای دیگر از حکمرانی” همان تغییر اصل نظام است و شکوری‌راد در باب اینکه منظور اصلاح‌طلبان از میان رفتن اصل نظام نیست؛ حقیقت را نمی‌گوید!

چه اینکه در نظام جمهوری اسلامی ایران همه چیز قابل تغییر است به جز روح اسلامی قانون اساسی و اصل ولایت فقیه. آقای شکوری‌راد نیز بهتر از هر کس دیگری این اصول را می‌داند و باز هم خوب آگاه است که وضع عمومی کشور ثمره کارنامه دولت‌های مختلف است. دولت‌های مختلفی که اتفاقا شکوری راد و دوستانش سهم بسزایی در اکثریت آنها داشته‌اند.

اکنون اگر مراد او تغییر در اجرائیات دولت یا تقنین مجلس است که طبعا این تغییر همواره در حال انجام و رو به بهبودی است. پس چه نیازی است که شکوری راد اصرار کند منظورش تغییر همه چیز جز اصل نظام است؟!

این پارادوکس نشان می‌دهد که آقایان همان اصل نظام و ماهیت اسلامی نظام را هدف گرفته‌اند و از همین روست که یک بار حجاریان زبان به نعت لیبرالیسم می‌گشاید، یک بار فیاض زاهد از این می‌گوید که ما اصلاح‌طلبان خاطره خوبی از انقلاب 57 نداریم، یک بار عباس عبدی بین نظام جمهوری اسلامی و رژیم پهلوی این‌همانی ایجاد می‌کند، روز دیگر محمدرضا تاجیک از آفت‌زدگی نظام می‌گوید و فی‌الجمله نیز شاهدیم که در هر فتنه و اغتشاشی دست هدایتگر اصلاح‌طلبان آشکارا به چشم می خورد.

جالب است که شکوری‌راد در حالی از الزام تغییر حرف می‌زند که جبهه متبوع او صراحتا دست به تحریم انتخابات زده است و اکنون مردم باید از این آدم‌ها بپرسند جریانی که دست به تحریم انتخابات می‌زند؛ چگونه می‌تواند از تغییر سخن بگوید الّا اینکه در زیر لباس خود سلاح پنهان کرده باشد.

از همین روست که برخی معتقدند سیر کلی حرکت اصلاح‌طلبان به سمت ایجاد “فتنه کلان” است و مردم و خواص باید بدانند که در پس این لفاظی‌ها پیرامون لزوم تغییر، القای اکثریت بودن و زیبایی صدای خیابان که علی ربیعی به آن اشاره کرده است[4]؛ یک فتنه بزرگ، دامنگیر و خونبار قرار دارد که راه رفع آن در وهله اول “جهاد تبیین” و بیان دستاوردهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف سیاسی، دفاعی، اقتصادی، حکومتی و اجتماعی است.

دقت شود که جدای از نیت شکوری‌راد که احتمالات پیرامون آنرا بررسی کردیم اما بیان این نکته هم ضروری به نظر می‌رسد که آقایان در یک فضای تخیّلی به نقد حاکمیت و حکمرانی نشسته‌اند و نمی‌فهمند که وقتی اکثریت مردم در حال اجرای قوانین موضوعه کشور هستند، امنیت کشور در تعادل است و اغتشاش عده‌ای فریب‌خورده و اوباش نیز در هاضمه اتوریته کشور محو می‌شود؛ پس ادعای نخواستن حکمرانی از سوی مردم در واقع یک حرف عوامانه است که “اراذل و اوباش” را مردم معرفی می‌کند.

***

از مکتبی که “دانشجویان فحاش” را تربیت کرد…

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند!

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های چپ، طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد با تأکید بر درست سخن گفتن و سخن درست گفتن اما نوشته است:

“شاید در این شرایط، صلاح ملک و مملکت در آن باشد که بانیان وضع موجود، حداقل زبان در کام گیرند تا بوی نای زبان کپک‌زده و آفت‌زده آنان بیش از این بر عمق جان مردمان آتش نیفکند”![5]

*پارادوکس موجود بین تأکیدات تاجیک بر درست حرف زدن با ادبیات شداد و غلاظی که در پاراگراف آخر یادداشت او می‌خوانیم به راحتی روشن می‌کند که این یادداشت هم پرده دیگری از نمایش تاجیک در جریان اغتشاشات اخیر است.

نمایشی که یک روز مخالفان تحلیلی خود و آنها که حوادث خیابانی اخیر را اغتشاش می‌خواندند؛ “سگ مسلک” خطاب کرد، روز دیگر خواستار رواداری “حق کنش” برای جامعه بدون هرگونه عقلانیتی شد و در مقطعی دیگر نیز وعده “رخداد در راه” یا همان فتنه اقتصادی را داد.

تاجیک پیش از این و سال‌ها قبل نیز مدعی آفت زدگی حکومت ایران شده بود.[6]

نکته قابل تأمل دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن اینکه انتظار بود تاجیک بعنوان بزرگتر و ریش سفید یک جریان خاص سیاسی به جوان‌ترهای پیرامون و هم‌مسلکان خود می‌گفت اگر نظام اسلامی در جریان حوادث اخیر بین فریب‌خوردگان و اراذل و اوباش تمایز قائل شد، اگر 90 درصد دستگیرشدگان آزاد شدند، اگر رهبری بر “جهاد تبیین” اصرار دارند و اگر پدیده “دانشجویان فحاش” از میان جامعه مخاطب امثال تاجیک برخاست نه از پیکره اکثریتی مردم؛ تمام اینها نشانه سخن درست و درستی سخن نظام اسلامی است اما می‌بینیم که او واژگان و مفاهیم را به مسلخ کشانده است تا درشت‌گویی خود علیه نظام اسلامی و حاکمیت معقول آن را توجیه کند.

همه باید بدانیم که سیاست‌ورزی عقلانی هرگز جای رذیلت نیست و در چنین سیاستی است که نمی‌توان نیات و اغراض زشت را در لفافه کلمات پنهان کرد…

***

1_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-582033

2_ mshrgh.ir/1434234

3_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193269

4_ mshrgh.ir/1430662

5_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/193206

6_ 598.ir/001ptJ

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انکار "عقلانیت نسلی" برای مسخ دهه‌هشتادی‌ها/ سخنگوی اصلاح‌طلبان: مردم این حکمرانی را نمی‌خواهند! بیشتر بخوانید »