به گزارش مجاهدت از مشرق، کوشک کتاب در این دوره از نمایشگاه کتاب تهران، میزبان اولین نشست متنخوانی با حضور محمدرضا سرشار یکی از نوستالژیکترین چهرههای ادبی و فرهنگی بود. فضای سبز رنگ کوشک با طراحی سروهای طلایی سربرافراشته حس آرامش را منتقل میکرد؛ آرامشی که با صدای گرم محمدرضا سرشار توامان شده بود.
مجری برنامه در ابتدای مصاحبه با یاد کردن از خاطرات کودکی خود از برنامه پرطرفدار «قصه ظهر جمعه» گفتوگو را آغاز کرد و اولین سوالش نقطه شروع فعالیتهای محمدرضا سرشار بود.
نویسنده کتاب «آن یتیم نظرکرده» در پاسخ گفت: هنوز یک هفته از تاسیس رادیو در ایران نگذشته بود که بعد از اخبار رسمی، اولین برنامه غیررسمی رادیویی «قصه ظهر جمعه» از سال ۱۳۱۹ همزمان با اولین روزهای تاسیس رادیو، کلید خورد و تا پیروزی انقلاب اسلامی این برنامه ادامه داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سال ۶۰ تا ۸۴ به مدت ۲۴ سال گوینده این برنامه بودم و بعد از سال ۸۴ تصمیم گرفتم به کارهای خودم برسم و استعفا دادم.
سرشار گفت: همیشه سعی میکردم مخاطب این برنامه را نوجوانان در نظر بگیرم و دنبال قصههایی بودم که به مذاقشان خوش بیاید. محتوای این برنامه بیشتر از متون کهن ادبی و قصههای عامیانه بود. داستانهای پوریای ولی از محبوبترین قسمتهای برنامه «قصه ظهر جمعه» بود که میان مردم پرطرفدار و محبوب بود.
این قصهنویس کشورمان افزود: آن زمانها یادم است که پشت مینیبوسها و اتوبوسهایی که در شهر در حال تردد بودند، اشعاری از داستان پوریای ولی نوشته شده بود که یکی از معروفترین آن اشعار «افتادگی آموز اگر طالب فیضی/ هرگز نخورد آب زمینی که بلند است». حتی پس از این برنامه انیمیشن پوریای ولی ساخته و داستانهای زیادی از آن اقتباس شد.
در ادامه، مجری برنامه از نسل جدید داستاننویسانی پرسید که شاگردان او هستند و وی در پاسخ بیان کرد: بنده تا قبل از انقلاب اسلامی ایران، چهار کتاب نوشته بودم و پس از آن در برنامه «قصه ظهر جمعه» به طور جدیتر فعالیت کردم. یکی از اهتمامها زمانی که مسئول گروه کودک و نوجوان بودم، این بود که در برنامه «آیندهسازان» برنامهای تاسیس کردم با عنوان «آموزش داستاننویسی» که در حوزه نویسندگی نوجوانان و جوانان بود. در این سالها بیش از ۱۷ تا ۱۸ نفر از استعدادهای نوجوانان کشور را از سرتاسر ایران استعدادیابی کردم و حتی چند نفر از نویسندگان شاخص جوان امروز از همان دوره است.
وی اضافه کرد: در سالهای بعد با آموزش کتبی و در سالهای اخیر با آموزش مجازی بیواسطه یا باواسطه دغدغه آموزش نویسندگی را داشتم. در حوزه هنری نیز برگزاری دورههای «آموزش داستاننویسی» از اولین کارهای بود که انجام دادم. یکی از بهرههای من از زندگیام همین نیروهایی بود که پرورش پیدا کردند.
مجری برنامه در ادامه با اشاره به شمار بالای کتابهای محمدرضا سرشار از دلیل انتخاب نام کتاب «آن یتیم نظرکرده» پرسید و سرشار در پاسخ گفت: «آن یتیم نظرکرده» رمانی درباره پیامبر اسلام است. از سال ۱۳۵۹ یک رمان درباره پیامبر(ص) در نظرم بود و چند باری آزمون و خطا کردم. بارها دورخیزهایی کردم و نوشتم تا مرحله چاپ هم پیش رفت، اما احساس کردم آمادگی ادامه کار را ندارم و اجازه چاپ ندادم. سال ۱۳۷۳ همه کارهایم را کنار گذاشتم و در خانه و در یک انزوای خودخواسته، خودم را محروم از تمام تفریحات معمول مردم کردم و به مدت سه سال روی این کتاب کار کردم.
وی افزود: همزمان صبحهای جمعه برنامه «از سرزمین نور» از رادیو پخش میشد که این نمایش رادیویی با استقبال خوب مردم روبهرو شد و رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) هم از شنودگان این برنامه بودند و به بنده فرمودند که «آقای سرشار اگر ۳۰ سال تهیه این برنامه طول میکشید ارزشش را داشت.»
او ادامه داد: انتخاب اسم کتاب «آن یتیم نظرکرده» از آیه سوره آمده است. تمام پیامبران الهی حتی قبل از تولد تحت نظر ویژه بودند، اما پیامبر اسلام(ص) اگرچه یتیم بود، مورد توجه ویژه خداوند قرار داشت. حتی در حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر(ص) در کودکی پدرشان را از دست دادند، در ۶ سالگی مادرشان و بعد پدربزرگشان را. مدرسه هم نرفتهاند و ایشان میفرمایند خداوند میخواسته پیامبر تحت تربیت خود خدا باشد و تحت تربیت با واسطه هیچکس نباشد.
محمدرضا سرشار در پایان با متنخوانی بخشی از کتاب خود درباره پیامبر گرامی اسلام به نام «آن یتیم نظرکرده» علاقهمندان را مهمان صدای گرم و نوستالژیک خود کرد؛ گویی «قصه ظهر جمعه» را پس از سالها در کوشک کتاب سی و چهارمین نمایشگاه کتاب میشنیدیم.
سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۲۰ اردیبهشت آغاز بهکار کرده و تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی (ره) و همزمان بهصورت مجازی در ketab.ir ادامه دارد.