محمدرضا پهلوی

روایت محمدرضا پهلوی از ارتباط نزدیک مصدق با انگلیسی‌ها

روایت محمدرضا پهلوی از ارتباط نزدیک مصدق با انگلیسی‌ها



شاه در جای دیگری از کتابش درباره مصدق می‎گوید: من هم سرانجام به این نتیجه رسیدم که در پشت نقاب این ملی‌گرای جان‌سخت، مردی مخفی شده که ارتباط‌ های بسیار نزدیکی با انگلیس‌ها دارد.

سرویس سیاست مشرق – تأسیس راه‌ ‎آهن در ایران به دوره قاجار برمی‌گردد، اما اولین راه آهن سراسری در ایران در دوره رضاشاه تأسیس شد که اشکالات زیادی نیز به آن وارد شده است. یکی از این اشکالات قرار نداشتن این راه ‎آهن در مسیر اصلی ترانزیتی کشور بود. بسیاری عقیده داشتند که راه آهن سراسری ایران باید شرقی-غربی کشیده می‌‎شد تا هم راه ابریشم تاریخی ایران را زنده کند و هم ایران بتواند واسطه‌‎ای بین شرق و غرب عالم؛ یعنی از چین تا دل اروپا باشد. محمد مصدق نیز به این موضوع معتقد بود و محمدرضا شاه در کتاب پاسخ به تاریخ خود به این موضوع اشاره می‎کند.

محمدرضا شاه می‌نویسد: یک روز مصدق در حضور من با آب و تاب فراوان به شرح اشتباه رضاشاه در مورد احداث راه‌آهن سراسری ایران پرداخت و گفت: این راه‌آهن به خاطر متصل کردن خلیج‌فارس به دریای خزر، برای انگلیس‌ها امکان حمله به خاک روسیه را فراهم می‌سازد. و در عین حال بهتر است فراموش نکنیم که در زمان جنگ، وقتی به فکر افتادم مصدق را به نخست‌وزیری منصوب کنم، او پذیرش این مقام را مشروط به موافقت انگلستان کرد.

شاه در جای دیگری از کتابش درباره مصدق می‎گوید: من هم سرانجام به این نتیجه رسیدم که در پشت نقاب این ملی‌گرای جان‌سخت، مردی مخفی شده که ارتباط‌ های بسیار نزدیکی با انگلیس‌ها دارد. چنانکه بعداً صحت این نظر من بوسیله اسناد منتشره توسط «سردار فاخر حکمت» رئیس اسبق مجلس شورای ملی، و نیز انتشار گزارش‌های سیاسی متبادله بین سفیر وقت انگلیس در تهران و کنسول انگلیس در شیراز، تأیید شد.

پاسخ به تاریخ، محمدرضا پهلوی، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران؛ چاپخانه رخ، ۱۳۷۱، صص ۱۲۳-۱۲۴.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت محمدرضا پهلوی از ارتباط نزدیک مصدق با انگلیسی‌ها بیشتر بخوانید »

ارتش پهلوی پشتوانه مردمی نداشت/ رژیم گذشته درخرید تجهیزات نظامی خوش آمد آمریکا را مد نظر داشت نه مصالح ملی را / خرید تجهیزات نظامی از رده خارج نمی توانست ارتش قوی بسازد

ارتش پهلوی پشتوانه مردمی نداشت/ رژیم گذشته درخرید تجهیزات نظامی خوش آمد آمریکا را مد نظر داشت نه مصالح ملی را / خرید تجهیزات نظامی از رده خارج نمی توانست ارتش قوی بسازد



همزمان با روز نیروی هوایی، پنجمین “نشست نیاوران” با عنوان ” ارتش شاهنشاهی از خیال تا واقعیت” نوزدهم بهمن ماه ۱۴۰۱ در سالن کنفرانس مجموعه نیاوران برگزار شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران این نشست با حضور آقای شاداب عسگری سرهنگ بازنشسته ارتش، پژوهشگر و نویسنده تاریخ معاصر و دفاع مقدس، بیژن مقدم مدیر این مجموعه و با دبیری و اجرای امید اخوی کارشناس حوزه تاریخ و میراث فرهنگی و جمع دیگری از علاقه مندان، پژوهشگران و کارشناسان برگزار شد.

شاداب عسگری در این نشست با بررسی وضعیت نیروی نظامی ایران از زمان قاجار تا انقلاب اسلامی اظهار داشت: از زمان عباس میرزا کشورمان دارای نیروی نظامی بوده اما انگلیسی ها می خواستند قوای واحدی ایجاد کنند که زیر نظر خودشان باشد.

او ادامه داد: بر همین اساس در سال ۱۹۱۹ وثوق الدوله قرارداد بسیار رقت باری منعقد کرد که بر اساس آن انگلیس یک ارتش متحدالشکلی رابرای ایران بوجود آورد و در این ارتش ایرانی ها از درجه سروانی بالاتر نروند و بالادست آن ها هندی ها و در راس تمامی این قوا انگلیسی ها فرمانده باشند؛ اما این قرارداد لغو شد.

او توضیح داد: اواخر دوره قاجار انگلیسی ها به دنبال ارتشی بودند که دست سایر کشورها از نیروهای مسلح ایران چیده شده و تنها ایران و انگلیس باقی بمانند؛ که بر اساس همین تئوری قشونی واحد تشکیل شد و رضاخان سرپرستی آن ها را بر عهده گرفت. شما رضا خان را هرگز در لباس غیر نظامی نمی بینید. او ایران را به پادگان تبدیل کرده بود.

ارتش پهلوی پشتوانه مردمی نداشت/ رژیم گذشته درخرید تجهیزات نظامی خوش آمد آمریکا را مد نظر داشت نه مصالح ملی را / خرید تجهیزات نظامی از رده خارج نمی توانست ارتش قوی بسازد

عسگری افزود: با شکل گیری این قشون و روی کار آمدن رضاخان به عنوان شاه جدید، تقویت مالی ارتش نوین آغاز شد و بخش قابل توجهی از بودجه کشور به وزارت جنگ اختصاص داده می شد؛ اما تسلیحاتی که به ما فروخته می شد تمامی مستعمل بوده و در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار می گرفتند.

حتی مسلسل هایی که دست نیروهای گارد جاویدان در زمان پهلوی دوم داده بودند نیز اسلحه هایی بودند که در جنگ جهانی دوم توسط آلمان ها استفاده می شد.

او توضیح داد: عباس میرزا در جنگ با روس ها ۱۲ سال مقاومت کرد اما در حمله سال ۱۳۲۰ که در دوره رضا خان اتفاق افتاد، ارتش یکصد هزار نفری او که ۵۰ درصد بودجه کشور را خرجش کرده بود تنها ۳ دقیقه دوام آورده و شکست خوردند؛ چون این ارتش پشتوانه مردمی نداشت.

وی گفت: تا سال ۱۳۴۲ و بر اساس اصل ۴ ترومن، بحث تجهیزات ما به گونه ای بود که تمامی تسلیحات نظامی جنگ جهانی دوم را به ما می دادند. پس از آن به دلیل وضعیت خوب فروش نفت و بالارفتن درآمد کشور اصل ۴ ترومن قطع شد و محمدرضا هواپیماهای اف۵ خریداری کرد. اما این خریدها نه بر مبنای منافع و مصالح کشور که بر اساس تز راضی نگهداشتن آمریکا از پادشاهی ایران بود.

او از مهمترین شرایط جهت اخذ درجه تیمساری برای افسران ارتش را تایید شدن افراد توسط مستشاران نظامی آمریکایی عنوان کرد و ادامه داد: محمدرضا پهلوی در جایی از خاطرات خود می گوید مشکلات خرید اسلحه از آمریکا این بود که در ازای فروش اسلحه به ما، باید افراد مدنظر آنها را در راس نیروهای نظامی خود قرار می دادیم.

وی مشکل ارتش ایران را در وابستگی آن میداند و می گوید: شاه تمام سران نظامی را به خود وابسته کرده بود و اعتماد به نفس را از آنان گرفته بود.

این پژوهشگر و نویسنده تاریخ معاصر با بیان اینکه راهبردها و ماموریت های ارتش هر کشوری بر اساس آمایش سرزمینی و تهدیدات اطراف ترسیم می شود اظهار داشت: اما در زمان پهلوی راهبردهای ما بر اساس تهدیدات مورد نظر آمریکا یعنی شوروی از سویی و حفظ تاج و تخت پهلوی از سوی دیگر ترسیم شده بود.

شاداب عسگری توضیح داد: بر اساس این راهبرد پدافند ما هواپایه بود (زمین پایه نبود)، سلاح هایی که به ما می دادند نباید خطری برای اسرائیل ایجاد می کرد، هواپیماهای ما به دلیل نیاز به سوخت مورد نیاز و باک های کوچک تنها تا حداکثر ۵ کیلومتر خارج مرز قابل استفاده بود؛ هواپیما میفروختند اما مسلسل آن را نمی دادند. هواپیمای اف۱۴بدون سلاح یک پرنده زیباست. نه جنگنده. درواقع تمام سلاح ها و تجهیزاتی که به ما می دادند بسیار بی کیفیت و بی ارزش و به گونه ای بود که تنها یک هفته بتوانیم جلوی شوروی را بگیریم.

عسگری افزود: ادعا می شود در زمان پهلوی ایران ارتش چهارم جهان را داشت؛ حال آنکه هنگام خروج محمدرضا از ایران تنها کارخانه ساخت ژ۳ و تیربار آن را داشتیم و جهت خرید قمقمه برای ارتش در سال ۱۳۵۷ اقدام شده بود؛ همچنین در قراردادهای فروش تسلیحات به دیگر کشورها همچون مصر و چاد اقلامی همچون ژ۳، تیربار ژ۳، بیل و کلنگ و چادربه چشم می خورد.

این تاریخ نگار نظامی خاطرنشان کرد: همه چیز ما کانالیزه از سوی امریکا بود. در زمان پهلوی ۴۸ هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران داشتیم که روسای این مستشاران جزئیات اطلاعات نظامی کشور را جمع آوری کرده و بعدها در جنگ عراق علیه ایران استفاده کردند.

این پژوهشگر دفاع مقدس تاکید کرد: سلاح های مورد استفاده در جنگ تحمیلی و ۸ سال دفاع مقدس چیزی که توسط پهلوی خریداری شده نبود، بلکه نیروهای ما با خلاقیت خود این سلاح ها را تبدیل به سلاحی می کردند که قابل استفاده باشد؛ درواقع تجهیزات به شکل اصلی و اولیه خود قابل استفاده نبودند.

این پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به نقش بهاییان در به قدرت رسیدن رضا خان تصریح کرد: در جریان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ که زمینه ساز برکشیدن سردار سپه در سپهر سیاسی کشور بود چند نظامی بهایی با درجه سروانی و سرهنگی به کمک رضا خان آمدند.

وی اضافه کرد: در میان نیروهای نظامی دو نفر از فرماندهان عالیرتبه بودند که اگرچه مدرکی درباره بهایی بودن آنها وجود ندارد اما وابستگان آنها در مدرسه تربیت بهاییان تحصیل می کردند. یکی از این دو نفر سپهبد امیراحمدی بود که چهار برادر و چهار پسرش در مدرسه تربیت بهاییان آموزش دیدند.

عسگری درباره تعداد بهاییان در ارتش گفت: تا سال ۱۳۵۷ در حدود دوهزار نفر به درجه تیمساری رسیده بودند که از این تعداد ۴۰۰ نفر آنها فوت کرده بودند و از مجموعه ۱۶۰۰ نفر باقی‌مانده، ۳ نفر اهل تسنن، ۷ نفر زرتشتی، ۱ نفر ارمنی، ۱ نفر آشوری و ۹۸ نفر هم بهایی یا وابسته به آنها بودند. از این جمع ۷۰ نفر به تحقیق بهایی بودند و ۲۸ نفر از آنها در تعامل نزدیک با اعضای این فرقه قرار داشتند.

ارتشبد نعمت الله نصیری رئیس ساواک کشور هم یکی دیگر از نیروهای مهم وابسته به بهاییان بود که بعد از فوت پدر تا شش سالگی تحت سرپرستی یک فرد یهودی قرار داشت و از آن زمان تا زمان ورودش به دانشکده افسری تحت حمایت و پشتیبانی یک خانواده بهایی قرار گرفت و در طول دوران زندگی خود هم بیشترین معادلات تجاری را با هژبر یزدانی یکی از نیروهای موثر اقتصادی بهاییت انجام می داد.

وی با اشاره به شعار انحلال ارتش بعد از انقلاب گفت : امام خمینی و آیت الله خامنه ای به شدت مخالف موضوع انحلال ارتش بودند که توسط گرههای چپ و مجاهدین خلق مطرح می شد.

این تاریخ نگار کشورمان با اشاره به انفعال سران ارتش در روزهای پایانی عمر رژیم شاه گفت: شورای فرماندهان ارتش در روز ۲۲ بهمن ۵۷ با مردم اعلام همبستگی نکرد بلکه اعلام بی طرفی کرد. چرا که بدنه ارتش با انقلاب و مردم بود.

عسگری افزود : خدمات ارتش پس از انقلاب ستودنی است و باید یاد شهدای آن نظیر فکوری، صیاد، لشگری (اولین اسیر ایرانی و آخرین اسیری که پس از ۱۸ سال از عراق به میهن برگشت) و… را گرامی بداریم چرا که ارتش ما با کارهای ماندگار امروز در دل و ذهن مردم است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ارتش پهلوی پشتوانه مردمی نداشت/ رژیم گذشته درخرید تجهیزات نظامی خوش آمد آمریکا را مد نظر داشت نه مصالح ملی را / خرید تجهیزات نظامی از رده خارج نمی توانست ارتش قوی بسازد بیشتر بخوانید »

چرا محمدرضا پهلوی شیفته آمریکایی‌ها بود؟

چرا محمدرضا پهلوی شیفته آمریکایی‌ها بود؟



در حالی که شاه به دلیل رژیم استبدادیش فاقد یک پایگاه مستحکم مردمی بود و نسبت به اطرافیان خود نیز چندان اطمینان‌خاطر نداشت، طبیعتاً به سوی پدرخوانده خود یعنی آمریکا متمایل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، یکی از اصول ثابت سیاست منطقه‌ای دولت آمریکا در قبال کشورهای غرب آسیا، دوگانهٔ سردادن شعار توسعه دموکراسی و حمایت عملی از رژیم‌های دیکتاتوری است، همچنانکه رژیم سعودی به عنوان یکی از بدوی‌ترین حکومتهای منطقه مورد پشتیبانی مقامات کاخ سفید بوده است. مرور اسناد لانه جاسوسی نشان می‌دهد که همین سیاست عیناً در مورد رژیم استبدادی پهلوی نیز اجرا می‌شده است.

شاه همان حکومت است و حکومت همان شاه است

در سندی با طبقه‌بندی سّری مربوط به اردیبهشت ۱۳۵۲ که در آن قید شده که “نباید منتشر و یا در اختیار نمایندگان هیچ دولت خارجی و یا هیئت بین‌المللی قرار گیرد”، آمده است: «شاه با انحصاری کردن قدرت سیاسی در واقع همان حکومت است و به تنهایی در مورد جهت و کیفیت سیاست‌های ملی تصمیم می‌گیرد. شاه برای اجرای جنبه‌های عملی حکومت عده‌ای از هم مسلکان خود را در قالب افراد کابینه، کارمندان غیرنظامی سطح بالا، مقامات نظامی بلندپایه، رهبران پارلمانی، متخصصین، تجار و اعضای خانواده سلطنتی، درباریان و افراد مورد اعتماد، گرد خود جمع نموده است. شاه عده‌ای دیگر را نیز برای خدمت به خود به عنوان عوامل سیاسی‌اش در استان‌ها در قالب سطح دومی از کارمندان دولتی و مقامات محلی که در درجات پایین‌تری قرار دارند به کار گماشته است» (ج ۶: ۶۸۸).

رژیمی که به یک نفر بند است

هر چند این وضعیت – حکمرانی مستبدانه محمدرضا شاه- برای مقامات آمریکایی یک فرصت طلایی بود تا در مسیر راهبردها و برنامه‌های خود بدون گذر از مسیرهای چندلایه نظارت‌های دمکراتیک و مردم‌سالارانه، به واسطه شاه اقدامات‌شان را عملیاتی کنند اما آمریکایی‌ها به این امر واقف بودند که تکیه بر یک شخص و پیوند همه مسائل با او می‌توان ناپایدار و بی‌ثبات باشد. به همین علت در گزارش بررسی کلی ایران که مربوط به اردیبهشت ۱۳۵۲ علی‌رغم اینکه بیان می‌شود که هیچ خطری موقعیت شاه را تهدید نمی‌کند و موقعیت وی امن است اما اضافه می‌کند که «ضعف عمده سیستم شاه از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که هنوز به قوت خود باقی است این است که این سیستم هنوز به صورت نهادی در نیامده است. و چنین به نظر می‌رسد که در رابطه با انگیزه‌ها، جهت‌ها و نظرها تنها به او وابسته است.

اگرچه برای اجرا پروژه‌ها و طرح‌های وی دستگاه اجرائی دست اندرکار است، ولی فقط جزء کوچکی از تصمیمات وجود دارد که اشخاص دیگری جز شاه در اتخاذ آنها دخالت دارند…ولی از آنجایی که سیستم فعلی به این صورت تک قطبی شده و ابزارهای سیاسی تنها در دست یک نفر که در رأس سیاست قرار دارد می‌باشد، برای آزمایش کامل قدرت دوام ایران باید منتظر از بین رفتن وی باشیم».

می‌خواهم مستبد شوم همچون پدرم!

سازمان مرکزی اطلاعات جاسوسی در فوریه ۱۹۷۶ گزارش جامعی با عنوان «نخبگان و تقسیم قدرت در ایران» به قلم “ارنست آر. اونی” تهیه کرد.

در این گزارش به تلاش محمدرضا شاه برای الگوبرداری از رضاخان اشاره می‌شود؛ سفارت آمریکا در تهران ۴/۱۱/۱۹۷۵ در گزارشی با نام “تحویل اخیر قدرت در ایران” می‌نویسد: «رضا شاه … خود را الگویی قرار داد که ولیعهد از آن زمان سعی در برابری با آن داشته است». (ج ۱: ۲۴۶) در واقع همین امر – تلاش محمدرضا شاه برای الگوبرداری از رضاخان- نقطه کانونی در ساخت رژیم پهلوی دوم بود؛ سفارت آمریکا در تهران ۴/۱۱/۱۹۷۵ در گزارشی با نام “تحویل اخیر قدرت در ایران” به این رویکرد اشاره دارد و می‌نویسد: «ساخت قدرت در ایران طی دهه اخیر شاهد سلطنتی بوده است که روزبه‌روز محکم‌تر، مطمئن‌تر و خودکامه‌تر شده است…سیاست شاه این است که به تنهایی تصمیم بگیرد»

در ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکایی‌ها تأکید شده که «در حال حاضر کسانی که شاه آنها را برای کابینه انتخاب می‌کند در مجلس مورد تردید قرار نمی‌گیرند و اگر وزیری رأی عدم اعتماد گرفت بدان جهت خواهد بود که شاه آن را خواسته است»

واهمه دیکتاتور از اطرافیانش

همچنین در اسناد لانه جاسوسی به این واقعیت اشاره شده که محمدرضا پهلوی به هیچ کدام از اطرافیانش اطمینان ندارد و برای مهار سیاست خاصی را در پیش گرفته است. در این سند سری آمده است که «شاه برای اطمینان از ادامه سلطنت خود و اطمینان از اینکه هیچ کس بر علیه وی قیام نخواهد کرد به هیچ فرد یا گروهی فرصت ایجاد پایگاه قدرت مستقلی نمی‌دهد. معمولاً کسی که مظنون به داشتن چنین تمایلی است از موقعیت خود به حوزه نامربوطی انتقال داده می‌شود»

در این شرایط پهلوی دوم ناگزیر بود تا برای تقویت بنیان استبدادی حکومت خود و استمرار رژیمش به حلقه محدودی از افراد اعتماد کند و یا در مورد تحولات و اتفاقات پیرامونش از آنها کسب خبر نماید؛ اسناد لانه جاسوسی، این فضا را چنین ترسیم می‌نماید که «او تنها به گروه کوچکی تکیه داشته باشد. شاید در حدود ۱۲ نفر که به آنها اطمینان خاصی داشته و برای کسب اطلاعات از آنها استفاده می‌کند و همچنین از آنها برای ارتباط با دیگر گروه‌های جامعه استفاده می‌کند. به طور کلی این اشخاص با وجوداینکه مقام رسمی دارند ولی صرف نظر از مقامشان روابط خیلی نزدیک با شاه دارند».

وقتی آمریکایی‌ها جای مردم را برای شاه گرفتند؛

در حالی که شاه به دلیل رژیم استبدادیش فاقد یک پایگاه مستحکم مردمی بود و نسبت به اطرافیان خود نیز چندان اطمینان‌خاطر نداشت، طبیعتاً به سوی پدرخوانده خود یعنی آمریکا متمایل شد و با حمایت مادی و معنوی مقامات کاخ سفید این ساختار استبدادی را در طول ۳۷ سال سرپا نگه داشت؛ مسأله‌ای که در اسناد لانه جاسوسی به آن اعتراف شده و آمده است: “روابط نزدیک ما با شاه و پشتیبانی زیاد ما از رژیم شاه فراموش نشده است و به زودی هم فراموش نخواهد شد”.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا محمدرضا پهلوی شیفته آمریکایی‌ها بود؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ پشت میز خیانت

فیلم/ پشت میز خیانت



نگاهی به خاطرات حسین فردوست از میز ایران در سازمان اطلاعات انگلیس.


دریافت
5 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ پشت میز خیانت بیشتر بخوانید »

هشتگ خاندان فراری در توئیتر +تصاویر

هشتگ خاندان فراری در توئیتر +تصاویر



کاربران فضای مجازی همزمان با تبلیغات گسترده معاندین برای تطهیر چهره خاندان پهلوی و همچنین یادآوری سالروز فرار محمدرضا شاه از ایران، در توئیتر هشتگ«خاندان فراری» را طراحی و منتشر کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ۲۶ دی ماه سال ۱۳۵۷ یادآور روزیست که محمد رضای پهلوی فشارهای مردم انقلابی را تحمل نکرد و در آستانه‌ پیروزی انقلاب اسلامی، مجبور به فرار از کشور شد. این فرار تاریخی سقوط رژیم شاهنشاهی پهلوی را رقم زد.

اکنون کاربران فضای مجازی همزمان با تبلیغات گسترده معاندین برای تطهیر چهره شاهان پهلوی و همچنین یادآوری این روز، در توئیتر هشتگ«خاندان فراری» را طراحی و منتشر کردند.

کاربران در این هشتگ سعی کردند تا تاریخچه پهلوی و خیانت های این خاندان را برای مردم بازگو کنند. در ادامه واکنش های جالبی نیز مشاهده می شود که شامل شعار های مردمی در همان زمان درباره فرار شاه بوده است. بیشترین اشاره کاربران به سرقت بزرگ این خاندان هنگام فرار بوده که حجم زیادی از جواهر و سرمایه های ملی را هنگام سفر با خود همراه کردند. برخی کابران نیز به کنایه نوشتند «شاه فراری شده، سوار گاری شده».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هشتگ خاندان فراری در توئیتر +تصاویر بیشتر بخوانید »