محمدرضا پهلوی

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور



احزاب و گروه‌ها در ایران طی پنجاه سال اخیر فضای متفاوتی گذراندند، زمانی در ایران به دستور شاه فقط یک حزب وجود داشت و پس از انقلاب اسلامی اندیشه های مختلفی ظهور و بروز یافتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با نگاهی ساده به وضعیت سیاسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیت گروه‌ها و احزاب در آن زمان درمی‌یابیم که کشور در یک فضای رکود سیاسی، رخوت و فضای یک جانبه‌گرایانه سیاسی قرار داشته است.

در دهه‌ پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و با توقف فعالیت آزادانه احزاب سیاسی، محمدرضا پهلوی برای کسب مشروعیت و ایجاد ثبات سیاسی، احزاب سیاسی دولتی را راه‌اندازی کرد که مشخصه‌ آن‌ها تحکیم پایه‌های قدرت خویش بود. این احزاب برای رفع بحران‌های سیاسی در خدمت دولت بودند. دو حزب «مردم» و «ملیون» بدین ‌منظور شکل گرفتند. شاه در آذر ۱۳۴۲ حزب «ایران نوین» را جایگزین حزب ملیون کرد و حسنعلی منصور، دبیرکل حزب ایران نوین را در ۱۷ اسفند همان سال به نخست‌وزیری برگزید و پس از ترور منصور در بهمن ۱۳۴۳، شاه بلافاصله امیرعباس هویدا (باجناغ و معاون دبیرکل حزب ایران نوین) را به نخست‌وزیری منصوب کرد. هویدا بیش از دوازده سال در این سمت ماند و در این مدت حزب اکثریت ایران نوین کاملاً در اختیار هویدا قرار داشت و در کنار آن حزب اقلیت مردم نیز فعالیتش انتقاد از دولت در مجلس بود.

*جایگزینی اراده شاه به جای اراده ملی

شاه در یازدهم اسفند ۱۳۵۳ با منحل کردن دو حزب ایران نوین و مردم، حزب واحد جدیدی را تحت عنوان «رستاخیز» تشکیل داد و اعلام کرد که در آینده فقط یک حزب می‌خواهد.

محمدرضا پهلوی در یازدهم اسفند سال ۵۳ ضمن انتصاب امیرعباس هویدا به دبیرکلی حزب رستاخیز، گفته بود: «امروز یک تشکیلات جدید سیاسی را پایه‌ریزی می‌کنیم که تمام کسانی که به نظام شاهنشاهی، قانون اساسی، به انقلاب شاه و ملت معتقد و مؤمن باشند در آن وارد می‌شوند تا در لوای یک پرچم و با یک فلسفه و یک تشکیلات بسیار منظم، منافع حال و آینده مملکت را حفظ کنند.»

اما چندی نگذشت که کار از «دعوت» فراتر رفت و جملات عملاً رنگ و بوی تهدید به خود گرفت. شخص محمدرضا پهلوی که پیش از این مخالف سرسخت نظام تک‌حزبی بود، عضویت در حزب جدید را اجباری خواند و در یک مصاحبه تهدید کرد: «کسی که وارد حزب جدید سیاسی نشود دو راه پیش رو دارد: چنین شخصی یا وابسته به یک سازمان غیرقانونی است، یا به حزب غیرقانونی توده وابسته و به بیان دیگر، یک خائن است. این چنین فردی جایش در یکی از زندان‌های ایران است. یا اگر مایل باشد می‌تواند همین فردا کشور را ترک کند، بی‌ آنکه عوارض خروج بدهد و هر جا که بخواهد برود، زیرا ایرانی نیست و جزو ملت ایران نیست و فعالیت‌های او طبق قانون، غیرقانونی و مستوجب مجازات است.» سفارت آمریکا با اشاره به این نطق تند شاه، به‌کارگیری شیوه‌های استبدادی در جذب اعضا را «سبب تشدید بدبینی ایرانیان» قلمداد می‌کرد.

*ایران تک حزبیِ ملوکانه

«آبراهامیان» در کتاب «ایران بین دو انقلاب» در رابطه تک حزبی شدن ایران در زمان محمدرضا پهلوی آورده است؛ اهداف حزب رستاخیز «تقویت رژیم، نهادینه کردن هرچه بیشتر سلطنت و فراهم ساختن پایگاه اجتماعی گسترده‌تری برای دولت بود.»

سفارت آمریکا در تهران نیز در ۱۰ جولای ۱۹۷۵ با اشاره به راه‌اندازی «سیستم تک‌حزبی» توسط شاه، اینگونه تحلیل کرده بود: «ما معتقدیم این عمل عمدتاً از تمایل شاه به تسلط بیشتر و کم کردن انتقادهای داخلی برخاسته، اگر چه چنین اقدامی در دوران رشد ناسیونالیسم و اعتماد به نفس ایران غیرضروری به نظر می‌رسد… حزب رستاخیز حائز مکانیسمی است که علاوه بر ایجاد امکان راهیابی در فعالیت سیاسی، وسیله‌ای قانونی نیز برای شناسایی مخالفین نامطلوب می‌باشد. بنای حزب رستاخیز بر این نظریه شاه است که معترضان به برنامه او در ایران باید بین زندان، تبعید یا محو شدن یکی را انتخاب کنند.»

محافل رسانه‌ای و روزنامه‌نگاران آن زمان با کنایه و نقد به فضای بسته سیاسی کشور در رمان پهلوی دوم از این اتفاق و تشکیل حزب رستاخیز با عنوان «ایران تک‌حزبی ملوکانه یاد می‌کردند».

*وضعیت انتخابات در عصر پهلوی دوم؛ تقلب عجیب

نتیجه این وضعیت آن شد که در انتخابات سال ۱۳۵۴، حزب رستاخیز تنها حزبی بود که لیست انتخاباتی می‌داد و از ۲۶۸ کرسی مجلس شورای ملی و ۶۰ کرسی سنا، ۱۰۰ درصد منتخبان عضو رستاخیز بودند. از این‌رو بود که‌ سازمان‌ سیا در گزارشی تحقیقاتی که‌ در مورد ایران‌ تهیه‌ کرده‌ بود نوشت‌: «از زمانی که‌ شاه‌ به‌ قدرت‌ مطلقه‌ خود دست‌ یافت‌ مجلس‌ حکم‌ مهر پلاستیکی سلطان‌ را پیدا کرد».

در انتخابات سال ۱۳۵۴ در بعضی از مناطق کشور، افراد صاحب نفوذ و ثروتمند اقدام به خرید آرای مردم می‌کردند که این خبر را بعضی از مسئولان انتخاباتی در استان‌های مختلف نیز تأیید کردند. موضوع خرید آرا در آن زمان بیش از دوره‌های دیگر رواج یافت و در روزنامه‌ها منتشر می‌شد که چگونه افراد و نمایندگانی از طرف کاندیداها در بین مردم حضور می‌یافتند و اقدام به خرید آرای مردم می‌کردند. از آن جمله عبدالکریم ملک، یکی از کاندیداهای رشت که به مجلس راه نیافته بود، در شکواییه‌ای خطاب به شاه و مقامات عالیه‌، انواع تخلفات انتخاباتی حوزه‌ انتخابیه خود را چنین بیان می‌کند: «فریب و وعده و وعید مردم از طریق روزنامه‌ها، رد هفتاد نفر از ۷۹ نفر کاندیدای رشت و انتخاب نه نفر دیگر با سفارش، رشوه دادن سه نفر از کاندیداها به مبلغ پنج میلیون ریال بین رئیس خانه اصناف، دهبانان و افراد سرشناس حقه‌باز، مؤثر در نظارت بر صندوق‌ها، ارسال ۱۵۰۰ رأی تقلبی به حوزه‌های مختلف، پاره کردن بیش از پنجاه هزار رأی شاکی و سوزاندن و باطل کردن آن‌ها، عدم پاسخگویی مسئولین رشت به شکایات شاکی، تشکیل گروه‌های گانگستر برای برهم زدن و متشنج کردن جو به نفع عده‌ای و به ضرر عده‌ای دیگر از کاندیداها.

*دخالت اشرف

علاوه بر دولتمردان، اشرف پهلوی نیز در کار انتخابات و فضای سیاسی کشور دخالت می‌کرد. به طوری که اکثر زنان منتخب از دوستان وی بودند، تلاش مقامات و شخصیت‌های رقیب در درون حاکمیت برای انتخاب کاندیداهای مورد نظر خود بسیار تأثیرگذار بود. از جمله مداخله‌های اشرف در انتخابات مربوط به حوزه‌ انتخابیه فسا بود که وی قصد داشت شمس‌الملوک حکمت فرزند سردار فاخر حکمت، از دوستان صمیمی‌اش، را راهی مجلس کند. به طور مثال؛ او قصد داشت با نفوذ اسدالله علم، مرتضی مشیر، نماینده راه یافته به مجلس بیست‌ و چهارم را رد اعتبار کند.

*واکنش مجامع بین‌الملی به تقلب در انتخابات سال ۱۳۵۴

فضای عجیب و غریب سیاسی کشور و تقلب در انتخابات در زمان پهلوی دوم به حدی بود که رسانه‌های خارجی در آن زمان گزارش‌های مختلفی درباره آن منتشر کرده‌اند. بخش فارسی رادیوی یک کشور اروپایی در یکی از گزارش‌های خود درباره‌ تقلب در انتخابات ایران در مورخ ۲/۴/۵۴ آورده بود: «در انتخابات عمومی ایران، باز شماری آرای حوزه‌ تهران هنوز ادامه دارد و تأخیر در اعلام نتایج به سبب کشف یک تقلب بزرگ انتخاباتی بوده است.

خبرنگار ویژه یکی از رسانه‌های خارجی که برای گزارش جریان انتخابات به تهران آمده، می‌گوید که از قرار اطلاع یکی از صندوق‌ها، پنج برابر بیشتر از تعدادی که باید حاوی اوراق رأی باشد، رأی داشته است.

دانشجویان مقیم آمریکا نیز در اعتراض به نحوه‌ برگزاری انتخابات در ایران، در مقابل سازمان ملل تجمع کرده و از دبیرکل سازمان ملل خواستند تا به شاه ایران درباره‌ برگزاری انتخابات آزاد تذکر دهد.

*انقلاب اسلامی مجالی برای ارائه اندیشه‌های مختلف

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، تمام نیروهای سیاسی که تا پیش از این مجالی برای عرضه اندیشه‌های خود نداشتند، یک باره فرصتی برای طرح اندیشه‌های خود یافتند. ایدئولوژی‌های مختلف در تقابل با هم، درگیری‌های سیاسی را به وجود آوردند. با این حال تا اواسط سال ۱۳۶۰ کشمکش‌های سیاسی بر رقابت‌ها غلبه داشت. از سال‌های ۶۰ تا ۶۷ خصوصیت کلی رفتار نیروهای سیاسی را می‌توان همکاری غیر رقابتی دانست.

در آن سال ها با پیروزی انقلاب اسلامی، باب نوینی برای فعالیت گروه‌ها ، تشکل‌ها و احزاب سیاسی باز شد و شاهد تقابل جناح‌های سیاسی مختلف و در مقابل، اتحاد گروه‌های متفاوت حول محوری مشترک بود. در این اتحادها و گسست‌ها، صف‌بندی‌های جدیدی ایجاد و بین دو یا چند جریان خط‌کشی شفافی ترسیم می‌شد. از رودررویی اسلام‌گرایان با نیروهای غیرمذهبی در اوایل انقلاب گرفته تا انشقاق بین جناح چپ و راست اسلامگرا از سال ۱۳۶۰ تا ۶۸ و سپس ظهور راست مدرن تا سال ۷۶ و بعد ازآن نیز ورود مفاهیم توسعه سیاسی به گفتمان حکومت و قدرت گرفتن اصلاح‌طلبان در مقابل محافظه‌کاران و بالاخره ظهور اصولگرایان و آغاز صف‌بندی جدید در دو سوی مفهوم «دموکراسی» همه تحولات سیاسی و متعدد سال‌های پس از انقلاب اسلامی بود.

*فعالیت بیش از ۱۲۰ حزب و گروه سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

تا پیش از اصلاح قانون فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی در سال ۹۵، بیش از دویست و چهل حزب در وزارت کشور ثبت شده بود. طبق قانون فعالیت احزاب مصوب سال ۱۳۹۵ شمسی، ۸۲ حزب ملی و ۳۴ حزب استانی و ۶ جبهه سیاسی مجوز فعالیت کسب کرده‌اند که هرکدام مربوط به جریان‌های مختلف سیاسی کشور هستند و افراد شاخصی در بین جمعیت و حزب و گروه خود دارند.

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور

فضای باز سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمودهای مختلفی در قالب گروه‌ها و احزاب مختلف پیدا کرد، گواه این موضوع هم رخدادهای سیاسی در کشور و انتخابات‌ها و اجازه ظهور و بروز گروه‌های مختلف (حتی اقلیت‌های دینی) در مناصب سیاسی و برنامه‌های تلویزیونی نشان‌دهنده فضای باز اندیشه‌ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.

راه طولانی تحزب در ایران؛ کارنامه موفق انقلاب اسلامی در فضای تحزب

در پایان می‌شود گفت، با توجه به راه پر پیچ و خمی که فضای سیاسی ایران و احزاب و گروه‌ها از انقلاب اسلامی تا به امروز داشته‌اند، هنوز به آن نقطه آرمانی شاید نرسیده باشیم و به نوعی خیلی از گروه‌ها و احزاب فعلی در کشور صرفاً فعالیت‌شان مختص به انتخابات‌ها شده و از آن آرمان‌ها و ماهیت اصلی خود که در دهه‌های ابتدایی انقلاب اسلامی در مورد کارکرد احزاب می‌دیدیم، فاصله گرفته‌اند.

اما هر چه که هست، کارنامه انقلاب اسلامی در زمینه تحزب و ارائه اندیشه‌های مختلف در کشور نسبت به حکومت‌های گذشته بسیار قابل قبول و مورد توجه است، زمانی در این کشور فعل و انفعالات سیاسی به رابطه با اشرف پهلوی و نگاه همایونی بستگی داشت و امروز و در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد فعالیت و حتی روی کار آمدن زاویه‌دارترین احزاب، اشخاص و گروه‌های سیاسی هستیم؛‌ البته که باید گفت در هر کشوری چارچوب و قوانینی برقرار و پا برجاست و هر شخص، حزب و گروهی در راستای خدشه‌دار کردن قوانین کشور و تمامیت ارضی آن فعالیت کند، به طور قطع باید با آن مقابله شود.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور بیشتر بخوانید »

فیلم/ فرار ذلت بار

فیلم/ فرار ذلت بار

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ فرار ذلت بار بیشتر بخوانید »

اعتراف ناخواسته کارشناس اینترنشنال علیه سلطنت‌طلبان+ فیلم

اعتراف ناخواسته کارشناس اینترنشنال علیه سلطنت‌طلبان+ فیلم



کارشناس شبکه اینترنشنال به گمان آن که هنوز برنامه شروع نشده است، علیه سلطنت‌طلبان اعتراف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کارشناس یکی از برنامه‌های شبکه سعودی ایران اینترنشنال وقتی که نمی‌دانست هنوز برنامه شروع شده صحبت‌هایی را علیه سلطنت‌طلبان انجام داد.

وی دربخشی از این صحبت‌ها گفت: سلطنت‌طلب‌ها به آرمان زن زندگی آزادی پایبند نیستند. از حزبی حرف می‌زنند که حتی محمدرضا پهلوی هم آن را منحل کرد. واقعیت‌های جامعه ایران را در نظر ندارند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعتراف ناخواسته کارشناس اینترنشنال علیه سلطنت‌طلبان+ فیلم بیشتر بخوانید »

سپهبد محمدولی قرنی، اولین شهید ترور

سپهبد محمدولی قرنی، اولین شهید ترور



شهید سپهبد محمدولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران یک ماه پس از استعفا در منزل خود توسط گروهک فرقان به شهادت رسید.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روابط عمومی ارتش، انقلاب اسلامی با تمام سختی‌ها و موانعی که پیش روی خود می‌دید، اما در نهایت در ۲۲ بهمن سال ۵۷ به پیروزی رسید و دشمنان که از پیروزی انقلاب مردمی ایران هراسان بودند، در اولین اقدامات خود به فکر ترور افراد شاخص و تأثیرگذاری لشکری و کشوری که بین مردم شناخته شده بودند، افتادند؛ لذا گروه فرقان جزو گروه‌هایی بود که افرادی نظیر استاد مرتضی مطهری، مهدی عراقی، محسن بهبهانی، قاضی طباطبایی، دکتر مفتح و سرلشکر قرنی را به‌دلیل آنکه تأثیر بسیاری در به ثمر رسیدن انقلاب داشتند، به شهادت رساند.

چندی پیش بود که با رویکرد شناخت بیشتر شهید محمدولی قرنی، سوم اردیبهشت در تقویم با عنوان روز شهادت سرلشکر قرنی به ثبت رسید، بنابراین با فرا رسیدن سالروز شهادت سرلشکر قرنی که اتفاقاً اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران و نخستین شهید از شهدای ترور در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود، مروری بر اقدامات این شهید والامقام کرده‌ایم.

محمدولی قرنی در سال ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد و به‌دلیل اینکه پدرش را که یکی از مدیران مخابرات بود در سن ۱۰ سالگی از دست داده بود، لذا زندگی سخت و دشواری را در کنار مادرش سپری کرد. وی بعد از گذراندن دوران ابتدایی تحصیل، در دوران متوسطه وارد مدرسه نظام که مربوط به افراد ارتشی بود، شد. قرنی بعد از طی تحصیلات مقدماتی در مدرسه نظام، در سال ۱۳۰۹ وارد دانشگاه افسری ارتش شد.

یکی از اقداماتی که قرنی را در آن دوران سر زبان‌ها انداخته بود، نقش داشتن در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. قرنی در آن دوران فرمانده نظامی تیپ گیلان بود و همه جا حرف از دست داشتن قرنی در کودتای ۲۸ مرداد بود که وی در اسفند سال ۱۳۳۶ به اتهام طرح و برنامه‌ریزی کودتا علیه رژیم پهلوی درحالی که در مقام فرمانده رکن دوم ارتش بود، بازداشت و روانه زندان شد. جرائم قرنی به اندازه‌ای بود که صحبت از اعدام وی در محافل شد، اما با وجود اقداماتی که این فرد در ماجرای کودتا انجام داده بود، در نهایت به سه سال حبس و اخراج از ارتش محکوم شد.

یکی از وظایف رکن دوم ارتش، حفاظت از افرادی بود که در آن دوران به ایران می‌آمدند. در آن دوران آمریکا پول‌های کلانی را برای سرلشکر زاهدی می‌فرستاد تا زاهدی نیز حقوق کارکنان رکن دوم ارتش را بدهد، اما زاهدی پول‌ها را به حساب خود در سوئیس واریز می‌کرد و قرنی هم که از این موضوع با خبر بود، گزارشی از این اقدامات را تهیه کرده و به همراه برخی از افسران ناراضی، به فکر کودتا افتاد.

قصد شهید قرنی در آن دوران اجرای کودتایی علیه رژیم پهلوی با حمایت آمریکا بود، اما با لو رفتن برنامه‌ها این اتفاق رخ نداد که برخی از نظامیان در آن دوران عامل لو دادن اطلاعات به رژیم پهلوی را کشور آمریکا اعلام کردند. برخی معتقد بودند که آمریکا این اقدام را برای نشان دادن حسن نیتش به محمدرضا پهلوی انجام داده است.

این شهید والامقام بعد از اینکه از زندان آزاد شد و با علل لو رفتن عملیات آشنا شد، تغییر موضع داد و با نزدیک شدن به افرادی نظیر آیت‌الله طالقانی (ره) و آیت‌الله میلانی (ره) به فردی مذهبی و انقلابی تبدیل شد و به اذعان مقامات ارتشی که در کاخ سلطنتی شاه مشغول بودند، قرنی به دیواری در برابر اقدامات رژیم پهلوی تبدیل شد. اقدامات قرنی در کنار آیت‌الله طالقانی (ره) و افراد شاخص دیگری که در زمینه آگاهی‌بخشی به مردم تلاش می‌کردند، منجر به بازداشت مجدد وی توسط ساواک شد. قرنی در این برهه نیز به سه سال حبس محکوم شد و بعد از گذراندن دوران محکومیت، از نظر مالی در تنگنا قرار گرفت و از طرفی، تمام رفت و آمدهایش توسط ساواک کنترل می‌شد.

نکته جالب در زندگی شهید قرنی این بود که این فرد در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسید، اما بعد از پی بردن به اقدامات ضد اسلامی محمدرضا پهلوی، به این درجه اعتنایی نداشت. همین مورد منجر شد تا از لحاظ مادی با مشکلات سنگینی مواجه شود.

سپهبد قرنی با اینکه تحت کنترل بود، اما از تلاش برای نشان دادن چهره زشت و اقدامات ظالمانه رژیم پهلوی به مردم دریغ نکرد و بعد از اینکه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در ۲۲ بهمن ۵۷ به پیروزی رسید. قرنی با حکم رهبر کبیر انقلاب اسلامی به‌عنوان اولین رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد و از طرفی به‌دلیل اقدامات انقلابی که در دوران مبارزه با ساواک و رژیم پهلوی داشت، بعد از انقلاب به عضویت در شورای انقلاب در آمد. اما عمده فعالیت قرنی در ارتش بود و اولین چالش آن‌ها ناآرامی‌هایی بود که بعد از انقلاب در کردستان به‌وجود آمد که ارتش با درایتی که داشت، توانست اوضاع کردستان را کنترل کند.

همزمان با اقدامات ارتش در سراسر کشور، سازمان مجاهدین خلق و منافقین در پی تضعیف ارتش و به نوعی، نامناسب جلوه دادن چهره این نیروی انقلابی بین مردم برآمدند و همین موضوع منجر شد تا گروه‌های مخالف نظام به فکر از میان برداشتن سپهبد قرنی بیافتند و در نهایت این فرد انقلابی که اقدامات مناسبی را در راستای منسجم کردن ارتش بعد از انقلاب اسلامی داشت، به دست گروه فرقان در منزلش ترور و به شهادت رسید. البته اقدامات حزب توده نیز در ترور این شهید قابل توجه بود، چراکه سپهبد قرنی تلاش بسیاری برای مقابله با اقدامات حزب توده انجام داده بود و طبیعی بود که آن‌ها نیز به فکر ترور وی باشند.

روایت محسن شجاعی، راننده و محافظ سپهبد قرنی که تنها شاهد ماجرا بوده، از نحوه ترور ایشان توسط اعضای گروه فرقان در کتاب «مرزبان؛ زندگی‌نامه شهید قرنی» این گونه آمده است: «یک روز متوجه شدم یک گروه نقاش به خانه ایشان آمده تا جاهایی از منزل را رنگ کند. به نقاش گفتم شما که دارید اینجا کار می‌کنید، مواظب باشید که یک‌وقت در حیاط را باز نکنید. کُلتم کنارم بود و لب حوض نشسته بودم. یکی از نقاش‌ها روی نردبان بود و دیگری هم داشت نقاشی می‌کرد. یک پسربچه هم همراهشان بود که سطل‌ها را تمیز می‌کرد.

سپهبد قرنی یک سینی چای آورد. گفتم این‌ها که بالا نشسته‌اند، مدام دارند ما را کنترل می‌کنند؛ منظورم کسانی بودند که از بالکن یکی از اتاق‌های هتل واقع در روبه‌روی خانه مشرف بودند.

قرنی گفت تو چقدر به این‌ها گیر می‌دهی. حدود ساعت ۹ صبح بود، همین‌طور که داشتیم چای می‌خوردیم در خانه را زدند، تا من بلند شوم که در را باز کنم، پسربچه‌ای که کمک نقاش‌ها بود، بی‌اختیار دوید و در را باز کرد. تا من بیرون برسم، یکی از فرقانی‌ها، اسلحه کلاشینکف را زیر گلویم گذاشت. کُلتم که کالیبر ۴۵ داشت را از من گرفت و با ضربه‌ای خشابش را بیرون پراند و خشاب را گوشه باغچه انداخت و کُلتم را پرتاب کرد طرف دیگر حیاط.

مهاجمین مرا هُل دادند و به رویم رگبار بستند، من هم اشهدم را خواندم و به دیوار چسبیدم. فقط مدام می‌گفتم تو را به خدا به تیمسار کاری نداشته باشید، آدم خوب و خیرخواهی است. گفتند ساکت شو حرف نزن و بعد داخل خانه دویدند. دو تیر شلیک کردند و سوار موتور شدند و به سرعت از محل رفتند.
دو گلوله به سینه و پای قرنی اصابت کرده بود. پیکر وی با وانتی به بخش جراحی بیمارستان مهر منتقل شد، اما سرلشکر قرنی چند لحظه بعد از انتقال به بخش جراحی درگذشت.»

سپهبد قرنی با اینکه در دوران رژیم پهلوی به درجه سرلشکری رسیده بود، اما وقتی شاهد ظلم‌هایی بود که محمدرضا پهلوی علیه مردم داشت، مقابل آن‌ها نیز درآمد؛ لذا مهمترین ویژگی شهید قرنی مقابله با ظلم و تلاش برای رفع مشکلات مردم و گسترش تفکر انقلابی در کشور بود، که متأسفانه توسط گروه فرقان و به دست منافقی به نام «حمید نیکنام» به شهادت رسید.

سرهنگ زمانی از امرای ارتش درباره شهید قرنی گفته است: «می‌دانید که حضرت امام خمینی (ره) از هیچکس بی‌جهت تعریف نکرده‌اند، تنها کسی را که نزدیک ۱۰ بار از او تعریف کرده‌اند تیمسار قرنی بوده است. وقتی به شهادت رسید و پیکر او را به بهشت زهرا (س) می‌بردند که دفنش کنند، من همه کاره مراسم بودم. امام (ره) به یکی از مقامات روحانی می‌فرمایند او را یک راست به قم ببرید و در صحن حضرت معصومه (س) در کنار آیت‌الله حائری یزدی (ره) دفن کنید».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سپهبد محمدولی قرنی، اولین شهید ترور بیشتر بخوانید »

تقویمی که در ایران دردسرساز شد!/ تغییر تاریخ؛ شاهکار عجیب پهلوی

تقویمی که در ایران دردسرساز شد!/ تغییر تاریخ؛ شاهکار عجیب پهلوی



۲۴ اسفند سال ۱۳۵۴ شمسی، حکومت پهلوی در ایران «تقویم شاهنشاهی» را جایگزین تقویم شمسی و قمری کرد؛ کاری بود که اولش خیلی به آن پُز می‌دادند ولی بعد معلوم شد همه را سردرگم و خودشان را بدنام کرده‌اند …

به گزارش مجاهدت از مشرق، با محاسباتی که عده‌ای به‌اصطلاح مترقی در دوره پهلوی انجام داده بودند سال ۱۳۵۰ شمسی شده بود سال ۲۵۰۰ شاهنشاهی در ایران و جشن‌های ۲۵۰۰ ساله را هم برگزار کرده بودند.

بعد از چند سال گفتند که چقدر جالب شده! و ۲۵۰۰ سال پس از تاجگذاری کوروش هخامنشی دقیقاً سال ۱۳۲۰ شمسی بوده که محمدرضا پهلوی به سلطنت رسیده و محاسبات قبلی را برهم زدند و گفتند پس سال ۱۳۵۵ شمسی می‌شود سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی. در ۲۴ اسفند سال ۱۳۵۴ نیز همین را در مجلس شورای ملی و مجلس سنای پهلوی تصویب کردند و اعلام کردند که تقویم ایران شاهنشاهی شده و خوشحال بودند.

«اسدالله علم» وزیر دربار و رفیق شاه هم فرموده بود: «شاهنشاه به این کار علاقه دارند زیرا که خود مردِ تاریخ، خودِ تاریخ و محولِ تاریخ است و می‌خواهد که مبداء تاریخ هم بشود و حق هم با اوست».

تقویمی که در ایران دردسرساز شد!/ تغییر تاریخ؛ شاهکار عجیب پهلوی

۲ عدد سمت راست تقویم شاهنشاهی تعداد سال‌های سلطنت پهلوی دوم را نشان می‌داد و برای مثال در سال ۲۵۳۵ پهلوی دوم ۳۵ سال سلطنت کرده بود؛ «اسدالله علم» معتقد بود شاه «می‌خواهد که مبداء تاریخ هم بشود و حق هم با اوست»!

«هجری شمسی» اسلامی و ملی نیست!

نظر آن به‌اصطلاح مترقی‌ها و کارشناس‌ها این بود که ما پیش از اسلام هم تاریخ داشته‌ایم و تقویم هجری شمسی نه اسلامی است نه ملی، چون تقویم اسلامی هجری قمری است و تقویم ملی هم نمی‌تواند مبدأ اسلامی یعنی هجرت داشته باشد و خلاصه اینکه این‌جور حرف‌ها را به هم بافتند و بله، تقویم ایران را شاهنشاهی کردند که به‌نظرشان ملی بود.

در مقابل، مردم ایران اصلا این تقویم جدید را قبول نداشتند و این‌طوری بود: «این تغییر تقویم برخلاف انتظار شاه و نزدیکانش با استقبال مردم روبه‌رو نشد. تقویم جدید نه تنها از سوی گروه‌های مذهبی مورد پذیرش واقع نشد بلکه حتی گروه‌های غیرمذهبی نیز تقویم جدید را مورد تمسخر و استهزا قرار دادند. حتی بیشتر ملی‌گراها نیز آن را نپذیرفتند زیرا مبدأ آن را غیرواقعی و موهوم می‌دانستند».

تقویمی که در ایران دردسرساز شد!/ تغییر تاریخ؛ شاهکار عجیب پهلوی

خبر تغییر تقویم ایران در روزنامه‌ها

تقویمی که استفاده از آن حرام بود

در آن‌سال‌ها فقط این نبود که مردم از این تقویم جدید استقبال نکنند بلکه بسیاری از اقشار مردم ناراحت و خشمگین هم بودند از این تقویمِ نامعلومِ ناگهانی. روحانیون بسیاری نیز در مقابل این اقدام موضع‌گیری کردند و امام خمینی (ره) استفاده از این تقویم را حرام اعلام کردند؛ «کارشناسان که می‌خواهند مخازن ما را بی‌مانع به غارت ببرند برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمه شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند. این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد. بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند و چون این تغییر، هتک اسلام و مقدمه محو اسم آن است، خدای نخواسته استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است».

البته پهلوی راه خودش را می‌رفت و کار خودش را می‌کرد و سالنامه‌های رسمی کشور را بر اساس این تقویم جدید چاپ و توزیع می‌کرد و وقایع کشور را با این تقویم ثبت می‌کرد و سکه هم ضرب می‌کرد و پول هم چاپ می‌کرد به تاریخ ۲۵۳۵ یا هر چند.

در این میان خیلی‌ها هم گیج شده بودند از این تاریخی که دولت می‌زد پای اسناد رسمی و بالاخره مردم عادی نمی‌توانستند این‌جور محاسبه‌ها را انجام بدهند که مثلا سال ۱۳۵۶ شمسی می‌شود سال چند شاهنشاهی؟

وضعیت همین‌طوری بود تا اینکه شهریور سال ۱۳۵۷ شمسی، «جعفر شریف امامی» که آمده بود در مقابل اعتراض‌های انقلابی مردم، «دولت آشتی ملی» تشکیل بدهد در اولین روز نخست‌وزیری‌اش زد زیر بساط تقویم شاهنشاهی و دوباره تقویم ایران هجری شمسی شد.

تقویمی که در ایران دردسرساز شد!/ تغییر تاریخ؛ شاهکار عجیب پهلوی

خبر ابطال تقویم شاهنشاهی در روزنامه‌ها

قضاوت تاریخ

درباره تغییر تقویم ایران قضاوت تاریخ این است که بسیاری آن را یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات محمدرضا پهلوی می‌دانند. «یرواند آبراهامیان» مورخ معاصر در کتاب «ایران بین دو انقلاب» نوشته است: «در دوران معاصر کمتر رژیمی در عالم یافت شده که چنان بی‌پروا تقویم مذهبی کشور را مخدوش کند».

«آنتونی پارسونز» آخرین سفیر انگلیس در دوره پهلوی نیز دراین‌باره نوشت: «تقویم شاهنشاهی یکی از نامعقول‌ترین اقداماتی بود که شاه در چند سال قبل به آن دست زد و موجبات خشم و بدگمانی عناصر مذهبی را نسبت به خود فراهم ساخت».

خلاصه اینکه یک کار بی‌خودی کردند و بدنام شدند و بعد هم پشیمان شدند و فقط خدا می‌داند که این‌وسط چقدر بودجه و وقت مملکت تلف شد و چقدر دردسر درست شد.

امروز در تاریخ مناسبت‌های دیگری هم هست

امروز ۲۴ اسفند مصادف با ۱۵ مارس میلادی و ۱۲ شعبان هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبت‌های دیگری هم دارد.

ـ رحلت عالم بزرگوار آیت‌الله «شیخ حسین حلّی» در سال ۱۳۷۵ قمری

ـ خلع «تزار نیکلای دوم»، پادشاه روسیه توسط بلشویک‌ها در سال ۱۹۱۷ میلادی

ـ تصویب قانون ملی‌شدن صنعت نفت در مجلس شورای ملی در سال ۱۳۲۹ شمسی

ـ آغاز «عملیات والفجر۱۰» در دوره جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۶ شمسی

ـ زادروز «رضا پهلوی» سرسلسله دودمان پهلوی در سال ۱۲۵۶ شمسی

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تقویمی که در ایران دردسرساز شد!/ تغییر تاریخ؛ شاهکار عجیب پهلوی بیشتر بخوانید »