محمدرضا پهلوی

جمعه خونین ژاله؛ پل تغییر تاریخ

جمعه خونین ژاله؛ پل تغییر تاریخ


شیون، ناله و فریاد با صدای گلوله درهم‌آمیخته بود و بوی خون و دود و باروت همه‌جا به مشام می‌رسید. با نزدیک شدن ظهر به‌تدریج میدان ژاله که اینک واقعاً به میدان شهدا تبدیل گشته بود در سکوت فرو رفت.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، شیون، ناله و فریاد با صدای گلوله در هم آمیخته بود و بوی خون و دود و باروت همه جا به مشام می‌رسید. با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله که اینک واقعاً به میدان شهدا تبدیل گشته بود در هاله‌ای از سکوت مرگبار فرو رفت. در حول و حوش میدان آنچه به چشم می‌خورد، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر همچنان باقی مانده و خون‌هایی که هر گوشه‌ای از میدان را گلگون کرده بودند، در حقیقت ژاله آن روز به دشت لاله بدل شده بود، لاله‌هایی که صبح روز جمعه آمدند و سینه ستبر کردند تا شبنم خون بر گونه انقلاب بنشیند و در بهمن ماه زمستان بهارشود.

ببینید:

فیلم/ کشتار ۱۷ شهریور به روایت تنها عکاس میدان ژاله

بسیاری از مورخان انقلاب و تاریح معاصر از حادثه ۱۷ شهریور سال ۵۷ به عنوان یک نقطه عطف یاد می‌کنند، زیرا نمایان شدن خوی سهمگین و خشن رژیم پهلوی که حتی برای وصله و پینه کردن سلطنت از آماده باش کردن مسلسل‌ها برای به رگبار بستن مردم نیز حذر نمی‌کرد، باعث شد آن عده‌ای که امید به مصالحه میان انقلابیون و سلطنت طلبان را داشتند بر لب جوی بروند و امید را به آب بدهند تا دسته گل به آب ندهند چراکه هر گونه مصالحه با سلطنت طلبان و رژیم پهلوی خفقان بیشتری را به همراه داشت و چه بسا که بعد از مصالحه بگیر و ببندها شروع و آنجا بود که زندان قصر به قصر انقلابیون در طیف‌های مختلف بدل می‌شد؛ لذا وقایع این روز امکان‌ناپذیر بودن اصلاحات تدریجی، آرام و لیبرالی را ثابت و سوخت قطار انقلاب را تا بهمن ۵۷ تامین کرد.

در حقیقت آن جمعه‌ای که از آن به عنوان جمعه سیاه یا خونین یاد می‌شود نسخه محمدرضا پهلوی را پیچیده تا در مصر کنار فراعنه آرام بگیرد و یک نقطه مهم در تاریخ معاصر ایران محسوب می‌شود چراکه با این حادثه حتی اروپایی‌ها نیز لب فروبستند و در حیرت خود فرو رفتند تا جاییکه یک روزنامه اروپایی نوشت با هر چرخش بالگرد «کوهی از اجساد متلاشی شده» برجای ماند و تانک‌ها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند! بنا بر نوشته یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بی‌حرکت شلیک می‌کردند و یا میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفته‌اند. با همه این توصیف‌ها ژاله خون شد و جمعه ۱۷ شهریور ۵۷ به سیاه‌ترین روز در تاریخ معاصر بدل شد.

اما جمعه‌ای که روزی به پل تغییر از یک تاریخ به تاریخ دیگر کشور بدل شد از ۵۷ تا به امروز تحولات عجیبی را پشت سرگذاشته است که حول محور مسئولیت پذیری، تعهد و باور می‌چرخد، روزی در جمعه سال ۵۷ مردم احساس مسئولیت و تعهد کردند و با بذر باوری که معمار کبیر در قلبهایشان کاشته بود علی رغم اینکه پاییز برای تابستان شاخه و شانه می‌کشید بهار را ساختند و بی توجه به حکومت نظامی به خیابان‌ها آمدند تا حرف امامشان بر روی زمین نماند و آزادی را با چنگ و دندان به دست بیاورند تا مجبور نشوند چند سال بعد به هوای یک آزادی و دموکراسی پوشالی و ساختگی در بال‌ها و چرخ‌های هواپیما جشن خداحافظی بگیرند!

امان از جمعه‌ای که روزی نماد مسئولیت پذیری بود اما روزی به جمعه بی مسئولیتی، بی اعتمادی، عدم تعهد، پشت پا زدن به وعده‌ها و تبدیل شدن به موریانه‌ای شد که به مرور درختی را که با خون لاله‌ها آبیاری شده کسل و بیمار کرد. اما دولت مردمی با اخبار غافلگیرکننده سفرهای جمعه در حال احیای مسئولیت آن جمعه است.

در واقع در صبح جمعه‌ای که حدود ۴۳ سال پیش تندیسی از مسئولیت پذیری در میانه میدان ژاله تراشیده شد و مدال تعهد بر سینه مردم زده شد، مسئولی بدون توجه به عواقب و پیامد پرتره‌ای از عدم تعهد، عدم مسئولیت پذیری و عدم پایبندی را ترسیم  و حوادث بنزینی را به برگ تاریخ ایران وصله کرد تا بلکه کفتارها به هوای شکار در کمین بنشینند اما بازهم مردمی از جنس همان مردم جمعه خونین پای کارآمدند و کار را تمام کردند.

البته که از این جمعه‌ها و از این بی مسئولیتی‌ها در سال‌های اخیر متاسفانه زیاد به چشم خورد و افرادی که به مدد انقلاب اسلامی در پست‌های اجرایی قرار گرفته بودند، با بی تعهدی و بی فکری، اعتماد عمومی را که لازمه احساس مسئولیت جمعی است زحمی کردند!

امید است در این روزهایی که پاییز نزدیک می‌شود شاهد پاییزی شدن رفتارهای برخی مسئولینی که مردم در آن‌ها کمرنگ و منافع شخصی و حزبی پررنگ می‌شود، باشیم.

شاید نزدیکترین جمعه‌های این روزها به جمعه ژاله ۵۷ همان جمعه‌هایی باشد که سردار دل‌ها مسئولیت پذیری، تعهد و کار خالصانه را در میانه رقص گلوله‌ها در میدان به رخ می‌کشید، در واقع می‌توان گفت این روزها کشور نیازمند جمعه‌هایی از این دست است تا اوضاع سامان بیاید.

در نهایت باید گفت تعهد به مردم، امام و انقلاب مثلثی است که هر گونه کم کاری، کج کاری و بی مسئولیتی را در خود ذوب می‌کند و در اینجاست که جمعه ۱۷ شهریور ۵۷ در قامتی تنومندتر قد علم می‌کند تا ایران جان بگیرد و پرواز کند.

منبع: میزان



منبع

جمعه خونین ژاله؛ پل تغییر تاریخ بیشتر بخوانید »

فیلم/ کشتار ۱۷ شهریور به روایت تنها عکاس میدان ژاله

فیلم/ کشتار ۱۷ شهریور به روایت تنها عکاس میدان ژاله


عباس ملکی تنها عکاس حاضر در واقعه خونین ۱۷ شهریور، مشاهدات خود را بیان می‌کند…



منبع

فیلم/ کشتار ۱۷ شهریور به روایت تنها عکاس میدان ژاله بیشتر بخوانید »

رنگ و بوی سیاسی عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲

رنگ و بوی ضد استکباری عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲


رنگ و بوی سیاسی عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، پس از شهریور ۱۳۲۰ و در مقاطعی که حوادث سیاسی – اجتماعی کشور با ماه محرم و عزاداری سیدالشهدا (ع) تقارن می‌یافت عزاداری‌ها کاملاً رنگ و بوی سیاسی، ضداستعماری و ظلم‌ستیزی به خود گرفته و این فضا به راهبردی برای نیرو‌های مذهبی در تبیین خواسته‌ها و نظرات سیاسی – اجتماعی‌شان در کشور بدل می‌شد. این موضوع در جریان فعالیت و اقدامات جمعیت فدائیان اسلام و شخص شهید نواب صفوی و همچنین در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت کاملاً محسوس است.

یک ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد، محرم فرا رسید و فضای مراسمات عزاداری متاثر از کودتا بود. از این‌ رو نوشتار حاضر به بررسی فضای سیاسی اجتماعی محرم در ۱۳۳۲ شمسی می‌پردازد.

فدائیان اسلام و محرم ۱۳۳۲

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، جمعیت فدائیان اسلام درصدد برآمد که از منابر و مجالس عزاداری ماه محرم، بیشترین استفاده را ببرد تا ضمن بیان مسائل روز کشور به تبلیغ و افشاگری علیه رژیم بپردازد. بی‌شک، استفاده از این مجالس با توجه به اوضاع خفقانی که رژیم پس از کودتا به وجود آورده بود، کمک شایانی به ادامه مبارزات علیه رژیم می‌کرد.

اصغر عمری در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در مسجد شاه (مسجد امام) پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین می‌گوید: «در عاشورای پس از ۲۸ مرداد، فدائیان اسلام از این فرصت استفاده کردند که در مسجد شاه آن زمان، سخنرانی داشته باشند. دسته سینه‌زن‌ها به مسجد می‌آمدند. شهید نواب صفوی از این موقعیت استفاده کرد و اظهار داشت: حالا که این جمعیت‌ها به مسجد می‌آیند ما آنجا یک سخنرانی برگزار می‌کنیم و این کار را هم کرد. من در آنجا محافظ منبر و بلندگو بودم. مسجد و جمعیت و آدم‌ها را از بالا خوب می‌دیدم و به آنان اشراف داشتم.

در قدیم رسم بود که روز عاشورا در تمام شبستان‌های مسجد، گروه‌ها و دسته‌های گوناگون جلساتی داشتند، عزاداری می‌کردند و سینه می‌زدند از جمله در شبستان شمال‌شرقی مسجد. گروهی عزاداری می‌کردند و سخنرانِ آنجا فردی به نام «شیخ باقر نهاوندی» بود که بر منبر رفته بود. دسته‌ها وارد مسجد می‌شدند و مسجد مملو از جمعیت شد. در آن زمان حکومت نظامی برقرار بود و سربازان مسلح میان مردم حضور داشتند. شهید «سید عبدالحسین واحدی» بالای منبر رفت و شروع به سخنرانی کرد. او می‌گفت که ما خیال داریم با ظلم حاکمان و ستم ستمگران مبارزه کنیم. کسانی که موافق هستند و می‌خواهند با ما بیعت کنند، دست‌های خود را روی سرشان بگذارند. تمام مردم دست‌های خود را روی سرشان گذاشتند. وی پس از بیعت گرفتن، شروع به سخنرانی کرد و به دولت اولتیماتوم داد که ما این برنامه‌ها را داریم.»

«محمدمهدی عبدخدایی» در خاطرات خود درباره سخنرانی فدائیان اسلام در محرم بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین می‌گوید: «ماه محرم و صفر بود و مرسوم بود که تمام دسته‌های مذهبی به بازار می‌آمدند. از بازار وارد می‌شدند و از مسجد امام خارج می‌شدند. روز عاشورای آن سال شهید سید عبدالحسین واحدی در مسجد امام سخنرانی کرد. در حین سخنرانی او، شهید نواب صفوی با حدود ۳۰۰ نفر از جوان‌های دولاب پابرهنه از دولاب وارد مسجد شدند. نواب صفوی صبح تا ظهر روز‌های عاشورا از دولاب تا مسجد امام با پای برهنه طی می‌کرد.

در این سخنرانی، «واحدی» زاهدی (نخست‌وزیر) را مورد خطاب قرار داد و گفت: آقای زاهدی این مسجد همان مسجدی است که در آن رزم‌آرا به جهنم رفت. اگر خلاف نظر مردم ایران گامی بردارید به سرنوشت رزم‌آرا دچار خواهید شد. از میان فدائیان اسلام شهید سید عبدالحسین واحدی بیشتر از دیگران منبر داشت و سخنرانی‌های تندی علیه رژیم ایراد می‌کرد. در ۱۰ روز محرم در مسجد شاه (امام) مجالس روضه‌خوانی برگزار می‌شد و شهید واحدی در این ۱۰ شب بر منبر می‌رفت و هر شب در آن مجالس، به شاه حمله می‌کرد و می‌گفت: محمدرضا، اعلی‌حضرت و شاه نبود بلکه «پسرک پهلوی» بود. در آن زمان هیچ‌کس جرأت نمی‌کرد اینگونه حرف بزند.»

در محرم ۱۳۳۲ در گزارش‌هایی که از طرف شهربانی به وزارت کشور ارائه شده بود، در مورد فعالیت‌های جمعیت فدائیان اسلام چنین نوشته شده بود: «فدائیان اسلام در مسجد جامع واقع در بازار به مدت ۱۰ شب از اول ماه محرم، مجالس روضه‌خوانی تشکیل داده‌اند. نواب صفوی و سید عبدالحسین واحدی و عده‌ای دیگر از سران جمعیت فدائیان اسلام در مجالس مذکور شرکت کرده‌اند و سخنرانی می‌کنند. طبق اطلاع حاصله فدائیان اسلام فعالیت خود را با تشکیل مجالس عزاداری در مسجد باب‌الحوائج آغاز کرده‌اند و اعضای مؤثر جمعیت فدائیان اسلام در آن حضور یافته‌اند.»

جلسات آیت‌الله کاشانی در محرم ۱۳۳۲

منزل آیت‌الله کاشانی نیز در محرم و در مجالس عزاداری، محلی برای انتقاد علیه رژیم و مبارزه با آن بود. در یکی از مجالس عزاداری حسینی در منزل آیت‌الله کاشانی در محرم ۱۳۳۲ که عده‌ای از نمایندگان مجلس شورای ملی، رئیس شهربانی کل کشور، قضات بازنشسته دادگستری، کسبه و اصناف بازار و افراد مجمع معلمان مجاهد شرکت داشتند، «شیخ ابوالفضل» به منبر رفته و درباره نهضت حسینی شرحی مفصل بیان کرده و اشخاصی را که در این نهضت پایداری کرده و یا منحرف شده‌اند را با هم مقایسه کرد و ضمن تمجید از کاشانی، از اعمال خلاف قانون رژیم انتقاد کرد.

همچنین در ایام عزاداری ماه محرم ۱۳۳۲ ش، تهران شاهد برپایی تظاهرات بزرگی بود. در ۲۲ شهریور ۱۳۳۲ ش (چهارم محرم) یعنی ۲۵ روز پس از کودتای ۲۸ مرداد، مردم در اعتراض به اقدامات سرکوبگرانه زمامدارانِ کودتا، تظاهراتی را سازماندهی کردند. کانون تظاهرات بازار تهران بود و دامنه آن به مسجد شاه و سبزه‌میدان کشیده شد. در ۲۵ شهریور (هفتم محرم) همان سال نیز تظاهرات گسترده‌تری در تهران برپا شد که توسط مأموران رژیم سرکوب شد اما این سرکوب، مانع از اعتراض‌های خودجوش مردم نشد به طوری که صبح روز عاشورا مردم ضمن عزاداری برای امام حسین (ع)، پلاکارد‌هایی در اعتراض به حاکمیت پهلوی دوم در دست داشتند.

عزاداری پس از کودتای ۲۸ مرداد

پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم پهلوی قصد داشت مشروعیت از دست رفته خود را بازیابد. بنابراین رژیم با اقداماتی نظیر شرکت شاه و سران مملکتی در مراسم عزاداری می‌خواست وانمود کند که شاه و مسئولین پایبند شعائر مذهبی هستند. در این دوره شاه در کاخ گلستان مراسم عزاداری برپا می‌کرد.

سپهبد تیمور بختیار (رئیس ساواک) برنامه‌های خاصی برای حضور در مجالس سوگواری داشت و بسیاری از سران مملکتی شب‌های محرم را تا دیروقت در تکایا و مساجد به سر می‌بردند. این روش مادامی که رژیم پهلوی از طرف مجالس عاشورایی احساس خطر نمی‌کرد و حضور مردم را در عزاداری محرم تهدیدی برای حکومت خود نمی‌دانست ادامه پیدا کرد.

اما فدائیان اسلام هنگامی که زندانی می‌شدند نیز دست از مبارزه نمی‌کشیدند و از ایام محرم و صفر استفاده می‌کردند و به سخنرانی برای زندانیان می‌پرداختند. محمدمهدی عبدخدایی در خاطرات خود در این باره چنین می‌گوید: «محرم سال ۳۴ در زندان بودم. شب‌ها زندانی‌ها جلسه بحث‌های عقیدتی می‌گذاشتند. در نتیجه این بحث‌ها اندک اندک گرایشات مذهبی به خود می‌گرفتند. در ماه محرم برای اولین بار زندانیان سیاسی سه شب برای امام حسین (ع) روضه گذاشتند و من سخنران عزاداری آن‌ها بودم.

در زندان، زندانیان توده‌ای (حزب توده) نیز بودند و من در این سه شب از چند کتاب برای زندانیان صحبت کردم. کتاب‌هایی که برای این منظور مطالعه کردم، این‌ها بود: «فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبائی، «پس از کمونیست حکومت حق و عدالت» دکتر عبدالحسین کافی و «ماتریالیسم یا منشأ فساد» نوشته مرحوم حاج سراج انصاری. صحبت‌های من در این شب‌ها به گونه‌ای بود که توده‌ای‌ها نمی‌توانستند به آن اعتراض کنند.»

اما با وجود این شرایط تمامی مجالس سوگواری ایام محرم در این دوره نیز تحت نظارت شدید سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) قرار داشته و کوچک‌ترین حرف و حدیثی که بوی اعتراض از آن به مشام می‌رسید، بلافاصله گزارش می‌شد. این شیوه مذهبی رژیم تا اوایل دهه ۴۰ ادامه داشت اما با علنی شدن مخالفت‌های امام خمینی با سیاست‌های ضداسلامی محمدرضا پهلوی که بیشتر بر اساس استفاده از ظرفیت‌های ماه‌های محرم و صفر در جامعه انتشار می‌یافت باعث تغییر در سیاست‌های مذهبی رژیم شد.

بدین ترتیب رژیم پهلوی دیگر نمی‌توانست نسبت به فرارسیدن ماه محرم بی‌تفاوت باشد و تصور کند که مراسم ایام عاشورا تنها به سوگواری و سینه‌زنی محدود خواهد شد. اسدالله عسگر اولادی درباره عزاداری سیدالشهدا (ع) پس از کودتای ۲۸ مرداد می‌گوید: «پس از جنگ [شهریور ۱۳۲۰ و رفتن رضاخان] محیط آرام‌تر شد و مجدداً عزاداری محرم شروع شد ولی به شکل خیلی کمرنگ.

به تدریج بعد از سال ۱۳۳۲ باز محرم در تنگنا قرار گرفت و چند سالی بعد از کودتایی که شد محرم در تنگنا قرار گرفت. از سال ۱۳۳۷ – ۱۳۳۸ محرم شروع به شکوفا شدن بود یعنی همان زمانی که حضرت امام هنوز به صورت مرجعیت رسمی نبود اما یکی از فق‌های برجسته کشور شده بود.»

پی‌نوشت: برگرفته از کتاب «نهضت عاشورا و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن بر جامعه ایرانی». مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

رنگ و بوی ضد استکباری عزاداری‌های ماه محرم پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بیشتر بخوانید »

حادثه سینما رکس باعث شد مردم پرشورتر علیه نظام شاهنشاهی به پا خیزند/ مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردند

حادثه سینما رکس، زهر چشم رژیم پهلوی از مردم آبادان


حادثه سینما رکس باعث شد مردم پرشورتر علیه نظام شاهنشاهی به پا خیزند/ مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، وفا صالح‌پوریان گزارشگر صدای مرکز آبادان در گفت‎وگو با رادیو نماسرو با اشاره به حادثه سینما رکس در سال ۱۳۵۷ اظهار داشت: یکی از ابعاد حادثه سینما رکس آبادان مربوط به واکنش‌ها به این حادثه با وجود گذشت چهار دهه از آن است. در حقیقت آبادانی‌ها و خرمشهری‌ها وقتی که از آن فاجعه یاد می‌کنند اشک در چشمان آن‌ها حلقه می‌زند.

وی ضمن تاکید بر تبعات حادثه سینما رکس افزود: فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سراسر کشور برانگیخت و آبادان یکپارچه علیه رژیم ستم‌شاهی قیام کرد. ساعت حدود ۲۱ و ۳۰ دقیقه شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ همزمان با پانزدهم رمضان در حالیکه صد‌ها نفر در سینما رکس آبادان مشغول تماشای فیلم بودند، سینما دچار حریق شد و ۳۷۷ نفر در این حادثه جان خود را از دست دادند و به شهادت رسیدند.

صالح‌‌پوریان تصریح کرد: بسیاری از اجساد به دلیل شدت بالای سوختگی قابل شناسایی نبودند و بسیاری به دلیل شدت گاز دچار خفگی شده بودند. شاید دردناک‎‌ترین مسئله مربوط به این است که بسیاری از زوج‌هایی که به تازگی ازدواج کرده بودند در این حادثه به شهادت رسیدند.

گزارشگر صدای مرکز آبادان ضمن تاکید بر اینکه بسیاری از اجساد به دلیل شدت حریق قابل شناسایی نبودند، ادامه داد: بعد از آنکه آتش در سینما خاموش شد، اجساد را به آرامستان آبادان منتقل کردند و از خانواده‌ها خواستند که برای شناسایی اجساد به آن محل مراجعه کنند اما در نهایت از ۳۷۷ نفر، اجساد حدود ۲۰۰ نفر از آن‌ها مورد شناسایی قرار گرفت و ما بقی گمنام به خاک سپرده شدند.

صالح‌پوریان در مورد فضای عمومی آبادان بعد از حادثه سینما رکس افزود: یکی از افرادی که زمان وقوع حادثه سینما رکس حضور داشته، اظهار داشت که روز بعد از حادثه مردم به اندازه‌ای خشمگین شدند، در شرایط بدی قرار گرفتند و فضای عزای عمومی در آبادان حاکم شد که در نتیجه آن این بار مردم پرشورتر علیه رژیم شاهنشاهی به پا خواستند.

وی همچنین خاطرنشان کرد: هنوز یاد حادثه سینما رکس آبادان منجر به تاسف و ناراحتی مردم آبادان می‌شود. این مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردند و از آن به عنوان بدترین حادثه یاد می‌کنند.

صالح‌پوریان با اشاره به چرایی وقوع حادثه سینما رکس آبادان افزود: آبادان منطقه مهمی بود و رژیم نیز به دنبال زهر چشم گرفتن از مردم آبادان بود که از تظاهرات و اعتراضات خود نسبت به رژیم شاهنشاهی دست بکشند اما برعکس شد و مردم آبادان تا زمان پیروزی انقلاب به تلاش خود برای سرنگونی آن رژیم ادامه دادند.

گزارشگر صدای مرکز آبادان در بخش دیگری از صحبت‎های خود در مورد آئین و رسوم مردم آبادان در ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین (ع) خاطرنشان کرد: مراسم ماه محرم بسیار پرشور در آبادان و خرمشهر برگزار می‌شود البته از زمان شیوع کرونا محدودیت‌هایی در این زمینه صورت گرفته است. در آبادان علاوه بر مساجد و حسینیه‎ها حتی در منازل هم مراسم عذاداری برگزار می‌شود.

صالح‌پوریان در پایان یادآور شد: در آبادان هر ساله مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) تا روز اربعین بسیار پرشور برگزار می‌شود. در حقیقت به دلیل اینکه یکی از دورازه‌های ورودی زائرین به کشور عراق است، در آبادان موکب‌هایی جهت پذیرایی و استقبال از آن‌ها برپا می‌شود.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

حادثه سینما رکس، زهر چشم رژیم پهلوی از مردم آبادان بیشتر بخوانید »

مقدمات راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۵۷ چگونه برنامه ریزی شد؟

نحوه سازماندهی مردم انقلابی توسط روحانیون در راهپیمایی محرم ۱۳۵۷


مقدمات راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۵۷ چگونه برنامه ریزی شد؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همراه شدن نهضت اسلامی با مناسبت‌های مذهبی، نقش مهمی در روند پیروزی انقلاب اسلامی داشت. یکی از این مناسبت‌ها محرم و صفر سال ۵۷ بود که با طرح و برنامه‌ریزی روحانیون و انقلابیون از ماه‌های پیش، ضمن برگزاری مجالس عزاداری، راهپیمایی عظیمی علیه رژیم پهلوی صورت پذیرفت، این راهپیمایی همچنین موجب ترس و واهمه هرچه بیشتر رژیم و عوامل آن شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر مهدوی خراسانی یکی از روحانیون انقلابی و وعاظ پیشگام در مبارزه با رژیم پهلوی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است ماجرای راهپیمایی روز‌های تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ را چنین روایت می‌کند:

«جامعه‌ روحانیت مبارز تهران به هشت منطقه و یک هسته مرکزی تقسیم شده بود. تقریباً یکی دو ماه مانده بود به محرم که ما برنامه‌ها را شروع کردیم که محرم امسال چه بکنیم. بنده در منطقه شرق بودم. آیت‌الله مهدوی کنی، آیت‌الله عمید زنجانی، آیت‌الله امامی کاشانی، آیت‌الله تهرانی، حجت‌الاسلام شهید مقدسیان، حجت‌الاسلام طاهری اصفهانی، حجت‌الاسلام موحدی اصفهانی، حجت‌الاسلام الهی قمشه‌ای، حجت‌الاسلام شهید محلاتی، حجت‌الاسلام لاهوتی و عده دیگری در منطقه شرق فعالیت می‌کردند.

با مسئولین مساجد و ائمه جماعات هماهنگ شده بود تا روز تاسوعا با جمعیت مساجد حرکت کنند و فلان جا به هم ملحق شوند و اینکه در هر نقطه‌ای چه شعار‌هایی بدهند.

در آن جلسات در همه زمینه‌ها برنامه‌هایی داشتیم و تحلیل می‌کردیم که شرایط زمان چگونه است و ما باید چگونه باشیم. مثلاً آیا به حالت تهاجم برویم یا خیلی آهسته حرکت کنیم که زمینه برای مرحله بعدی آماده شود و بعد به یک جمع‌بندی می‌رسیدیم. در همه مناطق همین گونه عمل می‌کردند. نهایتاً همه این گزارش‌ها جمع می‌شد و رابط که آیت‌الله مهدوی‌کنی و حجت‌الاسلام شهید محلاتی بودند این جمع‌بندی را به مرکز می‌بردند که باز آنجا هم استاد شهید مطهری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شهید دکتر باهنر، شهید دکتر مفتح، شهید دکتر بهشتی، مرحوم آیت‌الله ملکی از شمیران، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام ایروانی و آیت‌الله سید علی غیوری در مرکز، تمام گزارش‌هایی که از مناطق می‌آمد را جمع‌بندی می‌کردند و بعد روی آن تصمیم نهایی گرفته می‌شد. یکی از مهمترین نتایج این جلسات، برنامه‌ریزی برای راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ بود.

با این برنامه‌ریزی آن راهپیمایی عظیم به راه افتاد و کمر رژیم شاه را شکست. حتی می‌گفتند: آن روز شاه با هلی‌کوپتر از بالا جمعیت را دیده و همان جا گفته بود کار ما دیگر تمام است.

یکی دو ماه قبل از محرم ما مرتب برنامه و جلسه داشتیم و اصلاً رژیم متوجه این جلسات نبود. خلق‌الله خیال می‌کردند آن راهپیمایی همین‌طور اتفاقی به راه افتاده است. غافل از آنکه یکی دو ماه روی این راهپیمایی برنامه‌ریزی شده بود.

با مسئولین مساجد و ائمه جماعات هماهنگ شده بود تا روز تاسوعا با جمعیت مساجد حرکت کنند و فلان‌جا به هم ملحق شوند و اینکه در هر نقطه‌ای چه شعار‌هایی بدهند. در جلسات مخفی جامعه روحانیت به این نتیجه رسیده بودیم که اگر بنا باشد مردم به حال خودشان رها شوند قیام جسته و گریخته‌ای مردم باعث شهید شدن عده‌ای می‌شود و تأثیری هم ندارد؛ لذا آخرین نظریه این شد که نگذاریم مردم متفرق شوند و طوری برنامه‌ریزی کنیم که از یک نقطه‌ای راهپیمایی شروع شود و تمام جمعیت به طرف میدان آزادی حرکت کنند.

همان روز راهپیمایی، حجت‌الاسلام ناطق نوری را دیدم که به هر گروه که می‌رسید شعار‌های نوتر و جدیدتری را می‌گفت و این‌ها را به حرکت در می‌آورد و جلوتر می‌آمد و با یک نظم و حالت خاص افراد را دسته‌بندی می‌کرد.

نحوه صدور اعلامیه راهپیمایی محرم سال ۱۳۵۷

برنامه‌های جامعه روحانیت مبارز در تهران برای محرم آن سال بسیار مفصل بود. در طول راهپیمایی اعلامیه صادر شده توسط جامعه روحانیت مبارز نیز بین مردم توزیع شد و یکی از اعلامیه‌های مهم صادر شده در طول انقلاب، همان اعلامیه‌ای بود که نقش عظیمی در به حرکت درآوردن مردم داشت.

اعلامیه‌ای هم که تهیه شده بود، خیلی خطرناک بود و آن اعلامیه را همه امضا کردیم. هماهنگ کرده بودیم که نگذاریم هدایت راهپیمایی و شعار دادن به دست ساواکی‌ها بیفتد و اگر کسی آمد و خواست شعاری غیر از آن چیزی که در نظر گرفتیم، بدهد و بخواهد شلوغ کند، جلویش را بگیریم. مردم هم از ما به احترام لباس روحانیت پشتیبانی می‌کردند و شعار‌ها به همان ترتیبی داده می‌شد که برنامه‌ریزی کرده بودیم.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

نحوه سازماندهی مردم انقلابی توسط روحانیون در راهپیمایی محرم ۱۳۵۷ بیشتر بخوانید »