فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی
فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی بیشتر بخوانید »
فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم رونمایی کتاب «حوض خون»؛ روایت زنان اندیمشکی از رختشویی در دفاع مقدس، عصر دیروز با حضور فاطمهسادات میرعالی؛ نویسنده کتاب، علیرضا مختارپور؛ دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، مرتضی قاضی؛ نویسنده، سیده سمیه حسینی؛ نویسنده، سحر دانشور؛ پژوهشگر حوزه زنان، سیدسجاد موسوی؛ معاون اجرایی مجمع ناشران انقلاب اسلامی و میثم رشیدی مهرآبادی، فعال حوزه کتاب و جمع محدودی از علاقمندان به میزبانی کتابفروشی بهنشر(تهران) برگزار شد.
علیرضا مختارپور، دبیرکل کتابخانههای عمومی کشور در سخنانی در این برنامه با اشاره به یادداشتی که درباره کتاب «حوض خون» منتشر کرده بود، گفت: این کتاب «حوض خون» بود که به من و امثال من لطف کرد و دوباره حماسههای فراموش شدهمان را به یادمان آورد.
وی تصریح کرد: اولین نکته درباره کتاب «حوض خون» این هست که دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب به عنوان متولی کار، توجه به تاریخ شفاهی انقلاب را در دست کار قرار داده است، اگرچه نسبت به تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ممکن است که کمی دیر این توجه نشان داده شده اما سرعت، قوت، دقت و غنای آثار نشان میدهد که به تدریج این تأخیر جبران میشود. نکته دوم این است که هرکدام از آثاری که دوستان انتشارات «راه یار» منتشر کردهاند، مربوط به مراکزی است که در شهرهای مختلف تلاش میکنند و من با بعضی از این کارها آشنا شدم. تعدادی از این آثار را تا به حال خواندم و بقیه را هم در دستور مطالعه گذاشتم.
صورتی در زیر دارد آنچه در بالاست
مختارپور تاکید کرد: اولین احساسی که از مطالعه این آثار بروز میکند، تأسف و تأثر از این مسئله است که این گنجینهها و ذخایر، دههها مورد غفلت قرار گرفته و همانطور که در مقدمه بسیاری از این کتب از جمله «حوض خون» آمده، میبینیم که بعضی از راویان از دنیا رفتند و یا بعضی به علت بیماری یا کهولت سن توان یا حافظه بیان خاطرات را ندارند، این یک تأسف و تأثر شدیدی است که به انسان دست میدهد اما بلافاصله اما یک احساس خرسندی هم درباره همین مقدار به دست آمده ایجاد میشود که برای نشر این کارها کوشش کردند و مقداری از این ذخایر، برای تاریخ و آینده حفظ و ثبت شده است.
وی ادامه داد: نکته سوم این است که آثار منتشره «راه یار» نشان میدهد که آثار این نشر خوشبختانه از نظر حرفهای و هنرمندی در صفحهآرایی، حروفچینی، تنظیم صفحات و انتشار کیفیت قابل قبولی قرار دارد اگرچه این نشر، دیر شروع به فعالیت کرده اما به سرعت توانسته خودش را به ردههای نخستین نشر برساند و از این جهت هم موجب افتخار است.
دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور افزود: نکته چهارم هم درباره آثاری مانند کتاب «حوض خون» است که اگر چه خاطرات دفاع مقدس و بیان حماسهها است اما همانطور که در خود عنوان و ردهبندی کتابها هم ناشر مشخص کرده، این کتابها در رده تاریخ قرار میگیرند، به دلیل اینکه این کتابها حاوی اطلاعات و گاه اسناد شفاهی، تصاویر و بیان بعضی از حوادث و رویدادها در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستند و در هرصورت، مجموعه تاریخی محسوب میشوند، چنین مجموعهای نیازمند این است که افزودههایی را هم با داشته باشد که این کتابها بعضی از آنها را ندارند و من تأکید و استدعا دارم که حتما این موارد اضافه شود از جمله؛ فهرستهای تفصیلی مطالب و همچنین نمایههای راهنما برای این کتابها لازم است.
وی در همین باره عنوان کرد: کتابی که در حوزه تاریخ چاپ میشود امکان ندارد بدون نمایه باشد، وقتی محقق میخواهد مراجعه کند، غیر از نمایههای راهنما، راه دیگری نداریم برای اینکه به اطلاعات دست پیدا کنیم. بنابراین این موراد همانطور اهمیت دارد که اضافه شود.
مختارپور در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: کتابهای متعددی در حوزه دفاع مقدس و خاطرات شفاهی منتشر شده که همه آنها ارزشمند هستند و بسیاری از آنها مورد توجه و عنایت رهبر انقلاب که پیشرو کتابخوانان کشور محسوب میشوند، قرار گرفتند اما چند ویژگی وجود دارد که «حوض خون» را از کتابهای دیگر ممتاز میکند و به آن، درجه بهتری میبخشد. اولاً حضور و فعالیت حدود ۸ نفر از بانوان در روند تحقیق کتاب است، رهبر انقلاب بعد از رونمایی کتابی، همراه نویسنده خدمتشان رسیده بودیم، همانجا فرمودند که بانوان در عرصه ادبیات دفاع مقدس از آقایان سبقت میگیرند و این مسئله، در همین کتاب هم معلوم است. ویژگی دوم، تدوین مناسب، نثر روان و پرهیز از حواشی غیرمرتبط است.
وی افزود: ویژگی بعدی، افزودن تصاویر مناسب از راویان، شهدای منسوب و مکانهای مختلف به کتاب است و موضوع چهارم حفظ گویش و لحن محاورهای و گفتاری در اغلب خاطرات است. در اغلب روایتها لحن گفتاری و صمیمی حفظ شده و از همه مهمتر قلم از دل و جان برخاستهای است که در تدوین این کتاب هنرمندی خودش را نشان داده و بر دل مینشیند. این کتاب بهتر از هرچیز، ربط عالم خاکی را با عالم ملکوت نشان میدهد، در یادداشتی که برای معرفی این کتاب نوشتم، از تعبیر «حوض خون» تا «حوض کوثر» استفاده کردم و اشاره کردم به شعر مشهور میرفندرسکی که سروده بود: صورتی در زیر دارد آنچه در بالاست، این تمثیل را به کار برده بودم تا بگویم راه رسیدن به ارزشها و معنویت به ایمان انقلابی، اخلاق پاک و زیست مؤمنانه این است که از همین نمونههای به ظاهر ساده زمان خودمان شروع کنیم، این اشخاصی که به ظاهر شاید دارای عناوین دانشگاهی نباشند، اینها هستند که میتوانند ما را به ملکوت برسانند.
در ادامه این برنامه، سیده سمیه حسینی، از نویسندگان و مشاور کتاب «حوض خون» نیز در سخنانی عنوان کرد: اردیبهشت ماه سال ۹۷ بود که دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب، مشاوره این کتاب را به من سپردند. من در خوانش متن اولیه کتاب، چند نکته دستگیرم شد، اول اینکه با یک نویسنده توانمند طرفیم، دوم اینکه روایات قویای داریم که پتانسیل و ظرفیتشان خیلی بالاست یعنی خود متن باعث میشود که بفهمید این روایتها جاندار هستند.
وی ادامه داد: نکته سوم که چالش برانگیز هم بود تکرار در متن اولیه، زیاد بود، یعنی روایتها در یک رختشویخانه اتفاق افتاده که فکر میکنم در یک بازه زمانی، ۶۰-۷۰ نفر راوی از یک شهر خاطرات خود را از یک رختشویخانه روایت کردهاند و این خودش، به طور طبیعی باعث تکرار میشد. اگر کتاب را بخوانید دیگر کلمات کلیدی «حوض خون»، «بوی وایتکس» و… همه اینها تکرار میشد و به طور مثال، هیجانش این بود که مثلا تکههای گوشت یا استخوانی از لای پتوها و لباسهای مجروحان پیدا میشد.
حسینی ادامه داد: چیزی که من و خانم میرعالی به آن رسیدیم و خیلی نجاتبخش و راهگشا بود، آن پتانسیلی بود که راویهای کتاب دارند، به این نتیجه رسیدیم که روایتها و قاببندی محدود، باز بشود و محور کتاب، روایت زنهایی باشد که با شرایط متفاوتی، خودشان را به رختشویخانه میرساندند و در پشتیبانی جنگ شرکت میکردند.
این نویسنده افزود: وقتی سراغ تفاوتهای راویان رفتیم، بهنظرم، کار، درخشان شد یعنی شما هرچه این کار را جلو میروید باز آنقدر با موضوعات مختلف و شرایط متفاوت و حیرتانگیزی مواجه میشوید که دیگر آن تکرار به چشمتان نمیآید.
وی با اشاره به بخشهایی از کتاب تصریح کرد: «حوض خون» فضاسازی و توصیفهای فوق العادهای دارد، بارها ممکن است مور مورتان شود، یعنی این کتاب، آنقدر زنده و قدرتمند است که تمام حواس آدم را درگیر میکند.
عبور پیروزمندانه «حوض خون» از لبه تیغ ضدجنگ بودن
در بخش دیگری از برنامه، مرتضی قاضی، از نویسندگان و محققان دفاع مقدس و انقلاب در سخنانی گفت: ما با کتابی طرف هستیم که کاملا میتواند ضد جنگ باشد، ولی این کتاب توانسته پیروزمندانه از این لبه تیغ رد شود، کتابهایی از این جنس که قاب روی یک موضوع ویژه و حساس میبندند، اگر نویسنده نتواند خوب، روایتش را بیان کند ممکن است به ضد خود تبدیل شود. به همین دلیل، به دوستان کتاب دستمریزاد میگویم.
وی در ادامه سخنانش درباره کتاب اظهار داشت: ببینید ما در این کتاب با چه چیزی مواجه هستیم؟ اگر این کار معماری نداشت، میتوانست به یک کتاب ملالآور و خستهکننده تبدیل شود، این کتاب، ساختارش معمولی است، فضا و لوکیشین روایت، واحد است و ظرفیت تکراری شدن را دارد، مهم این است چطور مهندسی کنید. دوربین یک چیز را روایت میکند: همه در رختشویخانه، در حال شستن پتو و ملحفه هستند، چیزی که متفاوتش میکند زندگیهای شخصی راویان است، این معماری کتاب، ابتکار و خلاقیتی بوده که با مشورت سرکار خانم حسینی اتفاق افتاده است.
قاضی با اشاره به کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خاطرنشان کرد: محمدسرور رجایی، نویسنده این کتاب که درباره خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس است، ابتکارشان این بود که اول روایتها یک لید زده بود و قصه آدمها را که الان کجا هستد و چه میکنند را گفته بود. این کارها درست است که از جنس خاطره هستند و با اغماض تاریخ شفاهی گفته میشود ولی با این حال، همین که بهعنوان زبان خاطره میشناسیم، دوست داریم که یک مقدار پرظرفیت و از جنس تجربه نگاری و مدیریت دانش باشد. فکر میکنم خانم میرعالی، نویسنده کتاب از کودکی، حاشیهنگاری و سوانحنگریاش خوب بوده و در این کتاب هم سوانح را بسیار خوب نوشته است و سختیهای کار را خوب منتقل میکند.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به برخی روایتها و خاطرات راویان کتاب تصریح کرد: «حوض خون»، واقعا خواندنی است، البته خیلی مهم است اینکه بدانیم این کار حقیقتاً بسته نشده و این کتاب هنوز ادامه داد. آدم هایی هستند که هنوز میتوانند خاطره بگویند.
پاسخ به یک بدهکاری بزرگ
سیدسجاد موسوی، معاون اجرایی مجمع ناشران انقلاب اسلامی نیز در سخنانی در این مراسم گفت: اگر بستر رویش نوقلمها و نویسندهها را به زمین فوتبال و نویسندگان را به بازیکنان فوتبال تشبیه کنیم، خانم میرعالی، از پر دستاندازترین زمینهای خاکی شروع کردهاند، این کتاب، بخش زیادی از ارزشمندیاش بابت این ماجراست و من از نزدیک شاهد این قضیه بودم.
همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، ما هر چه کتاب در زمینه نقش بانوان در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس کار کنیم، همچنان بدهکاریم، این کتاب «حوض خون» بهنظر من پاسخی است به این بدهکاری بزرگ و انشالله با تلاشی که نشر جوان و پرنشاط «راه یار» شروع کرده و دنبال نشنیدههاست، ادامه پیدا کند.
موسوی با اشاره به برخی روایتهای کتاب بیان کرد: «حوض خون» را باید به همه دختران و پسران دهه هشتادی که علاقهمند به ژانرهای هیجانی هستند، میتوان توصیه کرد، این کتاب، میتواند جای خلأ نیاز به هیجان را پر کند. از طرفی، این کتاب، به راحتی، قابلیت تبدیل شدن به آثار نمایشی را دارد، در واقع، «حوض خون» به نوعی جمع نقیضین هم است از این لحاظ که لطافت و ریحانگی زنانه را با یک زمختی از جنس جنگ پیوند میزند و این هنر «حوض خون» و انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بود که این اتفاق را رقم زد.
هشت سال عملیات در یک رختشویخانه
در بخش دیگری از این نشست، فاطمه سادات میرعالی، نویسنده کتاب «حوض خون» در سخنانی اظهار داشت: این کتاب، روایت ۶۴ خانم از رختشویی در زمان جنگ است اما فقط این تعداد نبود، با صد یا ۱۵۰نفر صحبت کردیم تا بالاخره به این آدمها رسیدیم یعنی یک تیم پژوهشی ۷-۸ نفره تلاش کردند و من از اینکه اینجا نشستم معذب هستم چون کار اصلی، مربوط به این ۶۴ خانم و همین ۷-۸ نففر محقق بوده که این راویان را پیدا کردند.
وی در ادامه سخنانش عنوان کرد: اگر ما به صورت کلی بخواهیم به نقش زنان در جنگ بپردازیم، چیزی از آن درنمیآید، باید باید موضوعات رو جزئیتر کنیم. اولین بار در سال ۹۳ بود که درباره رختشویی زنان اندیمشکی در جنگ شنیدم با وجود اینکه خودم در اندیمشک بودم، نمیدانستم چنین چیزی وجود دارد. بعد از مصاحبههایی که با این زنان داشتیم تقریبا سال ۹۶ بود که تصمیم گرفتیم مصاحبهها را گستردهتر کنیم و به کتاب برسیم و در نهایت با همه تأخیرهایی که بوجود آمد، در اسفند ۹۹ کتاب به چاپ رسید.
میرعالی درباره وضعیت فعلی رختشویخانه بیمارستان شهید کلانتری متذکر شد: این بیمارستان قبل از جنگ، شرکت فرانسویها بوده و زمان جنگ به عنونا بیمارستان استفاده میشود در حاشیه این بیمارستان و کنار اورژانس و باند فرود، رختشویی راه افتاده بود ولی در اواسط دهه ۷۰ متاسفانه بیمارستان شد و ساختمانها و رختشویی به همان شکل رها و متروکه شدند. بیمارستان شهید کلانتری در زمان جنگ، خودش یک خط مقدمی بوده که هر روز آنجا عملیات میشده است، اگر در جنگ مثلا عملیات فتح المبین داشتیم در بیمارستان شهید کلانتری هر روز عملیات بوده و هر روز مجروح میآوردند و هر روز رختشویی فعال بوده است، یعنی هشت سال، جنگ در آنجا عملیات بوده، این مکان، ظرفیت این را دارد به یکی از یادمانهای راهیان نور تبدیل بشود.
«حوض خون»؛ راوی زن انقلاب اسلامی
در بخش دیگری از برنامه، سحر دانشور، فعال و پژوهشگر حوزه زنان نیز در سخنانی بیان کرد: این کتاب یکی از متفاوتترین کتابهایی است که خواندهام نکتهای را راجع به ضدجنگ بودن این کتاب بگویم، ما به چه چیز میگوییم ضد جنگ، یعنی گویا به هرآنچه که قرار است تلخیها و سختیها را نشان بدهد یا از پوسته بعضی آرمانها و صحبتها عبور بکنیم و برویم درون را واکاوی بکنیم این ترس را به ما میدهد که ممکن است اثر ضد جنگ باشد، این ترس را باید کنار گذاشت، اتفاقا یک چیزی که در «حوض خون» هست و آن را قویتر از بقیه آثار میکند، همین ویژگی است که درونیات آدمها را نشان داده است. زنانی که داریم روایت آنها را میخوانیم، در سه سطح با اضطراب دست وپنجه نرم میکنند، یک اضطراب شخصی آنهاتس، دو اضطراب اجتماعی و سه اضطراب در ساحت الهی است. اینها احساس میکنند تکلیفی برای کشورشان دارند که باید انجام دهند و میبینیم که وجود زنانه اینها در نزاع بین لطافت و خشونت، خلق میشود و اتفاقا «حوض خون» نشان میدهد که اگر ما برویم در لایههای درونی انسان جنگ اولا و بعد زن جنگ میبینم که اتفاقا ما با زنهایی مواجه میشویم که نهتنها روایت آنها ضد جنگ نیست بلکه بسیار انسانی، الهی و متعالی است.
دانشور در بخش دیگری از سخناش تصریح کرد: باید از روایتهای کلی عبور بکنیم و برویم در لایه های درونی برای اینکه بفهمیم انسان انقلاب اسلامی، زن انقلاب اسلامی که چندین دهه دربارهاش حرفش میزنیم، دقیقا کی هست و چه کار میکند، به نظرم «حوض خون» این کار را کرده و امیدوارم خطشکن باشد و دیگر آثار هم این خطر و جسارت را برای ورود به این فضا داشته باشند.
براساس این گزارش، کتاب «حوض خون» در ۵۰۴صفحه، شمارگان ۱۰۰۰نسخه و با قیمت ۷۰هزار تومان توسط انتشارات «راه یار» منتشر شده است و علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر @raheyarpub و سایت vaketab.ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند.
زنان رختشوی اندیمشکی هشت سال جنگیدند بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «مأموریت خدا» با حضور محمد سرور رجایی، محقق و پژوهشگر این اثر و محمدحسین بدری به عنوان منتقد به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد حسین بدری ضمن بیان اینکه کتاب «مأموریت خدا» برگرفته از هفت روایت از احمدرضا سعیدی، شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان است که در هجده سالگی در کنار مجاهدین افغانستانی علیه تجاوز اتحاد جماهیر شوروی جنگید و در نهایت در شهرستان بهسود افغانستان به شهادت رسید، گفت: چند دهه قبل، در همسایه شرقی ما یعنی کشور افغانستان، جنگ بزرگی اتفاق افتاد. شوروی آن زمان به این کشورحمله و سراسر افغانستان را اشغال کرد و تعداد زیادی از مردم این کشور به ایران و کشورهای همسایه پناهنده شدند. این درحالی بود که ایران در دهه ۶۰ گرفتار جنگ با عراق شد و خیلی از برادران افغانی در جنگ ایران با عراق حضور یافتند. البته برخی از ایرانی ها نیز برای کمک به کشور همسایه به افغانستان سفر کردند که از جمله می توان به شهید احمد رضا سعیدی اشاره کرد که آقای محمد سرور رجایی شرح این ماجرا را به زیبایی در کتاب «ماموریت خدا» نوشته است.
پیوستن به مجاهدین افغانستانی؛ پشت پازدن به همه تعلقات برای خودسازی
در ادامه این نشست محمد سرور رجایی گفت: اگر ماجرای شهدای ایرانی در افغانستان در دوران جهاد اسلامی و همچنین ماجرای شهدای افغانستانی در دفاع مقدس ایران را به صورت عمیق بررسی کنیم، شاهد ماجراهای بسیارشیرین و دلپسندی خواهیم بود که از باورهای اعتقادی و قلبی مردم دو کشور ایران و افغانستان سرچشمه گرفته است.
وی تصریح کرد: وقتی من با شهید احمد رضا سعیدی آشنا شدم، کوشش کردم این جوان ۱۸ ساله ایرانی، که به دلیل پیوستن به مجاهدین و مردم افغانستان به تمامی تعلقات خانوادگی پشت پا زده بود، را بیشتر بشناسم. این درحالی بود که نامه هایی که از او به جا مانده این سفر را برای خودسازی اعلام می کند و اسم این سفر را «ماموریت خدا» می گذارد.
دیدار با چمران و پیوستن به مجاهدین افغانستانی
این نویسنده افغانستانی در ادامه گفت: این شهید ایرانی، طی نامه هایی که از خودش به جا گذاشته و من همه آن ها را مطالعه کردم، انگار بزرگ تر از سن خودش عمل می کرده است. این شهید به همراه دوستانش، اولین گروهی محسوب می شوند که زیر نظر مربیان حرفه ای ایران، آموزش نظامی می بیند و آنقدر در این آموزش ها موفق عمل می کند که مسئولان از وی می خواهند تا مربیگری نظامی را برعهده بگیرد. اما احمدرضا سعیدی آرمانهای بزرگ تری در سر داشت.
رجایی ادامه داد: هنگامی که وی در سرکوب غائله کردستان حضور پیدا می کند، طی دیداری که در بهار سال ۱۳۵۹ با شهید چمران داشته، تصمیم می گیرد برای کمک به مردم افغانستان در جنگ با شوروی به این کشور سفر کند. در افغانستان هم به خط مقدم جنگ می رود و فرمانده خط متوجه توانمندی های زیاد او می شود. همانجا احمد رضا تصمیم می گیرد که اگر قرار است مربی نظامی بشود، چه بهتر که این کار را در افغانستان و برای نیروهای افغانی انجام بدهد.
۱۰ سال تحقیق برای شناخت شهید محمدرضا سعیدی
این محقق و پژوهشگر افغانستانی با بیان اینکه برای شناخت بیشتر شهید سعیدی حدود ۱۰ سال تلاش کردم و رفتن من به افغانستان برای پیگیری زندگی این شهید بود، گفت: رفتن من از ایران به مزار این شهید در افغانستان به دلیل حضور طالبان خطرات زیادی داشت و همین خطرات موجب شده بود که والدینم مخالف سفر من به افغانستان بشوند و در نهایت با استخاره ای که گرفتم و خوب آمد، پدرم با این سفر موافقت کرد.
محمد سرور رجایی در ادامه تصریح کرد: معتقدم در بین ما، استعدادهای زیادی وجودی دارد که بسیاری از انسان ها توان دستیابی به آن را ندارند؛ اما شهید احمد رضا سعیدی به این امر دست یافت و در بین جوانان هم سن وسال خودش واقعا یک استثنا بود و بارها به دوستانش گفته بود که در ایران، جوانان زیادی برای جنگیدن با عراق وجود دارند اما در افغانستان چنین کسانی کم هستند و من به عنوان یک فرد مسلمان باید در افغانستان خدمت کنم و طبق فرمایشات امام خمینی (ره)، باید انقلاب اسلامی را در حد توانم به کشورهای دیگر صادر کنم.
جایگاه ویژه شهید سعیدی دربین مردم افغانستان
این نویسنده با تاکید بر اینکه شهید احمدرضا سعیدی دارای یک نگاه فراملی بود، گفت: مزار شهید سعیدی در افغانستان جایگاه خاصی در بین مردم این کشور دارد و حتی بعضی از مردم شاهد کرامت هایی از این شهید بودند. چراکه مردم افغانستان معتقد بودند شهید احمد رضا سعیدی چون با خدا معامله کرده، عزیز و دارای کرامت است.
به گفته وی، شهید سعیدی تنها شهید ایرانی در جبهه افغانستان نبود و شهدای دیگر همچون احسان پارسی، شهید نوربخش، شهید ابوالفضل کربلایی پوریزدی و شهید فاضل حسینی نیز دیگر شهدای ایرانی بودند که در جبهه حق علیه باطل درافغانستان به شهادت رسیدند.
محقق و پژوهشگر کتاب «ماموریت خدا» در پایان گفت: کشورهای اسلامی از نظر باورهای دینی و ارزشی، نیروهای متحدی هستند که اگر به درستی مدیریت شوند، می توانند در یک جبهه فرهنگی فعال تر عمل کنند.
گفتنی است، کتاب «ماموریت خدا» به دلیل اهمیت از حیث روایت تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و جهاد اسلامی افغانستان، به عنوان یکی از منابع کتابخانهای برای تمامی کتابخانههای استان تهران خریداری شده و به زودی در تمامی کتابخانههای استان توزیع میشود. نشست نقد و بررسی کتاب «ماموریت خدا» از طریق صفحه مجازی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران (instagram.com/tehranplir) و صفحه آپارات این اداره کل (aparat.com/tehranpl) به صورت زنده پخش شد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «مأموریت خدا» با حضور محمد سرور رجایی، محقق و پژوهشگر این اثر و محمدحسین بدری به عنوان منتقد به صورت مجازی برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد حسین بدری ضمن بیان اینکه کتاب «مأموریت خدا» برگرفته از هفت روایت از احمدرضا سعیدی، شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان است که در هجده سالگی در کنار مجاهدین افغانستانی علیه تجاوز اتحاد جماهیر شوروی جنگید و در نهایت در شهرستان بهسود افغانستان به شهادت رسید، گفت: چند دهه قبل، در همسایه شرقی ما یعنی کشور افغانستان، جنگ بزرگی اتفاق افتاد. شوروی آن زمان به این کشورحمله و سراسر افغانستان را اشغال کرد و تعداد زیادی از مردم این کشور به ایران و کشورهای همسایه پناهنده شدند. این درحالی بود که ایران در دهه ۶۰ گرفتار جنگ با عراق شد و خیلی از برادران افغانی در جنگ ایران با عراق حضور یافتند. البته برخی از ایرانی ها نیز برای کمک به کشور همسایه به افغانستان سفر کردند که از جمله می توان به شهید احمد رضا سعیدی اشاره کرد که آقای محمد سرور رجایی شرح این ماجرا را به زیبایی در کتاب «ماموریت خدا» نوشته است.
پیوستن به مجاهدین افغانستانی؛ پشت پازدن به همه تعلقات برای خودسازی
در ادامه این نشست محمد سرور رجایی گفت: اگر ماجرای شهدای ایرانی در افغانستان در دوران جهاد اسلامی و همچنین ماجرای شهدای افغانستانی در دفاع مقدس ایران را به صورت عمیق بررسی کنیم، شاهد ماجراهای بسیارشیرین و دلپسندی خواهیم بود که از باورهای اعتقادی و قلبی مردم دو کشور ایران و افغانستان سرچشمه گرفته است.
وی تصریح کرد: وقتی من با شهید احمد رضا سعیدی آشنا شدم، کوشش کردم این جوان ۱۸ ساله ایرانی، که به دلیل پیوستن به مجاهدین و مردم افغانستان به تمامی تعلقات خانوادگی پشت پا زده بود، را بیشتر بشناسم. این درحالی بود که نامه هایی که از او به جا مانده این سفر را برای خودسازی اعلام می کند و اسم این سفر را «ماموریت خدا» می گذارد.
دیدار با چمران و پیوستن به مجاهدین افغانستانی
این نویسنده افغانستانی در ادامه گفت: این شهید ایرانی، طی نامه هایی که از خودش به جا گذاشته و من همه آن ها را مطالعه کردم، انگار بزرگ تر از سن خودش عمل می کرده است. این شهید به همراه دوستانش، اولین گروهی محسوب می شوند که زیر نظر مربیان حرفه ای ایران، آموزش نظامی می بیند و آنقدر در این آموزش ها موفق عمل می کند که مسئولان از وی می خواهند تا مربیگری نظامی را برعهده بگیرد. اما احمدرضا سعیدی آرمانهای بزرگ تری در سر داشت.
رجایی ادامه داد: هنگامی که وی در سرکوب غائله کردستان حضور پیدا می کند، طی دیداری که در بهار سال ۱۳۵۹ با شهید چمران داشته، تصمیم می گیرد برای کمک به مردم افغانستان در جنگ با شوروی به این کشور سفر کند. در افغانستان هم به خط مقدم جنگ می رود و فرمانده خط متوجه توانمندی های زیاد او می شود. همانجا احمد رضا تصمیم می گیرد که اگر قرار است مربی نظامی بشود، چه بهتر که این کار را در افغانستان و برای نیروهای افغانی انجام بدهد.
۱۰ سال تحقیق برای شناخت شهید محمدرضا سعیدی
این محقق و پژوهشگر افغانستانی با بیان اینکه برای شناخت بیشتر شهید سعیدی حدود ۱۰ سال تلاش کردم و رفتن من به افغانستان برای پیگیری زندگی این شهید بود، گفت: رفتن من از ایران به مزار این شهید در افغانستان به دلیل حضور طالبان خطرات زیادی داشت و همین خطرات موجب شده بود که والدینم مخالف سفر من به افغانستان بشوند و در نهایت با استخاره ای که گرفتم و خوب آمد، پدرم با این سفر موافقت کرد.
محمد سرور رجایی در ادامه تصریح کرد: معتقدم در بین ما، استعدادهای زیادی وجودی دارد که بسیاری از انسان ها توان دستیابی به آن را ندارند؛ اما شهید احمد رضا سعیدی به این امر دست یافت و در بین جوانان هم سن وسال خودش واقعا یک استثنا بود و بارها به دوستانش گفته بود که در ایران، جوانان زیادی برای جنگیدن با عراق وجود دارند اما در افغانستان چنین کسانی کم هستند و من به عنوان یک فرد مسلمان باید در افغانستان خدمت کنم و طبق فرمایشات امام خمینی (ره)، باید انقلاب اسلامی را در حد توانم به کشورهای دیگر صادر کنم.
جایگاه ویژه شهید سعیدی دربین مردم افغانستان
این نویسنده با تاکید بر اینکه شهید احمدرضا سعیدی دارای یک نگاه فراملی بود، گفت: مزار شهید سعیدی در افغانستان جایگاه خاصی در بین مردم این کشور دارد و حتی بعضی از مردم شاهد کرامت هایی از این شهید بودند. چراکه مردم افغانستان معتقد بودند شهید احمد رضا سعیدی چون با خدا معامله کرده، عزیز و دارای کرامت است.
به گفته وی، شهید سعیدی تنها شهید ایرانی در جبهه افغانستان نبود و شهدای دیگر همچون احسان پارسی، شهید نوربخش، شهید ابوالفضل کربلایی پوریزدی و شهید فاضل حسینی نیز دیگر شهدای ایرانی بودند که در جبهه حق علیه باطل درافغانستان به شهادت رسیدند.
محقق و پژوهشگر کتاب «ماموریت خدا» در پایان گفت: کشورهای اسلامی از نظر باورهای دینی و ارزشی، نیروهای متحدی هستند که اگر به درستی مدیریت شوند، می توانند در یک جبهه فرهنگی فعال تر عمل کنند.
گفتنی است، کتاب «ماموریت خدا» به دلیل اهمیت از حیث روایت تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و جهاد اسلامی افغانستان، به عنوان یکی از منابع کتابخانهای برای تمامی کتابخانههای استان تهران خریداری شده و به زودی در تمامی کتابخانههای استان توزیع میشود. نشست نقد و بررسی کتاب «ماموریت خدا» از طریق صفحه مجازی اداره کل کتابخانه های عمومی استان تهران (instagram.com/tehranplir) و صفحه آپارات این اداره کل (aparat.com/tehranpl) به صورت زنده پخش شد.
کشورهای اسلامی باید با اتحاد در جبهه فرهنگی فعالتر عمل کنند بیشتر بخوانید »