محمدکاظم انبارلویی

آنتی‌تز انقلاب!

مسئله چیست؟ راه‌حل کدام است؟



دشمن در جنگ اقتصادی اولین قله استراتژیکی را که هدف می‌گیرد همین کاهش ارزش پولی ملی است و متأسفانه در حفظ این قله در سال‌های پس از انقلاب موفق بوده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «مسئله چیست؟ راه‌حل کدام است؟» در روزنامه رسالت نوشت:

۱- صورت اصلی مشکلات اقتصادی کشور چیست؟ راه‌حل‌های ممکن، مفید، کوتاه‌مدت و درازمدت آن کدام است؟. چه کسی باید به این سؤالات پاسخ دهد؟ چرا پاسخ به این سؤالات بیش از ۴۰ سال، طول کشیده است؟.

۲- مناظره دو استاد برجسته اقتصادی در برنامه افق، آقایان دکتر مسعود درخشانی و دکتر موسی غنی‌نژاد به نمایندگی از نهاد علم در کشور به هیچ‌یک از سؤالات فوق ورود نکردند و پاسخی نداشتند. آن‌ها حداقل ۳۰ سال از مسائل و مباحث مربوط به اقتصاد کشور عقب بودند.

۳- نمایندگان محترم مجلس در پاسخ به سؤالات فوق مسئله گرانی‌ها، به‌ویژه گرانی خودرو و فهرستی از بدکارکردی وزارتخانه صمت را به شرح زیر مطرح کردند.

– مصالح ساختمانی به حدی رسیده که خانه‌دار شدن را به آرزو تبدیل کرده است.

– پراید ۱۰۰ میلیونی ۳۰۰ میلیون شده است.

– بی‌کیفیتی خودروها سالانه جان هزاران نفر را می گیرد.

– گرانی لوازم‌خانگی، ازدواج جوانان رابا موانع زیادی روبه رو ساخته است.

– بازارهای زیرمجموعه وزارت صمت بیشترین تورم را به وجود آورده اند.

– توان مدیریتی وزیر ضعیف است.

– و …

باید دید انبوه مشکلاتی که مطرح‌شد چگونه قابل حل است.

۴- حجم نقدینگی طی ۴۰ سال گذشته چون بهمنی روی قیمت‌ها می‌غلتد و سال‌به‌سال قیمت‌ها متورم تر می‌شود!

بنا به گزارش مجاهدت از مسئولین ذی‌ربط مردم ۲۰ میلیارد دلار و ۲۰۰ تن طلا را در خانه‌ها و صندوق‌های امانات بانک‌ها برای حفظ ارزش پول خود ذخیره کرده‌اند! زمین، مسکن، خودرو و سپرده‌های مدت‌دار بانک‌ها بخش عظیمی از ثروت ملی را از چرخه تولید خارج می‌کنند.

کسانی که نقدینگی خود را به این سمت‌وسو برده‌اند می‌گویند ما برای حفظ ارزش پول خود این کار را کرده‌ایم!

۵- حفظ ارزش پول ملی یکی از معضلات اصلی مسائل اقتصادی کشور است. دشمن در جنگ اقتصادی اولین قله استراتژیکی را که هدف می‌گیرد همین کاهش ارزش پولی ملی است و متأسفانه در حفظ این قله در سال‌های پس از انقلاب موفق بوده است. کسری بودجه و نا ترازی آن مهم‌ترین عامل کاهش یا سقوط ارزش پول ملی است. هر دولتی که پس از انقلاب روی کار آمده به دلیل حاشیه‌هایی که دشمن در مسائل فرهنگی، سیاسی و امنیتی پدیده آورده نگذاشته دولتمردان چاره‌ای برای این درد مزمن پیدا کنند.

۶- کسری بودجه و نا ترازی آن چیست؟ بودجه‌ریزی و بودجه‌بندی بر اساس چه مکانیزم علمی عملیاتی می‌شود؟

اگر دولت نداند در پیش‌بینی درآمدها دقیقا چه دارد و در برآورد هزینه‌ها دچار خطا شود، کسری بودجه اجتناب‌ناپذیر است.

اگر درآمد کشور را کمتر پیش‌بینی کند و هزینه‌ها را بیشتر برآورد کند به دره هولناک نا ترازی و کسری سقوط می‌کند.

راه‌حل آن یا استقراض خارجی است، یا چاپ پول و چاپ اوراق قرضه و یا استقراض از بانک مرکزی و … هرکدام از این راه‌ها به تورم ختم می‌شود به همین دلیل مهار تورم را از همین سرچشمه باید مدیریت کرد.

۷- وقتی دولت درآمد حاصل از انفال بیش از ۵ هزار معدن فعال در کشور را در بودجه نمی‌بیند، وقتی دولت‌ بخش عظیمی از درآمد نفت و گاز به‌ویژه فروش نفت و گاز در داخل را در پیش‌بینی بودجه نمی‌بینند، وقتی دولت درآمد بیش از ۱۰ ردیف درآمدی را در اصل ۴۵ در بودجه نمی‌آورد و به‌صورت جمعی – خرجی محاسبه می‌کند. وقتی دولت به‌تناسب تولید ناخالص داخلی و نسبت آن با مالیات مثل مشکل کشورهای پیشرفته و درحال‌توسعه و حتی کشورهای با اقتصاد ضعیف مالیات اخذ نمی‌کند طبیعی است با کاهش درآمد روبه‌رو است وقتی دولت در پیش‌بینی اعتبارات هزینه‌ای دقیق عمل نمی‌کند با مشکل کسری روبه‌رو خواهد بود.

۸- در بحث‌های رسانه‌ای و ژورنالیستی اقتصاد دو کلمه پرتکرار است؛ الف – سلطان ب – مافیا.

سلطان را می‌شود در اقتصاد قانونی و عادی شناسایی کرد. معمولا می‌گویند فلانی سلطان زمین، سکه، خودرو و … است. مافیا را می‌شود در نقش‌آفرینان ۲۵ میلیارد کالای قاچاق رصد کرد.

تا وقتی‌که این دو در اقتصاد کشور سلطنت و تاخت‌وتاز دارند نمی‌توان از سلطه دولت به مسائل اقتصادی به‌ویژه در حوزه مالیه عمومی سخن گفت. بدون برخورد با این پدیده مهار تورم و رشد تولید ممکن نیست.

۹- مسئله تعارض منافع در حوزه دولتی و بخش خصوصی یک مسئله جدی است. ماه‌عسل دولت و مجلس در دوران احمدی‌نژاد و لاریجانی یک دوره به طول کشید به دور دوم که رسید گیس و گیس‌کشی و درگیری بالا گرفت به‌طوری‌که با افتضاح یک‌شنبه سیاه به اوج خود رسید. حاشیه‌سازان که عمدتا از سلاطین و مافیا هستند سود خود را بردند و یک جریان انقلابی را تا مرز تلاشی کشاندند. مجلس انقلابی و دولت پرکار و پرتلاش آقای رئیسی نباید به این دام بیفتند هشدار آن را مقام معظم رهبری در خطبه اول نماز عید فطر مطرح کردند.

حاشیه‌سازها نمی‌گذارند افسران میدانی اتاق فکر جنگ اقتصادی کار خود را بکنند.

گام اول برای مهار تورم حفظ ارزش پول ملی است که تعادل بازار و قیمت‌ها را به هم زده است.

حل مسئله کسری بودجه، دقت در برآورد هزینه‌ها و پیش‌بینی واقعی درآمدها است.

این مسئله در بودجه ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ و بودجه‌های همه دولت‌های قبل مورد غفلت بوده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسئله چیست؟ راه‌حل کدام است؟ بیشتر بخوانید »

عرف چیست شرع کدام است؟

عرف چیست شرع کدام است؟



انبارلویی با انتقاد از اظهارات خاتمی نوشت: با چنین اعتقادی به جمهوری اسلامی از سوی کسی که ۸ سال سکان اجرایی کشور را به عهده داشت نه از جمهوریت ارج و قربی باقی خواهد ماند و نه از اسلامیت!!

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «عرف چیست شرع کدام است؟» نوشت: آقای سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین در دیدار با برخی روزنامه‌نگاران به مناسبت عید سعید فطر مطالبی گفته که شایسته نقد است.

۱- آقای خاتمی می‌گوید: «جمهوری اسلامی به سمت حکومت اسلامی تمایل پیدا کرده است»!
بعد برای رد این ادعا اشاره به نقل قولی از مرحوم سیداحمدآقا می‌کند که در آن امام صریحا فرموده است؛ «آنچه مدنظر ماست حکومت اسلامی است»!
۲- آقای خاتمی می‌گوید: «اسلام را باید چنان دید و شناخت که جایگاه عرف را در عرصه حیات اجتماعی به رسمیت بشناسد».
آنچه آقای خاتمی به عنوان یک روش‌شناسی در شناخت دین مطرح می‌کنند، در هیچ جای قرآن و روایات منقول از معصومین نیامده است. اسلام را باید آنچه که قرآن و پیامبر اکرم و ائمه معصومین فرمودند باید شناخت یا باید برای این شناخت شرط و شروطی گذاشت.
ما نمی‌توانیم چیزی به دین و اسلام اضافه کنیم یا کم کنیم. ضمن اینکه جایگاه عرف در اسلام و فقه مشخص شده است.
۳- آقای خاتمی می‌گوید: «وضع امروز مساوی با جمهوری اسلامی نیست باید با روش‌های مسالمت‌آمیز اصلاح شود اما براندازان می‌گویند جمهوری اسلامی همین است باید برانداخته شود. من شعار زن زندگی آزادی را شعار زیبا تعبیر کردم اما معتقدم اگر زندگی می‌خواهیم، زندگی در براندازی پیدا نمی‌شود چراکه آشوب و ناآرامی سنگینی در پی خواهد داشت.»آقای خاتمی در این گزاره مرز بین اصلاح‌طلبی و براندازان را مشخص کرده است.
او شعار جماعت برانداز پاییز گذشته را نه‌تنها تأیید بلکه آن را زیبا توصیف می‌کند!
اما تغییر را مسالمت‌آمیز توصیه می‌کند و براندازی را به دلیل اینکه موجب آشوب و ناآرامی می‌شود توصیه نمی‌کند. او در حقیقت اعتراف می‌کند براندازی، دو روی یک سکه است یک روی «نرم» و یک روی «سخت» و اصلاح‌طلبان روی «نرم» آن را نمایندگی می‌کنند.
۴- آقای خاتمی می‌گوید: «من ابتدا از تعبیر مردم‌سالاری دینی استفاده کردم اما بعد آن را به مردم‌سالاری سازگار با دین، اصلاح کردم. منظورم از مردم‌سالاری همان دموکراسی است و از دین، دینی سازگار با عرف بود.»
عرف در لغت دوگونه معنا شده است: الف- امر شناخته شده ب – امر پسندیده
علامه طباطبایی می‌فرماید: «عرف باید در روش و عمل مردم امری حسن و معقول باشد و برخلاف ارزش‌ها نباشد».
امام (ره) نیز می‌فرماید: «سیره عقلا در یک امر هنگامی حجت است که شارع آن را امضا و تأیید کرده باشد. در امضای شارع همین بس که منع نکرده باشد زیرا عدم ردع کاشف از امضا کرده است».
این‌که آقای خاتمی می‌گوید: منظورم از مردم‌سالاری همان دموکراسی است دموکراسی را به روایت سوسیالیست‌ها قبول دارد یا لیبرال‌ها کدام را امر پسندیده حسن می‌داند!؟ شارع کدام را امضا می کند؟ اگر امضا می‌کرد که اصلا نیازی به انقلاب اسلامی و طرح تئوری ولایت فقیه برای اداره جوامع از سوی امام (ره) معنا نداشت. در مورد تعریف دین هم از دیدگاه آقای خاتمی کلی مناقشه است. جایی که اسلام احکام صریح، روشن و شفاف دارد جایی برای عرف به منظور فرار از عمل به یک واجب شرعی وجود ندارد.
جمهوری اسلامی تاکنون کدام عرف را در عرصه اجتماعی به تعبیر درست علمی و فقهی آن نادیده گرفته است!
۵- میزان پایبندی به اسلامیت نظام و شرع مقدس اسلام در نگاه جناب آقای خاتمی را می‌توان از پاسخ‌های وی به سؤالات مطرح دریافت. قبلا میزان پایبندی او به جمهوریت را در حوادث تلخ انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ هنگامی که نتایج انتخابات را قبل از اعلام آن به تیر و تهمت تقلب آلودند را هم می شود مورد ارزیابی قرار داد. انتخاباتی که فرد منتخب بیش از ۱۳ میلیون رأی از رقیب خود جلو بود!
با چنین اعتقادی به جمهوری اسلامی از سوی کسی که ۸ سال سکان اجرایی کشور را به عهده داشت نه از جمهوریت ارج و قربی باقی خواهد ماند و نه از اسلامیت!!
نمی‌دانم در روز قیامت در پاسخ به پرسش‌های جدش در تئوری‌پردازی چنین جامعه‌ای چه جوابی دارد؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عرف چیست شرع کدام است؟ بیشتر بخوانید »

دوقطبی‌سازی موهوم!

دوقطبی‌سازی موهوم!



خاتمی و اصلاح‌طلبان باید بدانند با پاک کردن حافظه تاریخی ملت نمی‌شود با «دوقطبی‌سازی موهوم» مسیر تاریخ انقلاب اسلامی را به ستم و استبداد گذشته منحرف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «دوقطبی‌سازی موهوم!» در روزنامه رسالت نوشت: محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین کشورمان طی بیانیه در کنگره حزب مردم‌سالاری از یک دوقطبی موهوم پرده‌برداری کرده و بدون این‌که بگوید قطب سوم چه راه‌حلی برای مشکلات کشور دارد پیام را رها کرده است.

او می‌گوید:« یک قطب آنچه هست و جاری است خوب و دلخواه و حتی مقدس می نماید و قطب دیگر راهی جز براندازی نمی‌بیند.و ایستادن در قطب راه خردورزی و دوراندیشی را بسته‌اند . آنچه هست جمهوری اسلامی است. منتها یکی می‌گوید ؛ باید آن را به هر قیمتی نگاه داشت ، دیگری می‌گوید باید به هر بهایی آن را برانداخت. جمهوری اسلامی اینک در غربت و عزلت و ابهام‌آلود خود به سر می‌برد.»

یک سیاستمدار وقتی وارد حوزه روشنگری می شود باید یا «خبر» از یک واقعیت سیاسی بدهد یا براساس عقل و منطق و داده‌های خبری «تحلیل» درستی از آنچه اتفاق می‌افتد را ارائه بدهد. آنچه آقای خاتمی از فهم خود از اوضاع ایران و جهان بیرون از ذهن خود ارائه می‌دهد مبتنی بر «خیال» و «وهم» است و نشانی ازواقعیت نه در «خبر» و نه در «تحلیل» دارد.

این که او می‌گوید یک قطب آنچه هست و جاری است را خوب و دلخواه و حتی مقدس می‌داند، یک حرف نادرست و خلاف واقع است هیچ سیاستمدار و مسئولی هرگز به آن تفوه نکرده است. حتی اینکه قطب دیگر می‌گوید به هر بهایی باید جمهوری اسلامی را برانداخت هم واقعیت ندارد. مخالفان نظام، طاقت یک سیلی را ندارند چه رسد به اینکه برای براندازی بخواهند جان خود را فدا کنند.

پس این تصویرسازی موهوم در ذهن مبارک آقای خاتمی چه فایده‌ای دارد؟ او چه واقعیتی را می‌خواهد پنهان کند.
صورت مسئله واقعی مسائل ایران چیست که او اصرار دارد از آن فاصله بگیرد؟ صورت مسئله این است یک ملت به رهبری امام (ره) اراده کرد مستقل، آزاد و وفق احکام الهی و قرآنی زندگی کند. آمریکا و اذنابش در جهان و منطقه در برابر او ایستادند و نمی‌خواهند این اتفاق، شکل عملی به خود بگیرد.

ملت در پاسخ به ندای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی و عزت‌جویی امام (ره) به میدان آمدند و بهای استقلال و آزادی را با خون فرزندان پاک و سرافراز خود دادند . انقلاب اسلامی ایران کم‌هزینه‌ترین انقلاب چه به لحاظ انسانی و چه به لحاظ مادی نسبت به دیگر انقلاب های جهان بود.

اشکال فهم آقای خاتمی در تحلیل اوضاع دیروز و امروز و فردای انقلاب این است که او دوقطبی «حق و باطل» ، «توحید و شرک» ، «آزادی و اسارت» ، «استقلال و وابستگی» و «عزت و ذلت» را با حذف دشمن اصلی یعنی آمریکا نمی‌خواهد ببیند و انکار می‌کند و در پیام خود حاضر نشده است یک کلمه از مظالم آمریکا علیه ملت سخن بگوید. به جای این حقیقت و واقعیت روشن یک دوقطبی جعل می‌کند که در عالم واقع وجود ندارد. این تحریف واقعیت تاریخی ایران در پیام او به جایی می رسد که می‌گوید، «جمهوری اسلامی در غربت و عزلت و ابهام‌آلود خود به سر می‌برد.»؟!آقای خاتمی نباید مصداق این کلام رهبری باشد که فرمود:« کسانی که شخصیتشان ویران است،شرایط را ویران می بینند.»

آمریکا و اذنابش در منطقه ۴۴ سال است علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی توطئه می‌کنند و همه قدرت خود را به کار گرفته تا ایران را شکست دهد نتوانسته است این چه عزلت و غربتی است که از اتاق جنگ آمریکا و اروپا سخن از بسط و توسعه امپراطوری ایران در منطقه و جهان است و به التماس افتاده‌اند و دستور مذاکرات با تهران را محدود کردند، فعالیت‌های هسته‌ای ، قدرت منطقه‌ای و قدرت نظامی قرار داده‌اند.

این چه عزلت و غربتی است که مشت آهنین ایران از یمن گرفته تا لبنان ، سوریه ، عراق و افغانستان بر سینه و سر آمریکا سنگینی می‌کند، دشمن آن را می‌بیند اما آقای خاتمی آن را حاضر نیست ببیند.

حالا با این «دوبینی» و «دوقطبی سازی» آقای خاتمی چه باید کرد و چه راه‌حلی وجود دارد. به نظر می‌رسد آخرین راه حل و راه چاره را باید از یکی از اصلاح‌طلبان صادق شنید که هفته گذشته گفت : «اگر نخواهید به خارجی باج بدهید باید به داخلی امتیاز بدهید . یکی را انتخاب کنید نمی‌توانید بگویید نه به خارجی امتیاز می‌دهیم و نه به داخلی»!!.

راه‌حل برون رفت از دوقطبی از دیدگاه اصلاح‌طلبان «باج‌دهی» به دشمن است اگر آن را هم نپذیرفتید باج را به کسی بدهید که می‌گوید به دشمن باید باج داد!!

کارنامه اصلاح‌طلبان در دولت‌های گذشته همین منطق بوده است. نتیجه‌ این باجی که در دولت هاشمی، خاتمی و روحانی به دشمن در حوزه هسته‌ای و حوزه‌های دیگر داده شد چه بود؟!

آقای خاتمی و اصلاح‌طلبان باید به این سؤال پاسخ دهند که آیا جمهوری اسلامی را با باج‌دهی به دشمن می‌شود اداره کرد. آیا منطق امام (ره) در پدیداری انقلاب اسلامی در ایران و جهان این بود؟!

آقای خاتمی به این سؤال هم پاسخ دهد چرا در پیام‌های خود هیچ تکیه‌ای به کلام امام (ره) ندارد و از همه مهمتر کلمه ای از مظالم آمریکا در پیام‌های او دیده نمی شود؟!

خاتمی و اصلاح‌طلبان باید بدانند با پاک کردن حافظه تاریخی ملت نمی‌شود با «دوقطبی‌سازی موهوم» مسیر تاریخ انقلاب اسلامی را به ستم و استبداد گذشته منحرف کرد.

اگر باج دادن به دشمن یک راه حل بود در سه دولت یاد شده اصلاح طلبان حتما جواب می داد.به عزم، اراده ، قدرت و صدای ملت در ۲۲ بهمن امسال احترام بگذارید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دوقطبی‌سازی موهوم! بیشتر بخوانید »

کنفرانس مونیخ و ایران قوی

کنفرانس مونیخ و ایران قوی



استراتژیست‌های غرب معتقدند جنگ روسیه فضایی ایجاد کرده است که ایران می تواند از فشار تحریم‌ها بکاهد و در یک فضای تنفسی و نگرش نو به سیاست خارجی، تحریم‌ها را دور بزند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «کنفرانس مونیخ و ایران قوی» در روزنامه رسالت نوشت:

۱- سه سال پیش برگزارکنندگان کنفرانس امنیتی مونیخ دو سؤال مطرح کردند و شرکت کنندگان را ملزم به پاسخ‌گویی به این دو سؤال نمودند.این دو سؤال کلیدی آن بود؛ «چرا جریان ثروت و قدرت از غرب به شرق منتقل شده است؟ چطور می‌شود این مسیر را تغییر داد؟»

حوادث سه سال اخیر نشان می‌دهد این جریان تشدید شده است. جهان به سرعت به سمت چندجانبه‌گرایی و چندقطبی پیش می‌رود . ایران، روسیه، چین، هند و …جزء اقطاب این قدرت هستند و گریزی از این روند پرشتاب نیست.

استراتژیست‌های غرب معتقدند جنگ روسیه فضایی ایجاد کرده است که ایران می تواند از فشار تحریم‌ها بکاهد و در یک فضای تنفسی و نگرش نو به سیاست خارجی، تحریم‌ها را دور بزند. غیر از روسیه ، چین هم می‌تواند در آفرینش چنین فضایی مشارکت کند.

امسال کنفرانس مونیخ بدون دعوت از مقامات ایران برگزار شد. برگزارکنندگان؛ ایران و روسیه را در یک کفه قرار دادند. از مقامات دو کشور برای این کنفرانس دعوت نکردند.

این رویکرد نشان می‌دهد آنها برای پاسخ به آن دو سؤال به بیراهه می روند.

لذا به جای دعوت از مقامات ایران از چند دلقک بی‌هویت سیاسی دعوت کردند و آنها هم به نمایندگی از آمریکا و غرب ،خواستار تحریم بیشتر و فشار سیاسی و نظامی علیه ملت ایران شدند.

معلوم شد در کنفرانس مونیخ به جای رهیافت به سوی امنیت، به دنبال راهبرد برای جنگ و جنگ‌طلبان هستند.

۲- انتقال بساط دروغزنی و فریب سعودی اینترنشنال از لندن به واشنگتن نشان می‌دهد یک خانه‌تکانی و اسباب‌کشی در اتاق جنگ نرم دشمن و نیز راهبرد رسانه‌ای غرب علیه ایران دارد صورت می‌گیرد و شروع آن را از این انتقال می‌شود رصد کرد.

برخی کارشناسان رسانه‌ای غرب معتقدند ، اپوزیسیون ایران طی چهار دهه گذشته یک هزینه سنگین روی دست آمریکا و شرکایش گذاشته بدون اینکه دستاوردی داشته باشد.

تجزیه‌طلب‌ها در فتنه اخیر جز تحریک ملت برای یکپارچگی و اتحاد بیشتر کاری نکردند!

آنها می‌گویند پروژه پرچم‌سوزی ، قرآن‌سوزی ، حمله شعائر اسلامی و هتک حرمت قرآن معلوم نیست براساس چه تحلیل و فهمی از نوع براندازی در فتنه پاییز عملیاتی شد؟!

پرسش کلیدی دیگر آن است که ؛ چرا اپوزیسیون نمی‌تواند بدنه اجتماعی خود را حداقل به اندازه یک هفته در کف خیابان حفظ کند. اما انقلاب بیش از ۴۴ سال است بدنه اجتماعی خود را در کف خیابان‌های تهران، شهرستان‌ها حتی روستاها حفظ کند به طوری که هیچ کاستی نپذیرد!؟

آنها اکنون در حال پیدا کردن پاسخ این پرسش هستند و پیش خود گفتند ؛ پاسخ به این پرسش ها را نمی شود در کنفرانس مونیخ پیدا کرد. باید در اتاق‌های دربسته جنگ نرم و جنگ‌شناختی ، آن هم به صورت سرّی و به کلی سرّی جستجو کرد!

۳- مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی ضمن به رخ کشیدن غلبه صدای ملت ایران به صدای دشمن در داخل، یک پرسش مهم را مطرح کردند و آن اینکه؛ «می‌گویند نظام رو به قهقراست و به بن‌بست رسیده است. اگر این ادعا درست است چرا اینهمه برای زمین زدن آن هزینه می‌کنید.» این پرسش‌ را به پرسش‌های فراوان دیگر باید افزود. پاسخ به این پرسش‌ها فقط یک نقطه پایانی دارد و آن اینکه دست از خصومت با ملت ایران بردارید. این درست چیزی است غرب نمی تواند به آن اعتراف کند و همچنان به اشتباهات محاسباتی خود ادامه می‌دهد.

۴- ایران قوی هر روز به شکلی در جهان رخ‌نمایی می‌کند. گفتمان ایران قوی روز به روز در ایران عمیق‌تر می‌شود.

امروز سه دستور فوری روی میز آمریکایی‌ها قرار دارد:

الف- جلوگیری از تداوم فعالیت‌های هسته‌ای ایران

ب- ممانعت از بسط و توسعه قدرت نظامی ایران

ج- اخلال در توسعه نفوذ ایران در منطقه

این سه دستور نشان می‌دهد دشمن می‌داند ما نه در حال «قهقرا» هستیم نه به «بن‌بست» رسیدیم. بلکه خود دشمن است که در معنای این دو مفهم کلیدی که از آن بوی «زوال» در اقتدار غرب به مشام می‌رسد ، دست و پا می‌زند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کنفرانس مونیخ و ایران قوی بیشتر بخوانید »

رمز ماندگاری انقلاب اسلامی

رمز ماندگاری انقلاب اسلامی



انقلاب اسلامی در یک کلمه فرار بشریت به سوی خداست. هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند جلوی این فرار از کفر و الحاد را به سوی خدا بگیرد. این حقیقت رمز ماندگاری انقلاب اسلامی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «رمز ماندگاری انقلاب اسلامی» در روزنامه رسالت نوشت:

نکته اوّل: خداوند در قرآن کریم از سه نوع قلب یاد می‌کند :

۱- قلب سلیم که از شرک ، کفر ، نفاق و کینه خالی است.

۲- قلب منیب که بعد از لغزش، صاحب آن به درگاه خدا توبه می‌کند.

۳- قلب مریض، قلبی که به معارف الهی باور ندارد و مملو از کفر و شرک و نفاق است.

حوزه کاری امام و رهبران انقلاب اسلامی علیه تبهکاری‌های عصر ما و مبارزه با کفر و شرک و نفاق کار مؤثر روی تمرکز و تجمیع قلوب انسان‌هایی است که دارای «قلب سلیم» و به ویژه «قلب منیب» هستند. تمامی کسانی که دارای قلب مریض هستند و حاضر نیستند این مرض را با نسخه پیامبران الهی و رهنمودهای قرآنی معالجه کنند و در برابر انقلاب اسلامی می‌ایستند.

شروع جنگ نرم انقلاب و جنگ شناختی با دشمن همین نقطه است. این نقطه یک گردنه صعب‌العبور در تاریخ گذشته ، حال و آینده بشر است.امام (ره) تابلوی راهنما در این گردنه نصب کرده است. دو دسته از انسان‌ها در این گردنه به مصاف هم آمدند یک دسته که به ابدیت و نجات بشر فکر می کنند و جزء شهدا و صدیقین هستند و دسته دیگر دلشان به خوشی دوروزه این دنیا و سرسختانه در برابر لشکر حق ایستادگی می کنند.

نکته دوم : امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی در تبیین این صف‌آرایی تابلوهای راهنما نصب کرده‌اند بخوانید :

– ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است.

– ما تصمیم داریم پرچم لااله‌الاالله را بر قلل رفیع جهان کرامت به اهتزاز درآوریم. جنگ ما جغرافیا و مرز نمی‌شناسد تا شرک و کفر هست مبارزه هست تا مبارزه هست ما هستیم.

– معتقدین به اصول انقلاب اسلامی سرمایه بالقوه انقلاب در سراسر جهان هستند.

– جمهوری اسلامی پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.

– ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین می‌کند.

این بیانیه رسمی جمهوری اسلامی است که از زبان بنیانگذار آن بارها بیان شده است تمام کسانی که در ایران ، منطقه و جهان دارای قلب «سلیم» و قلب «منیب» هستند به اردوگاه امام (ره) پیوسته و یک خط دفاعی در منطقه و جهان را به نام «جبهه مقاومت» تشکیل دادند. این جبهه در یمن، فلسطین اشغالی، لبنان ، عراق، افغانستان و … کارآمدی خود را در این نبرد بی‌پایان کفر و ایمان نشان داده است.

نمودار رشد و توسعه و گسترش انقلاب اسلامی از دهه ۴۰ تا کنون نشان می دهد روزبه‌روز پیروزی‌های اصحاب ایمان رو به فزونی است و کاستی در آن راه ندارد .

جنگ نرم و شناختی ملت ایران به ویژه در حوزه سخت مستظهر به پشتیبانی خداوند تبارک و تعالی است.

این یک حقیقت انکارناپذیر است و حوادث و رویدادهای تاریخی ۴۴ سال گذشته آن را به وضوح نشان می‌دهد.

نکته سوم : تحولات جهانی طی چهار دهه گذشته و به هم خوردن معادلات قدرت در جهان، افول و فروپاشی قدرت های شرق و غرب نشان از توفیق جمهوری اسلامی در این هماوردی تاریخی دارد.

اینکه ما بتوانیم از «قلب»ها وارد ذهن و مغز انسان ها بشویم و مدیریت ذهن آنها به نفع اردوگاه «ایمان» بر علیه اردوگاه «کفر» به عهده بگیریم یک راهبرد بسیار مهم و تعیین کننده است. این راهبرد تکنیک ها و تاکتیک های خاص خود را دارد که تاکنون اعمال شده جواب گرفته است. شهید حاج قاسم سلیمانی سردار بزرگ و ابرمرد نظامی ایران که خود دارای قلب سلیم و منیب بود گوشه ای از کاربرد این تکنیک‌ها و تاکتیک‌ها را در شکل‌گیری ارتش مقاومت در منطقه به نمایش گذاشت و جهانیان را به حیرت واداشت.

ما تنها کشور در جهان هستیم که دو «ارتش» برای صیانت از آرمان‌ها و باورهای خود داریم ما تنها کشور در جهان هستیم علاوه بر آن هسته سخت، میلیون‌ها انسان پای کار را در میدان دفاع از انقلاب داریم که نه تنها کاستی نپذیرفته است بلکه روزبه روز بر حجم و اندازه آن اضافه می‌شود. این هسته نرم چهار نبرد نرم و جنگ شناختی دشمن را با پیروزی و غلبه کامل پشت سر گذاشته است.

امسال چهل و چهارمین سال پیروزی انقلاب را در حالی جشن می گیریم که محکم‌تر و استوارتر از همیشه در برابر جبهه کفر و شرک و نفاق جهانی ایستاده‌ایم. معادلات قدرت در جهان به نفع ملت ایران و جمهوری اسلامی در حال تغییر است در این حقیقت هیچ تردیدی نیست.

نکته آخر: امام کاظم (ع) می‌فرماید؛ منظور از «قلب» همان «عقل» است. انقلاب اسلامی براساس این تعریف و مسائل پیش گفته، عقلانی‌ترین و کم‌خشونت‌ترین انقلاب در جهان بوده است. همین عفو پدرانه رهبری در آستانه ۴۴ سالگی انقلاب، نمادی از عقلانی بودن تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و حل مهرانگیز و ملاطفت‌آمیز یک فتنه است.

انقلاب اسلامی در یک کلمه فرار بشریت به سوی خداست. هیچ قدرتی در جهان نمی‌تواند جلوی این فرار از کفر و الحاد را به سوی خدا بگیرد. این حقیقت رمز ماندگاری انقلاب اسلامی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رمز ماندگاری انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »