محمد ایمانی

مجلس توانست، دولت راه افتاد

مجلس توانست، دولت راه افتاد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه‌ای در خصوص تصمیم دولت درباره طرح بسته‌های معیشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: مجلس به دنبال اختصاص کالابرگ برای تامین کالاهای اساسی و تامین معیشت مردم بود. اما دولتمردان مصرّانه می گفتند بودجه این کار را ندارند.

حتی آقای نوبخت به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه، به مجلس حمله کرد و گفت “انتظار مردم برداشتن تحریم ها (مذاکره) است و نه اعانه و یارانه! خزانه با بیش از ۴۸ هزار میلیارد تومان کسری مواجه بوده است”.

ادعای نوبخت منعقد نشده بود که آقای روحانی اعلام کرد “به مدت چهارماه به حدود یک سوم ایرانیان، نفری ۱۰۰ هزار تومان کمک بسته معیشتی می‌دهیم”. این وعده، بار مالی ۲۲ هزار میلیارد تومانی در پی دارد.

خیلی ها می گویند دولتمردان نشان دادند با مردم رو راست نیستند. اما همیشه که نباید نیمه خالی لیوان را دید! مهم نیست  دولت، با مصوبه مجلس، موظف به ارائه کمک معیشتی به طبقات پایین شود یا راسا اقدام کند.

مهم این است که مجلس جدید، توانسته دولت حسن روحانی را برای خدمت رسانی، از لاک بسته اش خارج کند. مثل سیب هایی که مادر پسرک تنبل قصه ها چید و بالاخره توانست او را وادار کند از خانه خارج شود و به میان مردم برود!

این ماجرا نشان می دهد با همه سختی ها، می شود دولت را به تکاپو واداشت؛ اگر چه با کُندی و رنج فراوان. البته طرح های حمایتی، دم دستی ترین کارهاست و ظرفیت های اقتصادی معطل فراوانی هست که اگر احیا شود، می تواند موجب رونق اقتصاد و تقویت قدرت خرید مردم (و بی نیازی از یارانه) شود.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.



منبع خبر

مجلس توانست، دولت راه افتاد بیشتر بخوانید »

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «این چه اقتداری است که جمهوری اسلامی در منطقه ادعای پیروزی داشته باشد، اما نتواند برخی مشکلات اقتصادی را حل کند؟ این عدم توازن، نشانه تناقض و ناکارآمدی است. در جنگ هم می‌گویند باید تا حدی پیشروی کرد که بتوان لجستیکش را تامین کرد». این جملات، اظهارات یکی از افراطیون مدعی اصلاحات است که بیست سال قبل، مدعی بی‌اختیاری دولت و ضرورت خروج از حاکمیت شد؛ اما در طول این دو دهه، هر وقت انتخاباتی برگزار شد، در حد تبلیغاتچی ستاد انتخاباتی مدعیان اصلاحات و اعتدال رفتار کرد. از شخص که بگذریم، ظاهرا گفته‌اش قابل تامل است. ولو از نوع «کَلِمَهًْ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا الْبَاطِل» باشد.

۱- اگر جمهوری اسلامی را در مصاف با مشکلات، به مثابه یک خط گسترده دفاعی یا تهاجمی تصور کنیم، این خط، چندین محور را شامل می‌شود. هر کدام از یگان‌های عمل‌کننده در این محورها، کارکرد خود را دارند. اگر مسئولیت خود را درست به انجام برسانند، خط از سمت آنها شکسته نمی‌شود، بلکه می‌توانند خط «دشمن/ مشکلات» را بشکنند و به دیگر نیروها در آفند یا پدافند ملحق شوند. اما اگر قصور و تقصیر یا خیانتی در برخی محورها اتفاق بیفتد، عملیات کامل نمی‌شود، بلکه حتی ممکن است هزینه کوتاهی برخی نیروها را نیروهای پاکباخته و مسئولیت‌شناس بپردازند. ما از زمان دولت موقت و بنی‌صدر و ماجرای دفاع مقدس، دو نمونه متفاوت مدیریت را در طول چهار دهه تجربه کرده‌ایم. اکنون این دو مدل، به بلوغ رسیده‌اند. یکی مدیریت حاج قاسم سلیمانی‌هاست که توانمندی خود را با پیروزی در مصاف با دشمن به نمایش گذاشتند و با دست خالی حماسه آفریدند؛ مدیریتی که پالایشگاه ستاره خلیج ‌فارس (خودکفایی بنزین)، برنامه هسته‌ای و سوخت بیست درصد، خدمت به مناطق محروم و مهار خسارت‌های سیل و زلزله، گوشه‌ای از کارنامه درخشان اوست. و مدیریتی که به جای همت و تدبیر درون‌زا، آدرس غرب را داده، یا در برابر خصومت و نفوذطلبی دشمن، منفعل عمل کرده؛ اگر در نقشه او بازی نکرده باشد.

۲- سردار سلیمانی چرا ترور شد و چه کسانی دشمن را تشجیع کردند؟ منطق و مکتب خلّاق او، مستکبران را به خشم می‌آورد. آن مجاهد پرکار و پیروز، حتی اگر هیچ کاری در میانه میدان فرماندهی انجام نداده و پروژه هفت هزار میلیاردی آمریکا در منطقه را نابود نکرده بود، همین یک عبارت پرمغز او برای اینکه کینه‌اش در دل مستکبران جا کند، کافی بود: «من با تجربه می‌گویم که میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.» نفس این سخن، تمدن‌ساز و قدرت‌آفرین است و می‌تواند باطل‌السحر طاغوت‌ها باشد؛ چه رسد به اینکه سیره چهل‌ساله او، امضای پای ادعایش شود. با این منطق، سوخت بیست درصد رآکتور تهران و پالایشگاه تولید بنزین و موشک‌های دوربرد نقطه‌زن و ماهواره‌های پیشرفته ساخته شد. و بی‌اعتنایی به همین منطق موجب شد دولت در برخی حوزه‌ها دچار عقبگرد شود.

۳- مدیرانی هم هستند که به جای تبدیل تهدید دشمن به فرصت، بگویند «نباید فرصت دوباره مذاکره با آمریکا را از دست بدهیم.» آنها هفت سال قبل نیز همین حرف را زدند که کشور را گرفتار مشکلاتی کردند که با مختصری همت و تدبیر در داخل قابل حل بود. فهرست برخی بی‌تدبیرها را مرور کنید: «شش برابر کردن نقدینگی که از عوامل اصلی تورم است، شکستن رکورد ۴۹ درصدی تورم در دولت هاشمی (کارگزاران) و رساندن آن به ۵۲ درصد (در برخی اقلام بالای ۱۰۰ درصد)، شش تا نُه برابر کردن قیمت مسکن و خودرو و سکه و ارز و بسیاری از اقلام دیگر. سه برابر کردن ناگهانی قیمت بنزین و بهانه دادن دست دشمن برای ایجاد بی‌ثباتی و ایراد خسارت، افزایش ضریب جینی (شکاف طبقاتی) از رقم کاهشی شده ۳۶۵. در سال ۹۲ به رقم ۴۰۹. در سال ۹۷، نابودی ۱۸ میلیارد دلار و ۶۰ تن طلا از ذخایر استراتژیک ظرف دو ماه، واگذاری پرفساد نیشکر هفت‌تپه، ماشین‌سازی تبریز، هپکو اراک، آلومینیوم المهدی، پالایشگاه کرمانشاه و… در دوره ریاست یکی از روسای ستاد انتخاباتی در سازمان خصوصی‌سازی، گماردن وزیر اشرافی بر بخش مسکن و تحمیل فشار سنگین به اقشار پایین، اصرار بر امضای توافقی که ظرف دو ماه، ۹۵ درصد برنامه هسته‌ای را واگذار یا نابود کرد و انفعال و معطلی در پنج سال بعدی در قبال عهدشکنی غرب، سپردن ۴۱ تعهد مخفیانه (خودتحریمی) به FATF، ضعیف‌نمایی کشور برخلاف واقعیت‌های قدرت و جرئت دادن به دشمن برای اقدامات ضدامنیتی مانند فتنه آبان ۹۸ و ترور سردار سلیمانی، تهییج مردم به اینکه همه چیز خود را به بورس بسپارند (ایجاد انتظار مافوق واقعیت) و شوک‌های ناشی از تصمیمات متناقض و ناراضی کردن سهامداران، معطلی ۸ میلیون و ۳۰۰ هزار تن کالا در گمرک به خاطر پنج ماه بی‌وزیر گذاشتن وزارت صمت.» نوع این بی‌تدبیری‌ها منشأ داخلی دارد.

۴- اهتمام مدیران غیرانقلابی به چیست؟ و برای پیشبرد امیال خود، حاضرند چه مقدار هزینه به مردم و کشور تحمیل کنند؟ رفتار آنها فرصت‌سازی است یا فرصت‌سوزی؟ فرصت را باید خودمان بسازیم یا باید منتظر بمانیم تا دشمن در مذاکره، برای ما فرصت بسازد؟! بگذارید قضاوت را به برخی از نزدیک‌ترین همراهان دولت بسپاریم. این هفت روایت، گزیده‌ای از ده‌ها روایت مشابه است؛

۱/۴- خبرگزاری خبر آنلاین (تیم انتظامی و معزی، دو مدیر ارشد دولت) ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ (چند روز پس از ماجرای مشکوک و شرم‌آور توزیع سبد کالا) در تحلیلی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبد کالا با شیوه‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیش‌بینی می‌کرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنواره‌های خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهده‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریم‌ها، تاثیر مستقیم داشته.» این دقیقا همان نتیجه‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، اینکه تحریم‌ها روی مردم تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه‌ای که بازیگران آن شدند، می‌ارزید»!

۲/۴- سعید لیلاز عضو مرکزیت کارگزاران: «اگر اختیارات گسترده فعلی را که به دولت داده شده، به چوب خشک داده بودند، وضعیت اقتصادی به مراتب بهتر از وضعیت فعلی بود.»

۳/۴- بیانیه کارگزاران پس از قانع نشدن نمایندگان مجلس دهم از چهار پاسخ روحانی به پنج سؤال اقتصادی: «پاسخ‌های روحانی، نه مجلس را قانع، نه ملت را راضی ساخت. دولت، فاقد استراتژی اقتصادی روشن است. اوج این سرگشتگی را می‌توان در سیاست ارزی دید که در بهار ۹۷ بستر ویژه‌خواری اخلالگران را فراهم ساخت. متأسفانه با وجود نقدها بر سازمان برنامه و بودجه، در دولت دوم روحانی اصلاحی صورت نگرفت. فقدان استراتژی، دولت را به مجمعی از بوروکرات‌های بی‌انگیزه بدل ساخته که دولت را نه به عنوان مغز متفکر توسعه ملی بلکه به یک اداره‌ کاغذی تقلیل می‌دهند.»

۴/۴- عبدالله ناصری (مشاور خاتمی ‌و عضو شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان): «این اولین ‌بار نیست که روحانی نه به کارشناسی بیرون از دولت توجه می‌کند، نه به کارشناسی درون دولت. ما همان آبان‌ماه – قبل از اعلام گرانی بنزین- خبرهایی داشتیم که دولت و روحانی تصمیم گرفته‌اند، اما وزارت اطلاعات و دستگاه‌های امنیتی مخالف این اقدام بوده‌اند. مشکل اصلی او این بوده که اساساً به حوزه‌های کارشناسی خیلی توجهی نداشت. هر طور که نگاه کنیم، تصمیم افزایش قیمت بنزین، نقطه‌ آغازش با وزارت نفت و دولت بوده و روحانی مسئول است.»

۵/۴- محمدجواد روح سردبیر نشریه حزب اتحاد ملت: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آن‌گونه سخنرانی می‌کند؟ کدام رئیس‌جمهور اعلام کرده بود که فلان ‌قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یکسری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهم‌تر از اینها، اعلام کرد به توافقات پشت ‌پرده‌ پایبند است؛ همه اینها، یعنی می‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به هم می‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌گویند گران کردن بنزین، تصمیم غیر کارشناسی و اطلاع‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌رسانی- در واقع اطلاع‌نرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجه‌ چه می‌شود. اما به نظر من، مقام ‌رهبری هم پاسخ رئیس‌جمهور را دادند. ایشان، مسئولیت تصمیم گرانی بنزین را پذیرفتند… در ماجرای بنزین، روحانی قمار کرد و رهبری هم ایستاد.»

۶/۴- صادق خرازی (معاون وزیر خارجه در دولت اصلاحات): «حقیقتا در ماجرای بنزین، بی‌خردی حاکم بود. مگر می‌شود بنزین را سه برابر کنید و قبلش هیچ آگاهی نداده باشید!؟ گاهی به شوخی می‌گویم مسئولین ما صبح به صبح که بیدار می‌شوند برنامه‌ریزی و بخشنامه صادر می‌کنند که انقلاب را از بین ببرند و این مردمند که آن را حفظ می‌کنند.»

۷/۴- علی مطهری نایب‌ رئیس ‌مجلس دهم: «حوادث آبان ۹۸ که بیشتر ناشی از بی‌تدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندروهای آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرئت این کار را به خود نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.» آقای مطهری درست می‌گوید. حاج قاسم سلیمانی، به خاطر شجاعت و درایت و اخلاص کم‌نظیرش، به محبوب‌ترین چهره‌ها در میان ملت ایران تبدیل شد و حماسه تاریخی تشییع او چنان طوفانی را برانگیخت که بَری مک‌ کافری ژنرال چهار ستاره آمریکایی به «ام‌اس‌ان‌بی‌سی» گفت «ترامپ از عظمت تشییع ژنرال سلیمانی، تا سرحد مرگ ترسید.»

۵- این روایت دقیق و درست آخر، بسیار قابل تامل است. آیا خون به ناحق ریخته شده قهرمان مقاومت و امنیت منطقه، برخی مدیران خوابزده را بیدار می‌کند تا بیش از این، به دشمن اعتماد نکنند و مرتکب خیانت شکاف‌افکنی دوباره در جامعه نشوند؟ شهید سلیمانی به درستی می‌گفت «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است… ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»



منبع خبر

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت بیشتر بخوانید »

ترامپیست‌ها و بایدنیست‌ها به چه قیمتی هم سفره شده‌اند؟!

ترامپیست‌ها و بایدنیست‌ها به چه قیمتی هم سفره شده‌اند؟!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه‌ای در خصوص شکست ترامپ و پیروزی بایدن در کانال تلگرامی خود نوشت: حمید رضا جلایی پور عضو حزب منحله مشارکت گفت “حاکمیت باید از خود سوال کند چه بر سر مردم ایران آورده که بخشی از آنها از شکست ترامپ ناراحت شده‌اند و حال آن که او کاراترین تحریم ها را تحمیل کرد؟ در یک نظر خواهی بیست هزار نفره در فضای آن‌ لاین، پنجاه و پنج درصد پاسخگویان خود را طرفدار ترامپ اعلام کرده بودند!”.

آقای جلایی پور! قاطبه ملت ایران از بانیان تحریم چه دموکرات های آمریکا باشند و چه جمهوری خواهان متنفرند. فرقی هم نمی کند نام تحریم ها، “فلج کننده” باشد، یا”فشار حداکثری”.

آنهایی که به ادعای شما در یک نظرسنجی محدود مجازی از ترامپ حمایت کرده اند، تیرانا نشین ها، ریاض نشین ها، پاریس نشین ها و لس آنجلس نشین های مفلوکی هستند که به تیم ترامپ باورانده بودند عددی هستند و نمی گذارند مردم ایران، چهل سالگی انقلاب خود را ببینند.

آنها غریبه نیستند. همان هایی هستند که دوشادوش شما ها در فتنه سبز، مدعی تقلب در انتخابات شدند و کمک کردند تا زیر میز دموکراسی، انتخابات و قانون بزنید.

آنها همان هایی هستند که به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از لس آنجلس تایمز، در کنار برخی “نمایندگان سران جنبش سبز” از دولت دموکرات اوباما خواستند “تحریم های فلج کننده” را دفعتا علیه ایران به کار ببندد تا با فشار به معیشت مردم، شما بتوانید فتنه سیاسی شکست خورده را تبدیل به فتنه و آشوب اقتصادی بکنید! این دو طیف یک دهه است به قیمت فشار بر مردم، هم سفره شده اند.

ضمنا یادمان نرفته که ارگان حزب شما (اتحاد ملت) نوشت “از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌ کننده می‌پسندد، این است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌ای در مسلخ. آیا اقداماتی از این جنس را باید مایه شرمساری دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی کند، باید آن را تمسخر کرد، یا عقلانیتی سیاسی خواند؟”

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.



منبع خبر

ترامپیست‌ها و بایدنیست‌ها به چه قیمتی هم سفره شده‌اند؟! بیشتر بخوانید »

فرش قرمز بورس برای بایدن آبی!

فرش قرمز بورس برای بایدن آبی!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه‌ای درباره وضعیت امروز بورس در کانال تلگرامی خود نوشت: بازار بورس امروز در مقابل بازی سیاسی مدعیان اعتدال و اصلاحات با “جو بایدن آبی” (رنگ دموکرات ها)، فرش قرمز پهن کرد!

بورس در پایان معاملات، با ریزش  ۲۸ هزار واحدی رو به رو شد و به عدد ۱ میلیون و ۲۶۲ هزار واحد رسید.

قابل توجه غربگرایان متقلب که ضمن بازی با نرخ دلار در دو ماه اخیر، به دروغ کوشیدند آن را شاخص اقتصاد نشان دهند.

در دوره مدیریت این طیف، قیمت دلار ابتدا از 3700 تومان به 10 و 15 هزار تومان رسید و به ویژه در دو ماه اخیر تا 33 هزار تومان هم صعود کرد.

آنها سپس با کاهش چهار پنج هزار تومانی قیمت دلار، چنین وانمود کردند که آمدن بایدن، آرامش را به بازار بر می گرداند!! و حال آن که رونق واقعی بورس، به رونق درونزای اقتصاد و تولید است و نه آمد و رفت دولتمردان آمریکایی.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.



منبع خبر

فرش قرمز بورس برای بایدن آبی! بیشتر بخوانید »