در شرایطی که بایدن، حتی در میان دموکراتها نیز منتقدینی دارد و مورد تمسخر جمهوری خواهان قرار میگیرد، جستجوی یک کاتالیزور دیپلماتیک خاورمیانه ای، می تواند برای تیم بایدن، حکم مُسکّن داشته باشد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سفر جیک سالیوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید به جده، یکی از رویدادهای دیپلماتیک مهمی بود که در راستای اطلاع رسانی غیررسمی در رسانه های آمریکا بود. قبلا توماس فریدمن، روزنامه نگار مشهور آمریکایی پس از دیدار با بایدن گفته بود؛ رئیس جمهور آمریکا درحال بررسی یک معاهده امنیتی میان آمریکا و عربستان است. این معاهده، در ظاهر بین واشنگتن و ریاض است اما در واقع، تلاشی برای جوش دادن روابط بین عربستان و رژیم صهیونیستی است. البته به این شرط که در این میان، امتیازهایی به فلسطینی ها داده شود.
جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، دو روز پیش و در کمپین انتخاباتی خود در ایالت مین، بدون ارائه هر گونه جزئیاتی، گفت بود: «شاید توافق با عربستان در راه باشد».
بررسی پوشش خبری سفر سالیوان به عربستان، نشان دهنده این است که آمریکا نمی خواهد فعلا در مورد این پروژه اطلاعات مفصلی ارائه دهد. در بیانیه کوتاه و مختصر کاخ سفید در مورد سفر سالیوان، تنها به این اشاره شده که او در ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۳ به جده رفته و با محمد بن سلمان ولیعهد و مقامات ارشد سعودی دیدار کرده است.
کاخ سفید اعلام کرد که بررسی مسائل دوجانبه و منطقه ای، از جمله طرح هایی برای پیشبرد دیدگاه مشترک برای صلح در منطقه، از محورهای گفتگوهای جده بوده است. سالیوان درباره یمن نیز با سعودی ها صحبت کرده اما پیداست که منظور از عبارت «تلاش های صلح در خاورمیانه» اشاره به همان هدف پیشین جو بایدن در مورد روابط عربستان و رژیم صهیونیستی است. البته آمریکایی ها فعلا جانب احتیاط را رها نکرده و هیچ اشاره ای به توافق احتمالی عادی سازی بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی صورت نکرده اند.
چنین به نظر می رسد که دیدار پیشین سالیوان در هند با محمد سلمان و همچنین سفر اخیر آنتونی بلینکن به جده و تلاش او برای گرم کردن روابط واشنگتن – ریاض، همگی هدف مهمی را دنبال می کنند که همانا اقناع مقامات سعودی برای همسویی با اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است.
همزمانی سفیر سالیوان با دو وضعیت خاص
مدتهاست که در سرزمین های اشغالی، شاهد بروز بحران های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی هستیم و تظاهرات مداوم معترضین صهیونیست، موقعیت سست بنیامین نتانیاهو و چالش های درونی، رژیم صهیونیستی را با وضعیت دشواری روبرو کرده است. در عین حال، در آمریکا نیز کارزار انتخاباتی در راه است و جو بایدن، نگرانی های فراوانی دارد و می خواهد با استفاده از یک کارت ابتکار دیپلماتیک، لابی یهودیان را راضی کند تا در انتخابات پیش رو، یاریگر او شوند.
در شرایطی که بایدن، حتی در میان دموکرات های آمریکا نیز منتقدینی دارد و دائما با گاف های کلامی و خطاهای خود مورد تمسخر جمهوری خواهان قرار می گیرد، جستجوی یک تسهیل گر و کاتالیزور دیپلماتیک خاورمیانه ای، می تواند برای تیم بایدن، حکم مُسکن داشته باشد اما تحقق چنین هدفی، آسان نیست. چرا که اساسا بنیامین نتانیاهو، حاضر نیست زیر بار پذیرفتن پیشنهادهایی برود که خارج از چارچوب تندروانه خود اوست.
نکته مهم در مورد رویکرد آمریکایی ها به نتانیاهو، این است که معمولا، این جمهوری خواهان آمریکایی هستند که می توانند و تمایل دارند که با نتانیاهو کار کنند. اما دموکرات ها، معمولا با او به مشکل برمی خورند. قبلا باراک اوبامای دموکرات با نتانیاهو چالش های فراوانی داشت و حالا بایدن نیز به خاطر رویکرد تندروانه و خشونت بدون مرز او، دچار دردسر شده است. اما آرون دیوید میلر از تحلیلگران فارین پالیسی بر این باور است: «اگرچه نتانیاهو بایدن را آزار میدهد، اما بایدن تمایل به رویارویی ندارد و به دنبال یافتن راهی برای سازگاری است». تا اینجای کار، نتانیاهو نشان داده که به توصیه های جو بایدن اعتنایی نمی کند و در مسیر لجوجانه خود، پیش می رود.
حالا لابی یهودیان در آمریکا، به این جمع بندی رسیده که بایدن جرات ندارد برای مقابله با نتانیاهو کاری کند. او در مورد کمک های امنیتی به رژیم صهیونیستی تجدید نظر نخواهد کرد چرا که می ترسد سرمایه سیاسی خود را از دست دهد. این در حالی است که حتی برخی مفسرین آمریکایی حامی اسرائیل، اقدامات تندروانه نتانیاهو را خطرناک تلقی می کنند. مارتین ایندیک درباره پافشاری نتانیاهو بر قوانین قضائی گفته است: «این یک روز بسیار تاریک و عمیقاً نگران کننده برای اسرائیل است.» همچنین مکس بوت از دیگر حامیان همیشگی رژیم صهیونیستی می گوید: «من استدلال می کنم که نتانیاهو بزرگترین تهدید امنیتی است که اسرائیل با آن مواجه شده است.» در روزنامه نیویورک تایمز هم، برت استفنز اقدام قضایی نتانیاهو را همچون خودزنی و زخم خودساخته، توصیف کرده است. در شرایطی که حتی تحلیلگران همسو با اسرائیل نیز به نتانیاهو اعتماد ندارند و اقدامات او را خطرناک تلقی می کنند، کشاندن عربستان سعودی به سوی دام خطرناک عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، پیش از آن که پروژه ای در مورد وضعیت مردم مظلوم فلسطین و جایگاه عربستان در منطقه باشد، یافتن یک قربانی برای اصلاح روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی است!
مقامات سعودی، پیش تر به ابتکار صلح عربی پایبند بوده اند که از رژیم صهیونیستی خواسته، از سرزمین های اشغالی عقب نشینی کند و قبل از عادی سازی، تاسیس یک کشور فلسطینی را بپذیرد. با این حال، صهیونیست ها به گسترش شهرک های خود در کرانه باختری اشغالی ادامه داده اند. یعنی همان جایی که خشونت به بالاترین حد خود رسیده است. سازمان ملل متحد سال ۲۰۲۲ میلادی را با ۱۵۰ شهید، مرگبارترین سال برای فلسطینیان در این قلمرو خواند و سال ۲۰۲۳ میلادی، آمار شهدا، از رقم قبلی فراتر خواهد رفت. با این وجود، هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در کنگره آمریکا اعلام کرد که برای رسیدن به روابط بهتر با سعودی ها، دعا می کند. او گفته بود: « به خاطر تلاش برای برقراری روابط صلح آمیز بین ما و پادشاهی عربستان سعودی، کشور پیشرو در منطقه و جهان اسلام، از آمریکا تشکر می کنیم و خواهان روابط حسنه هستیم. ما برای رسیدن این لحظه، دعا می کنیم.»
بایدن و تداوم مسیر ترامپ
شواهد نشان می دهد که تیم جو بایدن، با وجود همه انتقاداتی که به رویه سیاست خارجی دونالد ترامپ داشته، همچنان به دنبال حمایت از اجرای کامل توافقنامه آبراهام است. همان توافقنامه ای که در سال ۲۰۲۰ که موجب عادی شدن روابط رژیم صهیونیستی با امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش شد.
بایدن، قبلا به خاطر قتل وحشیانه خاشقچی، اظهارات تندی در مورد عربستان سعودی بیان کرده بود؛ اما بعدا عقب نشینی کرد و عملا حرف های خود را پس گرفت. به قول آدام کوگل از کارشناسان دیده بان حقوق بشر، موضع جدید بایدن، رویکرد اخلاقی آمریکا را در انظار جهانی زیر سوال برد و علاوه بر این، یک ضربه ویرانگر برای مخالفان و فعالان مستقل سعودی بود.
ریاض چه می خواهد؟
پادشاهی عربستان سعودی، تاکنون چند بار در مورد مساله فلسطین و درگیری های اخیر موضع گیری کرده و خواهان حمایت از راهکار دو دولتی شده است. اما هیچگاه به طور قاطعانه اعلام نکرده که آیا این مساله از دید ریاض، یک خط قرمز بازگشت ناپذیر است یا خیر. چندی پیش فیصل بن فرحان وزیر امور خارجه عربستان گفته بود که عادی سازی با اسرائیل بدون «پیدا کردن راهی برای صلح برای مردم فلسطین»، مزایای محدودی خواهد داشت.
برخی از ستون نویسان آمریکایی همچون فریدمن به این اشاره کرده اند که پادشاه و ولیعهد عربستان، عملا به دنبال یک معاهده امنیتی هستند که بی شباهت به شروط دفاعی ناتو نباشد. به عبارتی دیگر، عربستان می خواهد چنین تضمینی از آمریکا دریافت کند که اگر مورد حمله قرار بگیرد، بدون قید و شرط از سوی آمریکا مورد حمایت قرار بگیرد! این در حالی است که این درخواست حداکثری، درست مانند آن است که عربستان، در عمل عضو پیمان نظامی ناتو شود. البته ظاهرا پادشاهی سعودی، حتی به این خواسته حداکثری هم راضی نیست و توقعات دیگری نیز دارد. از جمله این که بتواند برنامه هسته ای غیرنظامی تحت نظارت و حمایت آمریکا داشته باشد و در عین حال، صاحب؛ تسلیحات پیشرفته همچون سامانه دفاع موشکی ضد بالستیک شود. همه اینها در حالی است که پذیرفتن چنین شروط سنگینی، از اختیارات جو بایدن و تیم او فراتر است و نیاز به تایید کامل کنگره دارد.
با آن که آمریکا هنوز در مورد توقعات تسلیحاتی پادشاهی سعودی اظهارنظر نکرده است اما آشکارا به مقامات سعودی گفته که اولا خواهان کاهش روابط رو به رشد ریاض – پکن است و دوم این که ریاض باید یک بسته کمکی سخاوتمندانه به موسسات فلسطینی در کرانه باختری ارائه دهد.
جالب اینجاست که آمریکا، از طرف رژیم صهیونیستی، هیچ تعهدی ارائه نداده و نتانیاهو، نه در مورد تداوم اقدامات جنایتکارانه در قدس و غزه و نه در مورد احتمال توقف سیاست سهمناک شهرکسازی؛ اظهار نظر نکرده است.
جو بایدن در شرایط فعلی، در مورد عربستان سعودی با احتیاط حرف می زند. او چندی پیش اعلام کرد: «صراحتا می گویم، فکر نمیکنم آنها مشکل زیادی با اسرائیل داشته باشند.» بایدن در مورد توقعات هسته ای ریاض نیز گفته است: «این که آیا ما ابزاری را فراهم کنیم که از طریق آن،عربستان سعودی بتواند قدرت هستهای غیرنظامی داشته باشد و آمریکا ضامن امنیت آنها باشد یا نه، این … کمی بعید است».
دولت بایدن اعلام کرده که تلاش برای کمک به عادی شدن روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی، فراهم آوردن یک زمینه سیاسی و امنیتی مناسب برای ارتقای ثبات در منطقه است! مشاورین بایدن، از نگرانی های امنیتی مشترک، مبارزه با تروریسم، و حفظ موازنه قوا در منطقه حرف می زنند. اما بدون شک یکی از مهمترین اهداف این طرح، مقابله با نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. البته علاوه بر بحث نفوذ جمهوری اسلامی، تلاش موذیانه و برنامه سازی رسانه های صهیونیستی برای دامن زدن به امنیتی سازی برنامه هسته ای ایران، هیچگاه متوقف نشده است. آنان به زعم خود، به دنبال آن هستند که با این برنامه ها، عربستان سعودی را از ایران بترسانند. این در حالی است که سعودی ها، نهایتا با ارزیابی واقعیت های صحنه سیاست و قدرت در خاورمیانه، قدم در مسیر توسعه روابط با جمهوری اسلامی ایران نهادند.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مجله آمریکایی «زی» مینویسد: محمد بنسلمان، ظاهراً اخیراً مشاورهای بهتری استخدام کرده است. سعودیها پس از شکست در یمن و در رقابت منطقهای با ایران، با میانجیگری چین، دست آشتی به سوی تهران دراز کردند.
سرویس جهان مشرق – آشتی اخیر میان ایران و عربستان، با میانجیگری دور از تصور چین، برای بسیاری از بازیگران بینالمللی غافلگیرکننده، یا دستکم ناخوشایند، بود؛ از آمریکا در آن سوی جهان گرفته تا رژیم صهیونیستی در خاورمیانه. با این حال، زمینههای این آشتی از سالها قبل با نگاه به سالهای آینده چیده شده بود. سعودیها پس از ناامیدی از پیروزی در یمن و همچنین قطعی شدن شکست شورشیان در سوریه، به معادلات جدید در منطقه پی بردند و دست آشتی به سوی ایران دراز کردند. اگرچه واشینگتن تلاش کرد با ترور شهید سلیمانی جلوی این آشتی را بگیرد، اما فصل جدید در تاریخ خاورمیانه بالأخره نوشته شد. برقراری مجدد روابط میان ایران و عربستان، نهتنها توطئهی موسوم به «پیمانهای ابراهیم» را، حداقل در آیندهی نزدیک، ناکام گذاشت، بلکه پای جدیترین رقیب آمریکا، یعنی چین، را نیز به میدان دیپلماسی خاورمیانه باز کرد. پایگاه اینترنتی مجلهی «زی» آمریکا اخیراً طی گزارشی تحت عنوان «چین و محور تحریمشدگان[۱]» به همین مسئله پرداخته است. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از گزارش «زی» است.
مستند آمریکایی «جنگ سایه» دربارهی نقش حاج قاسم در رقابت ایران و آمریکا بر سر نفوذ در خاورمیانه [دانلود با حجم ~ ۲۰۰ مگابایت]
در همینباره بخوانید:
›› گزارش نشریه آمریکایی از کودتای دیپلماتیک چین در خاورمیانه
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاههای محافل رسانهای-اندیشکدهای بینالمللی این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.
عکسی که پکن در تاریخ ۶ مارس [۲۰۲۳، ۱۵ اسفند ۱۴۰۱] از شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، منتشر کرد، زلزلهای در واشینگتن به راه انداخت. عکس، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین را نشان میداد که میان علی شمخانی، دبیر [وقت] شورای عالی امنیت ملی ایران، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان، ایستاده بود. شمخانی و العیبان داشتند به مناسبت توافقی که برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان کشورهایشان کرده بودند، به شکلی ناخوشایند با هم دست میدادند. سپس پسلرزهی این زلزله، اوایل ماه می رخ داد: زمانی که نگرانیها در کنگرهی آمریکا دربارهی اقدام چین به ساخت مخفیانهی یک پایگاه دریایی در امارات، یکی از متحدان آمریکا که میزبان هزاران نیروی آمریکایی است، شدت گرفت[۲]. پایگاه چین در ابوظبی به پایگاه کوچک این کشور در جیبوتی، در سواحل شرقی آفریقا، اضافه خواهد شد که نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق [ارتش چین] پیشاپیش برای مبارزه با دزدی دریایی، تخلیهی غیرنظامیان از مناطق جنگی، و احتمالاً جاسوسی منطقهای از آن استفاده میکند.
(از راست) «علی شمخانی» دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی ایران، «وانگ یی» عالیرتبهترین دیپلمات چین، و «مساعد بنمحمد العیبان» مشاور امنیت ملی، وزیر کشور، و عضو شورای وزرای عربستان، طی نشستی در ماه مارس سال ۲۰۲۳ در پکن با یکدیگر دیدار میکنند. وانگ که از سال ۲۰۱۳ تا انتهای سال ۲۰۲۲ وزیر خارجهی چین بود، در حال حاضر، از ابتدای سال ۲۰۲۳، مدیر کمیسیون روابط خارجی کمیتهی مرکزی حزب کمونیست چین است؛ سمتی که بالاتر از وزارت خارجهی چین محسوب میشود. میانجیگری چین برای آشتی میان ایران و عربستان را میتوان جدیترین دخالت دیپلماتیک پکن در خاورمیانه طی سالها و بلکه چند دههی گذشته دانست. علاوه بر ایران، عربستان نیز (به عنوان یکی از متحدان سنتی آمریکا در جهان عرب) با پذیرش میانجیگری چین عملاً به نقش مخرب کاخ سفید در روابط میان کشورهای منطقه اذعان کرد. (+)
سندی که روزنامهی آمریکایی «واشینگتنپست» ادعا میکند از وزارت دفاع آمریکا به بیرون نشت کرده، موقعیت پایگاههای نظامیای را نشان میدهد که گفته میشود چین در خاورمیانه احداث کرده یا قصد احداث آنها را دارد. یکی از این پایگاهها که در حال ساخت است، در خاک امارات قرار دارد که یکی از متحدان آمریکا محسوب میشود. (+)
در همینباره بخوانید:
›› راشاتودی: خاورمیانه با کوچ آمریکا دارد رنگ صلح را میبیند
با این حال، علاقهی چین به کاهش تنش میان آیتاللههای ایران و پادشاهی سعودی، ریشه در هیچ جاهطلبی نظامیای در منطقه ندارد، بلکه به این دلیل است که پکن مقادیر قابلتوجهی نفت از هر دو کشور وارد میکند. انگیزهی دیگر چین، بدون شک ابتکار بلندپروازانهی «کمربند و جاده» ی رئیسجمهور شی است که هدفش گسترش زیرساختهای اقتصادی زمینی و دریایی اوراسیا برای رشد گستردهی تجارت منطقهای است؛ و صدالبته چین در قلب این تجارت قرار خواهد داشت. پکن با هدف تسهیل انتقال نفت خلیج فارس به استانهای شمال غربیاش، تا کنون میلیاردها دلار روی «کوریدور اقتصادی چین-پاکستان[۳]» و توسعهی بندر «گوادر» پاکستان[۴]، در ساحل «دریای عرب» [دریای عمان] سرمایهگذاری کرده است.
دیدگاه چین دربارهی ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکدهی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل». در این دیدگاه، یکی از کوریدورهای زمینی اصلی (خطوط سفید) از ایران میگذرد. (+)
دیدگاه ایران دربارهی ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین، طبق گزارش اندیشکدهی آمریکایی «مرکز مطالعات راهبردی و بینالملل». این اندیشکده مینویسد: «ایران پس از سالها انزوا دارد جایگاه خود را به عنوان پلی میان شرق و غرب مستحکم میکند و میخواهد از طریق موقعیت محوریاش در «کوریدور حملونقل شمال-جنوب» که از روسیه تا هند کشیده شده، تبدیل به یک مرکز ترابری شود. همچنین به دنبال یک مسیر شرق-غرب جدید با همکاری همسایگانش، یعنی عراق و افغانستان، است.» (+)
تصویر ماهوارهای از بندر «جاسک» ایران در دهانهی خلیج فارس. جایگاه منحصربهفرد راهبردی ایران، این کشور را به یکی از شاهراههای اصلی در ابرپروژهی «کمربند و جاده» ی چین تبدیل میکند. (+)
در همینباره بخوانید:
››نقش ایران در ابَرپروژه «کمربند و جاده»
››چابهار قلب ترانزیت خاورمیانه است/ رقابت هند و چین بر سر بندر ایرانی
››تجارت پاکستان و زیرآبی امارات مقابل چشم ایران در دریای عمان +نقشه و تصاویر ماهوارهای
بنابراین قرار گرفتن ایران و عربستان در وضعیت جنگی، منافع اقتصادی چین را به خطر میانداخت. پکن در حال حاضر روزانه ۱/۷ میلیون بشکه نفت از عربستان وارد میکند[۵]. همچنین گمان میرود چین روزانه ۱/۲ میلیون بشکه نفت نیز از ایران[۶] بخرد[۷]؛ هرچند به خاطر تحریمهای آمریکا این کار را مخفیانه انجام میدهد. ماه دسامبر سال ۲۰۲۲، وقتی اعتراضات سراسری در چین موجب شد تا شی تصمیم بگیرد سیاست قرنطینه تا صفر شدن آمار کووید را کنار بگذارد، اشتهای این کشور برای نفت بار دیگر بالا گرفت و تقاضا در حال حاضر ۲۲ درصد نسبت به سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. این یعنی، بیثباتی بیشتر در خلیج فارس در وضعیت کنونی به هیچ عنوان به نفع حزب کمونیست چین نیست.
نفتکشی در حال تخلیهی نفت واردشده از ایران در بندر «جوشان» چین در سال ۲۰۱۸. چین با تداوم واردات نفت از ایران اثبات کرد که اهمیتی به تحریمهای ضدایرانی آمریکا نمیدهد. طی گزارشهای جدید، فروش نفت ایران در بازارهای بینالمللی اخیراً، بهرغم تداوم تحریمهای واشینگتن، رکورد جدیدی را ثبت کرده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› به جای نفت ایران، فروش نفت آمریکا به چین است که به صفر میرسد
››هزینههای پکن برای همکاری با تهران/ کدام شرکتهای بزرگ چینی به خاطر رابطه با ایران نقرهداغ شدند؟
››یک تیر و چند نشان آمریکا با تحریم «هواوی» / چین تاوان دور زدن کدام تحریمهای ایران را میدهد؟
››گزارش اندیشکده آمریکایی از تفاوت ماهیتی سند همکاری تهران-پکن با برجام
همهچیز میتوانست متفاوت باشد
انگیزهی چین برای پایان دادن به جنگ سرد ایران و عربستان (که مدام تهدید میکرد داغتر شود) کاملاً روشن است، اما چرا خودِ این دو کشور چنین کانال دیپلماتیکی را [به جای میانجیهای احتمالی دیگر] انتخاب کردند؟ هرچه باشد آمریکا هنوز خودش را «کشور اجتنابناپذیر» [کشوری که تمام جهان ناگزیر به انجام کارها از طریق آن است] معرفی میکند. با این حال، اجتنابناپذیری آمریکا، اگر اصالتاً زمانی هم معنی میداد، به لطف اشتباهاتی مانند تهاجم غیرقانونی به عراق در سال ۲۰۰۳ و جنگ [و اشغالگری] در این کشور، و سوءمدیریت هولناکِ ترامپی در مورد ایران، اکنون آشکارا رو به زوال گذاشته است. تهران هر قدر هم که از اروپا دور بود، ممکن بود وارد دایرهی نفوذ ناتو شود؛ دستاوردی که رئیسجمهور باراک اوباما، سرمایهی سیاسی هنگفتی را صرف تلاش برای دستیابی به آن کرد. اما در عوض، دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، ایران را مستقیماً به آغوش روسیهی ولادیمیر پوتین و چینِ شی جینپینگ هل داد.
(از راست) «شی جینپینگ» رئیسجمهور چین، «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران، و «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه. چنانکه پیشبینی میشد دولت ایران در دوران ریاستجمهوری رئیسی، بیشازپیش روی برقراری روابط با شرق، و بهویژه همسایگان نزدیک، تمرکز کرده، و پیشاپیش برخی از نتایج این تغییر رویه نسبت به دولت قبل را نیز دیده است. (+)
در همینباره بخوانید:
›› چرا روسیه و چین، ایران را تقویت میکنند؟
›› توافق محرمانه ایران با روسیه برای صادرات نفت؟ / نقش چین و هند در دور زدن تحریمهای آمریکا
واقعیت این است که همهچیز میتوانست متفاوت باشد. «برنامهی جامع اقدام مشترک» (برجام) که سال ۲۰۱۵ با میانجیگری دولت اوباما امضا شد، تمام مسیرهای عملی ایران برای ساخت سلاح هستهای را بست. ضمن اینکه آیتاللههای ایران از مدتها قبل اصرار داشتهاند که به دنبال سلاح کشتار جمعی نیستند[۸]، چون این سلاحها، در صورت استفاده، ممکن است کورکورانه تعداد زیادی غیرنظامی را بکشند، که با اخلاقیات شریعت اسلامی در تضاد است. چه حرف رهبران روحانی این کشور را باور کنید، چه نکنید، به هر حال، برجام، صورت مسئله را پاک میکرد. به علاوه، به گفتهی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ایران تا سال ۲۰۱۸ صادقانه داشت تعهداتش را اجرا میکرد[۹]، اما (در اتفاقی که نمونهای از طنز تلخ دوران ترامپی معاصر ماست) واشینگتن به خاطر همین تبعیت، این کشور را مجازات کرد.
سخنرانی «دونالد ترامپ» رئیسجمهور وقت آمریکا، دربارهی خروج از برجام [دانلود]
آیتالله خامنهای، رهبر ایران، صرفاً در ازای تحقق وعدهی تخفیف تحریمها از سوی واشینگتن (وعدهای که هرگز محقق نشد) به «حسن روحانی» رئیسجمهور وقت ایران، اجازه داد آن معاهدهی خجالتآور را با اعضای دائم شورای امنیت امضا کند. اگرچه شورای امنیت، اوایل سال ۲۰۱۶، تحریمهای سال ۲۰۰۶ خود علیه ایران را برداشت، اما این اقدام، یک ژست بیمعنا بود، چون کنگره پیشاپیش، با استفاده از «دفتر کنترل داراییهای خارجی» وزارت خزانهداری، تحریمهای یکجانبهای از سوی آمریکا علیه ایران وضع کرده بود و حتی پس از توافق هستهای هم، جمهوریخواهان کنگره حاضر به لغو این تحریمها نشدند؛ بلکه اتفاقاً یک قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری را هم، که به ایران اجازه میداد از «بوئینگ» هواپیمای مسافربری غیرنظامی بخرد، به هم زدند.
کاریکاتوری دربارهی «امتیازات اعطایی ایران» (چپ) در مقابل «امتیازات اعطایی ۱+۵» در برجام (+)
در همینباره بخوانید:
›› چرا با آمریکا مذاکره کردیم و چرا دیگر نمیکنیم؟
››روحانی اگر «میراث دیپلماسی» میخواهد به شرق رو کند
››چرا ترامپ از مذاکره مستقیم با مقامات ایران سخن میگوید؟
جمهوریخواهان کنگره و دولت ترامپ، در حالی ایران را تحت این تحریمهای شدید نگه داشتند که این کشور به تعهدات خود عمل کرده بود و کارآفرینان ایرانی مشتاقانه منتظر تجارت با اروپا و آمریکا بودند[۱۰]. به عبارت دیگر، میشد تهران را از طریق وابستگی فزاینده به تعاملات تجاری با کشورهای شمال اقیانوس اطلس، ناگزیر به مدار غرب کشید، اما چنین اتفاقی هرگز نیفتاد. ترامپ در ادامه، تحریمهای مالی و تجاری بیشتری علیه ایران وضع کرد[۱۱]. با این وجود، رهبران آن کشور تا اواسط سال ۲۰۱۹ به تبعیت از الزامات برجام ادامه دادند و سپس دست به نقض مفاد آن زدند. ایران اکنون اورانیوم با غنای بسیار بالا تولید کرده و از هر زمان دیگری به ظرفیت ساخت تسلیحات هستهای نزدیکتر شده است؛ هرچند این کشور هنوز هم برنامهی هستهای نظامی ندارد[۱۲] و آیتاللهها همچنان تکذیب میکنند که به دنبال چنین تسلیحاتی هستند. در واقع کارزار «فشار حداکثری» ترامپ نهتنها نفوذ تهران در منطقه را از بین نبرد، بلکه اتفاقاً قدرت آیتاللهها در لبنان، سوریه، و عراق را تقویت کرد.
«ویلیام برنز» رئیس سیآیای، اواخر ماه فوریهی سال ۲۰۲۳، در گفتوگو با برنامهی «روبهروی ملت» در شبکهی «سیبیاس» آمریکا، اذعان میکند سازمان اطلاعات مرکزی این کشور مدرکی ندارد که نشان دهد ایران به دنبال ساخت سلاح هستهای است
سخنرانی «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا، در ۲۱ می ۲۰۱۸ [۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷] در اندیشکدهی «بنیاد هریتج»، دربارهی سیاست ضدایرانی «فشار حداکثری» دولت ترامپ پس از خروج از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریمهای تاریخ» علیه ایران؛ سیاستی که البته نهایتاً به هیچ نتیجهای نرسید [دانلود]
در همینباره بخوانید:
›› از سفر پوتین به تهران تا ارسال پهپاد به روسیه/ ایران در کانون توجه «انجمن امنیتی اسپن»
››چگونه آمریکا ایران را وادار به ساخت بمب اتمی میکند؟
››خاورمیانه عاری از سلاح هستهای؛ ابتکاری که میتواند جایگزین برجام شود
چرخش عربستان
پس از حملهی روسیه به اوکراین، دولت بایدن همان نوع تحریمهای «فشار حداکثری» ای که ترامپ علیه ایران وضع کرده بود، علیه روسیه اعمال کرد. چنانکه پیشبینی میشد، اکنون یک «محور تحریمشدگان» تشکیل شده است: ایران و روسیه در حال بررسی معاملات تجاری و تسلیحاتی دوجانبه هستند[۱۳] و ظاهراً ایران به مسکو پهپاد میفروشد[۱۴]. از سوی دیگر، در عربستان، به نظر میرسد محمد بنسلمان، ولیعهد و پادشاه بالفعل این کشور، ظاهراً اخیراً مشاوران بهتری استخدام کرده است. بنسلمان ماه مارس ۲۰۱۵، پس از تسلط «انصارالله» بر مناطق پرجمعیت شمال یمن، جنگ ویرانگری را علیه این کشور همسایهاش به راه انداخت. با این حال، از آنجایی که سعودیها عمدتاً از نیروی هوایی علیه یک نیروی چریکی استفاده میکردند، محکوم به شکست بودند.
یکی از رزمندههای انصارالله یمن، اواسط ماه جولای سال ۲۰۲۲، در خیابان مسدودشدهی «الخمسین» منتهی به مرکز شهر «تعز» (مرکز استانی به همین نام در یمن)، نگهبانی میدهد. آن زمان، طرفهای جنگ داخلی یمن در حال مذاکره بر سر بازگشایی خیابانهایی مانند الخمسین بودند که بسته شدنشان هزاران خانواده را به رنج انداخته بود. (+)
در همینباره بخوانید:
›› رادارگریز و مرگبار؛ تأثیر پهپادهای ایرانی بر جنگ اوکراین
››پهپاد در ازای سوخو-۳۵/ گمانهزنیها درباره معامله تسلیحاتی میان ایران و روسیه
›› تغییر یارکشیها در خلیج فارس/ اعراب دارند ایران را جایگزین آمریکا میکنند
›› هزینههای کوچ از خاورمیانه/ متحدان آمریکا در بحران اوکراین طرف روسیه هستند
عربستان تلاش کرده بود با نفوذ ایران در سایر نقاط جهان عرب نیز مقابله کند. به همین منظور، در جنگ داخلی سوریه از شورشیان سلفی بنیادگرا علیه دولت بشار اسد حمایت کرد. با این وجود، در آنجا هم سال ۲۰۱۳، شبهنظامیان شیعهی حزبالله لبنان در حمایت از اسد وارد جنگ شدند و سال ۲۰۱۵، روسیه نیروی هواییاش را به سوریه اعزام کرد تا شکست شورشیان قطعی شود. چین نیز به نوبهی خود از اسد حمایت کرده بود[۱۵] (البته نه از طریق نظامی) و نقش بیسروصدایی در بازسازی این کشور پس از جنگ ایفا کرد[۱۶]. در نتیجه، سعودیها در قالب توافق اخیر با میانجیگری چین با هدف کاهش تنشها با ایران و متحدان منطقهایش، اخیراً رهبری کارزاری را به عهده گرفتند که منجر به بازگشت دولت اسد به «اتحادیهی عرب» شد[۱۷]؛ سازمانی که دمشق سال ۲۰۱۱، در اوج جنگ داخلی سوریه، از آن اخراج شده بود.
هیأتها و وزرای خارجهی کشورهای عضو «اتحادیهی عرب» اوایل ماه می سال ۲۰۲۳ در مقر این سازمان در قاهره، پایتخت مصر، مشغول رأیگیری دربارهی اعطای مجدد عضویت به سوریه پس از ۱۲ سال هستند. دمشق که سال ۲۰۱۱ در بحبوحهی جنگ داخلی از این اتحادیه اخراج شده بود، طی ماههای گذشته با حمایت عربستان، مجدداً به این سازمان ملحق شد. (+)
ناوچهی موشکانداز روسی «ولیکی اوستیوگ» (چپ) از بندری در شهر «طرطوس» در سوریه عازم مأموریت گشتزنی در دریای مدیترانه میشود. دو زیردریایی دیزلی-برقی روسی پروژهی ۶۳۶/۳ کلاس «وارشاویانکا» (نسخهای از کلاس «کیلو») نیز در سمت راست تصویر دیده میشوند. پایگاه دریایی روسیه در طرطوس، تنها پایگاه دریایی این کشور در خارج از کشورهای شوروی سابق است. تصمیمات اشتباه آمریکا در خاورمیانه، این منطقه را از چنگ واشینگتن درآورده و قدرتهای دیگری را وارد معادلات منطقهای کرده است. (+)
اواخر سال ۲۰۱۹، پس از حملهی پهپادی به پالایشگاههای شرکت «آرامکو» ی سعودی[۱۸]، دیگر معلوم بود بنسلمان در رقابت منطقهایش با ایران شکست خورده است؛ و عربستان شروع به جستوجو به دنبال راه فرار کرد. از جمله به سراغ «عادل عبدالمهدی» نخستوزیر وقت عراق، رفتند و از او خواستند میان آنها و ایرانیها میانجیگری کند. عبدالمهدی نیز برای بررسی احیای روابط با آلسعود از ژنرال قاسم سلیمانی، فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، دعوت کرد به بغداد سفر کند. همانطور که کمتر کسی فراموش خواهد کرد، ۳ ژانویهی ۲۰۲۰، سلیمانی با یک هواپیمای مسافربری غیرنظامی به عراق رفت، اما یک پهپاد آمریکایی به دستور رئیسجمهور ترامپ[۱۹]، که ادعا میکرد سلیمانی برای کشتن آمریکاییها به عراق آمده، او را در فرودگاه بینالمللی بغداد ترور کرد. این سؤال پیش میآید که آیا ترامپ میخواست جلوی آشتی ایرانیها و سعودیها را بگیرد؟ هرچه باشد، گرد آوردن عربستان و سایر کشورهای خلیج [فارس] در یک اتحاد ضدایرانی با اسرائیل، در بطن سیاست «جرد کوشنر» داماد ترامپ، موسوم به «پیمانهای ابراهیم»، قرار داشت.
این تصویر هوایی نشان میدهد موشکها و پهپادهای «انصارالله» یمن در حملهی سال ۲۰۱۹، حدود ۱۷ نقطه از تأسیسات شرکت «آرامکو» غول نفتی سعودی، را هدف قرار دادهاند. این حملهی شگفتآور و غافلگیرکنندهی انصارالله، یکی از عواملی بود که ورق جنگ را به سود مقاومت یمن برگرداند و نهایتاً آلسعود را به پذیرش شکست در این کشور وادار کرد. (+)
››ماهعسل امارات و اسرائیل با طعم کودککشی و جاسوسی/ پشت پرده پروژه «میوههای صلح» چیست؟
ظهور چین و افول آمریکا
واشینگتن اکنون در مهمانی دیپلماتها تبدیل به مهمانیخرابکن شده است. ایرانیها خودبهخود هرگز به آمریکاییها به عنوان میانجی اعتماد نمیکردند. سعودیها هم حتماً میترسیدهاند دربارهی مذاکرات با ایران به آمریکاییها چیزی بگویند. رئیسجمهور شی، در پایان سال ۲۰۲۲، به ریاض، پایتخت عربستان، سفر کرد و آنجا ظاهراً روابط با ایران یکی از موضوعات گفتوگو بوده است. ماه فوریهی امسال [سال ۲۰۲۳]، ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، به پکن سفر کرد. چنانکه وزارت خارجهی چین میگوید، آن موقع، شی شخصاً متعهد شده بود میان دو کشور رقیب در خاورمیانه میانجیگری کند[۲۰]. اکنون، چین که [به عنوان یک قدرت دیپلماتیک] در حال ظهور است، پیشنهاد میدهد در مسائل دیگر خاورمیانه نیز نقش میانجی را بازی کند؛ و همزمان شکایت میکند که «برخی از کشورهای بزرگ از خارج از منطقه» به دلیل «خودخواهی» باعث «بیثباتی درازمدت در خاورمیانه» میشوند.
تصویر خوشوبشِ «مُشتی» «جو بایدن» (چپ)، رئیسجمهور آمریکا، و «محمد بنسلمان» (راست)، ولیعهد سعودی، طی سفر سال ۲۰۲۲ بایدن به خاورمیانه، در رسانههای آمریکایی بسیار جنجالبرانگیز شد و رئیسجمهور آمریکا که وعده داده بود بنسلمان را منزوی و منفور خواهد کرد، به خاطر دیدارش با ولیعهد سعودی که شواهد نشان میدهند دستور قتل وحشیانهی «جمال خاشقجی» خبرنگار منتقد سعودی، را صادر کرده، در داخل آمریکا بهشدت مورد انتقاد قرار گرفت. (جزئیات بیشتر) (+)
گزارش شبکهی خبری سعودی «ایراناینترنشنال» از اولین سفر خاورمیانهای «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا: «هم اسرائیل، هم عربستان، و هم دموکراتها از سفر بایدن ناراضی هستند»
در همینباره بخوانید:
›› والاستریتژورنال: سفر خاورمیانهای بایدن بدتر از آبروریزی بود
اهمیت جدید چین به عنوان برقرارکنندهی صلح ممکن است بهزودی به درگیریهایی مانند یمن[۲۱] و سودان[۲۲] نیز تعمیم پیدا کند. پکن به عنوان قدرت روبهرشد دنیا که روی اوراسیا، خاورمیانه، و آفریقا متمرکز است، مشخصاً میخواهد هرگونه درگیریای که احتمال داشته باشد در طرح کمربند و جادهاش تداخل ایجاد کند، به مسالمتآمیزترین شکل ممکن حلوفصل شود. پکن بهوضوح آماده است، هرجا که دو طرف از درگیری خسته شده باشند، چنانکه در مورد عربستان و ایران صدق میکرد، نقش یک میانجیگر صادق را بازی کند. با این حال، شاهکار دیپلماتیک چشمگیر این کشور در احیای روابط میان ریاض و تهران، بیش از آنکه نشاندهندهی جایگاه پکن به عنوان یک قدرت روبهرشد در خاورمیانه باشد، نشانی از کاهش حیرتانگیز اعتبار منطقهای آمریکا پس از سه دهه وعدهی دروغ، شکست، و سیاستگذاری دمدمیمزاجانه است. اکنون که به گذشته نگاه میکنیم، به نظر میرسد این اقدامات بر هیچ اساسی استوار نبودهاند، جز نقشههای شرورانهی امپریالیستی از جنس «تفرقه بینداز و حکومت کن»؛ نقشههایی که حالا دیگر همگی نقش بر آب شدهاند.
ماجرای دردناک «یسری» دختربچهی یمنی که به خاطر جنگ یک چشمش را از دست داد (حاوی تصاویر دلخراش)
شهروندان سودانی، اوایل ماه می سال ۲۰۲۳، در کرانههای رود «نیل سفید» در خارطوم، پایتخت سودان، گودالهای کوچک حفر میکنند تا آب آشامیدنی جمعآوری کنند. چین ممکن است بتواند از نقش دیپلماتیک جدید خود در خاورمیانه برای پایان دادن به جنگ داخلی در سودان استفاده کند. (+)
[۱]China and the Axis of the Sanctioned Link
[۲]Briefings on UAE-China ties revive lawmakers’ worry about Mideast ally Link
[۳]The China-Pakistan Economic Corridor and the Gulf Crisis Link
[۴]China-Pakistan Ties Steam Ahead With Proposed Rail Project Link
[۵]Saudi Arabia stays top crude supplier to China in ۲۰۲۲, Russian barrels surge Link
[۶]Iran Oil Snapped Up by Chinese Private Refiners as Market Shifts Link
[۷]Iranian oil exports end ۲۰۲۲ at a high, despite no nuclear deal Link
[۸]Khamenei Takes Control, Forbids Nuclear Bomb Link
[۹]Verification and monitoring in the Islamic Republic of Iran… Link
[۱۰]European companies beat US to Iran business after nuclear deal reached Link
[۱۱]Missed Opportunities: The Trump Administration, Iran, and the Coronavirus Pandemic Link
[۱۲]CIA director: Iran’s nuclear program advancing at “worrisome pace” Link
[۱۳]Russia & Iran converge in attempt to build a new Eurasian order Link
[۱۴] The Iranian drones deployed by Russia in Ukraine are powered by stolen Western technology, research reveals Link
[۱۵]The Myth of Middle East Exceptionalism: Unfinished Social Movements Link
[۱۶]China plays the long game on Syria Link
[۱۷]Pariah no more? Arab League reinstates Bashar Assad’s Syria Link
[۱۸] حمله به تأسیسات نفتی آرامکو (۲۰۱۹) لینک
[۱۹]Iraqi Parliament Resolves to Kick Out US Troops, and Trump Threatens Mother of All Sanctions Link
[۲۰]Chinese President Xi Jinping ‘personally intervened’ to secure Saudi-Iran deal, senior diplomat says Link
[۲۱]Can China broker peace in Yemen – and further Beijing’s Middle East strategy in the process? Link
[۲۲]Can China help to end the fighting in Sudan? Link
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تاثیر احیای رابطه تهران- ریاض بر مناسبات منطقهای به ویژه ترتییات سیاسی-امنیتی جدید غرب آسیا به اندازه ای برای ناظران بین المللی مهم است که هیچ حاشیهای نمیتواند بر متن آن غلبه کند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، سفر روز گذشته «فیصل بن فرحان» به تهران ۱۷ سال پس از آخرین حضور یک وزیر خارجه عربستان در ایران، به اندازه ای برای ناظران بین المللی مهم است که هیچ حاشیه ای نمیتواند بر متن آن غلبه کند.
بازگشت پادشاهی سعودی به تعامل دیپلماتیک با جموری اسلامی ایران و تاثیر احیای رابطه تهران- ریاض بر مناسبات منطقه ای به ویژه ترتییات سیاسی-امنیتی جدید غرب آسیا پس از کاهش نقش ایالات متحده در منطقه ایجاد شده بر کسی پوشیده نیست.
با این وجود، روز گذشته در پی تغییر محل نشست مطبوعاتی وزرای خارجه ایران و سعودی شیطنت هایی از سوی برخی جریان های سیاسی که سابقه زیادی در ضربه زدن به منافع ملی در کارنامه خود دارند، برای به حاشیه بردن سفر فیصل بن فرحان ایجاد شد.
تلاش های این جریان برای اخلال در دیپلماسی دولت سیزدهم و منافع ملی کشورمان اما خیلی زود به در بسته خورد و در حالی که این عده انتظار داشتند سفر وزیر خارجه پادشاهی سعودی کاملا تحت الشعاع حواشی ایجاد شده قرار گیرد، دیپلمات ارشد عربستانی ساعتی بعد در پاستور و ملاقات با آیت الله رئیسی، مسائل بسیار مهمی را مطرح کرد که این جملات را می توان پیشران و دینامیسم سیاسی- امنیتی منطقه غرب آسیا در آینده ای نزدیک ارزیابی کرد.
فیصل بن فرحان در دیدار رئیس جمهور کشورمان با بیان اینکه برخی از کشورهای دنیا تمایل ندارند که منطقه ما به آرامش و پیشرفت برسد، اظهار داشت: با گسترش تعامل کنونی ایران و عربستان در سطح همه کشورهای اسلامی، دستاورهای بیپایانی پدید خواهد آمد و تضمینی است برای اینکه هیچ کشور خارجی در منطقه ما دخالت نکند.
برای درک بهتر کنایه ای که فیصل مبنی بر دخالت برخی کشورهای دنیا در منطقه بر زبان رانده است باید به تحولات و تغییرات سیاست خارجی عربستان سعودی طی ۲ سال گذشته اشاره کرد. ریاض بر اساس ادراک خود از محیط بین الملل و افول نظم تک قطبی پساجنگ سرد، سیاست خارجی خود را بر پایه عدم اتکای کامل به ایالات متحده آمریکا و «چرخش به شرق» تنظیم کرده است.
طی یکسال گذشته روابط ریاض-واشنگتن از سطح اصطکاک هم فراتر رفته و مناقشه برانگیز شده است. استقبال بسیار سرد عربستان از جو بایدن در جریان سفر رئیس جمهور ایالات متحده به ریاض، همکاری گسترده پادشاهی سعودی با روسیه و چین و رساندن سطح آن به رابطه راهبردی و تقابل علنی عربستان و آمریکا در ماجرای اوپک پلاس بخشی از اتفاقاتی است که نشان می دهد رابطه این دو متحد راهبردی سابق به سردی گرویده است.
در همین مدت اخیر عربستان برای اینکه نشان دهد از آمریکا در حال فاصله گرفتن است، جدای از نزدیک شدن به تهران، رابطه خود با دمشق را هم احیا کرده و محرک اصلی بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، تلاش های عربستان بود.
۱۰ روز قبل؛ در جریان سفر آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده به ریاض بود که نیویورکتایمز در گزارشی نوشت که بنسلمان و دستیاران او به صراحت گفتهاند مجبور نیستند در منازعات قدرت در جهان از یکی از طرفهای مناقشه جانبداری کنند و آمادهاند مزایای حفظ روابط قدرتمند با هر یک از آنها را در نظر بگیرند.
این روزنامه نوشت: «در واقع مقامهای عربستان سعودی و سایر کشورهای عرب خلیجفارس میگویند آنها انتخاب دو گزینهای را که احساس میکنند مقامهای آمریکا و اروپا از زمان حمله روسیه به اوکراین پیش روی آنها گذاشته شده قبول ندارند.»
فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی در کنفرانس خبری مشترک با بلینکن گفت: «چین بزرگترین شریک تجاری ما است، بنابراین طبیعتا تعامل و اشتراکات زیادی با پکن خواهیم داشت».
نیویورکتایمز ادامه داد: تنها چند روز قبل از ورود بلینکن به عربستان، ولیعهد عربستان سعودی از نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا که ایالات متحده او را یک «حاکم شرور» توصیف کرده در جده استقبال کرد.
به نوشته این روزنامه آمریکایی، ایران سفارت خود در ریاض را در نتیجه توافقی بین دو کشور که چین در ماه مارس به آن کمک کرد، بازگشایی کرد و هفته آینده، وزارت سرمایهگذاری عربستان سعودی قصد دارد میزبان یک نشست بزرگ از تجار عرب و چین باشد.
این همه داستان نبود و دیگر روزنامه مهم آمریکایی، واشنگتنپست هم فاش کرد محمد بنسلمان در بحبوحه اختلافات نفتی، آمریکا را به «درد بزرگ اقتصادی» تهدید کرده است.
این روزنامه نوشت: محمد بنسلمان ولیعهد سعودی، واشنگتن را تهدید کرد زیرا قصد داشت ریاض را به خاطر تصمیم کاهش تولید نفت مجازات کند.
این روزنامه توضیح داد: طبق یک سند محرمانه اطلاعاتی آمریکا، پس از آنکه جو بایدن، رئیسجمهوری این کشور پاییز گذشته متعهد شد به دلیل تصمیم عربستان برای کاهش تولید نفت در بحبوحه افزایش بهای انرژی و نزدیک شدن سریع به انتخابات در آمریکا «عواقبی» را به عربستان سعودی تحمیل کند، محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان به طور خاص تهدید کرد روابط بین دو کشور را قطع خواهد کرد و از این کشور انتقام اقتصادی خواهد گرفت.
این اتفاقات به هرحال شاید برای جریانی که همچنان در جهان تک قطبی سیر می کند و تمامی تحولات جهان را با پذیرش هژمونی آمریکا تفسیر می کند چندان خوشایند نباشد. جریانی که حتی در برقرای رابطه با کشورهای جنوبی حاشیه خلیج فارس هم کوچکترین توفیقی نداشته است و روزگاری پیش پای آنها هم زانو زد تا بلکه برای آنها روداید حضور در عربستان صادر شود از قدرت نمایی کشورمان در برابر اعراب خوشحال به نظر نمی رسد.
منبع: ایرنا
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
وزیر امور خارجه آمریکا امروز سهشنبه عازم عربستان شد. تلاش برای عادیسازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی در دستور کار این مقام آمریکایی قرار دارد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا امروز سهشنبه عازم عربستان شد. برخی منابع خبری گزارش دادهاند تلاش برای عادیسازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی از جمله مهمترین موضوعاتی است که در دستور کار بلینکن قرار دارد.
خبرگزاری رویترز نوشته این سفر در شرایطی انجام میشود که واشنگتن قصد ایجاد ثبات در روابط با ریاض را دارد. روابط دو طرف به دلیل اختلافات در مسائل مختلف از موضوع ایران گرفته تا قیمت نفت با تنش روبرو شده است.
بلینکن در این سفر قرار است با مقامهای عربستان از جمله «محمد بن سلمان»، ولیعهد و حاکم غیررسمی این کشور دیدار کند. این دومین سفر بلندپایه مقامهای آمریکا به عربستان سعودی است. پیش از این «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید هم به ریاض سفر کرده است.
چندی پیش یک نشریه آمریکایی گزارش داده بود «محمد بن سلمان» درخواست کاخ سفید برای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی تا پایان سال جاری میلادی را رد کرده است.
رد درخواست عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی توسط ولیعهد سعودی در بخشی از گزارش نشریه آکسیوس درباره تلاشهای جو بایدن برای جوش دادن رابطه ریاض-تلآویو مورد اشاره قرار گرفته است. این گزارش روز ۲۷ اردیبهشت منتشر شده بود.
آکسیوس به نقل از دو مقام آمریکایی گزارش داده بود کاخ سفید در تلاش است ظرف ۶ تا ۷ ماه آینده و قبل از تمرکز بر روی رقابتهای انتخاباتی تلآویو و ریاض را به سمت امضای توافق عادیسازی روابط ترغیب کند.
«جیک سالیوان» یک هفته قبلتر در جده با بنسلمان دیدار و با وی درباره موضوعات مختلف از جمله احتمال عادیسازی روابط میان تلآویو و ریاض گفتوگو کرده بود.
طبق گفته یک مقام آمریکایی «برت مکگورک»، نماینده کاخ سفید در مسائل غرب آسیا و «آموس هاچشتاین»، مشاور ارشد بایدن بعد از آن دیدار به بیتالمقدس سفر کرده و «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی را در جریان آن رایزنیهای قرار دادهاند.
مقامهای مورد استناد آکسیوس میگویند سالیوان به بنسلمان گفته باور آمریکا این است که فرصت برای توافق اسرائیل و عربستان تا پایان سال جاری میلادی مهیا است.
به گفته این مقامها، بنسلمان در پاسخ گفته نمیخواهد گامهای بیشتری در جهت گرمی روابط با اسرائیل بردارد اما خواستار همکاری بر سر بسته توافق بزرگی است که همکاریهای نظامی قویتر را شامل میشود.
دو مقام ارشد آمریکایی گفتهاند رسیدن به توافق عادیسازی با اسرائیل در دوران ریاستجمهوری جو بایدن به نفع عربستان است چرا که چنین توافقی در این دوره از حمایتهای فراحزبی بیشتری در واشنگتن برخوردار خواهد شد، به ویژه آنکه حصول آن توافق مستلزم برداشتن گامهایی از سوی واشنگتن به سوی ریاض خواهد بود که در واشنگتن نظر خوبی نسبت به آن وجود ندارد.
نمایندگان جمهوریخواه در کنگره آمریکا عموماً از توافق با عربستان سعودی حمایت میکنند اما بسیاری از نمایندههای کنگره منتقد چنین توافقی هستند و از آن تنها در صورتی که رئیسجمهوری از حزب خودشان منشأ آن باشد حمایت میکنند.
تلاشهای بایدن در این راستا در شرایطی است که جو بایدن قبل از حضور در کاخ سفید وعده داده بود عربستان سعودی را به دلیل نقشآفرینی مقامهای حکومتی این کشور در مثله کردن «جمال خاشقچی»، روزنامهنگار منتقد سعودی به یک «دولت مطرود» تبدیل خواهد کرد.
دستگاههای اطلاعاتی دولت بایدن بعد از آغاز به کار دولت گزارشی منتشر کردند که در آن بنسلمان به نقشآفرینی در قتل خاشقچی متهم شده بود.
عربستان سعودی به نوبه خود چندین بار برای تلافی این اقدام از سوی دولت بایدن درخواستهای دولت او را رد کرد و از جمله بعد از آغاز جنگ اوکراین از افزایش تولید نفت که میتوانست به زیان روسیه باشد خودداری کرد.
به نظر میرسد مسئله عادیسازی روابط عربستان سعودی با ایران نیز در تکاپوی کاخ سفید برای سوق دادن ریاض به سمت عادیسازی رابطه با تلآویو اثرگذار است.
چند روز پیش رسانههای آمریکایی گزارش داده بودند «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه قرار است در راستای تقویت توافقات عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل، موسوم به «توافقات ابراهیم» قصد دارد یک نماینده جدید با مأموریت کار بر روی این توافقات منصوب کند.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ایالات متحده آمریکا به دنبال پیدا کردن راهی برای به سرانجام رسانده پرونده عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی است.
سرویس جهان مشرق – پس از برنامه آمریکا برای کاهش حضور در منطقه غرب آسیا و تمرکز بر شرق آسیا به منظور مقابله و کنترل چین، رژیم صهیونیستی با پشتیبانی ایالات متحده آمریکا، به دنبال طرح عادیسازی با کشورهای عربی اسلامی، در صدد ایجاد یک جبهه متحد در منطقه غرب آسیا در مقابل ایران بود. رژیم صهیونیستی این طرح را تحت عنوان توافقات صلح ابراهیمی پیگیری کرد.
در این طرح ابتدا کشورهای همچون امارات و بحرین اقدام به عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی کردند. صهیونیستها در ادامه مصمم بودند تا چند کشورعربی دیگر نیز به این پیمانها بیفزایند. در این میان، برای صهیونیستها، مهمترین دستاورد در توافقات صلح ابراهیمی، پیوستن عربستان سعودی به این توافقات بود.
مسئله عادیسازی با عربستان سعودی برای صهیونیستها به میزانی اهمیت داشته و همچنان دارد که جایگاه و اهمیت عربستان سعودی در توافقات صلح ابراهیمی را به نگین روی تاج تشبیه کردند. درواقع برای صهیونیستها ملحق شدن عربستان سعودی به توافقات صلح ابراهیمی، غایت و دستاورد اصلی این طرح محسوب میشود، دستاوردی که هنوز رژیم صهیونیستی به در پی دستیابی به آن است.
در این مسیر، سران رژیم صهیونیستی و سعودی، بیش از چند مرتبه دیدارهایی سری و مخفیانه با یکدیگر داشته و در ذیل این دیدارها، توافقات محرمانه در زمینههای مختلف نیز داشتهاند. تنها در یکی از این موارد، شبکه ۷ تلویزیون رژیم صهیونیستی فاش کرد که «بنیامین نتانیاهو» نخست سالها قبل، سفری مخفیانه به عربستان سعودی داشته است. این شبکه به نقل از یک منبع صهیونیست آورده است که نتانیاهو به شهر نئوم سفر کرده است. بر اساس این گزارش، نتانیاهو پس از سفر به عربستان سعودی دیداری سه جانبه با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان و مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا داشته است؛ دیداری که در شهر نئوم برگزار شده است. این دیدار سه جانبه قریب به ۵ ساعت به طول انجامیده است. در همین راستا، باراک رافید، خبرنگار صهیونیست نیز تأکید کرد که یوسی کوهن، رئیس سازمان موساد هم نتانیاهو را در این سفر همراهی کرده است. در همین حال، رادیو رژیم صهیونیستی هم اعلام کرده که نتانیاهو به عربستان سفر کرده است.
همچنین شبکه ۱۲ اسرائیل فاش کرد که در هفتههای گذشته، گفتگوی تلفنی میان «بنیامین نتانیاهو» و «بن سلمان» با میانجیگری بحرین برای دستیابی به توافق بین طرفین انجام شد.
اما همه چیز آنطور که صهیونیستها میخواستند تاکنون پیش نرفته است. رژیم صهیونیستی تا به امروز موفق نشده است تا به هدف عادیسازی به عربستان سعودی دست پیدا کند. پس از توافقات اخیر میان ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین و به تبع آن کاهش تنش میان ایران و کشورهای عربستان، امارات، بحرین و همچنین احتمال از سرگیری روابط ایران با اردن و مصر، معادلات مقامات صهیونیستی در رابطه با پروژه عادیسازی با کشورهای منطقه تحت عنوان توافقات ابراهیمی و ایجاد یک ناتوی عبری – عربی دچار مشکل و اختلال شد. یولی ادلشتین، رئیس کمیته روابط خارجی و امنیت کنست رژیم صهیونیستی در زمان اعلام خبر توافق ایران و عربستان سعودی گفت: ایران و عربستان سعودی اکنون بر سر تجدید روابط بین خود توافق کردهاند و این برای اسرائیل بسیار بد است.
با وجود اینکه طرح ناتوی عبری – عربی هنوز به یک وضعیت مشخص نرسیده بود، اما صهیونیستها امید داشتند که این طرح، در آینده پیش رو به یک شرایط و وضعیت قابل قبولی برسد، اما اعلام خبر ناگهانی توافق میان ایران و عربستان سعودی تیر خلاص بر طرح ناتوی عبری – عربی رژیم صهیونیستی و آمریکا را وارد کرد و اکنون که تنش میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس تا حدودی کاهش پیدا کرده است، برای رژیم صهیونیست و آمریکا دیگر هیچ معنایی ندارد که طرح ناتوی عبری – عربی را دنبال کنند، طرحی که حتی قبل از توافق میان ایران و عربستان به نتیجه نرسیده بود.
در حال حاضر کشورهای منطقه اعتماد خود را به آمریکاییها از دست داده و اکنون با کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه، آنها تصمیم گرفتهاند تا موانع و مشکلات در منطقه را بدون حضور آمریکا و با کمک قدرتهای نوظهوری همچون چین حل کنند، از جمله مسئله تنش با جمهوری اسلامی ایران. این رویداد، برای آمریکاییها هزینه سنگینی داشت. شاید بتوان این مسئله را یک نقطه عطف تاریخی در غرب آسیا دانست، چرا که آمریکا در تعیین راه حل یکی از حیاتیترین مسائل خاورمیانه، کنار گذاشته شده و هیچ نقشی ایفا نکرد.
اکنون که با حضور چین و با نادیده گرفتن آمریکا، بخش مهمی از مشکلات تنش در منطقه حل شده و از سوی دیگر، طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ایجاد ناتوی عبری – عربی تا کنون به نتیجه و سرانجام نرسیده است، ایالات متحده آمریکا تلاش خود را خواهد کرد به منظور احیای جایگاه خود در منطقه، مقابله با حضور چین در غرب آسیا و در جهت پشتیبانی از منافع رژیم صهیونیستی، یک رویداد قابل توجه و مهم را در منطقه رقم بزند و در حال حاضر این رویداد مذکور چیزی نمیتواند باشد جزء به سر انجام رساندن پرونده عادیسازی روابط رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی.
در کنار این مسئله که ایالات متحده آمریکا به دنبال احیای جایگاه خود در منطقه غرب آسیا در مقابل چین و حفظ و ارتقاء امنیت رژیم صهیونیستی است، دولت بایدن برای مبارزات انتخاباتی خود برای انتخابات 2024، به یک دستاورد چشمگیر نیاز دارد، چیزی که تا به امروز نتوانسته است برای خود بدست بیاورد. ازاینرو موفقیت آمریکا در میانجیگری میان رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی برای عادیسازی روابط، میتواند تا حدودی یک دستاورد مهم برای دولت بایدن محسوب شود.
بر اساس گزارش نشریه آمریکایی اکسیوس، دولت آمریکا در تلاش برای رسیدن به توافق صلح و عادیسازی روابط بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی است، اکسیوس به نقل از دو مقام دولتی آمریکا گفته است که دولت جو بایدن در نظر دارد ظرف چند ماه آینده و قبل از شروع مبارزات انتخاب ریاست جمهوری در آمریکا، عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی را به سرانجام برساند.
البته روابط غیررسمی و غیر آشکار میان سعودیها و صهیونیستها از سالها قبل ایجاد و در حال حاضر به شدت افزایش داشته است، اما هدف آمریکاییها، ایجاد یک روابط رسمی و آشکار است، دولت بایدن تلاش میکند تا در چهار چوب توافقات ابراهیمی، روابط دیپلماتیک رسمی میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را نهادیی کند. در این راستا، به تازگی جیک سالیوان مشاور امنیت ملی، برت مک گورک، مقام ارشد کاخ سفید در امور خاورمیانه و آموس هوخشتاین، مشاور ارشد انرژی دولت آمریکا برای دیدار با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان به ریاض سفر کردند. بعد از این نشست، مک گورک و هوخشتاین به تل آویو رفتند تا با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل درباره گفت و گوهای خود با بن سلمان رایزنی کنند.
بنا بر گرفته رسانههای خارجی، عربستان سعودی برای عادیسازی با رژیم صهیونیستی، برای آمریکاییها سه شرط تعیین کرده است که عبارتند از “حق داشتن برنامه صلحآمیز اتمی”، “تقویت و گسترش مناسبات دفاعی با آمریکا”، “گسترش تجارت با آمریکا” و “پایان انتقادات آمریکا از عربستان در ارتباط با قتل جمال خاشقچی”.
با توجه به وضعیت فعلی در منطقه و شرایط عربستان سعودی برای آمریکا به منظور عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی و عدم پذیرش این شروط از سمت آمریکاییها تا به این لحظه، افق روشنی در جهت عادیسازی روابط میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در چند ماه آینده دیده نمیشود، باید دید در ماههای آینده مقامات کاخ سفید حاضر به دادن چه امتیازاتی به سران سعودی خواهند شد تا در نهایت آمریکا بتواند روابط دیپلماتیک رسمی میان عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را برقرار کند.
مشکل دیگر وضعیت به رژیم صهیونیستی بر میگردد. دولت راستگرا و افراطی رژیم صهیونیستی در چند ماه اخیر تنش با فلسطینیان را افزایش داده و رویکردی نژاد پرستانه را در قبال مسئله فلسطین در پیش گرفته است، اظهارات تند مقاماتی همچون بن گویر و اسموتریچ نیز بر آتش این تنش افزود و حتی واکنش گسترده دولتهای خارجی از جمله کشورهای عربی منطقه را در پی داشته است. در حالیکه عربستان سعودی مدعی رهبری اهل سنت در جهان اسلام است، چگونه میتواند بدون نادیدگرفتن این شرایط و وضعیت داخلی سرزمینهای اشغالی، تن به عادیسازی با رژیم صهیونیستی دهد؟
ازاینرو مقامات سعودی در چند ماه اخیر به مقامات صهیونیستی تأکید کردهاند که یکی از موانع برای عادیسازی، مسئله فلسطین است، درواقع مهمترین شرط عربستان سعودی برای عادیسازی با رژیم صهیونیستی، حل موضوع فلسطین است، وضعیتی که با توجه به ماهیت دولت رژیم صهیونیستی، به نظر نمیرسد به این زودها قابل حال باشد. همچنین، بررسی افکار عمومی داخلی در عربستان سعودی نشان میدهد که حتی شهروندان عربستانی نیز مخالف عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی هستند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است