محمد جواد ظریف

پاسخ فواد ایزدی به یک سوال درباره آینده آمریکا

ایزدی: ظریف نمی تواند از مسئولیت شانه خالی کند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، فواد ایزدی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، در تشریح چگونگی تبیین سیاست‌های خارجی ایالات متحده گفت: در آمریکا، کاخ سفید مسئول اصلی سیاست گذاری است. وزارت امور خارجه و نهادهایی که در حوزه سیاست خارجی فعال هستند آن را صرفاً اجرا می‌کنند.

بیشتر بخوانید:

انتقاد فواد ایزدی از اعتماد به تعهد بدون گارانتی آمریکا

وی افزود: در همه جای دنیا از جمله آمریکا، وزیر خارجه مجری است و مسئول مدیریت سفارتخانه‌ها و تنظیم ملاقات‌ها و فرآیندهای دیپلماتیک است. اما در کنار مسئولیت برای اجرای سیاست‌ها، می‌تواند ارائه نظر نیز داشته باشد. برای مثال در شورای عالی امنیت ملی، وزیر امور خارجه حضور دارد و می‌تواند نظرات خود را ارائه کند. البته لزوماً همه نظرات وزیر امور خارجه اجرا نمی‌شود زیرا یازده عضو دیگر نیز حضور دارند و این شرایط در کشورهای دیگر نیز برقرار است.

کارشناس مسائل سیاست خارجی تصریح کرد: اگر کتاب خاطرات وزرای خارجه ادوار آمریکا را مطالعه کنید متوجه می‌شوید که همیشه نظر وزرای خارجه به اجرا نمی‌رسد. زیرا ممکن است، سیستم سیاسی مسیر دیگری را برای سیاست خارجی تبیین کند.

ایزدی با بیان اینکه البته این حرف به این معنا نیست که وزیر خارجه هیچ کاره است، اظهار داشت: زیرا وقتی سیاستی تبیین شد، پرونده آن را برای اجرا به دست یک دستگاه می‌سپارند. وقتی شما مجری پرونده هستید، کم کاری یا غفلت کنید، از خطوط قرمز تبیین شده و شروط اعلام شده عبور کنید آنگاه وقتی کار خراب شد، دیگر نمی‌توانید از زیر بار مسئولیت، شانه خالی کنید. اگر بهترین سیاست‌ها را، مجریان نابلد اجرا کنند، آنگاه این سیاست‌ها با شکست مواجه می‌گردد از این رو نقش وزارت خارجه بسیار مهم است.

وی تاکید کرد: وقتی سیاست خارجی آمریکا در کاخ سفید بررسی می‌شود، آنها همه جوانب را در نظر می‌گیرند. زیرا در حوزه دفاعی و سیاست خارجی دغدغه‌ها و اهدافی وجود دارد که لازم است این دو مکمل یکدیگر شوند.

کارشناس مسائل سیاست خارجی همچنین با اشاره به حواشی‌های اخیر پیرامون فایل صوتی منتشر شده از وزیر امور خارجه، گفت: این بحثی که در کشور داشتیم و تصور می‌شد در یک طرف میز، میدان قرار دارد و در طرف دیگر دیپلماسی است و این دو با یکدیگر در تعارض هستند و میدان به حرف دیپلماسی گوش نمی‌کند، مضحک و غیر جدی است. میزان کمک یک حوزه به حوزه دیگر ذیل همان سیاست کلی تعیین می‌شود.

ایزدی در تشریح نقش قانونگذاران امریکایی بر روند سیاست خارجی این کشور نیز، افزود: سناتورهای قوه مقننه در آمریکا موظف به ریل گذاری و نظارت بر امور هستند. در بحث وزارت خارجه نیز، وزیر، معاونین و همچنین سفرا باید از مجلس این کشور رأی اعتماد بگیرند از این رو در عمل، کنگره آمریکا تأثیر گذاری بیشتری نسبت به مجلس ما دارد؛ البته مجلس شورای اسلامی در حوزه تعیین بودجه و انتخاب افراد می‌تواند نقش مؤثری داشته باشد.

وی گفت: آنچه مشخص است، وزارت خارجه آمریکا ضعیف‌تر از وزارت خارجه ایران است زیرا وزارت خارجه آمریکا علاوه بر الزام در تمکین از دستورات کاخ سفید، باید نظرات کنگره را نیز مورد توجه قرار دهد.

منبع: مهر



منبع خبر

ایزدی: ظریف نمی تواند از مسئولیت شانه خالی کند بیشتر بخوانید »

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از "خطای بزرگ"/ تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای "برنامه‌های بی‌کارنامه"

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از "خطای بزرگ"/ تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای "برنامه‌های بی‌کارنامه"


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

عضو شورای نگهبان بر سنجش برنامه نامزدها بوسیله کارنامه آنها تأکید کرد

تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای “برنامه‌های بی‌کارنامه”

دکتر هادی طحان‌نظیف، عضو شورای نگهبان پس از بیانات اخیر رهبر انقلاب در یک توییت نوشته است:

“رهبر انقلاب امروز تاکید کردند برنامه باید واقعی و به دور از شعارهای فریبنده باشد. شورای نگهبان نیز در مصوبه شفاف‌سازی تعاریف، معیارها و شرایط نامزدهای ریاست جمهوری، ارائه برنامه‌ها و خط‌مشی‌های اجرایی توسط کاندیداها را ضروری برشمرده است.

البته برنامه با کارنامه سنجیده می‌شود.

*این تأکید مهم دکتر طحان‌نظیف بر “اهمیت کارنامه” در اقتفای بیانات اخیر رهبر انقلاب صورت گرفت که طی آن بر “اهمیت ارائه کار به مردم از سوی نامزدهای انتخاباتی” از سوی معظم‌له تأکید شد.

حضرت آیت‌ا… خامنه‌ای در این بخش از بیانات خود با اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری پیش‌ِرو فرمودند:‌ انتخابات را با حرفهای بیهوده و وعده‌های فریبنده و بدون پشتوانه نباید خراب کرد. به معنای واقعی کلمه کسانی که مایلند در این کارزار انتخاباتی وارد بشوند، فکر کنند، به معنای حقیقی کلمه کار ارائه بدهند به مردم.

معظم‌له همچنین تصریح کردند:

“مسئله‌ی بعد این است که بعضی از کسانی که وارد میدان انتخابات میشوند اظهاراتی میکنند که این اظهارات، اظهارات خوبی نیست، حرفهای فریبنده است، حرفهایی است که هیچ پشتوانه‌ی فکری و پشتوانه‌ی برنامه‌ای ندارد؛ همین ‌طوری یک چیزی ادّعا میکنند، یک چیزی میگویند، بدون اینکه امکانات کشور را در نظر بگیرند یا حتّی بدانند. خیلی از برادران که در این میدان وارد میشوند، از بسیاری از ظرفیّتهای کشور شاید خیلی مطّلع هم نباشند؛ بدون اینکه حالا محاسبه‌ی درستی شده باشد، یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک وعده‌ای میدهند. اینها خوب نیست، بایستی برنامه ارائه بشود به معنی واقعی کلمه؛ بایستی جوری باشد که کارشناسان وقتی نگاه میکنند به حرف زدن کسی که داوطلب است و حرف میزند با مردم، در دلشان تصدیق کنند که این حرف، حرف متقن و خوبی است. “[۱]

تفسیر عقلانی این بیانات حاکی از آنست که “برنامه” بدون کارنامه و “شعار بدون کار” هرگز قابل پذیرش نیست و همانطور که در مطلب دکتر طحان‌نظیف هم دیده می‌شود در صلاحیت افراد بدون کارنامه تأملاتی جدی وجود دارد.

پر واضح است که عرصه نامزدی برای انتخابات ریاست‌جمهوری بایستی عرصه حضور “نخبگان اجرایی” باشد نه عرصه حضور کسانی که صرفا اهل حرف و شعار هستند.

ضمن اینکه داشتن کارنامه از سوی نامزدها و بررسی این کارنامه از سوی مردم یک گام مهم در بحث “رأی خوب” است و به راحتی گزینه اصلح را به مردم می‌نمایاند.

گفتنیست، فلسفه و اهمیت بررسی کارنامه از سوی شورای نگهبان برای رجال داوطلب ریاست‌جمهوری هم‌تراز و همرده اخذ امتحان فقهی این شورا از داوطلبان عضویت در “مجلس خبرگان رهبری” است.

***

پررنگ شدن احتمال حمایت اصلاح‌طلبان از نامزد نیابتی

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از "خطای بزرگ"/ تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای "برنامه‌های بی‌کارنامه"

محمدرضا خبّاز، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و از مقامات سابق دولت آقای روحانی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا درباره انتخابات ۱۴۰۰ به معرفی محمدرضا عارف و مسعود پزشکیان از سوی «جبهه اصلاح طلبان ایران» برای داوطلبی انتخابات ریاست جمهوری اشاره و تصریح کرد: اسحاق جهانگیری تاکنون چیزی نگفته ولی طبیعتا از کسانی است که در محافل سیاسی از احتمال نامزدی‌اش سخن گفته می‌شود و غیر از این سه نفر، تعداد دیگری از اصلاح‌طلبان یا اعلام آمادگی کرده اند یا قصد اعلام داوطلبی دارند.

وی همچنین درباره احتمال معرفی داوطلب نیابتی از سوی اصلاح‌طلبان، گفته:

“هر امکانی محتمل است و این موضوع محال نیست ولی عزم اصلاح طلبان جزم است که یک داوطلب اصلاح‌طلب معرفی کنند و اگر نشد تصمیم خواهند گرفت.“[۲]

*”حمایت از نامزد نیابتی” تبدیل به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ شده است.

آنها از یک سو این شعار را داده‌اند که دیگر قصد چنین کاری را ندارند و می‌خواهند یک فرد کاملا اصلاح‌طلب را معرفی کنند!

این قضیه اما با توجه به اینکه احتمال تأیید صلاحیت افراد بدسابقه اما کاملا اصلاح‌طلبی مثل تاجزاده ضعیف است؛ در زیر پوست حرف‌های انتخاباتی خود قصد دیگری دارد که تحلیلگران معتقدند “تحریم خاموش انتخابات” و تکرار رفتار شریرانه چپ‌ها در انتخابات مجلس یازدهم است که منجر به کاهش مشارکت کسانی از مردم شد.

در سمت دیگر ماجرا نیز قلیلی از اصلاح‌طلبان که در رأس آنها می‌توان به کارگزارانی‌ها اشاره کرد، قرار دارند که با نگاهی واقعی‌تر به صحنه نگاه می‌کنند و در تحریم خاموش انتخابات مجلس یازدهم نیز مشارکت نکردند.

آنها با علم به اینکه به دلیل رخدادهایی مثل کارنامه روحانی، رسوایی فایل صوتی ظریف، فتنه ۸۸ و… رجل نامی اجماع‌پذیر و صلاحیت‌داری در اردوگاه اصلاحات نمانده و تحریم انتخابات هم کاری عقلانی نیست؛ به احتمال جدی حمایت از یک نامزد نزدیک به خود می‌اندیشند.

در واقع این تنها راه آنها در شرایط “قحط‌الرجال” و شرایطی است که رجال این طیف از جریان چپ نمی‌خواهند هسته سخت اصلاحات را در فرایند تحریم انتخابات و “خروج از دموکراسی” همراهی نکنند.

گفتنیست، رجالی مثل عارف مورد تأیید قاطبه اصلاح‌طلبان نیستند و اشارات خبّاز به اینکه “تعداد دیگری از اصلاح‌طلبان هم اعلام آمادگی کرده‌اند” نیز به لحاظ سیاسی از وزانت چندانی برخوردار نیست زیرا انتخابات عرصه فعالیت “رجال نامی و معاریف” است.

***

ظریف از راه ناگزیر “تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا” استقبال می‌کند!؟

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از “خطای بزرگ”

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از "خطای بزرگ"/ تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای "برنامه‌های بی‌کارنامه"

در حالی که صحبت‌های محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت آقای روحانی در فایل صوتی افشا شده با انتقادات مهمی از جانب رهبر معظم انقلاب نیز مواجه شده است؛ برخی رجال و رسانه‌های اصلاح‌طلب با طرح مواضعی عجیب گویا در حال اجرای پروژه “بازتوانی ظریف” هستند.

در همین راستا، سایت جماران با انتشار یادداشتی تحت عنوان “سرمایه افکار عمومی” که در آن تصویری عجیب از استقبال چند فرد از محمدجواد ظریف وجود دارد، نوشت: یک هفته ای می شود که کشور تحت تأثیر فایل صوتی محرمانه ای است که به طرزی مشکوک  لو رفته است. در طیف های مختلف اجتماعی واکنش های متعددی به اصل واقعه و محتوای ایراد شده در آن نشان داده شده است و این روند روز گذشته پس از بیانات رهبر انقلاب به اوج خود رسید.

این یادداشت می‌افزاید: فعلا وارد محتوای هر کدام از جوانب بحث نمی شویم چرا که مجالی آرام و فرصت کافی می طلبد تا در پرتو بهره گیری از مبانی تخصصی و نظر کارشناسان و مسئولان امر، در مورد آنها «گفت و گو» و تبادل نظر کرد. اما نکته ای به ذهنم می رسد که در آشفته بازار کنونی و در آستانه انتخابات برای نظام، باید بسیار مورد توجه و دقت سیاسیون و نخبگان باشد و آن واکنش جامعه به این اتفاقات است. وقتی گرایش های مختلف جامعه با خاستگاه های مختلف نسبت به این اتفاق خشمگین می‌شوند، بدان معناست که این جامعه زنده و گویاست و برخلاف برخی تصورات، خدای ناخواسته تبدیل به مُرداب نشده تا گذر دوران در وضعیت آن تغییری ایجاد نکنند.

در بخش پایانی این یادداشت نیز می‌خوانیم:

“ارکان نظام باید سرمایه افکارعمومی را قدر بدانند و به جای حیثیتی کردن مباحث اجازه دهند تا سوالات و ابهامات و دغدغه‌ها در فضایی منطقی جراحی شده و درمان شود”! [۳]

محمود صادقی، از نمایندگان پرحاشیه مجلس دهم و از حامیان رئیس‌جمهور روحانی هم به تازگی در یک توییت نوشته است:

“از مقایسه بیانات رهبر انقلاب با مصاحبه‌ی منتشرشده از ظریف، به نظر می‌رسد احتمالا رهبری فایل صوتی سه ساعته را مستقیم و کامل گوش نکرده اند؛ زیرا سخنان ظریف هیچ تغایری با سیاست خارجی نظام ندارد. آنچه او بر آن تأکید کرده، ضرورت تعامل دیپلماسی و میدان است، که مورد تأکید رهبری هم هست.

*اظهارات آقای ظریف در فایل صوتی افشا شده جای هیچگونه دفاعی ندارد و خاصّه پس از انتقادات تعیین کننده مقام معظم رهبری نیز آقای ظریف صرفا باید به “کسوت اعتذار جستن” درآید و ضمن عذرخواهی از مردم، به فرایند قرآنی “تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ بَیَّنُوا” دست یازد.

نه اینکه شاهد باشیم اعوان و انصار رسانه‌ای و سیاسی آقای ظریف به خط شده و در سکوت رضایت‌آمیز او مشغول نیش و کنایه زدن به منتقدان سخنان فاقد تدبیر و غلط ظریف باشند.

در همین حال باید دانست که هزینه برخی اشتباهات نیز برای برخی افراد هزینه زیادیست و در وادی سیاست نیز نمی‌توان از پرداخت این هزینه‌ها در صورت وقوع، اجتناب کرد. فلذاست که “تئوری بازتوانی ظریف” هم یک تئوری اشتباه است و راه به جایی نمی‌برد.

از آقای ظریف بعنوان وزیر خارجه این انتظار بود که از ماجرای انتقاد جدی رهبر انقلاب از اظهارات مرحوم هاشمی در قضیه “دنیای گفتمان و دنیای موشک‌ها” درس بگیرند که البته نگرفتند و اکنون نیز وقت اعتذار جستن است نه ریکاوری به فضای ناممکن انتخاباتی…

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از "خطای بزرگ"/ تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای "برنامه‌های بی‌کارنامه"

عکسی از ظریف که سایت جماران در یادداشت حمایت‌آمیز خود از وزیر خارجه، آنرا منتشر کرده است!

***

1_ https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47776

2_ www.irna.ir/news/84315500/

3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1508104



منبع خبر

تقلا برای ریکاوری انتخاباتی ظریف پس از "خطای بزرگ"/ تدبیر انتخاباتی رهبر انقلاب برای "برنامه‌های بی‌کارنامه" بیشتر بخوانید »

عطریانفر:‌ حضور زنان در فهرست ۱۴ نفره نمادین است

عطریانفر:‌ حضور زنان در فهرست ۱۴ نفره نمادین است



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه اعتماد درباره فهرست ۱۴ کاندیدای پیشنهادی اصلاح‌طلبان با محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی کارگزاران به گفت‌وگو نشسته است که بخش‌های مهم آن در ادامه آمده است.

۳ گام برای رسیدن به فهرست ۱۴ نفره اصلاح‌طلبان

– روند حاکم بر گزینش به این صورت بوده که به احزاب ذیل جبهه دوم خرداد اعلام شده که نامزدهای موردنظرشان را اعلام کنند. هر حزبی براساس سازوکارهای حزبی درونی‌اش که قاعدتا در کمیته سیاسی و شورای مرکزی‌شان تدبیر و تصمیم‌گیری می‌کنند، چند نفری را به نهاد اجماع‌ساز معرفی کرده‌اند.

– در گام بعد هرکدام از افراد با حداقل ۱۰ رای باید به این نهاد معرفی می‌شدند؛ یعنی هر حزبی که در مقام معرفی کاندیداهای منتخب خود بوده، باید از درونِ گروه‌های سیاسی دوم خردادی، ۱۰ امضا و ۱۰ معرفی‌نامه برای تک‌تک اعضای خود دریافت می‌کرد. لذا هر حزبی زمانی می‌توانست کاندیدای موردنظرش را به «جبهه اصلاحات ایران» معرفی کند که حداقل ۱۰ رای داشته باشد که این اتفاق صورت گرفت.

– در گام بعدی براساس جمعیت ۶۰ نفره که ذیل «جبهه اصلاحات ایران» قرار دارند، نهاد اجماع‌ساز در مورد تک‌تک افراد اظهارنظر کرده و رای‌گیری شده و براساس رای‌گیری مرحله دوم این فهرست منتشر شد.

۴ نفری که در صدر جدول هستند ظرفیت بالایی دارند

– در مرحله بعد با اجماع ۶۰ نفری که در «جبهه اصلاحات ایران» هستند، پس از معرفی رای‌گیری خواهد شد و به افراد رای می‌دهند که هرکدام باید حداقل دو سوم آرا را کسب کند.

– به نظر می‌رسد که سه، چهار نفر از کسانی که صدر جدول قرار گرفته‌اند و البته برخی از چهره‌های دیگری که برنامه‌های بهتری را برای اداره کشور ارایه می‌کنند، ظرفیت رای بالاتری داشته باشند و رایی بالاتر از این عددی کسب کنند که اکنون به عنوان پیشنهاددهنده دارند. البته گروهی هم هستند که ممکن است خودشان برای حضور ابراز علاقه نکنند و خود به خود برنامه‌ای نخواهند داد و به‌طور طبیعی از جدول حذف خواهند شد.

حضور زنان در فهرست ۱۴ نفره نمادین است!

– ذهن انتخاب‌کنندگان در مورد بسیاری از چهره‌هایی که در حال حاضر در این فهرست معرفی شده‌اند، صرفا معطوف به عملکرد پیشین اینها نیست. بیشتر براساس دریافت کلی و معرفی عمومی است.

– برخی گروه‌های سیاسی ذیل دوم خرداد، معتقدند که چون ما می‌توانیم از عبارت رجال سیاسی برداشت موسعی داشته باشیم، به این معنا که عنوان رجال اعم از مرد و زن است، به این جمع‌بندی رسیده‌اند که یکی از چهره‌های موردنظرشان می‌تواند در کسوت یک شخصیت غیر مرد ظاهر شود و او را معرفی کنند.

– تنها و تنها و تنها دلیلی که گروه‌های معرفی‌کننده می‌توانند اقامه کنند، این است که در این مقطع یک اقدام متفاوت نسبت به دوره‌های گذشته داشته باشند و آن هم این است که یک یا چند زن را هم معرفی کنند. فقط و فقط استدلال‌شان بیشتر به جنسیت برمی‌گردد و ربطی به سابقه کار ندارد.

– این انتخاب‌ تقریبا نمادین است. و البته با توجه به همین زاویه نگاه نمادین که شما اشاره می‌کنید، طبیعتا کسانی که معرفی شدند، شخصیت‌های شناخته‌شده‌ای هستند که در مقاطعی مسوولیت‌هایی داشته‌اند و نقش‌شان را هم به خوبی ایفا کرده‌اند.

تاجزاده به صورت منفرد در انتخابات حاضر می‌شود

– کلا حضور آقای تاجزاده از موضع و منظر دیگری محل تامل است. جناب آقای تاجزاده اگرچه برادر بسیار عزیز و بزرگواری هستند ولی از آنجا که موضع پیشین ایشان نسبت به قانون اساسی موضعی توام با ایراد بوده و انتخابات هم باید در چارچوب قانون اساسی برگزار شود، حضور ایشان، بیشتر حضوری است خارج از نظم و نسقی که اصلاح‌طلبان تعقیب می‌کنند.

– نظام انتخاباتی اصلاح‌طلبان متکی بر برنامه است و این برنامه‌ها باید در چارچوب قوانین موضوعه صورت بگیرد؛ ضمن اینکه برنامه‌های آقای تاجزاده آن‌طورکه در اولین بیانیه‌شان مطرح شده، خارج از قوانین موضوعه است بنابراین به نظر می‌رسد که نمی‌توانیم خیلی به آن امید ببندیم.

– علی‌القاعده حتی اگر اصلاح‌طلبان آقای تاجزاده را معرفی نکنند، ایشان به‌صورت منفرد در صحنه حضور خواهد داشت و تکلیف نهایی را شورای نگهبان مشخص می‌کند که به نظر من از همین حالا قابل پیش‌بینی است و گمانه‌زنی من این است که نسبت به ادامه حضور آقای تاجزاده تا آخر انتخابات نمی‌توانیم چندان امیدوار باشیم.

– حتی اگر شورای نگهبان در اقدامی خلاف تصور آقای تاجزاده را تایید صلاحیت کند، اصلاح‌طلبان به معنای همه احزاب از ایشان حمایت نخواهند کرد.

ظریف، جهانگیری، پزشکیان، محسن هاشمی یا شریعتمداری

– ۴ شخصیت ممتاز و معتبر وجود دارند که مشخصا آقایان ظریف، جهانگیری، پزشکیان و نفر چهارم هم یا محسن هاشمی یا شریعتمداری.

– از آنجا که تکلیف اصلاح‌طلبان با رفتار شورای نگهبان چندان مشخص نیست، چه‌بسا جمع‌بندی اصلاح‌طلبان این باشد که ۳، ۴ نفر را تا فینال و دقیقه ۹۰ و پس از تایید صلاحیت‌های شورای نگهبان در صحنه داشته باشند و بعد تصمیم بگیرند.



منبع خبر

عطریانفر:‌ حضور زنان در فهرست ۱۴ نفره نمادین است بیشتر بخوانید »

پاسخی به شبهات ظریف

پاسخی به شبهات ظریف


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمد عبدالهی» در یادداشتی به شبهاتی که جواد ظریف در فایل صوتی لو رفته از او مطرح کرده پاسخ داده است:

۱. ظریف مدعی شده، «سردار سلیمانی پس از برجام و مرتفع شدن نیاز سوریه به روسیه رفت و در واقع پوتین او را قانع به حضور در سوریه کرده، نه برعکس! و وزیر خارجه سوریه در فرودگاه به او گفته، در تیر و مرداد ۹۴ شرایط ما شکننده نبود! و روس ها بعد از اینکه نیاز ما مرتفع شده بود، آقای سلیمانی را به مسکو دعوت کرده بودند!»

اما حقیقت:

داعش تا خرداد ۱۳۹۴ نیمی از خاک سوریه و شمال غربی عراق از جمله شهرهای مهم دو کشور (رقه، ادلب، رمادی، فلوجه، موصل، تکریت، پالمیرا و بخشهای بزرگی از استانهای حلب، حماه، دمشق، درعا، حمص، دیرالزرو، الحسکه و..) را در تصرف خود درآورده بود. این زمان دقیقا زمان اوج حکومت داعش بود!

 برجام در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) منعقد شد!

سفر سردار سلیمانی به روسیه در مرداد ۱۳۹۴

روسیه در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵ (۸ مهر ۹۴) وارد نبرد سوریه شد.

در مرداد ۹۴ اوضاع سوریه چنان ناگوار بود که بشار اسد، نخستین‌بار از فرسایش نیروهای مسلح این کشور خبر داد و از اولویت ارتش سوریه، برای حفظ مناطق مهم‌تر خبر داد. داعش در همان روزها شهر تدمر یا پالمیرا را اشغال کرده بود و تروریست‌ها آماده می‌شدند تا هم به حلب حمله کنند و هم چند حمله بسیار سنگین به شمال شهر حماه داشتند. نیروی هوایی سوریه به دلیل عملیات چند ساله به شدت فرسوده شده بود و ایران هم نمی‌توانست نیروی هوایی را به صورت گسترده در سوریه به خدمت بگیرد. به همین علت شهید سلیمانی به روسیه رفت تا در دیدار با عالی‌ترین مقام روسیه یعنی ولادیمیر پوتین او را وادار کند تا برای حفظ منافع خودش هم که شده، نیروی هوایی را به سوریه اعزام کند. اگر روسها به کمک محور مقاومت نمی آمدند، متلاشی کردن تروریستها به آسانی مقدور نبود. روس ها برخلاف نظر ظریف زمانی وارد شدند که به حضورشان به شدت نیاز بود.

یعنی ظریف رسما درباره واقعیت های سوریه دروغ میگوید و یا هنوز پس از ۸ سال از واقعیت های میدانی، اطلاع درستی ندارد.

اینکه شهید سلیمانی، پوتین را مجاب کرد یا پوتین، او را؛ باید از خود شهید سلیمانی و یاران صدیق ایشان پرسید. سیدحسن نصرالله میگوید: «در آن جلسه دوساعته، پوتین به حاج قاسم گفت من قانع شدم. این چیزی بود که از حاج قاسم شنیدم. حاج قاسم توانست با استدلال و تشریح واقعیت پوتین را قانع کند و توانست روشن کند که نتیجه این ورود چه خواهد بود. الان همه می‌دانند که روسیه از دروازه سوریه به دنیا بازگشت.» سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده سابق مستشاران ایرانی در سوریه میگوید: «پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ایران در سوریه سردار سلیمانی در سفری به روسیه بود که به مدت دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار و گفتگو کرد تا روس‌ها را قانع کند در سوریه حضور یابند.. سردار سلیمانی به پوتین تفهیم کرد که سوریه آخرین سنگر جبهه شرق است و اگر این را از دست بدهید، غربی­‌ها ارزشی برای شما قائل نیستند..»

به واقع اگر نیاز به مجاب کردن ایران بود، پوتین باید می آمد نه اینکه سردار ما برود!!

از سویی ظریف به درستی پاسخ نمیدهد حضور مشترک ایران و روسیه در سوریه، چه ضربه ای به برجام میزد؟ مگر او در برجام برای سوریه هم تعهد داده بود؟!

اما آنچه ظریف به دروغ  حاصل برجام میخواند: سفر شهید سلیمانی به روسیه! برخلاف گفته های او، برجام حتی این قدرت را نداشت که از لحاظ حقوقی، سردار ایران بتواند با اتکا به آن سفر کند. چرا که آمریکا اعلام کرد به زودی در شورای امنیت، به اقدام مسکو در پذیرا شدن قاسم سلیمانی را مورد اعتراض قرار خواهد داد چرا که این اقدام مسکو نقض قطعنامه های شورای امنیت محسوب می شود. آری. برجام نه تنها تحریمهای شورای امنیت را لغو نکرده بود بلکه حتی نتوانسته بود تحریم را از سفر سردار ما بردارد. و سردار با شهامت وصف ناپذیر، تحریم شورای امنیت را نه یکبار که بارها با سفر به کشورهای مختلف به استهزا گرفت.

۲. ظریف گفته: «جان کری باید به من بگوید که ۲۰۰ بار اسرائیل در سوریه به شما حمله کرده است؟»

حقیقت: اولا جان کری، به صراحت گفته های ظریف را تکذیب کرد و دروغ خواند. (همو که امضایش تضمین بود!) همچنین سناتور دموکرات کریس مورفی و بن رودز که در دولت اوباما از مقام‌های ارشد امنیت ملی و وزارت خارجه آمریکا بود گفته‌اند اطلاعات موجود درباره حملات هوایی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، محرمانه نبوده و کاملا علنی، حتی به اذعان خود اسرائیل موجود بوده است.

 صهیونیستها تا پیش از برجام،  دو مرتبه حمله منجر به شهادت به نیروهای ایرانی در سوریه داشته‌اند که هر دو بار با پاسخ قاطعانه ایران مواجه شدند. موضوع بیش از ۲۰۰ حمله رژیم صهیونیستی به سوریه، مربوط به دوران ترامپ و خصوصا اضمحلال داعش است. موضوعی که هرگز مخفی نبوده، بلکه خود صهیونیستها هم در رسانه هایشان با صراحت به این تجاوزهای مکرر خود اذعان داشته اند. (باز هم ظریف حواسش کجا بوده؟! مشخص نیست!) بهتر بود ظریف پاسخ میداد که بر فرض وقتی خبر چنین تجاوزات به خاک کشور دیگر توسط رژیم صهیونیستی را شنید، پاسخش چه بود؟ آیا او را به اعتراف درباره خوی تروریستی و جنگ افروزی اسرائیل کشاند؟ آیا همین یک موضوع برای محکوم کردن اسرائیل کافی نیست؟ چرا که هیچ کشور و رژیمی در دنیا ۲۰۰ بار به خاک کشور همسایه حمله نمیکند، بدون اینکه محکوم شود. 

۳. ظریف در دروغی دیگر گفته: «ایران نگفته چقدر در سوریه کشته داده و ابتدا فقط افغانیها بودند!»

حقیقت: ایران از ابتدای حضور در سوریه، اسامی و تعداد شهدا را اعلام کرده. تشییع پیکرهای این شهدا از همان ابتدا در کشور به صورت علنی و با افتخار تمام صورت گرفته و اینکه ظریف خبر نداشته، احتمالا آنقدر سرگرم مذاکره با اشتون و موگرینی بوده که اخبار شهدا را از رسانه ها ندیده است! اولین شهید مدافع حرم، شهید “محرم ترک” در دی ماه ۱۳۹۰ به شهادت رسید. او افغان نبود. اگرچه افغانها و پاکستانیها و ۶ لشکر متحد مقاومت (ایران، حزب الله، فاطمیون، نبویون، دفاع وطنی سوریه، حشدالشعبی عراق) دوشادوش هم جنگیدند. با افتخار. نه اینکه یکی فدای دیگری شود. همه فدای این راه مقدس شدند.

۴. دروغ بعدی ظریف درباره اخلال گران قبل و بعد از برجام:

او از تلاش های روسیه و رقبای داخلی در شکست برجام میگوید. مثل ماجرای سفارت عربستان و دستگیری ملوانان آمریکایی! و ساده دلانه بیان میکند که روسیه در روابط با ما به دنبال منافع خودش است. بدون اینکه بگوید آمریکا و اروپا به دنبال منافع چه کسی هستند؟

به راستی دو کشوری که (چین و روسیه) به اذعان خود او طی ده سال گذشته، هرگز علیه ایران رای نداده اند، هیچگاه ایران را تحریم نکرده اند و متحدان راهبردی ما هستند، بیشتر منطبق با منافع ملی ما هستند یا کسانیکه هرگز به نفع ما رای نداده اند؟

اما نکته ای که ظریف درباره علت تعلل روسیه در انعقاد برجام نمیگوید. به راستی روسیه و چین نگران سیل واردات به ایران بودند یا صادرات از ایران؟ آنها که همچنان در صدر شرکای تجاری ایران هستند. حقیقت آن است که روسیه وچین معتقد بودند محدودیت های قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت  در باره ی صادرات  سلاح های خاص به ایران ( پنج ساله) ، وصادرات فناوری موشک های بالستیک به ایران ( هشت ساله) بایستی برداشته شود. طبق برجام ایران متعهد میشد دو سوم از سانتریفیوژهای خود را کاهش داده و  ۹۸ درصد ازاورانیوم غنی شده خود را از دست بدهد و آنها معتقد بودند در ازای آن تمام قطعنامه های قبلی همه لغو شوند و محدودیت های ۶ قطعنامه سابق برداشته شود. درحالیکه ظریف فقط به این فکر میکرد که بایست به هر شکلی شده با آمریکا توافق کند، در یک جلسه بدون روس وچین با تروئیکای اروپایی وامریکا توافق کرد که محدودیت های ۵ ساله و۸ ساله و۱۰ ساله را کماکان رعایت می کند. در حقیقت تعلل روسیه و چین، نه به ضرر ایران، بلکه دقیقا به نفع منافع ملی ایران بود. لذا روسها و چینی ها این اقدام ظریف را حتی به تهران خبر دادند ولی ستاد برجام در تهران پاسخ داد که با هماهنگی بوده و اشکالی ندارد! بگذارید توافق امضا شود. و روس و چین با کراهت پذیرفتند. چیزی که ظریف غربگرا که گویی سخنگوی آمریکاییهاست از گفتن آن خودداری میکند. آری، ظریف درست برخلاف منافع ملی و علیه سردار سلیمانی و مقاومت، تحریم ۵ساله ایران در زمینه تسلیحات را به دشمن پیشنهاد می دهد که بدترین خیانت و هزینه تراشی برای میدان بود. درحالیکه برجام مربوط به مسئله هسته ای بود و هیچ ربطی به حوزه نظامی کشور نباید میداشت.

از طرف دیگر، تخریب چین و روسیه به عنوان شرکای راهبردی ایران و فاصله گرفتن از رفقای روزهای سخت را از بلاهت ظریف بخوانیم یا خیانت او؟! آیا همین روده درازی های خیانت بار و ضدمنافع ملی او سبب نمیشود روسیه و چین در بزنگاههای بعدی از جمله همین مذاکرت جاری وین، دلسرد و مایوس شوند و رابطه ایران با متحدان خود دچار بحران شود؟!

جالب است که او از تعلل ها در انعقاد برجام میگوید، اما هرگز از پاره کننده برجام نمیگوید. او هرگز عهدشکنی آمریکا چه آمریکای اوباما چه ترامپ را محکوم نمیکند. در آذر ۱۳۹۴ (یک ماه قبل از اجرایی شدن برجام) اوباما قانون موسوم به ممنوعیت صدور ویزا را امضا کرد که معافیت‌های صدور ویزا برای چند دسته از افراد برداشته شد. یک دسته از این افراد کسانی هستند که از سال ۲۰۱۱ تاکنون به ایران سفر کرده‌اند. آیا تصویب چنین قانونی، تلاش برای «انجام نشدن برجام» نبود؟

تحریم ۱۱ شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی در تاریخ ۲۷ دی ماه ۹۴ (یک روز بعد از آغاز اجرای برجام)، دستبرد دو میلیارد دلاری آمریکا به اموال ایران، امضای وضعیت اضطراری علیه ایران توسط اوباما، تلاش برای حفظ قانون محرومیت ایران از مبادله مالی با دلار، مصاره ۲.۸ میلیارد دلاری دارایی‌های ایران در فوریه ۲۰۱۶ توسط دادگاه تجدیدنظر فدرال آمریکا به بهانه پرداخت خسارت به قربانیان تروریسم، تمدید ۱۰ ساله قانون تحریم‌های ایران (آیسا یا داماتوی سابق) و تصویب و امضای قانون S۷۲۲ علیه ایران، روسیه و کره شمالی (معروف به سیاهچاله تحریم‌ها) همگی در زمان دولت اوباما رخ داد که خود برجام را امضا کرده بود. پس از آن با روی کار آمدن ترامپ، تحریم ها تشدید شد و به اوج خود رسید. چیزی که قبل از برجام  ابدا سابقه نداشت. از جمله:

قانون «مقابله با مخالفان آمریکا از طریق تحریم‌ها»(کاتسا) (علیه برنامه موشکی ایران) (مرداد ۹۶)

دستور اجرایی ۱۳۸۴۶، تحریم بانک مرکزی و دلار

دستور اجرایی ۱۳۸۴۶ :ئبازگشت همه تحریمهای برجام ( تیر ۹۸ )

دستور اجرایی ۱۳۸۷۱: تحریم فلزات و تسویه بانکی ایران

دستور اجرایی ۱۳۹۰۲، تحریم باقی‌مانده اقتصاد ایران: تمام افراد و نهادهایی که حتی در بخش ساخت‌وساز و منسوجات و معادن ایران کار میکنند.

و سرانجام تحریم خود ظریف! (هیچگاه در تاریخ ایران وزیر خارجه تحریم نشده بود که به لطف برجام شد)

بدون شک، دل و قلوه دادن با آمریکاییها و نفوذ جاسوس های رنگارنگ، تمام گلوگاه های مهم اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران را در این دولت برای آمریکاییها افشا کرده بود که دلار ۳۵۰۰ تومانی را به ۳۵۰۰۰ تومان رساندند.  

۵. بزرگترین دروغ ظریف: او بارها با اصرار میگوید فقط در ایران است که همیشه دیپلماسی فدای میدان شده و میدان حاکم است.

حقیقت: هر دانشجوی ساده علوم سیاسی میداند دیپلماسی بدون قدرت و پشتوانه نظامی، کشک است. و دیپلماسی در خدمت قدرت نظامی و به عنوان تکمیل کننده کار آن است، نه برعکس.  هر دانشجوی ساده علوم سیاسی میداند سیاست خارجی تنها در وزارت خارجه خلاصه نمی‌شود. کاندولیزا رایس در کتاب خاطراتش، صراحت از تفوق و تسلط پنتاگون (میدان) بر وزارت خارجه در آمریکا مینویسد که وزارت خارجه ۵۷ هزار کارمند و پنتاگون بیش از ۷۰۰ هزار کارمند غیرنظامی دارد. در فرانسه با وجود آنکه رئیس جمهور فرمانده کل قواست، همواره سیاست خارجی با تصمیمات رئیس رتش (Chef d’État-Major) شکل می‌گیرد.

به راستی، میدان حتی جان خودش را فدای دیپلماسی تسلیم و باج دهی شما کرد. از پمپئو بپرسید که در واکنش به صحبتهای ظریف گفت:  «ترور [شهادت] سلیمانی توسط دولت ما تأثیر گسترده‌ای بر ایران و خاورمیانه داشته است… اگر حرف مرا قبول ندارید از ظریف بپرسید»! همسویی شما با قاتلان سردار، شرم آور نیست؟!

اما ظریف پاسخ نمیدهد اگر در جمهوری اسلامی، میدان حاکم است، و به قول ایشان بقیه هیچ اختیاری ندارند، (القای تشکیک در ساختار انتخاباتی کشور) چرا برای رسیدن به مقام و منصب و هیچ! این همه تشنه هستند؟ چرا اگر اختیاری ندارد ۸ سال است میزش را رها نمیکند و بلکه سودای ریاست جمهوری هم دارد؟ رئیس جمهوری که بیش از ۱ تریلیون تومان بودجه کشور را دارد، هیچ کاره است و سپاه که زیر ۵ درصد بودجه کشور را دارد همه کاره است؟ اگر چنین باشد، هنر بزرگی است. نوش جانش.

اما آنچه او نگفت. در دستاوردهای قدرت نظامی برای منافع ملی و قدرت سیاسی و اقتصادی است. این مظلومیت بزرگ شهید سلیمانی و سپاه مقتدر ماست که خدماتش همچون نور خورشید انکار میشود. ‏بزرگترین نقیض گفته او، حضور او در عراق درست در روز پخش این فایل صوتی است! در بغدادی که تا سه سال پیش، هر گوشه اش از بمبگذاری خونین بود، او اکنون با کت و شلوار اتوکشیده قدم میزند. این خود واضح ترین خدمت میدان به دیپلماسی است. او نه تنها سایه جنگ را از ایران که از کشورهای همسایه نیز دور کرد. چه خدمتی بزرگتر از این؟! عراق، در صدر کشورهای مقصد تجاری و صادرات ایران است. بزرگترین خریدار از ایران. آیا این خدمت میدان به دیپلماسی نیست؟ ظریف بجای طلبکاری باید پاسخ دهد، اصلا برای میوه دادن درخت های میدان چه کرده؟! ظریف باید پاسخ دهد چرا وزارتخارجه در کل دنیا ۶ فقط ۶ رایزن اقتصادی دارد درحالیکه ترکیه، فقط در عراق ۲۳ رایزن اقتصادی دارد.

او باید پاسخ دهد که چرا برای رسیدن به برجام (توافق کاغذپاره) در اوج جنگ یمن، کشتی کمک های ایران به یمن را به دستور کری برگرداند. چرا در اوج پیروزی مقاومت در منطقه، در لحظه آمدن مهمان پیروز (بشار اسد) قهر کرد، آیا این جز هزینه دیپلماسی برای میدان، معنای دیگری دارد؟ او باید پاسخ دهد علت نامه‌نگاری‌های وزارت خارجه به مسئولان عالی‌رتبه نظام برای گرفتن پرونده سوریه از سردار سلیمانی و هزینه کردن سوریه برای مذاکرات چه بوده؟

او انتظار داشته اسرار جنگی به اطلاع او برسد، حال آنکه توان نگهداری فایل صوتی خود را ندارد.  این از عجایب است که او بجای پاسخگویی عملکردش در ۸ سال، طلبکار شده و بجای نشستن بر جایگاه محاکمه، بر جایگاه طلبکاری نشسته. مرده را هم که رو بدهید کفنش را خراب میکند.

ظریف در جایی می نالد که چرا شهید سلیمانی به حرفش گوش نمیکرده و بجای هواپیمای فلان از هواپیمای بهمان استفاده میکرده!

او باید پاسخ دهد که مگر برای هواپیماها هم در برجام تضمین داده؟! هواپیماهای ما چه ربطی به توافق هسته ای ما دارد که باید گردن نهاد؟! و مگر قرار نبوده کلیه تحریمها با برجامش بالمره لغو شود؟! این هم دروغ و تناقضی دیگر از فردی که عادت به دروغگویی دارد.

این بزرگترین نشانه جهل و شاید جفا و خیانت ظریف است که بیان میکند، قدرت نظامی، حفظ و افزایش و نمایش آن، مزاحم دیپلماسی است. دیپلماسی و میدان دو بال یک هدف هستند. قدرت نظامی و دیپلماسی، هر دو ابزارهایی برای رسیدن به اهداف و سیاست‌های یک کشور هستند. دیپلماسی وجهه دیگری از جنگ و مقابله با دشمن هست، نه نقطه مقابل آن. چنانکه اوباما گفت که تحریم‌ها در حال فروپاشی بود و ما برای حفظ تحریم‌ها برجام را امضا کردیم. (مذاکره بال دیگر تحریم).

 مولفه های قدرت مزاحم دیپلماسی نیستند بلکه قدرت نظامی خلق کننده قدرت سیاسی و پشتوانه و بزرگترین ابزار چانه زنی سیاسی و حافظ منافع ملی است.که اگر جز این بود، ابرقدرت های جهان، ابرقدرت های هسته ای و نظامی نبودند. مگر جز این است که ۵ کشور دائم شورای امنیت، با پشتوانه قدرت نظامی و میدان شان، صاحب حق وتو و حق مذاکره و دارای بزرگترین اقتصادهای جهان هستند. درحالیکه در دوره های مختلفی اقتصاد فقیری داشته اند، ولی قدرت نظامی آنها ضامن حفظ ابرقدرتی آنها بوده است.

به راستی اگر قدرت نظامی و به قول او میدان نبود، او با وزیر خارجه افغانستان و جیبوتی چه تفاوتی میکرد؟ چنانکه ایران در عصر پهلوی با وجود دیپلماسی (معامله گری سیاسی)، به دلیل نداشتن قدرت نظامی، بحرین و آرارات و اروند را بخشید. و عصر قاجار، عصر دیپلماسی و توافقنامه های ذلیلانه، نتیجه ای جز از دست رفتن افغانستان و ترکمنستان و قفقاز و سیستان و حتی منابع و معادن و.. از خاک ایران چه داشت؟!

نگه داشتن دشمن در خارج از مرزها، جنگیدن با بازوهای متحدان، در خانه نجنگیدن، همه اینها نشانگر عقلانیت سیاست خارجی نظام و منطق مقاومت است که نه تنها ضد منافع ملی نیست، که خود عین منافع ملی است. نگاهی به خسارت ۱۰۰۰ میلیارد دلاری جنگ تحمیلی با ۲۰۰ هزار شهید، خود شاهد این واقعیت روشن است.

این از مظلومیت شهید سلیمانی است که وقتی در وسط میدان شمشیر کشیده چنین تنهاست. از طرفی موج سنگین تبلیغاتی علیه مدافعان حرم توسط رسانه های زنجیری باند آمریکایی به راه میفتد، از طرفی بودجه اش را نمیدهند، از طرفی عربده میکشند که مدافعان حرم یا مدافعان بشار؟ و از طرفی وزیر خارجه ای که باید دوشادوش او حرکت کند زبان به منت و شکایت میگشاید که من در مذاکره درباره فوعه و کفریا چه ها کردم! و دیپلماسی را هزینه میدان کردم! او وظیفه ای که باید به بهترین شکل انجام میداده، فدا شدن و هزینه کردن می داند! این نشانه عدم فهم درست ظریف از جایگاه دیپلماسی برای منافع ملی و عقب ماندگی تحلیلی او است. و تاسف به حال کشوری که سکاندار وزارت خارجه اش ۸ سال چنین کسی بوده است.

۶. ظریف گفته: «اصلا مگر میشود توافقی با تضمین و اعتبار قطعی داشت؟ قرارداد ۱۹۷۵ هم تضمین نداشت! مگر میشد جلو ترامپ را گرفت که برجام را پاره نکند!»

حقیقت: از زبان خود ظریف در مرداد ۹۴:  «رئیس‌جمهور بعدی می‌خواهد تحریم‌ها را با یک امضا برگرداند. خوب برگرداند. چه کسی در دنیا اجرا می‌کند؟ این آمریکا قدرتمندتر از آمریکای دهه ۹۰ نیست.. حتی آمریکا بخواهد هم نمی تواند از برجام خارج شود نمی‌تواند این کار را بکند. من به شما اطمینان می‌دهم آن مبنای مقبولیتی‌اش نابود می‌شود. همین الان شده است.»

اما قابل توجه او باید گفت، بله! میتوان توافقها را الزام آور نمود. به آسانی با قرار دادن یک بند. چنانکه تحریم های آمریکا الزام آور است. اگر ظریف یک دیپلمات واقعی بود، طرف امریکایی را وادار میکرد که برجام باید به تصویب کنگره و سنا برسد (چنانکه مجلس ایران تصویب کرد.) اگر او یک دیپلمات واقعی بود، آمریکاییها و اروپاییها را وادار میکرد هر نوع تحریم پس از برجام ممنوع شود. (نه اینکه هنوز جوهر برجام خشک نشده، به بهانه های مختلف تحریمهای جدید علیه ایران شروع شد.)

بله او علیرغم ادعاهای گزاف، حتی یک دیپلمات ساده نیست. دیپلمات افلیجی است (دقیقا با همان شمایل ویلچرنشینش در مذاکرات) که در اوج بلاهت، توافقی که با یک «خط خطی» از آن خارج شدند، و نتیجه ای جز نابودی آب سنگین اراک و فردو، و ماندن تحریمها و تشدید آنها نداشته را با افتخار بدان می نازد و همچنان به آن دل بسته است!

دیپلمات ناتوانی که حتی نتوانست نماینده ایران (ابوطالبی) را در ابتدای دولتش به نیویورک بفرستد و بعد از یک سال ماندن او در تهران، مجبور شد عوضش کند! چه دستاوردی میتواند برای میدان مبارزه با داعش و اربابانش داشته باشد؟!

۷. ظریف میگوید: اگر در دوره احمدی نژاد به مذاکره رفته بود، دستاورد بیشتری داشت! و از شروع تحریم‌ها تا پایان آن، قیمت نفت نزولی شد تا نفت ایران «نمدمال» شود!

حقیقت: برخلاف گفته او، آمارها نشان میدهد میانگین قیمت جهانی در همان دورانی که ظریف ادعا می‌کند، نه تنها سقوط نکرد بلکه افزایش هم یافت. برعکس پس از برجام، قیمت نفت نزولی شد. باید از او پرسید آیا اگر دانشمندان ایرانی در میدان عمل، به غنی سازی اورانیوم و پیشرفت موشکی نمیرسیدند، کسی برای ایران و مذاکره با ایران ارزشی قائل بود؟ چنانکه وقتی اورانیوم غنی شده نابود شد، حتی از ورود ظریف به اروپا جلوگیری کردند.

ظریف باز پاسخ نمیدهد آیا ارسال پالس های ضعف، موضع او را قویتر میکرد یا ضعیفتر. آیا آنگاه که خود گفت: «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و رئیسش گفت «خزانه خالی است» اصلا میتوانست با دست پر به مذاکره برود؟ یا از قبل خود را له له زنان، برای امضای متن برجام  کاملا شل کرده بود؟! برجام نوشته “گروه بحران” (International Crisis Group) که  اسپانسر مالی آن یک صهیونیست به نام جورج سوروس است. (به گفته حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکره)

۸. ظریف در جواب مصاحبه کننده که دلیل فاجعه منا را حذف شهید رکن آبادی میداند، میگوید: این تئوری توطئه است! تا میتوان قضایا را با دلایل انسانی توضیح داد نیاز به تئوری توطئه نیست

‏حقیقت: به قول دختر شهید او با دلایل انسانی چطور میتواند توضیح دهد چرا مغز و قلب پدرم از بدنش خارج و هیچگاه به ما تحویل نشد؟!

ظریفی ساده دلانه میگوید عملا واژه‌ای به اسم “دشمن” در چارچوب فکری و ذهنیش وجود ندارد و نگاه رئالیستی و هابزی را قبول ندارد. بسیار عجیب است. آقای ظریف! کشوری که بزرگترین فرمانده ما را کشت، دشمن نیست؟! یک رقیب گوگولی است؟! اگر واژه «دشمن» وجود نداشت، جنگ نبود، کشتار جمعی نبود، جنایت و پاکسازی قومی و تحریم نبود. در هپروت زندگی میکنید یا واقعیت؟! مگر قرار است شما نگاهتان رئالیستی باشد یا نباشد؟! قرار است بفهمید طرف مقابل شما با نگاه رئالیستی به شما مینگرد یا ایده آلیستی.

کشوری که دورتا دور ایران و البته گوشه گوشه پایگاه نظامی دارد، با نگاه رئالیستی و مشارکت جو به شما و دیگران می نگرد یا نگاه هابزی و لویاتانی؟! حتی سازمان مللی که کعبه آمال شماست و شما عاجزانه از قرار گرفتن در فصل ۷ منشور شورای امنیت آن می ترسید، برای کشورهای متخاصم (دشمن) مجوز جنگ میدهد. چه شما قبول داشته باشید چه نه، کشورهایی وجود دارند که ایران را دشمن خود می دانند و با آن دشمنی می ورزند. البته میتوانید ساده لوحانه خود را به خواب خرگوشی بزنید و بگویید فقط رقیب ما هستند! ما خوابیم! پس آنها هم خوابند!

۹. ظریف گفته: دری اصفهانی خدمات زیادی کرد و جاسوس نبود.

حقیقت: اسناد جاسوسی و دریافت های میلیاردی این عضو دوتابعیتی مذاکرات نه تنها در نهادهای رسمی تایید شده که در هر سایت و کانالی قابل مشاهده است. که البته این هم نشانه دیگری از نااگاهی یا دروغگویی ظریف است که افراد تیم خود را هم نمی شناسد.

۱۰. دروغ بعدی: روحانی و سخنگوی دولت و وزارتخارجه گفته اند قرار بوده این صوت درون سازمانی باشد، اما ظریف مرتبا از تقطیع سخنانش توسط مخالفان سخن میگوید. بله درست است. صوت از ابتدا برای انتشار تهیه شده و این هم دروغ دیگر باند آمریکایی است.

حقیقتا ظریف و باند روحانی به خوبی میدانند در نظر مردم ایران آبرویی ندارند، پس انتشار این فایل صوتی، شگردی برای خوش رقصی آمریکا و اروپاییها بوده، و البته فاصله گرفتن روسیه و چین. چرا که جریان لیبرال به خوبی میداند در انتخابات ۱۴۰۰ با دست رد محکم مردم روبرو خواهد شد و علیرغم دست و پا زدن های او برای مذاکره با ترامپ حتی پس از شهادت سردار سلیمانی، و بی اعتنایی های تحقیرآمیز بایدن خبری از بازگشت برجام نیست و فاصله گرفتن چین و روسیه میتواند دولت بعدی را با مشکلات و گره های کور بزرگتری روبرو کند.

اما دوگانه دروغی که ظریف ساخته. دوگانه «میدان – دیپلماسی». یا «مقاومت – مذاکره». برای دولتی که هشت سال است مردم را با همین دوقطبی ها فریب داده، روزی دوگانه «هسته ای – معیشت» (انتخابات ۹۲) روزی دوگانه «کنسرت – دیوار» (انتخابات ۹۶) روزی «جنگ – مذاکره» و «تقابل – تعامل» (انتخابات ۹۸)؛ عجیب نیست که باز هم بخواهد با «صوت درمانی» و «عملیات روانی» فضای ادراکی مردم را غبارآلود کنند و برای فرار از ننگ کارنامه خالی و پاشیدن بذر مذاکره بر سر مقاومت و برجام ۲، بر صورت یک مرد بزرگ، یک ابرانسان پنجه کشند. اما صحنه قدرتمند حوزه نظامی کجا، صحنه ورشکسته سیاست داخلی کجا. این یک دوقطبی نیست که مقایسه کوه با کاه است. مقایسه سرو با پشه. مقایسه خدمت با خیانت. و مقایسه فدایی و منافق. برخلاف تصور باند آمریکایی، آگاهی و تجربه سیاسی مردم ایران به لطف دروغ و دغل های ۸ ساله این باند، رشد یافته و کید مکاران به خودشان برمیگردد. اتفاقا ماحصل پخش اظهارات ظریف، بار دیگر اعتراف و تاییدی بود بر مشی و منش درست شهید سلیمانی. که هرگز باند آمریکایی را محرم اسرار کشور نمیدانست و به باند آمریکایی اجازه نداده میدان مبارزه با داعش را فدای دیپلماسی کند.

۱۱. دروغ دیگر ظریف: او میگوید محبوبیت من از ۹۰ آمد زیر۶۰ درصد و محبوبیت شهید سلیمانی رفت روی ۹۰ درصد! این هم دروغی دیگر.

او به خوبی میداند ناتوانی او و باند روحانی توجیه شدنی نیست و محبوبیتش زیر ۶ درصد هم نیست. برخلاف شهید سلیمانی که میتوان گفت محبوبیتش در نزد مردم ایران و بلکه جهان از عزیزترین کسان آنها بیشتر است. او با دل پر کینه و حقد از تشییع میلیونی شهید سلیمانی سخن میگوید و از روی حسادت مردم ایران را «قهرمان پرست» میخواند. چنان دل پری که انسان گمان میکند خودش هم در قتل این مرد بزرگ دست داشته، که حتی پس از شهادتش هم بر صورت او چنگ میکشد.

ظریف با درک ضعیف و مادی خود نمیتواند علت واقعی محبوبیت شهید سلیمانی را بفهمد. سردار شهید نه با هدف محبوبیت و قدرت طلبی، نه برای دیده شدن، بلکه برای خدا و دیده نشدن کار میکرد. او نه تنها یک انسان را که میلیونها انسان را جان بخشید. آیا ظریف واقعا نمیفهمد کسیکه برای نجات میلیون ها انسان حتی یک ربع سکه هم نگرفت با کسیکه برای یک کاغذپاره تمام باندش نفری ۱۰۰ سکه از بیت المال به جیب زدند در چشم مردم چه فرقی دارند؟! شهید سلیمانی منجی انسانیت برای این عصر بود و این خواست خداست که چنین گنج های گرانبهای خود را عزیز دلها میکند. تا ابد. کسیکه با شنیدن اسمش میلیونها نفر بغض میکنند، محبوبیتش با درصد نمی سنجند جناب ظریف. با سوزش قلبها و داغ جگرها می سنجند.

فایل صوتی ظریف مملو از دروغها و تحریفهای دیگری نیز هست. بسیاری سخنان که قابل راستی آزمایی نیست و صحتش را از همین دروغها میتوان دریافت. این رسم اصلاح طلبهاست که تا وقتی کسی نفس میکشد، زبانشان لال است و بعدش به دروغ باز میشود.

حاج قاسم جسمش نیست، اما کلامش و تفکرش هست. آنجا که پاسخ خائن ها را از پیش برایمان به یادگار گذاشته: «اگر صاحب‌منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی پیرامون دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»  



منبع خبر

پاسخی به شبهات ظریف بیشتر بخوانید »

سخنان ظریف مایه شرمساری بود/ برخی سیاست‌ها را به خوبی اجرا نکردند

سخنان ظریف مایه شرمساری بود/ برخی سیاست‌ها را به خوبی اجرا نکردند



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، علاءالدین بروجردی رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: در جمهوری اسلامی، مسئولیت سیاستگذاری کلان برعهده شخص مقام معظم رهبری است روال جهانی نیز همین است. وزارت امورخارجه نیز ضمن مشارکت در سیاستگذاری اگر عملکرد خوبی داشته باشد، می‌تواند مجری خوبی برای اجرای سیاستگذاری مراجع بالادستی باشد که در جمهوری اسلامی ایران طبق قانون اساسی در شورای عالی امنیت ملی است.

وی ادامه داد: اظهارات اخیر وزیرامورخارجه مایه شرمندگی است. متاسفانه وزیرامورخارجه از ادبیاتی استفاده کرد که موجبات ناراحتی مقام معظم رهبری را فراهم نمود. ظریف شخص بی تجربه ای نیست، این ادبیات گرچه در یک مصاحبه علنی مطرح نشده بود اما نشان دهنده تفکر و بینش شخص ظریف است.

رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرد: طبیعی است که آمریکا و هم پیمانانش بویژه رژیم صهیونیستی از سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران راضی نباشد زیرا سیاست های جمهوری اسلامی ایران، سیاست خارجی مستقل مبتنی بر منافع ملی است.

وی افزود: به همین دلیل وقتی روابط ایران با کشوری مانند چین و روسیه به عنوان کشوری مستقل و قدرتمند تقویت می‌شود، آمریکایی ها ناراحت شده و موضع گیری می کنند و حتی به کشورهای همسایه فشار وارد می کنند.

بروجردی تصریح کرد: در طول سالیان گذشته به ویژه درسال‌های بحران طولانی سوریه به عنوان خط مقدم جبهه مقاومت، وزرای خارجه وقت حاضر به انجام سفر به سوریه نبودند که این رفتار برخلاف سیاستگذاری کاملا شفافی بود که در جمهوری اسلامی ایران مصوب شده بود.

وی گفت: رئیس جمهور وقت حتی حاضر نشد تماس تلفنی با رئیس جمهور سوریه بگیرد که این نشان دهنده سیاست منفعلانه وی بود.

رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفت: در نقطه مقابل، سردار شهید سلیمانی قرار داشت که فقط یک عنصر نظامی نبود بلکه یک دیپلمات انقلابی بود، نقش سردار سلیمانی در سیاست خارجی انقلابی جمهوری اسلامی در منطقه بسیار بارز و ارزنده بود. به همین دلیل بسیاری از روسای جمهور کشورها در سفر به ایران متقاضی دیدار با شهید سلیمانی بودند.

وی تاکید کرد: باید این نماد اقتدار جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ثبت شود و از شخصیت او تجلیل شود.

بروجردی گفت: فرمایشات امروز مقام معظم رهبری درسی بزرگ برای همه مسئولان عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران بود که بدانند از چه ادبیاتی باید در مقابل زیاده خواهی های آمریکا و غرب استفاده کنند و به گونه ای صحبت نکنند که خوراک برای شبکه های ضدانقلاب فراهم نمایند.

وی خاطرنشان کرد: سیاست قطعی جمهوری اسلامی ایران  در بعد خارجی سیاستی مستقل و مبتنی بر منافع ملی است. مسئولان عالی رتبه نظام باید در چارچوب نظرات مقام معظم رهبری رفتار کنند.

منبع: مهر



منبع خبر

سخنان ظریف مایه شرمساری بود/ برخی سیاست‌ها را به خوبی اجرا نکردند بیشتر بخوانید »