دیدن این فیلم برای ظریف ضروری است+ فیلم
دیدن این فیلم برای ظریف ضروری است+ فیلم بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حجت الاسلام حمزه معلی در یادداشتی به تحلیل ماجرای انتشار فایل صوتی ظریف پرداخته و نوشته است: ظریف نخستین قربانی اتاق عملیات رسانه ای دشمن نبود و قطعا آخرین آن هم نخواهد بود. رفتن آشناها و آمدن ربیعیها هم خط پایان این ماجرا نیست و مهمتر از آن شناخت جریانی است که چنین کلاه گشادی را بر سر این مهره پیاده گذاشت. جریان و تفکر وادادهای که در سالهای بعد از انقلاب، با نفوذ به مراکز تصمیمسازی نظام، جلوی پیشرفت ملت ایران ایستاده و تلاش کرده مانند موریانه ریشه نظام اسلامی را بجود.
این جریان، محور را اندیشه غربگرا و در عمل خط قرمز خود را قطع منافع آمریکا در ایران می داند. تفکر غرب گرا نقاب مدرن کردن کشور بر چهره دارد و رسیدن به دروازه های توسعه را از طریق گفتمان براندازانه سنت و جایگزینی غرب دنبال میکند. از نگاه فرهنگی، این جریان سعی دارد با به حاشیه راندن دین و معنویت، نظام مفاهیم انحرافی را در الگوهای رفتاری خانوادهها و جامعه ایران ایجاد کند. این تفکر با تحقیر دائمی فرهنگ ایران و ایرانی معتقد است که به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه سبزی در هیچ تکنولوژی صنعتی دیگری نسبت به جهان برتری نداریم !. تفکر غربگرا مدام به مردم اینگونه القا میکند که آمریکا اگر اراده میکرد، با یک بمبش میتوانست تمام سیستمهای نظامی ما را از کار بیندازد! و ما بدون کمک غرب حتی نمی توانیم یک لوله آفتابه بسازیم.
در قضیه اخیر، جان مایه سخنان ظریف این بود که مواضع و عملکرد حاج قاسم سلیمانی (نماد مقاومت) مانع از ان بود که دولت روحانی سیاست خارجی نظام را آنگونه که امریکا و متحدانش میخواهند دنبال کند. این جریان با سوار شدن بر مهره ظریف، دو قطبی انحرافی دیپلماسی-میدان را مطرح کرد که در اصل بازگشت آن به دو قطبی سازش و مقاومت است.
آنچه این تفکر با اسم مذاکره و دیپلماسی دنبال میکند، در رَسم همان سازش با کدخداست. مَثَل این تفکر در ایران اژدهای هفتسری است که آتش دهان آن ایران قوی را نشانه رفته است. یادمان باشد برای داشتن دست برتر در دیپلماسی چارهای به جز قوی شدن نداریم. و لازمه آن، به جای پرداختن به حواشی، زدن سر این اژدهاست. در حال حاضر مطرح کردن تقابل میدان و دیپلماسی یک مسأله فرعی است. خیلی فرقی ندارد که منتشر کننده فایل صوتی آشنا بوده یا غیر آشنا، اصلا لو رفته یا لو داده شده. بلکه آنچه باید به آن پرداخته شود تفکر غیر انقلابی، غربگرا و سازشکاری است که این ماجرا را هدایت میکند.
جوانان فهیم و بصیر کشور میبایست تمام توان خود را بکارگیرند و نقاب از چهره این تفکر بردارند تا همگان بدانند که نتیجه سازش با کدخدا این خواهد بود که آمریکا چنانچه فرصت بیابد، به کمتر از سرنوشت لیبی و حتی بدتر از آن برای ایران راضی نخواهد شد. مقاومت و مبارزه تنها راه چاره خواهد بود. مردم و مسئولین با شناخت این جریان، علاوه بر نیافتادن به دام بازی آنها، با نقشه خوانی صحیح، مسیر پیشرفت کشور را بر اساس تکیه بر توان نظامی، اقتصادی، علمی و فرهنگی جوانان وطن، هموار خواهند کرد. از مجلس و همه مسئولین انتظار می رود تا اهداف و برنامه های این تفکر را بشناسند و تبعات سکوت در برابر آن را بپذیرند.
مصاحبه ظریف نشان داد که تفکر پنهانی جریان مذاکره غیر از آن چیزی است که آشکارا برای مردم می گویند. در حال حاضر کنفرانس وین در حال برگزاری است. شرط قطعی بازگشت ایران به تعهدات برجامی، لغو همه تحریم ها توسط آمریکا و بعد راستیآزمایی آن تعیین شده است. عدم نظارت کافی و تذکر از سوی نخبگان و مردم، سبب خواهد شد تا بار دیگر این تفکر به دنبال تأمین منافع آمریکا و بدون لغو همه تحریمها، بازگشت ایران به همه تعهدات برجامی را امضا کنند.
تفکر پشت ماجرای ظریف بیشتر بخوانید »
سرویس دیدگاه مشرق ؛ محمد امین توکلی زاده – یکی از مهمترین جمله های آقای ظریف در مصاحبه انتشار یافته از او بیان ناراحتی او از انتخاب مردم است آقای ظریف بر خلاف ادبیات چاپلوسانه و متوهمانه مصاحبه کننده که انسان را به یاد پاچه خواران دربار قجری می اندازد، نمی تواند ناراحتی خود را از انتخاب مردم پنهان کند او تصریح می کند که در نظر سنجی ها محبوبیت حاج قاسم بسیار بالا رفته و از محبوبیت او کاسته شده و از همه مهم تر حضور بی نظیر مردم در تشیع شهید سلیمانی نمادی است از انتخاب مردم، که سندی غیر قابل انکار است.
بر خلاف تمام تلاش ها و برنامه ریزی های جریان غربگرا انتخاب مردم مرد میدان بوده. و مشخص می کند تلاش های گسترده ای که از ماهواره ها و فضای مجازی شروع می شد و با تویت ها و سخنرانی های مقامات رسمی دولت توسعه داده می شد به نتیجه نرسیده است.
جریان غربگرا سالهاست تلاش کرده دو قطبی جعلی صلح و جنگ را مقابل مردم قرار دهد جریان غربگرا برای پیروزی بر رقیب خود آنها را متهم به جنگ طلبی، عدم تعامل با دنیا، تنش زائی، شعار دادن از جیب مردم و… کرد و چون عموما در اداره کشور شکست خورد ناکامی های خود را حاصل تند روی هااعلام کرد از شعار های معمولی روی موشک تا عملیات های غرور آمیز برخورد با متجاوزان به مرز های آبی کشور تا سرنگون کردن پهباد متجاوز فوق پیشرفته آمریکایی را همه را بهانه قرار داد تا ناتوانی های خود را پوشش دهد ودر آخر هم بی عرضگی ها وبی تدبیری های دولت را با جواب نمی گذارند و حاکمیت دو گانه توجیه می کند.
انتظار این جریان این بود که فشار های اقتصادی بر مردم که عمدتا ناشی از بی عرضگی ها و ناکارآمدی های مدیران غربگرا بود بر گردن مردان میدان بیفتد و با مقصر شدن آنها جریان غربگرا پیروز شود. البته جریان غربگرا با رقیب هراسی و ترساندن مردم از جنگ و سلب آزادی های فرهنگی و اجتماعی، مردم را وادار کرده به آنها رای دهند.
در واقع جریان غربگرا هیچ وقت انتخاب مردم نبوده بلکه هنرش رقیب هراسی وجلب آرا سلبی بوده لذا نماد های آن عموما محبوب نبوده اند.
ولی شهید سلیمانی این بازی را بهم زد و تلاش غربگرا ها برای تخریب چهره شهید سلیمانی به عکس خود بدل شد.
شهید سلیمانی بازی دو قطبی سازی غربگرا ها را به درستی شناخته بود و وارد این زمین نمی شد ایشان تمام دعوت ها برای ورود به رقابت های سیاسی را رد می کرد و تنها به ماموریت خود می پرداخت البته نه اینکه عرصه سیاست را نمی شناخت نه او خیلی خوب این صحنه را شناخته بود ولی می دانست این دعوت ها برای نابود کردن گفتمان جهاد و مقاومت است لذا اجازه نمی داد گفتمان امامین انقلاب محل نزاع جریانات سیاسی شود (بر خلاف برخی چهره های سیاسی که به دوقطبی مذاکره و مقاومت رسمیت بخشیدن).
همین پرهیز از قدرت بلای جان جریان غربگرا شد هر جا نیاز به فداکاری بود حاج قاسم نفر اول بود از هشت سال دفاع مقدس تا مبارزه با قاچاق چی ها و اشرار تا دفاع از حرم اهل بیت و سیل و زلزله و دفاع از مردم بی دفاع منطقه حاج قاسم در صف اول بود ولی هرجا قدرت تقسیم می کردند هیچ نامی از او نبود.
البته برای اینکه او نتواند ماموریت های خود را انجام دهد هم تمام تلاش خود را می کردند از عدم پشتیبانی مادی تا حمله رسانه ای به اساس این تفکر و جنگ طلب نشان دادن او یارانش، ولی هر چه گذشت مردم بیشتر شیفته و عاشق او شدند.
مردم به درستی او را شناخته بودند او بود که سایه جنگ را از سر مردم کشورش دور کرده بود او و یارانش بودند که با سلب آسایش از خود و خانواده هایشان برای مردم امنیت و آرامش را به ارمغان آورده بودند.
نه تنها مردم ایران که مردم منطقه هم به شناختی عمیق از او رسیده بودند. هر جا که تروریست ها و جنایت کاران وارد عمل می شدند حاج قاسم حریف اصلی آنها بود، بر خلاف دروغ های آمریکا و متحدانش حاج قاسم بزرگترین نابود کننده تروریسم ها در منطقه بود و همین بصیرت و شجاعت بود که موجب عصبانیت آمریکایی ها می شد.
تمام نقشه نظام سلطه برای تجزیه کشور های منطقه و ایجاد جنگ های قومی و مذهبی و شکل دهی خاورمیانه ای جدید با کشور های جعلی را حاج قاسم از بین برد میلیارد ها دلار هزینه آمریکا و لشکر کشی به منطقه و ایجاد داعش و گروههای مسلح افراطی و جنایت کار و حمایت های رسانه ای از این فرقه ها به نام جریانهای مردمی را حاج قاسم نابود کرد.
مردم به درستی انتخاب کردند. مردم فهمیدند سایه جنگ را کسانی بر سر کشور می افکنند که به دشمنان پیام ناتوانی و موثر بودن تحریم ها را مخابره می کنند. وقتی مسئولی مرتب به دشمن پیام می دهد که نقشه تو درست است کمی دیگر تحریم ها را ادامه دهی کار ما تمام است، این همان کسی است که دارد کشور را به سمت جنگ می برد.
مردم میان عزت، صلابت و امنیت و خفت، تزلزل و در نهایت جنگ، اولی را انتخاب کردند.
حق دارند عصبانی باشد؛ سالها تخریب بر علیه مردان میدان به ثمر نرسید و مردم مردان میدان را انتخاب کردند چرا که آنها را صادق و خادم واقعی مردم یافتند. البته همین مردم به آقای ظریف هم امید داشتند و بخاطر اعتماد نظام به او بعنوان یک دیپلمات کهنه کار انتظار داشتند او هم با رفع تحریم ها به کمک مرد میدان برود وبرای تحقق این انتظار قریب ۸سال صبر کردند ولی در نهایت متوجه شدند آقای ظریف توانایی تحقق این توقعات را ندارد و متاسفانه در این روزها شاهد ظلم او در حق شهید سلیمانی هم بودند آقای ظریف بجای عذر خواهی بخاطر محقق نشدن وعده هایش و پذیرش اشکالات کاریش با فرافکنی و متهم کردن مرد میدان آن هم پس از شهادتش و درغیابش به عدم هزینه کردن میدان برای دیپلماسی ظلم بزرگی در حق این قهرمان ملی و فرا ملی کرد. مردم قضاوت خواهند کرد که اگر تلاش های حاج قاسم نبود آیا پنج کشور مذاکره کننده حاضر بودند وقتی را صرف گفتگو با آقای ظریف کنند؟ همه می دانند که اگر خون های ریخته شده میدان نبود اوضاع چگونه بود.
چرا ظریف از مردم عصبانی است؟ بیشتر بخوانید »