محمد حسین لطیفی

چرا اکران آنلاین «غریب» به کارویژه «فیلیمو» تبدیل شد؟ +عکس و فیلم

چرا اکران آنلاین «غریب» به کارویژه «فیلیمو» تبدیل شد؟ +عکس و فیلم



کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب می‌گوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپه‌های اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما هنوز هم جا نداریم.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – طی هفته گذشته اکران آنلاین فیلم «غریب» در پلت‌فرم «فیلیمو» آغاز شد و تردیدها و پرسش‌هایی درباره عدم ارتباط محتوای فیلم با رویکرد اخیر سامانه فیلیمو مطرح شد.

ابهام غیرقابل حل درباره پخش این فیلم از پلت‌فرم مذکور، به عدم هم‌خوانی محتوایی «غریب» و سیاست‌های متنی و فرامتنی سامانه پخش‌کننده بازمی‌گردد. فیلمی با محوریت «شهید محمد بروجردی» ساخته شده و از «فیلیمو» اکران آنلاین می‌شود. این کاراکتر مهم تاریخی که در خنثی کردن یک آشوب اقلیمی در کشور نقش مهمی دارد، چه ارتباطی با سامانه‌ای دارد که از بدو آشوب‌ها با یک اسم رمز خاص هشتگ‌سازی کرد؟

این پرسش‌ها زمینه را برای یک بازنگری اساسی در محتوای فیلم غریب تشدید می‌کند.فیلم بسیار خوبی که دارای نیمه تاریک و نیمه روشنی است.

فیلمبرداری این اثر از ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و بخش اعظمی از زمان فیلمبرداری اثر با آشوب‌های سال‌ گذشته همزمان شد و فیلمبرداری تقریبا در دی ماه به پایان رسید.

عوامل فیلم تصمیم نداشتند که این فیلم را به جشنواره برسانند. استناد این مسئله را می‌توان در گفت‌وگوی محمد حسین لطیفی با خبرگزاری صبا جستجو کرد.

او در این گفت‌وگو اشاره می‌کند: ۵ شب قبل از جشنواره دو نفر آدم خودشان را ملزم کردند که حالا که اینگونه شد باید کار به جشنواره برسد و آنطور که لطیفی در همین گفت‌وگو روایت می‌کند فیلمنامه با تغییراتی حین زمان فیلمبرداری مواجه بوده است.این مستند در تحلیل ‌محتوایی اثر تاثیر بسیاری خواهد داشت و در ادامه این گفت‌وگو لطیفی بر تغییر فیلمنامه توسط نویسندگان صحه می‌گذارد.

الگوی سیاه و سفید کردن تصاویر حماسی قهرمان دفاع مقدس

فیلم «غریب» ادامه یک الگوی مد شده در سینمای ایران است که نگاه سیاه و سفیدی به قهرمانان هشت سال جنگ تحمیلی دارد. بنیانگذار این مشی نمایشی «محمدحسین مهدویان» است. او در روانشناختی نمایشی از «شهیدحاج احمد متوسلیان» از گزاره پررنگ کردن مناسبات خانوادگی استفاده کرد تا خشونت شخصی که به این شهید نسبت می‌دهد را تئوریزه کند. او اثرات روانی تصیمات خانوادگی پدر شهید را در مبارز و انقلابی شدن احمد متوسلیان دارای تاثیر توصیف می‌کند.

سیاست یکی به نعل یکی به میخ، به عنوان الگوی پیش‌تر استفاده شده زمانی در این فیلم زمانی پررنگ تر می‌شود که با استفاده از صدای واقعی شهید متوسلیان موضوع مسائل مالی مرتبط با نهادی که «حاج‌احمد» در آن فعالیت می‌کند را چاشنی وجه انتقادی «ایستاده در غبار» می‌کند.

همین الگوی پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید»ی در مورد موقعیت مهدی مورد استفاده قرار گرفت. در این فیلم موقعیت تحت فشار قرار گرفتن «حمید باکری» و نوشتن توبه نامه با استفاده از فصلی تحت عنوان “من باکری نیستم” چاشنی روایت فیلم می‌شود تا قهرمان تنهایی که سایر فرماندهان از پشتیبانی او چشم‌پوشی کردند در متن اثر برجسته شود.

ادامه این سیاست در فیلم غریب به علتی همزمانی با آشوب‌ها پررنگ‌تر می‌شود. در افتتاحیه فیلم (سکانس آغازین) با چالش و جدلی پر ابهام بروجردی با فردی امنیتی آغاز می‌شود و دیالوگ‌های دوپهلوی فیلم در متن اثر گسترش پیدا می‌کند. د

ائما در فیلم تاکید می‌شود گزارش‌هایی منفی درباره فعالیت‌های «شهید بروجرودی» به نگارش درآمده و او به این مسائل بی اعتناست. گویی او فرمانده‌ای است که عملکردش مطلوب سازمانی نیست که در آن فعالیت می‌کند. مصداق چنین ارائه‌ای در اختلاف حمید باکری در فیلم موقعیت مهدی و جدل شهید«محسن وزوایی» و حاج احمد متوسلیان در ایستاده در غبار نمود پیدا می‌کند.

در تبیین گزاره پرداخت دراماتیک «سیاه و سفید» فرماندهان جنگ، به مشی حماسی قهرمان محوری در فیلم غریب باید اشاره کرد.در بخش سفید فیلم، پرداختن به وجوه شاعرانه، هنر دوستی و دلیری «شهید» در فیلم از کیفیت بالایی برخودار است، اما برخی منولوگ‌ها و دیالوگ‌های دارای معنایی دو پهلوست.

شعار «عاشقانه‌ای برای آزادی » تبدیل به یکی از دستاویزهای تبلیغاتی فیلم در فضای مجازی شد.

فیلمی که تولید آن با آشوب‌های اخیر همزمان شد. در روزهایی که پس از فوت مرحومه مهسا امینی در اغلب شهردهای کردنشین فضای اعتراضی ناگهان شعله‌ور شد توجه به کاشت منولوگ کاک شوآن در متن بسیار قابل تاویل و بررسی است. کاک شوان خطاب به سایر همراهان کومله مسلحش می‌گوید:

برش تصویری اول

تن تمیز، خون تمیز می‌خواهد. ما از جان و مالمان گذشتیم مردم هم با ما هستند. فقط حرف کرد و کردستان نیست، سقز مریوان، پاوه، بانه و همه و… مثل شما آمده‌اند به میدان. سنندج چشم حرکت است، بیرق سرخ حرکت. فرداست… که فریاد آزادی خواهی ما از خراسان تا آذربایجان، از گیلان تا سیستان همه جا شنیده شود. وقتی هم که خلق راه بیفتد، هر خس و خاشاکی را با خودش می‌برد.

در صورتیکه شعارهای کومله به صورت گل درشت در همان مقطع صرفا درباره اقلیم کردستان مطرح می‌شد، اما کاک‌شوان منولوگی را ادا می‌کند که توسط آشوب‌طلبان در پاییز سال گذشته تکرار می‌شد و عمدتا ادعا می‌کردند موج این آشوب‌ها به تدریج گسترش پیدا خواهد کرد. در این منولوگ کاک شوان از شهرهایی نام می‌برد که غلظت آشوب‌، در آن‌ها بیشتر بود.

در سکانسی خاص شهید بروجردی از همکاران امنیتی‌اش در مورد دستگیر شدگان در قائله سنندج سئوال می‌کند. کاراکتر امنیتی با ایفای رحیم نوروزی، درباره دستگیر شدگان پاسخ می‌دهد تعدادشان خیلی بیشتر از پیش‌بینی‌هاست و تمامی آسایشگاه‌ها را تبدیل به زندان کردیم.

برش تصویری دوم

در این بخش یک دیالوگ از شهید برجرودی شنیده می‌شود که قطعا صحت و استدلال تاریخی و دارماتیک ندارد و از همان چاشنی‌های دوپهلویی محسوب می‌شود که برای روند پررنگ شدن این‌همانی‌های مرسوم به کار گرفته شده است.

کاراکتر بابک حمیدیان در فیلم غریب می‌گوید: دوسال پیش یک شب زمستان با سعید رفتیم روی تپه‌های اوین از بالا زندان را نگاه کردم، بهش گفتم ما انقلاب کردیم این زندان خالی شود اما الان جا نداریم. هنوز هم جا نداریم.

نکته مهم در مورد این مونولوگ تحمیل شده این است که دستگیرشدگان در روایت فیلم در منطقه کردستان زندانی شده‌اند و هیچ ارتباطی با زندان اوین و توصیف آن ندارند. آنچیزی که چالش این همانی سازی فیلم را تشدید می‌کند تاریخ‌های استفاده شده در متن اثر است.

 چرا اکران آنلاین «غریب» به کارویژه «فیلیمو» تبدیل شد؟ +عکس و فیلم
تصویری از فیلم که تاریخ آغاز آشوب‌های اقلیمی در آن درج شده است. این تاریخ فروردین ۱۳۵۹ است.

روایت فیلم از تاریخ فروردین ۱۳۵۹ آغاز می‌شود. کاراکتر بروجردی در فیلم ادعا می‌کند که دو سال قبل چنین آرزویی داشته که این تاریخ با درنظر گرفتن زمان فیلم به فروردین ۱۳۵۷ بازمی‌گردد و همزمانی فیلمبرداری فیلم با آتش گرفتن زندان اوین و دستگیری فعالان مرتبط با آشوب‌های اخیر یکبار دیگر موجب شلوغی زندان‌ها شد. در حالیکه در فروردین ۱۳۵۷ هنوز انقلابی رخ نداده بود.

برش تصویری سوم

در ادامه روایت در سکانسی که با خط اصلی روایت تناسبی ندارد، شهید بروجری به یکی از همقطارانش می‌گوید: حال این مردم را باید خوب کرد، مردم امنیت داشته باشن، عزت نداشته باشن، بازم حالشون بده. دین و عزت و احترام شکم سیر می‌خواهد، ول کن این گزارشو، اون گزارشو!!بچسب به حال مردم مردم باید آروم باشن، نفس بکشن، زندگی کنن. باید زندگی کنن…

برش تصویری چهارم

و در تبلیغات فیلم از زبان کاراکترهای مختلف فیلم جملات زیر را می‌شنویم:

برای چی داری می جنگی، باید بدونم برای چی می‌جنگم، برای چی می‌جنگم. به اسم آزادی داریم سر اصل آزادیو می‌بریم، داریم همدیگرو می‌کشیم،سرچی؟ و دربخشی از دیالوگ‌هاش کاراکتر بروجردی می‌گوید: برد ما تعداد کشته‌هامون مشخص نمی‌کنه به والله. هر کدام از اینا که بیان سمت ما برد ماست. باهاشون حرف نمی‌زنید؟و در منولوگی از کاراکتر تیمسار فلاحی می‌شنویم: همه چی قاطی شد، سخت میشه، حق و باطل رو فهمید.انقلاب نکردیم هر کسی هر کاری دلش خواست بکنه!امر به معروف یعنی چی؟تو که می‌دانی در چه شرایطی هستیم چرا آتیش رو نمی‌خوابانی و نفر مقابل پاسخ می‌دهد: آتش خود شمایی آقای بروجردی.

و در سکانسی مهم و معنادار از فیلم شاهد هستیم که شهید بروجردی عده ای جوان حدودا ۱۶ تا ۲۰ ساله را از زندان آزاد می‌کند و با شماتت کاراکتر امنیتی فیلم مواجه می‌شود.یا دیالوگی در فیلم دائما اشاره می‌کند چرا با زندانیان حرف نمی‌زنید به تیترهای گفت‌وگو محور حوادث چند ماه قبل پهلو می‌زند.

درواقع غیر از خط اصلی روایت که به صورت جذابی با محوریت شهید بروجردی ساخته شده تماشاگر با شعارهای دوپهلویی عجیبی مخاطب مواجه می‌شود و رخدادهای پاییز سال گذشته را در ذهن مخاطب متبادر می‌کند.

برش تصویری پنجم

یک شگرد دیگری که در فیلم‌های ساخته شده درباره قهرمانان جنگ استفاده می‌شود این است که تطبیقی آرمانی از نهادی است که این قهرمانان لباس آن را پوشیده‌اند در افکار عمومی شکل بگیرد تا موقعیت و رشادت قهرمانان از نهادی که لباس آن را بر تن کرده‌اند تفکیک شود.

 چرا اکران آنلاین «غریب» به کارویژه «فیلیمو» تبدیل شد؟ +عکس و فیلم

قطعا این تصویرسازی با هدف تعمیم به شرایط امروز ساخته می‌شود. کما اینکه فیلم غریب مستند به برخی شعارها و منولوگ‌های استفاده شده به نقد رادیکال و در لحظاتی از فیلم فراکنی و تحریف در افکار عمومی را دنبال می‌کند.

با این حال این فیلم لحظاتی دارد که رویکردهای دوگانه فیلیمو را تامین می‌کند. این سامانه یک سریال امنیتی بدون مجوز را تحت عنوان «سقوط» تولید و توزیع می‌کند و در پیامک تبلیغاتی برای کاربرانش این جمله را استفاده می‌کند: سقوط نزدیک است.

 چرا اکران آنلاین «غریب» به کارویژه «فیلیمو» تبدیل شد؟ +عکس و فیلم
تبلیغات فیلیمو برای فیلم غریب

فیلم غریب دست کم همان کارکرد را برای سامانه دارد تا با استفاده از برش‌هایی که در متن گزارش به صورت مستدل ارائه شد، از متن فیلم به عنوان دستاویزی انتقادی نسبت به وضع موجود و دنباله‌سازی محتوایی برای آشوب‌های اخیر استفاده کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا اکران آنلاین «غریب» به کارویژه «فیلیمو» تبدیل شد؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

«غریب» روایت اشک‌ها و لبخند‌ها در کردستان/ «مسیح کردستان» چریکی که جنگ اولویت آخرش بود

«غریب» روایت اشک‌ها و لبخند‌ها در کردستان


گروه استان‌های دفاع‌پرس – مهدی حاجیلو فعال حوزه هنر و رسانه؛ «غریب» از آثاری بود که به چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر راه یافت و توانست در بخش‌های مختلف سیمرغ و دیپلم افتخار جشنواره را کسب کند.

فیلم سینمایی «غریب» رشادت‌ها و اقدامات شهید «محمد بروجردی» را در اتفاقات و نا آرامی‌های کردستان روایت می‌کند، برای جذاب‌تر شدن داستان حامد عنقا به عنوان نویسنده کار تصمیم گرفته اتفاقات ملودرام را با داستان اصلی ترکیب کند.

‌«محمد بروجردی» از چهره‌های شاخصی است که فعالیت‌های سیاسی و مبارزه‌های وی به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی باز می‌گردد.

این شهید والامقام از همان روز‌های ابتدایی نهضت مبارزه با رژیم پهلوی پای در رکاب انقلاب و آرمان‌های امام خمینی (ره) گذاشت، بعد از انقلاب نیز حضور پُررنگ‌تری در عرصه‌های مختلفی همچون «مسئول حفاظت از بنیان‌گذار انقلاب در زمان بازگشت به کشور، «تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی»، «پاک‌سازی و شکست گروه‌های تجزیه‌طلب در کردستان» و «تربیت نیرو‌های انقلابی و فرماندهان جنگی» داشت.

شهید محمدابراهیم همت و جاویدالاثر احمد متوسلیان نیرو‌های پرورش یافته توسط شهید بروجردی محسوب می‌شوند.

پیش از تولید فیلم «غریب» هیچ کارگردان و نویسنده‌ای به‌سوی روایت و ساخت آثاری با موضوع شهید بروجردی نرفته بود، اما محمدحسین لطیفی بعد از ساخت آثار موفق در سینما و تلوزیون تصمیم گرفت فیلمی را با محوریت رشادت‌های شهید «محمد بروجردی» در کردستان بسازد، این اثر فاخر جبهه انقلاب با حمایت‌های «سازمان هنری رسانه‌ای اوج» تولید شده است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ناآرامی‌هایی در منطقه کردستان ایران به وجود آمد، گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب مانند «کومله» سعی داشتند منطقه کردنشین را از ایران جدا کنند و به‌دنبال استقلال طلبی بودند. بعد از شدت گرفتن این اتفاقات امام خمینی (ره) فرمانی را مبنی بر حضور «محمد بروجردی» در کردستان صادر کردند. «بروجردی» بعد از دریافت فرمان آماده سفر به پاوه شد.

فیلم سینمایی «غریب» در اولین سکانس، پایان حضور بروجردی در کردستان را به مخاطب نشان می‌دهد و سپس با یک فلاش بک به عقب برمی‌گردد، این موضوع باعث شده تا مخاطب با هیجان و کنجکاوی به تماشای فیلم بپردازد و منتظر می‌ماند تا ببیند چه اتفاقاتی قرار است در داستان رخ دهد.

لطیفی که در آثار قبلی خود نشان داده بود به‌خوبی می‌تواند از پس روایت داستان ملودرام بر بی‌آید، در داستان «غریب» نیز دست به روایت یک ملودرام عاشقانه زد. داستان عاشقانه زوج کرد زبان در این فیلم به‌خوبی توانست احساسات مخاطب را تحریک کند.

پردیس پورعابدینی ستاره نوظهور سینمای ایران که یک طرف داستان ملودرام «غریب» است توانسته به خوبی در این فیلم ایفای نقش کند. این بازیگر جوان با بازی در این فیلم موفق شد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره چهل و یکم فیلم فجر را کسب کند.

خط داستان در این فیلم به خوبی حفظ شده و به قول معروف داستان به بی‌راهه نمی‌رود، روایت داستان «غریب» هم نقطه اوج دارد و هم نقطه فرود، مخاطب سرگرم اتفاقات داستان است و پا به پای داستان می‌دَود. یکی از نکاتی که در این فیلم به آن توجه شده انتخاب درست بازیگران و طراحی گریم آن‌هاست. طراحی چهره بابک حمیدیان شباهت بسیاری به چهره واقعی شهید بروجردی دارد.

مهران احمدی به عنوان یک سرکرده تندخو گروهک تجزیه‌طلب که کل اهدافش در آرمانش خلاصه می‌شود به خوبی در این اثر ایفای نقش کرده، خشونتی که در لحن و چهره این بازیگر موفق و باتجربه سینمای ایران وجود دارد مخاطب را بیشتر تحت تاثیر اتفاقات و جنایت‌های کومله قرار می‌دهد. همچنین فرهاد قائمیان نیز به عنوان یک ارتشی وطن‌پرست با دیالوگ‌ها و حالتی که در چهره دارد به‌خوبی احساسات ملی‌گرایی مخاطب را درگیر می‌کند.

یکی از نکاتی که از همان ابتدای فیلم بار‌ها مورد تاکید کاراکتر «شهید بروجردی» قرار گرفته، بحث تبیین مسائل برای مردم معترض کردستان است که از سر ناآگاهی تبدیل به مُهره کومله شده‌اند، مسئله تبیین که سالهاست مورد تاکید مقام معظم رهبری قرار گرفته نشان می‌دهد که در هر برهه زمانی مردم نیاز به تبیین مسائل دارند. اگر تبیین به درستی صورت نگیرد اتفاقات ناخوشایندی از دل جامعه بیرون می‌آید.

آن‌طور که منابع تاریخی و فیلم «غریب» نشان می‌دهد مسئله گفت‌وگو با مردم اولویت اول شهید «بروجردی» در ناآرامی‌های کردستان بوده است، بروجردی زمانی‌ که دید جنایت‌های کومله هر روز بیش‌تر می‌شود تصمیم به جنگ با آنان گرفت.

سکانس مقابله و درگیری با کومله در فیلم «غریب» به زیبایی هرچه تمام‌تر از آب بیرون آمده به طوری که مخاطب با صحنه‌ای جدید از ژانر اکشن مواجه می‌شود. سکانس‌هایی سخت و پُرزحمت که نشان می‌دهد ساخت آن با دشواری‌های زیادی همراه بوده است.

فیلم غریب قطعاً برای لطیفی در مقام کارگردان اثری مثبت و گامی رو به جلو محسوب می‌شود و نشان می‌دهد این کارگردان توانایی ساخت هر فیلمی در هر ژانری را دارد.

سرانجام داستان غریب این است که بروجردی به عنوان سرباز امام خمینی (ره) و یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران موفق شد کردستان را از دست گروهک‌های ظالم و تجزیه طلب آزاد کند تا مردم کردزبان زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران با آرامش زندگی کنند.

اقدامات بروجردی در کردستان باعث شد تا مردم به وی لقب «مسیح کردستان» را بدهند. غریب روایتی از اشک‌ها و لبخند‌های مردم کردستان را به تصویر کشیده است. به نوعی می‌توان گفت «بروجردی» چریکی بود که جنگ در اولویت آخرش قرار داشت.

استقبال مردم از غریب در یک ماه اول اکران نشان داد که درک مخاطب از فیلم و سینما بالا رفته و به جای اینکه برود یک فیلم کمدی ببیند، ترجیح می‌دهد به تماشای یک فیلم با موضوع دفاع مقدس بپردازد. این موضوع خیال سازمان هنری رسانه‌ای اوج را از سلیقه مخاطب راحت می‌کند و باعث می‌شود تا این سازمان انقلابی بیشتر سراغ تولید آثار با موضوع شهدا و دفاع مقدس برود.

با توجه به فضایی که امروز در کشور حاکم است و پروپاگاندای تبلیغاتی که دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی بین مردم راه‌ انداخته‌اند، ساخت آثاری با موضوع مشابه یک استراتژیک در حوزه فرهنگ به حساب می‌آید.

آثاری از این قبیل می‌تواند مردم را با جنایت‌های دشمنان بیشتر آشنا کند و همچنین اسطوره‌ها و الگو‌های واقعی کشورمان را به کودکان و نوجوانان بشناساند تا به جای اینکه در سینمای هالیوود و انیمشن‌ها به‌دنبال قهرمان و الگو بگردند، از قهرمان‌های تمام عیار ایرانی استفاده کنند.

سازمان هنری رسانه‌ای اوج در یک دهه اخیر با تولید آثاری با موضوع شهدا و دفاع مقدس به خوبی توانسته تحولی نوین در فیلم‌های جنگی و دفاع مقدس ایجاد کند، همواره آن چیزی که مخاطب در دهه هفتاد و هشتاد از فیلم‌هایی از این قبیل موضوعات تماشا می‌کرد جنگ و درگیری بود، اما سازمان اوج نشان داد در کنار به نمایش گذاشتن صحنه‌های جنگی می‌توان بسیاری از مسائل فرهنگی، مدیریتی و سیاسی را به تماشا گذاشت.

فیلم سینمایی «غریب» در اکران نوروزی با استقبال خوب مردم مواجه شد؛ طبق آخرین آمار این فیلم در زمان کمتر از یک ماه بیش از ۵ و نیم میلیارد تومان در گیشه فروش داشته است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«غریب» روایت اشک‌ها و لبخند‌ها در کردستان بیشتر بخوانید »

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!


سرویس فرهنگ و هنر مشرقخبر ساخت فصل دوم سریال «دودکش» برای افکار عمومی و رسانه‌ها کمی کنکجاوی برانگیز بود. فصل اول «دودکش» با انتقادات فراوانی مواجه شد و فیلمنامه بسیار معمولی و کارگردانی آماتوری «محمدحسین لطیفی» با حجم وسیعی از انتقادات، ساختن فصل دوم این سریال را  عملا منتفی می‌کرد.

حجم گسترده انتقادات در رسانه‌های جریان اصلی به چند اشکال عمده در فصل اول این سریال اشاره داشت. در اغلب انتقادات به این نکته اشاره می‌شد که سریال فاقد ویژگی‌های روایی و داستانی است و نمی‌توان با اتکا به استفاده گل‌واژه‌هایی نظیر «آمپاس» و «قمپوز»، بدون توجهی به موقعیت سازی روایی و نادیده گرفتن پیروی از  قواعد الگو و اسلوب‌های ژانر، مجموعه‌ای کمدی را تولید کرد.

با این حجم از انتقادات مطرح شده،   تهیه‌کننده بسیار جوان و کم تجربه سریال دودکش تحت تاثیر این فضا به صورت رسمی اعلام کرد که از تولید فصل دوم آن پشیمان شده است و این اظهار نظر به صورت گسترده در رسانه‌ها منتشر شد.

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!

علی رغم تصمیم قاطعانه تهیه‌کننده برای نساختن فصل دوم این سریال و انتقادات رسانه‌های جریان اصلی، بروز نیک‌نژاد نویسنده فصل اول، تصمیم خود را برای نگارش فصل دوم و کارگردانی آن گرفته بود. اما نتیجه فصل دوم به مراتب از کیفیت کمتری نسبت به فصل اول برخودار است.

معضلات فصل دوم سریال دودکش در واقع همان اشکالاتی است که درباره فصل اول طرح شد، با این تفاوت که در فصل اول یک نیمچه روایت اصلی وجود داشت، اما در فصل دوم نه تنها از روایت اصلی خبری نیست بلکه بدنه دراماتیک از ناهمگونی  روایی رنج می‌برد و مثل فصل اول  روایت‌های بسیار فرعی در ساختار فیلمنامه هارمونی ایجاد کند.

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!

 روایت سریال در فصل دوم همچنان فاقد تنه است و روایت فرعی شخصیت محور هستند و پرداختن به روزمرگی‌ مبتنی بر تکه کلام‌های طنز ویژگی داستانی خاصی  به مجموعه تلاش‌های سازندگان چیزی اضافه نمی‌کند.

مجموعه دودکش در فصل نخست روایت خانواده‌ای است که در ملکی موروثی، قالیشویی مشتاق را تاسیس کرده‌اند و با مشکلات اقتصادی فراوانی زندگی می‌کنند. دودکش طبق عادت در فصل و دوم روی معضلات اقتصادی دو خانواده انگشت می‌گذارد و تقابل‌های فردی درون خانوادگی که الگوی اصلی سریال‌های کمدی سیما محسوب می‌شود بدون پرداخت مناسب و پیچیدگی روایی، با پیروی از الگوی سریال «پایتخت» شکل می‌گیرد.

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!

«بهروز» (امیرحسین رستمی) در واقع شمایلی ناقصی از ارسطو در سریال پایتخت است و این شباهت شخصیت بهروز با ارسطو با حضور محمد تنابنده به عنوان نویسنده در گروه سازندگان به سادگی تقویت می‌شودهمانطور که ارسطو تجرد و تلاش‌های مکرر و برای ازدواج بخشی از روایت پایتخت را درمی‌گیرد، در این سریال شخصیت بهروز، همان کاراکتر بی‌دست‌پای مجردی است که با وجود نقصان‌های مالی تلاش می‌کند، با دختری با شرایط اجتماعی مناسبی ازدواج کند.

احمد مهرانفر در سریال پایتخت، در بازیو گریم ویژگی‌های دارد که این کاراکتر همواره مجرد در پی ازدواج را برای مخاطب جذاب می‌کند اما  امیر حسین چهل و شش ساله(۴۶)  که سه (۳)  سال دیگر وارد پنجاه سالگی می‌شود تا چه زمانی می‌خواهد نقش جوان اول در جستجوی دختری مناسب برای ازدواج را بازی کند!؟

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!

در سریال «دودکش۲»  مخاطب با خانواده‌هایی روبرو می‌شود که اغلب هیچ‌ اعتمادی به یکدیگر ندارند و دائما شخصیت‌ها به دنبال تمسخر کردن سایر اعضای  هستند، هیچ ماجرایی در کار نیست و «ارسطوی ازدواجی»، بهروز فصل دوم سریال دودکش با نقش آفرینی امیرحسین رستمی هیچ کمک شایانی  به ساختار نمایشی اثر  در دو وجه ملودرام و کمدی نمی‌کند.

بخشی از روایت با دنبال کردن و پیش کشیدن روایت نصرت ظاهر تلاش می‌کند به بخش گفتمانی سریال برای نقد اینفلوئنسرها تبدیل شود که متاسفانه این نقد از طراحی روایی قابل اعتنایی برخودار نیست و هنر نویسنده و کارگردان نمایش وابستگی به اطلاعات دم دستی از فعالیت چنین کارآفرینانی در فضای مجازی دارد. “راستم میگه …میگه من یک ملیون فالوور دارم…تو چی داری؟ ” منولوگی است که بارها در سریال استفاده شده ومخاطب دلیل اشاره و استفاده از کارکرد شخصیت فیروز با فعالیت در فضای مجازی را نمی‌تواند ویژگی جذاب سریال محسوب کند.

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد!

سریال به قدری بی کیفیت نوشته شده که شخصیت‌های سریال در یکی از قسمت‌ها ۲۵  دقیقه مشغول بازی اسم و فامیل هستند و بدترین بخش سریال تمسخر شهروندان افغانستانی است. امیر نامیرا یکی از اکانت‌های فعال از برادران افغانستانی در توییتر خطاب به سازندگان این سریال می‌نویسد: آقایان و خانم‌های عوامل سریال دودکش ۲! یکی از سکانس‌های امشب‌تان که در آن چند تا کارگر جوان افغانستانی را به نمایش گذاشتید خیلی خیلی بد بود. به نظر من سرشار از کنایه و تمسخر و منت گذاشتن به مهاجرین ساکن جمهوری اسلامی ایران بود. من به جای شما شرمنده شدم.

دودکش 2

مشخص نیست که امیر حسین چهل و هفت ساله(۴۷) که سه (۳) سال دیگر وارد پنجاه سالگی می‌شود تا چه زمانی می‌خواهد نقش جوان اول در جستجوی دختری مناسب برای ازدواج را بازی کند.



منبع خبر

از دودکش۲ هم بخاری بلند نشد! بیشتر بخوانید »