محمد درودیان

سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ

سعی کردم درک روشنی از دفاع مقدس ارائه دهم/بررسی استراتژی فرماندهان برای پیروزی در خاک عراق


سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ ششم اسفندماه بیست و دومین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس و مقاومت در حوزه خاطره، مستند (زندگی‌نامه، دست‌نوشته، وصیت‌نامه و …)، تاریخ شفاهی، داستان و رمان، خاطره داستان، شعر و نثر ادبی، زندگی‌نامه داستانی، هنر‌های تجسمی، نمایشی، پژوهش (سیاسی و نظامی، ادبی، هنری، فرهنگی و اجتماعی، منابع و آثار مرجع، امنیت و اقتدار ملی – مقاومت بین‌الملل اسلامی (با تاکید بر فلسطین و غزه) – مدافعان حرم، ترجمه، خدمات نشر و ناشران، کتاب و کتابداری، کتاب شنیداری و بخش ویژه شهید سلیمانی (سرباز حکیم) به کار خود پایان داد. 

از این میان کتاب آخرین جلد از مجموعه پنج جلدی مسائل اساسی جنگ به قلم محمد درودیان پیرامون موضوع تغییر در استراتژی سپاه برای پیروزی نظامی در خاک عراق در این آیین مورد تقدیر قرار گرفت. این کتاب در یک مجموعه پنج جلدی تدوین شده و یک جلد آن به مسائل اساسی جنگ در آثار ارتش و سپاه می‌پردازد. 

چهار جلد آن به آثار سپاه اختصاص دارد. در واقع جلد پنجم آن جلد چهارم آثار سپاه را شامل می‌شود و چارچوب مطالعاتی جلد پنجم این مجموعه بررسی گزینه‌های راهبردی جنگ عراق علیه ایران و تأثیرات راهبردی آن در مدیریت بحران ها، پس از جنگ است. این موضوع پس از مطالعاتی در باره «رویکرد‌های موجود به جنگ، پس از جنگ» صورت گرفت.

محمد درودیان در گفت‌و‌گو با خبرنگار نوید شاهد؛ درباره سیر نگارش کتاب مسائل اساسی جنگ، گفت: زمانی که کتاب سیری در جنگ و نقد وبررسی پرسش‌های جنگ را نوشتم؛ پس از بررسی‌ها در این راستا احساس کردم که آیا درک روشنی از جنگ و مسئله جنگ در جامعه وجود دارد یا خیر و بعد به این نتیجه رسیدم که در جامعه ما متاثر از این آثار و نوشتار فرماندهان و نهاد‌های نظامی به این موضوع پرداخته شده است در ادامه این پرسش برایم به وجود آمد که ببینم در آثار ارتش و سپاه درباره مسائل اساسی چه چیزی گفته شده است. 

وی در ادامه اظهار کرد: زمانی که از جنگ صحبت می‌کنیم یعنی به مباحث نظامی، بازدارندگی، تهدید و سلاح می‌پردازیم و با این ملاحظه، به آثاری رجوع کردم که جلد پنجم آن به سپاه تعلق دارد. در جلد پنجم کتاب مسائل اساسی جنگ به این پرداختم تا ببینم سپاه بعد از فتح خرمشهر چه استراتژی برای پایان دادن به جنگ داشت. در این راستا متوجه شدم در سپاه سه تا چهار دوره زمانی درباره استراتژی جنگ بحث شده است و من این موضوع را به بحث گذاشته و بررسی کردم در جلد پنجم به آن پرداختم. 

درودیان درباره منابع مورد استفاده در این پژوهش تشریح کرد: درباره منابع باید بگویم من به اسناد و مدارک رجوع نکردم و می‌خواستم ببینم خود سپاه درباره این موضوع چه می‌گوید و لذا اگر می‌بینید که برخی مطالب در کتاب وجود ندارد به این دلیل است که باید به دنبال افراد بینظیری می‌رفتیم که در ادامه ممکن بود موضوع عوض شود و بررسی استراتژی جنگ به نقد و بررسی استراتژی جنگ در آثار سپاه و ارتش می‌پرداخت.

سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ

وی گفت: در این کتاب به طور مشخص درباره چهار دوره از استراتژی جنگ بحث شده است. دوره اول پس از عملیات والفجر مقدماتی است در واقع نام این عملیات والفجر مقدماتی نبود بلکه عملیات والفجر نام داشت تا عملیاتی برای پایان جنگ باشد و زمانی که موفقیت آمیز نشد نامش را مقدماتی گذاشته و یک عملیات دیگر با نام والفجر ۱ انجام دادند و مهم این بود که پس از این عملیات سپاه جلسه گذاشت و در آن بررسی کرد که چرا در جنگ پیروز نمی‌شویم و در آنجا برای اولین بار پس از فتح خرمشهر به استراتژی جنگ پرداختند. مرحله دوم پس از عملیات بدر و چرداختن به مسائل اساسی جنگ است. مرحله سوم پس از عملیات کربلای ۵ بود که دیدند دیگر زمینی برای جنگ وجود ندارد و اصل استراتژی جنگ از منطقه جنوب به شمال غرب تغییر کرد و عملیات حلبچه شکل گرفت؛ موضوعی که خیلی به آن پرداخته نشده است. مرحله چهارم نیز زمانی است که عراق حمله کرد و به این نتیجه رسیدند که چکار بکنند و نتیجه این شد که ما از مناطقی که بعد از فتح خرمشهر در خاک عراق گرفته بودیم، برگردیم.

درودیان همچنین با اشاره به اینکه آثار منتشر شده گفتاری و نوشتاری اسناد و مدارکی است که برای نگارش کتاب استفاده شده است، اظهار کرد: همانگونه که می‌دانید پژوهش از شکلگیری یک ایده شکل می‌گیرد و برای نگارش این کتاب به دلیل اینکه قبلا چنین پژوهشی صورت نگرفته بود، روش تحقیقی ثابتی وجود نداشت. در حقیقت من برای نگارش این کتاب مسائل اساسی را تعریف کرده، فهرست کرده و بر اساس آن به نگارش کتاب پرداختم.

 

انتهای پیام



منبع خبر

سعی کردم درک روشنی از دفاع مقدس ارائه دهم/بررسی استراتژی فرماندهان برای پیروزی در خاک عراق بیشتر بخوانید »

سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ

سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ


سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ ششم اسفندماه بیست و دومین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس و مقاومت در حوزه خاطره، مستند (زندگی‌نامه، دست‌نوشته، وصیت‌نامه و …)، تاریخ شفاهی، داستان و رمان، خاطره داستان، شعر و نثر ادبی، زندگی‌نامه داستانی، هنر‌های تجسمی، نمایشی، پژوهش (سیاسی و نظامی، ادبی، هنری، فرهنگی و اجتماعی، منابع و آثار مرجع، امنیت و اقتدار ملی – مقاومت بین‌الملل اسلامی (با تاکید بر فلسطین و غزه) – مدافعان حرم، ترجمه، خدمات نشر و ناشران، کتاب و کتابداری، کتاب شنیداری و بخش ویژه شهید سلیمانی (سرباز حکیم) به کار خود پایان داد. 

از این میان کتاب آخرین جلد از مجموعه پنج جلدی مسائل اساسی جنگ به قلم محمد درودیان پیرامون موضوع تغییر در استراتژی سپاه برای پیروزی نظامی در خاک عراق در این آیین مورد تقدیر قرار گرفت. این کتاب در یک مجموعه پنج جلدی تدوین شده و یک جلد آن به مسائل اساسی جنگ در آثار ارتش و سپاه می‌پردازد. 

چهار جلد آن به آثار سپاه اختصاص دارد. در واقع جلد پنجم آن جلد چهارم آثار سپاه را شامل می‌شود و چارچوب مطالعاتی جلد پنجم این مجموعه بررسی گزینه‌های راهبردی جنگ عراق علیه ایران و تأثیرات راهبردی آن در مدیریت بحران ها، پس از جنگ است. این موضوع پس از مطالعاتی در باره «رویکرد‌های موجود به جنگ، پس از جنگ» صورت گرفت.

محمد درودیان در گفت‌و‌گو با خبرنگار نوید شاهد؛ درباره سیر نگارش کتاب مسائل اساسی جنگ، گفت: زمانی که کتاب سیری در جنگ و نقد وبررسی پرسش‌های جنگ را نوشتم؛ پس از بررسی‌ها در این راستا احساس کردم که آیا درک روشنی از جنگ و مسئله جنگ در جامعه وجود دارد یا خیر و بعد به این نتیجه رسیدم که در جامعه ما متاثر از این آثار و نوشتار فرماندهان و نهاد‌های نظامی به این موضوع پرداخته شده است در ادامه این پرسش برایم به وجود آمد که ببینم در آثار ارتش و سپاه درباره مسائل اساسی چه چیزی گفته شده است. 

وی در ادامه اظهار کرد: زمانی که از جنگ صحبت می‌کنیم یعنی به مباحث نظامی، بازدارندگی، تهدید و سلاح می‌پردازیم و با این ملاحظه، به آثاری رجوع کردم که جلد پنجم آن به سپاه تعلق دارد. در جلد پنجم کتاب مسائل اساسی جنگ به این پرداختم تا ببینم سپاه بعد از فتح خرمشهر چه استراتژی برای پایان دادن به جنگ داشت. در این راستا متوجه شدم در سپاه سه تا چهار دوره زمانی درباره استراتژی جنگ بحث شده است و من این موضوع را به بحث گذاشته و بررسی کردم در جلد پنجم به آن پرداختم. 

درودیان درباره منابع مورد استفاده در این پژوهش تشریح کرد: درباره منابع باید بگویم من به اسناد و مدارک رجوع نکردم و می‌خواستم ببینم خود سپاه درباره این موضوع چه می‌گوید و لذا اگر می‌بینید که برخی مطالب در کتاب وجود ندارد به این دلیل است که باید به دنبال افراد بینظیری می‌رفتیم که در ادامه ممکن بود موضوع عوض شود و بررسی استراتژی جنگ به نقد و بررسی استراتژی جنگ در آثار سپاه و ارتش می‌پرداخت.

سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ

وی گفت: در این کتاب به طور مشخص درباره چهار دوره از استراتژی جنگ بحث شده است. دوره اول پس از عملیات والفجر مقدماتی است در واقع نام این عملیات والفجر مقدماتی نبود بلکه عملیات والفجر نام داشت تا عملیاتی برای پایان جنگ باشد و زمانی که موفقیت آمیز نشد نامش را مقدماتی گذاشته و یک عملیات دیگر با نام والفجر ۱ انجام دادند و مهم این بود که پس از این عملیات سپاه جلسه گذاشت و در آن بررسی کرد که چرا در جنگ پیروز نمی‌شویم و در آنجا برای اولین بار پس از فتح خرمشهر به استراتژی جنگ پرداختند. مرحله دوم پس از عملیات بدر و چرداختن به مسائل اساسی جنگ است. مرحله سوم پس از عملیات کربلای ۵ بود که دیدند دیگر زمینی برای جنگ وجود ندارد و اصل استراتژی جنگ از منطقه جنوب به شمال غرب تغییر کرد و عملیات حلبچه شکل گرفت؛ موضوعی که خیلی به آن پرداخته نشده است. مرحله چهارم نیز زمانی است که عراق حمله کرد و به این نتیجه رسیدند که چکار بکنند و نتیجه این شد که ما از مناطقی که بعد از فتح خرمشهر در خاک عراق گرفته بودیم، برگردیم.

درودیان همچنین با اشاره به اینکه آثار منتشر شده گفتاری و نوشتاری اسناد و مدارکی است که برای نگارش کتاب استفاده شده است، اظهار کرد: همانگونه که می‌دانید پژوهش از شکلگیری یک ایده شکل می‌گیرد و برای نگارش این کتاب به دلیل اینکه قبلا چنین پژوهشی صورت نگرفته بود، روش تحقیقی ثابتی وجود نداشت. در حقیقت من برای نگارش این کتاب مسائل اساسی را تعریف کرده، فهرست کرده و بر اساس آن به نگارش کتاب پرداختم.

 

انتهای پیام



منبع خبر

سعی کردم درک روشنی از جنگ به جامعه ارائه دهم/ بررسی چهار دوره از استراتژی جنگ در جلد پنجم مسائل اساسی جنگ بیشتر بخوانید »

نوروز. ۴/ خاطره مداح اهل بیت (ع) از نحوه شهادت «درفشان»

برآورده شدن آرزوی شاعرانه شهید «سعید درفشان» در عملیات بیت‌المقدس


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریق‌القدس، تنها دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحث‌های فراوانی شد و سرانجام منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد.

منطقه عمومی عملیات فتح‌المبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعب‌العبور «تیشه‌کن»، «دالپری»، «چاه نفت و تپه سیپتون» از جنوب به ارتفاعات بلند «میشداغ» تپه‌های رملی و چذابه (شیب) از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بین‌المللی در شمال و جنوب فکه محدود می‌شد.

جاده‌های آسفالته دزفول به دهلران، عین‌خوش به چم‌سری، امامزاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغریب و پل‌های احداث شده روی رودخانه‌های «چیخواب» و «دویرج» از مهم‌ترین راه‌های مواصلاتی منطقه هستند.

موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیرو‌های خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.

عملیات فتح‌المبین از نظر نظامی می‌توانست چنین اهدافی را تأمین کند:

۱. انهدام نیرو‌های دشمن برای کاهش توان نظامی او

۲. دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن برای برداشت نیرو (آزاد شدن نیرو‌های خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)

۳. خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن

۴. خارج کردن جاده اندیمشک _ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن

۵. آزادسازی مناطق مهمی، چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک _ دهلران و…

۶. تصرف جاده‌های نفتی منطقه ابوغریب

این عملیات ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوم فروردین ۱۳۶۱ با رمز مقدس «یا زهرا (س)» با چهار قرارگاه مشترک فتح، فجر، نصر و قدس آغاز و در سه مرحله انجام شد. پس از هشت روز درگیری، نیرو‌های خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ دشمن را تا رودخانه دویرج و تیه‌های ۱۸۲ در جنوب برقازه عقب راندند.

در این عملیات ۲۵ هزار تن از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی و ۱۷ هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ قبضه توپ به غنیمت نیرو‌های خودی درآمدند و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شده و ۱۸ فروند هواپیمای دشمن هم سرنگون شدند.

نوشته زیر بخشی از خاطرات علی مسرتی یکی از بچه‌های مسجد جزایری اهواز و همرزمان او از عملیات فتح‌المبین از کتاب «دِین» خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز به کوشش «علی مسرتی» است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.

متن زیر روایت «صادق آهنگران» مداح اهل بیت (ع) از نحوه شهادت شهید «سعید درفشان» است:

«…شب عملیات فتح‌المبین رو به روی سنگر فرماندهی با یکی از دوستانم به نام «سعید درفشان» صحبت می‌کردم. سعید یک فشنگ در دستش بود و موقع حرف زدن با آن بازی می‎کرد. داشتیم در مورد رفقایی که شهید شدند صحبت می‌کردیم. سعید ناگهان ساکت شد و رو به من کرد و گفت: «اگر این فشنگ به موضع سجده، به پیشانی آدم برخورد کند، این سعادت خیلی به آدم مزه می‌دهد.»

صبح فردا به من خبر دادند که سعید شهید شده است. به سردخانه شوش رفتم. پیکر سعید روی تخت بود. دیدم تنها یک زخم دارد؛ آن هم وسط پیشانی‌اش. شب آرزو کرد و صبح به وصال رسید…»

منابع

۱. کتاب جنگ؛ بازیابی ثبات/ محمد درودیان

۲. کتاب دِین، خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز/ علی مسرتی

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برآورده شدن آرزوی شاعرانه شهید «سعید درفشان» در عملیات بیت‌المقدس بیشتر بخوانید »

نوروز. ۳/ حکایت گروهی از بعثیان عراقی که تسلیم ایرانیان شدند// ناقص/

ماجرای نظامیان بعثی که خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریق‌القدس، تنها دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحث‌های فراوانی شد و سرانجام منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد.

منطقه عمومی عملیات فتح‌المبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعب‌العبور «تیشه‌کن»، «دالپری»، «چاه نفت و تپه سیپتون» از جنوب به ارتفاعات بلند «میشداغ» تپه‌های رملی و چزابه (شیب) از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بین‌المللی در شمال و جنوب فکه محدود می‌شد.

جاده‌های آسفالته دزفول به دهلران، عین‌خوش به چم‌سری، امامزاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغریب و پل‌های احداث شده روی رودخانه‌های «چیخواب» و «دویرج» از مهم‌ترین راه‌های مواصلاتی منطقه هستند.

موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیرو‌های خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.

عملیات فتح‌المبین از نظر نظامی می‌توانست چنین اهدافی را تأمین کند:

۱. انهدام نیرو‌های دشمن برای کاهش توان نظامی او

۲. دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن برای برداشت نیرو (آزاد شدن نیرو‌های خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)

۳. خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن

۴. خارج کردن جاده اندیمشک _ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن

۵. آزادسازی مناطق مهمی، چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک _ دهلران و…

۶. تصرف جاده‌های نفتی منطقه ابوغریب

عملیات ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوم فروردین ۱۳۶۱ با رمز مقدس «یا زهرا (س)» با چهار قرارگاه مشترک فتح، فجر، نصر و قدس آغاز شد. این عملیات در سه مرحله انجام شد. پس از هشت روز درگیری، نیرو‌های خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ دشمن را تا رودخانه دویرج و تپه‌های ۱۸۲ در جنوب برقازه عقب راندند.

در این عملیات ۲۵ هزار تن از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی شدند و ۱۷ هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ قبضه توپ به غنیمت نیرو‌های خودی درآمدند و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شدند. در این عملیات ۱۸ فروند هواپیمای دشمن هم سرنگون شد.

نوشته زیر بخشی از خاطرات علی مسرتی یکی از بچه‌های مسجد جزایری اهواز و همرزمان او از عملیات فتح‌المبین از کتاب «دِین» خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز به کوشش علی مسرتی است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرد.

متن زیر خاطره برادر سوداگر از تسلیم شدن گروهی از نیرو‌های رژیم بعث عراق در عملیات فتح‌المبین است.

«…. برادر سوداگر نقل می‌کند:

زمانی که گروه «چهل شاهد» (گروهی که متشکل از ۴۰ بسیجی عکاس و فیلم‎بردار اهل اهواز که لحظات غم و شادی دفاع مقدس را ثبت تصویری می‌کردند.) تشکیل شد، اوایل دو گروه ۲۰ نفره شدیم که مسئولیت یکی از این گروه‌ها را من به عهده داشتم و «رضا عباباف» و «محمدعلی کمری» از اعضای گروه ما بودند.

در عملیات فتح‌المبین ۱۰ نفر در قالب پنج گروه دو نفره فیلم‌برداری با یک خودرو وانت لندکروز به لشکر محمد رسول‌الله (ص) رفتیم. آن چهار گروه را در گردان‌های مختلف پیاده کردیم و من به همراه «سعید جولایی» با وانت به گردان عمار رفتم.

یک پیرمرد بسیجی پرانرژی به عنوان راننده و راهنما از گردان با ما آمد و به طرف خط مقدم یعنی رادار ۴ و ۵ حرکت کردیم. ایام نوروز بود بود و زمین‌های تپه‌ای آن منطقه بسیار سرسبز و خرم شده بود.

داشتیم از لابه‌لای تپه‌ها به جلو می‌رفتیم که وارد یک دشت باز شدیم و با یک لشکر از تانک و نفربر‌های دشمن که در آن مستقر شده بود، مواجه شدیم.

من و «سعید جولایی» از این مواجهه ناگهانی جا خوردیم و سست و شدیم، اما آن پیرمرد اصلاً توجه نداشت و با سرعت جلو می‌رفت و با صدای بلند می‌گفت: «ای لشکر صاحب‌‎زمان (عج)، آماده باش آماده باش» چند نفر از نیرو‌های خودی پیاده در حال رفتن بودند که به آن‌ها هم می‌گفت: بپرید بالا.

یک نفربر عراقی به طرف مسیر راه ما آمد و جلوی ما را سد کرد. من آهسته به هم‌گروه خود گفتم: «سعید، تمام شد، اسیر شدیم.» متوقف شدیم.

یک افسر بلندپایه عراقی از نفربر پیاده شد و به طرف ما آمد. من درب را باز کردم که پیاده شویم که آن افسر من را هل داد و کنارم نشست. من متعجب بودم که منظور او از این کار چیست که از جیب خود یک قرآن کوچک بیرون آورد و گفت: «أنا مسلم»

تازه متوجه شدیم که او و نیروهایش قصد تسلیم شدن دارند. من با مختصر عربی که می‌دانستم، به او گفتم: «لاتخف، أنت فی امان‌الاسلام»

به او فهماندیم که با لشکرش پشت سر ما بیاید. ما به سرعت به طرف نیرو‌های خودمان راه افتادیم و آن‌ها هم به شکل منظم و ستونی به دنبال ما آمدند. از چند تپه که گذشتیم به نیرو‌های خودمان رسیدیم.

حسن باقری آنجا ایستاده بود. من پیاده شدم و موضوع را برای او توضیح دادم و او به نیرو‌هایی که همراهش بودند دستوراتی داد. لحظاتی بعد آن لشکر با تمام نفربر‌ها و تجهیزاتشان رسیدند و تسلیم شدند…»

منابع

۱. کتاب جنگ؛ بازیابی ثبات/ محمد درودیان

۲. کتاب دِین، خاطرات بچه‌های مسجد جزایری اهواز/ علی مسرتی

انتهای پیام/ ۱۱۸

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای نظامیان بعثی که خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند بیشتر بخوانید »

جیمز باندهای ایرانی در خدمت صدام

جیمز باندهای ایرانی در خدمت صدام



رجوی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اجرای عملیات شاید کمی شبیه به سریال‌های تخیلی جیمز باند باشد، اما اینجا مسعود رجوی به‌عنوان شخصیت داستانی ۰۰۷، تلاش ویژه‌ای برای اقناع صدام انجام داد و مخالفت‌های سرلشگر فاضل البراک تکریتی رئیس سرویس اطلاعاتی صدام، افاقه نکرد. چون مسعود به صدام قول اطمینان داد که سازمانش ظرف چند ساعت وارد همدان در ۲۵۰ کیلومتری مرز خواهد شد![۱] البته پذیرش چنین فرضیه‌ای از طرف صدام خیلی هم بعید نبود، چون همین حدود ۸ سال قبل‌تر از این ماجرا بود که خودش نیز از سمت خوزستان تصمیم داشت که به تهران بیاید، اما اندکی بعد از کرده خود پشیمان شد!

شرح عملیاتی که به‌صورت ویژه برای سرنگونی نظام ایران و همچنین نجات صدام از شکست در جنگ طراحی شد و قرار بود در طی ۳۳ ساعت اجرا شود، بدین‌صورت بود که در مرحله اول فرمانده جهانگیر پس از عبور از مرز خسروی در ساعت ۴ بعدازظهر سوم مرداد شهرهای قصر شیرین، کرند و اسلام‌آباد غرب را با سه تیپ فتح نمایند. در مرحله دوم ابراهیم ذاکری با ۵ تیپ کرمانشاه را تصرف کنند و از بالگردهای پایگاه هوانیروز کرمانشاه برای حمله به تهران استفاده نماید (به همین علت ارتش عراق در پشتیبانی اولیه از منافقین برای نفوذ به داخل خاک ایران، این پایگاه را موردحمله هوایی قرار نداد). محمود مهدوی نیز فرمانده محور سوم و در مرحله سوم با دو تیپ تحت امر خود، می‌بایست پایگاه شهید نوژه را تصرف کند و فرمانده محور چهارم در مرحله چهارم خود را با دو تیپ به قزوین برساند. درنهایت در مرحله پنجم محمود عطایی در تهران می‌بایست بیت امام خمینی (ره) در جماران و نیز صداوسیما را به تصرف درآورد![۲]

پیرامون این عملیات شگفت‌انگیز و البته تخیلی یک سخنگوی نظامی سازمان منافقین در مورد اهداف سازمان اعلام کرد: استراتژی مجاهدین، وارد آوردن هرچه بیشتر تلفات به نیروهای ایران و باز کردن راه برای یک انقلاب عمومی ضد [امام] خمینی است.[۳]

شاید مهم‌ترین اشتباه منافقین خطای محاسباتی آن‌ها از مردم ایران باشد. به‌طوری‌که آن‌ها اگرچه حمایت کامل نیروهای بعثی عراق را چه در زمینه تأمین تجهیزات و چه در اجرای عملیات به همراه خود داشتند، انتظار آن‌ها این بود که پس از ورود به ایران، عموم مردم از آن‌ها حمایت کنند. به‌طوری‌که رادیو منافقین خطاب به مردم باختران اعلام کرد نیروهای سازمان در حال پیشروی به سمت شهر کرمانشاه هستند و از مردم این شهر خواست، به نیروهای آن‌ها بپیوندند.[۴] البته بسیج عمومی مردم به سمت نیروهای منافقین شتافتند، اما رودرروی آن‌ها و برای تسویه جنایت‌های گذشته منافقین و هم‌پیمان استراتژیکشان، یعنی صدام!

قیام منافقین برای کشتار مردم ایران

مسئله پذیرش قطعنامه توسط ایران مانند سایر تصورات تخیلی منافقین از وضعیت داخلی ایران، یکی از عوامل مهم برای اجرای این عملیات بود. زیرا آن‌ها این اقدام جمهوری اسلامی را تصمیمی بر اساس ضعف پنداشته بودند که با یک ضربه نظامی از بین می‌رفت!

شاید علاوه بر چنین موردی، مسئله به خوی جنایت‌کارانه این سازمان مربوط باشد. به‌طوری‌که پس از کشتار و ترور گسترده مردم ایران و فرار به فرانسه، حضور در این کشور را برای ادامه جنایات خود علیه مردم ایران مناسب نمی‌دانستند و با ورود به عراق و همکاری صدام که ۸ سال شهرها، روستاها، زنان، مردان و کودکان این سرزمین را با عملیات‌های زمینی، هوایی، موشکی و شیمیایی به خاک خون کشیده بود، هم‌پیمان شدند تا تکمیل کنند آنچه را که صدام نتوانسته بود!

این همکاری تنگاتنگ مسعود با حزب بعث عراق برای کشتار مردم ایران، شامل خدمات گسترده صدام به منافقین می‌شود. به‌طوری‌که در عملیات ورود منافقین به کرمانشاه، دولت عراق ۱۲۰ تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۹۰ قبضه خمپاره‌انداز ۸۰ م‌م، ۳۰ قبضه توپ ۱۲۲ م‌م، ۱۵۰ قبضه خمپاره ۴۰۰ م‌م، هزار قبضه تیربار کلاشینکف، ۳۰ قبضه توپ ۱۰۶ م‌م و ۱۰۰۰ دستگاه کامیون و خودرو در اختیارشان قرار داده بود.[۵] همچنین علاوه بر کمک تجهیزاتی، عملیات با حمایت کامل حملات ارتش عراق همراه بود و به‌موازات پیشروی نیروهای منافقین به سمت شهر کرند، نیروهای عراقی نیز ضمن اجرای آتش پشتیبانی از جنوب گردنه «پاطاق» از نزدیکی سرپل ذهاب پیشروی کردند و تانک‌های عراقی با آرم منافقین، اسلام‌آباد را تصرف کردند.[۶]

بلافاصله پس از اطلاع مردم از هجوم منافقین؛ نیروهای مردمی به همراه یگان‌های سپاه، راه را بر منافقین بستند و از روبه‌رو و پهلو به آن‌ها حمله شد و سازمان نظامی آنان متلاشی شد. نیروهای این سازمان با آشکار شدن ناتوانی و برملا شدن آثار توهمات خود، با برجای گذاشتن تلفات و اسیرهای بسیار، مجدداً به داخل خاک عراق فرار نمودند.[۷]

درنتیجه منافقینی که قرار بود ۳۳ ساعته به تهران برسند و براندازی کنند، پس از چند روز و با واکنش نیروهای مردمی سپاه و ارتش، حدود ۳۰ درصد از منافقین،[۸] یعنی ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر به هلاکت رسیدند و ۱۰۰۰ نفر زخمی مجبور به عقب‌نشینی شدند و تا هم‌اکنون در پستوهای ورق‌های چرکین تاریخ پرسه می‌زنند.

*مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

[۱] – تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق ج ۲، حسین علایی، نشر مرزبوم، تهران ۱۳۹۵، ص ۴۶۶.

[۲] – تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق ج ۲، ص ۴۶۹

[۳] – سیری در جنگ ایران و عراق ج ۵(پایان جنگ)، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چ ۱، تهران ۱۳۸۷، ص ۱۹۴.

[۴] – سیری در جنگ ایران و عراق ج ۵(پایان جنگ)، ص ۱۸۶.

[۵] – سیری در جنگ ایران و عراق ج ۵(پایان جنگ)، ص ۱۸۵.

[۶] – سیری در جنگ ایران و عراق ج ۵(پایان جنگ)، ص ۱۸۵.

[۷] – سیری در جنگ ایران و عراق ج ۶(آغاز تا پایان)، محمد درودیان، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چ ۲۱، تهران ۱۳۹۴، ص ۱۹۴.

[۸] – تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق ج ۲، ص ۴۷۶.



منبع خبر

جیمز باندهای ایرانی در خدمت صدام بیشتر بخوانید »