محمد رضا خاتمی

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!



در فتنه سال ۸۸ اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که برای بازگشت دوباره به حاکمیت باید به سیم آخر زده و فضا را در دست گرفت! اما بازهم مانند ماجرای تحصن در مجلس ششم در محاسبات آخر دچار اشتباه شدند.

سرویس سیاست مشرق- میانه‌های اسفند سال ۱۳۷۸ محمدرضا خاتمی سرمست از پیروزی در انتخابات مجلس ششم یک کنفرانس خبری برگزار می‌کند. در این نشست یکی از خبرنگاران از دبیر کل مشارکت می‌پرسد، برنامه شما برای چهار سال آینده در پارلمان چیست؟ خاتمی پاسخ می‌دهد که باید زیرساخت‌های سیاسی ایران را تغییر بدهیم، زمان خانه‌تکانی است. برادر رئیس‌جمهور اصلاحات ادامه می‌دهد که ما برای اصلاحات در ایران نیاز به آرامش سیاسی در قدرت داریم.

پس‌ازاین گفتگوی خبری، روزنامه کیهان با استقبال از طرح «فضای آرام سیاسی در کشور» در یادداشتی می‌نویسد که اصلاحات باید بتواند حرف بزند و در حاکمیت مشارکت داشته باشند. این سرمقاله در تاریخ معاصر انقلاب بسیار مهم است، زیرا در آن با لحنی دلسوزانه به دولت اصلاحات در عواقب رادیکالیسم هشدار داده و چپ را بخشی از نظام خوانده بود. تا پیش از انتخابات هواداران دوم خرداد در شهر شایعه کرده بودند که دولت خاتمی مستعجل است و برخی اجازه نمی‌دهند اصلاح‌طلبان سوار دولت شوند!

آن سرمقاله توطئه روانی چپ‌ها را خنثی کرد. البته رقیب اصلاحات (جناح راست) پیش‌ازاین نیز نشان داده بود که انتخابات را بخشی از مؤلفه‌های قدرت در کشور دانسته و حاضر است حتی در صورت شکست نیز به رقیب تبریک گفته و به حیاط خانه خود برود.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

اما تئوری «آرامش سیاسی» از سوی اصلاح‌طلبان عمر زیادی ندارد! یک هفته پس از سخنرانی محمدرضا خاتمی در خیابان سمیه، چند محله بالاتر و در حسینیه ارشاد سعید حجاریان یکی از مشاوران دولت، مغرور از پیروزی در انتخابات مجلس، طی یک سخنرانی تند و عصبی اعلام می‌کند که ورق‌ بازی در حاکمیت در دست جبهه دوم خرداد است.

حجاریان با اشاره به جناح رقیبش گفته بود که برای اصلاحات واقعی در کشور باید مخالفان خاتمی را جارو کرده و برای همیشه از قدرت بیرون کنیم!

ماجرای عجیبی بود؛ درحالی‌که همه کشور خود را آماده کمک به اصلاح‌طلبان برای اداره دولت کرده بود؛ رادیکال‌های محفل خاتمی پنجه به‌ صورت نظام کشیده و با توسل به تاکتیک تولید هر ۹ روز یک بحران به میدان آمده بودند. از هنجارشکنی‌های روزانه روزنامه‌های زنجیره‌ای تا غائله کوی دانشگاه، ماجرای تاج‌زاده در خرم‌آباد، پروژه نوار سازان؛ قتل‌های زنجیره‌ای تا بیانیه یک‌میلیون امضا برای رفراندوم قانون اساسی و تحصن در مجلس برای رویارویی نهایی با حاکمیت بخشی از دست‌پخت اصلاحات در آن سال‌ها بود. بعدها ماشاالله شمس‌الواعظین سردبیر چند روزنامه تندرو اصلاح‌طلب در شرح آن روزها نوشت: ما سوار پیکان بودیم، اما می‌خواستیم مثل بنز حرکت کنیم، برای همین در اولین پیچ دچار انحراف شده و اصلاحات به ته دره رفت.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

تقی رحمانی یکی از مهم‌ترین تئوریسین‌های گروهک ملی و مذهبی نیز دراین‌باره در جزوه جامعه مدنی نوشته است: متأسفم برای خودمان! من و مهندس (عزت‌الله سحابی) سوار اتوبوس شده و ۵۰ شهر را برای تبلیغ خاتمی رفتیم؛ اما آورده اجتماعی اصلاحات درنهایت هیچ بود. عضو سابق گروهک تروریستی موحدین و حامی خاتمی در انتخابات سال ۷۶ در ادامه نوشته است: اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که با تندروی می‌توانند مردم را به سمت خودشان جذب کنند، آن‌ها گمان می‌کردند که پس از استعفا در مجلس و تحصن مردم دسته‌دسته به میدان بهارستان آمده و بهزاد نبوی و محسن آرمین را روی شانه گرفته و در شهر می‌چرخانند، اما زهی خیال باطل حتی یک نفر نیز به استقبال آن‌ها نرفته و دوم خردادی‌ها مجبور شدند عقب‌نشینی سیاسی کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

محمدرضا تاجیک رئیس مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری در شرح آن روزها گفت: همواره به این موضوع فکر می‌کنم که چه اتفاقی برای ما افتاده که ما حتی امکان خلق یک مفهوم و نظریه را از دست دادیم و فقط مصادره کردیم و به قول اسمیت، به آپولوژیست تبدیل شدیم! دیگران [مفهوم] خلق می‌کنند و می‌گوییم مال ما بوده است. [۱]

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

آشوب سازی تاج‌زاده در غائله خرم آباد

دوباره برمی‌خیزم!

بعد از انتخابات سال ۸۴ و شکست سخت دو حزب منحله مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب)، ابراهیم یزدی دبیر کل گروهک نهضت آزادی و عزت سحابی رئیس شورای ملی مذهبی‌ها به دعوت دفتر دانشجویان تندرو دفتر تحکیم وحدت(ظیف علامه) به یک جلسه هم‌اندیشی میان اصلاح‌طلبان دعوت می‌شوند تا برای آن‌ها تئوری داده و راه چاره‌ای پیدا کنند. یزدی در آن گفتگوی چالشی و طولانی رو به اعضای حاضر در نشست می‌گوید: اصلاحات دو راه‌حل دارد، یا باید اسلحه به دست گرفته و مبارزه مسلحانه کند؛ یا آنکه خودش را پالایش کرده و دوباره به قدرت بازگردد. یزدی در آن جلسه توصیه‌ای مهم به سران اصلاحات کرده و می‌گوید: همیشه قرار نیست ژنرال‌های اصلاحات در حاکمیت باشند، اجازه بدهید اصلاحات ریشه دوانده و در بروکراسی کشور رشد کند!

عزت‌الله سحابی نیز پس از یزدی پشت تریبون آمده و می‌گوید: در دوره خاتمی فکر می‌کردیم راه اصلاحات کوتاه است و می‌توان خیلی ساده همه‌چیز را روی انگشتمان بچرخانیم، حالا به این نتیجه رسیده‌ام که صبر استراتژیک دشوار و از گلوله خوردن نیز دردآورتر است.

احتمالاً آن روزها و در آن جلسه مهم کسی معنای سخنان یزدی و سحابی را به‌خوبی متوجه نمی‌شود، زیرا ۴ سال پس‌ازآن اصلاح‌طلبان باهدف کسب قدرت قمار بزرگی را شروع کرده و با رمز دروغین تقلب در انتخابات، ۸ ماه جنگ خیابانی را به‌نظام تحمیل می‌کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

در فتنه سال ۸۸ اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند که برای بازگشت دوباره به حاکمیت باید به سیم آخر زده و فضا را در دست گرفت! اما بازهم مانند ماجرای تحصن در مجلس ششم در محاسبات آخر دچار اشتباه شده و در ۹ دی از مردم سیلی سخت خوردند؛ آن ضربه چنان شدید بود که سال ۹۲ تنها با تمسک به یک رحم اجاره‌ای توانستند در حاشیه حاکمیت برای خود سنگر سازی کنند. درحالی‌که قرار بود چپ‌های ستادی (سوسیال‌دموکرات‌های ایرانی) با تمسک به تئوری‌های ایوان ایلیچ (تئوریسین اتریشی و مبتکر ایده جامعه مدنی و براندازی) و با هدایت گروهک نهضت آزادی دوباره از خاکستر خود برخاسته و حاکمیت را یکدست کنند. اما چنان در چرخ‌دنده‌های کارنامه نئولیبرال های دولت روحانی له شدند که نامزد اختصاصی آن‌ها در انتخابات سال ۹۸ حتی نتوانست ۲ میلیون رأی آورد.

بعدها سرمقاله نویس روزنامه صبح امروز در یادداشتی در یک کانال تلگرامی نوشت که اصلاحات ته‌مانده اعتبار خود را ازدست‌داده و یک‌دهم رأی خود در سال ۷۶ را نیز به دست نیاورد! سعید حجاریان نیز با اعلام خبر مرگ اصلاحات و حمله به حزب کارگزاران اعلام کرد که اصلاحات پای صندوق رأی مرده است.

اصلاحات سخت یا اصلاحات ساختاری؟

اما عبور از صندوق رأی و مشارکت سیاسی در بطن انتخابات چه معنایی داشت؟ ضعف راهبردی و ادراکی از سوی اصلاح‌طلبان باعث شد آن‌ها مسیری جدید بانام «اصلاحات ساختاری» را آزمایش کنند.

مصطفی تاج‌زاده در تعریف اصلاحات ساختاری از توصیفاتی سخن می‌گوید که نشانه‌هایی از همان پروژه نرمالیزاسیون یا برجام ۳ و ۴ دارد! در این مدل سیاسی باید قدرت توسط چپ‌ها پالایش‌شده و قانون اساسی تغییرات محتوای کرده و خطوط قرمزی چون اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه حذف شود.

 تقی رحمانی در شرح اصلاحات ساختاری در جزوه جامعه مدنی می‌نویسد: باید ایران را واتیکانیزه کرد،  مدل ما چیزی است که در آن نظامی‌ها و روحانیت و بازار سنتی باید از صحنه کشور کامل حذف‌شده و یک جمهوری جدید شکل بگیرد.

سعید حجاریان نیز در شرح این مدل از اصلاح‌طلبی در وب‌سایت مشق نو نوشته است که باید برای اصلاحات ساختاری کادر حرفه‌ای ایجاد کرده و خاکستری‌ها را به‌مرور جذب کرد. حجاریان ادامه داده است که خاکستری‌ها توان مقاومت در برابر فشار اصلاحات ساختاری را نداشته و باید چپ ستادی راه چون سپری ضربه‌گیر عمل کرده تا راه برای جذب قشر خاکستری‌ها باز شود. [۲]

تعریف چپ ستادی رادیکال از اصلاحات  بیش از آنکه نمایشی از یک اقدام رفورمیستی باشد نشانه‌هایی از یک مسیر برای تغییرات سخت دارد. شاید لازم باشد دوباره سخنان ابراهیم یزدی در جلسه با دانشجویان تحکیم وحدتی را بازخوانی کنیم، آن روز دبیر کل گروهکی به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود که یا برای صندوق رأی بجنگید، یا آنکه با اسلحه راه منافقین در دهه شصت را بروید!

تجربه می‌گوید تیپولوژی اصلاحات آن‌قدر پتانسیل ندارد که شورش‌های گنگ و کور خیابانی (چون سال ۷۸، ۸۸، ۹۶ و سال ۹۸) را پیش ببرد. چپ رادیکال در آخرین آوردگاه خیابانی در سه روز ماجراجویی داعشی در سال ۹۸ در چند شهر نشان داد تنها می‌تواند روی موج حوادث سُر بخورد؛ اما برای آنکه به تعبیر علوی تبار بتواند اصلاحات را روی دریای خون شناور کند و یا به توصیف سعید حجاریان بتواند بالای شهری‌ها را به پایین‌شهری‌ها وصل کند باید راه طولانی‌تری را طی کند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

به‌طور حتم عباراتی سانتی مانتال چون اصلاحات ساختاری نمی‌تواند بار این حجم از تحولات سیاسی و امنیتی را بکشد. ازاین‌رو باید اصلاحات ساختاری را مقدمه اصلاحات سخت دانست. اصلاحات سخت مجموعه کنش‌هایی پراکتیکی و سیاسی است که در آن جنگ شهری، نافرمانی مدنی، عبور از قانون اساسی و درنهایت انقلاب خونین (مدل روسی) را در خود تعریف می‌کند.

البته اصلاح‌طلبان بدقلق و تندخو برای اجرای اصلاحات سخت با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؛ برخی چون تاج‌زاده، حجاریان و علوی تبار به رویارویی زودتر با حاکمیت باور داشته و به شیوه چریک‌های فدایی خلق جنگ مستقیم را تنها راه پیش رو می‌دانند.

برخی چون محمدرضا تاجیک اصلاحات تئوریک را در این مسیر پیشنهاد داده و خودسازی را ارجح بر برون سازی می‌دانند (مدلی که باعث رویارویی مصطفی شعاعیان با حمید اشرف در سازمان چریک‌های فدایی در قبل از انقلاب شد) و گروه سوم راه‌حل دبیر کل نهضت آزادی را توصیه کرده که راه سوم قابل‌تأمل است!

بهزاد نبوی چریک پیر اصلاحات در آخرین گفتگوی خود مدلی را برای اصلاحات ترسیم کرده که جای بحث دارد.

بهزاد نبوی می‌گوید که اصلاحات ساختاری همان اصلاحات جامعه‌محور است، اما این اصلاحات به معنای قهر و عبور از صندوق رأی نیست. نبوی توضیح می‌دهد که باید هر طور که شده پایی در قدرت داشت و با کمک خاکستری‌ها مسیر اصلاحات سخت را باز کرد. [۳] برخلاف سعید حجاریان که معتقد به نیروی پیشرو برای باز کردن مسیر اصلاحات سخت داشته و به تعبیری رو بازی می‌کند، نبوی خط نفوذ در قدرت را انتخاب کرده و آن را ترویج می‌کند. همین اختلاف‌نظر باعث شده است که باوجود انتخاب مجدد نبوی به‌عنوان رئیس جبهه اصلاحات برخی چریک پیر را متهم به ترویج کهن‌سالی و خشکیده شدن اصلاحات کنند.

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

باوجود مخالفت‌های اساسی در رهبری بهزاد نبوی میان اصلاح‌طلبان مسیری که او ترسیم می‌کند؛ همان چیزی است که ابراهیم یزدی به اصلاح‌طلبان توصیه کرده بود. شاید بهتر باشد دوباره به ابتدای این نوشتار بازگشته و سخنان دبیر کل گروهک نهضت آزادی را بازخوانی و ترجمه کنیم. ورود اصلاح‌طلبان به بروکراسی همان نفوذ خاکستری‌ها به قدرت است. نفوذ خاکستری‌ها به درون دولت را حداقل بهزاد نبوی بهتر از همه اصلاح‌طلبان درک می‌کند. کسانی که با سرنوشت کشمیری و کلاهی آشنایی دارند خوب می‌دانند که معنای سخن یزدی و نبوی با فاصله ۱۶ ساله چیست!

 چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران!

البته برخی اصلاح‌طلبان می‌گویند که از لیست امید در مجلس دهم عبرت گرفته و حاضر به قمار با خاکستری‌ها نیستند، اما کسانی که بازی‌های سیاسی را در محفل‌های زیرزمینی برای اصلاح‌طلبان جمع‌بندی می‌کنند، خوب می‌دانند که هیاهوی چپ‌های ستادی و هیجانی چون تاج‌زاده و عرب سرخی برای شورای تصمیم سازی جنگ‌های ایذایی پشیزی اعتبار اجرایی ندارد،   این روزها خط نفوذ در داخل در حال بازسازی است!


[۱] https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۴۰۰/۰۲/۰۸/۲۴۹۲۷۳۴

[۲] https://mashghenow.com/?p=۵۱۹۳

[۳] https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-۵۴۲۷۲۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چپ ستادی اصلاحات سخت را کلید زد/ عکس یادگاری چریک پیر با کشمیری در تهران! بیشتر بخوانید »

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»



عصبانیت جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این جریان از فسادستیزی وزیر کار اصلا عجیب نیست. چرا که این طیف همواره حامی فساد اقتصادی و مفسدان دانه درشت و مدیران نجومی بگیر بوده است.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** عصبانیت اصلاح طلبان از فسادستیزی وزیر کار

در روزهای گذشته «حجت الله عبدالملکی» وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفت و گویی تاکید کرد: «۱۲۰ پرونده فساد مدیران دولت قبل را به مراجع قضایی ارسال کردیم». این اظهارنظر و بیان جزییات برخی فسادها، عصبانیت رسانه های اصلاح طلب را در پی داشت.

در همین رابطه روزنامه سازندگی با انتشار کاریکاتور وزیر کار و القای تسویه حساب سیاسی در مطلبی با عنوان «پاکسازی دسته جمعی» نوشت: «اظهارات جدید حجت الله عبدالملکی درباره برکناری دست کم هزارنفر از کارکنان وزارت کار و امور اجتماعی یادآور دو تسویه حساب بزرگ در نظام اداری ایران در سال های ابتدای انقلاب است

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»

همچنین روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «نسل کشی مدیریتی» نوشت: «عبدالملکی به محض حضور در ساختمان خیابان آزادی، اقدام به تسویه گسترده مدیرانی کرد که توانسته بودند سوددهی شرکت‌های زیرمجموعه این وزارتخانه را از رشد حداکثر ۷درصدی به رشد بیش از ۳۵درصدی رهنمون سازند. این در حالی است که برخی مجموعه‌های اقتصادی این وزارت عریض و طویل حتی با رشد بیش از ۱۴۰درصدی نیز مواجه شده بود

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «تهدید اخراج بیش از نیمی از مدیران یک ساختار تخصصی و جایگزینی آنها با نیروهایی که به جز وابستگی‌های سیاسی و انتخاباتی، فاقد هرگونه تخصص لازم هستند، کشور را در بخش‌هایی چون، صندوق‌های بازنشستگی، بازار کسب‌وکار، کاهش سود شرکت‌های بزرگ اقتصادی، طی سال‌های آینده با مشکلات عدیده‌ای مواجه می‌کند که خروج از آن شاید به این سادگی‌ها ممکن نباشد».

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»

عصبانیت جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این جریان از فسادستیزی وزیر کار اصلا عجیب نیست. چرا که این طیف همواره حامی فساد اقتصادی و مفسدان دانه درشت و مدیران نجومی بگیر بوده است.

وزیر کار در روزهای گذشته گفته بود: «در مرحله اول بررسی ها، پرداختی‌ها در فیش‌ها بر اساس قواعد و چارچوب‌ها بود و حقوق نامتعارف نبود اما بررسی‌های بعدی نشان داد که بخش زیادی از پرداختی‌ها، از وجوهی خارج از فیش حقوقی و از طریق سکه و کارت هدیه بود. به عنوان مثال حقوق فردی ۲۰ میلیون تومان بود اما با کارت هدیه ۵۰ میلیون تومانی در ماه حدود ۷۰ میلیون تومان پول حقوق می‌گرفت».

عبدالملکی در بخش دیگری از اظهارات خود گفته بود: «مشخص شد که یکی از مجموعه‌ها درخواست حدود یک هزار و ۲۰۰ قطعه سکه را داده است که به سرعت با آن مجموعه برخورد کردیم و مدیر مربوطه تعویض شد و یک بازرسی قوی در مجموعه‌ها صورت گرفت».

وی تاکید کرد: «تنها در یک لیست از سوی نهاد امنیتی، حدود ۱۰۰ نفرکه جزو فعالان رسانه‌ای و توئیتری بودند در واحدهای اقتصادی و صنایع در سطح عضو هیات مدیره و مدیرعامل مشغول به کار بودند؛ همچنین انتصاب‌های مسئله‌دار حقوقی و فامیلی را داشتیم به عنوان مثال محکومان دستگاه قضایی و یا کارمند سازمان‌های خارجی و یا افرادی که وابسته به رجال سیاسی بودند را داشتیم».

** پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»

«سعید مدنی»  از اعضای گروهک موسوم به «ملی مذهبی» و از فعالین فتنه ۸۸ که تاکنون چندین بار بازداشت و محکوم شده است، در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «تردیدی وجود ندارد که یکی از مهم‌ترین دلایل نارضایتی از وضع موجود، فقر و نابرابری است. مطالعات متعدد این را نشان می‌دهد. البته ابعاد تبعیض در جامعه ایران بسیار گسترده است و احساس محرومیت نسبی ناشی از آن در اقشار مختلف به اشکال گوناگون دیده می‌شود. این محرومیت نسبی نشان‌دهنده شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب است و هرچه میزان شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب برای گروه‌های مختلف اجتماعی بیشتر شود، عمق نارضایتی بیشتر شده و به همان میزان اعتراضات دامنه گسترده‌ای پیدا می‌کند

 وی افزود: «نیروهای معتقد به رفرم، مشکلات و بحران‌ها را ساختاری نمی‌دانند، بلکه حاصل سوء‌مدیریت در درون ساختار موجود می‌دانند؛ بنابراین بر اساس تحلیلشان علت بحران‌های موجود سوء‌مدیریت است و تمام تلاششان را صرف تغییر این مدیریت با حفظ ساختار می‌کنند. اما در دو استراتژی انقلاب و گذار دموکراتیک، نیروهای حامی این دو دیدگاه، مشکلات و بحران‌ها را ساختاری می‌بینند. یعنی بدون تغییر قوانین اساسی، بدون تغییر رویه‌ها و مناسبات که به‌نوعی سه رکن ساختار است، خروج از بحران را امکان‌پذیر نمی‌دانند

این فعال فتنه ۸۸ در ادامه تصریح کرد: «در مجموع در گذار دموکراتیکنیروهای اجتماعی قدرتمندی شکل می‌گیرد، اعتراضات در قالب جنبش‌های اجتماعی گسترش می‌یابد، فشار بین‌المللی برای تغییر ایجاد می‌شود و در درون ساختار شکاف ایجاد می‌شود که با مخالفان چه باید کرد؟».

وی گفت: «در ادبیات برخی گروه‌های اصلاح‌طلب اشاره می‌شود که مشکلات موجود ساختاری است یا جمهوریت تضعیف شده و بعد که می‌گوییم خب، برای اصلاح ساختار یا تقویت جمهوری چه باید کرد، بلافاصله می‌گویند انتخابات. این استراتژی با آن تحلیل وضعیت موجود ناهمخوان است؛ چون زمانی که مشکلات را ساختاری می‌دانیم، در وهله اول باید از موضعی حرکت کنیم که بتواند به تغییر ساختار منجر شود

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»

افراطیون اصلاح طلب با انکار میراث دولت روحانی و سانسور اقدامات مثبت دولت رئیسی و با القای بن بست در اداره امور کشور و ادعای آینده سیاه و تاریک، در پی کلیدزدن آشوب های خیابانی هستند.

سعید مدنی پیش از در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «حکومت‌ها بخواهند یا نخواهند خیابان جزیی انکارناپذیر از اعتراض استشبکه‌ای شدن نه‌تنها مانع از خیابانی شدن نمی‌شود، بلکه تسهیل‌کننده حضور خیابانی استتصمیم با دولت‌هاست یا باید امکان حضور قانونمند خیابانی را فراهم کنند یا منتظر باشند تا خیابان‌ها اشغال شوندوقتی بحران سراسر ساختارهای موجود را فرا گرفته، وقتی فساد تا قله دماوند پیشروی کرده،   وقتی فقر و نابرابری رنج و فلاکت را دوچندان کرده و کاهش ارزش پول ملی فقرا را فقیرتر و پولدارها را پولدارتر کرده، وقتی بوی مشمئزکننده تبعیض و رانت سراسر یک جامعه را دچار نفرت کرده، پیش‌بینی آینده چندان دشوار نیست».

افراطیون اصلاح طلب بجای جبران خسارت هایی که حداقل در ۸ سال گذشته به کشور تحمیل کرده اند ژست شاکی به خود گرفته و جوانان و مردمی که از سیاست های همین طیف متحمل خسارت شده اند را به شورش و اشوب خیابانی تشویق می کنند.

آقازاده ها و دامادهای برخی مقامات اصلاح طلب اکنون به دلیل غارت اموال مردم، یا زندانی اند یا متواری. از سوی دیگر ژنرال های خودخوانده اصلاح طلب نیز خسارات عدیده ای به کشور وارد کرده اند. حالا همقطاران «آقازاده ها و ژنرال ها» بجای عذرخواهی و تلاش برای جبران خسارت، جوانان این مرز و بوم را به اغتشاش و اشوب تشویق می کنند!

در اینجا ۲ نکته وجود دارد، اولا اینکه ترمیم خرابی های ۸ ساله «دولتِ اصلاح طلبان» در ظرف چند ماه امکان پذیر نیست. ثانیا هیچگاه آشوب و اغتشاش و آتش زدن اموال عمومی و خصوصی منجر به بهبود اوضاع نشده است. بانیان وضع موجود بجای تشویق به آشوب، باید شهامت داشته باشند و قصور و تقصیرهای خود را بپذیرند و برای جبران خسارت ها تلاش کنند.

** تا سنگ های خود را با آمریکا وا نکنیم اتفاق خاصی نمی افتد

«قاسم محبعلی» فعال اصلاح طلب و دیپلمات سابق در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «تا وقتی که ایران و آمریکا نتوانند سنگ‌های خود را با یکدیگر وا بکنند بعید است که طرف دیگری بتواند این مسائل را حل و فصل کند… اروپا علی القاعده علاقه‌مند است که توافق انجام شود ولی توانایی‌های اروپا آنقدرها بالا نیست. به‌خصوص اینکه آنها درک می‌کنند که مشکل بین ایران و آمریکا است».

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی»

در روزهای گذشته «محمدرضا خاتمی» دبیر کل حزب منحله مشارکت گفته بود: «مشکل واقعی ما با آمریکا ایدئولوژی است نه برجام و هسته‌ای… واقعیت قصه چه از جانب ما و چه از جانب آمریکا چالش ایدئولوژی است و اگر فقط به برجام اتکا بکنیم باز چند سال دیگر همین مسائل تکرار می‌شود».

وی در ادامه تاکید کرده بود: «پس ما باید با همان دیدی که در برجام قبلی و فعلی توانستیم منافع کشور را حفظ کنیم در مورد چالش‌های دیگر هم باید همین‌طور عمل کنیم و اگر نتوانیم منافع کشور را حفظ کنیم وارد یک دور معیوبی می‌شویم که دو سال دیگر مجددا می‌گوییم برجام یک خیانت بود».

در دولت روحانی جریان اصلاح طلب با دفاع از برجام،  مدعی شدند که به واسطه توافق هسته ای تحریم ها به تاریخ پیوسته و فتح الفتوح عظیم اقتصادی رخ می دهد. این طیف در کنار برخی دولتمردان، با بی عملی در اجرای شروط ۲۸ گانه برجامی، توافقی نامتوازن و ناهمزمان و فاقد ضمانت اجرا را بر جای گذاشتند.

در روزهای گذشته یکی از فعالین رسانه ای با اشاره به خسارت های جریان اصلاح طلب به معیشت مردم در مطلبی نوشته بود: «برجام دومین خسارت اصلاح طلبان به کشور و ملت، پس از ارتکاب فتنه سال ۸۸ بود. به دنبال شکست فتنه نیز به گزارش مجاهدت از چندین باره سیاستمداران و رسانه‌های آمریکایی، برخی اطرافیان و نمایندگان سران فتنه سبز، از دولت اوباما خواستند تحریم‌ها را به شکل دفعتاً و شدید اعمال کند تا فلج کننده باشد، نه این مانند واکسن عمل کند و موجب مقاومت ایران شود

جریان اصلاح طلب مدعی است که ایران باید تا اطلاع ثانوی به صورت یکطرفه به آمریکا امتیاز داده و نسبت به دریافت امتیاز نیز هیچ توقع و چشم داشتی نداشته باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عصبانیت اصلاح‌طلبان از فسادستیزی وزیر کار/ پروژه بانیان وضع موجود برای کلیدزدن «آشوب خیابانی» بیشتر بخوانید »

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف - بایدن» به کار افتادند +تصاویر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر


سرویس سیاست مشرق- به نظر می رسد که جریان سیاسی غربگرا در داخل کشور، با معکوس‌شدن همه پیش بینی‌ها و ارزیابی‌هایی که از نتیجه انتخابات آمریکا داشتند (که ترامپ را برنده قطعی می دیدند)، فرصت را برای خود بسیار تنگ می‌بیند و می‌خواهد در فرصت باقی‌مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، روند اضمحلال خود را متوقف، خود را احیاء کند و پیروز بازی جا بزند.

از این رو، این روزها، اتاق‌های فکر، گعده‌ها، تاریکخانه‌های نظریه‌پردازی و محافل سیاست‌گذاری این جریان، روزهای بسیار شلوغ و متراکمی را برای تعیین شتابناک سرفصل‌های عملیات روانی و هماهنگی نیروها در رده‌های مختلف، از سر می گذرانند.

یک خروجی این روزهای شلوغ و متراکم کاری این محفل‌های پس پردهٔ جریان مورد نظر، این می‌شود که در یک روز (۱۹ آذر)، به ناگهان چهره‌های مختلف وابسته به این اردوگاه، که «ظاهرا» در طیف‌های مختلف فکری هم هستند، به میدان می‌آیند و سیلی از مصاحبه، یادداشت، توئیت، پست و … به راه می‌افتد که سرفصل‌های مشترکی دارند که در راس این سرفصل‌های مشترک، القاء عاجل بودن نیاز به «مذاکره با بایدن، تهدید تلویحی نظام نسبت به عواقب نپذیرفتن این مطالبه و در نهایت برجسته کردن «محمدجواد ظریف» به عنوان گزینه اصلی و چه بسا تنها گزینه نظام برای «مذاکره» با بایدن است!

برای نمونه، علی شکوری راد، دبیرکل حزب تندرو «اتحاد ملت»، در توئیتی نوشت:

” اگردکتر جواد ظریف همان‌طور که خود گفته در زمانی که نماینده ایران در سازمان ملل بوده است باجو بایدن که در آن زمان سناتور بوده ارتباط و دوستی داشته‌است اخلاقا باید اکنون به او تبریک بگوید و کسی هم نباید مانع او شود. او می‌تواند در پیام تبریک خود انتظارات جمهوری اسلامی را بیان کند. “

صادق زیباکلام، از لیبرالیست‌های مطرح وطنی، هم توئیت کرد:

“هنوز عرق بایدن خشک نشده که توپخانه آمریکاستیزی تندروها بغرش درآمده. شکست ترامپ هم باعث قوت قلبشان شده و سنگین تر دارن شلیک میکنند. سخنانشان هم همان مطالبی است که چهل سال است تکرار میکنند. لیبرالها، غربزدهها و سازشکاران بدنبال مذاکره هستند، اما انقلابیون همچنان بمقاومت ادامه میدهند. “

سیدمحمد صدر، دیپلمات پیشین نزدیک به لیدر اصلاحات و عضو مجمع تشخیص هم در مصاحبه‌ای در همین روز گفت:

“‌ مذاکره با آمریکا می‌تواند بر سر موضوعاتی فراتر از برجام انجام شود؛ همه چیز به بازگشت بایدن به برجام بستگی دارد… او گفته قصد پیوستن مجدد به این توافق را دارد. بدون FATF حتی پس از لغو تحریم‌ها و اجرای برجام هم مشکل خواهیم داشت. “

یا غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از نزدیکان خاندان هاشمی، در گفت‌وگو با جماران گفت::

“نارضایتی عمومی در شرایط فعلی جامعه، منجر به کاهش اقتدار اجتماعی می‌شود. پشتوانه هر نظام سیاسی، محبوبیت اجتماعی و اقتدار آن است و الان در این وضعیت گرانی که قیمت‌ها دو تا سه برابر شده و دلار ۳۰ هزار تومان را رد کرده است، به شدت این اعتبار اجتماعی در معرض تهدید قرار گرفته است.

اگر هدف اصول‌گرایان نیز این است که کشور آسیب بیشتری نبیند و بتوانیم از شرایط بحرانی فعلی عبور کنیم، بعید است که با مذاکره مخالفت کنند. من فکر نمی‌کنم نفعی در عدم مذاکره با آمریکا وجود داشته باشد. “

این‌ها تنها مشتی نمونه خروار، از مانور رسانه‌ای هماهنگ جریان غرب‌شیفته، فقط در یکی دو روز اخیر بوده است. اما در همین روز، یادداشتی به قلم یکی از وابستگان اردوگاه اصلاحات منتشر شد، که از باب هویت نویسنده، محل انتشار متن و اصطلاحا کدهای مهمی که در این یادداشت وجود دارد، بسیار قابل تامل است.

وبسایت و کانال تلگرامی «مشق نو» ، وابسته به طیفی از عناصر رادیکال جریان اصلاحات، با محوریت سعید حجاریان، یادداشتی از «ناصر سرمدی» با عنوان «انتخاب بایدن و فرصت‌ها» منتشر کرده است.

ناصر سرمدی‌پارسا که به «حمید سرمدی» هم شناخته می‌شد، هیچ‌گاه چهره دست‌به قلم و رسانه‌ای نبوده است و این شاید یکی از نادر نوشته‌هایی است که به قلم او منتشر شده است. او از نزدیکان سید محمد خاتمی بوده است که در سال ۷۶ نیز در ستاد وی فعالیت می‌کرد و در دولت اصلاحات نیز یکی از مناصب مهم امنیتی را بر عهده گرفت.

تنها عکس‌های موجود از آقای سرمدی(احتمالا مربوط به اوایل دهه ۸۰ و دوران سفارت در تاجیکستان) – او تا پیش از این، به هیچ عنوان بروز و ظهور رسانه‌ای نداشت

 این تنها مقاله یا یادداشت آقای سرمدی است که در فضای مجازی قابل دسترسی است و از تریبون همکاران پیشین خود چون حجاریان و محمدرضا تاجیک و نادر صدیقی، منتشر نموده است.

اما سرمدی پارسا در بخش آغازین یادداشت خود نوشت:

” طبعا ساده‌اندیشی است اگر تصور کنیم که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن مشکلات برجام و تحریم‌ها به‌راحتی برطرف خواهد شد. بلکه نظر به اصل ادعای بایدن در موضوع بازگشت به برجام و البته با توجه به تغییر شرایط قبلی امضای این توافق و افزایش ملاحظات اعضای اروپایی آن، میدان جدیدی پیش‌روی دیپلماسی کشور گشوده می‌شود تا قدرت چانه‌زنی و ظرفیت و توانایی طرفین به محک سنجش درآید. ضعف موضع ایران به‌واسطه تشدید تحریم‌ها، یکپارچگی اروپا با آمریکای بایدن، تغییر ملاحظات میدانی و برجسته‌تر شدن پرونده‌های مفتوح علیه ما مثل موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه، حقوق بشر و… این احتمال را قوت می‌بخشد که ۱+۵ جدید با آمریکا به سمت اصلاح برجام و بار کردن قیود و شروط جدید بر آن برود. “

در همین ابتدای یادداشت، این مسوول دوران اصلاحات، تکلیف را معلوم کرده که ایران به واسطه دلایل ذکر شده در موضع «ضعف» است و پیشاپیش خبر می دهد که در گفتگو برای «برجام جدید» از نوع «بایدنی»، مباحثی فراتر از بحث هسته‌ای مطرح خواهد شد که او از آن‌ها نام می برد.

او می گوید که موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه و حقوق بشر” پرونده‌های مفتوح علیه ماست و به زعم او (و همفکران) حالا که که ما در موضع «ضعف» هستیم، باید آماده مطرح شدن این مسایل روی میز مذاکره باشیم. وقتی سرمدی همصدا با سردمداران نظام سلطه، تحرکات «محور مقاومت» را، «مداخله در امور منطقه» می نامد، یعنی از همان بدو امر، موضع خود را روشن کرده است.

او سپس موضع خود را در مسایل داخلی را هم بلافاصله روشن می کند، و بلافاصله بعد از این که کد «دخالت در امور منطقه» را لا به لای حرفش می پیچد، پاراگراف بعدی را این‌گونه آغاز می کند:

جریان افراطی موسوم به دولت پنهان که غیر خود را نفوذی، عامل دشمن، فریب‌خورده و… می‌خواند آمریکای بایدن و احتمال زنده شدن برجام را سم مهلک برای حیات سیاسی خود تلقی کرده و با همه توان با آن مقابله خواهد کرد. خصوصاً در زمانی‌که با به بار نشستن هجمه سنگین ستادهای عملیات روانی و ارتش سایبری‌اش علیه دولت و اصلاح‌طلبان از یک طرف و بی‌کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی از طرف دیگر، زمینه را برای به‌دست گرفتن دولت آینده هموار می‌بیند و مجلس را با آن مشارکت تاریخی همراه خود دارد. لذا از هم اکنون اتاق‌های فکر تخریب و تقابل فعال شده و علیه احیای برجام بسیج خواهند شد.

به بیان ساده‌تر، بعد از این که نویسنده همدلی و همراستایی خود را با «آمریکای بایدن» ، با همان سه واژه «دخالت در امور منطقه‌ای» ، بروز می دهد، از «دولت پنهان» سخن می گوید که جبهه مقابل آمریکای بایدن و متحدان داخلی آن را روشن کند.

«دولت پنهان» کلیدواژه ابداع شده در «محفل امنیتی» جریان غربگراست که هسته طراح این جریان، به ویژه چهره‌های سابقا «امنیتی» حزب منحله مشارکت و سازمان منحله مجاهدین انقلاب عضو آن هستند. چهره‌های رادیکال رسانه‌ای این محفل همچون مصطفی تاجزاده و حجاریان و شکوری‌راد و… و. در دو سال اخیر (که سوءمدیریت دولت اعتدال عیان شده است) آن را به عنوان علت‌العلل همه مشکلات کشور علم کرده و بارها از آن استفاده کرده‌اند.

منظور از «دولت پنهان» در واقع اما همان «جریان انقلابی» است که تا امروز اجازه نداده نظام سلطه و همراهان و همفکران داخلی آن، ایران را در هاضمهٔ فراخ خود فرو ببرند و کشور را با سیاست‌ها و فشارهای خود به وادی فلاکت مطلق و حتی تجزیه بکشانند.

«دولت پنهان» مورد نظر این جریان همان است که تاکنون اجازه ترکتازی مطلق به تسلیم‌طلبان را نداده است. «دولت پنهان» همان ملات اصلی دیواری به اسم جمهوری اسلامی است که با وجود همه ضربات مهلک و ویرانگری که از بیرون و درون در این سه سال به آن وارد شد، اجازه فرو ریختن این دیوار را نداده است و طبیعی است که مقصود و هدف اصلی کینه‌توزی و غرض‌ورزی استحاله‌طلبان قرار گیرد.

سرمدی البته این قدر هوشمند است که با یک گزاره (“بی کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی”)، به نحوی ظریف فاصله «ظاهری» با دولت روحانی را حفظ کند، اما بلافاصله ضمیر ناخودآگاهش او را لو می دهد و مدعی حمله «ستادهای عملیات روانی» و «ارتش سایبری» آن دولت پنهان ادعایی به “دولت و اصلاح‌طلبان” می شود و ناخواسته، واقعیت درهم‌تنیدگی و جدایی ناپذیری مطلق دولت و اصلاحات را معترف می شود و آن‌ها را یک:کاسه می نماید. به هر حال این دولت، همان است که به گفتهٔ دوست و رفیق مشارکتی آقای سرمدی، یعنی محمدرضا خاتمی، اصلاح‌طلبان «تضمین» آن بودند.

 سرمدی پارسا، پاراگراف بعدی را با تهدیدی تلویحی همراه می سازد:

“موضوع انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به قهر مردم از صندوق رأی و ناامیدی از اصلاح امور از این مسیر و نیز رشد سرطانی فساد در ساختارهای کشور واجد اهمیت بسیار زیاد برای بقای جمهوریت نظام و تداوم حمایت مردمی از آن خواهد بود. مجموعه شرایط فعلی کشور که بدون شک می‌توان آن را «بحران تمام‌عیار» نامید، اوضاع را به‌سمت تقویت -احتمالی- شورش‌های شدیدتر از حوادث قبلی سوق می‌دهد و خطر فروپاشی را برجسته‌تر می‌کند. لذا چنانچه انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال آینده بر روال مشارکت حداقلی همانند انتخابات مجلس برگزار شود، موضوع عدم مشروعیت و شکاف دولت-ملت به اوج خواهد رسید و با توجه به شرایط عمومی کشور و ناامیدی مردم تهدیدات بزرگ امنیتی رخ خواهد داد. لذا کشور به یک تجدیدنظر در نحوه برگزاری انتخابات با هدف جلب اعتماد و مشارکت حداکثری و کسب اعتبار مجدد به‌طور محسوس نیازمند است.

گرچه این تهدید تلویحی سرمدی، مطلب تازه‌ای نیست و تنها تکرار حرف‌های مکرّر دوستان هم‌محفلی خود، دست‌کم از دی ماه ۹۶ به این سو است. رفقای آقای سرمدی چون حجاریان، علوی‌تبار، تاجیک و تاجزاده در سه سال گذشته، در هر یادداشتی، مصاحبه‌ای یا میزگردی، همین جنس تهدیدات را نسبت به نظام مطرح کردند که کوتاه و مختصر آن این بود “که اگر نظام کوتاه نیاید، شورش می شود! “.

اما این که چهرهٔ امنیتی سابق (که دست‌کم به لحاظ رده سازمانی از همه هم‌محفلی‌های خود ارشدتر بوده)، فردی کم‌حرف و دور از جار و جنجال رسانه‌ای و اصولا بدون سابقه‌ای از حضور رسانه‌ای، به ناگهان احساس وظیفه کرده و دست به قلم برده تا همان حرف‌های مکرر را در این «مقطع زمانی» بنویسد، برای اهل فن، اشارات و معانی خاص خود را دارد.  

با این حال، هدف اصلی این احساس وظیفه آقای سرمدی، در فراز دیگری از این یادداشت رخ می نماید، آن‌جا که به عنوان «راهکار پیشنهادی» پیش روی نظام می نویسد:

در طرف ایران از هم اکنون روی چهره‌ای که برچسب سیاسی نداشته باشد، از وجاهت و مقبولیت و نیز توانایی و کفایت نسبی برخوردار باشد، توانایی جلب اعتماد رهبری را برای کسب اطمینان از همراهی و هماهنگی ساخت قدرت داشته باشد، تمرکز نموده و با رفع تنگ‌نظری‌های شورای نگهبان انگیزه مشارکت مردمی و برگزاری انتخابات مقبول فراهم گردد. این پیشنهاد با مفروض و بدیهی دانستن اصل ضرورت پایان دادن به تخاصم دائمی با آمریکا ایراد شده است. مسئله‌ای که هزینه‌های بسیاری را به مردم کشور تحمیل کرده و بالاخره بایستی روزی تعیین تکلیف شود. از جمله افراد مناسب برای این منظور می‌توان آقای ظریف را نام برد. ایشان ضمن برخورداری از ظرفیت‌های مناسب، با رهبری هماهنگ بوده و حساسیت‌های جریان صاحب قدرت را تحریک نخواهد کرد… د. “

سرمدی، یادداشت نادر و بی‌سابقه خود را با تکرار تلویحی همان «تهدید» به پایان می برد:

 اما واقعیت میدان سیاسی کشور و تجربه گران‌بهای گذشته نشان داده است که تنها انتخاب واقعی مردم برای اداره بی‌دردسر کشور کافی نیست و درست یا غلط متغیرهای دیگر آشکار و پنهان بایستی مورد اعتنا باشند تا بلکه از این مسیر آسایش و رفاه مردم و توسعه کشور به‌طور نسبی محقق گردد و راه‌های دیگر نظیر شورش و تعیین تکلیف نظام از کف خیابان با هزینه‌های سنگین از سر کشور دور شود.

به نظر می‌رسد این نظر و پیشنهادات شبیه آن کما فی‌السابق مورد کمترین توجه توسط صاحبان قدرت قرار نخواهد گرفت لیکن از باب وظیفه و دلسوزی ناگزیر از تقریر آن شده‌ام تا چه تقدیر شود. “

به هر روی، به نظر می رسد که تکرار سناریوی سال ۹۲، ایجاد دوقطبی «مقاومت-معیشت» (این بار با بسترهای آماده‌تری که به لطف بی‌کفایتی و سوءمدیریت‌های عیان در کشور ایجاد شده) با چاشنی تهدید «شورش» و «اردوکشی خیابانی»، تنها سناریوی یک جریان خاص سیاسی برای بقای به هر قیمت در قدرت است.

قهرمان‌سازی از محمدجواد ظریف و نمایاندن او به عنوان تنها «گزینه» نظام، و تلاش همه‌جانبه برای واداشتن کشور به طی دوباره مسیری است که یک بار (با صرف هزینه‌های گزاف) از سال ۹۲ تا ۹۷ طی شد و محصول و خروجی آن پراید ۱۶۰ میلیونی، دلار ۳۲ تومانی، خانه میانگین متری ۲۵ میلیونی در تهران و…بوده است.

نمونه‌ای از تحرکات تبلیغاتی جریان‌های خاص: «تحریم‌ها به پایان می رسد/ظریف برگشت»

از همین روست که به ناگهان، چهره‌های معمولا پشت‌پردهٔ جریان خاص سیاسی احساس تکلیف کرده‌اند و، شاید به نمایندگی از «دوستان»، شخصا به میدان رسانه آمده‌اند تا به زعم خود، با نظام «اتمام حجت» کنند.



منبع خبر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر بیشتر بخوانید »