محمد عبدالهی

منطق دفاع از جمهوری اسلامی

منطق دفاع از جمهوری اسلامی



چند روز قبل دوستی سوال کرد که با وجود قیمت وحشتناک دلار و طلا، و گرانی تصاعدی، بعضی ها به بنده میگویند چگونه همچنان از جمهوری اسلامی دفاع میکنی؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد عبداللهی طی یادداشتی نوشت:

چند روز قبل دوستی سوال کرد که با وجود قیمت وحشتناک دلار و طلا، و گرانی تصاعدی، بعضی ها به بنده میگویند چگونه همچنان از جمهوری اسلامی دفاع میکنی؟ با این وضع اقتصادی زبانم در دفاع از انقلاب اسلامی الکن شده و واقعا نمیدانم چه در پاسخ بگویم؟

درست است. وضع اقتصادی کشور در مقطع فعلی، قابل دفاع نیست و اگر کسی ادعا کند کشور گل و بلبل است و مشکل نداریم، باید به عقل او شک کرد. امید داریم مسئولان اقتصادی هر چه زودتر برای بهبودی اوضاع چاره کنند و برای مهار گرانی دستی بیفشانند. اما چند نکته:

۱. نه جمهوری اسلامی و نه هیچ نظام دیگری، تنها در وضع اقتصادی خلاصه نمیشود که با تورم و گرانی و ناگوار شدن وضعیت اقتصادی، فاتحه اش را بخوانیم! دست از حمایتش بکشیم یا احیانا در جبهه مقابل آن بایستیم. درست در همین روزها که تورم ایران حدود ۵۰ درصد است، تورم ترکیه ۸۵ درصد را رد کرده، آرژانتین قهرمان جام جهانی، با تورم ۱۰۰ درصدی دست و پنجه نرم میکند. نرخ تورم حتی در امریکا که خود را ابرقدرت اقتصادی جهان میداند ۸.۵ درصد است که دو برابر سال قبل است. اما مردم در هیچیک از این کشورها، به فکر آشوبهای خیابانی، براندازی، یا دست کشیدن از نظام سیاسی خود نیستند، چرا که به خوبی میدانند «بی ثباتی» بدترین زهر برای اقتصاد است و نه تنها باعث بهبود اوضاع نمیشود بلکه وضعیت کشورشان را بدتر و بدتر میکند. نقش جنگ رسانه ای در این کشورها در مقایسه با ایران بی تاثیر نیست و حجم هولناک بمباران تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی، طعم تورم و احساس فلاکت و خشم جمعی را در جامعه ایران تلخ تر و زهرآگین تر میکند. و این خود سیکل گرانی را تشدید و تشدید میکند. حال آنکه آرامش روحی مردم یک کشور، امید به بهبود اوضاع، و کمک به مسئولین، میتواند کشورها را از زایمان سخت اقتصاد مستقل موفق بیرون آورد. چین که اینک کمترین تورم جهان را تجربه میکند، سی سال پیش یعنی درست در زمانی که مشغول درآمدن از پیله سختی ها و میوه دادن بذرهای کاشته شده و شکوفایی اقتصادی اش بود سالها در تورم ۳۰ درصدی قرار داشت و پس از «دوره گذار اقتصاد خود» به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شد.

دست کشیدن از نظام صرفا به دلیل اوضاع اقتصادی، حکایت زنی است که پس از ۴۴ سال زندگی با همسرش حالا بخاطر تنگدستی اش، بخواهد طلاق بگیرد. آن هم شوهری که پس از سالها سختی و شکنجه و مبارزه به وصال یکدیگر رسیده اند. در خوبی و خوشی کنار هم بوده اند و سالها بخاطر یکدیگر جانفشانی کرده اند و تا پای شهادت رفته اند.

۲. اسلام: ما روزهای سخت کم نداشته ایم. ما برای حفظ جمهوری اسلامی، با صدام جنگیدیم، با آمریکا جنگیدیم، با مجاهدین خلق جنگیدیم، با تجزیه طلبان جنگیدیم، با داعش جنگیدیم، کودتاها و جنگ و تحریم و ترورها پشت سر گذاشته ایم. روزی در این کشور هم جنگ بود، هم کوپن نفت و پنیر پیدا نمیشد. اما چرا ایستادیم؟ چون ارزشش را داشت.

قرنها بود در این کشور، ما رعیت بودیم، مردم نبودیم. قرنها حکومتهای ناصبی بر ما حکومت میکردند که حق گذاشتن اسم علی را از ما گرفته بودند، دهانمان را می بوییدند مبادا گفته باشیم: حسین.. سالها دین ما اعتقادات ما شیعیان در این مرزوبوم سرکوب میشد و در پهلوی به اوج خود رسید. پهلوی حتی حرم امام رضای ما را گلوله باران کرد، چادر از سر زنان همیشه عفیف ایران کشید و نام و یاد و روضه حسین علیه السلام را در این مملکت قدغن کرد. جمهوری اسلامی اولین ثمرش، حفظ تشیع و اسلام حقیقی بود. و گسترش آن. دقیقا به همین دلیل امام خمینی فرمود اگر جمهوری اسلامی سیلی بخورد، اسلام سیلی خواهد خورد و تا سالها نخواهد توانست از جایش برخیزد. پس تحت هر شرایطی از جمهوری اسلامی دفاع میکنیم، اول بخاطر اسلام. بخاطر اینکه «الله پرستی» در جهان بماند و نور یکتاپرستی خاموش نشود.

۳. ایران: مگر میشود فراموش کنیم که جمهوری اسلامی، عزت لگدمال شده مان زیر پای امریکاییها را به ما برگرداند. جای جای خاک ایران ما را شوهر میدادند، درست مثل دختران مان که پیشکش سران عرب و سربازان امریکایی میکردند. انقلاب، ایرانی را که روزی نوکر امریکا بود، به چنان قدرتی تبدیل کرد که چهل سال است جرات ندارند به خاک پاک ما جرات جنگ و تعرض که نه، جرات قدم زدن بیابند. جمهوری اسلامی، استقلال ما را برگرداند. عزت و شرف ما را برگرداند. جمهوری اسلامی به ما قدرت داد و ایران ما را به کشوری پیشرفته تبدیل کرد. روزی در این کشور تنها ۳ عدد شهرک صنعتی وجود داشت (سال ۵۷) و الان ۸۲۳ شهرک صنعتی با بیش از ۵۰ هزار کارخانه بزرگ صنعتی داریم. از صادرات صنعتی ۳ درصد به ۴۳ درصد رسیده ایم. روزی در این کشور، دیپلم داشتن اوج علم و نخبگی بود! ما را عمدا بیسواد نگه میداشتند، ۶۲ درصد جامعه بیسواد! امروز سالانه ۳ و نیم میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی داریم که ۶۰ درصد آن دختران هستند. انقلاب، انقلاب علم و تخصص در این کشور هم بود. انقلاب صنعتی و کشاورزی هم بود. مگر میشود از این جمهوری اسلامی که برای ۱۱۰ روستا که تنها یک دانش آموز داشته اند، مدرسه ساخته، آری برای یک دانش آموز در فلان روستای اردبیل یک مدرسه ساخته، یعنی حتی ۱ انسان برایش ارزشمند است، دفاع نکرد؟ ما همه پیشرفتهایمان را در سایه جمهوری اسلامی داریم و زخمی شدن جمهوری اسلامی یعنی ضعیف شدن ایران.

۳. تغییر جهان: مگر میشود حکومتی را که برای گسترش نام «الله» در جهان، صدها بلا و سختی را به جان خریده، رها کنیم؟ مگر میشود خوشحال نشویم وقتی می بینیم میلیونها نیجریه ای که تا سی سال پیش، بت می پرستیدند، و حالا سرود زیبای محمد رسول الله را میخوانند، بخاطر یک عالم تربیت شده جمهوری اسلامی، به خود نبالیم؟ این جمهوری اسلامی که هزاران نفر در شیلی و مالی و آلمان و بلژیک را مسلمان و شیعه کرده، مگر میشود عاشق خدا باشیم و بگوییم قابل دفاع نیست؟! مگر میشود این جمهوری اسلامی که امید دل آن دختربچه سوری و آن زن بی دفاع عراقی و آن کودک قحطی زده یمنی است را دوست نداشت؟

ما از ساختار جمهوری اسلامی، ما از ثمرات و سیاست های کلان جمهوری اسلامی دفاع میکنیم. در عین حال، حل مشکلات را مطالبه میکنیم، مسئولان را به تیغ نقد میکشیم، نفوذی ها و خائن ها و بی لیاقتها را به سینه دیوار میکوبیم، ما با هیچکدام از مسئولین عقد اخوت نبسته ایم و تا وقتی در خدمت نظام و مردم هستند، حمایت میکنیم و دست از پا خطا کنند، تبری میکنیم، اما همه اینها همه این حریت سیاسی را مدیون جمهوری اسلامی هستیم. ما مردمان خاموش و همیشه ساکت و مطیع روزگاران بودیم و اصلا امام خمینی به ما شجاعت اعتراض کردن و شهامت سیاسی را یاد داد و آیت الله خامنه ای به ما تبدیل بحرانها به فرصتها را آموخت. و اگر روزی جمهوری اسلامی صدمه ببیند، شک نکنید همه این دستاوردها خواهد رفت. نه دین خواهد ماند، نه ایران، نه استقلال خواهد ماند، نه پیشرفت علمی و صنعتی. نه امید خواهد ماند نه الهامبخشی. آن روز نه تنها گردن تک تک ما را، که گردن عزت و شرف و تمدن ما را خواهند شکست. آن روز برای اینکه چرا روزی قدر نظامی که بعد از ۱۴۰۰ سال آرزوی حکومت شیعه، با خون سیصد هزار شهید بدست آمده بود، ندانستیم، چرا پشت این نظام را خالی کردیم، در جایی که باید دفاع میکردیم، سکوت کردیم، افسوس خواهیم خورد. هیچ ملتی بدون تاوان دادن پیروز نشده، قدرتمند نشده. پس راست گفت آن دوست ما اگر دلار ۱۰۰ هزار تومان که هیچ، ۹۰۰ هزار تومان هم شود، ما دست از جمهوری اسلامی نمیکشیم. ما برای اینکه «میخواهیم خودمان باشیم»، «میخواهیم نوکر نباشیم»، «میخواهیم مستعمره امریکا و اسرائیل و انگلیس» نباشیم، تاوان داده و خواهیم داد. اما تحت هر شرایطی هرگز تسلیم نخواهیم شد. آینده روشن است. امید ما همیشه زنده است. زنده باد وطن. زنده باد جمهوری اسلامی.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

منطق دفاع از جمهوری اسلامی بیشتر بخوانید »

پاسخی به شبهات ظریف

پاسخی به شبهات ظریف


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمد عبدالهی» در یادداشتی به شبهاتی که جواد ظریف در فایل صوتی لو رفته از او مطرح کرده پاسخ داده است:

۱. ظریف مدعی شده، «سردار سلیمانی پس از برجام و مرتفع شدن نیاز سوریه به روسیه رفت و در واقع پوتین او را قانع به حضور در سوریه کرده، نه برعکس! و وزیر خارجه سوریه در فرودگاه به او گفته، در تیر و مرداد ۹۴ شرایط ما شکننده نبود! و روس ها بعد از اینکه نیاز ما مرتفع شده بود، آقای سلیمانی را به مسکو دعوت کرده بودند!»

اما حقیقت:

داعش تا خرداد ۱۳۹۴ نیمی از خاک سوریه و شمال غربی عراق از جمله شهرهای مهم دو کشور (رقه، ادلب، رمادی، فلوجه، موصل، تکریت، پالمیرا و بخشهای بزرگی از استانهای حلب، حماه، دمشق، درعا، حمص، دیرالزرو، الحسکه و..) را در تصرف خود درآورده بود. این زمان دقیقا زمان اوج حکومت داعش بود!

 برجام در ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) منعقد شد!

سفر سردار سلیمانی به روسیه در مرداد ۱۳۹۴

روسیه در ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۵ (۸ مهر ۹۴) وارد نبرد سوریه شد.

در مرداد ۹۴ اوضاع سوریه چنان ناگوار بود که بشار اسد، نخستین‌بار از فرسایش نیروهای مسلح این کشور خبر داد و از اولویت ارتش سوریه، برای حفظ مناطق مهم‌تر خبر داد. داعش در همان روزها شهر تدمر یا پالمیرا را اشغال کرده بود و تروریست‌ها آماده می‌شدند تا هم به حلب حمله کنند و هم چند حمله بسیار سنگین به شمال شهر حماه داشتند. نیروی هوایی سوریه به دلیل عملیات چند ساله به شدت فرسوده شده بود و ایران هم نمی‌توانست نیروی هوایی را به صورت گسترده در سوریه به خدمت بگیرد. به همین علت شهید سلیمانی به روسیه رفت تا در دیدار با عالی‌ترین مقام روسیه یعنی ولادیمیر پوتین او را وادار کند تا برای حفظ منافع خودش هم که شده، نیروی هوایی را به سوریه اعزام کند. اگر روسها به کمک محور مقاومت نمی آمدند، متلاشی کردن تروریستها به آسانی مقدور نبود. روس ها برخلاف نظر ظریف زمانی وارد شدند که به حضورشان به شدت نیاز بود.

یعنی ظریف رسما درباره واقعیت های سوریه دروغ میگوید و یا هنوز پس از ۸ سال از واقعیت های میدانی، اطلاع درستی ندارد.

اینکه شهید سلیمانی، پوتین را مجاب کرد یا پوتین، او را؛ باید از خود شهید سلیمانی و یاران صدیق ایشان پرسید. سیدحسن نصرالله میگوید: «در آن جلسه دوساعته، پوتین به حاج قاسم گفت من قانع شدم. این چیزی بود که از حاج قاسم شنیدم. حاج قاسم توانست با استدلال و تشریح واقعیت پوتین را قانع کند و توانست روشن کند که نتیجه این ورود چه خواهد بود. الان همه می‌دانند که روسیه از دروازه سوریه به دنیا بازگشت.» سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده سابق مستشاران ایرانی در سوریه میگوید: «پس از چهار سال مبارزه و مقاومت ایران در سوریه سردار سلیمانی در سفری به روسیه بود که به مدت دو ساعت و بیست دقیقه با پوتین دیدار و گفتگو کرد تا روس‌ها را قانع کند در سوریه حضور یابند.. سردار سلیمانی به پوتین تفهیم کرد که سوریه آخرین سنگر جبهه شرق است و اگر این را از دست بدهید، غربی­‌ها ارزشی برای شما قائل نیستند..»

به واقع اگر نیاز به مجاب کردن ایران بود، پوتین باید می آمد نه اینکه سردار ما برود!!

از سویی ظریف به درستی پاسخ نمیدهد حضور مشترک ایران و روسیه در سوریه، چه ضربه ای به برجام میزد؟ مگر او در برجام برای سوریه هم تعهد داده بود؟!

اما آنچه ظریف به دروغ  حاصل برجام میخواند: سفر شهید سلیمانی به روسیه! برخلاف گفته های او، برجام حتی این قدرت را نداشت که از لحاظ حقوقی، سردار ایران بتواند با اتکا به آن سفر کند. چرا که آمریکا اعلام کرد به زودی در شورای امنیت، به اقدام مسکو در پذیرا شدن قاسم سلیمانی را مورد اعتراض قرار خواهد داد چرا که این اقدام مسکو نقض قطعنامه های شورای امنیت محسوب می شود. آری. برجام نه تنها تحریمهای شورای امنیت را لغو نکرده بود بلکه حتی نتوانسته بود تحریم را از سفر سردار ما بردارد. و سردار با شهامت وصف ناپذیر، تحریم شورای امنیت را نه یکبار که بارها با سفر به کشورهای مختلف به استهزا گرفت.

۲. ظریف گفته: «جان کری باید به من بگوید که ۲۰۰ بار اسرائیل در سوریه به شما حمله کرده است؟»

حقیقت: اولا جان کری، به صراحت گفته های ظریف را تکذیب کرد و دروغ خواند. (همو که امضایش تضمین بود!) همچنین سناتور دموکرات کریس مورفی و بن رودز که در دولت اوباما از مقام‌های ارشد امنیت ملی و وزارت خارجه آمریکا بود گفته‌اند اطلاعات موجود درباره حملات هوایی اسرائیل به مواضع ایران در سوریه، محرمانه نبوده و کاملا علنی، حتی به اذعان خود اسرائیل موجود بوده است.

 صهیونیستها تا پیش از برجام،  دو مرتبه حمله منجر به شهادت به نیروهای ایرانی در سوریه داشته‌اند که هر دو بار با پاسخ قاطعانه ایران مواجه شدند. موضوع بیش از ۲۰۰ حمله رژیم صهیونیستی به سوریه، مربوط به دوران ترامپ و خصوصا اضمحلال داعش است. موضوعی که هرگز مخفی نبوده، بلکه خود صهیونیستها هم در رسانه هایشان با صراحت به این تجاوزهای مکرر خود اذعان داشته اند. (باز هم ظریف حواسش کجا بوده؟! مشخص نیست!) بهتر بود ظریف پاسخ میداد که بر فرض وقتی خبر چنین تجاوزات به خاک کشور دیگر توسط رژیم صهیونیستی را شنید، پاسخش چه بود؟ آیا او را به اعتراف درباره خوی تروریستی و جنگ افروزی اسرائیل کشاند؟ آیا همین یک موضوع برای محکوم کردن اسرائیل کافی نیست؟ چرا که هیچ کشور و رژیمی در دنیا ۲۰۰ بار به خاک کشور همسایه حمله نمیکند، بدون اینکه محکوم شود. 

۳. ظریف در دروغی دیگر گفته: «ایران نگفته چقدر در سوریه کشته داده و ابتدا فقط افغانیها بودند!»

حقیقت: ایران از ابتدای حضور در سوریه، اسامی و تعداد شهدا را اعلام کرده. تشییع پیکرهای این شهدا از همان ابتدا در کشور به صورت علنی و با افتخار تمام صورت گرفته و اینکه ظریف خبر نداشته، احتمالا آنقدر سرگرم مذاکره با اشتون و موگرینی بوده که اخبار شهدا را از رسانه ها ندیده است! اولین شهید مدافع حرم، شهید “محرم ترک” در دی ماه ۱۳۹۰ به شهادت رسید. او افغان نبود. اگرچه افغانها و پاکستانیها و ۶ لشکر متحد مقاومت (ایران، حزب الله، فاطمیون، نبویون، دفاع وطنی سوریه، حشدالشعبی عراق) دوشادوش هم جنگیدند. با افتخار. نه اینکه یکی فدای دیگری شود. همه فدای این راه مقدس شدند.

۴. دروغ بعدی ظریف درباره اخلال گران قبل و بعد از برجام:

او از تلاش های روسیه و رقبای داخلی در شکست برجام میگوید. مثل ماجرای سفارت عربستان و دستگیری ملوانان آمریکایی! و ساده دلانه بیان میکند که روسیه در روابط با ما به دنبال منافع خودش است. بدون اینکه بگوید آمریکا و اروپا به دنبال منافع چه کسی هستند؟

به راستی دو کشوری که (چین و روسیه) به اذعان خود او طی ده سال گذشته، هرگز علیه ایران رای نداده اند، هیچگاه ایران را تحریم نکرده اند و متحدان راهبردی ما هستند، بیشتر منطبق با منافع ملی ما هستند یا کسانیکه هرگز به نفع ما رای نداده اند؟

اما نکته ای که ظریف درباره علت تعلل روسیه در انعقاد برجام نمیگوید. به راستی روسیه و چین نگران سیل واردات به ایران بودند یا صادرات از ایران؟ آنها که همچنان در صدر شرکای تجاری ایران هستند. حقیقت آن است که روسیه وچین معتقد بودند محدودیت های قطعنامه ۲۲۳۱ (۲۰۱۵) شورای امنیت  در باره ی صادرات  سلاح های خاص به ایران ( پنج ساله) ، وصادرات فناوری موشک های بالستیک به ایران ( هشت ساله) بایستی برداشته شود. طبق برجام ایران متعهد میشد دو سوم از سانتریفیوژهای خود را کاهش داده و  ۹۸ درصد ازاورانیوم غنی شده خود را از دست بدهد و آنها معتقد بودند در ازای آن تمام قطعنامه های قبلی همه لغو شوند و محدودیت های ۶ قطعنامه سابق برداشته شود. درحالیکه ظریف فقط به این فکر میکرد که بایست به هر شکلی شده با آمریکا توافق کند، در یک جلسه بدون روس وچین با تروئیکای اروپایی وامریکا توافق کرد که محدودیت های ۵ ساله و۸ ساله و۱۰ ساله را کماکان رعایت می کند. در حقیقت تعلل روسیه و چین، نه به ضرر ایران، بلکه دقیقا به نفع منافع ملی ایران بود. لذا روسها و چینی ها این اقدام ظریف را حتی به تهران خبر دادند ولی ستاد برجام در تهران پاسخ داد که با هماهنگی بوده و اشکالی ندارد! بگذارید توافق امضا شود. و روس و چین با کراهت پذیرفتند. چیزی که ظریف غربگرا که گویی سخنگوی آمریکاییهاست از گفتن آن خودداری میکند. آری، ظریف درست برخلاف منافع ملی و علیه سردار سلیمانی و مقاومت، تحریم ۵ساله ایران در زمینه تسلیحات را به دشمن پیشنهاد می دهد که بدترین خیانت و هزینه تراشی برای میدان بود. درحالیکه برجام مربوط به مسئله هسته ای بود و هیچ ربطی به حوزه نظامی کشور نباید میداشت.

از طرف دیگر، تخریب چین و روسیه به عنوان شرکای راهبردی ایران و فاصله گرفتن از رفقای روزهای سخت را از بلاهت ظریف بخوانیم یا خیانت او؟! آیا همین روده درازی های خیانت بار و ضدمنافع ملی او سبب نمیشود روسیه و چین در بزنگاههای بعدی از جمله همین مذاکرت جاری وین، دلسرد و مایوس شوند و رابطه ایران با متحدان خود دچار بحران شود؟!

جالب است که او از تعلل ها در انعقاد برجام میگوید، اما هرگز از پاره کننده برجام نمیگوید. او هرگز عهدشکنی آمریکا چه آمریکای اوباما چه ترامپ را محکوم نمیکند. در آذر ۱۳۹۴ (یک ماه قبل از اجرایی شدن برجام) اوباما قانون موسوم به ممنوعیت صدور ویزا را امضا کرد که معافیت‌های صدور ویزا برای چند دسته از افراد برداشته شد. یک دسته از این افراد کسانی هستند که از سال ۲۰۱۱ تاکنون به ایران سفر کرده‌اند. آیا تصویب چنین قانونی، تلاش برای «انجام نشدن برجام» نبود؟

تحریم ۱۱ شخصیت حقیقی و حقوقی ایرانی در تاریخ ۲۷ دی ماه ۹۴ (یک روز بعد از آغاز اجرای برجام)، دستبرد دو میلیارد دلاری آمریکا به اموال ایران، امضای وضعیت اضطراری علیه ایران توسط اوباما، تلاش برای حفظ قانون محرومیت ایران از مبادله مالی با دلار، مصاره ۲.۸ میلیارد دلاری دارایی‌های ایران در فوریه ۲۰۱۶ توسط دادگاه تجدیدنظر فدرال آمریکا به بهانه پرداخت خسارت به قربانیان تروریسم، تمدید ۱۰ ساله قانون تحریم‌های ایران (آیسا یا داماتوی سابق) و تصویب و امضای قانون S۷۲۲ علیه ایران، روسیه و کره شمالی (معروف به سیاهچاله تحریم‌ها) همگی در زمان دولت اوباما رخ داد که خود برجام را امضا کرده بود. پس از آن با روی کار آمدن ترامپ، تحریم ها تشدید شد و به اوج خود رسید. چیزی که قبل از برجام  ابدا سابقه نداشت. از جمله:

قانون «مقابله با مخالفان آمریکا از طریق تحریم‌ها»(کاتسا) (علیه برنامه موشکی ایران) (مرداد ۹۶)

دستور اجرایی ۱۳۸۴۶، تحریم بانک مرکزی و دلار

دستور اجرایی ۱۳۸۴۶ :ئبازگشت همه تحریمهای برجام ( تیر ۹۸ )

دستور اجرایی ۱۳۸۷۱: تحریم فلزات و تسویه بانکی ایران

دستور اجرایی ۱۳۹۰۲، تحریم باقی‌مانده اقتصاد ایران: تمام افراد و نهادهایی که حتی در بخش ساخت‌وساز و منسوجات و معادن ایران کار میکنند.

و سرانجام تحریم خود ظریف! (هیچگاه در تاریخ ایران وزیر خارجه تحریم نشده بود که به لطف برجام شد)

بدون شک، دل و قلوه دادن با آمریکاییها و نفوذ جاسوس های رنگارنگ، تمام گلوگاه های مهم اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران را در این دولت برای آمریکاییها افشا کرده بود که دلار ۳۵۰۰ تومانی را به ۳۵۰۰۰ تومان رساندند.  

۵. بزرگترین دروغ ظریف: او بارها با اصرار میگوید فقط در ایران است که همیشه دیپلماسی فدای میدان شده و میدان حاکم است.

حقیقت: هر دانشجوی ساده علوم سیاسی میداند دیپلماسی بدون قدرت و پشتوانه نظامی، کشک است. و دیپلماسی در خدمت قدرت نظامی و به عنوان تکمیل کننده کار آن است، نه برعکس.  هر دانشجوی ساده علوم سیاسی میداند سیاست خارجی تنها در وزارت خارجه خلاصه نمی‌شود. کاندولیزا رایس در کتاب خاطراتش، صراحت از تفوق و تسلط پنتاگون (میدان) بر وزارت خارجه در آمریکا مینویسد که وزارت خارجه ۵۷ هزار کارمند و پنتاگون بیش از ۷۰۰ هزار کارمند غیرنظامی دارد. در فرانسه با وجود آنکه رئیس جمهور فرمانده کل قواست، همواره سیاست خارجی با تصمیمات رئیس رتش (Chef d’État-Major) شکل می‌گیرد.

به راستی، میدان حتی جان خودش را فدای دیپلماسی تسلیم و باج دهی شما کرد. از پمپئو بپرسید که در واکنش به صحبتهای ظریف گفت:  «ترور [شهادت] سلیمانی توسط دولت ما تأثیر گسترده‌ای بر ایران و خاورمیانه داشته است… اگر حرف مرا قبول ندارید از ظریف بپرسید»! همسویی شما با قاتلان سردار، شرم آور نیست؟!

اما ظریف پاسخ نمیدهد اگر در جمهوری اسلامی، میدان حاکم است، و به قول ایشان بقیه هیچ اختیاری ندارند، (القای تشکیک در ساختار انتخاباتی کشور) چرا برای رسیدن به مقام و منصب و هیچ! این همه تشنه هستند؟ چرا اگر اختیاری ندارد ۸ سال است میزش را رها نمیکند و بلکه سودای ریاست جمهوری هم دارد؟ رئیس جمهوری که بیش از ۱ تریلیون تومان بودجه کشور را دارد، هیچ کاره است و سپاه که زیر ۵ درصد بودجه کشور را دارد همه کاره است؟ اگر چنین باشد، هنر بزرگی است. نوش جانش.

اما آنچه او نگفت. در دستاوردهای قدرت نظامی برای منافع ملی و قدرت سیاسی و اقتصادی است. این مظلومیت بزرگ شهید سلیمانی و سپاه مقتدر ماست که خدماتش همچون نور خورشید انکار میشود. ‏بزرگترین نقیض گفته او، حضور او در عراق درست در روز پخش این فایل صوتی است! در بغدادی که تا سه سال پیش، هر گوشه اش از بمبگذاری خونین بود، او اکنون با کت و شلوار اتوکشیده قدم میزند. این خود واضح ترین خدمت میدان به دیپلماسی است. او نه تنها سایه جنگ را از ایران که از کشورهای همسایه نیز دور کرد. چه خدمتی بزرگتر از این؟! عراق، در صدر کشورهای مقصد تجاری و صادرات ایران است. بزرگترین خریدار از ایران. آیا این خدمت میدان به دیپلماسی نیست؟ ظریف بجای طلبکاری باید پاسخ دهد، اصلا برای میوه دادن درخت های میدان چه کرده؟! ظریف باید پاسخ دهد چرا وزارتخارجه در کل دنیا ۶ فقط ۶ رایزن اقتصادی دارد درحالیکه ترکیه، فقط در عراق ۲۳ رایزن اقتصادی دارد.

او باید پاسخ دهد که چرا برای رسیدن به برجام (توافق کاغذپاره) در اوج جنگ یمن، کشتی کمک های ایران به یمن را به دستور کری برگرداند. چرا در اوج پیروزی مقاومت در منطقه، در لحظه آمدن مهمان پیروز (بشار اسد) قهر کرد، آیا این جز هزینه دیپلماسی برای میدان، معنای دیگری دارد؟ او باید پاسخ دهد علت نامه‌نگاری‌های وزارت خارجه به مسئولان عالی‌رتبه نظام برای گرفتن پرونده سوریه از سردار سلیمانی و هزینه کردن سوریه برای مذاکرات چه بوده؟

او انتظار داشته اسرار جنگی به اطلاع او برسد، حال آنکه توان نگهداری فایل صوتی خود را ندارد.  این از عجایب است که او بجای پاسخگویی عملکردش در ۸ سال، طلبکار شده و بجای نشستن بر جایگاه محاکمه، بر جایگاه طلبکاری نشسته. مرده را هم که رو بدهید کفنش را خراب میکند.

ظریف در جایی می نالد که چرا شهید سلیمانی به حرفش گوش نمیکرده و بجای هواپیمای فلان از هواپیمای بهمان استفاده میکرده!

او باید پاسخ دهد که مگر برای هواپیماها هم در برجام تضمین داده؟! هواپیماهای ما چه ربطی به توافق هسته ای ما دارد که باید گردن نهاد؟! و مگر قرار نبوده کلیه تحریمها با برجامش بالمره لغو شود؟! این هم دروغ و تناقضی دیگر از فردی که عادت به دروغگویی دارد.

این بزرگترین نشانه جهل و شاید جفا و خیانت ظریف است که بیان میکند، قدرت نظامی، حفظ و افزایش و نمایش آن، مزاحم دیپلماسی است. دیپلماسی و میدان دو بال یک هدف هستند. قدرت نظامی و دیپلماسی، هر دو ابزارهایی برای رسیدن به اهداف و سیاست‌های یک کشور هستند. دیپلماسی وجهه دیگری از جنگ و مقابله با دشمن هست، نه نقطه مقابل آن. چنانکه اوباما گفت که تحریم‌ها در حال فروپاشی بود و ما برای حفظ تحریم‌ها برجام را امضا کردیم. (مذاکره بال دیگر تحریم).

 مولفه های قدرت مزاحم دیپلماسی نیستند بلکه قدرت نظامی خلق کننده قدرت سیاسی و پشتوانه و بزرگترین ابزار چانه زنی سیاسی و حافظ منافع ملی است.که اگر جز این بود، ابرقدرت های جهان، ابرقدرت های هسته ای و نظامی نبودند. مگر جز این است که ۵ کشور دائم شورای امنیت، با پشتوانه قدرت نظامی و میدان شان، صاحب حق وتو و حق مذاکره و دارای بزرگترین اقتصادهای جهان هستند. درحالیکه در دوره های مختلفی اقتصاد فقیری داشته اند، ولی قدرت نظامی آنها ضامن حفظ ابرقدرتی آنها بوده است.

به راستی اگر قدرت نظامی و به قول او میدان نبود، او با وزیر خارجه افغانستان و جیبوتی چه تفاوتی میکرد؟ چنانکه ایران در عصر پهلوی با وجود دیپلماسی (معامله گری سیاسی)، به دلیل نداشتن قدرت نظامی، بحرین و آرارات و اروند را بخشید. و عصر قاجار، عصر دیپلماسی و توافقنامه های ذلیلانه، نتیجه ای جز از دست رفتن افغانستان و ترکمنستان و قفقاز و سیستان و حتی منابع و معادن و.. از خاک ایران چه داشت؟!

نگه داشتن دشمن در خارج از مرزها، جنگیدن با بازوهای متحدان، در خانه نجنگیدن، همه اینها نشانگر عقلانیت سیاست خارجی نظام و منطق مقاومت است که نه تنها ضد منافع ملی نیست، که خود عین منافع ملی است. نگاهی به خسارت ۱۰۰۰ میلیارد دلاری جنگ تحمیلی با ۲۰۰ هزار شهید، خود شاهد این واقعیت روشن است.

این از مظلومیت شهید سلیمانی است که وقتی در وسط میدان شمشیر کشیده چنین تنهاست. از طرفی موج سنگین تبلیغاتی علیه مدافعان حرم توسط رسانه های زنجیری باند آمریکایی به راه میفتد، از طرفی بودجه اش را نمیدهند، از طرفی عربده میکشند که مدافعان حرم یا مدافعان بشار؟ و از طرفی وزیر خارجه ای که باید دوشادوش او حرکت کند زبان به منت و شکایت میگشاید که من در مذاکره درباره فوعه و کفریا چه ها کردم! و دیپلماسی را هزینه میدان کردم! او وظیفه ای که باید به بهترین شکل انجام میداده، فدا شدن و هزینه کردن می داند! این نشانه عدم فهم درست ظریف از جایگاه دیپلماسی برای منافع ملی و عقب ماندگی تحلیلی او است. و تاسف به حال کشوری که سکاندار وزارت خارجه اش ۸ سال چنین کسی بوده است.

۶. ظریف گفته: «اصلا مگر میشود توافقی با تضمین و اعتبار قطعی داشت؟ قرارداد ۱۹۷۵ هم تضمین نداشت! مگر میشد جلو ترامپ را گرفت که برجام را پاره نکند!»

حقیقت: از زبان خود ظریف در مرداد ۹۴:  «رئیس‌جمهور بعدی می‌خواهد تحریم‌ها را با یک امضا برگرداند. خوب برگرداند. چه کسی در دنیا اجرا می‌کند؟ این آمریکا قدرتمندتر از آمریکای دهه ۹۰ نیست.. حتی آمریکا بخواهد هم نمی تواند از برجام خارج شود نمی‌تواند این کار را بکند. من به شما اطمینان می‌دهم آن مبنای مقبولیتی‌اش نابود می‌شود. همین الان شده است.»

اما قابل توجه او باید گفت، بله! میتوان توافقها را الزام آور نمود. به آسانی با قرار دادن یک بند. چنانکه تحریم های آمریکا الزام آور است. اگر ظریف یک دیپلمات واقعی بود، طرف امریکایی را وادار میکرد که برجام باید به تصویب کنگره و سنا برسد (چنانکه مجلس ایران تصویب کرد.) اگر او یک دیپلمات واقعی بود، آمریکاییها و اروپاییها را وادار میکرد هر نوع تحریم پس از برجام ممنوع شود. (نه اینکه هنوز جوهر برجام خشک نشده، به بهانه های مختلف تحریمهای جدید علیه ایران شروع شد.)

بله او علیرغم ادعاهای گزاف، حتی یک دیپلمات ساده نیست. دیپلمات افلیجی است (دقیقا با همان شمایل ویلچرنشینش در مذاکرات) که در اوج بلاهت، توافقی که با یک «خط خطی» از آن خارج شدند، و نتیجه ای جز نابودی آب سنگین اراک و فردو، و ماندن تحریمها و تشدید آنها نداشته را با افتخار بدان می نازد و همچنان به آن دل بسته است!

دیپلمات ناتوانی که حتی نتوانست نماینده ایران (ابوطالبی) را در ابتدای دولتش به نیویورک بفرستد و بعد از یک سال ماندن او در تهران، مجبور شد عوضش کند! چه دستاوردی میتواند برای میدان مبارزه با داعش و اربابانش داشته باشد؟!

۷. ظریف میگوید: اگر در دوره احمدی نژاد به مذاکره رفته بود، دستاورد بیشتری داشت! و از شروع تحریم‌ها تا پایان آن، قیمت نفت نزولی شد تا نفت ایران «نمدمال» شود!

حقیقت: برخلاف گفته او، آمارها نشان میدهد میانگین قیمت جهانی در همان دورانی که ظریف ادعا می‌کند، نه تنها سقوط نکرد بلکه افزایش هم یافت. برعکس پس از برجام، قیمت نفت نزولی شد. باید از او پرسید آیا اگر دانشمندان ایرانی در میدان عمل، به غنی سازی اورانیوم و پیشرفت موشکی نمیرسیدند، کسی برای ایران و مذاکره با ایران ارزشی قائل بود؟ چنانکه وقتی اورانیوم غنی شده نابود شد، حتی از ورود ظریف به اروپا جلوگیری کردند.

ظریف باز پاسخ نمیدهد آیا ارسال پالس های ضعف، موضع او را قویتر میکرد یا ضعیفتر. آیا آنگاه که خود گفت: «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و رئیسش گفت «خزانه خالی است» اصلا میتوانست با دست پر به مذاکره برود؟ یا از قبل خود را له له زنان، برای امضای متن برجام  کاملا شل کرده بود؟! برجام نوشته “گروه بحران” (International Crisis Group) که  اسپانسر مالی آن یک صهیونیست به نام جورج سوروس است. (به گفته حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکره)

۸. ظریف در جواب مصاحبه کننده که دلیل فاجعه منا را حذف شهید رکن آبادی میداند، میگوید: این تئوری توطئه است! تا میتوان قضایا را با دلایل انسانی توضیح داد نیاز به تئوری توطئه نیست

‏حقیقت: به قول دختر شهید او با دلایل انسانی چطور میتواند توضیح دهد چرا مغز و قلب پدرم از بدنش خارج و هیچگاه به ما تحویل نشد؟!

ظریفی ساده دلانه میگوید عملا واژه‌ای به اسم “دشمن” در چارچوب فکری و ذهنیش وجود ندارد و نگاه رئالیستی و هابزی را قبول ندارد. بسیار عجیب است. آقای ظریف! کشوری که بزرگترین فرمانده ما را کشت، دشمن نیست؟! یک رقیب گوگولی است؟! اگر واژه «دشمن» وجود نداشت، جنگ نبود، کشتار جمعی نبود، جنایت و پاکسازی قومی و تحریم نبود. در هپروت زندگی میکنید یا واقعیت؟! مگر قرار است شما نگاهتان رئالیستی باشد یا نباشد؟! قرار است بفهمید طرف مقابل شما با نگاه رئالیستی به شما مینگرد یا ایده آلیستی.

کشوری که دورتا دور ایران و البته گوشه گوشه پایگاه نظامی دارد، با نگاه رئالیستی و مشارکت جو به شما و دیگران می نگرد یا نگاه هابزی و لویاتانی؟! حتی سازمان مللی که کعبه آمال شماست و شما عاجزانه از قرار گرفتن در فصل ۷ منشور شورای امنیت آن می ترسید، برای کشورهای متخاصم (دشمن) مجوز جنگ میدهد. چه شما قبول داشته باشید چه نه، کشورهایی وجود دارند که ایران را دشمن خود می دانند و با آن دشمنی می ورزند. البته میتوانید ساده لوحانه خود را به خواب خرگوشی بزنید و بگویید فقط رقیب ما هستند! ما خوابیم! پس آنها هم خوابند!

۹. ظریف گفته: دری اصفهانی خدمات زیادی کرد و جاسوس نبود.

حقیقت: اسناد جاسوسی و دریافت های میلیاردی این عضو دوتابعیتی مذاکرات نه تنها در نهادهای رسمی تایید شده که در هر سایت و کانالی قابل مشاهده است. که البته این هم نشانه دیگری از نااگاهی یا دروغگویی ظریف است که افراد تیم خود را هم نمی شناسد.

۱۰. دروغ بعدی: روحانی و سخنگوی دولت و وزارتخارجه گفته اند قرار بوده این صوت درون سازمانی باشد، اما ظریف مرتبا از تقطیع سخنانش توسط مخالفان سخن میگوید. بله درست است. صوت از ابتدا برای انتشار تهیه شده و این هم دروغ دیگر باند آمریکایی است.

حقیقتا ظریف و باند روحانی به خوبی میدانند در نظر مردم ایران آبرویی ندارند، پس انتشار این فایل صوتی، شگردی برای خوش رقصی آمریکا و اروپاییها بوده، و البته فاصله گرفتن روسیه و چین. چرا که جریان لیبرال به خوبی میداند در انتخابات ۱۴۰۰ با دست رد محکم مردم روبرو خواهد شد و علیرغم دست و پا زدن های او برای مذاکره با ترامپ حتی پس از شهادت سردار سلیمانی، و بی اعتنایی های تحقیرآمیز بایدن خبری از بازگشت برجام نیست و فاصله گرفتن چین و روسیه میتواند دولت بعدی را با مشکلات و گره های کور بزرگتری روبرو کند.

اما دوگانه دروغی که ظریف ساخته. دوگانه «میدان – دیپلماسی». یا «مقاومت – مذاکره». برای دولتی که هشت سال است مردم را با همین دوقطبی ها فریب داده، روزی دوگانه «هسته ای – معیشت» (انتخابات ۹۲) روزی دوگانه «کنسرت – دیوار» (انتخابات ۹۶) روزی «جنگ – مذاکره» و «تقابل – تعامل» (انتخابات ۹۸)؛ عجیب نیست که باز هم بخواهد با «صوت درمانی» و «عملیات روانی» فضای ادراکی مردم را غبارآلود کنند و برای فرار از ننگ کارنامه خالی و پاشیدن بذر مذاکره بر سر مقاومت و برجام ۲، بر صورت یک مرد بزرگ، یک ابرانسان پنجه کشند. اما صحنه قدرتمند حوزه نظامی کجا، صحنه ورشکسته سیاست داخلی کجا. این یک دوقطبی نیست که مقایسه کوه با کاه است. مقایسه سرو با پشه. مقایسه خدمت با خیانت. و مقایسه فدایی و منافق. برخلاف تصور باند آمریکایی، آگاهی و تجربه سیاسی مردم ایران به لطف دروغ و دغل های ۸ ساله این باند، رشد یافته و کید مکاران به خودشان برمیگردد. اتفاقا ماحصل پخش اظهارات ظریف، بار دیگر اعتراف و تاییدی بود بر مشی و منش درست شهید سلیمانی. که هرگز باند آمریکایی را محرم اسرار کشور نمیدانست و به باند آمریکایی اجازه نداده میدان مبارزه با داعش را فدای دیپلماسی کند.

۱۱. دروغ دیگر ظریف: او میگوید محبوبیت من از ۹۰ آمد زیر۶۰ درصد و محبوبیت شهید سلیمانی رفت روی ۹۰ درصد! این هم دروغی دیگر.

او به خوبی میداند ناتوانی او و باند روحانی توجیه شدنی نیست و محبوبیتش زیر ۶ درصد هم نیست. برخلاف شهید سلیمانی که میتوان گفت محبوبیتش در نزد مردم ایران و بلکه جهان از عزیزترین کسان آنها بیشتر است. او با دل پر کینه و حقد از تشییع میلیونی شهید سلیمانی سخن میگوید و از روی حسادت مردم ایران را «قهرمان پرست» میخواند. چنان دل پری که انسان گمان میکند خودش هم در قتل این مرد بزرگ دست داشته، که حتی پس از شهادتش هم بر صورت او چنگ میکشد.

ظریف با درک ضعیف و مادی خود نمیتواند علت واقعی محبوبیت شهید سلیمانی را بفهمد. سردار شهید نه با هدف محبوبیت و قدرت طلبی، نه برای دیده شدن، بلکه برای خدا و دیده نشدن کار میکرد. او نه تنها یک انسان را که میلیونها انسان را جان بخشید. آیا ظریف واقعا نمیفهمد کسیکه برای نجات میلیون ها انسان حتی یک ربع سکه هم نگرفت با کسیکه برای یک کاغذپاره تمام باندش نفری ۱۰۰ سکه از بیت المال به جیب زدند در چشم مردم چه فرقی دارند؟! شهید سلیمانی منجی انسانیت برای این عصر بود و این خواست خداست که چنین گنج های گرانبهای خود را عزیز دلها میکند. تا ابد. کسیکه با شنیدن اسمش میلیونها نفر بغض میکنند، محبوبیتش با درصد نمی سنجند جناب ظریف. با سوزش قلبها و داغ جگرها می سنجند.

فایل صوتی ظریف مملو از دروغها و تحریفهای دیگری نیز هست. بسیاری سخنان که قابل راستی آزمایی نیست و صحتش را از همین دروغها میتوان دریافت. این رسم اصلاح طلبهاست که تا وقتی کسی نفس میکشد، زبانشان لال است و بعدش به دروغ باز میشود.

حاج قاسم جسمش نیست، اما کلامش و تفکرش هست. آنجا که پاسخ خائن ها را از پیش برایمان به یادگار گذاشته: «اگر صاحب‌منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی پیرامون دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»  



منبع خبر

پاسخی به شبهات ظریف بیشتر بخوانید »

نیمه پنهان فایزر آمریکایی

نیمه پنهان فایزر آمریکایی


مجله فارس پلاس: انصافا این ضرب المثل انگلیسی بسیار درست است که: «بهترین جا برای پنهان کردن هر چیز بسیار محرمانه و مهم، قرار دادن آن در معمولی ترین وعلنی ترین موقعیت ممکن است.

و معقول ترین راه پنهان کردن دکتر «رابرت چارلز گالو»Robert Charles Gallo سازنده جانی ویروس آزمایشگاهی اچ آی وی تقدیم جایزه جهانی نوبل پزشکی به او بابت اکتشاف بیماری ایدز است
باورش سخت است اما این حقیقت دارد که یک نویسنده از جان گذشته به اسم مرحوم دکتر «بوید گریوز» Boyd Graves در سال ۲۰۰۱ در کتاب ارزشمند و افشاگرانه اش از نقش شرکت داروسازی جنایتکار «فایزر» آمریکایی در اجرای پروژه فدرال نسل کشی سیاه پوستان آمریکایی و آفریقایی پرده برداری می کند

و از یاد نبریم که این نویسنده شجاع که در آستانه پنجاه و شش سالگی به جرم افشاگری در خصوص مافیای آمریکایی فایزر به شکل بزدلانه ای با ایدز و سرطان، ترور بیولوژیک می شود و در ۲۰۰۹ توسط دولت فدرال حذف فیزیکی می شود یک جعبه سیاه ارزشمند است که درست دو دهه قبل از اپیدمی کرونا در دنیا از مافیای شرکت داروسازی آمریکایی فایزر و پروژه فوق سری نسل کشی سیاه پوستان آمریکا و آفریقا در کتاب و سخنرانی هایش پرده برداری کرده است

در کتاب ارزشمند مرحوم دکتر گریوز یعنی The Evidence of the Laboratory Birth of AIDS (کتاب: مستندات تولد آزمایشگاهی ایدز ) آنچنان واضح جنایت کاری های بیولوژیک شرکت داروسازی فایزر بر اساس اسناد و مدارک دقیق به تصویر کشیده شده است که کوچکترین تردیدی برای رمزگشایی از دلیل اصرار بر سرمایه گذاری سنگین این مافیای کثیف قتل عام بیولوژیک همسو با اهداف پلید نسل کشی باقی نمی گذارد
و نشان میدهد فایزر هم مثل سازمان بهداشت جهانی(WHO)،از بازوهای اجرایی دولت فدرال امریکا در عملیاتی کردن پروژه های قتل عام بیولوژیک هستند.
مرحوم دکتر گریوز در کتابش مدارک مربوط به اقدامات ننگین فایزر در معیت سازمان بهداشت جهانی در تولید انبوه میلیون ها گالن واکسن رایگان آبله، هپاتیت، آنفولانزا و فلج اطفال به مقصد آفریقا را ارائه می کند. واکسن هایی که در واقع، حاوی ویروس ایدز بودند.او بر اساس اسناد محکم و بلا منازع پروژه فوق سری «اسپشال وایرس پنتاگون» را در سال ۲۰۰۱ رسوا می کند.
وی پیش از آن و در سپتامبر ۱۹۹۸ اولین شکایت رسمی خود را علیه دولت فدرال تقدیم دادگاه عالی کرد.
در حالیکه در سال ۲۰۰۱ دادگاه استیناف و وزارت دادگستری دستور به مختومه کردن دادخواست او نموده و همزمان پروژه ترور شخصیت وی در رسانه ها کلید می خورد.
مرحوم دکتر گریوز در کتاب ارزشمندش بر اساس شواهد و مستندات رسمی از دسیسه ها و اجحاف همه جانبه سازمان بهداشت جهانی نسبت به تلاش های دکتر «مروین انتلمن» Mervin Antelman کاشف داروی ضد ایدز «تتراسیل» Tetrasil نیز رمزگشایی می کند.
شاید باورش برای اذهان عامه دشوار باشد ولی گریوز اسنادی غیرقابل انکار رو می کند که نشان میدهند سازمان بهداشت جهانی دبلیو اچ او بعنوان بازوی اجرایی نظام سلطه در نسل کشی های بیولوژیک،تولید تنها داروی اکتشافی و موثر در درمان ایدز درجهان یعنی تتراسیل را بدون مشاهده هیچگونه ساید افکت نامطلوب، ممنوع اعلام می کند و همه دوزهای توزیع شده آن در آفریقا را جمع آوری می کند.
مرحوم گریوز برای تصریح بر جنایات بیولوژیک نظام سلطه در معیت سازمان بهداشت جهانی و توسط بازوهای اجرایی نظیر فایزر، غول بزرگ داروسازی آمریکایی، جعبه سیاه بایگانی های دکتر «جان مولونی» John moloni را نیز می گشاید و اسنادی فوق سری از پروژه نسل کشی بیولوژیک فدرال موسوم به « ام.کا- نااومی» NAOMIvرا افشا می کند.جالب است بدانیم دولت فدرال عبارت NAOMI را برای پروژه بظاهر پزشکی خود بر می گزیند که سرنام عبارت انگلیسی Negroes are Only Momentary Individualsبه معنای « سیاهپوستان، اشخاصی موقتی هستند» است.
اسناد تصریح شده نویسنده های آمریکایی شجاعی همچون مرحوم گریوز که جان خود را در راه افشاگری فدا کردند و مدارک مستند پژوهشگرانی غربی همچون دکتر مولونی پیش و بیش از همه چیز ثابت کننده خباثت برخی لیبرال های قلم به دست و تریبون دار است که عادت به کوبیدن تلاش های وطنی و واکسن های ایرانی نظیر «کووییران» و حلوا حلوا کردن اسلحه های بیولوژیک آمریکایی و شرکت های داروسازی جنایتکار نظام سلطه کرده اند.
و همچنین سندی محرز بر رسوایی کدخداپرستان وطنی مزدور وگزافه گویی است که در مقابل منویات اخیر رهبر معظم انقلاب در ممنوعیت واکسن فایزر همراه با رسانه های نظام سلطه ابراز و اظهار وجود کرده اند!
محمد عبدالهی

 

انتهای پیام/





منبع خبر

نیمه پنهان فایزر آمریکایی بیشتر بخوانید »