محمد عطریانفر

دفاع بد ربیعی از پزشکیان/ "اقناع مردم" با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟!

دفاع بد ربیعی از پزشکیان/ "اقناع مردم" با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟!



امثال آخوندی نمی‌گویند اکنون که نظام سلطه در کالاهای استراتژیک ایران را با تحریم مواجه کرده؛ چه راهکاری برای رفع این مشکل به جز اقتصاد مقاومتی و”خودکفا شدن” وجود دارد؟

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

دفاع بد ربیعی از پزشکیان

دفاع بد ربیعی از پزشکیان/ "اقناع مردم" با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟!

ایلنا گزارش داد:‌ علی ربیعی، فعال اصلاح‌طلب و از مقامات دولت روحانی در بخشی از یک توییت به بهانه معرفی کابینه دولت چهاردهم به مجلس نوشته است:

“دولت پزشکیان، در عین آنکه هم دولت مقدورات است و هم ممکنات؛ بنیانگذار نظریه جدیدی در اداره جامعه نیز است. روزهای آینده آزمونی بزرگ برای مجلس خواهد بود. اگر مجلس با نگاهی سیاسی و جناحی برخی وزراء را از حضور در کابینه محروم کند، مسئول شکست این نظریه خواهد بود.“[1]

*بعید است حتی شخص رئیس‌جمهور پزشکیان هم چنین ادعایی داشته باشد که یک نظریه جدید را برای اداره جامعه در کیسه دارد!

بعیدتر اما از آقای ربیعی بود که با سابقه کلان اجرایی و امنیتی خود اما مثل جوانان تازه پا به سیاست گذاشته؛ از یک پیروزی انتخاباتی چنان به وجد بیاید که حرف‌هایی مغایر واقعیت و البته مغایر دموکراسی بر زبان بیاورد.

در بحث تأکید ربیعی بر اینکه اگر مجلس به برخی وزرای پیشنهادی رأی ندهد مسئول شکست پزشکیان خواهد بود؛ اولا باید دانست که اختیارات و قدرت یک رئیس‌جمهور در ایران به قدری زیاد است که هیچکس جز خودش مسئول شکست‌ها و ناکامی‌هایش نیست.

ثانیا ما در ایران قحط‌الرجال مدیریتی نداریم که در فرض رأی نیاوردن یک وزیر پیشنهادی؛ دیگر عنصر کارآمدی نتواند جایگزین او شود.

ثالثا این حق مجلس و نمایندگان مردم است که اگر احساس کردند یک وزیر پیشنهادی کارآمدی لازم را ندارد به او رأی ندهند.

اینکه یک عنصر سیاسی در خارج از مجلس که از قضا علاقه زیادی هم به حواشی سیاسی و “گزینه خیابان” دارد به ناگاه به صحنه بیاید و بگویید با این رأی ندادن پزشکیان را به شکست می‌کشانید؛ حرفی غلط و اوج ناجوانمردی در حق قانون و دموکراسی و عقلانیت است.

ما همچنین این کنایه را به آقای ربیعی عرض می‌کنیم که دشمن پزشکیان نه دموکراسی بلکه ناجوانمردی کسانی در اطراف اوست که در اعتراض به حق پزشکیان برای انتخاب مردان کابینه؛ از سمت خود استعفا کرده‌اند و شکستی هم اگر در کار باشد تقصیر حاشیه‌پردازان دولت پزشکیان است.

***

هم خودکفا نباشیم؛ هم دشمن تحریم کند!

دفاع بد ربیعی از پزشکیان/ "اقناع مردم" با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟!

عباس آخوندی، وزیر مسکن دولت روحانی و از حامیان انتخاباتی پزشکیان طی یادداشتی که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد دست به یک انتقاد عجیب گفتمانی از دولت جدید زد.

آخوندی در یادداشت خود نوشته است: ایران درگیر صدها مشکل و گرفتاری اقتصادی است. چون تورم بالا و مزمن، کاهش قدرت خرید مردم، بی‌ثباتی پولی و مالی، افزایش نرخ ارز، بحران بانکی، بیکاری، رشد منفی سرمایه‌گذاری، فقر و ده‌ها مساله دیگر. لیکن ریشه‌ی آنها دو مساله اصلی است: کسری بودجه که چاپ پول را در چهل سال گذشته سبب شده و غلبه توهم خوداتکایی و یا خودکفایی بر سیاست تجارت آزاد.

او می‌افزاید: اگر دولت‌مردان تا حدی به پیامدهای چاپ پول آگاه شده‌اند؛ و در انتصابات دولت چهاردهم نیز کم‌وبیش اثر آن را می‌توان دید، در انتخاب وفاداری به سیاست ضدتوسعه‌ی خوداتکایی که بلای جان اقتصاد ایران است هم‌چنان در بی‌راهه هستند!

آخوندی می‌نویسد: اصلی‌ترین مأموریت اقتصادی نهاد دولت در ایران با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک کشور که چهارراه جهان است، باید توسعه‌ی تجارت آزاد باشد. در حالی‌که ضرورت دارد دولت با پایش فرایندهای تجاری کشور، هر جا مانعی بر رشد تجارت دیده ‌شد سریعا آن را مرتفع کند، سیاست خودکفایی مبتنی بر ایجاد مانع بر تجارت انتخاب شده‌ است. این یعنی هم‌چنان اجبار ملت به رفتن در صف خرید خودرو بد کیفیت در برابر خود رو ایمن به نفع سوداگران نهادی و… سیاستی صددرصد ضدتوسعه.

*قبل از هرچیز؛ مردم و مخاطبان محترم باید بدانند که یکی از مؤلفه‌های اصلی در سواد رسانه و پر کردن حافظه از اطلاعات و تحلیل‌های صحیح؛ شنیدن تحلیل از جانب تحلیلگران، سیاسیون و مدیران دارای کارنامه‌های خوب است.

آقای آخوندی هم یک رجل سیاسی و مدیریتی است که نگاهی به کارنامه او در فتنه سال 88 و در دوران مدیریت وزارت مسکن نشان می‌دهد در هیچیک از این 2 عرصه معدل خوبی به‌دست نیاورده است.

و اما مسئله خودکفا شدن…

کسانی مثل محمود سریع‌القلم و عباس آخوندی صراحتا مخالف این سیاست عقلانی هستند.

امثال این دو نفر در جبهه اصلاحات توضیح نمی‌دهند که اگر کشور روزی محتاج یک کالای غیر استراتژیک شد؛ شبکه سلطه جهانی با ایران چه خواهد کرد؟

اینان نمی‌گویند اکنون که نظام سلطه در کالاهای استراتژیک ایران را با تحریم گسترده مواجه کرده است؛ چه راهکار دقیقی برای رفع این مشکل به جز اقتصاد مقاومتی و “خودکفا شدن” ولو با هزینه بیشتر وجود دارد؟

البته آقایان روحانی و ظریف به نمایندگی از اینان تز برجام و گره زدن رفع مشکلات کشور به توافق نهایی با غرب را پیش بردند که همه دیدیم ماحصل آن “خسارت محض + هیچ” بود.

یعنی نظام سلطه نشان داد که دست از دشمنی با ایران برنمی‌دارد و به عزم توافق و رفع مشکلات نیز به چشم “کرنش ذلیلانه” در مقابل خودش می‌نگرد.

باز می‌گردیم به آن سؤال عقلانی و آن اینکه امثال سریع‌القلم و آخوندی باید پاسخ بدهند اگر کشور در یک کالای استراتژیک یا غیر استراتژیک دچار کمبود شد؛ آنگاه آیا باید کشور را تسلیم بیگانه کرد یا اینکه از هم‌اکنون و با تز امتحان‌پس‌داده‌ی خودکفایی از بروز چنین فاجعه‌ای جلوگیری کرد؟!

تأسف اینجاست که امثال آخوندی نه تنها به این سؤال عقلانی پاسخی نمی‌دهند بلکه حتی اگر متحد انتخاباتی خودشان هم به قدر سر سوزنی معتقد به خودکفایی باشد یا نخواهد کشور را تسلیم بیگانه کند؛ بدین‌سان که می‌بینیم به او می‌تازند و بی‌واهمه از امیدهای مردم برای روی کار آوردن یک دولت و گفتمان جدید؛ نهال نوپای دولت جدید با همه امیدهایش را به زیر دست و پا می‌کشانند.

***

“اقناع مردم” با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟!

دفاع بد ربیعی از پزشکیان/ "اقناع مردم" با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟!

محمد عطریانفر، فعال چپ و از معاریف حزب کارگزاران سازندگی در بخشی از یک مصاحبه با انصاف‌نیوز پیرامون کابینه پیشنهادی پزشکیان ضمن اینکه بصورت تلویحی کابینه وفاق دولت جدید را “کابینه مونتاژی” می‌نامد؛ در پاسخ به این سؤال که “گروهی می‌گویند ما باید در وهله اول به حق انتخاب رئیس جمهور احترام بگذاریم و اجازه دهیم اسامی کابینه هر نامی که باشند کار کنند بعد به این کابینه‌ی به قول شما مونتاژی ایراد وارد کنیم. نظر شما در مورد حق انتخاب رئیس جمهور چیست؟” گفته است:

“آقای پزشکیان ۱۸ میلیون رای گرفته است. این جامعه باید قانع شود. نمی‌توان پذیرفت که شخصی با پشتوانه‌ی چند ده میلیونی رای بیاورد و رئیس جمهور شود بعد در مقام عمل نتواند جامعه رای دهندگانش را راضی کند و آن‌ها را به جای وصول به ساحل آرامش و اعتماد مضاعف به نقطه‌ی نگرانی برساند که دلخوری‌ها و گلایه‌های سنگین حاصل شود. حتما باید جامعه و بدنه همراه، توجیه شود. این حقیقتی‌ست که نهادهای پیرامونی بعضا نمی‌فهمند و توجهی به آن ندارند که رئیس جمهور برابر جامعه‌ی رای خود مسئولیتی سنگین‌ دارد.[2]

*این تحلیل آقای عطریانفر صحیح نیست.

زیرا اولا رئیس‌جمهور در فلسفه جمهور؛ وکیل ملت است. یعنی ملت به او وکالت می‌دهند که به شرط کارآمدی و بهبود معیشت؛ وارد ریاست قوه مجریه شود و طبق صلاحدیدهای خودش امورات کشور را به پیش ببرد.

طبعا در این فرایند نمی‌توان در لحظه وارد فرایند وکالت شد و بخش‌هایی از این حق تفویض شده را ستاند و گفت که ما به عنوان رأی دهنده مثلا در فلان حیث تو را قبول نداریم یا درباره تشخیص شما در فلان وظیفه اجرایی اقناع نشده‌ایم!

چه اینکه تمام این تأییدات و اقناع‌ها در قضیه وکالت و تفویض آن مستحیل است.

(اشکال پیش‌گفته در مسئله شفافیت هم که عده‌ای طی سالیان گذشته به دنبال آن بوده‌اند مطرح است و نمی‌توان به نماینده‌ای که به او رأی داده‌ایم و او را به مجلس فرستاده‌ایم اما بگوییم که باید لحظه به لحظه رأیت را به اطلاع ما برسانی!)

ثانیا همه می‌دانیم که همه ما در همه مقولات تخصص و اشراف لازم را نداریم و پر بیراه نیست اگر بگوییم که یکی از اصلی‌ترین انگیزه‌های اجتماع و قرارداد اجتماعی نیز همین ندانستن‌های فردی بود.

لذا وقتی فردی را در سمت ریاست‌جمهور به عنوان نماینده یا وکیل انتخاب می‌کنیم؛ این نکته را طبیعی می‌دانیم که به عمده موارد تخصصی و اشرافیت‌های او دسترسی نداریم اما او را بعنوان وکیل پذیرفته‌ایم.

پذیرفتنی به این معنا که رأی و انتخاب و صلاحدید او را هم قبول داریم.

بماند که اگر جامعه و تک تک آحاد رأی‌دهندگان قرار بود درباره جزئیات فرایندهای سیاسی و اجرایی قدرت اقناع داشته باشند؛ پس اساسا چه نیازی به رئیس‌جمهور و انتخابات و جلسات محرمانه و نامه‌های به کلی سرّی؟!

زیرا رئیس‌جمهور برآمده از یک شعور جمعی در کلیت تشخیص کارآمدی است. اما این تشخیص اگر قرار باشد به اجزای خرد تبدیل شود و درباره همه امورات، انتخاب‌ها، صلاحدیدها و آرای وکلای کشور اقناع شود؛ آنگاه است که طوفان سلایق، بی‌تخصصی‌ها و نفهمیدن‌ها وزیدن خواهد گرفت، کارآمدی شکل نخواهد گرفت.

پس حق چینش کابینه با رئیس‌جمهور است و جامعه رأ‌ی‌دهندگان و مردم نیز باید از حیث کارآمدی و کارنامه قانع شوند نه از جنبه محرمانه‌ها یا صلاحدیدها، تخصص‌ها و اشراف‌هایی که رئیس‌جمهور در کلیت قضیه دارد.

ما همچنین این انتقاد را هم از عطریانفر مطرح می‌کنیم که به نظر می‌رسد خدشه بر بدیهیات در کلام او و یا مونتاژی نامیدن کابینه پزشکیان، نه از سر دلسوزی که از سر انگیزه‌های دیگری باشد…

سؤال و تردیدی که شخص آقای عطریانفر باید پاسخگوی آن باشد.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1518413

2_ https://ensafnews.com/540293

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دفاع بد ربیعی از پزشکیان/ "اقناع مردم" با کارآمدی کابینه یا چینش کابینه؟! بیشتر بخوانید »

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"



برخی حامیان آشوب و فرماندهان فتنه آینده از هم‌اکنون سور و سات لازم را برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده” مهیا کرده‌اند…

سرویس سیاست مشرق «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

“چون دوست،‌ دشمن است؛ شکایت کجا بریم؟!”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

علی ربیعی، فعال اصلاح‌طلب و سخنگوی دولت اعتدال در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا که گویا در حاشیه راهپیمایی 22 بهمن انجام شده با بیان اینکه انقلاب۵۷ یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر و نتیجه خواسته‌های انباشت شده چند نسل بود(!) اظهار کرده است: این نگرانی وجود دارد، آنچه که موجب انقلاب شد، بار دیگر در جامعه بازسازی نشود.

او همچنین می‌افزاید: انقلاب باید بتواند مدام آرمان‌ها را بازتبدیل کرده و پاسخگو و حل‌کننده مسائل نوین باشد.

ربیعی در ادامه می‌گوید: زمانی که جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند، حذف شوند، به طور طبیعی شکاف ایجاد شده و در نهایت به حذف و کنار گذاشتن مردم و سرمایه‌های اجتماعی منجر می‌شود. بنابراین یکی از راه‌های بی‌بدیل جبران این اشتباهات، بازگشت به انتخابات به‌گونه‌ای است که همه بتوانند در آن حضور یافته و سلایق خود را در یک سبد بزرگ بیابند.

این چهره امنیتی اصلاح‌طلب در بخش دیگری از صحبت‌های خود نیز تصریح می‌کند: بیش از ۹۰ درصد از کسانی که در روزهای اول بازداشت شده بودند، بر اساس اطلاعی که من دارم هیچ‌گونه سابقه‌ای نداشتند و این نشان می‌دهد که این صدا، یک صدای طبیعی بود.[1]

*پیرامون صحبت‌های کنایه‌آمیز ربیعی تحلیل‌های مهمی وجود دارد که خوانش آنها ضروریست:

یکم: این طعنه که می‌گوید: “انقلاب اسلامی یک ضرورت تاریخی اجتناب‌ناپذیر بود” به این معنیست که این ضرورت مجددا می‌تواند ایجاد شود! کما اینکه می‌بینیم ربیعی در ادامه به همین مسئله اشاره و تصریح می‌کند که امکان بازسازی علل موجده انقلاب وجود دارد.

البته چنین امکانی درباره هر انقلابی وجود دارد. اما فضای طعنه آنجاست که ربیعی نمی‌گوید این ضرورت (بازسازی علل موجده انقلاب) هنگامی رخ می‌نماید که انقلاب از مسیر شعارهای اصلی خود یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خارج شود.

به دیگر سخن، مادام که انقلاب اسلامی بر مسیر آرمان‌های خود در حرکت باشد نه تنها بر قوت آن افزوده خواهد شد بلکه هیچ احتمال عقلانی درباره ضرورت یافتن رفورم بروز نمی‌یابد.

ضمن اینکه مسئله بازتبدیل آرمان که ربیعی آنرا مطرح می‌کند نیز به لحاظ فلسفی یک مسئله غلط است. زیرا آرمان یک مقوله قابل تبدیل نیست و یک ملت و یک انقلاب همواره باید در طول تاریخ خود به سمت آرمان‌ها در حرکت باشد اگرچه نتواند بصورت کامل به این آرمان‌ها دست یابد.

لذاست که می‌توان گفت طعنه درباره بازسازی اصول موجده انقلاب در شرایطی که نظام دقیقا بر مدار اصلی خود در حال حرکت است؛ نه یک هشدار بلکه زمینه‌چینی برای آشوب یا براندازی است.

دوم: ربیعی می‌گوید: جریاناتی که هرکدام بخشی از افکار جامعه را نمایندگی می‌کنند نباید حذف شوند و همه باید بتوانند سلایق خود را در سبد اسامی نامزدهای انتخاباتی ببینند!

این حرف غلط نیز در حالی است که جریان منافقین در ابتدای پیروزی انقلاب سمپات کم نداشت. اما نظام اسلامی و عقلای کشور دانستند که این افراد؛ بی‌عقل، خونریز و معارض انقلاب هستند و لذاست که دست به حذف آنها زدند. نظیر این اقدام را می‌توان به موضع سلبی امام خمینی(ره) درباره تشکل نهضت آزادی هم تعمیم داد.

در واقع ربیعی با این اظهارات مشغول پوپولیسم شده است و حرفی را می‌زند که اگرچه ظاهری شیک دارد اما پر واضح است که در دامان آن خطرات بزرگی برای مردم و نظام نهفته است.

بیان پاسخ برای این شبهه هم ضروریست که در منطق دموکراسی هنگامی که فردی نامزد مطلوب خود را در انتخابات نمی‌یابد بایستی به گزینه‌های نزدیکتر به آرمان خود رأی بدهد.

سوم: خطرناک‌ترین بخش اظهارات ربیعی اما تأکید اوست بر اینکه اعتراضات اخیر یک صدای طبیعی بود!

لکن ربیعی باید پاسخ بدهد که این چه صدای طبیعی بود که ده‌ها بسیجی و پلیس و حافظ امنیت را در کف خیابان سلّاخی کرد، به قتل صبر می‌کشت، اموال مردم را آتش می‌زد،‌ بهانه‌اش غیر منطقی بود و هیچ مانیفست عقلانی‌ای هم نداشت؟!

آقای ربیعی که سابقه امنیتی دارد چطور می‌تواند مدعی طبیعی بودن (بخوانید منطقی و اجتماعی بودن) صدایی شود که در کف دانشگاه شعار رکیک می‌داد؟!

این صدای برآمده از طبیعت جامعه بود یا صدای توأمان فریب‌خوردگی و اوباش‌گری؟!

در هشدارها و تأملات تفکر عقلانی و اسلامی ممکن است فردی یک کار درست ظاهری را انجام دهد اما در باطن دچار اعوجاج باشد. نظیر حضور آقای ربیعی در راهپیمایی 22 بهمن که اقدامی پسندیده و در خور تحسین است لکن وقتی صحبت‌های او را می‌شنویم؛ به یک جهان پر از اعوجاج می‌رسیم که از منتهی‌الیه آن قرار است انقلابی علیه انقلاب اسلامی رخ‌نمون شود!

لذاست که باید از این قبیل رفتارها عبرت گرفت و درون و برون را با مسیر دین خدا و عقلانیت تنظیم کرد.

***

سور و سات تاجیک برای رقصیدن در میانه “جشن جنبش آینده”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمدرضا تاجیک، از تئوریسین‌های جریان چپ و از حامیان آشوب، به تازگی طی یادداشتی که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، مدعی شد که مسئولان کشور اهل دیدن واقعیت نیستند.

او سپس می‌نویسد:

“واقعیت‌های سرکوب‌ شده و تحت ‌انقیاد و رویت‌ناشده، سر به شورش برداشته‌اند و خشونت‌بار در حال فتح دژهای ذهنی هستند. با بیانی لکانی، واقعیت‌ها در صورت و سیرت «امر واقع» ظاهر شده‌اند و انحصار و اقتدار بازنمایی و سخن ‌گفتن از خویش (واقعیت) را، از نظم نمادین مسلط دریغ داشته‌اند. واقعیت‌ها، جشنِ جنبش برپا کرده‌اند و در هر کوی و برزنی نشان و نشانه‌ای از خود بر در و دیوار ذهنی مردمان شهر نقش کرده‌اند. از هر پرده و حجاب برون افتاده‌اند، وارد ساحت نگاه و احساس و زبان همگان شده‌اند و نقل و نقل هر مجلس و محفل و هر جمع و جمعیت شده‌اند. واقعیت‌ها، از خود زبانی یافته‌اند و از نهان‌ها پرده‌ها برداشته‌اند و در خموشی، گفتِ خویش اظهر می‌کنند.“[2]

*تاجیک پیش از این و در بحبوحه اغتشاشات نیز گفته بود که این اغتشاشات “جشن جنبش” است و خشونت آن نیز خشونتی الهیاتی است.

ضمن اینکه او از کسانی است که با لحنی تشویق‌گون تأکید دارد آشوب‌ها مجددا تکرار خواهد شد. (ما نیز چنین دأبی داریم. با این تفاوت که ما آنرا محکوم می‌کنیم، معتقدیم زمینه‌های آن باید مسدود شود و برای معترضین نیز راه حل صندوق رأی را پیشنهاد می‌دهیم نه اینکه همانند تاجیک مشوق خیابان‌ها شویم!)

تاجیک همچنین از زیر و رو شدن اوضاع-در آینده و با پشتوانه آشوب و آشوبگران- نیز سخن رانده است.[3]

باید به مردم عزیز ایران این نکته را صادقانه عرض کرد که وقتی کسی از جماعت اراذل و اوباش و از کسانی که خصلتشان کشتن به صبر است؛ با ایما و اشاره و حتی سکوت حمایت می‌کند، هیچ شماتتی ندارد و حتی حرکت وحشیانه‌ی آنها را “جشن جنبش” می‌نامد یعنی کسی در هنگامه خواب خواص و چشمان ناظر مشغول جمع کردن هیزم برای آتش فتنه است و در حالی که کسی متوجه نیست؛ تقلا می‌کند تا اوباش را به خط کند و آنها را مسلح‌تر از قبل به میدان بفرستد.

کسی اگر متوجه این توطئه شوم باشد؛ بسته به موقعیتی که دارد با آن برخورد می‌کند.

اگر شخصی عادی باشد متوجه خطر می‌شود و سعی می‌کند از هر فتنه خیابانی به دور باشد.

اگر یک فرد سیاسی باشد به عرصه جهاد تبیین ورود می‌کند و بافته‌های امثال تاجیک را پنبه می‌کند.

و اگر یک شخص مسئول باشد؛ بسته به مسئولیتی که دارد در بازه “خدمت اقتصادی به مردم تا برخورد امنیتی با دشمنان مردم” فی‌الفور وارد عمل خواهد شد.

بدانیم و باور کنیم که خطر “فتنه اقتصادی” با عملگری برخی رجال حاضر در ستاد هسته سخت اصلاحات جدی است فلذا باید بیش از این به همه‌ی مردم گفت که راه حل مشکلات؛ خیابان نیست بلکه “رأی خوب” در صندوق رأی است.

***

عطریانفر: این یک نگاه تسامحی بود نه عفو!

ناجوانمردی در حق “عفو رهبری”

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری"

محمد عطریانفر، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا پیرامون عفو رهبری برای محکومان اغتشاشات اخیر گفته است:

“باید از این رویکرد حاکمیت برای عفو استقبال کنیم ولی به حاکمیت هم بگوییم که نگاه پیشگیرانه داشته باشد و هرکدام از عناوین اتهامی را براساس قوانین موضوعه خود بررسی کند تا دیگر در ادامه نیازی به وجود نگاه تسامحی نداشته باشد. من معتقدم که اگر نگاه آسیب‌شناسی و پیشگیرانه‌ای وجود داشته باشد، دیگر نیاز نیست که از ظرفیت رهبری برای عفو استفاده کنیم.“[4]

*آقای عطریانفر باید بداند که عفو مقام معظم رهبری هرگز یک “تسامح” نبود و بلکه صرفا یک بخشش از موضع اقتدار بود.

چه اینکه تسامح در حیطه ولی فقیه هیچ جایی ندارد و بلکه برای رهبریت یک جامعه “سیّئه” محسوب می‌شود. زیرا هیچ مسئولی در نظام اسلامی حق ندارد از حق مردم با تسامح بگذرد و برخورد با هنجارشکنان و کسانی که زمینه ناامنی را ایجاد کرده‌اند نیز در زمره حقوق مردم است.

دستور اخیر رهبر معظم انقلاب برای عفو؛ نظیر سایر فرامینی است که ایشان همه‌ساله در برخی اعیاد و مناسبت‌ها برای زندانیان و محبوسین روا می‌دارند و بر اساس اختیارات ولایی خود “امر عفو” را صادر می‌کنند.

لذاست که می‌توان گفت آقای عطریانفر با این اظهار نظر خود در حالت خوشبینانه مرتکب ناشکری و تحلیل غلط در قبال دستور حکومتی رهبر انقلاب شده‌اند.

همچنین است که باید دانست تمامی دستگیرشدگان اغتشاشات اخیر بر اساس نصوص قانونی و وظائف ذاتی نهادهای حافظ امنیت کشور دستگیر شده‌اند (مثال‌های نقض البته باید پیگیری شود) و رواداری تسامح در قبال اینان یک کار غیر عقلانی است که صرفا حاکمانِ در معرض اضمحلال تن به آن می‌دهند.

لکن عفو رهبری هرگز به معنی نقض یا زائد بودن هیچ قانونی نیست و همانطور که از اسم آن پیداست؛ به معنی گذشتی است که در حیطه ولایت فقیه قرار دارد و هرگز به معنی عدول از حق مردم و امنیت کشور هم نیست.

خواص حق دارند که برخی مقولات را ندانند اما هنگامی که حقیقت یک مسئله روشن می‌شود؛ بایستی سریعا اشتباه و موضع غلط خود را اصلاح کنند. بماند که به نظر می‌رسد تسامح نامیدن عفو مقام معظم رهبری یک ناجوانمردی نیز هست.

***

1_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1329628

2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-596585

3_ mshrgh.ir/1458176

4_ isna.ir/xdNkQX

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

این راهپیمایی ارزانی خودتان آقای ربیعی!/ ناجوانمردی در حق "عفو رهبری" بیشتر بخوانید »

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود


در روزهای اخیر و همزمان با رزمایش پیامبر اعظم(ص)۱۷، رسانه های اصلاح طلب «نمایش اقتدار و امنیت ایران» را سانسور کرده و آن را بی اهمیت جلوه دادند.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌ استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** ناراحتی اصلاح طلبان و اسرائیل از موشک های ایران

دیروز مرحله نهایی هفدمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) با شلیک  همزمان ۱۶ موشک بالستیک پایان یافت. این رزمایش بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان داشت.

رزمایش پیامبر اعظم(ص)۱۷ پیام «اقتدار و امنیت» در ایران را به جهان مخابره کرد. به همین دلیل وزارت خارجه انگلیس با خشم و عصبانیت به آن واکنش نشان داد.

برخی رسانه های اسرائیلی نیز در روزها و هفته های گذشته با اذعان به توان نظامی و قدرت دفاعی ایران، اعتراف کرده اند که پیاده سازی گزینه نظامی از سوی آمریکا و شرکای واشنگتن علیه ایران، پاسخ های دردناک و وحشتناکی در پی دارد.

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

انگلیس و اسرائیل و آمریکا از توان دفاعی و قدرت نظامی ایران به عنوان عامل بازدارنده در مقابل جنگ، عصبی و پریشان هستند. اما با کمال تأسف باید گفت که رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب در داخل نیز همصدا با اسرائیل و انگلیس و آمریکا، نسبت به قدرت بازدارندگی دفاعی و نظامی ایران، ناراحت و پریشان هستند.

نشان به آن نشان که در روزهای اخیر و همزمان با رزمایش پیامبر اعظم(ص)۱۷، رسانه های اصلاح طلب این رویداد بسیار مهم را سانسور کرده و آن را بی اهمیت جلوه دادند.

رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب حتی پا را فراتر گذاشته و همزمان با رزمایش و در آستانه دومین سالگرد شهادت سردار سلیمانی، در دروغی آشکار مدعی شدند که «در جنگ با داعش، نیروهای تحت امر شهید سلیمانی در عمل نیروی پیاده یک ائتلاف بزرگ بودند که بمباران هوایی آن را ارتش امریکا و متحدانش برعهده داشتند».

و اما در ادامه این روند روزنامه آرمان در شماره امروز با هجمه به توان نظامی و دفاعی ایران، گفتمان انقلاب را گفتمانی بی تفاوت به سرمایه اجتماعی و علمی ایران معرفی کرد.

«بیژن عبدالکریمی» فعال اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«متأسفانه برخی، مسائل کشور را بیشتر از جنبه نظامی می‌بینند و به همین دلیل از فشارهایی که نظام سلطه بر جنبه‌های دیگر جامعه ایران وارد می‌کند غافل شده‌اند. سرمایه اجتماعی و علمی یکی از مسائلی است که گفتمان انقلاب نسبت به آن بی‌تفاوت شده است… واقعیت این است که گفتمان انقلاب با این سرمایه‌ها ساده اندیشانه برخورد کرده و در مقاطعی نیز بی‌تفاوت بوده است».

وی در ادامه گفت:«ما فکر کردیم تنها می‌توان با منطق امنیتی و نظامی همه مشکلات را حل کنیم و به جنبه نرم و نرم‌افزاری که با علوم انسانی ارتباط پیدا می‌کند توجه نکردیم و علوم انسانی را تحقیر کردیم. نخبگان مدت‌هاست در حوزه علوم انسانی هشدار داده‌اند. با این‌وجود این هشدارها جدی گرفته نشده است. شرایط امروز به نحوی دنبال شده که امنیت ملی ما به خطر افتاده است».

اتفاقا این جریان تندرو اصلاح طلب است که نسبت به سرمایه اجتماعی و توان و استعداد جوانان ایرانی و قدرت علمی ایران بی تفاوت است.

جریان تندرو اصلاح طلب یکروز مدعی است که «استعداد جوانان ایرانی صرفا در حد طبخ قرمه سبزی و آبگوشت بزباش است» و روز دیگر مدعی است که «باید خرید و فروش مشروبات الکلی و خرید و فروش مواد مخدر در ایران آزاد شود»!

** پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

روزنامه اعتماد در یادداشتی با عنوان «ابعاد یک حضور و ردصلاحیت» به قلم «عباس عبدی» نوشت:«آیا باید بپذیریم که (علی لاریجانی) برای انتخاب شدن آمده بود؟ منظور از انتخاب شدن نیز یک احتمال متعارف و جدی است، مثلا حداقل بتواند ۳۰ تا ۳۵ درصد آرا را به دست آورد و الا کسب ۵ درصد رای که همان نامزدهای پوششی هم می‌آورند! به نظر بنده اگر برای انتخاب شدن با یک احتمال معقول آمده بود، قطعا دچار اشتباه فاحش سیاسی شده بود، زیرا او به علل گوناگون فاقد زمینه برای کسب چنین رایی بود. این را به بدی یا خوبی نمی‌گویم، واقعیت است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«بعید هم می‌دانم هیچ ناظر آگاهی حتی از دوستان وی نیز چنین موفقیتی را محتمل می‌دانستند. احتمال تغییر شرایط نیز برای او متصور نبود، زیرا وی چهره شناخته‌شده‌ای بود، نمی‌توانست اقدامی چشمگیر برای تغییر فضا کند. حداکثر می‌توانست در نفی و نقد دیگران سخن بگوید که قطعا از این نظر دست خودش بیشتر زیر ساطور بود و سمبه طرف مقابل برای تخریب او پرزورتر بود. از سطح درک و فهم سیاسی لاریجانی نیز بعید است که به چنین گزاره‌ای اعتقاد داشته باشد که شانسی برای انتخاب شدن خود قائل است».

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

چندی پیش «حسین مرعشی» دبیرکل حزب کارگزاران گفته بود: «در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اولین مسئله‌ای که وجود دارد شرایط اقتصادی و اجتماعی و نارضایتی مردم است… این مشکلات که بود و همه هم مسئولیت آن را متوجه دولت دانستند و مسئول دولت را هم اصلاح‌طلبان دانستند پس تمام این مشکلات، مشکلات اصلاح‌طلبی تلقی شد».

مرعشی در ادامه تصریح کرده بود: «در جبهه ما از ۲۴ میلیون رأی آقای روحانی در دوره گذشته، اگر رأی آقای همتی را در نظر بگیریم به ۲ و نیم میلیون رسیده است، ‌ یعنی ما ۸۵ درصد رأی از دست داده‌ایم».

«محمد عطریانفر» فعال اصلاح طلب چندی پیش گفته بود «در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حتی اگر همه نامزدهای اصلاح طلبان تایید می شدند، رأی نمی آوردند».

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جریان اصلاح طلب با لیدری خاتمی و تاجزاده و بهزاد نبوی و کروبی و تبلیغات فراوان توسط ۱۶ حزب اصلاح طلب تنها توانست ۲.۴۴۳.۳۸۷ رأی به دست بیاورد؛ یعنی حدود ۸ درصد کل آراء ماخوذه.

پیش از این و در انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ۹۸ نیز سرلیست جریان اصلاح طلب در تهران حدود ۷۰ هزار رای کسب کرد. این در حالی است که سرلیست جریان انقلابی در تهران حدود یک میلیون و سیصدهزار رای کسب کرد.

شلوغ بازی اصلاح طلبان در روزهای گذشته در ماجرای نامه لاریجانی، صرفا با هدف تخریب شورای نگهبان صورت گرفت. هجمه به شورای نگهبان برای جریان اصلاح طلب صرفا نقش پوشش را بازی می کند. پوششی برای دیده نشدن کارنامه خالی و بی برنامگی و افت شدید پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات.

اگر ادعاهای جریان اصلاح طلب درباره شورای نگهبان صحیح بود، باید در انتخابات دوره ششم شورای شهر تهران که امسال برگزار شد، شاهد رای گسترده مردم به لیست جمهور- لیست اعلام شده از سوی خاتمی- بودیم. این در حالی است که این لیست ۲۱ بر صفر در تهران باخت.

سرلیست شورای ائتلاف در انتخابات شورای شهر ششم تهران، قریب به ۴۹۰ هزار رأی کسب کرد. اما بیشترین رأی اعضای لیست جمهور در این انتخابات، تنها حدود ۳۶ هزار رأی بود.

چندی پیش «محمدعلی وکیلی» نماینده فراکسیون امید در مجلس دهم گفته بود: «مردم، شعارهای اصلاح طلبی را از زبان حریف بیشتر باور کردند تا از زبان ما…اگر این جریان می‌خواهد همه لکنت تاریخی زبانش و همه عقیم بودگی اش را به تبعیض‌های شورای نگهبان و سخنان امثال من در نشان دادن ادبارِ خودی‌ها، تخفیف دهد، این یعنی خود انتخاب کرده‌اند که اصلاح‌طلبی را بر دوش دیگران بگذارند».

عباس عبدی پیش از این در نقد جبهه اصلاحات در مطلبی نوشته بود: «این چه جبهه‌ای است که می‌تواند پیش و پس از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، همچنان با همان افراد و همان شیوه‌ها ادامه حیات دهد؟…اتفاق رخ‌داده در ۲۸ خرداد…یک شکست بزرگ نه از اصولگرایان بلکه از جامعه و مردم بوده است».

جریان اصلاحات در دوره ۸ ساله دولت روحانی به دلیل اینکه هیچ برنامه ای برای اداره کشور نداشت، نتوانست موفق شود و مردم در انتخابات ۱۴۰۰ به این طیف «نه» گفتند.

** مرثیه سرایی خاطیان فتنه ۸۸ و بانیان کارنامه روحانی برای انتخابات پرشور

روزنامه شرق در مطلبی نوشت:«اینک بیش از هر زمان دیگر باید حسرت انتخابات پرشور ازدست‌رفته ۱۴۰۰ را خورد. انتخاباتی که نه مستقیم بلکه غیرمستقیم و نامحسوس می‌توانست ایران و «برجام» را در مذاکرات وین در موقعیت برتر قرار دهد. بدیهی است هم آمریکا و هم اروپا بیش از آنکه به وضعیت دموکراتیک کشورها توجه داشته باشند، به منافع حداکثری خود و بده‌بستان‌های رایج در این مذاکرات طولانی چشم دوخته‌اند. بر کسی پوشیده نیست که رئیس‌جمهور برگزیده و به‌تبع آن تیم مذاکره‌کننده اگر از پشتیبانی مردمی قوی‌تری برخوردار بودند، با صلابت و اعتمادبه‌نفس بیشتری در مسیر مذاکرات گام برمی‌داشتند».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«اگرچه مذاکره‌کنندگان به دلیل رویه‌های سیاسی‌شان به شتاب‌ غیرضرور تن نخواهند داد، اما کش‌دارشدن مذاکرات هم به نفع آنان نیست. آنچه تیم مذاکره‌کننده را آشفته می‌کند اقدامی سریع در نهایت دقت است؛ کاری که معمولا خاصه در مذاکرات کار دشواری است، زیرا طرف‌های مقابل از نقاط ضعف و قوت آنان باخبر است. اگر در انتخابات ۱۴۰۰ مردم به میدان می‌آمدند و دولت رئیسی برآمده از آرای حداکثری مردم بود، اکنون دولت در این مذاکرات به هر نتیجه‌ای می‌رسید مردم از آن حمایت می‌کردند خاصه اینکه ادامه تحریم‌ها آنان را در موقعیتی شکننده‌تر از قبل قرار داده است».

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود

این هم از عجایب روزگار است که خاطیان فتنه ۸۸ و بانیان کارنامه روحانی برای انتخابات پرشور مرثیه سرایی می کنند.

طیفی که در سال ۸۸ مشارکت گسترده مردم در انتخابات را به آشوب و التهاب خیابانی بدل کرد و با دروغ تقلب، رای مردم را لگدمال کرد، حالا ژست حسرت خورده ها را گرفته و مدعی است که چرا در انتخابات ۱۴۰۰ شاهد مشارکت پرشور نبودیم.

جماعتی که یکروز مدعی بود که «هدف از برجام لغو یکباره تمامی تحریم هاست» و روز دیگر مدعی شد «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»، ژست کارشناس به خود گرفته و مذاکرات هسته ای را تحلیل می کند.

روزنامه شرق در دی ماه ۹۴ در تیتری تأمل برانگیز نوشت:«امضای کری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام»؛ چندی بعد «مهدی رحمانیان» مدیرمسئول روزنامه شرق با اشاره به چرایی انتشار این قبیل تیترها گفت: «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغه‌ها باید می‌شد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند».

در ماههای اخیر دولت رئیسی کارنامه خوبی از خود بجای گذاشته است. این واقعیت برای رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب نگران کننده و خطرناک است. بر همین اساس این قبیل واکنش ها، طبیعی و بدیهی است.



منبع

ناراحتی اصلاح‌طلبان و اسرائیل از موشک‌های ایران/پیروزی لاریجانی در انتخابات حتی محتمل هم نبود بیشتر بخوانید »

عطریانفر: بهزاد نبوی تلاش می‌کند تا از یک نامزد حمایت کنیم

عطریانفر: بهزاد نبوی تلاش می‌کند تا از یک نامزد حمایت کنیم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد عطریانفر، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو مرکزی حزب کارگزاران در گفت‌وگو با روزنامه شرق گفت: دوستان ما در مجمع روحانیون مبارز که همه آنها از عزیزان و بزرگان معنوی و سیاسی ما هستند و احترامشان برای‌مان واجب است، قدری عجولانه بیانیه دادند و نیاز نبود به این سرعت بگویند اصلاح‌طلبان نامزدی ندارند. به‌هرحال این دو نامزد اصلاح‌طلب هستند و روا نیست بگوییم اینها نمی‌توانند نامزد اصلاح‌طلبان باشند.

وی افزود: اکنون محور نهاد اجماع‌ساز جناب آقای بهزاد نبوی، پیر دیر و سیاست‌مرد کهنه‌کار و زجرکشیده انقلاب و اصلاحات است که بسیار تلاش می‌کند تا نظر همه اعضای نهاد برای حمایت از یکی از نامزدها را جلب کند و امیدواریم که هفته منتهی به انتخابات با توجه به نظرسنجی‌ها از دو نامزد اصلاح‌طلب دعوت شود و آن شخصیتی که شانس کمتری در انتخابات دارد، به نفع دیگری کنار برود و همه اصلاح‌طلبان هم از گزینه نهایی حمایت کنند.

عطریانفر نظر خود را درباره مناظره اول اینگونه اعلام کرد: آقای رضایی در این گفت‌وگو بسیار سطحی رفتار کرد، آقای زکانی نماد خشونت بود، آقای رئیسی از موضع بالا حرف می‌زد، آقای جلیلی سعی می‌کرد خود را حزب‌اللهی‌ترین نامزد معرفی کند، آقای قاضی‌زاده‌هاشمی منصف‌ترین نامزد در صحنه بود، آقای مهرعلیزاده خود را بااخلاق‌ترین و با تجربه‌تر از دیگران نشان داد و درنهایت آقای همتی هم موفق‌ترین نامزد و البته مظلوم‌ترین در مناظره بود. البته من پیش‌بینی می‌کنم رفتار نامزدها در دو مناظره آینده منطقی‌تر شود.

وی اصلاح‌طلبان را به حمایت از همتی و مهرعلیزاده دعوت کرد و ادامه داد: ما امروز نقد دندان‌گیری علیه نامزدهای اصلاحات نداریم و باید کاملا از آقایان همتی و مهرعلیزاده حمایت کنیم، زیرا آنها در برابر حملات دیگران از خود دفاع کردند و اگر حملات آقایان رضایی، زاکانی و تاحدی آقایان رئیسی و جلیلی نبود، آنها قصد مقابله نداشتند و به ارائه برنامه‌های خود می‌پرداختند.



منبع خبر

عطریانفر: بهزاد نبوی تلاش می‌کند تا از یک نامزد حمایت کنیم بیشتر بخوانید »

اصلاح‌طلبان تا کم می‌آورند به کارگزاران اتهام می‌زنند/ کل کارنامه روحانی به‌پای اصلاحات است/ یک نفرت ملی علیه روحانی شکل‌گرفته است/ ساده‌لوحی آشنا باعث انتشار فایل صوتی ظریف شد/ اصلاح‌طلبان به محسن هاشمی حسادت می‌کنند

اصلاح‌طلبان تا کم می‌آورند به کارگزاران اتهام می‌زنند/ کل کارنامه روحانی به‌پای اصلاحات است/ یک نفرت ملی علیه روحانی شکل‌گرفته است/ ساده‌لوحی آشنا باعث انتشار فایل صوتی ظریف شد/ اصلاح‌طلبان به محسن هاشمی حسادت می‌کنند


سرویس سیاست مشرق – در شمال شهر تهران، قرار دیدار می‌گذاریم، در همان لحظه ورود به او می‌گوییم: این شوخی‌های سیاسی که کارگزاران حزب اشراف است واقعاً صحت دارد، می‌گوید اینجا دفتر یک شرکت تجاری و مهندسی است که بخشی از آن در اختیار من قرارگرفته است. درحالی‌که حیات زیبای آنجا را نگاه می‌کنیم به ایشان می‌گوییم؛ قاعدتاً منافع این شرکت‌ها را حزب شما با دادن پروژه‌های قابل‌توجه جبران می‌کند، درحالی‌که در پشت میز خود جابه‌جا می‌شود پاسخ می‌دهد؛ خیر کسانی که به قواعد مناقصه‌های ملی آشنایی دارند؛ می‌دانند که چنین نیست. دوباره سررشته بحث را در دست گرفته و می‌گوییم: «به لحاظ شغلی با بسیاری از اصلاح‌طلبان گفتگو داشته‌ام؛ قاعدتاً خیلی از آن‌ها شرکت‌های تجاری بزرگ یا دم‌ودستگاه‌های قابل‌توجهی دارند» پاسخ می‌دهد: از این زاویه ببینیم که محصول تلاش خودشان است.

دیدار ما با محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی به یک گفت‌وگوی چندساعته تبدیل می‌شود. می‌گوید تنها اصلاح‌طلبی هستم که با صدای بلند لاریجانی را بهترین گزینه برای اصلاح‌طلبان می‌دانم، اصلاح طلبان اگر سیاست را خوب بفهمند پشت او را خالی نمی‌کنند. رابطه او با لاریجانی طولانی‌مدت است؛ در میانه بحث با لهجه اصفهانی و شوخی می‌گوید: «علی آقا همیشه می‌گفت، محمد تو رهبر من هستی».

عطریانفر یک‌تنه در برابر جبهه اصلاحات ایستاده است؛ او می‌گوید: اصلاح‌طلبان گاهی حسودی می‌کنند؛ آن‌ها باید واقعیت سیاست در ایران را درک کنند. ما می خواستیم حسین آقا (مرعشی) رئیس جبهه اصلاحات شود؛ اما اصلاح طلبان به سراغ آدرس خانه بهزاد (نبوی) رفتند.

گفتگوی محمد عطریانفر از ماهیت حزب کارگزاران تا جنگ با جبهه اصلاحات درباره نامزد نهایی آن‌ها در انتخابات را می‌خوانید.

***********

** می‌گویند کارگزاران حزب ۷۲ ملت است، برخی در حزب به دنبال آقای لاریجانی هستند؛ برخی به دنبال نامزد حزبی و برخی دیگر به دنبال نامزدی که خاتمی قرار است معرفی کند، این اختلاف‌نظرها در حزب خوب است یا بد؟

اختلاف همیشه همه‌جا ازجمله در احزاب هست و می‌تواند مایه خیروبرکت ورشد سیاسی هم باشد. البته در کارگزاران به این پررنگی که مطرح می‌کنید، نیست، من به اعتبار اینکه به آن‌ها نزدیک و مرتبط هستم، چنین غلظت اختلافی نمی‌بینم، این آسیب فقط مربوط به حزب کارگزاران نیست، تقریباً اکثریت قاطع احزاب در ایران گرفتار این نوع مشکلات و اختلافات هستند، ریشه آن‌هم بیشتر به این نکته برمی‌گردد که گرچه قانون اجازه تأسیس حزب داده ولی نسبت معناداری بین سیاست ورزی حزبی و کسب قدرت در ایران وجود ندارد و چرخش مدیریت نخبگان نسبت تنگاتنگ و روشنی با نظام حزبی برقرار نمی‌کند، وقتی به یک حزب اجازه فعالیت سیاسی داده می‌شود، منطقاً می‌پذیرید که در سطوح عالی کسب قدرت، رقابت کند و در جهت منافع ملی قدم بردارد، متقابلاً حزب باید مسئولیت بپذیرد و پاسخگو باشد اما انتخابات و روندهای حقوقی حاکم بر آن در ایران، از دامنه ارتباط با نظام حزبی فاصله می‌گیرد و به‌صورت منفرد عمل می‌کند، ازاین‌جهت این دغدغه‌ها معمولاً رخ می‌دهد.

در درون یک حزب (چپ و راست) می‌نشینند و همفکری و گفتگو می‌کنند بعد یک‌باره می‌بینند یک داستان دیگری برخلاف منویات و گفتگوهای مشترک آن جمع رخ می‌دهد و آن‌ها هم لاجرم مجبور به همراهی می‌شوند. در سال ۹۶، جمنا سه هزار نفر از سراسر کشور جمع کرد و با فرازوفرود بسیار و پالایش نامزدها ۱۰ نفر را لیست کرد ناگهان فارغ و خارج از فرایند طی شده فرد دیگری را به صحنه رقابت آوردند. کشور ما این گرفتاری را هم در جناح چپ و هم در جناح راست دارد. با این نحوه تصمیم‌سازی‌های خارج از قواعد سیاسی هیچ‌گاه احزاب به‌درستی و باکیفیت عزت شکل نمی‌گیرند.

** برخی می‌گویند بخشی از حزب کارگزاران رادیکال‌تر از یک بخش دیگری هستند؟

همه احزاب همینطوراند. دامنه ادبیات بین العباسین در کلمات قصار سعید حجاریان در همه احزاب وجود دارد، سنخ و جنس کار حزبی، تنوع دیدگاه است، ازاین‌رو تفاوت دیدگاه و گفتگو متقابل آرا ملاک کار حزب و ارتقاء گفتمان‌هاست، ودرادامه طبعاً فصل مشترک دیدگاه‌ها، نظریه فائق و گفتمان غالب خواهد بود.

** چند سالی است که حزب کارگزاران از یک حزب کلیشه‌ای یا به تعبیری پیرمردهای قدیمی تکنوکرات تغییر رویه داده درها را به‌سوی جوان‌ها هم باز کرد و شاهد این بودیم که بعضی از فعالان سابق دانشجویی وارد حزب شدند.

 این روند، اتفاق مبارکی است و منطق کار درست حزب همین است.

** اما بیشتر از برخی از دانشجویان تندرو عضو دفتر تحکیم وحدت جذب حزب شدند.

چه اشکالی دارد. مزید اطلاع عرض کنم کارگزاران قرار نبود حزب شود، رویکرد کارگزاران گامی به‌سوی خلق تحرک وجوبش نوین سیاسی ـ اجتماعی در یک مقطع تاریخی بود. شرایط پس از جنگ حکم می‌کرد رویکرد سیاست ورزی متحول شود و این انتظار حول محور مرحوم هاشمی رفسنجانی شکل گرفت اگرچه در ادامهٔ راهبری جنبش سیاسی اجتماعی، قرارنبودکارگزاران در فرمت حزب متولد شود اما بنا به تأکید شخص مقام معظم رهبری، حزب شد و درساختارپایدار ماند. تصور خیلی‌ها این بود که کارگزاران فرزندخوانده هاشمی است، درحالی‌که تأکید می‌کنم نقش و اراده رهبری در بقا، استقرار و صیانت این نهاد سیاسی حزبی، مؤثرتر از حمایت نخستین آقای هاشمی‌رفسنجانی بود.

تصور خیلی‌ها این بود که کارگزاران فرزندخوانده هاشمی است، درحالی‌که تأکید می‌کنم نقش و اراده رهبری در بقا، استقرار و صیانت این نهاد سیاسی حزبی، مؤثرتر از حمایت نخستین آقای هاشمی‌رفسنجانی بود.

** چه سالی؟

سال ۷۳. حضور کارگزاران در عرصه سیاست و مدیریت، حادثه سیاسی مهمی در زمان خودش بود، بزرگان کشور در تدبیر و تصمیم‌سازیان مشارکت کردند و در آن مقطع رهبری هم در کوران بحث‌ها قرار داشتند و توصیه‌ها وصوابدید های ایشان هم مطرح و موردتوجه قرار می‌گرفت. سهم ماندگاری حزب را بیش از تعلق و دل‌بستگی به آقای هاشمی رفسنجانی باید نسبت به تأکید و تدبیر رهبری انقلاب احاله کنیم.

** البته در حزب کارگزاران تحولاتی ایجاد شد است مثلاً آقای مرعشی خودش لیبرال دموکرات‌های مسلمان؛ خواند این با آن اساس اولیه حزب که گروهی مدیر دلسوز و نگران به سرنوشت انقلاب بودند فاصله ایجاد کرد.

به لحاظ تاریخی تولد کارگزاران فراتر از حزب بود، قرار بود یک جنبش اجتماعی باشد، اما به این سمت هدایت وفروکاهیده شد که به یک‌نهاد حقوقی ساختاری تبدیل شود. کارگزاران در ابتدا با ایده چند سیاستمدار و دولتمرد آغاز شد. شخصیت‌های محوری آن از تعداد انگشتان دودست بیشتر نبود. سال‌های ۸۸ به بعد در جریان درگیری‌ها و ماجراهایی که پیش آمد، ۴ جریان سیاسی در حوادث برکرسی اتهام نشانده شدند. حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران و اعتماد ملی، با این توضیح که اعتماد ملی در آن مقطع زمانی به معنای تشکیلاتی به بلوغ لازم نرسیده بود، مجمع روحانیون هم بیشتر یک‌نهاد معنوی بود. در این میان دورویکرد حزبی مجاهدین و مشارکت، دوقلوهای سیاسی دچار توقف تشکیلاتی شدند لکن کارگزاران به لحاظ حقوقی و ماندگاری سیاسی آسیب کمتری دید.

** با خوش‌شانسی بیرون آمدید؟

 نه!

** درایت مجموعه آقای کرباسچی بود؟

 ربطی به این نوع علل و عوامل نداشت، به ذهنم متبادر بود که حاکمیت تحمل بقاء واستمرارحیات سیاسی این نهاد حزبی را دارد، حسب همین تحلیل مقداری درها باز شد و در چند دوره اخیر جوان‌ترها نیز آمدند و ورود جدی پیدا کردند و طبیعی است اصحاب دانشگاه و تحکیم، درخت مقدم استقبال‌کنندگان قرار داشته باشند. میل حضور وکنش سیاسی جوان‌ترها همواره بیشتر است.

** این نیروهای جوان با آن سابقه درگذشته را کنترل می‌کنید؟

چرا کنترل کنیم؟ جوانان در فرآیندهای سیاسی با آزادی عمل وباصراحت لهجه وبدور از تحمیل وتبعیت کورکورانه رأی و نظر خود را می‌دهند و بارها در درون حزب گفت وشنفت سیاسی انهابه گفتمان غالب تبدیل‌شده و ارتقا یافته است.

** یک اصطلاحی آقای علوی تبار در مورد کارگزاران به کار می‌برند می‌گویند کارگزاران در مواقعی که می‌خواهد تصمیم‌گیری کند یک حزب به‌شدت سرکوبگر و انحصاری می‌شود.

اینکه ادعا است. دوست عزیز آقای علوی تبار از این نوع فرمایشات دارند، کسانی هستند شعاری، ادعایی، بیانیه‌ای می‌دهند و بدون ارائه حجت قاطع فضای همزیستی سیاسی مسالمت‌آمیز را مشوش می‌کنند. به‌صرف اینکه فرضاً کسی ادعایی بکند کافی نیست باید استدلال شود، دوستان وقتی در مناسبات فی‌مابین کم می‌آورند دست به اتهام می‌زنند. ریشه این نوع برچسب‌زنی عمدتاً به حسادت برمی‌گردد. هرچه در وصف کارگزاران بگویند مستلزم ارائه و اقامه دلیل است. بفرموده کلام‌الله مجید خطاب به این دوستان عرض می‌کنم:هذه امانیکم قل هاتوا برهانکم.

** بحث آسیب‌شناسی حزب کارگزاران را در همین مقطع نگه‌داریم و نگاه سیاسی شما به انتخابات را بررسی کنیم، به نظر حزب کارگزاران، در انتخابات ریاست‌جمهوری ۴ ملاحظه جدی برای نامزدمورنظرش دارد اول طرف کارگزار باشد، یعنی مدیر و مدبر باشد.

خیلی ممنون، کارگزار، مدیر و مدبر تصویر درستی است. نسبت خوبی است و من پسندیدم.

** دیگر آنکه از فیلتر شورای نگهبان بگذرد، رأی منفی کمی داشته باشد و بعد اجماع اصلاح‌طلبان را داشته باشد.

بله اما در آن محورهای چهارگانه یک محور را نگفتید، آن‌یکی، اعتمادسازی با رهبری است. سنخ فعالیت حزبی حکم می‌کند در یک نظام حقوقی، به لحاظ اعتمادسازی در درون حزب، متکی بر محورهایی که شما اشاره کردید، باید کسی برگزیده شود که آن فرد نسبت تنگاتنگی با حزب و مواضع کلان نظام داشته باشد، درواقع حزب تشکیل نمی‌شود مگر اینکه در گام های کلیدی انتخاباتی متکی بر اصول مورداشاره با پرنسیب های لازم به‌سوی جذب آرای مردم قدم بردارد.

** چه تفاوتی می‌کند؟ مثلاً آقای لاریجانی همه این را داشته باشد، اصرار شما چیست که نامزد شما حتماً باید اصلاح‌طلب باشد؟

شما وقتی مغازه پوشاک دارید سعی می‌کنید جنس خودتان را بفروشید نه اینکه برای رقیب تبلیغ کنید، چنانچه شما از فرصت فروش متاع خویش محروم شوید بلی ممکن است به نزدیک‌ترین کسی که با او حس مشترک وجوب دارید مراجعه کنید. بله در عرصه سیاسی هم می‌توانید کسی را متناسب با اقتضائات فکری خودتان پیدا کنید و با او پیوند بخورید و توسعهٔ تشکیلاتی بدهید، ‌ این اشکال ندارد و عیب نیست.

سنخ فعالیت حزبی حکم می‌کند در یک نظام حقوقی، به لحاظ اعتمادسازی در درون حزب، متکی بر محورهایی که شما اشاره کردید، باید کسی برگزیده شود که آن فرد نسبت تنگاتنگی با حزب و مواضع کلان نظام داشته باشد، درواقع حزب تشکیل نمی‌شود مگر اینکه در گام های کلیدی انتخاباتی متکی بر اصول مورداشاره باپرنسیب های لازم به‌سوی جذب آرای مردم قدم بردارد.

** مثلاً آقای روحانی؟

آقای روحانی دربستر اصولگرایی سالیان متمادی تنفس سیاسی داشته است، در دوران اخیر از عملکردها و رویکردهای افراطی اصولگرایی فاصله گرفته است.

** جنس مطلوب شما بوده است؟ به نظر من روحانی اصل جنس اصلاح‌طلبی است.

آقای روحانی ازجمله پدیده‌هایی است که رویکردهایش در دولت با راه و رسم اصلاحی سنخیت پیدا کرد.

** روحانی الان اصلاح‌طلب است؟

رویکردش اصلاح‌طلبانه است.

** از عملکرد روحانی دفاع می‌کنید؟

 بله

** یعنی کل کارنامه روحانی به‌پای اصلاح‌طلب‌ها است؟

 باشد، اشکالی ندارد. جوانمردی حکم می‌کند پا روی حق نگذاشت و به خاطر اتفاقاتی که خارج از اراده دولت بر روحانی تحمیل و بر سر او آوار شد، دفاع کرد.

** خیلی از اصلاح‌طلبان می‌گویند ایشان اصلاح‌طلب نبوده ما مجبور شدیم بین بد و بدتر انتخاب بکنیم.

من این نوع نگاه را نمی‌پسندم. و ازنظر من مردود است. سال ۹۲ گرچه دوستان اصلاح‌طلب با تردید و تا حدودی با ابهام و بنا به محدودیت شرایط از آقای روحانی پشتیبانی کردند. لکن در ۹۶ با شوق وعلاقمندی و باافتخار دولت دوم روحانی را همراهی کردند.

** اما سند رسمی در این مورد وجود ندارد که از آقای روحانی حمایت کردید؟

از شما عجیب است. مگر معامله ملکی است که سند بخواهید؟

** اظهارنظر واسطه‌ای بوده است، بیانیه حزبی و رسمی نبوده است.

رسمی و یا غیر رسمی چندان مهم نیست؛ مساله آن است که ذهنیت جامعه به این سمت معطوف شد که روحانی جایگزین هاشمی‌رفسنجانی شده است، بعد از آن خاتمی هم پیام داد، احزاب سیاسی هم کوشیدند آقای عارف انصراف بدهند.

** آقای عارف در زمان خروجش اعلام نکرد از آقای روحانی حمایت می‌کند.

بله بنظر می‌رسد خطای سیاسی ایشان بود. توصیه دوستان به ایشان این بود که به نفع روحانی خارج شود، اما نگفت، ولی جامعه این پیام را گرفت، خیلی مهم نیست که چیزی را مستند کنیم. مهم توسعه ذهنی جامعه است که این واقعیت ناگفته و نامشهود را بپذیرد. این اتفاق افتاد و آقای روحانی هم پیروز شد، عملکرد ۴ سالهٔ اول ایشان مطلوب نظر اصلاح طلبان بود و با موازین و دیدگاه‌های آن‌ها سازگاری داشت. در حدی که عرض کردم سال ۹۶ اصلاح‌طلبان صمیمانه و بی‌هیچ دغدغه‌ای از ایشان حمایت کردند.

** ولی سال ۹۶ ورق برگشت.

نه! ورق برنگشت. زمانه بر او سخت گرفت

** نظرسنجی‌ها می‌گوید مقبولیت اقای روحانی زیر ۶ درصد است.

دور از ذهن نیست، اما حق هم نیست. بقول راسل برخی پدیده‌های جاری که امروز شما آن راموجه می‌بینید، ای بسا در گذشته حتی یک درصد هم مورداقبال جامعه نبوده است. جامعه تمام گرفتاری‌ها و مسائل خود را از چشم دولت می‌بیند، گرچه جامعه ناراحت است ولی جهت نقد آن مطابق با واقع نیست. حق دارد ناراحت باشد ولی نقد سنگین موجود، مطابق با واقع نیست. من که پیشتر فراتر از نظر شما گفته‌ام. عرض کرده بودم متاسفانه برخلاف حق وعدل نسبت به عملکرد دولت یک نفرت ملی شکل گرفته است. آیا واقعاً دولت مستحق این نفرت است؟ از نظر من نه! ما باید ببینیم دولت دوم آورده‌هایش چه بود؟ و در برابر آن، چه چیزی باید ارائه می‌کرده که موفق نبوده است. باید تفاضل داده و ستانده را میزان قضاوت قرار داد.

** در این انتخابات می‌گویند کارگزاران دنبال آقای لاریجانی است، بعضی‌ها می‌گویند چشم کارگزاران به ظریف است و گوشه‌چشمی هم به آقای لاریجانی دارد.

کارگزان موضع حمایتی و تایید خود در مورد آقای ظریف را علنی اعلام کرده است و گوشه‌چشم هم نبوده، تمام چشم بوده است، در مورد آقای ظریف تصمیم کمیته سیاسی بود، ۶ ماه پیش جمع‌بندی کارگزاران از موضع جبهه‌ای، مناسبت‌ترین گزینه را آقای ظریف دانست و مصوب کرد.

** چرا به یک شخص غیرسیاسی رسیدید؟

ظریف سیاسی است.

** خودشان که ادعا ندارند؟

 نداشته باشند!

** آقای ظریف می‌گویند من دانشجوی روابط بین‌الملل هستم و چیزی از مدیریت داخلی نمی‌دانم و سیاست را نمی‌فهمم، نمی‌خواهم نامزد شوم، چرا حزب کارگزاران روی چنین فردی با این ذهنیت اصرار دارد؟

کسی که ۴۰ سال کار دیپلماسی خارجی و روابط بین الملل داشته و چهره شاخص وناموری در عرصه جهانی بوده چگونه از نظر شما سیاسی نیست!؟ بحث زور و تحمیل هم نیست کارگزاران تشخیص خود را اعلام داشته طبعاً به وقتش طبع مخالف ایشان هم موافق می‌شود.

** کارگزاران در دوگانه ظریف و لاریجانی به کدام رأی می‌دهد؟

آقای لاریجانی را در جبهه اصولگرایی شخصیت وجیه و معتدلی می‌شناسم، قرار هم نیست ایشان از منظر اصلاحات در عرض آقای ظریف در جبهه اصلاحات بنشیند. دوستان اصلاحات نوعا از منظر اصلاحات عنایتی به آقای لاریجانی ندارند؛ تنها کسی که مسالهٔ آقای لاریجانی را در شرایط خاص مطرح می‌کند تقریبا من و یکی دو نفر از دوستان هستیم.

** چرا؟

یک حزب سیاسی موظف است در چارچوب اختیارات و منویات خود دست به گزینش و انتخاب بزند و از فرد حزبی و یا جبهه‌ای موردنظر خود حمایت کند. بارها اشاره کرده‌ام اگر چنانچه با توجه به سیاست‌های انقباضی شورای نگهبان، کسی از جبهه اصلاحات نتواند از فیلتر خارج شود، تکلیف چیست؟ علی القاعده سه تکلیف برسرراه قراردارد. در این میدانِ حیرت سه‌گانه کجا قرار داریم؟ آیا قرار است تحریم کنیم؟ سنخ تحریم فعال، سنخ براندازی است، چون فرد سیاسی تحریمی، مبانی راقبول نمی‌کندو زیربار ساختارهای قانونی نظام نمی‌رود. تحریم فعال و تحریم خاموش داریم، تحریم خاموش بی‌ضرر است ولی موضع تحریم فعال به سمتی می‌رود که معادلات را بهم بزند. خواه ناخواه این رویکرد به سمت رفتارهای براندازانه رفته و زیر میز همه چیز میزند. اگر چنانچه کسی نظام سیاسی ایران را قبول داشته باشد و نخواهد مانند جماعت خاموش در کشور منفعل باشد و نخواهد به جبهه براندازان بپیوندد، پس باید انتخاب کند. در این مقام بله من قائل به این هستم که شخصیتی مانند آقای لاریجانی قابل محاسبه است و می‌شود روی آن مطالعه کرد.

** ولی جبهه اصلاحات؛ قائل به نظر شما نیست؛ می گویند یا یک نامزد شش دانگ اصلاح طلب. یا رأی نمی‌دهم.

آن‌ها قائل به این هستند که در گام اول باید تلاش کرد فردی را انتخاب کنند که از جنس و سنخ خودشان باشد و در گام دوم سعی کنند نامزدشان از فیلتر شورای نگهبان عبور کند ولی از گام سوم به بعد کسی حرفی نمی‌زند که اگر نشد چه کار کنیم؟

** حسین کمالی نائب رئیس جبهه اصلاحات در این مرحله می‌گوید اگر نامزد ماعبور نکند خداحافظ شما! هر کسی دلش خواست رأی بدهد؛ نخواست ندهد.

اگر فرموده باشند، اظهارنظر شخصی است. هیچ کس نمی‌تواند از طرف یک جبهه و یک حزب بی محابا اظهارنظر شخصی بکند!

** درگیری شما با کمالی ایدئولوژیک است؛ اصلاح طلبان نظر ایشان را پیش خواهند برد.

اینطور نیست. آقای کمالی و حزب متبوع ایشان در رویکردهای سیاسی نزدیکترین حزب به کارگزاران است،

** لیبرال دموکرات مسلمان کجا و چپ مسلمان کجا!

مرحوم آقای هاشمی‌رفسنجانی همزهٔ وصل ما بوده است.

اصلاح‌طلبان تا کم می‌آورند به کارگزاران اتهام می‌زنند/ کل کارنامه روحانی به‌پای اصلاحات است/ یک نفرت ملی علیه روحانی شکل‌گرفته است/ ساده‌لوحی آشنا باعث انتشار فایل صوتی ظریف شد/ اصلاح‌طلبان به محسن هاشمی حسادت می‌کنند

** اگر جبهه اصلاحات بیانیه‌ای مانند انتخابات مجلس یازدهم تنظیم کند، حزب کارگزاران نامزد اختصاصی معرفی می‌کند؟

خیلی روشن است، کارگزاران رکن نیرومند جبهه است و با جبهه توافق تام دارد. حرکت سیاسی احزاب همسو باید باهم باشد.

** بعد از انتخابات مجلس یازدهم اصلاح طلبان بسیار به کارگزاران حمله کردند که چرا خلاف نظر اکثریت عمل کرده است.

البته بعدها فهمیدند که اشتباه کردند.

** نامزد بالقوه جبهه اصلاحات آقای ظریف است، آقای ظریف بعد از انتشار فایل مصاحبه‌اش سوخت؟

اتفاق ناگوار و ساختارشکنی رخ نداده است، آقای ظریف در یک گفتگوی نظری، نگاه خود را درباره نسبت تنگاتنگ دیپلماسی و میدان مطرح کرده و انتشار آن از نظر من دراین مقطع زمانی ایراد داشته است، برخی ادعا می‌کنند وی اسرار مگو را گفته است، اصلاً سّر مگویی در کار نبوده است، مدعیان باید بروند یقهٔ آقای آشنا را بچسبند که چرا مطلبی که برای تاریخ شفاهی تدوین شده از زیر دستشان در رفته و بدون رعایت اصول طبقه بندی و در زمان نامناسب منتشر شده است.

** انتشار فایل عملی هوشمندانه از درون دولت بود تا دو قطبی انتخاباتی ایجاد کنند، به نظر شما چه کسی این فایل را منتشر کرد؟ چند سناریو می‌توان طرح کرد اول همین حزب شما و آقای لیلاز.

خیر

** دلایل شما چیست؟

چون سعید لیلاز مأموریت حزبی نداشته است، اقای آشنا از او خواهش کرده که این مسئولیت را قبول کند.

** آقای قوچانی مدیر پروژه است.

بعید می دانم. آقای قوچانی در ریاست جمهوری تنها مسئول تدوین اثار و بیانیه ها و مکتوبات اقای روحانی هستند و در این ماجرا حداکثر یکی از اضلاع همکاران پروژه بوده یا خواهد بود. در پیشنهادی مطرح شده که اقای محمد قوچانی با اقای روحانی و اسحاق جهانگیری گفتگو کند. دکتر محمد فاضلی و دکتر سعید لیلاز هم با تعدادی از وزیران. دست بر قضا لیلاز هیچ نسبتی با نهاد ریاست‌جمهوری ندارد، از او خواهش کردند، او یک مدیر صنعت و عضو کارگزاران است، اساساً شأن او مصاحبه کردن نیست، آقای سعید لیلاز استاد تاریخ و اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی است. حداقل دو نکته قابل تأمل در انتشار این فایل وجود دارد: اول آنکه در دولت؛ اقای جهانگیری مخالف این کار بوده است. دومین مورد آنکه اجرای پروژه باید در نهاد ریاست‌جمهوری و توسط عوامل دولتی صورت می‌گرفت، در حالی که در باغ کتاب انجام می‌شود. نمی‌توان به این سادگی از این خطاهای عملیاتی بگذریم، این بی‌توجهی آقای آشنا است که به اعتقاد من خلاف توقع بود چون سابقه ایشان شخصیت امنیتی بوده است. من حس می‌کنم بی‌تدبیری و ساده لوحی آقای آشنا باعث انتشارفایل شده است.

‌** برخی می‌گویند انتشار فایل اقدام دولت علیه نامزد اصلاح‌طلبان بوده است؟

بیش از آنکه ذهن شما معطوف به اصلاح‌طلبان و دولت بشود، یک بازی بیرون از ماجرا است که باید عمق آن توسط نهادهای امنیتی مشخص شود، من تحت عنوان “نفوذ” از آن نام می‌برم، چون فایل خارج از کشور می‌رود و برمی‌گردد.

** یک ماه قبل از انتشار این فایل آشنا در یک توییت گنگ خبر می‌دهد که ظریف نا گفته‌هایی دارد که برای خیلی‌ها تلخ است.

اقای آشنا راازنزدیک نمی‌شناسم! بله گفته می‌شود ایشان با آقای ظریف روابط گرم و پیشینهٔ مساعدی نداشته است. البته صحت وسقم ان برمن مشهود نیست.

** برخی می گویند با انتشار عامدانه این فایل ظریف کنار رفته و اصلاح طلبان مجبورند از لاریجانی حمایت کنند.

من باور ندارم. گرچه احتمال حضور انتخاباتی اقای ظریف تضعیف شد

** گفته می‌شود ممکن است از درون وزارت خارجه این اقدام صورت گرفته باشد.

دور از ذهن است، چون نواری که در اختیار آقای ظریف قرارگرفته خارج از وزارتخارجه ودرانحصاری اقای ظریف بایگانی شده است. ما باید وجوه احتمال را بسته به غلظت و رقّتان تحلیل کنیم.

** آقای ظریف روی دوگانگی میدان و دیپلماسی خیلی تاکید کردند، واقعیت صحنه این نبود، آیا با دیپلماسی می‌توانستیم با داعش بجنگیم؟

فقط با دیپلماسی خیر! “دیپلماسی ومیدان”همزاد هم‌اند. عمده‌ترین مأموریت “میدان”و”دیپلماسی” معطوف به تأمین امنیت فراگیر کشور ونظام است. همواره تأمین امنیت ملی بعهده “سیاست ودفاع “است.

به ادبیات دیگر “میدان” وجه سخت و خشن “دیپلماسی” و”دیپلماسی” وجه نرم “میدان و امر دفاع” است.

** چرا آقای ظریف این حرف‌ها را زد؟

این از رموزی است که باید روی آن گفتگو کرد، داستان دیپلماسی و موضوع دفاع و نقش میدان و روابط فیمابین از مناقشات پر دامنه و پر تحلیلی است که باید به جا و در شرایط عادی و غیر حساس مطرح شود.

** لیلاز او را هُل نداد تا غلظت اختلاف میدان و دیپلماسی را بالا ببرد؟

لیلاز هم حریم و حساسیت موضوع را نزد مصاحبه شونده تقویت کرد.

** لیلاز را در این قضیه مقصر می‌دانید؟

مقصر نیست. او وظیفه‌اش را انجام داده. البته فارغ از نقش مصاحبه‌گری از موضع کنشگر سیاسی بلی باید ملاحظاتی را رعایت می‌کرد. شما هم که گهگاه در مصاحبه من را به یک سمتی هُل می‌دهید،  حالا تا چقدر موفق شوید، ایرادی به کار شما نیست. هوش سیاسی من باید به این نکته برسد که پاسخ ها را درست و به جا و با رعایت هر ملاحظه احتمالی بدهم.

** سعید لیلاز فرق می‌کند؛ یک شخصیت سیاسی و حزبی دارد.

وظیفهٔ او بوده که درگفتگو تمام عیار ظاهر شود و به اصطلاح با رسم و سنت رسانه بجنگد. من اگر بنا بود به آقای ظریف توصیه‌ای داشته باشم؛ به ایشان می‌گفتم نظریات را باید بگونه ای تبیین می‌کردید که میدان و دیپلماسی را دو روی یک سکه و همزاد و مکمل هم ترسیم می‌نمودید. در جریان مصاحبه ضعف و قوت وجود داشت. به باور من پرداختن به مصادیق ضرورتی نداشت، چون بعضاً ذکر مصادیق در فهم موضوع، محدودیت ایجاد می‌کند. یقّرب من وجه و یبّعد من وجه می‌شود. و گاهی از حد خود بزرگتر ظهور می‌کند و عملا وافی بمقصود نخواهد بود.

دولت بدون دستاورد روحانی، باید از خودش دفاع بکند، این تاکتیک خوبی است که با فرافکنی و انداختن تقصیرات بر گردن دیگران از خود سلب مسئولیت کند.

ای کاش این شیطنت سیاسی که شما می‌گوید در دولت و اصلاح‌طلبان وجودداشت! این “هوشمندی ” دراصلاحات بواقع وجود ندارد. آقای روحانی گرفتار مشکلات داخلی خودش است، مفهوم حرف شما این است که در یک کلونی بسته محفلی وجود دارد با حضور ویژه شخص آقای روحانی و سیدمحمد خاتمی و چند نفر دیگر که مثل ما نشسته باشند وطراحی توطئه کنند. معاذالله! اصلاً این چیزها وجود ندارد.

**چند سالی است جلساتی در منزل آقای عبدالله نوری برگزار می‌شود که شما هم می‌روید…

 ۵ سال است نمی‌روم.

** در آن جلسات تصمیمات خاصی گرفته نمی‌شود؟

این نوع جلسات درکشور ودرهردوسوی جبهه اصلاحات واصولگرا فراوان تشکیل می‌شود والبته ازسر دلسوزی برای نظام ومردم است لکن خروجی دندان گیری ازآن هادرنمی‌آید. دوستان دور هم می‌نشینند واز هر دری صحبت می‌کنند.

**  از بحث انتخابات دور نشویم؛ آقای حجاریان مصاحبه کردند و گفتند کارگزاران آقای تاج‌زاده را مرتب می‌زنند تا نامزد خودشان را بالا بیاورند؟

 اگر سعید چنین گفته باشد که بعید بنظر می‌رسد. خلاف گفته است. کارگزاران کسی را نمی‌زند. ممکن است نقدی یا توصیه وتذکری مطرح شوداما قصد تخریب درکارنیست. بله کارگزاران با رویکرد وحدت شکنانه درنظام ودر جبهه اصلاحات موافق نیست.

** چرا؟ تاج زاده حرف‌های خوب می‌زند؟ اهل مناظره است؛ گزینه جذابی برای شماست.

من شخصاً برای دوست عزیزم آقای تاج‌زاده احترام بسیار قائلم. بیش از ۴۰ سال است دوستی ما برقرار است و صمیمیت فراوانی باهم داریم. همدلی نخستین ما به تأسیس سازمان مجاهدین انقلاب برمیگردد. علیرغم همه صمیمیت‌ها در شرایط موجود بنده همسویی چندانی با تدابیر انتخاباتی فعلی آقا مصطفی ندارم. ایشان اگر در صورت‌بندی سیاسی مدنظر بخواهد بیاید و رقابت کند، مشفقانه دو ایراد به او دارم: یکی آن که حضور او در انتخابات با سنت چریکی سیاسی و رفتار پارتیزانی وی سازگار نیست. آقامصطفی انسان شجاع صادق وصریحی است. براین اساس و باتوجه به شاکله حقیقی او و اظهارات پیشینی که داشته بنظر می‌رسد که با قانون اساسی موجود مشکل دارد، لذاچگونه می‌خواهد وارد انتخاباتی شود که منبعث از این قانون اساسی است؟

ایراد دوم اینکه ایشان تصمیمی خارج وفارغ از تدابیر کلان جبهه اصلاحات نباید بگیرد. منطق کارجمعی حکم می‌کند، وی به عنوان یکی از اعضای کلیدی جبهه اصلاحات از سیاست‌های اعلام شده جمع که خود درتعّین وتثبیت ان همواره نقش مؤثر داشته، تبعیت کند، شایسته نیست درامر حضور انتخاباتی اعلام استقلال شود. سرمایه سیاسی آقا مصطفی فقط متعلق به شخص اونیست، سرمایه اجتماعی اصلاحات است. ضمن آنکه محورهایی که او در بیانیه‌اش آورده گرچه بخش مهمی از ان درست است اما باتوجه به عمر کوتاه ۴ ساله ویا ۸ ساله دولت‌ها عموماً برنامه‌های طولانی مدت است ودرکوتاه مدت ممتنع الوقوع و شعارهای دوراز دسترس می‌باشد و درفراگرد کارسیاسی نشدنی است وناخواسته باعث افزایش سطح انتظارات جامعه ومایه تحریک است.

** رقیب شما می‌شود؛ اشکالی دارد؟ خیلی از جوان‌های اصلاح‌طلب را با یک سری شعارهای توخالی جذب خودش کرده است.

دستاوردی و مصلحتی از این ناحیه برای اصلاحات و شخص آقای تاج زاده عزیز حاصل نمی‌شود و اتفاقی نمی‌افتد. اگر دراین ایام به گفتگوهای جاری درکلاب‌هاوس مراجعه کنید خواهید دید که چه خبر است؟ چقدر دامنه اختلافات متفاوت است. من فکر می‌کنم آقای تاج زاده و نیز فائزه خانم هاشمی اعتبار وسرمایه سیاسی‌شان، شخصی نیست. باید درجمع حرکت کنند. تکروی سم مهلک کار سیاسی است وخیر وبرکتی ببار نمی‌آورد.

اصلاح‌طلبان تا کم می‌آورند به کارگزاران اتهام می‌زنند/ کل کارنامه روحانی به‌پای اصلاحات است/ یک نفرت ملی علیه روحانی شکل‌گرفته است/ ساده‌لوحی آشنا باعث انتشار فایل صوتی ظریف شد/ اصلاح‌طلبان به محسن هاشمی حسادت می‌کنند

** هدف تاج زاده از آمدن به انتخابات چیست؟

نمی‌دانم! ایشان شاید قصد دارد بگوید می‌خواهم تلاش کنم گفتمان اصلاح‌طلبی متفاوتی را جدای از نظریه غالب ارائه کنم. یکی من، علوی‌تبار و حجاریان و دیگری هم شماها! اگراین نوع نگاه جدایی طلبانه باشد، البته کم لطفی است. گرچه نسبت به رویکرد اقای حجاریان آن گونه که آقا مصطفی می‌گوید، باورندارم. مذاق سعید که درزندان تلاش می‌کرد کوچه بن‌بست فتنه را باز کند وبچه ها را از گرفتاری نجات دهد، نمی‌تواند با ادبیات سیاسی جدایی طلبانه جور دراید. بالاخره ما که دشمن کشور ونظام و برانداز نبوده ونیستیم. الان هم باید نشان دهیم دلسوز کشور ونظام وملت ایم وبا چشم باز و واقع بینانه و بتدریج باید با همدلی و موضع مشترک بر مشکلات فائق آییم. باورم اینست که سعید حجاریان در درازمدت منطق و اقدام انفرادی را تأیید نمی‌کند. البته تاکید و تایید می‌کنم آقای تاج‌زاده شخصاً با توجه به حجم فعالیت سیاسی‌اش در شرایط موجود از یک حزب بزرگتر است لذا بعید نیست که این تصمیم ناشی از همین باور و واقعیت باشد.

** آقای تاج‌زاده دچار توهم است؟

حتماً نیست. اما احساس مسئولیت بیش از توان وتقدیر خود وجامعه واصلاحات ومصلحت وزمان می‌کند. باید یادمان باشد عرصه سیاست، میدان مشاعی است که بسیاری دران حاضر ومراقب وناظرند وفعالیت می‌کنند. زمین مشترک هرفعال اصلاح طلب واصولگرا ودیگر نحله‌های سیاسی است و نمی‌توان بزعم خود بدور از هم اندیشی کافی هر کاری در آن کرد. نباید مانند بازیکنی باشیم که دراثر ناراحتی و بن‌بستی که به هردلیل در بازی ایجادشده، درمیانه میدان، توپ را دفعتاً و بی هدف شوت کنیم، شاید هواداران بطور هیجانی ابتدا برایمان هورا بکشند ولی بعد از عدم توفیق در بازی ما رانمی بخشند.

** نامزد بالقوه بعدی در جبهه اصلاحات آقای عارف است؛ چرا ایشان را کنار زدید، عارف و لاری بایکوت شدند این جبهه اصلاحات که جای شعسا آمده مگر فیل هوا شده است؛ خب با همان تدبیر قبلی ادامه می‌دادید تا جایی برای عارف میان اصلاح طلبان باشد.

بله. اتفاقی نیفتاد فقط فرقش این بود که آقای دکتر عارف جای خود را به کسی داد که این توان را بیشتر دارد.

** البته خودشان ادعا دارند توانمند اند و رأی بیشتری داشته و اصلاح طلبان با نظرسنجی ساختگی او را کنار زدند.

هر کسی می‌تواند این داوری حق بجانب رابنفع خود بکند! آقای عارف استاد برجسته دانشگاه ودانشمند عالیقدری است. اخلاق ومنش انسانی والایی دارد، یک وزیر علمی خوبی است مدیر اجرایی کارآمد شایسته، حتی در موضع مدیریت هماهنگی معاون اولی هم بد نبود ولی در جایگاه گفتمان‌سازی و مدیریت ساختار تشکیلاتی توانمندی موردانتظار قاطبه اصلاح طلبان را نداشت.

** توصیه شما در حال حاضر به عارف چیست، برود حزب خودش را بزند؟

نه. جناب آقای عارف شخصیت قابل احترام وبزرگی است لکن مرد حزب وتربیت کننده کادرهای همه جانبه برای اندیشه سیاسی نیست، سنخ کار حزبی با شاکله وروحیه جناب آقای عارف انطور که رافع نیاز روزگار ما باشد، جور درنمی‌آید.

** اگر همه افراد ردصلاحیت شدند به آقای عارف رأی می‌دهید؟

می‌رود به سمت اینکه جبهه اصلاحات تصمیم بگیرد که بماند یا نماند، اگر بماند تمکین تشکیلاتی می‌کنیم.

** حزب کارگزاران نیز تمکین می‌کند؟

اگر تصمیم تشکیلاتی باشد بله، چون وفادار هستیم. اگر جبهه اصلاحات تصمیم بگیرد، تمکین می‌کنیم، ولی اگر به تدبیری مانند مجلس یازدهم برسد، وتصمیم جبهه اصلاحات آزاد سازی احزاب مطابق با تشخیص خود باشد، احتمال همراهی حزب کارگزاران با ایشان رااندک می‌بینم.

** احتمال همراهی با آقای عارف بیشتر است یا با لاریجانی؟

دو جنس است، ‌ آقای عارف با پیشینه اصلاح‌طلبی است، به ایشان یک جور باید نگاه کرد وبه اقای لاریجانی بگونه ای دیگر. ایشان برکشیده نظریه اصولگرای معتدل است.

** از لحاظ حزب؟

 از موضع گمانه زنی حزب، هر دو بزرگوار واجد رأی قرین به پیروزی نیستند.

** نظر جالبی دادید، شما به چه کسی رأی می‌دهید؟

اگر اصلاح طلبان نامزد مستقل خود را در رقابت‌های انتخاباتی نداشته باشند واقای لاریجانی نامزد باشد در میان نامزدهای موجودین، بنظرم آقای لاریجانی خیرالموجودین است. رأی من با اوست.

** در حزب کارگزاران روی لاریجانی کار کرده‌اید؟

خیر.

** جبهه اصلاحات یک نامزد دیگر هم دارد : محسن هاشمی، تکلیف آقای هاشمی مشخص است؟ خیلی وضعیت سرگردانی دارد.

در تدارک تقویت اقامحسن هستیم. ۶ ماه قبل توافقی داشتیم. از موضع جبهه‌ای توافق شدآقای ظریف را معرفی کنیم. جمع‌بندی ما این بود اگر جبهه اصلاحات به احزاب تحت‌پوشش خود توصیه کند که از موضع حزبی نماینده خودتان را معرفی کنید، جمع‌بندی ما اقای محسن هاشمی بود. دیگران هم مطرح بودند آقای کرباسچی، آقای مرعشی هر دو احتمال مطرح شد. اما به دلیل نگاه واقع‌بینانه‌ای که داشتیم احتمال خروجی آنها از تائید تاییدصلاحیت‌ها، محدودتر از آقامحسن بود. آنهاخود نپذیرفتند.

** الان بحث آقای کرباسچی کلاً بسته شد؟

بله. نه آقای مرعشی و نه آقای کرباسچی، آقامحسن هم خودش خیلی جدی نیست، تشخیص او این است اگر به عنوان نماینده اصلاحات بتواند مطرح باشد، موضوع تعقیب شود؛ در غیر این صورت ممکن است حتی ثبت‌نام نکند. البته دوستان ما وازجمله خود من مصّر هستیم که حتماً ثبت نام بکند. برنامه بدهد. تجربه‌ای در این سطح را از سر بگذراند. دچار انفعال نشود. از ریسک شکست نهراسد. آینده را با ناکامیهای گذشته نسنجد.

** فکر می‌کند اصلاح‌طلبان با او مخالفند؟

موقعیت نسبتاً خوبی دارد لکن بعید می‌دانم بتواند رأی حداقل دو سوم احزاب را بدست آورد.

** دلیل مخالفت اصلاح‌طلبان چیست؟

بخشی حسادت است، بخشی آنکه او فرزند آقای هاشمی است، بخشی ناراحتی از دست کارگزاران است. بخشی از سر کم لطفی وکدورتهای تاریخی است. دوستان اصلاح‌طلب هم خیلی سر سازش ندارند، در جبهه اصلاحات کمیت هم دردی را دوا نمی‌کند، ۳۵ حزب کوچک وبزرگ کنار هم، مشارکت در رأی واحد است و حساسیت هم وجود دارد. حقیقت آن است وقتی اصلاح‌طلبان را غربال می‌کنید شاخص‌ها حزب اتحاد؛ کارگزاران وایثارگران و بچه‌های اعتماد ودوستان مجمع هم ریش‌سفید هستند وممکن است حرف ما را گوش کنند یا نکنند، این‌ها باید کنار هم تفاهم کنند، در ماجرای انتخاب محسن هاشمی، اتحاد، قرینه ما است.

** چه شد این جمع متکثری که از آن نام بردید به بهزاد نبوی رسید؟

در جزئیاتش نیستم.

** موافق آقای نبوی بودید؟

 بله! جزو معدود سیاستمداران چپ اصلاحی ما است که خیلی واقع‌بینانه حرکت می‌کند و تجربیات ارزنده ایشان تجربیات کمی نیست.

** نبوی می‌گوید دولت فقط بیست درصد اختیار دارد، چرا با چنین گرایشی باید رئیس جبهه اصلاحات شود؟

آقای نبوی آدم صریحی است، دوگانه صحبت نمی‌کند، انسان واقع بین معتدل وراستگو وراسخ وکم نظیر است. درنوع مسائل سیاسی دیدگاه مشترک داریم. نه تنها دیدگاهش در مورد ولایت‌فقیه با امثال بنده هیچ فرقی ندارد بلکه در مصداق از ما حساس‌تر وجدی‌تر است، می‌گوید اگر امروز قرار باشد یک رهبری را برای این کشور انتخاب کنیم انتخاب من منحصر در آیت الله خامنه‌ای است، اینطور آدمی ارزنده وکارآمد است.

** مصداق عکس صحبت‌های شما زیاد است، مثلاً ماجرای تحصن مجلس ششم.

‌ نبوی اهل تفکر وتسامح و گفتگو است، اهل همگرایی وارتباط‌گیری است، بهزاد نبوی در تحصن مجلس از منظر شخصی مخالف بود.

** شخص بهتری برای هدایت جبهه اصلاحات نداشتید؟

 مثلاً چه کسی؟

** مثلاً حسین کمالی؛ کواکبیان؛ صادق خرازی مرعشی یا حتی آقای کرباسچی…

حسین کمالی در مراتب بعدی قرارداشت. حسین مرعشی نائب‌رئیس شد، اصراراقای بهزاد نبوی این بود که آقای مرعشی باشد بهتراست. البته عزیزانی هستند که بی دلیل نمی‌خواهند حسین مرعشی رئیس باشد. وبخطا فکر می‌کنند نقش حسین درجایگاه ریاست کارسازتر وبزیان انهاخواهد بود.

** صحنه‌آرایی جبهه اصلاحات نشانه‌های یک جریان سیاسی که قرار است در انتخابات شرکت کند را ندارد، ما شاهد بودیم اعضای نهضت آزادی هم به جمع شما اضافه شدند، شما با این قضیه مشکلی ندارید؟

ظاهرامنظورتان حضور فعال یکی از جوانان ایم جریان است. این را نباید به حساب نهضت آزادی بگذارید، جوانی است وواجد گفتمان مستقل که خوبست به او بها دهند.

** آوردن نهضت آزادی دیسکورس سیاسی جبهه اصلاحات است؟

جریان نهضت و بعد ملی مذهبی‌ها به مرور زمان دچار ریزش شد و اینها یکسری جوان‌هایی هستند که نزدیک شدن آنها به اصلاحات فارغ از نسبت وقرب وبُعدشان به نهضت، به نفع کشور واصلاحات است باید آن‌ها را از پیله وپوسته قبلی بیرون آورد. درعرصه سیاست وحاکمیت همواره هزار دوست کم ویک دشمن زیاد است. این هنر نیست که بدنه نخبگانی جامعه را نزد حاکمیت روز بروز لاغر ولاغرتر کرد

** شما حساسیت‌تان را نسبت به نهضت ازادی از دست داده‌اید و این برای اصلاح طلبان خوب نیست.

ولو اینکه رویکرد سیاسی نهضت ازادی را قبول نداشته باشیم لکن با سیاست منکوب کردن اعضای نهضت موافق نیستم، غلط است؛ بازسازی علاقمندان به نهضت وانطباق اعضا بخصوص جوانان هواداران نحله با موازین انقلاب ونظام ورهبری جزو ضرورتهاست.

** آقای عبدالله ناصری مقاله‌ای نوشتند و گفتند آقای خاتمی به مراتب بسیار شبیه آقای بازرگان شده است. این یعنی گفتمان نهضت آزادی اصلاح طلبان را به خود جذب کرده است و نه برعکس.

خود آقای خاتمی که این را نمی‌گوید نباید مسائل را بهم چسباند. من به صفت یک تحلیلگر سیاسی قائل به این هستم که اگر نهضت آزادی یک زمانی در مدیریت کشور به بن‌بست رسید، نباید آنها را دفن کنیم باید آنها را جذب کنیم، ما به سیاست جذب وکاهش سطح تنش اعتقاد داریم.

** نقش آقای خاتمی درجبهه اصلاحات چیست؟

به جهت ساختاری هیچ؛ ولی به صفت فرایندی و رأی معنوی جایگاهی بالا است.

** یعنی پدر معنوی جبهه اصلاحات هستند یا پدر خوانده آن؟

تشخیص من این است که باید پدر معنوی باشد، من دوست دارم جبهه اصلاحات تدابیر و خروجی‌اش راحتماً با آقای خاتمی مرور کند.

** آقای خاتمی باید مرور کند یا برعکس؟

 من حتماً دوست دارم آقای خاتمی در رأس باشد.

** آقای هادی غفاری می‌گویند آقای خاتمی دیکتاتوری راه انداخته است؟

خلاف می‌گویند! نمی‌دانم. این حرف درشأن آقای غفاری نیست. یکسری مدعی‌اند که در عرض آقای خاتمی هستند و برای خود وزن بیش از حد قائلند؛ این حرفها و کسانی که دامن می‌زنند، خیلی مهم نیستند.

** هر کسی علیه خاتمی حرف بزند سهم‌خواه است؟

نه! خیلی هاهستند که آقای خاتمی را نقد کرده ومیکنند. ولی برخی نقدهای ناموجه، دارند. پشت پرده‌ای دارد ازجنس خود خواهی ها وخودبزرگ بینی‌ها که باید انها را ازتاریکخانه بیرون آورد.

**  یکی از نامزدهای مورد توجه اصلاح طلبان آقای پزشکیان است؟

 هنوز نیامده اند، می‌خواهند بیاید.

** نامزد سفید شما نیست؟

خیر! نامزدهای خود خوانده در جبهه اصولگرا و اصلاح طلب بسیار داریم. البته اقای پزشکیان جزو چهره‌های مورد اعتنای گروه‌هایی از اصلاح طلبان است. کارگزاران هم نام ایشان را درجدول ۵ نفره خود به جبهه اصلاحات معرفی کرده است.

از اینکه وقت خودتان را در اختیار مشرق قرار دادید؛ ممنونیم



منبع خبر

اصلاح‌طلبان تا کم می‌آورند به کارگزاران اتهام می‌زنند/ کل کارنامه روحانی به‌پای اصلاحات است/ یک نفرت ملی علیه روحانی شکل‌گرفته است/ ساده‌لوحی آشنا باعث انتشار فایل صوتی ظریف شد/ اصلاح‌طلبان به محسن هاشمی حسادت می‌کنند بیشتر بخوانید »