محور مقاومت

غزه پس از نبرد، چالش خلع‌ سلاح و مسیر بازسازی

غزه پس از نبرد، چالش خلع‌ سلاح و مسیر بازسازی



در ماه‌های اخیر، آمریکا و اسرائیل و با همراهی خائنانه دولت‌های عربی، پروژه خلع سلاح جریان مقاومت را آغاز کرده‌اند که بنابر ارزیابی کارشناسان، در نهایت این اقدام عبری – غربی شکست خواهد خورد.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، سامان پارسانیان، فعال سیاسی اصواگرا و دانشجوی ارشد رسانه در رابطه با مسئله خلع سلاح مقاومت در غزه نوشت:

در ماه‌ های اخیر، مسئله خلع‌ سلاح گروهای مقاومت در غزه به نماد تازه‌ای از پیچیدگی راهبردی در نبرد حق و باطل تبدیل شده است. پرسش بنیادین این است که آیا میتوان با فشار نظامی یا تحمیل شروط بین‌المللی، نیروی مردمی و ریشه‌دار مقاومت را از معادله حذف کرد و در عین حال، پروژه‌ ای واقعی برای بازسازی و ثبات پایدار رقم زد؟ پاسخ روشن است، خیر، آنهم بدون یک بسته سیاسی-امنیتی- اقتصادی و چندجانبه، هیچ طرحی در غزه به نتیجه نخواهد رسید.

خلع‌ سلاح در غزه مفهومی صرفاً فنی یا نظامی نیست، بلکه مسئله‌ای عمیقتر و هویتی است. مقاومت، مولود ایمان مردم و تجربه دهه‌ ها ظلم و اشغالگری است. قدرت اجتماعی و مشروعیت سیاسی حماس و جهاد اسلامی است که باعث می‌شود ابزار نظامی کارآمد و پایدار بماند.

هر طرحی که بخواهد خلع‌سلاح را به یک عملیات فیزیکی تقلیل دهد، نه‌تنها ناکام خواهد ماند، بلکه باعث گسترش مقاومت زیرزمینی و پیچیدتر شدن صحنه نبرد می‌شود. مقاومت یک تفکر است، نه یک انبار سلاح.

بازسازی غزه بدون تضمین امنیتی و بدون مشارکت واقعی کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران ممکن نیست. تجربه نشان داده است که هر طرحی که بر محور آمریکا و اسرائیل شکل گیرد، بجای بازسازی، اشغال نرم را به همراه دارد.

در همین راستا، حتی دعوت اخیر واشنگتن از تهران برای حضور در نشست شرم‌ الشیخ، تلاشی بود برای مشروعیت‌ بخشی به طرح آمریکایی (پساغزه) که با پاسخ منفی و قاطع جمهوری اسلامی مواجه شد. ایران به‌درستی تشخیص داده که هر سازش تحمیلی، بازتولید اشغال در پوشش بازسازی است.

نقش مصر، قطر و سازمانهای بین‌المللی در آینده غزه تعیین‌کننده است. مصر می‌تواند کنترل مرزها را بر عهده گیرد و قطر دروازه مالی بازسازی شود، اما تجربه نشان داده که وقتی محور میانجی گری به واشنگتن و تل‌آویو گره بخورد، بازسازی به ابزاری برای مهار مقاومت تبدیل می‌شود.

تنها زمانی می‌توان از میانجی ها انتظار نقش‌آفرینی مثبت داشت که بسته سیاسی و اقتصادی ارائه‌شده، بر پایه حفظ اقتدار مقاومت و عزت مردم غزه باشد، نه خلع‌ سلاح آنان.

یک راهبرد مؤثر برای آینده غزه باید شامل ۳ رکن اساسی باشد، اول، تضمین امنیتی پایدار و به رسمیت شناختن نقش مقاومت در ساختار سیاسی آینده غزه، دوم، بسته مالی عادلانه برای بازسازی که با نظارت محلی و شفافیت، به مردم برسد، و سوم، فرآیند سیاسی‌ که نهادهای مدنی و تشکیلات بومی فلسطینی را تقویت کند تا مشروعیت اداره غزه، برخاسته از ملت و مقاومت باشد، نه از دستور غرب.

مردم غزه بهتر از هر کس می‌دانند که بازسازی بدون عزت، همان قفس طلایی است. آنان حاضر نیستند امنیت ظاهری را با تسلیم در برابر اشغال معاوضه کنند. رهبران مقاومت به‌درستی اعلام کرده‌اند: تا زمانی که حتی یک وجب از خاک فلسطین در اشغال است، سخن از خلع‌ سلاح، خیانت است.

پروژه (پساغزه) و چهره جدید استعمار

طرح موسوم به پساغزه که آمریکا و متحدانش دنبال می‌کنند، تلاشی است برای تحمیل یک حاکمیت دست‌ نشانده شبیه تشکیلات خودگردان رام‌الله، ساختاری که سالهاست به بخشی از دستگاه امنیتی رژیم صهیونیستی تبدیل شده و هیچ مشروعیتی میان مردم ندارد.
حتی اگر چنین طرحی موقتاً اجرایی شود، سرنوشت آن شکست خواهد بود، زیرا هیچ قدرتی نمی‌تواند اراده ملتی را که در برابر بمباران، محاصره و فقر ایستاده، در هم بشکند.

آینده غزه، به میزان هماهنگی سیاسی، پشتیبانی مالی سالم و مشارکت کشورهای مستقل منطقه از جمله ایران بستگی دارد. خلع‌ سلاح، تنها بخشی از پازل است، اما اگر در مسیر عزت و مقاومت نباشد، معنایی جز تحکیم اشغال ندارد.

هر راه‌ حلی که بر پایه مقاومت، وحدت ملی فلسطین و نقش‌آفرینی ایران و متحدانش بنا نشود، نیمه‌کاره و شکننده خواهد بود و هزینه انسانی آن را باز هم مردم مقاوم غزه خواهند پرداخت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

غزه پس از نبرد، چالش خلع‌ سلاح و مسیر بازسازی

غزه پس از نبرد، چالش خلع‌ سلاح و مسیر بازسازی بیشتر بخوانید »

دیگر نیازی به توسعه عمق استراتژیک نداریم؛ اول ایران!/ آنها نمی‌دانند محور مقاومت ما ایران است

دیگر نیازی به توسعه عمق استراتژیک نداریم؛ اول ایران!/ آنها نمی‌دانند محور مقاومت ما ایران است



در دوران پساجنگ همچنان‌که باب تحلیل‌های مختلف باز می‌شود اما در عین حال باید مراقب “انحراف” نیز بود و اجازه نداد که عقلانیت‌های بدیهی یک کشور به مسلخ کشیده شود.

  • تور آنتالیا

سرویس سیاست مشرق _ “درگیری 12 روزه ایران با آمریکا و اسرائیل” موضوعات مختلفی را در جامعه متمدن، بحّاث و فرهیخته ایرانی مطرح کرد که بسیاری از آنها در جای خود قابل پرداخت است.

در این میان اما موضوعاتی هستند که به دلیل تأثیر آنها در جنگ و امنیت ملی نمی‌توان بیتفاوت از کنارشان عبور کرد.

در واقع، در دوران پساجنگ همچنان‌که باب تحلیل‌های مختلف باز می‌شود و نظریات جدیدی به عرصه فرهنگ و سیاست کشور راه می‌یابد اما در عین حال باید مراقب “انحراف” نیز بود و اجازه نداد که عقلانیت‌های بدیهی یک کشور به مسلخ کشیده شود.

کما اینکه بنا به تجربه دهه 60 و راه یافتن برخی نظرات سیاسی و فرهنگی غلط در ساحت جامعه به بهانه پایان جنگ؛ می‌دانیم که چطور برخی انحرافات فکری می‌تواند سبب آسیب دیدن جامعه و حاکمیت شود.

پس از این مقدمه می‌توان به اظهارات اخیر “سعید شریعتی” از فعالان چپ اشاره کرد که مدعی شده درگیری 12 روزه مسئله “توسعه عمق استراتژیک ایران” یا همان محور مقاومت را از اهمیت خود خارج کرده و گفتمان “اول ایران” را جایگزین کرده است!

او در این باره می‌گوید: «توسعه عمق استراتژیک ایران» راهبردی بود که تا پیش از این در سیاست خارجی ایران حاکم بود و عنوانش را «جبهه مقاومت» یا هر چیزی می‌گذاشتند. از هفتم اکتبر در ۲۰۲۳ تا امروز که نزدیک دو سال از آن تاریخ می‌گذرد، در غرب آسیا و خاورمیانه تحولات بزرگی اتفاق افتاده که به رویارویی گرم ایران و اسرائیل منتهی شده است. به نظر می‌رسد مجموعه این اتفاقات آن «توسعه عمق استراتژیک» را به پارادایم «اول ایران» تبدیل کرده است.

به گزارش مجاهدت از جماران، شریعتی می‌افزاید: به نظر من در ساحت سیاست داخلی ایران، بلافاصله بعد از فضای آن جنگ و فضای پر تنشی که کشور را در آستانه بحران برد، با یک مقاومت میهنی و همدلی میهن‌دوستانه توانستیم در آن ۱۲ روز مقاومت کنیم و عنصر «میهن»، «وطن» و «ایران» محور مقاومت ما شد؛ تا جایی که رهبری در اولین حضورشان در یک جلسه عمومی، شب عاشورا در حسینیه تأکید کردند که مداح به جای ذکر نوحه، از ایران بخواند.

این فعال اصلاح‌طلب همچنین با بیان اینکه قائلین به تداوم توسعه عمق استراتژیک امروز در اقلیت هستند و نمی‌توانند در این خصوص خیلی زبان‌آوری کنند، گفته است: مثلا آقای اردشیر زاهدی یکی از وابستگان سلطنت و داماد سابق شاه، علی‌القاعده طرفدار جمهوری اسلامی نبود و برانداز محسوب می‌شد، در شعار «اول ایران» کنار یک سری نیروهایی ایستاد که در داخل طرفدار جمهوری اسلامی بودند؛ گفت اگر متجاوز به ایران حمله کند، من کنار ایران هستم با هر حاکمیتی که در آن باشد. خیلی از نیروهایی که در خارج کشور به شدت منتقد جمهوری اسلامی هستند را در این ماجرا دیدیم که گفتند «اول ایران»؛ یعنی وقتی موجودیت ایران در خطر است، همه گرایشات سیاسی رنگ می‌بازد و نظم و آرایش قبلی به هم می‌ریزد.[1]

دیگر نیازی به توسعه عمق استراتژیک نداریم؛ اول ایران!/ آنها نمی‌دانند محور مقاومت ما ایران است

*همانطور که مشاهده می‌شود اظهارات شریعتی ناشی از تحلیل غلطی است که متوجه نیست گفتمان توسعه عمق استراتژیک، رسیدن به مرزهای دریای مدیترانه، حساسیت بر سر تنگه زنگزور، محور مقاومت، اهمیت امنیت عراق و لبنان و… همگی بر دالّ مشترک “منافع ایران” متمرکز هستند.

چه اگر این دالّ مرکزی را برداریم و محو کنیم؛ آنگاه پرداختن به تمام مقولات فوق بی‌معنی می‌شوند. همچنانکه اگر پای منافع ایران و اولویت ایران در میان نباشد؛ پرداختن به آن مفاهیم و آن اعماق استراتژیک هم اساسا بی‌معنی می‌شود. یعنی ما با معادله‌ای طرف هستیم که در هر دو طرف تساوی آن گزینه تعیین کننده “ایران” و منافع ایران است.

در واقع شریعتی به عنوان یک فعال سیاسی اما با یک سهو گفتمانی و کادوپیچی اشتباه خود با کلمه زیبای ایران؛ خطایی راهبردی را مرتکب شده که می‌تواند به قیمت لطمه به امنیت ایران و منافع ایران تمام شود. زیرا کشوری که نتواند منافع خود را در فراتر از مرزهای خود تأمین کند؛ طبعا نمی‌تواند مدعی تحصیل منافعش در داخل باشد و شعار تمرکزگرایی و اکتفا به میان‌پایه بودن صرفا یک پرچم سفید در مقابل دشمنان و استعمارگران خواهد بود.

دیگر نیازی به توسعه عمق استراتژیک نداریم؛ اول ایران!/ آنها نمی‌دانند محور مقاومت ما ایران است

در اثبات خطای تحلیلی شریعتی همچنین می‌توان به اظهارات او درباره مرحوم اردشیر زاهدی و حمایت او در سال‌های پایانی حیاتش از نظام جمهوری اسلامی ایران به‌خاطر دفاع از ایران اشاره کرد.

اظهارات شریعتی درباره گفته‌های مرحوم زاهدی ناقص و به گونه‌ای است که تئوری شریعتی را اثبات می‌کند.

و گرنه اگر مخاطبان محترم بدانند که مرحوم زاهدی از سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی که به عنوان سردار توسعه عمق استراتژیک ایران و کسی که به دنبال تحصیل منافع ایران در خارج از مرزها شناخته شد نیز حمایت می‌کرد[2] آنگاه مشخص می‌شود که شریعتی چگونه در تئوری خود اشتباه کرده و با یک بیان حذفی از تاریخ حامیان ایران عزیز؛ مرتکب خطای تشخیص اولویت‌ها شده است.

بدانیم آنکه به بهانه نام “ایران” از حذف محور مقاومت می‌گوید و یا تأثیر ولایت فقیه و دین را در دفاع از ایران نادیده می‌گیرد؛ مرتکب اشتباهی آنچنان سهمگین شده است که می‌تواند به قیمت ضربه به ایران و ایرانی تمام شود.

***

1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1677305

2_khabaronline.ir/xhpJz

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دیگر نیازی به توسعه عمق استراتژیک نداریم؛ اول ایران!/ آنها نمی‌دانند محور مقاومت ما ایران است

دیگر نیازی به توسعه عمق استراتژیک نداریم؛ اول ایران!/ آنها نمی‌دانند محور مقاومت ما ایران است بیشتر بخوانید »

خبرنگاران مقاومت، نگهبانان حقیقت در میدان جنگ روایت‌ها

خبرنگاران مقاومت، نگهبانان حقیقت در میدان جنگ روایت‌ها


گروه استانهای دفاع‌پرس _ «حاتم رسولی»، مسئول فرهنگی و امور محتوایی موزه دفاع مقدس و مقاومت اردبیل: جنگ‌ها همیشه با گلوله و انفجار آغاز نمی‌شوند و با صدای تیر و توپ پایان نمی‌پذیرند. گاه جنگ از لحظه‌ای شروع می‌شود که واقعیت تحریف می‌شود و ذهن‌ها هدف قرار می‌گیرند.

در این میدان خاموش اما سهمگین، خبرنگاران مقاومت سربازانی بی‌سلاح‌اند که با دوربین، قلم و صدای خود می‌جنگند تا حقیقت را از زیر آوار رسانه‌های دشمن بیرون بکشند.

در دوران دفاع مقدس، خبرنگاران شجاعی بودند که در کنار رزمندگان، از میان آتش و دود عبور کردند تا حماسه‌ها را ثبت کنند. امروز اما این نبرد در قالب جدیدی ادامه دارد؛ در برابر تجاوز رسانه‌ای دشمنان، عملیات روانی، فریب‌های تصویری و موج‌سازی‌های دروغین.

 تجاوز ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به خاک ایران در خرداد و تیرماه و همچنین جنگ بی‌امان و نابرابر در غزه، تنها در میدان نبرد رخ نمی‌دهد بلکه در پشت صحنه، جنگ روایت‌ها نیز در جریان هست؛ جنگی برای قلب‌ها و ذهن‌ها.

در این نبرد جدید، خبرنگاران مقاومت همان نقشی را دارند که مجاهدان در خط مقدم دارند. روایت درست، دقیق و انسانی از آن‌چه در میدان می‌گذرد، مانع تحریف تاریخ و تبدیل شهید به تروریست و متجاوز به قربانی می‌شود؛ از این رو دشمن تلاش می‌کند با سیطره بر رسانه‌ها، جنایات خود را تطهیر و مقاومت ملت‌ها را تخریب کند؛ این خبرنگاران هستند که باید در برابر این سیلاب تحریف بایستند.

مقاومت تنها در میدان جنگ نیست؛ در میدان تصویر، کلمه و روایت هم باید مقاومت کرد. اگر ما روایت نکنیم، آنها روایت خواهند کرد. خبرنگار مقاومت، تنها یک خبررسان نیست بلکه وجدان بیدار یک ملت هست.

آن‌که تصویر خون کودکی در غزه را ثبت می‌کند یا روایت مظلومیت مردم ایران را در رسانه‌های مستقل جهانی منتشر می‌سازد، نقش بزرگی در دفاع از کرامت انسانی ایفا می‌کند.

باید بدانیم که جنگ روایت‌ها تمام‌‌شدنی نیست و خبرنگاران اگر شجاع و آگاه باشند، می‌توانند تاریخ را از سقوط در تحریف نجات دهند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خبرنگاران مقاومت، نگهبانان حقیقت در میدان جنگ روایت‌ها

خبرنگاران مقاومت، نگهبانان حقیقت در میدان جنگ روایت‌ها بیشتر بخوانید »

از طرح ینون تا امروز؛ استراتژی رژیم صهیونیستی برای نابودی سوریه

از طرح ینون تا امروز؛ استراتژی رژیم صهیونیستی برای نابودی سوریه



طرح ینون استدلال می‌کرد که امنیت و سلطه‌ی رژیم صهیونیستی به تجزیه‌ی کشورهای عربی به واحدهای کوچک قومی و فرقه‌ای وابسته است؛ واحدهایی چون دروزی‌ها، علویان، کردها، مارونی‌ها، قبطی‌ها و دیگران.

  • هتل تارا مشهد

سرویس جهان مشرق – سامی العریان، مدیر مرکز مطالعات اسلام و امور جهانی در دانشگاه صباح‌الدین زعیم استانبول، طرح ترامپ و نتانیاهو برای سوریه را بخشی از پروژه‌ای بزرگ‌تر برای سلطه بر منطقه و تثبیت برتری اسرائیل می‌داند.

سامی العریان طی مقاله‌ای در پایگاه اینترنتی “الجزیره نت” نوشت: از زمان آغاز ناآرامی‌های سوریه در سال ۲۰۱۱، ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، دستورکارهایی متفاوت اما درهم‌تنیده را در این کشور دنبال کرده‌اند. این دستورکارها ریشه در اهداف راهبردی بلندمدت، رقابت‌های منطقه‌ای و تحولات ژئوپلیتیکی دارد.

در هستهٔ این برنامه‌ریزی‌های مشترک، پروژه‌ای بزرگ‌تر نهفته است: تضعیف سوریه به عنوان کشوری یکپارچه و مستقل و جلوگیری از ظهور هر بازیگر منطقه‌ای یا جهانی که بتواند نظم آمریکایی-صهیونیستی خاورمیانه را به چالش بکشد.

درحالی که اولویت اصلی ایالات متحده، کنترل ژئوپلیتیکی و حفظ منافع انرژی و امنیتی خود است، رژیم صهیونیستی در پی تجزیهٔ سوریه به واحدهای قومی و مذهبی است. این اقدام بخشی از یک استراتژی دیرینه برای تکه‌تکه کردن جهان عرب و تحکیم سلطهٔ منطقه‌ای این رژیم محسوب می‌شود.

از طرح ینون تا امروز؛ استراتژی رژیم صهیونیستی برای نابودی سوریه
سامی العریان، مدیر مرکز مطالعات اسلام و امور جهانی در دانشگاه صباح‌الدین زعیم استانبول

استراتژی قدیمی رژیم صهیونیستی برای تجزیه کشورهای منطقه

رویکرد رژیم صهیونیستی نسبت به سوریه و کشورهای عربی، جدید نیست. ریشه‌های آن به ابتدای پیدایش این رژیم بازمی‌گردد، جایی‌که اسناد راهبردی داخلی از دهه ۱۹۵۰، صادره از وزارت خارجه “اسرائیل” و موساد، خواستار ایجاد دولتی کردی به‌عنوان سدی در برابر موج نیرومند پان‌عربیسم در آن زمان بودند.

این تصور بعداً در «طرح ینون» معروف در سال ۱۹۸۲، نوشته‌ی اودد ینون (از مقامات سابق وزارت خارجه رژیم صهیونیستی) تجسم یافت.

این طرح خواستار «تجزیه سوریه به مناطقی بر پایه‌ی اقلیت‌های دینی و قومی» شد و سوریه را «تهدید اصلی “اسرائیل” از جبهه‌ی شرقی در بلندمدت» معرفی کرد؛ بنابراین، لازم می‌دانست آن را بر اساس ساختار فرقه‌ای و قومی‌اش به چند کشور تقسیم کنند.

طرح ینون استدلال می‌کرد که امنیت و سلطه‌ی رژیم صهیونیستی به تجزیه‌ی کشورهای عربی به واحدهای کوچک قومی و فرقه‌ای وابسته است؛ واحدهایی چون دروزی‌ها، علویان، کردها، مارونی‌ها، قبطی‌ها و دیگران.

هدف نهایی، جایگزینی کشورهای عربی قدرتمند و متمرکز با دولت‌های ضعیف و پراکنده‌ای بود که نه‌تنها تهدیدی برای امنیت اسرائیل نداشتند، بلکه بعدها می‌توانستند به متحد یا دست‌نشانده‌هایی تحت حمایت “اسرائیل” بدل شوند.

در مورد سوریه، این استراتژی شامل تقسیم کشور به چهار منطقه اصلی نفوذ بود:

  1. دولت دروزی: متمرکز در استان سویدا در جنوب سوریه، جایی‌که “اسرائیل” امید دارد یک موجودیت دروزی متحد با خود ایجاد کند.

  2. دولت علوی: در سواحل سوریه تحت حمایت روسیه، متمرکز بر شهرهای لاذقیه و طرطوس.

  3. منطقه کردی: در شمال شرق، تحت حمایت آمریکا، در کنترل نیروهای قسد به رهبری حزب اتحاد دموکراتیک (PYD/YPG).

  4. کمربند سنی عربی: تحت نفوذ ترکیه، گسترده در طول مرزهای شمالی و شمال‌غربی و قلب سوریه.

این طرح تجزیه، اهداف رژیم صهیونیستی را مستقیماً محقق می‌کند، زیرا سوریه را ضعیف، چندپاره و ناتوان از ایفای نقش به‌عنوان یک بازیگر منطقه‌ای پشتیبان مقاومت فلسطین یا مخالف گسترش‌طلبی اسرائیل نگه می‌دارد.

این رویکرد مدت‌هاست مورد حمایت نظریه‌پردازان صهیونیست قرار داشته است. یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان در محافل اسرائیلی و آمریکایی، برنارد لوییس، در سال ۱۹۹۲ نوشت: «بیشتر کشورهای خاورمیانه در معرض چنین فرآیندی هستند [یعنی “لبنانی‌سازی”]. اگر قدرت دولت مرکزی به‌قدر کافی تضعیف شود، کشور به آشوبی از فرقه‌ها، قبایل، مناطق و احزاب درگیر فرو می‌پاشد.»

نابود کردن توانمندی‌های نظامی و راهبردی سوریه

از سال ۲۰۱۳، رژیم صهیونیستی صدها حمله هوایی علیه اهدافی در سوریه انجام داده است که عمدتاً با بهانه‌ی هدف قرار دادن پایگاه‌های ایران یا حزب‌الله توجیه شده‌اند. پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، این رژیم به ترور فرماندهان ایرانی و حزب‌الله در خاک سوریه ادامه داد.

این حملات منجر به تخریب گسترده‌ی سامانه‌های دفاع هوایی سوریه، انبارهای تسلیحاتی، پایگاه‌های نظامی و مراکز تحقیقات علمی شد. هدف این اقدامات کاملاً واضح بود: جلوگیری از بازسازی توان نظامی سوریه، تحمیل برتری دائمی نظامی و روانی برای “اسرائیل”، و احیای قدرت بازدارندگی آن در منطقه.

از زمان سقوط حکومت بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴، حملات رژیم صهیونیستی تشدید شد و به اشغال بیش از ۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک سوریه (علاوه بر جولان اشغالی) منجر گردید، در حالی‌که زیرساخت‌های حیاتی و نظامی سوریه همچنان هدف قرار می‌گیرند.

این روند تخریب، نه تنها برای بازداشتن ایران و دیگر بازیگران منطقه‌ای، بلکه به‌منظور جلوگیری از بازگشت سوریه به‌عنوان یک کشور واحد و بازیگر مؤثر در محور مقاومت صورت می‌پذیرد.

پس از ۷ اکتبر: ترسیم دوباره نقشه منطقه

پس از عملیات ۷ اکتبر علیه رژیم صهیونیستی و پاسخ وحشیانه‌ی آن همراه با ارتکاب نسل‌کشی در غزه، ایده‌ی بازدارندگی این رژیم به‌شدت متزلزل گردید.

در چارچوب این واکنش، رژیم صهیونیستی کارزار خود را علیه آنچه «محور مقاومت» می‌خواند گسترش داد و گروه‌هایی چون حماس، جهاد اسلامی، حزب‌الله و نیروهای هم‌پیمان در لبنان، عراق، سوریه، یمن و ایران را هدف قرار داد.

رهبران این رژیم به‌صورت علنی اعلام کردند که این برهه، فرصتی تاریخی برای ترسیم دوباره‌ی نقشه‌ی منطقه، حذف تهدیدات، احیای قدرت بازدارندگی، تغییر قواعد درگیری و دستیابی به عمق راهبردی محسوب می‌شود.

در این مسیر، حملات رژیم صهیونیستی به سوریه تشدید یافت که از جمله می‌توان به بمباران دمشق، حمص و سویدا اشاره کرد؛ اقدامی با هدف جلوگیری از تبدیل شدن سوریه به پایگاه یا متحدی برای مقاومت. همچنین از ناآرامی‌های منطقه‌ای برای پیشبرد طرح‌های تجزیه‌طلبانه بهره‌برداری شد.

در کنار این اقدامات، سیاست‌های گرسنه‌سازی جمعی و نسل‌کشی در غزه برای جابجایی اجباری ساکنان، همراه با ترور مستمر اعضای حزب‌الله در لبنان به اجرا درآمد تا بی‌ثباتی منطقه را تشدید کند.

دستورکار آمریکا: سلطه از طریق هرج‌ومرج کنترل‌شده

راهبرد آمریکا در سوریه با راهبرد کلان آن پس از جنگ سرد همسو است: جلوگیری از ظهور هر قدرتِ منطقه‌ای یا جهانی که توانایی به چالش کشیدن هژمونی آمریکا را داشته باشد.

در دوران جنگ سرد، واشنگتن سوریه – به‌ویژه در دوره حافظ اسد – را متحد شوروی و حامی پان‌عربیسم، مقاومت فلسطین و ائتلاف‌های ضد نفوذ آمریکا می‌دید.

پس از اشغال عراق در سال ۲۰۰۳، ایالات متحده تلاش کرد سوریه را منزوی نموده و مانع از پر کردن خلأ قدرت منطقه‌ای پس از سقوط صدام حسین شود.

با آغاز ناآرامی‌ها در سوریه در سال ۲۰۱۱، آمریکا سیاست «مداخله گزینشی» را در پیش گرفت؛ از یک سو از نیروهای کرد در شمال شرق تحت عنوان مبارزه با گروه‌های افراطی حمایت کرد، و از سوی دیگر به رژیم صهیونیستی اجازه داد حملات مکرری برای تضعیف توان نظامی سوریه و متحدانش انجام دهد.

اگرچه آمریکا ظاهراً از تجزیه عملی سوریه حمایت می‌کند، اما هدف نهایی آن لزوماً تجزیه قومی-مذهبی به سبک طرح‌های رژیم صهیونیستی نیست، بلکه حفظ حضور درازمدت نظامی، جلوگیری از تسلط روسیه و ایران بر شرق مدیترانه، و تضمین تبعیت هر دولت آینده سوریه از منافع آمریکاست.

تشدید بحران در سویدا: جاه‌طلبی‌های اسرائیل در منطقه دروزی

بحران اخیر در سویدا – منطقه‌ای با اکثریت دروزی در جنوب سوریه – نقش کلیدی در بی‌ثبات‌سازی اوضاع داخلی سوریه دارد. وضعیت شکننده و درگیری‌های داخلی، توجه رژیم صهیونیستی را به خود معطوف کرده است، چرا که فرصتی برای ایجاد متحدی همسو در مرزهای شمالی این رژیم فراهم می‌کند.

بر اساس گزارش‌های موجود، گروه‌های دروزی وابسته به رژیم صهیونیستی در تشدید ناآرامی‌های سویدا نقش فعالی داشته‌اند و از نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی موجود سوءاستفاده کرده‌اند. قابل توجه است که آمریکا، علیرغم اظهارات رسمی در حمایت از آرامش و تمامیت ارضی سوریه، هیچ‌گاه به صورت علنی مداخلات رژیم صهیونیستی را محکوم نکرده است.

اهداف رژیم صهیونیستی در سویدا بازتابی از طرح گسترده‌تر «ینون» محسوب می‌شود که بر ایجاد اتحاد با اقلیت‌های دینی و قومی مانند دروزی‌ها تأکید دارد. این رژیم امیدوار است بتواند نوعی خودمختاری تحت نفوذ خود در منطقه ایجاد کند. با این حال، جامعه دروزی یکپارچه نبوده و بسیاری از اعضای آن ضمن مخالفت با دخالت‌های خارجی، بر وفاداری خود به دولت سوریه تأکید می‌ورزند.

اختلاف آمریکا و اسرائیل درباره مسئله دروزی‌ها

در حالی‌که رژیم صهیونیستی پیگیر ایجاد یک موجودیت دروزی در جنوب سوریه است، رویکرد آمریکا در این زمینه محتاطانه‌تر به نظر می‌رسد. واشنگتن آگاه است که حمایت علنی از چنین طرحی ممکن است واکنش‌های شدیدی در اردن، لبنان و حتی میان جامعه دروزی ساکن در سرزمین‌های اشغالی برانگیزد – جامعهای که ممکن است تمایلی به تبدیل شدن به ابزاری در دست سیاست‌های رژیم صهیونیستی نداشته باشد.

علاوه بر این، آمریکا نگران است که تجزیه کامل سوریه بتواند به تقویت گروه‌های افراطی اسلامی یا افزایش نفوذ ایران و روسیه در منطقه بینجامد.

در نتیجه، آمریکا سناریوی سوریه‌ای با حاکمیت تضعیف‌شده اما نه کاملاً فروپاشیده را ترجیح می‌دهد؛ وضعیتی که امکان حفظ نفوذ این کشور را فراهم می‌کند، بدون آنکه موجب بی‌ثباتی گسترده در منطقه شود. در مقابل، رژیم صهیونیستی حاضر است حتی شرایط آشفته را نیز بپذیرد، اگر این به معنای حذف دائمی تهدید سوریه باشد.

ترسیم نقشه جدید سوریه: نبردی برای آینده منطقه

سخن مشهور هالفورد مَکینْدِر، بنیان‌گذار علم ژئوپلیتیک و اندیشمند بریتانیایی، درباره سوریه مصداق دارد. او معتقد بود: «کسی که بر اروپای شرقی سلطه یابد، بر قلب جهان چیره می‌شود؛ کسی که بر قلب جهان سلطه یابد، بر جزیره جهانی مسلط خواهد شد؛ و کسی که بر جزیره جهانی سلطه یابد، بر جهان حکمرانی خواهد کرد.»

به‌گونه‌ای مشابه، سوریه موقعیتی محوری در قلب جهان عرب دارد؛ بر مسیرهای تجاری و اتحادهای منطقه‌ای تسلط دارد، دقیقاً همانند مفهوم «قلب جهان» در نظریه ماکینْدر. قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بر این باورند که کنترل سوریه یا بخش عمده‌ای از آن، امکان تأثیرگذاری بر تمام خاورمیانه را فراهم می‌آورد.

در این چارچوب، آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه سیاستی دوگانه پیش می‌برند. از دید واشنگتن، سوریه صفحه شطرنجی است برای مهار رقبا، حفظ هژمونی دلاری، و تضمین موقعیت متحدش یعنی رژیم صهیونیستی – بدون آنکه کاملاً در هرج‌ومرج فرو رود. اما از نگاه تل‌آویو، سوریه تهدیدی وجودی محسوب می‌شود که باید تجزیه شده و به موزاییکی از دولت‌های کوچک تبدیل گردد.

خطر واقعی در تداوم رنج مردم سوریه، تضعیف امنیت ملی کشورهای عربی، فرسایش مفهوم حاکمیت ملی در جهان عرب، و احتمال بروز درگیری‌های منطقه‌ای گسترده‌تر نهفته است. اگر کشورهای منطقه – به‌ویژه ترکیه، ایران و قدرت‌های اصلی عربی – پاسخی هماهنگ ارائه ندهند، تجزیه سوریه می‌تواند محقق شده و نقشه قدیمی صهیونیستی برای ایجاد خاورمیانه‌ای تجزیه‌شده و تحت سلطه را عملی کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از طرح ینون تا امروز؛ استراتژی رژیم صهیونیستی برای نابودی سوریه

از طرح ینون تا امروز؛ استراتژی رژیم صهیونیستی برای نابودی سوریه بیشتر بخوانید »

مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس برگزار شد

مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس برگزار شد


مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس برگزار شد

به گزارش نوید شاهد؛ در این مراسم، سردار اسماعیل قاآنی فرمانده نیروی قدس سپاه، علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب، سردار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه، سردار محمدرضا نقدی معاون هماهنگ‌کننده سپاه، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالعلی گواهی رئیس عقیدتی سیاسی ستاد کل نیروهای مسلح، سردار ایرج مسجدی معاون هماهنگ‌کننده نیروی قدس سپاه، سردار حسین دهقان رئیس بنیاد مستضعفان، فرزندان شهید حاج قاسم سلیمانی و جمعی از خانواده معزز شهدا و آحاد مردم حضور داشتند.

سردار حسین دهقان رئیس بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی در حاشیه این مراسم در جمع خبرنگاران با اشاره به تلاش دشمن برای مذاکره و لزوم توجه به فریبکاری آن اظهار داشت: باید ابتدا بدانیم که دشمن حقیقتاً می‌خواهد از طریق مذاکره مسائل را حل کند.

وی افزود: جمهوری اسلامی هیچگاه به مذاکره نه نگفته است؛ اما نمی‌توان به دشمنی که همزمان با مذاکره عملیات نظامی انجام می‌دهد اعتماد کرد.

دهقان با بیان اینکه آمریکایی‌ها یا اسرائیلی‌ها فقط امروز نیست که ما و جریان مقاومت را تهدید می‌کنند، ادامه داد: همواره اعلام کرده‌ایم که ملت و نیروهای مسلح ما از حرف‌ها و بلوف‌های آنان هیچ نگرانی و ترسی ندارند لذا هم مردم و هم نیروهای مسلح ما تحت هدایت رهبری انقلاب همواره در صحنه حاضرند و همانطور که تاکنون دسیسه‌های دشمن ناکام مانده است، در این دوره نیز همین طور خواهد بود.

وی اضافه کرد: دشمنان هم این را می‌دانند که ملت ما اهل عقب‌نشینی و تسلیم نیستند. ملت ایران عزیز، قوی، با ریشه، متمدن، ایثارگر و مقاوم است براین اساس اگر جنگی شود یقیناً ملت ما پیروز خواهد بود.

دهقان گفت: امروز محور مقاومت به‌عنوان یک عنصر یکپارچه مورد هجمه قرار گرفته است. ایران به‌عنوان مرکزیت و یا مادر جبهه مقاومت، اکنون تحت تهدید قرار دارد. همه جبهه‌های مقاومت در این مسیر با هم، با زبان و هدفی یکپارچه و تحت رهبری رهبر معظم انقلاب، ان‌شاءالله مسیر مقاومت و پیروزی را خواهند پیمود.

علی لاریجانی مشاور رهبر انقلاب در این مراسم گفت: مهمترین دستاورد جنگ تحمیلی ۱۲ روزه این بود که مردم با همبستگی خود دشمن را به شکست وادار کنند تا دیگر هوس این کارها را نکند.

در این مراسم سردار ایرج مسجدی معاون هماهنگ کننده سپاه قدس گفت: در سال گذشته، در اوج درگیری‌ها و کشتار مردم بیگناه غزه، یکی از رهبران فلسطینی که به تهران آمده بود، در پاسخ به سوالی درباره پیروزی غزه یا دشمنان آن گفت امام حسین (ع) پیروز است. چرا؟ چون امروز ۲۰ میلیون نفر پرچم و لوای ایشان را در دست دارند و به سمت کربلا حرکت می‌کنند.

وی افزود: در همین حال که غزه تحت بمباران و درگیری‌های شدید است، میلیون‌ها انسان در سراسر جهان پرچم فلسطین را بلند کرده‌اند. اگرچه شهیدان در پیشگاه خدا حیات جاوید پیدا کرده‌اند، اما ما در صحنه نبرد پیروزیم.

بامداد روز جمعه ۲۳ خردادماه، با آغاز حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به تهران و تعدادی از شهرهای ایران، شماری از فرماندهان نظامی، دانشمندان و مردم غیرنظامی به شهادت رسیدند و به این ترتیب جنگ تحمیلی آغاز شد.

مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس برگزار شد

طبق اعلام رسمی، سرلشکر پاسدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سرلشکر پاسدار حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سرلشکر پاسدار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران، سرلشکر پاسدار غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا، سردار کاظمی رئیس سازمان اطلاعات سپاه، سردار علی شادمانی، سردار محمد سعید ایزدی، سردار داوود شیخیان فرمانده پدافند هوایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران، محمد مهدی طهرانچی، فریدون عباسی، سید امیرحسین فقهی، عبدالحمید مینوچهر، محمدرضا ذالفقاری و مطلبی‌زاده (دانشمندان هسته‌ای) از چهره‌های صاحب‌نامی بودند که در جنایت رژیم صهیونیستی به کشورمان به شهادت رسیدند.

ایالات متحده آمریکا هم بامداد روز یکشنبه (یکم تیرماه) به سه مرکز هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان تجاوز کرد.

بعد از ۱۲ روز تجاوز دشمن به کشورمان و پاسخ‌های کوبنده نیروی مسلح ایران به شرارت‌های آن، از صبح سه‌شنبه (سوم تیرماه) رژیم صهیونی مجبور به پذیرش آتش‌بس شد./ایرنا

مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس برگزار شد

منبع خبر

مراسم بزرگداشت شهدای نیروی قدس برگزار شد بیشتر بخوانید »