فیلم/ سد محکم در برابر جنایات آمریکا
فیلم/ سد محکم در برابر جنایات آمریکا بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، «حسن جونی» حقوقدان لبنانی امروز (سهشنبه) در همایش بینالمللی «مکتب شهید سلیمانی و تمدن نوین اسلامی» که بهصورت وبیناری برگزار شد، اظهار داشت: نقش شهید قاسم سلیمانی در ترسیم نقشه ژئوپلیتیک منطقه، تغییر بزرگی است که با شکلگیری مقاومت بهوجود آمده و شهید سلیمانی در شکلگیری آن نقش اساسی و برجستهای داشته است.
وی افرود: محور مقاومت توانست نقشه منطقه را تغییر دهد. در نتیجه این مقاومت، عقبنشینی سیاسی دشمنان و ایستادگی سیاسی ژئوپلیتیک منطقه تغییر کرد و حتی در سطح بینالمللی نیز این اقدام تاثیرگذار بود و باعث شد تمامی قدرتها عقبنشینی کنند. این موضوع تنها شامل اسرائیل در لبنان و یا سوریه نبود، بلکه قدرتهای حامی تروریسم از مواضع گذشته خود عقبنشینی کرده و رانده شدند.
جونی افزود: بهعبارت دیگر محور مقاومت با پیروزیهایش و با رهبرانش توانست با کشورهای بزرگ جهان بهویژه چین و روسیه به ائتلاف دست یابد و خود را در سطح منطقه و جهان در تمامی زمینهها بهعنوان یک واقعیت غیرقابل انکار نشان دهد. همچنین محور مزبور توانست به نظام تکقطبی بودن آمریکا در جهان پایان دهد.
این حقوقدان لبنانی با اشاره به حمایت شهید سلیمانی از اقلیتهای منطقه، تصریح کرد: ما به چشم خود دیدیم که چگونه تمامی مساجد، حسینیهها و کلیساها یکپارچه و یکصدا علیه تروریسم به پا خاستند و ما مشاهده کردیم که شهیدان سلیمانی و المهندس چگونه توانستند با این اقلیتها ارتباط برقرار کرده و از آنها محافظت کنند.
وی ادامه داد: محور مقاومت توانست معیارها و شاخصها را تغییر دهد؛ در مرحله اول توانست از اقدامات تجاوزکارانه دشمن جلوگیری نماید و محور مقاومت را که در موضع دفاعی قرار داشت، در موضع تهاجمی قرار دهد. هماکنون دشمن صهیونیست از ما میترسد و در واقع یک نوع موازنه ارعاب و وحشت میان محور مقاومت و دشمن صهیونیست بهوجود آمده است.
جونی افزود: صهیونیستها برای اولینبار در تاریخ خود روحیهشان را در منطقه از دست دادند؛ رژیمصهیونیستی هماکنون با فروپاشی اخلاقی و سیاسی مواجه است و در واقع درگیر یک فروپاشی کامل است. هماکنون در آنها رعب و وحشت ایجاد شده و از طرف دیگر روحیه رزمندگان محور مقاومت افزایش یافته و به تناسب آن روحیه ملتهای منطقه بالا رفته است. این پیروزی نقشه دشمن را بر هم زد و این واقعیت پس از پیروزی سال ۲۰۰۶ و بهدنبال آن ایستادگی سوریه و مقاومت ملت یمن و ایستادگی ملت عراق و فلسطین شکل گرفت.
نگاه شهید سلیمانی در مبارزه با تروریسم، یک نگاه فراملی بود
«حسین جمعه» ادیب و فرهیخته سوری نیز در این همایش اظهار داشت: شهید سلیمانی فرماندهی بود که فقط در برابر تروریسم مقاومت نمیکرد و تنها با افراد منحرف از جاده حق و حقیقت مقابله نمیکرد؛ بلکه سعی داشت روح و روان طرف مقابل خود را اصلاح نماید که از جاده حق و حقیقت منحرف شده است و تا آنجا که میتوانست آن را به راه حق و حقیقت بازگرداند. او به قانون الهی یعنی اقامه عدل در میان مردم پایبند بود و بر همین اساس به آنان محبت و مودت میورزید.
وی افزود: چنین شخصی وقتی در مقابل تروریسم مقاومت میکرد، دشمن بهعنوان یک قهرمان نظامی با او مقابله نمیکرد، بلکه بهعنوان یکی از فرماندهان نابغه استثنایی با تروریسم مقابله میکرد که اعتقاد دارند تروریسم منجر به تضعیف بشریت و جهان اسلام و از بین رفتن آن خواهد شد.
جمعه ادامه داد: بر همین اساس، او در میدان نبرد همانگونه بود که در دوران صلح و آشتی بسر میبرد. او را اگر در میدانهای نبرد در البوکمال و دیرالزور مشاهده میکردی، او را پیشگام و پیشقراول میدان نبرد مییافتی؛ زیرا هر امتی با پیروزی رهبرانش به پیروزی میرسد و این پیروزی تحقق نمییابد مگر آنکه رهبران پیشقراولان امت خود باشند.
این ادیب سوری ضمن نگاه فراملی شهید سلیمانی در مبارزه با تروریسم، تصریح کرد: او به تروریسم بهعنوان یک موضوع متعلق به یک کشور خاص نگاه نمیکرد؛ بلکه به تروریسم بهعنوان یک موضوع عمومی در جهان مینگریست و چه بسا که جریانهای تروریستی دستبهدست هم داده و باعث تقویت یکدیگر میشوند و بر همین اساس باید در سایر جبههها نیز به تضعیف آنها پرداخت و بههمین دلیل مشاهده کردیم که این فرمانده در میان صحنههای نبرد در رفت و آمد بسر میبرد تا با تروریسم مقابله کند.
وی تاکید کرد: ما به شهید قاسم سلیمانی افتخار میکنیم؛ نه بهخاطر آنکه به شهادت رسید؛ زیرا این امر تحصیل حاصل است و کسانی که در راه خدا کشته میشوند، زنده هستند؛ بلکه به او افتخار میکنیم؛ زیرا به اسوه و الگو تبدیل شده است. او یک الگوی مثالزدنی در زمینه مقابله با تروریسم و نحوه حضور یک فرمانده در میان سربازانش به شمار میرود.
نقش شهید سلیمانی در تقویت محور مقاومت در منطقه
سرلشکر «محمد عباس» کارشناس نظلامی در سوریه گفت: شهید قاسم سلیمانی یک پدیده انسانی مقاوم بود که احساس خطر کرد و نقاط نهفته خطر را دریافت که انسان و انسانیت را در معرض تهدید قرار داده است. تصور میکنم تجربه والای او در مقابله با تروریسم آنگاه که دفاع از مرزهای ایران پس از حمله نظامی صورت گرفته علیه کشورش در ابتدای انقلاب را آغاز کرد. او با روحیه لطیف و بشردوستانه خود کاملا دریافت که دین در معرض خطر است؛ خطری که توسط تروریسم شکل گرفت.
وی افزود: شهید سلیمانی با حضور خود توان مقاومت را از نظر کمی و کیفی بالا برد و توان رزمی ائتلاف مقاومت را افزایش داد و همه نژادها و اقوام مختلف را گردهم جمع کرد و میان گروههای مقاومت یک نوع همبستگی رزمی به وجود آورد که میان ملت و ارتش سوریه و دوستان و همپیمانان دمشق شکل گرفت و با نظارت و مدیریت شهید سلیمانی وارد خاک سوریه شدند و توانستند یک قدرت مقاوم به وجود بیاورند.
عباس ادامه داد: موارد بسیاری در مورد نقش و تواناییهای فردی و نظامی شهید سلیمانی را به یاد دارم که توانست توان مقاومت را در تمامی سطوح ارتقا بخشد تا بتواند نهتنها در سوریه، بلکه در لبنان، عراق، غزه و از آنجا تا یمن به ثبات تحقق ببخشد. او نهتنها نمایانگر حمایتهای بیدریغ جمهوری اسلامی ایران از مبارزه با تروریسم به شمار میرود، بلکه تمامی گروههای محور مقاومت در برابر تروریسم را با یکدیگر متحد و یکپارچه ساخت. شهید سلیمانی در تقویت محور مقاومت نقش بسیاری داشت.
وی گفت: آمریکا میخواهد این منطقه را به حیاط خلوت و منطقه تسلط خود تبدیل کند تا بتواند ثروتهای ملی آن را به یغما برده و بر منابع انسانی موجود در این منطقه تسلط یافته و آن را به نفع خود بکار بگیرد و میخواهد مانع از حضور روسیه بهعنوان یک ابرقدرت در آن شود و چین را به محاصره خود درآورده و حوزه فعالیتش را محدود نماید تا نتواند به واسطه جاده ابریشم به ثبات در منطقه تحقق ببخشد. آمریکا همچنین میخواهد مانع از آن شود که ایران به حضور و نقش بشردوستانه خود در منطقه عمل کند.
این کارشناس نظامی تاکید کرد: شهید سلیمانی رهبر مقاومت بود و توانست مانع از امتداد یافتن آمریکا در منطقه شود و یک نیروی رزمی به وجود آورد و به گسترش یافتن طرح آمریکا پایان داد.
شهید سلیمانی از اولویتهای موضوعی است
«ابراهیم اوغلو الله وردیف» سردبیر روزنامه «دیلر» آذربایجان نیز در این همایش اظهار داشت: ما میتوانیم بگوییم که موضوع شهید سلیمانی یکی از اولویتها و مسایل امروز است؛ خواه از نگاه به موضوعات اصلی این همایش، مانند فداکاری، شهادت و اهمیت شکلگیری فرهنگ کرامت انسانی و خواه از نظر انتقال این مفاهیم به نسلهای بعدی و انتقال روحیه نیکوی شهادت و تمامی ارزشهای موجود در زندگی شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی به نسلهای بعدی و خواه از زاویه تاثیر نگرش و تفکر و رفتار عملی که عزیزمان آیتالله العظمی امام خامنهای، رهبر عالی مقام مسلمانان جهان در تربیت و شکل گیری شهید امت، شهید حاج قاسم سلیمانی ارایه کرد.
وی افزود: کلمه تاثیر در این مورد، زیاد هم گویا نیست. زیرا ما شهید حاج قاسم سلیمانی را میوه و محصول گرانقدر باغی میدانیم که آن باغ را مرحوم امام خمینی (ره) ایجاد و نگهداری کرد. همان باغی که حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای میوههای آن را حفاظت کرد و توسعه داد و در مرحله جدیدتری برای رشد هرچه بیشتر آنها فرصت فراهم کرد و شهید حاج قاسم سلیمانی میوهای است که بر اثر توجه این پدران عزیز امت در زمانه ما به ثمر رسید. خداوند برکت این میوه و ثمره را افزون فرماید.
سردبیر روزنامه «دیلر» تصریح کرد: ویژگی های شخصیتی این شهید از نظر ایدئولوژی فکری، مسالهای بسیار مهم است. شهید حاج قاسم سلیمانی بهمعنای واقعی کلمه، یک مربی است. او فرزند اسلام است که بهطور کامل میداند چه کار کرد و چگونه این کار را انجام داد و چرا این کار را انجام داد.
وی تاکید کرد: او از نظر عقیدتی تمام وظایف راهبردی پیش روی امت را درک میکرد. او شکلگیری امت و مسئولیتهای دوران انتظار و چگونگی خدمت به امام زمان (عج) را هم به لحاظ تفکر عقیدتی و هم به لحاظ بسترسازی و جهان بینی آن نهتنها از جهت نظری، بلکه از جهت به عرصه رساندن ظرفیتهای عملی و اجرایی کردن آن درک میکرد. بهمعنای واقعی کلمه، بهتعبیر یکی از متفکران اسلامی، او کار چند مهندس را بهتنهایی انجام داد؛ یافتن استعدادها در درون امت، به عرصه رساندن آنها، به تکامل و عالیترین تبلور رساندن آنها و ایجاد ارتباط میان این استعدادها. یعنی کار چهار مهندس را بهتنهایی انجام داد.
سلیمانی مرزهای ناشی از ضعف را پشت سر گذاشت
همچنین، «شیخ بلال سعید شعبان» رئیس جنبش توحید اسلامی لبنان نیز در این همایش اظهار داشت: ترور شهید حاج قاسم سلیمانی یک عملیات تروریستی است که توسط دولت شرور آمریکا صورت پذیرفت؛ زیرا میدانست حاج قاسم سلیمانی تا چه اندازه حائز اهمیت است. شهید سلیمانی اعتقاد داشت که مرزهای ساختگی میان ما همگی ناشی از ضعف است و بههمین دلیل همه مرزها را پشت سر گذاشت تا بدینترتیب بتواند ارتش ۲۰ میلیونی تشکیل دهد.
وی افزود: بسیاری از به تاخیر افتادن واکنش جمهوری اسلامی ایران به ترور شهید سلیمانی سخن به میان میآورند و میگویند که این پاسخ باید در اینجا در هم کوبنده باشد و باید از خود شخص عامل ترور انتقام گرفت. ما میگوییم جنایات آمریکا و اسراییل بسیار گوناگون و بیشمار است.
شعبان تاکید کرد: فهرست انتقام بسیار سنگین شده است. از ترور شهید سلیمانی گرفته تا ترور شهید «یاسر عرفات» و ترور «محسن فخریزاده» دانشمند هستهای و ترور «حاج عماد مغنیه» و ترور «عبدالعزیز الرنتیسی»، «فتحی شقاقی»، «ابوجهاد الوزیر» و «شیخ احمد یاسین» و تمامی رهبران و علمای مسلمان شهید در شرق و غرب جهان را نمیتوان با ترور این شخص در اینجا و یا آن شخص در آنجا و یا بمباران اینجا و یا بمباران آنجا پاسخ داد. پاسخ قاطع و واقعی با ریشهکن کردن رژیم اشغالگر قدس تحقق مییابد.
درسها و پیامهای شهید سلیمانی
«بشارت موسوی» استاد دانشگاه پاکستان در این همایش اظهار داشت: نقشی که شهید سلیمانی در کنترل و بهبود وضعیت منطقه ایفا کرد و مردم این منطقه را از نابودی نجات داد، از هیچ کس پوشیده نیست. هر فرد آزادی خواهی میتواند به سادگی پیام ایشان را درک و به آن عمل کند. درسی که شهید قاسم سلیمانی در زمینه ایستادگی در مقابل استکبار جهانی به بشریت آموزش داد، امروز هر فرد آزادیخواه در جهان با عملی کردن این آموزهها آماده قیام است.
وی تاکید کرد: شهید قاسم سلیمانی این درس را به جهانیان آموخت که برای ایستادگی در مقابل قدرتهای جهانی، هیچ نیازی به تسهیلات و یا پشتیبانی وجود ندارد. شهید قاسم سلیمانی به مستضعفین این پیام را رساند اگر کسی میخواهد در مقابل ظلم و ستمگران بایستد، میتواند با تکیه به خداوند و حفظ نکات معنوی در مقابل هر قدرتی به پاخیزد. اگرچه وجود ظاهری انسان در این راه از بین برود؛ اما نامش همچون شهید سلیمانی برای همیشه جاودان خواهد شد.
فتوحات جدید و پیشروی ارزشهای انسانی
همچنین، خانم «دلال عباس» استاد ادبیات تطبیقی و ادبیات فارسی دانشگاه لبنان نیز در این همایش اظهار داشت: در جامعهای زندگی میکنیم که فرهنگ اسلام در آن نهادینه شده است، آنهم با آن چهره درخشانی که شهید سلیمانی آن را برای ما ترسیم نمود. فرمانده شهید حاج قاسم سلیمانی در عمل اصول انقلاب اسلامی را تحقق بخشید. آنزمان که نیروی قدس از درون سپاه پاسداران انقلاب شکل گرفت و او بهعنوان مسئول عملیاتهای برونمرزی ایران تعیین شد. نیروی قدس و نیروهای مقاومت که مرزها را پشت سر گذاشتند، همان کسانی هستند که فتوحات جدیدی را رقم زدند تا بتوانند به واسطه آن به تمدن نوین اسلامی شکل ببخشند.
وی افزود: البته این امر با پیشروی در آن سوی مرزهای جغرافیایی صورت نگرفت، بلکه این امر با پیشروی ارزشهای انسانی و اسلامی در تمام جهان اسلام صورت گرفت. از همان زمان که او بذر مقاومت اسلامی را کاشت تا بدینترتیب به دفاع از ایران و همسایگان این کشور و منطقه پیرامون آن برخیزد و برای تبیین شیوههای جهاد نظریههای تئوری و عملی ارائه داد تا بتواند ظلم را از بین برده و گروه های تکفیری را ریشه کن کرده و به مستضعفان در منطقه و جهان یاری برساند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: شهید سلیمانی عملکرد نظریههای تمدن غرب و شیوههای زندگی غربی را زیر پا گذاشت. او بهواسطه نبرد با تکفیریها در سراسر منطقه به امنیت مورد نیاز مردم و پروژههای اقتصادی و عمرانی تحقق بخشد. وی با تحقق بخشیدن به امنیت، زمینه را برای پیشرفتهای علمی در کانون تمدن نوین اسلامی یعنی ایران فراهم آورد؛ زیرا پیشرفت علمی یکی از مهمترین ارکان شکلگیری تمدن به شمار میرود.
وی افزود: از نظر شهید سلیمانی در میان ویژگیها و خصوصیات تمدن اسلامی، اولین ویژگی فرهنگ صحیح اسلامی است که الهام گرفته از سیره پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت گرامش (ع) است که جان خود را در این راه نثار کردند. شهید سلیمانی دین را پایه و اساس همهچیز میدانست و از نظر او مهمترین دستاورد امام خمینی (ره) آن است که او اسلام را پایه و اساس ایران قرار داد و به دنبال آن ولایت فقیه را اصل و مرکز و خاستگاه قرار داد.
خاطرنشان میشود؛ کنفرانس بینالمللی مکتب شهید سلیمانی و تمدن نوین اسلامی به همت انجمن رهپویان فرهنگی ایرانیان و با حضور جمعی از اندیشمندان و نخبگان ایران و جهان، از یکشنبه آغاز شده و تا چهارشنبه ادامه دارد.
انتهای پیام/ 113
گروه دفاعی خبرگزاری فارس: یکسال از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه گذشت؛ فرماندهای که نهتنها در میدان رزم با عملکرد موفق خود و نیروی تحت امرش، امنیت را فراتر از مرزهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورد، بلکه در میان آحاد ایرانیان و امت اسلامی هم شخصیتی محبوب و اثرگذار بود تا جاییکه در عنوان «سردار دلها» را از مردم هدیه گرفته بود.
حاج قاسم را باید یادگار تمام میادین جهاد از ابتدای پیروزی انقلاب تا زمان شهادتش نام برد کما اینکه شهادتش هم در میدان جهاد برای انقلاب اسلامی رقم خورد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.
نخستین سالگرد شهادت «مرد میدان» بهانهای شد تا به سراغ یکی از دوستان دیرین او، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه و فرمانده فعلی قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیةالله(عج) برویم.
آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی تفصیلی خبرگزاری فارس با سردار سرلشکر محمدعلی جعفری است.
** هیچ خدشهای در یکسال اخیر به محور مقاومت وارد نشد
فارس: بعنوان نخستین سوال، بفرمایید که چگونه و در چه زمانی خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدید و واکنشتان چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم- من هم تبریک میگویم و هم تسلیت به رهبر معظم انقلاب و امت قهرمان و شهید پرورمان که این شهادت را که برای خود حاج قاسم آرزو بود و سالها به دنبال چنین حادثه ای بود که به دست شقیترین فرد و دشمن ترین دشمنان اسلام به شهادت برسد و به آرزویش رسید و البته خیلی دیر هم شده بود. چون من خودم شاهد هستم که بجز دوران دفاع مقدس که همه دنبال شهادت بودند، بعد از جنگ از همان سالهای دهه هفتاد شهید سلیمانی به دنبال شهادت بود و هیچ لحظهای جهاد در راه خدا را برای امنیت چه در داخل کشور و چه خارج از کشور و در جبهه مقاومت رها نکرد و به طور مستمر مشغول جهاد بود.
او برای شهادت لحظه شماری می کرد و وقتی به آرزوی دیرینهاش رسید باعث سرور و خوشحالی خودش بود، اما غم بزرگی به دل ما و همرزمان و علاقهمندان و مردم گذاشت. به خانواده محترم ایشان به خصوص همسرشان که تحمل سختیهای فراوانی در زندگی داشتند تا بتوانند فرزندان را به بهترین نحو ممکن تربیت کنند هم تسلیت میگویم.
صبح همان روز جمعه قبل از نماز صبح بود که این خبر را تلفنی به من اطلاع دادند و در لحظات ابتدایی من باور نمیکردم چنین اتفاقی افتاده باشد، اما بعد از اینکه پرس و جویی کردم و به اطمینان رسیدم و البته کمی هم تأمل کردم دیدم که میتواند این حادثه به دست آمریکای جنایتکار رخ داده باشد.
این حادثه بزرگ میتوانست زودتر از این اتفاق بیفتد اما اینکه در این مقطع زمانی اتفاق افتاد، نشان میدهد که ایشان وظیفه و نقش خودش را به اتمام رسانده و کار به جایی رسیده که با شهادتش دیگر جبهه مقاومت و امنیت منطقه لطمهای نمیبیند. یعنی وقتی کارهای ایشان و اثرات آن مرور میشود و ریلگذاری و زیرساختهایی که در منطقه ایجاد کرد میبینیم، در مییابیم که مقاومت در منطقه ادامه مییابد، همچنان که شاهد بودیم در یک سال اخیر هیچگونه خدشهای به آن مسیر و راه مقاومت وارد نشد.
** برای حفاظت از حاج قاسم بیتوجهی نشده بود
فارس: فرمودید مسائل حفاظتی را با ایشان مرور میکردید، پیش آمده بود که به ایشان از باب نگرانی احتمالی تان توصیه ای کنید؟
بله- از سالها قبل که دشمن برای ترور ایشان در داخل و خارج کشور برنامهریزی کرده بود، برای آن چارهاندیشی شده بود و جلسات زیادی برای حفاظت ایشان در محل کار، محل زندگی و مسیرهای رفت و آمدشان برگزار شد. البته در جبهههای مقاومت و صحنههای نبردی که در عراق و سوریه و لبنان وجود داشت، آنجا به صورت طبیعی نمیشد که مسائل امنیتی و حفاظتی دقیق رعایت شود؛ به خصوص کسی که دنبال شهادت است توجهی به اینها نمیکند اما به این معنا نبود که درباره ایشان بیتوجهی باشد چون به هر حال رعایت مسائل امنیتی و حفاظتی از ضروریات است ولی در صحنه نبرد متفاوت است.
البته یکی از احتمالات ترور ایشان همین روش و اقدامی بود که آمریکاییها انجام دادند و چون در کشور دیگری اتفاق افتاد کار خاصی نمیشد انجام داد و دشمن با سرمایهگذاری که بر روی عوامل خود در عراق و سوریه انجام داده بود توانست این جنایت بزرگ را انجام دهد.
جلسات زیادی درباره حفاظت از جان حاج قاسم تشکیل میشد؛ خود ایشان هم توجه زیادی به نکات حفاظتی داشت و برای همین هم در طول این سالها، خصوصا در ۱۰-۱۵ سال گذشته و از جنگ ۳۳ روزه به بعد در کشورهای مختلف ایشان حفظ شد.
** آمریکاییها هیچ وقت امنیت نخواهند داشت
فارس: بعد از شهادت حاج قاسم که شاهد آن تشییع باشکوه بودیم، مردم از طیفها و سلایق مختلف به خیابانها آمدند و همه یک صدا یک مطالبه داشتند و آن هم انتقام سخت بود، البته اتفاق مهمی هم افتاد و آن حمله موشکی به پایگاه عینالاسد آمریکا بود، اما مردم همچنان این مطالبه انتقام را دارند؛ تحلیل شما از موضوع انتقام خون حاج قاسم چیست؟
ارزش وجودی حاج قاسم با انتقامهایی که در اذهان است قابل جبران نیست و ما هر بلایی هم سر دشمن بیاوریم، پاسخ خون حاج قاسم نخواهد بود. اتفاقی که افتاد خیلی اتفاق بزرگی بود، به نظر شما در موشک باران عین الاسد چند آمریکایی باید کشته میشد تا پاسخ خون حاج قاسم باشد؟ نمیشود اینگونه سنجید! درست است که احساس مردم، احساس مقدس و خوبی است و باید هم باشد، اما اگر دهها برابر حادثه عین الاسد تلفات به آمریکایی ها وارد میشد، باز هم مردم راضی نمیشدند و حق دارند که انتقام سخت را مطالبه کنند.
داستان این انتقام سخت در یک مقطع تمام نمیشود و اتفاقا همین که آمریکایی ها بدانند هیچوقت امنیت ندارند و ما اجازه انتقام گرفتن خون حاج قاسم را در طول زمان برای خودمان باز میگذاریم و به مرور زمان و به طور مستمر حوادثی را شاهد خواهند بود که این خود بدترین صحنهای است که برای آمریکا میتواند پیش بیاید و این احساس عدم امنیت توسط شخصیتهای مرتبط با این موضوع که کم هم نیستند، بدترین عذاب برای دشمن است.
** حاج قاسم بشار اسد را راضی کرد مردم مسلح شوند
فارس: حاج قاسم ۲۲ سال بعنوان فرمانده نیروی قدس مشغول به خدمت بوده و شما هم بیش از نیمی از این زمان را فرمانده کل سپاه بودید و طبیعتا جلسات شخصی و کاری زیادی با هم داشتهاید، از حال و هوای جلسات خصوصیتان بگویید.
در جلسات کاری ما، بیشتر مباحث مربوط به مقاومت، منطقه و روشهایی که درباره پشتیبانی سپاه و کشور از نیروی قدس باید انجام میشد، بود.
یکی از مباحث ما با حاج قاسم طرح این سوال بود که شما چندبار با آقای بشار اسد ضرورت مسلح کردن مردم را گفته اید آیا؟ گفت من چندبار این را گفتم اما ایشان قبول نکرده و استدلال میکرد که بافت مردمی و قومیتی سوریه، متفاوت از ایران است و ما نمیتوانیم این اجازه را بدهیم، اما وقتی که خطر سقوط دولت سوریه جدی شد، من به حاج قاسم گفتم اگر میخواهید من هم بیایم و یک بار دیگر با هم با ایشان صحبت کنیم، حاج قاسم گفت نه من خودم یک بار دیگر با بشار اسد موضوع را طرح میکنم و بعد از طرح اینبار بشار اسد قبول کرد و از روزی که موافقت کرد و این اجازه را داد، ورق برگشت و با مسلح شدن مردم و شکل گرفتن جبهه مقاومت مردمی با استفاده از تجربیات انبوهی که در کشورمان داشتیم، ماجرای داعش در سوریه دائم به سمت تضعیف و نهایتا نابودی رفت.
مباحث دیگری که داشتیم بیشتر درد و دل های حاج قاسم درباره سختیهای کارش بود در جلسات خصوصی.
** روش کاری حاج قاسم تحولی بود
فارس: گله میکردند؟
بله- چون فشار خیلی زیادی روی ایشان بود در رابطه مشکلاتی که برای پشتیبانیها در کشور خودمان داشتیم. زمینه دیگر گلهمندی مربوط به روشهای کاری حاج قاسم بود چون روشهای او همیشه تحولی بود و در مقابل روش جاری انجام میشد و کار تحولی هم همیشه مخالف دارد لذا با ایشان مخالفت میشد. هرگاه با ایشان مینشستیم، با هم درد و دل میکردیم.
بخشی دیگر از صحبتهایمان هم ناظر به مسائل داخلی کشور بود؛ چون ایشان دائم وقتش در جبهه مقاومت و منطقه بود، از مسائل سیاسی و اجتماعی داخل کشور بیخبر میشد، بخشی از بحثهایمان مربوط به مسائل داخلی کشور در حوزههای مختلف بود.
** به معاونان سپاه گفتم خودتان را معاون حاج قاسم بدانید
فارس: پیش میآمد از خود شما پیش خودتان گله کند؟
نه (با خنده) پیش نیامده بود- من حاج قاسم را خیلی دوست داشتم و رابطه رفاقتی بالایی داشتیم و من با همه وجودم تمام امکانات سپاه را در پشتیبانی از ماموریت ایشان گذاشته بودم چراکه اعتقاد داشتم سرنوشت انقلاب اسلامی به موضوع مقاومت و تحرکات نیروی قدس در منطقه گره خورده و سپاه هم هرچه امکانات داشت باید در میان میگذاشت. این اهمیت بالا ایجاب می کرد ما سنگ تمام بگذاریم؛ علاوه بر این به دلیل عرق و علاقهای که به حاج قاسم داشتم امکانات مورد نیاز را در اختیار نیروی قدس میگذاشتیم و حتی به معاونتهای سپاه گفته بودم که فرض کنید حاج قاسم فرمانده کل سپاه است و شما خودتان را معاون حاج قاسم بدانید و هر کمکی که میخواهید به من بکنید به حاج قاسم بکنید. چه در تامین نیروی انسانی چه در پشتیبانی و لجستیک و بودجهای این را گفته بودم و چون اینگونه بود من یادم نمیآید که حاج قاسم گله کرده باشد.
** حاج قاسم در کمتر از یک سال اشرار را تسلیم کرد
فارس: مردم ما شاید بیشتر حاج قاسم را به دلیل نقشی که در منطقه ایفا کرده و موضوع داعش بشناسند، اما بخش کمتر توجه شده درباره ایشان، موضوع مبارزه با اشرار در جنوب شرق کشور و پس از آن انتصاب حاج قاسم به فرماندهی نیروی قدس است، درباره این برهه زمانی برایمان بگویید.
بعد از جنگ ما در دو نقطه جنوب شرق و شمال غرب کشور مسئله امنیتی حاد داشتیم که با سرمایه گذاری سرویسهای امنیتی کشورهای بیگانه به سردمداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان تحرکات ناامن کننده در این دو منطقه صورت میگرفت.
حاج قاسم هم که خودش بچه همان منطقه جنوب شرق بود و انگیزه خاصی نسبت به مبارزه با این شرارتها و ناامنیها داشت و شرایط هم بد بود و سالانه نزدیک به ۲۰۰ شهید در منطقه جنوب شرق میدادیم که سالهای ۶۹ تا ۷۲ اوج این ناامنیها بود. به همین دلیل ماموریت مبارزه با این ناامنیها به سپاه واگذار شد و سپاه هم به نیروی زمینی واگذار کرد، در این مقطع ما قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه را تشکیل دادیم و حاج قاسم با حفظ سمت فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله فرماندهی این قرارگاه را بر عهده گرفت و مبارزه را با اشرار شروع کرد و با تعقیب و گریز و اشراف اطلاعاتی تقریبا در کمتر از یک سال کاری کرد که اشرار همگی تسلیم شدند و سلاح را زمین گذاشتند.
** تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد
در همان سالها موضوع رشد فرماندهان لشکرها و تیپهای سپاه مطرح بود؛ حاج قاسم حدودا ۱۵-۱۶ سال فرمانده لشگر ثارالله بود و اینجا طبیعی بود که برای مسئولیت های دیگر در سپاه بهترین افرادی که می توانستند در مسئولیت ها قرار گیرند را از میان فرماندهان تیپ ها و لشگرها انتخاب کنیم.
پیشنهاد حاج قاسم برای فرماندهی نیروی قدس توسط این حقیر به فرمانده کل سپاه داده شد و ایشان هم به فرمانده معظم کل قوا پیشنهاد دادند و چون شرایط منطقه هم بسیار حساس شده بود و فرد توانمندی برای نیروی قدس میخواستیم که بهترین فرد حاج قاسم بود و بلافاصله مقام معظم رهبری هم موافقت کردند. از همان سالی که ایشان فرمانده نیروی قدس شد، تحول در منطقه هم شروع و ثمرات آن امروز در منطقه برای همه روشن است.
** رفاقت و عشق ورزیدن را باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم
فارس: رفاقت و عشق و علاقه خاصی میان حاج قاسم و حاج احمد کاظمی وجود داشت، از این رفاقت برایمان بگویید.
عشقی که بین حاج قاسم و حاج احمد کاظمی بود مثال زدنی است و من هیچ جای دیگر ندیدم که بین دو نفر چنین رابطهای برقرار باشد و البته جای حسرت دارد که چرا چنین روابطی بین ماها برقرار نیست و این یک نمونه از کارهایی است که ما باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم.
اوج رفاقت حاج قاسم با حاج احمد بود ولی با دیگران هم رابطهاش عاطفی بود. با خانواده شهدا، رفقای همرزمش و فرزندان شهدا هم که در مستندها دیدید و شاهد هستیم.
فارس: تصاویری هست که بعد از شهادت حاج احمد کاظمی، حاج قاسم بسیار بیقراری میکردند، نکته خاصی آن موقع به شما نمیگفتند؟
بخشی از این بی تابی برای این بود که حاج احمد زودتر از ایشان شهید شد چون با حاج احمد برای شهادت مسابقه گذاشته بودند. من یادم هست حاج احمد روز قبل از پرواز به ارومیه همین بحثها را با هم داشتیم و هوا هم خیلی بد و نامساعدی در زمستان بود و من به او گفتم در این هوا چه ضرورتی دارد که شما به ماموریت قرارگاه حمزه بروید، ایشان گفت بابا دیگه از ما گذشته! ما که در به در دنبال رفتن هستیم و حالا فرقی نمیکنه چه روزی و کجا. شهید کاظمی هم دنبال شهادت بود و با پر کشیدن شهید کاظمی، حاج قاسم هم بیتابی میکرد.
فارس: حاج قاسم حضور میدانی زیادی در خطوط درگیری داشتند و در بعضی از مقاطع هم شما بعنوان فرمانده کل سپاه در این جبههها حضور داشتید، یکی از آنها که تصویرش منتشر شد حضور شما در اتاق فرماندهی عملیات در سامرا است، خاطراتی از این حضور دارید؟
بله- آنجا در جبهه سامرا از یکی از قرارگاههای عملیاتی نیروی قدس و حشدالشعبی حضور پیدا کردیم و تنها چیزی که به ذهن متبادر میشد، خاطرات قرارگاههای دوران دفاع مقدس بود. پیاده سازی الگوی دفاع مقدس تقریبا به طور کامل در جبهه عراق قابل مشاهده بود.
در منطقه سنی نشین عراق که بستر مناسبی برای نفوذ و حضور داعش لابلای مردم وجود داشت، تفکیک کردن داعش از مردم کار بسیار سختی بود که با انبوه تجربهای که حاج قاسم داشت و با هوش و ذکاوت بالایش توانست خطر بزرگ داعش در عراق و سوریه را دفع کند.
** روابط فرماندهان با حاج قاسم دلی و ولایی بود
فارس: بعنوان یک نظامی، روابط و فرمانبرداری فرماندهان میدانی غیرایرانی در گروههای مقاومت را چگونه میدیدید؟ چگونه روابطی میان حاج قاسم و فرماندهان مقاومت وجود داشت؟
رابطه میان آنها رابطه دلی و ولایی بود؛ رابطه فرمانده و فرمانبردار نبود. چون همه در راستای یک هدف یعنی یاری رساندن به دین خدا و مبارزه با دشمنان قسم خورده اسلام و نظام حرکت میکردند، روابط میان آنها هم دلی و محکم بود که اصلا قابل مقایسه با روابط سلسله مراتب فرماندهی نیست. این موضوعی است که در فرهنگ شیعه برگرفته از اصل ولایت و اخوت است.
این نوع تفکر هم مرز نمیشناسد، البته حاج قاسم فرمانده آن جبهه بود، اما اصل حاکم ، عشقی بود که فرماندهان به حاج قاسم داشتند.
** حاج قاسم از نوربالایی گذشته بود
فارس: شما تجربه خیلی خاصی از رسیدن افراد به شهادت دارید؛ سادهترش همان اصطلاحی است که زمان جنگ استفاده میکردند و میگفتند فلانی نور بالا میزنند؛ این را درباره حاج قاسم چگونه دیدید و از چه زمانی احساس کردید ایشان نوربالا میزند و باید منتظر شهادتش بود؟
البته خیلی از دوستان بیشتر از ماها این تجربه را دارند، ماجرای حاج قاسم به نظر من از بحث نور بالایی گذشته بود و عظمت حاج قاسم باعث شده بود که سالها نور بالا بزند و این نورانیت حاج قاسم به حدی بود که چشم را کور میکرد! لذا وجود حاج قاسم در زمان حیات هم یک شهید زنده بود.
** حاج قاسم نویسنده و محور نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس دولت اصلاحات بود
فارس: روایتی هم از خود شما وجود دارد درباره حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در کوران فتنه ۸۸ و یا نامهای که ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت در سال ۷۸ نوشتند و امضای شما و حاج قاسم هم پای آن نامه بود، برخیها به دنبال این هستند که شخصیتی از حاج قاسم ایجاد کنند بعنوان قهرمان ملی و شخصیت فراجناحی که گویی ایشان شخصیتی خنثی از نظر سیاسی بوده اند و هیچ نظری در این باره نداشته اند، آیا واقعا اینگونه بود؟
یک نفر که همه زندگی و هستی و جانش را در راه نظام اسلامی صرف کرده از او انتظام میرود که حساسیتی نسبت به امنیت آن چیز گرانبها. نداشته باشد؟! دفاع مقدس برای چه بود؟ برای امنیت جامعه بود، جنگ 33 روزه و فتنه داعش در عراق و سوریه و مبارزه با داعش همگی در راستای امنیت ملی کشور بود.
حاج قاسم همه وجودش وقف امنیت جامعه بود؛ وقتی که این امنیت به خط می افتد، مهم نیست با چه علت و دلیلی به خطر بیافتد، هر عامل و مولفهای که این امنیت را به خطر بیاندازد، کسی که همه زندگی اش را برای این نظام گذاشته طبیعی است که حساسیت به خرج دهد.
مگر می شود حاج قاسم برای فتنه ۸۸ که واقعا خطرش برای امنیت کشور از دیدگاه من از خطر جنگ برای انقلاب و نظام بیشتر بود، بیتفاوت باشد؟ اتفاقا در آن نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس جمهور وقت که در واقع هشدار مستقیم به رئیس جمهور وقت بود، نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیس جمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم هشدار بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد میکنیم.
** ماجرای حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸
طبیعی بود وقتی سال ۷۸ این نامه را مینویسد و محور آن بوده، در سال ۸۸ هم وقتی که فتنه گسترده تر و عمیق تر و خطرناک تر می شود، با وجودیکه ماموریتهای او از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه می آمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حضور پیدا می کرد و دغدغه داشت و تلاش می کرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارم. البته نیازی به نقش آفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام میداد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.
** طبیعی است که فتنه ۸۸ برای حاج قاسم قابل تحمل نباشد
فارس: ممکن است روایت اینگونه باشد که درگیری و اختلاف سیاسی میان دو جناح سیاسی کشور بوده، چرا باید فرماندهان نظامی ورود کنند، این درباره حاج قاسم مضاعف است چراکه ایشان مسئولیت امنیت فرامرزی را داشته و کسی که چنین مسئولیتی داشته چرا باید نگارنده نامه به رئیس جمهور وقت باشد؟
فرض اول این ماجرا اشکال دارد، چراکه فکر می کنند دعوای ۷۸ و یا ۸۸ دعوای دو جناح سیاسی بوده است درحالی که دعوا بر سر بود و نبود نظام و انقلاب بود. وقتی که رهبر معظم انقلاب از سران فتنه می خواهند که موضع بگیرید و آنها موضع نگرفتند، اینجا بحث دعوای سیاسی بین دو جناح دیگر نبود.
فتنه ۸۸ و فتنهگرانی که این ماجرا را به وجود آوردند، ظاهرش موضوع تقلب در انتخابات بود، اما واقعیتش پایان دادن به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران بود و طبیعی است چنین چیزی برای افرادی مثل حاج قاسم قابل تحمل نباشد.
** حاج قاسم هیچ علاقهای به ریاست جمهوری نداشت
فارس: ما انتخابات ۱۴۰۰ را در پیش داریم، یک بار حضرت آقا درباره این موضوع صحبت کردند و فرمودند اگر حاج قاسم زنده بود، ۶۰ سالشان بود اما من همچنان ایشان را فرمانده نیروی قدس میگذاشتیم، اگر حاج قاسم را هنوز داشتیم، شما ایشان را بعنوان یک گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد میدادید؟
نه- حاج قاسم حیف بود که بیاید در این جایگاه بخواهد کار کند. بعضی وقتها هم به او می گفتیم که اینگونه پیشنهادها مطرح میشود و شما نظرت چیست، واژههایی به کار میبرد که می فهمیدیم اصلا دنبال این نیست که به این سمت بیاید و جوابهایی که میداد نه علاقه داشت به این کار و می گفت کار عاقلانهای نیست برای من.
ضمن اینکه کار ریاست جمهوری با کاری که حاج قاسم میکرد، متفاوت است. هر کسی در یک کاری موفق است، درست است کار نهضتی سیاسی هم هست، اما موضوع ریاست جمهوری متفاوت از این کار است.
** اگر حاج قاسم کاندید میشد، رأی میآورد
فارس: بلاخره نزدیک به ۹۰ درصد محبوبیت حاج قاسم در داخل کشور موضوع قابل توجهی است.
برای رای آوری بله! اگر حاج قاسم کاندید میشد رای میآورد، اما او باید همان کار مهم خودش را انجام میداد و خودش هم کار خود را مهمتر از چنین کاری میدانست.
حضرت آقا جوانگرایی را تنها راه حل تغییر و خروج از این بن بستی که در مسائل اقتصادی به وجود آمده برشمردند. تغییر اساسی در مدیریت کشور یک ضرورت است و این تغییر بدون جوانگرایی به وجود نمی آید. تعبیر حضرت آقا این بود که ممکن است در جایگاه ریاست جمهوری فردی که هم توانمند باشد و جوان هم باشد ممکن است نداشته باشیم و آنجا مثال حاج قاسم را زدند، اما حاج قاسم جوانگرا بود و روحیه داشت و چند برابر یک جوان امروزی برای حل مشکل وقت میگذاشت. مهم این است که نگاه جوانانه و انقلابی باشد و روحیه جوانی در آن فرد حفظ شده باشد، چون روحیه انقلابی در افراد هرچه به سمت سن بالاتر میروند، افت میکند و ما خیلی کمتر افرادی را سراغ داریم که در سنین بالا روحیه انقلابی را حفظ کرده باشند.
و این روحیه در حاج قاسم هم وجود داشت که حضرت آقا آنطور فرمودند. امیدواریم مردم ما با تجربه و پختگی که به دست آوردهاند، به این سمت بروند که خواسته اصلی شان یعنی کارآمدی و توانمندی اثبات شده را همراه با روحیه جوانی و انقلابی در میان افراد کاندید شده برای انتخابات ۱۴۰۰ درست و دقیق انتخاب کنند تا دیگر شاهد این همه مشکلات اقتصادی در کشور نباشیم؛ انشالله.
فارس: از وقتی که در اختیارمان قرار دادید سپاسگزاریم.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یکسال از شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه گذشت؛ فرماندهای که نهتنها در میدان رزم با عملکرد موفق خود و نیروی تحت امرش، امنیت را فراتر از مرزهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران به ارمغان آورد، بلکه در میان آحاد ایرانیان و امت اسلامی هم شخصیتی محبوب و اثرگذار بود تا جاییکه در عنوان «سردار دلها» را از مردم هدیه گرفته بود.
حاج قاسم را باید یادگار تمام میادین جهاد از ابتدای پیروزی انقلاب تا زمان شهادتش نام برد کما اینکه شهادتش هم در میدان جهاد برای انقلاب اسلامی رقم خورد و به آرزوی دیرین خود یعنی شهادت رسید.
نخستین سالگرد شهادت «مرد میدان» بهانهای شد تا به سراغ یکی از دوستان دیرین او، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده سابق کل سپاه و فرمانده فعلی قرارگاه فرهنگی اجتماعی حضرت بقیةالله(عج) برویم.
آنچه در ادامه خواهید خواند گفتگوی تفصیلی با سردار سرلشکر محمدعلی جعفری است.
** هیچ خدشهای در یکسال اخیر به محور مقاومت وارد نشد
* بعنوان نخستین سوال، بفرمایید که چگونه و در چه زمانی خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی را شنیدید و واکنشتان چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم- من هم تبریک میگویم و هم تسلیت به رهبر معظم انقلاب و امت قهرمان و شهید پرورمان که این شهادت را که برای خود حاج قاسم آرزو بود و سالها به دنبال چنین حادثه ای بود که به دست شقیترین فرد و دشمن ترین دشمنان اسلام به شهادت برسد و به آرزویش رسید و البته خیلی دیر هم شده بود. چون من خودم شاهد هستم که بجز دوران دفاع مقدس که همه دنبال شهادت بودند، بعد از جنگ از همان سالهای دهه هفتاد شهید سلیمانی به دنبال شهادت بود و هیچ لحظهای جهاد در راه خدا را برای امنیت چه در داخل کشور و چه خارج از کشور و در جبهه مقاومت رها نکرد و به طور مستمر مشغول جهاد بود.
او برای شهادت لحظه شماری می کرد و وقتی به آرزوی دیرینهاش رسید باعث سرور و خوشحالی خودش بود، اما غم بزرگی به دل ما و همرزمان و علاقهمندان و مردم گذاشت. به خانواده محترم ایشان به خصوص همسرشان که تحمل سختیهای فراوانی در زندگی داشتند تا بتوانند فرزندان را به بهترین نحو ممکن تربیت کنند هم تسلیت میگویم.
صبح همان روز جمعه قبل از نماز صبح بود که این خبر را تلفنی به من اطلاع دادند و در لحظات ابتدایی من باور نمیکردم چنین اتفاقی افتاده باشد، اما بعد از اینکه پرس و جویی کردم و به اطمینان رسیدم و البته کمی هم تأمل کردم دیدم که میتواند این حادثه به دست آمریکای جنایتکار رخ داده باشد.
این حادثه بزرگ میتوانست زودتر از این اتفاق بیفتد اما اینکه در این مقطع زمانی اتفاق افتاد، نشان میدهد که ایشان وظیفه و نقش خودش را به اتمام رسانده و کار به جایی رسیده که با شهادتش دیگر جبهه مقاومت و امنیت منطقه لطمهای نمیبیند. یعنی وقتی کارهای ایشان و اثرات آن مرور میشود و ریلگذاری و زیرساختهایی که در منطقه ایجاد کرد میبینیم، در مییابیم که مقاومت در منطقه ادامه مییابد، همچنان که شاهد بودیم در یک سال اخیر هیچگونه خدشهای به آن مسیر و راه مقاومت وارد نشد.
** برای حفاظت از حاج قاسم بیتوجهی نشده بود
* فرمودید مسائل حفاظتی را با ایشان مرور میکردید، پیش آمده بود که به ایشان از باب نگرانی احتمالی تان توصیه ای کنید؟
بله- از سالها قبل که دشمن برای ترور ایشان در داخل و خارج کشور برنامهریزی کرده بود، برای آن چارهاندیشی شده بود و جلسات زیادی برای حفاظت ایشان در محل کار، محل زندگی و مسیرهای رفت و آمدشان برگزار شد. البته در جبهههای مقاومت و صحنههای نبردی که در عراق و سوریه و لبنان وجود داشت، آنجا به صورت طبیعی نمیشد که مسائل امنیتی و حفاظتی دقیق رعایت شود؛ به خصوص کسی که دنبال شهادت است توجهی به اینها نمیکند اما به این معنا نبود که درباره ایشان بیتوجهی باشد چون به هر حال رعایت مسائل امنیتی و حفاظتی از ضروریات است ولی در صحنه نبرد متفاوت است.
البته یکی از احتمالات ترور ایشان همین روش و اقدامی بود که آمریکاییها انجام دادند و چون در کشور دیگری اتفاق افتاد کار خاصی نمیشد انجام داد و دشمن با سرمایهگذاری که بر روی عوامل خود در عراق و سوریه انجام داده بود توانست این جنایت بزرگ را انجام دهد.
جلسات زیادی درباره حفاظت از جان حاج قاسم تشکیل میشد؛ خود ایشان هم توجه زیادی به نکات حفاظتی داشت و برای همین هم در طول این سالها، خصوصا در ۱۰-۱۵ سال گذشته و از جنگ ۳۳ روزه به بعد در کشورهای مختلف ایشان حفظ شد.
** آمریکاییها هیچ وقت امنیت نخواهند داشت
*بعد از شهادت حاج قاسم که شاهد آن تشییع باشکوه بودیم، مردم از طیفها و سلایق مختلف به خیابانها آمدند و همه یک صدا یک مطالبه داشتند و آن هم انتقام سخت بود، البته اتفاق مهمی هم افتاد و آن حمله موشکی به پایگاه عینالاسد آمریکا بود، اما مردم همچنان این مطالبه انتقام را دارند؛ تحلیل شما از موضوع انتقام خون حاج قاسم چیست؟
ارزش وجودی حاج قاسم با انتقامهایی که در اذهان است قابل جبران نیست و ما هر بلایی هم سر دشمن بیاوریم، پاسخ خون حاج قاسم نخواهد بود. اتفاقی که افتاد خیلی اتفاق بزرگی بود، به نظر شما در موشک باران عین الاسد چند آمریکایی باید کشته میشد تا پاسخ خون حاج قاسم باشد؟ نمیشود اینگونه سنجید! درست است که احساس مردم، احساس مقدس و خوبی است و باید هم باشد، اما اگر دهها برابر حادثه عین الاسد تلفات به آمریکایی ها وارد میشد، باز هم مردم راضی نمیشدند و حق دارند که انتقام سخت را مطالبه کنند.
داستان این انتقام سخت در یک مقطع تمام نمیشود و اتفاقا همین که آمریکایی ها بدانند هیچوقت امنیت ندارند و ما اجازه انتقام گرفتن خون حاج قاسم را در طول زمان برای خودمان باز میگذاریم و به مرور زمان و به طور مستمر حوادثی را شاهد خواهند بود که این خود بدترین صحنهای است که برای آمریکا میتواند پیش بیاید و این احساس عدم امنیت توسط شخصیتهای مرتبط با این موضوع که کم هم نیستند، بدترین عذاب برای دشمن است.
** حاج قاسم بشار اسد را راضی کرد مردم مسلح شوند
* حاج قاسم ۲۲ سال بعنوان فرمانده نیروی قدس مشغول به خدمت بوده و شما هم بیش از نیمی از این زمان را فرمانده کل سپاه بودید و طبیعتا جلسات شخصی و کاری زیادی با هم داشتهاید، از حال و هوای جلسات خصوصیتان بگویید.
در جلسات کاری ما، بیشتر مباحث مربوط به مقاومت، منطقه و روشهایی که درباره پشتیبانی سپاه و کشور از نیروی قدس باید انجام میشد، بود.
یکی از مباحث ما با حاج قاسم طرح این سوال بود که شما چندبار با آقای بشار اسد ضرورت مسلح کردن مردم را گفته اید آیا؟ گفت من چندبار این را گفتم اما ایشان قبول نکرده و استدلال میکرد که بافت مردمی و قومیتی سوریه، متفاوت از ایران است و ما نمیتوانیم این اجازه را بدهیم، اما وقتی که خطر سقوط دولت سوریه جدی شد، من به حاج قاسم گفتم اگر میخواهید من هم بیایم و یک بار دیگر با هم با ایشان صحبت کنیم، حاج قاسم گفت نه من خودم یک بار دیگر با بشار اسد موضوع را طرح میکنم و بعد از طرح اینبار بشار اسد قبول کرد و از روزی که موافقت کرد و این اجازه را داد، ورق برگشت و با مسلح شدن مردم و شکل گرفتن جبهه مقاومت مردمی با استفاده از تجربیات انبوهی که در کشورمان داشتیم، ماجرای داعش در سوریه دائم به سمت تضعیف و نهایتا نابودی رفت.
مباحث دیگری که داشتیم بیشتر درد و دل های حاج قاسم درباره سختیهای کارش بود در جلسات خصوصی.
** روش کاری حاج قاسم تحولی بود
* گله میکردند؟
بله- چون فشار خیلی زیادی روی ایشان بود در رابطه مشکلاتی که برای پشتیبانیها در کشور خودمان داشتیم. زمینه دیگر گلهمندی مربوط به روشهای کاری حاج قاسم بود چون روشهای او همیشه تحولی بود و در مقابل روش جاری انجام میشد و کار تحولی هم همیشه مخالف دارد لذا با ایشان مخالفت میشد. هرگاه با ایشان مینشستیم، با هم درد و دل میکردیم.
بخشی دیگر از صحبتهایمان هم ناظر به مسائل داخلی کشور بود؛ چون ایشان دائم وقتش در جبهه مقاومت و منطقه بود، از مسائل سیاسی و اجتماعی داخل کشور بیخبر میشد، بخشی از بحثهایمان مربوط به مسائل داخلی کشور در حوزههای مختلف بود.
** به معاونان سپاه گفتم خودتان را معاون حاج قاسم بدانید
* پیش میآمد از خود شما پیش خودتان گله کند؟
نه (با خنده) پیش نیامده بود- من حاج قاسم را خیلی دوست داشتم و رابطه رفاقتی بالایی داشتیم و من با همه وجودم تمام امکانات سپاه را در پشتیبانی از ماموریت ایشان گذاشته بودم چراکه اعتقاد داشتم سرنوشت انقلاب اسلامی به موضوع مقاومت و تحرکات نیروی قدس در منطقه گره خورده و سپاه هم هرچه امکانات داشت باید در میان میگذاشت. این اهمیت بالا ایجاب می کرد ما سنگ تمام بگذاریم؛ علاوه بر این به دلیل عرق و علاقهای که به حاج قاسم داشتم امکانات مورد نیاز را در اختیار نیروی قدس میگذاشتیم و حتی به معاونتهای سپاه گفته بودم که فرض کنید حاج قاسم فرمانده کل سپاه است و شما خودتان را معاون حاج قاسم بدانید و هر کمکی که میخواهید به من بکنید به حاج قاسم بکنید. چه در تامین نیروی انسانی چه در پشتیبانی و لجستیک و بودجهای این را گفته بودم و چون اینگونه بود من یادم نمیآید که حاج قاسم گله کرده باشد.
** حاج قاسم در کمتر از یک سال اشرار را تسلیم کرد
* مردم ما شاید بیشتر حاج قاسم را به دلیل نقشی که در منطقه ایفا کرده و موضوع داعش بشناسند، اما بخش کمتر توجه شده درباره ایشان، موضوع مبارزه با اشرار در جنوب شرق کشور و پس از آن انتصاب حاج قاسم به فرماندهی نیروی قدس است، درباره این برهه زمانی برایمان بگویید.
بعد از جنگ ما در دو نقطه جنوب شرق و شمال غرب کشور مسئله امنیتی حاد داشتیم که با سرمایه گذاری سرویسهای امنیتی کشورهای بیگانه به سردمداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان تحرکات ناامن کننده در این دو منطقه صورت میگرفت.
حاج قاسم هم که خودش بچه همان منطقه جنوب شرق بود و انگیزه خاصی نسبت به مبارزه با این شرارتها و ناامنیها داشت و شرایط هم بد بود و سالانه نزدیک به ۲۰۰ شهید در منطقه جنوب شرق میدادیم که سالهای ۶۹ تا ۷۲ اوج این ناامنیها بود. به همین دلیل ماموریت مبارزه با این ناامنیها به سپاه واگذار شد و سپاه هم به نیروی زمینی واگذار کرد، در این مقطع ما قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه را تشکیل دادیم و حاج قاسم با حفظ سمت فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله فرماندهی این قرارگاه را بر عهده گرفت و مبارزه را با اشرار شروع کرد و با تعقیب و گریز و اشراف اطلاعاتی تقریبا در کمتر از یک سال کاری کرد که اشرار همگی تسلیم شدند و سلاح را زمین گذاشتند.
** تحول در منطقه با حضور حاج قاسم شروع شد
در همان سالها موضوع رشد فرماندهان لشکرها و تیپهای سپاه مطرح بود؛ حاج قاسم حدودا ۱۵-۱۶ سال فرمانده لشگر ثارالله بود و اینجا طبیعی بود که برای مسئولیت های دیگر در سپاه بهترین افرادی که می توانستند در مسئولیت ها قرار گیرند را از میان فرماندهان تیپ ها و لشگرها انتخاب کنیم.
پیشنهاد حاج قاسم برای فرماندهی نیروی قدس توسط این حقیر به فرمانده کل سپاه داده شد و ایشان هم به فرمانده معظم کل قوا پیشنهاد دادند و چون شرایط منطقه هم بسیار حساس شده بود و فرد توانمندی برای نیروی قدس میخواستیم که بهترین فرد حاج قاسم بود و بلافاصله مقام معظم رهبری هم موافقت کردند. از همان سالی که ایشان فرمانده نیروی قدس شد، تحول در منطقه هم شروع و ثمرات آن امروز در منطقه برای همه روشن است.
** رفاقت و عشق ورزیدن را باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم
* رفاقت و عشق و علاقه خاصی میان حاج قاسم و حاج احمد کاظمی وجود داشت، از این رفاقت برایمان بگویید.
عشقی که بین حاج قاسم و حاج احمد کاظمی بود مثال زدنی است و من هیچ جای دیگر ندیدم که بین دو نفر چنین رابطهای برقرار باشد و البته جای حسرت دارد که چرا چنین روابطی بین ماها برقرار نیست و این یک نمونه از کارهایی است که ما باید از مکتب حاج قاسم یاد بگیریم.
اوج رفاقت حاج قاسم با حاج احمد بود ولی با دیگران هم رابطهاش عاطفی بود. با خانواده شهدا، رفقای همرزمش و فرزندان شهدا هم که در مستندها دیدید و شاهد هستیم.
* تصاویری هست که بعد از شهادت حاج احمد کاظمی، حاج قاسم بسیار بیقراری میکردند، نکته خاصی آن موقع به شما نمیگفتند؟
بخشی از این بی تابی برای این بود که حاج احمد زودتر از ایشان شهید شد چون با حاج احمد برای شهادت مسابقه گذاشته بودند. من یادم هست حاج احمد روز قبل از پرواز به ارومیه همین بحثها را با هم داشتیم و هوا هم خیلی بد و نامساعدی در زمستان بود و من به او گفتم در این هوا چه ضرورتی دارد که شما به ماموریت قرارگاه حمزه بروید، ایشان گفت بابا دیگه از ما گذشته! ما که در به در دنبال رفتن هستیم و حالا فرقی نمیکنه چه روزی و کجا. شهید کاظمی هم دنبال شهادت بود و با پر کشیدن شهید کاظمی، حاج قاسم هم بیتابی میکرد.
* حاج قاسم حضور میدانی زیادی در خطوط درگیری داشتند و در بعضی از مقاطع هم شما بعنوان فرمانده کل سپاه در این جبههها حضور داشتید، یکی از آنها که تصویرش منتشر شد حضور شما در اتاق فرماندهی عملیات در سامرا است، خاطراتی از این حضور دارید؟
بله- آنجا در جبهه سامرا از یکی از قرارگاههای عملیاتی نیروی قدس و حشدالشعبی حضور پیدا کردیم و تنها چیزی که به ذهن متبادر میشد، خاطرات قرارگاههای دوران دفاع مقدس بود. پیاده سازی الگوی دفاع مقدس تقریبا به طور کامل در جبهه عراق قابل مشاهده بود.
در منطقه سنی نشین عراق که بستر مناسبی برای نفوذ و حضور داعش لابلای مردم وجود داشت، تفکیک کردن داعش از مردم کار بسیار سختی بود که با انبوه تجربهای که حاج قاسم داشت و با هوش و ذکاوت بالایش توانست خطر بزرگ داعش در عراق و سوریه را دفع کند.
** روابط فرماندهان با حاج قاسم دلی و ولایی بود
* بعنوان یک نظامی، روابط و فرمانبرداری فرماندهان میدانی غیرایرانی در گروههای مقاومت را چگونه میدیدید؟ چگونه روابطی میان حاج قاسم و فرماندهان مقاومت وجود داشت؟
رابطه میان آنها رابطه دلی و ولایی بود؛ رابطه فرمانده و فرمانبردار نبود. چون همه در راستای یک هدف یعنی یاری رساندن به دین خدا و مبارزه با دشمنان قسم خورده اسلام و نظام حرکت میکردند، روابط میان آنها هم دلی و محکم بود که اصلا قابل مقایسه با روابط سلسله مراتب فرماندهی نیست. این موضوعی است که در فرهنگ شیعه برگرفته از اصل ولایت و اخوت است.
این نوع تفکر هم مرز نمیشناسد، البته حاج قاسم فرمانده آن جبهه بود، اما اصل حاکم ، عشقی بود که فرماندهان به حاج قاسم داشتند.
** حاج قاسم نویسنده و محور نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس دولت اصلاحات بود
* روایتی هم از خود شما وجود دارد درباره حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در کوران فتنه ۸۸ و یا نامهای که ۲۴ نفر از فرماندهان سپاه به رئیس جمهور وقت در سال ۷۸ نوشتند و امضای شما و حاج قاسم هم پای آن نامه بود، برخیها به دنبال این هستند که شخصیتی از حاج قاسم ایجاد کنند بعنوان قهرمان ملی و شخصیت فراجناحی که گویی ایشان شخصیتی خنثی از نظر سیاسی بوده اند و هیچ نظری در این باره نداشته اند، آیا واقعا اینگونه بود؟
سردار جعفری: یک نفر که همه زندگی و هستی و جانش را در راه نظام اسلامی صرف کرده از او انتظام میرود که حساسیتی نسبت به امنیت آن چیز گرانبها. نداشته باشد؟! دفاع مقدس برای چه بود؟ برای امنیت جامعه بود، جنگ ۳۳ روزه و فتنه داعش در عراق و سوریه و مبارزه با داعش همگی در راستای امنیت ملی کشور بود.
حاج قاسم همه وجودش وقف امنیت جامعه بود؛ وقتی که این امنیت به خط می افتد، مهم نیست با چه علت و دلیلی به خطر بیافتد، هر عامل و مولفهای که این امنیت را به خطر بیاندازد، کسی که همه زندگی اش را برای این نظام گذاشته طبیعی است که حساسیت به خرج دهد.
مگر می شود حاج قاسم برای فتنه ۸۸ که واقعا خطرش برای امنیت کشور از دیدگاه من از خطر جنگ برای انقلاب و نظام بیشتر بود، بیتفاوت باشد؟ اتفاقا در آن نامه ۲۴ فرمانده سپاه به رئیس جمهور وقت که در واقع تهدید مستقیم رئیس جمهور وقت بود، نامه را حاج قاسم خودش تهیه کرد، ایشان فقط امضاکننده نامه نبود، بلکه نگارنده نامه بود و نقش اصلی و محوری را در تنظیم این نامه و گرفتن امضا از فرماندهان داشت که در پی آن دو جلسه هم با رئیس جمهور وقت داشتیم که روح اصلی نامه هم تهدید بود که اگر توجه نکنید ما طور دیگری برخورد میکنیم.
** ماجرای حضور حاج قاسم در قرارگاه ثارالله در ایام فتنه ۸۸
طبیعی بود وقتی سال ۷۸ این نامه را مینویسد و محور آن بوده، در سال ۸۸ هم وقتی که فتنه گسترده تر و عمیق تر و خطرناک تر می شود، با وجودیکه ماموریتهای او از سال ۸۵ در منطقه خیلی بیشتر شده بود، در ایام فتنه هرگاه می آمد ایران خیالش راحت نبود و خاطرم هست در قرارگاه ثارالله حضور پیدا می کرد و دغدغه داشت و تلاش می کرد ماجرا را آرام کند و حتی بارها به من گفت که آمادگی هرنوع ماموریتی را دارم. البته نیازی به نقش آفرینی او در صحنه نبود، اما بیشتر نقش سیاسی و دیپلماسی داخلی را به خوبی انجام میداد؛ اما به شدت ناراحت و عصبانی از کلیت این حرکت و حامیان فتنه ۸۸ بود.
** طبیعی است که فتنه ۸۸ برای حاج قاسم قابل تحمل نباشد
* ممکن است روایت اینگونه باشد که درگیری و اختلاف سیاسی میان دو جناح سیاسی کشور بوده، چرا باید فرماندهان نظامی ورود کنند، این درباره حاج قاسم مضاعف است چراکه ایشان مسئولیت امنیت فرامرزی را داشته و کسی که چنین مسئولیتی داشته چرا باید نگارنده نامه به رئیس جمهور وقت باشد؟
فرض اول این ماجرا اشکال دارد، چراکه فکر می کنند دعوای ۷۸ و یا ۸۸ دعوای دو جناح سیاسی بوده است درحالی که دعوا بر سر بود و نبود نظام و انقلاب بود. وقتی که رهبر معظم انقلاب از سران فتنه می خواهند که موضع بگیرید و آنها موضع نگرفتند، اینجا بحث دعوای سیاسی بین دو جناح دیگر نبود.
فتنه ۸۸ و فتنهگرانی که این ماجرا را به وجود آوردند، ظاهرش موضوع تقلب در انتخابات بود، اما واقعیتش پایان دادن به اصل انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران بود و طبیعی است چنین چیزی برای افرادی مثل حاج قاسم قابل تحمل نباشد.
** حاج قاسم هیچ علاقهای به ریاست جمهوری نداشت
* ما انتخابات ۱۴۰۰ را در پیش داریم، یک بار حضرت آقا درباره این موضوع صحبت کردند و فرمودند اگر حاج قاسم زنده بود، ۶۰ سالشان بود اما من همچنان ایشان را فرمانده نیروی قدس میگذاشتیم، اگر حاج قاسم را هنوز داشتیم، شما ایشان را بعنوان یک گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد میدادید؟
نه- حاج قاسم حیف بود که بیاید در این جایگاه بخواهد کار کند. بعضی وقتها هم به او می گفتیم که اینگونه پیشنهادها مطرح میشود و شما نظرت چیست، واژههایی به کار میبرد که می فهمیدیم اصلا دنبال این نیست که به این سمت بیاید و جوابهایی که میداد نه علاقه داشت به این کار و می گفت کار عاقلانهای نیست برای من.
ضمن اینکه کار ریاست جمهوری با کاری که حاج قاسم میکرد، متفاوت است. هر کسی در یک کاری موفق است، درست است کار نهضتی سیاسی هم هست، اما موضوع ریاست جمهوری متفاوت از این کار است.
** اگر حاج قاسم کاندید میشد، رأی میآورد
* بلاخره نزدیک به ۹۰ درصد محبوبیت حاج قاسم در داخل کشور موضوع قابل توجهی است.
سردار جعفری: برای رای آوری بله! اگر حاج قاسم کاندید میشد رای میآورد، اما او باید همان کار مهم خودش را انجام میداد و خودش هم کار خود را مهمتر از چنین کاری میدانست.
حضرت آقا جوانگرایی را تنها راه حل تغییر و خروج از این بن بستی که در مسائل اقتصادی به وجود آمده برشمردند. تغییر اساسی در مدیریت کشور یک ضرورت است و این تغییر بدون جوانگرایی به وجود نمی آید. تعبیر حضرت آقا این بود که ممکن است در جایگاه ریاست جمهوری فردی که هم توانمند باشد و جوان هم باشد ممکن است نداشته باشیم و آنجا مثال حاج قاسم را زدند، اما حاج قاسم جوانگرا بود و روحیه داشت و چند برابر یک جوان امروزی برای حل مشکل وقت میگذاشت. مهم این است که نگاه جوانانه و انقلابی باشد و روحیه جوانی در آن فرد حفظ شده باشد، چون روحیه انقلابی در افراد هرچه به سمت سن بالاتر میروند، افت میکند و ما خیلی کمتر افرادی را سراغ داریم که در سنین بالا روحیه انقلابی را حفظ کرده باشند.
و این روحیه در حاج قاسم هم وجود داشت که حضرت آقا آنطور فرمودند. امیدواریم مردم ما با تجربه و پختگی که به دست آوردهاند، به این سمت بروند که خواسته اصلی شان یعنی کارآمدی و توانمندی اثبات شده را همراه با روحیه جوانی و انقلابی در میان افراد کاندید شده برای انتخابات ۱۴۰۰ درست و دقیق انتخاب کنند تا دیگر شاهد این همه مشکلات اقتصادی در کشور نباشیم؛ انشالله.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار سرتیپ پاسدار اسماعیل سازوار جانشین قرارگاه حضرت زینب (س) و از فرماندهان محور مقاومت در برنامه مکتب ماندگار اظهار داشت: گروه منحوس داعش با طراحی استکبار جهانی ایجاد آمریکای جنایتکار به همراه همپیمانان خود با نقشه از پیش تعیین شده به دنبال شکلدهی به یک گروهی به ظاهر انقلابی و اسلامی بودند و هدف اصلی آنها تخریب چهره اسلام و مسلمانان را داشتند در حالی که در واقعیت نه تنها این گروه رفتاری مغایر با دین اسلام داشتند بلکه دقیقا طبق طرحهای قبلی با ظاهری اسلامی به دنبال ریشهکن کردن اسلام بود. این توطئه در همان سال اولیه شکلگیری با همت و تلاشهای مجموعه محور مقاومت به ثمره نهایی خود نرسید گرچه جنایتهایی توسط این گروه منحوس در این مسیر اتفاق افتاد.
وی افزود: وقوع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام در جهان شرایطی ایجاد کرد که همه جوامعی که تحت ظلم استکبارگران بودند و از این ظلم و ستم به ستوه آمده بودند زمانی که ندای، اما در جمهوری اسلامی که ندای خدایی بود برای نجات محرومین و مستضعفین بلند شد، قلبا به این انقلاب پیوستند و یک جبههای به وجود آوردند که اگرچه در سالهای اول کمرنگ بود، اما جبهه مقاومت را در برابر نقشهها و توطئههای استکبارگران علیه اسلام به وجود آورد و پس از چندین سال از این تقابل ظهور و بروز بیشتری در منطقه برای این جبهه ایجاد شد و امروز این جبهه از سواحل یمن تا سواحل دریای مدیترانه ادامه دارد و یکپارچه و هماهنگ در مقابل نقشههای استکبار علیه اسلام ایستاده و مشغول مبارزه و جهاد هستند.
سازوار بیان کرد: ایمان، عمل صالح، روحیه جهادی، روحیه خدمتگذاری در همه شرایط به ویژه در شرایطی که مردم در تهدیدهای شدید نظامی و امنیتی، اقتصادی و اجتماعی به سر میبرند از ویژگیهای بارزی است که سبب شد تا سردار سلیمانی و همرزمانش در دل و قلب مردم جای بگیرند و همه افراد با هر سن و شغل و اعتقادی از صمیم قلب طرفدار آنها باشند.
این فرمانده جبهه مقاومت عنوان کرد: آمریکائیها نه تنها کمکی به نابودی داعش نکردند بلکه در موارد مختلف و در بزنگاههایی که داعش در تنگنا قرار میگرفت به آنها خدمترسانی کرده و آنها را از نابودی نجات میدادند.
وی اشاره کرد: سردار سلیمانی در شرایط سخت مردم غزه دو بار جهت کمکهای روحی و نظامی و فکری در منطقه حاضر شده و باعث قوت قلب این مردم شد و کمکهایی به آنها رساند.
انتهای پیام/ 141
ماجرای سفر سردار سلیمانی به غزه و کمک به مردم منطقه بیشتر بخوانید »