مداح اهل بیت

سخنان پویانفر درباره سیدجواد ذاکر+ فیلم

سخنان پویانفر درباره سیدجواد ذاکر+ فیلم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق محمدحسین پویانفر در صفحه اینستاگرامی خود با انتشار ویدئویی از سخنانش نوشت: سید جواد ذاکر راه را پیدا کرده بود!

از نام، دنبال نان نبود! و دنیایش را… به آخرتش نفروخت! وقتی صاحبِ روضه معامله کنی… پاکت و صله و حساب و کتاب را… نمی‌شناسی! چون مزه‌ی محبتِ اهل‌بیت… همیشه زیر زبانت می‌ماند!

این دنیا… برای سید جواد ذاکر طباطبایی… کوچک بود؛ چون ظرف وجودش، بزرگ بود!

رفت و با رفتنش…

آن هم بعد از پانزده سال…

به همه بفهماند نوکری، یعنی:

سَر بر آستان دوست ساییدن!

و به راستی که…

او، یک رفیق داشت که نامش حسین بود!

دانلود 

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع خبر

سخنان پویانفر درباره سیدجواد ذاکر+ فیلم بیشتر بخوانید »

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین می‌گفت/ وقتی از مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین می‌گفت/ وقتی از مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، محمدرضا غلامرضازاده مداح اهل بیت(ع) مهمان بیست و هفتمین قسمت از برنامه «هیأت‌ آنلاین» با اجرای مصطفی صابر خراسانی بود. وی در ابتدا درباره انتخابش برای قرائت دعای کمیل در مدینه اظهارداشت: لحن عربی‌ام را از شیخ احمد معرفت کربلایی دارم و وقتی اینگونه دعا را خواندم، گفتند همین است که می‌خواهیم. خدا توفیق داد من ۲۰ سفر مشرف شدم و کمیل خواندم.

غلامرضا زاده در پاسخ به اینکه خواندن دعای کمیل پشت درهای بسته بقیع با بقیه جاها چه فرقی می‌کند، گفت: خیلی از دوستان و عزیزان به من می‌گویند چرا این لحن کربلایی را در ایران نمی‌خوانی؟ حقیقتاً این لحن برای همان جا است. این لحن ناخودآگاه انسان را به نخلستان‌های مدینه و کوفه می‌برد و آدم احساس می‌کند پای منبر حضرت امیرالمومنین (ع) قرار گرفته است.

 

گرایش به شیعه با تاثیر دعای کمیل

این مداح درباره اثرگذاری این لحن بر روی سعودی‌ها گفت: بسیار تاثیرگذار بود. احساس می‌کنم یکی از دلایلی که جلوی دعای کمیل را گرفتند اثرگذاری بیان امیرالمومنین (ع) بود که در قالب این دعا بیان می‌شد. پلیس سعودی تحت تاثیر قرار می‌گرفت. یکی از گزارش‌هایی که دوستان بعثه به من دادند این بود که حتی پلیس هم گریه می‌کند. زمان قرائت دعای کمیل، کلمات تازیانه می‌زند و چیدمان آنها به نوعی است که همه را مبهوت می‌کند. این کلام روی کسانی که آن را می‌فهمیدند مخصوصاً عرب حجاز بسیار تاثیرگذار بود و خیلی از افراد به شیعه گرایش پیدا کردند.

وقتی از آقای مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!

وی در ادامه خاطره طنزی را اینطور بیان کرد: سالی که آنفلوآنزا آمده بود نگذاشتند خیلی از افراد مسن به مکه مشرف شوند. من رفتم و برگشتم. داروخانه‌ای در محله‌مان شاه عبدالعظیم بود، وقتی برای پرداخت پول دارو نزد صندوقدار رفتم مدام به عکس دفترچه و من نگاه می‌کرد و می‌پرسید خودتی؟! گفتم بله دفترچه برای خودم هست برای کسی دیگر نیست. گفت نه خودتی!؟ من فکر می‌کردم او منظورش این است که با دفترچه کسی دیگر آمده‌ام و می‌گفتم بله خودم هستم. او دوباره گفت نه تو همانی هستی که دعای کمیل می‌خوانی؟ گفتم بله خودمم! گفت خدا ازت نگذرد! گفتم چرا؟ گفت مادر من قرار بود به حج بیاید اما به خاطر سن بالای او اجازه ندادند، شبی که دعای کمیل می‌خواندی، پای تلویزیون آنقدر گریه کرد تا دچار سکته شد! او را دکتر بردیم و حالا الحمدالله خوب است. چرا اینطور می‌خوانی!؟ قدری شادتر بخوان! من هم نمی‌دانستم چه بگویم! ناراحت بشوم، خوشحال بشوم، بخندم یا گریه کنم!؟ گفتم سلام به مادرتان برسانید و از قول من عذرخواهی کنید!

 

غلامرضازاده تصریح کرد: امیدوارم با نابودی افراد رذل دوباره شرایط فراهم شود در مدینه راحت دعای کمیل، روضه و شعر بخوانیم. وقت دعای کمیل یک ساعت بیشتر نبود و بین مجری، قاری قرآن، مداح اول و مداح دوم تقسیم می‌شد و دعا در ۳۰ دقیقه باید تمام می‌شد. بعضی‌ها به ما می‌گفتند چرا روضه نمی‌خوانی؟ اما وقت بیشتری به ما نمی‌دادند.

این مداح درباره خوابی که درباره جبهه می‌بیند، تاکید کرد: آنقدر که کاتوشیا و خمسه خمسه کنارمان منفجر شده ما بیشتر از خواب می‌پریم و این اثرات روی بچه‌های جبهه مانده و خواب درست و حسابی ندارند.

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین (ع) می‌گفت

وی در پاسخ به اینکه آیا رفیق صمیمی داشته که شهید شود، گفت: بسیار. من با حسن آقاخانی خیلی رفیق بودم. در مراسم مدرسه آقای مجتهدی که تلویزیون پخش می‌کند، آن صدای گریه بلندی که به گوش می‌رسد، حسن است. اصلا نمی‌شد اسم امام حسین (ع) را جلوی او بیاوری، زود زیر گریه می‌زد. ما با هم از طرف مدرسه مجتهدی به جبهه اعزام شدیم، او به معراج شهدا رفت و من در تبلیغات لشکر حضرت رسول مشغول شدم.

غلامرضازاده افزود: یکی از کارهای حسن این بود که طنابی به خودش می‌بست و شهدایی که بین دو خط ما و عراقی‌ها جا مانده بودند، می‌آورد. این کار خیلی سخت بود و او سینه خیز، کشان کشان آنها را می‌آورد. مادران شهدا نمی‌دانند که قرار بود خیلی از بچه‌هایشان مفقودالاثر شوند اما حسن آنها را از مفقودی و گمنامی نجات داد. در یک رفت و آمد تیر مستقیم به او خورد و سرش از بدنش جدا شد، او را به معراج شهدا بردند و در تابوت گذاشتند که به تهران بفرستند. آقای رسولی و چند نفر از دوستان رفتند با حسن وداع کنند و وقتی در تابوت را باز می‌کنند و پلاستیک را کنار می‌گذارند، اینها اسرار جنگ است و بد نیست به گوش برخی برسد. از گلوی بریده حسن سه مرتبه صدا می‌آید السلام علیک یا اباعبدالله… آقای رسولی از این حس و حال بیهوش شد. این انس و علاقه‌ای بود که حسن با امام حسین (ع) داشت.

این مداح اهل بیت بزرگترین نعمتی که به ما ایرانی‌ها داده شده محبت اهل بیت خواند و تاکید کرد: امیدوارم ما زیر لوای امام زمان (عج) جهان را فتح کنیم و جهان اهل بیتی و ولایی شود. کفر، الحاد و شرک بنا بر تعابیر دعای ندبه از بین خواهد رفت. ان‌شاءالله تمام عالم شیعه و مسلمان خواهند شد.

ای کاش در لباس روحانیت به مردم دروغ نمی‌گفتند

وی در گلایه از رئیس جمهور تصریح کرد: ای کاش در لباس روحانی و کسوت روحانیت اینقدر دروغ به مردم گفته نمی‌شد. مردم انتظار نداشتند. در کسوت این لباس دروغ‌های زیادی به مردم گفته شد و قداست این لباس جلوی بخشی از مردم ریخت و مردم نسبت به این لباس بی‌اهمیت شدند. کلی شهید دادیم تا این لباس مقدس بماند و این تقدس ریخت. تقدس حوزه ریخت. چقدر باید تلاش شود تا این آبرو محفوظ بماند. کاش این اتفاق نمی افتاد.

انتهای پیام/





منبع خبر

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین می‌گفت/ وقتی از مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند! بیشتر بخوانید »

مداحی که ۷ بار دچار عوارض شیمیایی و جراحت شد اما بنیاد، او را شهید ندانست + عکس و فیلم

مداحی که ۷ بار دچار عوارض شیمیایی و جراحت شد اما بنیاد، او را شهید ندانست + عکس و فیلم


خبرگزاری فارس ـ گروه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: سحرگاه هفتم اردیبهشت‌ماه سال ۹۹ مصادف با دومین روز ماه رمضان بود که خبر شهادت یونس حبیبی مداح اهل بیت(ع) مخابره شد. خبری که در ابتدا شاید بسیاری تصور می‌کنند مانند تمامی دفعات گذشته اشتباه باشد او حال نامساعدی داشته باشد یا به کما رفته اما این بار خبر صحیح بود.


تصویری از حاج یونس حبیبی در بیمارستان

حبیبی ۷ اردیبهشت‌ماه ۹۹ پر کشید

حبیبی مداح، نوحه‌خوان و جانباز شیمیایی دفاع مقدس، ۷ بار در جبهه‌های جنوب دچار عوارض بمباران‌های شیمیایی دشمن شد. او در ۲۱ خردادماه ۹۸ مجدداً به کما رفت و بعد از چندماه، بخشی از هوشیاری خود را به دست ‌آورد اما در نهایت بامداد آن روز ۷ اردیبهشت‌ماه ۹۹ مصادف با دومین روز از ماه رمضان به همرزمان شهیدش پیوست.

پیکر یونس حبیبی جانباز و مداح اهل بیت (ع) ۹ اردیبهشت‌ماه ۹۹ در روستای سیمت محل زادگاهش به خاک سپرده شد. «سیمت»، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه در استان مازندران که در دامنه کوه ارفع ده و در مسیر راه آهن سراسری (تهران-گرگان) قرار دارد.


تصویری از تشییع پیکر یونس حبیبی در روستای سمیت

او متولد سال ۴۷ در روستای سمیت از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه در استان مازندران بود که ستایشگری را از سال ۵۳ در مرکز عترت و قرآن در حوالی میدان خراسان در حضور حاج مرتضی و حاج محسن طاهری آموخت. حبیبی که در خردسالی با پدرش پای منبر مرحوم شیخ احمد کافی و مداحی حاج محسن طاهری حاضر می‌شد، آرزو داشت تا خودش به عنوان مداح مهدیه پشت میکروفون قرار بگیرد. این اتفاق، اوایل دهه ۶۰ می‌افتد و یونس نوجوان که برای دفاع از مرزهای میهن راهی جنوب کشور شده، در خلال آمد و رفت‌هایش به تهران، در مهدیه دعا می‌خواند و مداحی می‌کند.


تصویری از یونس حبیبی در دوران دفاع مقدس

سال ۶۲ به عضویت سپاه پاسداران درآمد. او در نوجوانی به جبهه‌های جنگ اعزام شده و تا یک سال پس از پایان دفاع مقدس در منطقه حضور داشت. نوحه‌های او را رزمندگان جنگ از یاد نمی‌برند، وقتی می‌خواند: رزمندگان عازم به میدان/ بهر دفاع از دین و قرآن.

او در خصوص دوران حضورش در جبهه‌ها گفته بود: «من از سال ۶۲ به عضویت سپاه درآمدم. همان اول به تیپ آموزش لشکر ۲۷ محمد رسول الله رفتم. آموزش نظامی لشکر را به بنده واگذار کردند.در گردان میثم لشکر، محمدرضا طاهری هم جزئی از رزمندگان بود و من با او مراوده هیأتی داشتم. آن سال‌ها محمدرضا مرثیه‌ها و نوحه‌های زیبایی را ارائه می‌داد.» 


حصور محمدرضا طاهری در بیمارستان زمان بستری بودن یونس حبیبی

حاج یونس که ۷ بار در جبهه‌های جنوب دچار عوارض بمباران‌های شیمیایی دشمن شده، پس از سه بار سکته مغزی،  حدود ۷۲ ساعت را در حالت کما به سر برد و حتی در بهمن‌ماه سال ۹۵ خبر درگذشت او در فضای مجازی منتشر شد؛ اما پس از ۳ روز از اغما خارج شد و به زندگی بازگشت؛ هرچند دیگر نه توانست بخواند و نه امور جاری زندگی‌اش را سامان دهد.

او در خصوص مجروحیتش گفته بود: « عملیات کربلای ۸ بود؛ رفته بودیم تا کانال را ثبت کنیم. بچه‌های گردان میثم لشکر ۲۷ هم با ما آمده بودند. باید این خط را تا شب صاف می‌کردیم. نگاه کردم عراق خیلی جلوتر است. اینجا تانک‌های عراقی در روبرویمان قرار گرفته‌اند. ۷، ۸ نفر از بچه‌های تیرانداز را هماهنگ کردم و با خودم بردم. از سر کانال آمدیم بیرون به خاکریز رسیدیم اولین نفر جلوی پا افتاد یک عراقی بود که به رگبار گرفتم، دومین و سومین نفر بچه‌ها رسیدند و کمک کردند. تا نزدیک تانک ها شدیم سینکی فریاد زد عراقی‌ها پشت سر ما هستند. چراغ‌های تانک‌ها روشن شد و با کالیبر شروع به تیراندازی کردند. یک خمپاره به پشت ما خورد و از فرط خستگی، افتادیم. فهمیدم ترکش خوردم. با خودم گفتم بحمدالله دارم شهید می‌شوم. سینکی پلاکم را برداشت و گفت ما را هم شفاعت کن حاج یونس! ۴۵ روز در خاکریز کانال ماندم و بالاخره بچه‌های اطلاعات عملیات لشکر ۱۴ امام حسین (ع) برای شناسایی منطقه آمده بودند و من را کمک کردند.

این ۴۵ روز خیلی سخت گذشت؛ برای رفع تشنگی و گرسنگی آب گندیده و بیسکویتی که در جاده مانده بود را می‌خوردم تا زنده بمانم. اما در همین حال برای بنده در لشکر مراسم ختم گرفته بودند. همه فکر می‌کردند من شهید شده‌ام. من را داخل پی‌ام پی گذاشته بودند یک ترکش از همان جا به شکم من اصابت کرد. یک دفعه کاملاً بیهوش شدم در راه جا به جایی به اهواز متوجه این مجروحیت شدم. به خاطر شدت این مجروحیت بنده را به تهران و بیمارستان بهارلو انتقال دادند. وقتی که به اتاق عمل می‌رفتم تازه به هوش آمدم.»

 

فیلمی از مصاحبه خبرگزاری فارس با این مداح اهل بیت در سال ۹۷

وقتی نام حاج یونس می‌آید ناخودآگاه آن نوحه زیبای «یا اباعبدالله‌الحسین» در ذهن هیأتی‌ها تداعی می‌شود؛ چقدر زنان و مردانی با آن نوحه بر سر و سینه زدند و کماکان هم در نوحه‌های ماندگار مرور می‌شود. او همچنین روضه‌خوانی‌های مثال زدنی هم برای حضرت رقیه (س) داشت که در خصوص ارادتش به حضرت رقیه (س) گفته بود: «سند نوکری همه ما را حضرت رقیه (س) امضاء کرده است. من به سه‌ساله اباعبدالله (ع) خیلی ارادت دارم و بارها شده که مشکلات مرا همین دردانه سیدالشهدا (ع) حل کرده‌اند.»

 

نوحه «یا اباعبدالله‌الحسین» با نوای یونس حبیبی

بنیاد شهید علت فوت را جراحات دفاع مقدس ندانست!

حاج یونس نهایتاً ۷ اردیبهشت‌ماه امسال به جمع یاران شهیدش پیوست. روند ثبت نام او به عنوان شهید نیز در بنیاد شهید پروسه خاص خود را داشت. مجتبی حبیبی فرزندش می‌گوید: «متاسفانه کمیسیون اول در بنیاد شهید اسلامشهر برای بررسی شهادت حاج یونس علی‌رغم مشکلات مشهود ریوی و تنفسی برایش که سال‌ها بدون کپسول اکسیژن توان نفس کشیدن نداشت، رای منفی داد. این درحالی است که علت پیشرفت بیماری و زمین گیر شدن حاج یونس عوارض شیمیایی بود که پزشکان بیمارستان ساسان و نورافشان نیز به همین علت از او قطع امید کردند. در نهایت هم او به دلیل نارسایی تنفسی از دنیا رفت.»

حبیبی می‌گوید: «چطور ممکن است فردی تا ۵۰ سالگی بارها دچار سکته شود؟ پزشکان می‌گفتند فشار خون او بالاست که دلیلش عوارض شیمایی است و ریه به همین دلیل خوب کار نمی‌کند و عدم اکسیژن رسانی به مغر موجب سکته‌های فراوان مغزی شده است. ما اعتراض نسبت به تصمیم بنیاد شهید داریم اما خواستار دیداری با مهندس اوحدی رئیس بنیاد شهید برای رفع این مشکل هستیم.»

خانواده این مداح اهل بیت (ع) بعد از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص رزمایش همدلی و کمک به نیازمندان در آستانه ماه رمضان، قرارگاه شهید حاج یونس حبیبی را راه‌اندازی کردند تا بتوانند به برکت خون این شهید، به خانواده‌های نیازمندان با تهیه بسته ارزاق و جمع‌آوری کمک‌های نقدی کمک‌رسانی کنند.

مجتبی حبیبی در این خصوص می‌گوید: این قرارگاه جهادی با نام «قرارگاه جهادی شهید حاج یونس حبیبی» در مدت حدود ۴۰ روز، بسته‌های ارزاق با کمک‌های مردمی برای ۶۹ خانواده نیازمند تهیه کرد و برای یک بیمار نیز دستگاه تنفسی تهیه شد.

انتهای پیام/





منبع خبر

مداحی که ۷ بار دچار عوارض شیمیایی و جراحت شد اما بنیاد، او را شهید ندانست + عکس و فیلم بیشتر بخوانید »