مدافعان حرم

نیروهای مسلح

هم‌افزایی دولت و نیروهای مسلح در مسیر ارتقاء امنیت


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- شهاب شعبانی‌نیا؛ منطقه غرب آسیا با توجه به حضور گروهک‌های متعدد تروریستی همواره آبستن حوادث بوده و طی سال‌های گذشته نیز حادثه‌های دردناکی را به خود دیده است.

ظهور گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه که به اذعان برخی مقامات آمریکایی، توسط ایالات متحده شکل گرفت، از جمله عوامل اصلی وقوع جنگی طولانی و ویران کننده در منطقه بود که به لطف مجاهدت‌های شهید سلیمانی و مدافعان حرم، حکومت این گروه تکفیری فروپاشید و سایر گروه‌ها و گروهک‌های تروریستی نیز به محاق رفتند.

حضور مؤثر مستشاران و نیرو‌های نظامی ایران در عراق و سوریه نه‌تن‌ها مانع از سقوط دولت‌های مشروع و قانونی در این کشور‌ها شد، بلکه برنامه آمریکا برای ایجاد جنگی ۳۰ ساله در منطقه غرب آسیا را برهم زد و موجب افزایش انسجام و وحدت جبهه مقاومت نیز شد.

البته استکبار جهانی به دلیل برخورداری از خوی شیطانی، دست از اهداف خصمانه خود علیه ملت‌های مسلمان برنداشته و پس از شکست اهدافش در عراق و سوریه، تروریست‌های تکفیری را به کشور‌هایی همچون افغانستان و جمهوری آذربایجان منتقل کرد تا علاوه بر حفظ حربه خود علیه کشور‌های مسلمان، برای رقیب اقتصادی خود یعنی جمهوری خلق چین نیز خطرات امنیتی ایجاد و روند احیای جاده ابریشم و تعاملات اقتصادی ایران و متحدانش را دچار اختلال کند.

به جز موارد مطروحه، وجود پایگاه‌های نظامی آمریکا در سطح منطقه نیز تهدیدی جدی برای امنیت ایران اسلامی و ملت‌های مسلمان محسوب می‌شود؛ همچنان‌که در کنار جنایات ۱۰ ماه گذشته‌ی رژیم صهیونیستی در غزه، به دفعات شاهد بمباران و موشک‌باران مناطق مختلف یمن، عراق و سوریه از سوی آمریکایی‌ها به بهانه حمایت از صهیونیست‌های کودک‌کش بوده‌ایم.

آنچه بیان شد، دلیلی است بر لزوم ارتقاء توان دفاعی و تقویت نیرو‌های مسلح کشور تا بتوانند در مواجهه با تهدیدات، وظایف خود را به نحو احسن انجام دهند و امنیتی مطلوب را برای ملت ایران به ارمغان آورند.

این امر مهم علاوه بر بهره‌گیری از ظرفیت‌های دانشگاهی، شرکت‌های دانش‌بنیان و متخصصان صنعت دفاعی، نیازمند حمایت جدی و همه‌جانبه‌ی دولت است.

اختصاص بودجه مناسب و اعتبارات لازم به نیرو‌های مسلح در کنار ایجاد هماهنگی حداکثری بین «میدان و دستگاه دیپلماسی» توان نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران را به شکل مؤثری افزایش می‌دهد و در رابطه‌ای متقابل، افزایش اقتدار ملی و توان بازدارندگی کشور نیز به موفقیت دولت در پیشبرد امور نیز کمک شایانی می‌کند.

بر این اساس، از دولت جدید انتظار می‌رود که با تداوم راه رئیس جمهور شهید و در کنار پرداختن به مسائل مختلف کشور، حمایت از نیرو‌های مسلح را در اولویت برنامه‌های خود قرار دهد تا شاهد ارتقاء امنیت و رشد و توسعه بیش از پیش کشور باشیم.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هم‌افزایی دولت و نیروهای مسلح در مسیر ارتقاء امنیت بیشتر بخوانید »

حرکت مدافعان حرم ایران و منطقه را نجات داد

حرکت مدافعان حرم ایران و منطقه را نجات داد


به گزارش نویدشاهد به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ، متن بیانات رهبر انقلاب در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره بین‌المللی شهدای مقاومت و مدافع حرم که در تاریخ سی‌ام خردادماه ۱۴۰۳ برگزار شده بود، صبح امروز (شنبه، ۱۴۰۳/۰۴/۰۹) در محل برگزاری این کنگره در حرم مطهر رضوی منتشر شد.

حرکت مدافعان حرم ایران و منطقه را نجات داد

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین.

اوّلاً خیلی تشکّر میکنم و خوشوقتم از اینکه این فکر در جمع حاضر به تحقّق پیوست و این کار را شما با جدّیّت دارید دنبال میکنید. رحمت خدا بر شهید سلیمانی، که ایشان اشاره کردند مبدع این فکر و این کار مرحوم شهید سلیمانی بود.

موضوع «مدافعان حرم»، و این پدیده‌ی مدافعان حرم، یک پدیده‌ی شگفت‌انگیزی است، یک پدیده‌ی مهمّی است؛ ابعاد گوناگونی دارد که به نظر بنده اگرچه گوشه‌وکنار در صحبتها و سخنرانی‌ها و مانند اینها بعضی از این ابعاد بیان شده و ذکر شده، لکن لازم است که این ابعاد به طور جامع و کامل بیان بشود. من چند نکته را یادداشت کرده‌ام که به شما برادران و خواهران عزیز عرض بکنم که ناظر به همین ابعاد این پدیده‌ی مهم و عجیب و شگفت‌آور است.

چهار جنبه را من اینجا مورد نظر قرار داده‌ام: یکی «جنبه‌ی نمادین» این کار؛ یعنی این حرکت از جاهای مختلف به سمت حرمها و دفاع از حرم‌ها و مانند اینها، یک معنای نمادینی دارد، یک جنبه‌ی نمادینی دارد که حالا عرض خواهم کرد. یکی از جنبه‌ی «جهان‌نگری انقلاب» که حواس انقلاب به مسائل منطقه و مسائل جهان و معادلات جهانی هست؛ از این جنبه هم جای مطالعه هست که عرض خواهم کرد. جنبه‌ی سوّم این است که این حرکت یک خطر بزرگ را از سر منطقه و از سر کشور ما بالخصوص دور کرد؛ این هم یک مسئله‌ی مهمّی است که درست به آن پرداخته نشده، اگرچه حالا چیزهایی گاهی گفته شده. مسئله‌ی چهارم هم این موضوع است که این حادثه نشان داد که انقلاب، بعد از گذشت چهار دهه، «قدرت بازآفرینی» حوادث ذاتی خودش را که در اوّل انقلاب بارز بود دارد. روی هر کدام از این چهار نکته من یک مختصر توضیحی عرض میکنم.

امّا آن معنای نمادین و معنای رمزی، این است که درست است که حرکت به سمت حرمهای اهل‌بیت و دفاع از حرم‌های اهل‌بیت، در واقع دفاع از مزار و احترام به آن مزار است، لکن این در واقع احترام به محتوا و مکتب آن پیکر مطهّری است که آنجا قرار گرفته. آن چیزی که مهم است این است؛ یعنی اگر چنانچه کسی برای آن فکر، برای آن آرمان، احترام قائل نباشد، هیچ دلیلی برایش وجود ندارد که برود از این مزار یا از این گنبد دفاع کند و حمایت کند. بعضی از این کسانی که رفتند در دفاع از حرم شرکت کردند، شیعه هم نبودند! ما می‌شناسیم افرادی را از کشور خودمان و جاهای دیگر که شیعه هم نبودند؛ یعنی ممکن است فقه اهل‌بیت را هم عمل نمیکردند، امّا آرمان اهل‌بیت را چرا؛ مهم این است.

اهل‌بیت آرمان‌های بلندی دارند که اینها هیچ وقت کهنه نخواهد شد و در صدر خواسته‌های همه‌ی وجدان‌های پاک و انسان‌های آزاده وجود دارد، مثل عدالت، مثل آزادی، مثل مبارزه‌ی با قدرت‌های ظالم و ستمگر، مثل وجوب ایثار در راه حق، فداکاری؛ اینها آن مفاهیم بلندی است که در زندگی ائمّه وجود دارد.

این حرکت، حرکت دفاع از این آرمان‌ها و ارادت و علاقه‌ی به این آرمان‌ها بود؛ این خیلی مهم است. ما اگر چنانچه بتوانیم همین جنبه را، یعنی جنبه‌ی دفاع از آرمان‌ها را، با این تبلیغاتی که ایشان اشاره کردند، به گوش مردم دنیا برسانیم، هم از حرکت دفاع از حرم حمایت کرده‌ایم، هم از آن آرمان‌ها حمایت کرده‌ایم.

چون در دنیا بالاخره وجدان‌های ناآلوده وجود دارد؛ شما نگاه کنید دیگر الان در آمریکا، مرکز مشکلات معنوی و اخلاقی، یک مشت جوان، دارند از زن و مرد غزّه که اصلاً خیلی‌شان نمی‌دانند کجای دنیا است این‌جور فداکارانه دفاع می‌کنند؛ این پیدا است که وجدان پاک و ناآلوده در همه‌جای دنیا هست.

اینها را باید مخاطب قرار داد؛ این وجدان‌ها باید مخاطب قرار بگیرند؛ از اینها غفلت نباید بکنیم. یکی از چیزهایی که باید به اینها تخاطب کرد و منتقل کرد همین است؛ این آرمان‌ها. این آرمان‌ها آن‌چنان جاذبه‌ای دارد که جوان را از خانه و زندگی و عشق و محبّتِ پدر‌فرزندی و زن و شوهری و غیره میکَند می‌برد برای دفاع. این، نکته‌ی اوّلی که در این حرکت وجود دارد.

دشمنیِ آن کسانی هم که باعث شدند این حرکت به وجود بیاید یعنی همان کسانی که حرمها را تهدید کردند و مانند اینها در واقع با همان آرمانها است؛ اشخاصی که سال‌ها و قرن‌ها است از دنیا رفته‌اند، مثل متوکّل عبّاسی. متوکّل عبّاسی چرا با قبر امام حسین آن کارها را میکرد؟ امام حسین که بیش از ۱۵۰ سال بود از این عالم مادّه رها شده بود، پرواز کرده بود؛ او که وجود نداشت.

آن چیزی که متوکّل را وادار می‌کرد که برود این کارها را بکند، دست قطع کند، پا قطع کند، آدم بکشد، آب ببندد، و کارهایی مانند این‌ها بکند، آن حقیقتی بود که در ورای این قبر، در ورای این گنبد، این مزار و این ضریح وجود داشت. او از آن «حقیقت» نگران بود که البتّه حق هم داشت نگران باشد؛ چون آن حقیقت امثال متوکّل را میکوبد. در همیشه‌ی تاریخ همین‌جور است، امروز هم همین‌جور است. این نکته‌ی اوّل.

نکته‌ی دوّم که گفتیم مسئله‌ی «جهان‌نگری انقلاب». یکی از نیازهای حتمی نهضت‌ها این است که به محدوده‌ی وجود خودشان و حضور خودشان اکتفا نکنند، بلکه به خارج از محدوده هم نظر داشته باشند؛ بخصوص در شرایطی مثل شرایط کنونی دنیا که کشورهای قدرتمندی هستند که اینها میتوانند دست‌اندازی کنند.

الان تعداد پایگاه‌های آمریکایی در کشورهای دنیا یک تعداد بی‌شماری است؛ در همه‌جای دنیا اینها پایگاه دارند. در یک چنین شرایطی، هر نهضتی، هر حرکتی، هر انقلابی، اگر فقط متوجّه محیط درونی خودش باشد و از فعل و انفعالات خارجی غفلت کند، قطعاً ضربه خواهد خورد. لذا یکی از نیازهای حتمی هر نهضتی، هر حرکتی، حرکت اجتماعی‌ای، سیاسی‌ای وجود نگاه به محیط بین‌المللی، محیط منطقه‌ای، تعامل‌ها، رابطه‌ها، نسبت‌ها و مانند اینها است.

ما در این زمینه، در گذشته‌ی تاریخیِ نه‌چندان دورِ خودمان، حدّاقل دو بار گزیده شدیم: یکی در قضیّه‌ی مشروطه، یکی در قضیّه‌ی نهضت ملّی نفت. در قضیّه‌ی مشروطه حالا آن دخالت انگلیس‌ها در اوّل کار به جای خود بعد از آنکه مشروطه سرپا شد و درست شد، گرفتاری‌های علاقه‌مندان به مشروطه و مسئولان و دلسوزان و دنبال‌گیران مشروطه متوجّه مسائل داخل کشور شد کشمکش‌ها و درگیری‌های این با آن و آن با این از بیرون غفلت کردند. از اینکه ممکن است یک وقت سیاست انگلیس اقتضا کند یک رضاخانی را بیاورد که مشروطه و غیر مشروطه و همه را جارو کند بریزد دور، غفلت کردند و این بلا سرشان آمد.

غفلت از امکان دخالت انگلیس موجب شد که ناگهان صبح کردند به تعبیر رایج در حالی که دیدند یک رضاخانی قلدر و زورگو آمده سر کار؛ اوّل شد سردار سپه، بعد هم شد شاه. در خاطرات یکی از وابستگانشان خواندم که از قول رضاشاه میگوید «اگر می‌دانستیم شاه شدن این‌قدر آسان است، زودتر شاه میشدیم»! یعنی غفلت کردند دیگر؛ افراد غفلت کردند، اینها آمدند سر کار؛ انگلیس‌ها دخالت کردند، آوردندش سر کار. ببینید، سر کار آمدن رضاخان پانزده سال بعد از مشروطه است؛ زمان زیادی نگذشته. در ظرف پانزده سال، داخل کشور چه ابتلائاتی داشت که موجب شد غفلت کنند؛ این یک مورد.

یک مورد هم مسئله‌ی نهضت ملّی است. خب، آن‌همه شور و هیجان ــ حالا بنده تا حدودی یادم هست آن شور و هیجان مردمی را، آن تظاهرات را، آن میتینگ‌هایی را که داده میشد که ما در مشهد مثلاً یک گوشه‌اش را شاهد بودیم ــ و علاقه‌مندی مردم و مانند اینها، با یک کودتای باید گفت واقعاً فکَسَنی خاموش شد! یعنی اصلاً هیچ معنای واقعیِ کودتای نظامیِ آن‌چنانی هم در آن وجود نداشت؛ یک مشت الوات و اوباش و مانند اینها، با یک چمدان پول آمریکایی، از داخل سفارت انگلیس در تهران هدایت شدند، یک حکومت ملّی منتخب مردم را که با شور و شوقی به کار آمده بود ساقط کردند؛ تمام شد و از بین رفت، و هیچ اثری از آن باقی نماند؛ به خاطر غفلت. سرگرم مسائل داخلی شدن و از امکان دخالت دخالتگرانِ خارجی غفلت کردن، این بلا را سر کشور آورد.

انقلاب اسلامی ایران و نهضت اسلامی ایران از روز اوّل متوجّه این نکته بود. امام در اوّلین سخنرانی‌هایی که کردند، در کنار اسم آوردن از فجایع رژیم شاه و مانند اینها، اسم آمریکا را آوردند، اسم صهیونیسم را آوردند، اسم اسرائیل را آوردند؛ از اوّل، متوجّه این قضایا بودند.‌ از شروع مبارزه، شاید حدود یک سال و دو سه ماه گذشته بود که امام علیه کاپیتولاسیون آن سخنرانی را انجام دادند؛ یعنی امام متوجّه کاپیتولاسیون بود، متوجّه مصوّبات مجلس بود، متوجّه دخالت دیگران در مسائل داخلی کشور بود. از اوّل پیروزی انقلاب هم، نگاه امام به بیرون بود. خب، فرمایشات امام سرشار است از حلّ مسائل داخلی و پرداختن به مسائل داخلی، امّا در اغلب فرمایشات امام که شما نگاه کنید، اشاره‌ی به خطرات بیرونی و امکاناتی که کشور را تهدید میکند وجود دارد. نگرش جهانی، نگرش منطقه‌ای، نگرش جامع، غفلت نکردن و مشغول نشدن و سرگرم نشدن فقط به مسائل داخل؛ این در انقلاب وجود داشت.

یکی از مظاهر عمده و مهمّش همین مسئله‌ی حضور رزمندگان ما است در کشورهایی که در آنجاها دشمن نقشه کشیده بود، طرّاحی کرده بود؛ طرّاحی بسیار مهمّی هم انجام گرفته بود؛ در درجه‌ی اوّل در عراق، در سوریه و تا حدودی هم در لبنان؛ دشمن نقشه کشیده بود که نقشه‌ی مهمّی بود. یک گروهی را به اسم اسلام و با پشتیبانیِ انگیزه‌های مذهبی ــ که خیلی انگیزه‌ی مهمّی است و کارکرد بسیار مهمّی دارد ــ در مشت آمریکا،‌ زیر پنجه‌ی آمریکا [شکل دادند]. داعشی‌ها در میدان جنگ «الله‌اکبر» میگفتند، زخمی‌هایشان در اسرائیل،‌ داخل بیمارستان‌های آنجا بستری میشد و رؤسای رژیم صهیونیستی میرفتند عیادت اینها! که پخش شد، و همه این را دیدند. این نقشه‌ی خیلی خطرناکی بود. هدف این نقشه هم تصرّف منطقه بود برای تصرّف ایران؛ یعنی ایران اسلامی در مجموعه‌ی منطقه‌ باید در تصرّف آمریکا و دستگاه استکبار و استعمار قرار میگرفت؛ این نقشه را برای این چیده بودند. خرج هم کرده بودند؛ هفت هزار میلیارد دلار خرج کردند؛ یعنی این آماری است و رقمی است که شخص اوّلِ رسمیِ آمریکا بارها اعلام کرد. هفت تریلیون دلار در این منطقه اینها خرج کردند؛ بر باد رفت؛ همه‌ی خرج اینها باطل شد. اینها میخواستند به وسیله‌ی داعش حکومتهایی تشکیل بدهند به نام اسلام، دو طرفِ ایران اسلامی را ــ شرق ما در یک کشور، غرب ما در یک کشور ــ اسلام تکفیری را علم کنند و جمهوری اسلامی را در واقع با فشارهای گوناگونِ مذهبی و فکری و عقیدتی، علاوه بر اقتصادی و مانند اینها، حل کنند،‌ هضم کنند، از بین ببرند؛ حرکت مدافعان حرم این را خنثی کرد؛ یعنی یک گروه جوان و پیر، از کشورهای مختلف و با مرکزیّت جمهوری اسلامی توانستند یک نقشه‌ی مهمّ پُرخرجِ حساب‌شده‌ی دستگاهِ استکبار و استعمار را بکلّی خنثی کنند؛ این جهان‌نگری انقلاب خیلی چیز مهمّی است.

خاورمیانه‌ی جدید که میگفتند همان خاورمیانه‌ای بود که اینها مختصّاتش بود: در سلطه‌ی مطلق آمریکا، حاکمیّتی با پشتوانه‌ی دینی، هم در عراق،‌ هم در سوریه، به نام دین، امّا به کام اسرائیل و آمریکا و مانند اینها و فشار روی جمهوری اسلامی از دو طرف. حرکت مدافعان حرم، با این نگاه، منطقه را نجات داده؛ یعنی این چیز مهمّی است که منطقه را از یک خطر بزرگ، از شرّ یک نقشه‌ی خطرناک نجات داده. این هم نقطه‌ی دوّم.

نکته‌ی سوّم که گفتیم، چه بود؟ از جنبه‌ی خنثی‌سازی یک خطر بزرگ داخلی؛ ناامنی. داعش و بقیّه‌ی گروه‌هایی که دنباله‌رو یا کنار یا رقیب آن در سوریه و عراق بودند، اگر با همان تشکیلات و همان سازمان‌دهی و مانند اینها [تا کنون] بودند، امنیّت را از کلّ منطقه ربوده بودند، از جمله از ایران، و بدون تردید، ما باید هر چند روز یک بار در کشورمان شاهد قضایایی مثل قضایای شاهچراغ شیراز و قضایای کرمان میبودیم؛ در عراق هم همین‌جور بود، در سوریه هم همین‌جور بود، تا وقتی که حاکمیّت دست خودشان بیفتد. این خطر را مجاهدینِ مبارزِ مدافعِ حرم از بین بردند.

بله، حالا گوشه‌وکنار هستند، تحت حمایت آمریکا هم هستند، داعشی‌ها هنوز بکلّی نابود نشده‌اند، امّا دیگر آن سازمان‌دهی از بین رفت. تصوّر اینکه این مجموعه اگر متلاشی نمیشد چه میشد، واقعاً نگران‌کننده است. این آدمهای بی‌رحم، این مجموعه‌ی بشدّت بی‌رحم کارهایی میکردند که سابقه نداشت؛ جلوی دوربین، انسانها را زنده‌زنده بسوزانند، زنده‌زنده غرق کنند و هم از پشتیبانی مالی آمریکا، هم از پشتیبانی‌های فنّی و تبلیغاتی غربی بهره‌مند باشند! کارهایی که اینها میکردند، این فیلم‌برداری‌ها و عکس‌برداری‌ها و آن کارهای ظریف و دقیقی که در کار اینها بود، کار یک مشت آدم بی‌سواد آن‌جوری نبود؛ اینها کمک میشدند، کمک شده بودند. اینها بنا بود بیایند در منطقه حضور داشته باشند که در این صورت، دیگر امنیّتی برای کسی باقی نمیماند. این هم یک نکته‌ی دیگر.

نکته‌ی آخر آن چیزی است که گفتیم: حضور مدافعان حرم نشان داد که انقلاب اسلامی قدرت بازآفرینی و استمرار همان شور و حماسه‌ی اوّل انقلاب را دارد؛ یعنی این را ثابت کرد. معمولاً اوایل نهضت‌ها یک شور و انقلابی هست، بعد بر اثر عوامل گوناگون، آن حماسه، آن شور، آن انگیزه، اوّل ضعیف میشود، بعد بکلّی از بین میرود و همین موجب میشود که بکلّی بساط آن دستگاه نهضت برچیده بشود. این را ما در تاریخ نزدیک معاصر خودمان، مثل انقلاب فرانسه و انقلاب شوروی و امثال اینها مشاهده کرده‌ایم. یک حرکت عظیم مردمی اتّفاق می‌افتد در کشوری مثل فرانسه، همه‌جای فرانسه را فرامیگیرد، انقلابی سر کار می‌آید، بعد در مدّت تقریباً دوازده سیزده سال، یک فعل‌وانفعالاتی و افت‌وخیزهایی اتّفاق می‌افتد ــ که خب همه‌ی اینها نشان‌دهنده‌ی ضعف معنوی و اخلاقی آنها است ــ و نتیجه‌اش این میشود که بکلّی آن نهضت از بین میرود، امپراتوریِ مستبدّی مثل ناپلئون سر کار می‌آید؛‌ معمولاً این‌جوری است. در جمهوری اسلامی هم بعضی انتظار داشتند این‌جوری بشود، امّا حضور مدافعان حرم نشان داد که بعد از چهار دهه هنوز آن انگیزه وجود دارد.

روایت این جوانهایی که از خانه و زندگیِ خودشان خود را جدا کردند و رفتند که بنده بعضی از این کتابها را نگاه کرده‌ام واقعاً تکان‌دهنده است؛ واقعاً تکان‌دهنده است! یک جوانی با امکانات جوانی، با امکانات جوانی کردن، از آسایش، از محبّت، از برخورداری‌های مادّی، از رشد تحصیلی و مانند اینها خودش را جدا میکند میرود برای دفاع از یک فکر، از یک حرکت، از یک انقلاب، از یک نهضت! این چیز خیلی مهمّی است. اینها نه امام را دیدند، نه دوران جنگ و دفاع مقدّس را دیدند، امّا انسان میبیند همان‌جور، با همان انگیزه، گاهی بهتر، گاهی روشن‌بینانه‌تر میروند این‌جور میجنگند، جان خودشان را کف دست میگیرند، بعضی شهید میشوند، بعضی‌ها هم شهید نمیشوند. این نشان‌دهنده‌ی آن است که انقلاب این توان عجیب را دارد؛ این خیلی مهم است. البتّه در شکلهای مختلفِ دیگرش هم مثل این راه‌پیمایی‌های بیست‌ودوّم بهمن و این تشییع‌های عجیب و غریبی که شبیه آن در هیچ جای دنیا دیده نشده ــ همین تشییع اخیر و تشییع شهید سلیمانی و امثال اینها واقعاً هیچ جای دنیا شبیه اینها دیده نشده ــ اینها را دیده بودیم، امّا برتر از اینها همین حضور مدافعان حرم در میدانهای نبرد است.

حتّی بعضی از این کسانی که تحلیل‌های مادّی گریبانشان را گرفته و رها نمیکند، هر کاری هم بکنید، هر استدلالی هم که میکنید، حاضر نیستند آن استدلال را به ذهنشان وارد کنند تا ذهنشان را قانع کند؛ گفت:

هر درونی کو خیال‌اندیش شد
چون دلیل آری خیالش بیش شد

چشمشان به غرب و به انگیزه‌ها و به همان مبانی فکری غلط غربی است؛ انتظار داشتند که انقلاب که قیامی علیه این فکر مادّی است بتدریج ضعیف بشود. بعضی‌ها خودشان هم اوّل، انقلابی بودند، بعد تبدیل شدند به یک مخالف یا مقابل یا لااقل مغایر با تفکّر انقلابی؛ آنها می‌گفتند که آن کسانی هم که در دفاع مقدّس بودند اگر تا حالا میماندند، مثل ما بودند؛ قیاس به نفْس میکردند. این جوانها نشان دادند که نه، این غلط است، این‌جوری نیست. صفا و شجاعت و ایثار و اخلاص و اعتقاد عمیق به مبانی اسلامی و انقلابی در این جوانهایی که رفتند، واقعاً شگفت‌انگیز است، واقعاً یک پدیده‌ی بی‌نظیری است؛ انسان تعجّب میکند. جز لطف خدا، جز هدایت الهی و سرانگشت هدایت ائمّه‌ی معصومین (علیهم السّلام)، چیز دیگری نمیتواند باشد. حالا بزرگانشان مثل شهید سلیمانی و شهید همدانی و بزرگان دیگری که در این راه به شهادت رسیدند که به جای خود محفوظ.

بنابراین بنده نتیجه میگیرم که مدافعان حرم و خانواده‌هایشان مایه‌ی افتخار و سرافرازی ایران اسلامی‌اند؛ مایه‌ی نجات و کامیابی انقلاب اسلامی هستند و جمهوری اسلامی قطعاً رهین منّت این عزیزان، این شهیدان و این خانواده‌ها و این مدافعان است. خداوند ان‌شاء‌الله درجاتشان را عالی کند و روحشان را با پیغمبر محشور کند و آنها را از ما راضی کند، ما را هم به آنها ملحق کند.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاتة‌

انتهای پیام/ م



منبع خبر

حرکت مدافعان حرم ایران و منطقه را نجات داد بیشتر بخوانید »

پیام تسلیت فرمانده کل سپاه در پی شهادت «سعید آبیار»

جنایتکاران صهیونیست تاوان خواهند داد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهادت پاسدار رشید سپاه اسلام، «سعید آبیار» را تسلیت گفت.

متن این پیام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ (آل عمران ۱۶۹)

شهادت پرافتخار پاسدار رشید سپاه اسلام، مدافع سرافراز حرم شهید قدس «سعید آبیار» که در مأموریتی مستشاری در سوریه و در حمله جنایتکاران رژیم صهیونیستی به حومه حلب به فیض شهادت نائل آمد را به خانواده معظم و همرزمان دلاور ایشان و همچنین مردم غیور و شهیدپرور استان البرز و شهر ری تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم.

مجاهدت‌های صادقانه و شجاعانه آن پاسدار مؤمن و افسر پاکباخته در عرصه‌های دفاع از انقلاب و نظام اسلامی و صیانت از امنیت و آرامش این سرزمین و یاری‌بخشی به مقاومت ضد صهیونیستی فلسطین قهرمان در رویارویی با اشغالگران قدس شریف برای همیشه ماندگار و الهام‌بخش جوانان غیرتمند و انقلابی امروز و فردای میهن اسلامی خواهد بود.

جنایتکاران کودک‌کش صهیونیست بدانند که تاوان خون‌های پاک ریخته شده در این جنایت را خواهند پرداخت و در انتظار پاسخ باشند.

از درگاه خداوند متعال، برای آن شهید عزیز علو درجات و همنشینی با شهدای کربلا و برای خانواده مکرم و همرزمان ارجمند وی سلامتی، صبر، شکیبایی و ثبات قدم در تداوم راه شهید و شهادت و جهاد خالصانه در مسیر اعتلای قرآن و عترت و سربلندی ایران اسلامی را طلب می‌کنم.

سرلشکر پاسدار حسین سلامی
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنایتکاران صهیونیست تاوان خواهند داد بیشتر بخوانید »

فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!

فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!



به او گفتم راستی سید کتاب خوندی؟ کتاب عربی خوندی یا کتاب فارسی؟ منظورمان از کتاب، غذا بود. بعضی وقت‌ها برای ناهار غذای عربی می‌آوردند و بعضی وقت‌ها غذای ایرانی. سید گفت: «کتاب بخوره تو سرت بابا!»

  • جاباما -استیکی سایت

گروه جهاد و مقاومت مشرق- کتاب «مثل نسیم» را اعظم‌السادات حسینی درباره زندگی شهید مدافع حرم سیداحسان حاجی‌حتم‌لو نوشته و در انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.

بخشی از این کتاب را برای آشنایی شما با فرم و فضای این اثربرایتان انتخاب کرده‌ایم…

به او گفتم «سید، اسلحه من رو بردار. این اسلحه تاشوئه و کار باهاش راحت‌تره. اسلحه قنداق‌دار اونجا اذیتت می‌کنه. شبم می‌خوای اونجا بمونی خطرناکه چون این اسلحه بزرگ‌تره، ممکنه یه وقت حواست نباشه و به این ور اون ور بخوره و سروصدا کنه.» سید هم قبول کرد و با اسلحه من رفت.

فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!

سید و بچه‌ها خودشان را به خانه رساندند و آنجا مستقر شدند. من و یک تعداد دیگر از بچه‌ها هم توی خط روستای خندورات بودیم و خیلی با آن‌ها فاصله نداشتیم. البته با بیسیم دائم با آن‌ها در ارتباط بودیم. در روستا یک سری امکانات و تجهیزات از قبیل تقریر داشتیم که بعضی‌هایشان به تعمیر نیاز داشتند. آن روز چند تا تعمیرکار ایرانی از مناطق دیگر آمده بودند تا نفربرهای از کار افتاده را تعمیر کنند. من هم در همین حین مشغول کار خودم بودم. به کار خدمه‌ها سرکشی می‌کردم و بررسی می‌کردم که چه وسایلی برای عملیات نیاز است.

چند معرفی دیگر از کتاب‌های انتشارات روایت فتح را نیز بخوانید

چند دقیقه با کتاب‌ «شاهرگی برای حریم» / ۱۵۴

خرید داروی بی‌نسخه برای سوریه!

چند دقیقه با کتاب‌ «قرار بی‌قرار» / ۱۵۱

شب عقدکنان صدرزاده آب قطع شد!

چند دقیقه با کتاب‌ «عمار حلب» / ۱۴۸

باز هم ادای شهدا را درمی‌آوری؟! + عکس

چند دقیقه با کتاب «دلتنگ نباش»؛ / ۸۶

چرا روح‌الله را از تیم هجوم خط زدند؟!

چند دقیقه با کتاب «سرِّ سَر»؛ / ۵۷

عید نوروز بدون شیرینی‌های حاج عبدالله + عکس

چند دقیقه با کتاب «دیدار پس از غروب»؛ / ۵۳

می‌خواست برای همسرش «کنیز زشت» بگیرد!

چند دقیقه با کتاب «طائر قدسی»؛ / ۵۲

هجده روز پس از پیامک‌های عاشقانه «امین» چه شد؟

تا حدود ساعت دو سه بعد از ظهر هنوز مشغول کار بودیم. نماز ظهر و عصر را خوانده بودیم ولی چون آن روز کلا در منطقه درگیری زیاد بود هنوز تا آن ساعت ناهار برای ما نیاورده بودند. دائم صدای انفجار و تیر و ترکش می‌آمد. حتی برای ده دقیقه یک ربع حجم آتش دشمن خیلی زیاد شد. آن لحظه خیلی دقت نکردم که حجم آتش دشمن کجا را هدف قرار داده. چون در خانه‌های ویلایی و بزرگ روستا بودیم و صدای درگیری هم برایمان عادی شده بود. بدون توجه همین طور به کارمان ادامه دادیم. در همین حین صدای بی‌سیم درآمد. سید بود. در بی‌سیم مرا صدا کرد: «مجتبی! مجتبی!»

مجتبی اسم مستعار من بود. گفتم «بله سید.» گفت: «علمدار داریم. اسبت رو بردار بیار علمدارها رو ببر.» پشت بی‌سیم به مجروح می‌گفتیم علمدار و به وسایل نقلیه هم می‌گفتیم اسب. همین که سید گفت علمدار داریم، به یکی از نیروهای سوری به نام حازم جانات گفتم سریع ماشین را بردارد تا برای کمک به مجروحان برویم. نیروی سوری از سر دلسوزی گفت: شما ایرانی هستی نمی‌خواهیم آسیبی ببینی شما همراه من نیا… با اصرار گفتم: «من خودمم باید بیام برای کمک.» و خلاصه با اصرار راضی‌اش کردم.

فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!

سریع پریدیم داخل ماشین و رفتیم سمت خانه‌ای که سید و بچه‌ها در آن بودند. کمی از راه را بیشتر نرفته بودیم که دیدیم حجم آتش آن قدر زیاد است که هر لحظه امکان خوردن ترکش به ماشین وجود دارد و ممکن است عملا خودمان هم به آنجا نرسیم. برگشتیم و دوباره سریع پریدیم داخل یکی از نفربرها و رفتیم سمت آن خانه. در حین حرکت دوستان دائم می‌رفتند روی خط و با سید صحبت می‌کردند. خود من هم با سید صحبت کردم. گفتم: «سید داریم با وسیله خصوصی میایم دنبالت و پشت بی‌سیم باید با رمز حرف می‌زدیم و به تفربر گفتم وسیله خصوصی، حالا وسط آن معرکه با سید شوخی هم می‌کردم. نمی‌دانم چرا همیشه زبانم با سید، زبان شوخی بود.

به او گفتم راستی سید کتاب خوندی؟ کتاب عربی خوندی یا کتاب فارسی؟ منظورمان از کتاب، غذا بود. بعضی وقت‌ها برای ناهار غذای عربی می‌آوردند و بعضی وقت‌ها غذای ایرانی. سید گفت: «کتاب بخوره تو سرت بابا! تو این اوضاع کتاب کجا بوده؟ بیا علمدارا رو ببر…

بعد از آن صدای سید قطع شد و هر چه ارتباط می‌گرفتم جواب نمی‌داد. اطراف آن خانه دو طبقه خانه دیگری نبود. نزدیک‌ترین ساختمان به آنجا، یک مسجد بود. وقتی پشت ساختمان مسجد رسیدیم، دیدیم دو تا از نیروهای سوری که یک نفرشان هم مجروح بود، آنجا ایستاده‌اند. آنها از همان ساختمان، خودشان را به آنجا رسانده بودند. آنها را سوار کردیم تا در حمل مجروحان کمک‌مان کنند. همان جا از آن نیروی سوری به عربی پرسیدم: «ایرانی؟ سید طه؟ گفت: «استشهد.» دوباره تکرار کردم و تأکید کردم «ایرانی استشهد؟» او هم دوباره تکرار کرد: «نعم، استشهد.» دنیا روی سرم خراب شد.

حال خودم را نمی‌فهمیدم فقط تصویر سید جلوی چشمم بود با همان آرامش همیشگی، شوخی‌ها، حرف‌ها و خنده‌های دلنشین‌اش مثل فیلم از جلویم رد می‌شدند. بغض داشتم ولی چون باورش برایم سخت بود آن را فرومی‌خوردم انگار می‌خواستم یک جورهایی از زیر بار این غم شانه خالی کنم.

دوباره سوار نفربر شدیم و رفتیم سمت خانه. نفربر زیر آتش بود. حالا عنایت بود یا ما لایق نبودیم، اتفاقی برای ما نیفتاد و بالاخره خودمان را به خانه رساندیم. رفتیم داخل خانه اول. مجروحی را که سید از طبقه بالا آورده بود پایین، داخل نفربر گذاشتیم تا اتفاقی برایش نیفتد و تعداد شهدا بیشتر نشود. بعد رفتیم طبقه بالا. آن صحنه را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. بدنم سرد شد. دلم لرزید. تازه آنجا باورم شد که سید تمام شد. با اینکه می‌دانستم شهید شده، نبضش را گرفتم. نفسش را چک کردم. دیدم بدنش دارد سرد می‌شود. نفسی نداشت. نبضی نداشت. علائم حیاتی‌اش قطع شده بود. بردمش داخل نفربر. بقیه مجروحان را هم انتقال دادیم. دوباره زیر آتش شدید نفربر را رساندیم تا پشت مسجد.

از چند جا اطراف مسجد را می‌زدند. در همین فاصله دوستان ایرانی دیگر هم که دیده بودند سید از پشت بی‌سیم جواب نمی‌دهد آمدند. با همان نفربر شهدا و مجروحان را تا وسط روستا آوردیم که سوار آمبولانس‌ها کنیم. اوضاع حسابی به هم ریخته بود. با اینکه دوست داشتم همراه سید باشم، ناچار بودم بمانم و به تعمیر نفربرها برسم و بعد هم تعمیرکارها را به مناطق خودشان برسانم.

فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه!

بچه‌های دیگر با ماشین همراه آمبولانس رفتند. کنار همان مقرمان در شیخ‌نجار خانه‌ای بود که به عنوان بیمارستان استفاده می‌شد. امکانات اولیه اتاق عمل را هم داشت. چون آنجا نزدیکترین بیمارستان در منطقه بود مجروحان و شهدا را به آنجا انتقال دادند. دو ساعتی طول کشید تا من بتوانم کارها را جمع و جور کنم و خودم را برسانم بیمارستان کنار مقر. وقتی رسیدم، سید را آماده کرده بودند تا ببرند فرودگاه و بفرستند دمشق. در بیمارستان، چند دقیقه‌ای رفتم پیشش و با او تنها شدم.

همه حرف‌ها و درد دل‌هایم را برایش گفتم. تا آنجا هنوز همه ما دوستان ایرانی سید، خودمان را جلوی نیروهای سوری کنترل می‌کردیم. احتیاج بود که کنترل کنیم، اما وارد مقر خودمان که شدیم دیگر به قول معروف مثل انبار مهمات که یک دفعه منفجر می‌شود همه یک دفعه بغضشان ترکید.

یکی از بچه‌ها شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا. فضا، فضای غریبی بود. فضای گریه و دلتنگی. وسایل سید را که نگاه می‌کردیم، چشم‌مان که می‌خورد به جای خالی و محل استراحتش بی‌طاقت می‌شدیم. به هر جایی که نگاه می‌کردیم رنگ و بوی سید را داشت هرکسی یک خاطره‌ای داشت که از سید تعریف کند و این طوری خودش را دلداری دهد.

از رفتن سید ناراحت نبودیم؛ از شهید شدنش ناراحت نبودیم؛ ناراحتی ما این بود که خودمان جا مانده‌ایم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


فرق کتاب عربی و فارسی در نبرد سوریه! بیشتر بخوانید »

رشادت‌های مدافعان حرم ریشه داعش را خشکاند

فرمانده کل سپاه: رشادت‌های مدافعان حرم ریشه داعش را خشکاند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با خانواده معظم شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» دیدار و گفت وگو کرد.

سرلشکر سلامی در این دیدار ضمن پاسداشت یاد، نام و مجاهدت‌های صادقانه این شهید گرانقدر، اظهار داشت: رشادت‌ها و جانفشانی‌های شهید صدرزاده و شهدای مدافع حرم سبب شد ریشه تروریسم تکفیری داعش در همان محل تولد و ظهور آن‌ها خشکانده شود.

فرمانده کل سپاه با اشاره با آیه شریفه «وَلا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ»، بیان کرد: شهدا بیش از آنچه که در دوران حیات خود منشأ برکت بودند در دوران بعد از شهادت سبب خیر و برکت بوده و در تمامی مراحل انقلاب و پاسداری از آن حاضر و ناظر هستند.

وی ادامه داد: شهدای مدافع حرم با خون‌های پربرکت خود سبب شدند که روح حماسه و مقاومت و پویایی انقلاب اسلامی در جامعه بیش از پیش زنده و استوار شود.

سرلشکر سلامی در ادامه ضمن تجلیل از مجاهدت‌ها و رشادت‌های خانواده معظم شهدای مدافع حرم به‌خصوص همسران آن‌ها، گفت: همسران شهدای مدافع حرم در زمان حیات همسران خود زینب‌گونه همراه آن‌ها بوده و پس از شهادت نیز به همان شیوه، راه و روش شهید را دنبال کرده و مروج فرهنگ ایثار و شهادت و نشر معارف الهی در جامعه شدند.

فرمانده کل سپاه شهید صدرزاده را فردی شجاع و مجاهد فی سبیل الله در جبهه‌های گوناگون فرهنگی و نظامی برشمرد و  عنوان کرد: توجه امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به این شهید والامقام در بیانات و تقریظات ایشان مؤید عظمت و بزرگی مجاهدت این شهید است.

در ادامه این دیدار نیز، همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده طی سخنانی ضمن تجلیل از توجه مقام معظم رهبری به این شهید به بیان ویژگی‌ها و خاطراتی از شهید صدرزاده پرداخت.

در پایان، فرمانده کل سپاه با اهدای هدایایی از خانواده شهید صدرزاده تجلیل به عمل آورد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده کل سپاه: رشادت‌های مدافعان حرم ریشه داعش را خشکاند بیشتر بخوانید »