مدافع حرم

مدافع حرمی که حاج قاسم نامش را عوض کرد

مدافع حرمی که حاج قاسم نامش را عوض کرد


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، درست یک ماه بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی خبر رسید مدافع حرم اصغر پاشاپور در سوریه به شهادت رسیده است. «آقای اصغر» طاقت دوری فرمانده خود را نداشت. شهید پاشاپور به واسطه مستندی که از او و حاج قاسم پخش شد بین مردم نیز شناخته شد. مردی که دائم نگران سردار سلیمانی بود. آنچه می‌خوانید خاطره‌ای است از این شهید عزیز.

سال ۹۶ بود و حاج قاسم برنامه‌ریخته بود دست داعش را برای همیشه کوتاه کند. عملیاتی گسترده که نهایتا به نابودی داعش انجامید. حاج قاسم فرماند‌هان یگان‌ها را جمع کرد که توضیحات‌شان را ارائه کنند و نیازهایشان را بگویند. هر کسی توضیحاتش را می‌گفت و نیاز‌ها و مایحتاج یگانش را می‌خواست. غالبا هم همه گلایه می‌کردند و از نبود امکانات می‌گفتند. مدیر جلسه نوبت صحبت فرماندهان را اعلام می‌کرد و حاج قاسم سرش را انداخته بود پایین و ذکر می‌گفت. نوبت به حاج اصغر که رسید، توضیحاتش را گفت و گفت ما آماده‌ایم، والسلام. مدیر جلسه نوبت را به نفر بعدی داد. ناگهان حاج قاسم سرش را بالا آورد و گفت یک دقیقه صبر کنید! اصغر آقا شما هیچی نمی‌خواید؟ اصغر آقا گفت: نه آقا ما چیزی نمی‌خوایم! اصغرآقا خیلی حواسش بود طوری حرف نزند که نقص کار بقیه عیان شود و دیگر فرماندهان خراب شوند. هر چه حاج قاسم گفت، طفره رفت و جواب را از سر باز کرد تا این که حاج قاسم نهیب زد: یعنی چی اصغر آقا؟ به من توضیح بده! یعنی چی هیچی نمی‌خوای؟ مگه می‌شه؟

اصغر آقا شروع به توضیح کرد: بله حاج آقا. من به کمک بچه‌های سوری و آشنا‌هایی که داشتم آشپزخانه سیار ساختم و از قبل شروع عملیات مایحتاج رو تامین کردم. همینطور من بین سوری‌ها تحقیق کردم و به یک‌جور نان رسیدم که هم به صرفه‌تر است و هم تا یک هفته خراب نمی‌شود. یعنی اگر در محاصره هم گیر کنیم تا یک هفته غذا داریم. حاج آقا خیال‌تون از یگان‌های فلان و فلان هم راحت من تأمین‌شون می‌کنم… حاج قاسم چشمانش از شوق برق می‌زد. نفس راحتی کشید و شروع کرد از اصغر آقا تعریف کردن. از این که چه بار بزرگی را از شانه‌اش برداشته است. حاج قاسم سلیمانی در یکی از دیدار‌ها به حاج اصغر گفته بود تو «حاج اصغر» نیستی، «حاج اکبر» ی.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مدافع حرمی که حاج قاسم نامش را عوض کرد بیشتر بخوانید »

سردار تنگسیری: همه کشتی‌ها در تنگه هرمز باید خود را به فارسی معرفی کنند

فرمانده نیروی دریایی سپاه: همه کشتی‌ها در تنگه هرمز باید خود را به فارسی معرفی کنند/ اقتدار امروز کشور ثمره خون شهدا است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، به‌منظور گرامیداشت یاد و خاطره رزمنده دلیر سردار شهید «سید جاسم نوری» از شهدای مدافع حرم استان خوزستان هشتمین یادواره این شهید شامگاه (پنج‌شنبه) با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده‌های معظم شهدا، ایثارگران، رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، جانبازان، مدافعان حرم و جوانان و نوجوانان خوزستانی در اهواز برگزار شد.

در این یادواره که در یادمان سردار سرلشکر شهید علی هاشمی واقع در گلزار شهدای اهواز برگزار شد، سردار «علیرضا تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران به سخنرانی پرداخت و اظهار کرد: در این برنامه به صورت ویژه یاد می‌کنیم از شهید علی هاشمی شهید هور، شهید شجاع و شهید دلیر دوران هشت دفاع مقدس که از اولین روز دفاع مقدس در هور حضور داشت و تا آخرین لحظه هم در آنها بود و به شهادت رسید.

وی در ادامه بیان کرد: ما در نیروی دریایی سپاه پاسداران سربازی ملت عزیز، ولایی و صبور ایران را انجام می‌دهیم و به این سربازی نیز افتخار می‌کنیم.

فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در ادامه با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای شهرستان کارون و شهدای مدافع حرم این شهرستان گفت: شهید سید جاسم نوری از سن 13 سالگی در جبهه حضور داشت و از ناموس ملت دفاع کرد.

وی با بیان اینکه شهید سید جاسم نوری تمام عمر خود را در جبهه گذراند، تصریح کرد: پس از هجوم داعش به سوریه به این کشور هجرت کرد و بعد برای دفاع از حریم آل الله به عراق رفت که در این کشور به شهادت رسید.

سردار تنگسیری در ادامه سخنان خود به برخی از دستاوردهای نیروی دریایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در زمان طاغوت در آبراه تنگه هرمز اجازه نداشتیم کنترلی را انجام دهیم ولی هم‌اکنون هر کشتی، هر ناو و هر قایقی که بخواهد از این تنگه عبور کند باید به زبان فارسی به معرفی خود بپردازد.

فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران اضافه کرد: هر کشتی که بخواهد از تنگه هرمز عبور کند باید با زبان فارسی خود را معرفی کند، ملیت، محموله و مقصد را باید به ما اعلام کند که اگر این کار را انجام ندهد قطعا به سراغش می‌رویم.

وی با اشاره به تحرکات دشمن پس از دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس عنوان کرد: دلاورمردان نیروی دریایی این ملوانان را در جزیره فارسی نگه داشتند، به خاطر آزادی این ملوانان هواپیمای آمریکایی از روی ناو به پرواز درآمد که به آنها هشدار داده شد اگر این هواپیما در جریزه فارسی بنشیند او را می‌زنیم که با این هشدار مجبور شدند هواپیما را برگردانند.

سردار تنگسیری با بیان اینکه امروز خداوند به ما اقتدار داده که ثمره خون شهدا است، تاکید کرد: خداوند به هر که بخواهد عزت می‌دهد و ما چون با خدا هستیم عزتمندیم.

سردار شهید سید جاسم نوری معروف به شیرمرد دجیل به‌عنوان آخرین فرزند خانواده سید جابر در پانزدهمین روز از اسفندماه سال 1346 در شهر حمیدیه خوزستان دیده به جهان گشود.

از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهه حضور داشت و پس از حضور در عراق برای دفاع از حرمین شریفین اقدام به تشکیل لشکر حضرت عباس(ع) کرد و خدمات زیادی را انجام داد.

این دلیرمرد خوزستانی در روز پنج‌‌شنبه هفتم خردادماه سال 1394 در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینة الطب بغداد به شهادت رسید.

پس از شهادت، پیکر مطهر شهید نوری به کربلای معلا منتقل و با حضور اقشار مختلف مردم و رزمندگان عراقی و زائران ایرانی در بین‌الحرمین تشییع شد و بعد به ایران انتقال یافت.

پیکر شهید نوری پس از انتقال به ایران در روز یکشنبه دهم خرداد ماه سال 1394 به زادگاهش شهر حمیدیه منتقل شد و مردم این دیار با او وداع کردند.

پس از آن پیکر مطهر شهید سید جاسم نوری به اهواز انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده شهدا تشییع شد و بنا به وصیتش در پایین مزار شهید مدافع حرم حبیب جنت‌‌مکان در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.

از شهید سید جاسم نوری سه فرزند پسر به نام‌های سید محمد، سید روح‌الله و سید علی و یک دختر به یادگار مانده است.

انتهای پیام/ 411

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده نیروی دریایی سپاه: همه کشتی‌ها در تنگه هرمز باید خود را به فارسی معرفی کنند/ اقتدار امروز کشور ثمره خون شهدا است بیشتر بخوانید »

سردار تنگسیری: همه کشتی‌ها در تنگه هرمز باید خود را به فارسی معرفی کنند

سردار تنگسیری: همه کشتی‌ها در تنگه هرمز باید خود را به فارسی معرفی کنند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، به‌منظور گرامیداشت یاد و خاطره رزمنده دلیر سردار شهید «سید جاسم نوری» از شهدای مدافع حرم استان خوزستان هشتمین یادواره این شهید شامگاه (پنج‌شنبه) با حضور اقشار مختلف مردم، خانواده‌های معظم شهدا، ایثارگران، رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، جانبازان، مدافعان حرم و جوانان و نوجوانان خوزستانی در اهواز برگزار شد.

در این یادواره که در یادمان سردار سرلشکر شهید علی هاشمی واقع در گلزار شهدای اهواز برگزار شد، سردار «علیرضا تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران به سخنرانی پرداخت و اظهار کرد: در این برنامه به صورت ویژه یاد می‌کنیم از شهید علی هاشمی شهید هور، شهید شجاع و شهید دلیر دوران هشت دفاع مقدس که از اولین روز دفاع مقدس در هور حضور داشت و تا آخرین لحظه هم در آنها بود و به شهادت رسید.

وی در ادامه بیان کرد: ما در نیروی دریایی سپاه پاسداران سربازی ملت عزیز، ولایی و صبور ایران را انجام می‌دهیم و به این سربازی نیز افتخار می‌کنیم.

فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در ادامه با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای شهرستان کارون و شهدای مدافع حرم این شهرستان گفت: شهید سید جاسم نوری از سن 13 سالگی در جبهه حضور داشت و از ناموس ملت دفاع کرد.

وی با بیان اینکه شهید سید جاسم نوری تمام عمر خود را در جبهه گذراند، تصریح کرد: پس از هجوم داعش به سوریه به این کشور هجرت کرد و بعد برای دفاع از حریم آل الله به عراق رفت که در این کشور به شهادت رسید.

سردار تنگسیری در ادامه سخنان خود به برخی از دستاوردهای نیروی دریایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در زمان طاغوت در آبراه تنگه هرمز اجازه نداشتیم کنترلی را انجام دهیم ولی هم‌اکنون هر کشتی، هر ناو و هر قایقی که بخواهد از این تنگه عبور کند باید به زبان فارسی به معرفی خود بپردازد.

فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران اضافه کرد: هر کشتی که بخواهد از تنگه هرمز عبور کند باید با زبان فارسی خود را معرفی کند، ملیت، محموله و مقصد را باید به ما اعلام کند که اگر این کار را انجام ندهد قطعا به سراغش می‌رویم.

وی با اشاره به تحرکات دشمن پس از دستگیری ملوانان آمریکایی در خلیج فارس عنوان کرد: دلاورمردان نیروی دریایی این ملوانان را در جزیره فارسی نگه داشتند، به خاطر آزادی این ملوانان هواپیمای آمریکایی از روی ناو به پرواز درآمد که به آنها هشدار داده شد اگر این هواپیما در جریزه فارسی بنشیند او را می‌زنیم که با این هشدار مجبور شدند هواپیما را برگردانند.

سردار تنگسیری با بیان اینکه امروز خداوند به ما اقتدار داده که ثمره خون شهدا است، تاکید کرد: خداوند به هر که بخواهد عزت می‌دهد و ما چون با خدا هستیم عزتمندیم.

سردار شهید سید جاسم نوری معروف به شیرمرد دجیل به‌عنوان آخرین فرزند خانواده سید جابر در پانزدهمین روز از اسفندماه سال 1346 در شهر حمیدیه خوزستان دیده به جهان گشود.

از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در جبهه حضور داشت و پس از حضور در عراق برای دفاع از حرمین شریفین اقدام به تشکیل لشکر حضرت عباس(ع) کرد و خدمات زیادی را انجام داد.

این دلیرمرد خوزستانی در روز پنج‌‌شنبه هفتم خردادماه سال 1394 در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینة الطب بغداد به شهادت رسید.

پس از شهادت، پیکر مطهر شهید نوری به کربلای معلا منتقل و با حضور اقشار مختلف مردم و رزمندگان عراقی و زائران ایرانی در بین‌الحرمین تشییع شد و بعد به ایران انتقال یافت.

پیکر شهید نوری پس از انتقال به ایران در روز یکشنبه دهم خرداد ماه سال 1394 به زادگاهش شهر حمیدیه منتقل شد و مردم این دیار با او وداع کردند.

پس از آن پیکر مطهر شهید سید جاسم نوری به اهواز انتقال یافت و با حضور اقشار مختلف مردم و خانواده شهدا تشییع شد و بنا به وصیتش در پایین مزار شهید مدافع حرم حبیب جنت‌‌مکان در قطعه 2 گلزار شهدای اهواز آرام گرفت.

از شهید سید جاسم نوری سه فرزند پسر به نام‌های سید محمد، سید روح‌الله و سید علی و یک دختر به یادگار مانده است.

انتهای پیام/ 411

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سردار تنگسیری: همه کشتی‌ها در تنگه هرمز باید خود را به فارسی معرفی کنند بیشتر بخوانید »

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟



به محله جدید که آمدیم روی دیوار چند مغازه عکس«علی امرایی»؛شهید مدافع حرم را دیده بودم. نانوایی، فروشگاه مواد غذایی.مانده بودم با این سوال که راز محبوب بودن این شهید مدافع حرم چیست؟

به گزارش مجاهدت از مشرق، رزق و روزی، برای هر کسی معنایی دارد. همه‌اش که پول و درآمد نیست. مثلاً رزق یک راننده، علاوه بر دخل روزانه‌اش می‌تواند حضور در فضای باصفای امامزاده‌ای باشد که هیچ وقت گذرش به آن نیفتاده اما یک روز به بهانه رساندن مسافر، زیارتی قسمتش می‌شود و چه بسا که گشایشی هم برایش اتفاق بیفتد. از این رزق‌های معنوی برای خبرنگار جماعت کم نیست. مثل آشنایی من با «علی امرایی»؛ شهید مدافع حرم.

وقتی به محله جدید آمدیم خیلی اتفاقی روی دیوار چند مغازه عکسش را دیدم. در نانوایی سرکوچه مان، فروشگاه مواد غذایی. یک بار هم در کلیدسازی محله. قبلاً اسمش را شنیده بودم. می‌دانستم چند سالی از شهادتش می گذرد. دقت که کردم دیدم مغازه دارهایی که تصویر این شهید زینت بخش محل کسب شان شده، به قول معروف بچه حزب اللهی هم نیستند. آدم‌های معمولی بودند و حتی یکی‌شان به قول خودمان از این بچه قرتی‌ها بود که روی دستش پر از تتو بود.

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟مدافع حرم؛ علی امرایی یکم تیرماه سال ۱۳۹۴ در اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا کشور سوریه به شهادت رسید

*رفاقت اگر تصویر بود

فکری شده بودم که چطور می‌شود بین این همه شهید مدافع حرم این یکی آنقدر محبوب باشد تا اینکه یک روز از خلوت بودن مغازه و وقت آزاد مغازه دار؛ همان جوانی که روی دستش تتو داشت استفاده کردم و پرسیدم شهید امرایی را چقدر می‌شناسید؟ برای آنکه از جواب دادن قسر در نرود پشت بندش ادامه دادم:« حتماً انقدر خوب می‌شناسی‌اش که عکسش را چسباندید روی دیوار مغازه؟»

جواب این جوان شنیدنی بود؛ علی رفیق همه ما بود. یک رفیق واقعی. از هر خوبی که بگویید در علی همه‌اش بود. مرام، معرفت، بخشندگی، اهل دلی. جسارت.سالگرد شهادتش همین دو روز قبل بود. هفت سال گذشته اما هنوز هم ما داغدارشیم.»

*علی و مژدگانی کیف ۴۰ میلیاردی

این جواب‌ها اما برایم کافی نبود. گفتم از این همه خوبی و رفاقت برایمان خاطره بگویید. گفت من می گویم اما پیش بچه محل‌های دیگرش هم بروید.

سهم آقا نیما؛ مغازه دار سرکوچه ما می‌شود خاطره کیف ۴۰ میلیاردی و آن روزی که سر و صدای آی دزد آی دزد مرد میانسال همه کاسب‌ها را کشانده بود وسط خیابان؛ «یک روز دزد، کیف مردی را زد که بنده خدا ۴۰ میلیارد پول و چک پول وکلی مدارک در کیفش داشت. دزدها دو نفر بودند و روی موتور. کیف را که زدند آنکه پشت راننده بود قمه را در هوا می‌چرخاند که کسی نزدیکشان نشود. همان موقع علی و برادرش هم همان دور و بر بودند. علی دل و جگردار بود. با موتور افتاد دنبال دزد با اینکه ممکن بود جان خودش و برادرش به خطر بیفتد. اما بچه زبر و زرنگی بود. در کمال ناباوری نیم ساعت بعد با کیف پر از پول و نفس نفس زنان آمد. مثل فیلم‌ها بود اما واقعیت داشت. بنده خدا صاحب کیف، بهت زده فقط تماشا می‌کرد. کاسب‌ها دورشان جمع شده بودند. بنده خدا کیف را داد به علی و گفت از یک تا صد میلیون. شیرینی من به شما. علی آقا خیلی چشم ودل سیر بود. قبول نکرد. گفت بیاید بریم مسجد محله. هر چقدر دوست دارید بدید آنجا خرج مسجد وهیات مسجد کنیم. این خاطره دهان به دهان بین مردم و کاسب‌ها چرخید.»

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
منزل شهید مدافع حرم؛علی امرایی در محله دیلمان شهرری

*سفره دار

کنجکاوتر شدم شهید علی امرایی را بهتر و بیشتر بشناسم. ناسلامتی بچه محل بودیم. پیدا کردن نشانی خانه‌شان کار سختی نبود. تصمیم گرفتم این بار برخلاف رویه معمول گزارش‌ها قبل از خانواده سراغ اهالی برویم. خدا برایمان خواسته بود کاسب خیابان مصطفی خمینی محله دیلمان گفت همین الان خانه‌شان مراسم است. خیلی از همسایه‌ها آنجا هستند. بروید دست پر بر می‌گردید. راست می‌گفت. در خانه قدیمی و باصفایشان جای سوزن انداختن نبود. کمی بعدتر فهمیدیم علی امرایی معروف بود به سفره داری. عکس‌های علی جا به جا روی دیوار خانه به ما خوش آمد می‌گفت.

*جوان ۲۲ ساله‌ای که سرپرست ۸ بچه یتیم بود

در خانه‌شان هیات بود و به آخرهای هیات رسیده بودم. با چشم، جمعیت را برانداز کردم و در ذهنم چند نفری را گلچین کردم تا سراغشان بروم. اولین نفر یک خانم مسن بود که چشم‌هایش آنقدر گریه کرده بود باز نمی‌شد. فکر می‌کردم باید یکی از اقوام باشد اما پیرزن، همسایه خانواده امرایی بود! نامش «معصومه سلیمانی» بود. گفتم مادر، ۷ سال گذشته‌ها! با گوشه چهارقد اشک‌هایش را پاک کرد و با ما هم کلام شد؛ «من قد کشیدن علی را دیدم. بزرگ شدنش را. مثل پسر خودم دوستش داشتم. علی هم پاسدار بود هم مداح هم کمک حال همه اهل محل، هم کوچک‌ترین خیر. چند جوان سراغ دارید که از ۱۷ سالگی سرپرست بچه یتیم باشند و به کسی هم چیزی نگویند. علی در ۲۲ سالگی سرپرست ۸ بچه یتیم بود. علی دست گیر همه بود. ما همسایه‌های قدیمی هستیم. هر وقت هر کجا کم می‌آوردم و گیر می‌آوردم می‌گفت فقط یک زنگ به من بزن. واقعاً هم در اولین فرصت خودش را می‌رساند.» لابه لای حرف‌های معصومه خانم همسایه دیوار به دیوار خانواده امرایی این جمله که علی در ۲۲ سالگی سرپرست ۸ بچه یتیم بود ذهنم را به خودش مشغول کرد. آخه بچه ۲۲ ساله این همه پولش کجا بود؟ سؤال را گوشه‌ای از ذهنم سپردم تا جوابش را پیدا کنم.

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
خاطرات اهالی محله دیلمان از شهید علی امرایی شنیدنیست

* مشتری دائم بوتیک لباس فروشی!

«از بچگی با علی بچه محل بودیم. من مغازه لباس فروشی داشتم. علی هر دو هفته یک بار سر و کله‌اش پیدا می‌شد. یک بار می‌گفت دو تا پیراهن می خوام با دو تا شلوار. دو هفته بعد می‌آمد و کفش می‌خرید. اوایل فکر می‌کردم برای خودش خرید می‌کند، در حالی که همیشه او را با لباس ساده اما مرتب می‌دیدم. یک بار گفتم علی با این همه لباس چه کار می‌کنی رفیق؟ جواب سربالا داد. یک مدت که گذشت از زیرزبانش کشیدم که برای نیازمندان واقعی که می‌شناسد لباس نو می‌خرد. خیلی کیف کردم. چون همیشه دیده بودم مردم لباس‌های استفاده شده‌شان را هدیه می‌دهند. آنقدر این کارعلی برایم جالب بود که من هم در این کار خیرش سهیم شدم و لباس‌ها را کمتر از قیمت واقعی‌اش به او می فروختم.» این هم یک روایت دیگر از «مهدی مهربان»؛ رفیق شهید علی امرایی.

*قصه علی امرایی و مرد یک چشم

«علی به من پیرمرد درس زندگی می‌داد. ما همسایه‌ایم. همسایه قدیمی. می‌دانستم دستش در کار خیر است وگاهی کمکش می‌کردم. یک شب گفت حاج حسن ماشینت را میاری با هم یک جایی برویم؟ گفتم به دیده منت. یک سبد بزرگ پر از ارزاق داخل ماشین گذاشت و با هم به روستایی سمت قلعه نو ورامین رفتیم. جلوی در یک خانه قدیمی و زه وار در رفته پیاده شدیم. علی در زد و مرد میانسالی با چهره عجیب و غریب در را باز کرد. شبیه آدم ترسناک‌های کارتون‌ها بود. یک چشم بیشتر نداشت و آن هم سر جای خودش نبود. چشمش که به علی خورد انگار دنیا را به او داده بودند. با هم کمک کردیم. گفت این بنده خدا مادرزادی یک چشم ندارد و به دلیل این چهره نمی‌تواند در میان مردم برود و هیچ کجا هم به او کار نمی‌دهند. من از وقتی شناختمش هر چقدر در توانم بوده کمکش کردم.»

«حسن مؤذن»؛ پیرمرد همسایه این خاطره را که گفت مثل ابر بهار گریه کرد. این خاصیت این سن و سال است که انگار دیگر غرور و این حرف‌ها به کار آدم نمی‌آید. احساس که سرریز شود اشک هم می‌ریزد و این ماییم که در چهاردیواری خانه‌ای که هنوز هم عطر مردانگی شهید علی امرایی در آن پیچیده راز عکس روی دیوار او در مغازه‌های محله را می‌فهمیم.

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
فرنگ خانم؛ مادر شهید علی امرایی

*چه کردی که علی، شد علی!

همه اهل محل از علی امرایی خاطره دارند. از دست به خیری علی، وجدان کاری علی، از آشپزی‌اش، صدای دلنشینش، روضه‌های محرمی‌اش، از خواندنش در هیات جوان‌هایی که خیلی هاشان داستان دار بودند و شر و شور اما علی، محرم که می‌شد مداح هیات شان می‌شد. اما حالا ما، ما در محاصره زیبای این خاطره‌های ریز و درشت، با مادر علی؛ فرنگ خانم چشم تو چشم شده‌ایم و دل توی دلمان نیست که از او یک سؤال بپرسیم. چه کار کردی مادر؟ چطور علی را تربیت کردی؟ علی ۲۹ سال بیشتر نداشت که شهید شد. یک جوان ۲۹ ساله و این همه خوبی؟ بی مقدمه همین سؤال را پرسیدیم. به فرنگ خانم گفتیم که چطور سر از خانه‌شان در آوردیم. گفتیم که کنجکاوی اینکه چرا عکس علی همه جا هست ما را کشانده به خانه‌شان.

*ماجرای عدس پلوی نذری، خرابکاری علی و راز تربیتی مادر!

لبخند فرنگ خانم اما از آن لبخندهای دلنشین است که معنای غربت و دلتنگی می‌داد. یک حس دور و نزدیک. فرنگ خانم از یک خاطره خنده دار شروع کرد: «علی بچه بود شاید ۱۳ ساله. آقا جانش برای ماه رمضان یک کیسه برنج ده کیلویی خریده بود. روزهای اول ماه رمضان بود یک روز از نماز جمعه که برگشتیم دیدم نصف کیسه برنج را در قابلمه ریخته و خیسش کرده. گفتم علی این چه کاریه؟ معصومانه نگاهم کرد و گفت می خوام به همسایه‌ها افطاری بدم. خشکم زده بود. نمی‌دانستم دعواش کنم یا همراهی‌اش کنم که همراهش شدم و کمکش کردم و برای همسایه‌ها عدس پلو پختیم. اتفاقاً چه عدس پلویی هم شد. به بیشتر همسایه‌ها افطاری دادیم. خنده‌های از ته دل آن روز علی هنوز جلوی چشمم هست.»

به اینجا که رسید سرش را جلو آورد و گفت مادر شدی؟ جواب بله را که از من شنید بنددلم را پاره کرد با این جمله؛ «به خدا انگار الان نشسته روبه روم و داره مثل همان روز می خنده.» درس این خاطره فرنگ خانم برای منِ مادر چه بود؟ همراهی، همدلی. فکری شدم اگرمن جای فرنگ خانم بودم چه می‌کردم. شاید پسر ۱۳ ساله‌ام را کلی دعوا می‌کردم که چرا نصف کیسه برنج را خیس کرده و در آشپرخانه گندکاری کرده و… اما فرنگ خانم از این فرصت بهترین استفاده را کرده تا علی بشود علی…

البته فقط این نبود. کمی که پدر و مادر و خواهرش خاطرات را شخم زدند فهمیدیم علی از آن بچه‌های نان پاک خورده روزگار بوده. بابا، مسجد رفتنش ترک نمی‌شده و علی و آن یکی پسر هم همراه همیشگی‌اش. از قدیم ندیم‌ها در خانه هیات داشتند و این رسم هیات رفتن را هم ترک نمی‌کردند. نان حلال هم که دیگر اصل کار است. بابا به علی یاد داده بود کار عار نیست. علی و آن یکی پسر را از بچگی همراهش خودش می‌برد و با عمل نشانشان می‌داد که کار عار نیست. حتماً گاهی وقت‌ها یک جمله پدرانه هم ضمیمه‌اش می‌کرده که برای بچه‌ها درس زندگی بشود.

*تعقیب گداهای محله

یادم آمد همسایه‌شان گفته بود علی در ۲۲ سالگی‌اش سرپرست ۸ بچه یتیم بود و با خودم قرار گذاشته بودم که جواب این سؤال را از خانواده‌اش بگیرم. اینکه جوان ۲۲ ساله این همه پول را از کجا می‌آورده که وقت خداحافظی با هم صحبت شدن با دایی شهید علی امرایی جواب همه سوالاتمان را گرفتیم؛

«علی از کار کردن ابایی نداشت. بچه که بود ساندویچ درست می‌کرد و می‌برد مدرسه می فروخت. ندیدیم برای خودش ولخرجی کند. یا هر روز یک لباس بپوشد. فقط این نبود. تابستان‌ها با برادر دامادشان به مدارس می‌رفت برای نقاشی در و دیوار. بعد هم که بزرگ‌تر شد و به سپاه رفت و پاسدار شد اما باز هم دست از چندکاره بودن بر نداشت. چاپخانه راه انداخت برای چاپ بنر و کارش تخفیف دادن بود. خلاصه بعد از شهادتش از طریق کمیته امداد فهمیدیم که او دو خانواده و سه یتیم را تحت پوشش مالی خود داشته و تمام درآمدش را خرج آنها می‌کرد.

خاطرات ما و علی امرایی با ماجرای تعقیب کردن او و گداهای محله و شناسایی جا و مکانشان تمام شد؛ «علی رد گداهایی را که در خانه می‌آمدند می‌گرفت تا ببیند خانه‌شان کجاست و آنهایی که واقعاً گدا بودند را شناسایی می‌کرد و کمک حالشان می‌شد.»

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟
نام جهادی شهید علی امرایی«حسین ذاکر» بود

*وصال

مدافع حرم علی امرایی، با اسم جهادی حسین ذاکر در یکم تیرماه سال ۱۳۹۴ در اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا درکشور سوریه به شهادت رسید.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جوان مدافع حرم با کیف ۴۰ میلیارد تومانی چه کرد؟ بیشتر بخوانید »

شهید فریدونی از حماسه سازان عاشورایی گام دوم انقلاب بود

شهید «فریدونی» از حماسه‌سازان عاشورایی گام دوم انقلاب بود


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار دریادار پاسدار «علیرضا تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به‌مناسبت گرامیداشت پنجمین سالروز شهادت شهید مدافع حرم «محمد مهدی فریدونی» پیامی صادر کرد.

متن این پیام به شرح زیر است:

بسم رب الشهدا و الصدیقین

«وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (سوره آل عمران، آیه۱۶۹)
«البته نپندارید که شهیدان راه خدا مرده‌اند، بلکه زنده‌اند و در نزد خدا متنعّم خواهند بود.»

«زنده نگه‌داشتن یاد شهید و شهیدپرور، جهاد است.» (امام خامنه‌ای مدظله العالی)

در آستانه فرا رسیدن ایام سوگواری رحلت جانگداز حضرت امام خمینی (ره) و عرض تسلیت بابت این مصیبت عظمی، گرامی می‌داریم سالروز آسمانی شدن و شهادت مظلومانه پاسدار دریادل سپاه اسلام، مدافع حرم ناموس اهل بیت (ع)، آقا محمد مهدی فریدونی که در تاریخ سیزدهم خردادماه ۱۳۹۷ در دفتر مدافعان حرم آل الله به ثبت رسید.

اینجانب فرا رسیدن این روز غمناک را به والدین معزز شهید والامقام فریدونی، همرزمان دریادل جبهه مقاومت و آحاد پاسداران و بسیجیان ولایتمدار مکتب حاج قاسم عزیز به‌ویژه غیورمردان خطه قهرمان‌پرور شهرستان فسا تبریک و تسلیت عرض می‌کنم.

شهید فریدونی پاسداری از طیف گسترده حماسه‌سازان عاشورایی گام دوم انقلاب بود، جوانمردی مخلص، ولایت‌مدار، مردم‌دار، عاشق نورانیت اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) به‌ویژه حضرت ثامن‌الحجج، امام رضا (علیه السلام) که حقیقتاً می‌تواند الگویی شایسته برای جوانان پاک‌سرشت این سرزمین غیرت و شرف محسوب شود.

اینجانب از درگاه حضرت کبریایی، خداوند سبحان برای آن شهید مجاهد به عرش پیوسته جبهه مقاومت، رضوان و رحمت واسعه الهی و همجواری با سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و برای والدین مکرم و بیت شریفش شکیبایی، آرامش قلبی و ثبات قدم در مسیر امیدبخش مکتب ولایت و شهدای والامقام مسألت می‌نمایم و خاضعانه از شما خانواده محترم شهدا می‌خواهم ما را از دعای خیر خود فراموش نفرمایید.

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

برادر شما: دریادار پاسدار پاسدار علیرضا تنگسیری
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید «فریدونی» از حماسه‌سازان عاشورایی گام دوم انقلاب بود بیشتر بخوانید »