مدافع حرم

وداع با شهیدان، سه شنبه بوستان ولایت/ مراسم وداع با پیکر شهدای مدافع حرم در شهرهای مازندران + جزئیات

وداع با شهیدان، سه شنبه بوستان ولایت/ مراسم وداع با پیکر شهدای مدافع حرم در شهرهای مازندران + جزئیات


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، به نقل از روابط عمومی سپاه کربلا، سرهنگ سیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلای مازندران ضمن تسلیت و تعزیت ایام رحلت رسول گرامی اسلام و نیز سالروز شهادت امام حسین مجتبی (ع) و امام رضا (ع) و با اشاره به بازگشت پیکر مطهر پنج شهید مدافع حرم کربلای خان طومان، به جزئیات مراسم شب وداع و تشییع شهدا پرداخت.

وی گفت: با توجه به جلسه استانداری مازندران در رابطه با برپایی مراسم‌های شهدا قرار شد امیدواریم مراسمی در شان و جایگاه شهدا در شهرستان ساری، بابل، قائم شهر، آمل و فریدونکنار مراسم شب وداع و تشییع شهدا برگزار شود.

مسلمی از مراسم وادع با پیکر مطهر پنج شهید مدافع حرم کربلای خان طومان عصر روز سه‌شنبه ۲۲ مهر ماه در بوستان ولایت ساری خبر داد و گفت:‌ این برنامه با رعایت تمامی پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی با حضور خانواده معظم شهدا از ساعت ۱۹ برگزار می‌شود و به‌صورت زنده از شبکه مازندران پخش خواهد شد.

فرمانده سپاه کربلای مازندران به برگزاری مراسم وداع با شهدای مدافع حرم کربلای خان‌طومان در لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا هم اشاره و اعلام کرد: صبح روز چهارشنبه ۲۳ مهرماه مراسم وادع با این شهدای عزیز با حضور خانواده‌های معظم شهدا و خانواده‌های پاسداران برگزار می‌شود.

وی همچنین از مراسم تشییع شهدای مدافع حرم در پنج شهرستان هم خبر داد و اضافه کرد:‌ عصر چهارشنبه، پیکر پنج شهید مدافع حرم به شهرستان‌های خود منتقل می‌شود تا طبق برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته مراسم شب وداع و تشییع برگزار شود.

مسلمی اذعان داشت: به‌خاطر توصیه‌های اکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، مراسم تشییع شهدا روز پنج شنبه در پنج شهرستان به صورت مشایعت خودرویی انجام می‌شود و مردم عزیز و شهید پرور مازندران می‌توانند برای همراهی شهدا با خودروهای خود در این مراسم شرکت کنند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، به نقل از روابط عمومی سپاه کربلا، سرهنگ سیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلای مازندران ضمن تسلیت و تعزیت ایام رحلت رسول گرامی اسلام و نیز سالروز شهادت امام حسین مجتبی (ع) و امام رضا (ع) و با اشاره به بازگشت پیکر مطهر پنج شهید مدافع حرم کربلای خان طومان، به جزئیات مراسم شب وداع و تشییع شهدا پرداخت.

وی گفت: با توجه به جلسه استانداری مازندران در رابطه با برپایی مراسم‌های شهدا قرار شد امیدواریم مراسمی در شان و جایگاه شهدا در شهرستان ساری، بابل، قائم شهر، آمل و فریدونکنار مراسم شب وداع و تشییع شهدا برگزار شود.

مسلمی از مراسم وادع با پیکر مطهر پنج شهید مدافع حرم کربلای خان طومان عصر روز سه‌شنبه ۲۲ مهر ماه در بوستان ولایت ساری خبر داد و گفت:‌ این برنامه با رعایت تمامی پروتکل‌های بهداشتی و فاصله‌گذاری اجتماعی با حضور خانواده معظم شهدا از ساعت ۱۹ برگزار می‌شود و به‌صورت زنده از شبکه مازندران پخش خواهد شد.

فرمانده سپاه کربلای مازندران به برگزاری مراسم وداع با شهدای مدافع حرم کربلای خان‌طومان در لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا هم اشاره و اعلام کرد: صبح روز چهارشنبه ۲۳ مهرماه مراسم وادع با این شهدای عزیز با حضور خانواده‌های معظم شهدا و خانواده‌های پاسداران برگزار می‌شود.

وی همچنین از مراسم تشییع شهدای مدافع حرم در پنج شهرستان هم خبر داد و اضافه کرد:‌ عصر چهارشنبه، پیکر پنج شهید مدافع حرم به شهرستان‌های خود منتقل می‌شود تا طبق برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته مراسم شب وداع و تشییع برگزار شود.

مسلمی اذعان داشت: به‌خاطر توصیه‌های اکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، مراسم تشییع شهدا روز پنج شنبه در پنج شهرستان به صورت مشایعت خودرویی انجام می‌شود و مردم عزیز و شهید پرور مازندران می‌توانند برای همراهی شهدا با خودروهای خود در این مراسم شرکت کنند.



منبع خبر

وداع با شهیدان، سه شنبه بوستان ولایت/ مراسم وداع با پیکر شهدای مدافع حرم در شهرهای مازندران + جزئیات بیشتر بخوانید »

پاره شدن دل و روده در آتش‌بس! / مقاومت در خان‌طومان با کلاش و آرپی‌جی

پاره شدن دل و روده در آتش‌بس! / مقاومت در خان‌طومان با کلاش و آرپی‌جی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شانزدهم اردیبهشت ۹۵ مصادف بود با مبعث رسول مکرم اسلام بچه ها معمولا روزها از خطوط پدافندی، یک پله عقب تر می آمدند و در ساختمان های مخابرات با خانواده خود تماس می گرفتند و استراحت می کردند.

سیدرضا طاهر فرمانده خانه زرد بود. خانه زرد، پیشانی خط عمار محسوب می شد. او صبح به ساختمان مخابرات آمده بود. وقتی سر و وضع تمیز و براقش را دیدم با او شوخی کردم. گفت: غسل شهادت کرده ام. آن روز، شور و حالی میان بچه ها برپا بود و همه به یکدیگر عید مبعث را تبریک می گفتند.

امشب بعضی از رزمندگانی که در نبرد خان طومان حاضر بوده اند، در گردان مسلم بن عقیل دور هم جمع آمده اند و پس از صرف افطار و برگزاری نماز جماعت، آقای رمضانی مشغول روایت جریان آن روز است. رمضانی پس از اندک سکوتی ادامه داد:

– از چند روز پیش، دیده بانان ما؛ بهمن قنبری و محمود رادمهر، تجهیز و تحرکات دشمن را مدام گزارش می کردند و تقاضای حمله هوایی از جانب روسیه داشتند، اما می گفتند: روسیه با توجه به آتش بسی که امضا شده، نظرش این است که با وجود نیروهای سازمان ملل، اتفاقی نمی افتد و باید منتظر ماند. با توجه به تحرکاتی که شاهد بودیم، می باید قدرت مقابله خود، با حملات احتمالی دشمن را حفظ می کردیم.

ساعت ده صبح بود. آقای معصومیان، مشغول ثبت خاطراتی از شهید شالیکار، خاطره‌ای از سیدرضا طاهر، شنید و نوشت. جریانی هم رادمهر با شالیکار داشت که معصومیان با واسطه شنیده بود و می خواست از خود محمود بشنود، این بود که قرار شد، محمود برای نماز ظهر به ساختمان مخابرات بیاید و بین دو نماز، جریان را تعریف کند. وقت نماز شد. سیدجواد اسدی شد امام جماعت و بچه‌ها اقتدا کردند. بین دو نماز، دشمن حمله کرد. آماده‌باش زدند.

خط دفاعی ما در مقابله با دشمن، شامل چهار خط می‌شد. خط اول ما، عمار از معراته که در دست نیروهای حزب الله بود شروع می‌شد. خط عمار، شامل خانه زرد، مرغداری و انبار کاه، از همه جا بیشتر در معرض خطر بود. پس از خط عمار، خط حمزه، شامل تل یک و دو می‌شد. بریری فرماندهی تل یک را بر عهده داشت.

در ادامه، خط یاسر و در پایان، خط مالک بود که به تل قاسم منتهی می گردید و حدود یکی دو کیلومتر با حمره فاصله داشت. عقب تر از خط پدافندی عمار و حمزه، شامل دیده‌بانی، مخابرات، آماد، نیروی انسانی، مهندسی و فرماندهی می شد و هسته ی مرکزی این خطوط محسوب می شد. دشمن با شکستن خطوط عمار و حمزه بر آنها مسلط می شد. این محدوده تقریبا در یک جا متمرکز بودند و به خاطر این که عقب تر از خط مقدم قرار داشتند، بچه ها برای استراحت و تماس به همین جا می آمدند.

با اعلام آماده‌باش، هر کسی باید به سرعت به موضع خودش می رفت، من، عابدینی، طاهر، اندی، رنجبر و رجبی هم به سمت مقر فرماندهی که صد متر جلوتر از مخابرات و حدود هفتاد متر عقب تر از خط مقدم بود رفتیم.

آقای اندی بچه های فاطمیون را با بیسیم هدایت می کرد. دشمن با حجمی بالغ بر دو هزار نیرو و تجهیزاتی شامل دهها تانک و نفربر، پیشروی خود را از تمام خطوط، به موازات هم شروع کرد. در این میان، درگیری در خانه زرد، با فرماندهی سیدرضا طاهر شدت گرفت. اندی به طاهر دستور داد به خانه زرد برود و موضع خود را حفظ کند. سیدرضا از ما، در موقعیت ۱۵۰۰ جدا شد و به همراهی عابدینی به سمت خانه زرد حرکت کردند. از موقعیت ۱۵۰۰ تا خانه زرد، یک سه راه است که به گردان ناصرین، از رزمندگان گردان ضربت منتهی می شود.

در همین هنگام اندی از برادران؛ فرماندهی ناصرین خواست به کمک سیدرضا بشتابند. با رسیدن ماجرا به اینجای کار، آقای محمدپور که آن روز، فرماندهی گروه ضربت را بر عهده داشته با سکوت رمضانی افسار سخن را به دست گرفت و گفت:

– با دستور آقای اندی، با همراهی مواساتی، حسین مشتاقی، عالیشاه و روحانی به سمت خانه زرد راه افتادیم. با رسیدن به سه راه، طاهر را دیدم که تسبیحی دست گرفته و ذکر گویان با عجله به سمت خانه زرد می رود.. با دیدن ما بدون این که بایستد سلامی کرد و رفت. آن چنان عجله داشت که حتی نایستاد با هم هماهنگی کنیم. وقتی سرعت و عجله سیدرضا را دیدم، ما هم با همان سرعت، به دنبالش راه افتادیم. خانه زرد، موضع طاهر، خانه باغی بود که با ورود به آن، وارد یک راهرو که دو طرف آن اتاق قرار داشت می شدیم، سپس حیاط بود و باز آن طرف حیاط در قسمت روبرو اتاق قرار داشت.

به ما اطلاع داده بودند که هنوز دشمن مستقر نشده. یا اطلاعات اشتباه بود و یا تا رسیدن ما دشمن مسلط شده بود، نمی دانم. به محض این که سیدرضا از راهرو وارد حیاط شد تا به اتاق های آن طرف حیاط برسد و در مقابل دشمن موضع بگیرد، دشمن که در اتاق های روبرو مستقر بود او را زد.

پشت سر سیدرضا، مشتاقی هم وارد حیاط شد. او هم تیر خورد. رمضانی که داستان را خودش شروع کرده بود، حرف محمدپور را قطع کرد و گفت:

– من همان زمان در موقعیت ۱۵۰۰ با بیسیم، مکالمات را گوش می کردم. ظاهرا مواساتی و عالیشاه به راهرو رسیده بودند و قصد ورود به حیاط را داشتند که مشتاقی تیر خورد و رو به آنان فریاد میزد: نیایید، نیایید، این جا پر از نیروهای دشمن است.

و به صالحی، فرماندهی عملیات، پشت بی‌سیم می گفت: من کارم تمام است، ساختمان را بزنید. ولی صالحی با این احتمال که بتواند آنان را برگرداند این کار را نکرد. حسین مشتاقی پشت بیسیم از بچه ها حلالیت طلبید و دیگر صدایش را نشنیدیم آقای مواساتی با موهای پرپشت و مشکی، دستش دور گردن آویزان است و فقط به حرفهای دوستان گوش می کند.

رو به مواساتی گفتم:

– شما نمی خواهی دست از روزه سکوت بردارید؟ سال گذشته هم هر چه کردم از شما حرف بکشم چیزی عایدم نشد. اکنون که دیگر، این دست آویزانت فریادش در آمده، حقش را به جا بیاور و چیزی بگو. مواساتی خندید. وقتی دید همگی سکوت کرده ایم و منتظر حرفهای اوییم، از سر ناچاری لب به سخن گشود و گفت:

– سیدرضا خودش فرمانده بود و برای رفتن به خانه زرد و دفاع از آن، نیاز به دستور نداشت، وقتی به ما دستور دادند برای کمک به سیدرضا برویم، آقای محمدپور فرمانده‌مان بود. حسین مشتاقی دستور گرفت و با سه چهار تا از بچه های فاطمیون که همراهمان بودند وارد خانه زرد شد. بعد از حسین من هم دستور گرفتم، با تیربارچی، آرپی جی زن و سه چهار نفر دیگر، وارد راهروی خانه زرد شدیم. به محض رسیدن به خانه زرد، یکی از رزمندگان افغانی آمد بیرون و گفت: سیدرضا شهید شد، مشتاقی هم تیر خورد. دشمن داخل خانه است.

همین که با عالیشاه وارد راهرو شدیم که برویم داخل، نارنجک بارانمان کردند. دشمن از اتاق های روبرو جلوتر آمده و وارد حیاط شده بود. دوباره از خانه بیرون آمدیم و پشت خانه موضع گرفتیم. نزدیک به یک ساعت مشغولشان کردیم. بچه ها را تقسیم کرده بودیم که دشمن دورمان نزند و خانه را از دست ندهیم. ما با نیروهای فاطمیون حدود بیست نفر بودیم. باید در مصرف مهمات برنامه ریزی می کردیم که کم نیاوریم و گرفتار نشویم.

مهمات اصلی مان کلاش بود، با دو آرپی جی و ده دوازده نارنجک همراه هر نفر.

عالیشاه و روحانی فقط درب خانه را داشتند که دشمن از در بیرون نیاید. دشمن تمام حجم آتشش از در خانه بود. نزدیکی غروب تیری به دستم خورد. کم کم داشت مهماتمان تمام می شد و ناچار به عقب نشینی بودیم. در همان حال، در انفجاری، شکم یکی از نیروهای فاطمیون پاره شد و دل و روده اش بیرون ریخت. با چفیه دور شکمش را بست و کشان کشان به سمت عقب حرکت کرد. این اتفاقاتی که دارم تعریف می کنم، مربوط به دوران آتش بس است. ما مثلا در آتش بس بودیم.

ادامه داد…

آنچه خواندید، روایت سید عبدالرضا هاشمی ارسنجانی از وضعیت نبرد در خان طومان است. این روایت را در کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان، انتشارات شهید کاظمی منتشر کرده است.



منبع خبر

پاره شدن دل و روده در آتش‌بس! / مقاومت در خان‌طومان با کلاش و آرپی‌جی بیشتر بخوانید »

کشف پیکر ۷ تن از شهدای خان‌طومان در سوریه/ شهید بلباسی و یاران در حرم رضوی طواف می‌کنند

کشف پیکر ۷ تن از شهدای خان‌طومان در سوریه/ شهید بلباسی و یاران در حرم رضوی طواف می‌کنند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه دفاعی خبرگزاری فارس، سردار سرتیپ دوم پاسدار ابوالقاسم شریفی مسئول ایثارگران کل سپاه  از شناسایی و تایید هویت پیکر هفت تن از شهدای  مدافع حرم منطقه خان طومان سوریه در عملیات تفحص خبر داد و گفت: پیرو تدبیر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی مبنی بر تفحص در محور خان طومان سوریه پس از آزادسازی این مناطق، گروه تفحص ایثارگران سپاه در منطقه مستقر شد و پس از ماه ها تلاش خستگی ناپذیر، پیکرهای مطهر تعدادی از شهدای جبهه مقاومت کشف شد.

وی افزود: پس از تطبیق نمونه DNA در مرکز ژنتیک سپاه ، هویت پیکر هفت تن از شهدای مدافع حرم  استان های مازندران، البرز، قزوین و خوزستان شناسایی و تایید شد و  پیکرهای مطهر شهدا به میهن اسلامی بازگشت.

سردار شریفی در ادامه تصریح کرد: پیکر مطهر این شهدای والامقام صبح فردا (دوشنبه) برای طواف و زیارت حرم مطهر امام رضا (ع) عازم مشهد مقدس خواهد شد و پس از طواف بر ضریح مقدس امام هشتم توسط خادمان آن آستان مقدس ،حجت الاسلام و المسلمین مروی تولیت آستان قدس رضوی بر پیکرهای مطهر شهدا نماز خواهند خواند.

مسئول ایثارگران کل سپاه با تاکید بر اینکه با توجه به شیوع گسترده ویروس کرونا، این مراسم در مشهد مقدس بدون حضور مردم قدرشناس و شهید پرور برگزار شده و به صورت زنده از شبکه های سیما پخش خواهد شد، گفت: پیکرهای مطهر شهدا پس از این مراسم عازم زادگاهشان خواهد شد تا با رعایت دستورالعمل های بهداشتی ستاد مقابله با کرونا تشییع و به خاک سپرده شوند.


پاسدار سرافراز اسلام و مدافع حرم اهل‌بیت، شهید محمد بلباسی

سردار شریفی در پایان اسامی شهدای تفحص شده منطقه خان طومان را به این شرح اعلام کرد : شهیدان والامقام رضا حاجی‌زاده، علی عابدینی،  محمد بلباسی و حسن رجایی‌فر از استان مازندران ، شهید زکریا شیری از استان قزوین، شهید مجید سلمانیان از استان البرز و شهید مهدی نظری از استان خوزستان.

انتهای پیام/





منبع خبر

کشف پیکر ۷ تن از شهدای خان‌طومان در سوریه/ شهید بلباسی و یاران در حرم رضوی طواف می‌کنند بیشتر بخوانید »

امیدواریم برگشت پیکر شهدای مدافع حرم چشم مسئولان را باز کند

امیدواریم برگشت پیکر شهدای مدافع حرم چشم مسئولان را باز کند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سرهنگ پاسدار سیاوش مسلمی فرمانده سپاه کربلا به همراه سردار رستمیان فرمانده سابق لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا، سردار برسلانی فرمانده لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا و همچنین سرهنگ شریفی فرمانده سپاه شهرستان ساری شامگاه یکشنبه ۲۰ مهرماه با حضور در منزل مادر شهید مدافع حرم محمود رادمهر، خبر بازگشت پیکر مطهر این شهید عزیز را اعلام کرد.

عقیله ملازاده مادر شهید مدافع حرم محمود رادمهر پس از شنیدن خبر بازگشت پیکر مطهر فرزند شهیدش سجده شکر بجا آورد و پس از آن با بیان این مطلب که من با خدا معامله کردم ،گفت:‌ من راضی به آمدن پیکر فرزندم نبودم چون با خدا معامله کردم . 

مادر شهید مدافع حرم رادمهر در این باره اضافه کرد:‌ذره ای راضی به آمدن شهید نبودم چرا که وقتی انسان اولاد خود را به خدا می سپارد و مخصوصا اینکه به غلامی حضرت زینب ( سلام الله علیها) به میدان نبرد می فرستد دور از شرط عهد و پیمان  با خدا و حضرت زینب ( سلام الله علیها)است .

ملازاده با بیان اینکه شهدا اهل نقض پیمان نیستند،خاطرنشان کرد:‌خدا مصلحت دید که شهدا در این زمان برگردند. 

 مادر شهید مدافع حرم رادمهر تصریح کرد: امیدواریم برگشت پیکر شهدای مدافع حرم چشم مسئولان را باز کند و در جامعه باعث تحول شود. و ان شاء الله قدم شهدا برای استان ما خیر است.



منبع خبر

امیدواریم برگشت پیکر شهدای مدافع حرم چشم مسئولان را باز کند بیشتر بخوانید »

دعای «رقیه ننه» مستجاب شد / خدا کند الیاس هم برگردد

دعای «رقیه ننه» مستجاب شد / خدا کند الیاس هم برگردد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محسن نجفی از نویسندگان دفاع مقدس که در حال نگارش کتابی درباره شهید مدافع حرم، شهید الیاس چگینی و از اهالی قزوین است در مطلبی نوشت:

هوالشهید

نمی دانم چه بنویسم. خوشحالم ولی دلم پر از غصه است. خوشحالم برای بازگشت پیکر شهید ذکریا شیری و غصه دارم برای نیامدن پیکر شهید الیاس چگینی. شهیدان حمید سیاهکالی مرادی، ذکریا شیری و الیاس چگینی هر سه باهم در ۴ آذر سال ۹۴ و در العیس سوریه پر پرواز گشودند. پیکر حمید همان موقع بازگشت. ولی پیکرهای ذکریا و الیاس در سوریه ماند. امروز که خبر بازگشت پیکرشهید ذکریا منتشر شد، دعای رقیه ننه مستجاب شد.تا چند روز دیگر چشمان رقیه ننه به پیکر شیر بچه ای که در دامنش پروریده روشن می شود. فاطمه دختر شهید ذکریا هم دلش خوش می شود به اینکه بابا می آید و از این به بعد پنجشنبه ها با رقیه ننه بر سر مزار بابا خواهدرفت. برای بابای عزیزش از دلتنگی ها و تنهایی سالهای بی خبری از اوخواهد گفت.

شهید الیاس چگینی

رقیه ننه عزیز! فاطمه خانوم ! چشمتان روشن، چشم دلتان روشن. الحمدالله که از چشم انتظاری در آمدید. خدا دعای شما را خیلی زود مستجاب کرد و به آرزوی تان رساند.

اما پیکر الیاس برنگشت…

خدا خدا می کنم که خبر را فاطمه ننه نشنیده باشد.اواین روزها حال خوشی ندارد. ویروس منحوس کرونا به جانش نشسته و او را بیمار کرده است. از روزی که الیاس رفت و دیگر برنگشت، هر روز وقت غروب آفتاب چشمانش را به در می دوزد. منتظر و بی قراراست، تا شاید الیاس مانند گذشته ها برای دیدنش بیاید. دوست دارد بیاید و از او عیادت کند.حالش را بپرسد و سر به سرش بگذارد.

خدا خدا می کنم این خبر را فاطمه دختر شهید الیاس نشنیده باشد. او که هرگاه دلتنگ دیدار بابا می شود،  دستهایش را زیر چانه اش می گذارد و به عکس هایش زُل می زند. با نگاهش می گوید: باباجان! پس کی می آیی؟

خداخدا می کنم که همسر شهید الیاس خبر را نشنیده باشد.

خدا خدا می کنم که خواهران و برادرانش خبر را نشنیده باشند.

از کجا معلوم؟ هان! ازکجا معلوم که شاید همین روزها خبر آمدن الیاس هم بیاید.الیاس که بیاید، حال فاطمه ننه هم خوب می شود. به عشق الیاس عزیزش کوچه را آب و جارو می کند. جلوی در ریسه می بندد.

 با فاطمه و محمد، با عروسش، با بچه هایش، سر کوچه می ایستد. می ایستد و با چشمهای منتظرش، آمدن پاره تنش را به نظاره مینشیند. آنقدر می ایستد تا الیاس بیاید جلوی پای او زانو بزند. خم شود و پاهایش را ببوسد. بعد بنشیند و الیاس را یک دل سیر بغل کند. سر دُردانه اش را به سینه اش بچسباند. آرام بگیرد و بپرسد:

الیاس جان! نی یَه گَلمیردِن ؟ گُزلَرِم قاپیا گالدی اُغلان ! ( الیاس جان! چرا نمی اومدی؟ چشمام به در موند پسر! )

و خدا کند که الیاس به زودی زود برگردد…



منبع خبر

دعای «رقیه ننه» مستجاب شد / خدا کند الیاس هم برگردد بیشتر بخوانید »