عکس/ پویش مشق احسان در آستانه آغاز سال تحصیلی
منبع
عکس/ پویش مشق احسان در آستانه آغاز سال تحصیلی بیشتر بخوانید »
عکس/ پویش مشق احسان در آستانه آغاز سال تحصیلی بیشتر بخوانید »
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، گاهی اوقات یک اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد که افراد از شنیدن آن متعجب میشوند؛ یکی از این اتفاقات هم، فروختن یک مدرسه بدون اطلاع آموزش و پرورش است!
نکته عجیبتر هم این است که خریدار، حکم تخلیه را گرفته و قصد دارد که این مدرسه را تبدیل به رستوران کند!
مدرسه مورد نظر، مدرسه شاهد ۱۳ است که در ناحیه ۴ آموزش و پرورش شهر شیراز از توابع استان فارس قرار دارد.
فرهاد اسماعیلی مدیرکل آموزش و پرورش استان فارس به یکی از خبرگزاریها گفته است: «مدرسه شاهد ۱۳ شیراز بدون اطلاع اداره کل آموزش و پرورش و بنیاد شهید استان فارس به بخش خصوصی واگذار شد و خریدار این مدرسه با گرفتن حکم ، اقدام به تخلیه مدرسه کرده است و ما هم اکنون با مشکلات بسیاری برای انتقال و جابه جایی دانش آموزان رو به رو شدهایم».
آموزش و پرورش اعلام کرده است زمین این مدرسه متعلق به مجموعهای وابسته به بنیاد شهید و امور ایثارگران است که این مدرسه را در اسفند سال ۱۳۹۶ به عنوان مالک این زمین، به بخش خصوصی واگذار کرده است؛ مسؤولان آموزش و پرورش هم در فروردین سال ۹۷ متوجه شدند که این مدرسه بدون انجام تشریفات اداری به فروش رسیده است.
آموزش و پرورش مدعی شد که مالک تمام زمین این مدرسه به مجموعهای که آن را فروخته، تعلق ندارد و ضمن اینکه فروش این مدرسه بدون تشریفات اداری انجام شده است اما پیگیریهای آموزش و پرورش به جایی نرسیده است.
قرار است بچههای مدرسه جابجا شوند و به مدرسه دیگری بروند که برای خانوادهها هم دردسر شده است.
گاهی اوقات یک اتفاقات عجیب و غریبی رخ میدهد که افراد از شنیدن آن متعجب میشوند؛ یکی از این اتفاقات هم، فروختن یک مدرسه بدون اطلاع آموزش و پرورش است!
مدرسهای که بدون اطلاع آموزش و پرورش فروخته شد! بیشتر بخوانید »
خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: سال تحصیلی 1400ـ1399 از نیمه شهریور سال 99 به صورت حضوری آغاز شد اما عمر برگزاری کلاسهای حضوری بیش از دو هفته نبود که البته آن هم، همه دانشآموزان شرکت نکردند.
در هر حال، اکنون که به انتهای سال تحصیلی نزدیک شدیم و نوبت به امتحانات پایان سال دانشآموزان رسیده است، وزارت آموزش و پرورش بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش در نظر دارد تا امتحانات پایههای نهم و دوازدهم را حضوری برگزار کند. در این خصوص ستاد کرونا هم که باید مجوز برگزاری امتحانات را بدهد، موافقت خود را اعلام کرد.
علیرضا رئیسی سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در این خصوص در گفتوگو با خبرنگار فارس یک نکته مهم داشت که البته پیشتر توسط دیگر مقامات وزارت بهداشت هم تکرار شده بود. آن هم اینکه «امتحانات نهایی باید در کلاس با تعداد بسیار کم دانش آموزان برگزار شود، تهویه کلاس مناسب باشد و یا در فضای باز باشد. به طوری که در هر مدرسه تعداد کمی برای امتحانات حضوری و نهایتا ۳۰ نفر خواهد بود. با توجه به فضای باز و تعداد کلاسهایی که وجود دارد، میتوان برای این دو پایه به صورت حضوری امتحانات را برگزار کرد».
جدا از این ابهام که چرا بعد از تعویق آزمونهای ملی تکجلسهای(مانند آزمون کارشناسی ارشد وزارت علوم و وزارت بهداشت، آزمون نظام مهندسی و…) با تعداد شرکت کنندگان بسیار کمتر از امتحانات نهایی، در ستاد مقابله با کرونا مقرر شد بیش از یک میلیون دانش آموز نهمی و دوازدهمی در بازه زمانی همان آزمون های لغو شده، 10 بار در جلسه امتحان حاضر شوند، بررسی مصاحبه مسؤولان آموزش و پرورش بسیاری از استانها با خبرگزاری های رسمی کشور و ارائه آمار آنها از تعداد دانشآموزان دوازدهمی و همچنین تعداد حوزههای پیشبینی شده در آن استان، حاکی از آن است که در بسیاری از استانها شرط ستاد مقابله با کرونا یعنی «حضور حداکثر 30 دانشآموز در هر مدرسه» کاملا منتفی بوده و با تجمع دانش آموزان با جمعیتی چند برابر بیشتر از عدد مجاز اعلام شده از سوی سخنگوی ستاد مقابله با کرونا مواجه خواهیم بود.
به عنوان مثال بر اساس مصاحبه رئیس اداره آموزش متوسطه آموزش و پرورش اصفهان «35هزار دانش آموز دوازدهمی در استان اصفهان مشغول به تحصیل هستند.» یعنی برای آنکه به ازای هر حوزه امتحانی 30 دانشآموز باشد باید بیش از 1160 حوزه در نظر گرفته شده باشد در حالی که طبق مصاحبه معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، فقط «540 حوزه برای برگزاری امتحانات نهایی دوازدهم در نظر گرفته شده» که یعنی تجمع بیش از 2 برابر حد مجاز در هر حوزه امتحانی.
وضعیت استان البرز از اصفهان هم بدتر است. طبق گفته مدیرکل آموزش و پرورش استان البرز حدود 32 هزار دانش آموز دوازدهمی باید در 180 حوزه امتحانی حاضر شوند و این یعنی در هر حوزه شاهد حضور 175 دانش آموز خواهیم بود! (حدودا 6 برابر بیشتر از 30 نفر مد نظر ستاد است.)
همچنین به گفته مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی «70 هزار دانشآموز نهمی و دوازدهمی باید در 337 حوزه برگزاری امتحان شرکت کنند.» یعنی به ازای هر حوزه 207 نفر(بیش از 6 برابر بیش تر از 30 نفر اعلامی توسط سخنگوی ستاد مقابله با کروناست.)
استان سمنان هم با وضعیتی مشابه در حالی که بنا به گفته معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان حدود چهار هزار و پانصد دانشآموز دوازدهمی مشغول به تحصیل دارد، فقط 60 حوزه برای برگزاری امتحانات نهایی در نظر گرفته یعنی در هر حوزه 75 دانش آموز و به عبارتی 2.5 برابر حد مجاز است.
گلستان با وجود اشتغال به تحصیل بیش از 13 هزار دانش آموز دوازدهمی، فقط 148 حوزه برای برگزاری امتحانات نهایی در نظر گرفت؛ این موضوع به معنی این است که به ازای هر حوزه 90 نفر و 3 برابر بیشتر از آمار اعلامی از سوی سخنگوی ستاد کروناست.
مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان هم رسماً اعلام کرده است: «در حال حاضر 8 هزار و 700 دانشآموز در مقطع دوازدهم تحصیل میکنند که در 95 حوزه امتحانی با میانگین حضور 92 نفر در هر حوزه امتحانی در امتحانات پایان سال شرکت میکنند. (به عبارتی بیش از 3 برابر است.)
مدیر کل آموزش و پرورش استان کرمان هم با اعلام آماری نه چندان متفاوت با دیگر استان ها با بیان اینکه حدود 27 هزار دانش آموز پایه دوازدهم در نوبت خرداد ماه در امتحانات حضوری شرکت خواهند کرد گفت: 326 حوزه آزمونی برای برگزاری امتحانات آنها پیش بینی و تجهیز شده است که به عبارت دیگر یعنی عبور بیش از 2.5 برابری از خط قرمز اعلامی توسط وزارت بهداشت است.
در شهر های کوچک هم اوضاع بهتر نیست. آبادان با درنظر گرفتن ۲۵ حوزه برای شرکت سه هزار دانش آموز پایه دوازدهم، شاهد حضور 120 دانشآموز دوازدهمی برای هر حوزه خواهد بود. (4 برابر حد مجاز اعلامی از سوی ستاد مقابله با کروناست.)
البته این میزان که اعلام شد فقط بخشی از آمار اعلامی از سوی آموزش و پرورش هر استان است. حال با اعلام رسمی سخنگوی ستاد مقابله با کرونا مبنی بر لزوم حضور حداکثر 30 دانشآموز در هر مدرسه و تناقض جدی آن با آمار اعلامی از سوی مسؤولان آموزش پرورش استانها نگرانیها برای سلامت دانشآموزان بیشتر شده است.
باید دید آیا ستاد مقابله با کرونا همچنان بر عدم تعویق امتحانات نهایی اصرار خواهد ورزید و خواهان 10 بار حضور بیش از یک میلیون دانشآموز در حوزههایی بدون رعایت پروتکلهای اعلامی خواهد شد یا با اتخاذ مجدد تصمیم دیگری، نگرانیها را برطرف خواهد کرد.
انتهای پیام/
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،سال تحصیلی ۱۴۰۰ـ۱۳۹۹ از نیمه شهریور سال ۹۹ به صورت حضوری آغاز شد اما عمر برگزاری کلاسهای حضوری بیش از دو هفته نبود که البته آن هم، همه دانشآموزان شرکت نکردند.
در هر حال، اکنون که به انتهای سال تحصیلی نزدیک شدیم و نوبت به امتحانات پایان سال دانشآموزان رسیده است، وزارت آموزش و پرورش بر اساس مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش در نظر دارد تا امتحانات پایههای نهم و دوازدهم را حضوری برگزار کند. در این خصوص ستاد کرونا هم که باید مجوز برگزاری امتحانات را بدهد، موافقت خود را اعلام کرد.
علیرضا رئیسی سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در این خصوص یک نکته مهم داشت که البته پیشتر توسط دیگر مقامات وزارت بهداشت هم تکرار شده بود. آن هم اینکه «امتحانات نهایی باید در کلاس با تعداد بسیار کم دانش آموزان برگزار شود، تهویه کلاس مناسب باشد و یا در فضای باز باشد. به طوری که در هر مدرسه تعداد کمی برای امتحانات حضوری و نهایتا ۳۰ نفر خواهد بود. با توجه به فضای باز و تعداد کلاسهایی که وجود دارد، میتوان برای این دو پایه به صورت حضوری امتحانات را برگزار کرد».
جدا از این ابهام که چرا بعد از تعویق آزمونهای ملی تکجلسهای(مانند آزمون کارشناسی ارشد وزارت علوم و وزارت بهداشت، آزمون نظام مهندسی و…) با تعداد شرکت کنندگان بسیار کمتر از امتحانات نهایی، در ستاد مقابله با کرونا مقرر شد بیش از یک میلیون دانش آموز نهمی و دوازدهمی در بازه زمانی همان آزمون های لغو شده، ۱۰ بار در جلسه امتحان حاضر شوند، بررسی مصاحبه مسؤولان آموزش و پرورش بسیاری از استانها با خبرگزاری های رسمی کشور و ارائه آمار آنها از تعداد دانشآموزان دوازدهمی و همچنین تعداد حوزههای پیشبینی شده در آن استان، حاکی از آن است که در بسیاری از استانها شرط ستاد مقابله با کرونا یعنی «حضور حداکثر ۳۰ دانشآموز در هر مدرسه» کاملا منتفی بوده و با تجمع دانش آموزان با جمعیتی چند برابر بیشتر از عدد مجاز اعلام شده از سوی سخنگوی ستاد مقابله با کرونا مواجه خواهیم بود.
به عنوان مثال بر اساس مصاحبه رئیس اداره آموزش متوسطه آموزش و پرورش اصفهان «۳۵هزار دانش آموز دوازدهمی در استان اصفهان مشغول به تحصیل هستند.» یعنی برای آنکه به ازای هر حوزه امتحانی ۳۰ دانشآموز باشد باید بیش از ۱۱۶۰ حوزه در نظر گرفته شده باشد در حالی که طبق مصاحبه معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، فقط «۵۴۰ حوزه برای برگزاری امتحانات نهایی دوازدهم در نظر گرفته شده» که یعنی تجمع بیش از ۲ برابر حد مجاز در هر حوزه امتحانی.
وضعیت استان البرز از اصفهان هم بدتر است. طبق گفته مدیرکل آموزش و پرورش استان البرز حدود ۳۲ هزار دانش آموز دوازدهمی باید در ۱۸۰ حوزه امتحانی حاضر شوند و این یعنی در هر حوزه شاهد حضور ۱۷۵ دانش آموز خواهیم بود! (حدودا ۶ برابر بیشتر از ۳۰ نفر مد نظر ستاد است.)
همچنین به گفته مدیر کل آموزش و پرورش آذربایجان غربی «۷۰ هزار دانشآموز نهمی و دوازدهمی باید در ۳۳۷ حوزه برگزاری امتحان شرکت کنند.» یعنی به ازای هر حوزه ۲۰۷ نفر(بیش از ۶ برابر بیش تر از ۳۰ نفر اعلامی توسط سخنگوی ستاد مقابله با کروناست.)
استان سمنان هم با وضعیتی مشابه در حالی که بنا به گفته معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش استان سمنان حدود چهار هزار و پانصد دانشآموز دوازدهمی مشغول به تحصیل دارد، فقط ۶۰ حوزه برای برگزاری امتحانات نهایی در نظر گرفته یعنی در هر حوزه ۷۵ دانش آموز و به عبارتی ۲.۵ برابر حد مجاز است.
گلستان با وجود اشتغال به تحصیل بیش از ۱۳ هزار دانش آموز دوازدهمی، فقط ۱۴۸ حوزه برای برگزاری امتحانات نهایی در نظر گرفت؛ این موضوع به معنی این است که به ازای هر حوزه ۹۰ نفر و ۳ برابر بیشتر از آمار اعلامی از سوی سخنگوی ستاد کروناست.
مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان هم رسماً اعلام کرده است: «در حال حاضر ۸ هزار و ۷۰۰ دانشآموز در مقطع دوازدهم تحصیل میکنند که در ۹۵ حوزه امتحانی با میانگین حضور ۹۲ نفر در هر حوزه امتحانی در امتحانات پایان سال شرکت میکنند. (به عبارتی بیش از ۳ برابر است.)
مدیر کل آموزش و پرورش استان کرمان هم با اعلام آماری نه چندان متفاوت با دیگر استان ها با بیان اینکه حدود ۲۷ هزار دانش آموز پایه دوازدهم در نوبت خرداد ماه در امتحانات حضوری شرکت خواهند کرد گفت: ۳۲۶ حوزه آزمونی برای برگزاری امتحانات آنها پیش بینی و تجهیز شده است که به عبارت دیگر یعنی عبور بیش از ۲.۵ برابری از خط قرمز اعلامی توسط وزارت بهداشت است.
در شهر های کوچک هم اوضاع بهتر نیست. آبادان با درنظر گرفتن ۲۵ حوزه برای شرکت سه هزار دانش آموز پایه دوازدهم، شاهد حضور ۱۲۰ دانشآموز دوازدهمی برای هر حوزه خواهد بود. (۴ برابر حد مجاز اعلامی از سوی ستاد مقابله با کروناست.)
البته این میزان که اعلام شد فقط بخشی از آمار اعلامی از سوی آموزش و پرورش هر استان است. حال با اعلام رسمی سخنگوی ستاد مقابله با کرونا مبنی بر لزوم حضور حداکثر ۳۰ دانشآموز در هر مدرسه و تناقض جدی آن با آمار اعلامی از سوی مسؤولان آموزش پرورش استانها نگرانیها برای سلامت دانشآموزان بیشتر شده است.
باید دید آیا ستاد مقابله با کرونا همچنان بر عدم تعویق امتحانات نهایی اصرار خواهد ورزید و خواهان ۱۰ بار حضور بیش از یک میلیون دانشآموز در حوزههایی بدون رعایت پروتکلهای اعلامی خواهد شد یا با اتخاذ مجدد تصمیم دیگری، نگرانیها را برطرف خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، درست است که زندگی در خانواده کم جمعیت و داشتن فرزندان کمتر بار مسوولیت کمتری را روی دوش پدر و مادر قرار میدهد. اما یکی از نکات جالب در خصوص خانوادههای پرجمعیت این است که والدینشان معتقدند از کم جمعیتها وقت اختصاصی بیشتری برای خودشان دارند تا به علاقههایشان برسند و حتی مادری کردن را راحتتر میدانند. به طوری که دکتر مریم اردبیلی پزشک و فعال حوزه خانواده در گفتگویی گفت:«مادری برای 5 فرزند راحتتر از تک فرزندی است.» جملهای که واکنشهای زیادی را در پی داشت.
خانم زهرا صادقی متولد 1364 است و در حال حاضر هفت فرزند به نام ابراهیم، علی، نادیا، مجتبی، محمد، مهدی، ابوالفصل و سارا دارد. به همین بهانه از خانم صادقی پرسیدیم مدیریت زمان در خانواده 9 نفره چه شکلی است؟ تا با برنامههای این خانواده معروف آشنا شویم.
مدیریت یک خانواده 9 نفره شکل و الگوی خاصی دارد؟ آیا آموزش دادنی هست؟
یک سری از سوالها از نظر من مقداری حالت کلیشهای دارد. یعنی نمیشود یک عمل را در قالب گفتار آورد. مدیریت در خانه، آن هم مدیریت یک تعداد انسان که هرکدامشان هر روزی که بلند میشوند یک حالت متفاوت دارند، تصمیمات جدیدی میگیرند، نیازهای متفاوتی برایشان شکل میگیرد و حتی اتفاقات جدیدی برایشان رخ میدهد. پس من نمیتوانم دقیق بگویم که خانوادهام را چطور مدیریت میکنم. به نظرم اگر کسی بیاید و یک چارچوب مشخص را بگوید مقداری شعار دادهاست و وارد کلیشه شدهاست.
چرا به نظرتان کلیشهای است؟
ما در مدیریت خانواده با یک کارخانه مواجه نیستیم که مدیریتش کنیم که بخواهیم محصول مشخصی را به دست بیاوریم. بلکه با انسانهایی با سنها، جنیسیتها و حالات و روحیات مختلف روبرو هستیم. در این زمینه باید بگویم که حرف با عمل خیلی فرق میکند. اما برنامه تقریبا مشخصی داریم.
این برنامه مشخص به چه شکلی است؟ آیا بچهها از این برنامه خبر دارند؟ اصلا یک شبانهروز خانواده شما چه شکلی است؟
برنامه روزانه ما همیشه از این قرار است که پدر خانواده هر روز ساعت 7 سرکار میرود. بعد از بیدار شدن بچهها هر روز 2 نفر مامور هستند که بروند نان تازه بگیرند. 2تای دیگر در حال آماده کردن صبحانه هستند و به من در سفره انداختن و چیدن کمک میکنند. یکی از بچهها هم رختخوابها را جمع میکند و این روتین همیشه وجود دارد. بعد از خوردن صبحانه هم هرکدام سراغ کارهای مشخص خودشان میروند. بچههای کوچکتر با هم بازی میکنند.«علی» و نادیا تا ساعت 11 کلاس آنلاین دارند. «محمد» سه روز در هفته مدرسه میرود. من هم در این زمان اگر بتوانم کلاسی شرکت میکنم و یا متنی مینویسم. ظهر هم ناهار به همین شکل انجام میشود و همه جمع میشوند و در پهن کردن و جمع کردن کمک میکنند. در حقیقت برای بچهها مشخص است که هر روزی که بیدار میشوند باید یک کاری را انجام دهند و هرکدامشان یک سری کار و وظایف دارند. درست است بازی را دوست دارند ولی میدانند مثلا امروز باید به مدرسه بروند و یا کلاس آنلاین دارن و باید حاضر باشند. روزهایی هم که به طور مثال «محمد» به مدرسه نمیرود با کمک من یا خواهر و برادر بزرگترش تکالیف و کارهایش را انجام میدهد. پس یک زمانهایی هم لازم نیست من کار خاصی را انجام دهم. تفاوتش با ما این است که ما وقتی صبح بیدار میشویم، هرکس مشغول کارهای خودش است. آنهایی که درس دارند، سر درس، آنهایی که کلاس دارند سرکلاس هستند، منم آن زمان معمولا مشغول درست و کلاس خودم هستم یا ناهار درست میکنم یا به نظافت خانه میرسم تا وقت ناهار. بعد ناهار وقت بچهها آزاد است. بزرگترها به کمک درست و مشق کوچکترها میروند. درس هم که نداشته باشند باهم بازی میکنند. بازی و بازی و بازی. هیچ وقت از بازی خسته نمیشوند. باهم کاردستی درست میکنند. دنبال هم میکنند. رختخوابها را روی سر هم میریزند و هرکاری که فکرش را کنید انجام میدهند تا شب که پدرشان بیاید.
برنامه و روتینی که خانواده 9 نفره شما دارد با بقیه کسانی که تک فرزند هستند چه تفاوتی دارد؟
اگر شما مرا با زندگی خواهرم که تنها یک فرزند دارد مقایسه کنید، روی این گونه است که او صبح از خواب بیدار میشود، تا ظهر مشغول رسیدگی به درس دختر است و یا کاردستیهایی که معلم دخترش گفته را درست میکند. بعد حوصلهشان سر میرود و با بچههای من تماس تصویری میگیرند و صحبت میکنند. ظهر در یک محیط ساکت و آرام ناهار میخورند و دوبار دنبال این هستند که چه کاری انجام دهند که حوصلهشان سر نرود. در کنار این خواهر مشغول کار خانه و نظافت هم میشود تا جایی که فرصت انجام یکسری کارها را ندارد. دخترش هم گوشی دستش دارد و بیشتر مشغول حرف زدن با بچهها من است تا پدرش بیاید.
برنامه بچهها بعد از آمدن پدرشان به چه شکل است؟
ما معمولا قبل از آمدن پدر خانواده، یک برنامه تمیز کردن خانه داریم و چون بازی بچهها خانه را بهم ریخته باید قبل از ساعت آمدن پدرشان که حدود 7 است و همه آن زمان را میدانند خانه مرتب شود و همه در این کار مشارکت میکنند. بعد از آمدن پدر هم یک دورهمی داریم و دور هم جمع میشویم و چای یا میوه میخوریم و صحبت میکنیم. اگر فرصت باشد بازی میکنیم. بازیهای دسته جمعی که بسیاری از خانوادهها نمیتوانند انجامش دهند. اگر نه که سراغ شام میرویم. و بعد باهم جمع میکنیم و آماده خواب میشویم. اگر فرصت باشد من برای کوچکترها قصه میخوانم تا بخوابند.
برای خیلی از افراد سوال است آیا مادری که 7 فرزند قد و نیمقد دارد اصلا میرسد که برنامههای شخصی خودش را داشته باشد؟ اصلا وقت خالی پیدا میکند که بخواهد صرف خودش بکند؟ یا اینکه دائم درگیر بچههایش میشود؟
خیلی اوقات بچهها به من احتیاجی ندارند و بیشترین نیاز را کوچکترها دارند که بیشترش در کنار خواهر و برادرهای بزرگشان برطرف میشود. کوچکترها ساعتهای بیشتری خواب هستند و آن 2تا 3 ساعت فرصت خوبیست که من برای خودم دارم. وقتهایی هم که برای خودشان مشغول کار و بازی هستند هم من به کارهای خودم میرسم. مدیریت این فرصتها با من است که آنها را صرف چه کاری کنم. کار شخصی انجام دهم یا کار خانه. خیلی وقتها ترجیح میدهم برای خودم وقت بگارم. مطالعه کنم یا حتی استراحت کنم و یا با کسی تلفن حرف بزنم.خلاصه هرکاری که به خودم مربوط میشود. طبعا اگر این کار را انجام ندهم از نظر روحی کم میآورم و ممکن است سر بچهها خالی شود یا نتوانم با همسرم یا بچهها خوب رفتار کنم. همه آنها از من روحیه خوب میخواهند.
ممکن است برای عدهای سوال شود که داشتن یک بچه هم خانه را حسابی بهم میریزد و هرچه برای تمیز کردن خانه زمان میگذارند باز به همه کارها نمیرسند. حالا تمیز کردن خانهای با هفت فرزند چگونه است؟
برای بچهها خانه خیلی تمیز و مرتب اهمیت چندانی ندارد. همسرم هم اعصاب آرام را به خانه تمیز ترجیح میدهد. در کنار این مسائل من هم تلاش میکنم که دائم درباره تمیزی خانه تذکر ندهم. ما 2تا زمان برای تمیزی خانه داریم که اغلب خودم انجام میدهم اما بجهها در کارهای خانه خیلی مشارکت میکنند. یکی از محاسن زندگی در خانواده پرجمعیت این است که میتوانی بچه کوچکتر را به بزرگترها بسپاری و مدت زمانی بیرون بروی. اما مادر باید همیشه حواسش به زمانهای طلایی زندگیاش باشد و به بهانه کار داشتن یا هرکار دیگری آن را از دست ندهد.
این «زمان طلایی» که میگویید چه زمانهایی هستند؟
در زندگی هرکس زمانهای طلایی وجود دارد که افراد خانه به هم احتیاج دارند. بچه به مادر احتیاج دارد، زن و مرد به هم احتیاج دارند. اگر این زمانها صرف کارهای دیگری شود پشیمانی دارد. سر فرزند اولم خیلی برایم این اتفاق پیش آمد. متاسفانه وقتهایی که به من احتیاج داشت، من از روی بیتجربگی وقتم را صرف کارهای دیگری میکردم. الان که به آن زمان فکر میکنم میبینم آن کارها انجام شد و تمام شد و هیچ تاثیر خاصی هم نداشت و حتی اگر انجام نمیشد هم مهم نبود. ولی آن وقتی که من برای بچهام نگذاشتم دیگر بر نمیگردد و آن تاثیر اصلی را روی زندگی و روابط ما گذاشته است.
از این زمانهای طلایی مثال میزنید؟ اگر از دست بروند قابل جبران هستند؟
بچه تا حدود یکسالگی به آغوش مادر احتیاج داد و ارتباط لمسی را باید داشته باشد. این حرفها که میگویند بغلی میشود اشتباه است. یا اینکه مادر میگوید کار دارم نمیتوانم. این فرصت طلایی فقط تا یکسال است و کمبود آن در سن بالاتر خودش را نشان میدهد. یا اینکه بچه در سن 2 یا 3 سالگی یک سری خصوصیت دارد که دوست دارد مستقل شود. اگر من این شرایط را فراهم نکنم و ندانم باید چه کاری انجام دهم، آن زمان از دست رفته است. البته که میشود تا حدی جبران کرد ولی جای زمان اصلی را نمیگیرد.یا من باید در دوران نوجوان فرزندم او را درک کنم. باید متوجه باشم که وقتی او پرخاشگر شده و داد میزند. قصد بیاحترامی ندارد و آن اختلالات هورمونی و غلیان روحیست که در وجودش است و باعث بروز این رفتارها شدهاست. من باید صبر کنم و با او مدارا کنم و با خودم بگویم من خودم روزی نوجوان بودم و قرار نیست نوجوان من از همین سن همه رفتارهایی را که من دوست دارم انجام دهد. حالا وقت این است که من با او درست رفتار کنم و اگر این فرصت را از دست دهم خیلی بد میشود. اگر استفاده کنم جوان من در 20 سالگی آرامش روحی دارد و میتواند ارتباط خوب و موثری با من داشته باشد. اگر من سنگ صبورش باشم و حرفش را بشنوم و قضاوتش کنم این فرصت را از او و خودم گرفتهام. پس این زمانهای طلایی در زندگی خیلی مهم هستند. و میتوانند تا آخر عمر به ارتباط خوب و موثر با فرزند کمک کنند.
مدیریت زمان در خانواده هفت فرزندی چه شکلی است؟ بیشتر بخوانید »