مدعیان اصلاحات

‌روزی شعار کل جهان می‌شود علی(ع)

شما چرا ماتم‌ گرفته‌اید!؟



این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه – مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم می‌آیند، شما ابراز نگرانی می‌کنید!؟…

به گزارش مجاهدت از مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- برقراری دوباره روابط سیاسی ایران و عربستان به یک بمب خبری شبیه بود که روز جمعه با سر و صدای زیاد در جهان منفجر شد و بلافاصله پس از انفجار به خبر اول تمامی رسانه‌های دنیا تبدیل شد و مقامات رسمی و مطرح جهان سیاست را به اولویت اظهارنظر درباره آن ملزم کرد. نگرانی همراه با خشم و عصبانیت آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی از این رخداد به‌اندازه‌ای گسترده و فراگیر بود که به سختی می‌توان نمونه مشابهی از آن را آدرس داد. تیتر اول کیهان دیروز به این موضوع اختصاص یافته و در آن به مواردی از این اظهارنظرها پرداخته‌ایم که نه فقط خواندنی است، بلکه شگفتی‌آفرین و عبرت‌انگیز نیز هست.

در وجیزه پیش‌روی اما، به نکته‌ای اشاره داریم که در سیاست خارجی دولت سیزدهم بر آن تاکید شده است و توجه به آن می‌تواند در آینده نیز گره‌گشا باشد. بخوانید!

۲- دولت آقای روحانی و تمامی دولت‌هایی که مدعیان اصلاحات در رأس آن بودند، هر اقدام و حرکتی در سیاست خارجی را به جلب نظر آمریکا و متحدان اروپایی آن گره می‌زدند و بارها به صراحت اعلام کرده بودند که بدون جلب موافقت «کدخدا»! (لقبی که جناب روحانی به رئیس‌جمهور آمریکا داده بود) انجام هیچ حرکتی در منطقه امکان‌پذیر نخواهد بود! توافق اخیر ایران و عربستان نه فقط بدون جلب رضایت و نظر آمریکا صورت پذیرفت بلکه در این توافق، آمریکا و متحدانش از صحنه نیز حذف شده‌اند.

واقعیتی که آمریکا و اروپا و رژیم صهیونیستی با عنوان ضربه‌ای بزرگ بر موقعیت و حیثیت خود در منطقه از آن یاد می‌کنند و تقریباً هیچ یک از مقامات کنونی و سابق آمریکا و رژیم صهیونیستی را نمی‌توان یافت که از چرخش عربستان به سوی ایران و حذف آمریکا از مناسبات منطقه عصبانی نشده باشند. کافی است نیم‌نگاهی به انبوه گزارش‌هایی که خبرگزاری‌های معتبر دنیا در این خصوص مخابره کرده‌اند بیندازید تا از شدت ضربه‌ای که توافق اخیر بر موقعیت و جایگاه آمریکا در منطقه وارد کرده است، آگاهی بیشتری داشته باشید.

۳- برخی از مدعیان اصلاحات که در عصبانیت از توافق اخیر با دشمنان تابلودار ایران شانه‌به‌ شانه می‌سایند، استقبال کیهان از این توافق را با مخالفت‌های قبلی در دوران دولت آقای روحانی کنار هم نهاده و نتیجه گرفته‌اند که کیهان در اصول پیشین خود تغییراتی داده است!

این برداشت اگرچه بسیار ابتدایی و در خوشبینانه‌ترین حالت، ناشی از کم‌فهمی آنها نسبت به واقعیت ماجرا و مقایسه کودکانه صورت‌مسئله به جای نگاه به مفهوم مسئله است ولی با این وجود اشاره به نکاتی در این باره خالی از فایده نیست؛

مدعیان اصلاحات توافق با عربستان را اولاً در بستر موافقت آمریکا و ثانیاً با پذیرش شروط عربستان پیشنهاد می‌کردند! به بیان دیگر، محدودیت توان موشکی کشورمان، دست‌کشیدن از حمایت نیروهای مقاومت منطقه و از جمله، پذیرش سلطه عربستان و امارات بر یمن! کنار نهادن حق حاکمیت ایران بر سه جزیره تنب‌بزرگ و کوچک و ابوموسی! پیوستن به دیدگاه کشورهای دست‌نشانده عربی درباره موجودیت رژیم صهیونیستی و… پیشنهاد می‌کردند. در این حالت به همان ‌اندازه که مخالفت سرسختانه کیهان با توافق پیشنهادی عربستان (بخوانید آمریکا و اسرائیل) بسیار طبیعی، منطقی و وطن‌دوستانه بود، موافقت مدعیان اصلاحات با شرایط یاد شده فاجعه بوده است.

در توافق اخیر اولاً آمریکا از مناسبات منطقه حذف شده است، ثانیاً، عربستان به این واقعیت پی برده که نمی‌تواند روی دیوار آمریکا یادگاری بنویسد و برخلاف روال گذشته به حذف آمریکا از مناسبات منطقه تن داده است و ثالثاً (مهم‌تر از همه) آن که از پیش‌شرط‌های دیکته شده آمریکا برای رابطه با ایران دست کشیده و با ایران روی خواسته‌های مشترک و منطقی به توافق رسیده است و رابعاً به طرح اسرائیلی موسوم به «آبراهام» برای پیوند با اسرائیل در مقابل ایران، پشت پا زده است تا آنجا که دیروز روزنامه صهیونیستی «آحارونوت» نوشت: «عربستان در توافق با ایران به صورت اسرائیل تُف‌انداخته است»! و سایت خبری ووکس «VOX‌» با کنایه نوشت: «به لحظه پساآمریکایی در خاورمیانه خوش آمدید» اکنون این سؤال مطرح است که مدعیان اصلاحات چرا باید از توافق یاد شده عصبانی باشند و چرا باید کیهان را به دلیل موافقت با آن مورد حمله قرار بدهند!؟

۴- حالا به این دو نمونه از سخنان یکی از مسئولان سابق جمهوری اسلامی ایران درباره رابطه با عربستان نگاهی بیندازید: «دولت عربستان برای این که بر جنایتش نسبت به سربریدن یک رهبر دینی در کشور خود سرپوش بگذارد، دست به اقدام عجیبی زده و رابطه سیاسی خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرده است در حالی که بی‌تردید هیچ‌گاه این‌گونه اقدامات نمی‌تواند آن جنایت بزرگ را بپوشاند» ۱۵ دی ماه ۱۳۹۴.

«روند سیاست‌های منطقه‌ای دولت عربستان سعودی در مسیر ظلم، تجاوز، توسعه تروریزم و از بین بردن ثبات و امنیت در منطقه بوده است. از دولت عربستان می‌خواهیم که خطاها و اشتباهات گذشته را جبران نموده و از این مسیر اشتباه و بی‌نتیجه دست بردارد» ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴.

این سخنان از کیست!؟ باور می‌کنید که گوینده آن جناب آقای روحانی رئیس‌جمهور سابق کشورمان است!؟ ما اظهارات آن روز آقای روحانی را برخاسته از واقعیت‌های آن روز می‌دانیم و تعجب می‌کنیم که چرا بی‌آن‌که در مسیر حرکت عربستان تغییری حاصل شده باشد، داعیه برقراری رابطه با عربستان را داشتند و مخالفان رابطه را ملامت می‌کردند!؟ و تعجب دیگرمان این است که چرا اکنون که با قبول شروط ایران از سوی عربستان، رابطه دو کشور برقرار شده، کیهان را به خاطر استقبال از این رابطه به باد ناسزا گرفته‌اند!؟ فاعتبروا یا اولی‌الابصار!

۵- برخی از مدعیان اصلاحات توئیت کرده‌اند که دولت کنونی بالاخره پذیرفت باید به مذاکره روی آورد! و در واکنش به تیتر کیهان که «مدعیان اصلاحات مذاکره را یاد بگیرند» نوشته‌اند «ما که خیلی وقت پیش اینها (ضرورت مذاکره) را گفته بودیم. خوشحالیم، بالاخره شما هم یاد گرفتید»! و توضیح نداده بودند منظورشان کدام مذاکره است که دولت سیزدهم باید یاد بگیرد!؟ نزدیک به ۸سال همه امکانات و بودجه و ظرفیت‌های کشور را پای مذاکره با آمریکا هزینه کردند که تحریم‌ها را لغو کنند ولی نه فقط هیچ تحریمی را لغو نکردند بلکه صدها تحریم دیگر هم به تحریم‌های قبلی اضافه کردند! و بعد از آن‌همه امتیازات نقدی که به حریف دادند، به قول خودشان تنها دستاوردشان «تقریباً هیچ» بود! اگر منظور آقایان از مذاکره، امتیاز دادن است که این‌گونه مذاکره‌کردن افتخاری ندارد تا قابل یادگرفتن! باشد و چنانچه منظورشان مذاکره‌ای است که مانند مذاکرات اخیر، نتیجه آن تامین منافع ملی و سیلی زدن به آمریکا و اسرائیل باشد، که حضرات بارها نشان داده‌اند اهل این‌گونه مذاکرات نیستند!

گفتنی است که موافقت و مخالفت با یک موضوع به متن و محتوای آن باز می‌گردد و نه عناوین و نام‌ها. به قول ملای رومی؛

«کار نیکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر، شیر»

۶ – اگرچه هنوز متن توافق ایران و عربستان که با وساطت اولیه عراق و عمان و نهایتاً چین صورت پذیرفت، منتشر نشده است ولی شواهد موجود به وضوح حکایت از آن دارند که ایران اسلامی کماکان به اصول و مبانی خود وفادار مانده است. به عنوان مثال یکی از مسائل فیمابین، حمایت ایران از جبهه مقاومت بود که واکنش جبهه‌های مقاومت نسبت به توافق یاد شده نشان از پایبندی جمهوری اسلامی ایران به ادامه حمایت از آنان دارد. سید حسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان در این خصوص می‌گوید «تحول به‌وجود آمده درخصوص روابط ایران و عربستان به سود ملت‌های منطقه است و افق‌های جدیدی در منطقه و لبنان ایجاد می‌کند» و محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله یمن اظهار می‌دارد: منطقه به بازگشت روابط طبیعی میان کشورهایش نیاز دارد به‌گونه‌ای که امت اسلامی امنیت مفقود شده‌اش به سبب دخالت‌های خارجی و در رأس آن دخالت‌های صهیونیستی- آمریکایی را پس بگیرد».
گفتنی است شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب‌الله لبنان می‌گوید «توافق ایران و عربستان ضربه‌ای دردناک به پروژه صهیونیستی- آمریکایی است» و این دقیقاً تکرار همان تیتر اول کیهان روز شنبه – ۲۰ دیماه – است.

۷- و بالاخره این پرسش اساسی از مدعیان اصلاحات در میان است که چرا هرگاه – مانند توافق اخیر- آمریکا و متحدانش به خشم می‌آیند، شما ابراز نگرانی می‌کنید!؟ ضمن آنکه اشارات ما در این یادداشت دربرگیرنده تمامی هواداران جبهه اصلاحات نیست اگرچه هواداری افراد متعهد از این جبهه را با توجه به کارنامه و مواضع دست‌اندرکاران اصلی جبهه اصلاحات تعجب‌آور تلقی می‌کنیم!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شما چرا ماتم‌ گرفته‌اید!؟ بیشتر بخوانید »

مدعیان اصلاحات باید بهای این خون‌ها را بپردازند

مدعیان اصلاحات باید بهای این خون‌ها را بپردازند



طیف تندرو مدعی اصلاحات، نقش ویژه‌ای در مزدوری و پادویی برای دشمن ایفا کرد. در ماههای اخیر ثابت شد که بیراه نبود که در سال ۸۸ سران رژیم صهیونیستی، این جماعت را «سرمایه‌های اسرائیل در ایران» می‌نامیدند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در ۸ سال جنگ تحمیلی، تعدادی مزدور در رژیم بعث حضور داشتند که فقط در شناسنامه خود ملیت ایرانی را یدک می‌کشیدند اما در واقع سرباز دشمن در جنگ علیه ملت ایران بودند. این افراد با توجه به اینکه به زبان‌فارسی مسلط بودند با تجهیزات رژیم بعث اخبار و اطلاعات عملیات‌ها را شنود کرده و در رمزگشایی کلمات به بعثی‌ها کمک می‌کردند.

بازجویی از اسرای ایرانی، به‌دست آوردن اطلاعات محرمانه و سرّی جنگ از طریق عوامل داخلی، ترور فیزیکی و همچنین ترور شخصیتی مقامات ارشد ایران برای تضعیف روحیه مردم، عملیات‌های ترور و خرابکاری به‌ویژه ترور رزمندگان و فرماندهان نظامی در داخل ایران، جاسوسی از تحرکات نظامی ایران، انجام تبلیغات مسموم از طریق رادیوی اختصاصی و شایعه‌پراکنی برای تحت‌الشعاع قرار دادن حمایت‌های مردمی از نظام در جبهه جنگ و… تنها بخشی از اقدامات وطن‌فروشانه و خیانت‌آمیز این افراد در میانه جنگ نظامی بود.

و اما تاریخ همواره تکرار می‌شود. اکنون نیز مردم عزیز ایران مورد هجوم دشمن قرار دارند. هر چند این جنگ، جنگ نظامی نیست اما به جرأت می‌توان آن را «جنگ جهانی رسانه‌ای علیه ملت ایران» نامید.

یک جنگ تمام‌عیار و چندوجهی که از آن تحت عنوان «جنگ ترکیبی» و یا «جنگ هیبریدی» نام برده می‌شود.

نکته قابل توجه این‌جاست که اکنون نیز عده‌ای که فقط در شناسنامه خود ملیت ایرانی را یدک می‌کشیدند و به زبان فارسی صحبت می‌کنند، آشکارا به پادویی و مزدوری و سربازی برای دشمن مشغول هستند اگر دیروز وطن‌فروش‌ها، در خاک دشمن رادیوی اختصاصی داشتند، امروز جماعت مزدور و وطن‌فروش در خاک دشمن، چندین شبکه تلویزیونی دارد.

انجام تبلیغات مسموم، شایعه‌پراکنی، انتشار اخبار دروغ، ترور فیزیکی و ترور شخصیتی افراد شاخص و مقامات، جاسوسی، ترور کور مردم و مدافعان امنیت در کوچه و خیابان و… نیز امروز توسط مزدوران دشمن در آنسوی مرزها و دنباله‌های آنان در داخل انجام می‌شود.

مزدوران آمریکا و اسرائیل در خارج و همچنین مزدوران دشمن در داخل در ماه‌های اخیر به‌صورت مستمر در جنگ ترکیبی در جبهه دشمن مشغول به پادویی بوده و هستند.

به این فهرست توجه کنید: دروغ‌پراکنی درباره کشته‌ها و مشارکت در پروژه «کشته‌سازی»، جازدن تروریست‌های مسلح و اشرار داعشی به‌عنوان «معترض» و «مردم عادی»، یأس‌آفرینی و القای ناامیدی در عموم جامعه، سانسور حضور حماسی مردم در راهپیمایی عظیم ۱۳ آبان و سانسور حضور باشکوه مردم در تشییع شهدای مدافع امنیت، سوءاستفاده از کودکان و دانش‌آموزان، القای فضای امنیتی در دانشگاه‌ها و بزرگنمایی اقلیت آشوبگر در برخی دانشگاه‌ها، اقتدارزدایی و اعتبارزدایی از مدافعان امنیت، دروغ گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور، دامن زدن به پروژه اعتصاب اجباری، تشکیک در حادثه تروریستی حرم شاهچراغ، سانسور جنایات اوباش داعشی(از شکنجه طلبه بسیجی تا بریدن گلوی مأمور پلیس و نیروهای بسیج و از آتش زدن خانه مردم در حالی‌که زنان و کودکان در آن حضور داشتند تا بستن خیابان و کوبیدن کوکتل‌مولوتف بر سر نیروهای مدافع امنیت)، تطهیر و مظلوم‌نمایی از اوباش مسلح و اعتراض به اجرای حکم، عادی انگاری طرح خیانتکارانه تجزیه ایران و… تنها بخشی از جنایت‌هایی است که مزدوران آمریکا و اسرائیل در چند ماه اخیر مرتکب شده‌اند.

در این میان، طیف تندرو مدعی اصلاحات، نقش ویژه‌ای در مزدوری و پادویی برای دشمن ایفا کرد. در ماههای اخیر برای چندمین بار ثابت شد که بیراه نبود که در سال ۸۸ سران رژیم صهیونیستی، این جماعت را «سرمایه‌های اسرائیل در ایران» می‌نامیدند و برای آنان سوت و کف و هورا می‌کشیدند.

بریدن گلوی مأمور پلیس و آتش زدن مدافعان امنیت و شکنجه طلبه بسیجی و بستن خیابان و ایجاد ارعاب برای کسبه و بازاریان با هدف اعتصاب اجباری، همگی از مصادیق ارتکاب جرم و جنایت است. اما جرم بزرگ‌تر و جنایت عظیم‌تر، این است که عده‌ای تحت عنوان فعال سیاسی، روزنامه‌نگار، حقوقدان، بازیگر، فوتبالیست سابق و…رسما به عامل آمریکا و رژیم اسرائیل در ایران بدل شده‌اند و این جنایت‌ها را تطهیر و بزک می‌کنند.

برای آنکه به عمق مزدوری افراطیون مدعی اصلاحات برای دشمن پی ببرید، تنها به ذکر یک مثال بسنده می‌کنیم.

«ع.ش» سخنگوی جبهه اصلاحات و از اعضای حزب اتحاد ملت(محکومین و بازداشتی‌های فتنه ۸۸) در هفته‌های گذشته در توئیتی زشت و سخیف مدعی شده بود: «لباس شخصی‌ها وارد جمعیت معترض می‌شوند، شعارهای زشت سر می‌دهند، می‌شکنند، تخریب می‌کنند، چادر از سر زنان می‌کشند، قرآن و مسجد آتش می‌زنند…». به‌زعم این عضو تندروی مدعی اصلاحات، هر آنکه تخریب کند، عربده بکشد، خیابان را مسدود کند و…قطعا از نیروهای منتسب به حاکمیت است!

خب پس با این استدلال، جریان مدعی اصلاحات باید از بازداشت و محاکمه و اجرای حکم درخصوص این افراد خوشحال شده و از آن استقبال کند؛ چون به‌زعم افراطیون مدعی اصلاحات، اوباش داعشی منتسب به حاکمیت هستند.

اما دُم خروس این جماعت آنجایی بیرون می‌زند که به اجرای حکم اعتراض می‌کند.

در همین رابطه «ع.ش» پس از اجرای حکم اعدام یکی از اشرار مسلح، در توئیتی نوشت:« گفته بودیم: اعدام نکنید، ریختن بنزین بر آتش است. خام خیالانه اراده خود را به رخ مردم به ستوه آمده و خشمگین کشیدید… پس از مهسا امینی اینک نام محسن شکاری پرآوازه و رمز همدلی و اتحاد معترضین شد. خود کرده را تدبیر نیست. همان کِشته خویشتن بِدروید.»

وقتی پای مزدوری برای دشمن به میان می‌آید، دیگر هیچ چیزی مهم نیست، نه حقوق زنان، نه یتیم شدن کودکان، نه آتش گرفتن زن و بچه مردم داخل خانه، نه بهم خوردن کاسبی و امرار معاش مردم و… وقتی پای مزدوری برای دشمن به میان می‌آید، باید چشمت را بر شهادت مظلومانه یک بانوی ایرانی در حرم شاهچراغ(ع) ببندی، باید برای کوچک‌نمایی جنایتی که به یتیم شدن «آرتین» منجر شد، خودت را به نفهمی بزنی، باید وقتی اشرار با شاتگان مستقیم به سر یک جوان مدافع امنیت شلیک کردند و صورت آن جوان را متلاشی کردند، خودت را به ندیدن بزنی. باید برای نشنیدن‌ گریه‌های نوعروسی که اشرار گلوی همسرش را بریده و او را به شهادت رسانده‌اند، خودت را به حواس‌پرتی بزنی.

وقتی پای مزدوری برای دشمن به میان می‌آید، باید خبر برهنه کردن یک کارگر جوان بسیجی وسط خیابان و پاره‌پاره کردن بدن او با چاقو و قمه را ماله بکشی. بله، مزدوری بد دردی است و خود را به ندیدن و نشنیدن زدن هم. خداوند متعال در وصف این جماعت در آیه ۷ سوره مبارکه بقره می‌فرماید: «خَتَمَ اللهُ عَلی قُلوبِهِم وَعَلی سَمعِهِم وَعَلی أَبصارِهِم غِشاوَهًٌْ وَلَهُم عَذابٌ عَظیمٌ؛ خدا بر دل‌ها و گوش‌های آنان مهر نهاده؛ و بر چشم‌هایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.»

افراطیون مدعی اصلاحات به ندیدن و نشنیدن و کتمان حقیقت عادت دارند. به همین خاطر وقتی هم قبیله آنان با سلاح گرم، همسر دوم خود که زنی جوان بود را به طرز فجیعی به قتل رساند، نه‌تنها از حقوق مقتول دفاع نکرده، بلکه از یک‌سو «قاتلِ یک زن» را در جایگاه قهرمان نشانده و با بی‌شرمی، به مقتول تهمت زدند و او را «مهدورالدم» نامیدند!

دستگاه قضا در پاسخ به مطالبه آحاد ملت ایران در اقدامی قاطعانه و قابل تقدیر، محاکمه و مجازات اشرار مسلح و قمه‌کش و تروریست‌های اجاره‌ای را دنبال می‌کند. در ماههای اخیر اشرار جنایتکار به واسطه فضایی که تروریست‌های رسانه‌ای در خارج از کشور و مزدوران دشمن در داخل مهیا کردند، ۶۷ نفر از مدافعان امنیت را با وحشیانه‌ترین شکل ممکن به شهادت رساندند.

علاوه‌بر این در حرم شاهچراغ، سیزده نفر توسط یک تروریست به شهادت رسیدند که در میان شهدا، سه کودک نیز وجود داشت.

نکته قابل تأمل اینجاست که بقایای تیم بازداشت شده اعتراف کردند که وقتی اغتشاشات اتفاق افتاد، به آنها دستور داده شد که از شلوغی‌ها استفاده کنند! در میان ۷ شهید حادثه تروریستی ایذه نیز یک کودک حضور داشت.

این حادثه تروریستی نیز محصول آشوب‌ها و اغتشاشاتی بود که مزدوران در داخل و خارج از کشور، بر آتش آن دمیدند.

و اما آنچه که عیان و آشکار است اینکه افراطیون مدعی اصلاحات باید بهای این خون‌های به ناحق ریخته شده را بپردازند. خونِ مادر آرتین و آن جوان کارگر و آن دانش‌آموز معصوم و آن جوان نخبه و آن پلیس غیور و آن بسیجی مظلوم بر گردن شماست.

خسارت ۱۷۰۰ میلیارد تومانی آشوب، خون ۲۰۰ کشته‌ای که در این چند ماه بر زمین ریخت، سلب امنیت و آسایش از مردمی که می‌ترسیدند فرزند خود را به مدرسه و دانشگاه بفرستند، یا خود و یا عزیزانشان به محل کار و یا سفر بروند، دامن زدن به رکود تورمی به‌عنوان گزینه مطلوب غرب در جنگ اقتصادی و… همگی فهرست مطالباتی است که افراطیون مدعی اصلاحات به‌عنوان مزدوران دشمن در داخل باید هزینه و عواقب آن را تحمل کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مدعیان اصلاحات باید بهای این خون‌ها را بپردازند بیشتر بخوانید »

مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها

مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها



اصلاح‌طلبان رادیکال پس از تلاش برای جا زدن پادوهای داخلی دشمن به‌عنوان «مردم»،«روزنامه‌نگار»،«دانشجو» و… در جدیدترین اقدامات رسانه‌ای خود،پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست در دستور کار قرار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مدعیان اصلاحات در قبال ناآرامی‌های اخیر سعی کرده‌اند با ژست‌های اعتدال طلبی و آزادی‌خواهی، حجم خباثت و خیانت‌های آشوبگران، ضدانقلاب و دشمنان نظام را به حاشیه برده و در افکار عمومی، «اغتشاش» را «اعتراض» و «اغتشاشگران» را «معترضان» و «مردم عادی» جا بزنند.

پرهیز از محکوم کردن اقدامات تروریستی و اشرار

باآنکه طی ۲ ماه گذشته آمریکا و اروپا به بهانه‌های حقوق بشری و حمایت صریح از آشوبگران، نظام و ملت ایران را بارها تحریم کرده‌ و حتی مقامات آمریکایی مانند جان بولتون به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه صریحاً اعتراف کرده‌اند و دشمنان به اقدامات تروریستی در شاهچراغ و ایذه و… قتل مردم و مأموران امنیتی روی آورده‌اند اما اصلاح‌طلبان هنوز که هنوز است در یادداشت‌ها و مواضع خود نقش دشمنان نظام و مثلث عبری، عربی و غربی در هدایت و حمایت از اغتشاشگران را سانسور و از محکوم کردن اقدامات تروریستی و اشرار پرهیز می‌کنند.

مهم‌ترین محورهای مشترک ضدانقلاب و اصلاح‌طلبان رادیکال

علاوه‌بر جا زدن تروریست‌های مسلح و اراذل‌واوباش به‌عنوان «معترض» و «مردم عادی» موضوعات دیگری مانند تشکیک در فوت افراد و ضریب دادن به پروژه کشته ‌سازی، طرح ضرورت تساهل و تسامح در برابر آشوبگران و مطالبه آزادی پادوهای داخلی دشمن، طرح و باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور، مشارکت در پروژه کشته‌سازی (ماجرای درگذشت نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، حدیث نجفی، دختر اردبیلی و…)، فضاسازی درباره نحوه برخورد با دانش‌آموزان، امنیتی و پلیسی جلوه دادن دانشگاه‌ها، اعتبارزدایی از بیانیه نهادهای امنیتی، انتقاد به محدودیت‌های اینترنتی در شبکه‌های اجتماعی و فضاسازی درباره نحوه فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ و… ازجمله دیگر اقدامات رسانه‌ای مدعیان اصلاحات بوده است.

نکته قابل‌تأمل آنکه محورهای فوق، فصل مشترک رسانه‌های زنجیره‌ای و ضدانقلاب طی دو ماه گذشته بوده است.

معرفی آشوبگران و پادوهای داخلی دشمن به‌عنوان «مردم»، «روزنامه‌نگار»، «دانشجو» و…!

به‌طور مثال پس از انتشار بیانیه مشترک دو نهاد رسمی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه مبنی بر همکاری و پادویی برخی عناصر خودفروخته با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در پروژه ایجاد آشوب در ایران، ضدانقلاب از یک‌سو و مدعیان اصلاحات از سوی دیگر درصدد توجیه اقدامات پادوهای داخلی غرب و اعتبارزدایی از بیانیه مزبور برآمدند.

شبکه‌هایی نظیر اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی در قالب میزگرد و مصاحبه و… دستگیری عناصر سرویس‌های بیگانه در داخل را تخطئه کردند و روزنامه‌های زنجیره‌ای در داخل هم با تیترهایی نظیر «روزنامه‌نگاری جرم نیست»، «روزنامه‌نگاری را ممنوع کنید»، «دفاع از حیثیت یک حرفه»، «الهه جان منتظر آزادی‌ات هستیم» سعی کردند پادویی برای دشمن را روزنامه‌نگاری جا بزنند!

روزنامه آرمان ملی در مطلبی نوشت: «در جریان اعتراضات یکی‌دوماهه گذشته هر دو سوی موازنه کنونی آسیب‌های جدی دیده‌اند. نظام سیاسی نیاز دارد چهره خود را میان مردم و به‌ویژه جوانان جویای تغییر بازسازی کند و اعتبار سیاسی‌اش را بهبود بخشد. از سوی دیگر جامعه و به‌ویژه جوانان نیز نیاز دارند که از طرف حکومت دیده و به رسمیت شناخته شوند…. برای نخستین گام اعلام عفو عمومی برای همه بازداشتی‌های اعتراضات این دو ماه (به‌استثنای معترضینی که خونی ریخته‌اند) و دلجویی از بازماندگان کشته‌شدگان در هر دو سو به عمل آید. برخی از دانشجویان منع شده بتوانند به کلاس‌های درس برگردند؛ این‌ها به تعبیر رهبری جوانان خود ما هستند. چنانچه چنین گامی برداشته شود خود اولین گام در برقراری امنیت و ایجاد آرامش در جامعه است.»

یا مثلاً روزنامه مردم‌سالاری چند روز پیش در مطلبی، اغتشاش و آتش زدن سطل زباله و آسیب زدن به اموال و قتل و ضرب‌وجرح مأموران امنیتی و… را اعتراض عنوان کرد و ضمن تحریف ناآرامی‌های اخیر نوشت: «این نداها را حتی از دل دبستان‌ها می‌توان شنید.»

در این مطلب با بهره‌برداری از واژه‌هایی نظیر «رویش»، «جوشش» و «جنبش» آمده بود: «در مورد ناآرامی‌های اخیر که در نوع خود نه به ۷۸ می‌ماند و نه به ۸۸ و ۹۶ و ۹۸، نسلی فراهم آمده است به‌شدت آرمان‌گرا، مُصر و پیگیر که با هیچ مانعی برنمی‌گردد ولو این‌که سنگرش متفاوت باشد. این نسل که باید او را در دانشگاه‌ها و مدارس، تبیین و تفسیر کرد به‌هیچ‌وجه نه با آمریکا وفاق دارد و نه هویتّش با روسیه و چین و انگلیس همخوانی. و مهم‌تر این‌که چنانچه رویشی شود با جوشش خود بسیاری از اجتماعات و نفوس برون‌مرزی را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد و به جنبش درخواهد آورد… غافل نشویم که این نداها را حتی از دل دبستان‌ها می‌توان شنید. مدارس متوسطه و دانشگاه‌ها که جای خود دارد… چنانچه گوش بخوابانید این نداها و صداها را به‌وضوح می‌شنوید. ماهیت این ناآرامی‌ها، نه جناحی است، نه حزبی، نه غربی، نه شرقی، نه عقیدتی و نه راکد، بلکه تا به ساحل مقصود و اقناع نرسد بازنمی‌ایستد.»

در پی بروز و ظهور برخی ناآرامی‌ها در دانشگاه صنعتی شریف، تجمعات محدود و غیرقانونی در این دانشگاه برگزار شد و معدودی از دانشجویان با هدایت و حمایت طیف‌های رادیکال خارج از دانشگاه، به بازداشت و ممنوع‌الورودی برخی دانشجوهای اغتشاشگر اعتراض کردند اما نکته جالب ماجرا خروجی و برجسته‌سازی این تیتر در رسانه‌های اصلاح‌طلب بود که «جای دانشجو پشت میله‌ها نیست»!

اصلاح‌طلبان طی ۲ ماه گذشته سعی کرده‌اند اغتشاشات را «جوشش»، «جنبش» و «رویش» و «اعتراض» عنوان و اغتشاشگران را «مردم»، «روزنامه‌نگار»، «دانشجو»، «معلم» و… معرفی کنند.

سانسور وحدت و انسجام ملت ایران در محکومیت آشوب و ترور

در نمونه دیگری می‌توان به مواجهه مدعیان اصلاحات با راهپیمایی سراسری ملت ایران در محکومیت آشوب و ترور اشاره کرد یکی راهپیمایی ملت ایران پس از اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ‌(ع) و دیگری حضور حماسی و معنادار مردم ایران در راهپیمایی ۱۳ آبان.

در شرایطی که ملت غیور و با بصیرت ایران در محکومیت اغتشاشات و معاندان و بدخواهان نظام اسلامی به خیابان‌ها آمده و فریادهای ضد استکباری و شعارهایی نظیر «داعشی، آشوبگر پیوندتان مبارک» سر دادند به‌گونه‌ای که رسانه‌های معاند هم نتوانستند تصاویر حضور حماسی ملت ایران و شعارهای ضدآمریکایی آنها را سانسور کنند، اما برخی روزنامه‌های مدعی اصلاح‌طلبی این رویدادهای بسیار مهم را در اخبار صفحه اول خود سانسور کردند.

مصاحبه‌های نیابتی روزنامه زنجیره ای

آن‌ها در حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز و یا جنایات تروریست‌ها در ایذه، نه‌تنها اقدامات جنایتکاران را محکوم نکردند بلکه هم‌صدا با دشمن تشکیک کرده و به اتهام زنی و مقصرنمایی نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند.

به‌طور مثال روزنامه زنجیره‌ای اعتماد در تیتر صفحه اول شماره اخیر خود با عنوان «بازهم روایت‌های متناقض درباره یک مرگ مشکوک» طی مصاحبه با دایی «آیلار حقی»، در راستای ضریب دادن به پروژه کشته ‌سازی ادعا و القا کرد که روایت‌ها و گزارش‌های منابع رسمی، مبهم، مشکوک، متناقض و متضاد است! این روزنامه طی مصاحبه‌ای با عموی «کیان پیرفلک» که در حادثه تروریستی ایذه به شهادت رسیده بود نیز همین خط خبری را دنبال کرد.

قابل‌تأمل آنکه شواهدی مانند این‌گونه مصاحبه‌های نیابتی، حاکی از آن است که رسانه‌های زنجیره‌ای در داخل، خلاً محدودیت و ممنوعیت قانونی رسانه‌های ضدانقلاب را در تشکیک، وارونه‌نمایی و شبهه افکنی در افکار عمومی را پر کرده و با آنان تقسیم‌کار کرده‌اند.

جدیدترین اقدامات رسانه‌ای و تبلیغی اصلاح‌طلبان رادیکال پاک کردن رد پای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها

اصلاح‌طلبان رادیکال در جدیدترین اقدامات رسانه‌ای و تبلیغی، پاک کردن رد پای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

روزنامه هم‌میهن در گفت‌وگو با عضو گروهک ملی مذهبی که یکی از بازداشتی‌های فتنه ۸۸ بوده است به نقل از وی نوشت: «نباید روایت تجزیه‌طلبانه را پذیرفت…. بر مبنای شواهد و مستندات میدانی فراوان می‌توان گفت که اعتراضات موجود هیچ‌گونه نشانه‌ای که به‌صورت مشهود و با عدد و رقم به ما نشان بدهد، معترضان یا بخشی از معترضان جدایی‌طلب و تجزیه‌طلب هستند، یا شعارهای جدایی‌طلبانه سر داده‌اند، وجود ندارد. این دست از ادعاها کاملاً نادرست است. داده‌های موجود کاملاً نشان می‌دهد که یک اعتراض عمومی و با رویکرد ملی شکل گرفته است…»

این در حالی است که بر اساس برخی گزارش‌ها، دست و هدف اصلی دشمنان نظام در ایجاد پروژه آشوب که تجزیه‌طلبی و ویران‌سازی ایران است برای افکار عمومی روشن و مبرهن شده است.

۱. وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه هفته اول ماه جاری در بخشی از بیانیه مشترک تبیینی خود درخصوص اغتشاشات، به حضور تیم سازمان سیا در مقر گروهک‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب و همچنین دیدار تیم آمریکایی از مقر گروهک تجزیه‌طلب موسوم به «پاک» اشاره کردند.

در این بیانیه آمده بود: «در تاریخ ۲۹/۰۶/۱۴۰۱ تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجه آمریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیه‌طلب موسوم «به حزب دمکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بنام مصطفی هجری دیدار و گفت‌وگو کرد. تیم سازمان جاسوسی آمریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها می‌خواهند که در اغتشاشات رخ‌داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. در این نشست، طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد نظیف قادری و محمد صالح قادری، سرکرده گروهک را همراهی می‌کردند. شایان‌ذکر است؛ که در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکرده گروهک کومله) را به آمریکا فراخوانده و به آنها ابلاغ نموده بود که باید با یکدیگر ادغام شوند و الّا کمک‌های مالی و تسلیحاتی رژیم مافیایی آمریکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد!»

در این بیانیه آمده بود: «در تاریخ ۱۵/۷/۱۴۰۱ هیئت سازمان جاسوسی آمریکا به‌صورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدان پناه ملاقات و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشک‌باران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمک‌های بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند. سپس تیم C.I.A برای دادن روحیه به گروهکِ درهم پاشیده، به همراه حسین یزدان پناه و همسرش (هامِنو) از زخمی‌های موشک‌باران فوق الاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند. همچنین کارشناسان نظامی همراه هیئت آمریکایی از محل اصابت موشک‌های رزمندگان اسلام در مقرهای مختلف ضدانقلاب بازدید نمودند تا توان و دقت تخریب موشک‌های سپاهِ مقتدر اسلام را ارزیابی نمایند.»

۲. جان بولتون، مشاور جنگ‌طلب امنیت ملی دولت دونالد ترامپ چند روز پیش در مصاحبه با سی‌ان‌ان به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه اعتراف کرد و گفت: «من تصاویری از نیروهای کرد در حال آموزش دیدن در خارج از ایران و در حال آموزش دیدن در عراق را دیده‌ام. متأسفم که ایران برخلاف آمریکا متمم قانون اساسی برای صدور مجوز حق مالکیت اسلحه برای مردم خود را ندارد وگرنه همین‌الان مردم ایران اسلحه به دست داشتند و این می‌توانست تفاوت بزرگی را ایجاد کند و ایران نیازمند یک اپوزیسیون بزرگ است.»

۳. «رعنا رحیم‌پور» خبرنگار بی‌بی‌سی اخیراً در یک فایل صوتی که در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد، صریحاً گفت که کشورهای منطقه، یک ایران تکه‌تکه و تجزیه‌شده می‌خواهند. او مشخصاً گفته بود به خبرنگاران شاغل در ایران اینترنشنال (شبکه تلویزیونی ابوارّه) ابلاغ شده که فقط با رهبران احزاب (کُرد، لر، عرب) گفت‌وگو و به آنها تریبون داده شود!

۴. همزمان با این اخبار و گزارش‌ها بود که پایگاه خبری نورنیوز (رسانه‌ نزدیک به شورای عالی امنیت ملی) در خبری اختصاصی نوشت: «طی دو ماه گذشته جلسات متعددی میان مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی و سرویس تجزیه‌طلب مستقر در اقلیم کردستان عراق با هدف طراحی و اجرای اقدامات تجزیه‌طلبانه علیه ایران و حمایت مالی از این گروه‌ها برگزار شده است.»

۵. بر اساس گزارش‌های منتشرشده، جلسه اخیر مکرون با فعالان اپوزیسیون زن ایرانی در خارج از کشور از سوی یکی از گروه‌های معاند و تجزیه‌طلب تحت عنوان «عدالت برای کردستان» برگزار شده بود. گروهکی که توسط «برنارد هنری لوی» یکی از یهودیان پرنفوذ ساکن فرانسه، تأسیس شده و توسط او اداره می‌شود و هدف تشکیل «کشور کردستان»! که نتیجه تجزیه ایران و عراق و سوریه و ترکیه است را دنبال می‌کند. جالب‌توجه آنکه قابل‌توجه آنکه قبل از دیدار مزبور، تصویری از دیدار مصی علی‌نژاد (از عناصر خودفروخته و پادوی سرویس‌های اطلاعاتی غرب) با برنارد لوی منتشر شده بود!

در پایان باید اشاره کرد که طیف تندروی اصلاح‌طلبان و جریان ضدانقلاب، دو لبه قیچی عملیات رسانه‌ای موصوف در دو ماه گذشته بوده‌اند.

گفتنی است بسیاری از فعالان و خبرنگاران رسانه‌های اپوزیسیون و معاند فارسی‌زبان دوره کارآموزی خود را در همین رسانه‌های زنجیره‌ای طی کرده‌اند. به‌طور مثال «علی‌اصغر رمضان‌پور» سردبیر فعلی شبکه ابوارّه (اینترنشنال سعودی) سردبیر سابق روزنامه‌های زنجیره‌ای در ایران و همچنین معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات بوده است.

از دیگر عناصر خودفروخته منسوب به طیف اصلاح‌طلبان رادیکال که به خدمت رسانه‌های معاند مانند رادیو فردا، بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، من‌وتو و شبکه سعودی اینترنشنال درآمده‌اند می‌توان به خبرنگاران فراری مانند «مجتبی واحدی»، «حسین باستانی»، «مسیح علی‌نژاد»، «رکسانا صابری»، «مرجان آل‌آقا»، «فرناز قاضی‌زاده»، «نفیسه کوهنورد»، «فرشته قاضی»، «رضا حقیقت‌نژاد»، «نیک‌آهنگ کوثر»، «امید معماریان»، «ابراهیم نبوی»، «هوشنگ اسدی»، «نوشابه امیری»، «مسعود بهنود» اشاره کرد که تعامل، همکاری و همپوشانی آنان با اصلاح‌طلبان تندروی داخلی یک واقعیت انکارناپذیر است.

منبع: کیهان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مأموریت جدید مدعیان اصلاحات پاک کردن ردپای تجزیه‌طلبان و تروریست‌ها بیشتر بخوانید »

متخصصان ویرانی در قامت کارشناسان توسعه!

متخصصان ویرانی در قامت کارشناسان توسعه!



این هنر و معجزه جمهوری اسلامی ایران است که داعش،اپوزیسیون،تجزیه‌طلبان،آمریکا، اسرائیل و برخی از این مدعیان اصلاحات که بعضا به لحاظ ایدئولوژی و تفکر، اصلا نمی‌توانند کنار هم باشند را کنارهم قرار داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: شما طی دو سه دهه گذشته، فقط یک مورد را نشان دهید، آتشِ فتنه و آشوبی در این کشور به پا شده باشد و برخی از این اصلاح‌طلبان تندرو در بروز آن نقشی نداشته باشند.

یک مورد -فقط یک مورد- نشان دهید که پس از خاموش شدن آتشی که خود روشن کرده‌اند، و پس از قرار گرفتنشان در موضع ضعف، دم از «لزوم گفت‌وگوی ملی» و «صلح و آشتی» و «ضرورت ندمیدن بر آتش آشوب و خشونت» نزده باشند!

فهم روش و منش این جریان[که تغییر خاصی هم در این مدت نکرده] اصلا کار سختی نیست و کار یک نگاهِ ولو سطحی است.

و این روش و منش، نه فقط در آشوب‌های اجتماعی و امنیتی که، در انواع و اقسام آشوب‌های سیاسی و اقتصادی و حتی بین‌المللی این طیف کاملا مشهود است.

مگر پس از ۸ سال حاکمیت این طیف، حوزه اقتصاد، فضای مجازی، فرهنگ و… را به دولت سیزدهم به شکل «زمین سوخته» و «فاجعه» تحویل ندادند؟!

نمی‌شود اقتصاد یک کشور را به ویرانه تبدیل کرد و یک سال و نیم بعد، در قامت یک کارشناس «اقتصاد و توسعه» ظاهر شد و از «نقش معضلات اقتصادی در بروز آشوب‌ها» نوشت! و همزمان انگشت اتهام را به سمت دولتی گرفت که یک سال و نیم است در حال پرداخت ماهانه چند هزار میلیارد تومان از بدهی‌های آنهاست!

عملکرد این جریان در آن ۸ سال آیا جز «خسارت محض» بود؟ مگر مردم فراموش می‌کنند کرونا را با روزی ۷۰۰ الی ۸۰۰ قربانی، تحویل دولت بعد دادند؟! حالا واقعا انتظار دارند مردم نگرانی این طیف برای فوت یک دختر را باور کنند؟!

قرار اگر بر «پاسخگو بودن» و «محاکمه» باشد، عوامل ۸۰۰ فوتی در روز آیا به عامل یک فوتی اولویت ندارد؟! مگر نمی‌گفتند وارد کردن واکسن کرونا بدون پذیرش اف‌ای‌تی‌اف و برجام ممکن نیست؟! حالا که بدون این دو، واکسن‌ها وارد شد و جلوی فوت روزی ۸۰۰ زن و مرد و کودک گرفته شد، نمی‌توانیم بپرسیم «نکند کوتاهی‌ها در وارد کردن واکسن عمدی بوده؟!» وضعیت مسکن، خودرو، دلار و بورس و… را می‌شود فراموش کرد؟!

حالا سری به سرمقاله‌هایشان در روزنامه‌های زنجیره‌ای می‌زنیم. همان ویران‌کنندگان مسکن و معیشت مردم، در کِسوت استاد دانشگاه و تئورسین! مشغول تئوری بافی درباره «شیوه توسعه پایدار» هستند!

همان جریانی که «تروریست مسلح» و «قاتل مردم» را «منتقد» و شعارهای رکیک و فحاشی‌هایشان را «خواسته‌های مدنی» جا می‌زدند، برای نجات جان آنها، دم از «پرهیز از خشونت» می‌زنند!

قطعا بخشی از افرادی که کف خیابان‌ها بودند، جوانان معترضی هستند که، طی همان ۸ سال امیدشان تبدیل به ناامیدی شد و در فضای یله و رهایی که این طیف سیاسی به ایجاد و حفظش افتخار می‌کند، امیدشان را نسبت به آینده از دست داده‌اند و قطعا عده‌ای از آنها نیز «جوانان هیجان‌زده»‌ای هستند که بنابر دلایل متعدد، از سوی همین جریان و همکاران آن طرف آبشان، تحریک و تهییج شده بودند.

اما کسانی که پلیس آتش زدند و چادر از سر نوامیس مردم کشیدند چطور؟ افرادی که آن طلبه را دزدیدند و زیر شکنجه جانش را گرفتند هم «معترضانی هستند که باید حرفشان را شنید؟!»

چرا شعار «حمایت از مردم» این طیف همیشه بوی «حمایت از قاتلان مردم، داعش، تجزیه‌طلب‌ها، همجنس‌گرایان، آزارگران جنسی، سلطنت‌طلبان، منافقان، اسرائیل، آمریکا و…می‌دهد؟» چرا شعار «آزادی بیان» و «گردش آزاد اطلاعات آنها» همواره بوی «فضای رسانه یله و رها» و «براندازی»، «فساد» و «هنجارشکنی» می‌دهد؟

و در نهایت، سؤال کلیدی این یادداشت: چرا شعار «نفی خشونت»شان بوی «فرار از محاکمه و پاسخگویی» می‌دهد؟

نمی‌شود آتش فتنه و ماشین کشتار را به کمک رسانه‌های سعودی اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی و… روشن کرد و داعش را به جان و مال مردم ‌انداخت، و در همان لحظه دم از «نفی خشونت» و «نه به خشونت» زد.

نمی‌شود پاس تحریم به آمریکا و اروپا داد و درباره «لزوم مذاکره برای رفع تحریم‌ها» قلم فرسایی کرد؟ پرهیز از خشونت در برابر چه کسانی؟ داعش؟ اراذل اجاره‌ای که طلبه بیگناه را شکنجه کرده و بیرحمانه کشتند؟ یا در برابر وحوشی که آن جوان بیگناه را با سنگ به شهادت رساندند؟ یا شاید درباره آن داعش‌صفتانی که پلیس آتش زدند و آن یکی را گلو بریدند؟!

راستی در کجای دنیا در برخورد با قاتلان و دواعش، نسخه «پرهیز از خشونت» و «مذاکره» می‌پیچند؟!

اما اتفاقاتی که طی روزهای اخیر در کشور عزیزمان افتاد، به قول رهبر انقلاب، کُنش نبود «واکنش» و «یک کار انفعالی بود.» واکنش به حرکت‌های بزرگی بود که طی یک سال و نیم گذشته انجام شد: «کاری که حالا دشمن دارد در این زمینه انجام می‌دهد، یک کار انفعالی و واکنشی و عکس‌العملی است؛ ملّت ایران در فاصلۀ کوتاه، چند حرکت بزرگ انجام داده، که این حرکت‌های بزرگ، نقطۀ مقابل سیاست‌های استکبار جهانی است. برای اینکه بتوانند خلأهایی را که برای آنها به وجود آمده پر کنند، این کارها را برنامه‌ریزی کردند. آن چند حرکتی که گفتیم ملّت ایران انجام دادند، اوّلی‌اش، آن حرکت عظیم مردم به‌خصوص جوان‌ها بود در قضیّۀ کرونا؛ دفن جنازه‌ها، تولید واکسن، تولید ماسک، تأمین انواع و اقسام نیازها، و بعد کمک مؤمنانه به مردمی که نیازمند شده بودند. پدیدۀ بی‌نظیرِ سرود حماسی سلام فرمانده هم بود که از مرزها فراتر رفت. آخری‌اش اربعین بود. اینها دو چیز را نشان ‌داد: یکی اینکه ملّت ایران، بانشاط و زنده و سرحال است، دوّم اینکه ملّت ایران، متدیّن و به ارزش‌های دینی پایبند است.» (در دیدار اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، بیستم مهر ۱۴۰۱)

مخاطب پاراگراف‌های پایانی این یادداشت مسئولین محترم در دولت، قوه قضائیه، صدا و سیما و… صد البته کارشناسان دلسوز هستند.

تحولات این چند هفته، بی‌تردید زمینه‌هایی برای بروز داشته و طیفی که در بالا به آنها اشاره شد، با ایجاد یا بعضا سوءاستفاده از همین زمینه‌هاست که فرصت «شعبده‌بازی» می‌یابند.

رها کردن فضای مجازی و رسانه‌های دشمن به حال خود، یکی از با اهمیت‌ترین این زمینه‌هاست که فرصت را برای بروز چنین ناهنجاری‌هایی مهیا کرده است.

فقط یک ساعت پای رسانه وهابیون سعودی بنشینید تا تاثیر مخرب دروغ‌های شاخداری که پی‌درپی منتشر می‌کند را ببینید. این رسانه‌ها ثابت کردند برایش «رسوایی» و «کار حرفه‌ای» پشیزی اهمیت ندارد.

«حس نا امیدی»، «تنفر»، «افتخار نکردن به ملیت»، «گشتن خوشبختی بیرون از مرزها» و… تنها گوشه‌ای از اهداف پیام‌هایی است که این رسانه با بودجه ۲۵۰ میلیون دلاری وارد فکر و ذهن این نوجوانان و جوانان معصوم می‌کند.

یک بررسی ساده به شما اثبات خواهد کرد که، در هیچ کجای دنیا اجازه فعالیت چنین رسانه‌هایی را علیه مردم نمی‌دهند چرا که اینها اصولا رسانه نیستند؛ «داعش‌هایی» هستند در پوشش «رسانه».

درباره آن طیف بد سابقه سیاسی نیز لحظه‌ای تردید نکنید اگر تعداد اغتشاشگران قابل توجه بود و آشوب‌ها با بی‌اعتنایی مردم به آنها، فروکش نکرده بود، امروز به‌جای «نفی خشونت» با ادبیاتی که بوی «بله به خشونت» می‌داد وارد معرکه شده و برای تحمیل خواسته‌های غیرشرعی و غیرعقلی خود وارد عمل می‌شدند.

برای اثبات این ادعا کافی است مواضع روزهای آغازین اغتشاشات را با مواضع این روزهایشان مقایسه کند!

و کلام آخر این که «این هنر و معجزه جمهوری اسلامی ایران است که داعش، اپوزیسیون داخلی و خارجی، انواع و اقسام تجزیه‌طلبان کُرد، تُرک، بلوچ، عرب، آمریکا، انگلیس خبیث، رژیم کودک‌کش اسرائیل و برخی از این مدعیان اصلاحات که بعضا به لحاظ ایدئولوژی و تفکر، اصلا نمی‌توانند کنار هم قرار بگیرند را کنار هم قرار داد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

متخصصان ویرانی در قامت کارشناسان توسعه! بیشتر بخوانید »