مذاکرات دوحه

حماس: مذاکرات دوحه اتلاف وقت بود

حماس: مذاکرات دوحه اتلاف وقت بود


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، با پایان دور اول مذاکرات دوحه درباره آتش‌بس در غزه، با وجود اینکه سه کشور آمریکا، مصر و قطر، فضای مذاکرات را مثبت ارزیابی کرده‌اند، اما مقامات حماس نظر دیگری دارند.

در این خصوص یک مقام حماس به شبکه الجزیره گفت: آن‌چه که از نتایج نشست دوحه به ما اطلاع داده شده هست؛ تعهدات نشست دوم جولای را شامل نمی‌شود.

یکی از رهبران حماس نیز به شبکه المیادین گفت: مذاکرات دوحه هیچ پیشرفتی نداشت و اسرائیل همچنان به مواضع خود اصرار دارد.

همچنین خبرگزاری فلسطینی شهاب نیز به نقل از یک رهبر حماس نوشت: «هیچ پیشرفت جدیدی در مذاکرات در دوحه، پایتخت قطر که در روز‌های پنجشنبه و جمعه برگزار شد، مشاهده نشد».

او افزود: «آنچه در دوحه اتفاق افتاد اتلاف وقت و تلاشی برای رهایی از تنش موجود در منطقه بود؛ ایالات متحده آمریکا و اسرائیل خواهان یک راه حل واقعی نیستند که منجر به دستیابی به توافق آتش بس شود».

دور جدید مذاکرات آتش‌بس در دوحه از روز گذشته آغاز شد و امروز نیز ادامه یافت؛ مذاکراتی که خبری از نمایندگان حماس در آن نبود و حماس به طور رسمی اعلام کرده هست که حاضر به شرکت در این نشست نیست.

حماس گفته بود که نیازی هم به مذاکرات جدید وجود ندارد و تنها باید در خصوص اجرای مذاکرات پیشین گفتگو و رایزنی صورت گیرد.

سه کشور مصر، قطر و آمریکا در بیانیه امروز خود گفته‌اند که مذاکرات بعدی در قاهره و پیش از پایان هفته آتی برگزار خواهد شد و تیم‌های فنی جزئیات اجرایی توافق را بررسی خواهند کرد.

شب گذشته نیز منابع قطری، مصری و اسرائیلی فضای رایزنی‌ها را «مثبت» قملداد کردند؛ با این حال به اذعان محافل رسمی اسرائیلی شخص «بنیامین نتانیاهو» اصلی‌ترین مانع در مسیر تحقق هرگونه توافقی هست.

در این راستا شامگاه چهارشنبه بیش از ۱۰۰ خاخام یهودی آمریکایی در نامه‌ای به نتانیاهو از او خواستند تا توافق را بپذیرد؛ به گفته مقامات اسرائیلی نتانیاهو با هدف نجات حیات سیاسی خود مایل به پایان جنگ نیست.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حماس: مذاکرات دوحه اتلاف وقت بود بیشتر بخوانید »

راز ماندگاری امام خمینی در عرصه تحولات بین‌الملل

بازخوانی بزرگ‌ترین فرار نظامی



فرار نظامیان آمریکایی از افغانستان، افق فرار آنان را از عراق تا خلیج‌فارس و کشورهای شبه‌جزیره و به‌طور کلی غرب آسیا ترسیم نمود.

سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ۲۴ مردادماه سالگرد فرار مفتضحانه ارتش متجاوز آمریکا از افغانستان است. این کشور برای آنکه وانمود کند قدرت عملیاتی خود را در افغانستان حفظ کرده و هدف‌گذاری آن مقابله با گروه‌های شبه‌نظامی بدون مرز بوده است، در نزدیکی اولین سالگرد فرار خود با کمک سرویس اطلاعاتی پاکستان، اقدام به عملیات پهپادی علیه «ایمن الظواهری» رهبر مصری القاعده، در منزل «جلال‌الدین حقانی» از رهبران طالبان در کابل کرد.

در این میان طالبان که منکر حضور رهبران القاعده در افغانستان بود، نتوانست واکنش تندی علیه اقدام مشترک آمریکا و پاکستان علیه «میهمان ویژه» خود داشته باشد. درخصوص این موضوع نکاتی وجود دارد:

۱- اشغال نظامی افغانستان در سال ۲۰۰۱ به بهانه حمله به برج‌های دوقلوی منهتن صورت گرفت ولی هدف‌گذاری آن ایجاد سلطه نظامی درازمدت در افغانستان – که کیسینجر از ۱۰۰ سال سخن می‌گفت – با هدف کنترل ایران، روسیه، چین و هند بود.

آمریکا به همین منظور ائتلاف نظامی «ایساف» را پدید آورد و از کشورهای غربی خواست ولو به‌صورت نمادین و اعزام یک یگان کوچک در این ائتلاف شرکت نمایند. جمع این نیروها را بین ۳۶ تا ۵۰ هزار نفر ذکر کرده‌اند که با احتساب نیروهای آمریکا به حدود ۱۳۰ هزار نفر می‌رسید.

این نیروها به مرور کاهش یافتند و تقریباً پنج سال پس از اشغال این کشور و بروز اختلافات میان نیروهای آمریکایی با بقیه و به‌خصوص اختلاف بین انگلیس و آمریکا، عدد نیروهای نظامی غربی در افغانستان در سال‌های بعد به حدود ۷۰ هزار نفر رسید و در نهایت نیروهای دولت‌های غربی به کشورهای خود بازگشتند و عدد نیروهای نظامی آمریکا نیز به کمتر از ۵۰ هزار نفر رسید.

با به بن‌بست رسیدن روش اشغال کامل و درازمدت و فعال نظامی، آمریکا روی کار آوردن یک دولت افغانستانی وابسته را مدنظر قرار داد.

از این‌رو در نتیجه برگزاری انتخابات، «حامد کرزی» به ریاست‌جمهوری رسید. کرزی ابتدا حضور نظامیان آمریکایی در کشورش را به‌عنوان پادزهر حمله طالبان به دولت مرکزی در نظر داشت و از آن پشتیبانی می‌کرد، اما چندی نگذشت که او متوجه شد آمریکا اصولاً وجود یک دولت قدرتمند در کابل را نمی‌خواهد و آن را در جهت منافع خود نمی‌داند، به همین جهت شکافی میان دولت کرزی و ایساف به فرماندهی آمریکا پدید آمد.

پس از آن دولت به‌صورت ضعیف در کابل وجود داشت و اما در عمل این آمریکایی‌ها بودند که سررشته بسیاری از امور امنیتی و سیاسی افغانستان را در دست داشتند. این موضوع دامنه اختلافات کابل و آمریکا را دائماً فزونی بخشید.

همزمان با اختلافات میان آمریکا و دولت ضعیفی که در کابل سر کار آمده بود، طالبان در بخش‌های مختلف افغانستان مشغول پیشروی و به دست گرفتن کنترل امنیتی بسیاری از استان‌ها بود. این تحرک پس از پایان دوره ریاست‌جمهوری کرزی و آغاز دوره ریاست‌جمهوری اشرف غنی تشدید شد.

غنی برخلاف کرزی با تقلب علیه دکتر عبدالله عبدالله به ریاست‌جمهوری رسید، به همین جهت اختلافات درون دولت افغانستان در دوره غنی شدت گرفت و طالبان از این اختلافات بهره‌برداری می‌کرد و بر دایره کنترل خود در افغانستان می‌افزود.

۲- در حد فاصل ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱، با قدرت گرفتن طالبان به مرور از اقتدار نیروهای اشغالگر و دولتی که در یک دموکراسی ضعیف سر کار آمده بود، کاست و در نهایت دولت کابل را تا سرحد انحلال پیش برد.

از آن طرف سیاست جمهوری اسلامی ایران که بر مبنای اخراج آمریکا از افغانستان استوار بود و متناسب با آن اقداماتی را طراحی و به اجرا گذاشت، عرصه را بر آمریکایی‌ها تنگ و افق تسلط درازمدت آمریکا را برای واشنگتن نومیدانه کرد.

آمریکایی‌ها در وضعیتی قرار گرفتند که ناگزیر شدند با قدرتمندترین گروه معارض افغان که طالبان بوده وارد مذاکره شده و راهی را برای حل مسئله پیدا نمایند. از این رو مذاکرات آمریکا و طالبان در دوحه آغاز گردید.

مذاکرات دوحه با دو نیت مجزا و در واقع با دو دستورکار جداگانه شروع شد. آمریکایی‌ها با این انگیزه که با طالبان بر سر بقای نیروهای نظامی خود در این کشور به توافق برسند و افغان‌ها با این هدف که آمریکا را وادار به پذیرش حکومت خود نمایند، مذاکرات را شروع کردند.

زلمای خلیل‌زاد و ملابرادر در اولین گفت‌وگوها قبول کردند که تحت هر شرایطی ارتباط میان آمریکا و طالبان برقرار باشد. در گام‌های بعدی، آمریکایی‌ها با طالبان برای زمانی یک‌ساله به توافق رسیدند و براساس آن مقرر شد در این یک سال، طالبان به نیروهای نظامی آمریکا کاری نداشته باشد و در مناطق تحت سیطره خود مانع حمله به نیروهای آمریکا نیز بشود و متقابلاً آمریکا در منازعه میان دولت و طالبان بی‌طرف بماند!

مذاکرات که تقریباً دو سال به درازا کشید، در نهایت به پذیرش خروج از افغانستان توسط آمریکا منجر گردید. در مقابل طالبان قبول کردند خروج امن آمریکا از افغانستان را تضمین نمایند.

جمهوری اسلامی به دقت مذاکرات دوحه میان طالبان و آمریکا را زیر نظر گرفت. مطلوب جمهوری اسلامی این بود که آمریکا بدون گرفتن امتیاز، خاک افغانستان را به‌طور کامل ترک نماید.

بر این اساس در وقت لازم نکاتی را به دوستان افغانستانی یادآوری می‌کرد. جمهوری اسلامی ایران، تجربه اخراج نظامیان آمریکا از عراق را داشت. ایران در این کشور، سیاستی را اتخاذ کرد که نتیجه آن در تنگنای شدید قرار گرفتن نیروهای آمریکایی و پذیرش خروج از این کشور بود. در این روند، ایران دوستان عراقی را مجاب کرد که روی خروج کامل و نه کاهش حضور تأکید داشته باشند و همزمان با آن در ساختار اجتماعی عراق، فشار بر نیروهای آمریکا را دنبال کرد. این فرمول برای افغانستان هم کارآیی لازم را داشت.

به همین جهت مذاکرات دوحه در ادامه و با راهنمایی ایران، به مذاکرات بیکر – همیلتون در عراق شبیه گردید.

۳- آمریکا چند سال پس از حضور نظامی به وضعیتی رسیده بود که سه رئیس‌جمهور آن – اوباما، ترامپ و بایدن – قادر نبودند از دلیل و روند حضور آمریکا در افغانستان دفاع نمایند.

از این‌رو لزوم خروج از افغانستان و اعتراض به هزینه‌های سرسام‌آور در این کشور، به ترجیع‌بند اظهارات مقامات سیاسی و نظامی آمریکا تبدیل شده بود.

این که فرمانده کل قوای آمریکا قادر نباشد از سیاست نظامی کشورش دفاع نماید، خیلی جالب است.

واقعیت هم این بود که افغانستان برای نیروهای آمریکایی از یک‌سو به گورستان و از سوی دیگر به زندان تبدیل شده بود. این موضوع بیش از آنکه به طالبان و قدرت آن برگردد، به روحیه ضدغربی مردم افغانستان بازمی‌گشت.

یکی از نظامیان آمریکا که سال‌ها به‌عنوان یک افسر اطلاعاتی در افغانستان حضور داشته، در آستانه اخراج آمریکا از افغانستان، کتابی منتشر کرد که در آن نوشته بود «ما از «حومه روستاها»ی افغانستان شکست خوردیم؛ روستائیان افغانستان اگرچه به‌دلیل دست و پنجه نرم کردن با فقر، کمک‌های غذایی ما را دریافت می‌کردند ولی به هیچ وجه دید خوبی نسبت به ما نداشتند.

آنان که به‌دلیل گرفتن پول، در روز به ما کمک می‌کردند، شب علیه ما و به نفع مجاهدین افغانی عمل می‌نمودند. از نظر آنان ما در نهایت «کافر متجاوز» و مجاهدان افغانی، «مجاهد آزادگر» به حساب می‌آمدند. ما هیچ شانسی در افغانستان نداشتیم و به هیچ وجه نمی‌توانستیم در این کشور بمانیم».

آنچه این افسر اطلاعاتی در کتاب مفصل خود شرح داده است، به خوبی دلیل اجتماعی شکست آمریکا را نشان می‌دهد اما باید گفت اخراج آمریکا از افغانستان سه ضلع داشت؛ یک ضلع راهبردی و استراتژیک که جمهوری اسلامی ایران بود، یک ضلع نظامی که طالبان بود و یک ضلع اجتماعی که توده‌های مردم مجاهد افغانستان بودند.

یک سال است آمریکا از افغانستان فرار کرده و تصویر و نتیجه این فرار، شکست و شکست‌پذیری آن بوده است. فرار نظامیان آمریکایی از افغانستان، افق فرار آنان را از عراق تا خلیج‌فارس و کشورهای شبه‌جزیره و به‌طور کلی غرب آسیا ترسیم نمود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازخوانی بزرگ‌ترین فرار نظامی بیشتر بخوانید »

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟



نتیجه مذاکره برای بازگشت آمریکا به برجام در دوحه باعث شد که نقش اروپا از عنوان یک «نامه‌بَر» ساده به بخشی از پیچ و مهره‌های مکانیسم اقدام علیه ایران تغییر اثر یابد!

سرویس سیاست مشرق- دو اقدام سیاسی از جانب غرب در فاصله کم زمانی از هم مشت آن‌ها را باز کرد. یک روز پس‌ازآنکه جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اروپا اعلام کرد که پیش‌نویسی را برای احیای برجام به ایران و آمریکا تحویل داده است، ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک نشست خبری به تشریح نظر آمریکایی‌ها درباره آن پرداخته و گفت که این پیش‌نویس از اواخر ماه مارس روی میز بوده و به اعتقاد او این رسیدن به این متن نشانه «توافق خوب» است.

پس از این اظهار نظر از جانب آمریکایی‌ها، بار دیگر مسئول سیاست خارجه اروپا به صحنه آمده و در مقاله‌ای در نشریه فایننشال تایمز نوشت که مذاکرات برای احیای برجام دیگر به پایان رسیده، زیرا دیگر هیچ‌یک از طرفین حاضر به عدول از موضع چند ماه گذشته خود نیستند!

این تحرک دیپلماتیک از جانب کشورهای غربی به معنای آن بود که آن‌ها به تصمیم‌گیری نهایی پیرامون توافق با ایران رسیده و با اعمال فشار از بیرون تمایل دارند هر چه سریع‌تر به یک توافق نیم‌بند با تهران برسند.

به نظر می‌رسد که طرف غربی با تدارکات وسیع دیپلماتیک در طی یک ماه گذشته شرایطی را به سمتی هدایت کرده است که گویی مشکل اجماع برای احیای برجام تنها در تدوین یک پیش‌نویس خلاصه‌شده و اگر فکت شیت‌های (Fact sheet) مرتبط با آن تکمیل شود دیگر مشکلی برای رسیدن به اجماع حداکثری میان طرفین باقی نخواهد ماند.

در حالی طرف غربی این ادعا را مطرح کرده است که از نگاه جمهوری اسلامی ایران محتوای پیش‌نویس از اصل آن مهم‌تر بوده و تهران با طرحی همراه خواهد شد که سه اصل لغو تحریم‌ها، راست آزمایی آن و انتفاع اقتصادی ایران از لغوش را رعایت کند. به عبارت بهتر، از پایان دور ششم از گفتگوها در وین تا آخرین طرح مذاکره در دوحه مسئله ایران فرم پیش‌نویس نبوده است، بلکه محتوایش مهم است.

یکی از تفاوت‌های اساسی مدل مذاکراتی ایران میان دولت روحانی و دولت رئیسی نیز در همین نکته است، درحالی‌که ظریف اعتقاد داشت هر توافقی بهتر از بی توافقی است؛ مذاکره‌کنندگان در دولت سیزدهم اعتقاد دارند که توافق بد از بی توافقی بدتر است زیرا در توافق بد تعهداتی ایجاد می‌شود که عدم اجرای آن دست ما را در برابر رقیب خواهد بست. یک اصطلاح دیپلماتیک می‌گوید که داشتن یک درخت با ریشه‌های قوی در زمین از داشتن باغی با درختچه‌های ضعیف و بی‌رمق بهتر است، زیرا این درخت برای همیشه مقداری میوه تضمین‌شده به شما خواهد داد، باغچه‌های کوچک تنها محصول فصلی می‌دهند.

در حال حاضر مشکل ایران با طرح جدید اروپایی برای احیای آن در تهیه پیش‌نویس یا طرح‌ها و گفتارهای جدید نیست، برجام نیاز به تصمیم و اراده جدی طرف‌های مذاکره‌کننده با ایران دارد، اما آنچه امروز در طرف مقابل مشاهده می‌کنیم فقدان اراده است.

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟

سناریو آمریکا در صورت شکست مذاکرات چیست؟

آنچه از شواهد پیداست حاکی از آن است که آمریکایی‌ها به‌خاطر عدم حسن نیت در گفتگوها به‌زودی شکست مذاکرات را اعلام خواهند کرد؛ اما سیاست واشنگتن آن است که به دلیل نزدیکی به زمان برگزاری انتخابات کنگره تدوین بیانیه اعلان شکست را به گردن اروپایی‌ها انداخته و سناریو را از طریق آن‌ها پیش ببرد.

احتمالاً اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپایی زمانی را برای دور جدید گفتگوها در یکی از کشورهای اروپایی اعلام کرده و با تکیه بر پیش‌نویس طراحی‌شده توسط رهبر سابق سوسیالیست‌های اسپانیا (جوزپ بورل) اعلام کنند که متن نهایی توافق همین پیش‌نویس طراحی‌شده توسط اتحادیه اروپاست و ایران تنها عضوی از برجام است که با آن مخالفت کرده است!

هدف این سناریونویسی آن است که تهران مسئول شکست مذاکرات اعلام شود. آمریکا با اجرای این سناریو دو تیر را با یک هدف می‌زند از یک‌سو اجماع بین‌المللی و ضد ایرانی را تقویت کرده و از سوی دیگر بار سیاسی نرسیدن به توافق را به گردن اروپایی‌ها خواهد انداخت. آمریکایی‌ها تصور می‌کنند که با این اقدام بدون هیچ هزینه‌ای مکانیسم ماشه را فعال کرده و آورده‌ای در سطح بیانیه‌ای حداکثری در شورای حکام خواهند داشت.

 تصور واشنگتن آن است که با طراحی این فشار مصنوعی (طرح بورل) می‌توان تهران را به‌سوی توافق هدایت کرد تا آمریکا بتواند از زمستان سخت در جنگ اوکراین جان سالم در ببرد، این مهندسی دیپلماتیک در حال حاضر توسط طرف غربی در حال ساخت‌وپاخت است.

جان کربی هماهنگ‌کننده ارتباطات استراتژیک در شورای امنیت ملی کاخ سفید در آخرین نسخه از اقدامات ضد ایرانی دولت بایدن گفته است: برجام جدید تکمیل‌شده و روی میز است و جمهوری اسلامی باید تصمیم بگیرد که آیا توافق جدید را می‌پذیرد یا نه! مذاکرات در مورد برجام جدیدی که کامل تکمیل‌شده و روی میز است، اکنون بر عهده ایران است که باید تصمیم بگیرد آیا این توافق را می‌پذیرد یا نه و ما هنوز امیدواریم که آن‌ها از آن تبعیت کنند…

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟

آیا دست‌های جمهوری اسلامی ایران بسته است؟

حساب‌وکتاب طرح بورل برای تحمیل یک توافق بد در برابر تهدید به چکاندن ماشه و بازگشت تمام تحریم‌ها در شورای امنیت یک‌پایش به‌شدت لنگان است! برخلاف محاسبات طرف غربی جمهوری اسلامی ایران نزدیک به یک سال است که به‌صورت کامل از اثرات برجام عبور کرده و به «زیست بدون توافق» رسیده است. همین مسئله باعث شده است که طرف آمریکایی اعتراف کند که از نظر آن‌ها برجام مرده است و ایران زیر بار طرح بورل نخواهد رفت.

المانیتور نوشته است که رابرت مالی ، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران اخیراً پیامی را به رژیم صهیونیستی ابلاغ کرده و گفته است که  که او معتقد نیست ایرانی‌ها متن پیشنهادی بورل را بپذیرند!

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟

 این خبر زمانی اهمیت پیدا می‌کند که بدانیم، در حال حاضر در محاسبات دیپلماتیک پاستور چیزی به اسم برجام معنای سیاسی خاصی نداشته و به فاز حرکت بدون برجام و اثرات آن رسیده‌ایم. عبور از این وضعیت آن‌چنان تشعشعات استراتژیکی داشته است که چند پله ما را بالاتر آورده و تا یک مرحله بالاتر از نقشه‌های طرف غربی بازی می‌کنیم. این مدل از اعمال نقش تا حدی است که تهران از جنگ در اوکراین تا تحولات نظامی و سیاسی در تایوان صاحب‌ نظر و حکم قاطع بوده و بازیگر فعال در سطح بین‌المللی است.

نشریه فوربز در تحلیلی نسبت به توانایی‌های ایران با بررسی انواع پهپادهای ساخت کشورمان نوشته است که روسیه از ایران یاد می‌گیرد که چگونه از پهپادهای انتحاری استفاده کند. بر اساس این گزارش، ایران با مهندسی پیشرفته به تولید انبوه پهپاد داخلی رسیده است.

پیش‌ازاین روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز نیز ادعا کرده بود که تهران فروش فناوری‌های پهپادی به کشورهایی در خارج از منطقه خاورمیانه را افزایش داده و در تلاش است به یک بازیگر بین‌المللی برای عرضه این محصولات تبدیل شود. به اعتقاد نویسنده این گزارش تحریم‌ها باعث شد تا ایران مدل جنگ‌های کلاسیک را تغییر داده و به‌جا اتکا به ناوگان جنگنده‌های گران‌قیمت باقدرت عملیاتی پایین، سبک جدیدی در رزم‌های هوایی را پدید آورد. این قدرت ایران را صاحب آسمان در منطقه کرده است.

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟

افزایش مؤلفه‌ای قدرت درونی و نیز ورود ایران به باشگاه نیروهای صاحب اثر بین‌المللی باعث شده است که اجرای هر طرح ضد ایرانی برای رقبا هزینه سنگین داشته باشد؛ دراین‌باره بیان چند نکته مهم است:

۱– سال ۱۹۵۳ دوایت آیزنهاور پس از استفاده آمریکایی‌ها از سلاح اتمی در ژاپن نظریه‌ «اتم برای صلح» را مطرح کرد که منجر به طرح اشاعه و تشکیل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی شد؛ این طرح یک نظم جدید بین‌المللی را به دیگران تحمیل کرد؛ در حال حاضر آن تعهد قدیمی در حال فروپاشی است؛ بسیاری از کشورها در اجرای تعهد در کاهش سلاح‌های اتمی سست شده‌اند. در این وضعیت هر اقدام ضد ایرانی می‌تواند مقدمه فروپاشی NPT باشد، شاید آژانس ۶۵ سالگی خود را هرگز نبیند!

۲– هفته گذشته رئیس سازمان انرژی اتمی در موضعی به‌جا و دقیق اعلام کرد که جمهوری اسلامی دوربین‌های نصب‌شده توسط بازرسان سازمان ملل را تا زمانی که توافق هسته‌ای ۱۳۹۴ احیا نشود، دوباره فعال نخواهد کرد. حضور ایران با سطحی پایین‌تر از وزیر خارجه در نشست بازنگری معاهدهٔ منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای پس از اظهار نظر فنی درباره دوربین‌ها برای اهل‌فن نشانه‌های مهمی دارد، قطعنامه علیه جمهوری اسلامی ایران در شورای حکام، نه‌تنها چشم آن‌ها را کور که گوش‌هایشان را نیز کَر خواهد کرد.

۳– روی میز دیپلماسی اقتصادی کشورمان، سبد متنوعی از معاملات صریح، متمرکز و قابل‌اجرا در کوتاه‌مدت روی میز قرار دارد که نتیجه همکاری‌های همه‌جانبه میان همسایگان و متحدان بین‌المللی ایران است. در حال حاضر به‌جای هم‌پیمانی با ائتلاف تحریم با پیمان‌های دوجانبه پیش می‌رویم.

۴– اجرای طرح بورل علیه ایران، کل خروجی گفتگوهای منطقه‌ای را نیز تحت‌الشعاع قرار خواهد داد؛ اثرگذاری منفی تنها یک نقطه ندارد، شعاع آن‌ همه شمول است.

نتیجه مذاکره برای بازگشت آمریکا به برجام در دوحه باعث شد که نقش اروپا از عنوان یک «نامه‌بَر» ساده به بخشی از پیچ و مهره‌های مکانیسم اقدام علیه ایران تغییر اثر یابد؛ اما مسئله اصلی آن است که حتی ترامپ نیز توانست در خرداد سال ۱۳۹۹ علیه ایران در شورای حکام قطعنامه بگیرد؛ موضوع مهم آن است که نه آن قطعنامه و نه مقدمه قطعنامه جدید نمی‌تواند نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی ایران در نظم جدید بین‌الملل را تحت‌الشعاع قرار دهد، این رفتار درخشان باعث شده است؛ جای هر سیلی به دشمن برای همیشه باقی بماند، شاهد این ماجرا پاک‌سازی کامل موساد در کردستان عراق است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دلایل خودداری وزیر امورخارجه از سفر به نیویورک / برجام امروز زنده است یا مُرده؟ بیشتر بخوانید »

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای گفت‌وگو درباره ایران به فرانسه می‌رود

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای گفت‌وگو درباره ایران به فرانسه می‌رود


به گزارش مجاهدت از گروه بین‌الملل دفاع‌پرس، «یائیر لاپید» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی فردا (سه‌شنبه) برای گفت‌وگو درباره توافق هسته‌ای با ایران به فرانسه سفر خواهد کرد.

روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت گزارش داده لاپید در این سفر نگرانی‌های تل‌آویو را از «احیای احتمالی توافق هسته‌ای و خروج سپاه پاسداران از فهرست سازمان‌های تروریستی ایالات متحده آمریکا ابراز خواهد کرد.»

دولت آمریکا فروردین‌ماه سال ۱۳۹۸ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست «سازمان‌های تروریستی خارجی» (FTO) قرار داده بود. این اقدام نخستین باری بود که کاخ سفید نیرو‌های مسلح رسمی یک کشور خارجی را در فهرست «سازمان‌های تروریستی» قرار می‌داد. پس از این تصمیم، شورای عالی امنیت ملی ایران مقر مرکزی فرماندهی ارتش آمریکا در منطقه را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داد.

پیش از اقدام دولت ترامپ در این راستا کارشناسان در خود آمریکا هم درباره تبعات این اقدام هشدار داده و تلاش کرده بودند کاخ سفید را از آن برحذر دارند. روزنامه نیویورک‌تایمز، به عنوان اولین رسانه‌ای که اسفندماه ۱۳۹۷ مقاصد دولت آمریکا در این باره را گزارش کرد نوشت این طرح هنگام ارائه با مخالفت مقام‌های پنتاگون و «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» (سیا) رو به رو شده است.

یدیعوت آحارونوت در گزارش خود نوشته است که یائیر لاپید و «امانوئل ماکرون»، رئیس‌جمهور فرانسه با یکدیگر «روابط عالی» دارند و نخست‌وزیر اسرائیل، ماکرون را در میان سران کشور‌های اروپایی از همه به خود نزدیک‌تر می‌داند.

فرانسه از سال‌ها پیش به دلیل نقش سنتی‌اش در کارشکنی در مذاکرات هسته‌ای با ایران به نیابت از رژیم صهیونیستی به «گربه سیاه» این گفت‌وگو‌ها شهره شده است.

کشور‌های غربی و به ویژه آمریکا بعد از مذاکرات وین و مذاکرات دوحه به جای انجام اقدامات لازم برای اجرای کامل برجام به توجیه‌های متفاوتی برای مقصرنمایی ایران متوسل شده‌اند.

این کشور‌ها در ماه‌های گذشته ابتدا با متصل کردن موضوع مذاکرات به جنگ اوکراین ادعا کردند که روسیه مانع از پیشبرد گفت‌وگو‌ها شده است.

بعد از آنکه «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجه روسیه در جریان سفر «حسین امیرعبداللهیان»، وزیر امور خارجه ایران تصریح کرد که موضوع درخواست ضمانت مسکو برای همکاری با ایران پس از اجرای کامل برجام مانعی برای ادامه گفت‌وگو‌ها نیست، کشور‌های غربی به برجسته‌سازی یک موضوع ایران پرداخته و مدعی شدند درخواست تهران برای حذف نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست سازمان‌های اصطلاحاً تروریستی مذاکرات را به بن‌بست کشانده است.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی برای گفت‌وگو درباره ایران به فرانسه می‌رود بیشتر بخوانید »

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!



مقاومت دیپلماتیک ایران مانعی بزرگ در برابر اجرای طرح مهار ایران از سوی بایدن در آستانه سفر به منطقه است

سرویس سیاست مشرق- اردیبهشت سال ۱۳۸۵ در یکی از اتاق ‌های دفتر حزب اعتدال و توسعه پنج نفر از اعضای شورای مرکزی حزب کنار یکدیگر نشسته و رسانه‌ها را برای یک کنفرانس خبری دعوت کردند. هدف همراهان هاشمی رفسنجانی در آن جلسه نقد ادبیات طوفانی رئیس جمهور وقت در برخورد با غربی‌ها بود، تا پیش از این عضو ارشد این حزب مسئول پرونده ایران در مذاکرات هسته‌ای بوده و حالا پس از برکناری می‌خواست از لایحه دفاعیه خود پیش چشم خبرنگاران دفاع کند.

حسن روحانی پس از تعارف‌های معمول، رشته سخن را در دست گرفته و گفت: غرب به ما بدبین شده است، حتی اگر آمریکا را دشمن خود بدانیم، لااقل باید با اروپایی‌ها همراهی کنیم. سر تیم سابق مذاکره کننده ایران کمی هیجانی شده و صدایش را بلندتر کرده و می‌گوید: «روی سنگلاخ‌های تیز و سخت نمی‌توان دوید، دولت فعلی تجربه نداشته و نمی‌داند که در مذاکره فقط سخت‌گیری لازم نیست، گاهی هم باید نرمش داشت.»

یارِغار هاشمی درحالی مانیفست سیاسی خود را از روی کاغذ می‌خواند که فراموش کرده بود که نزدیک به سه سال قبل‌تر از این وقتی با آلمانی‌ها در برلین توافق کرد که سازمان انرژی هسته‌ی را پایلوت کند تا به جایش درهای ورود ایران به سازمان تجارت جهانی باز شود؛ بوش با آن طرح مخالفت کرده و گفته بود حتی یک موتور بوئینگ نیز به تهران نخواهد داد! البته حسن روحانی روحانی در آن میتینگ خبری در آخرین بند از اعلامیه دیپلماتیکش پاسخی قابل توجه به ابهامات پیرامون «میزان اعتماد به غرب» داده و گفته بود گاهی باید در برابر بی‌اعتمادی تاریخی گذشت کرد و معبرهای مسدود شده را باز نمود.

روحانی پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نیز نزدیک به هشت سال از همین تِز سیاسی استفاده کرده و هر بار پس از شکست دوباره آماده مذاکره با غربی‌ها بود. این مسئله تا جایی پیش رفت که سال گذشته در آخرین دقایق از دور ششم گفتگوهای هسته‌ای میان تهران و اروپا، عباس عراقچی حاضر شد در برابر دریافت ۳ میلیارد دلار تعلیق هسته‌ای را بپذیرد. در آن زمان روحانی در یکی از آخرین سخنرانی‌های خود در کسوت رئیس جمهور اعلام کرد که اگر نظام به مذاکره کنندگان ایرانی اختیار عمل بیشتر بدهد، کار را تمام خواهد کرد، البته با این درخواست عجیب مخالفت شد.

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

چرا با آمریکایی‌ها توافقی شکل نمی‌گیرد؟

اواخر اسفند ماه سال گذشته جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتشار چند توییت سریالی درباره سرنوشت مذاکرات هسته‌ای نوشت که متن توافق روی میزش آماده است و کافی است تنها دو طرف(ایران و آمریکا) در وین حاضر شده و زیر آن را امضا کنند.

 فردای آن روز یک روزنامه اصلاح طلب در سرمقاله خود نوشت که درنگ جایز نیست و هر چه زودتر باید زیر قرارداد جدید را امضا کرد. این جملات از سوی نویسنده آن یادداشت در ظاهر منطقی به نظر رسیده و طرف ایرانی باید با اولین پرواز به پایتخت اتریش سفر کرده و زیر یک توافق را امضا می‌کرد، در ظاهر همه چیز برای «توافق خوب» محیا بود، اما هیچ پروازی از تهران به سوی وین حرکت نکرد، زیرا دیپلمات‌های ایرانی اقدام جدید اروپا را دامی زیر پای خود می‌دیدند.

پس از این تحرک دیپلماتیک از جانب اروپا، در رسانه‌های جریان اصلی در غرب این‌گونه تبلیغ می‌شد که تهران برای توافق تعلل می‌کند. ماجرای جالبی بود! از بیرون تروئیکای اروپایی بیانیه داده و جمهوری اسلامی ایران را مقصر به عدم توافق و نیز متهم به وقت کشی می‌کرد و از داخل نیز جریان‌های غرب گرا این گونه تبلیغ می‌کرند که دولت و مذاکره کنندگان آن اصلا اعتقادی به توافق نداشته و فرصت‌های مهم را از یکی پس از دیگری دست داده و به بخت خود لگد می‌زد. این جملات درست مانند همان مانیفست سیاسی بود که ۱۵ سال قبل‌تر حسن روحانی زیر گوش دولت وقت خوانده بود!

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

صحنه سازی داخلی و خارجی به گونه‌ای بود که گویی تهران از زیر یک توافق مهم با ثمرات زیاد شانه خالی کرده و بازی را به هم زده است. اما این مهندسی افکار عمومی، تنها برشی ساده لوحانه از پیشنهاد غربی‌ها به تهران بود و در پشت صحنه آمریکایی‌ها در حال پخت و پز یک طرح ضد ایرانی بودند. با فرو نشستن گرد و غبار اولیه، سخنگوی وقت وزارت خارجه با انداختن توپ در زمین غرب از موضع اروپایی‌ها استقبال کرده و اعلام کرد که اگر عامل خارجی دخالت نکند، رسیدن به توافق دور از دسترس نیست. اشاره خطیب زاده به «عامل خارجی» درخواست‌های جدید از سوی آمریکایی‌ها بود که تمایل داشتند برخی مسائل غیربرجامی و فراپادمانی را نیز درمتن توافق جدید وارد کنند.

آن روزها یک تیم امنیتی ازعربستان‌سعودی در همکاری مشترک با رژیم صهیونیستی به بایدن فشار می‌آورد که مسائل منطقه‌ای و موشکی در قرارداد جدید ذکر شود. آمریکایی‌ها نیز با بزک کردن این طرح و استفاده از عباراتی چون ساختن «ناتوی عربی» به آن بال و پر داده و فضا را برای تحمیل توافق به ایران آماده می‌کردند.

 علی باقری مذاکره کننده ارشد کشورمان برای نشان دادن موضع ایران در گفتگوهای وین به طرف اروپایی پیشنهاد کرد که همه به سال ۲۰۱۵ بازگشته و آمریکایی‌ها با لغو تحریم‌ها، انتفاع تهران از برجام را تضمین کنند. پاسخ رابرت مالی به این پیشنهاد منصفانه آن بود که اگر بیشتر می‌خواهید باید بیشتر بدهید!

در حالی‌که غرب با انجام مانور تبلیغاتی ادعا می‌کرد که آماده توافق است، حتی حاضر نبود به توافقی که خود در سال ۲۰۱۵ آن را امضا کرده است باز گردد. بعدها مشخص شد که هدف طرف غربی از ارائه چنین پیشنهادهایی صرفا تحریک اجتماعی با هدف فشار به ایران برای رسیدن به یک توافق دل‌خواه بوده است.

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

مذاکرات دوحه؛ آخرین تلاش در آخرین روزها!

در حالی‌که در تهران به این موضوع ایمان داریم که بدون برجام نیز چرخ اقتصاد چرخیده و می‌توان با تکیه بر توان داخلی بر مشکلات غلیه کرد، با دعوت امیر قطر و با هدف نشان دادن «حسن نیت منطقه‌ای» بار دیگر بخت طرفین برای رسیدن به یک توافق آزموده شد. در دو اتاق هتل اینترکنتیننتال دوحه طرف ایران و آمریکایی بر سر میز نشسته‌اند و میانجی‌های اروپایی و قطری یادداشت‌های هر طرف را به دیگری دادند. وزارت امور خارجه این روش از مذاکره را «گفتگوهای سه جانبه غیر مستقیم» خوانده بود، این پیغام و پس‌خوان‌های دیپلماتیک البته به نتیجه مطلوب نرسید.

از همان ابتدای مذاکرات دوحه، طرف ایرانی به خوبی‌ می‌دانست که آمریکا اصولا از مسئله‌ای به نام «برجام» گذشته و احیای آن در دستور کار تیم آمریکایی قرار ندارد. این موضوع حتی برای واشنگتن موضوعی محرمانه نیز محسوب نمی‌شود! ولی نصر در یک مقاله مشترک با حسین موسویان (عضو سابق و پرحاشیه تیم مذاکرات) نوشته است که بایدن باید به سمت یک توافق جدید به جای برجام برود. در این مقاله نوشته شده است که آمریکا حل مسائل منطقه‌ای را باید در کانال گفتگوهای مستقیم میان ایران و عربستان سعودی پیگیری کرده و در دو یا سه پرونده پیوسته به هم، تهران را تحت کنترل درآورد. انریکه مورا(متخصص جنگ شبکه‌ای در بالکان) این پیشنهاد را قابل تامل و اجرایی دانسته است.

در بخشی از این مقاله مهم آمده است:

آمریکا بجای اصرار بر مذاکرات منطقه ای درقالب گفتگوهای ایران و شش قدرت جهانی و بعنوان پیش شرط بازگشت به برجام،   باید از مذاکرات جاری ایران و عربستان حمایت کند تا به موازات گفتگوهای برجامی، گفتگوهای منطقه ای بین کشورهای منطقه و ایران شکل گیرد. آمریکا باید عربستان وسایر کشورهای منطقه خلیج فارس را تشویق کند که مذاکرات ایران-عربستان در بغداد به سکوی گفتگوهای ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس تبدیل شود تا خودشان در مورد امنیت منطقه گفتگو کنند.

 این پروسه می‌تواند در چهارچوب قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل و با هدایت سازمان ملل صورت گیرد. قطعنامه ۵۹۸ که موجب توقف جنگ عراق و ایران شد، به دبیرکل سازمان ملل ماموریت میدهد که گفتگوهای منطقه ای برای امنیت منطقه آغاز کند. این قطعنامه با حمایت جامعه بین المللی شامل عربستان و سایرکشورهای منطقه تصویب شد.

به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها (با واسطه اروپا) با تغییر مکان مذاکرات مدل بازی را نیز عوض کرده‌اند. دلیل عدم توافق هسته‌ای(با وجود آماده بودن بسترهای آن) در دور اول گفتگوها در دوحه نیز به همین موضوع باز می‌گردد. پلن (نقشه) جدید واشنگتن آن است که به جای گنجاندن موضوعات مختلف در یک توافق، سلسله گفتگوهایی هم‌پوشانی شده را پیش برده و با کانالیزه کردن ایران به مجموعه توافقاتی دست یابد که ترامپ خواب آن را نیز نمی‌دید!

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

واقعیت آن است که تا پیش از این انریکه مورا و جوزپ بورل چندبار پیام‌های مبادله شده میان تهران و واشنگتن را جابه‌جا کرده و هر دو طرف(ایران و آمریکا) به خوبی می‌دانستند که در دوحه قرار است بر سر چه موضوعاتی و تا چه سر حد و مرزی با هم گفتگو کنند. اما رابرت مالی به ناگهان با بهانه‌های واهی و بیان چند موضوع فراپادمانی زیر میز گفتگوها زد.

در حال حاضر هدف آمریکایی‌ها آن است که در یک «جنگ ترکیبی» با افزایش فشار، فضای تحلیلی در ایران را بر هم زده تا پس از سفر بایدن به منطقه یک ساختار جدید امنیتی را شکل دهند. در ذیل این سازو کار جدید هم زمان موضوع ناتوی عربی، گفتگوهای منطقه‌ای و نیز مذاکرات هسته‌ای پیش رفته تا تهران در ذیل چند توافق مجزا از یکدیگر واشنگتن را به اهداف خود در خاورمیانه برساند. افزایش اقدامات شروروانه از سوی رژیم صهیونیستی و عوامل مزدور در ماه‌های اخیر کاتالیزور این برنامه است.

 بدیع یونس روزنامه‌نگار عرب زبان در این باره نوشته است: طرح جدید واشینگتن برای خاورمیانه؛ مهار ایران و بهبود روابط با متحدان است، سفر شتاب زده مصطفی کاظمی به تهران را باید درست تفسیر کرد!

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات!

البته اجرای این نقشه شوم از سوی آمریکایی‌ها با رصد اطلاعاتی و میدانی و نیز مقاومت دیپلماتیک از سوی جمهوری اسلامی ایران روبرو گردیده است. این روزها صداهای مشکوک از داخل از جانب برخی لیبرال‌ها برای تغییر در آرایش دیپلماتیک و حذف علی باقری سر تیم مذاکره کننده کشورمان از مذاکرات بی دلیل نیست.

 مقاومت دیپلماتیک در داخل و ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی دشمن، مانعی بزرگ در برابر اجرای طرح مهار ایران از سوی بایدن در آستانه سفر به منطقه است، روزنامه جمهوری اسلامی که این روزها از خط انقلاب اسلامی خارج شده، در سرمقاله خود نوشته است که اگر احیای برجام را می‌خواهید، باقری را برکنار کنید. حتی آمریکایی‌ها هم جرات نکردند این درخواست را در واشنگتن پست مطرح کنند!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هدف آمریکایی‌ها از گفتگوهای دوحه چه بود؟ / پشت پرده تلاش یک جریان خاص برای حذف علی باقری از مذاکرات! بیشتر بخوانید »