مرتضی سیمیاری

شهید رئیسی و کینه‌های باند مهدی هاشمی!

شهید رئیسی و کینه‌های باند مهدی هاشمی!



تحلیل برخی تحرکات سیاسی در روزهای اخیر حکایت از آن دارد که عمل منافقین در بیرون بازخوردهایی در درون خواهد داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان درباره شهید رئیسی و منافقین و ماجرای اعدام تروریست‌ها در تابستان سال ۶۷ نوشت:

تابستان سال ۱۳۷۶ ناگهان یک اتوبوس وارد قرارگاه تروریستی بدیع‌زادگان می‌شود و تعدادی نوجوان وارد مقر گروهک می‌شوند. این افراد برای مدتی در سالن ایکس ایزوله شده تا ارتباطشان با بیرون قطع گردد، مسئولیت این افراد در این اردوگاه به صورت مستقیم به عذرا علوی واگذار شده بود.

مدتی بعد مشخص می‌شود که این گروه همان کودکان خردسالی هستند که سال ۱۳۶۹ از پدر و مادر خود جدا شده و حالا پس از شست‌وشوی مغزی اساسی در «آور» پایگاه اصلی منافقین در حومه پاریس دوباره به عراق بازگشته تا این‌بار به عنوان سرباز در صف نیروهای رجوی قرار بگیرند.

مریم رجوی سرکرده منافقین هنگام خروج این گروه از کودکان از فرانسه کنار برخی که شاخص‌تر بودند عکس یادگاری گرفته و به آن‌ها پلاک طلا نیز داده بود، رجوی به این دسته گفته بود که در عراق آموزش نظامی یادگرفته تا پیشمرگه رهبرتئوریک منافقین، مسعود رجوی شوند، اتوبوس کودک سربازها با عبور از اروپا وارد مرز اردن شده و از آنجا به مقر تروریست‌ها رسیده بود.

نکته جالب توجه آنکه برخی از این کودکان سال‌ها پدر و مادر خود را ندیده و تعدادی دیگر خانواده‌شان در جریان عملیات مرصاد به درک واصل شده بودند. رجوی در نظر داشت که از این اتوبوس یک یگان جنایتکار ساخته که بدون، چون و چرا مطیع دستورات باشند. در آن روزها مسعود رجوی دائم زیر گوش اعضا می‌خواند که دلیل شکست منافقین خصلتی بودن اعضا بوده و باید از نو در تشکیلات انقلاب ایدئولوژیک دیگری انجام شود. مسئولیت مغزشویی این کودکان و تبدیل کردن آن‌ها به ماشین‌های خودکار جنایت برعهده فرشته یگانه بود، مریم رجوی به این شخص اعتماد ویژه‌ای داشت و روایت بود که در اشرف مخالفین را به صلابه می‌کشد. فرشته یگانه در دهه ۶۰ مسئولیت ترورهای مرزی و خمپاره‌زنی را برعهده داشته و بعد از مهوش سپهری خشن‌ترین عضو وقت سازمان منافقین محسوب می‌شد. او هر روز به گروه تازه وارد تأکید می‌کرد که برای ابراز ارادت به فرقه باید جاسوسی را از درون خانواده خود شروع کرده و شعارش این بود که یک سرباز خوب اول باید یک آدم فروش خوب باشد!

در نشست‌هایی هم که اغلب مسعود رجوی در اشرف به عنوان «طعمه» برگزار می‌کرد دائم زیر گوش این گروه خوانده می‌شد که یک مجاهد (منافق) باید در دلش کینه و خشم را زنده نگه دارد، بعدها این شعار در طول اغتشاشات شبکه‌ای در پاییز ۱۴۰۱ نیز تکرار شد. رجوی معتقد بود که کاشتن بذر کینه باعث می‌شود که منافقین در اجرای مأموریت‌ها احساسات انسانی را به صورت کامل در خود سرکوب کرده و به اصطلاح مانند یک ربات برای منافقین بجنگند.

تربیت کادرها به عنوان یک نیروی آدم‌کش را رجوی از یک چهره آشنا، اما مرموز، آموخته بود. فروردین سال ۱۳۶۰ و درست دو ماه قبل از شورش خیابانی منافقین، مهدی هاشمی که آن زمان همه کاره بیت قائم مقام رهبری بود، در دیدار با ابریشمچی و مسعود رجوی در بیت منتظری به سران نفاق توصیه کرده بود که منافقین اصول سازماندهی خود را تغییر دهند. سید مهدی معدوم گفته بود که نفاق باید شمشیرهای خود را تیز و کادرهایی تربیت کند که کینه‌ورز و خشن باشند و برای جنایت از شما دلیل آن را پرسش نکنند.

مدتی بعد انتقال فنون آدم‌کشی به صورت سینه به سینه در کشور یک فاجعه خونین آفریده و در نتیجه این کینه‌ورزی‌های عمیق بیش از ۱۷ هزار نفر به شهادت رسیدند. در طول این سلسله جنایت‌ها منافقین از میان مردم هرکسی که ریش داشت یا عکس امام (ره) را در جایی از مغازه‌اش زده بود ترور کرده و کار به جایی رسید که امام (ره) دستور داد ریشه این مسئله کنده شود. در این دوران افرادی، چون شهید رئیسی ذیل دستور امام (ره) و با اقدامات کاملاً حقوق بشری عوامل جنایت را به سزای اعمال خود رساندند.

خداوند متعال در سوره مبارکه آل‌عمران خصلت منافق را کینه‌جویی نسبت به مؤمنان می‌داند، در روز اعلام خبر شهادت آیت‌الله رئیسی تفسیر آن به طرز عجیبی قابل مشاهده بود، کینه‌هایی که ابتدا توسط بی‌بی‌سی فارسی سرباز کرده و در شبکه سایبری منافقین در کمپ اشرف ۳ به عنوان یک عملیات سازماندهی می‌شود، کار به جایی رسید که یکی از همین بازماندگان اتوبوس کودک سربازان با ترویج برهنه‌نمایی حد تباهی این گروهک را نمایش داد، البته بیرون زدن دوباره کینه‌های منافقین فقط با هدف خراب کردن تصویر شهید رئیسی صورت نگرفته است.

تحلیل برخی تحرکات سیاسی در روزهای اخیر حکایت از آن دارد که عمل منافقین در بیرون بازخوردهایی در درون داشته و بقایای فکری باند مهدی هاشمی معدوم، نیم‌نگاهی نیز به انتخابات ریاست جمهوری دارند تا جایی که تیم‌های تبلیغاتی خود را در کمیپن‌های برخی نامزدهای بالقوه نفوذ داده و در تلاش هستند بار دیگر با ایجاد دوقطبی سیاسی، علاوه بر شکستن خط «ادامه مسیر راه شهید رئیسی» یک دولت ناکارآمد را به نظام تحمیل کنند.

اولین نشانه‌های این تحرکات را می‌توان در بیانیه گروهک غیرقانونی نهضت آزادی پس از شهادت شهید رئیسی جست‌وجو کرد که تلاش کرد با شکستن حرمت خون شهدا نقش نیروی پیشرو را در تحولات بازی کند. لیدر اصلی این تحرکات فردی است که این روزها در زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیت خود است!

این خط خطرناک که حاصل رشد پیچکی و ماتریسی بقایای باندی گروهک‌های مسلح در دهه ۶۰ است، در دولت‌های پیشین ریشه کرده است تا جایی که در مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری برخی معتقدند بودند که در صورت تعامل با امریکایی‌ها کشور به موشک با برد بیشتر از ۳۰۰ کیلومتر نیاز نخواهد داشت و راه توسعه ایران از «خلع سلاح» شدن می‌گذرد.

البته این فتنه شوم در پیام رهبر انقلاب به مجلس خبرگان خنثی شده است جایی که ایشان اهداف حکمرانی را در عدالت و کرامت انسان، آبادی زمین و پربار کردن زمان و در نهایت زندگی توحیدی و عروج آدمی به مرتبت قرب خدا خوانده‌اند. این عبارات برآمده از اندیشه‌های الهی ریشه نفاق درونی و بیرونی معارضین را خشک خواهد کرد. بی‌شک در ادامه این مسیر خدای امروز همان خدای دهه ۶۰ است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید رئیسی و کینه‌های باند مهدی هاشمی! بیشتر بخوانید »

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک



نایاک در جریان آشوب‌های اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگه‌داشتن شراره‌های آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

تابستان سال ۱۳۹۳ دستگیری یک جاسوس امریکایی در تهران توجه بسیاری را به خود جلب کرد. جیسون رضاییان طی عملیات پیچیده ده‌ساله توانسته بود در پوشش خبرنگار به برخی مقامات دولتی نزدیک شود و با طرح دوستی با آنها به اطلاعاتی خاص دست یابد، پس از ضربه به شبکه جاسوسی رضاییان، نام یک سازمان سیاسی مرموز مستقر در واشنگتن بیش از دیگر دستگاه‌های جاسوسی امریکایی به گوش می‌رسید.

آن روزها ارتباطات جیسون رضاییان با نایاک (شورای ملی ایرانیان امریکا) برملا و مشخص شد بخشی از اطلاعات جاسوس – خبرنگار امریکایی به‌صورت رمزگذاری شده در اختیار این سازمان به اصطلاح سیاسی قرارگرفته تا آنها پس از بررسی، دسته‌بندی و راستی آزمایی، این اطلاعات خام را جهت‌دهی و برای میز ایران در وزارت خارجه امریکا و سازمان سیا ارسال کنند. رضاییان آن‌چنان در کار خود از شگردهای عجیبی استفاده می‌کرد که در لابی امنیتی نایاک به «حاجی جیسون‌» معروف شده بود! نفوذ جیسون رضاییان تا حدی بود که ادعا می‌کرد مزه آدامس حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت را نیز می‌داند، این جمله اگرچه لاف سیاسی محسوب‌ می‌شد اما تا حدی عمق نفوذ شبکه جاسوسی نایاکی‌ها در تهران را نشان می‌داد.

البته این بار اول نبود که نایاکی‌ها دست به طراحی یک پروژه نفوذ می‌زدند، پاییز سال ۱۳۸۲ و هم‌زمان با توسعه NGO‌ها توسط دولت خاتمی، یکی از مدیران ارشد نایاک به بهانه انجام تحقیقات مستقل درباره سازمان‌های غیردولتی ایران، به تهران سفر و با یکی از مسئولان وزارت امور خارجه در امور فعالیت‌های زیست‌محیطی، دیدار می‌کند. عامل امریکایی در این دیدار رایزنی‌هایی برای اعمال فشار اجتماعی بر ایران به ‌بهانه مسائل و مشکلات زیست ‌محیطی انجام می‌دهد، در آن جلسه آن مقام دولتی سرپل نفوذ در ایران را به نایاکی‌ها معرفی می‌کند و به او پیشنهاد می‌دهد که به ‌جای اجرای پروژه مستقیم در ایران از طریق رابط عمل کند. این ماجرا باعث شد تا با همکاری دولت اصلاحات، باقر نمازی رئیس مؤسسه همیاران به نایاکی‌ها سرویس دهد.

شکل این همکاری نیز جالب توجه بود! نمازی اطلاعات کسب کرده از داخل را به یکی از مسئولان ارشد در نمایندگی وقت ایران در سازمان ملل متحد رسانده و از طریق این واسطه اطلاعات دست اول به نایاک می‌رسید، بعدها این شبکه به باند نیویورکی‌ها معروف شد. سطح نفوذ این باند دیپلماتیک و نفوذی در جریان امضای برجام در هتل کوبورگ به حدی بود که توانست بخش‌های مهمی از سند راهبردی و امنیتی گروه بین‌المللی بحران (مؤسسه تحلیل و ارزیابی متعلق به وزارت خارجه امریکا) در متن توافق بگنجاند.

اسناد موجود نشان می‌دهد نایاکی‌ها برای نفوذ در داخل از سه مؤسسه بزرگ امریکایی پول دریافت کرده‌اند. بنیاد «اعانه ملی برای دموکراسی»، بنیاد «جامعه بازسورس‌» و بنیاد «اوراسیا» از جمله نهادهای ضد ایرانی هستند که به ‌صورت مستقیم از شبکه جاسوسی نایاک حمایت مالی کرده‌اند. البته این حمایت مالی بی دلیل نبوده است. در سال‌های ۸۳ و ۸۴ درست در زمانی که نایاک یک بزرگراه جاسوسی در داخل ایران باز کرده بود، بنیاد اوراسیا در دو فاکتور جدا از یکدیگر ۲۰۰ هزار دلار به نایاک کمک مالی می‌کند؛ بخشی از پول با هدف تأسیس‌ سایتی به‌ نام مرکز آنلاین آموزش NGO‌ها و تکمیل سایت فارسی نایاک مورد استفاده قرار گرفته است؛ در ازای این بخشش مالی نایاک متعهد می‌شود از طریق شبکه نفوذی خود در ایران یک مؤسسه اقتصادی در اتریش تأسیس‌ کند، نایاک با کمک پری نمازی (برادرزاده باقر نمازی) و همسرش بیژن خواجه‌پور بنیاد سیمرغ را در وین راه می‌اندازد، بنیاد سیمرغ در اصل همان شرکت بد نام آتیه بهار بود که به دلالی‌های اقتصادی‌اش معروف بود!

نایاک در ایران تجربه‌ای عجیب از یک شبکه چند سو، دونبشی و نفوذی است که با پاک کردن رد پای خود موفق شده بود بخشی از پروژه نرمال‌سازی وزارت خارجه امریکا را اجرایی کند؛ اما پس از خروج ترامپ از برجام نایاک کارایی اولیه خود را از دست ‌داده و تعدد رقبای دیگر باعث شده بود این گروه جاسوسی از بورس خارج شود. این سطح ازناکارآمدی به حدی بود که اسفندیارباتمانقلیج عامل نایاک در سرمقاله یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت که اگر دولت رئیسی با امریکایی‌ها کنار نیامده و تسلیم نشود، امریکا سیاست نرمال‌سازی بانفوذ به داخل را کنار گذاشته و به شیوه دیگر عمل خواهد کرد.

این پیش‌بینی از سوی این مدرس جنگ نرم خیلی زودتر از تصورات ممکن محقق شد. نایاکی‌ها که سال‌ها مروج تئوری تغییر حکومت در ایران (رژیم چنج از درون به بیرون) بودند به‌یک‌باره نقاب از صورت برداشته و در یک بیانیه اینترنتی اعلام کرده که خواهان تغییر نظام است!

این تضاد رفتاری نشان از تغییر نقش نایاک دارد. تا پیش‌ازاین نایاک با بازی در نقش خاکستری سرپل نفوذی‌ها بود، اما شکست پروژه‌هایی چون برجام یک و دو، شبکه جاسوسان محیط زیستی، ایران بریج، تداند کیش، سفارت مجازی امریکا در ایران، پروژه تک و آواتک و عملیات کفشدوزک که هرکدام با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات کشف و منهدم شدند، باعث شد تا نایاک با بازنگری در سیاستگذاری‌های خود را به‌صورت علنی دشمنی خود با مردم ایران اعلام کند. نایاک به‌عنوان مشاور در آخرین عملیات سازمان سیا در ایران (عملیات ققنوس) نیز حاضر بوده است!

جمال عبدی، مغر متفکر و رئیس نایاک در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی اعتراف می‌کند که هدف نایاک آن بود که از طریق اغتشاشات در داخل براندازی کند، این مهره جاسوسی می‌گوید که نایاک پس از ماه اکتبر دیگر حاضر نیست عامل ضد جاسوسی امریکایی‌ها در ایران بوده و می‌خواهد نقش خود را عوض کند. عبدی در بخشی از این گفت‌وگو پرده از یک سِرمگو نیز برداشته و گفته است که ارتباط با اصلاح‌طلبان برای نایاک نه اجرای دیپلماسی پنهان بلکه ابزاری برای براندازی بوده است. تفسیر این راز بزرگ نشان از آن دارد که باند نیویورکی‌های نیاوران ابزاری در خدمت امریکایی‌ها در جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام بوده است.

آگاهان به عملکرد شبکه‌های جاسوسی اعتقاد دارند که عدم اثرگذاری و نیز رقابت سخت میان لابیست‌ها در کنگره امریکا باعث شده است تا نایاک از کارکرد جاسوسی به یک شبکه براندازی سخت تغییر فاز دهد. نایاک در جریان آشوب‌های اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگه‌داشتن شراره‌های آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند! پیشنهاد  عجیب نایاک با چراغ سبز باراک اوباما و بیان اشتباهاتش در شیوه برخورد با فتنه سال ۸۸ روبه‌رو شد، این شبکه قبل از اقدام با ضربه یک‌نهاد امنیتی منهدم شد. بعدازاین باخت سنگین امنیتی یکی از رقبای نایاک در یادداشتی به کنایه نوشت که نایاک به‌اندازه ساواک برای امریکا بدون مصرف‌ شده است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک بیشتر بخوانید »