مرتضی قربانی

خاطره سردار قربانی از عملیات بیت المقدس/ روزی که در خون ده‌ها شهید غلت زدیم

خاطره سردار قربانی از عملیات بیت المقدس/ روزی که در خون ده‌ها شهید غلت زدیم


خاطره سردار قربانی از عملیات بیت المقدس/ روزی که در خون ده‌ها شهید غلت زدیمبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و حهاد دفاع‌پرس، چهاردهمین کنگره تجلیل از ایثارگران ویژه جانبازان فتح خرمشهر به مناسبت سوم خردا سالروز آزادسازی خرمشهر و با حضور سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، سردار مرتضی قربانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مدیران بنیاد شهید برگزار شد.

قربانی در خاطره‌ای از عملیات بیت المقدس گفت: در چنین روزی در نزدیکی خرمشهر در خون شهید و جانباز بودیم. فرمانده لشکر بودم و از همه استان‌ها نیرو داشتیم. از شب قبلش حمله کردیم و قسمت شد گوشه شلمچه باشیم. از شب قبل تا حدود این ساعت‌ها ۲۰۰ شهید تقدیم کردیم. خودم دیدم که رزمنده‌ها شهدا را چیده بودند روی هم و پشت شهدا سنگر گرفته بودند. چنان پوزه صدام را به خاک مالیدند و با دادن ۴۰۰ شهید اجازه ندیدم دشمن ذره‌ای از خاک ما را تصرف کند و فرار کردند.

 وی با اشاره به نکته بینی امام خمینی (ره) بیان کرد: برای دادن گزارش فتح بستان و طرح عملیات بیت المقدس نزد امام رفتیم و گفتیم قرار است تا بصره برویم، امام گفت مراقب مردم بصره باشید، نباید خونی از دست زن و بچه مردم بریزد. در حالی که صدام با تانک از روی زن و بچه مردم ما رد می‌شد. امام در همان جلسه از علاقه‌اش به پاسداران صحبت کرد و گفت، خدارا شکر کنید چرا که مشخص نیست در چه تاریخی نام شما و شهدا در میان سربازان امام حسین (ع) ثبت شده است.

قربانی افزود: در فتح المبین ۱۹ هزار اسیر گرفتیم و در بیت المقدس حماسه آفریدیم، اگر ایمان و تدین نبود تا همین امروز با صدام درگیر بودیم. وقتی خرمشهر را گرفتیم اسرائیل به لبنان حمله کرد و لشکر‌هایی از سپاه و ارتش به سوریه رفتند، وقتی امام فهمید دستور داد برگردید و فرمود راه قدس از کربلا می‌گذرد، بعد از آن گروهی نظامی از خود لبنانی‌ها تشکیل شد. ما تجربه گرانبهایی را در مقاومت خرمشهر به دست آوردیم، سه لشکر عراق را منهدم کردیم و الحمدالله این مقاومت به سمت سوریه و لبنان و یمن رفت.

فرمانده دوران دفاع مقدس بیان کرد: در سال ۶۷ تا ۷۰ فرمانده غرب کشور و سپاه بدر بودم، همان سال‌ها بنا شد آزادگان با اسرای عراقی مبادله شوند. در یکی از دیدارها با مقامات بلند پایه نظامی عراق در مرز خسروی بودیم که این سپهبد عراقی از من پرسید تو مرتضی قربانی هستی؟ گفتم نه، پیشنهاد داد که از طرف صدام مرا به عتبات و نجف و سامرا ببرد، گفتم روزی خودمان به زیارت خواهیم رفت.

وی تصریح کرد: این سپهبد عراقی از من پرسید گلوله‌های شما چجور هدایت می‌شد، چون گلوله‌ای نبود که به سمت ما شلیک شود و تلفات نگیرد، نزدیک به یک میلیون نفر از ما کشته شدند، گفتم فرمانده تو آدم بی خدا و عرق خور است و فرمانده من امام خمینی (ره)، بین صحبت به گریه افتاد، دست راستش را روی یخچالی که بین من و خودش قرار داشت گذاشت، چندباری با دست روی یخچال زد و بلند گفت مرحبا خمینی، گفتم مرحبا شهدا، مرحبا آزادگان.

با حضور سردار قربانی، سعدی اوحدی، سردار سلیمانی حجت الاسلام شکری از تعدادی از جانبازان و آزادگان دوران دفاع مقدس تقدیر و تجلیل شد.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

خاطره سردار قربانی از عملیات بیت المقدس/ روزی که در خون ده‌ها شهید غلت زدیم بیشتر بخوانید »

وقتی بسیجی‌ها از حضور حاج‌قاسم در خط مقدم خجالت کشیدند


وقتی بسیجی‌ها از حضور حاج‌قاسم در خط مقدم خجالت کشیدندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی»، چه در دوران دفاع مقدس و چه در جبهه مقابله با داعش، با وجود این‌که فرمانده بود؛ اما همیشه در خطوط اول جنگ حضور داشت؛ بنابراین رزمندگان نیز با دیدن این صحنه، روحیه و انگیزه‌شان دوچندان می‌شد و بی‌شک یکی از دلایلی که «حاج‌قاسم» در قلب‌های رزمندگان جای داشت، همین خصلت وی بود.

سردار سرلشکر پاسدار «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس، به مناسبت نخستین سالگرد شهادت سردار سپهبد شهید حاج «قاسم سلیمانی» و در آستانه سالروز آغاز عملیات «کربلای پنج»، با انتشار خاطره‌ای از سردار دل‌ها که در دوران دفاع مقدس فرماندهی لشکر ۴۱ ثارالله را برعهده داشت، نوشت:

«در عملیات «کربلای پنج» حاج قاسم با «مرتضی قربانی» لشکر ۲۵ و تیپ یزد از مرز عراق عبور کردند و تا نزدیکی «بصره» پیش رفتند. لحظه به لحظه با هم ارتباط داشتیم، در روز ششم و هفتم فشار عراق آن‌قدر زیاد شد که خط دفاعی ما در آن منطقه در آستانه سقوط قرار گرفت؛ «قاسم» با من تماس گرفت که «برادر محسن چکار کنیم بسیجی‌ها دارند عقب می‌آیند»، من دستور دادم که توپخانه‌های خودی آتش‌ها را جلوی خط «حاج‌قاسم» و روی سر عراقی‌ها بریزند، یک‌ساعت بعد «قاسم» تماس گرفت که بسیجی‌ها من و «مرتضی» را که دیدند، خجالت کشیده، برگشتند و خط ما تثبیت شد.»

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

وقتی بسیجی‌ها از حضور حاج‌قاسم در خط مقدم خجالت کشیدند بیشتر بخوانید »