مرد میدان

وقتی حواس حاج‌قاسم به همه چیز هست/ ازدواج مجدد همسران شهدا خوشحالش می‌کرد

وقتی حواس حاج‌قاسم به همه چیز هست/ ازدواج مجدد همسران شهدا خوشحالش می‌کرد


خبرگزاری فارس ـ گروه حماسه  و مقاومت ـ زهرا بختیاری: در این گزارش می‌خواهیم به زاویه دیگری از شخصیت حاج قاسم بپردازیم. شخصیتی که چند بعدی بود و در هر مواجهه‌ای همان گونه که باید با مخاطبش روبه‌رو می‌شد. مثلا خیلی شنیده‌ایم در میدان کارزار سربازی شجاع بود و در برابر دشمنان کوچک‌ترین ضعفی از خود بروز نمی‌داد. یا شنیده ایم در مقابل نیروهایش پر از عطوفت بود و مقابل فرماندهان تحت امرش بسیار جدی و مقید به رعایت همه ضوابط نظامی. اما در این گزارش می‌خواهیم به بعد پدرانه سردار شهیدمان بنگریم. وقتی مقابل همسران شهدا، خصوصا همسران شهدای مدافع حرم که اغلب سن و سالشان به دختران سردار می‌خورد، قرار می‌گرفت، احساس پدری‌اش بر هر بعد دیگری از شخصیت او غلبه می‌کرد. نگرانی برای زنانی که بعد از همسرشان چکار باید بکنند؟

دختری جوان با فرزندان کوچک یا بی‌فرزند در سنین بیست و چند یا سی و چند ساله همسرش را در حالی از دست می‌دهد که در اوج خوشبختی بوده و کنار بهترین مخلوقات خدا کیف زندگی مشترکش را می‌برده است. هر چند اغلب روزهای کمی کنار هم بودند، اما همان‌مدت کوتاه روح و قلب او را به تسخیر خود در آورده. حالا با رفتن همسرش چه کسی می‌تواند جای او را پر کند؟

اصلا چه کسی همه این سال‌ها حواسش به همسران شهدا بوده؟ با دادن امکانات مادی بنیاد شهید چه زیاد باشد چه کم، جای خالی مرد خانه پر نمی‌شود. چه بسیارند مغزهای کوچک زنگ‌زده‌ای که فکر می‌کنند با دادن این امکانات دیگر همه چیز حل شده و یک زن، دیگر چه از خدا می‌خواهد؟! چه کسی جای همصحبتی شبانه یک همسر را بعد از یک روز خستگی پر می‌کند؟ چه کسی وقتی دل نگران آینده کودکانت هستی می‌تواند دستت را بگیرد و بگوید: خانم! نگران نباش با هم درستش می‌کنیم؟ همه اینها به کنار، زنی که توانسته آنقدر قوت قلب همسرش باشد که او را راهی یک سفر بی‌بازگشت کند و دلش از خانه و کاشانه‌اش قرص و محکم باشد، چرا نباید فرزندان بیشتری مانند خود تربیت کند؟ مگر نه اینکه او نیز در مسیر جهاد در راه خدا قدم برداشته است؟

بگذارید جمله‌ای از حضرت روح الله را یادآوری کنم. وقتی در اوج جنگ یعنی ۲۵ فروردین سال ۱۳۶۱ خطاب به همسران شهدا می‌فرمایند: «یک نصیحت مخلصانه و پدرانه به بانوانی که جوانند و همسرانشان به لقاءالله پیوسته اند می‌نمایم که از ازدواج، این سنت ارزنده الهی سر باز نزنند و با ازدواج خود یادگارهایی چون خود، مقاوم و ارزنده به جای گذارند، و به وسوسه بعضی اشخاص بی‌توجه به صلاح‌ها و فسادها گوش فراندهند و … »

اما بینی و بین الله چند نهاد و مسئول فرهنگی و اجتماعی به این موضوع مهم توجه داشتند؟ چند نفر مثل حاج قاسم عزیز ما با آن همه مشغله حواسش به پشت جبهه هم بوده؟ 

همسر شهید مدافع حرم محمد نریمانی که ازدواج مجدد کرد از واکنش حاج قاسم بعد از فهمیدن این موضوع در خانه‌شان می‌گوید: «حاج قاسم تا مرا دید، سلام و علیک گرمی کرد و آمد داخل. از بچه کوچکی که در آغوشم بود، متوجه شد ازدواج مجدد کرده‌ام. گفت: چرا به من نگفتی ازدواج کردی و بچه‌دار شدید؟ باید وقتی زنگ زدیم می‌گفتی تا هدیه ازدواج و بچه‌ات را می‌آوردم. با پدر مادر شهید هم خیلی گرم سلام و علیک کردند. 

چون برادرم هم بود از من پرسید همسرت کدام است؟ وقتی معرفی کردم، سردار سلیمانی با لبخند گفت: او را شهید کنی چه می‌کنی؟ گفتم: حاجی! خدا بزرگ است. گفتند بچه را بیاور می‌خواهم ببوسم. سفت و محکم می‌بوسید و چند بار بعد با خنده گفت: من عادت دارم بچه هرچه کوچک‌تر باشد محکم‌تر می‌بوسمش.

محمد‌هادی فرزند شهید، کنارم گوشه‌ای نشسته بود. سردار نگاهش کرد و گفت: آقا محمد‌هادی ما چرا نمی‌آید جلو؟ محمد‌هادی برای اولین بار که کسی را ببیند، خیلی غریبی می‌کند، اما سردار گفتند: «پاشو بیا بابا پیش من پاشو بیا بابا.» محمد‌هادی رفت بغل سردار و تا آخر نشسته بود. 

سپس رو کردند سمت پدر و مادر شهید و حال و احوالشان را پرسیدند. مادر شهید بحث را کشاند به جایی که شروع کرد از من و همسرم تعریف کردن. مادر رو کرد به همسرم و گفت: او مثل محمود پسرم هست و سارا هم عین دخترم می‌ماند. از محمود هم بیشتر دوستش دارم. همدیگر را بغل کردیم و زدیم زیر گریه. سردار گفت: خیلی عالی! خدا برای همدیگر نگهتان دارد. بعد با خوشحالی گفت: «این ظرفیت بالای شما را می‌رساند که اجازه دادید عروستان ازدواج کند و حالا هم با آرامش و خوبی کنارشان هستید.» از آن‌ها خیلی تشکر کرد.

حاج قاسم گفت: بعد از شهادت آقا «محمود» ازدواج شما هم حتی یک جهاد بود. بعد رو کرد به همسرم و گفت: شما چند کار مهم انجام دادی. اول اینکه سنت پیامبر (ص) را انجام دادی، دوم اینکه فرزند شهید را پدری می‌کنی و سوم اینکه دختر ما را سرپرستی می‌کنی. چند بار با کلمه «دخترم» مرا خطاب کردند که بسیار برایم دلنشین بود. قبل از ازدواج من، پدرم از دنیا رفته بود و همیشه آرزو داشتم‌ ای کاش زنده بود و یکبار به خانه‌ام می‌آمد. حالا احساس می‌کردم آن روز پدرم آمده خانه‌ام.»

یادم هست یک بار که پای درد و دل همسر شهیدی نشستم، گذری به این جمله حاج قاسم داشت و گفت: «راست می‌گوید سردار، ازدواج مجدد برای ما یک جهاد است؛ آن هم زیر نگاه سنگین جامعه‌ای که در آن اغلب فکر می‌کنند اگر همسر شهید ازدواج کند، خطایی کرده و یا خیلی برخورد مناسبی با او نمی‌شود. می‌گفت این نگاه اینقدر برای ما سنگین است که علی رغم همه نیازهایمان تنها زندگی کردن را ترجیح می‌دهیم.»

وقتی با خانواده‌هایی که با حاج قاسم دیدار داشته‌اند، صحبت می‌کنم، یکی از نکات مشترک همه این دیدارها جویا شدن وضعیت همسران شهداست. حاج قاسم باید مطمئن می‌شد آنها که مانند دخترانش دوستشان می‌داشت، مشکلی نداشته باشند و یا اگر دارند باید به هر طریقی می‌شد حل شود. 

همسر شهید رضا حاجی‌زاده که زمان شهادت رضا تنها ۲۳ سالش بود با دو فرزند از دیدار با حاج قاسم اینگونه روایت می‌کند: «حاج قاسم میز به میز پای صحبت خانواده‌ها نشستند و دقایقی بعد به میز ما نشستند. ابتدا با پدر و مادر شهید صحبت کردند و بعد نگاهی به من کردند و پرسیدند شما دختر شهید هستید؟ گفتم: نه همسر شهیدم. با تعجب دوباره پرسیدند: شما همسر شهید هستی؟! گفتم: بله. با همان لحن متعجب پرسیدند: بچه هم داری؟ گفتم: بله دو فرزند هم دارم. سردار گفتند: بنشین بنشین می‌خواهم با تو صحبت کنم. از اوضاع و احوالم پرسید و من همه را با اشک جواب دادم. سردار گفت: گریه نکن! گفتم: نمی‌توانم. حاج قاسم رو کردند به مادرشوهرم و گفتند: حاج خانم! هوای دختر ما را داری؟ مادرشوهرم گفت: بله! دوباره عروس خودم شد. سردار با لبخندی گفت: دختر به این ماهی، اگر این کار را نمی‌کردید چه می‌کردید؟ بعد با حالتی گفت: کسانی که به شهادت می‌رسند، اینقدر از شهادتشان ناراحت نمی‌شوم که همسرانشان را می‌بینم، ناراحتم می‌کند. 

حاج قاسم بسیار از ازدواج مجدد همسران شهدا خوشحال می‌شد و تشویق به این کار می‌کرد. هر چند در جامعه برخی‌ها که نمای مذهب هم دارند خیلی برخورد بدی با این همسران می‌کنند. ما می‌دانیم هدفمان درست است، اما توان صحبت‌ها و کنایه‌های مردم را ندارم. خیلی به هم می‌ریزم.» 

جمله آخر را به سردار دل‌ها باید گفت: حالا که شما نیستی چه کسی هوای دخترانتان را خواهد داشت؟

سایر مطالب ویژه‌نامه سالگرد شهید سردار حاج قاسم سلیمانی را با عنوان مرد میدان در صفحه نخست فارس ببینید.

انتهای پیام/





منبع خبر

وقتی حواس حاج‌قاسم به همه چیز هست/ ازدواج مجدد همسران شهدا خوشحالش می‌کرد بیشتر بخوانید »

سخت‌ترین روز حاج‌قاسم در نبرد با داعش/ چرا سردار سلیمانی رئیس‌جمهور نشد؟

سخت‌ترین روز حاج‌قاسم در نبرد با داعش/ چرا سردار سلیمانی رئیس‌جمهور نشد؟


خبرگزاری فارس ـ گروه حج و زیارت ـ مریم سادات آجودانی:  همرزم نبودند اما به واسطه همشهری بودن ارتباط نزدیکی باهم داشتند و همین ارتباط محلی موجب شد تا در ستاد بازسازی عتبات نیز همراه هم باشند.

یوسف افضلی، معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات عالیات که از دوران کودکی با حاج قاسم و خانواده‌اش ارتباط داشت، از تلاش‌های این سردار مقاومت قبل از انقلاب و پس از آن می‌گوید.

او معتقد است که حاج قاسم مرد میدان بود و با توجه به ولایت‌پذیری هر زمانی که حس می‌کرد، نه از راه دور بلکه در صحنه حاضر می‌شد و با رفتارها و منطقی که داشت همه را به خود جذب می‌کرد تا مشکلات را در کوتاه‌ترین زمان برطرف کند.

گفت‌وگوی فارس با او را درباره نحوه آشنایی با سردار دل‌ها و خاطراتی که باهم داشتند، می‌خوانیم:

با سردار قاسم سلیمانی چطور آشنا شدید؟

من با حاج قاسم همشهری و هم‌دیار بودم و این دلیلی شد تا ارتباطی نزدیک و خانوادگی داشته باشیم و این ارتباط همچنان با خانواده ایشان ادامه داشته باشد.

عملیاتی هم با او همراه بودید؟

از بُعد نظامی‌گری با ایشان همرزم و همراه نبودم. ولی چون هر دو زاده شهرستان «رابُر» در استان کرمان بودیم، ارتباط خانوادگی و نزدیکی داشتیم. رفت و آمدهای خانوادگی‌مان به خصوص با برادر ایشان زیاد بود؛ تا جایی که با سهراب، برادر حاج قاسم وارد دستگاه قضایی شدیم و تهران آمدیم و قبل از بازنشستگی با دستخط حاج قاسم در ستاد بازسازی عتبات عالیات مشغول خدمت شدم.

محتوای آن دستخط چه بود؟

حاج قاسم در دستخطی خطاب به رئیس وقت ستاد بازسازی عتبات نوشته بود: «برادر عزیز! جناب آقای پلارک باسلام… جناب آقای افضلی که از مدیران بسیار خوب و متدین و بسیجی هستند را در مجموعه ستاد بازسازی عتبات بکارگیری نمایید (به صورت شایسته)».

وقتی فرد شرور، متأثر از رفتار حاج قاسم با پای پیاده به مشهد مشرف شد

از نظر شما مهم‌ترین ویژگی سردار قاسم سلیمانی چه بود؟

صحبت کردن درباره سردار سلیمانی، خیلی سخت است. ویژگی‌های فراوانی داشت. یکی از ویژگی‌هایی او، زمان‌شناسی بود. هر زمان که احساس می‎‌کرد باید وارد میدان شود و به مردم خدمت کند، وارد می‌شد. حاج قاسم با منطقی که در رفتار خود داشت بر خانواده و اطرافیان بسیار اثرگذار بود. در  نوجوانی نیز در کرمان موقعیت ایجاد شد که ایشان در دوران شاه فعالیت‌های انقلابی داشته باشد و عکس امام (ره) را برای اولین بار به رابر آورد. ایشان پرورش یافته مکتب عاشورایی، حسینی و امام خمینی (ره) بودند.

پس از پیروزی انقلاب، موقعیت ایجاد شد که وارد سپاه شود و پس از آن وارد جنگ ۸ ساله شد. بعد از آن نیز در شرق کشور، ناامنی به وجود آمد و اشرار جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان ناامنی‌هایی را ایجاد کردند و ایشان با هدف برقراری امنیت، ولی نه به زور اسلحه بلکه با رفتار و منشی که در کار خود داشت، این ارتباط را برقرار کرد و امان‌نامه داد.

یادم می‌آید آن موقع که در دستگاه قضایی کرمان خدمت می‌کردم، دستگاه امنیتی افرادی که شرارت می‌کردند به زندان آورده بود و حاج قاسم برای آزاد کردن آن‌ها بسیار پیگیری کرد و می‌گفت من به آن‌ها امان‌نامه داده‌‎ام. رفتار حاج قاسم سلیمانی به قدری در افراد تاثیرگذار بود که حتی افراد شرور با پای پیاده از جیرفت کرمان به پابوس امام رضا (ع) رفتند. جالب اینجاست که همین شرور کشور، تا مدتی امنیت یک منطقه را بر عهده گرفت!

حاج قاسم آماده‌سازی فضا در اربعین را آغاز تمدن اسلامی می‌دانست

ستاد بازسازی عتبات یادگار سردار سلیمانی است. این ستاد با چه هدفی و چگونه تشکیل شد؟

بعد از اینکه در شرق کشور امنیت برقرار شد، حاج قاسم تشخیص داد که باید وارد عراق شود و تصمیم گرفت قبل از شروع کار خود، به زیارت حرم امیر المومنین(ع) برود. خودش تعریف می‌کند که آن موقع حرم بسته بود. متولی حرم در را باز کرد و وقتی وارد صحن شدند، روی ضریح خاک نشسته بود. حاج قاسم می‌گفت که واقعا حرم امام علی (ع) غریب است و همین طور در حرم‌های دیگر وضعیت بسیار بد بود. بر همین اساس تصمیم می‌گیرد که ستاد بازسازی عتبات عالیات را تشکیل دهد.

همان طور که می‌دانید دیکتاتور بعثی، دست دوستداران اهل بیت (ع) را تا مدت‌ها از عتبات مقدس قطع کرده بود که توسط سردار دل‌ها مسیر زیارت باز شد و حاج قاسم با راه‌اندازی ستاد بازسازی عتبات در ایران و جمع‌آوری نذورات مردمی برای توسعه حرم‌ها، فضا را برای اربعین حسینی آماده کرد. ایشان بسیار تاکید داشت که آماده‌سازی فضا در اربعین حسینی، آغاز تمدن اسلامی خواهد بود.


نجف اشرف ـ بازدید حاج قاسم از صحن حضرت زهرا (س) در حرم امیرالمومنین علی علیه‌السلام

مهم‌ترین اقدامات سردار سلیمانی برای توسعه اعتاب مقدسه عراق چه بود و با چه روشی در برهه‌ای که حتی سفر به عراق به راحتی انجام نمی‌شد، برنامه‌ریزی کرد؟

در عراق سه برنامه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای عتبات در نظر گرفته شد. در برنامه کوتاه‌مدت حدود ۶ ماه خادمان به نظافت آنجا پرداختند و در میان‌مدت نیز بیش از ۱۵۰ پروژه از قبیل کاشی‌کاری، سنگ‌کاری، تعویض درها و ترمیم انجام شد. برنامه بلندمدت نیز طرح توسعه حرم‌ها بود که در این برنامه صحن و شبستان حضرت زهرا (س) بیش از ۲۲۰ هزار متر مربع توسعه یافت. خود سردار می‌گفت اینجا به حرم آقا امام علی (ع) متصل شد و برای اولین بار در جهان اسلام چنین پروژه‌ای برای حضرت زهرا (س) ساخته شد.

طی جلسه‌ای در مشهد، امام جمعه مشهد، آقای سیداحمد علم الهدی، رئیس هیأت امنای ستاد بازسازی در استان‌ها به حاج قاسم اعلام کرد که ستاد بازسازی کاری کرد که حضرت علی (ع) را از خجالت حضرت زهرا (س) درآورد و این کار بسیار ارزشمند بود. در نجف نیز، حدود ۹۵ درصد کارها صورت گرفته است. در حرم امام حسین (ع)، صحن و شبستان حضرت زینب (س) با بیش از ۱۴۰ هزار متر مربع ساخته می‌شود که حدوداً مساحت حرم را ۱۴ برابر می‌کند.

ماجرای سپرده شدن توسعه حرم حسینی به ایران

حاج قاسم به توسعه عتبات اهمیت زیادی می‌داد. ابتدا عراقی‌ها ساخت صحن و شبستان حضرت زینب (س) را نمی‌خواستند به ایران بدهند. با این وجود ایران همچنان برای توسعه حرم حسینی اصرار داشت. می‌‌گفتیم کار ایران در توسعه حرم علوی را ببینید، اگر خوب بود توسعه حرم سیدالشهدا (ع) را هم به ما بدهید. شیخ عبدالمهدی، نماینده آیت‌الله سیستانی در کربلا، بیمار و چند روزی در خانه خود بستری شد. خود شیخ مهدی اینگونه روایت می‌کند: «بعد از اذان صبح یک شیخ معتمد که از دوستان لبنانی‌ام است، با من تماس گرفت و گفت کربلا چه خبر است؟ من هم گفتم من مریض هستم. به من گفت: مریضی شما خوب می‌شود. بعد بحث داعش را هم مطرح کردم و گفت که داعش هم تمام می‌شود و دوباره از من پرسید که داخل حرم چه خبر است؟ من هم مکث کردم. اما او گفت که من خواب دیدم امام حسین (ع) به سمت باب‌الرأس و باب‌القبله حرکت می‌کردند و چند نفر پشت ایشان بودند که شما (شیخ عبدالمهدی) و آیت الله بهجت ایرانی هم در آن بین بودید که ناگهان حضرت فاطمه زهرا (س) از زیر چادرش، تحفه‌ای به آیت‌الله بهجت ایرانی داد. من هم با شنیدن این خواب، داستان ساخت صحن حضرت زینب (س) و پیشنهاد ایرانیان را مطرح کردم که او هم گفت فوری این کار را انجام بده».

ساعت ۱۰ همان روز از طرف شیخ عبدالمهدی که تولیت شرعی حرم سیدالشهدا (ع) است، با دوستان ستاد بازسازی عتبات تماس گرفته شد که ساعت یک در حرم باشید. شیخ عبدالمهدی در جلسه‌ای با مسؤولان ستاد بازسازی عتبات در حالی که گریه می‌کرد، گفت که  قرارداد صحن و شبستان حضرت زینب (س) با ایران منعقد می‌شود که در نهایت هم کار توسعه حرم حسینی در فاز نخست در قالب احداث صحن حضرت زینب (س) به ایران واگذار شد.

در جلسه‌ای که در ستاد بازسازی عتبات با حضور حاج قاسم برگزار شد، ایشان می‌گفت که ستاد بازسازی مثل جبهه است و ستاد بازسازی عتبات کارهای بسیاری انجام داده و نظام جمهوری اسلامی بهترین یادگاری‌ها را در عراق گذاشته است و ملت ایران را در عراق با این کار پیوند داده است.

واکنش سردار به حضور در انتخابات ریاست جمهوری

آخرین دیدار با سردار سلیمانی چگونه بود و به چه مباحث و نکاتی اشاره کردند؟

۲۰ روز قبل از شهادت ایشان در یک جمع خانوادگی بودیم که من در محضر ایشان بودم. آن روزها اغتشاشات در عراق بود که از ایشان چند سوال پرسیدم. گفتم وضعیت عراق چه می‌شود؟ که ایشان گفت که مشکل خاصی ندارد و مسئله‌ای نیست. بعد با توجه به ناآرامی‌های عراق از او پرسیدم که جریان عتبات چه می‌شود؟ حاج قاسم در جوابم گفت که من به رئیس ستاد عتبات گفتم یک روز کار عتبات نباید تعطیل شود. چون بزرگ‌ترین و ماندگارترین آثار نظام جمهوری اسلامی ایران، ساخت و ساز حرم‌ها و پیوند میان شیعه و جهان اسلام است.

بعد از او پرسیدم که سخت‌ترین روز شما در مبارزه با داعش و مبارزه با تروریست چه روزی بود؟ گفت سخت‌ترین روز من آن روزی بود که داعشی‌ها در مسیر جاده بغداد به سامرا و کاظمین می‌خواستند به کربلا بیایند و حرم‌‌ها را مورد تعرض قرار دهند. من مثل گندم برشته یا به عبارتی مانند اسپند روی آتش، بی‌قرار بودم که خدا را شکر جلوی آنها گرفته شد. سپس از ایشان پرسیدم که برای انتخابات ۱۴۰۰، بین مردم بحث این است که شاید شما تشریف بیاورید. از آنجایی که ایشان باهوش بود و فراموشکار نبود، رو کرد به من و گفت: «آقای افضلی! من جواب شما را یکبار دیگر هم داده‌ام».

حدود ۱۰ سال پیش که سوار هواپیما با ایشان به کرمان می‌رفتم، از ایشان سوال کردم که برای فرماندهی سپاه شما مطرح هستید. ایشان گفت که آخرین سمت من در نظام جمهوری اسلامی این است که شهید شوم یا هر اتفاقی که بیفتد و یا بازنشست شوم در نیروی قدس باشد؛ دیگر برای من خیلی سخت است که در نظام جمهوری اسلامی بخواهم مسؤولیت بپذیرم.

ارادت سردار به حضرت زهرا(س)/ آنچه حاج قاسم در برابرش آرام نمی‌گرفت

یکی از ویژگی‌هایی که رزمندگان و همراهان حاج قاسم به آن اشاره می‌کنند، اقتدار و شجاعت در برابر سختی‌ها و دشمن و همچنین نرمی در برابر دوستان و خانواده است. این روحیه چگونه در یک فرد جمع می‌شود؟

رفتار حاج قاسم، مصداق همان آیه ۲۹سوره فتح است که می‌فرماید «با دشمنان خود سخت بگیر و در بین خود مهربان باش» و همچنین آیه ۲۱سوره احزاب که می‌فرماید «با خدای خود پیمان بست و در پیمان خود پایبند بود». حاج قاسم به آرزوی دیرین خود که همان شهادت بود، رسید و به جمع دوستان خود پیوست.

هرچه از ایشان بگویم باز کم است. ایشان اسطوره مهربانی، مقاومت، رعب و وحشت در دل دشمن، سردار معمار حرم، پرورش‌یافته مکتب عاشورا است و ذوب شده در مکتب امام (ره) بود. همین مردمی بودن ایشان و نوع نگاهی که به جوانان و خانواده شهدا داشت، باعث شد تا در درون مردم عشق او شعله‌ور شود و پس از شهادت حاج قاسم و در تشییع جنازه ایشان مردم این چنین بی‌تاب شوند.

حاج قاسم در کنار شجاعت در مبارزه با داعش، قلب مهربانی داشت. وقتی در طرح لاغرسازی ستون‌های اطراف حرم امام حسین (ع) یا احداث صحن حضرت زهرا (س) به عتبات مشرف شد، در کنار توصیه‌هایی که برای توسعه عتبات داشت، به شدت اشک می‌ریخت. حاج قاسم در برابر روضه حضرت زهرا (س) هم آرام نمی‌گرفت و به شدت می‌گریست و علاقه ویژه‌ای به حضرت فاطمه (س) داشت.


حاج قاسم در بین جهادگران سیل خوزستان

حاج قاسم همیشه در صف اول کمک به مردم بود

حاج قاسم را بیش‌تر به عنوان کسی می‌شناسند که در حوزه مقاومت اسلامی و در جنگ‌های عراق و سوریه فعالیت داشت. در کنار این چهره، حاج قاسم یک چهره جهادی نیز بود؛ تا جایی که حتی سال گذشته در سیل شاهد حضور سردار سلیمانی در مناطق سیل‎زده جنوب کشور هم بودیم. از این چهره و از اقدامات جهادی ایشان بفرمایید.

در سیل خوزستان کم‌تر از حدود ۴۸ ساعت پس از اعلام فراخوانی که برای موکب‌ها داده شد، بیش از ۴۰۰ موکب آمادگی خود را اعلام کرد و در خوزستان و لرستان و گرگان به کمک مردم رفتند. موکب‌ها در این شهرها به مردم غذای گرم دادند و حتی تعمیر خودرو و وسایلی که نیاز به تعمیر داشت، توسط بچه‌ها انجام شد.

سردار سلیمانی واقعا مرد میدان بود. در سیل خوزستان کمک کرد و ابومهدی المهندس نیز از عراق آمد تا در کنار حاجی باشد. حاج قاسم همیشه در صف اول کمک به مردم بود. نمی‌گذاشت دیده شود، ولی همیشه حضور داشت. به خانواده شهدا مرتب رسیدگی می‌کرد. شبی با ایشان و اخوی‌شان جلسه‌ای داشتیم که به ما گفتند شب دو ـ سه ساعتی دیرتر می‌آیم. چون قول داده بود که به خانواده شهیدی سر بزند.

حاج قاسم روزهای جمعه روضه خانگی داشت

در مراسم تشییع سردار سلیمانی سخنرانی مقتدرانه زینب سلیمانی را شاهد بودیم و اخیرا در محضر رهبری فاطمه سلیمانی نامه حاج قاسم را قرائت کرد. سردار چطور توانسته با وجود اینکه کمتر در خانواده حضور داشته فرزندانی بدین شکل  تربیت کند؟

نیاز نیست حتما فرد کامل در خانواده حضور داشته باشد. همان مدت کوتاه حضور در خانه هم اگر رفتار و روش صحیحی داشته باشد، کفایت می‌کند. حاق قاسم، تربیت یافته خانواده مذهبی و پرورش یافته مکتب عاشورایی بود. در زمانی که حاج قاسم در ایران بود، روزهای جمعه در کنار خانواده، از مداحی دعوت می‌کرد تا برای خانواده به صورت خصوصی روضه بخواند. فردی که از نظر معنوی این فضا را برای فرزندان خود ایجاد می‌کرد، قطعا فرزندانش پرورش یافته او خواهند شد. فرزندان ایشان ساده‌زیست، خوش اخلاق و بسیار مردمی هستند. زینب سلیمانی به نظر من خود حاج قاسم است. زینب خانم دختر ایشان، با توجه به رابطه صمیمی که با هم داشتند، اکثر سفرها همراه حاج قاسم بود و مسلط به زبان عربی و انگلیسی است و مانند پدرش ثابت قدم در گفتار و عمل است.

حاج قاسم بسیار با فرزندان خود مهربان بود و به تعلقات دنیوی وابستگی نداشت. ولی دو نفر از خانواده را بیش از حد دوست داشت و آن هم نوه‌هایش بودند. یک هفته قبل از شهادت همه را جمع کرد. اما اواخر انگار که می‌دانست باید برود، کمتر به سمت نوه‌هایش می‌رفت چون آنها هم خیلی حاج قاسم را دوست داشتند و وقتی از هم دور بودند، ناراحتی می‌کردند.


کرمان ـ گلزار شهدا، محل دفن حاج قاسم

ناراحتی حاج قاسم از اینکه سه روز از حضرت آقا بی‌خبر بود

یکی از نکات مهم در زندگی سردار سلیمانی ولایت پذیری است.

ایشان به آقا بسیار علاقه داشت. یادم است که رفته بودیم رابُر برای دفن پدرشان و تا سوم ایشان آنجا ماندند. وقتی از رابُر به کرمان برگشتیم، یکی از دوستان تعریف می‌کرد حاج قاسم در ماشین حالتی عجیب پیدا کرد و آه کشید. فکر کردیم خسته هستند. به ایشان گفتیم شما کمی استراحت کنید. گفت نه خسته نیستم. گفتیم پس چرا این آه را کشیدید و چرا اینقدر ناراحت هستید؟ گفت برای اینکه من سه روز است که از آقا خبر ندارم.

ماجرای عکس انداختن حاج قاسم با خانم بدحجاب

ایشان با وجود نفوذ و محبوبیتی که داشت، از هیچ حزب و جناحی طرفداری نمی‌کرد. این رفتار دلیل خاصی داشت؟

دقیقا. حاج قاسم وابسته به هیچ حزبی نبود و خط قرمز ایشان خط ولایت بود. در فامیل و افراد نزدیک ما، افرادی هم بودند که چادری نبودند، اما حاج قاسم هیچ گاه کسی را  سرزنش نمی‌کرد، بلکه با رفتار و منشی منطقی، طرف مقابل را مجذوب می‌کرد و هیچگاه تحکمی برخورد نمی‌کرد. هیچ وقت در جمع هیچ تذکری نمی‌داد و می‌گفت که در جمع کسی نصیحت‌بردار نیست. نظرشان این بود که اثر منفی خواهد داشت.

یکی از دوستان تعریف می‌کرد و می‌گفت که روزی یک دختر بدحجاب از او درخواست کرد که با ایشان عکس بیندازد. من به حاج آقا گفتم من اگر بودم، با این دختر عکس نمی‌انداختم، چرا عکس انداختید؟ حاج آقا به من گفت که عزیز من! اینها فرزندان ما هستند، جوانان ما و آینده کشورمان هستند و هر درخواستی داشته باشند باید بتوانیم به آن عمل کنیم.

سردار سلیمانی را به عنوان قهرمان همبستگی ملی معرفی می‌کنند. از نقش ایشان در همبستگی ملی و اتحاد میان ایران و عراق و کشورهای منطقه بگویید.

مردمی بودن ایشان باعث شد که چه در کشور عراق و سایر کشورها، به عنوان یک قهرمان و ژنرال نظامی شناخته شود. از دیدگاه من ایشان یک قهرمان معنوی هم بود. چون با همه ارتباط داشت و در عراق حتی با عشایر و قبایل نشست و برخاست داشت و همه او را بسیار دوست داشتند.

بخشی از پرچم روی تابوت حاج قاسم را قاب کردم

چگونه از شهادت سردار سلیمانی باخبر شدید؟

بدترین خاطره و خبر این بود که پنج شنبه عازم کرمان بودم که به پدر و مادرم سر بزنم. صبح جمعه بین ساعت دو تا سه بود که گوشی خود را نگاه کردم، دیدم که دوست مشترکمان با سردار، پیام داد «حاج قاسم آسمانی شد». با او تماس گرفتم، دیدم های های گریه می‌کند و می‌گفت که حاج قاسم را کشتند. من عصبی شده بودم و باور نمی‌کردم. آن موقع شب هم نمی‌توانستم با اخوی ایشان تماس بگیریم. مجبور شدم تا نماز صبح منتظر بمانم. نماز صبح را که خواندم به سمت منزل حسین، برادر بزرگ ایشان حرکت کردم که جمعیتی از نزدیکان و فامیل آنجا جمع شده بودند. قرار شد که به بیت الزهرا (س) در کرمان برویم. وقتی رسیدیم با جمعیتی از مردم مواجه شدیم که گریه می‌کردند.


انتقال پیکر حاج قاسم به کرمان

پیکر سردار در عراق تشییع شد و پرچمی که بر تابوت ایشان بود، بخشی از آن را تقدیم خانواده سردار کردیم و بخشی دیگر از پرچم را به عنوان یادگاری پیش خودمان نگاه داشتیم. آن شب پرچم را به مدیر فرهنگی دادم تا آن را قاب کند. به منزل که برده بود خانم ایشان گفت چه بوی معطری می‌آید. این بو از کجاست؟ پرچم تابوت حاج قاسم واقعا بوی عطر خاصی داشت. داغ سردار هنوز برای ما تازه است و امیدوار هستیم که بتوانیم دنباله‌رو راه ایشان باشیم و ما را در این مسیر یاری کنند.

بهترین خاطره‎‌ یا یادگاری که از سردار دارید، چه بود؟ آیا توصیه‌ای هم قبل از شهادت به شما کرده بودند؟

خاطره خوبی که از ایشان دارم، این بود که ایشان علاوه بر هدایایی که به من می‌دانند، یک هدیه‌ای از سمت ایشان گرفتم که بهترین هدیه در طول زندگی‌ام بود. دستخط ایشان برای حضورم در ستاد بازسازی عتبات. برادر ایشان سهراب با من تماس گرفتند و بدون سلام و علیک، نامه حاج قاسم را برای من خواند: «جناب آقای افضلی که از مدیران بسیار خوب و متدین و بسیجی هستند را در مجموعه ستاد بازسازی عتبات بکارگیری نمایید (به صورت شایسته)» این بهترین هدیه حاج قاسم برای من بود.

حاج قاسم پس از تشکیل ستاد بازسازی عتبات بسیار تاکید داشت که جمع آوری نذورات مردم باید شفاف‌سازی شود و در کوچک‌ترین شهرستانی که فردی ۱۰ هزار تومان هم کمک می‌کرد، باید رصد و گزارش داده می‌شد که این پول کجا و صرف چه کاری شده است. مثلا اگر می‌گفت در حرم امام حسین (ع)، باید همانجا خرج می‌شد. همیشه می‌گفت وای به حال آن روز که مردم نسبت به ستاد بازسازی بی‌اعتماد شوند.

درست است که ستاد بازسازی عتبات زیر نظر شورای سیاستگذاری است، اما به عنوان یک تشکل مردمی است و با اینکه همیشه زیر نظر حاج قاسم بوده، ولی تاکید داشتند که این ستاد باید مردمی باشد. یک روحانی از من پرسید که چرا این نذورات را برای عتبات از مردم جمع‌آوری می‌کنید، وقتی در این کشور جوانانی هستند که باید ازدواج کنند و ما مشکل مدرسه داریم. نباید این کار را بکنید. من هم گفتم حاج آقا شما چرا این حرف را می‌زنید؟ اتفاقا همین افراد کم درآمد جامعه و آنهایی که تحت پوشش حمایت‌های دولتی هستند، بیشترین کمک را می‌کنند. مثلا در خراسان جنوبی، میانگین نذورات از هر نفر ۵ هزار تومان بوده و اکنون هم با وجود وضعیت کرونا به نفری ۱۷هزار تومان رسیده است.

انتهای پیام/





منبع خبر

سخت‌ترین روز حاج‌قاسم در نبرد با داعش/ چرا سردار سلیمانی رئیس‌جمهور نشد؟ بیشتر بخوانید »

وقتی رهبر و حاج قاسم، سرزده به مجلس «بله برون» عروس کرمانی رفتند

وقتی رهبر و حاج قاسم، سرزده به مجلس «بله برون» عروس کرمانی رفتند


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، این روزها که به سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی نزدیک می‌شویم، خاطرات به جا مانده از این شهید عالی‌مقام می‌تواند مروری بر شخصیت بزرگ این فرمانده لشکر اسلام باشد.

یکی از کتاب‌هایی که با محوریت شهید سپهبد سلیمانی منتشر شده «متولد مارس» نام دارد که از سوی نشر یازهرا(س) و به اهتمام علی اکبری مزدآبادی منتشر شده است.

در خاطره‌ای به نقل از محمد حسین نجات با سر تیتر «چرا من شفیع شوم؟» می‌خوانید:

سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری به استان کرمان سفر کردند. ایشان تاکید داشت حاج قاسم در این دیدارها همراه ایشان حضور داشته باشد. در سفرهایی که حضرت آقا به استان‌ها داشتند، برنامه طوری ترتیب داده شد تا ایشان با چند خانواده شهید دیدار کنند. از طرفی به دلیل رعایت مسائل امنیتی، این دیدارها به اطلاع خانواده‌ها نمی‌رسید و ۱۵ دقیقه قبل از ورود ایشان خانواده‌ها مطلع می‌شدند.

یکی از این دیدارهایی که در آن سفر تدارک دیده شد، دیدار با خانواده یکی از فرماندهان گردان‌های شهید لشکر ۴۱ ثارالله بود. طبق روال، آن خانواده دقایقی قبل از حضور حضرت آقا خبردار شدند. اما وقتی وارد مجلس شدیم، دیدیم جمعیت حاضر بیش از حد انتظار است. تصورمان این بود که خانواده شهید خیلی سریع حضور حضرت آقا را به بستگان اطلاع داده است و آنها هم فوری خودشان را رسانده‌اند، اما اشتباه می‌کردیم. دلیل حضور بستگان مراسم «بله برون» دختر همان شهید با فرزند یکی دیگر از شهدای لشکر ثارالله علیه‌السلام بود. آن شب یکی از اعضای خانواده شهید آمد و در گوش حاج قاسم، مطلبی گفت. حضرت آقا از حاجی پرسیدند: «داستان چیست؟» حاج قاسم جواب داد: می‌گویند که جواب خانواده دختر مثبت است و درخواست دارند اگر امکانش هست شما خطبه عقدشان را بخوانید.

حضرت آقا قبول کردند. وقتی ایشان خطبه را قرائت کردند از دختر خانم پرسیدند: «آیا به بنده وکالت می‌دهید تا شما را به عقد آقای فلانی در بیاورم؟» دختر خانم در جواب گفت: «اگر قول می‌دهید در آخرت شفیعم باشید، بله به شما وکالت می‌دهم».

حضرت آقا گفتند: «چرا من باید شفیع شما باشم؟» بعد به حاج قاسم اشاره کردند و ادامه دادند: «مقام حاج قاسم سلیمانی نزد خداوند از من بالاتر و بیش‌تر است. ایشان شهید زنده است و خودش شفیع شما می‌شود.»

ویژه‌نامه مرد میدان را همزمان با ایام سالگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی در خبرگزاری فارس بخوانید.

انتهای پیام/





منبع خبر

وقتی رهبر و حاج قاسم، سرزده به مجلس «بله برون» عروس کرمانی رفتند بیشتر بخوانید »

استقبال از سالگرد شهادت حاج قاسم با شعار «مرد_میدان»


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بنیاد «مکتب حاج قاسم» با شعار «مرد میدان» به استقبال اولین  سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌رود.

بنیاد حفظ و نشر آثار شهید سلیمانی اعلام کرده است که با شعار «#مرد_میدان» به استقبال روایت‌های مردم ایران از سیره شخصی مدیریتی و رشادت‌ها و بن‌بست‌شکنی‌های حاج قاسم خواهد رفت.

در اطلاعیه این بنیاد آمده است: بنیاد «مکتب حاج قاسم» با بهره‌گیری از رهنمود و عنایت حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در دیدار اخیر از ملت بزرگ ایران و مستعضفان جهان دعوت میکند تا آنچنان که در روز‌های شهادت این فرمانده مجاهد مخلص قدم در صحنه گذاشتند، در این روز‌های اولین سالگرد نیز پرچم راه و هدف شهید عزیزمان را برافراشته نگه دارند؛ او که قهرمان عزیز ملت نمیشد مگر با تمسک به راز اخلاص در راه حضرت حق؛ او که مرد میدان خدمت بود؛ مرد میدان شجاعت بود، مرد میدان اطاعت از ولایت بود و مرد میدان مجاهدت بود در برابر خصم مردم و امت؛ او که خطاب به جبهه کفر و استکبار و ارهاب و تکفیر گفت «مرد این میدان ما هستیم برای شما»؛ آری روز‌ها میگذرد و همچنان مرد این میدان تو هستی برای ما؛ حاج قاسم…

این بنیاد همچنین نشان #مرد_میدان، ویژه محصولات پویشی اولین سالگرد شهید سلیمانی را منتشر کرد.

استقبال از سالگرد شهادت حاج قاسم با #مرد_میدان

استقبال از سالگرد شهادت حاج قاسم با #مرد_میدان

استقبال از سالگرد شهادت حاج قاسم با #مرد_میدان

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

استقبال از سالگرد شهادت حاج قاسم با شعار «مرد_میدان» بیشتر بخوانید »