«بر بال ملائک»

«بر بال ملائک»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از یاسوج، کتاب «بر بال ملائک» روایتگر زندگی‌نامه، خاطرات و تصاویر شهید «حسین عزیزی» است که در سال 1400 به همت مدیریت نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسید.

این کتابِ 196 صفحه‌ای به قلم «مرضیه جوشن» به رشته تحریر درآمده و در شمارگان 500 جلد توسط انتشارات «آناپنا» و با حمایت اداره‌کل حفظ آثار و نشرارزش‌های دفاع مقدس کهگیلویه و بویراحمد چاپ و به بازار نشر عرضه شده است.

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است:

«با وجود گذشت بیش از چهار دهه از شروع جنگ تحمیلی و آغاز دفاعی مقدس، هنوز هم جنگ هشت ساله ایران و عراق، ناگفته‌ها و نانوشته‌های بسیاری دارد و هنوز هم بسیاری از قهرمانانی که مخلصانه لباس رزم بر تن کردند و برای دفاع از خاک و ناموس این کشور به جنگ دشمنِ تا بن دندان مسلح رفتند، گمنام و ناشناخته مانده‌اند.

شهید حسین عزیزی از شهدای جنگ تحمیلی است که علی‌رغم زندگی پر فراز و نشیب و نقش تأثیرگذاری که در دوران دفاع مقدس داشت، اما گمنام مانده و تاکنون نه نامی از او در هیچ تریبونی برده شده و نه هیچ قلمی در توصیف رشادت‌ها و مجاهدت‌هایش بر صفحه سفید کاغذ به حرکت درآمده است؛ لذا در این کتاب تلاش شده است گوشه‌هایی از زوایای پنهان زندگی این شهید بزرگوار به رشته تحریر درآید.

اطرافیان شهید حسین عزیزی، او را با خصلت بخشنده و سخاوتمند بودن، می‌شناختند و با داشتن این خصلت از شهرت خاص و عام برخوردار بود، اما زوایای پنهان و ناب زندگی او، دغدغه‌ها، آرمان‌ها و آمال و آرزوهایش مسائلی است که تنها می‌توانست در دفترچه خاطراتش به ثبت برسد.

کتاب زندگینامه شهید حسین عزیزی در پنج فصل به رشته تحریر درآمده و به تصویر کشیده شده است. در فصل نخست از این مجموعه، دست‌نوشته‌های این شهید والامقام آورده شده است. این دست‌نوشته‌ها شامل زندگینامۀ خودنوشت، روزنوشت‌ها، خاطرات و اشعار و مداحی‌های این شهید والامقام است که هر کدام از آنها، ابعاد تازه‌ای از زندگی و شخصیت شهید حسین عزیزی را به مخاطبان می‌نمایاند.»

برشی از متن کتاب

«حسین محاسن پرپشتی داشت که بچه‌ها به شوخی به او می‌گفتند فیدل کاسترو. در جدیت و پشتکار کم‌نظیر بود. با وجود اینکه ازدواج کرده و صاحب اولاد بود و خدواند همسر سیده خوبی روزی‌اش کرده بود، اما وقتی در منطقه حضور داشت همه توجه و فکرش در جبهه و جنگ بود.

رزم، کار، عبادت و محبت به هم‌رزمان از شاخصه‌های حسین بود. هنگام اوقات فراغتش چهارزانو می‌نشست گوشه سنگر و با ادب خاصی قرآن می‌خواند. به شکل خاصی قرآن را تلاوت می‌کرد. وقت اذان هم که می‌شد، نمازخانه را آماده می‌کرد و اذان می‌گفت تا بچه‌ها برای نماز آماده شوند. اکثر اوقات تسبیج بلندی در دستش بود و ذکر می‌گفت.

انس عجیبی با کتاب داشت؛ کتاب‌های شهید دستغیب که نقل هر سنگری بودند، خوراک حسین بود. همیشه با بدن ورزیده‌ای که داشت، لباس مرتبی می‌پوشید و ژست نظامی خیلی جذابی داشت. یکی از دندان‌های جلویی‌اش افتاده بود که جذابیت خاصی به چهره‌اش داده بود، چهره‌ای شبیه به چهره مرحوم شهید بهشتی که یک دندان جلو نداشت و دندان کاشته بود. با همین جدیت وقتی از جبهه به خانه برمی‌گشت، با عشق و علاقه عجیبی که به همسر و بچه‌هایش داشت، آنها را سرشار از محبت می‌کرد. پسر بزرگش رضا را که حدوداً سه سال داشت روی دوشش می‌گذاشت و به مسجد می‌آورد.»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«بر بال ملائک» بیشتر بخوانید »