فیلم/ ضرورت پژوهش در اسناد دفاع مقدس و مقاومت
فیلم/ ضرورت پژوهش در اسناد دفاع مقدس و مقاومت بیشتر بخوانید »
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: پژوهش پشتوانهای قابل اتکا و مهم برای اعتبار بخشی به موضوعات قابل پژوهش است، خواه این پژوهش در خصوص یک پدیده اجتماعی باشد، یا یک دوره تاریخی، در خصوص فرد باشد یا یک ملت و کشور، پژوهش درست و دقیق میتواند زوایای مختلف موضوع را به روشنی بیان کند و در اختیار طیف گوناگونی از مردم قرار دهد.
دفاع مقدس به عنوان یکی از برهههای سرنوشت ساز تاریخ ایران اسلامی با طی کردن هشت سال سخت و با اندوخته و تجربه فراوان جایگاه خاصی در حوزههای پژوهشی دارد. این دوران پر افتخار از جنبههای مختلف الهام بخش آثار و تولیدات بسیاری در حوزههای ادبی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی، اجتماعی و … شده است که میتواند به عنوان الگو در اختیار نسلهای بعدی این سرزمین قرار گیرد. با توجه به اهمیت و ضرورت پژوهش و نیز جایگاه هشت سال دفاع مقدس در تاریخ ایران پیوند این دو میتواند میراث گرانبهایی را بر جای گذارد.
از این رو مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با همکاری خبرگزاری دفاع مقدس در سلسله نشستهایی با نویسندگان و پژوهشگران حوزه دفاع مقدس به تبیین جایگاه پژوهش در آثار مکتوب دفاع مقدس پرداختهاند. پیش از این مشروح صحبتهای ارائه شده در سه نشست منتشر شد که در ادامه قسمت اول نشست چهارم با حضور «سعید فخرزاده» و «فرزانه قلعه قوند» آمده است.
سعید فخرزاده از سال ۱۳۶۳ کار تخصصی خود در حوزهع تاریخ شفاهی را با ثبت آثار دفاع مقدس در سپاه پاسداران آغاز کرد. قریب به ۳۰ سال در این حوزه سابقه پژوهش در حوزههای مختلف دفاع مقدس را دارد و هم اکنون در حوزه هنری انقلاب اسلامی در حال جمع آوری و تدوین دستاوردهای انقلاب اسلامی است.
فرزانه قلعه قوند سال ۱۳۸۶ با پایان خدمت رسمی در آموزش و پرورش وارد شهرداری شد و، چون همیشه به کار فرهنگی علاقه داشت و در آموزش و پرورش نیز یک معلم پژوهشگر بود از سوی موسسه فرهنگی پیام آزادگان دعوت به همکاری شد و هم اکنون مدیریت پژوهشی مرکز را برعهده دارد.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: ما در حوزه دفاع مقدس و بحث مقاومت که تقریبا جدید است چه ضرورتی به انجام پژوهش وجود دارد؟
فخرزاده: پژوهش در موضوعات انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن به ویژه دفاع مقدس و مقاومت، به معنای این است که فهمی نسبت به پدیدهها داشته باشیم. پدیدههایی که آثار آن هم چنان در جامعه وجود دارد. اگر انسانها میخواهند نسبت به آینده برنامهریزی کنند باید خود اجتماعیشان را بشناسند و این خودِ اجتماعی، یعنی شناخت اجزا و پدیدهها. برای همین، پژوهش لازمة حرکت انسان است تا بتواند آینده را ترسیم کند.
قلعه قوند: معتقدم پژوهش با فطرت بشر عجین شده و ما زمانی که به دنیا آمدیم خداوند به ما چند ابزار داد، یکی از این ابزارها حواس بود، دیگری تفکر و عقل بود. ما با پژوهش زندگی را شروع کردهایم. هر جنبده و موجود زندهای پژوهشگر است و میل به جستجو جزو فطرت ماست. پژوهش با زندگی ما توأم شده، برای هر کدام از بخشهای زندگی میتوانیم کار پژوهشی داشته باشیم. اما به طور عام جستجو برای یافتن هدف و دستاویزی که به حیات و زندگی خودمان ادامه بدهیم معنای پژوهش است. زندگی صرفاً زنده بودن نیست، حیات فرهنگی، نیاز به پژوهش دارد. حیات علمی، پزشکی، اجتماعی، هنری، همة اینها نیاز به پژوهش دارند و برای اینکه بتوانیم راهی که میخواهیم پیدا کنیم، فرصتها را بشناسیم، تهدیدها را از بین ببریم، از قوتها استفاده کنیم و ضعفها را بپوشانیم تا به هدفی که میخواهیم برسیم، همة این فرآیند اسمش میشود پژوهش.
آسیب تحریف در آثار اهالی دفاع مقدس نیز دیده میشود
پژوهش ضرورت زندگی بشر است و نمیتواند نباشد. شما در خانة خودتان هم برای هر کاری نیاز به جستجو و انتخاب بهترین را دارید. وقتی ما به مهمترین پدیده و دستاورد انقلاب اسلامی، یعنی دفاع مقدس میرسیم، میبینیم موضوعات دیگری وجود دارد که نیازمند پژوهشهای گسترده هستیم. یکی از مهمترین علتهای پژوهش در دفاع مقدس نیز جلوگیری از تحریف است. شاهکلید بحث امروز ما سخن نغز رهبر انقلاب است که فرمود اگر حقایق را روایت نکنیم، دشمن میآید و با دروغ و تحریف جای ظالم و مظلوم را عوض میکند.
به نظرم ما ۲ جور تحریف داریم. یکی تحریفی که خودمان جاهلانه انجام میدهیم و میتوانیم بگوییم تحریف داخلی. ممکن است من از اهالی دفاع مقدس باشم و این اتفاق در آثار من هم بیفتد. اما تحریف دیگر همانی است که یک دشمن خارج از مرزها انجام میدهد که قطعاً جنس آن فرق میکند، اول اینکه حسابشده است، دوم روی آن مطالعه زیادی انجام شده و قطعاً یک آبشخوری مثل پهلوی یا اسرائیل یا کسی دیگر پشت آن هست. در واقع آنان انتخاب میکنند و بعد دست به تحریف میزنند.
غلوگویی زمینه نفوذ دشمن را فراهم میکند
تحریف یعنی حقایق را آنجور که میخواهیم بیان میکنیم و نه آن چیزی که هست. یادم هست اوایلی که در موسسه مشغول به کار شدم به خاطر اشتباهی که داشتیم مجبور شدم یک چاپ کتاب را خمیر کنم، این کار خیلی شجاعانهای بود، با اینکه آن کتاب شاید ضربهای جدی به واقعیت نمیزد، اما چون فاصله کمی با حقیقت داشت آن را از بین بردم.
یا در مقطعی حس غلو کردن در حدی که افراد را فرا انسانی ببینیم بعد از جنگ زیاد شد. این در حالی بود که حتی پیغمبر خدا هم یک انسان بود و ما نمیتوانیم درباره یک رزمنده یا یک شهیدی که بسیار فراتر از انسانهای معمولی نسل خودش است، جوری صحبت کنیم که برای نسل امروز باورپذیر نباشد. همین مسائل به اصل دفاع مقدس ضربه میزند و زمینه را برای نفوذ دشمن باز میکند.
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
وزیر امور خارجه دولت دوازدهم میگوید: من موضوع بمباران شیمیایی را نزد رئیس شورای امنیت بردم، اما رئیس شورای امنیت گفت: چون شما مقررات شورای امنیت را رعایت نمیکنید، من هم حاضر نیستم حرف تو را گوش کنم.
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدجواد ظریف که تجربه مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ و برجام را دارد، درباره نحوه ورودش به سازمان ملل در کتاب «نقبی بر درسها و دستاوردهای جنگ» بیان میدارد: تجربه من به عنوان شخصی که در تمام دوران جنگ تحمیلی، چه در دوران دانشجویی و چه در دورانی که در نمایندگی ایران در آمریکا در حال کار بودم، ممکن است با تجربه دوستانی که در داخل بودند و مسائل روزمره جنگ را مدیریت میکردند، متفاوت باشد. اولین تجربه من در حوزه سیاست خارجی تصمیمگیری درباره مواجهه با صدور قطعنامه شورای امنیت درباره آتشبس میان ایران و عراق بود.
تفاوت ظریف با دیگر انقلابیها در آمریکا!
او با اشاره به حال وهوای آن روزهای نمایندگی ایران در نیویورک بعد از آزادسازی خرمشهر میافزاید: همزمان با آزاد شدن خرمشهر من به نیویورک رفتم. تفاوتی که من با دوستان دیگر داشتم این بود که من تنها فردی بودم که هم ریش داشتم، هم انگلیسی میدانستم و هم حقوق بینالملل خوانده بودم. در آن زمان (دوران مرحوم آقای رجایی خراسانی)، وجود همزمان تمام این ویژگیها در یک شخص تقریباً یک استثناء به شمار میرفت. برای همین بود که سریع وارد حوزه نمایندگی ایران در آمریکا شدم.
پیشنهاد یک جوان ۲۲ ساله برای مقابله با هجمه علیه ایران
ظریف درباره راهکارش برای واکنش به قطعنامههای ضدایرانی در آن دوران، اظهار میدارد: آقای رجایی دوباره من را صدا کرد و گفت: چه کار کنیم؟ من گفتم پیشنهاد من این است که بگوییم چون شورای امنیت به رغم اینکه وظیفهاش حفظ صلح و امنیت بینالمللی است، زمانی که کشور ما ۲ سال در اشغال بود، به این مسأله رسیدگی نکرد و آن را تهدیدی علیه صلح بینالملل ندانست، ما هم الان که کشور را آزاد کردهایم این شورای امنیت را قبول نداریم و قطعنامه آتشبس آن را نمیپذیریم. پیشنهاد من به عنوان جوانی ۲۲ ساله که فوق لیسانسش را تازه گرفته بود، این بود.
باید از قدسی کردن سریع سیاستهایمان اجتناب کنیم
او درباره فضای سیاسی آن روزها در داخل و خارج کشور ادامه میدهد: قصدم این نیست که بگویم اقدامی درست یا اشتباه انجام دادیم، اما ما در آن زمان به رغم اینکه شرایط به نفع ما بود، شتابزده و بدون تدبیر و فقط برای اینکه از بار معضلی خود را رها کنیم، اینگونه عمل کردیم. درسی که به عنوان یک تجربه میخواهم در این زمینه بیان کنم این است که ما باید از قدسی کردن سریع سیاستهایمان، دست کم در حوزه سیاست خارجی که من حضور دارم، اجتناب کنیم.
در نمایندگی، بسیاری از امور تحتالشعاع تفسیر شخصی بود
وزیر امورخارجه دولت دوازدهم خاطرنشان میکند: امام فرموده بودند باید جنگ را دنبال کنیم. در نمایندگی هم بسیاری از امور تحتالشعاع تفسیر شخصی بود. برای مثال، ممکن بود وزارت خارجه به گونهای فکر کند و آقای دکتر رجایی خراسانی به گونهای دیگر. همافزایی هم در این حوزه وجود نداشت، مثلاً در زمان مذاکرات درباره قطعنامه ۵۹۸، وزارت خارجه تمایل داشت نمایندگی مداخله کند تا از منفی بودن آن بکاهد، این در حالی بود که شورای امنیت هنوز از جانب ما در تحریم قرار داشت.
وقتی رئیس شورای امنیت حاضر به پذیرش ظریف نبود
او میگوید: فکر میکنم بعد از فتح فاو بود که ما تصمیم گرفتیم بهگونهای عمل نکنیم که باعث شویم قطعنامههای صادر شده صددرصد علیه ما باشند. در این زمینه من تجربهای در سازمان ملل داشتم. زمانی که ۲۵ ساله بودم، سمتم کاردار بود؛ یعنی کارمند رسمی وزارت خارجه نبودم، بلکه کارمند محلی بودم. ولی چون زمانی که آقای رجایی خراسانی تهران میآمد، هیچ کارمند رسمی نبود که بتواند این مسؤولیت را قبول کند، من مسؤولیت نمایندگی را به عهده میگرفتم. در همین زمان من موضوع بمباران شیمیایی را نزد رئیس شورای امنیت بردم، اما رئیس شورای امنیت گفت: چون شما مقررات شورای امنیت را رعایت نمیکنید، من هم حاضر نیستم حرف تو را گوش کنم.
تفاوت آرا درباره قطعنامه از داخل تا خارج کشور
ظریف بیان میدارد: این شیوه تا زمان مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ ادامه یافت. نظرات کسانی که در داخل کشور بودند درباره مذاکرات قطعنامه ۵۹۸ با نظرات کسانی که در خارج بودند، متفاوت بود. در تهران اعتقاد بر این بود که قطعنامه باید بهگونهای تدوین شود که به رغم عدم مشارکت ما، حداقل منافعی از ما را تأمین کند. اما مرحوم دکتر رجایی خراسانی اعتقاد داشت این قطعنامه باید به قدری بد باشد که به راحتی بتوانیم آن را رد کنیم. این ۲ نظر کاملاً در مقابل هم قرار داشتند. در آن زمان، من مسؤول مذاکره بودم، چون بیشتر مواقع آقای رجایی برای دعوا بر سر این موضوع به تهران میرفت.
تعهدی که ظریف به سفیر ژاپن نداد
او میافزاید: اکثر نگارش مذاکرات ۵۹۸ را هم من انجام دادم. البته من دستورالعملی را که تهران صادر میکرد، انجام میدادم و اختیار کامل نداشتم. یادم میآید یکی از بحثهایی که در مذاکرات ۵۹۸ بود، مسؤولیت تعیین متجاوز بود. در آن زمان من نزد سفیر ژاپن رفته بودم که بگویم عراق را مسؤول جنگ تعیین کنید. ۲ ساعت با او مذاکره کردم. سفیر ژاپن که آدم تیزی بود، به من گفت: اگر ما بگوییم عراق متجاوز است، شما الان تعهد میدهی آتشبس را بپذیری؟ اما من که اجازه نداشتم چنین تعهدی بدهم، با سردرد جلسه را ترک کردم، اما بعدها با تلاش توانستم این هدف را محقق کنم.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
وقتی رئیس شورای امنیت ظریف را به حضور نپذیرفت/ مذاکرات ۵۹۸ را چه کسی نوشت؟ بیشتر بخوانید »
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: پژوهش به عنوان زیربنای هر اقدام و فعالیتی برای رسیدن به نتیجه درست و خروجی کامل از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهشها میتوانند راهگشای بسیاری از پرسشها و پر کننده ضعفها و خلاءها در موضوعات مختلف باشند.
موضوع پژوهش در دفاع مقدس از حیث جلوگیری از تحریف و تهدیدات حائز اهمیت است، پژوهشها از جهتی پاسخگوی بسیاری از سوالات و روشن شدن نقاط مبهم این برهه مهم تاریخی هستند که استفاده از آن در آثار مکتوب و غیر مکتوب دفاع مقدس بر اعتبار این آثار افزوده و به بیان درست این دوران پر افتخار میانجامد.
در راستای پرداختن به اهمیت پژوهش در آثار دفاع مقدس خبرگزاری دفاع مقدس با همکاری سازمان اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشستهایی را با نویسندگان این حوزه برگزار کرده است. پیش از این دو نشست دیگر با چهار تن از نویسندگان حوزه دفاع مقدس برگزار شد و اینک پیش روی مخاطبان نشست سوم با حضور «شهلا پناهی» نویسنده و محقق حوزه مقاومت و «مهدی کاموس» پژوهشگر حوزه دفاع مقدس برگزار شد.
مهدی کاموس متولد ۱۳۵۵ تهران، فعالیت در حوزة ادبیات را از سال ۱۳۷۴ در فرهنگسرای بهمن و حوزة هنری و ادبیات داستانی و نمایش وتئاتر شروع کرد. اولین رمان او «ماهیهای گل سرخ» در مورد انقلاب و شهدای گیلان است که سال ۱۳۷۸ منتشر شد و قبل از آن هم مجموعه داستانهایی بود که به عنوان داستانهای کوتاه به اتفاق چندتن از دوستانش را منتشر کرد. در کنار داستاننویسی حوزه ادبیات کودک و نوجوان، به کار پژوهش مشغول شد. کتاب «نیایش نسل سرخ» او که تحلیل محتوای ذکر دعا در وصیتنامة شهدای استان فارس بود به عنوان کتاب برگزیده جشنواره کتابهای دفاع مقدس سال ۱۳۸۴ انتخاب و کتاب مبانی ادبیات دینی کودک و نوجوان هم برگزیده کتاب سال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. این کتاب جزو کتب منبع درسی برای رشتههای ارشد و دکتری در آزمونهاست. کتاب مبانی زندگینامة داستانی با رویکرد تحلیل محتوا در حوزة زندگینامة دفاع مقدس را به چاپ رساند که به بررسی آثار زندگینامه داستانی و ارتباط آن به عنوان یک اثر علمی و مستند پر داخته است. در این کتاب پنجاه زندگینام شهدای دفاع مقدس تحلیل محتوا شد.
شهلا پناهی از سال ۱۳۹۳ وارد عرصه نویسندگی در حوزه مقاومت شد. پیش از این نویسندگی را با نوشتن داستان کوتاه و یک مجموعه پژوهشی درباره حضرت امام انجام داد. با پررنگ شدن خبر جنگ در کشورهای منطقه به خصوص سوریه و عراق وارد حوزه مقاومت شد.
در ادامه بخش اول میزگرد با این دو نویسنده و پژوهشگر را میخوانید.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: در خصوص ضرورت پژوهش در آثار دفاع مقدس و حوزه مقاومت صحبت کنید و اینکه اساسا چرا باید جدی به پژوهش در این عرصه بپردازیم.
کاموس: پژوهش یک فرآیند است. یعنی زمانی که از پژوهش میگوییم در واقع از یک فرآیند صحبت میکنیم و باید متوجه باشیم که در پژوهش قرار نیست کسی پاسخ سؤالات ما را بدهد. به خصوص در حوزههای علوم اجتماعی، علوم انسانی و حوزة ادبیات، معمولاً پژوهشها در پایان به یک نظریه و یا یک یافته میرسند که آن نظریهها و یافتهها خودشان سؤالات جدیدتری را مطرح میکنند. به خاطر همین است که در پژوهشها، مخصوصا پژوهشهای دانشگاهی معمولاً یک بخش انتهایی و بخش پیشنهادات دارد که پژوهشگر پیشنهاد پژوهشهای دیگری را مطرح میکند.
ما باید دقت کنیم که پژوهش پیرامون مسئله شکل میگیرد. یعنی تا مسئلهای وجود نداشته باشد، پژوهشی هم اتفاق نمیافتد. به خاطر همین جامعهای، جامعة پژوهشمحور خواهد بود که در گام اول آن جامعه، یک جامعة مسئلهمحور باشد. جامعة مسئلهمحور جامعهای است که آموزش و پرورش آن، آموزش راوی آن، نظام جامع آموزشی آن جامعه، یعنی از آموزش و پرورش، آموزش عالی گرفته تا صدا و سیما، نهادهای خصوصی، انجمنها و همة مراکزی که در حوزة آموزش و یادگیری کار میکنند، بنای ارتباطشان با همدیگر و بنای آموزش آنها، مبتنی بر مسئله و سؤال باشد و امکان گفتگو و دیالوگ بین آن جامعه برقرار باشد. آن جامعه برای خودش حقوقی قائل باشد و برای آن حقوق دنبال تکالیفی بگردد و در کنار این حقوق و تکلیف بتواند به مسائل خودش پاسخ بدهد.
کشور جایگاه شایستهای در سوال محوری ندارد
یکی از مسائل اساسی که ما در جامعة خودمان داریم این است که نظام آموزشی ما جایگاه شایستهای در زمینه سؤالمحوری ندارد. نظام آموزشی و نظام ارتباطاتی ما، یک نظام معمولاً بالا به پایین و کمتر مشارکتی است و آموزشها براساس آموزش مخزنی صورت میگیرد. پائول فریره یک کتابی دارد به نام «آموزش ستمدیدگان»، فریره یک پژوهشگر و یک نظریهپرداز برزیلی است که در کتاب خودش چنین بیان میکند که معلمها و آموزگارها و نخبگان یک جامعه، معمولاً خودشان را منبع و مخزنی تصور میکنند که از آن منبع و مخزن قرار است دانش به سمت فراگیران دانش سرازیر بشود لذا این آموزش، آموزش ستمدیدگان است. چون فراگیران امکان مشارکت و حضور در شکلگیری دانش را ندارند.
چشم انداز پژوهش در کشور باید در راس قرار گیرد
نکته این است چشم انداز پژوهش در کشور این است که بایستی در رأس قرار بگیرد و این در رأس قرار گرفتن فقط به کارکردهای پژوهش محدود نمیشود و این به خاطر نوع شکلگیری آیندة جامعة ایران است. یعنی یک جامعة انقلابی مسلمان که داعیه اداره و حمایت از مستضعفین جهان و اداره جهانی را دارد، ناگزیر از این است که پژوهشمحور و مسئلهمحور باشد.
ساختار یک جامعه باید پژوهش محور باشد
پژوهشمحور بودن یک جامعه باز میگردد به ساختار آن جامعه. وقتی شما بحث آزادی بیان را مطرح میکنید، گردش آزاد اطلاعات را مطرح میکنید، نحوة طبقهبندی اسناد و مدارک را مطرح میکنید، به ساختار باز میگردد. اینکه چه سالی اسناد و اطلاعات باید آزاد بشوند؟ چون یکی از مشکلات ما در حوزه مقاومت ودفاع مقدس طبقهبندی غیرحرفهای اطلاعات است. دستهبندی نشدن و آرشیو نشدن درست اطلاعات است، عدم دستیابی آسان و درست و دقیق به دانش است. خیلی وقتها بسیاری از اطلاعات نه طبقهبندی است و نه محرمانه و نه چیزی، ولی، چون خوب آرشیو نشدهاند، امکان دسترسی به آنها وجود ندارد و نمیشود آنها را پیدا کرد. مثل اینکه میگویند در خانة ما چیزی گُم نمیشود، ولی چیزی هم پیدا نمیشود. این بی نظمی به خاطر این است که از ابتدا نگاهی به این حوزه وجود نداشته و به این فکر نشده که اطلاعات یک روزی استفاده بشود. به خاطر الان به اینجا رسیدهایم که دانش ذهنی وضمنی فرماندهان جنگ و رزمندگان و پژوهشگران خودمان را تبدیل کنیم به دانش عینی. برای اینکه اطلاعات و دانشهای شفاهی ما از بین نرود.
مسئله ما در ساختارهای کلان جامعه این است که مسئله محور و پژوهشمحور نیستیم. ساختارهای کلان جامعه منظور خانواده، دین، سیاست، اقتصاد است، مثلا در نظام آموزش و پرورش که ساختار کلان مدرسه یا در ساختار کلان خانواده، چقدر خانوادههای ما اهل پرسیدن هستند. چقدر ما با فرزندانمان گفتگو میکنیم و معمولاً این موضوع جا افتاده که فرزند خوب فرزندی است که کمتر حرف میزند و دانشآموز خوب دانشآموزی است که کمتر سؤال میکند. در حالی که اگر قرار است ما در مورد پژوهش صحبت کنیم، بایستی ساختارهای جامعه به سمت ساختارهای پژوهشمحور بود.
فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب مسئله را شکل میدهد/ اساس پژوهش مسئله محوری است
گام دوم بحث این است که پژوهش، همان طور که اشاره کردم پیرامون مسئله شکل میگیرد، تعریف ما از مسئله فاصلة بین وضع موجود و وضع مطلوب است. فاصلهای که فراگیر شده باشد و مورد مطالبة جامعه قرار گرفته است. الان در موضوع کودکان کار، وضعیت موجودشا به نسبت و وضعیت کسانی که باید کار کنند و شرایط مطلوب یک فاصلة عمیقی وجود دارد. بچههای زیر ۱۵ سال اصلاً نباید کار کنند که اینجا دارند کار میکنند، در خیابان دارند کار میکنند و ساماندهی شده نیستند و دهها مسئله دارند. یا بهداشت آنها و تربیت و اخلاق آنها خیلی متفاوت از عرف است. اینجا یک فاصلهای بین وضع موجود تا وضع مطلوب وجود دارد. این مسئله بوده، کودکان کار که مربوط به امسال و ۱۰ سال و ۲۰ سال قبل نیستند، اینها همیشه بودهاند. اما وقتی فراگیر میشود که ما میبینیم تعداد زیادی از دانشآموزان برای ورود به بازار کار و کارگاهها ترک تحصیل میکنند، متأسفانه ما فقط کودکان سر چهارراهها را میبینیم که اینها بیشتر کودکان خیابانی هستند تا کودکان کار. درحالی که کودکان کار کسانی هستند که در کارگاهها، معادن، کورهپزخانهها و بازار کار میکنند و بعضاً هم کارهای سخت، پیشپاافتاده و غیرحرفهای دارند. این موضوع چه زمانی به مسئله تبدیل میشود؟ زمانی که فراگیر بشود. یعنی زیاد بشود و به چشم بیاید و همه متوجه این موضوع بشوند. تعداد آن از یک حدی برود بالاتر.
گام سوم اینکه مورد مطالبه قرار بگیرد. یعنی نخبگان جامعه و رسانههای جامعه بیایند و بگویند چرا این کودک سرچهارراه کار میکند؟ چرا این کودک در بازار باید کار کند، او باید درس بخواند و الان برای او سن کار نیست. غیرقانونی است کار کردن او.
پس گام دوم این است که ما وقتی در مورد پژوهش صحبت میکنیم، پژوهش فرآیندی است که میخواهد پاسخ و راههای رسیدن به پاسخ برای مسئلهای را به ما نشان بدهد که آن مسئله این سه ویژگی را دارد، بین وضع موجود و مطلوب آن فاصله افتاده است، فراگیر شده و مورد مطالبة نخبگانی یا اکثریت جامعه و یا سران و فرماندهان و رهبران جامعه قرار گرفته است.
پژوهش در مدیران محدود به نظرخواهی از چند خبره است/ پژوهش و مراجعه به کارشناس ۲ بحث جداست.
اما بحث سومی که من میخواهم ورود کنم و بحث اصلی جلسة ما هست، ناظر به تجربههای نویسندگان و پژوهشگرانی مثل خانم پناهی و دوستان دیگر، در حوزه دفاع مقدس و حوزة ادبیات دفاع مقدس است ما دو محور در حوزة پژوهش داریم. یک محور برمیگردد به نهادهای دفاع مقدس و مقاومت، یک موضوع برمیگردد به پدیدآوردگان. یعنی نویسندگان و کسانی که کار را مینویسند. در نهادها، نهادهای متولی حوزة دفاع مقدس، بحث ضرورت پژوهش مطرح است. یعنی مسئولان طراز اول نهادهای دفاع مقدس ما شاید در کلام و شعار ضرورت پژوهش را مطرح کنند، اما در عمل، ضرورت پژوهش مشاهده نمیشود،، چون ضرورت پژوهش زمانی ایجاد میشود که بنده به عنوان مدیر یک نهاد، بخواهم کاری بکنم و تصمیمی بگیرم که این تصمیم مبتنی بر پژوهش باشد، در حالی که بیشترین کاری که میکنیم، این است که به نظرات چند نفر کارشناس و افراد خبره مراجعه میکنیم، درحالی که مراجعه به افراد و کارشناسان خبره، با پژوهش دو بحث جدا است و چه بسا پژوهشهایی که خبرگان پژوهش میکنند به نتایج متفاوتی با دیدگاهها و نظرات خودشان برسد.
عرصه پژوهش در سطح مسوولان فهم نشده/ بسیاری از شعارهای ما مبتنی بر پژوهش نیست
عرصه پژوهش دفاع مقدس و حوزة مقاومت در سطح مسئولان، هنوز به معنای واقعی خودش فهم نشده است. سردار باقری صحبتی در خصوص پژوهش در اولین جلسة اختتامیة جایزه دوسالانه شهید سردار سلیمانی داشت، که دکتر سنگری پیشنهاد کرد این بحث تبدیل به کتابچهای بشود و در اختیار همة مدیران و مسئولان حوزه قرار بگیرد. این اتفاق هم افتاد. در آنجا سردار باقری ضرورت پژوهش را کاملاً درک کرده بود و مطرح کرد بدون انجام پژوهش، کارهایی که میکنیم و راههایی که میرویم، از اعتماد و اعتبار لازم برخوردار نیست و در واقع اعتبار لازم را ندارند و نمیشود به این راهها اعتماد کرد.
برای مثال خوب است به دو تصمیم بزرگ در کشورمان نگاه کنیم، در دهة هفتاد بحث کنترل جمعیت در کشور مطرح شد، اما چون پژوهش به معنای واقعی در این زمینه اتفاق نیفتاد و تنها به الگوگیری بسنده کرده بودیم مجبور شدیم بعد از دو دهه راه را عوض کنیم. یا در مورد فاصله بین نسله معتقد بودیم شکاف نسلی در جامعه وجود دارد در حالی که پژوهشها ما را به این رساند تنها دارای تفاوت نسلی هستیم. اصلا در جامعة سنتی و دینی ایران، شکاف نسلی امکان اتفاقش خیلی پایین است و اتفاق نیفتاده است.
بسیاری از شعارها و حرفهایی که ما میزنیم مبتنی بر پژوهش نیست، اما براساس آن برنامهریزی و اقدام میکنیم. سیاستگذاری و برنامهریزی میکنیم، ولی بعد پیامدها و آسیبها را میبینیم.
انتهای پیام/ ۱۴۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
مسوولان به اهمیت پژوهش پی نبردهاند/ کشور جایگاه شایستهای در سوال محوری ندارد بیشتر بخوانید »