مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ



رئیس سابق ستاد مشترک سپاه می‌گوید: در همان روزهای ابتدایی فرماندهی‌ام در نیروی دریایی سپاه، یک بار عراقی‌ها جزیره خارک را به شدت زدند و صادرات نفت ما تقریباً صفر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سردار حسین علایی، فرمانده قرارگاه نوح با بیان اینکه مهم‌ترین مسأله ایران در تجربه جنگ، شرایط مواجهه با جنگ و نداشتن درک صحیح از موقعیت‌ها بود، درباره دستاوردهای هشت سال دفاع مقدس در کتاب «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» ابراز می‌دارد: آقارحیم تعریف می‌کند که وقتی با بنی‌صدر به منطقه غرب کشور رفتیم، آرایش تانک‌های عراقی را دیدیم. گفتند: اینها قصد دارند حمله کنند. بنی‌صدر که فرمانده کل قوا بود، باور نکرد. شاید هم نمی‌خواست روحیه آن‌ها را تضعیف کند. با تحلیل‌های علمی گفته بود جنگ به این سادگی رخ نمی‌دهد. من فرض می‌کنم بنی‌صدر این حرف‌ها را برای اینکه روحیه این آدم‌ها را تضعیف نکند زده بود، ولی از لحاظ اجرایی، شهید بروجردی که همراه آن‌ها بود باید بلافاصله به مرکزیت سپاه این خبر را مخابره و ستاد عملیاتی هم سریعاً اعلام آماده‌باش می‌کرد. اما کسانی هم که در رأس ستاد بودند درکی از جنگ نظامی و عملیاتی نداشتند. نمی‌دانستند چه کاری باید انجام دهند.

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ
چند فرمانده اسم و رسم‌دار سپاه در یک عکس

مسأله‌ای که محسن رضایی را در روزهای ابتدایی فرماندهی‌اش درگیر کرد

او با اشاره به روزهای ابتدایی جنگ می‌افزاید: آقامحسن وقتی فرمانده سپاه شد و مستقیماً در جنگ حضور یافت، مدام به این مسأله فکر می‌کرد که ما چگونه می‌توانیم ظرفیت سپاه را بسیج و به جنگ وارد کنیم. او معتقد بود اگر همه اعضای مرکزی ستاد مرکزی سپاه، خود مستقیماً در جنگ حضور داشته باشند و مسؤولیت‌ها را به عهده بگیرند، به تدریج می‌توانند امکانات و ظرفیت‌هایی را که در ستاد تهران و جاهای دیگر سپاه وجود دارد، وارد جنگ کنند. او در واقع قصد داشت ستاد مشترک سپاه را به صورت سازمان‌یافته وارد جنگ کند که تجربه موفقی هم بود.

زمانی که در جنگ، صادرات نفت ما صفر شد

علایی درباره نخستین چالش پیش‌روی خود به عنوان فرمانده نیروی دریایی سپاه در زمان جنگ اظهار می‌دارد: بعد از صدور حکم امام (ره) برای بنده، یک بار عراقی‌ها جزیره خارک را به شدت زدند؛‌ هاگ، پدافند، اسکایگارد، اسکله و آذرپاد را زدند. صادرات نفت ما تقریباً صفر شد. آقای‌ هاشمی برای بررسی موضوع به جزیره خارک آمدند. این بار من را به عنوان فرمانده نیروی دریایی سپاه و آقای ملک‌زادگان را به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش و نیز سرهنگ صدیق فرمانده نیروی هوایی را احضار کردند.‌ هاشمی و روحانی برای اینکه موضوع را از نزدیک بررسی کنند، وارد سنگر شدند و گفتند: چرا این اتفاق افتاده است؟ آقای‌ هاشمی تصور می‌کرد سیستم پدافند ما خوب عمل نکرده و برای همین است که آن‌ها موفق نشده‌اند.

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ

او ادامه می‌دهد: به آن‌ها گفتم مشکل از سیستم پدافند ما نیست. گفتند از کجاست؟ گفتم: اشکال از تاکتیک پدافند ماست. گفتند: چطور؟ گفتم: ما پدافند جزیره را در خود جزیره انجام می‌دهیم؛ در حالی که پدافند جزیره را باید از اطراف جزیره انجام دهیم… ما در خاک خود داریم با دشمن درگیر می‌شویم. شما در خارج از اینجا اف ۱۴‌ها را دارید اما آن‌ها هم کار نمی‌کنند. بنابراین اشکال از تاکتیک پدافند است. گفت: پیشنهاد شما چیست؟ گفتم: چند تا از این کشتی‌هایی را که عراق در دریا زده و به درد نمی‌خورند به ما بدهید تا ما با اینها در فاصله‌ای از جزیره خارک لنگر بیندازیم و با گذاشتن توپ روی آن‌ها از آنجا پدافند کنیم. با این کار می‌توانیم به تأمین پدافند در جزیره کمک کنیم.

استفاده از تاکتیک آتش به اختیار و غافلگیر کردن بعثی‌ها

این فرمانده سپاه بیان می‌دارد: آقای هاشمی فوری به آقای فروزنده ـ مهندس قرارگاه خاتم ـ گفت: این چهار کشتی را در اختیار ما قرار دهند. ما کشتی‌ها را اطرف جزیره خارک به سمت اسکله تی و آذرپاد مستقر کردیم. لنگر انداختیم. سیستم موتورخانه و غیره هم کار می‌کرد. بچه‌ها از آنجا تغذیه می‌کردند. همین سیستم ساده را که توپ ۲۳ داشت، اما نه موشک‌هاگ داشت، نه اسکایت گارد، راه انداختیم و همه را آنجا گذاشتیم. هواپیماهای عراق که فکر می‌کردند وضعیت همچنان همان است، طبق تاکتیک قبلی خود روی سطح دریا خوابیدند. اما با آتش کشتی‌های ما مواجه شدند. این سیستم عراقی‌ها را به هم ریخت. یک بار عراقی‌ها تمام تمرکز خود را روی زدن این چهار کشتی گذاشتند و بچه‌های ما شهید شدند. این اقدام عراقی‌ها نشان داد که کار ما مؤثر بوده است. 

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ
شهید سپهبد قاسم سلیمانی و سردار حسین علایی

درباره حسین علایی بیش‌تر بدانید

حسین علایی در سال ۱۳۳۵ در قم به دنیا آمد. او فرزند شیخ محمودعلایی کرهرودی، استاد حوزه علمیه برهان و امام جمعه موقت شهر ری در اوایل انقلاب است. در سال ۱۳۵۸به عنوان فرمانده سپاه استان آذربایجان شرقی منصوب شد.او پس از تشکیل نیروی دریایی سپاه در سال ۱۳۶۴ اولین فرمانده این نیرو شد، پیش از تشکیل نیروهای سه‌گانه سپاه نیز او فرماندهی یگان‌های دریایی سپاه و تا پایان جنگ، فرماندهی قرارگاه کمیل را نیز بر عهده داشت. علایی سابقه ریاست ستاد مشترک سپاه و قائم مقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز دارد. او استاد دانشگاه امام حسین (ع) و مدیر مسؤول ماهنامه صنایع هوایی است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای صفر شدن صادرات نفت و ترفند سپاه در جنگ بیشتر بخوانید »

تمدید مهلت ارسال آثار به جایزه شهید حاج قاسم سلیمانی

تمدید مهلت ارسال آثار به جایزه شهید حاج قاسم سلیمانی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، حسن علایی فعال، دبیر اجرایی دومین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر پژوهشی دفاع مقدس و مقاومت با اشاره به اینکه مهلت ارسال آثار برای جایزه شهید حاج قاسم سلیمانی رو به اتمام است، اظهار داشت: تاکنون بیش از ۶۰ درصد کتاب‌های منتشر شده در سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ به دبیرخانه ارسال شده است و آن‌ها را جمع‌آوری کرده‌ایم.

وی از درخواست برخی از پژوهشگران، نویسندگان و ناشرین برای تمدید مهلت آثار به جشنواره شهید سلیمانی گفت و بیان کرد: در ارتباطاتی که با این عزیزان داشته‌ایم، متوجه شدیم که برخی از آن‌ها در جریان فراخوان قرار نگرفته‌اند. به همین علت آن‌ها از دبیرخانه درخواست تمدید مهلت ارسال آثار را داشته‌اند تا بتوانند آثار خود را به‌موقع برسانند.

دبیر اجرایی جایزه شهید حاج قاسم سلیمانی اظهار کرد: با توجه به اینکه بنای دست‌اندرکاران جایزه شهید سلیمانی بر جمع‌آوری حداکثری آثار است، لذا دبیرخانه جایزه شهید حاج قاسم سلیمانی مدت ارسال آثار را تا دو ماه آینده یعنی تا پایان مردادماه تمدید کرده است.

وی در باره پایان‌نامه‌ها نیز گفت: اکثر پایان‌نامه‌های دکتری سال‌های ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ شناسایی شده‌اند و در حال حاضر با مراکز دانشگاهی تعاملاتی را داشته‌ایم تا این پایان‌نامه‌ها را به دبیرخانه ارسال کنند.

علایی فعال در خاتمه گفت: پژوهشگران، نویسندگان و ناشرین می‌توانند آثار پژوهشی خود طی سه نسخه به آدرس دبیرخانه جایزه شهید سلیمانی ارسال کنند.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تمدید مهلت ارسال آثار به جایزه شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر بخوانید »

ناشران دغدغه کار پژوهش در آثار ندارند/ عرصه شناخت جامعه شناسی به پژوهش دفاع مقدس کمک می‌کند

ناشران دغدغه کار پژوهشی ندارند/ کمک جامعه‌شناسی به پژوهش در دفاع مقدس


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اهمیت پژوهش و تحقیق در عرصه‌های مختلف بر کسی پوشیده نیست. هرجا موضوعی از پژوهش و اعتبار تحقیقاتی برخوردار باشد ماندگارتر و اثرگذار خواهد بود و در طول زمان از گزند آسیب‌ها در امان می‌ماند. سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیرو‌های مسلح بهمن سال ۱۳۹۹ در مراسم اختتامیه آثار پژوهشی دفاع مقدس، جایزه سردار سلیمانی در خصوص اهمیت تحقیق و پژوهش در آثار دفاع مقدس گفته بود: «مهمترین دلیل در چرایی پژوهش مسئله تحریف است. هر واقعه‌ای که می‌تواند برای آیندگان اثربخش باشد سریع تحریف به سراغش می‌رود و دفاع مقدس از این موضوع مستثنی نیست. تنها پژوهش‌های دقیق می‌تواند این جریان سالم را از آلودگی‌ها مصون بدارد.»

در همین راستای و به منظور بحث درباره چرایی و لزوم بحث پژوهش در آثار دفاع مقدس، خبرگزاری دفاع مقدس با همکاری سازمان اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشستی را با حضور دو تن از نویسندگان حوزه دفاع مقدس برگزار کرده است. در این نشست «شیرین زارع پور» نویسنده کتب دفاع مقدس و پژوهشگر و نیز «سید احمد معصومی نژاد» نویسنده و مستندساز به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. بخش اول و دوم و سوم روز‌های گذشته منتشر شد و در ادامه بخش چهارم صحبت‌های ارائه شده در این نشست را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: به خاطر دارم چند سال پیش در خصوص عملیات کربلای ۴ شائبه‌هایی مطرح شد، حاج قاسم که هیچ وقت هیچ جا حاضر نمی‌شد و خیلی فرد رسانه‌ای هم نبودند، روی خط زنده برنامة تلویزیونی حاضر شد و همراه سردار محسن رضایی که مهمان آن برنامه بودند در مورد عملیات کربلای ۴ و رفع شبهات آن صحبت کرد. همین صحبت‌ها باعث شد تا شبهاتی که شبکه‌های خارجی مطرح کرده بودند کاملاً فروکش کند. فضای جنگ فضای خاصی است، یک سری اختلافات و نظرات در آن طبیعی هست. ما در مورد روایت‌های مستند کم کار کردیم و جایی که باید حاضر می‌شدیم و وضعیت را تبیین می‌کردیم حضور نداشتیم.

معصومی‌نژاد: وقتی از سوی دشمن ضربه می‌زنند ما تازه متوجه می‌شویم که در این حوزه باید کار کنیم.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: یک مسئلة اساسی در این میان بحث جامعه‌شناسی است که ما باید به بحث جامعه‌شناسی پژوهش هم توجه داشته باشیم. این که ابتدا نکات و مسائلی که جامعة ما با آن‌ها درگیر است را احصاء کنیم و بعد در طی چند مرحله به پژوهشگر بدهیم. در این مورد هم جامعه‌شناس، هم متخصص و هم پژوهشگر خوب کم داریم. خود پژوهشگر باید هوشیار باشد، همانطور که در بحث خبرنگاری می‌گوییم خبرنگار باید زرنگ باشد و مصاحبه شونده را مجاب به بیان ناگفته‌ها کند. حالا شما به عنوان یک نویسنده بفرمایید در بحث نگارش داستان و خاطره، آیا مسئلة جامعه‌شناسی را در نظر می‌گیرد؟ مسئله دیگر اینکه سرلشکر باقری، در مراسم اختتامیة دورة اول جایزة شهید همدانی، مطالباتی داشت که یکی از آن‌ها بحث اجرایی کردن بیانیة گام دوم بود. وی تاکید داشت باید از پژوهش در آثار دفاع مقدس استفاده کنیم. شما به عنوان نویسنده چگونه از مطالب جمع آوری شده توسط پژوهشگر استفاده می‌کنید؟

استخراج عنصر دین در دفاع مقدس نیازمند کار جامعه شناختیست

زارع‌پور: بحث شما دو وجه داشت. یکی جامعه‌شناسی که دقیقاً بیان رهبر انقلاب در مهرماه پارسال بود، ایشان فرمودند آثار دفاع مقدس باید تحلیل جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بشود و این خلاء در آثار وجود دارد و فکر می‌کنم این خلاء کمتر به نویسنده‌ها برمی‌گردد و به حوزة پژوهش مربوط است. کسانی که در این حوزه پژوهش می‌کنند این خلاء را باید پر کنند. خود حضرت آ‌قا در ادامه مصداق آن صحبت می‌فرمایند که باید بررسی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بشود که چگونه یک پدر از تک فرزندش و یک خانم از همسرش می‌گذرد و بعد خودشان می‌فرمایند غیر از عنصر دین هیچ چیز دیگری نیست. اشاره خود ایشان در دهة هفتاد به آثار فرانسوی‌ها خصوصاً ویکتور هوگو و یا امیل‌زولا است. ایشان در جایی می‌فرمایند امیل‌زولا یک کتابی دارد به اسم شکست که این جنگ فرانسه را کامل به تصویر کشیده و شکست را به زیبایی بیان می‌کند. این رمان به زیبایی ظرفیت‌های آن ملت را نشان می‌دهد. ما این خلاء را داریم که به دلیل نبود نگاه جامعه‌شناختی و روانشناختی گاهی نتوانسته‌ایم به اهمیت عنصر دین بپردازیم.
برخی مطرح می‌کنند شهید به خاطر خاک و وطن رفته است، اما من در تمام مصاحبه‌هایم دیدم که هیچ کس از خاک حرف نمی‌زند و حتی حس میکردم این موضوع اهمیتی ندارد. در مصاحبه‌ها همسر شهیدی رادیدیم که در فاصلة کوتاهی بعد از انقلاب تغییر زیادی می‌کند. مثلاً می‌گوید قبل از انقلاب الگوی من فلان خوانندة مطرح طاغوتی است و همین که انقلاب می‌شود بدون اینکه خیلی در جریان تظاهرات‌ها باشد فقط به خاطر اینکه یک شاهد گوشه‌ای از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور بوده، بعد از انقلاب تنها شرطش برای ازدواج این بود که همسرش انقلابی باشد. باید دید که این همه تغییر چطور صورت گرفته و غیر از عنصر دین چیز دیگری نیست. این دقیقاً با یک نگاه جامعه‌نگر و کُل‌نگر روانشناختی و جامعه‌شناختی در حوزة دفاع مقدس پاسخ داده می‌شود.

ناشران دغدغه کار پژوهش در آثار ندارند/ عرصه شناخت جامعه شناسی به پژوهش دفاع مقدس کمک می‌کند

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: چطور در آثارتان به بحث بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی پرداخته‌اید؟

زارع‌پور: ما در اثر‌های خودمان خصوصاً برای تمدن‌سازی نوین انقلاب اسلامی که به سمت ظهور حرکت می‌کند باید توجه به گام دوم انقلاب اسلامی داشته باشیم. ما ظهور را تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) می‌دانیم و برای رسیدن به تشکیل حکومت جهانی می‌بایست گام‌هایی برداشته شود. یکی از این گام‌های مؤثر هم می‌تواند نگاه به این پدیدة عظیم، یعنی دفاع مقدس باشد.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: من اعتقاد دارم ما فقط به دفاع مقدس توجه نکنیم، بلکه بحث مقاومت همچنان ادامه دارد.

زارع‌پور: از لحاظ زمانی بله، ولی به هرحال دفاع مقدس یک بخش مهم از تاریخ است. تاریخ مقاومت تا ظهور و بعد از ظهور هم ادامه دارد.

آمریکایی‌ها اگر بفهمند اسرائیل در موضوع ۱۱ سپتامبر نقش داشته او را از روی زمین محو می‌کنند

معصومی‌نژاد: ایام، ایام وفات آقای طالب‌زاده است و من تا حدودی از محضر ایشان تلمذ کرده‌ام. یک نگاهی مرحوم طالب‌زاده داشتند که کاش سیاستمداران ما در عرصة دیپلماسی و عرصة فرهنگ و اجتماع هم این نگاه را داشتند و این نگاه آقای طالب‌زاده را پذیرا بودند. آقای طالب‌زاده می‌گفتند ریشة استکبار در آمریکاست. شاخ و برگ و میوه‌های آن در خاورمیانه و کشور‌های دیگر است. ما هرچقدر در فلسطین و سوریه تلاش بکنیم، شاید بتوانیم شاخ و برگ‌های این درخت را بزنیم، ولی تا زمانی که ریشه را در آمریکا نخشکانیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. یعنی عوض اینکه حالت تدافعی داشته باشیم، نگاه ایشان این بود که به صورت تهاجمی حرکت کنیم. نگاه شهید سلیمانی هم همین بود و می‌گفت به جای اینکه ما در ایران بجنگیم، باید برویم در سوریه و با داعش بجنگیم، یعنی همان جایی که آن‌ها حضور دارند و پایگاه تشکیل داده‌اند، به خاطر همین هم می‌شود گفت که مرحوم طالب‌زاده سردار جنگ نرم هستند.

طالب زاده سردار جنگ نرم بود/ عرصه جامعه شناختی و جامعه شناسی آمریکا را می‌شناخت

اگر سردار سلیمانی را بگوییم سردار جنگ سخت هستند، آقای طالب‌زاده هم یک سردار سلیمانی دیگری بودند. ایشان با توجه به نکته‌ای که شما بیان کردید، عرصة جامعه‌شناختی و جامعه‌شناسی، جامعة آمریکا را می‌شناخت و آنجا بزرگ شده بود. به خاطر همین هم در کارش موفق بود و می‌دانست نقاط ضعف و قوت استکبار چیست. با غرب مشکل نداشت، با دولتمردان غربی مشکل داشت و تمام تلاشش هم این بود که به مردم غرب بگوید که این‌هایی که بر شما و حکومت سیطره دارند چه کسانی هستند. یک فیلم دو دقیقه‌ای هست که یکی از مسئولان سی‌آ‌ی‌ای دارد در مورد نظامیان مسئول در این سازمان صحبت می‌کند، خیلی جالب است که این آدم می‌گوید ما به این یقین رسیده‌ایم که ۱۱ سپتامبر توسط صهونیست و یهودیان اسرائیل اتفاق افتاده و اگر مردم آمریکا بفهمند که این اتفاق توسط یهود اسرائیل و صهیونیست بوده اسرائیل را از روی کرة زمین محو می‌کنند. این همان حرف رهبر انقلاب است که گفتند تا ۲۰ – ۲۵ سال آینده دیگر اسرائیل وجود نخواهد داشت. تلاش ما باید این باشد که مردم آمریکا بفهمند یهودی‌ها آنجا دارند چه بلایی سرشان می‌آورند و تمام تلاش آقای طالب‌زاده همین بود. می‌خواهم این موضوع را وصل کنم به دفاع مقدس و اینکه آن شناخت جامعه چقدر می‌تواند در آثار ما تأثیر داشته باشد. تمام تلاش آقای طالب‌زاده این بود که حلقة وصل بشود. اندیشمندانی را از غرب و اروپا و آسیا و روسیه جمع کند و بیاورد کنار هم بنشینند، آقای منتظمی از دوستان آقای طالب‌زاده، تعبیر جالبی دارد و می‌گوید ما وقتی کنار هم می‌نشینیم احساس می‌کنیم که دوران دفاع مقدس است و با ملیت‌های مختلف پشت یک سنگر نشسته‌ایم، با هم صحبت می‌کنیم و نقاط ضعف آمریکا را می‌گوییم. آن‌ها هم این مطلب را فهمیدند و طالب زاده را تحریم کردند.

ناشران دغدغه کار پژوهش ندارند/ افراد جذب شده را باید تربیت کرد

متأسفانه ناشران دغدغه کار پژوهش را ندارند و صرفاً به این فکر می‌کنند که یک کاری تولید بشود، ولی این که چطور به مخاطب برسد و درباره اینکه اصلا به درد مخاطب می‌خورد تحقیقی صورت نمی‌گیرد، من خودم در کارهایم سعی می‌کنم آثاری تولید کنم اصلاً به درد مخاطب عام بخورد. آقای پناهیان می‌گفت رفتیم خدمت آقا و گفتیم آقا به نظر شما چکار کنیم، آدم جذب کنیم یا این‌ها که جذب کردیم تربیت کنیم؟ آقا گفتند قطعاً همین طور است که شما آدم‌هایی که جذب کردید را تربیت کنید و کیفیت‌شان را بالا ببرید، خود آن‌ها باعث می‌شوند که دیگران جذب بشوند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناشران دغدغه کار پژوهشی ندارند/ کمک جامعه‌شناسی به پژوهش در دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

ناشران دغدغه کار پژوهش در آثار ندارند/ عرصه شناخت جامعه شناسی به پژوهش دفاع مقدس کمک می‌کند

ناشران دغدغه کار پژوهش در آثار ندارند/ عرصه شناخت جامعه شناسی به پژوهش دفاع مقدس کمک می‌کند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، اهمیت پژوهش و تحقیق در عرصه‌های مختلف بر کسی پوشیده نیست. هرجا موضوعی از پژوهش و اعتبار تحقیقاتی برخوردار باشد ماندگارتر و اثرگذار خواهد بود و در طول زمان از گزند آسیب‌ها در امان می‌ماند. سرلشکر محمد باقری رئیس ستادکل نیرو‌های مسلح بهمن سال ۱۳۹۹ در مراسم اختتامیه آثار پژوهشی دفاع مقدس، جایزه سردار سلیمانی در خصوص اهمیت تحقیق و پژوهش در آثار دفاع مقدس گفته بود: «مهمترین دلیل در چرایی پژوهش مسئله تحریف است. هر واقعه‌ای که می‌تواند برای آیندگان اثربخش باشد سریع تحریف به سراغش می‌رود و دفاع مقدس از این موضوع مستثنی نیست. تنها پژوهش‌های دقیق می‌تواند این جریان سالم را از آلودگی‌ها مصون بدارد.»

در همین راستای و به منظور بحث درباره چرایی و لزوم بحث پژوهش در آثار دفاع مقدس، خبرگزاری دفاع مقدس با همکاری سازمان اسناد و تحقیقات دفاع مقدس نشستی را با حضور دو تن از نویسندگان حوزه دفاع مقدس برگزار کرده است. در این نشست «شیرین زارع پور» نویسنده کتب دفاع مقدس و پژوهشگر و نیز «سید احمد معصومی نژاد» نویسنده و مستندساز به بیان نقطه نظرات خود پرداختند. بخش اول و دوم و سوم روز‌های گذشته منتشر شد و در ادامه بخش چهارم صحبت‌های ارائه شده در این نشست را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: به خاطر دارم چند سال پیش در خصوص عملیات کربلای ۴ شائبه‌هایی مطرح شد، حاج قاسم که هیچ وقت هیچ جا حاضر نمی‌شد و خیلی فرد رسانه‌ای هم نبودند، روی خط زنده برنامة تلویزیونی حاضر شد و همراه سردار محسن رضایی که مهمان آن برنامه بودند در مورد عملیات کربلای ۴ و رفع شبهات آن صحبت کرد. همین صحبت‌ها باعث شد تا شبهاتی که شبکه‌های خارجی مطرح کرده بودند کاملاً فروکش کند. فضای جنگ فضای خاصی است، یک سری اختلافات و نظرات در آن طبیعی هست. ما در مورد روایت‌های مستند کم کار کردیم و جایی که باید حاضر می‌شدیم و وضعیت را تبیین می‌کردیم حضور نداشتیم.

معصومی‌نژاد: وقتی از سوی دشمن ضربه می‌زنند ما تازه متوجه می‌شویم که در این حوزه باید کار کنیم.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: یک مسئلة اساسی در این میان بحث جامعه‌شناسی است که ما باید به بحث جامعه‌شناسی پژوهش هم توجه داشته باشیم. این که ابتدا نکات و مسائلی که جامعة ما با آن‌ها درگیر است را احصاء کنیم و بعد در طی چند مرحله به پژوهشگر بدهیم. در این مورد هم جامعه‌شناس، هم متخصص و هم پژوهشگر خوب کم داریم. خود پژوهشگر باید هوشیار باشد، همانطور که در بحث خبرنگاری می‌گوییم خبرنگار باید زرنگ باشد و مصاحبه شونده را مجاب به بیان ناگفته‌ها کند. حالا شما به عنوان یک نویسنده بفرمایید در بحث نگارش داستان و خاطره، آیا مسئلة جامعه‌شناسی را در نظر می‌گیرد؟ مسئله دیگر اینکه سرلشکر باقری، در مراسم اختتامیة دورة اول جایزة شهید همدانی، مطالباتی داشت که یکی از آن‌ها بحث اجرایی کردن بیانیة گام دوم بود. وی تاکید داشت باید از پژوهش در آثار دفاع مقدس استفاده کنیم. شما به عنوان نویسنده چگونه از مطالب جمع آوری شده توسط پژوهشگر استفاده می‌کنید؟

استخراج عنصر دین در دفاع مقدس نیازمند کار جامعه شناختیست

زارع‌پور: بحث شما دو وجه داشت. یکی جامعه‌شناسی که دقیقاً بیان رهبر انقلاب در مهرماه پارسال بود، ایشان فرمودند آثار دفاع مقدس باید تحلیل جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بشود و این خلاء در آثار وجود دارد و فکر می‌کنم این خلاء کمتر به نویسنده‌ها برمی‌گردد و به حوزة پژوهش مربوط است. کسانی که در این حوزه پژوهش می‌کنند این خلاء را باید پر کنند. خود حضرت آ‌قا در ادامه مصداق آن صحبت می‌فرمایند که باید بررسی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بشود که چگونه یک پدر از تک فرزندش و یک خانم از همسرش می‌گذرد و بعد خودشان می‌فرمایند غیر از عنصر دین هیچ چیز دیگری نیست. اشاره خود ایشان در دهة هفتاد به آثار فرانسوی‌ها خصوصاً ویکتور هوگو و یا امیل‌زولا است. ایشان در جایی می‌فرمایند امیل‌زولا یک کتابی دارد به اسم شکست که این جنگ فرانسه را کامل به تصویر کشیده و شکست را به زیبایی بیان می‌کند. این رمان به زیبایی ظرفیت‌های آن ملت را نشان می‌دهد. ما این خلاء را داریم که به دلیل نبود نگاه جامعه‌شناختی و روانشناختی گاهی نتوانسته‌ایم به اهمیت عنصر دین بپردازیم.
برخی مطرح می‌کنند شهید به خاطر خاک و وطن رفته است، اما من در تمام مصاحبه‌هایم دیدم که هیچ کس از خاک حرف نمی‌زند و حتی حس میکردم این موضوع اهمیتی ندارد. در مصاحبه‌ها همسر شهیدی رادیدیم که در فاصلة کوتاهی بعد از انقلاب تغییر زیادی می‌کند. مثلاً می‌گوید قبل از انقلاب الگوی من فلان خوانندة مطرح طاغوتی است و همین که انقلاب می‌شود بدون اینکه خیلی در جریان تظاهرات‌ها باشد فقط به خاطر اینکه یک شاهد گوشه‌ای از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور بوده، بعد از انقلاب تنها شرطش برای ازدواج این بود که همسرش انقلابی باشد. باید دید که این همه تغییر چطور صورت گرفته و غیر از عنصر دین چیز دیگری نیست. این دقیقاً با یک نگاه جامعه‌نگر و کُل‌نگر روانشناختی و جامعه‌شناختی در حوزة دفاع مقدس پاسخ داده می‌شود.

ناشران دغدغه کار پژوهش در آثار ندارند/ عرصه شناخت جامعه شناسی به پژوهش دفاع مقدس کمک می‌کند

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: چطور در آثارتان به بحث بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی پرداخته‌اید؟

زارع‌پور: ما در اثر‌های خودمان خصوصاً برای تمدن‌سازی نوین انقلاب اسلامی که به سمت ظهور حرکت می‌کند باید توجه به گام دوم انقلاب اسلامی داشته باشیم. ما ظهور را تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) می‌دانیم و برای رسیدن به تشکیل حکومت جهانی می‌بایست گام‌هایی برداشته شود. یکی از این گام‌های مؤثر هم می‌تواند نگاه به این پدیدة عظیم، یعنی دفاع مقدس باشد.

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: من اعتقاد دارم ما فقط به دفاع مقدس توجه نکنیم، بلکه بحث مقاومت همچنان ادامه دارد.

زارع‌پور: از لحاظ زمانی بله، ولی به هرحال دفاع مقدس یک بخش مهم از تاریخ است. تاریخ مقاومت تا ظهور و بعد از ظهور هم ادامه دارد.

آمریکایی‌ها اگر بفهمند اسرائیل در موضوع ۱۱ سپتامبر نقش داشته او را از روی زمین محو می‌کنند

معصومی‌نژاد: ایام، ایام وفات آقای طالب‌زاده است و من تا حدودی از محضر ایشان تلمذ کرده‌ام. یک نگاهی مرحوم طالب‌زاده داشتند که کاش سیاستمداران ما در عرصة دیپلماسی و عرصة فرهنگ و اجتماع هم این نگاه را داشتند و این نگاه آقای طالب‌زاده را پذیرا بودند. آقای طالب‌زاده می‌گفتند ریشة استکبار در آمریکاست. شاخ و برگ و میوه‌های آن در خاورمیانه و کشور‌های دیگر است. ما هرچقدر در فلسطین و سوریه تلاش بکنیم، شاید بتوانیم شاخ و برگ‌های این درخت را بزنیم، ولی تا زمانی که ریشه را در آمریکا نخشکانیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. یعنی عوض اینکه حالت تدافعی داشته باشیم، نگاه ایشان این بود که به صورت تهاجمی حرکت کنیم. نگاه شهید سلیمانی هم همین بود و می‌گفت به جای اینکه ما در ایران بجنگیم، باید برویم در سوریه و با داعش بجنگیم، یعنی همان جایی که آن‌ها حضور دارند و پایگاه تشکیل داده‌اند، به خاطر همین هم می‌شود گفت که مرحوم طالب‌زاده سردار جنگ نرم هستند.

طالب زاده سردار جنگ نرم بود/ عرصه جامعه شناختی و جامعه شناسی آمریکا را می‌شناخت

اگر سردار سلیمانی را بگوییم سردار جنگ سخت هستند، آقای طالب‌زاده هم یک سردار سلیمانی دیگری بودند. ایشان با توجه به نکته‌ای که شما بیان کردید، عرصة جامعه‌شناختی و جامعه‌شناسی، جامعة آمریکا را می‌شناخت و آنجا بزرگ شده بود. به خاطر همین هم در کارش موفق بود و می‌دانست نقاط ضعف و قوت استکبار چیست. با غرب مشکل نداشت، با دولتمردان غربی مشکل داشت و تمام تلاشش هم این بود که به مردم غرب بگوید که این‌هایی که بر شما و حکومت سیطره دارند چه کسانی هستند. یک فیلم دو دقیقه‌ای هست که یکی از مسئولان سی‌آ‌ی‌ای دارد در مورد نظامیان مسئول در این سازمان صحبت می‌کند، خیلی جالب است که این آدم می‌گوید ما به این یقین رسیده‌ایم که ۱۱ سپتامبر توسط صهونیست و یهودیان اسرائیل اتفاق افتاده و اگر مردم آمریکا بفهمند که این اتفاق توسط یهود اسرائیل و صهیونیست بوده اسرائیل را از روی کرة زمین محو می‌کنند. این همان حرف رهبر انقلاب است که گفتند تا ۲۰ – ۲۵ سال آینده دیگر اسرائیل وجود نخواهد داشت. تلاش ما باید این باشد که مردم آمریکا بفهمند یهودی‌ها آنجا دارند چه بلایی سرشان می‌آورند و تمام تلاش آقای طالب‌زاده همین بود. می‌خواهم این موضوع را وصل کنم به دفاع مقدس و اینکه آن شناخت جامعه چقدر می‌تواند در آثار ما تأثیر داشته باشد. تمام تلاش آقای طالب‌زاده این بود که حلقة وصل بشود. اندیشمندانی را از غرب و اروپا و آسیا و روسیه جمع کند و بیاورد کنار هم بنشینند، آقای منتظمی از دوستان آقای طالب‌زاده، تعبیر جالبی دارد و می‌گوید ما وقتی کنار هم می‌نشینیم احساس می‌کنیم که دوران دفاع مقدس است و با ملیت‌های مختلف پشت یک سنگر نشسته‌ایم، با هم صحبت می‌کنیم و نقاط ضعف آمریکا را می‌گوییم. آن‌ها هم این مطلب را فهمیدند و طالب زاده را تحریم کردند.

ناشران دغدغه کار پژوهش ندارند/ افراد جذب شده را باید تربیت کرد

متأسفانه ناشران دغدغه کار پژوهش را ندارند و صرفاً به این فکر می‌کنند که یک کاری تولید بشود، ولی این که چطور به مخاطب برسد و درباره اینکه اصلا به درد مخاطب می‌خورد تحقیقی صورت نمی‌گیرد، من خودم در کارهایم سعی می‌کنم آثاری تولید کنم اصلاً به درد مخاطب عام بخورد. آقای پناهیان می‌گفت رفتیم خدمت آقا و گفتیم آقا به نظر شما چکار کنیم، آدم جذب کنیم یا این‌ها که جذب کردیم تربیت کنیم؟ آقا گفتند قطعاً همین طور است که شما آدم‌هایی که جذب کردید را تربیت کنید و کیفیت‌شان را بالا ببرید، خود آن‌ها باعث می‌شوند که دیگران جذب بشوند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناشران دغدغه کار پژوهش در آثار ندارند/ عرصه شناخت جامعه شناسی به پژوهش دفاع مقدس کمک می‌کند بیشتر بخوانید »

کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» رونمایی شد

کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» رونمایی شد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انتشار خاطرات شهدا و جانبازان از جمله اقداماتی است که از شروع جنگ تحمیلی تاکنون ادامه داشته است. کتاب‌هایی که با خواندن آن‌ها گاه لبخند بر لب و گاه اشک بر چشمان ما می‌نشیند. اکثر محتوای کتاب‌های خاطرات از بدو تولد تا زمان شهادت و یا جانبازی، شهید و یا کاراکتر اصلی کتاب است و در این میان کمتر به ابعاد بعد از شهادت و یا جانبازی آن شخص پرداخته شده است.

این ابعاد که در زمینه‌های مختلف اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی و فرهنگی در زندگی بازماندگان شهید و یا جانباز و خانواده او تأثیرات زیادی را دارد دارای اهمیت زیادی هستند و نیازمند آسیب‌شناسی است. به همین علت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس از وظایف خود دانسته است که در بحث پژوهش به آسیب‌شناسی این موضوعات بپردازد و در گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی به این امر ورود کند.

کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» اولین اثر در این رابطه است که به زندگی جانباز قطع نخاع گردنی می‌پردازد. روایت زندگی جانبازی که طی ۳۵ سال بعد از دفاع مقدس به‌رغم همه مشکلات و داشتن زندگی خاص متأثر از عدم توانایی در حرکت، دست از تلاش برنداشت و با استفاده از تکنولوژی توانسته خاطرات و دل نوشته‌های خود را با چشم‌های خود به نگارش درآورد.

موضوع این کتاب و نحوه نگارش آن به حدی جالب و قابل‌ تأمل است که بر آن دیدیم در رونمایی این هفته با «مرتضی قاضی» مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، «علی هاشمی» نویسنده و «کاظم سلیمیان» راوی کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» به گفت‌وگو بنشینیم.

در کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» تمامی اتفاقات بدون روتوش بیان شده است

در ابتدا «مرتضی قاضی» مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با اشاره به اینکه از وظایف گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس انتشار روایت مستند مردمی است، اظهار داشت: در این حوزه به روایت مردم کف میدان جنگ می‌پردازیم؛ کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و هرکسی که در جنگ حضور داشته است.

وی با بیان اینکه کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» نتیجه همکاری انتشارات مرز و بوم با مؤسسه فرهنگی «راویان فتح لنجان» است، افزود: در مشارکتی که با مؤسسه فرهنگی راویان فتح لنجان داشته‌ایم کتاب خاطرات جانباز کاظم سلیمیان را که توسط علی هاشمی به نگارش در آمده است به چاپ رسانده‌ایم. البته علاوه بر این کتاب قرار است آثار دیگری نیز طی این مشارکت توسط انتشارات مرز و بوم منتشر شود.

مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با بیان اینکه بررسی آسیب‌های جنگ از برنامه‌های این مرکز است، تصریح کرد: وقتی‌ که جنگ تمام شد روی افرادی که از جنگ آسیب دیدند، روی جانبازان، روی همسران شهدا، بازماندگان از جنگ، فرزندان شهدا، تأثیراتی گذاشت. چه اتفاقاتی را که این افراد از سر گذراندند. این اتفاقات را کجای این ساختار‌های عریض و طویل ما در حوزه جنگ باید بپردازد؟ آیا جنگ برای آن جانبازی که هنوز روی تخت است یا بر ویلچرش می‌نشیند تمام شده است؟ جنگ برای او هنوز زنده است، برای همسر او هنوز هم زنده است.

وی افزود: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس روی بحث آسیب‌های جنگ و آسیب دیدگان جنگ برنامه ویژه داشته باشد. کتاب‌هایی مثل کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» شروع و فتح بابی برای اینگونه قضایا هستند.

قاضی بیان واقعیات این آسیب‌ها را هرچند تلخ از وظایف ناشر برشمرد و اظهار داشت: در کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» تمامی اتفاقات سعی شده تا بدون روتوش گفته شود و ما سعی کرده‌ایم تریبونی برای افرادی همچون جانباز پرافتخار کاظم سلیمیان باشیم تا حرف‌هایشان را بزنند؟ بنابراین وظیفه و رسالت خود دیدیم تا روی این زمینه‌ها کار کنیم و به این قضیه افتخار هم می‌کنیم که سخنان این بزرگواران شنیده شود و این در جامعه نشر پیدا کند و شنیده و دیده شود و عنایت شود و به دست آن مسئولی که این افراد باید به آن‌ها خدمت بدهد برسد و همچنین به دست نسل بعدی ما برسد که این جانبازان هنوز هم چه دارند می‌کشند؟

وی متذکر شد: ما نباید از کنار این افراد ساده عبور کنیم، این‌ها پس زمینه‌ها وزندگی‌هایشان بسیار می‌تواند برای ما بسیار درس‌آموز و دردآور و دردناک باشد و البته مسئولیت ما را بالاتر می‌برد یعنی وظیفه ما سنگین‌تر می‌شود که باید به این عزیزان رسیدگی کنیم و چشممان را به این قضایا نبندیم.

مدیر گروه مطالعات فرهنگی اجتماعی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس افزود: من معتقدم که این کتاب هرچقدر هم که تلخ باشد، همینکه کاظم سلیمیان هنوز به زمان جنگش افتخار می‌کند و همان‌طوری که رهبر معظم انقلاب فرمودند «سرباز تا زمانی که خاطرات خودش را ننوشته است، قلمش را زمین نگذاشته است سربازی‌اش تمام نشده است»، ایشان خاطراتش را نوشته و بنا داشته است که این‌ها را به یادگار بگذارد همین، این خودش امید است یعنی من باید بنویسم، باید دیگران را آگاه کنم.

آرزوی من دیدار با رهبر عزیزمان است

در ادامه حاج کاظم سلیمیان فوتبالیست دیروز و جانباز قطع نخاع و راوی کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» امروز به گفت‌وگو پرداختیم. این گفت‌وگوی تلفنی در شرایطی بود که حاج کاظم در آسایشگاه نگهداری از جانبازان حضور داشت. وی در ابتدا از علاقه خود به نویسندگی گفت و اظهار داشت: ۳۵ سال خیلی کار‌ها می‌خواستم انجام بدهم، ولی چون دست‌هایم اجازه نمی‌داد نمی‌شد، نمی‌توانستم بنویسم، نمی‌توانستم کاری انجام دهم. قبلاً دستم یک مقدار بهتر کار می‌کرد و به‌سختی با دو دستم تابلوی نقاشی با رنگ‌روغن می‌کشیدم تا با تابلو احساسم را بگویم، دیدم که نمی‌شود. همیشه دوست داشتم بنویسم.

وی افزود: یک روز با شخص معلولی آشنا شدم که یک نرم‌افزاری را روی لپ‌تاپش نصب کرده بود که هم می‌نوشت، هم پیامک، هم کار‌های بانکی انجام می‌داد. بعد از آموزش، یک لپ‌تاپ خریدم. اولین کلمه‌ای که تایپ کردم گویا یک بار دیگر به دنیا آمدم و حال خوبی به من دست داد. من هم شروع به نوشتن کردم.

راوی کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» در خصوص این کتاب گفت: وقتی توانستم بنویسم تصمیم گرفتم از دوران مجروحیت و الان که جانباز هستم، شرح حالی بدهم تا اگر یک جوانی خواند حداقل بداند کسی که به جنگ رفته و جانباز شده، بعد از جنگ چگونه دارد زندگی می‌کند. نسبت به بزرگ‌تر‌ها نمی‌دانم که بتوانم تأثیرگذار باشم، ولی بچه‌ها و جوان‌ها را می‌توانم به خط و عقیده و واقعیت زندگی خودم آشنا کنم.

وی در ادامه اظهار کرد: با همین نیت شروع به نوشتن کردم و دو سال و نیم، کلمه به کلمه نوشتم تا اینکه با آقای هاشمی آشنا شدم و قرار شد این نوشته‌ها به‌اضافه مصاحبه‌های دیگری که با من داشتند به کتاب تبدیل شود.

سلیمیان از آرزوی تحقق‌نیافته‌اش گفت و بیان کرد: آرزوی من دیدار با رهبر عزیزمان است. ۳۵ سال است که با دلم زندگی کردم، با دلم جنگیدم و تحمل کردم. هیچ‌وقت خدای‌نکرده نیامده که بگویم پشیمان شدم و با قوت تمام ایستادگی کردم و هنوز هم بدتر از این هم بشود ادامه می‌دهم، چون هدف داشتم و دوست داشتم. جبهه مثل دانشگاه بود، شعار نیست. من با وجودم و زندگی‌ام همه این‌ها را ثابت کردم؛ و اکنون تنها آرزویم دیدار با رهبر است و امیدوارم به این آرزویم برسم. چندین سال پیش آقا با جانبازان دیدار داشتند خیلی لذت‌بخش بود. خیلی دوست داشتم من هم جای آن‌ها باشم، من هم مثل آن‌ها رهبر را ببینم.

کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» تلفیق خاطرات خودنوشت راوی و مصاحبه‌های نویسنده است

در ادامه علی هاشمی نویسنده کتاب با اشاره به بیست و چهارمین اثر خود با عنوان «چشم‌هایی که نوشتند» اظهار داشت: آثار بنده در حوزه خاطرات شفاهی رزمندگان و سرگذشت پژوهی شهدای دفاع مقدس است. این اولین اثر بنده است که توسط انتشارات مرزوبوم منتشر شده و قرار است دو کتاب دیگر هم توسط این انتشارات منتشر شود.

وی با اشاره به اینکه حاج کاظم یکسری دل نوشته‌ها و خاطراتش را با چشمانش توسط نرم‌افزاری نوشته بود، افزود: برای تکمیل شدن کتاب نیاز بود تا با ایشان مصاحبه مجددی انجام شود و خاطرات ایشان از ابتدا ضبط شود. در واقع این کتاب تلفیق خاطرات خودنوشته خود حاج کاظم است و مصاحبه‌هایی که با ایشان انجام شده است.

نویسنده «چشم‌هایی که نوشتند» از آشنایی خود با راوی کتاب گفت و بیان کرد: حاج کاظم را از قبل می‌شناختم. چون در دهه ۶۰ در زرین‌شهر بودم، من یک فرد ورزشی و اهل والیبال بودم، کاظم سلیمیان جزو بچه‌های فوتبالی و دروازه‌بان منتخب فوتبال شهر بود. به این صورت من با ایشان دورادور آشنا بودم.

وی در رابطه با محتوای این کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» گفت: حاج کاظم کسی است که در ۱۳ سالگی با از دست دادن پدر خود به همراه برادر‌های بزرگ‌ترش مشغول به کار می‌شود و به همین علت دوران تحصیل دبیرستان را به‌صورت شبانه به پایان می‌گذراند. با تمام مشکلاتی که داشته در ورزش پیشرفت می‌کند و دروازه‌بان منتخب شهرستان زرین‌شهر اصفهان می‌شود. در سال ۱۳۶۵ به‌عنوان سرباز در یگان ۲۲ بعثت خدمت می‌کند و در سال ۱۳۶۶ بر اثر اصابت گلوله جانباز قطع نخاع گردنی می‌شود.

هاشمی افزود: عمده محتوای کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» مربوط به بخش جانبازی حاج کاظم است. در واقع این کتاب روایت زندگی حاج کاظم با همه مشکلات، دل‌تنگی‌ها، امید‌ها و نومید‌های یک جانباز قطع نخاع گردن است. با توجه به اینکه حاج کاظم حالات روحی و مشکلاتی که با آن‌ها دست و پنجره نرم می‌کند را بدون هیچ کمی و کاستی بیان کرده، فکر می‌کنم اثر خوبی در حوزه جانبازان باشد.

وی اظهار داشت: در بعضی از بخش‌های کتاب سعی کرده‌ایم از متن خود حاج کاظم هم استفاده کنیم که در زیرنویس مطرح شده است. حاج کاظم یک فرد احساسی است، من هم تلاش کردم تا آن حدی که بتوانم احساسات ایشان را در کتاب منتقل کنم. هرچند ما نمی‌توانیم واقعیت‌هایی را که یک جانباز دارد تجربه می‌کند و مشکلاتی که وجود دارد را منعکس کنیم.

نویسنده «چشم‌هایی که نوشتند» به‌ عنوان نمونه بخشی از کتاب که درد و دل حاج کاظم با خدا است اشاره کرد و گفت: زمانی که داشتم خاطرات و دل نوشته‌های حاج کاظم را می‌خواندم بار‌ها اشک بر چشمانم جاری شد چراکه تحمل برخی مطالب برای من که آن را می‌خواندم و می‌نوشتم سنگین بود ازجمله این بخش:

«مرا چه شده است؟ افسوس که گردش روزگار و چرخش چرخ گردون، گیسوان به آتش کشیده و محاسن به خون نشسته را به فراموشی سپرد و قدر عشاق جنون‌زده پریشان‌حال را که ماندند، ندانست.

خدایا، من همچون گل گلخانه‌ای بی‌طراوت هستم که از پشت شیشه، زندگی را بو می‌کشد و چیزی به مشامش نمی‌رسد و آرزوی مجالست با پروانه خوش‌خط‌ و خال و زیبایی را دارد که از احوال گل‌های خوشبوی صحرا باخبرش کند، ولی هرگز به آرزویش نمی‌رسد!

تمام بدنم پیش شهداست و سرم در این دنیا بین شیاطین هزارچهره‌ای است که هر روز صورت‌های پرفریب و رنگارنگ خود را به رخ ما می‌کشند و سخنانی دوگانه می‌گویند. ولی ناچارم ببینم و بشنوم! گاهی مثل ماهی زنده‌ای می‌مانم که درون ماهی‌تابه سرخ می‌شود و کسی متوجه او نیست!

گاهی حس می‌کنم قفسه سینه‌ام زندان تنگی برای قلبم شده و دیوارهایش هرلحظه به هم نزدیک‌تر می‌شوند تا واپسین حرکات قلبم را در تنگنا بگذارند. صدای فریاد قلبم قصد رهیدن از گلو دارد؛ اما سد راه رهایی‌اش می‌شوم تا او که در لباس دوست ظاهر شده، شاد نشود و دوستی که شنیدن صدای دردهایم برایش ملال‌آور خواهد بود، آزرده نشود.

پس خدایا، کمکم کن بتوانم بنویسم. به خودت سوگند دل‌خوشی دیگری ندارم. ناشکری نمی‌کنم؛ ولی کِرم خاکی بی‌دست‌وپا هم از من بیشتر فعالیت می‌کند! چقدر بخوابم و نتوانم تکان بخورم و همه‌چیز را از پشت پنجره ببینم. پس کِی مأموریتم تمام می‌شود و مرا پیش خودت می‌خوانی و با مهربانی میگویی: «کاظم، دیگر بس است. میدانم که خسته شدی!» بالاخره آن روز می‌رسد، ولی آیا برنده و روسفیدم یا بازنده و روسیاه؟

شاید برای خیلی‌ها باور کردنش امکان‌پذیر نیست که در این وضع اسفناک هم می‌توان راضی بود و می‌توان خدا را شکر کرد و می‌توان لبخند زد! می‌توان خدا را شکر کرد برای همه داشته‌ها، برای فرشته‌ای مثل همسرم و برای نعمتی مثل کمیل. می‌توان خدا را سپاس گفت برای زبانی که هنوز حرف می‌زند و هنوز دعا می‌کند. می‌توان از خدا تشکر کرد برای شنیدن آواز دلنواز زندگی، برای چشم‌هایی که زیبایی‌ها را می‌بیند، برای چشم‌هایی که نوشتند.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کتاب «چشم‌هایی که نوشتند» رونمایی شد بیشتر بخوانید »