مرکز فرهنگی دفاع مقدس مازندران

هیئت مدیره موزه دفاع مقدس و مقاومت از ارکان دفاع مقدس استان مازندران است

هیئت مدیره موزه دفاع مقدس و مقاومت از ارکان دفاع مقدس استان مازندران است


دفاع مقدس و مقاومت از ارکان دفاع مقدس استان مازندران هست” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/1403/7/22/2645809_214.jpg” alt=”هیئت مدیره موزه دفاع مقدس و مقاومت از ارکان دفاع مقدس استان مازندران هست” width=”306″ height=”184″ align=”left”>به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از مازندران، سرهنگ پاسدار «محمد حسن سلامی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران امروز در جلسه هیئت مدیره مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس استان که با حضور «عبدالرضا دادبود» سرپرست معاونت هماهنگی امور عمرانی استانداری مازندران در محل این موزه برگزار شد، اظهار داشت: هیئت مدیره موزه دفاع مقدس و مقاومت از ارکان دفاع مقدس مازندران هست که نقش موتور محرک شورای هماهنگی حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان را دارد.

وی افزود: هیئت مدیره مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مازندران می‌تواند اراده‌ها را برای تکمیل موزه دفاع مقدس مصمم کند.

سرهنگ سلامی ادامه داد: این استان، استان ممتازی در همه حوادث انقلاب و دفاع مقدس بوده هست و مردم ولایتمدار در عرصه‌های مختلف انقلاب اسلامی ایثارگری‌های فراوانی انجام دادند.

این مسئول اضافه کرد: موزه دفاع مقدس و مقاومت مازندران نماد ایستادگی و مقاومت و رشادت‌های مردم این دیار هست.

مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران با اشاره به گذشت ۱۵ سال از آغاز ساخت مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مازندران گفت: این موزه باید در همه دولت‌ها در اولویت قرار می‌گرفت و خیرین استان نسبت به این مجموعه انقلابی توجیه می‌شدند و احساس مسئولیت می‌کردند. 

این مسئول با اشاره به اعتبارات بالقوه موجود اذعان داشت: همچنین در سفر رئیس جمهور شهید و رئیس بنیاد مستضعفان مصوباتی داشتیم که نیازمند پیگیری جدی هست.

سرهنگ سلامی با اشاره به اینکه تکمیل این مجموعه نیازمند مشارکت همه دستگاه‌ها هست، بیان کرد: انتظار می‌رود دستگاه‌هایی نظیر اداره برق منطقه‌ای، اداره آبفا، شرکت گاز، اداره مخابرات، اداره کل راه و شهرسازی، اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای، بسیج سازندگی و وزارت نفت باید با افتخار پای کار بیایند.

وی با تاکید بر ساخت نماد دستگاه‌های فعال در دفاع مقدس در مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس مازندران عنوان کرد: همچنین تدوین برنامه سال برای دستگاه‌ها در حوزه دفاع مقدس یکی از وظایف هیئت مدیره هست که باید در شورای هماهنگی حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس مازندران به تصویب برسد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

هیئت مدیره موزه دفاع مقدس و مقاومت از ارکان دفاع مقدس استان مازندران است بیشتر بخوانید »

تصاویر/ ادای احترام کارکنان قوه قضائیه استان مازندران به یادمان شهدای گمنام موزه دفاع مقدس مازندران

تصاویر/ ادای احترام کارکنان قوه قضائیه استان مازندران به یادمان شهدای گمنام موزه دفاع مقدس مازندران


دفاع مقدس“>
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تصاویر/ ادای احترام کارکنان قوه قضائیه استان مازندران به یادمان شهدای گمنام موزه دفاع مقدس مازندران بیشتر بخوانید »

وصال در دیار غریب!


گروه استان‌های دفاع‌پرس- «حدیثه صالحی»؛ اینجا مازندران هست؛ ساعت به وقت قرار دل‌هایی هست که قرار هست در کوچه‌های آخر شهریور زیر نم نم باران روایت وصال مادری را به تماشا بنشیند که فرزند رشیدش را ۴۲ سال قبل در عملیات رمضان به خدا هدیه کرد.

اینجا مازندران هست؛ شمالی‌ترین نقطه کشور دل؛ و مردم شهیدپرور و قدرشناس دیار علویان در آستانه دومین اجلاسیه سرداران، امیران و ۱۴ هزار شهید سرافراز، میزبان میهمانانی از جنوبی‌ترین جغرافیای ایران؛ شیراز باصفا در جوار یادمان هشت شهید گمنام سال‌های دفاع مقدس هستند؛ در فضایی که بوی اسپند و گلاب مشام جان را می‌نوازد.

به هر طرف که نگاه می‌کنی، چشمی منتظر در گوشه‌ای از این بهشت، انتظار را در قامت مادری صبور و مقاوم نظاره‌گر هست؛ مادری که سال‌ها چشم انتظار فرزند رشیدش هست؛ و حالا کبوتر دلش به وصال نزدیک می‌شود؛ و من در میان انبوهی از نگاه  بارانی، خیس می‌شوم در هوای وصال مادرانه که از نگاهم پر می‌کشد؛ و پُر می‌شوم از واژه‌هایی که بوی عشق و حماسه را در رگ رگ این بهشت جاری می‌کند!

در میان حجمی از دلبرانه‌ترین وصال و در روز زیارتی هشتمین ستاره آسمان امامت و ولایت امام رضا (ع)، دو میهمان عزیز با استقبال باشکوه قدم بر چشمان مردمی می‌گذارند که هشت سال، برای میهمانِ غریب مادری کردند؛ و پدرانه گمنام‌ترین مزار را در آغوش کشیدند در فریم‌شهر دودانگه! و خواهرانه حس خواهری را در گوشه قلبشان ترسیم کردند، و حالا دل‌هایی که در تلاطم یک وصال شیرین سمت حماسی‌ترین منظره، رو به‌راه می‌شوند؛ و عشق از چشمان خیس غزل دانه دانه می‌چکد؛ روی غریب‌ترین احساس!

شکسته و قدخمیده بال در بال کبوترشهیدش، در حوالی بهشت هشت شهید گمنام قدم برمی‌دارد، پاهایش دیگر توان راه رفتن ندارد! و اشک‌هایش که حکایت ۴۲ سال چشم انتظاری و چشم به‌راهی را روایت می‌کند بر پهنای صورتش می‌غلتد؛ آخرین اعزام را خوب به یاد دارد، وقتی که غمی بزرگ در گوشه قلبش قد می‌کشد و می‌داند که دیگر برنمی‌گردد!

می‌داند که این رفتن فرق دارد با دفعات قبل! می‌داند که اگر «علی» شهید نشود، می‌میرد! که او عشق به شهادت را در وجودش به زیبایی پرورانده؛ و در ۱۷ سالگی بزرگ‌مردی شد که در مکتب امام (ره) درس جهاد و ایثار را به خوبی آموخت؛ اما مادر هست و آرزوهایش؛ مادر هست و دلدادگی‌هایش؛ مادر هست و پسری که بوی شهید می‌دهد؛ و با جان و دل از زیر قرآن عبور می‌دهد و راهی سفر می‌کند؛ سفری به سرزمین نجابت و قداست؛ سفری به بلندای ۴۲ سال! و حالا دیداری که قرار هست در غربت رقم بخورد، حس و حال وصف ناشدنی این پدر و مادر را تماشایی می‌کند!

پرچم‌ها در باد می‌رقصند و باران سنگ فرش میعادگاه عاشقان و عارفان را معطر می‌کند؛ و شاعرانه‌ترین فضا بر جاری غزل‌واره‌هایی از جنس شهید، عاشقی را روایت می‌کند! فضا پیچیده از صدای مداحی هست که حس سال‌های دفاع مقدس را تداعی می‌کند؛ در فصلی دیگر از زندگی این شهید شناسایی شده!

ادای احترام به یادمان هشت شهید گمنام در قاب تصاویر جلوه‌گر می‌شود در لحظات بارانی این دیار! و کاروان برای دیدار در دیار غریب راهی می‌شود سمت بهشتی‌ترین نگاه؛ دودانگه! و لحظه‌شماری در جاده‌ای رو به بهشت قصه وصال در فصلی غریب را نجیبانه روایت می‌کند و لحظات بعد مادری دلتنگی‌هایش را در آغوش فرزند شهیدش می‌تکاند؛ و پدر به احترام سرباز شهید می‌ایستد در پنجره‌ای رو به اولین سلام! و عطر شعر و شیراز و حافظ و غزل فضای استان مازندران را معطر می‌کند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

وصال در دیار غریب! بیشتر بخوانید »

دیدار در دیار غریب!


گروه استان‌های دفاع‌پرس- «حدیثه صالحی»؛ اینجا مازندران هست؛ ساعت به وقت قرار دل‌هایی هست که قرار هست در کوچه‌های آخر شهریور زیر نم نم باران روایت وصال مادری را به تماشا بنشیند که فرزند رشیدش را ۴۲ سال قبل در عملیات رمضان به خدا هدیه کرد.

اینجا مازندران هست؛ شمالی‌ترین نقطه کشور دل؛ و مردم شهیدپرور و قدرشناس دیار علویان در آستانه دومین اجلاسیه سرداران، امیران و ۱۴ هزار شهید سرافراز، میزبان میهمانانی از جنوبی‌ترین جغرافیای ایران در جوار یادمان هشت شهید گمنام سال‌های دفاع مقدس هستند؛ در فضایی که بوی اسپند و گلاب مشام جان را می‌نوازد.

به هر طرف که نگاه می‌کنی، چشمی منتظر در گوشه‌ای از این بهشت، انتظار را در قامت مادری صبور و مقاوم نظاره‌گر هست؛ مادری که سال‌ها چشم انتظار فرزند رشیدش هست؛ و حالا کبوتر دلش به وصال نزدیک می‌شود؛ و من در میان انبوهی از نگاه  بارانی، خیس می‌شوم در هوای وصال مادرانه که از نگاهم پر می‌کشد؛ و پُر می‌شوم از واژه‌هایی که بوی عشق و حماسه را در رگ رگ این بهشت جاری می‌کند!

در میان حجمی از دلبرانه‌ترین وصال و در روز زیارتی هشتمین ستاره آسمان امامت و ولایت امام رضا (ع)، دو میهمان عزیز با استقبال باشکوه قدم بر چشمان مردمی می‌گذارند که هشت سال، برای میهمانِ غریب مادری کردند؛ و پدرانه گمنام‌ترین مزار را در آغوش کشیدند در فریم‌شهر دودانگه! و خواهرانه حس خواهری را در گوشه قلبشان ترسیم کردند، و حالا دل‌هایی که در تلاطم یک وصال شیرین سمت حماسی‌ترین منظره، رو به‌راه می‌شوند؛ و عشق از چشمان خیس غزل دانه دانه می‌چکد؛ روی غریب‌ترین احساس!

شکسته و قدخمیده بال در بال کبوترشهیدش، در حوالی بهشت هشت شهید گمنام قدم برمی‌دارد، پاهایش دیگر توان راه رفتن ندارد! و اشک‌هایش که حکایت ۴۲ سال چشم انتظاری و چشم به‌راهی را روایت می‌کند بر پهنای صورتش می‌غلتد؛ آخرین اعزام را خوب به یاد دارد، وقتی که غمی بزرگ در گوشه قلبش قد می‌کشد و می‌داند که دیگر برنمی‌گردد!

می‌داند که این رفتن فرق دارد با دفعات قبل! می‌داند که اگر «علی» شهید نشود، می‌میرد! که او عشق به شهادت را در وجودش به زیبایی پرورانده؛ و در ۱۷ سالگی بزرگ‌مردی شد که در مکتب امام (ره) درس جهاد و ایثار را به خوبی آموخت؛ اما مادر هست و آرزوهایش؛ مادر هست و دلدادگی‌هایش؛ و حالا مادر هست و پسری که بوی شهید می‌دهد؛ و با جان و دل از زیر قرآن عبور می‌دهد و راهی سفر می‌کند؛ سفری به سرزمین نجابت و قداست؛ سفری به بلندای ۴۲ سال! و حالا دیداری که قرار هست در غربت رقم بخورد، حس و حال وصف ناشدنی این پدر و مادر را تماشایی می‌کند!

پرچم‌ها در باد می‌رقصند و باران سنگ فرش میعادگاه عاشقان و عارفان را معطر می‌کند؛ و شاعرانه‌ترین فضا بر جاری غزل‌واره‌هایی از جنس شهید، عاشقی را روایت می‌کند! فضا پیچیده از صدای مداحی هست که حس سال‌های دفاع مقدس را تداعی می‌کند؛ در فصلی دیگر از زندگی این شهید شناسایی شده!

ادای احترام به یادمان هشت شهید گمنام در قاب تصاویر جلوه‌گر می‌شود در لحظات بارانی این دیار! و کاروان برای دیدار در دیار غریب راهی می‌شود سمت بهشتی‌ترین نگاه؛ دودانگه! و لحظه‌شماری در جاده‌ای رو به بهشت قصه وصال در فصلی غریب را نجیبانه روایت می‌کند و لحظات بعد مادری دلتنگی‌هایش را در آغوش فرزند شهیدش می‌تکاند؛ و پدر به احترام سرباز شهید می‌ایستد در پنجره‌ای رو به اولین سلام! و عطر شعر و شیراز و حافظ و غزل فضای استان مازندران را معطر می‌کند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

دیدار در دیار غریب! بیشتر بخوانید »

تصاویر/ مراسم عزاداری در جوار یادمان شهدای گمنام موزه دفاع مقدس مازندران

تصاویر/ مراسم عزاداری در جوار یادمان شهدای گمنام موزه دفاع مقدس مازندران


این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تصاویر/ مراسم عزاداری در جوار یادمان شهدای گمنام موزه دفاع مقدس مازندران بیشتر بخوانید »