مرکز پژوهشهای مجلس

افزایش شاخص تولید و فروش صنایع بورسی‌ در آذرماه

افزایش شاخص تولید و فروش صنایع بورسی‌ در آذرماه



شاخص تولید و فروش شرکت های صنعتی بورسی در آذرماه ۱۴۰۳ نسبت به ماه مشابه سال قبل افزایش ۱.۲ و ۷.۴ درصدی را تجربه کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرکز پژوهش های مجلس در گزارشی تحلیلی با عنوان «پایش بخش حقیقی اقتصاد ایران در آذر ماه سال ۱۴۰۳ – بخش صنعت و معدن» نوشته است؛ شاخص تولید، فروش و قیمت صنایع بورسی با استفاده از داده های ماهانه شرکت های صنعتی بورسی پذیرفته شده در بورس محاسبه می شود. در تهیه این شاخص ها از اطلاعات ماهانه ۳۳۲ شرکت بورسی استفاده می شود و علاوه بر اندازه گیری تغییرات میزان تولید، فروش و قیمت در بخش صنعت، محاسبات ملی نیز نقش مهمی ایفا و برآوردی از تغییرات ماهانه ارزش افزوده ایجاد شده را در صنایع مختلف و به دنبال آن در کل اقتصاد منعکس می کنند.

بر این اساس شاخص تولید صنعت بانک مرکزی و مرکز آمار ایران با تواتر فصلی و همچنین شاخص قیمت فصلی مرکز آمار و شاخص و قیمت ماهانه بانک مرکزی منتشر می شود اما الزامی به انتشار شاخص فروش صنعت ندارد. از طرفی این آمار چندین ضعف اساسی دارد که مهمترین آن وقفه سه ماهه در انتشار داده ها و بعضا متوقف شدن انتشار آن ها و نداشتن تواتر ماهانه است.

اما شاخص‌های ماهانه تولید، فروش و قیمت استخراج شده از اطلاعات عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوارق بهادار تهران تا حد زیادی می توانند با دقت مناسب و به صورت به هنگام تحولات بخش صنعت و معدن کشور را توضیح دهند و با توجه به بررسی های انجام شده و تطبیق دادن این شاخص با شاخص تولید صنعتی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران که به صورت فصلی منتشر می شود، مشخص شده این شاخص به خوبی می تواند در وقفه انتشار این شاخص های رسمی شاخص جایگزین مناسبی برای آن باشد.

شاخص تولید و فروش به تفکیک رشته فعالیت های صنعتی

طبق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس،در آذر ماه سال ۱۴۰۳ نسبت به ماه مشابه سال قبل، از بین ۱۵ رشته فعالیت صنعتی بورسی، ۹ رشته فعالیت افزایش در شاخص تولید و ۶ رشته فعالیت کاهش در شاخص تولید داشته‌اند. رشته فعالیت های تجهیزات برقی، شیمیایی به جز دارو، لاستیک و پلاستیک بیشترین افزایش در شاخص تولید و رشته فعالیت های چوب و کاغذ، محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات و خودرو و قطعات بیشترین کاهش را در شاخص تولید داشته اند. هم‌چنین در این ماه نسبت به ماه مشابه سال قبل از بین ۱۵ رشته فعالیت صنعتی بورسی ۱۰ رشته فعالیت افزایش در شاخص فروش و ۵ رشته فعالیت کاهش در شاخص فروش را تجربه کرده اند. رشته فعالیت های خودرو و قطعات و محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات و چوب و کاغذ بیشترین کاهش را در شاخص فروش تجربه کرده اند.

در آذر ماه سال ۱۴۰۳ نسبت به ماه قبل تنها رشته فعالیت های خودرو و قطعات و سایر کانی غیرفلزی افزایش در شاخص تولید داشته اند و رشته فعالیت های چوب و کاغذ، غذایی و آشامیدنی به جز قند و شکر و رشته فعالیت های خودرو و قطعات، لاستیک و پلاستیک و تجهیزات برقی بیشترین افزایش در شاخص فروش و رشته فعالیت های چوب و کاغذ، محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات و کاشی و سرمایه کاهش در شاخص فروش را تجربه کرده اند.

در آذر ماه سال ۱۴۰۳ نسبت به ماه مشابه سال قبل، رشته فعالیت های تجهیزات برقی، شیمیایی به جز دارو و لاستیک و پلاستیک بیشترین سهم را در افزایش شاخص تولید و رشته فعالیت های خودرو و قطعات، محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات و کاشی و سرامیک بیشترین سهم را در کاهش شاخص تولید داشته اند. همچنین رشته فعالیت های تجهیزات برقی، شیمایی (به جز دارو) و کُک پالایش بیشترین سهم را در افزایش شاخص فروش و رشته فعالیت های خودرو و قطعات، محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات و سایر کانی غیر فلزی بیشترین سهم را در کاهش شاخص فروش داشته اند.

در این دوره، تنها رشته فعالیت های خودرو و قطعات و سایر کانی غیرفلزی افزایش در شاخص تولید داشته و رشته فعالیت های غذایی و آشامیدنی به جز قند و شکر، محصولات فلزی به جز ماشنین آلات و تجهیزات و سیمان بیشترین سهم در کاهش شاخص تولید را داشته اند. هم‌چنین بیشترین سهم در افزایش شاخص متعلق به رشته فعالیت های خودرو و قطعات، لاستیک و پلاستیک و تجهیزات برقی و بیشترین سهم در کاهش شاخص فروش متعلق به رشته فعالیت های کاشی و سرمایک، محصولات فلزی به جز ماشین آلات و تجهیزات و سیمان بوده است.

شاخص قیمت فعالیت های صنعتی بورسی

در آذر ماه سال ۱۴۰۳ نرخ رشد ماهانه قیمت فعالیت های صنعتی بورسی افزایش ۲.۶ درصدی داشته، هم‌چنین رشد نقطه به نقطه با افزایش ۲.۷ واحد درصدی نسبت به ماه قبل به ۲۵ درصد رسیده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افزایش شاخص تولید و فروش صنایع بورسی‌ در آذرماه بیشتر بخوانید »

زمستان سخت پزشکیان آغاز شده است! / کنار گذاشتن شدن ظریف از دولت چقدر برای مردم اهمیت دارد؟

زمستان سخت پزشکیان آغاز شده است! / کنار گذاشتن شدن ظریف از دولت چقدر برای مردم اهمیت دارد؟



استفاده دولت و ترغیب آن به انتخاب «قید فوریت» روی موضوعی چون «جواد ظریف» بیش از هر چیز هدر دادن وقت خود و مجلس را به اموری است که جنبه سیاسی دارد و میان مردم فاقد ارزش‌گذاری خواهد بود.

  • آهن پرایس

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

*********

روز گذشته بررسی تقاضای یک‌فوریت لایحه اصلاح قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس در جلسه علنی مجلس در دستور کار نمایندگان قرار گرفت اما رأی مخالف ۲۰۷ نماینده در برابر ۳۸ رأی موافق و ۷ رأی ممتنع، این لایحه یک‌فوریتی را به لایحه اصلاحی عادی تبدیل کرد تا در صف بررسی طرح‌ها و لوایح عادی صحن علنی مجلس قرار گیرد.

پاسخ منفی مجلس به ماندن ظریف در دولت مورد توجه روزنامه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته و آن را در تضاد با وفاق خوانده‌اند، روزنامه سازندگی ارگان سیاسی حزب کارگزاران درباره این ماجرا نوشته است:

آنچه دیروز در مجلس و هنگام بررسی فوریت لایحه «اصلاح قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس» رخ داد عملا یک نه بزرگ به رئیس جمهور و هواداران او بود. اگرچه نمایندگان پایداریچی مجلس آنچنان که حمیدرضا رسایی گفته است پس از انتصاب ظریف (که فرزندانش تابعیت قهری آمریکا دارند) به دنبال اثبات تخلف رئیس جمهور(!) و احیانا بعدش دادگاهی کردن مسعود پزشکیان هستند اما دیروز اکثریت مجلس به طرحی که بوی وفاق و همراهی با دولت را داشت، پشت کردند و خواسته حداقلی دولت را نادیده گرفتند.

این روزنامه در ادامه با گره زذن حذف ظریف به بحران سازی سیاسی گفته است:

۲۰۷ نفر از نمایندگان مجلس با فوریت لایحه دولت برای اصلاح قانون انتصاب اشخاص به مشاغل حساس مخالفت کردند و بدین ترتیب فشار را برای خروج “محمدجواد ظریف” از دولت بیشتر کردند تا به وفاقی که “مسعود پزشکیان” به دنبال آن بود، نه بگویند!

زمستان سخت پزشکیان آغاز شده است! / کنار گذاشتن شدن ظریف از دولت چقدر برای مردم اهمیت دارد؟

روزنامه آرمان‌ملی دیگر روزنامه اصلاح‌طلب که سمپاتی شدید به ظریف دارد هم از هجمه‌های تمام نشدنی علیه ظریف خبر داده و می‌نویسد:

اما واقعیت امر بر آن است که از همان ابتدا نیز مشخص بود که دلواپسان و تندروها اساسا وقعی به آنچه از سوی پزشکیان مطرح می‌شود نمی‌نهند و صرفا به‌دنبال پیاده‌سازی منویات خود هستند. چه اینکه رگه‌هایی از این موضوع را در همان روزهای رای اعتماد از سوی تندروها مشاهده کردیم. اما اینکه هنوز هم با وجود مخالفت‌های مکرر تندروها در مجلس پزشکیان به‌دنبال وفاق با آنها است امری قابل تامل است. چرا که به‌وضوح پیدا است دلواپسان بهارستان اساسا به‌دنبال وفاق یا همگرایی با دولت نیستند و رویکردهای دولت را قبول ندارند و هر جا ببینند منویات‌شان اجرا و رعایت نمی‌شود بازی را در هر کجا و هر موضوعی که باشد به هم می‌ریزند!

زمستان سخت پزشکیان آغاز شده است! / کنار گذاشتن شدن ظریف از دولت چقدر برای مردم اهمیت دارد؟

در حالی که این روزها عموم جامعه درباره مسائل روز به ویژه مشکلات معیشتی مسئله داشته و نگران قطعی برق و گاز در زمستان هستند باز کردن ماجرای ظریف و تبدیل آن به یک بحران سیاسی با هدف شکاف آفرینی میان مجلس و دولت عاقبت خوبی نداشته و تنها از جانب کسانی حمایت می‌شود که بحران زیست هستند.

واقعیت آن است که نه پرونده ظریف بلکه هر مسئله سیاسی در میان آحاد مردم فاقد اهمیت بوده و اصلاح‌طلبان با دادن آدرس غلط در حال انحراف دولت از مسائل اصلی هستند.

روزنامه هم‌میهن گویی بیش از رسانه‌های اصلاح‌طلب مسئله بحران‌های پیش رو را درک کرده است، جایی که به جای مانور روی مسئله ظریف به سراغ پاشنه آشیل دولت یعنی مسائل روزمره و اقتصادی رفته است، این روزنامه نوشته است:

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که تصمیم‌گیری‌های نادرست دولت در مدیریت منابع انرژی، از جمله افزایش ناترازی گاز و کاهش ذخایر سوخت نیروگاه‌ها، به بحران برق در کشور دامن زده است. قاچاق گسترده سوخت به دلیل اختلاف قیمت شدید نیز بر وخامت اوضاع افزوده است. در حالی که مردم با خاموشی‌های طولانی دست و پنجه نرم می‌کنند، دولت همچنان در کنترل این بحران ناکام مانده است. از سوی دیگر مصرف سوخت مایع در نیروگاه‌های حرارتی افزایش یافته و در زمان حاضر ذخایر گازوئیل و نفت‌کوره نیروگاه‌ها در ۶ ماهه اول ۱۴۰۳ نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهش پیدا کرده و افزایش ناترازی گاز و عدم امکان تأمین سوخت مایع جایگزین، چالش‌هایی را برای تأمین برق در زمستان به وجود آورده است!

زمستان سخت پزشکیان آغاز شده است! / کنار گذاشتن شدن ظریف از دولت چقدر برای مردم اهمیت دارد؟

استفاده دولت و ترغیب آن به انتخاب «قید فوریت» روی موضوعی چون «جواد ظریف» بیش از هر چیز هدر دادن وقت خود و مجلس را به اموری است که جنبه سیاسی دارد و میان مردم فاقد ارزش‌گذاری خواهد بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زمستان سخت پزشکیان آغاز شده است! / کنار گذاشتن شدن ظریف از دولت چقدر برای مردم اهمیت دارد؟ بیشتر بخوانید »

مقصر عدم تغییر در بانکهای زیان ده کیست ؟

مقصر عدم تغییر در بانکهای زیان ده کیست ؟



 علی‌رغم تاکیدات و حتی انتصابات مستقیم مسئولان وزارت اقتصاد در دولت قبل، کارنامه بانکهای زیان‌ده خصوصی حاکی از ضرورت تغییر سریعتر رویکردها و مدیران این مجموعه‌ها است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سخنان روز یکشنبه مسعود پزشکیان رییس جمهور کشورمان در همایش روز ملی صادرات، بار دیگر موضوع بانکهای ناتراز و دغدغه های مسئولان ارشد اجرایی برای رفع این معضل را در رسانه ها و افکار عمومی زنده کرد.

در چند سال اخیر، مسئله ناترازی شبکه بانکی به عنوان یکی از مهم ‌ترین معضلات اقتصادی کشور، پا به عرصه نهاده است. البته ناترازی در ساختار و شبکه بانکی کشور، ریشه ‌های متعددی دارد اما امروز بیش از هر زمان دیگی، این چالش اثرات خود را نمایان کرده و لزوم بررسی، ریشه یابی و رفع آن در اقتصاد کشور احساس می ‌شود.

از جمله تصمیمات مهمی که در دولت سیزدهم برای بهبود وضعیت مجموعه های پولی ناتراز گرفته شد، انحلال دو موسسه اعتباری توسعه، کاسپین و همچنین ادغام موسسه نور در بانک ملی بود و پس از آن نیز اعلام شد که پرونده سه بانک ناتراز در دستور کار بانک مرکزی قرار گرفته است؛ اما هرچه بود با اقدام و دستورکار موثری همراه نشد.

به نظر می رسد اگرچه دولت قبل تلاش هایی را برای اصلاح و بهبود وضعیت بانکهای ناتراز و با زیان انباشته بالا، انجام داده اما علی رغم استقرار تیم جدید اقتصادی در دولت همچنان عملکرد و اقدام ویژه و موثری برای تغییر مدیران زیان ساز یا رویکردهای قبل دیده نمی شود که نیازمند اهتمام و پیگیری ویژه و فوری است.

بررسی ها نشان می دهد اگرچه طراحی صورت گرفته در دولت قبل برای مدیریت سه بانک مهم زیان ده یعنی سرمایه، آینده و ایران زمین، متفاوت بود اما نتایج ملموس و موثری به همراه نداشت. نگاهی به آخرین اطلاعیه ها و اقدامات صورت گرفته توسط بانک سرمایه که اواسط مهرماه امسال به بورس اعلام شده، نشان می دهد افزایش سرمایه ۱۰ هزار میلیارد تومانی مصوب شده توسط بانک که به تایید بانک مرکزی نیز رسیده به سهامداران عمده بانک اعلام شده، اما این مکاتبات تاکنون منتج به اتفاق خاصی نشده است.

رقم زیان انباشته این بانک ها روز به روز بیشتر می شود | ضرورت تعیین تکلیف و رفع ناترازی بانک‌های زیان‌ده
تصویب ضرب الاجل سه ماه برای تغییر وضعیت بانک سرمایه

البته در مجمع عمومی عادی بطور فوق العاده بانک سرمایه در اواخر مرداد ماه امسال، هیات مدیره موظف شده بودند ظرف سه ماه، برنامه عملیاتی خود را برای بهبود کفایت سرمایه، بهبود کیفیت دارایی های بانک، رفع ناترازی نقدیمگی و مولد سازی دارایی ها، به صندوق ضمانت سپرده ها از زیر مجموعه های بانک مرکزی و سرمایه گذاری فرهنگیان به عنوان سهامدار عمده ارائه کنند که این مهلت هنوز یک ماه دیگر زمان دارد.

در خصوص بانک آینده، پیگیری موضوع به نحو دیگری ادامه داشته است چراکه از آذر ماه سال گذشته و با اصرار وزارت اقتصاد دولت قبل، هیات مدیره و مدیرعامل مورد تایید وزارت مذکور وارد بانک شده است اما علی رغم واگذاری اختیارات مدیریت بخش عمده سهام به صندوق ضمانت سپرده (از زیر مجموعه های بانک مرکزی)، تغییری در هیات مدیره آن رخ نداده و عملا مدیریت بانک، با یک دوگانگی نظرات و رویه ها روبرو است.

مصداق چنین موضوعی را می توان در تحلیل اخیر فرشاد محمدپور معاون نظارت و تنظیم ‌گری بانک مرکزی جستجو کرد که ۱۷ مهرماه امسال، در جلسه تخصصی مرکز پژوهشهای مجلس، یادآور شد که «ما در گذشته، وزارت امور اقتصادی و دارایی را متولی سهام مازاد بانک ‌ها کردیم و متأسفانه توفیق زیادی را در اجرای قانون مشاهده نکردیم.»

رقم زیان انباشته این بانک ها روز به روز بیشتر می شود | ضرورت تعیین تکلیف و رفع ناترازی بانک‌های زیان‌ده
رشد ناگهانی روند زیان دهی بانک آینده

ماحصل روندی که مدیران منصوب وزارت اقتصاد دولت قبل بخواهند با رویکردها و نظرات دولت جدید، ادامه فعالیت کنند آن شده که زیان انباشته قریب صد هزار میلیارد تومانی بانک آینده در انتهای سال ۱۴۰۱، با رشدی چشمگیر و قابل تأمل به ۳۵۶ هزار میلیارد تومان (بر اساس اعلام بهمن اسکندری مدیرعامل فعلی بانک به بورس در تاریخ ۱۶ مهرماه) رسیده است.

وضعیت بانک ایران زمین نیز، در جای خود قابل بررسی و پیگیری است چراکه این بانک بر اساس صورتجلسه اول آبان ماه و مجوز ۱۶ بهمن ماه سال گذشته بانک مرکزی، حدود یکسال است که به وسیله هیات سرپرستی اداره می شود و عملا فاقد هیات مدیره است. دلیل این اقدام بانک مرکزی نیز مصوبه اردیبهشت ماه سال گذشته شورای پول و اعتبار است اما اعلام رسمی چنین تغییر مهمی به سهامداران بانک مذکور، در اردیبهشت ماه امسال توسط سازمان بورس انجام شده است.

رقم زیان انباشته این بانک ها روز به روز بیشتر می شود | ضرورت تعیین تکلیف و رفع ناترازی بانک‌های زیان‌ده
اعلام تعیین هیات سرپرستی به جای هیات مدیره در بانک ایران زمین

اما علی رغم این اقدامات، فعلا روند بهبود ملموسی مشاهده نمی شود و رقم زیان انباشته این بانک خصوصی تا ابتدای تابستان ۱۴۰۳ به بیش از ۵۸ هزار و ۸۸۵ میلیارد تومان افزایش یافته است.

به نظر می رسد اهتمام جدی تر و تمرکز دو نهاد مسئول یعنی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی روی این موضوع موجب خواهد شد یکی از معضلات مهم در اقتصاد کشور، به سامان برسد و بار بزرگی که مدیران وزارت اقتصاد در دولت گذشته نتوانستند آنرا به نقطه امن برسانند با روح و رویکردی جدید، به ساحل آرامش برسد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مقصر عدم تغییر در بانکهای زیان ده کیست ؟ بیشتر بخوانید »

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز



طبق گزارش شرکت ملی گاز، میزان پوشش گازرسانی در ایران ۹۵ درصد بوده، یعنی ۹۵ درصد از جمعیت کشور از نعمت گاز برخوردارند، درحالی‌که این عدد در آمریکا و روسیه به ترتیب ۵۵ و ۷۰ درصد است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ایران با دارا بودن ۳۳ تریلیون متر مکعب گاز، بعد از روسیه دومین دارنده منابع گازی دنیاست که طبق آمار موسسه EI در سال ۲۰۲۳ با تولید ۲۵۱.۷ میلیارد متر مکعب گاز، سومین تولیدکننده بزرگ و با مصرف ۲۴۵.۶ میلیارد متر مکعب گاز، چهارمین مصرف‌کننده بزرگ گاز دنیاست.

طبق آمار ترازنامه هیدروکربوری، سهم «گاز» در سبد انرژی کشور ۷۱.۸ درصد بوده و سهم «نفت» و «سایر منابع» به ترتیب ۲۶.۹ و ۱.۳ درصد است. بدین صورت می‌توان ادعا کرد که سبد تأمین انرژی ایران گازمحور بوده و از جنبه امنیت انرژی، وابستگی بالایی به گاز دارد.

طبق گزارش شرکت ملی گاز، میزان پوشش گازرسانی در ایران ۹۵ درصد بوده، یعنی ۹۵ درصد از جمعیت کشور از نعمت گاز برخوردارند، درحالی‌که این عدد در آمریکا و روسیه؛ دو تولیدکننده بزرگ گاز دنیا به ترتیب ۵۵ و ۷۰ درصد است.

در این بین صنعت برق ایران نیز وابستگی بالایی به گاز به‌عنوان سوخت مصرفی دارد.

صنعت برق ایران گازی‌تر از آمریکا و روسیه!

در روزهایی که گرمای بی‌سابقه دست از سر کشور برنمی‌دارد و حتی در تابستان امسال، پایتخت ۱۱ روز متوالی دمای بالای ۴۰ را تجربه کرده و ناترازی گاز به بیش از ۱۸ هزار مگاوات معادل ۳۰ درصد از توان تولید عملیاتی برق رسیده، بد نیست یک لایه از صنعت نیروگاهی عقب‌تر برویم و به نقش گاز طبیعی در تأمین برق و انرژی کشور بپردازیم.

طبق گزارش موسسه EI، سهم گاز در سبد سوخت تولید برق ایران، ۸۴.۵ درصد است، درحالی‌که متوسط سهم گاز در تولید برق دنیا ۲۲.۵ درصد؛ یعنی یک‌چهارم ایران (تصویر ۱). آمریکا و روسیه نیز کمتر از ایران و به ترتیب ۴۳.۱ و ۴۴.۸ درصد از برق خود را با گاز طبیعی تولید می‌کنند.

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

با وجود نقش پررنگ گاز طبیعی در اقتصاد ایران اما وضعیت صنعت گاز چندان جالب نیست و اگر فکری اساسی نشود این صنعت در مسیر فروپاشی قرار می‌گیرد. در ادامه به بررسی اقتصاد صنعت گاز و آخرین وضعیت تولید، مصرف، ناترازی گاز و راهکارهای رفع ناترازی پرداخته می‌شود.

در دولت چهاردهم شاهد افت تولید گاز خواهیم بود

ابتدا به سراغ وضعیت تولید و مصرف گاز برویم. پیش‌تر طبق «تخمین» سازمان برنامه‌وبودجه (تصویر ۲) قرار بود، میانگین کسری روزانه گاز در سال ۱۴۰۲ معادل ۷۳ میلیون متر مکعب در روز رخ بدهد که البته این برآورد به‌درستی محقق نشد و این کسری محتمل با افزایش ۵۳ میلیون متر مکعبی تولید گاز در دولت سیزدهم و رشد ظرفیت ذخیره‌سازی گاز جبران شد، اما به هر صورت با تداوم رشد مصرف و شرایط سخت تولید به احتمال زیاد ناترازی گاز در دولت چهاردهم به دلیل افت تولید افزایش خواهد یافت.

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

محاسبات نشان می‌دهد که تا قبل از سال ۱۴۰۳، میزان تولید و مصرف گاز، سالانه به ترتیب ۴.۳۵ و ۴.۳ درصد افزایش می‌یافت ولی از سال جاری به بعد، تولید گاز ۳.۷۴ درصد کاهش یافته و مصرف ۴.۴۸ درصد افزایش خواهد یافت. به بیان دیگر، دولت چهاردهم برای رفع ناترازی گاز نه‌فقط با مشکل «افزایش مصرف»، بلکه با چالش «افت تولید» نیز دست‌وپنجه نرم خواهد کرد. مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی عنوان کرده در سال ۱۴۰۱، میزان ناترازی گاز در زمستان روزانه ۲۲۵ میلیون متر مکعب بوده است و طبق برآورد صندوق توسعه ملی، حتی با فرض سرمایه‌گذاری ایران در پروژه ۲۰ میلیارد دلاری فشارافزایی میدان مشترک پارس‌جنوبی، در افق سال ۱۴۲۰، تقاضای گاز در ایران سه‌برابر تولید خواهد بود.

نکته جالب اینکه طبق برآوردها، دولت چهاردهم در سال پایانی خود رقمی معادل ۳۷۳ میلیون متر مکعب در روز را به‌عنوان ناترازی در طول سال (و نه پیک مصرف) تجربه خواهد کرد که نشان‌دهنده یک بحران قریب‌الوقوع در حوزه گاز است، البته راهکارهایی برای توقف این ناترازی مشابه آنچه در دولت سیزدهم رخ داد، وجود دارد.

مصرف‌کنندگان بزرگ گاز در ایران چه کسانی‌اند؟

طبق آمار ترازنامه انرژی، شدت مصرف انرژی ایران بر مبنای برابری قدرت خرید دو برابر میانگین جهانی است و این موضوع نشان می‌دهد ظرفیت صرفه‌جویی ۵۰ درصدی در مصرف فعلی انرژی در ایران وجود دارد. البته طبق برآورد ستاد تحول دولت سیزدهم، حدود ۲۵ درصد از این میزان جهت صرفه‌جویی و کاهش مصرف قابل تحقق است که عمده آن به حوزه گاز برمی‌گردد.

همچنین به اعتقاد کارشناسان، راهکار رفع ناترازی در کاهش مصرف است نه افزایش تولید زیرا از نظر اقتصادی و با توجه به محدودیت منابع مالی، هزینه اجرای پروژه‌های بهینه‌سازی نیز یک‌سوم تا یک‌ششم پروژه‌های افزایش تولید است. اما سوال اساسی اینجاست که اولویت بهینه‌سازی مصرف گاز در کدام بخش یا بخش‌هاست؟ برای پاسخ به این پرسش به سراغ آمار مصرف گاز به تفکیک بخش‌ها می‌رویم.

طبق آمار شرکت ملی گاز، ایران در سال ۱۴۰۱ مجموعا ۲۳۵ میلیارد و ۶۲۶ میلیون متر مکعب گاز مصرف کرده که نیروگاه‌ها، بخش خانگی، پتروشیمی، صنایع فولاد و بخش صنعتی بیشترین سهم از مصرف گاز را به خود اختصاص می‌دهند. (تصویر ۳)

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

پتروشیمی‌ها و نیروگاه‌ها در صدر مصرف سرانه گاز

اما «میزان مصرف» به‌تنهایی شاخص مناسبی برای تعیین اولویت بهینه‌سازی مصرف نیست زیرا باید به تعداد مشترکان نیز توجه کرد. در واقع گروه مصرف‌کنندگانی در اولویت بهینه‌سازی قرار می‌گیرند که سرانه مصرف هر واحد در آنها بیشتر از مابقی باشد. در واقع دولت باید به سراغ مصرف‌کنندگان بزرگی برود که با کمترین هزینه و پروژه، بیشترین صرفه‌جویی در مصرف گاز را رقم بزند.

در تصویر ۴، «میزان مصرف» هر بخش بر «تعداد مشترکان» آن تقسیم شده و سرانه مصرف گاز به تفکیک آورده شده است.

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

طبق این تصویر به‌صورت میانگین هر واحد (کنتور) پتروشیمی در سال، ۶۵۴.۹ میلیون متر مکعب گاز مصرف می‌کند و در این شاخص در صدر قرار گرفته و بعد از آن نیروگاه‌ها، پالایشگاه‌ها، صنایع سیمان و صنایع فولاد بیشترین سرانه مصرف را به خود اختصاص داده‌اند.

۷۰۰ شرکت پرمصرف، ۵۴ درصد گاز را مصرف می‌کنند!

شاید برای شما جالب باشد که چرا بخش خانگی، طبق شاخص میزان حجم مصرف، دومین مصرف‌کننده بزرگ گاز بود اما در بین بزرگ‌ترین مصرف‌کنندگان گاز در شاخص سرانه حضور نداشت؟ ماجرا دقیقا به تعداد مشترکان خانگی بازمی‌گردد که ۲۵.۲ میلیون مشترک را شامل می‌شود.

البته تعیین اولویت بهینه‌سازی مصرف گاز بر مبنای «سرانه مصرف در هر بخش» به معنای این نیست که اگر در بخشی این سرانه کم بود، دولت بی‌توجه به آن باشد، بلکه هدف صرفا شناسایی اولویت‌هاست وگرنه صرفه‌جویی در همه بخش‌ها اهمیت بالایی دارد.

در تصویر ۵، سهم درصدی هر بخش از مصرف گاز آورده شده و پنج بخش با بیشترین سرانه مصرف نشانه‌گذاری شده است.

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

اگر دولت بر پنج بخش پتروشیمی، نیروگاه، پالایشگاه، فولاد و سیمان تمرکز کند می‌تواند با برنامه‌ریزی بر تنها ۷۰۰ شرکت، بر ۵۴ درصد از کل مصرف گاز کشور، سیاست‌های بهینه‌سازی مصرف گاز را پیاده‌سازی کند؛ موضوعی که نیازمند توجه دولت چهاردهم در برنامه‌ریزی‌هاست.

هزینه تأمین هر متر مکعب گاز چقدر است؟

البته بزرگ‌ترین چالش در مسیر اجرای پروژه‌های بهینه‌سازی مصرف، قیمت پایین گاز در داخل کشور است که اقتصاد این پروژه‌ها را از صرفه انداخته و متوقف کرده است.

این مشکل به‌صورت شدیدتری حتی در حفظ تولید و تأمین میزان فعلی گاز نیز اثرگذار بوده، زیرا برای حفظ عرضه فعلی اگر درآمد حاصل از فروش گاز از هزینه‌ها کمتر باشد صنعت گاز دچار استهلاک خواهد شد. طبق گزارش موسسه مشاوره انرژی SolutiEN (تصویر ۶)، تأمین هرمترمکعب گازطبیعی در ۵ سال اخیر به‌طور میانگین هزینه‌ای حدود ۵.۴ سنت دارد.

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

حدود ۴۳ درصد ازاین ۵.۴ سنت مربوط به هزینه تولید از میادین پارس جنوبی و سایر میادین گازی، ۲۰ درصد مربوط به هزینه‌های سرمایه‌ای و جاری پالایشگاه‌ها و ۱۷ درصد مربوط به انتقال تا خرده‌فروشی و حدود ۲۰ درصد نیز هزینه سربار پالایش تا خرده‌فروشی است.

طبق برآوردها با توجه به افزایش هزینه‌های استخراج گاز هزینه تأمین هر متر مکعب گاز طبیعی از ۵.۴ سنت به ۸.۳ سنت خواهد رسید که ارزش ریالی آن بر مبنای دلار حواله به معنای افزایش هزینه از ۲.۴۴ هزار تومان به ۳.۷۵ هزار تومان است. البته توجه داشته باشید که این هزینه، بدون در نظر گرفتن ارزش ذاتی گاز، محاسبه شده است.

میانگین فروش گاز در داخل؛ هر متر مکعب ۶۱۳ تومان

پس حداقل هزینه تأمین هر مترمکعب گاز بدون ارزش ذاتی آن، ۲ هزار و ۴۴۰ تومان است. حال ببینیم درآمد از فروش هر مترمکعب گاز چقدر است؟ در تصویر ۷، طبق آمار شرکت ملی گاز، میانگین تعرفه فروش گاز به تفکیک هر بخش در سال ۱۴۰۱ آورده شده است.

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز

نکته جالب اینکه اگر بخش رمزارزها را فاکتور بگیریم، تنها بخشی که رقمی بالاتر از هزینه‌تمام شده تأمین گاز را پرداخت می‌کند، «پتروشیمی‌ها» یند که در سال ۱۴۰۱ به ازای هر مترمکعب، ۳ هزار و ۲۳۵ تومان پرداخت کرده‌اند.

نکته دیگر اینکه نیروگاه‌ها با سهم ۳۲.۶ درصدی از مصرف گاز، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده گاز در کشورند و سرانه مصرف گاز آنها بعد از پتروشیمی‌ها، بیشترین رقم را ثبت کرده اما در سال ۱۴۰۱ به ازای هر مترمکعب گاز فقط ۲۵.۳ تومان پرداخت کرده‌اند که پایین‌ترین تعرفه در بین همه مصرف‌کنندگان گاز محسوب می‌شود. همچنین به صورت میانگین در سال ۱۴۰۱، هر مترمکعب گاز طبیعی در داخل کشور به رقم ۶۱۳.۲ تومان فروخته شده که این رقم فقط ۲۵ درصد از هزینه‌ تمام‌شده را پوشش می‌دهد.

ایجاد بازار بهینه‌سازی انرژی در دولت سیزدهم

تا اینجا از شاخص سرانه مصرف گاز، ۵ گروه نیروگاه‌ها، پتروشیمی‌ها، پالایشگاه‌ها، صنایع فولاد و صنایع سیمان در اولویت بهینه‌سازی‌اند و تعرفه گاز ۴ بخش پتروشیمی‌ها، پالایشگاه‌ها، صنایع فولاد و فلزات به هزینه تمام‌شده تأمین هر مترمکعب گاز طبیعی نزدیک است.

از طرفی گفته شد که هزینه سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بهینه‌سازی یک‌سوم تا یک‌ششم هزینه سرمایه‌گذاری تولید است. درنتیجه در صورت وجود بستری برای اجرای پروژه‌های بهینه‌سازی و فروش گاز صرفه‌جویی‌شده به صنایع، توجیه اقتصادی این طرح‌ها ایجاد می‌شود.

ایده‌ای که البته در اواخر دولت سیزدهم و تحت عنوان گواهی صرفه‌جویی گاز در بستر بورس انرژی پیاده‌سازی شده است.

در این راستا برای کسب اطلاعات بیشتر با ساجد کاشفی، مدیر انرژی و کربن شرکت ملی گاز به گفت‌وگو نشستیم.

کاشفی در تشریح این ایده برای اقتصادی‌ کردن پروژه‌های بهینه‌سازی مصرف گاز توضیح می‌دهد: «هم‌اکنون بیش از ۷۰ درصد از انرژی کشور توسط گاز طبیعی تأمین می‌شود که البته به صورت غیربهینه به مصرف می‌رسد. سازمان ملی استاندارد گزارشی را در سال ۱۴۰۲ منتشر کرد که بر مبنای آن در سه بخش صنایع فلزی، نیروگاه‌ها و پایین‌دست نفت یعنی پالایشگاه‌ها و پتروشیمی‌ها بیشترین هدررفت در مصرف گاز وجود دارد. هدررفت را نیز از انحراف مصرف انجام‌شده نسبت به استاندارد سازمان ملی استاندارد تعریف کرده‌اند.»

وی افزود: «شدت مصرف انرژی در ایران بسیار بالا و دو برابر میانگین جهانی است و نسبت به برخی کشورهای همسایه ۴ الی ۵ برابر بیشتر است. این موضوع باعث شده ما با پدیده‌ای به نام ناترازی گاز مواجه شویم. برای حل این مشکل ما برای ایجاد بازار بهینه‌سازی انرژی و محیط‌زیست اقدام کردیم که آیین‌نامه آن در سال ۱۳۹۳ به تصویب رسیده بود اما اجرای آن با کندی زیادی مواجه شده است.»

کاشفی ادامه داد: «در سال ۱۴۰۲ که مدیریت انرژی و کربن در شرکت ملی گاز شکل گرفت، یکی از اقدامات ما این بود که در گام اول، پذیرش گواهی صرفه‌جویی گاز را در بورس انرژی ایجاد کنیم که در بهمن ماه سال ۱۴۰۲ محقق شد. سپس تلاش کردیم معاملات آن را نیز در این سازوکار رقم بزنیم.»

گواهی صرفه‌جویی انرژی چیست؟

مدیر انرژی و کربن شرکت ملی گاز گفت: «گواهی‌های صرفه‌جویی به دو بخش «دوره اوج» و «دوره غیراوج» تقسیم می‌شود. صدور گواهی دوره اوج را طبق توافقی که با سازمان بورس انرژی انجام شده از ابتدای آبان‌ماه تا پایان اسفندماه هر سال در نظر گرفتیم و گواهی صرفه‌جویی غیراوج هم از ابتدای فروردین تا پایان مهرماه هر سال صادر می‌شود. در این دو مدل گواهی صرفه‌جویی، شرکت ملی گاز تضمین می‌کند که در هر زمانی این گواهی‌ها را به گاز طبیعی تبدیل می‌کند، یعنی صاحب گواهی هر زمانی بخواهد می‌تواند مابه‌ازای گواهی، به میزان تعیین شده گاز دریافت کند.»

وی تاکید کرد: «فرایند کار این‌گونه است که ابتدا یک سرمایه‌گذار، طرح بهینه‌سازی خود را به دبیرخانه بازار بهینه‌سازی انرژی ارائه می‌دهد و سپس آن طرح ارزیابی فنی و اقتصادی می‌شود. در گام بعدی این طرح به کمیسیون صرفه‌جویی انرژی واقع در سازمان برنامه و بودجه ارائه می‌شود که در صورت تایید به شرکت ملی گاز ابلاغ می‌شود. بعد از اجرای پروژه بهینه‌سازی و تایید آن، ما در شرکت گاز به میزان صرفه‌جویی انجام‌شده برای سرمایه‌گذار گواهی صرفه‌جویی صادر می‌کنیم.»

صنایع خریدار گواهی صرفه‌جویی گاز خواهند بود

کاشفی اظهار داشت: «این گواهی‌ها به اصطلاح گواهی‌های پسینی‌اند، یعنی ابتدا صرفه‌جویی رخ می‌دهد و سپس گواهی صادر می‌شود. ما اکنون به دنبال صدور گواهی صرفه‌جویی پیشینی‌ایم که این گواهی‌ها به ابزاری برای تأمین مالی طرح‌های بهینه‌سازی نیز تبدیل شوند. یعنی ابتدا طرح سرمایه‌گذار ارائه و تایید می‌شود و سپس گواهی پیشینی قبل از به‌ثمر رسیدن پروژه صادر می‌شود و آن گواهی در بازار بورس انرژی فروخته شده و از این مسیر تأمین مالی پروژه رقم می‌خورد.»

مدیر انرژی و کربن شرکت ملی گاز گفت: «حالا خریداران این گواهی‌های صرفه‌جویی چه کسانی‌اند؟ شرکت‌هایی که مثلا در اوج سرما دچار محدودیت گاز شده و نیاز به گاز طبیعی برای حفظ تولید دارند که با خریداری این گواهی‌ها از بازار بورس انرژی، آن را به گاز طبیعی تبدیل کرده و از شرکت ملی گاز دریافت می‌کنند.»

وی اشاره کرد: «سقف تعهداتی که برای صدور گواهی صرفه‌جویی گاز تعیین شده ۱۰ میلیارد مترمکعب است. یکی از طرح‌هایی که مصوبه شورای اقتصاد را دارد و ذیل ماده ۱۲ قانون رفع موانع تولید تعریف شده، طرح تعویض بخاری‌های کم‌بازده است. در این طرح، شرکت ملی گاز موظف است ظرف مدت ۵ سال ۴.۱ میلیون بخاری را عوض کند و به ازای هر بخاری با برچسب انرژی A که جایگزین می‌شود ما باید ۴۶۶ مترمکعب گواهی صادر کنیم که مجموعا آن در این ۵ سال می‌شود حدود ۹ میلیارد مترمکعب.»

هر متر مکعب گاز در بورس ۷۰۰۰ تومان فروش رفت

کاشفی بیان کرد: «مهم‌ترین چالشی که در مسیر اجرای پروژه‌های بهینه‌سازی مصرف گاز وجود دارد این است که این پروژه‌ها به دلیل قیمت پایین گاز در داخل کشور، توجیه اقتصادی ندارند. یعنی هزینه انجام بهینه‌سازی بیشتر از درآمد فروش آن مثلا به بخش خانگی یا نیروگاه‌هاست. حال صدور گواهی صرفه‌جویی گاز این مشکل را برطرف می‌کند.»

مدیر انرژی و کربن شرکت ملی گاز گفت: «طبق این طرح، شرکت‌های بزرگ مثل فولادی‌ها، سیمانی‌ها و پتروشیمی‌ها که سرمایه زیادی در اختیار دارند، می‌توانند در پروژه‌های بهینه‌سازی شرکت کنند، زیرا عدم‌النفع آنها از عدم تولید در زمان پیک مصرف بالاتر از هزینه سرمایه‌گذاری در حوزه بهینه‌سازی است.

یعنی برای یک شرکت فولادی صرفه اقتصادی دارد که در پروژه بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری کند و با صرفه‌جویی گاز، گواهی دریافت کرده و در پیک مصرف این گواهی را تبدیل به گاز کند و دچار افت تولید نشود.»

وی افزود: «حتی برای سایر سرمایه‌گذاران نیز صرفه اقتصادی دارد که با سرمایه‌گذاری در پروژه‌های بهینه‌سازی، گواهی صرفه‌جویی گاز دریافت کنند و در پیک به قیمتی متناسب با عرضه و تقاضا به شرکت‌های فولادی بفروشند. این‌گونه طرح‌های بهینه‌سازی اقتصادی خواهند شد. نکته جالب اینکه ما تاکنون ۲۵ میلیون مترمکعب از این گواهی‌ها را در بورس انرژی عرضه کردیم که به قیمت هر مترمکعب ۷۰۰۰ تومان به فروش رسیده است.»

کاشفی در پایان گفت: «از طرفی ما تلاش کردیم تا با ایجاد اطلس بهینه‌سازی انرژی، ظرفیت‌های بهینه‌سازی را به سرمایه‌گذاران معرفی کنیم. مثلا طبق گزارش سازمان ملی استاندارد در حوزه صنعت سیمان، عمده انحراف مصرف گاز در استان فارس در حال رقم خوردن است. همین مسأله در صنعت فولاد در استان کرمان وجود دارد. درنتیجه ما مجموعه‌ای از ظرفیت‌های بهینه‌سازی را ذیل اطلس بهینه‌سازی انرژی تدوین کردیم که هر سرمایه‌گذاری می‌تواند برای ورود به این حوزه از آن استفاده کند.»

به گزارش مجاهدت از «فرهیختگان»، درمجموع به نظر می‌رسد یکی از اولویت‌های اصلی دولت چهاردهم، تقویت بازار بهینه‌سازی انرژی و سازوکار صدور گواهی صرفه‌جویی گاز است، موضوعی که ظرفیت آن تا حدود ۲۰ درصد از مصرف فعلی گاز (گاز صنایع) را شامل می‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تخته‌گاز مصرف روی وضعیت قرمز بیشتر بخوانید »

فروش تدریجی سایپا و ایران‌خودرو

فروش تدریجی سایپا و ایران‌خودرو



در ایران پس از تصویب قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی در سال ۱۳۸۷ فرآیند واگذاری شرکت‌های دولتی ازجمله ایران‌خودرو و سایپا آغاز شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اخیرا ابراهیم بازیان، رئیس سازمان خصوصی‌سازی در اظهارنظر عجیبی مدعی شد ایران‌خودرو و سایپا در فهرست قطعی واگذاری هستند و اگر دولت جدید همکاری کند یک‌هفته‌ای سهام دولتی این دو خودروساز را عرضه می‌کنیم.

اما آیا این موضوع شدنی است؟ برای اینکه به این سوال پاسخ دهیم که آیا این واگذاری آن هم در یک هفته شدنی است یا خیر، باید برگردیم به ۱۵ اسفندماه ۱۴۰۰.

زمانی که شهید رئیسی رئیس‌جمهور سابق کشور در بازدید سرزده از شرکت خودروسازی ایران‌خودرو در دستور هشت‌ماده‌ای که برای «بهبود وضعیت صنعت خودروسازی کشور» به‌طور رسمی ابلاغ کرد یکی از بندهای آن واگذاری مدیریت دولتی شرکت‌های خودروسازی ایران‌خودرو و سایپا حداکثر ظرف شش ماه پس از ابلاغ دستور هشت‌ماده‌ای به بخش غیردولتی بود.

در شهریور سال ۱۴۰۱ نه‌تنها مدیریت ایران‌خودرو و سایپا واگذار نشد، بلکه با گذشت دو سال از آن تاریخ درحال حاضر کلاف مالیکت خودروسازان دولتی پیچیده‌تر نیز شده و مدعیان جدیدی از سوی دولت، نهادهای شبه‌دولتی و اخیرا خودروسازان مونتاژکار وارد سهامداری خودروسازان دولتی شده‌اند.

در جدیدترین اتفاق خودروسازان مونتاژکار سهامدار گروه سایپا شده‌اند.

«فرهیختگان» در گفت‌وگو با کارشناسان ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کرده و از کارشناسان درخصوص اولویت اول خودروسازی سوال کرده است.

ورود خودروسازان کرمانی به جمع سهامداران سایپا

از اواخر دهه ۸۰ قطعه‌سازان و در رأس آنها گروه کروز اقدام به خرید بخشی از سهام ایران‌خودرو کردند، در کنار گروه کروز، گروه رایزکو و گروه بهمن نیز از دیگر خریداران بخش خصوصی سهام ایران‌خودرو بودند؛ اما جدیدترین اتفاق مربوط به ورود مونتاژکاران به لیست سهامداران غول‌های خودروساز دولتی است. بررسی وضعیت سهامداران دو غول خودروسازی دولتی نشان می‌دهد، در گروه ایران‌خودرو شرکت کروز به تنهایی مالک ۱۵ درصد از سهم این گروه است.

همچنین ایران‌خودرو و شرکت کروز ۱۰.۲۶ درصد از سهام را به‌صورت مشترک دارا هستند. سهام چرخه‌ای در گروه ایران‌خودرو به تنهایی ۱۰.۸۷ درصد و با احتساب شرکت کروز نیز رقم بسیار بالاتری خواهد بود. در این گروه سهم مستقیم دولت فقط ۵.۷۱ درصد است.

سهم گروه بهمن ۳.۶۵ درصد، نزدیک به ۲۰ درصد در اختیار نهادهای شبه‌دولتی و بانک‌ها و مابقی مربوط به سهامداران خرد است. در گروه سایپا نیز دولت به‌طور مستقیم نزدیک به ۱۷ درصد از سهام این گروه را در اختیار دارد، در این گروه نزدیک به ۴۰ درصد از سهام مربوط به سهام چرخه‌ای زیرمجموعه‌های گروه سایپاست. نزدیک به ۱۶ درصد مربوط به سهامداری شبه‌دولتی‌ها و نهادهای عمومی، نزدیک به ۶.۲ مربوط به شرکت کرمان موتور و کمتر از ۲ درصد نیز مربوط به شرکت خدمات و تجارت بم خودرو (شرکت خدمات پس از فروش مونتاژکاران کرمانی) است.

مابقی سهام نیز مربوط به سهامداران خرد است.

سهم دولت ۱۷ درصد یا ۷۲ درصد؟

در ایران پس از تصویب قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی در سال ۱۳۸۷ فرآیند واگذاری شرکت‌های دولتی ازجمله ایران‌خودرو و سایپا آغاز شد. به‌رغم آنکه در این قانون تلاش شده بود که تصدیگری دولت کاهش پیدا کند و با واگذاری شرکت به بخش خصوصی، بهره‌وری آن افزایش یابد اگرچه در ظاهر، دولت سهام خود در شرکت ایران‌خودرو و سایپا را به ترتیب به حدود ۵ و ۱۷ درصد کاهش داده، اما همچنان با داشتن بیش از ۵۰ درصد از سهام شرکت ایران‌خودرو و بیش از ۷۲ درصد از سهام شرکت سایپا از طریق شرکت‌های عمومی وابسته به دولت و شرکت‌های زیرمجموعه شرکت اصلی و تعیین حداقل سه عضو هیات‌مدیره امکان مدیریت و سیاستگذاری حداکثری در این دو شرکت را دارد.

مطابق آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تقریبا بیش از ۵۰ درصد (۵۹.۲ درصد) از سهام شرکت ایران‌خودرو در اختیار دولت، شرکت‌های عمومی غیردولتی، شرکت‌های زیرمجموعه ایران‌خودرو و بانک‌هاست و عملا کنترل تمامی این سهام در دست دولت است؛ از این رو با وجود واگذاری سهام دولت، درصد خیلی کمی از اختیارات در دست قطعه‌سازان است. به‌طور مشابه نیز تقریبا بیش از نیمی (۷۲.۸۴ درصد) از سهام شرکت سایپا در اختیار دولت، شرکت‌های عمومی غیردولتی و شرکت‌های زیرمجموعه سایپاست و در اینجا نیز نظام کنترل‌گر دولت است.

معضل سهامداری چرخه‌ای در ایران‌خودرو و سایپا

یکی از معضلات خصوصی‌سازی دو خودروساز دولتی، مساله سهامداری چرخه‌ای است. به‌طور کلی می‌توان گفت در اثر خرید سهام شرکت مادر توسط شرکت‌های زیرمجموعه و ایجاد سهامداری چرخه‌ای عملا مدیریت شبه‌دولتی در شرکت‌های خودروسازی مستقر شده است.

ازجمله مهم‌ترین آسیب‌های سهامداری چرخه‌ای (خرید سهام شرکت مادر توسط شرکت‌های زیر مجموع) بلوکه شدن بخش بزرگی از سرمایه شرکت به‌صورت سهام و ایجاد یک حلقه بسته مدیریتی در شرکت است. در سال ۹۸ وزیر صمت وقت هدف از واگذاری سهام را پس از فروش اموال مازاد خودروسازان، تامین نقدینگی و سبک‌سازی اولیه ایران‌خودرو و سایپا ذکر کرد.

فروش تدریجی سایپا و ایران‌خودرو

همچنین در بحث تامین مالی نیز این دو خودروساز ملزم شده‌اند از محل فروش اموال مازاد خود، ۲ هزار میلیارد تومان نقدینگی به دست آورند.

به‌طور کلی ابزارهای گسترده‌ای جهت کنترل فعالیت‌های بنگاه‌ها و جهت‌دهی به آنها برای دستیابی به اهداف دولت وجود دارد. سه ابزار اصلی تنظیم‌گری قیمت، مقدار و تعداد بنگاه‌هاست. اعمال محدودیت بر کیفیت محصول، تبلیغات و سرمایه‌گذاری از دیگر ابزارهای کنترل‌گر نهادهای تنظیم‌گر است.

به استناد بررسی‌های مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، به دلیل آنکه بیش از ۲۰ نهاد حاکمیتی در سیاستگذاری صنعت خودروسازی نقش دارند، امکان راهبری واحد برای این صنعت سلب شده و هماهنگی و انسجامی در تصمیم‌گیری و سیاستگذاری‌ها وجود نخواهد شد که موجبات وقایع نامطلوبی درمورد قیمت‌گذاری خودرو، تعیین دستورالعمل قیمت‌گذاری، تایید صورت‌های مالی و… شده است.

فروش تدریجی سایپا و ایران‌خودرو

فعالیت ۲۷ خودروساز در ایران!

یکی از ابزارهای مورد استفاده در صنعت خودروی ایران، برقراری انحصار در صنعت خودرو در راستای توسعه آن بوده است و در مقابل از مهم‌ترین عواملی که شرکت‌های خودروسازی را به سمت ارتقای سطح کیفیت تولیدات، کاهش قیمت و توسعه محصول وادار می‌کند، فشار رقابت در بازار هدف است. درواقع خودروسازان برای بقا در بازار خودرو مجبور خواهند بود سطح رقابت‌پذیری تولیدات خود را در سطح قابل قبولی حفظ کنند.

در جهان امروز بازار خودروی چین یکی از رقابتی‌ترین بازارهاست. درحال‌حاضر سالیانه حدود ۳۰ میلیون دستگاه خودرو در چین تولید و سالیانه تقریبا همین تعداد به فروش می‌رسد. بیشتر خودروسازان جهانی به‌صورت شرکت‌های سرمایه‌گذاری مشترک با شرکت‌های چینی در چین خودرو تولید می‌کنند. لازم به ذکر است در این کشور بیش از ۲۰ تولیدکننده اصلی حضور دارند و فشار رقابت در این کشور به حدی بالاست که خودروسازان معروفی نظیر فورد، کیا، نیسان، بی‌ام‌و، مزدا و هوندا نتوانسته‌اند سهمی بیش از ۵ درصد را برای خود کسب کنند.

اما ماجرای بازار خودروی ایران گویا طور دیگری است؛ در بازار خودروی ایران تنها دو خودروساز که به‌صورت سنتی بیش از ۵۰ سال در ساختار صنعت خودروی ایران فعالیت می‌کنند، درمجموع حدود ۹۰ درصد از سهم بازار را در دهه‌های گذشته در اختیار داشته‌اند (اگرچه در دو سال اخیر سهم خودروسازان خصوصی از بازار افزایش چشمگیری داشته است)، سایر بازار میان خودروسازان بسیار کوچک داخلی و خودروهای وارداتی تقسیم شده است. از طرف دیگر برخی معتقدند با توجه به تعرفه بالای واردات خودرو به کشور، خودروهای وارداتی عملا رقابتی را ایجاد نمی‌کنند.

مطابق گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در سال ۹۶ ساختار بازار خودروی ایران به این صورت بود که حدود ۴۷ درصد از این بازار در دست ایران‌خودرو، ۴۰ درصد در دست سایپا، ۵ درصد از آن سایر خودروسازان داخل بود و تنها ۸ درصد نیز سهم واردات خودرو بود.

نکته جالب توجه درمورد بازار خودروی ایران این است که ۲۷ شرکت خودروسازی در ایران فعالند اما در عمل فقط با دو غول دولتی این بازار آشنا هستیم. البته که همین دو خودروساز داخلی نیز در عمل با یکدیگر رقابت نمی‌کنند. زیرا با بررسی قیمت محصولات گروه صنعتی ایران‌خودرو و گروه سایپا مشخص می‌شود این دو خودروساز در بازه‌های قیمتی یکدیگر ورود ندارند و هرکدام در بازه‌های قیمتی جداگانه به عرضه خودرو می‌پردازند.

همچنین باید این نکته را یادآور شد که در سال‌های اخیر نیز به‌واسطه کمبود منابع ارزی و ممنوعیت واردات خودرو، وضعیت انحصار در بازار خودرو تشدید شده است.

با این انحصار بالای بازار خودرو در ایران نیز به نظر می‌رسد سیاست‌های دولت باید به نحوی اتخاذ شود که اگر امکان وجود رقابت در بازار خودرو به دلایل گوناگون وجود ندارد، بتوان با سیاست‌های تشویقی و تنبیهی ‌انگیزه اقتصادی خودروسازان را به‌سمت توسعه این صنعت متمایل ساخت.

انحصار بد، انحصار خوب!

امیرحسین کاکایی، کارشناس خودرو با اشاره مسیر زیگزاگی خصوصی‌سازی خودروسازی در ایران اظهار داشت: «باید در ابتدا بدانیم اصلا انحصار چیست؟ انحصار به خودی خود بد نیست. کره جنوبی نیز تنها یک خودروساز دارد که صادرکننده به سراسر دنیاست.

بله این بازار انحصاری است اما در مقابل در ایران ۲۷ خودروساز داریم، با این وجود مردم اصلا احساس رقابت نمی‌کنند.

این به این معناست کشور ما نهایتا ظرفیت بیشتر از دو خودروساز را ندارد که توانایی رقابت‌پذیری داشته باشند که ۸۰ درصد بازار را در دست می‌گیرند. اینکه یک شرکت از انحصار خود سوءاستفاده کند بد است ولی انحصار به خودی خود بد نیست.»

کاکایی در ادامه با تاکید بر اینکه در این سال‌ها دولت بازار را در دست گرفته، گفت: «دولت نیز در این سال‌ها به تنهایی تعیین‌کننده شیوه کاری ایران‌خودرو و سایپا بوده است و با قیمت‌گذاری دستوری دولت، این شرکت‌ها به توزیع‌کننده رانت تبدیل شده و حتی ۲۰۰ هزار میلیارد نیز دچار ضرر شده‌اند.»

شرایط عجیب‌وغریب

کاکایی ادامه داد: «ورود کرمان‌خودرو به جمع سهامداران گروه سایپا تماما بستگی به رفتار دولت دارد. دولت خطاهای بزرگی دارد که گردن نمی‌گیرد. مشکل کنونی عدم انجام واردات نیز اصلا به خودروساز مربوط نیست و تنها بانک مرکزی جلوی آن را گرفته است. در اصل خودروساز خود باید وارد کند. نتیجه این کار این است که تنها ۱۰ سواری‌ساز بنام داریم. خودروساز بازیچه دست دولت شده به نحوی که حتی تیراژ آن دستوری است. مشکل اساسی این صنعت تنها سیاستگذاری غلط از جانب دولت است.»

وی در ادامه اظهار داشت: «مشکل بعدی این است که قانون حمایت از تولیدات داخل دارای تناقضاتی است که شرایط کنونی را ایجاد کرد. واردات قطعات از بیرون کشور هم قیمت کمتری تحمیل می‌کند و کیفیت بالاتری دارد. البته این هم مجاز نیست. اینجاست که به تناقضات این قانون برمی‌خوریم. حل این پاردوکس‌ها تنها با همکاری دولت و مجلس در فرآیند قانون‌گذاری و سیاستگذاری امکان‌پذیر است.»

کاکایی با بیان اینکه وضعیت فعلی خودروسازی خیلی عجیب‌وغریب است می‌گوید ما باید تکلیف خود را مشخص کنیم. بالاخره یا خودروسازی دولتی باشد یا کاملا خصوصی. در شرایط فعلی که سهامدار خودروسازان دولت، شبه‌دولتی و بخش خصوصی است، مسئولان خودروسازی به کسی پاسخگو نیستند. دولت هم مسئولیت ضرر و زیان را به گردن نمی‌گیرد.

پیشنهادی برای تعیین‌تکلیف خودروسازان دولتی

کاکایی اظهار داشت: «بنا بر اصل ۴۴، وقتی بنگاهی به بخش خصوصی واگذار می‌شود وظیفه دولت حکمرانی همزمان با خصوصی‌سازی است. به عبارتی، دولت باید نظام تنظیم‌گری خود را اصلاح سازد. اگر رفتار دولت تصحیح نشود رسما نابودی حاصل می‌شود.»

این کارشناس خودرو درخصوص تعیین‌تکلیف سهامداری و مالکیت خودروسازان می‌گوید: «خصوصی‌سازی یکی از راه‌حل‌هاست. بهترین راه‌حل این است که دولت با بخش خصوصی یک قرارداد اجاره به شرط تملیک به مدت ۵ سال با رعایت قوانین جدید تنظیم کند. شرکت‌ها در بخش خصوصی و دولت همگام و همزمان باید شرایط خاص و مقررات داشته باشند و هردو باید برنامه مدون و قابل اجرا ارائه دهند. این راه‌حل شامل یک پکیج جامع است. راه‌حل خصوصی‌سازی به تنهایی پاسخگوی شرایط فعلی نیست. البته که نهادی مانند دیوان عالی قوه قضائیه باید به‌عنوان نهاد ناظر باشد. دولت، مجلس و بخش خصوصی باید هر یک تعهدات خود را ارائه دهند و ارزیابی آن توسط نهادی به جز مجلس باشد، نهادی که به مباحث قضایی و اقتصادی مسلط باشد. شورای رقابت نیز نهاد مناسبی برای قضاوت این داستان است. همچنین این نهاد باید بسیار تخصصی باشد. اکنون که دولت همه‌کاره است، بازهم تعارض منافع ایجاد می‌شود. راه‌حل مشکلات صرفا با ریل‌گذاری صحیح، سیاستگذاری و قانون‌گذاری مطلوب و متقن همراه با شفافیت ایجاد می‌شود.»

خصوصی‌سازی بی‌هدف اقدامی کورکورانه است

میلاد بیگی، کارشناس حوزه خودروی مرکز پژوهش‌های مجلس درخصوص خرید سهام خودروسازان دولتی از سوی مونتاژکاران اظهار داشت: «مساله واگذاری در این نقطه ممکن نیست.

به نظر می‌رسد شرکت کرمان‌موتور علاقه دارد سهام عمده‌تری را از سایپا خریداری کند. پیش از اینکه دولت هدف خود از واگذاری را مشخص نکرده باشد، این واگذاری حتما یک اقدام کورکورانه خواهد بود. نکته دوم این است که شرکت کرمان‌موتور، شرکت قطعه‌ساز نیست؛ درنتیجه مسائلی که در حوزه انحصار در زنجیره تامین درباره سایر شرکت‌های قطعه‌ساز که شرکت‌های خودروسازی را خریداری کردند، وجود دارد درباره این شرکت وجود ندارد. اساسا مساله اینجاست که وزارت صمت و دولت می‌خواهد با آینده این شرکت‌ها چه کند؟ سوال مهم‌تر این است که این واگذاری قرار است چه هدفی را دنبال کند؟»

تفاوت خرید سهام مونتاژکاران با قطعه‌سازان

وی افزود: «طرفین باید بدانند با چه وضعیتی مواجه هستند و قرار است چه چیزی از آنها مطالبه شود. منظور از مطالبه به معنای دستور نیست؛ بلکه فضایی که از طریق آیین‌نامه‌ها ساخته می‌شود و سیاست‌هایی که از سمت دولت پیگیری خواهد شد و عملا ‌انگیزه‌های اقتصادی بنگاه را شکل خواهد داد. درنتیجه تا زمانی که هدف دولت مشخص نباشد ورود به این حوزه کورکورانه خواهد بود. به نظر می‌رسد دولت برنامه جدی‌ای برای این موضوع ندارد. با توجه‌ به اینکه شرکت کرمان‌موتور در جایگاه تولید خودرو قرار دارد مباحثی که تا پیش ‌از این در حوزه انحصار در زنجیره تامین وجود داشت، درباره این خودروساز کمرنگ‌تر است. با توجه ‌به اینکه همین ‌الان هم عمده بازار در دست شرکت سایپاست و شرکت کرمان‌موتور در مقایسه با سایپا شرکت کوچکی محسوب می‌شود مباحث حوزه انحصار را نمی‌توان خیلی جدی گرفت.»

واگذاری اولویت صنعت خودرو نیست

این کارشناس صنعت خودرو با تاکید بر مسائل جدی‌تر صنعت خودرو تکمیل کرد: «مهم‌ترین مساله درباره واگذاری این است که اولا به این باور برسیم که اولویت کنونی ما واگذاری نیست. ما اکنون با شرایط واگذاری در دو بنگاه هم فاصله معنادار داریم.

دولت لازم دارد اکنون درباره مسائلی مثل آینده صنعت خودرو، سیاستگذاری کلان چهار سال آینده و… تعیین‌تکلیف کند. بعد از همه این مسائل و ایجاد زیرساخت‌ها به موضوع واگذاری می‌رسیم. در حال حاضر خصوصی‌سازی باید از دستورکار دولت به‌عنوان مهم‌ترین موضوع صنعت خودرو خارج شود.»

بیگی در پایان یادآور شد: «در این شرایط افرادی روی کار خواهند آمد که نه ناشی از تولید، بلکه ناشی از رانت‌های موجود در زنجیره تامین و مواردی ازاین‌دست، به سمت تولید سود حرکت خواهند کرد. اگر قرار است یک پلتفرم جدید ایجاد و تولید شود دولت می‌تواند یک شرکت ذیل شرکت ایران‌خودرو تاسیس کند، سهام قابل‌توجه آن را به شرکت‌های خصوصی واگذار کند و بخش خصوصی را در تولید یک مدل در یک بخش درگیر کند. در این صورت کم‌کم فرآیند تعامل با بخش خصوصی انجام می‌شود و در ادامه دولت می‌تواند به‌مرور به سمت واگذاری ایران‌خودرو به بخش خصوصی گام بردارد.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فروش تدریجی سایپا و ایران‌خودرو بیشتر بخوانید »