تولید انبوه شایعه سیاه
خبر که نباشد عدهای به تولید خبر دست میزنند و اگر خبر هم باشد عدهای داغش میکنند که پاسخ تقاضا را بدهند و توجهها را به خودشان جلب کنند؛ بنابراین اخبار دروغ عرضه میشود و شایعات شکل میگیرد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، مشکل در احساس ناامنی است. جامعهای که علاقهمند است به خبردارشدن و گریز از بیخبری. وقتی برای خبر تقاضا وجود داشته باشد، عرضه هم ایجاد میشود. خبر که نباشد عدهای به تولید خبر دست میزنند و اگر خبر هم باشد عدهای داغش میکنند که پاسخ تقاضا را بدهند و توجهها را به خودشان جلب کنند؛ بنابراین اخبار دروغ عرضه میشود و شایعات شکل میگیرد.
روزنامه جام جم نوشت: «دیگر همچون یک رویه ثابت باید در انتظار شایعه تلخ درگذشت یک چهره معروف در رسانههای نیمهرسمی ایرانی باشیم؛ رویهای که خبر از مرگ روزنامهنگاری در ایران دارد، اینکه هر رسانهای سعی دارد به سبقت از دیگری در منتشرکردن خبر پیشی بگیرد.
اما این علاقه به انتشار خبر نادرست چقدر میتواند مخرب باشد؟ در رابطه با بازیگران و چهرههای مشهور شاید این موضوع تنها به حسرت تلخی بینجامد که بیش از یک جامعه هوادار به خانواده آن چهره بازگردد اما این موضوع وقتی به شکل رویه درمیآید، میتواند پیامدهای ناگوار بسیاری را به لحاظ روانی و حتی امنیتی برای جامعه به همراه داشته باشد.
این موضوع اما در رابطه با چهرههای هنری رواج بیشتری دارد. تازهترین قربانی رسانهای این رویه رضا رویگری است که پنجشنبه شب خبر درگذشت او فضای مجازی را فتح کرد و خیلی زود با واکنش این بازیگر روبهرو شد. پیش از او رکوردداران بیشماری در ایران وجود دارند؛ مرحوم جمشید مشایخی یکی از آنهاست که بارها و بارها مجبور به توضیح امر بدیهی زندهبودنش میشد. محمدعلیکشاورز، ناصر ملکمطیعی و حتی احسان علیخانی که این یکی حتی از زبان یک مجری تلویزیونی هم اعلام شد از دیگر چهرههایی بودند که مجبور به تکذیب مرگ خود شدهاند.
گرچه پشت این بیاخلاقیها سودهای مجازی اعم از کلیک بیشتر و بالابردن بیننده سایت قرار دارد اما باید به دو موضوع در این میان اشاره کرد؛ یکی آسیب روانی است که به فرد مشهور یا خانواده آنها وارد میشود که چنان بدیهی است که نیازی به توضیح ندارد، اینکه بازیگری هر روز با تصور انتظار جامعه از مرگش روزگار بگذراند به اندازه کافی گویای هولناکی این ماجرا است.
همین دیروز رضا رویگری البته با شوخی به انتشار دوباره شایعه مرگش گفته بود: «نمیدانم چه کسانی و با چه نیتی بعد از سکتهای که کردم، چند بار شایعه مرگم را منتشر کردهاند. اگر واقعا این افراد منتظر مرگ من هستند به آنها میگویم تا حلوایشان را نخورم، نمیمیرم. این نوع شایعهها جز ضربهزدن به من و جامعه هنری کشور تاثیر دیگری ندارد.
سمت دیگر این موضوع اما یک جامعه قرار دارد. وقتی جامعه هر لحظه خبر بدی را انتظار بکشد، وقتی باخبر بودن ضرورت باشد، بازار خبر و شایعه داغ میشود و در این بازار گاهی هم خبر کذب به مردم عرضه میشود.
این تحلیل دکتر علی انتظاری جامعهشناس است از علت کنشها و واکنشهای کاربران فضای مجازی به شایعه مرگ چهرههای مشهور.
او میگوید: مشکل در احساس ناامنی است. جامعهای که علاقهمند است به خبردارشدن و گریز از بیخبری. وقتی برای خبر تقاضا وجود داشته باشد، عرضه هم ایجاد میشود. خبر که نباشد عدهای به تولید خبر دست میزنند و اگر خبر هم باشد عدهای داغش میکنند که پاسخ تقاضا را بدهند و توجهها را به خودشان جلب کنند؛ بنابراین اخبار دروغ عرضه میشود و شایعات شکل میگیرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تولید انبوه شایعه سیاه بیشتر بخوانید »