مریم رجوی

سیرک منافقین وسط بلوای پاریس

سیرک منافقین وسط بلوای پاریس



در حالی که فرانسه روزهای گذشته شاهد بی‌سابقه‌ترین اعتراضات علیه حاکمیت خود است، دولت این کشور با حمایت از برگزاری نشست گروهک تروریستی منافقین، بار دیگر دشمنی خود با ملت ایران را اثبات کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهای اخیر رانندگان شرکت‌های اتوبوس‌رانی فرانسه مجبور به اضافه‌کاری برای شرکت‌های حمل زباله شدند. زیرا که کارفرمایان سیاسی و ضدامنیتی غربی به سختی مشغول برنامه‌ریزی برای انجام پروژه‌ای بودند که قرار بود در آن ضمن گردآوری تفاله‌های سیاسی و دور ریخته شده از برخی کشورها، نمایشی شبه سیرک علیه جمهوری اسلامی ایران به راه اندازند.

در سیرکی که به همت دولت یاغی فرانسه در پاریس برگزار شد، کلکسیونی از تروریست‌ها و تبهکاران بین المللی در کنار برخی تفاله‌های سیاسی خارجی که این روزها از سر دریوزگی مجبور به همکاری با گروهک تروریستی منافقین هستند، دیده می‌شود.

البته با نگاه دقیق‌تر به افراد حاضر در این مراسم، شاهد حضور پرچم‌های گروه‌های تروریستی تجزیه‌طلب نیز هستیم که به نظر می‌رسد گروهک منافقین برای گردآوری نفرات به مشکل برخورده است و به این ترتیب به سراغ یارگیری از سایر گروهک‌های بدنام و منفور در نزد ملت ایران رفته است.

امسال گروهک تروریستی منافقین درصدد حضور و سخنرانی ابر تروریست بین المللی دنیا یعنی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق ایالات متحده بودند که به نظر می‌رسد علی رغم رزرو هتل، نتوانستند ترامپ را برای حضور در پاریس متقاعد کنند و ناچار شدند از مایک پنس رقیب داخلی وی در حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست جمهوری این کشور که این روزها در اروپا به دنبال تلکه کردن و جمع آوری پول برای ستاد انتخاباتی‌اش است، دعوت کنند.

وقتی ترامپ حفظ جانش را به چند ده هزار دلار ترجیح می‌دهد

برنامه منافقین این بود که با حضور ترامپ، بتوانند سلسله افتضاحات هفته‌های اخیر خود در پاریس و تیرانا را جبران کنند البته ترامپ جا زد و حفظ جانش را به چند ده هزار دلار پرداختی منافقین ترجیح داد.

مایک پنس که سال گذشته نیز با مریم رجوی، سرکرده گروهک منافقین در آلبانی دیدار کرده بود در سخنرانی خود در این تجمع در اظهاراتی ضد ایرانی بر حمایت خود از این تروریست‌ها تاکید کرد و از رئیس جمهور آمریکا خواست تا دست از مذاکره با ایران بردارد.

وی در بخشی از سخنرانی خود با اشاره به اغتشاشات سال گذشته در ایران مدعی شد که ایران هرگز به اندازه امروز ضعیف نبوده است.

لیز تراس نخست وزیر سابق انگلیس از دیگر بازنشستگان سیاسی بود که در این تجمع تروریستی به ایراد سخنرانی پرداخت و با اشاره به سیاست خارجی چین و روسیه مدعی شد: ما شاهد تهدید فزاینده رژیم‌های خودکامه در سراسر جهان هستیم. احتمالاً مبلغ پرداختی به تراس نسبت به بقیه کم‌تر بوده است که وی حاضر به تندی لحن در سخنرانی خود نشده است.

ترس پمپئو از شرکت در نشست منافقین

مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا نیز با فرستادن پیامی ویدئویی از منافقین پشتیبانی کرد و درباره حصول هر توافق احتمالی با ایران هشدار داد.

وی که در زمان فعالیت خود در دولت ترامپ مواضع به شدت ضد ایرانی داشت در پیام خود ادعا کرد که توافق احتمالی «فاجعه‌ای برای مردم ایران و جهان» خواهد بود.

در جریان برگزاری این مراسم، پاتریک کندی نماینده اسبق کنگره نیز که با هزینه گروهک تروریستی منافقین به پاریس سفر کرده و همچنین دریافت چند هزار دلار هدیه، لباس مضحک زردی را بر تن پوشید و خود را یک اشرفی نامید. پاتریک احتمالاً خبر ندارد که دسترسی به تلویزیون در کمپ اشرف غدقن است و منافقین نمی‌توانند شاهد اجرای نمایش وی باشند.

منافقین در لیست گروه‌های تروریستی ژاپن

نکته عجیب این است، در روزهایی که دولت فرانسه با اعتراضات شدید مردمی پس از قتل نوجوان ۱۷ ساله به دست پلیس این کشور مواجه است، چگونه حاضر به صدور مجوز برای برگزاری همایشی توسط گروهکی شده است که تا همین چند سال پیش نامش در لیست گروه‌های تروریستی ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار داشت و در حال حاضر نیز این گروهک در لیست گروه‌های تروریستی کشورهایی مانند ژاپن است. گروهکی که در تدارک حملات تروریستی در چند نقطه ایران بود تاجائیکه نخست‌وزیر آلبانی به گروهک تروریستی منافقین هشدار داد که این گروهک نمی‌توانند از خاک این کشور برای فعالیت‌های سیاسی خود (علیه ایران) استفاده کنند. و عجیب‌تر این است که رئیس جمهور فرانسه مردم کشور خود که تحت جریحه‌دار شدن احساساتشان دست به اعتراض زدند را شورشی خطاب می‌کند، اما برای این گروهک تروریستی بی‌وطن تمهیدات امنیتی لازم برای برگزاری تجمع و همایش را فراهم می‌کند.

البته سوابق تاریک فرانسه علیه ملت ایران مسبوق به سابقه است. فرانسه از سال‌های پس از انقلاب اسلامی تاکنون به عنوان پایگاه اصلی جنایتکاران و تروریست‌های ضد ملت ایران بوده است و رژیم پاریس با ارائه انواع خدمات و امکانات به آن‌ها، زمینه را برای فعالیت آن‌ها علیه جمهوری اسلامی ایران فراهم ساخته است. سابقه جنایات مستقیم و غیر مستقیم فرانسوی‌ها علیه ایرانیان نیز کم نبوده است و آن‌ها کلکسیونی از بدنامی در کارنامه خود دارند که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به قرارداد فینکنشتاین و ترکمانچای، تجهیز ارتش رژیم بعث به هواپیماهای پیشرفته و جنگ‌افزارهای مدرن نظامی، همکاری برای تسلیح صدام به سلاح اتمی، ارسال خون‌های آلوده ایدز به ایران، تأمین مکان امن برای تروریست‌های تجزیه‌طلب ضد ایرانی، حمایت کامل از گروهک تروریستی منافقین و… اشاره کرد. البته این موارد صرفاً بر علیه ملت ایران بوده است و فرانسوی‌های سوابق تاریک دیگری در برخورد با سایر ملل داشتند که برای مثال می‌توان به کشتار یک میلیون نفر از مردم الجزایر اشاره کرد.

کنعانی: منافقین از خیانت به حامیان خارجی خود دریغ نخواهند کرد

ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان نیز در واکنش به میزبانی فرانسه از گردهمایی گروهک تروریستی منافقین گفت: دولتمردان فرانسوی به جای جبران اشتباهات فاحش گذشته در حمایت از قاتلان مردم ایران و نیز تمرکز بر ریشه‌یابی و حل‌وفصل اساسی مشکلات و بحران عمیق داخلی آن کشور و اصلاح برخوردهای تبعیض‌آمیز و نژادپرستانه با شهروندان فرانسه، عرصه را برای گردهمایی تروریست‌هایی فراهم می‌کنند که اخیراً صدای طبل رسوایی آنان در آلبانی به گوش همه جهانیان رسیده است.

سخنگوی دستگاه دیپلماسی ضمن هشدار نسبت به تبعات سیاسی و حقوقی تداوم رویکرد دولت فرانسه در حمایت و میزبانی از تروریست‌ها و قاتلان شهروندان و مسؤلان ایرانی، تاکید کرد: تروریست‌هایی که با ارتکاب جنایاتی تکان‌دهنده و هولناک، به کشور و ملت خود خیانت کرده‌اند، قطعاً از خیانت به حامیان خارجی خود هم دریغ نخواهند کرد. از این نگاه پشتیبانان تروریست‌ها نه تنها هیچ طَرفی از آنها نخواهند بست، بلکه دود اقدامات این آتش افروزان در نهایت به چشم خود آنها خواهد رفت.

نشست روز شنبه منافقین در پاریس در حالی اتفاق افتاد که رئیس جمهور آلبانی که پیش‌تر به عنوان یکی از پشتیبان اصلی منافقین شناخته شده بود و اکنون نیز کشورش میزبان اردوگاه این تبهکاران خشن است، در گفتگو با اشپیگل گفت: اگر آن‌ها می‌خواهند از خاک ما برای جنگ با ایران استفاده کنند، باید خاک آلبانی را ترک کنند. آلبانی هیچ قصدی برای در جنگ بودن با ایران ندارد و دوست ندارد که هیچ کسی از مهمان‌نوازی ما سوءاستفاده کند.

همچنین در هفته‌های گذشته پلیس ضد تروریسم آلبانی با حمله به مقر منافقین در شهر دورس موسوم به اشرف ۳ ضمن ضمن بررسی دفاتر این سازمان، تمامی سیستم‌های الکترونیکی، از جمله کامپیوترها، تلفن‌های همراه و… بازرسی شد. برخی از وسایل الکترونیکی غیرمتعارف از جمله تعدادی پهپاد، توسط پلیس ضبط شدند. نیروهای امنیتی در حین بازرسی با مقاومت و حمله تعدادی از اعضای این سازمان روبه‌رو شدند که در نتیجه بیش از ۷۰ عضو این سازمان را بازداشت کردند و همچنین در جریان این حمله، دو تن از این اشرار به هلاکت رسیدند و شماری نیز دچار جراحات شدند.

پس از این حمله پلیس آلبانی و ضبط شماری از تجهیزات کامپیوتری منافقین، فعالیت این گروهک تروریستی در فضای مجازی بسیار کاهش یافت و برخی از صفحات مجازی که پیش تر در جریان اغتشاشات سال گذشته، آموزش‌های نظامی و تروریستی منتشر می‌کردند از دسترس خارج شد.

این اقدام پلیس آلبانی مورد توجه کشورمان قرار گرفت و وزارت اطلاعات با صدور بیانیه‌ای ضمن اعلام خنثی‌سازی اقدامات تروریستی اعضای این گروهک تروریستی در داخل کشور، با تقدیر از دولت آلبانی تصریح کرد: اینک ضمن «گامی به جلو» دانستن برخورد اخیر دولت آلبانی با تروریست‌ها و تقدیر از آن اقدام، در عین حال و طبق اطلاعات موثق، برخی از حامیان سابقه‌دار تروریسم در اروپا و آمریکا، با کارگردانی و فشارهایِ آدم‌کشان صهیونیست، به دنبال دادن تنفس مصنوعی و احیای فرقه‌ی تروریستی منافقین هستند.

در پایان می‌توان اینگونه نتیجه گرفت، دولت‌های غربی همچنان تمایل دارند که از گروهک تروریستی منافقین به عنوان ابزار سیاست‌های خصمانه خود برای فشار علیه ملت ایران استفاده کنند و به همین دلیل است که دولت فرانسه در اوج اعتراضات این کشور شرایط را برای برگزاری همایش یک گروهک تروریستی فراهم می‌کند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سیرک منافقین وسط بلوای پاریس بیشتر بخوانید »

ماجرای دستگیری سران منافقین توسط پلیس فرانسه در سال ۱۳۸۲

ماجرای دستگیری سران منافقین توسط پلیس فرانسه در سال ۱۳۸۲



حمله پلیس ضدتروریست فرانسه در 27 خرداد 1382 مصادف با 17 ژوئن 2003 به تعداد زیادی از پایگاه‌های سازمان و دستگیری مریم رجوی و 165 تن از کادرهای بالای آن به خبرسازترین موضوع روز در فرانسه و جهان تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: حضور پلیس آلبانی در مقر منافقین در آن کشور مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. اما این اولین باری نبود که منافقین در سالگرد ۳۰ خرداد با چنین اقداماتی مواجه می‌شوند. در اواخر خرداد ۱۳۸۲ اعضای ارشد منافقین که پس از حمله امریکا به عراق غافلگیر شده و به فرانسه گریخته بودند توسط پلیس فرانسه بازداشت شدند. دستگیری مریم رجوی نفر دوم رهبری سازمان در این ماجرا به خبر اصلی رسانه‌های جهان تبدیل شده بود.

سید حجت سید اسماعیلی از اعضای سابق شورای رهبری سازمان در خاطرات خود در این رابطه می‌نویسد: حمله پلیس ضد تروریست فرانسه در ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ مصادف با ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ به تعداد زیادی از پایگاه‌های سازمان و دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ تن از کادرهای بالای آن به خبرسازترین موضوع روز در فرانسه و جهان تبدیل شد.

انعکاس این واقعه خیلی سریع بود. در همین رابطه روزنامه «نیویورک تایمز» انگیزه دولت فرانسه از این اقدام را «جلوگیری از انتقال کانون سیاسی ـ عملیاتی سازمان مجاهدین خلق از عراق به فرانسه» عنوان کرد.

پی‌یر دوبوسکه مسؤول سازمان اطلاعاتی فرانسه، در مصاحبه با روزنامه مزبور اظهار داشت: سازمان‌های اطلاعاتی فرانسه از پاییز گذشته و پس از [آغاز] جنگ عراق، متوجه ورود شمار زیادی از سربازان آن به فرانسه شدند… مجاهدین [خلق] یک کارخانه تولید رنگ را در شهر «سنت کوئن لامون» اجاره کردند و ضمن راه‌اندازی یک استودیوی تلویزیونی و نصب بشقاب‌های ماهواره‌ای، در حال تبدیل کردن آن به یک مرکز ارتباطات هستند…

مجاهدین برای حمله به سفارتخانه‌های ایران و سایر منافع این کشور در اروپا و ترور ۲۵ نفر از اعضای سابق خود برنامه‌ریزی کرده بودند… این [سازمان] به هیچ‌وجه یک جنبش سیاسی و یک جنبش دموکراتیک و سیاسی نبوده و نیست.

این گروه خود را برای احیای دموکراسی در ایران آماده نمی‌کند. این‌ها گروهی کاملاً‌ افراط‌گرا هستند. فرقه‌ای تندرو، فاقد هرگونه نظام دموکراتیک؛ فرقه کیش شخصیت در پیروی از رهبر(خودکامه).

سردرگمی سازمانی فرقه رجوی

ماجرای دستگیری مریم رجوی، در شرایطی اتفاق می‌افتاد که هنوز تب ضربه مهلک سقوط صدام از جان مجاهدین فروکش نکرده بود. این شوک آن قدر قوی بود که سران سازمان و به ویژه مسعود رجوی را سراسیمه کرده و به عکس‌العمل واداشت.

نامعلوم بودن تصمیم و حکم دادگاه فرانسه، احتمال استرداد مریم رجوی و برخی دیگر از کادرهای دستگیر شده به ایران، و از همه مهمتر به هم ریختن تمهیدات و تدارکاتِ به دقت طراحی شده، سازمان را به این اندیشه واداشت که واکنشی متناسب با ماهیت فرقه‌ای خود بروز دهد تا بتواند مانع از اقدامات بعدی فرانسه که سازمان آن را خیلی سخت‌گیرانه‌تر از وضعیت فعلی ارزیابی می‌کرد، نشان دهد.

واقعیت امر این است که سازمان همیشه تلاش کرده بود برای پیشبرد اهداف سازمانی و برای بدست آوردن حمایت‌های بین‌المللی، چهره‌ای انسانی و دموکراتیک و آزادیخواهانه از خود در عرصه جهانی نشان دهد ولی این بار در شرایطی قرار گرفته بود که مجبور بود برای رهایی مریم رجوی و دیگر دستگیرشدگان کاری در خور شأن سازمان که نشات گرفته از همان ماهیت فرقه‌ای تشکیلات رجوی است از خود نشان دهد.

به دنبال این واقعه سازمان مستمراً تهدید می‌کرد که صدها نفر خود را در لیست خودسوزی قرار داده و اگر دولت فرانسه به توطئه‌های مشترکش با ایران … پایان ندهد، مصمم‌اند که خود را به آتش بکشند.

ولی این واقعه بر خلاف ارزیابی‌های رجوی، سازمان را در عرصه سیاسی و در سطح بین‌المللی به طور جد با چالش‌های جدی‌تری روبرو کرد.

این چالش حاصل تقابل شاخص‌های مدنی و دمکراتیک در غرب با روح آنارشیسم اجتماعی و آوانتوریسم لجام گسیخته حاکم بر مجاهدین خلق بود که در پوشش آرمانگرایی تلاش می‌کردند با همسان‌سازی و جعل خود با اصیل‌ترین بخش مقاومت ضد فاشیستی اروپا برای خود وزن و قدی همانند بسازند.

خودسوزی اعضا؛ دستوری تشکیلاتی

دستگیری مریم رجوی و پیامدهای آن حداقل برای دولت‌ها و افکار عمومی اروپا این امکان را فراهم آورد تا ماورای چهره به ظاهر دمکراتیک این تشکیلات را رویت کنند. این واکنش سخت، متاثرکننده و ارتجاعی در واقع پاسخ حداقلی مجاهدین خلق به صورت مسئله ساده‌ای بود که با هر فرضی امکان تصحیح آن متصور بود.

مجاهدین خلق در واکنش به دستگیری مریم رجوی و شماری از اعضای بلندپایه این سازمان که بر اساس مدارک مستند ناگزیر به کشف و پیگیری موارد اتهامی از جمله پول‌شویی و در دستور کار قرار دادن حذف فیزیکی بخشی از اعضای جداشده خود بود، بر اساس یک دستور تشکیلاتی شماری از اعضای خود در اروپا را وادار به خودسوزی نمود. هدف سازمان از این اقدام تحت فشار گذاشتن فرانسه و ناگزیر کردن به آزادی افراد دستگیر شده و مشخصاً مریم رجوی بود. در پی این اقدام سازمان‌یافته تشکیلاتی در سراسر اروپا ده‌ها تن از اعضای مجاهدین خلق در مقابل چشمان بهت‌زده شهروندان اقدام به خودسوزی نمودند. حاصل این شانتاژ روانی به تایید سازمان دو قربانی به نام‌های ندا حسنی و صدیقه مجاوری بودند. ضمنا در این واقعه فردی بنام محمد ثانی از مسئولین مجاهدین نیز زخمی شد.

این اقدام که محصول تنظیم رابطه مناسبات درون تشکیلاتی و ساختاری است می‌تواند رویکرد به خشونت را در اشکال مختلف و از جمله خودزنی به عنوان وجهی پنهان از گرایش ایدئولوژیک به این راهکار را مورد بازنگری و نتیجه‌گیری تئوریک قرار بدهد. پدیده خشونت همواره در سازمان مجاهدین خلق به تناسب شرایط مورد بهره‌برداری قرار گرفته است. فقط اشکال آن متفاوت بوده، اما نتایج حاصل از آن در راستای یک هدف کلان به تأثیرات مورد نظر مجاهدین خلق منجر شده است.

فشار ناشی از این واقعه بر دولت مردان سیاسی و افکار عمومی آن به حدی بود که همه معیارها و قوانین جاری در فرانسه را تحت‌الشعاع قرار داد و دادگاه فرانسه ناگزیر برای جلوگیری از هزینه‌های احتمالی بیشتر که عمدتا بر افکار عمومی خود تحمیل می‌شد به تعدیل مواضع خود ناچار گردید.

اعتراف رجوی به تروریستی بودن سازمان مجاهدین خلق

واقعه ۱۷ ژوئن و سریال خودسوزی‌های بغایت سازماندهی شده سازمان بر خلاف تصمیم‌گیرندگان آن نتیجه معکوس داد و برخلاف پیش‌بینی تشکیلات فرقه‌ای مجاهدین، افکار عمومی و مردم اروپا و دیگر کشورها واکنش منفی نشان دادند و موجی از انزجار و تنفر و تعجب برانگیخته شد.

به دنبال این واکنش‌ها سازمان و رهبر آن مدعی شدند که این حرکت‌ها به صورت خودجوش و خود به خودی صورت گرفته و اعضای آن‌ها با دستور تشکیلاتی دست به خودسوزی نزده‌اند.

به قول مسعود رجوی که یک بار در یکی از نشست‌های عمومی گفته بود (خطاب به اروپائیان و آمریکا – نقل به مضمون است) : آقایان فکر نکنند ما که کت و شلوار می‌پوشیم و کراوات می‌زنیم می‌توانند هر کاری خواستند با ما بکنند و هوای ایران را داشته باشند. اگر دست به کار شویم یک تروریست‌هایی می‌شویم که دیگر از دست ما امان نخواهید یافت (کف زدن و سوت زدن حضار برای رجوی و در مقابل خنده و قهقهه رجوی. در ادامه رجوی با همان خنده‌اش از جمعیت می‌پرسد:شما تروریست هستید؟ حضار با صدای بلند می‌گویند: بله!

*منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای دستگیری سران منافقین توسط پلیس فرانسه در سال ۱۳۸۲ بیشتر بخوانید »

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟


بررسی اقدامات برخی از کشورهای غربی به ویژه آمریکا در دهه‌های اخیر، نشان می‌دهد که این کشورها به طور رسمی و علنی، از حامیان منافقین بوده اند. اما در روزهای اخیر، اتفاقاتی رخ داده است که نشان می‌دهد، بازی غربی‌ها با منافقین، تغییر کرده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سازمان مجاهدین خلق که در میان مردم ایران با نام تروریست‌های منافقین شناخته می‌شود، از همان روزهای بعد از انقلاب تاکنون، یکی از دشمنان اصلی جمهوری اسلامی و مردم ایران بوده است. در طول این چند دهه، منافقین، همواره مورد حمایت دشمنان ایران و کشورهای غربی قرار گرفتند. چه آن زمان که در دوران رژیم بعث عراق در پادگان اشرف حضور داشتند و به عنوان مزدور صدام، علیه مردم ایران اقدام نظامی می‌کردند؛ چه زمانی که سران این گروهک تروریستی در فرانسه پناهنده شدند و چه در زمان اخیر، که توسط کنگره آمریکا به طور رسمی مورد حمایت قرار گرفتند.

هرچه به دهه‌های اخیر نزدیک می‌شویم، حمایت علنی و صریح کشورهای غربی به ویژه آمریکا از منافقین، بیشتر می‌شود. به عنوان مثال، ایالات متحده که در دهه ۷۰ شمسی، منافقین را به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته بود؛ در سال ۱۳۹۱، آن‌ها را از فهرست تروریستی خارج کرد و در نتیجه آن، اموال و دارایی‌های این سازمان دیگر مسدود نبود و معامله شهروندان آمریکایی با منافقین، منع قانونی نداشت.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش دویچه‌وله از خروج منافقین از لیست تروریستی آمریکا

این تصمیم از سوی مقامات آمریکایی درحالی گرفته شد که خودشان به تروریستی بودن اقدامات منافقین، معترف بودند. در بیانیه وزارت امورخارجه آمریکا مبنی بر خروج منافقین از لیست تروریستی، تصریح شده بود: «وزارت امورخارجه آمریکا به‌رغم تصمیم امروز خود، فعالیت‌های تروریستی گذشته سازمان مجاهدین خلق از جمله قتل شهروندان آمریکایی در دهه ۷۰ میلادی و حمله در خاک آمریکا در سال ۱۹۹۲ را، فراموش نکرده است.»

بعد از ماجرای ترور شهید فخری‌زاده، در گزارش دسامبر ۲۰۲۰ اندیشکده آمریکایی «ResponsibleStatecraft» آمده است: «دو مقام ارشد دولت اوباما در NBC فاش کردند که ترورها کار مجاهدین خلق است.» به عبارتی دیگر، همکاری سازمان‌های اطلاعاتی غربی و صهیونیست‌ها با تروریست‌های منافقین، به حدی نزدیک بود که منافقین را به عنوان بازوی اجرایی عملیات‌های خود، انتخاب کردند.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
متن اندیشکده «ResponsibleStatecraft» نزدیک به حزب دموکرات آمریکا

روزنامه «اینترسپت» در بهمن ماه ۱۴۰۱ در گزارشی نوشت: «در میان تظاهرات ایران، کنگره آمریکا، گروه مجاهدین خلق را تقویت می‌کند.»

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش اینترسپت از تقویت منافقین توسط کنگره آمریکا

در این گزارش آمده است: «اعضای کنگره از هر دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات، از لایحه‌ای حمایت کردند که مریم رجوی، رهبر گروه مجاهدین را تایید می‌کند.» حمایت‌های کنگره از منافقین به طوری علنی بود که مریم رجوی به طور رسمی و به صورت ویدئو کنفرانس، در جلسه کنگره آمریکا، سخنرانی کرد. در این لایحه، بر تجمع منافقین در سال ۲۰۱۸ در راستای تغییر حکومت در ایران که در پاریس برگزار شد، تاکید کردند.

در بخشی دیگر از گزارش اینترسپت تصریح شده است: «سازمان مجاهدین خلق، علی رغم شهرت افتضاح خود در میان ایرانیان، همواره از حمایت سیاستمداران غربی به ویژه آمریکایی‌ها، برخوردار بوده است. مقامات دولت سابق آمریکا از جمله جان بولتون، از حامیان دیرینه این گروه هستند.»[۱]

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
سخنرانی مریم رجوی در آلبانی، با حضور مقامات آمریکایی

در روز گذشته خبری منتشر شد که می‌تواند نشان دهنده تغییر معادلات و بازی کشورهای غربی با منافقین باشد. پس از ماه‌ها تلاش منافقین برای به آشوب کشاندن ایران، دولت آلبانی که سال‌هاست این تروریست‌ها را در خاک خود جای داده است، به طور رسمی با حکم قضایی این کشور از واحد دادستانی ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمان یافته، به کمپ منافقین در تیرانا حمله کرد.

وزارت امور خارجه آمریکا در اولین واکنش خود، این اقدام را قانونی توصیف کرد.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش یورونیوز از قانونی دانستن حمله پلیس آلبانی به منافقین از سوی آمریکا

سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا در گفت‌وگو با فاکس نیوز اظهار داشت: «به واشنگتن در خصوص همخوانی اقدامات انجام شده با قوانین جاری در آلبانی از جمله احترام به حقوق و آزادی‌های همه افراد در این کشور اطمینان داده شده است. ما از حق دولت آلبانی برای بررسی هرگونه فعالیت غیرقانونی بالقوه در قلمرو خود حمایت می کنیم.»[۲]

فرانسه از دیگر کشورهای غربی است که در ماه‌های اخیر، برای ادامه آشوب‌های ایران تلاش فراوانی داشت. این تلاش‌ها به طوری بود که حتی شخصی در سطح مکرون، رئیس جمهور فرانسه، با کسی در سطح مصی علینژاد، به طور رسمی و علنی دیدار کرد. اما در روز اخیر، پلیس فرانسه با برگزاری تجمع سالیانه منافقین در ۳۰ خرداد در پاریس، مخالفت کرد و علت آن را نگرانی‌های امنیتی دانست. این درحالی است که این تجمع، از سال ۲۰۰۸ تاکنون در پاریس برگزار می‌شد.

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟
گزارش دویچه‌وله از مخالفت پلیس فرانسه با برگزاری تجمع سالانه منافقین

منافقین در میان دولتمردان غربی به عنوان اپوزیسیون اصلی ایران شناخته می‌شدند. اما همین دولتمردانی که تا چند ماه پیش به طور رسمی و تمام قد از آشوب‌های ایران و منافقین حمایت کردند؛ اکنون به مقابله با آن‌ها پرداخته‌اند و این مسئله نشان دهنده تغییر بازی غربی‌ها با منافقین است که برای آن می‌توان چند دلیل را متصور بود.

اول؛ فرو ریختن رویای براندازی است. باتوجه به حمایت برخی از کشورهای غربی به ویژه آمریکا از جریان‌های اپوزیسون ایران چه در ماه‌های اخیر، چه در سال ۸۸، چه در دهه‌های اول انقلاب و چه در حمایت از حملات نظامی صدام، می‌توان گفت که این کشورها به دنبال براندازی حکومت ایران بوده‌اند. اما بعد از تلاش همه جانبه در آشوب‌های اخیر، پی بردند که براندازی حکومت در ایران، عملا امری نشدنی است. بنابراین، کشورهای غربی راهی جز تعامل با جمهوری اسلامی ایران ندارند. قدم اول در این تعاملات را می‌توان عدم ادامه حمایت از جریان اپوزیسیون و حتی مقابله با جریان‌های تروریستی همچون منافقین دانست.

دوم؛ اثبات قدرت جمهوری اسلامی ایران، چند جانبه گرایی بین المللی و تقویت قدرت دیپلماسی است که کشورهای غربی را ملزم ساخته که نه تنها از تروریست‌های منافقین حمایت نکنند؛ بلکه با آن‌ها مقابه نمایند.

سوم؛ منفور بودن منافقین است. منافقین به دلیل اقدامات تروریستی و کشتارهای فراوان در خیابان‌های کشور، به قدری در میان مردم ایران منفور هستند که اگر شخص یا جریانی منتسب به آن‌ها باشد، از چشم مردم خواهد افتاد. کشورهای غربی نیز اگر بخواهند حتی در ظاهر هم که شده خود را حامی مردم ایران نشان دهند، دیگر نمی‌توانند از منافقین حمایت کنند. به عبارتی دیگر، می‌توان گفت که تاریخ مصرف منافقین برای غربی‌ها، به صورت موقت به اتمام رسدیه است.

دلیل چهارم؛ احتمالا میان غرب و به خصوص امریکا با منافقین در پروژه‌های امنیتی، اختلافاتی ایجاد شده است که با توجه به دیپلماسی فعالی ایران در منطقه و فرامنطقه، این اختلافات بیش از گذشته سرباز کرده است و فرزند ناخلف می‌بایست تنبیه شود…

[۱]: theintercept.com/۲۰۲۳/۰۲/۱۱/iran-protests-mek-congress-maryam-rajavi

[۲]: parsi.euronews.com/۲۰۲۳/۰۶/۲۱/us-state-department-called-albanian-polices-attack-on-mojahedin-headquarters-legal

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا حمله به مقر منافقین در آلبانی مهم است؟ بیشتر بخوانید »

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون


خروج بنیادی از ائتلاف براندازان، بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نازنین بنیادی هم از شورای به اصطلاح همبستگی و جمع مبدعان منشور موسوم به «مهسا» جدا شد. حالا شیرین عبادی به همراه دو چهره معلوم‌الحال دیگر یعنی مسیح علینژاد و عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی کومله، قرار است به ادعای خودشان «ائتلافی برای رفع اختلاف مخالفان جمهوری اسلامی» باشند. جدایی بنیادی که هیچ گاه وزنه‌ای حتی کوچک در عرصه سیاست حساب نمی‌شده از ائتلافی که آن هم بیش از یک سیرک سیاسی کارکرد نداشته، به خودی خود حائز اهمیت ویژه‌ای نیست با این حال بهانه خوبی است برای بازخوانی این روایت که چرا و چگونه چنین فردی به یکی از بازیگران اصلی نمایش اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد، چه کسانی را نمایندگی می‌کرد و آمدنش به صحنه و رفتنش از آن چه معنایی داشت.

کمدی تشکیل و فروپاشی یک ائتلاف

«شورای همبستگی» که روز گذشته به واسطه اعلام خروج بنیادی – بازیگر ۴۲ ساله هالیوودی- خبر فروپاشی‌اش رسانه‌ای شد، ائتلافی بود که تنها دو ماه عمر کرد. اواسط اسفندماه سال گذشته در حالی‌که نیروهای معاند ایران از نتیجه‌بخشی اغتشاش‌آفرینی‌هایشان در ایران به کلی ناامید شده بودند، با هدف تجدید قوا و از تب و تاب نیفتادن تحرکات ایذایی‌شان ابتدا با برگزاری یک نشست در دانشگاه جورج تاون واشنگتن اعلام همبستگی کردند؛ همبستگی‌ای که وقتی به مرحله انتشار منشور رسید با حذف علی کریمی و گلشیفته فراهانی آغاز شد و بعد وقتی نزدیکی حامد اسماعیلیون با سازمان منافقین از پرده بیرون افتاد و دعوای هواداران اسماعیلیون و پهلوی بالا گرفت با جدایی آنها از شورا تکمیل شد. حالا اینکه آن زمان همین نازنین بنیادی با آن سه نفر دیگر پیام دادند که بر «ادامه اتحاد» خود تأکید دارند، فقط پرده دیگری از آن مضحکه بود. شیرین عبادی در گفت‌وگو با اینترنشنال دلیل جدایی بنیادی را حملات و ناسزاگویی کاربران شبکه‌های اجتماعی به او اعلام کرد، اما وقتی با این سؤال مواجه شد که یک «وزنه سیاسی» که نمی‌تواند حملات در فضای مجازی را تحمل کند چطور می‌خواهد علیه یک نظام سیاسی براندازی کند، از پاسخ باز ماند!

صدای مردم ایران به زبان انگلیسی

بنیادی در بخشی از پیام توئیتری‌اش برای اعلام خروج کامل از شورای مذکور نوشت: «در این مسیر فراز و نشیب‌های زیادی رو تجربه کردم و همواره سعی بر این داشتم که صدای مردم ایران باشم.» این شاید جزو معدود توئیت‌هایی بود که او به زبان فارسی می‌نوشت، زیرا به عنوان فردی که از ۲۰ روزگی با خانواده به انگلیس مهاجرت کرده و تا ۱۹ سالگی زیر پرچم پادشاهی بریتانیا نفس کشیده و بعد در رؤیای شهرت به امریکا سفر کرده بود، بیش از آن انگلیسی و امریکایی است که بخواهد به زبان سلیس فارسی «صدای مردم ایران» باشد.

با این حال «فراز و نشیب» عمل سیاسی نازنین بنیادی به نظر بیش از آنکه محصول خواست خودش باشد، مانند بازیچه قرار گرفتن او توسط کلیسای «ساینتولوژی» است؛ آنجا که او را با تغییر رنگ مو و آرایش چهره و لباس به سوژه‌ای برای جلب توجه و همراهی تام کروز از اعضای سرشناس کلیسای‌شان تبدیل کردند و به وقت ضرورت نه تنها به آن رابطه خاتمه دادند که تمام مستندات آن رابطه را معدوم کردند.

مهره امریکایی ائتلاف براندازان

بازی با مهره نازنین بنیادی به عنوان مهره‌ای سیاسی هم رسماً از اوایل پاییز ۱۴۰۱ و با وقوع برخی ناآرامی‌ها آغاز شد. اگر چه این بار نه کلیسای ساینتولوژی که دولت‌های انگلیس و امریکا در تدارک یک مهره سیاسی میان تهی و گوش به فرمان با حضور در کمپین‌های به اصطلاح حقوق بشری برای او سابقه دست و پا کردند. به تصور آنها این چهره تبلیغ‌شده قابلیت آن را داشت که در دیدار با دولتمردان و حضور در نهادهای بین‌المللی به عنوان «نماینده مردم ایران» معرفی شود! بر اساس همین سناریو بود که نزدیک به یک ماه پس از آغاز اغتشاشات در ایران، بنیادی یکی از دو ایرانی شد که به عنوان «نمایندگان جامعه مدنی ایران» با دولتمردان امریکایی از جمله آنتونی بلینکن وزیر خارجه، وندی شرمن معاون وزیر خارجه و راب مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیدار کرد و بعد به عنوان نماینده زنان ایران با کاملا هریس، معاون رئیس‌جمهور امریکا و جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور امریکا دیدار و گفت‌وگو کرد. کار تا آنجا پیش رفت که بنیادی با حضور در نشست شورای امنیت از طرف برخی فعالان ضدانقلاب «نخست‌وزیر آینده ایران» لقب بگیرد؛ ادعایی که مثل «رئیس‌جمهوری خودخوانده مریم رجوی» فقط مایه تمسخر و استهزاء بود.

با این حال، این پیشینه نشان می‌دهد، بیش از آنکه نازنین بنیادی به عنوان یک فعال سیاسی مستقل با پیشینه بازیگری دیده شود، باید او را مهره و نماینده دولت امریکا در جمع شورای براندازان تلقی کرد. کما اینکه خروج او از این شورا بیش از دلایلی که ذکر شد، می‌تواند به رویکرد حامیانش مرتبط باشد. دولتمردان امریکایی که درک کرده‌اند رؤیای براندازی در ایران بیش از حد غیرواقعی است و دست‌کم برای تعبیر این خواب آشفته نمی‌توانند روی امثال پهلوی و علینژاد حساب کنند و البته هر چه دلار به پای این کمدی سیاسی ریخته‌اند، هدر رفته است.

البته نازنین بنیادی در همین اندازه حضورش کارکرد مطلوبی برای حامیان غربی‌اش داشت. تبدیل کردن منویات ضد ایرانی دولت‌های غربی به «خواست مردم ایران» قلب ماهیتی بود که به بهترین نحو توسط چهره‌ای مثل بنیادی انجام شد. تکرار اتهامات نخ‌نما شده مخالفان جمهوری اسلامی با لحن ملایم یک بازیگر البته نه‌چندان مطرح هالیوود، تقاضای تشدید «تحریم‌های اقتصادی» به مثابه «شیمی‌درمانی لازم»، درخواست قرار دادن سپاه ایران در فهرست گروه‌های تروریستی توسط انگلیس (در دیدار بنیادی با تام توگندات، وزیر امور امنیتی بریتانیا) و تکرار درخواست مداخله بیشتر امریکا در امور ایران، خواسته‌های غربی بود که در گلوی مهره خودساخته‌شان قرقره می‌شد. همه آن چیزی که نشان داد، امریکا و متحدانش تا چه حد در شناخت جامعه ایران به بیراهه رفته‌اند و چطور دچار این توهم شدند که می‌توانند از کسی که حتی فارسی حرف نمی‌زند و البته همچنان از سوی ملت و دولت ایران حائز حق ایرانی بودن است، یک صدای جعلی برای مردم ایران بسازند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

افتضاحات بی پایان اپوزیسیون بیشتر بخوانید »