مریم رجوی

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه منافقین/ منافقین چه بلایی سر اعضای خود آوردند؟

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه منافقین/ منافقین چه بلایی سر اعضای خود آوردند؟



چند روزی می‌شود که تصویر و فیلم نماز جماعت منافقین در فضای مجازی درحال دست به دست شدن است. با وجود انتشار خاطرات اعضاء سابق گروهک تروریستی منافقین، اما هیچکس به صورت دقیق نمی‌داند دقیقا چه چیزی به زنان اردوگاه اشرف پشت آن دیوارها گذشت و نمازگزاران این تصویر چه ظلم‌ها و تجاوزهای جنسی‌ای بر اعضای خود روا کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، هر بار که صدای اعتراض و یا مطالبه‌ای از زنان ایرانی شنیده می‌شود؛ در آن طرف جهان مریم رجوی سرکرده فرقه رجوی در حمایت از زنان ایرانی سینه سپر و افاضاتی در رابطه با آزادی خیالی زنان از بند ظلم حاکمیت ارائه می‌کند.

تا جایی که در یکی از بندهای طرح ده ماده‌ای مریم رجوی برای ایران فردا آمده است« ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی و اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی معتقدیم. هر گونه اشکال تبعیض علیه زنان ملغی خواهد شد، و آنان از حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، و تحصیل و اشتغال برخوردار خواهند بود.»

این سخنان و شعارهای سازمان منافقین درحالی است که سال‌هاست حق جزئی‌ترین انتخاب‌های شخصی‌ اعضای خود را؛ از رنگ لباس تا نوع کفش را نیز از آن‌ها سلب کرده است. همچنین مریم عضدانلو( رجوی) همراه با سرکرده پیشین این فرقه یعنی همسرش مسعود رجوی تراژدی‌ترین و تلخ‌ترین ظلم‌ها، آزار، تعرض و تجاوزهای جنسی را دقیقا در حق زنان این گروهک روا کردند که در ته فهرست این ظلم‌ها رنگ و شکل لباس جا می‌گیرد.

بتول سلطانی از جمله زنانی است که پس از بارها تلاش در نهایت موفق شد که از پادگان اشرف رها شود. سلطانی از زنان عضو شورای رهبری این سازمان بود. او چند سالی است که در مجامع بین الملل تمام تلاش خود را برای ترسیم وجهه واقعی گروهک تروریستی منافقین خلق در برخورد با زنان عضو این سازمان می‌کند. سلطانی در توضیح ایدئولوژی سازمان منافقین برای اعضاء زن از کلید واژه« قله آرمانی» استفاده کرد و در توضیح این ایدئولوژی عنوان کرده بود که فرد انقلاب کرده باید خود را به «قله آرمانی» در سازمان برساند و این قله برای زنان با پذیرش به عقیم شدن (جراحی رحم) ثابت می شود تا زنان این سازمان خود را کاملا در حصار این فرقه و به بی‌امیدی کامل برسند.

این اقدام توسط پزشک قرارگاه اشرف با نام«نفیسه بادامچی» و زیر نظر مریم رجوی و با سرپرستی«کبری طهماسبی» و «زهره بنی‌جمال» صورت می‌گرفت. همچنین مسعود رجوی در یکی از جلسات شورای رهبری اصلی‌ترین وظیفه پزشک پادگان اشرف را دقیقا همین اقدام یعنی خارج کردن رحم زنان جوان پادگان معرفی می‌کند. بنا به گفته بتول سلطانی پس از فرار از اشرف؛ ۱۵۰ زن تا زمان حضور او عقیم سازی شده بودند. تراژدی بودن این امر حتی از روایت‌های منتشر شده از تجاوز مسعود رجوی به زنان و دختران باکره سازمان نیز تلخ‌تر است و سران گروهک تروریستی منافقین خلق دقیقا زنانگی را از زنان این فرقه سلب می‌کردند. یعنی آنچه که هدف خلقت هر زنی سوای از موقعیت جغرافیای و اجتماعی‌اش بود، توسط مریم رجوی گرفته می‌شود.

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه منافقین/ منافقین چه بلایی سر اعضای خود آوردند؟

مبل، ملافه‌های سفید و مسعود

سلطانی همچنین درباره رابطه جنسی مسعود رجوی با زنان شورای رهبری با واسطه‌گری مریم رجوی پرده برداشته بود. او اولین کسی بود که برای نخستین بار درباره رقص رهایی در اردوگاه اشرف گفت.«در زمستان سال ۱۹۹۸ در جلسه‌ای که مریم رجوی آن را برگزار کرد دعوت شدیم و به ما گفتند که باید استحمام کنید تا کاملا تمیز باشید و باید همه لباس‌ها و روسری های شما جدید و تمیز باشد چرا که این جلسه، «حوض» شورای رهبری است و باید در آن حوض «رقص رهایی» اجرا کرد.
حالت عجیبی به من دست داد و ترس و دلهره و فشار روانی داشتم به طوری که کنترل خودم را از دست دادم و از خودم سوال می‌کردم منظور از «رقص رهایی» چیست؟ حس فضولی نسبت به این موضوع پیدا کردم و تلاش می‌کردم تا واکنش مسئول آن موقع خودم خانم «فائزه محبت‌کار» فرمانده مقر چهارم پایگاه اشرف را ببینم.

بالاخره زمان موعود فرا رسید. من به همراه تعداد زیادی از اعضای زن شورای رهبری در مقر فرمانده و رهبر کل آن زمان مسعود رجوی در پایگاه «بدیع زادگان» در منطقه ابوغریب بغداد حاضر شدیم. بعد از یک ساعت انتظار یکی از کارمندان دفتر فرماندهی کل که مسئول امور اداری و خدماتی مسعود و مریم رجوی بود نزد ما آمد و یک بسته حاوی حوله و لوازم حمام و آرایش بین حاضران توزیع شد و گفت هر کس از شما که بدون حمام رفتن و عطر زدن به اینجا حاضر شده باید استحمام کند و عطر بزند و در نهایت پاکیزگی باشد.

من از خودم سوال می‌کردم که هدف از این کارها چیست؟ آیا مسعود می‌خواهد ما را عریان ببیند؟ چرا این همه بر استحمام فوری و خصوصا در این مکان یعنی در مقر مسعود و مریم رجوی اصرار می‌ورزند؟»

سلطانی می‌گوید پس از اینکه همه آماده شدند وارد یک سالن می‌شوند که درون آن ملافه‌های سفید پهن بود و دو مبل در کنار یکدیگر همراه با یک کیک چند طبقه قرار داشت.« بعد از چند دقیقه هیاهویی به پا شد و مسعود و مریم رجوی وارد آن سالن شدند و مسعود لباس راحتی و در واقع لباس خانگی خود را به تن داشت و جوراب به پایش نکرده بود و مریم بی حجاب و با موی آراسته حاضر شد. مسعود بر روی مبل نشست و مریم هم در مبل دیگر و در کنار او نشست. سپس بلند شد و پشت سر مسعود ایستاد. یکی از خانم ها به او گفت چرا نمی‌نشینی؟ مریم با لبخند گفت: «من این مبل را برای شما و همسران دیگر مسعود خالی گذاشتم.»

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه منافقین/ منافقین چه بلایی سر اعضای خود آوردند؟

ماجرای رقص رهایی

سلطانی می‌گوید که از عبارت «همسران دیگر مسعود» و از کشف حجاب دیگر زنان عضو شورای رهبری غفلگیر شده بود.« در آن لحظات قلبم به شدت می‌تپید و نمی‌دانستم که نقشه دقیقا چه بود. و مراحل بعدی آن چیست. فکر می کردم که قرار است میزان سرسپردگی ما به رهبرمان و میزان تعهد ما به عهدی که با او بستیم و اعلام آمادگی ما برای ازدواج با او مورد محک قرار بگیرد. سپس در یک نقشه احتمالا از پیش تعیین شده مسعود از مریم پرسید: مریم این‌ها چه می خواهند و چرا آن ها را به اینجا آورده ای؟

مریم رجوی پاسخ داد:«به این‌جا آمده‌اند تا مراسم ازدواج بین خود و آن ها را برای‌شان اجرا کنی. مگر نگفتم که هر زنی باید راه مرا در پیش بگیرد؟ من بارها و بارها گفتم که همه زنان مجاهد خلق همسران تو هستند و این مساله‌ای جدی و واقعی است و یک شعار نیست» سپس مریم به ما گفت: «هریک از شما باید به تنهایی بر روی این مبل و در کنار مسعود بنشینید تا مسعود خطبه عقد را بر شما بخواند و هر یک از شما باید رضایت و موافقت خود را با ازدواج با مسعود اعلام کنید.»

سلطانی در ادامه آن ماجرا نیز گفته بود که مریم رجوی سپس اعلام کرده که از این به بعد تمام زنان عضو شورای رهبری همسر مسعود رجوی هستند.« ناگهان صدای موسیقی بلند شد و دیدم که زنان قدیمی و عضو شورای رهبری خود را بر روی ملافه سفید رنگ انداخته و لباس های خود را درآوردند و در مقابل مسعود رجوی و با دستور وی در مقابلش رقصیدند و این‌جا بود که مسعود گفت: «این همان رقص رهایی است» سپس با صدای بلند به ما گفت: «شما برای من همچون زنان پیغمبرید یعنی ازدواج شما با فردی دیگر حرام است» سپس آیه ۳۲ سوره احزاب قرآن کریم را قرائت کرد:««یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفا». “ای همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان عادی نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسی که در دل او مرض است در شما طمع ورزد، و گفتاری نیکو و دور از تحریک و ریبه بگویید.»
این‌جا بود که مریم رجوی دیگر زنان را تشویق می‌کرد تا لباس‌های خود را از تن بیرون کنند و در مقابل همسرش مسعود عریان و لخت برقصند و گفت: «چرا شما خودتان را برای مسعود نمی‌کشید و با هم رقابت نمی‌کنید و از او نمی خواهید تا به شما اجازه بدهد به تنهایی وارد اتاق خواب او بشوید و با مسعود تنها و همبستر شوید؟»

سلطانی می‌گوید سپس زنان به صف ایستادند و هر یک از آنها ثبت نام شدند تا به صورت نوبتی و در یک شب با مسعود هم بستر شوند تا این که در یکی از روزها نوبت به او رسید. مریم رجوی او را فرا خوانده و گفته: «امشب شب عروسی و شب معراج توست.» به هنگام شب به محل اقامت مسعود رفتم و مریم مرا تا اتاق خواب او همراهی کرد و مسعود با من همبستر شد و رابطه جنسی برقرار کرد.»

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه منافقین/ منافقین چه بلایی سر اعضای خود آوردند؟

هیچ دختری نباید باکره باقی می‌ماند

«زهرا میرباقری» یکی دیگر از زنان رها شده از پادگان اشرف نام ۹۵ زنی که جنایت عقیم سازی بر آن‌ها اعمال شده بود را فاش کرد. میرباقری همچنین گفته بود که مریم رجوی زنان عضو شورای رهبری را مجاب به ابراز علاقه و حتی محبت کلامی به مسعود رجوی می‌کرد.

نسرین ابراهیمی نیز از اعضای ارشد سابق سازمان و از فرماندهان ارتش آزادی‌بخش سازمان گفته بود که مسعود رجوی در ماه رمضان با زنان سازمان می‌نشست و به آن‌ها دستور می‌داد تا دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند در صورتی که مردان سازمان برای اثبات وفاداری خود به سازمان از همسران‌شان جدا شده بودند اما مسعود رجوی در میان تعداد بالایی از زنان سازمان می‌نشست و آن‌ها را وادار می‌کرد تا به او محبت کنند و در نهایت برای ابراز علاقه به آن زنان چای نیمه نوشیده‌اش را به آن‌ها می‌داد تا بنوشند. ابراهیمی می‌گوید در این میان مسعود از دخترانی که خوشش می‌آمد، آن‌ها را با نام کوچک صدا می‌کرد و به آن‌ها دستور می‌داد تا برایش چایی بیاورند. در این گعده‌ها بود که یکبار دختری به نام سارا را پسندیده بود. سارا پس از آن شب برای چند ماه ناپدید شده بود و پس از چند ماه با افسردگی و تشویش روانی به اردوگاه اشرف بازگردانده شده بود.

ابراهیمی همچنین در سخنان خود گفته بود که مسعود رجوی تنها با زنان شورای رهبری رابطه جنسی برقرار نمی‌کرد. بلکه با دختران باکره دیگر در اردوگاه نیز به صورت فردی یا دسته جمعی نیز تجاوز می‌کرد و اجازه نمی‌داد هیچ دختری باکره باقی بماند.

این تنها بخشی از جنایت‌های جنسی روا شده بر زنان عضو گروهک تروریستی منافقین است و هیچکس به صورت شفاف نمی‌داند دقیقا چه چیزی به زنان اردوگاه اشرف پشت آن دیوارها گذشت. هر چند خود این زنان در جذب به این گروهک تروریستی نیز بی‌تقصیر نیستند اما تجاوز، تعرض و آزار جنسی به این زنان با هر عقیده‌ای محکوم است و بی‌شک زنان عضو این سازمان، اولین قربانیان شعارهای پوچ و پوشالی آن هستند.

منبع: ایسنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مروری بر تعرض جنسی مسعود رجوی به زنان عضو فرقه منافقین/ منافقین چه بلایی سر اعضای خود آوردند؟ بیشتر بخوانید »

ردپای منافقین در تصمیم پارلمان اروپا علیه سپاه

ردپای منافقین در تصمیم پارلمان اروپا علیه سپاه



پارلمان اروپا در حالی به دنبال قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست گروه‌های تروریستی است که پیش از این بارها میزبان سران منافقین بوده و به نظر می‌رسد که در تصمیم اخیر نیز منافقین نقش داشتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پارلمان اروپا در جلسه روز گذشته خود (پنجشنبه) در اقدامی مداخله‌جویانه قطعنامه‌ای ضد ایرانی با عنوان «پاسخ به اعتراضات و اعدام‌ها در ایران» را به تصویب رساند.

متمم پیشنهادی مربوط به درج سپاه پاسداران در فهرست سازمان‌های اصطلاحا تروریستی اتحادیه اروپا که روز قبل از آن پس از رای‌گیری به این قطعنامه اضافه شده بود نیز در قالب این قطعنامه به تصویب رسید. قطعنامه مذکور علاوه بر این شامل بندهای دیگری است که خواستار تحریم رئیس‌جمهور و دادستان کل ایران می‌باشد.

این در حالیست که پارلمان اروپا در یکی دو دهه گذشته بارها میزبان سران سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بوده و از این گروهک تروریستی حمایت کرده است.

مریم رجوی در سال ۲۰۰۴ در پارلمان اروپا حضور یافت و مورد تشویق نمایندگان آن پارلمان قرار گرفت. دو سال بعد و سه سال بعد نیز در نشست‌هایی از سوی پارلمان اروپا مورد میزبانی و استقبال قرار گرفت.

سرکرده گروهک تروریستی منافقین در آستانه روز حقوق بشر در سال ۲۰۱۴ نیز میهمان پارلمان اروپا بود و سخنرانی کرد. در سال ۲۰۱۸ نیز اعضای پارلمان اروپا در نشست مجازی منافقین شرکت کردند. اخبار این دیدارها و نشست‌ها در رسانه‌های مختلف منتشر شد.

اتحادیه اروپا , سازمان مجاهدین (منافقین) , سپاه پاسداران | سپاه , مریم رجوی ,
مریم رجوی در سال ۲۰۱۴ و در آستانه روز حقوق بشر میهمان پارلمان اروپا بود و در آن پارلمان سخنرانی کرد

به نظر می‌رسد در تصمیم اخیر پارلمان اروپا نیز منافقین نقش ساسی داشتند و نمایندگان آن پارلمان با لابی‌های منافقین که در عملیات مرصاد در سال ۱۳۶۷ ضربات سختی از نیروهای مسلح ایران بخصوص سپاه پاسداران دریافت کردند، رای به تروریستی بودن سپاه دادند.

حضور مردها و زن‌هایی روبروی پارلمان اروپا در استراسبورگ که شبیه پیرمردها و پیرزن‌های عضو سازمان بودند و انتشار تصویری از شبنم مددزاده عضو این سازمان در پارلمان اروپا در روز ۲۸ دی ۱۴۰۱ این گمانه را تقویت می‌کند.

ردپای منافقین در تصمیم پارلمان اروپا علیه سپاه

شبنم مددزاده کیست؟

شبنم مددزاده دبیر انجمن سیاسی دانشگاه تربیت معلم کرج بود که در جریان اتفاقات دهه ۸۰ به دلیل ارتباط با گروهک منافقین دستگیر شد.

او سال ۸۴ وارد آن دانشگاه شد. در سال‌های ۸۶ و ۸۷ تحصن‌هایی در آن دانشگاه به بهانه‌های مختلف برگزار شد و اخبار و تصاویر آن از سوی مددزاده به رسانه‌های ضدانقلاب مخابره گردید.

مددزاده همچنین به همراه یک نفر دیگر محتوای بیانیه‌ها و اعلامیه‌ها را از سوی منافقین و گروهک‌های تروریستی دریافت و در دانشگاه‌ها توزیع می‌کرد و در تهیه و توزیع نشریه و خبرنامه نیز نقش داشت.

او گفتگوهایی هم با رسانه‌های بیگانه همچون صدای آمریکا انجام داد و ادعاهایی در مورد تحصن‌های دانشجویان مطرح کرد.

انجمنی که مددزاده در آن فعالیت می‌کرد در مهر ۸۷ منحل شد، اما مددزاده و دوستانش مخفیانه به ادامه فعالیت پرداختند تا اینکه در اسفند همان سال ارتباطش با منافقین برای نیروهای امنیتی آشکار و دستگیر شد.

پس از دستگیری مددزاده بسیاری در داخل و خارج از کشور با انتشار تصاویر وی مدعی شدند که دانشجوی سیاسی باید آزاد شود و جوسازی‌هایی در این باره انجام دادند. حتی با حضور مادرش در دانشگاه تحصنی برگزار کردند و دوستانش در گفتگوهایی اعلام کردند که دلیل دستگیری صنفی و برای نگارش یک مقاله بوده است؛ این در حالی بود که ارتباطاتش با منافقین آشکار و ناصح فریدی نیز به همکاریش با مددزاده در ارتباط با منافقین اعتراف کرده بود.

اما دستگیری مددزاده برای اولین بار نبود و او سال‌ها قبل و بعد از پایان دوره مدرسه قصد داشت به پادگان اشرف در عراق برود که در مرزهای غربی دستگیر و سپس آزاد شد. سه نفر از اعضای درجه یک خانواده‌اش در پادگان اشرف بودند. پسرعمویش هم به دلیل ارتباط با سازمان زندانی بود.

مددزاده پس از پنج سال حبس آزاد و از کشور خارج شد. مدتی بعد تصویر وی در کنار مریم رجوی منتشر شد.

اتحادیه اروپا , سازمان مجاهدین (منافقین) , سپاه پاسداران | سپاه , مریم رجوی ,

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ردپای منافقین در تصمیم پارلمان اروپا علیه سپاه بیشتر بخوانید »

سازمان منافقین چگونه اروپایی‌ها را سرکیسه کرد؟!

سازمان منافقین چگونه اروپایی‌ها را سرکیسه کرد؟!



«ایران اید»، مجموعه مستند سیاسی با محوریت واکاوی فساد مالی سازمان مجاهدین خلق است که به‌زودی از تلویزیون پخش می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از روابط عمومی شبکه ۵ سیما، این مجموعه به‌تهیه‌کنندگی و کارگردانی مجید تفرشی در ۱۰ قسمت ۳۰ دقیقه‌ای تهیه و تولید شده است.

«ایران اید» یک پروژه به‌ظاهر خیریه در کشورهای اروپایی است که سازمان منافقین آن را دنبال می‌کرد. هدف اهالی این پروژه کمک به مردم ایران اعلام می‌شد اما این هدف ظاهری، پوششی برای سرکیسه کردن شهروندان بی‌اطلاع اروپایی از سوی سازمان بدنام مجاهدین بود.

بنا بر این گزارش، “ایران اید” به تحلیل و تبیین پرونده فساد مالی مریم رجوی و همراهانش براساس اسناد موجود در کشورهای اروپایی از جمله انگلستان با روایت افراد بریده‌شده از این سازمان است.

به‌عبارت دیگر با افشای حدود ۶ هزار برگ از اسناد رسمی دولتی و مؤسسات خیریه آزادشده در آرشیو ملی بریتانیا، در ژوئن ۲۰۱۹ ابعاد جدید گسترده و عمیقی از تبهکاری‌های پنهان و چندلایه مالی سازمان موسوم به مجاهدین خلق و مؤسسات اقماری و پوششی آن افشا شد.

تاکنون به ابعاد گوناگون مالی این موضوع زیاد پرداخته شده است، اما این نخستین بار است که در این مجموعه به‌مدد انبوه اسناد جدید، گفت‌وگو با کارشناسان و شاهدان عینی و دیگر تحقیقات تکمیلی بین‌المللی، به جزئیات و زوایای پنهان این روند تبهکاری مالی یک فرقه سیاسی ایدئولوژیک پرداخته شده است.

“ایران اید” کاری مشترک از دفتر لندن و گروه سیاسی شبکه پنج و سه است که به‌زودی تقدیم نگاه مخاطبان می‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سازمان منافقین چگونه اروپایی‌ها را سرکیسه کرد؟! بیشتر بخوانید »

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

بازی خطرناک آلبانی با پذیرش منافقین در کشورش/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «رامین مهمان‌پرست» سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اخیراً گفت‌وگویی را فصلنامه The Watchlist (فصلنامه تخصصی انگلیسی بنیاد هابیلیان) انجام داده است که ماحصل این گفت‌وگو در شماره سوم این فصلنامه منتشر شده است.

«مهمان‌پرست» معتقد است که آلبانی با پذیرش گروهک تروریستی منافقین، وارد بازی خطرناکی شده است که می‌تواند تبعات سنگینی برای او داشته باشد و اروپا هم اگر بخواهد به خاطر ریسکی که آلبانی کرده، خودش را درگیر این خطرات کند، اشتباه بزرگی کرده است.

«مهمان‌پرست» می‌گوید که وقتی گروهی پایگاه مردمی ندارد و به چهارچوب‌های رفتاری مردم و افکار عمومی اعتقادی ندارد، وابسته به پول و ابزار قدرت‌ها شده و هر رفتار زشتی را مرتکب می‌شود و دنیای غرب هم از این نوع گروه‌ها و تشکل‌ها به عنوان یک وسیله استفاده می‌کند و هنگامی‌که احساس کنند دیگر این‌ها نمی‌توانند کمک‌شان کنند، آن‌ها را به زباله‌دان خواهند انداخت.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ماحصل گفت‌وگوی سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با نشریه The Watchlist است؛

The Watchlist: آقای دکتر با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید در ابتدا از نحوه آشنایی خود با گروهک تروریستی منافقین در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بفرمایید.

مهمان‌پرست: شروع آشنایی من با این تشکیلات به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر‌می‌گردد. به دلیل اینکه در دهه ۵۰، این تشکیلات فعالیت‌های مختلفی داشت. در سال ۱۳۵۴ تعدادی از منافقین را در منطقه دردشت نارمک دستگیر کرده بودند؛ چون در نارمک زندگی می‌کردم، آن‌جا دانش‌آموز ۱۲ قدیم بودم، از همکلاسی‌هایم ۲ سال از لحاظ سنی کوچک‌تر بودم، جهشی درس خوانده بودم، سال ۱۳۵۴ سال آخر دبیرستانم بود و سال بعدش در سن ۱۶ سالگی دانشجوی دانشگاه شریف بودم، با آن ذهنیتی که از این‌ها داشتم، وقتی وارد دانشگاه شدم، در دانشگاه ۲ مجموعه کار سیاسی می‌کردند؛ یکی انجمن دانشجویان مسلمان و دیگری سازمان دانشجویان مسلمان بود.

انجمن دانشجویان مسلمان متعلق به منافقین بود، بچه‌های سازمان دانشجویان مسلمان کسانی بودند که با منافقین اختلاف سیاسی داشتند، بعضی از افرادی که در سازمان دانشجویان مسلمان فعالیت می‌کردند، بعدا از اعضای اصلی اصلاحات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شدند. اعضای ارشد گروهک منافقین در دانشگاه شریف درس می‌خواندند.

اولین بحث‌هایی که اتفاق می‌افتاد اواخر سال ۱۳۵۶ یا ۱۳۵۷ بود، شهید بهشتی در آن موقع خیلی مورد اتهام قرارمی‌گرفت؛ مثلا می‌گفتند اسنادی در لانه جاسوسی مربوط به ایشان است و خیلی فضاسازی علیه او انجام می‌شد، فضاسازی علیه سه نفر بود، آقایان: بهشتی؛ هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای، این‌ها سه یار انقلاب بودند، آن‌موقع فضاسازی علیه شهید بهشتی زیاد بود، جلسه‌ای در داشگاه صنعتی شریف برگزار شد که سه ساعت به طول انجامید. آقای «رضا سیف‌اللهی» که بعدا فرمانده نیروی انتظامی کل کشور شد، آن‌موقع دانشجوی دانشگاه شریف بود و مدیر این جلسه بود. شهید بهشتی برای مناظره با ۲ نفر از اعضای گروهک منافقین آن‌جا بود. یادم می‌آید که آن‌جا خیلی از بچه‌های دانشگاه به دنبال این بودند که بفهمند حرف‌هایی که درباره شهید بهشتی می‌گویند، درست است یا نه؟

رفتار شهید بهشتی، جایگاه منافقین در میان دانشجویان را پایین می‌آورد

ما ردیف اول در سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه شریف نشسته بودیم. سالن پر شده بود. دو سه صندلی آن طرف‌تر از ما، «مریم قجر عضدانلو (رجوی)» نشسته بود. او هم دانشجوی دانشگاه شریف بود. در آن‌جا بحث شروع شد؛ چون منافقین مناظره را علیه آقای بهشتی راه انداخته بودند، از اعضای منافقین در جلسه حضور داشتند. خیلی اتهامات زیادی را به آقای بهشتی می‌زدند. آقای بهشتی با خونسردی مطالب را گوش می‌کرد و سعی می‌کرد خیلی اخلاقی پاسخ دهد. یکی دو‌مرتبه تذکر داد که اینجا رینگ بوکس نیست؛ نیامده‌ایم که با هم جدل کنیم، نمی‌شود در عرض ۵ دقیقه، ۱۰ اتهام به من بزنید و من در عرض ۵ دقیقه بتوانم پاسخ بدهم، این شیوه غلط است، در آن جلسه نوع برخورد شهید بهشتی به قدری مؤثر بود که در پایان ۲ نفری که با ایشان مناظره می‌کردند و از همان ابتدا به ایشان حمله می‌کردند، خجالت می‌کشیدند که سرشان را بالا بیاورند و بخواهند به همان روش بدشان ادامه دهند.

شخصیت آقای بهشتی این‌ها را آرام کرده بود، تأدیب شده بودند، پاسخ‌های شهید بهشتی طوری بود که بچه‌های دانشگاه که ۵۰ درصدشان با تردید آمده بودند و خیال می‌کردند که یک چیز‌هایی درباره شهید بهشتی وجود دارد، جلسه که تمام شد، دور ایشان حلقه زدند و شعار می‌دادند «بهشتی قهرمان، امید مستضعفان» و ایشان را تا در دانشگاه بدرقه کردند.

این جلسه‌ای بود که برای آقای بهشتی و بچه‌های انقلاب باعث آبرو شد و برای منافقین که از خودشان برخورد زننده‌ای را در اذهان به وجود آورده بودند، جایگاه‌شان بیش از قبل در بین دانشجویان پایین آمد. از آن زمان بحث‌ها ادامه پیدا کرد، حضور من در سال ۱۳۵۵ در دانشگاه شریف که مرکز بحث‌های سیاسی بود، باعث شد تا اطلاعتم درباره جریان‌های سیاسی در آن زمان از بقیه بیشتر باشد و نسبت به این جریان هم آشنایی بیشتری داشته باشم.

«مسئول کوچه و خیابان»؛ پست‌های کاذب برای جذب اعضا!

این ماجرا‌ها هم‌زمان با تحولات جریان انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، بحث دولت موقت آقای بازرگان بود و نقشی که منافقین در آن ایام می‌خواستند بازی کنند، آن زمان مرحوم آقای طالقانی بودند، منافقین به دنبال شکاف بین مسئولین کشور بودند، به آقای طالقانی، پدر طالقانی می‌گفتند، می‌خواستند ایشان را در مقابل امام خمینی (ره) قرار دهند، توطئه‌های مختلفی را منافقین در آن زمان طراحی می‌کردند، بحث مجلس و انتخابات مجلس بود، افرادی را از اقشار مختلف جذب می‌کردند، کسانی را که سن‌شان کم بود، از دانشجویان و دانش‌آموزان، در سر کوچه‌ها و جا‌های مختلف مجبور می‌کردند که پلاکارد‌هایی را در دست‌شان بگیرند، شعار‌هایی را بدهند، با یک کار تشکیلاتی و مسئولیت دادن‌های کاذب جذب‌شان می‌کردند، مثلا یک نفر را مسئول خیابان یا کوچه بن‌بست می‌گذاشتند و به او می‌گفتند که شما مسئولیت این مکان را داری، با این کار‌ها افراد کم‌سن و سال را جذب خود می‌کردند، این وقایع تا زمان بنی‌صدر ادامه داشت.

منافقین وارد فاز مسلحانه می‌شوند!

در مسائلی که بنی‌صدر با نظام پیدا کرد، در دستور کار او، مخالفت‌کردن با امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای بود، اختلافاتش با دولت شهید رجایی و ماجرای ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ که اوج اختلافات بنی‌صدر با نظام بود، شروع شد. در این روز در دانشگاه تهران، بنی‌صدر به طرفدارانش فراخوان داد که در آن‌جا جمع شوند و منافقین آن‌جا جمع شده بودند و اجتماع را مدیریت می‌کردند، از آن طرف هم تعدادی از بچه‌هایی که معتقد به نظام بودند، آن‌جا حضور داشتند تا جلوی حرکت آن‌ها را بگیرند، درگیری شروع شد، منافقین بچه‌های ما را از دیوار‌های چندمتری به پایین پرت می‌کردند، اتفاقاتی که آن‌جا افتاد، باعث شد که اختلاف بنی‌صدر با نظام به نقطه آخر برسد، در همان ایام منافقین به سرکردگی «مسعود رجوی» پیوندشان را با بنی‌صدر اعلام کردند، دیگر مواضع کاملا شفاف و واضح شده بود، این اتفاقات ادامه داشت تا اینکه منافقین تصمیم به مبارزه مسلحانه با نظام گرفتند و درگیری‌ها به اوج خودش رسید.

در این درگیری‌ها «موسی خیابانی» (نفر دوم منافقین) به همراه «اشرف ربیعی» (همسر اول مسعود رجوی) کشته شدند، منافقین خط و خطوط عملیاتی‌شان را مرتب تغییر می‌دادند، پس از فرار بنی‌صدر به همراه رجوی از ایران، تعدادی از نیرو‌ها را به عراق بردند، آن‌ها در کمپ اشرف فعالیت‌شان را ادامه دادند، بچه‌های انقلاب را در داخل کشور ترور و شکنجه می‌کردند، در واقع به نیروی دشمن کشور ما تبدیل شدند، منافقین نیرو‌هایی بودند که مزدوری صدام را می‌کردند.

به دلایل واهی جان انسان‌ها را می‌گرفتند

این اتفاقات ادامه داشت تا زمانی که بنده قصد ازدواج داشتم، در اسفند سال ۱۳۶۰ منافقین یکی از افرادی را که ترور کردند، شهید «یعقوبی» بود. او مدیرعامل بانک سپه بود و جلساتی با شهید هاشمی‌نژاد، شهید لواسانی و افرادی مثل آقای ولایتی و آقای مرتضی نبوی داشت، جمعی بودند که جلسات‌شان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی معروف به جلسه دکتری شده بود، شهید هاشمی‌نژاد هم یکی از اعضای این جلسات بود.

آقای یعقوبی را در جلوی منزلش به رگبار بستند و فردی که این ترور را انجام داد «عباس صحرایی» نام داشت که آن زمان معروف بود؛ چون او بیش از ۵۰ نفر از شخصیت‌ها را ترور کرده بود، آن موقع که شهید یعقوبی به شهات رسید، من با خانواده ایشان هیچ آشنایی نداشتم؛ ولی مسئولیتی داشتم که می‌بایست بولتنی را برای مقامات کشور، درباره شهید تهیه می‌کردم. اولین‌بار خودم خبر شهادت این شهید را در این بولتن آوردم، به فاصله سه، چهار ماه از شهادت ایشان، دوستانم دختر ایشان را به من برای بحث ازدواج معرفی کردند، پس از چند جلسه‌ای که رفتیم و با خانواده شهید یعقوبی آشنا شدیم، این آشنایی به ازدواج ختم شد و من از نزدیک با خانواده شهید و مشکلاتی که بعد از ترور این خانواده داشتند، بیشتر آشنا شدم.

جنایاتی را که منافقین انجام دادند، جنایات کور بود، منافقین به دلایل واهی جان انسان‌ها را می‌گرفتند، کسبه و بازاری‌هایی که فقط ابراز علاقه به انقلاب اسلامی می‌کردند یا علاقه‌ای به شهید بهشتی، آقای خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد داشتند و عکس‌های این‌ها را در مغازه‌شان می‌زدند را ترور می‌کردند، گاهی اوقات شخصی را اشتباهی ترور می‌کردند، فقط روی ظواهر اقدام می‌کردند.

در ایام تعطیلی دانشگاه به دلیل انقلاب فرهنگی، من در آموزش و پرورش در مدرسه‌ای در میدان توحید تدریس می‌کردم، که در آن ایام ترور‌هایی در اطراف‌مان اتفاق می‌افتاد، روز به روز جنایات منافقین کورتر و وقیحانه‌تر علیه مردم صورت می‌گرفت، یکی از منفورترین گروه‌های سیاسی در تاریخ کشورمان منافقین هستند.

The Watchlist: شما در نیویورک تجربه رو در رو شدن با منافقین را داشتید، لطفا از این تجربه بگویید؟

مهمان‌پرست: بله، من سخنگوی وزارت امور خارجه بودم، یک سفر را برای رفتن به مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور داشتم. معمولا گروه‌هایی که مخالف دولت‌ها هستند، مکانی را در اختیارشان می‌گذارند، تا این‌ها بتوانند در آن‌جا تجمع و اعتراض کنند؛ ولی از آن محدودیتی که پلیس نیویورک می‌گذارد، نباید خارج شوند، با بلندگو، پرچم و پلاکارد می‌آیند. این ماجرا برای روزی بود که آقای احمدی‌نژاد سخنران بود و ما در مجمع عمومی حضور داشتیم، منافقین جمع شده بودند و شعار می‌دادند. تعدادی از مخالفان دولت سوریه هم با آن‌ها بودند.

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

در نیویورک زمانی که اجلاس مجمع عمومی شکل می‌گیرد، یک قواعدی برای تردد وجود دارد، خیابان‌های اصلی و فرعی شماره‌بندی دارد، خیابان‌های بزرگ از شماره یک شروع می‌شود و سازمان ملل در آن‌جا است و خیابان‌های دو، سه و چهار که به اصطلاح برای آن‌ها لایه‌های حفاظتی تعریف می‌شود، در خیابان شماره یکم هیچ ماشینی نباید تردد کند، فقط ماشین رؤسای جمهور و وزاری امور خارجه. امنیت رؤسای هیئت‌ها با حفاظت آن‌جا بود، با ماشین‌های دارای حفاظت، افراد را به داخل مجمع سازمان ملل منتقل می‌کنند، غیر از ماشین‌های حفاظت بقیه افراد در هر سطحی که باشند، معمولا از خیابان اول تا خیابان دوم پیاده رفت و آمد می‌کنند، ماشین‌های عادی نمی‌توانند رفت و آمد کنند، محلی از خیابان دوم به بعد را برای تظاهرات افراد مخالف اختصاص دادند، جایی بود که با بلندگو و شعاردادن بتوانند صدایشان را به ساختمان سازمان ملل برسانند، زمانی که سخنرانی آقای احمدی‌نژاد تمام شد، تعداد اعضای هیئت ایرانی زیاد بود. ماشین‌های حفاظت، آقای احمدی‌نژاد را به همراه وزیر امور خارجه آقای صالحی و تعدادی وزرا و همراهان دیگر سوار کردند و ماشین‌های اسکورت حافظت تکمیل شد؛ لذا ما ترجیح دادیم پیاده برویم.

شارلاتانیسم به سبک فرقه رجوی!

من به اتفاق دو، سه نفر از مدیران وزارت امور خارجه بودیم، پیاده از همان خیابانی عبور کردیم که منافقین تجمع کرده بودند؛ چون من را شناختند، شروع به شعار و توهین علیه من کردند، یکی دو نفر از منافقین از محلی که برایشان تعیین شده بود، خارج شدند که نبایستی از آن محدوده خارج می‌شدند و به ما حمله کردند و به تدریج افراد دیگری هم به آن‌ها اضافه شد، فکر می‌کنم تعدادشان به ۱۰۰ یا ۱۵۰ نفر رسید. من را حلقه کرده بودند و توهین می‌کردند و شعار می‌دادند، اگر در کشور‌های غربی اینچنین اتفاقی بیافتد، آن‌ها کسی را که اول اقدام فیزیکی می‌کند، مجرم می‌شناسند، منافقین با همین اطلاعاتی که از شرایط آن‌جا داشتند، می‌خواستند کاری کنند که من روی آن‌ها دست دراز کنم و با توهین‌هایشان دنبال این بودند که من جواب‌شان را بدهم. زمانی که دور من حلقه زده بودند و توهین می‌کردند، حدود ۴۰، ۵۰ عدد گوشی و دوربین به طرفم بود و فیلمبرداری و عکس‌برداری می‌کردند تا بعدا علیه ما از آن استفاده کنند؛ بدون این‌که جواب‌شان را بدهم، مسیرم را ادامه دادم و با کسانی که راهم را سد کرده بودند درگیر نشدم، منتافقین می‌دیدند که من به آن‌ها توجهی نمی‌کنم؛ لذا جلوی من می‌ایستادند تا راهم سد شود، در آن موقعیت اگر حتی دستم را می‌گذاشتم سر شانه یکی از آن‌ها، مطمئن بودم خودش را به روی زمین می‌انداخت و می‌گفت این به ما حمله کرده است و از دید پلیس آن‌جا مقصر شناخته می‌شدم؛ لذا من با آگاهی که داشتم در دام‌شان نیفتادم، برنامه‌شان این بود که من را به کوچه خلوت بکشانند تا دوربینی نصب نباشد، در جمعیت تلاش می‌کردند با زیرپایی من را به روی زمین بیندازند، این ماجرا تقریبا یک‌ربع تا ۲۰ دقیقه به طول انجامید، پلیس نیویورک آن‌جا بود، ولی با آن‌ها هیچ برخوردی نمی‌کرد.

The Watchlist: چرا پلیس آمریکا به اقدامات غیرقانونی و خرابکارانه این گروه حساسیتی نشان نمی‌دهد؟  

مهمان‌پرست: پلیس یا دستگاه امنیتی آمریکا که درباره گروه‌های تروریستی تصمیم اتخاذ می‌کند، منافقین را که در لیست گروه‌های تروریستی بودند و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مستشاران آمریکایی را ترور می‌کردند، به فاصله چند روز تا زمان برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، از لیست گروهک‌های تروریستی خارج کرد و فعالیت‌شان را آزاد اعلام نمود. با این اقدام معلوم می‌شود که منافقین تحت حمایت دولت آمریکا هستند، آن‌ها همچنین تحت حمایت اروپایی‌ها هستند، چندبار به پلیس تذکر دادیم که این‌ها مزاحم ما هستند، جلوی راه ما را می‌گیرند؛ ولی پلیس با بی‌تفاوتی هیچ اقدامی نکرد، تا اینکه در سر چهارراهی ماشین پلیسی را دیدم و درب ماشین را باز کردم و داخلش نشستم، هنگامی که منافقین دور ماشین پلیس را گرفتند، پلیس‌ها، منافقین را از ماشین دور کردند و مجبور شدند از ما حفاظت کنند. به من گفتند شما داخل ماشین بمانید تا ماشین مخصوص برسد.

رفتار بی ادبانه منافقین در نیویورک مورد انتقاد همه قرار گرفت

بعد از گذشت چند دقیقه، ماشین ضدگلوله‌ای از تیم امنیتی‌شان آمد و ما را سوار کرد و به هتل رساند، هنگامی که در هتل بودیم، بعد از چند دقیقه، رئیس پلیس نیویورک به هتل آمد و از من عذرخواهی کرد، به او گفتم که امنیت میهمانان با شماست و همکاران شما با اینکه می‌دیدند آن‌ها از محلی که برای ابراز مخالفت‌شان هم بود خارج شده‌اند و به ما حمله کردند، با این وجود هیچ اقدامی نکردند، او فقط عذرخواهی می‌کرد و می‌گفت اگر قصد شکایت دارید، می‌توانید شکایت کنید. شاید این شکایت هم به نتیجه‌ای نمی‌رسید، ما در آن ماجرا به دنبال این بودیم که چهره منافقین را در آن‌جا آشکار کنیم و همچنین حمایت دولت آمریکا و پلیس از آن‌ها هم شفاف شود.

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

خوشبختانه با آن‌همه توهین و فحاشی برخوردم طوری نبود که از آن سوء‌استفاده شود، رفتار ما و در مقابل رفتار بد منافقین، وضعیت بسیار بدی را برای منافقین ایجاد کرد و برگی برنده به خاطر رفتار مؤدبانه ما برای هیئت ایرانی شد. فردای آن روز، رسانه‌هایشان عکس آن وقایع را منتشر کرده بودند و دولت آمریکا را زیر سؤال برده بودند که چرا حفاظتی از میهمانان ایرانی انجام نداده است. روز بعد برنامه‌ای در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی مخالف نظام پخش شد که به شدت نسبت به رفتار بد منافقین انتقاد شد، در آن برنامه با کلمات خیلی تندی به آن‌ها می‌گفتند که «مهمان‌پرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران است؛ حتی اگر رفتار سیاسی مهمان‌پرست را قبول ندارید، حق نداشتید با او اینگونه رفتاری را داشته باشید». همچنین گفته بودند «او با شما چه رفتاری کرد، رفتار اخلاقی محترمانه داشت؛ ولی شما وحشی‌گری کردید و مردم ایران قضاوت می‌کنند، شما که ادعا دارید ایران را می‌خواهید اداره کنید، با این وحشی‌گری‌ها می‌خواهید اداره کنید؟» در آن ماجرا خیلی به ضرر خودشان شد و چهره‌شان خیلی مخدوش شد.

The Watchlist: با توجه به رفتار خشن منافقین که خودتان هم با این رفتار مواجه شدید، این رفتار گروهک منافقین چیز جدیدی نیست و شما هم تجربه مواجه با آن را در نیویورک داشتید، آن‌ها در برهه‌ای همزمان به ۱۱ سفارتخانه ایران در کشور‌های مختلف حمله کردند، این گونه رفتار‌های منافقین برای کشور‌ها قابل پیش‌بینی است. برخورد دولت‌های میزبان با رفتار‌های خشونت‌آمیز این گروهک را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهمان‌پرست: ما مشکلی که با دنیای غرب داریم، این است که خیلی از واژه‌های زیبایی که در سطح روابط بین‌الملل مطرح است، از آن به عنوان یک اهرم فشار یا وسیله و ابزار برای رسیدن به اهداف‌شان استفاده می‌کنند، فرض کنید نسبت به حقوق بشر که خیلی کلمه زیبایی می‌باشد، حقوق بشر برای آن‌ها در جای مختلف معنای مختلفی دارد، مثلا اگر افرادی در فلسطین، یمن، عراق و کشور‌های مختلف کشته شوند، هیچ مشکلی نیست و این را جزو حقوق حاکمان آن رژیمی می‌دانند که این جنایات را مرتکب می‌شوند؛ ولی اگر در یک کشور غربی، حقی از کسی ضایع شود و او اعتراض کند که چرا حقوقش زیر پا گذاشته شده است، آن را خلاف همه چیز می‌دانند، مثلا در برخی از کشور‌های غربی خانم‌ها نمی‌توانند از حجاب خودشان دفاع کنند، در آن‌جا حقوق بشر نادیده گرفته می‌شود، می‌گویند اینجا یک قواعد دارد و باید قواعد رعایت شود؛ ولی اگر همین اتفاق در جای دیگری، در فرهنگ کشور دیگری، در اعتقادات کشور دیگری باشد و بخواهد یک چهارچوبی را ارائه دهد، خلاف آزادی و خلاف حقوق بشر است.

بحث دموکراسی نیز همین‌گونه است؛ در کشور ما انتخابات مختلف صورت می‌گیرد، تقریبا به صورت میانگین هر سال انتخاباتی سراسری داریم، با این وجود ما را متهم می‌کنند که در کشورتان دموکراسی نیست، در عربستان از تاریخ تأسیسش تا الان هیچ انتخاباتی برگزار نشده است، آن‌جا می‌شود دوست کشور‌های غربی و هیچ مشکلی با دموکراسی ندارد.

مسئله آزادی هم این‌گونه است؛ کشور ما در فعالیت‌های هسته‌ای می‌خواهد از دانش هسته‌ای برای پیشرفت کشورش استفاده کند؛ ولی آن‌ها می‌گویند ما باید مراقب شما باشیم تا انحرافی از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای نداشته باشید و کسانی که داورند و این حرف‌ها را می‌زنند، سلاح هسته‌ای دارند و کشور‌ها را با آن تهدید می‌کنند. آمریکا نیمی از سلاح هسته‌ای دنیا را دارد و تنها کشوری است که از سلاح هسته‌ای استفاده کرده و چند صد‌هزار نفر از مردم ژاپن را از بین برد.

غرب از گروهی که ۱۷ هزار نفر را ترور کرده است، حمایت می‌کند/ از منافقین برای زد و بند سیاسی علیه ایران استفاده می‌کنند

بحث تروریسم و مقابله با تروریسم همین‌گونه است؛ اگر مردم لبنان بخواهند از کشورشان دفاع کنند و جلوی تجاوز رژیم صهیونیستی بایستند، به حزب‌الله لبنان تروریست می‌گویند؛ ولی منافقینی را که ۱۷ هزار نفر از مردم ایران را ترور کردند را در حمایت خودشان قرار می‌دهند، در قاموس هیچ کشوری که جایگاهی در بحث وطن‌پرستی، انسانیت و اخلاق داشته باشد، نیست که عده‌ای در زمان جنگ با دشمن خارجی علیه ملت خودشان بجنگند؛ ولی منافقین این‌گونه به کشورشان خیانت کردند و در این زمینه پرونده سیاهی دارند؛ اما با وجود این اسناد ضدحقوق بشری، کشور‌های غربی به این‌ها اجازه فعالیت می‌دهند و نام‌شان را از آن دایره تروریسم خارج کردند. واژه‌هایی را که آن‌ها استفاده می‌کنند، واقعی نیست، این واژه‌ها به عنوان ابزار دست، هر جا که لازم باشد، استفاده می‌کنند، این‌که چرا علی‌رغم این همه رفتار‌های خشونت‌آمیز به این‌ها اجازه فعالیت می‌دهند، برای این است که همه رفتارهایشان سیاسی است و کلماتی را که به کار می‌بندند، برای رسیدن به اهداف خودشان است، در هیچ جای دنیا به جنایات منافقین رسیدگی نمی‌شود و حتی از آن‌ها برای زد و بند‌های سیاسی و اهرم فشار به جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌شود.

The Watchlist: بنیاد هابیلیان در مقابل دادگاه حمید نوری در سوئد نمایشگاهی درباره تاریخ اقدامات تروریستی منافقین برگزار کرد که با واکنش شدید این گروهک مواجه شد، به شکلی که با چاقو، بنر و پوستر‌های نمایشگاه را از بین بردند و دست به اعمال وحشیانه زدند. متأسفانه پلیس سوئد در برخورد با آن‌ها تعلل کرد. انگیزه منافقین از این اقداماتی که باعث می‌شود چهره‌شان را سیاه‌‎تر و خراب‌تر کند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهمان‌پرست: زمانی جریانی سیاسی با اتکاء به مردم خودش، فعالیت‌هایی را دنبال می‌کند و امید دارد که مثلا پیروز شود یا با سرنگونی یک رژیم بتواند حکومت را در دست بگیرد، همه رفتارش باید بر مبنای علاقه مردم، گرایش مردم به حرف‌های آن‌ها، چهارچوب فکری‌شان و برنامه‌های سیاسی و اقتصادی‌شان باشد، اگر جریان سیاسی‌ای می‌خواهد کار کند و هیچ پایگاهی در بین مردم خودش نداشته باشد، سراغ مراکز قدرت می‌رود، بودجه‌اش را از آن‌ها می‌گیرد، حمایت سیاسی‌اش را از آن‌ها می‌گیرد، بستر فعالیت‌های سیاسی‌اش را آن‌ها فراهم می‌کنند.

وقتی پایگاه مردمی نداشته باشی، هر رفتار زشتی را مرتکب می‌شوی

منافقین زمانی می‌خواهند حرکتی را ساماندهی کنند، مثلا وزیر سابق امور خارجه آمریکا که رئیس سازمان جاسوسی آمریکا بود، در مجلس منافقین سخنرانی علیه ما می‌کند، یا فردی که خیلی تند است و تندی‌اش طوری است که در آمریکا آن‌هایی که او را می‌شناسند، از دایره عقل و منطق او را به دور می‌دانند، به اسم آقای جان بولتون، این آدم هم‌پیمان این گروهک تروریستی می‌شود. زمانی که منافقین برای بزرگ کردن خودشان از این چهره‌ها استفاده می‌کنند و از بودجه آن‌ها بهره می‌ببرند، مشخص می‌شود که این‌ها یک سازمان ابزار دست قدرت‌ها هستند، پایگاه مردمی ندارند و دیگر به آن چهارچوب‌های رفتاری مردم و افکار عمومی اعتقادی ندارند؛ چون برایشان مهم نیست؛ ولی اگر قرار بود منافقین کار مردمی‌ای انجام دهند، طبیعتا نباید وارد بحث‌هایی می‌شدند که از دید افکار عمومی این رفتار‌ها، رفتار درستی نیست، چهارچوب منطقی ندارد و نشان‌دهنده یک نوع وحشی‌گری است، ولی چون‌که می‌دانند مردم به آن‌ها اعتقادی ندارند و قبول‌شان ندارند، فقط با فشار‌های سیاسی دولت‌های غربی و رژیم صهیونیستی، پول و امکانات آن‌ها فعالیت می‌کنند و نگران این جور مسائل نیستند و هر رفتار زشتی را مرتکب می‌شوند؛ البته این را نمی‌دانم که منافقین دقت می‌کنند یا نه؟! که دنیای غرب از این نوع تشکل‌ها و جریان‌ها به عنوان یک وسیله استفاده می‌کنند، هنگامی‌که احساس کنند که دیگر نمی‌توانند کمک‌شان کنند و به دردشان بخورند، همه این‌ها را به زباله‌دان خواهند انداخت.

The Watchlist: می‌دانیم که انتقال منافقین از عراق به آلبانی با حمایت آمریکا صورت گرفت، در واقع آمریکا بود که در نهایت و پس از ناتوانی گسترده در اقناع یا تطمیع سایر کشورها، این کشور را انتخاب کرد و حتی از لحاظ بودجه‌ای هم آن‌ها را پشتیبانی کرد. از جنابعالی دو پرسش داریم، اول اینکه انگیزه آمریکا از انتخاب آلبانی چه بود؟ و دوم انگیزه آلبانی برای پذیرفتن این گروهک تروریستی به درخواست آمریکا چه بود؟

مهمان‌پرست: بعد از اینکه منافقین احساس کردند که در عراق جایگاه امنی ندارند و مردم و دولت عراق مخالف حضور آن‌ها در این کشور هستند و بعد از اینکه منافقین خسارت‌های زیادی را دیدند و افراد زیادی را در پادگان اشرف از دست دادند، تصمیم آمریکایی‌ها این بود که این‌ها را جابه‌جا کنند، و به نقاط مختلفی انتقال دهند، هیچ کشوری حاضر نشد این‌ها را بپذیرد، اگر یک جریان سیاسی سالمی باشد و آینده‌دار باشد، اصولا کشور‌های دیگر از آن‌ها استقبال می‌کنند، مثل اینکه دارند برای حکومت‌های بعدی در این کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند، زمانی که در عراق صدام حاکم بود و خیلی از چهره‌های سیاسی مبارز به ایران پناه آورده بودند، آن‌ها از اینکه پیش ما بودند و امنیت داشتند، خوشحال بودند و ما هم به خاطر مسائل انسانی کمک‌شان می‌کردیم و ایران را به محلی امن برای پناه افراد آواره قرار دادیم و بعد از اینکه دولت مردمی در عراق روی کار آمد، همین دوستانی که در ایران بودند، مسئولیت‌های مختلف در عراق گرفتند؛ چون پایگاه مردمی داشتند، الان هم رابطه خوبی با ما دارند و ما در سخت‌ترین شرایط در کنارشان بودیم.

کشور‌های غربی منافقین را لکه نجس می‌دانند؛ بنابراین حاضر به پذیرش‌شان نبودند

اگر کشور‌های غربی نسبت به منافقین چنین دیدی داشتند، حتما بر سر پناهندگی این‌ها بین کشور‌ها دعوا بود، اگر این‌طوری بود آن‌ها با خودشان می‌گفتند چون ۲ روز دیگر این‌ها اداره کشور خیلی مهمی را در خلیج فارس و خاورمیانه به عهده می‌گیرند، باید از الان یک رابط خوبی با این‌ها داشته باشیم؛ ولی دلیلش چه بود که هیچ کشوری حاضر نشد این‌ها را بپذیرد؟ و این‌ها مثل یک لکه نجس هستند که کشور‌های دیگر خودشان را از این‌ها دور می‌کنند و دنبال دردسر نمی‌گردند، حالا چرا آلبانی پذیرفت؟ به نظر می‌رسد آلبانی چون در یک منطقه در اروپا قرار گرفته است و به خاطر گذشته‌اش نسبت به کشور‌های دیگر از لحاظ پیشرفت خیلی عقب مانده است، مشکلات جدی دارد و باید به کمک‌های کشور‌های غربی امیدوار باشد، کشوری که از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در محدودیت قرار می‌گیرد و احتیاج به کمک دیگران پیدا می‌کند، در قبال یک سری کمک‌ها حاضر می‌شود، مسائل مختلف سیاسی‌ که آن‌ها تحمیل می‌کنند را بپذیرد.

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

پذیرش منافقین، برای آلبانی مشکلات جدی به وجود می‌آورد

دلیل اصلی آلبانی برای پذیرفتن منافقین، این بود که کشور‌های غربی با او معامله کردند و در ازای این، یک سری کمک‌ها و حمایت‌ها از آن‌ها خواستند که البته برای کشور آلبانی حتما یک نقطه منفی است و حتما مشکلات جدی برای آن‌ها به وجود می‌آید، در بحث‌های سیاسی نقطه‌ای آبرومندی نیست که بخواهند آن را جایی مطرح کنند، تنها دلیلش فشار‌های آمریکا و کشور‌های غربی بوده است؛ به دلیل ضعفی که کشور آلبانی دارد و کمک‌ها و وعده‌هایی که دولت‌های غربی به او دادند زیر بار این قضیه رفت.

The Watchlist: پذیرش منافقین برای آلبانی دستاورد خوشایندی نخواهد داشت و تبعاتی برای آن‌ها دارد، یکی از تبعات این است که آلبانی سال‌ها درخواست دارد که عضو اتحادیه اروپا شود، ولی هنوز این موفقیت حاصل نشده است، آیا حضور این سازمان تروریستی در این کشور می‌تواند مانعی جدی برای پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا شود؟  

مهمان‌پرست: کشور‌هایی که عضو اتحادیه اروپا هستند، برای اینکه عضو جدیدی به آن‌ها اضافه شود، دنبال منافع ملی خودشان هستند، اگر احساس کنند عضو جدیدی برای آن‌ها دردسر به دنبال دارد، طبیعتا یا علنی می‌گویند یا بهانه‌های مختلفی می‌آورند و مانع این پیوستن می‌شوند، فکر کنید که چرا با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مخالفند، با این‌که ترکیه عضو ناتو است و با خیلی از سیاست‌های آن‌ها همراه می‌باشد؛ ولی اگر ترکیه عضو اتحادیه اروپا شود، یک کشور اسلامی با مردمی که گرایش به اسلام دارند و اگر بخواهد در اتحادیه نقطه نظرات خودش را دنبال کند، در آینده منافع آن‌ها را تهدید می‌کند، امروزه بحث اوکراین که اتفاق افتاده است، اوکراین دنبال عضویت در اتحادیه اروپا می‌باشد؛ چرا اروپایی‌ها موافقت نمی‌کردند، برای اینکه احساس می‌کردند ممکن است اوکراین برای آن‌ها دردسر درست کند، به خاطر نوع سیاست‌هایی که اوکراین دنبال می‌کرد و حساسیت‌هایی که روسیه نسبت به اوکراین داشت و این درگیری که به وجود آمده است، همه می‌دانند که اگر اوکراین عضو اتحادیه اروپا بود، همه اروپا درگیر می‌شدند؛ چرا ناتو حاضر نیست مستقیما وارد کمک به اوکراین شود، برای اینکه اگر بخواهد این کار را انجام دهد، یعنی درگیری مستقیم با روسیه. پس کشور‌های عضو اتحادیه اروپا برای پذیرش اعضای جدید خیلی سخت‌گیری می‌کنند که برای آینده آن‌ها تبعات منفی نداشته باشد.

اروپا برای بازی خطرناک آلبانی، خود را به دردسر نمی‌اندازد

آلبانی به لحاظ سیاسی و اقتصادی فاصله زیادی با کشور‌های پیشرفته اروپایی دارد و از طرف دیگر وارد یک بازی خطرناک سیاسی‌ شده است که به یک جریان تروریستی که علنا علیه یک دولت رسمی فعالیت می‌کند، به آن‌ها در کشورش پایگاه داده است و این پایگاه دادن، تبعات خیلی بزرگ و سنگینی را می‌تواند برای او داشته باشد؛ چرا باید اتحادیه اروپا، آلبانی را بپذیرند؟ او برای آن‌ها دردسرساز می‌شود و اروپا اگر بخواهد به خاطر ریسکی که آلبانی کرد، خودش را درگیر این خطرات کند، اشتباه بزرگی کرده است، به همین خاطر بعید می‌دانم که با این سیاست‌های دولت آلبانی در آینده‌ای نزدیک عضو اتحادیه اروپا شوند.       

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

The Watchlist: غیر از تجربه‌ای که با منافقین در نیویورک داشتید، آیا در زمانی که در دستگاه دیپلماسی کشور بودید و به کشور‌های مختلف سفر کردید، برخورد دیگری با منافقین داشتید؟   

مهمان‌پرست: مدل‌های مختلفی ممکن است باشد، در کشور‌های مختلف فرق می‌کند، بعضی مواقع می‌خواهید اجلاسی را شرکت کنید، منافقین سعی می‌کنند برایتان مزاحمت ایجاد کنند، مثلا مقر اتحادیه اروپا در بروکسل است، سفر مقامات در بروکسل که انجام می‌شود، آن‌جا منافقین سعی می‌کنند تعرضی به هیئت ایرانی کنند یا جلسه را در محل اجلاس بهم بزنند، توهین کنند. در بعضی از این سفر‌هایی که ما با مقامات می‌رفتیم، به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه همراه‌شان بودم، شاهد صحنه‌هایی از برخورد آن‌ها بودیم؛ ولی در محل‌هایی که من به عنوان سفیر بودم، موردی را ندیدم؛ یعنی در آن‌جا جایگاهی نداشتند، مثلا اعلام می‌کردند گروهی مخالف حکومت ایران می‌خواهند تظاهرات کنند، سپس وزارت امور خارجه آن کشور به ما اطلاع می‌داد، آمار تعدادشان و زمان برگزاری تجمع اعتراضی را می‌گفت، حتما می‌بایست خود پلیس، حفاظت سفارت را بر عهده می‌گرفت، یک بار در زمانی که من در لهستان بودم، گفتند یک گروهی می‌خواهند بیایند و مخالفت کنند، تاریخ و زمانش را گفته بودند، گفتیم چندنفر هستند، گفتند ۲۰ نفر هستند، قرار بود با یک فاصله‌ای از سفارت بیایند و اعتراضاتشان را به صورت پلاکارد و پوستر نشان دهند، قرار بود ۲ ساعت تظاهرات کنند، زمانی که آمدند دیدیم ۱۲ نفر بیشتر نیستند، یک نفر ایرانی هم داخل‌شان نیست، نیم ساعت هم بیشتر نبودند و بعد حوصله‌شان سر رفت و رفتند، یعنی دیگر کسی از این‌ها استقبال نمی‌کند.

انتهای پیام /113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازی خطرناک آلبانی با پذیرش منافقین در کشورش/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد بیشتر بخوانید »

سازمان تروریستی منافقین: جایگزین جمهوری اسلامی هستیم

سازمان تروریستی منافقین: جایگزین جمهوری اسلامی هستیم


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، بعد از گذشت بیش از ۷۰ روز از اغتشاشات، «مریم رجوی» سرکرده سازمان تروریستی منافقین برای اولین بار اعلام کرد که سازمان مجاهدین جایگزین جمهوری اسلامی است!

وی با اذعان به اینکه سازمان مجاهدین آشوب‌های اخیر در ایران را سازماندهی کرده است، گفت: این جنبش به میزان زیادی از سازمان‌یافتگی برخوردار است که توسط سازمان مجاهدین خلق و شبکه سازمان‌یافته کانون‌های شورشی صورت می‌گیرد. شورای ملی مقاومت ایران آلترناتیو این رژیم است.

اظهارات مریم رجوی بعد از چند ساعت، از سایت رسمی وی حذف شد.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سازمان تروریستی منافقین: جایگزین جمهوری اسلامی هستیم بیشتر بخوانید »