مسجد

ما مردم ايران از مرگ نمی‌هراسيم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس بوشهر، شهید «عبدالرحیم احمدی» یکم خرداد ۱۳۵۰ در روســتای بیبرا از توابع شهرستان دشتستان به دنیا آمد. پدرش خداکرم، پاسدار بود و مادرش نرگس نام داشت، وی دانش آموز دوم راهنمایی و بسیجی بود که در روز سی ام دی ۱۳۶۶ در پادگان قدس برازجان بر اثر اصابت سهوی گلوله به شهادت رسید.

در وصیت نامه این شهید بزرگوار آمده هست:

با سلام و درود به يگانه منجي عالم بشريت حضرت امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام امت و با سلام بر شهيدان صدر اسلام از كربلاي حسيني تا كربلاي خميني (ره) وصيت‌نامه خود را شروع مي‌كنم.

«هرگز گمان مبريد آنانكه كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه آنان زنده اند و نزد خداوند روزي مي‌خورند»

اين وصيت نامه هايي كه اين عزيزان مي‌نويسند. مطالعه كنيد پنجاه سال عبادت كرده ايد. امام خميني (ره)

اكنون كه صدام جنايتكار و امريكاي خونخوار و ديگر ايادي شياطين در دنيا سعي در نابود كردن كشور جمهوري اسلامي ايران را دارند وظيفه ما دانش آموزان ايراني هست كه از اسلام و از هدف و آرمان‌هاي مقدس اسلامي دفاع كنيم. يا پيروزي شويم و به خانه برمي‌گرديم يا به فيض بالاتري كه همان شهادت هست مي‌رسيم.

تمام جهانيان فهميده‌اند كه ما مردم ايران از مرگ نمي‌هراسيم همانطور كه مولايمان اميرالمومنين(ع) فرمود اگر عرب و عجم به جنگ من بيايند من پشت به جنگ نمی‌كنم  تا تمام دشمنان دين را از پاي در آورم و دشمنان انقلاب و منافقين كور دل بدانند كه ما هم مثل مولايمان علی‌(ع) هستيم و بر ما واجب هست كه در اين نبرد شركت كنيم. اينک وصيت نامه خود را براي برادرانم و  خواهرانم و پدر و مادر عزيزم و براي تمام دوستان و خلاصه مردم ايران آغاز مي كنم.

وصيتم به برادران اين هست كه درسشان را بخوانند ، چون اسلام به علم سفارش بسياري نموده هست و راه مرا ادامه دهند وصيتم به خواهرانم اين هست كه حجاب خود را رعايت نمايند كه حجاب تو اي خواهر از خون من رنگين تر هست. از مادرم كه رنج بسياري در بزرگ كردن من كشيده هست مي خواهم كه مرا حلال كند. چون بعضي مواقع او را ناراحت كرده‌ام.

از تمام دوستان و همكلاسيهايم مي خواهم كه مرا حلال كنند و راهم را كه همان درس خواندن هست ادامه دهند.
از تمام اقوام و دوستان مي خواهم كه مرا حلال كنند از پدر و مادرم مي خواهم كه اگر شهيد شدم برايم گريه نكنند. و اگر مي خواهند گريه كنند براي علي اكبر امام حسين و قاسم بن حسن در صحراي دشت كربلا گريه كنند.

در پايان از تمام برادران مي خواهم كه امام را تنها نگذارند و به دستور امام بسيج را خالي نكنند نماز خود را هميشه در مساجد بخوانند چون امام فرمود: «مسجد سنگر هست و سنگرها را حفظ كنيد»

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ما مردم ايران از مرگ نمی‌هراسيم بیشتر بخوانید »

شعبانی: خروجی صالحین باید امثال شهید حججی باشند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، آیت‌الله «حبیب‌الله شعبانی» نماینده ولی فقیه در استان همدان در همایش ارکان مدیریتی و تربیتی صالحین و عرصه‌های نقش‌آفرین بسیج در شهرستان بهار، اظهار داشت: در صالحین مهم موفقیت در عرصه تربیتی هست و روش‌ و محتوای خاصی ضرورتا الزامی نیست.

وی به بیان اینکه امروز در صالحین نیازمند طراحی روش‌های تربیتی جدید هستم، افزود: شرایط تربیتی در جامعه متفاوت از گذشته هست و با فضای مجازی به عنوان رقیبی جدی مواجه هستیم.

نماینده ولی فقیه در استان همدان تصریح کرد: یکی از ضرورت‌ها برای فعالیت‌های تربیتی، طراحی و ایجاد اردوگاه‌های تربیت محور هست. خروجی صالحین باید امثال شهید حججی‌ها باشند که آرمان‌ها را حفظ کنند.

وی با بیان اینکه انجام فعالیت‌های جهادی دارای اثر بسیاری در عرصه تربیتی هست، عنوان کرد: خدمات اجتماعی بسیج در جامعه باید ظهور و بروز پیدا کند.

شعبانی با بیان اینکه امروز اگر موفقیتی حاصل می‌شود، نتیجه تلاش‌های مربیان در میدان هست، گفت: مجموعه‌های تربیتی موفقی همچون نرجسانه و آفتابگردان در سطح جامعه باید توسعه پیدا کنند.

وی در بخشی دیگر از سخنانش گفت: امام جماعت، پایگاه و مسجد زمانی که در کنار هم حضور دارند به موفقیت دست پیدا می‌کنند. مردم باید احساس کنند مسجد محل رفع مشکلات آنهاست.

امام جمعه همدان متذکر شد: مربیان، نوجوانان نخبه و توانا را در حلقه‌های صالحین شناسایی و به حوزه و مسئولان برای رشد بیشتر معرفی کنند.

انتهای پیام/

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شعبانی: خروجی صالحین باید امثال شهید حججی باشند بیشتر بخوانید »

رییس‌جمهور: برای همه مشکلات راه حل وجود دارد


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، مسعود پزشکیان رییس جمهور بامداد دوشنبه (چهارم فروردین) در مراسم سومین شب از لیالی پر فضیلت قدر در مسجد دانشگاه تبریز اظهار داشت: ابتدا باید خودمان را پیدا کنیم، ما مسلمانان از هیچکس کمتر نیستیم، کافی هست برای رسیدن تلاش کنیم.

وی افزود: باید همه ما تلاش کنیم در این شب پرفضیلت قدر تغییر کنیم و با تغییر خود جامعه را هم تغییر دهیم طوری که جامعه‌ای بسازیم که مدنظر ائمه اطهار علیهم السلام بوده و ارزش‌های اسلامی را در این جامعه پیاده کنیم.

رییس جمهور خاطرنشان کرد: باید ببخشیم و پناه بی پناهان باشیم، همه دعا‌ها و مناجات‌ها برای تغییر رفتار من و شما و درخواست از خدا برای عفو و بخشش هست، پس خود ما هم باید ببخشیم و عفوکنیم و یار و یاور گرفتاران و درماندگان باشیم.

وی تصریح کرد: امیرالمومنین حضرت علی (ع) ما را به تقوا وصیت می‌کند و می‌فرماید به دنبال دنیا راه نیفتید حتی اگر دنیا به دنبال شما راه بیفتد، اگر در دنیا چیزی از دست دادید، نسبت به آن تاسف نخورید، حق را بگویید و برای اجر و نتیجه عمل کنید و یار و یاور مظلومان باشید.

رئیس جمهور اظهار داشت: وظیفه مسلمانان اخلاق و رفتار درست و گذشت هست، دعا برای تغییر رفتار هست و نه صرفا برای خواندن، دعا می‌خوانیم که به عنوان یک مسلمان در زندگی به اندازه وسع خود رحیم، غفور، صادق، دوست، حمید باشیم و حق بگوییم و پناه بی پناهان باشیم.

وی تاکید کرد: ملائکه و روح در شب قدر به زمین نازل می‌شوند، وقتی که تکانی نخوریم و تغییری ایجاد نکنیم لیله القبر هستیم و باید حرکت کنیم تا لیله القدر شویم.

پزشکیان خاطرنشان کرد: باید دعا کنیم و تصمیم بگیریم که طور دیگری مملکت خود را بسازیم، طور دیگری خانواده و محله خود را بسازیم، به عنوان یک مسلمان با چشم رحمت و گذشت به خود، همسایگان و دوستانمان نظر کنیم.

وی گفت: تغییر در نگاه، در رفتار، انسجام و راستی آن چیزی هست که از خداوند طلب می‌کنیم، اینکه صادق، راستگو و پناه یکدیگر باشیم، شما هم برای ما دعا کنید که شرمنده شهدا و ملت عزیزمان نباشیم برای همه مشکلات راه حل وجود دارد و ما نیز تلاش خواهیم کرد که مشکلات را پشت سر بگذاریم.

انتهای پیام/ ۲۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

رییس‌جمهور: برای همه مشکلات راه حل وجود دارد بیشتر بخوانید »

اعتکاف رمضانی دختران نوجوان در شهرک خاتم الانبیا کرج برگزار شد



به گزارش مجاهدت از خبرگزاری دفاع پرس، پایگاه شهید آوینی خواهران کرج، مراسم اعتکاف رمضانی ویژه دختران نوجوان را در روز‌های ۲۴ تا ۲۶ اسفندماه در شهرک خاتم الانبیا برگزار کرد. این مراسم با برنامه‌های متنوع فرهنگی، مذهبی و هنری همراه بود و مورد استقبال معتکفین قرار گرفت.

اعتکاف رمضانی دختران نوجوان در شهرک خاتم الانبیا کرج برگزار شد

 در این مراسم معنوی، برنامه‌هایی همچون سخنرانی‌های مذهبی، برگزاری حلقه‌های صالحین، فعالیت‌های فرهنگی و هنری، و سرگرمی‌های جذاب اجرا شد. همچنین، جشن ولادت امام حسن مجتبی (ع) با حضور مهران رجبی، بازیگر مطرح کشور، فضایی شاد و معنوی برای معتکفین ایجاد کرد.

در مراسم اختتامیه، سرهنگ پاسدار رشید کبودوند، فرمانده ناحیه امام حسین (ع) کرج، حضور یافت و روایتگری شهدای نوجوان انجام شد. در پایان، از خادمان اعتکاف تقدیر شد و هدایایی به معتکفین به رسم یادبودتوسط امام مسجد حاج آقا رضایی و آقای روحانی اهدا گردید.

این اعتکاف توانست فضایی معنوی و پرنشاط را برای نوجوانان دختر فراهم آورد و گامی مؤثر در جهتتقویت معنویت و ارزش‌های دینی در نسل جوان برداشته شود.

اعتکاف رمضانی دختران نوجوان در شهرک خاتم الانبیا کرج برگزار شد

اعتکاف رمضانی دختران نوجوان در شهرک خاتم الانبیا کرج برگزار شد

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

اعتکاف رمضانی دختران نوجوان در شهرک خاتم الانبیا کرج برگزار شد بیشتر بخوانید »

روایت «جبهه» از صبر آزادگان: سال‌ها اسارت، سال‌ها مقاومت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، دوازدهمین قسمت برنامه «جبهه» به موضوع آزادگان اختصاص داشت و به روایت صبر و استقامت آزادگان پرداخته شد؛ رزمندگانی که پس از اسارت در بند دشمن، با تحمل سخت‌ترین شکنجه‌ها، عزت و غیرت ایرانی را حفظ کردند و پس از سال‌ها به میهن بازگشتند.

روایت‌های هم‌بند شهید یحیی سنوار
در بخش اول این برنامه، تیسیر سلیمان، هم‌بند شهید یحیی سنوار مهمان برنامه بود. او در این بخش گفت: «در زمان اشغال باید بهترین کار را انجام دهید و آن دفاع از کشور، دین و خانواده هست. من در شهر بیت‌المقدس و در بخش قدیمی بدنیا آمدم و بزرگ شدم. در آن سال‌ها اشغالگری را دیدم، زمانی که ما به مدرسه، مسجد یا کلیسا می‌رفتیم به ما حمله می‌کردند، زندگی در این شرایط باعث شد صحنه را به خوبی درک کنیم و یاد گرفتیم باید در برابر اشغالگری مقاومت کنیم. در مدارس خارجی در فلسطین تحصیل کردم و روزنامه‌نگاری خواندم. در این دوران بخشی از جنبش مقاومت اسلامی در برابر اشغالگری اسرائیل، جنبش حماس شکل گرفت. در آن دوران سخت، هر روز بازداشت رهبران و تعطیل شدن نهاد‌ها را داشتیم که بسیار دشوار بود.»

سلیمان ادامه داد: «تا روز طوفان‌الاقصی رسید که نه تنها عملیات ضداشغالگری بود بلکه آغازی برای آزادسازی در برابر اشغالگری بود. در گردان‌ها هدف اول ما مقاومت و اخراج اشغالگران از فلسطین بود. ما گردان‌های ویژه، سربازان اسرائیلی را که سلاح حمل می‌کردند، اسیر می‌کردیم. افتخار نظامی این بود که سربازان دشمن را با سلاح اسیر کنیم. یحیی سنوار را پیش از زندان می‌شناختم. او رییس دستگاه حماس و این عملیات مهم بود. او وقتی با دوربین صحبت می‌کرد به نظر می‌رسید خشن هست، اما در باطن بسیار مهربان بود. استاد و معلی فداکار بود. اگر در مقابل کتابی قرار می‌گرفت حتما آن را به پایان می‌رساند. او دارای دو مدرک زبان عربی و علوم سیاسی از دانشگاه اسرائیل بود. او در زندان به ما می‌آموخت امنیت و عملیات نظامی یعنی چه. او ایمانی بسیار قوی داشت؛ به پانصد سال زندان محکوم بود ولی تلاش کرد از زندان فرارکرد. او می‌گفت برای مقاومت چند مسئله را باید در نظر داشته باشید؛ تعداد مبارزان بالا و امنیت و اطلاعات خوبی داشته باشیم. معتقد بود هدف انحراف‌ناپذیر هست و این چیزی هست که در طوفان‌الاقصی رخ داد.»

او در ادامه گفت: «صد‌ها فلسطینی در زندان‌های اسرائیل بودند که برخی بیش از ۳۰ یا ۴۰ سال بود که آنجا بودند. اما اکنون به لطف مقاومت و هفتم اکتبر همه اینها آزاد شده‌اند. با این حال هنوز هزاران نفر دیگر در زندان هستند که به امید خدا آزاد خواهند شد. زندان‌های رژیم اشغالگر تلاش می‌کند اعتقادات به مقاومت را در زندانی از بین ببرد، برای همین بشدت شکنجه می‌کردند. در زندان مرا به هزار سال زندان انفرادی محکوم کرده بودند. زندان‌هایی که در آن رنج واقعی را توسط رژیم اشغالگر می‌بینید.

یحیی سنوار در زندان کتابی نشوت 
دلبریان، یکی از میزبانان برنامه «جبهه» گفت: «شبیه این شرایط سخت را اسیران ما در جنگ دفاع مقدس نیز داشتند. بعثی‌ها به اسیران ما می‌گفتند ما شما را بیمارستان نمی‌بریم؛ شما را فقط به قبرستان می‌بریم. جانبازان و اسرایی بودند که نقص عضو بودند و هیچ بیمارستانی نرفتند. آنها شکنجه می‌شدند، زخمهایشان عفونت می‌کرد و بسیاری از آنها بخاطر همین فوت می‌شدند. بسیاری از آنها که آزاد شدند از ناراحتی دستگاه گوارش فوت کردند. آنها را در تشنگی شدید به اردوگاه می‌آوردند و مامور بعثی برایشان آب می‌آورد، اما آب را جلوی آنها روی زمین می‌ریخت. با این حال اسیران ما نیز مانند شما مقاومت کردند.»

ماجرای اسیری که از شکنجه‌گران خود انتقام نگرفت
مهمان بخش دوم این برنامه، احمد چلداوی، رئیس دانشگاه شاهد تهران بود. او در این بخش از صبر و مقاومت اسیران ایرانی در زندان‌های عراق گفت. او برای اولین بار ناگفته‌های خود را از دوران اسارت از طریق این برنامه روایت کرد. 

چلداوی در ابتدا گفت: «ما وارد جبهه‌ها نشدیم جبهه‌ها به سراغ ما آمدند. در اهواز درس می‌خواندیم که بمباران شروع شد و جنگ وارد زندگی ما شد. چهارم دی ۱۳۶۵ اسیر شدم و سال ۱۳۶۹ آزاد شدیم؛ بعد از ما فقط شهید لشکری بود که آزاد شد و طولانی‌ترین اسارت به اسم ایشان ثبت شد.»

وی ادامه داد: «سال سوم دانشگاه علم و صنعت بودم و در رشته مهندسی برق تحصیل می‌کردم که خبری آمد که عملیاتی در جنوب کشور که بعد‌ها فهمیدیم عملیات کربلای ۴ بود، قرار هست انجام شود. ما هم راهی شدیم. روبروی جزیره مینو، در گردان کربلا و لشکر ۷ ولیعصر به جزیره سهیل رسیدیم و با دشمن درگیر شدیم. در سنگر احساس کردم صدای زنگ بزرگی در وجودم پیچید و احساس کردم دیگر توان ایستادن ندارم. مهمات زیر پایم را کنار زدم و افتادم. دیدم بچه‌ها گریه می‌کردند و متوجه شدم تیر خوردم. به آنها گفتم نگران من نباشید شما بروید، من حالم خوب هست. به هوش که آمدم نمی‌دانم چقدر گذشته بود. خونریزی شدیدی کرده بودم و خون زیر بدنم تبدیل به گل شده بود و من به زمین چسبیده و خشک شده بودم. دشمن که بالای سرم رسید مرا از گل کند به طوری که جای بدن من در گل مانده بود. مرا در کامیونی انداختند به بیمارستان زبیر اطراف بصره بردند. دو ماه رسیدگی ناقص روی من انجام شد و چندین بار تا مرحله شهادت رفتم. مراحل درمان هنوز کامل نشده بود که مرا به اردوگاه تکریت ۱۱ بردند. دشمن آنجا صراحتا می‌گفت ما می‌توانیم تا ۵ درصد شما را بکشیم.»

چلداوی در ادامه گفت: «تا روز آخر اسارت نیز صلیب‌سرخ ما را ندید. خانواده‌ها بی‌خبر بودند. حتی برای من سالگرد گرفته بودند. در این اردوگاه هر روز برنامه شکنجه بود. خود را به مریضی زدم و به درمانگاه رفتم؛ در آنجا با برخی از دوستانم نقشه فرار کشیدیم. تمارض را ادامه دادیم و ما را به بیمارستان دیگری منتقل کردند که بعدا فهمیدیم خود آن بیمارستان در مرکز اردوگاه بزرگ‌تری هست. به هر سختی بود لباس‌ها را عوض کردیم از بیمارستان بیرون زدیم. از چند ردیف سیم خاردار عبور کردیم. در یک جوب در یک نخلستانی گودال درست کردیم و روی خود خاک ریختیم تا شناسایی نشویم؛ و تنها با یک نی نفس می‌کشیدیم. ما را پیدا کردند و به اردوگاه ۱۱ بردند و به ما گفتند حکمتان اعدام هست. ما را به ستون بستند، روبرویمان ایستادند تا اینکه یکی داد زد اعدام نکنید؛ اینها مشمول عفو سیدالرئیس شدند. ما را به دادگاهی بردند که بعثی‌ها را در آنجا محاکمه می‌کردند. همه متهمانی که آنجا بودند جزو نگهبانانی بودند که ما را در زندان بشدت شکنجه کرده بودند. وکیل آنها می‌گفت آنها را ببخشید، جزو خانواده شهدای عراقی هستند. قاضی به من گفت کدام یک از آنها به تو کمکت کرد فرار کنی؟ میتوانستم بگویم همه اینها و بعد همه آنها اعدام می‌شدند. اما لحظه‌ای تردید نکردم گفتم هیچ کدام با ما همکاری نکردند. قاضی حکم زندان برایشان صادر کرد.»

وی همچنین گفت: «سخت‌ترین لحظه اسارت روزی بود که اعلام کردند اتوبوس‌ها به دنبال اسرا آمده‌اند و آزاد می‌شوند. قرار بود همه آزاد شوند به جز ما چند نفری که از اردوگاه فرار کرده بودیم. همه بچه‌ها رفتند و به ما باید جای بچه‌ها را تمیز می‌کردیم. آخرین جمع اسرایی بودیم که آزاد شدند.»

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایت «جبهه» از صبر آزادگان: سال‌ها اسارت، سال‌ها مقاومت بیشتر بخوانید »