مسجد

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: دفاع مقدس هر چند بیانگر دفاع مردم ایران از خاک و میهن اسلامی خود حکایت دارد، اما در آن دوران بودند افرادی که هر چند ملیت ایرانی نداشتند، ولی بواسطه عرقی که به اسلام و احساس برادری با مردم کشورمان می‌کردند، وارد کارزار جنگ با ارتش بعث عراق شدند که در این رابطه می‌توان به حضور مجاهدان عراقی و افغانستانی اشاره کرد.

این موضوع موجب شد تا با یکی از فرزندان شهدای افغانستانی که اکنون مجری شبکه سحر افغانستان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است و در سال ۱۳۷۵ در تهران به دنیا آمده و از دانشگاه شهید بهشتی در رشته معماری فارغ التحصیل شده، گفت وگویی را انجام دهیم؛ لذا آنچه در ادامه آمده ماحصل گفت‌وگوی خبرنگار دفاع‌پرس با «هاجر السادات موسوی» فرزند شهید «سید محمدعلی شاه موسوی» از اعضای جامعه پزشکی حاضر در دوران دفاع مقدس، است.

دفاع‌پرس: ابتدا مختصری از خانواده خود و پدرتان بگویید؟

من به همراه دو برادر بزرگتر از خودم و پدر و مادرم که یک خانواده پنج نفره را تشکیل می‌دادیم؛ پدرم در سال ۱۳۳۹ در شهر «گردیز» مرکز ولایت «پکتیا» در خانواده‌ای متدین و فرهنگی چشم به جهان گشود؛ سپس تحصیلات ابتدایی خود را در سال ۱۳۵۵ با درجه عالی به پایان رساند و در سال ۱۳۵۶ در دانشکده طب دانشگاه کابل پذیرفته شد، اما به علت جنگ و اشغال افغانستان توسط شوروی سابق درس را رها می‌کند و ادامه اش را در سال ۱۳۶۹ بعد از مهاجرت به ایران و با بورسیه تحصیلی در دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌گذراند که در سال تحصیلی ۱۳۷۷- ۱۳۷۸ موفق به دریافت دانشنامه دکترای پزشکی خود از این دانشگاه شد.

البته یکی از برادرانم هم راه پدر را در پزشکی ادامه دادند به نحوی که الان فوق تخصص رادیولوژی است؛ من و دو برادر در ایران تحصیل می‌کردیم و فقط مادرم در افغانستان با پدرم زندگی می‌کرد، اما بواسطه ناامنی در افغانستان، مادرم نیز بعد از شهادت پدرم به ایران آمد.

دفاع‌پرس: توضیحی درباره فعالیت‌های پدر بفرمایید.

پدرم همواره بر قناعت و شجاعت تاکید داشت و به دلیل روحیه وحدت دوستی که داشت در میان اهل تسنن و شیعیان افغانستان محبوب بود.

وقتی ارتش شوروی سابق به افغانستان حمله کرد و بواسطه تهدیداتی که وجود داشت، همراه خانواده به ایران مهاجرت می‌کند، اما بعد از گذشت سال‌ها تصمیم گرفت به دلیل عرقی که به مردمان کشورش داشت و اینکه می‌خواست به مردم وطن خود خدمت داشته باشد، در سال ۱۳۸۲ مجدد به افغانستان مهاجرت کرد و به عنوان نماینده مردم «پکتیا» در «ولسی جرگه» انتخاب و با استقبال بی‌نظیر و چشم‌گیر مردم این ولایت مواجه شد.

ولی از آنجایی که آمریکای جنایتکار نمی‌توانست افراد مفید را در افغانستان ببیند برای همین از حضور کسی که در میان مردم محبوب بود وحشت داشت لذا این عاملی شد تا نیرو‌های آمریکایی در حمله‌ای شبانه وارد قلعه پدر بزرگم شدند و پدرم را همراه با دو عمو و پسر عمویم به اسارت بردند.

هر چند بقیه را بعد از گذشت دو هفته آزاد کردند، اما پدرم بعد از ۴۰ ماه که در زندان‌های گوانتانامو و بگرام بود و شکنجه‌های سخت جسمی و روحی زیادی را تحمل کرد در سال ۱۳۸۵ آزاد شد. بعد از اینکه پدرم آزاد شد تصمیم گرفت تسلیم این اتفاق نشود به همین دلیل از خدمت به جامعه منصرف نشد.

یک کلینیک به همراه عمویم که پزشک بود دایر کردند و در آنجا نیز همواره سعی داشتند به کسانی که نیازمند هستند به صورت رایگان خدمات بهداشتی ارایه کنند؛ از سوی دیگر برای ارتقای سطح علمی مردم منطقه نیز مدرسه‌ای تاسیس کرد که بعد از شهادت اش هنوز آن مدرسه در افغانستان دایر است.

دفاع‌پرس: گویا یک هفته قبل از شهادت پدرتان شما به دیدار پدرتان در افغانستان رفته بودید، درست است؟
بله؛ فعالیت‌های دیگر پدرم این بود که در کنار کار خود، خدمات دیگری نیز داشت، چون پدرم رییس حوادث غیرمترقبه آن منطقه بود و در آنجا می‌توانست در بر طرف کردن نیاز‌های مردم آسیب دیده بشتابد؛ این کاری بود که در کنار خدمات دیگرش همراه زندگی خود داشت تا اینکه در تابستان ۱۳۹۷ به افغانستان پیش پدرم رفتم، زیرا پدرم گفته بود تا من اینجا هستم زودتر بیا، چون سفر دیگری در راه دارم. البته فقط توانستم به مدت ۶ روز همراه پدرم باشم برای اینکه جمعه بعدش به شهادت رسید.

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی

مدتی که پیش پدرم بودم، دیدم قرص آرام بخش می‌خورد؛ به پدرم گفتم اینقدر خودتان درگیر مردم نکنید، حداقل پنچشنبه و جمعه برای خودتان وقت بگذارید و استراحت کنید؛ ولی در جواب من گفت مگر می‌شود وقتی کسی مشکلی دارد بگویم نمی‌توانم در مشکلات شما سهیم باشم؛ واقعاً پدرم تا آخرین لحظه زندگی خود درگیر مشکلات و مسایل مردم بود، چون خود را جدا از مردم نمی‌دانست.

پدرم انگار می‌دانست که شهید می‌شود، زیرا مادرم که همراهش بود تعریف کرد در ماه رمضان ۱۳۹۷ پدرم بار‌ها برای نماز شب بیدار می‌شد و طی آن علاوه بر گریه‌های شبانه، بسیار استغفار و مناجات با خدا داشت.‌

نمی‌دانم پدرم چی دیده بود که حتی به دوستانش و از جمله رجایی از بزرگان ادبیات فارسی در ایران و افغانستان، گفته بود: «دعا کن تا شهید شویم، اما رجایی به پدرم گفته بود حالا حالا‌ها کار داریم لذا پدرم در پاسخ از وی خواسته بود: «دعا کنید زودتر شهید شوم»؛ بنابراین وقتی پدر شهید شد مرحوم رجایی گفت نمی‌دانم چرا پدرت درخواست همچین دعایی داشت، چون جنگی در کار نبود به همین علت حرفشان برایم عجیب بود؛ حتی هفته قبل از شهادت پدرم، باز هم او در یک مهمانی سر سفره دعا می‌کند که خدایا من را شهید کن! و اصلاً به فکرم نمی‌رسید که پدرم بر اثر انتحاری داعش به شهادت برسد؛ یکی از دوستان پدرم برایش عطری آورده بود که پدرم به او گفت با این عطر سنگ مزارم را شستشو دهید.

همه این حرف‌ها می‌رساند که ارتباط پدرم با خدا آن قدر قوی بود که از شهادت خود خبر داشت.

دفاع‌پرس: شهادت پدرتان به چه صورت اتفاق افتاد؟

جمعه ۱۲ مرداد ۱۳۹۷ پدر زودتر از همه بلند شد و غسل جمعه و کار‌های عقب مانده اش را انجام داد؛ آن روز خیلی خوشحال بود که همدیگر را دیده بودیم، چون چند مرتبه به من گفت که چقدر کار خوبی کردی آمدی؛ چهره پدرم که آن روز نورانی‌تر شده بود برای من سئوال بود مگر چه اتفاقی افتاده که پدر این قدر نورانی شده؛ هر چند در این رابطه من و مادرم یه حسی مشترکی داشتیم، اما نمی‌دانستیم لحظات دیگر قرار است برایمان چه اتفاقی بیفتد تا اینکه پدرم خداحافظی کرد و به مراسم نماز جمعه در مسجد رفت.

ظهر بود که من و مادرم صدای انفجار را شنیدیم دیدیم مردم برای کمک به طرف مسجد می‌دوند گویا این اقدام انتحاری توسط دو داعشی انجام شده بود، چون یکی از آن‌ها درب مسجد را قفل کرده بود تا کسی نتواند به بیرون فرار کند لذا وقتی نفر اول کمربند انفجاری خود را منفجر کرد و ۳۳ نفر از اهالی سادات محله «گردیس» را به شهادت رساند، نفر دوم هم با اسلحه به طرف مردم تیر اندازی کرد که بدین ترتیب پدرم، شوهرعمه و پسر عمه ام به شهادت رسیدند.

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی

پسر عمویم به کمک پدرم که زخمی بود می‌شتابد و او را به طرف بیمارستان راهی می‌کند، اما پدرم با آن شرایطی که داشت، نگران مجروحان انفجار بود، چون تلفن همراه را به پسرعمویم داد و گفت به شهردار زنگ بزن بگو اینجا مردم در حال به شهادت رسیدن هستند؛ زودتر کمک برساند.

پدرم با آن که خونریزی داشت و به واسطه پزشک بودن از حال خود خبر داشت، ولی سُرم را از دست خود در آورد و از خود گذشتگی کرد و تقاضا کرد آن را به مجروح دیگری بزنند؛ سرانجام پس از دو ساعت لحظه‌های ناب و عارفانه و درک شهادت، به دیدار معبود شتافت. البته پدرم این از خود گذشتگی را بار‌ها در جهاد و در دفاع مقدس دیده بود؛ آن روز در عملیات تروریستی که پدرم و ۳۳ تن از یاران نزدیکش هم به شهادت رسیدند، یکصد تن از نمازگران نیز زخمی شدند.

پس از شهادت پدرم ده‌ها مراسم برای تجلیل، یادبود و گرامیداشت شخصیت وی در اقصی نقاط جهان همانند افغانستان، ایران، پاکستان، آمریکا، هلند، انگلیس و آلمان برگزار شد.

دفاع‌پرس: خاطره‌ای از دیدار مقام معظم رهبری در سالگرد شهادت پدرتان دارید؟

پدرم همیشه دوست داشت که مقام معظم رهبری را از نزدیک ببیند و با ایشان ملاقات داشته باشد؛ من بعد از اسارت پدرم یادم است که وعده‌هایی برای این دیدار داشت که، ولی متاسفانه قسمت نشد و این فرصت برای پدرم پیش نیامد، اما وقتی که در مراسم اولین سالگرد پدرم، قرآن منقش به دستخط رهبری به خانواده ما اهدا شد این هدیه برای ما خیلی ارزشمند بود و چون از علاقه قلبی پدرمان به رهبری با خبر بودیم، می‌دانستیم که روح پدرمان از این اتفاق بسیار شاد است.

دفاع‌پرس: پدرتان در مواجهه با مشکلات مردم چه عکس العملی داشت؟

پدرم بیشتر زمان عمرش مشغول به خدمت بود با آنکه پدرم ۴۰ ماه اسیر بود، ولی در آن رفت و آمد‌هایی که پدرم با مردم داشت درس‌های بسیاری از او گرفتم؛ هر چند پدرم نسبت به مردم دغدغه‌مند بود، اما هیچ وقت در مقابل حرف ظلم و زور تسلیم نمی‌شد و همیشه سعی داشت از حق مظلوم دفاع کرده و به مردم کمک کند به عنوان مثال وقتی به افغانستان می‌رفتیم ساعت ۵ صبح با صدای در زدن مردم به درب خانمان که به کمک نیاز داشتند از خواب بیدار می‌شدیم و این در حالی بود که هیچ وقت گوشی پدر من روی بی صدا قرار نداشت، چون اعتقاد داشت مردم کار دارند و نباید معطل شوند.

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی

همه این‌ها باعث شد که پدرم با پاکترین حالتشان و آن هم در محراب مسجد و در نماز جمعه پیش خدا برود و شاید این شهادت پدرم دستمزد تمام کار‌های نیکی بود که در رضای خدا انجام می‌داد.

پدرم در گفتارشان خیلی به ارتقای شخصیتی و تحصیلی و خدمت به مردم را سفارش می‌کرد و ما خیلی از کار‌های پدر را بعد از شهادت ایشان متوجه شدیم که بدون هیچ چشم داشتی چه خدماتی برای مردم داشته است. تفکر پدرم بیشتر در اتحاد کردن شیعه و سنی بود و این کار هم در اولویت کار‌های دیگرش قرار داشت.

چون همیشه دوست داشت اسلام و مسلمین پیشرفت داشته باشند و می‌دانم که اگر ما هم بتوانیم ادامه دهنده خدمات دوستانه به جامعه داشته باشیم روح پدرمان شاد می‌شود لذا امیدوارم روح تمام شهدای اسلام و شهدای مسجد امام زمان شهر «گردیز» شاد و راهشان پر رهرو باشد و بتوانیم یاد و خاطره آن‌ها را در تاریخ اسلام زنده نگه بداریم.

دفاع‌پرس: شما اکنون به عنوان یکی از مجریان شبکه سحر افغانستان در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در حال فعالیت هستید؛ توضیح مختصری درباره چگونگی انتخاب خود به عنوان مجری شبکه سحر و ادامه همکاری با این شبکه بفرمایید.

از طریق یکی از دوستان خانوادگی که از زمان مهاجرت و بعد از شهادت پدر هم به یاد ما بودند و در سازمان صدا و سیما مشغول کارهستند، متوجه شدیم که قرار است شبکه سحر افغانستان تاسیس شود؛ بدین صورت که به برادرم پیام دادند که شبکه‌ای قرار است برای افغان زبان‌ها تاسیس شود به همین جهت اگر برای کار مایل هستید رزومه ارسال کنید؛ لذا برادرم رزومه خودش و من را بدون اطلاع از اینکه دقیقا برای چه کاری است ارسال کرده بود که بعد از چندی برای مصاحبه دعوت شدیم.

بر این اساس وقتی رسیدیم به صدا و سیما متوجه شدیم برای اجرا، تست می‌گیرند؛ به همین علت متنی را به دستمان دادند که حفظ و اجرا کنیم و اجرایی بداهه نیز داشته باشیم؛ بعد از تست و قبولی در آن راهی کلاس‌های فشرده آموزشی سازمان شدیم البته، چون اجرا با روحیه برادرم سازگار نبود، انصراف داد، اما برای من فرصتی بود برای رسیدن به آنچه که سال‌ها در انتظارش بودم.

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی

وقتی به عنوان گوینده خبر شبکه سحر افغانستان انتخاب شدم، احساس مسئولیت زیادی داشتم و باید کارم را به نحو احسنت و با بیشترین تلاش انجام می‌دادم، به همین دلیل سعی کردم تمرینات زیادی داشته باشم لذا در ابتدا چندین روز تمرین می‌کردم و برای اجرا آماده می‌شدم تا اینکه شبکه سحر افغانستان به صورت پخش آزمایشی کار خود را آغاز کرد.

در اولین اجرا، استرس زیادی داشتم، ولی از اینکه می‌توانم در شبکه سحر افغانستان به عنوان مجری به نوعی به مردم وطنم و هم زبانانم خدمت کنم، حس لذت بخشی بود.

البته هر چند الآن با فضای اجرا و آنتن راحت هستم، اما همیشه جای تمرین، یادگیری و تلاش بسیار وجود دارد و پایانی برای آن وجود ندارد. چون خطا هم در کار وجود دارد که امیدوارم بینندگان عزیز بر ما ببخشند؛ بنابراین به طور کلی باید گفت فضای بسیار صمیمی و دوستانه‌ای در این شبکه حاکم است و همین ارتباطات دوستانه و صمیمی باعث می‌شود با وجود استرس‌ها و سختی‌های کار بتوانیم در تمام شرایط و زمان‌ها در خدمت همراهان عزیزمان باشیم.

گفت‌وگو از رحیم محمدی

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مجاهدی که همواره دغدغه مردم را داشت/ تقدیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از خانواده شهید موسوی بیشتر بخوانید »

عکس/ مسجدی تاریخی در کرمان

عکس/ مسجدی تاریخی در کرمان



مسجد گنجعلی‌خان در ضلع شمال شرقی میدان گنجعلی‌خان واقع‌ شده است. قدمت این مسجد به حدود سال۱۰۰۷ هجری قمری و دوره صفویه باز می‌گردد که توسط گنجعلی‌خان حاکم منصوب شاه عباس صفوی ساخته‌ شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسجد گنجعلی‌خان محل عبادت حاکم کرمان بوده است. این بنا موزه‌ای از هنرهای تزیینی گچ‌بری حجاری خطاطی درودگری و خط نوشته‌های شهاب‌الدین کرمانی و علیرضا عباسی است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ مسجدی تاریخی در کرمان بیشتر بخوانید »

مساجد، گوشت قربانی که صاحب ندارند!

مساجد، گوشت قربانی که صاحب ندارند!



مساجد، ۲۴ نهاد را بالای سر خود دارند که هرکدام خود را مسئول بخشی از امور آن می‌دانند اما حاضر نیستند مشکلات را گردن بگیرند. گویی مسجد گوسفند قربانی است که هر تکه‌ای از گوشتش را یک نهاد برده اما زیربار نمی‌روند که هزینه‌اش را بدهند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اولین اقدام رسول خدا(ص) بعد از هجرت به یثرب آن روزگار و مدینه الرسول(ص)، ساخت مسجد بود؛ چنان که در بدو ورود به محدوده یثرب، مسجد قبا را بنا کردند؛ یعنی حتی قبل از انتخاب محل زندگی و استقرار در آن، مسجدی بنا می‌کنند که نشان می‌دهد مسجد به عنوان اولین رکن زندگی انسان مسلمانِ مومن، نقش بسیار مهمی دارد و ثابت می‌کند در شکل‌گیری تمدن اسلامی باز هم مسجد، نقشی مهمی دارد.

بعد از نقش‌آفرینی‌های مسجد در صدر اسلام، در کشور خودمان هم کارکردها و اثرگذاری‌های بسیاری از این پایگاه دینی دیده‌ایم. در برهه انقلاب اسلامی و در ابتدای مبارزات، مساجد کانون تجمعات و بصیرت‌افزایی‌های انقلابی بود. سپس در دوران دفاع مقدس، مساجد پایگاه اعزام نیروها و از همه مهم‌تر پشتیبانی از جبهه‌های نبرد شد. این روزها در بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و ویروس کرونا هم این مساجد هستند که جوانان را بسیج و کمک‌های مردمی را جمع‌آوری می‌کنند تا ضعف‌های نهادهای دولتی را جبران کنند.

البته این روزها از هزاران مسجد کشور شاید بتوان گفت نیمی دارای چنین کارکردهایی هستند و باقی مساجد تنها یک نمازخانه هستند؛ نمازخانه‌ای که گاه مشابه فضاهای بین‌راهی است و امام جماعت هم ندارد. حضور جوانان در مساجد کم‌رنگ شده و این خانه‌های خدا به محلی برای حضور مسن‌ترها و بازنشسته‌ها تبدیل شده؛ طوری که می‌شود آن را «محل عبادت پیرمردها» لقب داد. البته دلایل بسیاری برای این کم‌اقبالی جوانان وجود دارد؛ مانند ایجاد محل‌های موازی مثل فرهنگسراها، سراهای محله و … اما مهمترین دلیل را می‌توان کم‌کاری مساجد و منفعل شدن آن‌ها دانست.

مساجدی که روزی انقلاب را مدیریت می‌کردند، پشتیبان جبهه‌ها بودند و یا در زمان بروز حوادث طبیعی به جنب‌ و جوش می‌افتادند، در باقی ایام سال به خواب زمستانی رفته‌اند و رمقی ندارند. این بی‌حس‌ و حالی در مساجد کشور، در حالی است که مساجد، ۲۴ نهاد را بالای سر خود می‌بینند که هرکدام خود را مسئول بخشی از امور مسجد می‌دانند.

دفاتر نمایندگان ولی فقیه در استان‌ها، ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی و هنری مساجد، سازمان بسیج مستضعفین، سازمان اوقاف و امور خیریه، سازمان تبلیغات اسلامی،‌ شهرداری به صورت مستقیم و وزارت کشور، سازمان بهزیستی، هلال احمر،‌ کمیته امداد امام خمینی (ره)، وزارت نیرو،‌ نهاد کتابخانه‌ها، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی،‌ نیروی انتظامی، قوه قضاییه،‌ ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر، سازمان دارالقرآن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قرارگاه خاتم الانبیاء (بنیاد برکت)، بنیاد خاتم الاوصیاء، آستان قدس رضوی، ستاد مردمی اعتکاف، معاونت تبلیغ حوزه‌های علمیه و دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم به صورت غیرمستقیم در مساجد حضور و فعالیت دارند، اما هیچ‌کدام از این‌نهادها حاضر نیستند مشکلات مساجد را گردن بگیرند و نسبت به ضعف‌های مساجد در سطح کشور پاسخگو باشند. گویی مسجد گوسفند قربانی شده است که هر تکه‌ای از گوشت آن را یک نهاد برده است، اما هیچ‌کدام زیربار نمی‌روند که هزینه‌اش را بپردازند.

مقام معظم رهبری معتقدند که امام جماعت مدیر طبیعی مسجد است، اما روند چیدمان نهادهای مسئول در مساجد و بودجه‌ریزی به گونه‌ای است که امام جماعت یک مدیر بی‌پول است و بدون هیچ پشتوانه‌ای کار می‌کند. مساجدی که فعالند و توانسته‌اند قدمی بردارند و رونقی دارند، طوری که جوانان هم به مسجد می‌آیند و صفوف نماز پرشور است، همگی با همت امام جماعت و از همه مهم‌تر توان و تلاش او برای استفاده از کمک‌های مردمی است. در حالی که سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف و امور خیریه، دفاتر نمانیدگان ولی‌فقیه در استان‌ها، شهرداری و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قالب ستاد هماهنگی کانون‌های فرهنگی و هنری، بودجه دولتی برای مساجد می‌گیرند؛ بودجه‌ای که ریالی از آن به دست امام جماعت نمی‌رسد.

امام جماعت مساجد، طلبه‌ای است که همه می‌گویند «تو مدیر مسجد هستی» اما خودش پول و اختیاری ندارد و بال‌های زیرمجموعه‌اش پول دارند که آن‌ها هم وظیفه دارند، آن پول را خرج برنامه‌هایی کنند که از نهادهای بالادستی به آن‌ها ابلاغ می‌شود. این طلبه‌ها گلایه دارند چرا وقتی ما بخشی از کم‌کاری‌های دولت را جبران می‌کنیم، دولت بودجه را مستقیم به ما نمی‌دهد و همواره دست ما را جلوی مردم دراز می‌کند.

این ضعف‌ها و تشتت نهادهای مسئول در مساجد، علت اصلی افول این نهادهای دینی و مذهبی در کشور است. ماجرایی که شاید این ضرورت را بیش از پیش نشان دهد که باید یک بار برای همیشه یک نهاد رسمی، با حکم مجلس شورای اسلامی یا شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیت مساجد را در سطح کلان برای یکپارچه‌سازی این شبکه عظیم به دست بگیرد تا با یک برنامه‌ریزی دقیق و اصولی و مدون، موجب ظهور و بروز مجدد آن‌ها شود.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مساجد، گوشت قربانی که صاحب ندارند! بیشتر بخوانید »

همه در تولید امنیت سهیم هستند

همه در تولید امنیت سهیم هستند


گروه اجتماعی دفاع‌پرس – سردار «حسین رحیمی» فرمانده انتظامی تهران بزرگ؛ در اینکه عوامل مختلفی باید وجود داشته باشند، تا یک فرد به راه راست هدایت شود؛ یا اینکه به یک عنصر هنجار شکن و قانون گریز تبدیل شود، شکی نیست؛ از این رو از عوامل ژنتیکی گرفته تا عوامل محیطی، تربیتی، فرهنگی و… همه و همه تاثیر مستقیمی بر تربیت یک فرد دارند.

از این رو باید اذعان داشت که برای اینکه جامعه ای فاضله و با کمترین ناهنجاری ها و … داشته باشیم؛ تک تک افراد جامعه در این خصوص مسئول هستند و هر کس می بایست سهم و قدر خود را به نحو مطلوب و بایسته انجام دهد؛ همه افراد در قبال جامعه ای که در آن هستند؛ مسئول می‌باشند و لازم است که مسئولیت خود را به درستی به انجام برسانند؛ از این رو بی تفاوت بودن و بی تفاوت گذشتن از کنار اتفاقات پیرامونی، به منزله پاک کردن صورت مسئله و نادیده گرفتن حقایق و واقعیاتی است که بی تفاوت از کنار آن ها عبور کردن به طور حتم نتایج و عواقب آن به سوی همان فرد و جامعه برخواهد گشت؛ همچنانکه مولوی می گوید: «این جهان کوه است و فعل ما ندا – سوی ما آید نداها را صدا».

همه افراد یک جامعه در قبال اتفاقات جامعه ای که در آن زندگی می کنند؛ مسئول هستند و می بایست در مقابل اتفاقات پیرامون خود مسئولانه ورود نمایند و بی تفاوت از کنار نا هنجاری عبور نکنند. چرا که عبور غیرمسئولانه از کنار اتفاقات و ناهنجاری های پیرامون باعث خواهد شد که روزبروز بر تعدد و تکثر ناهنجاری ها افزوده شده و از سوی دیگر قبح جرائم و کج روی ها شکسته شود و همچنین ارزش ها و خوبی ها جای خود را به ضد ارزش ها و بدی ها و زشتی ها دهند؛ چرا که مسائل اجتماعی به آرامی و آهسته آهسته دچار تغییر و تحول می شوند؛ از این رو باید گفت که بی تفاوت بودن نسبت به ناهنجاری ها و جرائمی که در محله و کوی و برزن ما اتفاق می افتد، به نوعی تائید آن تخلف و ناهنجاری است؛ از این رو حتی اعلام انزجار و برائت از این حوادث ناگوار و ناخوشایند و عدم حمایت و جانبداری از هنجارشکنان، می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در مقابله با این مسائل داشته باشد.

به طور حتم وجود مسجد، محیط های ورزشی و تفریحی سالم، وجود مراکز فرهنگی و همچنین مسائل اقتصادی، اجتماعی و… تاثیر مستقیمی بر عدم بروز و ظهور جرم و ناهنجاری دارد؛ لذا همه بخش‌های یک جامعه باید خود را در مقابل افراد جامعه به طور جد مسئول بدانند و خود را موظف به انجام صحیح ماموریت‎های ذاتی خود بدانند تا پازل مورد نظر به طور صحیح و مناسب تدوین شود و به طور حتم اگر بخشی از سازمان‎ها و نهادهای مربوطه کار خود را به درستی انجام ندهند، این پازل به درستی تدوین نمی شود و اجزا و ارکان آن در جای مناسب قرار داده نخواهد شد و نتیجه مطلوبی عاید نخواهد شد.

نباید فراموش کرد که ناهنجاری های اجتماعی یک شبه و قارچ گونه سر از خاک بیرون نیاورده اند؛ بلکه دلایل و عوامل مختلفی دست به دست هم داده اند تا چنین مشکلات و جرائمی به مرور زمان و آرام آرام و به تریج به وجود آیند؛ از این رو جدای از مسائل سلبی و قهری که در برخی موارد لازم و ضروری است که به ناچار باید به آن توسل جست، اما جدای از این مسئله موضوعات ایجابی هم سهم بسزایی در عدم شکل گیری و ایجاد ناهنجاری دارد که باید به طور جد در دستور کار قرار گیرد.

چرا که اگر در این حوزه به خوبی و درستی اقدامات لازم انجام شود، دیگر شاهد رشد بی رویه قانون گریزی و هنجارشکنی و… نخواهیم بود؛ همچنانکه امام راحل قریب به این مضمون می فرمودند: که اگر مساجد پر شوند و اقبال و توجه به ارزش ها باشد، زندان ها خالی خواهند شد؛ با توجه به دیدگاه جذب اکثریت باید تلاش نمائیم که بستر لازم برای کشیده شدن افراد جامعه به راه صواب و درست فراهم شده و از هنجارشکنی و… رویگردان شوند؛ همه باید به درستی وظیفه خود را انجام دهند.

امروز پلیس نیز به دنبال اقدامات ایجابی، طرح های مختلفی را برای فرهنگ سازی و آگاه سازی جامعه انجام می دهد و در مقابل هم با اقتدار با کسانی که بر کج روی ها و قانون شکنی ها و برهم زدن امنیت و آرامش جامعه اصرار می ورزند؛ برخورد خواهد کرد و اجازه نخواهد داد کسی خدشه ای به امنیت و آرامش و آسایش خاطر مردم وارد نماید.

انتهای پیام/241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همه در تولید امنیت سهیم هستند بیشتر بخوانید »

یورش صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی در روز قدس

یورش صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی در روز قدس


به گزارش مجاهدت از گروه بین الملل دفاع‌پرس، نظامیان رژیم موقت صهیونیستی صبح امروز (جمعه) با یورش به مسجد الاقصی در صحن‌های مختلف این مسجد با فلسطینیان درگیر شدند.

طبق گزارش پایگاه خبری «روسیا الیوم» و به نقل از رادیوی «صوت الاقصی» ارتش رژیم صهیونیستی در تجاوز امروز صبح، به نمازگراران فلسطینی در مسجدالاقصی حمله برده و اقدام به پرتاب بمب‌های صوتی و گلوله‌های گاز اشک‌آور کرده‌اند.

رسانه‌های محلی فلسطین اعلام کردند که نظامیان رژیم موقت صهیونیستی به منطقه «باب المغاربه» حمله کرده و به سمت نگهبانان این ورودی به قدس شریف، گلوله‌های پلاستیکی شلیک کرده‌اند.

باب المغاربه یکی از درب‌های ورودی قدس شریف است و از آن جهت که مردم کشور‌های مغرب اسلامی برای زیارت مسجد الاقصی از این در می‌آمدند منحصراً از این درب ورود به صحن مسجد الاقصی به نام آن‌ها معروف شد.

این افزایش تنش‌ها در حالی از سوی نظامیان رژیم صهیونیستی، آن هم در ساعات ابتدایی روز جهانی قدس پیگیری می‌شود که ده‌ها اتوبوس مشغول نقل و انتقال فلسطینیان از نقاط مختلف به سمت مسجدالاقصی در آخرین جمعه ماه رمضان هستند.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یورش صهیونیست‌ها به مسجدالاقصی در روز قدس بیشتر بخوانید »