مسعود اکبری

لزوم «آرایش جنگی» در نبرد اقتصادی

لزوم «آرایش جنگی» در نبرد اقتصادی



در بُعد ایجابی برای حل مشکلات اقتصادی، مهم‌ترین مسئله «تقویت و جهش تولید» و به عبارتی «سرمایه‌گذاری برای تولید» است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- براساس گزارش‌های منتشرشده، بیش از ۷۰ کشور جهان تحت تحریم‌های ظالمانه آمریکا قرار دارند. در همین رابطه، آمریکا بیش از ۱۵هزار تحریم فعال علیه کشورهای دیگر اعمال کرده است. علت اصلی این مسئله نیز خوی استکباری و غارتگری آمریکاست. این خوی مستکبرانه، متحد و متخاصم نمی‌شناسد.

در این میان، ایران تحت شدیدترین و بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های آمریکاست. با این ‌حال، کارشناسان و صاحب‌نظران معتقدند که در بیشترین حالت، ۳۰درصد از مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم‌هاست. یک سؤال؛ آیا این بدین معنی است که باید نسبت به مسئله تحریم، بی‌تفاوت بود؟! پاسخ قطعاً منفی است.

۲- رفع مشکلات اقتصادی باید با جدیت دنبال شود. این دیدگاه هم آن ۳۰درصد ناشی از تحریم و هم آن ۷۰درصد ناشی از مسائل غیرتحریمی را شامل می‌شود. اما قطعاً باید در مواجهه با «مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم» و «مشکلات اقتصادی غیرتحریمی» تناسب رعایت شود.

با این‌حال جریانی آلوده و مأموریت‌دار در داخل، طوری القاء می‌کند که گویا ۱۰۰درصد مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم‌ها است و تنها راه کنار زدن تحریم‌ها نیز مذاکره است و اگر این مسیر طی شود، فتح‌الفتوحی اقتصادی رخ می‌دهد. این در حالی است که این دیدگاه، در برجام مورد آزمون قرار گرفت و «خسارت محض» برجای گذاشت.

۳- حال سؤال این است که آیا برای رفع تحریم‌ها باید گزینه «مذاکره» را به کلی کنار گذاشت؟! پاسخ باز هم منفی است. نباید مذاکره را به کلی کنار گذاشت، اما نباید همه تخم‌مرغ‌ها را هم در سبد مذاکره چید. حداکثر ۳۰درصد مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم‌هاست و برای رفع مشکل این ۳۰درصد، مذاکره به عنوان یکی از روش‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و نباید به عنوان تنها گزینه به آن پرداخت.

صد البته مذاکره‌ای که شرایط و خطوط قرمز کشورمان نیز در آن رعایت شود و نه مذاکره‌ای از نوع تن دادن به باج‌خواهی‌های حریف.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با مسئولان ارشد سه قوه فرمودند: «رفع تحریم دست ما نیست اما خنثی کردن تحریم‌ها در اختیار ما است و برای این کار راه‌های فراوان و ظرفیت‌های مناسب داخلی وجود دارد و اگر این هدف محقق شود، کشور در مقابل تحریم‌ها آسیب‌ناپذیر خواهد شد.»

ایشان در بخشی دیگر از بیانات خود فرمودند: «مذاکرات ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد ما هم به این گفت‌وگوها نه خیلی خوش‌بین و نه خیلی بدبین هستیم البته به طرف مقابل خیلی بدبین هستیم اما به توانایی‌های خود خوش‌بین هستیم.»

رهبر حکیم انقلاب- ۴ آذر ۱۳۹۹- نیز فرمودند: «برای علاج تحریم‌ها دو مسیر «خنثی‌سازی تحریم‌ها و غلبه بر آنها» و «رفع تحریم» وجود دارد. ما مسیر رفع تحریم را یک‌بار امتحان و چند سال مذاکره کردیم اما به نتیجه‌ای نرسید. مسیر غلبه بر تحریم‌ها ممکن است در ابتدای کار، سختی‌ها و مشکلاتی داشته باشد اما خوش‌عاقبت است.»

۴- برای حل مشکلات اقتصادی، «بایدها» و «نبایدها»یی مطرح است؛ به عبارت دیگر، این مسئله دارای ابعاد «ایجابی» و «سلبی» است. در بُعد سلبی، برای رفع مشکلات اقتصادی باید «رخنه‌ها» و «منافذ» را شناسایی و برطرف کرد. برای مثال، باید به صورت جدی به این مسئله رسیدگی شود که «نوسانات ساختگی قیمت ارز و طلا» در داخل کشور از کجا نشأت می‌گیرد؟ کدام محافل در داخل، مجری پروژه «نوسانات ساختگی قیمت ارز و طلا» است؟! نهادهای امنیتی و قضائی تاکنون چه عملکردی در برخورد با این شبکه مخرب داشته‌اند؟! آن هم شبکه‌ای که «امنیت روانی جامعه» را مستقیم مورد حمله قرار داده است.

۵- در همین وجیزه اشاره کردیم که جریانی آلوده و مأموریت‌دار در داخل، طوری القاء می‌کند که گویا ۱۰۰درصد مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم‌ها است. به این مثال نقض توجه کنید. طبق گزارش‌های رسمی منتشرشده، برخی بانک‌ها بیشترین خانه‌های خالی را در اختیار دارند که با عدم عرضه آنها به تورم بخش مسکن دامن می‌زنند. از سوی دیگر، طبق ماده ۴ قانون جهش تولید مسکن، نظام بانکی کشور باید حداقل ۲۰درصد از تسهیلات پرداختی خود در هر سال را به بخش مسکن اختصاص دهد و این رقم را نیز مطابق با تورم افزایش دهد. اما در عمل، شاهد قصور و تقصیرهای فراوان در اجرای این قانون هستیم. آیا حل این مسئله، منوط به رفع تحریم‌هاست؟! یا ریشه داخلی و غیرتحریمی دارد؟!

به یک نمونه دیگر توجه کنید؛ جناب آقای قالیباف، رئیس محترم مجلس شورای اسلامی، ۶ آذر ۱۴۰۳ در صحن علنی مجلس گفت: «روزانه بین ۲۵ تا ۳۰میلیون لیتر فرآورده از کشور قاچاق می‌شود؛ تردید نکنید این قاچاق سازماندهی شده است»؛ به نظر شما آیا رفع این معضل، منوط به مذاکره و رفع تحریم‌هاست؟! یا ریشه داخلی و غیرتحریمی دارد؟!

۶- و اما در بُعد ایجابی برای حل مشکلات اقتصادی، مهم‌ترین مسئله «تقویت و جهش تولید» و به عبارتی «سرمایه‌گذاری برای تولید» است. رهبر معظم انقلاب- ۳۰ مرداد ۱۳۹۸- فرمودند: «بعضی از عوامل اقتصادی حکم پیشران را دارند که اگر آنها به حرکت بیفتند، کل این مجموعه‌ کار اقتصادی به حرکت می‌افتد؛ مثلاً یکی‌اش مسئله‌ مسکن است… یکی مسئله‌ کشاورزی است، یکی مسئله‌ خودرو است، یکی مسئله‌ شرکت‌های دانش‌بنیان است، یکی مسئله‌ لوازم خانگی است.»

۷- جناب آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم، دیروز در جلسه هئیت دولت اظهار داشت: «روند مذاکرات به شکل عادی و معمولی جریان دارد و امور کشور نیز در مسیر طبیعی خود در حال اجرا و پیگیری بوده و به هیچ‌وجه حتی برای ثانیه‌ای معطل این مباحث و مسائل نمی‌شود.» سرکار خانم مهاجرانی، سخنگوی محترم دولت نیز دیروز در حاشیه جلسه هئیت دولت گفت: «هیچ‌کدام از موضوعات و امور کشور را به مذاکرات گره نزده‌ایم و گره نخواهیم زد.»

این اظهارات از سوی مقامات دولت، قابل تقدیر است ولی توقع آن است که دولت محترم، یک گام جلوتر رفته و هم مردم عزیز ایران و هم دشمنان قسم‌خورده ملت ایران، رویکرد «معطل نبودن امور کشور به مذاکرات» توسط دولت را به صورت عملی و آن هم به صورت فراگیر و پیوسته شاهد باشند.

اجرای رویکرد «تنوع راهبردی» و «چندجانبه‌گرایی» در سیاست خارجی، ادامه مسیر دولت سیزدهم در شراکت راهبردی با «بریکس» و «شانگهای»، تقویت دیپلماسی منطقه‌ای، بهره‌مندی از فرصت‌های تعامل با کشورهای آفریقایی و… را می‌توان به عنوان بخشی از اقدامات عملی در حوزه سیاست خارجی، از سوی دولت انتظار داشت.

پیگیری جدی درخصوص رشد اقتصادی بدون نفت، برنامه‌ریزی مستمر برای کاهش نرخ بیکاری و افزایش اشتغال، برنامه‌ریزی برای توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان و افزایش جذب نخبگان، تحرک بیشتر در اجرای نهضت ملی مسکن و همچنین ساماندهی بازار اجاره‌بها، احیای واحدهای تولیدی راکد و نیمه‌تعطیل، افزایش صادرات غیرنفتی، توسعه همکاری‌های راهبردی در منطقه در حوزه انرژی، افزایش ظرفیت نیروگاه‌های کشور با تکیه بر توان داخلی و رفع ناترازی‌ها، ساماندهی بازار خودرو و… را نیز می‌توان به عنوان دیگر مصادیق «پویایی دولت» و «معطل نبودن امور کشور به مذاکرات» در نظر گرفته و در هفته‌ها و ماه‌های پیش‌رو، عملکرد دولت در این حوزه‌ها را به نظاره نشست و مورد ارزیابی قرار داد.

۸- در کنار موارد مذکور، انتظار از دولت آن است که رویکرد «خنثی‌سازی تحریم» را هم به صورت جدی پیگیری کند. به این نمونه توجه کنید: وقتی دشمن به سرکردگی آمریکا، تحریم بنزین را روی میز گذاشت، در این‌سو چندین گزینه پیش‌روی ما بود؛ می‌توانستیم مذاکره کنیم تا بلکه این تحریم اعمال نشود. اما راه پایدار و قابل‌اتکایی که پیگیری شد، تکیه بر توان داخلی بود؛ در نهایت با توکل به خدا و مجاهدت شبانه‌روزی و اعتماد به جوانان نخبه و انقلابی، توانستیم این پروژه ضدایرانی را ناکام بگذاریم و در نهایت تحریم بنزین بی‌اثر شد.

۹- جمهوری اسلامی ایران در حال یک نبرد تمام‌عیار و «جنگ ترکیبی» با دشمن است. یکی از ملزومات این جنگ ترکیبی، اتخاذ آرایش جنگی در مجموعه دولت است. انتظار مردم و دلسوزان از دولت این است که برای رفع مشکلات اقتصادی، «آرایش جنگی» به خود گرفته و یک‌بار دیگر نقشه دشمن برای سنگ‌اندازی در مسیر پیشرفت «ایران اسلامی» را نقش بر آب کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لزوم «آرایش جنگی» در نبرد اقتصادی

لزوم «آرایش جنگی» در نبرد اقتصادی بیشتر بخوانید »

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!»

«یادگار ابراهیم» در پاریس



درخشش ورزشکاران ایران در المپیک پاریس و صعود ۶ پله‌ای کشورمان نسبت به دوره قبل، مدیون بسترسازی درست برای ورزش در دولت شهید رئیسی است. این مدال‌های درخشان، یادگاری ارزشمند از شهید آیت الله رئیسی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- شامگاه یکشنبه مراسم اختتامیه سی‌وسومین دوره بازی‌های المپیک در پاریس پایتخت فرانسه برگزار شد. ورزشکاران کشورمان در این رقابت‌ها خوش درخشیدند و دل مردم ایران را شاد کردند. در خصوص ابعاد مختلف و از جمله ابعاد سیاسی حضور ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس گفتنی‌هایی هست که در ادامه به اختصار به آنها اشاره می‌کنیم:

۲- کاروان ایران با کسب ۱۲ مدال رنگارنگ شامل ۳ طلا، ۶ نقره و ۳ برنز در رده ۲۱ جهان ایستاد. این در حالی است که در مجموع ۲۰۶ کاروان ورزشی در این دوره از بازی‌های المپیک حضور داشته و ۹۱ کاروان موفق به کسب مدال شدند. ناگفته نماند که ایران نسبت به دوره قبل صعود ۶ پله‌ای را تجربه کرد. ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، بالاتر از کشورهایی نظیر سوئیس، بلژیک، دانمارک، ترکیه، پرتغال، آرژانتین، عربستان و قطر قرار گرفت. پیشی گرفتن ایران از کشورهایی از جمله سوئیس، بلژیک، دانمارک، ترکیه و… با سکوت معنادار جریان غربگرا مواجه شد. این طیف که به «خودتحقیری حادّ» مبتلا است، این مسئله را کاملا سانسور کرد. علت روشن است، چون دیگر نمی‌توانست با طعنه و کنایه، مدال‌های این کشورها را بر سر مردم ایران بکوبد. سال‌هاست که جریان غربگرا با مقایسه کشورهایی از جمله سوئیس با ایران، خودتحقیری را رواج داده و اعتماد به نفس و خودباوری مردم کشورمان را نشانه گرفته است.

این طیف، از سوئیس یک «آرمانشهر» در ذهن طیفی از مردم کشورمان ترسیم کرده است. این در حالی است که تنها در یک نمونه، بر اساس گزارش‌های رسمی منتشر شده در اروپا، سوئیس در صدر فهرست «فساد مالی» در جهان قرار دارد. به عنوان نمونه، بانک‌های سوئیس به منظور ایجاد حاشیه امن، اطلاعات مشتریانی که در قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، پولشویی، شکنجه، فساد و سایر جرایم دخیل بوده‌اند را پنهان می‌کنند. حالا بگذریم از اینکه سوئیس در مفاسد اخلاقی و از جمله خشونت علیه زنان نیز کارنامه مفتضحانه‌ای دارد.

۳- کاروان ورزشی ایران در المپیک پاریس ۱۲ مدال کسب کرد. نکته قابل توجه اینجاست که مدال‌های ورزشکاران عزیز کشورمان معادل مجموع مدال‌های ۶ کشور است. قطر، الجزایر، مصر، تونس، مراکش و اردن همه باهم در المپیک پاریس ۱۳ مدال کسب کردند که تقریبا اندازه ورزشکاران ایران است. جمعیت این ۶ کشور به ترتیب مصر(۱۱۱ میلیون نفر)، الجزایر(۴۵ میلیون)، مراکش(۳۸ میلیون)، تونس(۱۲ میلیون)، اردن(۱۱ میلیون) و قطر(۳ میلیون) هستند که در مجموع ۲۲۰ میلیون نفر می‌شوند. بر همین اساس کشور ایران با جمعیت ۸۵ میلیونی به اندازه ۲۲۰ میلیون نفر در مسابقات المپیک پاریس مدال کسب کرده است.

۴- در المپیک ۲۰۲۴ پاریس، ۱۱۵ کشور حتی یک مدال نیز کسب نکردند. عربستان و امارات در میان این کشورها هستند. در سال‌های گذشته، افراطیون مدعی اصلاحات و جریان غربگرا – و به عبارت دقیق‌تر جریان «غربگدا» – با تحقیر مردم ایران، مدعی بودند که راه پیشرفت در عرصه‌های مختلف و از جمله عرصه ورزش، پیاده‌سازی الگویی شبیه الگوی توسعه عربستان است. حال این طیف زبان به کام و قلم به نیام کشیده‌اند و اصلا به روی خودشان نمی‌آورند که کشوری که برای تقلید از آن، خودشان را به آب و آتش می‌زدند، حتی یک مدال هم کسب نکرده و با وجود سرمایه‌گذاری هنگفت و کلان، با دست خالی از رقابت‌های المپیک به خانه بازگشته است.

فرض کنید، ایران بدون هیچ مدالی از المپیک بازمی‌گشت و عربستان و امارات هرکدام با ۱۲ مدال، در جمع ۲۱ کشور برتر المپیک قرار می‌گرفتند، در این صورت، جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات چه می‌کردند؟! چه طعنه‌ها و کنایه‌ها که نمی‌زدند؛ چه سرکوفت‌ها که حواله مردم ایران نمی‌کردند. چه ناسزاهایی که نثار حاکمیت نمی‌کردند.

۵- مدال‌های رنگارنگ ایران در المپیک پاریس، مربوط به دو رشته کشتی و تکواندو است. رؤسای فدراسیون‌های کشتی و تکواندو و همچنین سرمربیان این دو رشته، دو خصلت ویژه دارند، یکی اینکه جوان هستند و دیگر اینکه ایرانی هستند و هیچ‌کدام از این دو فدراسیون در این رقابت‌ها با مربی خارجی شرکت نکرد.

حالا فرض کنید که مربیان تیم‌های کشتی و تکواندو، خارجی بودند. در این حالت باز هم جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات یقه می‌دریدند و فریاد برمی‌آوردند که چه نشسته‌اید، که این موفقیت و پیروزی را مدیون مربیان خارجی هستیم و اگر کمک و یاری آنها نبود، باید با دستان خالی و سرافکنده به خانه بازمی‌گشتیم. این طیف در ادامه، مدعی می‌شد که باید این مدل موفقیت را در عرصه‌های دیگر و از جمله عرصه حکمرانی نیز پیاده‌سازی کرده و برای مثال، باید از خارج مدیر ارشد وارد کنیم و امورات اساسی کشور را با هدایت مدیران خارجی به پیش ببریم و چه و چه!

و اما اکنون که چند جوان غیور و متخصص و متعهد ایرانی، این موفقیت بزرگ و افتخارآمیز را کسب کرده‌اند، هیچ صدایی از جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات بلند نمی‌شود. دریغ از یک تجلیل و تشکر خشک و خالی.

۶- یکی از ابعاد حضور ایران در المپیک پاریس، درخشش بانوان ورزشکار کشورمان است. مدال نقره ناهید کیانی و مدال برنز مبینا نعمت‌زاده، مردم ایران را شاد کرد. اما در نقطه مقابل، این موفقیت دختران غیور ایرانی و اهتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران در رقابت‌های المپیک، خشم و عصبانیت جریان معاند در خارج از کشور و جریان غربگرا در داخل کشور را در پی داشت.

ناهید کیانی، اولین زن ایرانی است که با پوشش اسلامی به فینال رقابت‌های المپیک راه یافت و مدال نقره را از آن خود کرد. اما جریان معاند و جریان غربگرا، تحمل دیدن این موفقیت بزرگ را نداشت. چه آنکه ناهید کیانی در جریان این رقابت‌ها، کیمیا علیزاده، ورزشکار ایرانی که تبعه بلغارستان شده را هم شکست داده بود و جریان معاند و جریان غربگرا از این رویداد به‌شدت عصبی و سرخورده بودند.

جریان معاند و جریان غربگرا در مواجهه با درخشش ناهید کیانی زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران، دو گزینه در مقابل خود داشت، یکی سانسور این موفقیت بزرگ بود و دیگری تحریف این موفقیت بزرگ، خب، سانسور اصلا گزینه مناسبی برای این طیف نبود، چرا که این کار در مقابل دیدگان مردم و افکار عمومی به قول معروف، «تابلو» بود و «توی ذوق» می‌زد. بنابراین جریان معاند و جریان غربگرا در اقدامی مشترک سراغ پروژه «تحریف» رفت. چگونه؟! این دو طیف ضمن تجلیل از ناهید کیانی، از کیمیا علیزاده، ورزشکاری که به وطن و مردم خود پشت کرده و زیر پرچم کشوری بیگانه در رقابت‌ها حاضر شده بود نیز تقدیر کرد.

در حقیقت این دو طیف، در پوشش تجلیل از ورزشکار زن ایرانی، «وطن‌فروشی» را تطهیر کردند. این در حالی است که به هیچ عنوان نمی‌توان ناهید کیانی و کیمیا علیزاده را در یک کفه ترازو قرار داد.

در روزهای گذشته، شرکت «Nike» در یک تیزر تبلیغاتی، متنی برای ‎کیمیا علیزاده نوشته بود تا وی آن را روخوانی کند. متن مذکور این بود:«من وطنم را باختم، همه چیزم را باختم، به غیر از انگیزه پیروزی‌ام». یکی از فعالین رسانه‌ای در توصیف این متن نوشت: «این همان پیامی است که سال‌هاست به جوان ایرانی تلقین می‌کنند؛ وطن و هویت‌ات را رها کن و فقط به پیروزی فردیت بچسب، زیر هر پرچمی، با هر لوگو و برندی، برای هر رسانه‌ای، با هر شرایطی.مهم فقط «پیروزی فردی» خودت است. با همین پیام است که از جوان ایرانی «سرباز پیمانکار» بی‌نام و نشان می‌سازند و در مقابل وطنش قرارش می‌دهند. کاش کیمیا علیزاده متوجه فریبی که خورده، بشود…»

بله، کیمیا علیزاده، فریب‌خورده‌ای است که همه چیز خود را از دست داده است. سؤال اینجاست؛ چه کسانی این شکست بزرگ را به کیمیا علیزاده تحمیل کردند و به قول معروف، وی را هل دادند و زمین زدند؟! پاسخ روشن است؛ جریان معاند در خارج از کشور و جریان غربگرا در داخل کشور. در حقیقت این دو طیف، زیر پای این ورزشکار سابقا ایرانی، پوست موز انداختند و وی را از راه به‌در کردند. البته این به معنی بی‌تقصیری این فرد نیست. کیمیا علیزاده، آلت دست جریان معاند و جریان غربگرا شد و با وجود نصیحت‌های دلسوزان، مسیر غلط و پرخسارت را انتخاب کرد.

۷- در جریان رقابت‌های المپیک پاریس، باز هم سر و کله جریان ورشکسته اپوزیسیون پیدا شد. به عنوان نمونه، ربع پهلوی عیاش و بی‌سواد ابراز وجود کرد و مدعی شد که «ناهید و کیمیا هر دو برنده‌اند و جمهوری اسلامی بازنده است.» این در حالی است که اولا ناهید کیانی زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران درخشید و ثانیا کیمیا علیزاده هم پیش از این زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران به مدال المپیک دست یافت و پله‌های ترقی و پیشرفت را طی کرد.

ثالثا، ربع پهلوی در حالی ژست حمایت از زنان به خود گرفته است که در زمان رژیم پهلوی، زنان در هیچ کدام از عرصه‌ها و از جمله در رقابت‌های ورزشی، هیچ جایگاهی نداشتند. در زمان روی کار بودن رژیم پهلوی، رسانه‌ها نوشتند که «چرا حتی یک ورزشکار زن به المپیک نرفت؟ آیا زن‌ها و دختران ایرانی از حیث نیروی جسمانی از دخترها و زن‌های سایر کشورها کمتر هستند؟»

لازم به ذکر است که بر اساس مشاهدات میدانی هموطنانمان در پاریس، جریان ورشکسته اپوزیسیون در طول رقابت‌های ورزشکاران زن ایرانی، با خرید انبوه بلیط سالن رقابت‌ها، در پی آن بود تا از لحاظ روحی و روانی، بانوان ورزشکار کشورمان را دچار مشکل کرده و از موفقیت آنها در رقابت‌ها جلوگیری کنند. بهترین نتیجه برای جریان معاند و ضدانقلاب، باخت و شکست ورزشکاران زن ایرانی بود. اما این ورزشکاران باغیرت ایرانی هم رقبای خود را در داخل میدان مسابقه شکست دادند و هم جریان معاند را ضربه فنی کردند.

۸- سی‌وسومین دوره بازی‌های المپیک در پاریس به اتمام رسید. جمهوری اسلامی ایران و ورزشکاران دلاور کشورمان و مردم عزیز ایران، برنده‌های این رویداد بودند و جریان غربگرا و طیف ورشکسته اپوزیسیون نیز بازندگان قطعی این رویداد مهم بودند.

۹- درخشش ورزشکاران جمهوری اسلامی ایران در المپیک پاریس و صعود ۶ پله‌ای کشورمان نسبت به دوره قبل، مدیون بسترسازی درست برای ورزش در دولت شهید رئیسی است. این مدال‌های درخشان، یادگاری ارزشمند از شهید آیت‌الله رئیسی است. امید است که جناب آقای پزشکیان، رئیس‌جمهور محترم با استمرار رویکرد شهید رئیسی در ورزش و دیگر عرصه‌ها، موفقیت‌های روزافزون را در پیش داشته باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«یادگار ابراهیم» در پاریس

«یادگار ابراهیم» در پاریس بیشتر بخوانید »

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!»

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!»



اولین مناظره یک نقطه ضعف بارز داشت و آن، این بود که هیچ‌کدام از نامزدها دقیق به این مسئله نپرداختند که «ما اکنون در کجا ایستاده‌ایم؟».

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

اولین مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، دوشنبه شب – ۲۸ خرداد- از شبکه یک سیما پخش شد. یکی از تفاوت‌های بارز این مناظره با مناظره‌های دوره‌های قبل این بود که در این مناظره از تخریب‌ها و بداخلاقی‌های انتخاباتی خبری نبود و مخاطب صرفا شاهد برخی کنایه‌ها و جدل‌های کلامی محدود بود و این یک نقطه قوت در این مناظره بود.

اما، این مناظره یک نقطه ضعف بارز داشت و آن، این بود که هیچ‌کدام از نامزدها دقیق به این مسئله نپرداختند که «ما اکنون در کجا ایستاده‌ایم؟». بر همین اساس نگارنده در این وجیزه به تشریح پاسخ این سؤال خواهد پرداخت.

۱- ما در شرایطی قرار داریم که دولت سیزدهم، دوره ۴ ساله خود را به پایان نرسانده و هنوز یک‌سال از عمر این دولت باقی مانده بود. دولت سیزدهم هر چند دوره چهار ساله خود را به اتمام نرساند اما کارنامه درخشانی بر جای گذاشت.

این در شرایطی بود که به گفته بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، در تاریخ دولت‌های پس از انقلاب، هیچ دولتی به ‌اندازه دولت سیزدهم و آیت‌الله رئیسی میراث‌دار مشکلات، ضعف‌ها و کاستی‌های برجای مانده از دولت پیش از خود نبود.

۲- تلاش‌های شبانه‌روزی آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی و پُرکاری و خستگی‌ناپذیری وی در رفع مشکلات در کنار تحرک بالای دولت سیزدهم، امید را در دل مردم زنده کرد. به همین علت بود که سفرهای استانی آقای رئیسی با استقبال انبوه مردم مواجه شده و استقبال باشکوه و حماسی مردم، جزو لاینفک سفرهای استانی آیت‌الله رئیسی بود.

۳- وقتی آیت‌الله رئیسی دولت را تحویل گرفت، شیوع کرونا در اقصی نقاط جهان و از جمله ایران، وضعیت بغرنجی را پدید آورده بود. در تابستان ۱۴۰۰ میزان فوتی‌های روزانه کرونا به بیش از ۷۰۰ نفر افزایش یافته بود.

به گفته دولتمردان، وقتی آقای رئیسی وارد اولین جلسه دولت شد که وزرا هنوز به دولت قبل اختصاص داشتند، رئیس بانک مرکزی وقت در آن جلسه گفت پول نداریم حقوق این ماه را بدهیم!.

تعطیلی کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی، قطع مداوم و گسترده برق، مشکل آبرسانی در استان‌هائی از قبیل خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان و همدان، قطعی گاز در استان‌های شمالی در فصول سرد سال، وجود بدهی سرسام‌آور به صندوق‌های بازنشستگی، بدهی چندهزار میلیاردی بانک مرکزی، وضعیت نامناسب در صادرات نفتی و غیرنفتی، فشل بودن دیپلماسی اقتصادی، ضعف مفرط در دیپلماسی منطقه‌ای، دیپلماسی التماسی در مواجهه با دولت‌های غربی، بی‌اعتنایی به دیپلماسی چندجانبه.

همچنین حمایت از مفسدان اقتصادی دانه‌درشت، رفتار توهین‌آمیز برخی دولتمردان با منتقدان و رکوردزنی در توهین به منتقدان، پرهیز برخی دولتمردان از حضور بی‌واسطه در میان مردم، سوءمدیریت فاحش در مواقع بروز سیل و زلزله، عدم اعتماد به جوانان و روی کار بودن کابینه پیر و خسته، عدم اعتنا به توان عظیم داخلی و تحقیر توانمندی‌هایی از جمله خودکفایی در کشاورزی، افتخار به نساختن مسکن برای مردم، رکوردزنی در تورم و گرانی و موارد متعدد دیگر که از حوصله این وجیزه خارج است. این‌ها همگی میراثی بود که آیت‌الله رئیسی تحویل گرفت.

۴- خب، آقای رئیسی با تحویل گرفتن این وضعیت بغرنج، در طول سه سال فعالیت و در شرایطی که هنوز یک‌سال تا پایان دولت سیزدهم فرصت باقی مانده بود، کار را به کجا رساند؟ بخوانید:

با مجاهدت دولت سیزدهم و به‌کارگیری دیپلماسی مقتدرانه در کنار اعتماد به نخبگان و دانشمندان داخلی، واکسیناسیون سراسری به بهترین نحو اجرا شد و بارها رکورد روزهای بدون فوتی کرونا در تقویم کشور ثبت شد.

دولت رئیسی علاوه‌بر پرداخت به‌موقع حقوق کارمندان، موفق شد حجم بزرگی از بدهی‌ها و تعهدات دولت قبل را تسویه کند، از جمله: تسویه ۲۷۰هزار میلیارد تومان بدهی اصل و سود اوراق، تسویه ۱۰۰هزار میلیارد تومان بدهی به صندوق‌های بازنشستگی، اختصاص ۴۰هزار میلیارد برای رتبه‌بندی معلمان و ۵۴ هزار میلیارد برای تسویه بدهی بانک مرکزی.

عضویت رسمی ایران در سازمان همکاری‌های اقتصادی شانگهای، عضویت رسمی ایران در گروه بریکس، آزادسازی بخشی از پول‌های بلوکه شده ایران، امضای موافقت‌نامه تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، کنار رفتن دست اندازها و موانعی از جمله برجام و FATF، راه‌اندازی کریدور شمال- جنوب، امضای موافقنامه جامع همکاری اقتصادی با چندین کشور، کسب تراز تجاری مثبت در تعامل اقتصادی با ۸۴ کشور، اقدامات تحسین برانگیز در حمایت از مردم مظلوم فلسطین(به خصوص پس از عملیات طوفان‌الاقصی)، تحول در دیپلماسی منطقه‌ای و روابط با کشورهای همسایه و…بخشی از کارنامه موفق دولت سیزدهم در حوزه سیاست خارجی است.

در دولت آقای رئیسی حدود ۸ هزار و ۸۰۰ کارخانه و واحد تولیدی در نهضت احیا به چرخه تولید بازگشتند و ۷۲۰ واحد راکد، نیمه‌فعال و غیرفعال نیز در حال احیا و بازگشت به چرخه اقتصادی کشور هستند. همچنین کاهش نرخ بیکاری به هشت و دو دهم که کمترین نرخ بیکاری پس از انقلاب است؛ در نتیجه افزایش رشد اقتصادی و احیای واحدهای تولیدی در دولت سیزدهم رخ داد.

در نیمه اول سال ۱۴۰۰ و در مقطعی که دولت قبل روی کار بود شاهد قطع مداوم و گسترده برق در شهرهای مختلف کشورمان بودیم. در همان مقطع رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی شدند که قطعی برق ناشی از تحریم‌هاست. در این فقره نیز با تغییر دولت و تغییر ریل‌گذاری، شاهد تغییر و تحولات مهمی بودیم. به دلیل سوءمدیریت در دولت قبل، واحدهای نیروگاهی در اوج بار به دلیل تعمیرات نیروگاهی از مدار خارج می‌شدند. اما در دولت سیزدهم با مدیریت جهادی به نقطه‌ای رسیدیم که هیچ واحد نیروگاهی، خارج از مدار قرار نداشت.

همچنین در دولت سیزدهم با امضا و اجرای قرارداد سوآپ گازی با همسایگان، گاز در استان‌های شمالی در فصل سرما تأمین شد.

در دولت قبل حتی آب خوردن مردم نیز به تحریم‌ها و اخم و لبخند دشمن گره خورد. این رویکرد تأسف برانگیز ضمن تشویق دشمن به تشدید گستاخی و فشار، مردم را نیز گلایه‌مند و آزرده خاطر کرد. کار به جایی رسید که در مناطقی از جمله غیزانیه در خوزستان، مردم با مشکلات زیادی در حوزه تأمین آب مواجه شدند.

اما در دولت سیزدهم با اینکه تحریم‌های ظالمانه کنار نرفت، پروژه‌های عظیم آبرسانی در خوزستان و کردستان و همدان و سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط کشور به بهره‌برداری رسید و آبرسانی به

۵ هزار روستا به مرحله اجرا درآمد.

۵- یک‌بار دیگر این سؤال را مطرح می‌کنیم؛ «ما اکنون در کجا ایستاده‌ایم؟» ما اکنون در میانه دوران بهبود و درمان هستیم. درمان بیماری‌ای که دولت مدعی تدبیر و امید- بخوانید دولت مدعیان اصلاحات- آن را به کشور تحمیل کرد و دولت رئیسی به بهبود آن پرداخت و شهادت رئیس‌جمهور و هیئت همراه، درمان این بیماری را نیمه کاره گذاشت.

تجربه دولت مدعی تدبیر و امید در کنار تجربه دولت شهید رئیسی، به ما می‌گوید که باید ضمن پرهیز از ادامه مسیر دولت دوازدهم، مسیر ناتمام دولت سیزدهم به سرمنزل مقصود برسد.

۶- اگر بخواهیم صریح‌تر بگوییم، ما با دو گفتمان در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مواجه هستیم، یکی «گفتمان ادامه دولت مدعی تدبیر و امید» است و دیگری «گفتمان ادامه دولت شهید رئیسی»؛ هر دو گفتمان مذکور در انتخابات جاری، دارای نماینده و به عبارتی دارای نامزد می‌باشند.

حال انتظار از نامزدهای جریان انقلاب این است که ضمن تشریح و تفکیک این دو گفتمان، صراحتا نظر خود را راجع به این دو بیان کنند. این به هیچ عنوان به معنای دامن زدن به دوقطبی نیست، بلکه به معنای انتخاب راه صحیح و تاکید بر این راه است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!»

نامزدها بگویند «کجا ایستاده‌ایم؟!» بیشتر بخوانید »

جنگ اراده‌ها؛ از تنگه هرمز تا کانال پاناما

جنگ اراده‌ها؛ از تنگه هرمز تا کانال پاناما


گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس – مسعود اکبری؛ «یک ناو جنگی، صد هزار تن دیپلماسی است»؛ این توصیفی است که «هنری کیسینجر» دیپلمات کارکشته آمریکایی درباره نسبت میان توان نظامی و دیپلماسی مطرح کرده بود. دیپلماسی دریایی- naval diplomacy- از جمله استراتژی‌هایی است که آمریکا و انگلیس در بزنگاه‌ها از آن با هدف تهدید و ارعاب دیگر کشور‌ها استفاده می‌کنند.

اما در حال حاضر این رویکرد زورگویانه و مستکبرانه، در مقابل کشور‌های قدرتمند و از جمله جمهوری اسلامی ایران، کارایی خود را از دست داده است. چرا؟! به این موارد توجه کنید:

۱- در حال حاضر ناوگروه ۸۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران پس از حدود ۷ ماه دریانوردی و پیمایش بیش از ۷۰ هزار کیلومتر و با عبور از دریا‌ها و تنگه‌های مختلف و گذر از اقیانوس هند، اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام، در حال بازگشت به کشورمان است. «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پیش از این در اظهارنظری گستاخانه با‌اشاره به مأموریت ناوگروه ارتش ایران گفته بود: «ما معتقدیم و گفته‌ایم که این‌گونه کشتی‌های جنگی جایی در نیمکره غربی ندارند.»

این لفاظی و لاف‌زنی مقام آمریکایی هیچ مانعی در اراده پولادین جوانان غیور کشورمان ایجاد نکرده و صد البته این جوانان عزیز را مصمم‌تر کرد. نتیجه آن شد که ناوگروه ۸۶ ارتش بی‌اعتنا به تهدید‌ها و تحریم‌ها، در سواحل قاره آمریکا پهلو گرفت و مأموریت خود را به نحو احسن انجام داد.

پایگاه خبری «واشنگتن فری بیکن» چندی پیش در مقاله‌ای با عنوان «کشتی‌های جنگی ایران در کانال پاناما» نوشت: «نیروی دریایی ایران قرار است برای اولین بار کشتی‌های جنگی خود را در کانال پاناما مستقر کند. این گذرگاه آبی که یک مسیر تجاری مهم در حیاط خلوت آمریکا است تا به حال شاهد حضور نظامی ایران نبوده است.»

۲- این اولین بار نبود که ایران در پهنه دریا‌ها و اقیانوس‌ها، اینچنین هیمنه پوشالی آمریکا را در هم می‌شکست. ما در جنگ اراده‌ها، بار‌ها و بار‌ها پوزه دشمن را به خاک مالیده‌ایم. در هفته‌های گذشته سپاه پاسداران ویدئویی از مواجهه شناور‌های خود با ناوگان دریایی آمریکا در خلیج‌فارس منتشر کرد.

در این ویدئو، افسر ایرانی با تاکید بر اینکه حفظ امنیت خلیج‌فارس با نیروی دریایی سپاه است، به ناو آمریکایی تذکر می‌دهد منطقه را ترک کرده و از رفتاری که موجب ایجاد خطر و تنش می‌شود، خودداری کند. ناو آمریکایی نیز پس از این تذکر جدی، رفتار خود را اصلاح کرده و این تغییر را به اطلاع شناور ایرانی می‌رساند. نکته قابل توجه این‌جاست که تمامی این مکالمات به زبان فارسی انجام شده است.

به گفته فرماندهان عالیرتبه سپاه، شناور‌های خارجی و به‌خصوص آمریکایی در بسیاری مواقع ملزم هستند پس از حضور در تنگه هرمز و خلیج‌فارس، مکالمات خود با نیروی دریایی سپاه را به زبان فارسی انجام دهند.

۳- «برد کوپر» فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا پیش از این با اعتراف به اقتدار ایران در آب‌های نیلگون خلیج‌فارس گفته بود: «ما به این برآورد رسیده بودیم که ورود ناو هواپیمابر به خاورمیانه (غرب آسیا) موجب می‌شود که ایرانی‌ها منفعل شده و با حجم ناو‌هایی که وارد منطقه می‌کنیم به وحشت بیفتند. اما قایق‌های تندروی ایرانی ما را مسخره می‌کنند. ایرانی‌ها یک قایق تندرو در مقابل ناو هواپیمابر ما می‌آورند و می‌گویند مسیر خود را تغییر بده!»

۴- محمدرضا پهلوی در شهریور ۱۳۴۹ در مصاحبه با روزنامه گاردین در توجیه بی‌کفایتی و وطن فروشی خود در جدایی بحرین از ایران گفت: «با توجه به اینکه ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد.»! امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت هم در اظهارنظری تأمل‌برانگیز گفت: «به هیچ‌کس مربوط نیست. دختر خودمان بود، به هرکس می‌خواستیم شوهرش دادیم!».

نکته قابل توجه این‌جاست که جدایی بحرین از ایران به دستور انگلیس انجام شد. یعنی در دوران رژیم پهلوی وضع به‌گونه‌ای بود که حکومت در ایران با دستور انگلیس، تمامیت ارضی را زیر پا گذاشته و بخشی از کشور را جدا کرده و چوب حراج به آن زد. اما اکنون کار به جایی رسیده که ایران با توقیف نفتکش متخلف انگلیسی، پاسخ دزدی دریایی «بریتانیای صغیر» را داده و او را گوشمالی می‌دهد.

۵- در سال گذشته ایران در راستای اجرای دیپلماسی اقتصادی، با ارسال نفتکش‌ها به حیاط خلوت آمریکا، چندین میلیون بشکه نفت خام به ونزوئلا صادر کرد. همچنین در سال گذشته چندین نفتکش ایرانی بدون هیچ تأخیر و مزاحمتی در سواحل سوریه پهلو گرفتند و این رویداد اولین نشانه‌های فعال شدن خط اعتبار جدید بین ایران و سوریه را نمایان کرد. در همان مقطع سی‌ان‌ان در گزارشی تاکید کرد که «گزینه‌های آمریکا علیه ایران تمام شده است.»

۶- در روز‌های گذشته، «سردار تنگسیری» فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در جمع دانشجویان راهیان پیشرفت گفت: «در آینده ناو هواپیمابری را شاهد خواهیم بود که در دنیا وجود ندارد. این ناو هم قابلیت حمل هواپیما و هم قابلیت حمل تعدادی شناور موشک‌انداز را در درون خود دارد که مشابهی در دنیا برای آن وجود ندارد.»

فرمانده نیروی دریایی سپاه همچنین اخیرا در اظهارنظری دیگر تاکید کرده است که «بُرد موشک ابومهدی هزار کیلومتر است، ما موشک‌های کروز ۲ هزارکیلومتری را در شناور شهید مهدوی دیده‌ایم که تولید خودمان است و نام این موشک ۲ هزارکیلومتری «قدر ۴۷۴» است… این موشک‌ها بسیار هوشمند هستند و تا لحظه اصابت امکان هدایت‌پذیری و تغییر هدف در مسیر را دارند.»

۷- در روز‌های گذشته وزارت امنیت داخلی آمریکا اعلام کرد که به مدت یک سال قادر به توقیف کشتی‌های حامل نفت تحریم شده نیست. همزمان «واشنگتن فری بیکن» در گزارشی نوشت: «دولت بایدن در حوزه فروش نفت، هشت تحریم علیه ایران اعمال کرده و در دوران ترامپ ده‌ها تحریم در این زمینه اعمال شده بود. اما ایران عمدتا این تحریم‌ها را نادیده گرفته و نفت خود را در همه جا از چین گرفته تا سوریه و آمریکای لاتین فروخته است.»

خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی مشابه با اذعان به شکست ابزار تحریم نوشت: «در حالی که ایران کشتی‌ها را توقیف می‌کند، برنامه آمریکا برای توقیف محموله‌های نفتی ایران کاملاً رو به زوال است.»

۸- در سال گذشته دو کشتی غول‌پیکر اقیانوس‌پیمای ایرانی – هرکدام به ارزش بیش از ۲۴۰ میلیون دلار- ساخته و فروخته شد. نکته قابل توجه این‌جاست که ۸۰ درصد از تجهیزات و سازه‌های مورد نیاز این نفتکش‌ها از تولیدات داخل تامین شده است و چند سفارش دیگر هم در لیست انتظار است و جوانان توانمند و غیور کشورمان مشغول کار بر روی سفارش‌های بعدی هستند. بخش افتخارآمیز ماجرا این‌جاست که فقط چند کشور معدود در جهان از این تکنولوژی برخوردار هستند.

شرایط این روز‌های جهان و منطقه در کنار مسائل داخلی آمریکا، واشنگتن را به ببر کاغذی تبدیل کرده است. این در حالی است که در این سال‌ها دولت آمریکا به طرق مختلف تقلا می‌کرد تا با ایجاد فضای مه‌آلود از خود صدای ببر غرّان درآورد. اما هرچه می‌گذرد، این هیمنه پوشالی بیشتر فروریخته و چهره بدون روتوش آمریکا بیشتر نمایان می‌شود. با این‌حال جریان غربگرا در داخل، چشمان خود را بر واقعیت بسته و ضمن سرپوش گذاشتن بر نتایج نسخه خسارت‌بار خود در دیپلماسی، باز هم آدرس «ناکجا آباد» می‌دهد.

کار دشمن و پادو‌های داخلی آن دلهره افکندن، تحقیر و ایجاد تردید است و این دقیقا کار شیطان نیز هست. در نقطه مقابل، اعتماد به وعده الهی موجب شجاعت، خودباوری، اعتمادبه‌نفس و ثبات قدم می‌شود. «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَنِعمَ الوَکیلُ»؛ این‌ها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن]برای (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آن‌ها بترسید!»، اما این سخن، بر ایمان‌شان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.» (سوره مبارکه آل‌عمران، آیه ۱۷۳)

منبع: فارس

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنگ اراده‌ها؛ از تنگه هرمز تا کانال پاناما

جنگ اراده‌ها؛ از تنگه هرمز تا کانال پاناما بیشتر بخوانید »

مدعیان اصلاحات این عکس را قاب بگیرند!

مدعیان اصلاحات این عکس را قاب بگیرند!



این سنت الهی است که هرکس ولایت شیطان را بپذیرد، شیطان او را تحقیر می‌کند. یکی از مصادیق آشکار این مسئله، وضعیت تحقیرآمیز «سیرک اپوزیسیون» در مونیخ و بروکسل و لندن و واشنگتن است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این سنت الهی است که هرکس ولایت شیطان را بپذیرد، شیطان او را تحقیر کرده و از او درس عبرتی برای تاریخ می‌سازد. خداوند متعال در بخشی از آیه ۲۹ سوره مبارکه فرقان می‌فرماید: «وَکَانَ الشَّیطانُ لِلإِنسانِ خَذُولا؛ و شیطان همیشه تحقیرکننده(خوارکننده) انسان بوده است.»

یکی از مصادیق این آیه از قرآن، تصویری است که اخیرا از رئیس‌جمهور آمریکا و رئیس‌جمهور اوکراین منتشر شده است. در این تصویر، بایدن با تبختر و چهره‌ای سرد پشت میز نشسته و زلنسکی با وضعیتی اسفناک و تحقیرآمیز، همچون رعیت در مقابل ارباب، گوش به فرمان و خبردار ایستاده است.

اوکراین همان کشوری است که پس از فروپاشی شوروی، بعد از آمریکا و روسیه سومین قدرت اتمی جهان بود. اما این کشور به‌واسطه فرمانبرداری از آمریکا، در سال ۱۳۷۳ با امضای معاهده بوداپست متعهد شد که کلیه سلاح‌های هسته‌ای خود را تحویل دهد و در مقابل آمریکا و انگلیس تعهد کردند که از امنیت و تمامیت ارضی اوکراین در مقابل هرگونه تجاوز خارجی حمایت کنند. اوکراین به این تعهد خود به‌طور کامل عمل کرد اما از آن به بعد به یک کشور حاشیه‌ای و آسیب‌پذیر تبدیل شد.

چندی پیش «یوری کاستنکو» سیاستمدار معروف اوکراینی در قسمتی از کتاب «اوکراین و خلع سلاح هسته‌ای» نوشته بود: «همه ما (اوکراینی‌ها) فریب خوردیم و برای معاهده بوداپست دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانه‌ای و تبلیغاتی انجام شد. اما اکنون مشخص شده که آن ارزیابی‌ها کاملا اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمی بین‌المللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکه‌تکه شدن و غرق‌شدن در بحران‌های گوناگون پیش می‌رود.»

«ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور فعلی اوکراین، یک سلبریتی و بازیگر کمدین بوده است. وی پیش از آنکه به ریاست جمهوری اوکراین برسد در اظهارنظری گفته بود: «شعار من تبدیل ‌کردن جهان به جایی بهتر؛ جهانی روشن‌تر و خوشحال‌تر با کمک‌ گرفتن از تمام ابزارهایی که در اختیار داریم.» وقتی این سلبریتی کمدین، به ریاست جمهوری رسید، این شعار خود را عملیاتی کرد. به نظر شما زلنسکی چگونه اوکراین را به جایی بهتر، روشن‌تر و خوشحال‌تر تبدیل کرد؟! وی پس از نشستن بر کرسی ریاست جمهوری از قانونی شدن فروش و استعمال ماریجوانا، قمار و روسپی‌گری حمایت کرد و انجام سقط جنین را فاقد منع قانونی و آزاد اعلام کرد.

اما این همه ماجرا نیست، این سلبریتی سابق و رئیس‌جمهور فعلی، با فرمانبرداری از آمریکا، اوکراین را به یک جهنم تبدیل کرد. ۸ هزار کشته، ۱۳ هزار زخمی، ۱۳ میلیون آواره، ۱۲۷ میلیارد دلار خسارت به زیرساخت‌های اوکراین، حدود ۵۰ میلیارد دلار خسارت به کسب و کارها و مشاغل و… تنها بخشی از جهنمی است که زلنسکی به مردم اوکراین تحمیل کرد. و البته این نتیجه اعتماد مردم اوکراین به یک سلبریتی دلقک و از آن مهم‌تر اعتماد مردم این کشور به وعده‌های سرخرمن مقامات آمریکایی و اروپایی است.

بله، این سنت الهی است که هرکس ولایت شیطان را بپذیرد، شیطان او را تحقیر کرده و از او درس عبرتی برای تاریخ می‌سازد. حدود ۱۰۰ سال پیش در همین ایام «رضا پالانی» با کودتای انگلیسی بر سر کار آمد.

وی همان شخصی است که رسماً توسط یک دولت خارجی روی کار آمد و از یک سرباز ساده که نگهبانی اصطبل سفارت هلند را برعهده داشت، به پادشاهی ایران رسید.

رضا پالانی را انگلیسی‌ها با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ سر کار آوردند و ۱۳۰۴ به پادشاهی رساندند و به‌واسطه این دیکتاتور، بساط مشروطیت و قانون نیم بند را نیز برچیدند. شهریور ۱۳۲۰ هم که اقتضای منافعشان در جنگ جهانی دوم، اشغال ایران و کمک به شوروی در مقابل ارتش هیتلر بود، رضاخان را مانند دستمال مصرف شده دور انداختند و فرزند بی‌شخصیت‌تر و سرسپرده‌تر او را به ملت ایران تحمیل کردند.

یکی از وابستگان به رژیم پهلوی نقل می‌کند که «در اوایل رفتن رضاشاه که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، سفیر انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمدرضا پهلوی به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، می‌گوید که چون بر طبق اطلاعات ما، محمدرضا به رادیو برلین گوش می‌کند و پیشرفت‌های آلمان را روی نقشه پی می‌گیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمدرضا می‌دهد. او هم گوش کردن به رادیو برلین را ترک می‌کند و کنار می‌گذارد! آن‌وقت سفیر انگلیس می‌گوید: «الان دیگر عیبی ندارد؛ می‌شود او را به سلطنت انتخاب کرد».» و حاکمیت این خاندان منحوس موجب شد که ملت ایران چندده سال روی آزادی و انتخابات و استقلال و عزت و پیشرفت را ندید.

و اما قاب عکس عبرت‌آموز بایدن و زلنسکی، ذهن را به یاد یک قاب عکس مشابه در دوران رژیم پهلوی می‌اندازد. ششم آذرماه سال ۱۳۲۲ رؤسای‌جمهور سه کشور پیروز جنگ جهانی دوم بدون اطلاع دولت وقت(رژیم پهلوی)، وارد ایران شدند و یکی از کنفرانس‌های چندگانه‌شان را در سفارت شوروی در تهران برگزار کردند.

در این کنفرانس چهار روزه «فرانکلین دلانو روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا، «وینستون چرچیل» نخست‌وزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی حضور داشتند. نکته قابل توجه اینجاست که مقامات ارشد رژیم پهلوی در روز ورود این ۳ مقام خارجی در جریان قرار گرفتند و تا لحظه ورود، هیچ خبری نداشتند. محمدرضا پهلوی برای شرکت در کنفرانس به سفارت شوروی در تهران رفت، اما در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه ایران بروند و تنها با وی در محل سفارت دیدار کردند.

چرچیل تنها برای چند دقیقه در حیاط سفارت شوروی با شاه دیدار کرد که شامل سلام و احوالپرسی و گرفتن یک عکس بود. در دیدار کوتاه شاه با روزولت نیز، محمدرضا پهلوی از رئیس‌جمهور آمریکا خواست تا پدرش (رضاشاه) را از جزیره موریس به جای دیگری که آب و هوای بهتری دارد، منتقل کند!

و باز هم باید این را تکرار کرد که این سنت الهی است که هرکس ولایت شیطان را بپذیرد، شیطان او را تحقیر می‌کند. یکی از مصادیق آشکار این مسئله، وضعیت تحقیرآمیز «سیرک اپوزیسیون» در مونیخ و بروکسل و لندن و واشنگتن است.

با همه این اوصاف، رئیس‌جمهور فعلی اوکراین و سلبریتی سابق این کشور، از شخصیت‌های محبوب جریان مدعی اصلاحات در داخل کشور است. مدعیان اصلاحات پیش از این تصویر تمام‌قد این دلقک اوکراینی را در صفحات اول روزنامه منتشر کرده و از او با عنوان «رئیس‌جمهورِ در میدان»! نام بردند. این طیف چشم و گوش خود را بر واقعیت‌های بدیهی در ایران و سایر نقاط جهان و از جمله اوکراین بسته و با تخطئه و تخریب تعاملات منطقه‌ای و تعامل با شرق، همچنان تنها نسخه شفابخش را برقراری رابطه با آمریکا جا می‌زند. یک پیشنهاد به بخشی از این جریان سیاسی این است که عکس عبرت‌آموز بایدن و زلنسکی را قاب گرفته و هر روز به آن نگاه کنند.

امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در ۳ اسفند ۱۳۶۷ در بخشی از «پیام تاریخی منشور روحانیت» تاکید کردند: «امروز عده‌ای…چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند… اینها مروّج اسلام آمریکایی‌اند… در ۱۵ خرداد ۴۲ مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان‌ می‌نمود. بلکه علاوه‌بر آن از داخل جبهه خودی گلوله حیله و… گلوله زخم‌زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را می‌سوخت و می‌درید.»

در بخشی از جنگ ترکیبی اخیر، آمریکا، انگلیس و اسرائیل با همراهی پادوهای داخلی غرب در توهمی آشکار تقلا کردند تا با تمرکز و سرمایه‌گذاری روی برخی سلبریتی‌های بی‌سواد و جوگیر، مدلی شبیه به قدرت رسیدن زلنسکی را در ایران مشابهت‌سازی کنند. اما ملت عزیز و فهیم ایران، یک‌بار دیگر ثابت کرد که «ایرانِ اسلامی» جای این شامورتی‌بازی‌ها و شعبده‌بازی‌های سخیف نیست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مدعیان اصلاحات این عکس را قاب بگیرند!

مدعیان اصلاحات این عکس را قاب بگیرند! بیشتر بخوانید »