مسعود بهنود

بازی ناجوانمردانه جریان غربگرا با امنیت روانی جامعه

بازی ناجوانمردانه جریان غربگرا با امنیت روانی جامعه


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، رویداد‌های امیدبخش بسیارند و از روند پیشرفت مستمر ایران اسلامی حکایت می‌کنند. این شیوه با حرکتی انقلابی و درون‌زا بر پایه توانمندی‌های ملی و دیپلماسی پویا و فراگیر در دولت مردمی آغاز شد و بر رویه خسارت‌بار وادادگی، غرب‌زدگی و برجام‌زدگی افراطیون مدعی اصلاحات ـ اعتدال در دولت برجام نقطه پایان گذاشت.

موفقیت‌های دولت انقلابی بدون برجام و FATF

اقدامات گسترده دولت انقلابی در خنثی‌سازی تحریم‌ها، رونق دیپلماسی اقتصادی با جهان فراغرب از کشور‌های منطقه و همسایه گرفته تا چین و روسیه و آمریکای لاتین، گسترده واکسن و مهار کرونا، عضویت ایران در پیمان شانگهای، انعقاد قرارداد سوآپ گازی با ترکمنستان و آذربایجان، سفر وزیر خارجه به پکن و آغاز اجرای سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین، پیگیری همکاری بلندمدت با روسیه، سفر‌های استانی و مدیریت جهادی و میدانی برای حل مشکلات و خدمت به مردم، رشد صادرات به همسایگان، افزایش صادرات نفت و رشد متوسط ماهانه صادرات غیرنفتی نسبت به میانگین هشت سال عملکرد دولت روحانی در پنج ماه نخست فعالیت دولت سیزدهم، صادرات سوخت، قرارداد‌های جدید با ترکیه و پاکستان و عراق، احیای کارخانه‌های تعطیل شده، حمایت از تولیدکنندگان داخلی و دستور محدود کردن واردات دارای مشابه داخلی، اجرای طرح جهش تولید مسکن، مبارزه با فساد و بستن گلوگاه‌های فساد، بازگرداندن تدریجی دلار‌های بلوکه شده، حل مشکل قطع پی‌در‌پی برق و… موفقیت‌های به دست آمده و برکات این رویکرد راهگشا بود و با فراهم آوردن مقدمات عضویت ایران در سازمان بریکس، توافق با عربستان، قریب‌الوقوع بودن احیای روابط با مصر، امضای قرارداد‌های همکاری با اندونزی و کشور‌های آمریکای لاتین و…، ارسال ماهواره به فضا و رونمایی از موشک‌های خرمشهر ۴، فتاح و… تداوم یافت. این پیشرفت‌ها بدون برجام و FATF حاصل شد و نشان داد مدعیان اصلاحات به دروغ مدعی بودند که اقداماتی مانند تجارت خارجی، واردات واکسن و در مجموع پیشبرد امور کشور منوط به برجام و FATF است.

مدعیان اصلاحات کشور را ۸ سال معطل بهانه‌جویی غرب گذاشتند

اما مدعیان اصلاحات ـ اعتدال در دولت ائتلافی و اشرافی‌شان با اعتماد به دشمن، برجام را فاقد ضمانت، فاقد توازن تعهدات متقابل و فاقد مکانیسم شکایت در صورت بدعهدی دشمن سرهم‌بندی کردند و حقوق ایران را به طور مطلق تضییع کردند. کشور را معطل بهانه‌جویی‌های دشمن گذاشتند و به آمریکا و اروپا جرأت تحریم‌ها و تهدید‌های بیشتر داده و تحریم‌ها را دو برابر کردند. در داخل نیز با سوءمدیریت عمدی، اثرگذاری تحریم‌ها را بیشتر و دقیق‌تر کردند. فرصت‌ها و زمینه‌های ۸ ساله رونق و شکوفایی اقتصاد کشور را سوزاندند و میراث فاجعه‌باری را برجای گذاشتند. آن‌ها به جای به‌کارگیری و استفاده از مولفه‌های اقتدار ایران اسلامی در عرصه سیاست خارجی، در پی معامله بر سر عوامل قدرت ملی از جمله توان خیره‌کننده موشکی و نقش‌آفرینی منطقه‌ای ایران در قالب برجام‌های ۲ و ۳ بودند.

مدعیان اصلاحات با این کارنامه سیاه، امروز دستاورد‌ها و رویداد‌های امیدآفرین را سانسور و در مقابل اخبار دروغ پمپاژ می‌کنند. آن‌ها ناجوانمردانه خود را روی دور تند خیانت و یاس‌آفرینی رها کرده و با این خط آلوده امنیت روانی جامعه را به بازی گرفته‌اند.

افراطیون مدعی اصلاحات در این کار با دشمنان سوگندخورده ملت ایران در بیرون از مرز‌ها همسویی و همپوشانی دارند، زیرا رسانه‌های معاند و خون‌آشام ضد انقلاب نیز دقیقا همین رویه را دنبال می‌کنند.

طیف غربگرا همچنین در رسانه‌های زنجیره‌ای مدعی اصلاحات برای بنگاه‌های دروغ‌پراکنی مانند سعودی اینترنشنال، من‌وتو، بی‌بی سی، صدای آمریکا و رادیو فردا با اخبار دروغ خوراک و مهمات تهیه می‌کنند.

رسوایی‌های ناشی از ائتلاف «فراریان اصلاح‌طلب» با «سلطنت‌طلبان و تروریست‌ها» در شبکه بدنام اینترنشنال به حدی بود که روزنامه زنجیره‌ای اعتماد (یکی از تامین‌کنندگان کادر رسانه‌های ضدانقلاب در خارج) تیر ۹۹ مجبور شد برای ردگم‌کنی، گزارشی را با عنوان «روزگار سیاه مزدوری» درباره ایران اینترنشنال منتشر کند. این در حالی‌که اگر گردانندگان ایران اینترنشنال، روزگار سیاه مزدوری را سپری می‌کنند، مهمات عملیات روانی‌شان را مدعیان اصلاحات تأمین می‌کنند.

موساد از ایران اینترنشنال به عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی علیه ایران استفاده می‌کند

همپوشانی رسانه‌ای افراطیون مدعی اصلاحات با رسانه‌های معاند در شرایطی است که چندی پیش باراک راوید، خبرنگار صهیونیست اذعان کرد: «موساد به طور منظم از شبکه ایران اینترنشنال، به‌عنوان بازوی جنگ اطلاعاتی علیه ایران استفاده می‌کند.»

آیا میان رسانه‌های معاند و افراطیون مدعی اصلاحات ارتباط مالی و اطلاعاتی وجود دارد؟

لازم به ذکر است، استقبال و بهره‌برداری رسانه‌های ضد انقلاب از مطالب منتشر شده در رسانه‌های زنجیره‌‎ای مدعی اصلاحات این شائبه را در پی دارد که میان رسانه‌های معاند و افراطیون مدعی اصلاحات ارتباط مالی و اطلاعاتی وجود دارد.

یکی از خبرنگارانی که قبل از فرار از کشور در رسانه‌های مدعی اصلاحات فعال بوده و سپس به رسانه‌های معاند پیوسته بود، در یادداشتی در سایت ضدانقلاب «روزآنلاین» نوشته بود: «من در داخل ایران هم حقوق ریالی داشتم و هم حقوق دلاری، حقوق ریالی را از رسانه اصلاح‌طلب می‌گرفتم و حقوق دلاری را از فعالین جریان برانداز در خارج از کشور.»

در سال‌های گذشته اسنادی منتشر شد که نشان می‌داد برخی از خبرنگاران فعال در رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب با نام مستعار در رسانه‌های معاند فعالیت می‌کنند! حتی برخی خبرنگاران رسانه‌های مدعی اصلاحات این رسانه‌ها را «دوره کارآموزی برای حضور در رسانه‌های ضدانقلاب در خارج از کشور» تلقی می‌کنند.

ده‌ها خبرنگار و مدیر نشریات زنجیره‌ای مدعی اصلاحات پس از فرار از کشور در خدمت رسانه‌های ضدانقلاب مانند VOA، BBC، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و… درآمد‌ه‌اند. از جمله «علی‌اصغر رمضان‌پور» معاون فراری وزیر ارشاد در دولت خاتمی و سردبیر روزنامه زنجیره‌ای آفتاب امروز که سردبیر وطن‌فروش تلویزیون انگلیسی- سعودی حامی تروریست‌ها (ایران اینترنشنال) است. او پس از فرار از کشور، به استخدام BBC درآمد و مدتی بعد به ایران اینترنشنال منتقل شد؛ مجتبی واحدی، مسعود بهنود، حسین باستانی، رجبعلی مزروعی، حنیف مزروعی، ابراهیم نبوی و… نیز این همین جماعت‌اند که روزگاری در رسانه‌های مدعی اصلاحات پادوی دشمن بودند و اکنون از کشور گریخته و برده رسانه‌ای امپراتوری دروغ شده‌اند.

دزدیدن و قیچی کردن موی دختران دروغ بود

روزنامه زنجیره‌ای شرق روز سه‌شنبه ادعا کرده بود که سرنشینان چند خودرو در تهران به دزدیدن دختران و کوتاه کردن موی آن‌ها اقدام کرده بودند.

این در شرایطی است که سرهنگ نمک‌شناس، رئیس مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی انتظامی تهران اعلام کرد: در پی انتشار خبری با موضوع «قیچی کردن مو‌های دختران در تهران توسط سرنشینان برخی خودرو‌های شخصی» موضوع به قید فوریت بررسی و در دستور کار فرماندهی انتظامی تهران بزرگ قرار گرفت.

وی خاطرنشان کرد: طی بررسی‌های تخصصی و تحقیقات میدانی مشخص شد تاکنون هیچ‌گونه طرح شکایت و یا تماسی با موضوع خبر منتشره به پلیس تهران بزرگ واصل نشده است.

رئیس مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ گفت: ضمن توصیه و تأکید بر رعایت هنجار‌های اجتماعی، پلیس نسبت به رفع هرگونه عامل تهدیدکننده عینی و ذهنی احساس امنیت شهروندان اقدام می‌کند و پیگیر موضوع انتشار خبر فوق از خبرگزاری منتشرکننده است.

مواردی از خیانت و رویه آلوده مدعیان اصلاحات در بازی با امنیت روانی مردم

زورگیران با قمه و مدعیان اصلاحات با قلم، امنیت روانی جامعه را هدف قرار می‌دهند. موارد خیانت و رویه آلوده مدعیان اصلاحات در بازی با امنیت روانی مردم، محدود به مسئله فوق نیست و سیاهه‌ای بلند را شامل می‌شود. در این گزارش می‌توان به برخی از آن موارد اشاره کرد.

ـ روزنامه شرق درباره سیل امامزاده داوود، به دروغ مدعی شد که ۲۰۰ جنازه در زیر آوار سیل مدفون است. ۲۴ ساعت بعد از انتشار این خبر و پس از سوءاستفاده رسانه‌های معاند، این روزنامه زنجیره‌ای با تکذیب خبر اول، اعلام کرد که ۲۰ پیکر در زیر آوار مانده و نه۲۰۰ پیکر. بعد از آن مشخص شد که تعداد پیکر‌ها کمتر از ۳ پیکر بوده است.

ـ روزنامه زنجیره‌ای ابتکار در شرایطی که افکار عمومی جامعه درگیر و متاثر از وقوع سیل در نقاط مخلتف کشور بود، در اقدامی قابل تامل و البته تاسف‌بار با انتشار تصویری از سیل در عربستان آن را به سیل در شهرستان استهبان نسبت داد.

ـ «عباس. ع» ستون‌نویس نشریات زنجیره‌ای که در دولت اصلاحات به اتهام فروش اطلاعات به بیگانگان به ۸ سال زندان محکوم شد، با استناد به فیلمی جعلی که خبرنگار بی‌بی سی فارسی از غرق شدن یک موتور سوار در کشوری دیگر منتشر کرده و آن را به حادثه سیل در ایران نسبت داده، به تحقیر مردم ایران پرداخت.

ـ روزنامه زنجیره‌ای شرق با اشاره به مطالبه دستگاه قضا و جامعه برای اعدام زورگیر اتوبان نیایش، مطلبی را با عنوان «اعدام درمان این درد نیست» منتشر کرد و حکم اعدام را تخطئه کرد. این روزنامه همچنین مدعی وقوع ۱۶۵ مورد زن کشی طی دو سال در ایران شده بود.

ـ مدعیان اصلاحات زمانی که شهردار وقت تهران و یکی از چهره‌های این طیف، همسر جوان خود را با شلیک گلوله به قتل رساند، ناجوانمردانه انواع تهمت‌های ناروا را به مقتول نسبت دادند و وی را بدون هیچ سند و مدرکی مهدورالدم خواندند تا این‌طور القا کنند که نجفی حق داشته همسرش را به قتل برساند! این طیف که همواره ژست دفاع از حقوق زنان می‌گیرند، طرف قاتل را گرفتند و حاضر شدند چند ده میلیارد تومان هم برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول و رهایی قاتل هم‌طیف خود از قصاص بپردازند.

ـ در پرونده موسوم به آرمان عبدالعالی نیز که دختری به نام غزاله را به قتل رسانده و جسد وی را مخفی کرده بود که هیچ وقت نیز پیدا نشد، مسئولان قضایی برای جلوگیری از وقوع چنین حوادث ناگواری، حکم الهی قصاص را برای او صادر کردند، اما یک‌سری به اصطلاح فعال رسانه‌ای (مدعیان اصلاحات) این حکم را تحطئه کردند.

ـ حزب اتحاد ملت (بقایای حزب منحله مشارکت) که اغلب اعضای شورای مرکزی آن از محکومین فتنه آمریکایی ـ اسرائیل ۸۸ هستند، پس از اجرای طرح ضدفساد «بازتوزیع عادلانه و هوشمندانه یارانه‌ها» در دولت مردمی و توقف هدررفت ذخایر ارزی، همسو با رسانه‌های وابسته به انگلیس، آمریکا، اسرائیل و سعودی در بیانیه‌ای به تشویش اذهان، فریب افکار عمومی درباره اصلاحات اقتصادی دولت و فرافکنی به نفع قاچاقچیان و رانت‌خواران پرداخت. مسئله‌ای که بار دیگر نشان داد هرجا منافع مردم باشد و اقدامی در راستای بهبود اقتصاد و معیشت مردم انجام شود، مدعیان اصلاحات در نقطه مقابل آن ایستاده‌اند.

ـ گزارش روزنامه اعتماد با عنوان «مرگ در شعله‌های اعتراض»، گزارش‌های روزنامه شرق در مورد قتل‌های ناموسی، گزارش‌های همین روزنامه با تیتر‌های «زجر‌های دخترانه در کمپ‌های خصوصی»، «یک سال پس از زن‌کشی… قاتل مبینا آزاد است خبرنگار در انتظار حبس ۲۶ ماهه»، و… نیز نمونه‌هایی است که تقلای مدعیان اصلاحات برای بحران سازی و برهم زدن امنیت روانی مردم را نشان می‌دهد.

فریب روزنامه شرق درباره بودجه شورای نگهبان

ـ روزنامه شرق چندی پیش در تیتر یک خود با هدف جریان سازی علیه شورای نگهبان، مدعی «رشد ۱۰ برابری بودجه شورای نگهبان» شد و البته با فونت ریزتر در بالای آن نوشت که «طی ۱۴ سال رخ داد» (!)

شرق در توضیح این تیتر نوشته بود: برآورد‌ها حاکی از این است که بودجه شورای نگهبان از ۲۳ میلیارد و… در لایحه بودجه سال ۸۷، به رقم پیشنهادی ۲۷۷ میلیارد تومان برای ۱۴۰۱ رسیده است. یعنی بیش از ۱۰ برابر در عرض ۱۴ سال.
در پاسخ به اقدام پلشت و فریبکارانه شرق باید گفت؛ نگاهی به بودجه سایر دستگاه‌ها در ۱۴ سال اخیر نشان می‌دهد که بودجه اکثر دستگاه‌ها بیشتر از شورای نگهبان، رشد کرده است. شرق به گونه‌ای از رشد ۱۰ برابری بودجه شورای نگهبان طی ۱۴ سال اخیر ابراز تعجب کرده که گویا بودجه سایر دستگاه‌ها در این مدت، ثابت بوده یا افزیش ناچیزی داشته است. گویا روزنامه شرق خبر از تورم چند صد درصدی کشور در چند سال گذشته ندارد و نمی‌داند تورم شدید، باعث افزایش بیش از ۱۰ برابری بودجه اکثر نهاد‌ها و دستگاه‌های کشور طی ۱۴ سال گذشته شده است.

نادیده گرفتن تفاوت میان ۲۷ هزار برابر و ۲ برابر و تحریف واقعیت توسط مدعیان اصلاحات

چندی پیش نیز محسن‌هاشمی مدعی شد که میزان کاهش ارزش پول ملی از دوره قاجار تا ابتدای دولت سیزدهم کمتر از میزان کاهش آن در این دو سال است!

این ادعای گزاف در حالی است که دلار در دوره قاجار یک تومان و در پایان دولت روحانی ۲۷ هزار تومان بود. یعنی از دوره قاجار تا ابتدای دولت سیزدهم قیمت دلار ۲۷ هزار برابر شده و در دو سال گذشته نیز از ۲۷ هزار تومان به ۵۰ هزار تومان رسیده و کمتر از ۲ برابر افزایش داشته! تفاوت میان ۲۷ هزار برابر و ۲ برابر را مدعیان اصلاحات با توهین به ادراک مردم، این‌گونه نادیده می‌گیرند و به تحریف واقعیت اقدام می‌کنند.

گاف مشترک خبرنگار روزنامه زنجیره‌ای و مسعود بهنود

در سال‌های گذشته «پ. ع» طنزنویس روزنامه شرق طبق روال و بنابر هماهنگی‌های صورت‌گرفته، مطلب تولیدی خود را در اختیار مسعود بهنود قرار می‌داد تا وی صبح روز بعد در ستون مرور روزنامه‌ها در بی‌بی سی فارسی به آن ضریب داده و با ذکر اسم نویسنده، آن را بازنشر دهد.

ظاهر قضیه این بود که مواجب‌بگیر ملکه انگلیس در بی‌بی‌سی فارسی، هر روز صبح خودش روزنامه‌های داخلی ایران را مرور و سوژه‌ها را انتخاب می‌کند و در این میان، روح خبرنگاران اصلاح‌طلب در داخل کشور اصلا از این ماجرا خبردار نیست. اما گاف بی‌بی سی، موجب شد که دم خروس بیرون بزند.

آن شب، وقتی طنزنویس روزنامه شرق مطلب خود را تحویل داد و رفت، ساعاتی بعد یکی از مدیران روزنامه، مطلب وی را به دلیل ملاحظاتی کنار گذاشت و مطلب مذکور اصلا چاپ نشد. با این‌حال مسعود بهنود صبح روز بعد با این خیال که مطلب ارسال شده توسط خبرنگار اصلاح‌طلب به وی، در روزنامه منتشر شده است، آن را بازنشر داده و با آب و تاب به شرح آن پرداخت.

مسئله دیگر اینجا بود که ۱.۶ میلیارد دلار بدهی دولت روحانی به ترکمنستان در دولت مردمی با دیپلماسی همسایگی ـ انرژی از طریق طلب از عراق تسویه شد، اما برخی مدعیان اصلاحات ادعا کردند که دادگاه بین‌المللی این پول را از منابع ایران برداشته! این در شرایطی است که اگر واقعا دادگاه چنین توانی داشت، چرا در زمان روحانی که طلب از عراق داشتیم چنین کاری نکرد؟ چرا ظریف و زنگنه و روحانی ۵ سال نتوانستند دلاری از بدهی ترکمنستان را تسویه کنند؟!

خیانت‌های سرمایه‌های اسرائیل به کشور

تهمت به نظام اسلامی در ماجرای مسمومیت در مدارس، خیانت به نظام اسلامی و تلاش برای براندازی و همکاری گسترده با دشمن در فتنه‌های ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱، التهاب‌افکنی در اقتصاد و بازار با مطالب غیرواقعی و شایعه‌پردازی، شش پله پسرفت در رتبه‌بندی اقتصادی جهان، رکود تورمی بی‌سابقه، تحمیل تورم‌های ۷۰۰ تا ۱۰۰ درصدی در بسیاری از اقلام، ۸ برابر کردن حجم نقدینگی سرگردان، افزایش چشمگیر ضریب جینی (شکاف طبقاتی)، تحمیل رکود و تورم به اقتصاد از جمله در بخش‌های پیشرانی مثل مسکن و خودرو و کشاورزی و…، وابسته‌تر کردن اقتصاد به درآمد نفتی، حذف سهمیه‌بندی بنزین و وارد کردن خسارت ۱۴۴ هزار میلیارد تومانی به اقتصاد کشور، به تعطیلی کشاندن صد‌ها کارخانه، ریختن ۳۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی به حلقوم رانت‌خواران و ۱۸ میلیارد دلار ارز به قیمت دولتی بدون تضمین واردات کالاها، حیف و میل ۶۰ تن طلا (سکه)، فراهم آوردن مقدمات فتنه‌هایی مانند ماجرای بنزین و بورس، اصرار بر تحمیل رکود به بخش مسکن به مدت حداقل پنج سال، کوتاهی در اصلاح نظام بانکی تورم ساز، فساد ده‌ها هزار میلیارد تومانی در واگذاری برخی شرکت‌ها و کارخانه ها، دپو شدن میلیون‌ها تن کالای اساسی در گمرکات و بنادر، حقوق‌های نجومی، کاهش شرکای تجاری ایران، کوتاهی در حمایت از تولید و صادرات، اتخاذ سیاست‌های ضد‌شفافیت و مسبب قاچاق (حذف کارت سوخت، ایران‌کد، شبنم و…)، کوتاهی در تأمین و اخذ مالیات از فعالیت‌های غیرمولد و اقشار پردرآمد و پرمصرف، دو برابر شدن تحریم، بر باد دادن فرصت‌های گشایش اقتصادی و… از جمله خیانت‌ها و فجایعی است که مدعیان اصلاحات ـ اعتدال به کشور تحمیل کردند.

در جریان فتنه ۸۸ نتانیاهو به صراحت گفته بود اصلاح‌طلبان اصلی‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند و شیمون پرز اعلام کرد اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی می‌جنگند.

چندی پیش نیز یکی از افراطیون فراری مدعی اصلاحات مأموریت بردگان رسانه‌ای دشمن را این‌گونه فاش کرد: «ما کارمندان پروپاگاندای غربی- عربی- عبری علیه مردم ایران هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فروپاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم… گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و… هستیم؛ نه، ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم انجام دهیم.»

فاکس‌نیوز به اتهام «ترویج دروغ تقلب در انتخابات آمریکا» خسارت داد

جولان شبکه نیابتی دشمن در داخل برای حمله به امنیت روانی مردم در شرایطی است که در جهان غرب قوانین بازدارنده‌ای درباره انتشار محتوای جعلی وجود دارد. در این زمینه گفتنی است؛ اولین جلسه دادگاه شکایت غول تکنولوژی دومینیون از شبکه خبری فاکس‌نیوز به اتهام افترا زدن، با توافق دو طرف لغو شد و فاکس نیوز موافقت کرد که ۷۸۷ میلیون ۵۰۰ هزار دلار یعنی معادل نیمی از خسارت مورد درخواست شرکت دومینیون را بپردازد تا به اتهام ترویج دروغ تقلب در انتخابات محاکمه نشود.

شرکت دومینیون که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تولیدکننده دستگاه‌های شمارش رای در آمریکاست قرار بود شبکه خبری فاکس‌نیوز را به دلیل ادعا‌های دروغش درباره تقلب انتخاباتی و نقش این شرکت در آن به دادگاه ببرد.

اخراج خبرنگار تحقیقی آسوشیتدپرس

چندی پیش خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، قرارداد «جیمز لاپورتا» خبرنگار تحقیقی خود را که به نقل از یک منبع اطلاعاتی آمریکایی مدعی شده بود روسیه به لهستان موشک شلیک کرده، اخراج کرد. علت این اقدام این بود که امکان داشت، این خبر جعلی موجب تشدید جنگ شود.

جریمه‌های سنگین در آلمان برای عوامل انتشار اخبار جعلی

آلمان نیز در سال ۲۰۱۷ در قانون بهبود تنفیذ قوانین در شبکه‌های اجتماعی اعلام کرد که برای افراد حقیقی منتشرکننده اخبار جعلی، جریمه‌ای تا سقف ۵ میلیون یورو و برای افراد حقوقی جریمه‌ای معادل ۵۰ میلیون یورو تعیین کرده است.

تصویب «قانون نفرت‌پراکنی برخط» توسط فرانسه در سال ۲۰۱۹

همچنین، فرانسه در سال ۲۰۱۹ «قانون نفرت‌پراکنی برخط» را تصویب کرد. بر اساس این قانون رسانه‌های اجتماعی (از جمله فیس‌بوک، توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و سایر پلتفرم‌ها) باید محتوا‌های موردنظر دولت از جمله محتوا‌های مروج خشونت و فیک‌نیوز و اطلاعات نادرست را نهایتا ظرف یک ساعت حذف کنند وگرنه با جریمه‌های بسیار سنگین مواجه خواهند شد.

تأمین آگهی نفتی برای رسانه‌های زنجیره‌ای!

در همین شرایط که باید پیگرد لازم، بازدارنده و پشیمان‌کننده نسبت به افراطیون مدعی اصلاحات ـ اعتدال در مقام پادو‌های دشمن و شبکه یأس‌آفرینی و تأمین منافع آمریکا در ایران انجام شود، برخی ارگان‌ها به همین رسانه‌های همکار دشمن رپرتاژ آگهی داده و پول بیت‌المال را هدر می‌دهند.

ضرورت برخورد فوری با برهم زنندگان امنیت روانی مردم

این در حالی است که این طیف روزانه مطالب متعددی شامل تحریف و وارونه‌نمایی واقعیات، تبرئه و توجیه سیاست‌های ضدایرانی آمریکا و اروپا، تخطئه مواضع نظام در برابر زورگویی غرب، تشکیک در مبانی اسلام و انقلاب، دروغ‌پراکنی و تشویش اذهان و… منتشر می‌کنند و با سوژه‌های اصلی مورد پردازش، با رسانه‌های بیگانه و ضدانقلاب، هم‌پوشانی دارند و لازم است دستگاه قضا با اقتدار، برهم زنندگان امنیت روانی جامعه را پای میز محاکمه بکشاند و مجازات کند.

رهبر معظم انقلاب هفتم تیرماه سال گذشته در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه تصریح فرمودند: «یکی از حقوق عمومی مردم همین است که امنیّت روانی داشته باشند. امنیّت روانی یعنی چه؟ یعنی هر روز یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرف هراس‌افکننده‌ای در ذهن‌ها پخش نشود. حالا تا دیروز فقط روزنامه‌ها بودند که این کار‌ها را می‌کردند، حالا فضای مجازی هم اضافه شده. هر چند وقت یا چند روز یک‌بار، گاهی چند ساعت یک‌بار یک شایعه‌ای، یک دروغی، یک حرفی را یک آدم مشخصی یا نامشخصی در فضای مجازی منتشر می‌کند، مردم را نگران می‌کند، ذهن مردم را خراب می‌کند. یک دروغی را مطرح می‌کند، شایع می‌کند، خب، این امنیت روانی مردم از بین می‌رود. یکی از وظایف قوه قضائیه برخورد با این مسئله است. البته اینجا هم من شنیدم بعضی گفتند که قانون نداریم؛ اولاً می‌شود از همین قوانین موجود استفاده کرد و حکم این را فهمید؛ اگر قانون هم ندارید، سریع قانون تهیه کنید؛ این‌ها چیز‌های مهمی است.»

حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای همچنین ششم تیرماه سال جاری در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه تصریح کردند: «یکی از حقوق عامّه، امنیّت روانی جامعه است. اینکه یک عدّه‌ای آنجا بنشینند و با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی مدام روی اعصاب مردم راه بروند و امنیّت ذهنی مردم را به هم بزنند، مردم را بترسانند و مانند اینها، خب این خلاف مقتضای احیای حقوق عامّه است و قوّه قضائیّه باید وارد بشود. البتّه اطّلاع دارم که در بعضی اوقات و در بعضی از موارد دادستانی‌ها وارد شده‌اند و کار‌هایی هم انجام داده‌اند، لکن باید با برنامه‌ریزی و با انضباط این کار انجام بگیرد، این کار باید با قاعده انجام بگیرد؛ این جایش خالی است و بایستی مثلاً این کار‌ها را انجام بدهد.»

شواهد بسیار که برخی از آن‌ها در این گزارش آمد، نشان می‌دهد مدعیان اصلاحات به عنوان شبکه نیابتی دشمن در داخل با مأیوس‌سازی، روایت سازی وارونه، انتشار اخبار دروغ و سانسور اخبار مثبت، کوچک‌نمایی نقاط پیشرفت و بزرگنمایی نقاط ضعف و القای بن‌بست و… در حال ایفای نقش در پروژه براندازی دشمن هستند. در این شرایط ضرورت فوری است که دستگاه‌های امنیتی و قضایی، سرنخ‌های بسیار یأس‌آفرینی و تامین خوراک عملیات روانی و جنگ اطلاعاتی دشمن توسط مدعیان اصلاحات را پیگیری و شبکه‌های وطن فروش را متلاشی کنند.

منبع: کیهان

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازی ناجوانمردانه جریان غربگرا با امنیت روانی جامعه بیشتر بخوانید »

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم



حضور ثابتی در یک برنامه تلویزیونی با صلاحدید شخص شاه، و نامی که برای اشاره به او استفاده شد(«مقام امنیتی») در افکار عمومی ایرانی ها ماندگار شد و خیلی زود نام او به مظهر رعب و سرکوب رژیم شاه بدل گشت.

سرویس سیاست مشرق– چندی قبل در تجمع نیروهای ضدانقلاب در لس آنجلس آمریکا، تصویری منتشر شد که همچنان محل بحث و تحلیل و حتی واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی است. پرویز ثابتی شکنجه‌گر معروف ساواک و رئیس اداره سوم دستگاه امنیتی رژیم پهلوی همراه با خانواده اش به عنوان “دموکراسی‌خواه” و با شعار “آزادی” مردم ایران در این تجمع ضد ایرانی شرکت کرده‌ بودند. البته طنز و تناقض ماجرای حضور پرویز ثابتی در تجمع لس آنجلس به حدی است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.

گزارش تحلیلی مشرق درباره نمایان شدن ثابتی را اینجا بخوانید :

چرا سازمان سیا از یک ساواکی تاریخ مصرف گذشته رونمایی کرده است؟ /شکنجه‌گر مخوف دموکراسی‌خواه شد! + تصاویر

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

به همین مناسبت نگاهی به زندگی و زمانه «پرویز ثابتی»، نماد سرکوب و اختناق در دوران پهلوی دوم خواهیم داشت. (این گزارش، بازنشر گزارش مشرق در آبان ماه سال 1396 است )

“من همیشه با هرچیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت کرده ام و هیچ وقت خودم نه شکنجه دیده ام و نه بازجویی کرده ام.”(پرویز ثابتی، «در دامگه حادثه»)

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

«پرویز ثابتی» مشهورترین مدیر اداره کل سوم ساواک (امنیت داخلی)، فرزند حسین در ۱۳۱۵ش. و در خانواده‌ای بهایی در بخش سنگسر از توابع شهرستان سمنان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان‌های حسینیه و شاه‌پسند سنگسر گذراند و دوران متوسطه را در مدرسه فیروز بهرام تهران طی کرد. در سال ۱۳۳۷ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران در رشته قضایی مدرک کارشناسی گرفت. در همین سال به استخدام ساواک درآمد و در سال ۱۳۴۵ به ریاست اداره یکم اداره کل سوم ساواک منصوب شد؛ در ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم ساواک شد. پرویز ثابتی در اوج سرکوبهای ساواک در ۱۳۵۲ به جای ناصر مقدم رئیس اداره کل سوم ساواک شد و این سمت را تا واپسین ماههای عمر رژیم پهلوی عهده‌دار بود. پرویز ثابتی در بدو استخدام در ساواک که در بهمن ۱۳۳۷ و توسط مدیرکل وقت اداره کل ششم ساواک، ضرابی، معرفی شده بود

او در شرح حالی که برای استخدام در ساواک نوشت، دوران کودکی و خانواده خود را چنینی شرح داد:

“… از بدو تولد تا تاریخ مهرماه ۱۳۲۸ در سنگسر از بخشهای سمنان در محله‌ای به نام تپه‌سر سکونت داشته‌ام و از تاریخ مهر ۱۳۲۸ برای گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمدم و مدت سه سال در منزل شوهر خواهرم آقای محمدحسین رحمانیان سکونت داشته‌ام و از مهر ۱۳۳۱ خانواده‌ام نیز به تهران آمدند و در همان منزل آقای رحمانیان سکونت گردیدند تا اسفندماه ۱۳۳۴ و از اوایل ۱۳۳۵ پدرم بعد از تهیه منزل ما نیز به آنجا عزیمت نمودیم. در مدرسه صابر در آسیاب دولاب تهران به شغل آموزگاری از سال ۲۶ مشغول شده‌ام و در ایام فراغت و دوران تحصیل با پدرم در امور حشمداری و تجارت در تهران کمک کرده‌ام. دوران ابتدایی را در دبستان حسینیه و شاه‌پسند سنگسر از سال ۱۳۲۲ الی ۱۳۲۸ و دوران دبیرستان در فیروز فهرام و تهران از ۱۳۲۸ الی ۱۳۳۴ و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران از ۱۳۳۴ الی ۱۳۳۷ مشغول به تحصیل بوده‌ام و در خردادماه ۱۳۳۷ نائل به اخذ لیسانس در رشته قضایی از دانشکده حقوق شده‌ام و به زبان انگلیسی تسلط دارم و در امور قضایی و اداری و اقتصادی و سیاسی نیز تحصیل نموده و مطالعه دارم و دارای چهار برادر… و یک خواهر… هستم. بنده از بدو تولد در یک خانواده بهایی می‌زیسته‌ام و پدر و مادرم بهایی بوده‌اند[،] لکن از زمان بلوغ و بلکه از ابتدای تحصیلات دوره متوسطه مسلمان بوده و هستم و به علت کفیل خرج بودن از تاریخ ۲۴/۱۰/۳۷ الی ۲۴/۱۰/۳۸ از خدمت معاف شده‌ام و این برگ برای سالهای بعد نیز تمدید خواهد شد. رسالة پایان تحصیلات دانشکده حقوق راجع به کسانی که مجازات نمی‌شوند، یعنی صغار و مجانین بوده است. همان‌طور که مشاهده می‌شود بنده از اهالی سنگسر هستم و سنگسر یک منطقه عشایری و دارای مردمی شاهدوست و وطن‌پرست است. رستاخیز اهالی سنگسر در قیام ملی ۲۸ مرداد دلیل بر این ادعاست. به طریق اولویت اینجانب نیز فردی شاهدوست و وطن‌پرست می‌باشم.”

ثابتی از جمله کسانی بود که در رأس یک گروه از مأموران ساواک به اسرائیل اعزام شد و به احتمال قوی در همان مأموریت در پیوند تنگاتنگ با موساد قرار گرفت. او که در اوایل دهه ۱۳۵۰ به عنوان «سخنگوی ساواک» و « مقام امنیتی» شهرت یافت، گرداننده اصلی سازمان ساواک به شمار می آمد و با ارتباطاتی که با «موساد» و عوامل این سازمان در ایران داشت حتی در امور مربوط به نمایندگی‌های ساواک در خارج از کشور نیز، که خارج از حدود اختیارات او بود مداخله می کرد. اطلاعات وی به ویژه در مورد فعالیت گروههای مبارز خارج از کشور، ساواک را در مبارزه با کنفدراسیون و سایر گروههای مخالف رژیم یاری داد.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

وی که دوره جنگها و عملیات ضد پارتیزانی و ضد چریکی دیده بود، با تجهیزات و امکانات گسترده، گروهی را که در اسرائیل و دیکتاتوری‌های نظامی آمریکای لاتین دوره دیده بودند برای مبارزه با چریک های مارکسیست مسلح در سیاهکل گیلان به محاصره جنگل فرستاد.

در پی دستور محمدرضا شاه، کمیته مشترک ضد خرابکاری (ساواک – شهربانی) در تاریخ چهارم بهمن ماه ۱۳۵۰ تأسیس گردید که در این کمیته در واقع شهربانی نقش «اداره ویژه» اسکاتلندیارد را ایفا می‌کرد و ساواک نقش «ام. آی. ۵» را داشت. کمیته مشترک در محل اداره اطلاعات شهربانی تشکیل ‌شد و بعدها در شهرستان‌ها نیز شعبه‌هایی که تحت نظر مرکز فعالیت می‌نمودند، راه‌اندازی گردید. کمیته مشترک با ۳۷۵پست سازمانی که ۱۱۱ پست آن متعلق به ساواک و ۲۶۴ پست دیگر به شهربانی اختصاص ‌یافت، فعالیت خود را آغاز می‌نماید. اولین رئیس کمیته مشترک سپهبد جعفرقلی صدری رئیس شهربانی وقت و رئیس ستاد آن پرویز ثابتی از مقامات ساواک تعیین می‌گردد و نمایندگانی از ارتش و ژاندارمری به منظور هماهنگی در این ترکیب قرار می‌گیرند.

ثابتی در سال ۱۳۵۲ توسط ارتشبد نصیری، رئیس ساواک، به سمت مدیرکل اداره سوم (امنیت داخلی)تعیین و عملاً همه کاره ساواک شد.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم
ارتشبد نعمت الله نصیری

گزارشهایی که از طریق نصیری به شاه داده می شد، عمدتاً از طرف ثابتی و حلقه‌ی او تنظیم می گردید. ثابتی در انتصاب مقامات دولتی و انتخاب نمایندگان مجلس نقش اساسی داشت و گزارش منفی ساواک درباره هر کس که نامزد احراز یک مقام دولتی یا نمایندگی مجلس می شد برای جلوگیری از انتصاب یا انتخاب وی کافی بود. حتی فعالیتهای اعضای خاندان سلطنت هم از این گونه نظارت و گزارشها مصون نبودند، گاه حتی گزارشهای ثابتی در مورد فعالیتهای غیرقانونی اعضای خاندان سلطنت خشم شاه را برمی انگیخت. منابع اطلاعاتی او علاوه بر مأمورین ساواک و هزاران « منبع خبری» که در تمام سازمانهای دولتی و بخش خصوص داشت، عوامل جاسوسی اسرائیل (موساد) در ایران و افرادی از قبیل منوچهر آزمون، داریوش و هدایت الله اسلامی نیا بودند که مستقیماً با او تماس داشتند و اخبار و اطلاعات دست اولی را از دستگاههای دولتی و بخش خصوصی و بازار و محافل روحانی در اختیار او می گذاشتند.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

ثابتی از زمره دوستان نزدیک هویدا بود و در ملاقات‌هایی که هر چهارشنبه شب با وی داشت اطلاعاتی را در اختیار وی قرار می داد که بی گمان یکی از ابزار تثبیت و تداوم قدرت هویدا بود. در هر ارزیابی از موقعیت هویدا نام وی به میان می آید زیرا در تمام دوران زندگی روابط نزدیک با همکیش بهایی خود داشته است.

علت مشهور شدن ثابتی

دو ماه پس از واقعه سیاهکل، پرویز ثابتی، مدیرکل اداره سوم ساواک، در کنفرانس مطبوعاتی که از او با عنوان «یک مقام امنیتی» یاد شد، به شرح این ماجرا، ریشه‌های آن، اقدامات پیشین گروه چریک‌های فدایی خلق و چگونگی برخورد ساواک با آن پرداخت. در این نشست خبری که ۱۵ فروردین ۱۳۵۰ با حضور خبرنگاران خبرگزاری‌های داخلی و خارجی، روزنامه‌ها و رادیو و تلویزیون برگزار شد، این مقام امنیتی «اسرار واقعه سیاهکل» را فاش کرد که در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ رخ داد. در آن واقعه، یک گروه چریکی مارکسیست که از شاگردان «بیژن جزنی» بودند به یک پاسگاه ژاندارمری حمله کردند و بعد در پی بسیج نیروهای امنیتی به منطقه تقریبا همه آن ها کشته و دستگیر شدند. این گروه مارکسیست، پایه گذار گروهی موسوم به «چریک های فدایی خلق» شدند.

به هر حال حضور ثابتی در این برنامه تلویزیونی که به صلاحدید شخص شاه انجام گرفت، و نامی که برای اشاره به او استفاده شد(«مقام امنیتی») در افکار عمومی ایرانی ها ماندگار شد و دیری نگذشت که نام او به مظهر رعب و سرکوب ساواک تبدیل شد. البته گروه های مسلح چپ در میان خود، او را با یک اسم مستعار دیگر می شناختند: ابرو کمانی

البته این تنها حضور «ابروکمانی» بر صفحه تلویزیون نبود و او چندبار دیگر به عنوان «مقام امنیتی» و در واقع سخنگو و «ویترین» ساواک به تلویزیون رفت. یکی از فیلم هایی که از حضور او در تلویزیون ملی آن زمان در اینترنت موجود است، یک جلسه مطبوعاتی است که در آن «مسعود بهنود»، روزنامه نگار سوگلی هویدا از مقام امنیتی درباره گزارش تایمز لندن می پرسد که مدعی شده بود، ساواک دارای «۵ میلیون»! کارمند است. ثابتی در پاسخ به این پرسش گفت:

“بنده تصور نمی‌کنم که سازمان‌های امنیتی آمریکا و شوروی هم این تعداد مأمور در اختیار داشته باشند. این رقم برای من تعجب‌آور و مسخره بود. ما دو نوع مأمور داریم. یک دسته کارمندان رسمی سازمان امنیت که مثل بقیه کارمندان رتبه شغلی و حقوق می‌گیرند و دسته دیگر که تعدادشان بیشتر است اما در استخدام رسمی ما نیستند و ممکن است برخی‌شان کارمند دولت هم باشند.”

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

«حسین فردوست»، دوست صمیمی و محرم محمدرضا پهلوی که به نوعی بنیانگذار ساواک بود، نقشی پررنگ در ارتقاء ثابتی داشت. فردوست درباره نقش این برنامه های تلویزیونی در صعود جایگاه ثابتی گفت:

“در این نمایش‌های تلویزیونی او بسیار خوب و محکم صحبت می‌کرد و همه را تحت‌تأثیر قرار می‌داد؛ به دلیل بیان عالی و عدم تردید در سخنانش. دعوت‌ها از او در خانه رجال شروع شد و ثابتی در چندین میهمانی از من خواهش کرد شرکت کنم که شرکت نمودم. در این میهمانی‌ها خانم‌های زیبا چندین‌هزار تومان هزینه آرایش خود می‌کردند تا موردپسند «مقام امنیتی» واقع شوند و دور او را می‌گرفتند و خود را معرفی می‌کردند و کارت و آدرس می‌دادند. من چند بار به چند خانم که میل داشتم صحبت کنم، نزدیک شدم و هرچه گفتم «من فردوست هستم» بی‌فایده بود! همه «مقام امنیتی» را می‌خواستند و فردوست و امثال فردوست برایشان مهم نبود! این عنوان «مقام امنیتی» تا انقلاب روی ثابتی ماند و همه‌جا به پذیرایی از او افتخار می‌کردند.”

ثابتی در مصاحبه با عرفان قانعی فرد درباره ارتقاء خود در ساواک چنین گفت:

” پس از سه ماه از آغاز خدمتم در ساواک، به علت گزارش های تحلیلی ام راجع به مسائل سیاسی جاری کشور به ریاست بخش بررسی های سیاسی در امور امنیت داخلی منصوب شدم. از همان ابتدا خواستم به رده های بالاتر در ساواک و شخص پادشاه توجه دهم که تامین امنیت کشور تنها از طریق سرکوب و مبارزه با سازمان ها و گروه های مخالف و برانداز امکان پذیر نیست. در طول دوران خدمتم در ساواک از هر فرصتی برای مبارزه با عوامل فساد استفاده کرده و گزارش های مستند ارائه دادم و چندین بار برای تهیه این گزارش ها مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفتم. تا آنجا که در سال ۱۳۵۰ اسدالله علم وزیر دربار و سپهبد ایادی و امیرهوشنگ دولو از نزدیکان شاه به علت اتهاماتی که به آنان وارد می کردم علیه من به شاه شکایت بردند و من از طرف شاه تهدید به محاکمه نظامی شدم.”

فردوست میل به خودنمایی و البته ظاهر خوش خط و خال ثابتی را در ترفیع او بسیار موثر می دانست:

” زمانی که قائم‌مقام ساواک شدم، ثابتی یک جوان کمتر از سی سال بود و شغل او ریاست بخش مربوط به احزاب پنهانی بود. او را ندیدم تا زمانی که مقدم را به جای مصطفی امجدی مدیرکل سوم کردم…، برداشت من از ثابتی این بود که بسیار مقام‌پرست و متظاهر است. دارای هوش خوب – و نه بیشتر- است ولی قوه بیان خیلی خوبی دارد. در مجموع کارمند خوبی به‌شمار می‌رفت، ولی به علت آن قدرت بیان و تظاهر، خود را بیش از آن چیزی که بود نشان می‌داد. این رفتار قطعا در من اثری نداشت ولی در دیگران مانند مقدم و نصیری مسلما بی‌اثر نبود. دروغ و راست را مخلوط می‌کرد تا میزان فعالیت و موفقیت خود را دو، سه برابر واقع جلوه دهد. آرام و مسلط بر اعصاب خود بود. ساختمان فکری‌اش طوری بود که همیشه به او خوش می‌گذشت. از خود انتقاد نمی‌کرد و راضی و خیلی راضی از خود بود…، ثابتی به هیچ‌وجه نمی‌توانست اعتماد مرا جلب کند و به نظر من او برای کار اطلاعاتی ساخته نشده بود و بیشتر به درد کار سیاسی می‌خورد. هیچ‌وقت میل نداشتم مرئوس مستقیمی مانند ثابتی داشته باشم.”

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم
ارتشبد حسین فردوست

فردوست درباره جاه طلبی بسیار بالای ثابتی و علاقه او به در چشم بودن و بروز بیرونی(رخلاف بیشتر مقامات امنیتی) نیز اظهارات جالبی کرده است:

“من که جاه‌طلبی ثابتی را می‌دیدم، خواستم که او را در کار سیاسی مشغول کنم لذا از هویدا خواستم که یک پست وزارت به ثابتی بدهد. او مطابق طبع هویدا هم بود. زمانی که مسئله را به ثابتی گفتم از خوشحالی باور نمی‌کرد. هویدا، ثابتی را خواست و وزارت را به او پیشنهاد کرد و او اجازه فکرکردن درباره نوع وزارتخانه خواست. در همین احوال منوچهر آزمون (کارمند ساواک) معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان اوقاف شد. این مسئله به ثابتی برخورد و از وزارت منصرف شد. او بعدا به من گفت: «وقتی آزمون که در ساواک چندین رده از من پایین‌تر بود، معاون نخست‌وزیر شود، دیگر وزارت چه افتخاری دارد؟!» من گفتم: پس صبر کن تا نخست‌وزیر شوی! این حرف در او اثر کرد و باورش شد و تا زمان انقلاب این مسئله در ذهنش بود.”

از سال ۴۹ که به معاونت اداره کل سوم ساواک(اداره امنیت داخلی) و در واقع ستون ساواک، رسید، نقشی اساسی در حکومت پیدا کرد، چرا که تقریبا هر شغلی قابل توجهی در کشور، از وزارت تا نمایندگی تا استادی دانشگاه، وابسته به استعلامی بود که از اداره کل سوم گرفته می شد. ثابتی به لحاظ امنیتی هم سرکوب گروه های مسلح چپ و مذهبی را در کارنامه داشت، به طوری که در سال ۵۵ تقریبا همه گروه های مسلح رژیم یا متلاشی شده، و یا به گروه های چندنفره پنهان محدود شده بودند.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

جنایت ساواک بر تپه های اوین

یکی از جنایات مهم دوران سیطره ثابتی بر ساواک به ۳۰ فروردین سال ۵۴ بازمی گردد. در این روز، ۹ تن از سران گروه های چپ(فدایی خلق و مجاهدین خلق) بدون محاکمه در جریان انتقال از زندان اوین توسط ساواک تیرباران شدند.

«بیژن جزنی» از رهبران چریک‌های فدایی، همراه با شش‌نفر دیگر از چریک‌های فدایی خلق به نام‌های «حسن ضیا ظریفی»، «احمد جلیلی افشار»، «مشعوف کلانتری»، «عزیز سرمدی»، «محمد چوپان‌زاده» و «عباس سورکی» به همراه «مصطفی جوان خوشدل» و «کاظم ذوالانوار» دو عضو سازمان مجاهدین خلق در تپه‌های اطراف زندان «اوین» به آمریت شخص شاه و کارگزاری ثابتی، در اطراف قریه اوین با چشمان و دستان بسته تیرباران شدند.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

یکی از مهم ترین روایت ها که بر نقش ثابتی در این جنایت صحه می گذارد، شرح «بهمن نادری پور»(معروف به تهرانی)، از شکنجه‌گران معروف ساواک، در دادگاه انقلاب در سال ۵۸ است. تهرانی در دادگاه در شرح ان واقعه گفت:

“زندانیان را از زندان تحویل گرفتند. ما هم در قهوه‌خانه نزدیک زندان اوین به انتظار ایستادیم. پس از تحویل آمدند و از طریق جاده‌ای که از داخل قریه اوین می‌گذشت به بالای ارتفاعات بازداشتگاه اوین رفتیم. در آنجا زندانیان را – درحالی که دست‌ها و چشم‌هایشان بسته بود – از مینی‌بوس پیاده کردند و همه را در یک ردیف روی زمین نشاندند. پس از اینکه روی زمین نشستند، «عطارپور» (بازجوی ساواک) یک قدم جلوتر آمد و شروع به سخنرانی کرد. گفت: همان‌طور که دوستان و رفقای شما همکاران و رفقای ما را در دادگاه‌های خودشان به مرگ محکوم کردند و آنها را کشتند، ما هم تصمیم گرفتیم شما را که رهبران فکری آنها هستید و با آنها از داخل زندان ارتباط دارید، مورد تهاجم قرار بدهیم و شما را اعدام کنیم و از بین ببریم. این حرف مورد اعتراض بیژن جزنی و چند نفر دیگر واقع شد. ولی نمی‌دانم عطارپور نفر اولی بود یا سرهنگ وزیری (رییس وقت زندان «اوین») که با یک مسلسل که آورده بود، رگبار را به روی آنها خالی کرد.”

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

ثابتی اما در کتاب خاطرات شفاهی خود موسوم به «در دامگه حادثه»، مثل بسیاری از دروغ هایی که در آن کتاب رفته است، مدعی است که زندانیان در هنگام فرار از ون انتقال زندانی به رگبار بسته شدند:

” پس از اینکه محمدتقی شهرام و سعادتی از زندان ساری و ربابه عباس‌زاده (اشرف دهقانی) از زندان قصر فرار کردند، بیژن جزنی و دوستان وی درصدد برآمدند با فرار از زندان، از خود قهرمان‌سازی کنند. آنها در زندان قصر، بسیار به موفقیت نزدیک شده بودند و در لحظه آخر، ماموران شهربانی، توانسته بودند که نقشه آنها را خنثی کنند. سرهنگ عباس وزیری، معاون اداره کل چهارم ساواک که مسوولیت زندان اوین با آن اداره بود، به من تلفن کرد و گفت: «ماموران قصد داشته‌اند، تعدادی از زندانیان را از زندان اوین به زندان دیگری منتقل کنند و در حوالی بزرگراه شاهنشاهی، زندانیان که در یک ون قرار گرفته و کامیونی از سربازان پشت‌سر آنها حرکت می‌کرده، با بریدن دستبند از «ون» خارج و قصد فرار داشته‌اند که راننده و یک مامور برای تعقیب به همراه آنها از ون خارج شده، لذا ماموران همراه به طرف آنها تیراندازی و ۹ نفر از زندانیان کشته و مامور همراه راننده نیز، تیر خورده و زخمی شده است.”

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

این دروغ بزرگ ثابتی که ۹ زندانی مهم برای رژیم، با دستان و چشمان بسته، چگونه توانستند همگی دستبند خود را ببرند و همزمان در بیابان های آن موقع اطراف اوین پا به فرار بگذارند، خود به اندازه کافی مضحک است. جدای از این که روایت های دیگر از زندانیان سیاسی و برخی عوامل رژیم شاه از زوایای مختلف این جنیات ساواک را افشاء کرده است.

البته برای کسی که در اوج وقاحت مدعی می شود که نهایت شکنجه در ذهن نعمت الله نصیری(رییس ساواک) این بود که به زندانیان «چلوکباب با دوغ» بدهند و بعد اجازه خواب به او ندهند، جعل چنین دروغ‌هایی نه تنها بعید نیست، که بسیار محتمل است.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم
صفحه ۳۰۸ کتاب «در دامگه حادثه»

مثلا ثابتی در همان دامگه حادثه مدعی شده است:

” با شکنجه و هرگونه اقدام غیرقانونی مخالف بودم و تا آنچه در توان داشتم از آن جلوگیری می‌کردم. هیچ‌گاه ندیدم فردی مورد شکنجه قرار گیرد. موقعی که از سرپرستان بازجویی سؤال می‌کردم غالبا جواب این بود که زندانی با مأموران به زدوخورد پرداخته و مجروح شده است!”

این در حالی است که عمده زندانیانی که نسبت به انتشار کتاب خاطرات ثابتی واکنش نشان دادند، بر نقش مستقیم او در شکنجه زندانیان صحه گذاشته اند. مثلا «نصرت الله تاجیک»، از زندنیان سیاسی قبل از انقلاب دعاوی خنده دار ثابتی را چنینی زیر سوال برده است:

” در بازداشت سال٥٢-٥٣ چون در زندان اوین بودم او را ندیده بودم و همچون سایرین وی را به نام مقام امنیتی می‌شناختم تا اینکه در دستگیری سوم در کمیته مشترک ضد خرابکاری در میان شکنجه و بازجویی‌ها او را که میان بازجویان، «آقا» نامیده می‌شد دیدم. در دو نوبت توسط رسولی و ثابتی مورد سؤال‌وجواب و شکنجه قرار گرفتم که نسخه‌های بازجویی من به احتمال زیاد موجود است.”

ثابتی، عامل اعدام نشدن رجوی

پرویز ثابتی طبق صفحه ۲۸۲ کتاب خاطرات خود، کاظم رجوی، برادر بزرگ تر مسعود را با حقوق ماهی ۱۰۰۰ فرانک به مأمور ساواک تبدیل می کند. در سال ۱۳۵۰ که در پی ضربه شهریورماه ساواک به مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، اعضای سازمان دستگیر و به اعدام محکوم می شوند، کاظم رجوی با ثابتی تماس می گیرد تا برادر خود (مسعود رجوی) را نجات دهد. ثابتی در این زمینه می گوید:

“من یک گزارشی درست کردم که برادرش برای ساواک این کارها و خدمات را کرده و مسعود رجوی را یک درجه تخفیف بدهیم، شاه هم موافقت کرد و یک درجه تخفیف داده شد و مسعود رجوی اعدام نشد.”

فرار حمید اشرف از تور ثابتی

حمید اشرف، رهبر گروه مارکسیست مسلح چریک های فدایی خلق، در سال‌های ۵۴ و ۵۵ از اهداف اصلی تعقیب شهربانی و ساواک بود.

اشرف ان قدر برای شاه اهمیت داشت که تقریبا بعد از هر گزارش «شرف عرضی» نصیری و ثابتی به او، از آن ها درباره دستگیری حمید اشرف می پرسید:

“هر وقت عواملی از این سازمان دستگیر و یا در درگیری ها کشته می شدند، شاه می پرسید با حمید اشرف چه کرده اید.”

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

در عملیات ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۵ علیه خانه های تیمی سازمان چریک های فدایی خلق، حمید اشرف دوباره موفق به فرار می شود و بار دوم از دو حلقه محاصره نیروهای امنیتی می گریزد. ثابتی می گوید:

“گزارش واقعه را با ذکر این که حمید اشرف، توانسته است از هر دو محاصره فرار کند، برای شاه فرستادم. چند روز بعد، از دفتر ویژه ی اطلاعات خبر دادند که گزارشی به عرض اعلیحضرت رسیده است که مأمورین واحد اجرایی کمیته ی مشترک ضد خرابکاری که عمدتا پرسنل شهربانی بودند، آموزش لازم را برای محاصره ی خانه های امن و مقابله ی با گروه های تروریستی ندارند و اعلیحضرت دستور داده اند، دفتر ویژه طی یک بازرسی وسیع، نواقص کار را یافته و گزارش کند “

در نهایت حمید اشرف و ده تن دیگر از اعضای سازمان در تیر ماه ۱۳۵۵ بعد از ساعت های درگیری به دست نیروهای ساواک کشته می شوند. کشتن حمید اشرف و متلاشی کردن مرکزیت چریک های فدایی، یکی از بزرگ ترین دستاوردهای امنیتی ثابتی برای رژیم شاه بود.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم
سفر ثابتی به مشهد با همسرش به اتفاق سپهبد جعفرقلی مستوفی و همسرش(نحوه چادر سر کردن همسران آن ها به خوبی گسست مقامات پهلوی از مردم را نشان می دهد)

پیش بینی انقلاب توسط ثابتی

ثابتی در خاطرات شفاهی خود مدعی شد که دو سال پیش از پیروزی انقلاب، وقوع ان را پیش بینی کرده و ان را با شاه مطرح کرده بود و البته انتظار از او به عنوان مسوول اصلی تشکیلات اطلاعاتی شاه نیز همین بود. او می گوید که گزارشی مفصل را در آذر ۵۵ برای شاه نوشت و از طریق رییس وقت ساواک، نصیری، نزد شاه فرستاد:

“موقعی که کارتر در آمریکا داشت برای ریاست جمهوری فعالیت می کرد مطالبی را علیه شاه گفته بود. نتیجتا در داخل، مخالفین رژیم بسیج شده بودند و فکر می کردند که الان دوباره فرصتی پیش می آید که بتوانند کارهایی بکنند. زمانی که کارتر انتخاب شد ولی هنوز به دفترش نرفته بود، یعنی در آذر ۱۳۵۵، من بوسیله (ارتشبد نعمت الله) نصیری (سومین رئیس ساواک) یک گزارشی برای اعلیحضرت فرستادم و گفتم به نظر می آید که سناریوی سال ۱۳۳۹ و ۴۰ یعنی دوره ۱۹۶۰ و ۶۱ در دوره کندی دوباره دارد تکرار می شود و مخالفین به این نتیجه رسیده اند که حالا کارتر اعلیحضرت و ایران را تحت فشار قرار می دهد و فرصتی پیش می آید که اینها بتوانند خود را به صحنه بیاورند و به اصطلاح ایشان را به چالش بکشند.”

او در این گزارش با اشاره به افزایش قابل توجه جمعیت دانشجویان و افزایش ۴ برابری جمعیت پایتخت، شکل گیری واحدهای کارگری بزرگ در تهران و اطراف آن، پیدایش گروه های مسلح جدیدی و کارآزموده شدن عناصر مسلح ضدرژیم در زندان‌ها به شاه یادآور شد که اوضاع با زمان کندی و شکل گیری ماجرای ۱۵ خرداد ۴۲ متفاوت است. گرچه ثابتی در این تحلیل خود به عنصر اصلی، یعنی رهبری مقتدرانه و مرشدیت معنوی حضرت امام در هدایت خیزش مردمی علیه رژیم شاه، وزن چندانی نمی دهد و این اشتباه بزرگ او و سایر کارگزاران رژیم شاه و حامیان خارجی آن ها بود. به هر حال، ارسال همین گزارش هم ظاهرا باعث خشم شدید شاه می شود که در سال ۵۵ خود را در اوج قدرت و اقتدار تصور می کرد:

” این گزارش را دادم نصیری برد برای اعلیحضرت. اعلیحضرت هم از دست من عصبانی شد که این ثابتی باز چیزهای منفی را سرهم کرده و هیچ پیشرفت های مملکت را ندیده، به اصلاحات ارضی اشاره نکرده، سهیم شدن کارگران در سهام کارخانجات را ندیده، ارتش ما از ۱۵۰ هزار نفر شده ۶۰۰ هزار نفر را ندیده، ساواک و شهربانی را ندیده و همه سیاه ها را سرهم کرده و می گوید اوضاع خراب می شود. نخیر هیچ چیز نخواهد شد و شما کار خودتان را بکنید. این اولین گزارش است در آذر ۱۳۵۵. اعلیحضرت فکر می کرد مثل همان بحرانی که در دوره کندی پیش آمد و توانست طوری اداره کند تا طوفان از سر بگذرد، این بار هم می تواند اداره کند. این بار اما، -البته ما که آن موقع نمی دانستیم- ولی به هر حال ایشان مریض بود و نمی توانست قاطعانه تصمیم بگیرد و به هر حال مملکت به مرحله ای رسید که دیگر کنترل از دست خارج شد.”

مقاله رشیدی مطلق

حضرت امام به مناسبت چهلمین روز درگذشت فرزندش – مصطفی خمینی – بیانیه هایی منتشر کرده و در آنها از فجایع و مظالم شاه سخن می گوید. شاه با دیدن آن ها به شدت عصبانی شده و به نصیری – رئیس ساواک – می گوید:

“این مرد عقب مانده و عامل اجنبی، جسارت را از حد گذرانده است، دستور بدهید دو مقاله تهیه و در آنها به سوابق خانوادگی او که به وسیله ی انگلیسی ها از هندوستان به ایران، آورده شده اند و مخالفت او با اصلاحات ارضی و حقوق زنان و برنامه های اصلاحی مملکت، تهیه و در شرفیابی بعدی بیاورید تا ملاحظه و دستور چاپ آنها در مطبوعات داده شود “

نصیری به ثابتی می گوید اعلیحضرت به ما دستور داده اند و شما این دو مقاله را تهیه کنید. ثابتی مطابق دستور شاه عمل می کند. اما شاه همین دستور را به هویدا که در آن زمان وزیر دربار بود می دهد. هویدا هم این امر را به فرهاد نیکخواه محول کرده و او نیز به فردی به نام شعبانی می گوید تا مقاله را بنویسد. آن مقاله را شاه می پسندد و به دستور او در روزنامه ی اطلاعات به نام مستعار رشیدی مطلق منتشر می شود. اقدامی که به باور بسیاری از مورخان، یکی از نقاط عطف تبدیل جنبش انقلابی مردم ایران به یک قیام سراسری شد.

ماجرای فهرست «۱۵۰۰ نفره» انقلابیون

در خردادماه ۵۷، زمانی که دولت جمشید آموزگار(فراماسون معروف و عامل مارکدار ایالات متحده) کم کم سررشته کنترل اوضاع کشور را در برابر انقلابیون از دست می داد، ارتشبد نعمت الله نصیری و بالتبع، پرویز ثابتی که مهره مورد وثوق او بود، از چشم شاه افتاده بودند و زمزمه های خانه تکانی در ساواک جدی بود. با این حال، ثابتی برای حفظ نظامی که همه چیزش را به ان مدیون بود دست از فعالیت برنداشت.

او به ادعای خود در آستانه ۱۵ خرداد ۵۷، طرحی را برای دستگیری ۱۵۰۰ نفر از چهره های مخالف رژیم تهیه کرد تا به زعم خود خیزش مردمی را کنترل کند. او ابتدا این طرح را به جمشید آموزگار، نخست وزیر، ارایه داد، ولی آموزگار که چهره ای به شدت محافظه کار و اصولا تکنوکرات بود، موافق اجرای این طرح نبود. از همین رو، ثابتی طرح خود را نزد دوست دیرین و همکیش خود، امیرعباس هویدا برد که در آن مقطع وزیر دربار پهلوی بود:

“رفتم پیش هویدا و گفتم خبر اعلامیه دولت را شنیدید؟ گفت بله خوب بود بد نبود. گفتم حالا داستان این شده و آقای آموزگار اینطوری می گوید و شما باید اعلیحضرت را متقاعد کنید که ما این ۱۵۰۰ نفر را دستگیر کنیم وگرنه اوضاع از کنترل خارج می شود. گفت اینها کی هستند؟ من یکی یکی می گفتم و او یادداشت می کرد. سران نهضت آزادی و جبهه ملی و ۳۰۰ نفر وعاظ افراطی طرفدار خمینی، ۴۰۰ نفر طلاب مدارس حقانی و فیضیه و خان قم بودند، تعدادی هم اعضای همین گروه های تروریستی بودند که ما پیش از آمدن صلیب سرخ آزادشان کرده بودیم که دلیلش مفصل است و باید جداگانه بگویم. هویدا این ها را یادداشت کرد و گفت بهت خبر می دهم. ساعت ۹ شب به من تلفن کرد که من مطالب شما را به عرض شاه رساندم و فردا صبح نصیری یک گزارش بیاورد.”

ثابتی مدعی است که شاه جلوی بسیاری از اسامی این فهرست منها گذاشت و در نهایت لیست دستگیری‌ ها را به ۳۰۰ نفر تقلیل داد:

” دیدم که جلوی بعضی از این اسم ها منها و جلوی بعضی به اضافه گذاشته. اول از همه نهضت آزادی و سرانش منها داشتند. گفتم یعنی چی؟ گفت اعلیحضرت فرموده اند که چون اینجا یک کمیته حقوق بشر درست کرده اند و اینها با آمریکا در ارتباطند، نه. جبهه ملی هم همینطور، نه. بعد ۴۰۰ نفر طلاب مدرسه فیضیه و حقانی و خان قم هم نه. گفتم اینها دیگر برای چه نه؟ گفت فرموده اند اینها بازداشت دسته جمعی است… نه، نه، نه، تا آمد روی وعاظ افراطی طرفدار خمینی با چند تا افراد تروریست که روی هم ۳۰۰ نفر بود. ما از فردایش شروع کردیم به دستگیری این ۳۰۰ نفر. تمام تدارکاتی که اینها می کردند برای ۱۵ خرداد بود تا در سالگرد ۱۵ خرداد قدرتشان را نشان دهند. بعلت دستگیری این ۳۰۰ نفر، ۱۵ خرداد آب از آب تکان نخورد. در صبح ۱۵ خرداد در بازار تهران ۲۰-۳۰ درصد از مغازه ها بسته بود بعدش هم باز شد و تمام شد و رفت.”

با وجود این ادعای گزاف ثابتی که طبق معمول از ان اغراق ها و خودنمایی‌های خاص نشان دارد، در ۱۶ خرداد ۵۷ نصیری از ریاست ساواک برکنار شد پس از برکناری ارتشبد نصیری رئیس ساواک در روز ۱۶ خرداد ۱۳۵۷ تغییرات مهمی در ساواک روی داد بدین معنی که سپبهد ناصر مقدم رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران که در امور امنیتی تا حدودی به ملایمت و اعتدال شهرت داشت و در گذشته سال‌ها از مقامات مهم ساواک و مدیرکل اداره سوم بود، جانشین نصیری شد و با رفتن او، دوران یکه تازی ثابتی هم در ساواک به پایان رسید. او که از قبل، یعنی از زمان ریاست مقدم بر اداره کل سوم، با او رابطه چندان خوبی نداشت، کم کم به حاشیه رفت تا این که در پاییز ۵۷ دچار این احساس خطر شد که در صورت ماندن در کشور، به سرنوشت نصیری، هویدا، داریوش همایون و امثال آن ها دچار شود که شاه برای کاستن از التهابات عمومی، آن‌ها را بلاگردان خود کرده و به زندان انداخته بود.

بنا بر یکی از گزارش های ساواک به تاریخ ۱ آبان ۵۷، پرویز ثابتی با نام مستعار «عالیخانی» از طریق فرودگاه مهرآباد و با پروازی به مقصد نهایی لندن از کشور خارج شد.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم

گرچه روایت دیگری هم وجود دارد که طبق آن، در روز ۱۵ آبان ۱۳۵۷ عده‌ای از مدیران بلندپایه ساواک مانند پرویز ثابتی و عضدی با عده‌ای از زندانیان که به موجب ماده پنج قانون حکومت در طول ماه‌های شهریور و مهر بازداشت شده بودند، در زندان دیدار و از آنان حلالیت طلبیده و خداحافظی کردند و عضدی به یکی از زندانیان سرشناس گفت: “یک هواپیمای مسافربری شرکت هواپیمایی «ال‌عال» ‌متعلق به اسرائیل مستقیما از تل‌آویو به تهران پرواز کرده و در فرودگاه مهرآباد فرود آمده است و همین امروز حدود ۲۵ تن از مدیران و رؤسای ساواک با آن هواپیما عازم اسرائیل شده و از آنجا به آمریکا و اروپا خواهند رفت.”

و خود ثابتی در خاطراتش ادعا کرده که در ۹ آبان، برای ان که به سرنوشت هویدا و نصیری و داریوش همایون و تنی چند از سران زندانی شده رژیم در دولت نظامی دچار نشود، ایران را به مقصاد اروپا ترک کرده بود. و این با واقعیت سازگارتر است، چرا که روزنامه اطلاعات در تاریخ هشتم آبان ٥٧ عکس بزرگی از پرویز ثابتی چاپ کرد به اضافه فهرستی از ٣٤ عضو سازمان اطلاعات و امنیت کشور. اطلاعات نوشته بود این مأموران بلندپایه که ثابتی هم جزء آن هاست اخراج، بازنشسته یا تصفیه شده‌اند. زیر عکس نوشته شده بود «پرویز ثابتی معروف به مقام امنیتی از مهم‌ترین پست ساواک برکنار شد».

ثابتی در نهایت به آمریکا رفت و نام کوچک خود را به «پیتر» تغییر داد. در همه این سال‌ها او ظاهرا به تجارت مشغول بوده، لیکن به هیچ عنوان منطقی نیست که یک «مقام امنیتی» رژیم شاه در آن سطح، با ان ارتباطات گسترده با موساد و سیا و ام آی۶، تنها در کنج حجره تجارت به چرتکه انداختن مشغول بوده باشد.

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم
محل زندگی و کار ثابتی در شهر اورلاندو ایالات متحده

**سهیل صفاری

منابع

http://sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=۳۲۴۹۸

https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۳۹۳/۰۷/۲۲/۵۲۷۲۱۸

http://www.iichs.org/index.asp?id=۳۴۴&doc_cat=۷

http://sharghdaily.ir/News/۷۷۷۸۹/۳۷

http://shekanjegaran-savak.mihanblog.com/post/۳

http://www.parhamnews.com/۱۳۹۶/۰۱/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکنجه‌گر «ابروکمانی» رژیم پهلوی که بود؟/ وقتی «چلوکباب با دوغ» اوج شکنجه ساواک بود!+عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است



دو تن از خبرنگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند که بلافاصله با اعتراض رسانه‌های معاند و ضد انقلاب مواجه شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، طی هفته‌های گذشته و در جریان آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر در کشور که به بهانه فوت دختری به نام مهسا امینی آغاز شد اما خیلی زود ماهیت و عوامل پشت‌پرده و هدایتگر آن افشا شدند، دو تن از خبرنگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند که بلافاصله با اعتراض رسانه‌های معاند و ضد انقلاب مواجه شد و این رسانه‌های در قالب پخش خبر یا گزارش‌های متعدد خواستار آزادی آنها شدند. 

پس از آن بود که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در بیانیه مشترک تبیینی خود پیرامون حوادث اخیر تصریح‌ کردند که برخی خبرنگاران شاغل در رسانه‌های اصلاح‌طلب از جمله این دو خبرنگار بازداشت شده در دوره‌هایی که با عنوان «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» توسط سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) برگزارشده بود، شرکت کرده بودند.

در واقع این بیانیه از چرایی نگرانی رسانه‌های معاند برای این خبرنگاران پرده برداشت، چرا که در بخشی از آن تصریح شده بود، الهه محمدی و نیلوفر حامدی خبرنگاران اصلاح‌طلب دستگیر شده در دوره‌های آموزشی سازمان جاسوسی آمریکا شرکت داشته و هر دو نفر آنها نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانه‌های بیگانه را ایفا کرده‌اند.

خبرنگارانی که با اخبار جعلی و جهت‌دار پیرامون خبر درگذشت مهسا امینی، به ایجاد پروژه آشوب در ایران کمک کردند.

تقلای مدعیان اصلاحات برای تطهیر متهمان جاسوسی

پس از انتشار این بیانیه فعالین رسانه‌ای و روزنامه‌های اصلاح‌طلب در اقدامی هماهنگ سعی کردند با تخطئه گزارش دو نهاد امنیتی و اطلاعاتی رسمی کشور، این افراد را خبرنگارانی جا بزنند که تنها به وظیفه خبرنگاری خود عمل کرده‌اند.

مهدی رحمانیان مدیرمسئول روزنامه شرق درباره بیانیه مشترک نهادهای امنیتی کشور و اتهام جاسوسی و آموزش نیلوفر حامدی (خبرنگار شرق) در خارج از کشور به نیت اغتشاش، مدعی شد: این‌ها خبرنگار هستند و کار خبری خود را کرده‌اند. می‌گویند این خبرنگاران توسط بیگانگان آموزش دیده‌اند که بروند خبر تهیه کنند! خب چرا بیگانگان آنها را آموزش بدهند؟

وی در پاسخ به این پرسش که نیلوفر حامدی برای انتشار خبر و گزارش سقز با شما هماهنگ بوده است، اظهار کرد: هر چه درباره او می‌گویند دروغ است. ایشان اولین بار عکس مهسا امینی را منتشر نکرده و قبل از او عکس‌هایی منتشر شده بود. نیلوفر از ابتدا تا انتهای این موضوع با من هماهنگ بود.

غلامحسین کرباسچی مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن نیز درباره خبرنگاران بازداشتی و اطلاعیه نهادهای امنیتی گفت: تا آنجایی که پرسیدیم به ما گفتند هیچ ارتباطی به مسائل روزنامه‌نگاری و خبرنگاری ندارد. اما آن چیزی هم که در اطلاعیه آمده مربوط به همین فعالیت روزنامه‌نگاری و تهیه گزارش درباره ماجرای اخیر بوده است. حالا منتظر هستیم تا ببینیم مقام‌های قضایی چه قضاوت و مدارکی دارند. خبر و حوادث در دنیای امروز مخفی نمی‌ماند هر اتفاقی در هر گوشه‌ای با تاخیر چند دقیقه‌ای یا حتی چند ثانیه‌ای بیفتد در همه جای دنیا پخش می‌شود. اگر فضای رسانه‌ای در داخل کشور به گونه‌ای باشد که خبرنگاران بتوانند خبر صحیح و درست را منتشر کنند، این بیشتر به نفع امنیت کشور خواهد بود تا اینکه فضایی در کشور ایجاد شود که خبرنگاران نتوانند سریع و سالم خبر خود را منتشر کنند.

عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم درخصوص بازداشت این دو خبرنگار نوشت: «اینکه فکر کنیم الهه محمدی پس از سال‌ها کار حرفه‌ای موفق، رفته دوره ببینه که با ارزش خبری آشنا بشود و بعد برود سقز گزارش خبری بدهد، مثل این است که دکترای ریاضی را ببریم تا جدول‌ ضرب یاد بگیره.»

همزمان با روزنامه‌های زنجیره‌ای و فعالین اصلاح‌طلب رسانه‌های اپوزیسیون و معاند فارسی‌زبان ازجمله بی‌بی‌سی فارسی، اینترنشنال سعودی، رادیو فردا، صدای آمریکا و… در اخبار و گزارش‌های متعددی نسبت به دستگیری این دو خبرنگار اعتراض کرده و خواستار آزادی هرچه سریع‌تر آنان شدند.

نکته قابل تامل اینکه مدیر یکی از رسانه‌های زنجیره‌ای در حالی گفته است که خبرنگار بازداشت شده همه امور را با هماهنگی وی انجام می‌داده است، اما نگفته است که خبرنگار مذکور آیا همکاری با CIA و شرکت در دوره‌های آموزشی آنها را نیز با هماهنگی مدیرمسئول خود انجام داده است؟

همچنین روزنامه‌های زنجیره‌ای می‌گویند این افراد فقط «خبرنگار» هستند این در حالی است که تشخیص این مسئله که آیا فقط خبرنگار هستند یا در پوشش خبرنگار به ارتکاب اقداماتی مانند پادویی برای غرب مبادرت می‌ورزند برعهده نهادهایی امنیتی است نه شما!

از سوی دیگر خروجی عملکرد مدعیان اصلاحات در سال‌های گذشته موج پناهندگی و پادویی برخی خبرنگاران در این رسانه‌ها برای رسانه‌های معاند بوده است. همچنین باید از مدعیان اصلاحات پرسید که کدام دیدگاه‌های شما با دیدگاه‌های آمریکا و اسرائیل فاصله داشته است؟

رسانه‌های اصلاح‌طلب‌، کانون اصلی پرورش پادو برای رسانه‌های ضدایرانی

فعالین رسانه‌ای و روزنامه‌های مدعی اصلاحات در حالی تلاش دارند، به‌زعم خود از این بیانیه اعتبارزدایی و خبرنگاران خود را از اتهامات وارده تبرئه کنند که رسانه‌های اصلاح‌طلب در سال‌های اخیر یکی از کانون‌های اصلی پرورش و تربیت پادوهای رسانه‌ای برای شبکه‌ها و رسانه‌های ضدایرانی بوده‌اند که با وطن‌فروشی به استخدام بی‌بی‌سی فارسی‌، صدای آمریکا، من وتو، رادیو فردا، ایران اینترنشنال‌، ایندیپندنت فارسی و… درآمدند و در حال حاضر برای این شبکه‌های معاند فعالیت می‌کنند.

این افراد در دوران اصلاحات در روزنامه‌ها و مجلات همشهری دوره اصلاحات‌، ایران، چلچراغ، شهروند امروز، تهران تایمز، شرق، اعتماد، هم‌میهن، بهار، وقایع اتفاقیه و بسیاری دیگر از نشریات مشغول به کار بوده‌اند و پس از چندی به شکل کامل جذب این رسانه‌ها شدند.

همچنین خبرنگاران و روزنامه‌نگاران رسانه‌های طیف مدعی اصلاح‌طلبی در مقاطع مختلف به‌ویژه در جریان فتنه‌ها و آشوب‌ها با تهیه گزارش‌های میدانی و مصاحبه‌ها و مقاله‌های خود به تأمین خوراک خبری برای رسانه‌های ضدانقلاب پرداخته‌اند. موضوعی که در گزارش‌های متعددی به آن پرداخته شده است. 

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است

شبکه نیابتی دشمن در داخل و هشدارهای کیهان 

مردادماه گذشته روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان «رسانه داخلی یا شبکه نیابتی دشمن؟!» به بررسی نقش و عملکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن علیه ملت ایران پرداخته و نوشته بود: «بحران‌سازی از مسائل و حوادث عادی با هدف ایجاد فشار روانی، اضطراب و خشم انباشته، سیاه‌نمایی از همه شئون حکومت و کشور و ایجاد نفرت نسبت به وطن‌، ناامیدسازی از بهبود اوضاع، به‌خصوص اوضاع اقتصادی و معیشتی و بزک کردن دشمنان اصلی و واقعی کشور و جایگزین کردن دیگران به‌عنوان دشمن به‌عنوان سه محور اصلی عملیات روانی علیه ملت ایران در دستورکار این رسانه‌ها قرار گرفته و به‌صورت شبانه‌روزی در تلاشند با تثبیت ادراک‌های مدنظر خود افکار عمومی کشور را تحت تاثیر قرار دهند یا حتی بر تصمیمات کلان کشور اثر بگذارند و زمینه پیشبرد راهبردهای خود را فراهم آوردند.»

در این گزارش همچنین ضمن هشدار به نهادهای قضائی و امنیتی تصریح شده بود: «یکی از نکات قابل تأمل این است که متاسفانه در سایه بی‌توجهی مدیران برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات، تعدادی از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران این رسانه‌ها علنا به کشف حجاب اقدام کرده و به‌صورت پیوسته، توئیت‌ها و پست‌های اینستاگرامی توهین‌آمیز و ساختارشکن منتشر کرده و ضمنا توئیت‌ها و مطالب فعالین جریان معاند در خارج از کشور را نیز بازنشر می‌دهند. 

بر همین اساس با بررسی صفحات اجتماعی برخی از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مدعی اصلاح‌طلبی شاغل در رسانه‌های داخلی موارد تأمل‌برانگیزی مشاهده می‌شود. کشف حجاب، توهین به مقامات عالی نظام، سیاه‌نمایی وضع کشور، انتشار مطالب و تصاویر اروتیک، شوخی‌های جنسی، توهین به مقدسات و…تنها بخشی از مصادیق پست‌های منتشرشده از سوی برخی خبرنگاران و روزنامه‌نگاران طیف مدعی اصلاحات در فضای مجازی است.

عملکرد این قبیل افراد در پوشش خبرنگار، این شائبه را به وجود آورده است که برخی از آنها با چنین رویکردی در پی رزومه‌سازی برای حضور در رسانه‌های معاند هستند.

قصور و تقصیر مدیران برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات موجب شده تا این‌گونه افراد به راحتی و بدون محدودیت به انتشار مطالب سخیف اقدام کرده و این رسانه‌ها را به‌عنوان «دوره کارآموزی برای حضور در رسانه‌های ضدانقلاب در خارج از کشور» در نظر بگیرند.»

از رمضان‌پور و واحدی و انتخابی‌فرد مزدور سعودی تا علی‌نژاد و گنجی و باستانی جاسوس غرب

از سوی دیگر نگاهی به فهرست خبرنگاران و روزنامه‌نگاران و همچنین فعالین رسانه‌ای منتسب به این طیف که در سال‌های گذشته با وطن‌فروشی به استخدام رسانه‌های ضدایرانی یا دستگاه‌های جاسوسی غربی درآمدند خود گواه این مدعاست. 

«مسعود بهنود» یکی از این روزنامه‌نگاران فراری است که طی سال‌های گذشته در پوشش خبرنگار، مجری یا فعال رسانه‌ای مهم‌ترین نقش در اجرای پروژه جنگ روانی دشمن در ایران هراسی، هجمه به فرهنگ، هویت و اعتقادات مردم ایران و کودتای رنگی علیه نظام جمهوری اسلامی داشته است.

او در سال ۱۳۷۶ در روزنامه «جامعه» به‌عنوان اولین روزنامه منتسب به جریان اصلاح‌طلب شروع به فعالیت کرد. این نشریه به‌دفعات به نشر اکاذیب و اتهام‌زنی به ارکان حاکمیت پرداخت. تشویش اذهان عمومی، انتشار اخبار محرمانه، افترا و توهین نسبت به نیروهای مسلح و مقامات نظامی، نشر اکاذیب، توهین و حمله به مقدسات مذهبی و مسئولان نظام، اشاعه و ترویج فرهنگ غرب، اشاعه فحشا و درج مطالب خلاف عفت عمومی و توهین و افترا به قوه قضائیه ازجمله اتهامات این روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی بود.

این روزنامه اصلاح‌طلب در تیرماه ۱۳۷۷ توقیف شد.دو روز بعد از توقیف روزنامه جامعه، روزنامه دیگری به نام توس توسط همین کادر آغاز به‌کار کرد که در شماره اوّل خود تیتر بزرگ «توس در خدمت جامعه» را چاپ کرد. این کادر که مسعود بهنود نیز جزو آنان بود، نشریات زنجیره‌ای اصلاح‌طلب را راه‌اندازی کردند.

نکته قابل‌تأمل این‌جاست که تعداد قابل‌توجهی از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران شاغل در رسانه‌های معاند و ضدانقلاب، توسط اشخاصی همچون مسعود بهنود شناسایی و برای سرویس‌دهی به رسانه‌های حامی تحریم و تجزیه و آشوب در ایران هدایت شده‌اند. برخی نیز با همکاری وی جذب رسانه‌های ضدانقلاب شده‌اند.

همچنین در سال‌های گذشته تعدادی از فعالین رسانه‌ای در داخل با خیانت به مردم کشورشان به استخدام بی‌بی‌سی فارسی درآمدند و در نقش پادوهای ملکه انگلیس، در این شبکه ضدایرانی مشغول به کار شدند که «دروازه ورود» این خبرنگاران تجدیدنظرطلب به شبکه رسانه‌های فارسی زبان بیگانه «بهنود» بوده است.

«مجتبی واحدی» دیگر قلم فروش فراری اصلاح‌طلب از اطرافیان و مشاوران مهدی کروبی محسوب می‌شد و تنها در سال ۱۳۷۹، همزمان با مقدمات برگزاری انتخابات مجلس ششم، با راه‌اندازی روزنامه آفتاب یزد به‌واسطه اعتماد خانواده کروبی به او، سردبیر این روزنامه شد.

در دوران حضور در آفتاب یزد، با دیکتاتوری تحریریه آن روزنامه را اداره کرد و علاوه‌بر وارد کردن بستگان بی‌تجربه خود به روزنامه، با روزنامه‌نگاران قدیمی‌تر برخوردهای بی‌ادبانه‌ای صورت داد.

مجتبی واحدی حتی در همان روزی که کشور را ترک می‌کرد، سردبیر آفتاب یزد بود و تحت هیچ‌گونه تعقیب قضایی یا اطلاعاتی نبود. وی که به آمریکا پناهنده شده، می‌گوید حاضر است حتی با گروه‌های تروریستی مخالف جمهوری اسلامی مذاکره و همکاری کند.

مجتبی واحدی در مصاحبه با رادیو فرانسه- کشوری که بقایای گروهک منافقین در آن گردآوری شده‌اند- می‌گوید: من بشخصه با هر گروهی که حتی سوابق تروریستی دارد اما حاضر باشد به اشتباهات گذشته‌اش اعتراف کند مذاکره می‌کنم.

وی می‌گوید: به جهتی می‌رویم که دیگر شرایط فقط شرایط انتقاد و مخالفت نیست. البته ایده کنگره ملی ایده بسیار خامی است. او در شرایط انزوا در خارج کشور می‌گوید: من اعتقاد ندارم که فقط باید با گروه‌های خارج از ایران مذاکره کرد. افرادی از داخل هم می‌توانند باشند اما نباید حضورشان موجب شناسایی آنها به وسیله حاکمیت شود.

«کاملیا انتخابی‌فرد» سردبیر این روزهای رسانه سعودی ایندیپندنت فارسی نیز کار خود را در رسانه‌ای اصلاح‌طلب در ایران و در دوره اصلاحات آغاز کرد و بعدها سر از رسانه‌های بیگانه و دشمن درآورد. نیک‌آهنگ کوثر، کاریکاتوریست نشریات که سال‌هاست در کانادا اقامت دارد، مدعی شده بود انتخابی‌فرد، با استفاده از جاذبه‌های جنسی تبدیل به دامی شده بود که بسیاری از روزنامه‌نگاران پس از ارتباط نا مشروع با وی، مجبور به پذیرش شرایط خاصی می‌شدند.

«علی‌اصغر رمضانپور» از کارمندان سابق بخش فارسی بی‌بی‌سی و سردبیر خبر کنونی تلویزیون سعودی و ضدایرانی ایران اینترنشنال نیز از دیگر فعالین رسانه‌ای اصلاح‌طلب و فراری است که معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت اصلاحات و رئیس نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بود.

«حسین باستانی» دیگر خبرنگار فراری منتسب به طیف اصلاحات است که در روزنامه‌های دوم خردادی مانند جامعه، نشاط، صبح امروز، دوران، نوروز، بنیان، بیان، آینه، وقایع اتفاقیه و… نقشی کلیدی ایفا می‌کرد. باستانی در سال ۷۸ به تیم رسانه‌ای رئیس‌جمهور دولت اصلاحات راه پیدا کرد.

آنها وظیفه داشتند هرروز صبح تا قبل از ساعت هفت‌ونیم، بولتنی برای مطالعه آقای رئیس‌جمهور آماده کنند؛ بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیس مجلس و سایر چهره‌های کلیدی اصلاحات هم فرستاده می‌شد. وی هم اکنون در شبکه سلطنتی انگلیس علیه ملت خود پادویی می‌کنند.

«مسیح علی‌نژاد» همکار این روزهای سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس نیز از همین روزنامه‌های طیف اصلاحات سر برآورد. خبرنگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه‌ «همبستگی» آغاز کرد و بعد از آن خبرنگار پارلمانی خبرگزاری «ایلنا» در مجلس ششم بود که به‌دلیل بی‌احترامی به قوانین و سرقت اسناد اداری محرمانه، از مجلس هفتم اخراج شد و همین امر علی‌نژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی یک جاسوس تربیت کنند و از همان زمان بود که وی به دام MI۶ افتاد.

از علی‌نژاد در روزنامه‌های «شرق»، «بهار»، «وقایع اتفاقیه»، «هم‌میهن» نیز نوشته‌هایی منتشر شده است. وی در آخر به روزنامه «اعتماد ملی» ارگان رسمی حزب یکی از سران فتنه پیوست و در سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و اهانت به مردم و رئیس‌جمهور قانونی کشور کم نگذاشت.

«مرجان شیخ‌الاسلامی آل آقا» از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شده نیز مدیرمسئول خبرگزاری میراث فرهنگی و همزمان به‌عنوان دبیر سرویس پارلمانی روزنامه همبستگی مشغول به فعالیت بود.

وی پیش‌تر با همکاری برخی از خبرنگاران اصلاح‌طلب این خبرگزاری را راه‌اندازی کرد و از زمان اصلاحات تا دوران دولت دهم با دولت‌های مختلف همکاری کرد. او در انتخابات مجلس ششم به‌عنوان عضو جبهه مشارکت و عضو تحریریه روزنامه صبح امروز به مدیرمسئولی «سعید حجاریان» کاندیدا شد.

فریبا داوودی مهاجر، رکسانا صابری، نفیسه کوهنورد، فرناز قاضی زاده، اکبر گنجی، ابراهیم نبوی، فرشته قاضی، رضا حقیقت نژاد، نیک آهنگ کوثر، مانا نیستانی، امید معماریان، هوشنگ اسدی، نوشابه امیری، محمد مساعد، جمشید برزگر، اردشیر امیر ارجمند، نیما راشدان و… تنها بخشی از نام‌های منتسب به رسانه‌های جریان اصلاحات است که با وطن فروشی در قامت عروس هزار داماد به سرویس‌های مختلف جاسوسی و بنیادهای گوناگون استعماری خدمات می‌دهند.

چنین افراد قلم‌فروش و وطن‌فروشی در حالی به حرفه شریف روزنامه‌نگاری، کشور و مردم خود خیانت کرده‌اند که هم‌اینک خبرنگاران و روزنامه‌نگاران بسیاری، در رسانه‌های مختلف کشور متعهدانه و دلسوزانه برای بیان آلام و مشکلات جامعه خود تلاش می‌کنند.

منبع: کیهان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است بیشتر بخوانید »

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند



مهدی سحرخیز در ادعانامه ارائه‌شده به دادگاه می‌گوید که در ایران پدرش شکنجه‌شده است؛ سحرخیز نداشتن تشک مناسب و نبودن توالت فرنگی در زندان را مصداق شکنجه پدرش دانسته است!

سرویس سیاست مشرق- یک دادگاه ایالتی در آمریکا اعلام کرد که به درخواست غرامت چند ایرانی رسیدگی می‌کند. در دادخواست ارائه‌شده علاوه بر چند ضدانقلاب شناخته‌شده، نام مشاور رسانه‌ای مهدی کروبی در فتنه ۸۸ نیز دیده می‌شود. این افراد ادعا کرده‌اند که در ایران شکنجه‌شده و خواهان غرامت‌های چند میلیون دلاری هستند! در دادخواست ارائه‌شده به این دادگاه نمایشی از قاضی خواسته‌شده است تا از اموال بلوکه‌شده ایران در خارج از کشور این مبلغ غرامت تأمین شود. اشاره شاکیان این پرونده عجیب، پول‌هایی است که دولت آمریکا در سال‌های گذشته به دلیل تحریم‌های ظالمانه مسدود کرده است .

بخش زیادی از این پول باید صرف خرید دارو و کالاهای اساسی از کشورهای اروپایی می‌شد، اما آمریکایی‌ها طی «پروژه فشار حداکثری» آن‌ها را مسدود کرده‌اند. به‌عنوان نمونه بخشی از پول‌های مربوط به خرید باند برای مداوای کودکان مبتلابه سندروم پروانه‌ای از مدت‌ها قبل در یک بانک آلمانی مسدود شده و حالا چند ضدانقلاب و تعدادی دلال حقوق بشر چشم طمع به این اموال مردم ایران دارند. پیش از این نیز جیسون رضاییان جاسوس آمریکایی در درخواستی مشابه خواهان غرامت از دادگاه فدرال در آمریکا کرده است.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

جالب آن‌که درخواست عجیب ارائه‌شده به دادگاه با واکنش‌های متعدد از سوی کاربران در شبکه‌های اجتماعی روبرو شده است. یکی از این کاربران با اشاره به سوءاستفاده اپوزیسیون خارج نشین آن‌ها را متهم به کلاه‌برداری کرده و نوشته است که باید در برابر این زیاده‌خواهی ایستاد.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی به کلاه برداری آقازاده ساکن نیویورک

یکی از افرادی که در این ماجرا، ادعای درخواست غرامت کرده، مهدی سحرخیز است. با اندکی جستجوی اینترنتی متوجه می‌شویم که نام‌برده ساکن شهر نیویورک بوده و هیچ سابقه سیاسی در کارنامه‌اش ندارد. مهدی سحرخیز در این دادگاه ادعا کرده است که به نیابت از پدرش (عیسی سحرخیز) اقامه دعوی کرده است.

عیسی سحرخیز فعال سیاسی اصلاح‌طلب و مشاور ستاد مهدی کروبی در فتنه ۸۸ است. مهدی سحرخیز با سوءاستفاده از رانت پدر در دولت اصلاحات به آمریکا سفر کرده و از آن زمان در آن کشور اقامت دارد. آقازاده اصلاح‌طلب حالا پس از مزه کردن استفاده از امکانات دولتی در زیر زبانش، این بار نقشه بزرگ‌تری برای بیت‌المال کشیده است. او در همکاری با شبکه دلال‌های حقوق بشری در آمریکا، درخواست غرامتی بیش از ۱۵۰ میلیون دلار از دادگاه داشته است. عیسی سحرخیز به دلیل اقدامات ضد امنیتی در فتنه ۸۸ بازداشت و پس از طی کردن بخشی از محکومیت در حال حاضر به زندگی عادی مشغول است.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

عکس یادگاری مهدی سحرخیز با جواد ظریف در نیویورک

مهدی سحرخیز در ادعانامه ارائه‌شده به دادگاه نوشته است که در ایران پدرش شکنجه‌ شده است. سحرخیز نداشتن تشک مناسب و نبودن توالت فرنگی در زندان را مصداق شکنجه پدرش دانسته است. البته او در دوران طی محکومیت پدرش در زندان در گفتگو با رسانه های خارجی، مدعی بود که هیچ اطلاعی از عیسی سحرخیز نداشته و او در زندان‌های مخوف نگه‌داری می‌شود. حالا بعد از چند سال مشخص‌شده است که منظور خانواده سحرخیز از آن زندان، مقایسه آن با یک هتل پنج ستاره در شمال تهران است!

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

عیسی سحرخیز در حال شکنجه شدن( بازی گل کوچک) در زندان!

 یکی از محکومان امنیتی با افشاگری جالب‌توجه در شرح وضعیت زندان سحرخیز می‌نویسد: هنگامه شهیدی و عیسی سحرخیز در دوران بازداشت ادعا می‌کردند که در اعتصاب غذا به سر برده و تا دم مرگ پیش خواهند رفت، یک روز در راه دادگاه دیدم که خانم شهیدی در ماشین حمل متهم در حال خوردن شیر و بیسکوئیت است، به او گفتم این‌گونه در حال مبارزه هستید؟ داستان وقتی زیباتر شد که وقتی به زندان بازگشتم عیسی سحرخیز را با یک ماهیتابه پر از ماهی دیدم! بعدها فهمیدم که این افراد برای مظلوم‌نمایی و خریدن اعتبار دست به این حرکت‌های نمایشی می‌زنند.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

افشای دروغ پردازی اصلاح طلبان در زندان!

سحرخیز چه کسی است؟

«خیلی از اصلاح‌طلبان برخلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند»، این‌یکی از اظهارات مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات در گفت‌وگو با سایت ضدانقلاب «تقاطع» است. عیسی سحرخیز از فعالان چپ ستادی که بعد از پیروزی محمد خاتمی در دوم خرداد ۱۳۷۶ با معرفی عطا مهاجرانی به جایگاه مدیرکلی مطبوعات داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب گردید. او حامی تمام‌عیار روزنامه‌های زنجیره‌ای در دوره اصلاحات بود، حمایت علنی وی از روزنامه‌نگاران ضدانقلاب به نحوی بود که دفتر کارش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به پاتوق کاری افرادی چون اکبر گنجی و عمادالدین باقی برای جنگ روانی علیه نظام بدل شده بود.

سحرخیز پس از اعتراض نسبت به توقیف روزنامه زن با مدیرمسئولی فائزه هاشمی رفسنجانی از مدیرکلی مطبوعات وزارت ارشاد استعفا داد. او بعد از خروج از وزارت ارشاد، به آمریکا رفته و در بازگشت مجدد به تهران، فعالیت رسانه‌ای خود را در ماهنامه آفتاب پیگیری کرد. این ماهنامه برای اولین بار «تز خروج از حاکمیت توسط اصلاح‌طلبان» را مطرح کرد. دریکی از مقالات منتشرشده توسط این مجله به قلم علی‌رضا علوی تبار آمده بود که قوانین جمهوری اسلامی ایران پاسخگوی نیازهای امروز نیست و باید از نظام «عبور اجتماعی» کرد! این دست مطالب باعث توقیف آفتاب شد.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

 سحرخیز از سال ۱۳۸۵ به یکی از نویسندگان اصلی سایت روز آنلاین بدل شد. روزآنلاین با کمک مالی از خانواده سلطنتی هلند منتشر می‌شد. سازمان اطلاعاتی این کشور کوچک اروپایی علاوه بر حمایت فرهنگی از اصلاح طلبان، به برخی گروه های تروریستی چون اهوازیه نیز سرویس می دهد.

پیش از انتخابات سال ۸۸ عیسی سحرخیز با همکاری افرادی چون مسعود بهنود و نوشابه امیری صفحه «جامعه روزنامه‌نگاران» را در فیس‌بوک تأسیس کرد. هدف از این صفحه آن بود که روزنامه‌نگاران برای نوشتن گزارش با یکدیگر هماهنگ شوند. این صفحه مجازی پس از مدتی از حال آموزشی خارج‌شده و تبدیل به ستاد بیانیه نویسی روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب بدل شد. یکی از روزنامه‌نگاران سابق در شرح این صفحه فیس‌بوکی به «مشرق» می‌گوید: بهنود به ما سوژه گزارش می‌داد و ما آن را نوشته و منتشر می‌کردیم!

پشت پرده شبکه روزنامه نگاران اصلاح‌طلب تحت مدیریت سحرخیز

سحرخیز پس از انتخابات ۱۳۸۸ با اعلام «دروغ تقلب» در انتخابات،خواهان ابطال آن می‌شود و در همین راستا یادداشت‌های فراوانی را علیه شورای نگهبان نوشته و تشویق به تجمع خیابانی می‌کند. او به دلیل رفتارهای غیرقانونی دستگیر و روانه زندان می‌گردد. عیسی سحرخیز در مقاطعی از دوران زندان با رأفت دستگاه قضائی روبرو شده و از مرخصی‌های استعلاجی نهایت بهره را می‌برد؛ این فعال اصلاح‌طلب در دوران مرخصی همچنان شبکه روزنامه‌نگاران را مدیریت کرده و با برگزاری جلساتی در منزلش آن را هدایت می‌کرد. او پس از آزادی قطعی از زندان یکی از افراد نزدیک به حلقه معارضان داخلی نظام بوده است.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

حمایت سحرخیز از فرقه ضاله بهائیت

تحریم کن تا غارت کنم!

سحرخیز ازجمله اصلاح‌طلبانی است که مدافع دخالت خارجی در امور ایران است، در میانه‌های دولت اصلاحات بخشی از اصلاح‌طلبان تندرو با نوشتن یک بیانیه با عنوان «بهار بغداد» از جورج بوش خواستند که پس از حمله به عراق ارتش خود را عازم تهران کند!

سحرخیز ازجمله  چپ‌هایی است که از طرح دخالت دولت خارجی به بهانه «مداخله بشردوستانه» حمایت می‌کند. او در مصاحبه با سایت مرکز دموکراسی برای ایران درباره گزارش‌های حقوق بشری احمد شهید (گزارش گر ویژه سازمان ملل) می‌گوید: «مسلماً بی‌تأثیر نیست. اگر رویکرد این جلسات حمایتی، افشاگرانه و بازخواست کننده باشد حتماً مثبت است. خوبی این شورا این است که ایران هم در آن عضو است. در همین جلسه اخیر حدود ۲۰۰ پرسش حقوق بشری از سوی کشورهای مختلف از ایران مطرح‌شده که البته هیئت ایرانی گفته است که بعداً به این‌ها جواب خواهد داد. این روش کشورها را مکلف می‌کند که یکسری استانداردهای بین‌المللی را رعایت کنند و کشورها مجبور می‌شوند که مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را زیر پا نگذارند. فقط ممکن روی چند بند تحفظ داشته باشند که آن‌ها را هم باید اعلام کنند. مثل دادگاهی است در برابر افکار عمومی جهان و کشورهایی که متخلف شناخته شوند بر اساس رأی اکثریت برای آن‌ها گزارشگر ویژه تعیین می‌شود. آقای لاریجانی می‌گوید که جایگاه آقای احمد شهید غیرقانونی است درحالی‌که در آن جلسات با اکثریت آراء تعیین گزارشگر ویژه برای ایران به تصویب رسیده است. این نظارت‌ها قطعاً مثبت و بر روی اصلاح رفتار کشورها با شهروندان تأثیرگذار است.»

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

درخواست غرامت سحرخیز از اموال مردم

ارائه گزارش‌های دروغین حقوق بشری از سوی برخی اصلاح‌طلبان در جریان فتنه ۸۸ زمینه اعمال تحریم‌های جدید از سوی کشورهای غربی علیه مردم ایران شد؛ باراک اوباما در کتاب «سرزمین موعود» می‌نویسد: تحریم‌ها تا پیش از مارس ۲۰۰۹ علیه ایران نمایشی بود؛ ما در آن زمان برای اولین بار تحریم‌های جدی علیه تهران وضع کردیم.در آن زمان اوباما به بهانه مسئله حقوق بشر و فعالیت‌های هسته‌ای قطعنامه ۱۹۲۹ را در شورای امنیت علیه ایران وضع کرد.

پس از تصویب قطعنامه، آمریکا تحریم‌های یک جانبه هم علیه ایران وضع کرد. در مهم‌ترین اقدام، در ژوئن سال ۲۰۱۰ باراک اوباما بلافاصله پس از صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل قانون موسوم به «سیسادا» یا قانون تحریم‌های جامع ایران را امضا کرد، این قانون تحریم‌هایی گسترده را در بخش‌های گوناگونی ازجمله نفت و گاز به ایران تحمیل می‌کرد، بااین‌حال شاید مؤثرترین بند این قانون ماده ۱۰۴ آن بود.

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند

بر اساس این بند قانونی به دولت ایالات‌متحده آمریکا این اختیار داده می‌شد تا در صورت مبادله بانکی هر مؤسسه مالی در سطح بین‌المللی با یکی از شخصیت‌های حقوقی و حقیقی تحت تحریم در ایران ارتباط آن مؤسسه با نظام مالی آمریکا قطع شود، این مسئله هم‌اکنون هم به‌عنوان یکی از مهم‌ترین موانع ارتباط بین بانک‌های بین‌المللی و ایران قلمداد می‌شود.

درباره هدف این فشارهای تحریمی، «فیلیپ هاموند»، وزیر دفاع وقت انگلیس در اکتبر سال ۲۰۱۲، گفت که هدف این تحریم‌ها ایجاد تهدید برای ایجاد آشوب‌های بالقوه خیابانی است! ماجرای شکایت چند اصلاح طلب و ضد انقلاب برای دریافت غرامت از مردم ایران بسیار جالب است، کسانی که تا دیروز  با فرستادن سیگنال و نامه‌نگاری با هیلاری کلینتون درخواست تحریم می‌دادند، حالا عملیات غارت را کلید زده‌اند.

  

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کلاه‌برداری مشاور کروبی در نیویورک! / نقشه سیاه آقازاده اصلاح‌طلب برای غارت بیت‌المال+ سند بیشتر بخوانید »