مسعود کیمیایی

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟



کشش و جاذبه‌ی مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک» یک افسانه نیست که با روایت‌های مدرنیستی از جهان-وطنی، قابل زدودن از اعماق وجود آدم‌ها باشد و «بدون قرار قبلی» حکایت همین کشش عمیق است بدون آن که شعار بدهد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- سال ۱۳۷۳، بعد از سال‌ها، نخستین ترانه پاپ سینمای ایران پس از انقلاب، در تیتراژ پایانی فیلم «تجارت» مسعود کیمیایی شنیده شد. سیروس سلیمی روی ترانه‌ای از مسعود کیمیایی چنین خواند:

” میون وسعت تنهایی من، گل داده ریشه‌ی من، گل مدفون زیر خاک، که چکیده خون من…

فصل بوی خاک، فصل بوی خنجر، فصل بوی خونه، فصل بوی مادر…تو عرقریزی روحم، تن بی‌عشق جوونم، فریادم زد.

میون خونه و من فاصله تا فاصله…میون فاصله‌ها، خنجرستون شده بود. “

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

و ترانه با این بند پایان می گیرد:

“ریشه‌ی دوباره‌ام، میون خاکم نشست

میون خاک خودم، افراشته نشست. “

خب البته «بدون قرار قبلی» بهروز شعیبی این اندازه رمانتیک و شاعرانه به ماجرای مهاجرت و بازگشت به وطن نگاه نمی کند، چون ذات موضوع بسیار پیچیده‌تر از آن است که بخواهیم انتظارات رمانتیک داشته باشیم و توقع تصمیم طوفانی «یاسمین» برای بازگشت را بکشیم. به هر حال کسی که در حوالی ۴۰ سالگی، در کشوری دیگر،   ریشه زده و جاگیر شده و برای خود هویت و شان اجتماعی پیدا کرده، نمی تواند زیر همه چیز بزند و برگردد. از این منظر، بهروز شعیبی، هوشمندانه، نقطه ثقل داستان خود را نه «بازگشت به وطن»، که» مواجهه با ریشه‌ها» قرار داده است. کشش و جاذبه‌ی مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک» یک افسانه نیست که با روایت‌های مدرنیستی از جهان-وطنی، قابل زدودن از اعماق وجود آدم‌ها باشد و «بدون قرار قبلی» حکایت همین کشش عمیق است بدون آن که شعار بدهد و رمانتیک‌بازی در بیاورد. به ویژه وقتی پای یک سرزمین بسیار کهن به نام ایران وسط باشد که گهواره‌ی ادیان، مکاتب فکری، تمدن، سیستم‌های حکمرانی متمرکز و امثال این‌ها است. ابدا قصد حماسه‌سرایی و آرمان‌پردازی درباره وطن را ندارم، اما حقیقت و اصالت این سرزمین حماسی‌تر از آن است که نیاز به داستان‌سرایی داشته باشد.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

شاید در نگاه اول، پیش از دیدن فیلم، این گمان به ذهن می آمد که پگاه آهنگرانی شاید انتخاب مناسبی برای یک نقش درون‌گرا و چکیده‌گو نباشد. لیکن همان ۱۵ دقیقه نخست فیلم، باعث می شود که به هوش شعیبی در کستینگ  آفرین بگوییم. آهنگرانی به خوبی کاراکتر یک مادر مطلقه مهاجر را که دست تنها باید کودکی دچار درخودماندگی را بزرگ کند، تجسم می بخشد و اصطلاحا لباس نقش را به تن خود اندازه می کند. شعیبی مهارت و هوش خوبی در سپردن نقش به بازیگرانی دارد که در نگاه اول، دورترین فاصله را از آن نقش به خصوص دارند، اما در نهایت خوش می درخشند. رضا عطاران در «دهلیز»، محسن کیایی و فرهاد آییش در «پرده‌نشین» و سیدمهدی هاشمی و هانیه توسلی در «سیانور» گواه این مهارت او بودند.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

کافی است فقط آلمانی حرف زدن پگاه آهنگرانی را فرضا با لهجه‌های اوت و من‌درآوردی نیکی کریمی و دیگر بازیگران  خانم فیلم «دسته دختران» مقایسه کنید تا نقش حیاتی کارگردان در گزینش بازیگران اصلی و هدایت درست آنان آشکار گردد. از نقش‌آفرینی متفاوت الهام کردا هم البته نباید غافل شد که ای کاش کمی از دوز سانتی‌مانتالیسم و قربان‌صدقه‌هایش کم می کرد تا نقش دلچسب‌تر و ماندگارتر می شد. بدون شک، پدیده‌ی فیلم، حامی ترابی بازیگر نقش پسر نوجوان مبتلا به اوتیسم است. او نتیجه و نماد مهندسی دقیق شعیبی در بازی گرفتن است و اغراق نیست اگر این نوجوان را شایسته نامزدی بهترین بازیگر مرد نقش مکمل بدانیم.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

اما نقطه‌ی قوت اصلی «بهروز شعیبی»، استفاده به اندازه و زیرپوستی از «امر معنوی» در فیلم است. معنویت فیلم  او، به عکس بالای ۹۰ درصد از آثاری با موضوع بازگشت به ریشه‌ها، ابدا گل‌درشت نیست و توی ذوق نمی زند. ارادت عمیق و ریشه‌دار خاندان پدری یاسمن به حضرت ثامن الحجج(ع)، همچون یک آستر نرم و لطیف در زیر بافت اصلی فیلم دوخته شده و  از این رو، وقتی در صحنه‌ی واپسین، پسرک نوجوان یاسمن میخکوب ابهت آن گنبد آشنا و طنین نقاره‌ها می شود، تردیدی نداریم که این صحنه می بایست جایی در دی ان ای تباری او ذخیره شده باشد که چنین برایش مانوس و آشنا جلوه می کند.

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟

«قصه غربت غربی» و «بازگشت به مشرق وجود»، یک کهن‌الگوی بنیادین در میراث عرفانی ایران است که البته اشتراکات قطعی با حکایات عرفانی هند و یونان باستان دارد. این اسطوره، که حکایت سرگشتگی و آوارگی روح انسان از «دیار پدری» یا همان عالم عِلوی است، به انحاء مختلف در آثار شاعران بزرگ و اندیشمندان دوران‌ساز  پارسی تجلی یافته است. آن جا که حافظ  می سراید «الا ای آهوی وحشی، کجایی» یا مولانا نهیب عاشقانه به معشوق می زند که «جانا به غریبستان، چندین به چه می مانی…»، یا وقتی شیخ اشراق از «مشرق انوار» می نویسد و شیخ عبدالرحمن جامی حکایت پرسوز و گداز «سلامان و ابسال» را به نظم می کشد، همگی به همین گمگشتگی روح در «مغرب وجود» و عطش و اشتیاق بازگشت به مشرق(عالم علوی) ارجاع دارند. حال، این که فرهاد توحیدی و مهدی تراب‌بیگی، به عنوان نویسندگان فیلمنامه و خود شعیبی، چه اندازه آگاهانه به همان اسطوره‌ی آشنا در ناخودآگاه جمعی نظر داشتند، چندان اهمیتی ندارد، مهم ریشه‌دار بودن این حس «جستجوی ریشه» و طلب ناخودآگاه بازگشت به «سرزمین پدری» در فیلم «بدون قرار قبلی» است. دلنشین بودن فیلم و حس خوب و لطیفی که چشم‌انداز سحرآمیز کویر و گله اشتران و نوای محزون نی به سوی تمااشگر روانه می کند، بلاتردید محصول پیوند خودآگاه یا ناخودآگاه آن با همان اساطیر عرفانی است که در ناخودآگاه جمعی ما لانه دارد.

جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی

بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی

گر نامه نمی‌خوانی، خود نامه تو را خواند

ور راه نمی‌دانی، در پنجه ره دانی

بازآ که در آن محبس، قدر تو نداند کس

با سنگ دلان منشین، چون گوهر این کانی

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«بدون قرار قبلی»؛ جاذبه‌ مقاومت‌ناپذیر «خون» و «خاک»/ جانا به غریبستان، چندین به چه می‌مانی؟ بیشتر بخوانید »

انصراف مسعود کیمیایی از بخش کارگردانی جشنواره فجر/ «خائن‌کشی» خارج نمی‌شود

انصراف مسعود کیمیایی از بخش کارگردانی جشنواره فجر/ «خائن‌کشی» خارج نمی‌شود



مسعود کیمیایی از رقابت در بخش کارگردانی بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر انصراف داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود کیمیایی که امسال با فیلم خائن کشی در جشنواره چهلم فیلم فجر حضور دارد، یک روز پس از اعلام نام هیأت داوران از اینکه به عنوان فیلمساز نامش در رقابت و داوری باشد، انصراف داد.

او در یادداشتی نوشته است: درود سرزمین کهن -ایران، درود به مردم قدرندیده و هنرمندان

با احترام،

به هنرمندان و زحمت‌کشیدگان فیلم خائن‌کشی، با موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران و مقوله قرضه ملی بوسیله دکتر محمد مصدق در سالهای ۱۳۳۰ که با مردم انجام شد، این دوست در هشتادویک سالگی برای قضاوت شدن در سینما خودم را کنار می‌بینم و به این خط و نوشته از قضاوت بیرون می‌آیم.

دیگر هنرمندان فیلم خائن‌کشی به جای خود می‌مانند.

در این سنِ بسیار زحمت‌کشیده، برای قضاوت شدن درباره فیلمی به مفهوم آزادی نفت، ایران، مقوله نفت، انگلیس و دکتر محمد مصدق تردید بسیار دارم.

عدالت همیشه نگران قضاوت است.»

انصراف پسر قبل از پدر

همچنین در ساعت‌های گذشته پولاد کیمیایی، فرزند و بازیگر فیلم جدید مسعود کیمیایی با انتشار متنی از حضور در جشنواره فیلم فجر اعلام انصراف کرد.

از آنجا که کیمیایی اشاره کرده دیگر هنرمندان فیلم خائن‌کشی به جای خود می‌مانند، انصراف او به معنی خارج شدن فیلم از جشنواره نیست.

شب گذشته مسعود جعفری جوزانی، شهاب حسینی، محمدعلی باشه آهنگر، محمد داووی، مجید انتظامی، پژمان لشگری پور، مهدی سجاده چی به عنوان داوران بخش سودای سیمرغ معرفی شدند.

مسعود کیمیایی سال ۱۳۹۸ نیز از جشنواره فجر انصراف داده بود و فیلم خون شد بدون داوری شدن او در جشنواره شرکت داشت.

شهاب حسینی دو سال پیش در بخشی از نشست خبری فیلم شین به موضوعاتی پرداخت که خبرساز شد.

او بدون نام بردن از کارگردان خون‌ شد، گفت: جشنواره‌ فیلم فجر مثل هر فستیوال دیگری در دنیا یک امکان است. من کاری به فیلمسازان خیلی پرسابقه یا پیشکسوت ندارم. من با فیلمسازان جوانی کار دارم که قرار است پتانسیل و داشته‌های آینده این کشور باشند. من نمی‌توانم ساکت بنشینم که استاد پیشکسوت سینما، که سال‌هاست روند کاریش پیش چشم تماشاگر مشخص است، و هر ساله تماشاگر برخورد ناراحت‌کننده‌ای با فیلم‌های ایشان دارد، می‌آید و امسال هم فیلمی را می‌سازد که مطمئن است برخورد بدی با فیلمش اتفاق می‌افتد و بنابراین می‌آید و آن روغن ریخته را اصطلاحا نذر امامزاده می‌کند و سنگ‌بنایی را می‌گذارد که نتیجه‌اش جز نفاق و تفرقه و نفرت‌پراکنی چیز دیگری نیست. بقیه را در یک آمپاس اخلاقی قرار می‌دهد. کسانی که با یک دنیا عشق و امید و آرزو آمده‌اند فیلمی را ساخته‌اند که قرار است با آن آینده خودشان و سرزمین‌شان را رقم بزنند. این بی‌انصافی است که آدم اینقدر خودخواه باشد که طوری حرف بزند که ملاحظه‌ هیچ کس دیگری را در آن نکند.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انصراف مسعود کیمیایی از بخش کارگردانی جشنواره فجر/ «خائن‌کشی» خارج نمی‌شود بیشتر بخوانید »

کرونا به ابزار هجمه علیه تلویزیون بدل شد

کرونا به ابزار هجمه علیه تلویزیون بدل شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کرونا؛ این مهمان ناخوانده بسیاری از مناسبت های فرهنگی و هنری را تحت تاثیر خودش قرار داده است و بالاتر از این ها سبک زندگی ما را در این یک ساله به کلی عوض کرده است.
بعد از چندین ماه از انتشار این ویروس، به دستور ستاد مقابله با کرونا تمامی سالن های سینما، تئاتر، کنسرت های موسیقی به تعطیلی کشیده شد تا از انتشار این ویروس جلوگیری شود و به مردم تذکر داده می شد که تا می توانند در خانه بمانند و فقط برای کارهای ضروری خانه را ترک کنند.

 
از طرفی «در خانه ماندن» فرصتی برای ما بوجود آورد تا بیشتر از گذشته تلویزیون نگاه کنیم و از فیلم ها و سریال های آن لذت ببریم. اینجا بود که اهمیت کار کسانی که در این شرایط مشغول ساخت فیلم و سریال بودند، بیش از پیش مشخص شد.

البته مدیران تلویزیون نیز تمام سعیشان براین بوده که ساخت فیلم و سریال ها در این شرایط کرونایی با رعایت تمام پروتکل های بهداشتی در صحنه انجام شود تا از عوامل کسی دچار این ویروس نشود. با این وجود نگاه های دیگری نیز وجود داشت؛ کانون بازیگران سینما، کانون کارگردان های سینما و صنوف مشابه اعتقاد داشتند که باید هرچه زودتر تمامی فعالیت های سینمایی و تلویزیونی تا ریشه کن شدن این ویروس متوقف و تعطیل شود تا کسی سر صحنه فیلمبرداری، آلوده کرونا نشود.

 
البته دادن این بیانه ها و اعتراض ها موقعی شدت بیشتری گرفت که «کریم اکبری مبارکه» هنگام بازی در یکی از سریال های تلویزیونی دچار این ویروس شد و متاسفانه جان خود را از دست داد. البته ناگفته نماند که در این مدت برخی دیگر از بازیگران نیز به کرونا مبتلا شدند و بعد از سپری کردن دوران نقاهت، بهبودی خود را بدست آوردند.

 در این میان شاید برخی از بازیگران چهره که معمولا دستمزدهای بالایی می گیرند، خواهان تعطیلی پروژه های سینمایی و تلویزیونی بودند ولی در نگاهی کلان تر، معیشت بسیاری از عوامل تولید همین فیلم و سریال ها در گرو ساخت همین پروژه ها گره خورده است و با تعطیلی همه آن ها، به واقع دچار مشکلات زیادی خواهند شد.

 
نکته ای که این وسط بهانه نوشتن این گزارش شده است، 110 فیلمی است که متقاضی حضور در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شده اند و اصطلاحا فرم حضور در جشنواره را پر کرده اند. فیلم هایی که با جست و جو در میان عوامل ساخت آن ها، نام کسانی را براحتی می توان شناسایی کرد که سال هاست در عرصه فیلم سازی دستی بر آتش دارند و تمام سعیشان این بوده که امسال نیز با قدرت در جشنواره حاضر باشند.

 
علاوه بر این نام ها بسیاری دیگر از فیلمسازان مطرح سینما مانند مسعود کیمیایی، داریوش مهرجویی، اصغر فرهادی، سید رضا میرکریمی ودیگرانی هستند که در حال آماده کردن فیلم خود برای اکران اند و در این جشنواره حضور ندارند.

شاید الان شیطنت کسانی که اصرار داشتند فیلم ها و سریال های تلویزیونی در شرایط کرونایی به تعطیلی کشیده شود، بیشتر به چشم بیاید؛ اصراری که معیشت بسیاری را تهدید می کرد و باعث خانه نشین شدن عده فراوانی می شد و این در حالی است که همزمان بسیاری از پروژه های بزرگ سینمایی و شبکه نمایش خانگی در حال تولید است.

منبع: دانا



منبع خبر

کرونا به ابزار هجمه علیه تلویزیون بدل شد بیشتر بخوانید »