هیچ توافقی جای برجام را در دل اصلاحطلبان پر نمیکند! / پاک کردن ردپای منافقین از میان سناریوهای محتمل در مسمومیت مدارس
مطالعه رفتار اجتماعی اصلاحطلبان طی سه دهه گذشته در برخورد با حوادث اجتماعی از یک تناقض گسترده حکایت دارد که حضور در قدرت و دورماندن از قدرت در این تناقض نقش اساسی بازی میکند.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامه های امروز سه شنبه ۲۲ فروردین در حالی چاپ و منتشر شد که آمادگی مردم مسلمان برای حضور در راهپیمایی روز قدس، برگزاری مراسم پر فیضا شبهای احیا، جزئیات آخرین جلسه کمیته حقیقت یاب بررسی علل مسمومیت دانش آموزان، حاشیههای قیمتگذاری خودرو و بازگشت کرونا روی دور تند در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
امضای توافق میان ایران با عربستان همچنان مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار دارد، روزنامه هممیهن درباره آثار اقتصادی این توافق نوشته است:
شکی نیست که روابط اقتصادی کشورها با یکدیگر نسبت مهمی با تعاملات و روابط سیاسی کشورها با همدیگر دارد. ایران و عربستان نیز در چند دهه اخیر فرازوفرودهای سیاسی را تجربه کردهاند که بر روی اقتصاد دو کشور تاثیر مستقیم داشته است. پیش از انقلاب دو کشور به واسطه اینکه از مهمترین تولیدکنندگان نفت بودند، تلاش داشتند تا رابطه میانهای را با یکدیگر داشته باشند و اگرچه در بعد اقتصادی رقیب بودند، اما در سیاست رفاقت میکردند. ایران و عربستان در سال ۱۳۷۷ کمیسیون اقتصادی مشترک تشکیل دادند و تعاملات صورتگرفته در زمینه نفت بین دو کشور چنان پیش رفت که در سال ۱۳۷۸ قیمت نفت رشد ۶۰ درصدی پیدا کرد و به بشکهای بیش از ۲۵ دلار نیز رسید.
در ادامه این گزارش آمده است:
اما با حمله آمریکا به عراق در اسفند ۱۳۸۱ روابط ایران و عربستان باز دچار مشکل شد، در آن سال حجم مبادلات دو کشور به ۵۳۵ میلیون دلار نیز رسیده بود. در دو دولت محمود احمدینژاد تنشهای بین ایران و عربستان ادامه پیدا کرد اما با روی کار آمدن دولت حسن روحانی در سال ۱۳۹۲، وزارت خارجه تلاش کرد با عربستان وارد تعامل شود، اما فاجعه کشته شدن حجاج ایرانی در مناسک حج سال ۱۳۹۴ و حمله به سفارت عربستان در تهران در همان سال باعث شد دو کشور روابط دیپلماتیک خود را قطع کنند. این اتفاق در تعاملات اقتصادی بین ایران و عربستان نیز تاثیر منفی گذاشت تا جایی که در سال ۱۴۰۰ که پایان دولت حسن روحانی و آغاز دولت ابراهیم رئیسی بود، ایران از مجموع ۴۸ میلیارد دلار صادرات صورتگرفته تنها ۴۱ هزار دلار به عربستان صادرات داشت. سال گذشته نیز از ۴۸ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار صادرات، فقط ۱۴ میلیون دلار صادرات به عربستان انجام شد که شامل سنگ مرمر، تراورتن، دانههای ریز کروی شیشه، بدنه کامیون و کشنده، هیدرواکسید سدیم، انگور خشکشده و شمش فولاد بود. جالب و تاسفبار آنکه در دو سال گذشته واردات ایران از عربستان صفر بوده است. حالا با برقراری دوباره رابطه دو کشور به نظر میرسد روابط تجاری رشد کند و تعامل ریال ایران با ریال عربستان برقرار شود.
روزنامه شرق نیز توافق با عربستان را زمینه احیای برجام خوانده و این توافق را در شرایطی قابل قبول دانسته است که برجام نیز دوباره احیا شود، این روزنامه مینویسد:
با بهبود روابط تهران و سایر کشورهای عربی بعد از توافق با ریاض، برخی محافل سیاسی و رسانهای داخلی این ارزیابی را دارند که تهران بدون توافق با غرب مناسبات منطقهای خود را احیا کرده است؛ اما این موضوع بههیچعنوان از اهمیت سایر موضوعات و بحرانهای سیاست خارجی نمیکاهد. اینکه مناسبات منطقهای منجر به بهبود روابط با غرب شود، جای سؤال، ابهام و محل تردید و تأمل است.
به هر حال باید پذیرفت که سمتوسوی مناسبات منطقهای که روابط ایران با عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس و خاورمیانه هم در آن جای میگیرند، تابعی از تحولات بینالمللی است. به این معنا که اگر روابط ایران با قدرتهای بزرگ درست شود، به تبع آن مناسبات تهران با بازیگران منطقهای هم در مسیر درست هدایت میشود؛ ولی لزوما روند عکس آن صادق نیست؛ چراکه در اثرگذاری مستقیم احیای روابط ایران و عربستان بر روابط تهران با قدرتهای بزرگ باید تشکیک کرد؛ زیرا منافع قدرتهای بزرگ تابع ملاحظات منطقهای نیست. بنابراین پیامد روابط ایران و عربستان، الزاما به معنای بهبود روابط ایران و غرب نخواهد بود.
روزنامه آرمان امروز نیز توافق با عربستان را مقدمه تبادل زندانیان با آمریکا خوانده و نوشته است:
از یک طرف در داخل ایران رغبت ها برای احیای برجام بیشتر شده است و مصاحبه های متعددی در این خصوص انجام شده مبنی بر این که ایران حاضر است همان برجام گذشته را احیا کند و از سوی دیگر وزیرخارجه با بورل دیدار کرد که به نظر می رسد دیداری مثبت رقم خورده است. جوزپ بورل پس از بازگشت به اروپا نظر مثبتی نسبت به رایزنی ها داشت و به نحوی اعلام کرد که مسائل برجامی را از مسائل حقوق بشری و پهپادها باید جدا کرد. البته او تاکید کرده است بر مسائل دیگر نیز حساس هستند واین مسائل باید حل و فصل شوند. جوزپ بورل به نحوی خواستار این شد که هم مذاکرات ادامه پیدا کند و هم ایران از روسیه حمایت نکند.
این دست تحلیلها نشان میدهد که هیچ چیز در دل اصلاحطلبان جای برجام و توافق با آمریکا را پر نمیکند، این ماجرا حکایت از آن دارد که لج بازی و کج فهمی درباره سیاست منطقهای نظام همچنان میان برخی گروههای سیاسی حل نشده است، این طیف، در ابتدا، به خاطر سند همکاری ۲۵ ساله با چین که اتفاقا در دولت همسو با خودشان تدوین و امضا شد، ادعا کردند نظام، ایران را به چین فروخته و حال آن که اگر ایران و چین تجارت چند میلیارد دلاری دارند، چین با آمریکا تجارت ۷۰۰ میلیارد دلاری دارد و بزرگ ترین شریک تجاری آمریکا و اروپا است. بعد که رئیس جمهور چین به عربستان رفت و قرارداد چند ده میلیارد دلاری امضا کردند، همین مخالف خوان های وطنی ادعا کردند ایران جا ماند و عربستان در تجارت و همکاری با چین، ما را جا گذاشت. اما اکنون؛ هم ادعا می کنند ریل توافق با عربستان را هاشمی و خاتمی گذاشته و دولت، هم مدعی اند ایران زیر بلیت چین رفته، و هم عنوان جعلی “برجام چینی” را روی توافق اخیر می گذارند تا همه فضاحت ها و خسارات ماجرای برجام را بشوید و ببرد.
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره رفتار اجتماعی اصلاحطلبان نوشته است:
مطالعه رفتار اجتماعی اصلاحطلبان طی سه دهه گذشته در برخورد با حوادث اجتماعی از یک تناقض گسترده حکایت دارد که حضور در قدرت و دورماندن از قدرت در این تناقض نقش اساسی بازی میکند. علاقهمندان به مطالعات سیاسی و اجتماعی در این سه دهه از یاد نبردهاند که نگاه اصلاحطلبان درباره مسائل مختلف از چه افراط و تفریطی برخوردار بوده است. روزگاری که در قدرت بوده اند، متصلبترین روشهای ممکن را به کار بردهاند و آنگاه که از قدرت کنار گذاشته شده اند، خلافش را تبلیغ و ترویج کردهاند که همین روش البته در رفتارهای سیاسی آنها هم تبلور عینی داشته است. اگر در زمانی بخشی از مردم کشور به لشکریان قابلمه به دستی تشبیه میشدند که برای هر مسئلهای صف میکشند تا کالایی دریافت کنند یا به دلفینهای دستآموزی تشبیه میشدند که برای گرفتن یک امتیاز تن به هر بازی میدهند، اکنون، اما مدافع همان قابلمه به دستان شده و با فرافکنی از رفتارهای افراطی دهه ۶۰، اکنون، از پذیرش «سبک زندگی متفاوت» و تن دادن به این سبک، سخن میرانند!
متهم ردیف اول مسمومیتها در مدارس چه کسی است؟
سلسله مسمومیت دانشآموزان در مدارس کشور از اخبار مهم و حساسیتزای این روزهای کشور است. از آنجایی که بیشتر مسمومیتها در مدارس دخترانه رخ داده، افکار عمومی اهمیت بیشتری به موضوع داده است. روزنامه اعتماد در شماره امروز خود به سراغ برخی سناریوهای متحمل درباره مسمومیت در مدارس رفته است، در این گزارش عوامل مختلفی به عنوان عامل مسمومیتزا مورد اشاره قرار گرفته است.
در بخشی از این گزارش به مسئله نقش منافقین نیز پرداخته و نوشته است:
یکی از کلیدواژههایی که با تناوب قابل ملاحظه در مورد گزارشهای مسمومیت دانشآموزان به کار گرفته شده است، «حمله شیمیایی» است. ادعای تروریستی بودن مسمومیتهای دانشآموزان مدرسهای اولینبار توسط نمایندههای قم در مجلس مطرح شده است، اما خیلی زود به یک ضد حمله علیه حکومت تبدیل شده و بسیاری تقصیر اصلی در این مورد را به گردن حکومت، دستگاههای اطلاعاتی و گروههای تندروی مذهبی انداختهاند. همزمان گروه دیگری هم بوده و هستند که گروههای تروریستی مانند منافقین را در این زمینه مسوول میدانند و معتقد هستند که یک شبکه به هم پیوسته از عناصر عملیاتی، در مسموم کردن دانشآموزان دست داشته و دارد. چه کسانی که تقصیر مسمومیت را به گردن نیروهای هوادار حکومت یا گروههای تندرو مذهبی میاندازند و چه کسانی که گروههایی مانند منافقین را در این زمینه مسوول میدانند، شاهدی بر ادعای خودشان ارایه نمیکنند.
پراکندگی مدارس و طیف مختلف علایمی که در دانشآموزان مسموم، دیده یا گزارش شده است، فکر کردن به یک دلیل واحد برای بروز مسمومیت در مدارس را دشوار میکند. اما به هر حال، جامعه روزنامهنگاری ایران، نیروی اطلاعاتی نیست که بتواند تروریستی بودن موضوع مسمومیت دانشآموزان را تایید کند.!
هم ارز قرار دادن عناصر معاند و بیان ادعای دروغین از برخی گروههای مذهبی در کنار هم نشان میدهد که این گزارش دم دستی که به عنوان گزارش تحقیقی به مخاطب ارائه شده است، چه اهدافی را پیش فرض کرده است! فضاسازیها علیه جمهوریاسلامی، پیرامون پشتپرده مسمومیت سریالی دانشآموزان قمی درحالی طی روزهای اخیر اوج گرفت که رد پای گروهک منافقین در این ماجرا پیدا شد؛ آنهم در شرایطی که گروهک منافقین طی حیات جمهوری اسلامی، از هیچ کار کثیفی برای ضدیت با ایرانیان فروگذار نکرده است. برهمین اساس مریم رجوی، سرکرده منافقین در توییتی، ضمن اشاره به ادامهدار بودن این مسمومیتها، با استفاده از عبارات «یک جنایت سیستماتیک»، «بیتردید ناشی از یک اراده خبیث» سعی کرد انگشت اتهام را از سوی خود برگردانده و متوجه جمهوری اسلامی کند. بسیاری از کارشناسان حوزه سیاست همین توییت را دلیلی میشمارند بر دست داشتن سازمان منافقین در این مسمومیتهای سریالی نقش دارد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است