مشرق نیوز

نماینده رهبری در سپاه قدس:  آینده زیباتر خواهد بود

نماینده رهبری در سپاه قدس: آینده زیباتر خواهد بود



علی شیرازی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، یادداشتی به قلم حجت‌الاسلام علی شیرازی نماینده ولی فقیه در سپاه قدس و نویسنده و فعال حوزه نشر کتب دفاع مقدس به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی منتشر شد که متن کامل آن چنین است:

اگر ایران را با برخی از کشورهای دنیا مقایسه کنیم؛ وضعیت کتابخوانی در ایران اصلا مناسب نیست. این نگاه برگرفته از انتظار ما از ایرانی مسلمان و انقلابی ای است که امروز در جهان بر جایگاه عزت و اسوه‌گری تکیه زده است.

اما اگر ایران امروز را با ایران ۴۰ سال قبل مقایسه کنیم؛ انصافا با پیشرفت چشم‌گیری مواجه می‌شویم.

امروز تیراژ برخی از کتاب‌های ما به بالای ۱۵۰ نوبت چاپ و بیش از یک میلیون نسخه رسیده است. کتاب‌های “دا”، “سلام بر ابراهیم” و “خاک‌های نرم کوشک” بالاترین تیراژ کتاب‌های دفاع مقدس را به خود اختصاص داده اند. پس از آن‌، کتاب “یادت باشد” با ۱۳۱ بار تجدید چاپ رتبه بعدی را دارد.

کتاب “دختر شینا” با ۱۰۷ نوبت چاپ، “پایی که جا ماند” و “آن ۲۳ نفر” با ۷۰ چاپ، “نورالدین پسر ایران” و “فرمانده من” با ۶۸ چاپ، و “ملاصالح” با ۵۰ چاپ به ترتیب در رتبه های بعدی قرار گرفته اند.

امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۱۷ فرمودند: “کتاب درباره ی دفاع مقدس می‌نویسند، ششصد هزار نسخه فروش می‌رود. فروش ششصد هزار نسخه در ایران، باور کردنی است؟ تیراژهای ما دو هزار و سه هزار و ده هزار و این جوری بوده … ششصد هزار نسخه فروش برود ، این خیلی خوب است.

امروز کتاب شهید ابراهیم هادی بیش از یک میلیون و صد هزار نسخه به فروش رفته است. این یعنی رشد میزان کتاب‌خوانی در کشور که مایه رحمت و امید است.

ما امروز در کشور، جوانان و زن و مرد زیادی داریم که در طول چند سال بیش از صد جلد کتاب ۳۰۰ صفحه ای و پانصد صفحه ای خوانده اند. من افرادی را می‌شناسم که در طول ۱۰ الی ۱۵ سال بیش از پانصد جلد از کتاب‌های تاریخ شفاهی دفاع مقدس و رمان های مذهبی و انقلابی را خوانده اند.

من افرادی را می‌شناسم که علاوه بر مطالعه این کتابها، در طول ۶ الی ۷ ماه صحیفه نور ۲۲ جلدی را با دقت و با طمأنینه خوانده اند.

من جوان‌ها و زن و مردی را می‌شناسم که به صورت منظم و با تدبر تفسیر قرآن را مطالعه کرده اند و هنوز هم در حال خواندن جلدهای بعدی تفسیر نمونه اند.

این افراد با عمق وجود درک کرده اند که دین و دنیایشان به برکت کتاب تأمین و تغذیه می‌شود و فرآیند کمالشان به وسیله کتاب تحقق می‌یابد.

این افراد برای خود کتاب‌خوانی را توفیق بزرگی می‌دانند و از این‌رو با استفاده از لحظه لحظه های عمر خود همواره در حال بهره گیری از کتاب‌های جدید و جذاب و آموختن چیزهای تازه اند.

امام خامنه ای در تاریخ ۱۳۷۲/۱۰/۴ فرمودند: “امروز کتاب‌خوانی و علم آموزی نه تنها یک وظیفه ملی، که یک واجب دینی است”.

بر همین اساس و با همین نگاه است که ما امروز شاهد رشد و شکوفایی کتاب‌خوانی در بین ملت ایران هستیم.

البته باید اذعان داشت که ملت ایران هنوز به رتبه در شأن کتابخوانی در جهان نرسیده است. بایستی کتابخوانی به یک سیره و سنت رایج بین مردم ایران تبدیل بشود. باید جوان ایرانی بداند که کتابخوانی برای برنامه ریزی آینده او خیلی مهم است.

باید خرید کتاب در سبد اقتصادی همه ماها جایی پیدا کند و هر روزمان دارای وقت مشخصی برای کتابخوانی باشد.

باید همه مردم کتابهای دفاع مقدس را مطالعه کنند. این کتاب‌ها شیرین و پر جاذبه است، و ذهن‌ها را با مسائل بسیاری آشنا می‌کند و رشد کتابخوانی را در کشور بالا می‌برد.

ملت ایران در بسیاری از صحنه های علمی جهان در حال درخشیدن است. باید در رتبه کتابخوانی نیز چون خورشید در دنیا بدرخشد.

میزان رشد در این مسیر قابل تحسین است؛ اما لازم است مسئولین فرهنگی کشور و شورای عالی انقلاب فرهنگی برای این موضوع برنامه ریزی راهبردی نمایند و خود را در مسیر پیشرفت کتابخوانی ملت، خصوصا نسل جوان مسئول بدانند.

ایران فردا بایستی شاهد تیراژهای چند میلیونی کتاب باشد، قطعا با سرعت رشدی که تاکنون مردم ایران در این موضوع داشته اند، آینده زیباتر از امروز خواهد بود.



منبع خبر

نماینده رهبری در سپاه قدس: آینده زیباتر خواهد بود بیشتر بخوانید »

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند/ زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد!

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند/ زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد!


سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

بروز مالیخولیای تحلیلی چپ‌ها پس از پیروزی بایدن

کسانی از مردم ایران طرفدار ترامپ بودند چون به حاکمیت فشار می‌آورد!

حمیدرضا جلایی‌پور، از فعالان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه که کانال تلگرامی امتداد آنرا منتشر کرد با طرح یک فرض خودساخته مبنی بر “طرفداری کسانی از مردم ایران از ترامپ” گفته است:

“در بیست سال گذشته مردم در انتخابات کرارا شرکت کردند. به امید اصلاح امور رای دادند. ولی می‌دیدند دولت موازی در حاکمیت در برابر مطالبه «اصلاح» مقاومت می‌کند. رخدادها و اعتراضات دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ نشان داد بخشی از مردم از امید به تغییر ناامید شدند. در چنین فضای ناامیدانه‌ای، عده‌ای از مردم احساس کردند برای حاکمیتی که تن به اصلاح نمی‌دهد موجود تندرویی مثل ترامپ زورگو خوب است تا به جمهوری اسلامی فشار بیاورد! اینک همین مردم امید بسته به ترامپ می‌بینند پس از سه سال فشار حداکثری ترامپ، این ترامپ در انتخابات آمریکا در حال شکست است، لذا ناراحت‌ می‌شوند و آمادگی ندارند شکست او را تحمل کنند حتی بشنوند. “[۱]

*ما قضاوت درباره این تحلیل عجیب را به مخاطبان محترم واگذار می‌کنیم.

بیان این نکته ضروریست که ایران در بخش اعظم ۲۰ سالی که جلایی‌پور به آن اشاره می‌کند در اختیار دولت‌های منتخب اصلاح‌طلبان بوده است.

ادعای مضحکی به نام “اصلاح‌ناپذیری حاکمیت ایران” نیز با دلایلی مثل تفاوت فاحش رؤسای جمهور با یکدیگر، حمایت راستین رهبر معظم انقلاب از تمام دولت‌ها، به پیش رفتن خواسته‌ها و آمال رؤسای جمهور ولو با شکسته شدن خطوط قرمز کشور (مثل برجامِ روحانی) و… رد می‌شود.

لازم به تأکید است که چپ‌های ستادی از آنرو که خود به دوران پیری حیاتی و سیاسی رسیده‌اند و نتوانسته‌اند تئوری براندازی را در قبال نظام اسلامی پیاده کنند؛ لذاست که بر طبل ناامیدی می‌کوبند و تقلا می‌کنند که گزاره ذهنی “انسداد” در ذهن کسانی از مردم ایجاد شود.

رفتاری که با راهبری کسانی از آنها قصد دارد به عنوان آخرین هدف و راه ممکن؛ موجبات “فتنه اقتصادی” را به بهانه‌های واهی فراهم بیاورد.

همانطور که فتنه ۸۸ را به بهانه واهی تقلب به نظام و مردم تحمیل کرد و البته نتوانست کاری از پیش ببرد.

***

زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد!

احمد زیدآبادی، تئوریسین چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به تازگی در قسمتی از یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است: اکنون پاره ای از این اصولگرایان مدعی و یا حتی واقعا متوهم هستند و ذیل این توهم و ادعای خود بر این باورند که اگر قوه مجریه و ریاست جمهوری به آنها برسد با سیاست ها و برنامه های خاص داخلی و خارجی می توانند بر مشکلات، چالش ها و معضلات فائق آیند. ولی واضح است که این مسئله به دور از واقعیت های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی است. بنابراین من این احتمال را چندان دور از ذهن نمی دانم که اگر در انتخابات ۱۴۰۰ دولتی از جریان اصولگرا روی کار بیاید به زودی متوجه واقعیات ناخوشایند کشور و حجم گسترده ای از چالش‌ها و معضلات خواهد شد. در این صورت یکی از راه‌ها و یا شاید مهمترین راه برای خروج از این چالش ها، بحران های کنونی و کاهش مشکلات ایجاد یک روزنه جدید به سوی دنیا باشد و این مسئله هم قطعا از طریق و مسیر مذاکره با آمریکا عبور می کند.

او در بخش دیگری از اظهارات خود همچنین تصریح می‌کند:‌ شدت چالش ها، معضلات و مشکلات داخلی کشور به قدری جدی است که اگر ساختار بخواهد سیاست های کنونی را ادامه بدهد، هزینه‌ های پیگیری این سیاست ها را به قدری بالا ببیند که مجبور به انتخاب بین گزینه «بد» و «بدتر» باشد. لذا امکان پذیرش برجام های جدید در قالب مذاکره پیرامون توان موشکی و دفاعی، نفوذ منطقه ای و دیگر مسائل برای جلوگیری وقوع امر بدتر که همان فروپاشی کامل است، وجود دارد. چون به باور آنها حفظ نظام از اوجب واجبات است و برای تحقق این هدف اتخاذ هر تصمیم، انتخاب هر مسیر و پیگیری هر اقدامی، ولو ناخوشایند و تلخ را قابل توجیه می دانند.

زیدآبادی این نکته را هم اضافه کرده است که: “باز تاکید می کنم که اکنون چالش جدی ساختار سیاسی کشور آن است که باید به این سوال به طور جدی و راهبردی پاسخ دهد که چه برنامه‌ای برای نظم نوین منطقه ای و جهانی دارد؟ آیا به دنبال تقابل با آن است و یا به دنبال همراهی؟ قطعاً انتخاب هر کدام از این مسیرها تبعات و هزینه های خاص خود را دارد. پس اگر در آینده مذاکراتی شکل بگیرد، مذاکراتی روی برجام های جدید خواهد بود. “[۲]

*این تحلیل‌های آقای زیدآبادی یادبودی از رمان “آلیس در سرزمین عجایب” است.

در بحث اصولگرایان و فرمول‌های آنها برای حل مشکلات کشور؛ منطقی نیست که آقای زیدآبادی قبل از امتحان پس دادن اصولگرایان بگویند آنها غیر ممکن حرف می‌زنند!

چه اینکه اصولگرایان اولا کارنامه‌هایی مثل به کارنامه جهادی قالیباف در شهرداری تهران را در چنته دارند که در سونامی تحریم داخلی و خارجی اما بهترین کارنامه را برجا گذاشت و ثانیا آقای زیدآبادی و دوستان ایشان از پس سال‌ها حضور در قدرت و اشغال ساختمان پاستور تن به رقابت جوانمردانه انتخاباتی هم بدهند تا اصولگرایان پیروز بشوند و مردم بفهمند که راست‌ها برای مشکلات کشور نسخه کارآمد اجرایی دارند یا ندارند!؟

در بحث برجام و پسرعموهای آن هم آقای زیدآبادی باید بداند که حتی همین برجامِ روحانی و اصلاح‌طلبان هم اولا هرگز مورد طلب و خواست نظام اسلامی نبود و ثانیا وقوع آن نیز هیچ نانی را ولو برای نمایش در سفره آقای روحانی و شرکای اصلاح‌طلب او نگذاشت که اکنون امیدی به برجام‌های دیگر باشد!

پس بنا به رویه معقولات، اولا کسی جز اصلاح‌طلبان دنبال برجام نیست و ثانیا نسخه اصلی برجام هم فاقد دستاوردهای “تقریبا هیچ” بوده است؛ چه رسد به نسخ آزمایشی آن.

و حال سؤال اینجاست که علت اصرار بیقاعده امثال زیدآبادی به برجام‌های ۲ و ۳ و ۴ و… چیست!؟

گفتنیست، اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحات از انتخاب آقای بایدن در آمریکا به وجد آمده‌اند و البته دلیل این شور و شعف نیز در ظاهر امر بر ما پوشیده است…

***

با تأکید بر بسیج کردن مردم

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند

علیرضا علوی‌تبار، تئوریسین چپ و از حامیان رئیس‌جمهور روحانی که ۳ ماه قبل از اغتشاشات آبان از اشرار خواسته بود مراکز حساس نظام را اشغال کنند! [۳] به تازگی در یادداشتی با عنوان “سیاست‌ورزی در تعلیق! ” فرمان داد که اصلاح‌طلبان “جنبش مسالمت‌جویانه و فراگیر” خود را کلید بزنند!

او در این یادداشت مدعی می‌شود که سیاست‌ورزی در ایران به بن‌بست رسیده است و از آنجا که حاکمیت واکسن ناکارآمدی را به هر دولتی که بخواهد تزریق می‌کند؛ اصلاح‌طلبان نمی‌توانند کنشگری خاصی داشته باشند!

او همچنین مدعی ناامیدی مردم از روند امور هم می‌شود و می‌نویسد:‌ هسته اصلی قدرت در ایران (یا همان حاکمیت) یک‌بار دیگر تصمیم گرفته است به سوی «حاکمیت یکدست با محوریت نظامیان» حرکت کند. این سومین بار است که برای یکدست‌سازی کامل حاکمیت و تبدیل آن از اندک‌سالاری به تک‌سالاری اقدام می‌شود. در مرتبه نخست که از دور دوم ریاست‌جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی شروع شد، به دلیل اشتباه محاسباتی، دوم خرداد پدید آمد. دفعه دوم که از دور دوم آقای خاتمی آغاز گشت، به پیدایش دولت مهرورزی که شکل کاریکاتوری دولت انقلابی بود، منجر گردید؛ دولت ویرانگری که نظام اداری، نظام اقتصادی و روابط بین‌المللی کشور را شخم زد و میلیاردها دلار درآمد نفتی را به باد فنا داد! اینک ظاهرا دور سوم تلاش آغاز شده است! طلیعه آن هم همین مجلس یازدهم است! مجلسی که هر روز باید نمایندگانش را کنترل کرد تا با پای پیاده برای تبدیل کردن کاخ سفید به حسینیه! به راه نیفتند! ظاهرا هسته اصلی قدرت در ایران قرار نیست از گذشته چیزی بیاموزد و شاید قدرت یادگیری ندارد.

علوی‌تبار در بخش پایانی یادداشت خود نیز که حاوی “فرمان اصلی” است تصریح می‌کند:

“اصلاح‌طلبان با تصمیمی بن‌بست‌شکن با مدیریت منسجم و برنامه‌های عملی، مردم را بسیج کرده و با تکیه بر تعداد و تشکیلات، توازن قوای موجود را به نفع مردم‌سالاری‌خواهان تغییر دهند. جنبشی مسالمت‌جویانه و فراگیر و در عین حال واقع‌بینانه ایجاد شود و جهان با چهره دیگری از ایران مواجه گردد.  چهره‌ای که با اقتدار به دنبال تنش‌زدایی و گفت‌وگو از موضع برابر است. برخی از این گزینه‌ها در شرایط موجود بیشتر به یک معجزه می‌ماند! ‌اما در کشور ما همه چیز ممکن است. اگر دگرگونی اساسی رخ ندهد، به نظر می‌رسد سیاست‌ورزی به سوی تعلیق خواهد رفت. در چنین وضعیتی سرنوشت آینده کشور را جوانان مومن و انقلابی چون آقای جنتی تعیین خواهند کرد! “[۴] 

*آقای علوی‌تبار گویا کم‌صبری کرده‌اند و منتظر هماهنگی با سایر فرماندهان “فتنه اقتصادی” نمانده‌اند که چنین فرمان اغتشاش قبل از انتخابات ۱۴۰۰ و بسیج کردن مردم را داده‌اند!

بایستی توضیح داد که منظور او از “جنبش مسالمت‌جویانه و فراگیر” یک اعتراض خیابانی گسترده است که همانطور که اشاره شد باید به سمت اشغال مراکز حساس نظام نیز حرکت کند!

و پر واضح است که الصاق صفت “مسالمت آمیز” به این فرمان مبارزه خیابانی هم صرفا یک ماسک مضحک برای فرار از برخورد امنیتی است.

علوی‌تبار پیش از این و در توضیحات بیشتری که پیرامون جنبش مد نظر خود در “مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری دولت آقای روحانی”! داده بود نیز گفته بود:‌ بگذارید با صراحت بگویم که اعتقاد ندارم که زمان زیادی داریم. فکر می‌کنم نقطه عطفی در ایران در حال اتفاق‌افتادن است و ایران نیاز به یک تغییر بنیادین دارد. تغییری که امیدوارم برای انجام‌شدن آن جامعه ما وارد یک دوره از خشونت فراگیر نشود. آرزو می‌کنم که با اتکا به نیروهای شهروندان ایران با روش مسالمت‌آمیز بتوانیم از عهده اصلاحات سخت در ایران بربیاییم. به‌ نظرم نمی‌رسد که برای این‌ کار افق زمانی زیادی داشته باشیم. ما باید در دوران همین رئیس‌جمهور وارد یک دوره از تصمیم‌گیری‌های سخت و اصلاحات‌ ساختاری به‌ صورت یک مجموعه به‌هم‌پیوسته شویم.

او افزوده بود: وضعیت طوری است که من به‌شدت ترسیده‌ام؛ نه به دلیل تظاهراتی که از سوی در حدود ۱۱۰ تا ۱۵۰هزار نفر شده است. البته آنها هم مردم هستند و حق اعتراض دارند، ولی اتفاق بزرگی نیست. یادتان باشد ما در همین تهران تظاهرات سه‌میلیونی مسالمت‌آمیز هم داشته‌ایم؛ یعنی می‌شود نیروی اجتماعی بزرگ‌تری نیز فراهم کرد، بدون آنکه به خشونت منتهی شود. [۵]

در کنار علوی‌تبار، موسوی‌خوئینی‌ها نیز اخیرا در بیانیه‌ای اصلاح‌طلبان را به تکرار رفتار شریرانه تحریم انتخابات و خروج از دموکراسی در صورت عدم تأیید نامزدهای مسئله‌دارشان فرا خواند. [۶]

سعید حجاریان نیز که سال‌هاست چیزی غیر از “آدرس خیابان” را در پیش پای مردم نگذاشته و دائماً و بدون هیچ شماتتی از اغتشاش و عام‌البلوی بودن جامعه حرف می‌زند؛ چندی قبل تصریح کرد که در انتخابات سال ۱۴۰۰ شاهد اغتشاش خواهیم بود. [۷]

علی ربیعی، سخنگوی دولت و البته یار غار اشخاص فوق‌الذکر هم چندی پس از اغتشاشات آبان ۹۸ تأکید کرد که “حکایت اغتشاشات آبان ۹۸ همچنان باقیست”!

و البته او هم بدون اینکه حتی یک کلمه دست به شماتت اغتشاش و اعتراض خیابانی بزند…

تاجزاده نفر دیگر این زنجیره است که حتی در زمان دلار ۱۰ هزار تومانی هم برای سیاه‌نمایی، نمایش گرسنگی را اجرا می‌کرد [۸] و البته یکماه پس از اغتشاشات آبان هم گفته بود: اغتشاشات آبان “خشن‌تر” تکرار می‌شود.

به این سریال تلخ البته بایستی سیاه‌نمایی و ناامید سازی گسترده کسانی از برنشستگان در ستاد مشترک دولت و اصلاح‌طلبان را نیز اضافه کرد. که از بام تا شام و به هر بهانه‌ای، از کرونا گرفته تا سیل و زلزله و خشکسالی و گرانی و… مشغول بن‌بست‌نمایی از شرایط کشور و بزرگنمایی از تحریم‌ها هستند و فی‌الجمله مشغول فراهم‌آوردن هیزم برای آتش فتنه اقتصادی شده‌اند.

راه برخورد با این فتنه و نجات کشور و نظام از این مهلکه وسیع احتمالی؛ در گام اول برخورد امنیتی نیست بلکه “روشنگری خواص”، بیان مثبتات کشور، واقع‌نمایی از مشکلات و بیان راه‌حل‌هایی مثل رأی خوب در انتخابات و کارآمد بودن مدیریت جهادی برای رفع مشکلات کشور است.

فرماندهان فتنه اقتصادی یک شیشه عمر دارند که از زمین خوردن و شکستن آن به شدت هراسانند!

و آن چیزی جز گفتن راه‌حل‌های معقول مشکلات کشور به مردم نیست…

***

1_ https://bitn.ir/1JNAE

2_ https://etemadonline.com/content/444288

3_ mshrgh.ir/1011192

4_ http://mashghenow.com/%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%d8%aa%e2%80%8c%d9%88%d8%b1%d8%b2%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%aa%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%82/

5_ mshrgh.ir/836280

6_ mshrgh.ir/1121882

7_ mshrgh.ir/1119442

8_ mshrgh.ir/1130569



منبع خبر

علوی‌تبار: اصلاح‌طلبان جنبش خیابانی خود را آغاز کنند/ زیدآبادی: ایران مجبور است به پذیرش برجام‌های جدید بیاندیشد! بیشتر بخوانید »

اولیای مدرسه با دانش‌آموزان زیر آتش دشمن + عکس

اولیای مدرسه با دانش‌آموزان زیر آتش دشمن + عکس



گره دریایی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، قاسم عباسی, از رزمندگان تخریبچی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) در مطلبی نوشت:

چهارشنبه روز مبارکی برایم بود.

بعد از ده ها سال نشانی از فرمانده بسیار مهربان دوره نوجوانی ام را یافتم. قدرت الله محرابی عزیز. لطف خدا شماره تلفنش را نیز بدست آوردم. 

بعد از تماس و ذوق زدگی و خوشحالی سراغ چند نفر از نیروهای دسته اش را گرفت. گفتم عطارد پایش در شلمچه قطع شد و الآن دندانپزشک است. چند نفر دیگر را هم که یا زمان جنگ شهید شدند و یا در ایام طولانی بعد از جنگ فوت کردند. 

گفت یادت هست آنقدر کوچک بودید برای شرکت در مراسم صبحگاه، صبح زود بند پوتین شما را می بستم و یاد مهربانی مثال زدنی اش افتادم.

 شماره عطارد را گرفت و بعد از تماس و هماهنگی برای امشب ما را به مهمانی شام دعوت کرد.

از راست؛ دکتر علی نقی عطارد – قدرت الله محرابی – قاسم عباسی
همان ترتیب و نفرات سی و هفت سال قبل در منطقه جفیر ایام عملیات خیبر در سال ۶۲

من و عطارد در مدرسه راهنمایی همکلاسی بودیم که به جبهه اعزام شدیم. در آن مدرسه معاون بسیار مهربان و مومنی داشتیم به اسم جواد اصانلو که مثل محرابی قد کوتاهی داشت. روزی که نیروی برادر محرابی شدیم به هم گفتیم اخلاقش چقدر شبیه اصانلوست. 

دست تقدیر برای عملیات خیبر در منطقه جفیر بودیم که تعدادی از معلمان مدرسه راهنمایی به منطقه اعزام شدند و برای عملیات پیش ما آمدند. همراه آنان جواد اصانلو هم بود. من و عطارد با برنامه ای او را نزد برادر محرابی بردیم و گفتیم اخلاق شما خیلی شبیه همدیگر است.

آن دو دوستان صمیمی شدند و بعد از عملیات خیبر با هم به واحد تعاون لشگر رفتند و من عطارد به گردان تخریب ملحق شدیم.

آن دو با هم بودند تا اینکه سال ۶۳ بعد از عملیات بدر که به دوکوهه برگشتیم نزد برادر محرابی رفتیم و فهمیدیم جواد اصانلوی عزیز و مهربان در جزیره مجنون به شهادت رسیده بود.

مدیر مدرسه و معلمان ما برای شرکت در عملیات خیبر پیش ما آمده بودند.

۱ سید آقا موسوی. مدیر مدرسه راهنمایی آیت الله سعیدی منطقه ۱۷ تهران در سال ۶۲

۲ شهید جواد اصانلو معاون و معلم آن مدرسه

۳ مرحوم جعفر قربانی شاگرد مدرسه

۴ سید جواد موسوی معلم آن مدرسه

۵ علی نقی عطارد شاگرد مدرسه

۶ آقای ملا حسنی معاون مدرسه

۷ قاسم عباسی شاگرد مدرسه

شهید جواد اصانلو و برادر قدرت الله محرابی در یک عکس. من و عطارد دو طرف محرابی نشسته ایم

از راست؛ دکتر علی نقی عطارد – قدرت الله محرابی – قاسم عباسی



منبع خبر

اولیای مدرسه با دانش‌آموزان زیر آتش دشمن + عکس بیشتر بخوانید »

ماهنامه فکه به سراغ شهید «کیهانی» رفت

ماهنامه فکه به سراغ شهید «کیهانی» رفت



ماهنامه فکه در جدیدترین شماره خود به سراغ شهید «محمد کیهانی» رفت - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دویست و دهمین شماره ماهنامه فکه ویژه شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمد کیهانی منتشر شد.

این شماره از ماهنامه آثاری با عنوان آبان پیروز، چند شهید گم کرده‌ایم؟، تابلوی عظیم دفاع مقدس، پرزیدنت بنی صدر، قیمت‌ها در زمان شاه و گل میخک دیده می‌شود.

پرونده این شماره با عنوان «زیر این خیمه» به مصاحبه با پدر، مادر شهید، همسر، فرزند و چندتن از دوستان و همرزمان شهید پرداخته و مطالبی با عناوین محکم‌تر از کوه، آغوش محمد، مردی همپای آتش، غوغای شهادت، رفاقت عاشقانه، ساعت نیاز، میانه میدان را منتشر کرده است.



منبع خبر

ماهنامه فکه به سراغ شهید «کیهانی» رفت بیشتر بخوانید »

فتحی شقاقی؛ افسانه‌ بی‌پایان مبارزه با صهیونیست‌ها

فتحی شقاقی؛ افسانه‌ بی‌پایان مبارزه با صهیونیست‌ها



فتحی شقاقی؛ افسانه‌ بی‌پایان مبارزه با صهیونیست‌ها

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، فتحی شقاقی دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین یکی از مهره‌های مقاومت اسلامی و شهدای ترور است که مانند حاج قاسم سلیمانی به دستور سیاستمداران صهیونیست به شهادت رسید. فتحی شقاقی متولد سال ۱۹۵۱ بود و سال ۱۹۹۵ توسط جوخه‌های ترور موساد ترور شد و به شهادت رسید.

الهه آخرتی یکی از پژوهشگران و نویسندگان جوان کشور که در زمینه مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین، تحقیقاتی داشته، یادداشتی درباره فتحی شقاقی و دستاوردهایش نوشته که آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است.

مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید:

با انعقاد نطفه نامبارک اشغال در غرب آسیا به دست صهیونیست‌ها و تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین در سال ۱۹۴۸ میلادی، تاریخ این منطقه دست خوش تحولاتی شد که خیلی زود آوازه‌اش به دلیل افراط اشغالگران در انجام اقدامات ضدانسانی و تروریستی در سراسر جهان پیچید و تولد پدیده مبارزه با صهیونیست را در پی داشت. با توجه به اشغال بخشی از خاک فلسطین که رفته و رفته و هر روزه بر مساحت آن افزوده می‌شد نخستین هسته‌های جنبش ضد صهیونیستی با تشکیل گروه‌هایی در این کشور شکل گرفت که می‌توان تأسیس جنبش فتح در دهه ۱۹۵۰ میلادی را یکی از نخستین تحرکات جدی دانست.

پس از جنبش فتح، سازمان آزادی بخش فلسطین یا همان ساف در سال ۱۹۶۴ پا به عرصه حیات گذاشت اما مسأله اصلی در این بود که هیچ یک از گروه‌های یاد شده فلسطینی تفکر اسلامی را سرلوحه مبارزاتی خود قرار نداده بودند و عموماً براساس تفکرات ناسیونالیستی با رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کردند تا اینکه در سال ۱۹۸۰ میلادی جنبش «جهاد اسلامی» فلسطین به علت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسأله فلسطین، عدم یک متدولوژی صحیح نسبت به اسلام توسط «فتحی شقاقی» که خود یکی از اعضای جنبش اخوان المسلمین بود و تا زمان شهادت نیز عضو آن باقی ماند، در مصر پایه گذاری شد.

هفت سال بعد از این حرکت، عده دیگری از سران اخوان المسلمین در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۷ حرکت مقاومت اسلامی فلسطین یا همان جنبش حماس را که نسبت به دیگر گروه‌های مبارز فلسطینی به جز جهاد اسلامی دیدگاه اسلامی عمیق‌تری داشت تقریباً با آغاز انتفاضه اول فلسطین معروف به «انتفاضه سنگ» تشکیل دادند و چندی بعد یعنی در سال ۱۹۹۲ شاخه نظامی حماس با نام گردان‌های «القسام» تأسیس شد. با وجودی که حمایت تعداد زیادی از حکام عرب از جنبش حماس یه حاشیه راندن جنبش جهاد اسلامی بود، جنبش جهاد اسلامی از همان روزهای نخست خود را با جنبش حماس متحد دانست و ابراز داشت اعتقادات مذهبی، واقعیت‌های کشور و دشمن مشترک آن دو را به هم نزدیک می‌کند. این بصیرت که جهاد آن را برای اتحاد مهم و اصلی خودش با حماس در جهت مبارزه و اقدامات عملی علیه رژیم اشغالگر قدس و نه برای یکی شدن تشکیلات نشان داد تا حد زیادی جلوی این توطئه را گرفت اما دکتر فتحی شقاقی که بود و گروهی که به دست این شهید بزرگوار تأسیس شده بود چه ویژگی‌هایی داشت که حساسیت‌های زیادی را در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی برانگیخت؟

سه سال پس‌ از شکست‌ ۱۹۴۸ اعراب‌ در برابر رژیم‌ صهیونیستی در سال‌ ۱۹۵۱ میلادی، در اردوگاه‌ رفح‌ واقع‌ در نوار غزه‌، نوزادی‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود که‌ خانواده فقیر و متدیّن‌ وی‌، او را «فتحی‌ ابراهیم‌» نام‌ نهادند. پدرش‌ یک‌ کارگر بود که‌ در عین‌ حال‌ امام‌ جماعت‌ دهکده‌ «زرنوقه‌ «نزدیک‌ «یافا» به‌ شمار می‌آمد و خانواده‌اش‌ در سال‌ ۱۹۴۸ آواره‌ شده و به‌ نوار غزه‌ مهاجرت‌ کرده بودند. فتحی تحصیلات عالیه خود را در رشته ریاضیات در دانشگاه بیرزیت آغاز کرد و پس از آن در سال‌ ۱۹۷۴ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ در رشته‌ پزشکی‌ وارد دانشگاه‌ «الزقازیق» مصر شد و موفق‌ گردید دکترای‌ طب‌ اطفال‌ را از این‌ دانشگاه‌ دریافت‌ کند. حضور وی در مصر را می‌توان‌ از پربارترین‌ و مهم‌ترین‌ مراحل‌ سیاسی‌ و فکری‌ زندگی‌ وی‌ به‌ شمار آورد؛ دوره‌ای‌ که‌ از سال‌ ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ یعنی‌ تاریخ‌ اخراج‌ او از مصر به‌ درازا کشید.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، تحول عمیقی در جریان ضدصهیونیستی روی داد و در دانشگاه الزقازیق نطفه‌ یک‌ جنبش‌ واقع‌گرای‌ اسلامی‌ به دست شقاقی که به شدت شیفته تفکرات حضرت امام شده بود منعقد گردید و نخستین‌ هسته‌های‌ این‌ سازمان‌ متشکل‌ از برخی‌ دانشجویان‌ جوان‌ فلسطینی‌ این‌ دانشگاه‌ به‌ رهبری‌ شقاقی شکل‌ گرفت‌ و بعدها این‌ هسته‌ به‌ قلب‌ فلسطین‌ انتقال‌ یافت‌ تا هسته‌ اولیه‌ سازمان‌ جهاد اسلامی‌ در داخل‌ فلسطین‌ ایجاد شود. این جنبش ابتداء در مصر با برنامه‌هایی به جذب و گزینش دانشجویان و تأثیر فکری و معنوی بر آنان از طریق آموزش‌های خاص پرداخت. برنامه‌هایی که تفاوت عمده‌ای با فعالیت‌ها و آموزه‌های اخوان داشت. در حقیقت جهاد اسلامی آنگونه که بنیانگذار آن دکتر فتحی شقاقی معتقد بود از افکار و تجربیات امام خمینی (ره)، سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، رشید رضا، حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر، علی شریعتی، حسن ترابی، غنوشی و دیگر اعضای برجسته جنبش اسلام گرا استفاده می‌کرد و مشی مبارزه اسلامی را سر لوحه کار خود قرار داده بود. سران این جنبش پس از مصر و با ورود به فلسطین، در مدارس، دانشگاها با برگزاری نماز جماعت و احیای شب‌های قدر افکار خود را برای مردم فلسطین تبیین می‌کردند. مجله «المختار الاسلامی و المسلم المعاصر» یکی از رسانه‌های بیان ایده جنبش جهاد اسلامی بود که بین مردم فلسطین توزیع می‌شد.

در کنار این فعالیت‌ها، کتابی با عنوان «خمینی‌، راه‌حل‌ اسلامی‌ و جایگزین» از سوی‌ دکتر فتحی‌ شقاقی‌ منتشر شد که‌ اولین‌ کتاب‌ انتشار یافته‌ در خصوص پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ رهبری امام خمینی (ره) به زبان‌ عربی‌ در سطح‌ بین الملل به شمار می‌آمد. چاپ اول این کتاب با تیراژ ده هزار جلدی‌اش که‌ روی جلد رویین خود تصویری از امام خمینی (ره) که در نوفل‌ لوشاتو و زیر درخت‌ سیب‌ نشسته بود و در سمت دیگر، عکس‌ شاه‌ مخلوع با سری شکافته قرار داشت، همان‌ شب‌ اول‌ آن‌ تمام‌ شد و کتاب یک بار دیگر به‌ زیر چاپ‌ رفت‌. همین اتفاق زلزله شدیدی در میان تمام کسانی که نگران جهانی شدن نهضت روح‌اللهی بودند برانداخت و در نتیجه با اشاره حامیان جهانی صهیونیست‌ها و تحریک مقامات کشورهای عربی با سوء استفاده از عناوین شیعه و سنی، دستگاه‌ امنیتی‌ مصر در سال ۱۹۷۹ میلادی‌ حکم‌ بازداشت‌ دکتر شقاقی‌ را به‌ جرم‌ چاپ‌ این‌ کتاب‌ صادر و ایشان را چند ماه زندانی و به شکنجه‌شان مبادرت ورزیدند. دکتر شقاقی کمی بعد از آزادی از زندان برای دومین بار به‌ دلیل‌ فعالیت‌های‌ اسلامی‌ سیاسی‌ تحت‌ پیگرد دولت‌مردان‌ مصر قرار گرفت و سرانجام‌ به‌ جرم‌ بنیان‌گذاری‌ جنبش‌ جهاد اسلامی‌ در سال‌ ۱۹۸۰ دوباره بازداشت و به زندان افتاد تا در نهایت پس‌ از تحمل‌ چند ماه‌ زندان‌ از خاک‌ مصر اخراج‌ و در سال ۱۹۸۱ وارد سرزمین‌ فلسطین‌ شد.

فتحی شقاقی هنگام بازگشت از مصر به نوار غزه، در سال ۱۹۸۱، جزوه‌ای به نام «المنهج» را به‌عنوان بهترین راهکار اجرای برنامه‌های اسلام معاصر در سرزمین فلسطین و سایر بلاد اسلامی منتشر کرد. شقاقی در این جزوه، برنامه‌های پی‌درپی و مرحله به مرحله استعمارگران برای یورش به کشورهای اسلامی و غارت منابع طبیعی و محو هویت فرهنگی و اصالت مسلمانان را مورد بررسی قرار داد. بنیان‌گذار جنبش جهاد اسلامی در این جزوه، به اهداف و چگونگی یورش غرب به جهان اسلام و تحمیل رژیم صهیونیستی در خاورمیانه اشاره و تاکید نموده که انقلاب صنعتی اروپا هنگام یورش نظامی استعمارگران غربی به سرزمین‌های اسلامی به پیشرفت‌های علمی بزرگی دست یافته، اما در عین حال کینه‌توزی صلیبی‌گرایانه نسبت به جهان اسلام هرگز از ذهن و فکر سرمداران غرب مسیحی بیرون نرفته است. دکتر فتحی شقاقی در این جزوه خط جنبش و جبهه‌ای که مقابل رژیم صهیونیستی قرار دارد را بطور شفاف و صریح بیان می‌کند و شعار جنبش جهاد اسلامی را «اسلام – جهاد – فلسطین» تعیین می‌کند.

بر این اساس جنبش جهاد اسلامی عقیده دارد مقاومت در برابر صهیونیسم یک اولویت است و هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود، بنابراین باید در متن حوادث و در میان صحنه حاضر بود و رو در روی دشمن جنگید. همچنین بر اساس اساس نامه‌های این جنبش، جهاد اسلامی بر خلاف گروه‌ها و دیگر جنبش‌های فلسطینی، به دولت یا کشوری وابستگی مالی و سیاسی ندارد و تنها از طریق دریافت کمک حق عضویت اعضاء و اهدایی سایر افراد عضو، ثروتمندان طرفدار این نگرش و شماری از مؤسسات خیریه منابع مالی خود را تأمین می‌کند. لازم به ذکر است که جهاد اسلامی با توجه به لزوم حفظ وحدت میان گروه‌های مبارز فلسطینی، با خنثی کردن توطئه قرار دادن حماس در مقابل جهاد بر اساس اهداف مشترک و با حفظ اصول و احترام به تفاوت‌ها، همواره پشتیبان جنبش حماس بوده و از برنامه‌های جهادی این سازمان حمایت می‌کند. در عین حال با ساف موصوف به دولت خودگردان، میانه استراتژیک ندارد زیرا معتقد است ساف در مقابل صهیونیسم فاقد برنامه می‌باشد. به علاوه این جنبش با سازمان فتح نیز ارتباط تاکتیکی ندارد. جهاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران را شریک استراتژیک خود در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا می‌داند و در طول بیش از چهار دهه عمر انقلاب اسلامی، همواره با ایران روابط دوستانه و مکتبی داشته است.

نقطه شروع نبرد جنبش جهاد اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی به نبرد «الشجاعیه» ۱۹۸۷ که در جریان آن یک افسر امنیتی صهیونیسم توسط نیروهای این جنبش به هلاکت رسید باز می‌گردد. بعد از آن روز به روز فعالیت‌های ضد صهیونیستی جهاد اسلامی گسترش یافت تا در نهایت با جدی شدن خطر این جنبش، اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت اسرائیل در ۲۵ ژانویه ۱۹۹۵ دستور ترور دکتر فتحی شقاقی را صادر کرد. بدین ترتیب مسیرهای تردد ایشان به دقت توسط جاسوسان موساد تحت نظر گرفت تا نهایتاً دکتر فتحی شقاقی در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۵ توسط دو موتور سوار و به ضرب شش گلوله در سن ۴۴ سالگی به شهادت رسید اما مسیر بابرکتی که به دست ایشان پایه گذاری شد تا همین امروز خواب راحت را از چشمان متجاوزان صهیونیست ربوده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، فتحی شقاقی دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین یکی از مهره‌های مقاومت اسلامی و شهدای ترور است که مانند حاج قاسم سلیمانی به دستور سیاستمداران صهیونیست به شهادت رسید. فتحی شقاقی متولد سال ۱۹۵۱ بود و سال ۱۹۹۵ توسط جوخه‌های ترور موساد ترور شد و به شهادت رسید.

الهه آخرتی یکی از پژوهشگران و نویسندگان جوان کشور که در زمینه مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین، تحقیقاتی داشته، یادداشتی درباره فتحی شقاقی و دستاوردهایش نوشته که آن را برای انتشار در اختیار مهر قرار داده است.

مشروح متن این‌یادداشت در ادامه می‌آید:

با انعقاد نطفه نامبارک اشغال در غرب آسیا به دست صهیونیست‌ها و تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی فلسطین در سال ۱۹۴۸ میلادی، تاریخ این منطقه دست خوش تحولاتی شد که خیلی زود آوازه‌اش به دلیل افراط اشغالگران در انجام اقدامات ضدانسانی و تروریستی در سراسر جهان پیچید و تولد پدیده مبارزه با صهیونیست را در پی داشت. با توجه به اشغال بخشی از خاک فلسطین که رفته و رفته و هر روزه بر مساحت آن افزوده می‌شد نخستین هسته‌های جنبش ضد صهیونیستی با تشکیل گروه‌هایی در این کشور شکل گرفت که می‌توان تأسیس جنبش فتح در دهه ۱۹۵۰ میلادی را یکی از نخستین تحرکات جدی دانست.

پس از جنبش فتح، سازمان آزادی بخش فلسطین یا همان ساف در سال ۱۹۶۴ پا به عرصه حیات گذاشت اما مسأله اصلی در این بود که هیچ یک از گروه‌های یاد شده فلسطینی تفکر اسلامی را سرلوحه مبارزاتی خود قرار نداده بودند و عموماً براساس تفکرات ناسیونالیستی با رژیم صهیونیستی مبارزه می‌کردند تا اینکه در سال ۱۹۸۰ میلادی جنبش «جهاد اسلامی» فلسطین به علت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسأله فلسطین، عدم یک متدولوژی صحیح نسبت به اسلام توسط «فتحی شقاقی» که خود یکی از اعضای جنبش اخوان المسلمین بود و تا زمان شهادت نیز عضو آن باقی ماند، در مصر پایه گذاری شد.

هفت سال بعد از این حرکت، عده دیگری از سران اخوان المسلمین در ۱۴ دسامبر ۱۹۸۷ حرکت مقاومت اسلامی فلسطین یا همان جنبش حماس را که نسبت به دیگر گروه‌های مبارز فلسطینی به جز جهاد اسلامی دیدگاه اسلامی عمیق‌تری داشت تقریباً با آغاز انتفاضه اول فلسطین معروف به «انتفاضه سنگ» تشکیل دادند و چندی بعد یعنی در سال ۱۹۹۲ شاخه نظامی حماس با نام گردان‌های «القسام» تأسیس شد. با وجودی که حمایت تعداد زیادی از حکام عرب از جنبش حماس یه حاشیه راندن جنبش جهاد اسلامی بود، جنبش جهاد اسلامی از همان روزهای نخست خود را با جنبش حماس متحد دانست و ابراز داشت اعتقادات مذهبی، واقعیت‌های کشور و دشمن مشترک آن دو را به هم نزدیک می‌کند. این بصیرت که جهاد آن را برای اتحاد مهم و اصلی خودش با حماس در جهت مبارزه و اقدامات عملی علیه رژیم اشغالگر قدس و نه برای یکی شدن تشکیلات نشان داد تا حد زیادی جلوی این توطئه را گرفت اما دکتر فتحی شقاقی که بود و گروهی که به دست این شهید بزرگوار تأسیس شده بود چه ویژگی‌هایی داشت که حساسیت‌های زیادی را در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی برانگیخت؟

سه سال پس‌ از شکست‌ ۱۹۴۸ اعراب‌ در برابر رژیم‌ صهیونیستی در سال‌ ۱۹۵۱ میلادی، در اردوگاه‌ رفح‌ واقع‌ در نوار غزه‌، نوزادی‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود که‌ خانواده فقیر و متدیّن‌ وی‌، او را «فتحی‌ ابراهیم‌» نام‌ نهادند. پدرش‌ یک‌ کارگر بود که‌ در عین‌ حال‌ امام‌ جماعت‌ دهکده‌ «زرنوقه‌ «نزدیک‌ «یافا» به‌ شمار می‌آمد و خانواده‌اش‌ در سال‌ ۱۹۴۸ آواره‌ شده و به‌ نوار غزه‌ مهاجرت‌ کرده بودند. فتحی تحصیلات عالیه خود را در رشته ریاضیات در دانشگاه بیرزیت آغاز کرد و پس از آن در سال‌ ۱۹۷۴ برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ در رشته‌ پزشکی‌ وارد دانشگاه‌ «الزقازیق» مصر شد و موفق‌ گردید دکترای‌ طب‌ اطفال‌ را از این‌ دانشگاه‌ دریافت‌ کند. حضور وی در مصر را می‌توان‌ از پربارترین‌ و مهم‌ترین‌ مراحل‌ سیاسی‌ و فکری‌ زندگی‌ وی‌ به‌ شمار آورد؛ دوره‌ای‌ که‌ از سال‌ ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ یعنی‌ تاریخ‌ اخراج‌ او از مصر به‌ درازا کشید.

با پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره)، تحول عمیقی در جریان ضدصهیونیستی روی داد و در دانشگاه الزقازیق نطفه‌ یک‌ جنبش‌ واقع‌گرای‌ اسلامی‌ به دست شقاقی که به شدت شیفته تفکرات حضرت امام شده بود منعقد گردید و نخستین‌ هسته‌های‌ این‌ سازمان‌ متشکل‌ از برخی‌ دانشجویان‌ جوان‌ فلسطینی‌ این‌ دانشگاه‌ به‌ رهبری‌ شقاقی شکل‌ گرفت‌ و بعدها این‌ هسته‌ به‌ قلب‌ فلسطین‌ انتقال‌ یافت‌ تا هسته‌ اولیه‌ سازمان‌ جهاد اسلامی‌ در داخل‌ فلسطین‌ ایجاد شود. این جنبش ابتداء در مصر با برنامه‌هایی به جذب و گزینش دانشجویان و تأثیر فکری و معنوی بر آنان از طریق آموزش‌های خاص پرداخت. برنامه‌هایی که تفاوت عمده‌ای با فعالیت‌ها و آموزه‌های اخوان داشت. در حقیقت جهاد اسلامی آنگونه که بنیانگذار آن دکتر فتحی شقاقی معتقد بود از افکار و تجربیات امام خمینی (ره)، سید جمال الدین اسدآبادی، محمد عبده، رشید رضا، حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر، علی شریعتی، حسن ترابی، غنوشی و دیگر اعضای برجسته جنبش اسلام گرا استفاده می‌کرد و مشی مبارزه اسلامی را سر لوحه کار خود قرار داده بود. سران این جنبش پس از مصر و با ورود به فلسطین، در مدارس، دانشگاها با برگزاری نماز جماعت و احیای شب‌های قدر افکار خود را برای مردم فلسطین تبیین می‌کردند. مجله «المختار الاسلامی و المسلم المعاصر» یکی از رسانه‌های بیان ایده جنبش جهاد اسلامی بود که بین مردم فلسطین توزیع می‌شد.

در کنار این فعالیت‌ها، کتابی با عنوان «خمینی‌، راه‌حل‌ اسلامی‌ و جایگزین» از سوی‌ دکتر فتحی‌ شقاقی‌ منتشر شد که‌ اولین‌ کتاب‌ انتشار یافته‌ در خصوص پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ رهبری امام خمینی (ره) به زبان‌ عربی‌ در سطح‌ بین الملل به شمار می‌آمد. چاپ اول این کتاب با تیراژ ده هزار جلدی‌اش که‌ روی جلد رویین خود تصویری از امام خمینی (ره) که در نوفل‌ لوشاتو و زیر درخت‌ سیب‌ نشسته بود و در سمت دیگر، عکس‌ شاه‌ مخلوع با سری شکافته قرار داشت، همان‌ شب‌ اول‌ آن‌ تمام‌ شد و کتاب یک بار دیگر به‌ زیر چاپ‌ رفت‌. همین اتفاق زلزله شدیدی در میان تمام کسانی که نگران جهانی شدن نهضت روح‌اللهی بودند برانداخت و در نتیجه با اشاره حامیان جهانی صهیونیست‌ها و تحریک مقامات کشورهای عربی با سوء استفاده از عناوین شیعه و سنی، دستگاه‌ امنیتی‌ مصر در سال ۱۹۷۹ میلادی‌ حکم‌ بازداشت‌ دکتر شقاقی‌ را به‌ جرم‌ چاپ‌ این‌ کتاب‌ صادر و ایشان را چند ماه زندانی و به شکنجه‌شان مبادرت ورزیدند. دکتر شقاقی کمی بعد از آزادی از زندان برای دومین بار به‌ دلیل‌ فعالیت‌های‌ اسلامی‌ سیاسی‌ تحت‌ پیگرد دولت‌مردان‌ مصر قرار گرفت و سرانجام‌ به‌ جرم‌ بنیان‌گذاری‌ جنبش‌ جهاد اسلامی‌ در سال‌ ۱۹۸۰ دوباره بازداشت و به زندان افتاد تا در نهایت پس‌ از تحمل‌ چند ماه‌ زندان‌ از خاک‌ مصر اخراج‌ و در سال ۱۹۸۱ وارد سرزمین‌ فلسطین‌ شد.

فتحی شقاقی هنگام بازگشت از مصر به نوار غزه، در سال ۱۹۸۱، جزوه‌ای به نام «المنهج» را به‌عنوان بهترین راهکار اجرای برنامه‌های اسلام معاصر در سرزمین فلسطین و سایر بلاد اسلامی منتشر کرد. شقاقی در این جزوه، برنامه‌های پی‌درپی و مرحله به مرحله استعمارگران برای یورش به کشورهای اسلامی و غارت منابع طبیعی و محو هویت فرهنگی و اصالت مسلمانان را مورد بررسی قرار داد. بنیان‌گذار جنبش جهاد اسلامی در این جزوه، به اهداف و چگونگی یورش غرب به جهان اسلام و تحمیل رژیم صهیونیستی در خاورمیانه اشاره و تاکید نموده که انقلاب صنعتی اروپا هنگام یورش نظامی استعمارگران غربی به سرزمین‌های اسلامی به پیشرفت‌های علمی بزرگی دست یافته، اما در عین حال کینه‌توزی صلیبی‌گرایانه نسبت به جهان اسلام هرگز از ذهن و فکر سرمداران غرب مسیحی بیرون نرفته است. دکتر فتحی شقاقی در این جزوه خط جنبش و جبهه‌ای که مقابل رژیم صهیونیستی قرار دارد را بطور شفاف و صریح بیان می‌کند و شعار جنبش جهاد اسلامی را «اسلام – جهاد – فلسطین» تعیین می‌کند.

بر این اساس جنبش جهاد اسلامی عقیده دارد مقاومت در برابر صهیونیسم یک اولویت است و هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین آن شود، بنابراین باید در متن حوادث و در میان صحنه حاضر بود و رو در روی دشمن جنگید. همچنین بر اساس اساس نامه‌های این جنبش، جهاد اسلامی بر خلاف گروه‌ها و دیگر جنبش‌های فلسطینی، به دولت یا کشوری وابستگی مالی و سیاسی ندارد و تنها از طریق دریافت کمک حق عضویت اعضاء و اهدایی سایر افراد عضو، ثروتمندان طرفدار این نگرش و شماری از مؤسسات خیریه منابع مالی خود را تأمین می‌کند. لازم به ذکر است که جهاد اسلامی با توجه به لزوم حفظ وحدت میان گروه‌های مبارز فلسطینی، با خنثی کردن توطئه قرار دادن حماس در مقابل جهاد بر اساس اهداف مشترک و با حفظ اصول و احترام به تفاوت‌ها، همواره پشتیبان جنبش حماس بوده و از برنامه‌های جهادی این سازمان حمایت می‌کند. در عین حال با ساف موصوف به دولت خودگردان، میانه استراتژیک ندارد زیرا معتقد است ساف در مقابل صهیونیسم فاقد برنامه می‌باشد. به علاوه این جنبش با سازمان فتح نیز ارتباط تاکتیکی ندارد. جهاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران را شریک استراتژیک خود در مقابل رژیم صهیونیستی و آمریکا می‌داند و در طول بیش از چهار دهه عمر انقلاب اسلامی، همواره با ایران روابط دوستانه و مکتبی داشته است.

نقطه شروع نبرد جنبش جهاد اسلامی در مقابل رژیم صهیونیستی به نبرد «الشجاعیه» ۱۹۸۷ که در جریان آن یک افسر امنیتی صهیونیسم توسط نیروهای این جنبش به هلاکت رسید باز می‌گردد. بعد از آن روز به روز فعالیت‌های ضد صهیونیستی جهاد اسلامی گسترش یافت تا در نهایت با جدی شدن خطر این جنبش، اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت اسرائیل در ۲۵ ژانویه ۱۹۹۵ دستور ترور دکتر فتحی شقاقی را صادر کرد. بدین ترتیب مسیرهای تردد ایشان به دقت توسط جاسوسان موساد تحت نظر گرفت تا نهایتاً دکتر فتحی شقاقی در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۵ توسط دو موتور سوار و به ضرب شش گلوله در سن ۴۴ سالگی به شهادت رسید اما مسیر بابرکتی که به دست ایشان پایه گذاری شد تا همین امروز خواب راحت را از چشمان متجاوزان صهیونیست ربوده است.



منبع خبر

فتحی شقاقی؛ افسانه‌ بی‌پایان مبارزه با صهیونیست‌ها بیشتر بخوانید »