مشرق نیوز

پاره شدن دل و روده در آتش‌بس! / مقاومت در خان‌طومان با کلاش و آرپی‌جی

پاره شدن دل و روده در آتش‌بس! / مقاومت در خان‌طومان با کلاش و آرپی‌جی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شانزدهم اردیبهشت ۹۵ مصادف بود با مبعث رسول مکرم اسلام بچه ها معمولا روزها از خطوط پدافندی، یک پله عقب تر می آمدند و در ساختمان های مخابرات با خانواده خود تماس می گرفتند و استراحت می کردند.

سیدرضا طاهر فرمانده خانه زرد بود. خانه زرد، پیشانی خط عمار محسوب می شد. او صبح به ساختمان مخابرات آمده بود. وقتی سر و وضع تمیز و براقش را دیدم با او شوخی کردم. گفت: غسل شهادت کرده ام. آن روز، شور و حالی میان بچه ها برپا بود و همه به یکدیگر عید مبعث را تبریک می گفتند.

امشب بعضی از رزمندگانی که در نبرد خان طومان حاضر بوده اند، در گردان مسلم بن عقیل دور هم جمع آمده اند و پس از صرف افطار و برگزاری نماز جماعت، آقای رمضانی مشغول روایت جریان آن روز است. رمضانی پس از اندک سکوتی ادامه داد:

– از چند روز پیش، دیده بانان ما؛ بهمن قنبری و محمود رادمهر، تجهیز و تحرکات دشمن را مدام گزارش می کردند و تقاضای حمله هوایی از جانب روسیه داشتند، اما می گفتند: روسیه با توجه به آتش بسی که امضا شده، نظرش این است که با وجود نیروهای سازمان ملل، اتفاقی نمی افتد و باید منتظر ماند. با توجه به تحرکاتی که شاهد بودیم، می باید قدرت مقابله خود، با حملات احتمالی دشمن را حفظ می کردیم.

ساعت ده صبح بود. آقای معصومیان، مشغول ثبت خاطراتی از شهید شالیکار، خاطره‌ای از سیدرضا طاهر، شنید و نوشت. جریانی هم رادمهر با شالیکار داشت که معصومیان با واسطه شنیده بود و می خواست از خود محمود بشنود، این بود که قرار شد، محمود برای نماز ظهر به ساختمان مخابرات بیاید و بین دو نماز، جریان را تعریف کند. وقت نماز شد. سیدجواد اسدی شد امام جماعت و بچه‌ها اقتدا کردند. بین دو نماز، دشمن حمله کرد. آماده‌باش زدند.

خط دفاعی ما در مقابله با دشمن، شامل چهار خط می‌شد. خط اول ما، عمار از معراته که در دست نیروهای حزب الله بود شروع می‌شد. خط عمار، شامل خانه زرد، مرغداری و انبار کاه، از همه جا بیشتر در معرض خطر بود. پس از خط عمار، خط حمزه، شامل تل یک و دو می‌شد. بریری فرماندهی تل یک را بر عهده داشت.

در ادامه، خط یاسر و در پایان، خط مالک بود که به تل قاسم منتهی می گردید و حدود یکی دو کیلومتر با حمره فاصله داشت. عقب تر از خط پدافندی عمار و حمزه، شامل دیده‌بانی، مخابرات، آماد، نیروی انسانی، مهندسی و فرماندهی می شد و هسته ی مرکزی این خطوط محسوب می شد. دشمن با شکستن خطوط عمار و حمزه بر آنها مسلط می شد. این محدوده تقریبا در یک جا متمرکز بودند و به خاطر این که عقب تر از خط مقدم قرار داشتند، بچه ها برای استراحت و تماس به همین جا می آمدند.

با اعلام آماده‌باش، هر کسی باید به سرعت به موضع خودش می رفت، من، عابدینی، طاهر، اندی، رنجبر و رجبی هم به سمت مقر فرماندهی که صد متر جلوتر از مخابرات و حدود هفتاد متر عقب تر از خط مقدم بود رفتیم.

آقای اندی بچه های فاطمیون را با بیسیم هدایت می کرد. دشمن با حجمی بالغ بر دو هزار نیرو و تجهیزاتی شامل دهها تانک و نفربر، پیشروی خود را از تمام خطوط، به موازات هم شروع کرد. در این میان، درگیری در خانه زرد، با فرماندهی سیدرضا طاهر شدت گرفت. اندی به طاهر دستور داد به خانه زرد برود و موضع خود را حفظ کند. سیدرضا از ما، در موقعیت ۱۵۰۰ جدا شد و به همراهی عابدینی به سمت خانه زرد حرکت کردند. از موقعیت ۱۵۰۰ تا خانه زرد، یک سه راه است که به گردان ناصرین، از رزمندگان گردان ضربت منتهی می شود.

در همین هنگام اندی از برادران؛ فرماندهی ناصرین خواست به کمک سیدرضا بشتابند. با رسیدن ماجرا به اینجای کار، آقای محمدپور که آن روز، فرماندهی گروه ضربت را بر عهده داشته با سکوت رمضانی افسار سخن را به دست گرفت و گفت:

– با دستور آقای اندی، با همراهی مواساتی، حسین مشتاقی، عالیشاه و روحانی به سمت خانه زرد راه افتادیم. با رسیدن به سه راه، طاهر را دیدم که تسبیحی دست گرفته و ذکر گویان با عجله به سمت خانه زرد می رود.. با دیدن ما بدون این که بایستد سلامی کرد و رفت. آن چنان عجله داشت که حتی نایستاد با هم هماهنگی کنیم. وقتی سرعت و عجله سیدرضا را دیدم، ما هم با همان سرعت، به دنبالش راه افتادیم. خانه زرد، موضع طاهر، خانه باغی بود که با ورود به آن، وارد یک راهرو که دو طرف آن اتاق قرار داشت می شدیم، سپس حیاط بود و باز آن طرف حیاط در قسمت روبرو اتاق قرار داشت.

به ما اطلاع داده بودند که هنوز دشمن مستقر نشده. یا اطلاعات اشتباه بود و یا تا رسیدن ما دشمن مسلط شده بود، نمی دانم. به محض این که سیدرضا از راهرو وارد حیاط شد تا به اتاق های آن طرف حیاط برسد و در مقابل دشمن موضع بگیرد، دشمن که در اتاق های روبرو مستقر بود او را زد.

پشت سر سیدرضا، مشتاقی هم وارد حیاط شد. او هم تیر خورد. رمضانی که داستان را خودش شروع کرده بود، حرف محمدپور را قطع کرد و گفت:

– من همان زمان در موقعیت ۱۵۰۰ با بیسیم، مکالمات را گوش می کردم. ظاهرا مواساتی و عالیشاه به راهرو رسیده بودند و قصد ورود به حیاط را داشتند که مشتاقی تیر خورد و رو به آنان فریاد میزد: نیایید، نیایید، این جا پر از نیروهای دشمن است.

و به صالحی، فرماندهی عملیات، پشت بی‌سیم می گفت: من کارم تمام است، ساختمان را بزنید. ولی صالحی با این احتمال که بتواند آنان را برگرداند این کار را نکرد. حسین مشتاقی پشت بیسیم از بچه ها حلالیت طلبید و دیگر صدایش را نشنیدیم آقای مواساتی با موهای پرپشت و مشکی، دستش دور گردن آویزان است و فقط به حرفهای دوستان گوش می کند.

رو به مواساتی گفتم:

– شما نمی خواهی دست از روزه سکوت بردارید؟ سال گذشته هم هر چه کردم از شما حرف بکشم چیزی عایدم نشد. اکنون که دیگر، این دست آویزانت فریادش در آمده، حقش را به جا بیاور و چیزی بگو. مواساتی خندید. وقتی دید همگی سکوت کرده ایم و منتظر حرفهای اوییم، از سر ناچاری لب به سخن گشود و گفت:

– سیدرضا خودش فرمانده بود و برای رفتن به خانه زرد و دفاع از آن، نیاز به دستور نداشت، وقتی به ما دستور دادند برای کمک به سیدرضا برویم، آقای محمدپور فرمانده‌مان بود. حسین مشتاقی دستور گرفت و با سه چهار تا از بچه های فاطمیون که همراهمان بودند وارد خانه زرد شد. بعد از حسین من هم دستور گرفتم، با تیربارچی، آرپی جی زن و سه چهار نفر دیگر، وارد راهروی خانه زرد شدیم. به محض رسیدن به خانه زرد، یکی از رزمندگان افغانی آمد بیرون و گفت: سیدرضا شهید شد، مشتاقی هم تیر خورد. دشمن داخل خانه است.

همین که با عالیشاه وارد راهرو شدیم که برویم داخل، نارنجک بارانمان کردند. دشمن از اتاق های روبرو جلوتر آمده و وارد حیاط شده بود. دوباره از خانه بیرون آمدیم و پشت خانه موضع گرفتیم. نزدیک به یک ساعت مشغولشان کردیم. بچه ها را تقسیم کرده بودیم که دشمن دورمان نزند و خانه را از دست ندهیم. ما با نیروهای فاطمیون حدود بیست نفر بودیم. باید در مصرف مهمات برنامه ریزی می کردیم که کم نیاوریم و گرفتار نشویم.

مهمات اصلی مان کلاش بود، با دو آرپی جی و ده دوازده نارنجک همراه هر نفر.

عالیشاه و روحانی فقط درب خانه را داشتند که دشمن از در بیرون نیاید. دشمن تمام حجم آتشش از در خانه بود. نزدیکی غروب تیری به دستم خورد. کم کم داشت مهماتمان تمام می شد و ناچار به عقب نشینی بودیم. در همان حال، در انفجاری، شکم یکی از نیروهای فاطمیون پاره شد و دل و روده اش بیرون ریخت. با چفیه دور شکمش را بست و کشان کشان به سمت عقب حرکت کرد. این اتفاقاتی که دارم تعریف می کنم، مربوط به دوران آتش بس است. ما مثلا در آتش بس بودیم.

ادامه داد…

آنچه خواندید، روایت سید عبدالرضا هاشمی ارسنجانی از وضعیت نبرد در خان طومان است. این روایت را در کتاب از حاج ابراهیم تا خان طومان، انتشارات شهید کاظمی منتشر کرده است.



منبع خبر

پاره شدن دل و روده در آتش‌بس! / مقاومت در خان‌طومان با کلاش و آرپی‌جی بیشتر بخوانید »

پاسخ فرزند شهید همت به گلایه همسر شهید بلباسی

پاسخ فرزند شهید همت به گلایه همسر شهید بلباسی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اعلام سردار سرتیپ دوم پاسدار ابوالقاسم شریفی مسئول ایثارگران کل سپاه مبنی بر پیدا شدن پیکرهای شهدای منطقه خان طومان، واکنش‌های زیادی در فضای مجازی در پی داشت. این شهدای مدافع حرم ۴ سال قبل در منطقه خان طومان سوریه به شهادت رسیده و پیکرهای آن‌ها مفقود شد.

بعد از نابودی داعش، تمام تلاش سپاه برای یافتن پیکر این شهدا بود. این عمل میسر نشد، تا همین چند روز قبل که با اعلام مسئول ایثارگران سپاه و انجام تست‌های DNA هویت این شهدا مشخص شد.

پس اعلام این خبر، در صفحات مجازی واکنش‌های زیادی نسبت به این خبر نشان داده شد. شاید مهم‌ترین واکنش مربوط به همسر یکی از این شهدا بود. همسر شهید بلباسی با انتشار استوری در اینستاگرام نسبت به نحوه اعلام این خبر ابراز گلایه کرد.

او نوشت: «جوانمردانه رفتی و من هربار ناجوانمردانه خبری از تو شنیدم. چه زمانی که پر کشیدی، چه الان که پیکر نحیفت پیدا شده. خوش به حال دهه‌ی شصت که مردانی با لباس رزم در خانه را می‌زدند و مردانه خبر شهادت را می‌دادند. نه مثل الان که از غریبه‌ها و خبرگزاری‌ها خبری از شما به ما می‌رسد… بگذریم. خوش‌آمدی عزیزم. چشممان روشن.»

در پی استوری همسر شهید بلباسی، محمدمهدی همت پسر شهید همت در توئیتر نسبت به این استوری واکنش نشان داد.

او گفت: «در جواب استوری همسر شهید بلباسی نوشتم: خواهرم. مادر من هم یک هفته بعد از شهادت پدر از رادیوی مینی‌بوس و در جاده خبر شهادت را شنیدند، چیزی عوض نشده، دردتان را خوب می‌فهمیم.

پی‌نوشت:عزیزان؛ سهم ما از شهدایمان فقط زخم زبان شما بود؟»

در ادامه واکنش محمدمهدی همت به استوری همسر شهید بلباسی را مشاهده می‌کنید:

 



منبع خبر

پاسخ فرزند شهید همت به گلایه همسر شهید بلباسی بیشتر بخوانید »

«صبح شام» با دستور «حاج قاسم» تدوین شد

«صبح شام» با دستور «حاج قاسم» تدوین شد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، آیین رونمایی از کتاب «صبح شام، روایتی از بحران سوریه خاطرات دکتر حسین امیرعبداللهیان» پیش از ظهر امروز دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ با حضور حسین امیرعبداللهیان، محمدمهدی دادمان، رییس حوزه هنری انقلاب اسلامی، بانو زینب سلیمانی، فرزند سردار رشید اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی، محسن مومنی شریف، رئیس پیشین حوزه هنری، حجت‌الاسلام والمسلمین سعید فخرزاده، مشاور در حوزه فرهنگ و مطالعات پایداری مراکز استانی حوزه هنری، در بنیاد شهید حاج قاسم سلیمانی برگزار شد.

«صبح شام» به دستور سردار سلیمانی شکل گرفت

حسین امیرعبداللهیان سخنان خود در این آیین را با گرامیداشت یاد و خاطره سالار شهدای مقاومت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و یاران و اصحابش آغاز کرد. وی گفت: سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در اوج بحران‌ها و فشارهای کاری هیچ‌گاه از جزییات نیز غافل نمی‌شدند و این برداشت من از شخصیت ایشان پس از دو دهه آشنایی است.

وی افزود: کمتر از یکسال قبل از آسمانی شدن سردار سلیمانی، ایشان در یکی از دیدارهایمان فرمودند که: من به دلیل ملاحظات و همچنین مشغله‌هایم فرصتی برای بیان خاطراتم ندارم، هرچند که در ده‌ها دفتر هرآنچه را که در سال‌های مسئولیتم رخ داده، نوشته و مکتوب کرده‌ام. شما هرچقدر که در توان دارید خاطرات و دریافت‌هایتان از سوریه را بنویسید و برای نسل‌های بعدی به یادگار بگذارید.

امیرعبداللهیان ادامه داد: در کلام سردار سلیمانی بود که شهادت‌ها، شهامت‌ها، شجاعت‌ها و حتی خیانت‌ها را هر مقدار که می‌توانی به تصویر بکش تا نسل‌های جدید بدانند که چه اتفاقاتی افتاد و چه ایثارگری‌هایی در منطقه شکل گرفت. به همین دلیل نیز از بانو زینب سلیمانی خواهش کردم که چون «صبح شام» با دستور و نظر سردار به سرانجام رسیده است ما آیین رونمایی از این کتاب را در بنیاد مرتبط با سردار برگزار کنیم. این رونمایی همزمان شده است با تدفین پیکر هفت شهید از شهدای خان طومان که تا چندی پیش گمنام بودند و این خود گواه دیگری است بر رشادت‌های صورت گرفته در سوریه.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با تشکر از انتشارات سوره مهر برای انتشار کتاب «صبح شام» گفت: نیت اولیه من بر انتشار این کتاب در انتشارات وزارت امور خارجه بود. اما آقای محسن مومنی شریف توصیه کرد که چون این کتاب باید مخاطب عام و مخاطب خاص را باهم جذب کند، بهتر است که در حوزه هنری منتشر شود، چرا که انتشارات وزارت امورخارجه معمولاً مخاطب خاص دارد. از آقای محمد مهدی دادمان هم که پس از شروع مسئولیت‌شان در حوزه هنری تمام تلاش خود را به کار بردند تا کار به نتیجه برسد، کمال تشکر را دارم.

امیرعبداللهیان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که بخش مهمی از ناگفته‌های بحران سوریه در «صبح شام» روایت شده است، گفت: شاید بسیاری از مطالبی را که نمی‌شد مطرح کرد، در این کتاب درج شده است. با در بحران سوریه این اوصاف البته ملاحظاتی در حوزه سیاست خارجی بود که باعث شد بخشی از مطالب مصاحبه‌ها در آرشیو حوزه هنری حفظ شوند، چرا که فعلاً قابل انتشار نبودند. از فرصت حضور در این بنیاد استفاده کرده و یک نسخه از کتاب را به زینب سلیمانی به نمایندگی از خانواده سردار شهید تقدیم می‌کنم.

بحران‌های منطقه با مجاهدت سردار سلیمانی حل و فصل شد

محمد مهدی دادمان نیز در این آیین گفت: پیش از هرچیز تشکر می‌کنم از دکتر امیرعبداللهیان، آقای مومنی شریف و حجت‌الاسلام فخرزاده برای به سرانجام رساندن کتاب «صبح شام». ما امروز بحمدالله از یک روایت معتبر حول یکی از اصلی‌ترین مسائلی که در دهه اخیر در منطقه ما رخ داد، رونمایی می‌کنیم.

وی افزود: بحران‌هایی که در منطقه شکل گرفت به مجاهدت شهدای مقاومت در ایران، عراق، سوریه و لبنان حل و فصل شد و به سرمنزل مقصود رسید. دیدن ابعاد این روایت اهمیت راهبردی برای ما دارد. به همت دکتر امیرعبداللهیان و دیگر کسانی که در میدان حاضر بودند، این روایت محقق شده و ان‌شاالله نقطه شروعی باشد برای روایت بحران سوریه توسط دیگر عزیزانی که در متن بحران حاضر بودند.

دادمان ادامه داد: انشالله به برکت بنیاد شهید سلیمانی و با روایت ابعاد گوناگون حضور سردار در میدان مقاومت چه سیاسی و چه نظامی، همچنین با شرح وجوه شخصیتی ایشان و همراهانش، ابعاد مکتب حاج قاسم سلیمانی که آن گونه که حضرت آقا فرمودند مورد نیاز ما و منطقه است، روشن شود و برای مخاطبان رقم بخورد. ان‌شاالله حوزه هنری هم تمام همت خود را برای روایت دقیق از مکتب حاج قاسم سلیمانی و ابعاد بین‌المللی مجاهدت ایشاو همراهان و همرزمان‌شان، به کار گیرد.

هنوز هم حجم رشادت‌های ایرانیان در سوریه مشخص نشده است

محسن مومنی شریف، رییس پیشین حوزه هنری یکی دیگر از سخنرانان این آیین رونمایی بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: گرامی می‌دارم یاد و خاطره سردار پرافتخار اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش را. گرامی می‌دارم افتخارات بزرگی که این بزرگواران آفریدند و متاسفانه هنوز هم حجم این افتخارات برای من روشن نشده است. باید در هر فرصتی برای روایت فتح‌ها و پیروزی‌ها استفاده کرد. اگر حضور سردار و یارانش در سوریه رخ نمی‌داد، وضعیت امروز ما معلوم نبود.

وی افزود: مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهای خود نکته مهمی را به حاضران فرمودند که اگر ما امروز در سوریه و عراق دفاع نمی‌کردیم و برابر تکفیری‌ها ایستادگی نمی‌کردیم، باید در شهرهای خودمان با آنها می‌جنگیدیم. هنوز اتفاقات حضور در سوریه برای مردم ایران و جهان اسلام روشن نشده است. به هر حال بخشی از این اتفاقات در حوزه دیپلماسی است.

مومنی شریف ادامه داد: خاطرات دیپلمات‌های کشورها پس از پایان ماموریت‌شان معمولاً منتشر می‌شوند، اما در ایران این کار کمتر معمول است. ما برای دفاع از حقیقت باید به سراغ انتشار خاطرات دیپلمات‌ها برویم. کاری که امیرعبداللهیان با همت حجت‌الاسلام فخرزاده انجام داد از این جهت بی‌مانند است. متاسفانه ما در حوزه کشورهای منطقه و جهان اسلام نتوانستیم از خودمان دفاع کنیم، به همین دلیل شاهد هستیم که دیگران و غربی‌ها روایت خود از این کشورها را در جهان سوار کردند. ما شاهد هستیم که در کشورهای منطقه، دیگرانی که کمتر از ما موثر بوده‌اند، اکنون حوزه‌های فرهنگی را در دست گرفته‌اند.

روایتی دیپلماتیک از بحران سوریه

حجت‌الاسلام فخرزاده نیز در این آیین گفت: «صبح شام» روایتی دیپلماتیک از بحران سوریه است. ما تاکنون با روایت‌های گوناگونی از حوادث سوریه مواجه بوده‌ایم، اما نیاز داریم تا یک روایت و یک نگاه کلی از حوادث و همچنین نقش جمهوری اسلامی ایران در بهبود این بحران را داشته باشیم. ما باید به این سوالات پاسخ دهیم که چرا جمهوری اسلامی ایران در مساله سوریه شرکت کرد؟ فضای کلی بحران سوریه چه بوده است و پایان این بحران چگونه رقم خورد؟

وی افزود: پاسخ سوالاتی را که مطرح کردم همگی در کتاب «صبح شام» وجود دارد. در بحران سوریه امیرعبداللهیان به عنوان مدیر ارشد سیاسی منطقه سمت داشته است. او کاملاً به حوادث سوریه اشراف داشته و تمام مذاکرات سیاسی نیز با نظارت او انجام شده است. بنابراین امیرعبداللهیان بهترین شخصیتی بود که می‌توانست روایتی دسته اول از بحران سوریه را به دست دهد.

حجت‌الاسلام فخرزاده ادامه داد: بیش از یکسال و نیم پیش بود که با راهنمایی محسن مومنی شریف برای ثبت روایت امیرعبداللهیان به سراغش رفتیم. حدود ۱۳ جلسه هم مصاحبه‌ها طول کشید و متنی فراهم آمد و در اختیار نویسنده اثر محمدحسین مصحفی قرار گرفت. او متن را با مستندات دیگر تطبیق داد و جلسات تکمیلی مصاحبه را پیشنهاد داد که انجام شد. در نهایت پس از رفت و برگشت‌های بسیار متن نهایی به سرانجام رسید. «صبح شام» روایت جامعی است از بحران سوریه. روایتی که پیش از این کتاب از منظر ایرانیان در اختیار مخاطبان قرار نگرفته بود.

در پایان این مراسم نسخه‌ای از کتاب توسط دکتر حسین امیرعبداللهیان تقدیم بانو زینب سلیمانی شد و تمامی سخنرانان لوح یادبود این آیین رونمایی را امضا کردند.

منبع: مهر



منبع خبر

«صبح شام» با دستور «حاج قاسم» تدوین شد بیشتر بخوانید »

شهادت شهید سلیمانی در سال ۵۹

شهادت شهید سلیمانی در سال ۵۹



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ۲۱ مهر ۱۳۹۹ هجری شمسی برابر با ۲۴ صفر ۱۴۴۲ هجری قمری و ۱۲ اکتبر ۲۰۲۰ میلادی است. مروری می کنیم بر حوادت مهم دفاع مقدس در این روز.

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۲۱ مهر)

• تصویب لایحه کاپیتولاسیون توسط مجلس شورای ملی (۱۳۴۳ ه.ش)

• شهادت شهید محمد نراقی‌پور (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۵۸ ه.ش)

• شهادت خلبان شهید حمیدرضا سهیلیان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید علی محدث (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید عباس سلیمانی درباغی (استان اصفهان، شهرستان اردستان) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید اسدالله احمدی گودرزی (استان لرستان، شهرستان بروجرد) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید حسن سیاحی (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید مسلم میرطیبی (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید محمدعلی تاراسی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید علی ایزدی (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید امرالله طاهری (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید بختیار خزائی (استان لرستان، شهرستان نهاوند) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید بختیار خزائی (استان همدان، شهرستان نهاوند) (۱۳۶۱ ه.ش)

• شهادت شهید ذبیح‌الله عاصی‌زاده (استان یزد، شهرستان اردکان) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید سیدحسن جلمبادانی (استان خراسان رضوی، شهرستان سبزوار) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمدحسن بادینلو (استان مرکزی، شهرستان اراک) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید محمود محمدی شهمیری (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید علی شاکری ورکی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید محمدسعید بوربوررنجبر (استان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید قربانعلی بیدهندی (استان اصفهان، شهرستان شاهین‌شهر، شهر وزوان) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید زین العابدین خوبیاری خرکی (استان فارس، شهرستان شیراز) (۱۳۶۳ ه.ش)

• ولادت شهید علی کنگرانی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش)

• شهادت شهید عین‌الله عزتی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید اکبر جلالیان (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)

• ولادت شهید مدافع حرم بابک نوری هریس (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۷۱ ه.ش)



منبع خبر

شهادت شهید سلیمانی در سال ۵۹ بیشتر بخوانید »

حال سردار «استوار» وخیم است؛ دعا کنیم! + عکس

حال سردار «استوار» وخیم است؛ دعا کنیم! + عکس


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار عبدالرسول استوار محمود آبادی متولد شهر کوار و بزرگ‌شده شیراز است. او از شاگردان و نزدیکان شهید محراب آیت الله دستغیب و از جوانان انقلابی شیراز بود.

از ابتدای جوانی و با شروع دفاع مقدس عازم جبهه های غرب و جنوب شده و در لشگر ۱۹ فجر و تیپ مستقل ۳۵ امام حسن(ع) به عنوان فرمانده گردان، مسئول اطلاعات و عملیات لشکر، فرمانده تیپ مستقل و… به دفاع از کشور پرداخته و در این عرصه بارها مجروح و مصدوم شیمیایی شد.

پس از آن نیز در عرصه های مختلف از جمله فرماندهی دانشکده علوم وفنون ، مسئول آموزش و اطلاعات نیروی زمینی سپاه، موسس نیروی ویژه صابرین سپاه ، فرمانده قرارگاه مدینه منوره در جنوب کشور، فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا در شمالغرب کشور، به دفاع از امنیت کشور پرداخت.

وی در دفاع از حریم اهلبیت در مقابل گروه های تکفیری دوشادوش سرداران شهید حاج قاسم سلیمانی و حاج حسین همدانی در سوریه و عراق مجاهدت کردند.

پس از آن در عرصه فرهنگی کشور مسئولیت مدارس سپاه را عهده دار شدند و مسئول پیاده سازی الگوی طرح تحول و سند چشم انداز نظام آموزشی مدارس کشور شدند.

در ماموریت اخیر او درکشور عراق آلوده به ویروس کرونا شده و به علت مصدومیت شیمیایی دوران دفاع مقدس ریه به شدت درگیر و حالش وخیم شده است.

شایسته است با دعا و صلوات و حمد شفا ، شفای عاجل این سرباز گمنام ولایت و مدافع حریم کشور و یار دیرین حاج قاسم سلیمانی را از خداوند طلب کنیم.



منبع خبر

حال سردار «استوار» وخیم است؛ دعا کنیم! + عکس بیشتر بخوانید »