مشرق نیوز

فاجعه در دماوند/ سگ‌ها در یک شهرستان به ۱۲۰۰ نفر حمله کرده‌اند

فاجعه در دماوند/ سگ‌ها در یک شهرستان به ۱۲۰۰ نفر حمله کرده‌اند



یک مقام محیط زیست دماوند با اشاره به آسیب دیدن گسترده مردم از حملات سگ‌ها گفته است: مدعیان حمایت از حیوانات با نظرات خودسرانه و غیر کارشناسی باعث وضع موجود شدند.

سرویس جامعه مشرق _ سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان دماوند اخیراً از یک فاجعه بزرگ خبر داد…

به گزارش مجاهدت از ایرنا، آقای نقی میرزاکریمی گفته: بنابر گزارش شبکه بهداشت شهرستان دماوند در سال ۱۴۰۰ بیش از یکهزار و ۲۰۰ مورد سگ گزیدگی ثبت شده که بیش از چهار میلیارد تومان فقط برای واکسن این افراد بجزو خدمات درمانی مانند پانسمان، شستشو و… هزینه شده است.

او می افزاید: در کنار این هزینه ها، اعداد و رقم هایی که برای زنده گیری و سایر اقدامات توسط شهرداری ها و دهیاری ها هزینه می شود نیز بخش دیگری از این هزینه ها است ولی باز هم مردم گرفتار وضع موجود هستند.

این مقام مسئول همچنین تصریح کرده است: متاسفانه عده‌ای تحت عنوان حامی حیوانات از اجرای دستورالعمل کنترل سگ‌های ولگرد ممانعت می‌کنند و با نظرات خودسرانه و غیر کارشناسی باعث افزایش سگ های ولگرد شده اند.

میرزاکریمی با بیان اینکه این حامیان حیوانات با نظرات خودسرانه و غیر کارشناسی باعث وضع موجود شدند، می‌افزاید: آیا -آنها- می توانند عقاید خاص خود که بر خلاف قانون و دستورالعمل های مربوطه مانند گرفتن پتو برای سگهای ولگرد، سفره انداختن برای آنها، تشویق مردم به غذادادن در کوچه و خیابان، جلوگیری از ساماندهی سگ‌ها توسط عوامل شهرداری و دهیاری‌ها و … را بر جامعه تحمیل کنند؟

او در عین حال به مردم وعده داده است که سگ‌ها با همکاری فرمانداری قطعا ساماندهی خواهند شد. [۱]

این اظهارات و اشاره مقام محیط زیستی دماوند به وقوع بیش از ۱۲۰۰ مورد سگ‌گزیدگی؛ حقیقتا یک فاجعه است که نشان می‌دهد سلامت فیزیکی و روانی جامعه در آماج بلا قرار گرفته است. خاصّه اینکه در این فقره و در این فاجعه‌ی رخ نمون شده؛ شاهد یک بلای طبیعی نیستیم بلکه امنیت و سلامت مردم بازیچه یک عده مدعی حمایت از محیط زیست شده است که از مقوله چند وجهی محیط زیست؛ صرفا و فقط حمایت از سگ‌های ولگرد را فهمیده‌اند!

در بحث سگ‌گزیدگی و حمله سگ‌های ولگرد به مردم آمارهای غیر قابل باور اما مستندی وجود دارد.

همین چند سال قبل بود که معاون فرماندار قم در یک جلسه از وقوع ۳۲۰ مورد حمله سگ‌های صاحبدار به مردم قم تنها در طول چند ماه از یک سال خبر داده بود. [۲]

فاجعه در دماوند/ سگ‌ها در یک شهرستان به ۱۲۰۰ نفر حمله کرده‌اند

جدای از این گزارش‌ها در هفته‌های اخیر نیز گزارش‌هایی از کشته شدن مردم و کودکان بر اثر حمله سگ‌ها منتشر شد که افکار عمومی را به شدت جریحه‌دار کرد.

جالب است که حتی کارشناسان محیط زیست اعلام کرده‌اند یکی از دلایل مهم تهدید خشک شدن برای جنگل‌های زاگرس نیز سگ‌ها هستند. [۳]

با این همه اما هنوز گویا عزم جدی برای ساماندهی و عقیم‌سازی سگ‌های ولگرد شکل نگرفته، هیچ نظارتی بر سگ‌های صاحب‌دار وجود ندارد و خبری هم از قوانین مترقی مثل تعیین مجازات برای غذا دادن به سگ‌های ولگرد و یا مجازات سگ‌گردانی در معابر نیست!

در این زمینه به نظر می‌رسد برخی مسئولان ذیربط همچنان از تجمعات مدعیان حمایت از سگ‌ها می‌ترسند و نمی‌خواهند کمپین توییتری یا اینستاگرامی علیه آنها شکل بگیرد! و گرنه اینهمه سکوت و تعلل در قبال رخدادی که صراحتا امنیت و سلامت مردم را مورد تهدید قرار داده و راه حل‌های آن هم کاملا مشخص است؛ هرگز طبیعی به نظر نمی‌رسد.

با این همه ولی باید یادآوری کرد که حفاظت از جان و امنیت و سلامت مردم که از بایسته‌های حکمرانی است را نباید به زلف توییتر و کارزارهای اینترنتی گره زد.

در محیط‌های شهری نیز بی‌اعتنایی مسئولان به آسیب‌های سگ‌های صاحبدار و برخوردهای بد صاحبان آنها با مردم بدانجا رسیده است که چندی قبل یک عضو مجلس خبرگان در کنایه به کم‌کارکردی مسئولان در این رابطه از مردم خواست با سگ گردانی مبارزه کنند. [۴]

***

1_https://irna.ir/xjK37y

2_https://khaandaniha.ir/news/1768914

3_https://www.jahannews.com/news/805803

4_mshrgh.ir/1383635

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فاجعه در دماوند/ سگ‌ها در یک شهرستان به ۱۲۰۰ نفر حمله کرده‌اند بیشتر بخوانید »

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"



نگاهی به فعالیت‌های حجاریان و تاجزاده نشان می‌دهد که این دو نفر یک دوئت‌نوازی را برای “انزوای عقلانیت” آغاز کرده‌اند. یکی به عبارت عقلانی ناتوی فرهنگی طعنه می‌زند و دیگری از اصلاحات ساختاری می‌گوید!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

وقتی سعید به مصطفی می‌گوید: نه!

دوئت‌نوازی حجاریان و تاجزاده برای “انزوای عقل”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سعید حجاریان، اخیراً در بخشی از یک نامه سرگشاده که با محتوای دستگیری مصطفی تاجزاده،‌ خطاب به دبیر شورایعالی امنیت ملی نگاشته، آورده است:

“حتماً با اصطلاح «ناتوی فرهنگی» نیز آشنایی دارید و قطعاً واقف هستید «ناتو» یک پیمان نظامی میان امریکا و شماری دیگر از کشورهاست که در برابر بلوک شرق برقرار شد. لفظ «ناتو» متأسفانه از مقطعی به حوزه فرهنگ راه یافت و اصطلاح نادرست «ناتوی فرهنگی» به قصد قطبی‌سازی این فضا وضع شد. در حالی‌که نه خبری از «ناتوی فرهنگی» بود و نه «ورشوی فرهنگی»!“[1]

*ناراحتی حجاریان از دستگیری رفیق گرمابه و گلستانش کاملا قابل درک است.

بماند که حجاریان خود بهتر از همه می‌داند که تاجزاده تا آنجا تند بود که حتی سعید هم با برخی تئوری‌های مصطفی همراهی نمی‌کرد. (مثل ماجرای مخالفت با تز تاجزاده مبنی بر اصلاحات ساختاری!)

مفهوم عقلانی و فلسفی “ناتوی فرهنگی” را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دهه 80 و در تشریح تهاجمات و شبیخون فرهنگی غرب مورد اشاره قرار داده‌اند.

یک معنای کاملا فلسفی در اشاره به صف‌آرایی رسانه‌ای و فرهنگی جهان سلطه علیه ملت‌های آزاد و در صدر آنها علیه ایران و انقلاب اسلامی که مثل یک اژدهای هفت سر، ابزارآلات مختلف رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای را برای تأثیرگذاری در باورهای هویتی مردم به کار می‌گیرد.

روشن نیست کدام بخش از این توصیف عقلانی و اصولی که هرچه می‌گذرد بر اتقان آن نیز بیشتر افزوده می‌شود؛ مورد طعن و کینه آقای حجاریان واقع شده و اساسا حجاریان در کدام بخش این مفهوم منطقی و عبارت پیشانی آن توانسته به کشف یک نقض نائل آید؟

هرچه هست  چیزی خارج از گپ و گفت‌های طنزآمیز توییتری نیست! همان طنزهایی که می‌گویند دوئت تاجزاده و حجاریان مایلند هرچه می‌بینند و می‌شنوند را با الصاق یک نقص مواجه کنند و سپس به مقصرتراشی از رهبری مظلوم نظام بپردازند.

گفتنیست، مقام معظم رهبری طی یک سخنرانی در سال 85 پیرامون مفهوم ناتوی فرهنگی فرمودند:

“سررشته‌ی همین تحولات منفی در سطح بین المللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله ی این تحولات می خواهند اهداف خودشان را – که یا زر است یا زور – تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء می کرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می کردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانه ای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه – البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است.”[2]

*دوئت اصطلاحی موسیقایی به معنی هم‌نوازی دو نوازنده است.

***

از 9 دی تا جشن 10 کیلومتری؛ باطل‌السحر مردم علیه دشمن

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

جشن 10 کیلومتری تهرانی‌ها در روز عید غدیر با حضور و استقبال چندین میلیونی مواجه شد.

رخدادی که تقریبا هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که چنین جمعیت بی‌نظیری از همه قشرها به خیابان بیایند و عید ولایت را جشن بگیرند.

طبق گزارش رسمی پلیس کشور بیش از 3 میلیون نفر در این جشن مردمی شرکت کرده‌اند.[3]

رخدادهای این جشن اعم از حضور چشمگیر مردم، نقش تشکل‌های مردمی، حضور قشرهای مختلف و مهمتر از همه “حال خوب” غیر قابل انکاری که در نزد حضّار دیده می‌شد؛ تحلیل‌های فراوانی را برانگیخته است.

*اگرچه عده‌ای در تلاش هستند با بهانه کردن مقولاتی مثل وقوع ترافیک؛ به زعم خود از عظمت این اتفاق بکاهند اما حقیقت این است که جامعه ایرانی نشان داد بسی فهیم‌تر و بصیرتر از چند اکانت توییتری و اینستاگرامی عمل می‌کند و فراتر از سیاه‌نمایی‌ها طعم زندگی را می‌چشد.

در کنار این مسئله همچنین باید دانست که اگرچه جشن 10 کیلومتری تهران از این حیث که یک تجمع عمومی فراگیر پس از کاهش موج بیماری کرونا بود، توانست جمعیت زیادی را به خود جلب کند اما اهمیت مسئله اینجاست که شاهد یک جشن میلیونی با مضمون ولایت و رهبری جامعه اسلامی بودیم که این خود غنی‌بخش اتفاق رخ‌نمون شده است.

چنین تجمعی با مضمون دینی در خیابان‌های ام‌القرای جهان اسلام تنها در یکی از نتایج خود باطل‌السحری خواهد بود برای تمام آنها که جامعه ایرانی را خشن، ناامید، ناشاد و بریده از انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند.

باطل‌السحری که همچون “یوم‌ا… 9 دی” البته نه توسط رجال سیاسی و پژوهشگران و محافل تحلیلی که در دست مردمان ساده‌ی کوچه و خیابان به ایران اسلامی و آرمان‌های نظام تقدیم شد.

چهره بین‌المللی این جشن بزرگ را نیز به فضل الهی در گردهمایی پیاده‌روی اربعین به تماشا خواهیم نشست…

***

آنچه مردم باید درباره نقش رهبری در تصمیمات دولت‌ها بدانند

ناجوانمردی محسن هاشمی درباره “ولایت فقیه”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

محسن هاشمی‌رفسنجانی، فرزند ارشد مرحوم هاشمی طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه اعتماد در واکنش به مفهوم مورد اقتراح “بانیان وضع موجود” نوشته است:

“استفاده‌کنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و… در دست دولت نیست. عبور کنیم و به سبک دیگری به مساله نگاه کنیم. نمی‌توان وضع موجود را که حاصل 44 سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست و طبیعتا در ساختاری که در راس آن ولی فقیه قرار دارد، بیشترین تاثیرگذاری را در راهبردهای حاکمیت و عملکرد مسوولان مربوط به مقام رهبری است.”[4]

*ما برادرانه به آقای هاشمی عرض می‌کنیم که سفیدسازی یا حمایت سیاسی یا تلاش برای بلاگردانی از رفقا هرگز ارزش ناجوانمردی را ندارد.

خاصّه ناجوانمردی از طرف کسی یا کسانی که قاتق نانشان را در ساحت نظام اسلامی خورده‌اند و اصول و فروع و ساختارهای آنرا بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند.

“مقصرتراشی از رهبری نظام” یک پروژه دیرینه است که هر بار و به هر بهانه‌ای از سوی “قبیله ناکارآمدان” مورد احتجاج قرار می‌گیرد و البته به یمن بصیرت مردم هم راه به جایی نمی‌برد!

آقای هاشمی باید به مردم می‌گفت که بیش از 90 درصد بودجه و اجرائیات کشور صراحتا در اختیار رئیس جمهور و در ید قدرت اوست.

او باید به مردم می‌گفت که مسئولیت ولی فقیه به جز در 2 حوزه امنیت و دین؛ در سایر حوزه‌ها غیر مستقیم است و رهبری صرفا مکلف به “مهندسی سازه نظام” است نه دست بردن در انتخاب مردم!

هاشمی باید به مردم می‌گفت که اگر قرار است تصمیم‌ها با رهبری باشد پس چه حاجت به انتخابات؟

و اگر رهبری همه کاره کشور است پس اینهمه تفاوت در مانیفست و اجرائیات و کارنامه در دولت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد و خاتمی و روحانی و رئیسی از چه نشأت می‌گیرد؟

و این یک ناجوانمردی آشکار است که هاشمی از این حقایق با مردم محاکات نکرده است.

و اما سخنی با مردم…

همه باید بدانند که پروژه نرمالیزاسیون در دولتین هاشمی رفسنجانی خواسته شخص هاشمی بود نه خواسته رهبری. کما اینکه اسناد مخالفت رهبری با اشرافی گری، با ریاضت اقتصادی و… موجود است.

  پروژه‌های دولت اصلاحات اعم از جامعه مدنی، مردمسالاری و آزادی صراحتا با تأکیدات رهبری بر مدینة‌النبی، هشدار برای شبیخون فرهنگی و مردمسالاری اسلامی مغایر بود.

  آنچه احمدی‌نژاد تحت عنوان اعتقاد به امام زمان و کار جهادی و مذاکره با آمریکا می‌خواست دقیقا بر خلاف چیزی بود که رهبری نظام برای مردم و ساحت عقلانیت تعریف کردند.

و برجام خواسته و اصرار شخص روحانی و اذناب او بود نه خواسته رهبری نظام. همانطور که اقدام نابجای مذاکره مستقیم با آمریکا و رها کردن امر مهم نظارت بر بازار و خفیف کردن قدرت نظامی کشور از سوی ظریف؛ هیچیک با تأکیدات و راهبردهای رهبر معظم انقلاب همسو و هم‌خوان نبودند.

مع‌الوصف تجربه 30 ساله از این خاصّه‌خوانی نشان می‌دهد که تقریبا همه این رؤسای جمهور با عنایت به رأی مردم و بسط ید وسیعی که داشته‌اند؛ امورات خود را دقیقا طبق خواسته‌ها و اصرارهای خود به پیش برده‌اند و رهبر معظم انقلاب نیز جز معدود مواردی که پای حفظ کیان و سازه نظام در میان بوده؛ اغلب ورود مستقیمی به این خواسته‌ها نداشته‌اند، برخی را با سخنرانی و موعظه در نزد مردم روشن‌سازی کرده‌اند و بخشی را نیز به دلیل ماهیت مسئولیت‌های رهبری و مسئولیت‌های رئیس‌جمهور به اختیار عمل دولت گذاشته‌اند.

اینکه محسن هاشمی علیرغم اینکه در تجربه زیسته 30 سال اخیر یک حضور اجرایی داشته و از نزدیک شاهد حقایق پیش گفته بوده اما امروز مثل یک فرد بی‌اطلاع و عوام درباره حقایق سیاسی ایران نظر می‌دهد جای تأسف دارد و از شوربختی‌های جامعه ماست.

که به قول سعدی علیه‌الرحمه:

“از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم”؟!

***

1_ http://www.ensafnews.com/358628

2_ https://khl.ink/f/3362

3_ mehrnews.com/xY6Z3

4_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187870

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه" بیشتر بخوانید »

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد



احمد زیدآبادی در واکنش به دستگیری مصطفی تاجزاده مرتکب یک تناقض جالب شد. او در حالی پیرامون نتایج این اقدام هشدار می‌دهد که 2 هفته قبل گفته بود جامعه نسبت به زندانی شدن اصلاح‌طلبان حساس نیست.

سرویس سیاست مشرق _ “احمد زیدآبادی”، فعال اصلاح‌طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در یک رشته توییت پیرامون دستگیری “مصطفی تاجزاده” با حکم قوه قضاییه؛ این اقدام را از روی عصبانیت توصیف کرد و نوشت: متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.

او در ادامه به برخورد نظام با فتنه‌گران اصلاح‌طلب در فتنه 88 نیز اشاره و تصریح می‌کند: این شدت‌عمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاح‌طلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندان‌ها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند،اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربه‌ای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید. این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاش‌های حاشیه‌ای برای رفع آن، همچنان پابرجاست.

زیدآبادی می‌افزاید: این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایه‌های قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.

***

*اظهارات این فعال چپ اما در حالی است که او همین چند روز قبل در مصاحبه با یک نشریه اصلاح‌طلب پیرامون وضعیت رجال چپ در جامعه و اثر احتمالی برخورد با آنها گفته بود:

“در شرایط فعلی، درگیر شدن اصلاح‌طلبان با سیستم حاصلی ندارد؛ چون، اولا اصلاح‌طلبان آن اعتبار و سرمایه اجتماعی قبلی را ندارند که جامعه نسبت به برخورد یا زندانی شدن آنان حساس شود (شاید برخی گروه‌ها خوشحال هم بشوند).”

زیدآبادی تصریح می‌کرد: ثانیا، درگیر شدن اصلاح‌طلبان، فضا و بهانه را برای فعال شدن بیشتر آن طیف تندرو اصولگرا فراهم می‌کند که به ضرر حل مسایل است و خود اصلاح‌طلبان هم در این‌میان، بی‌دلیل قربانی می‌شوند. اصلاح‌طلبان باید به طرف مقابل با زبانی مدنی بگویند شما قدرت گرفتید تا مسایل را حل کنید؛ حالا بگویید چه‌چیز را حل کردید؟ و بعد از این‌منظر، شروع کنند به نقد جدی و عالمانۀ عملکرد جریان حاکم. فعالیت مردمی در قالب خیریه‌ها کار دیگری است که می‌توان انجام داد. مثلا من به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوری‌راد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریض‌ها را رایگان ویزیت کنند. خیلی‌ها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدم‌های زیادی آشنا می‌شوند، عمق مشکلات و مناسبات را می‌توانند درک کنند، مردم به آنها اعتماد می‌کنند و آنان را دلسوز خود می‌شناسند. چرا این کارها را نمی‌کنند؟ با مدام در جمع محدود خود نشستن و توییت زدن که سرمایه اجتماعی احیا نمی‌شود.[1]

تناقضات مطروحه در اظهارات زیدآبادی پیرامون اثر برخورد امنیتی با متهمان امنیتی، آنهم فقط در چند روز بیان کننده این حقیقت است دستگیری تاجزاده بر خلاف آنچه که چپ‌ها اصرار دارند یک رفتار کاملا عقلانی است که چه بسا خیلی زودتر از این باید انجام می‌گرفت.

چه اینکه فضای سیاسی و مردم ایران با کسی طرف بودند که چند سال قبل گفته بود حرف ما و براندازان یکیست و تنها در راه و روش (و نه در هدف!) تفاوت داریم.[2]

تاجزاده‌ای که نوید تکرار آبان 98 در سطحی وسیع‌تر و خشن‌تر را داده بود[3]و همان فردی که دست به رفتار “تحریم انتخابات 1400” زد.

توصیه خردمندانه به آقای زیدآبادی و دوستان ایشان است که در وهله اول به راهی که تاجزاده رفت، نروند و در گام بعد هم بپذیرند که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر مسیر “عقلانیت” حرکت می‌کند و همین عقلانیت هم اجازه عبور نظام از فتنه خطرناک سال 88 را داد. بدیهیست که تاجزاده و امثال او نیز با رؤیت همین عقلانیت فهمیدند که استقرار نظام یک امر تمام شده است و از همین رو در انتخابات 1400 راه خود را از دموکراسی و جمهوری جدا کردند و در اقدامی آشکار صندوق رأی را زیر پا گذاشتند.

رفتارهای فاحش ضد امنیتی در ستاد هسته سخن جریان اصلاحات را نباید لاپوشانی کرد…

***

1_ http://mjrahbord.blogfa.com/post/72

2_mshrgh.ir/905078

3_mshrgh.ir/1018114

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد بیشتر بخوانید »

حج مورد نظر امام خمینی چه ویژگی‌هایی دارد؟

حج مورد نظر امام خمینی چه ویژگی‌هایی دارد؟



چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیره خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دسته جمعی و یک سفر زیارتی – سیاحتی است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، عبدالله گنجی فعال رسانه‌ای در کانال تلگرامی خود نوشت: یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند.

چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیلگران مغرض و یا جیره خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دسته جمعی و یک سفر زیارتی – سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد وبا چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه داری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره اندیشی نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایی کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومتهای وابسته بشوراند. بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس! و حال آنکه حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حرکات و اعمال و لفظها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمی‌رسد. حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود. حج پیام‌آور و ایجاد و بنای جامعه‌ای به دور از رذایل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همه صحنه‌های عشق آفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست. و مناسک حج مناسک زندگی است. و از آنجا که جامعه امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید ابراهیمی‌شود تا به خیل امت محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – پیوند خورد و یکی گردد و یدِ واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بِسان قرآن است که همه از آن بهره مند می‌شوند، ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاستهای اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به‌کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است. و به همان اندازه‌ای که آن کتابِ زندگی و کمال و جمال در حجابهای خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرارِ آفرینش در دل خروارها خاک کج فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگی ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی که میلیونها مسلمان هر سال به مکه می‌روند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر می‌گذارند، ولی هیچ کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد – علیهم السلام – که بودند و چه کردند؛ هدفشان چه بود؛ از ما چه خواسته‌اند؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمی‌شود به همین است. مسلّم حجِ بی‌روح و بی‌تحرک و قیام، حج بی‌برائت، حج بی‌وحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه، همه مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنه‌های زندگی‌شان کوشش کنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفه حج همه بافته‌ها و تافته‌های خرافاتی علمای درباری را به دریا بریزند.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حج مورد نظر امام خمینی چه ویژگی‌هایی دارد؟ بیشتر بخوانید »

انتقاد از کارآمدی آملی لاریجانی!/ عاقبت به خیری دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان

انتقاد از کارآمدی آملی لاریجانی!/ عاقبت به خیری دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان



رئیس سابق سازمان انرژی اتمی اخیراً اینطور گفته است که اگر برجام هم نبود بیشتر از این نمی‌توانستیم در صنعت هسته‌ای کاری بکنیم!

سرویس سیاست مشرق – «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

صالحی: اگر برجام هم نبود بیشتر از این نمی‌توانستیم کاری بکنیم!

انتقاد از کارآمدی آملی لاریجانی!/ عاقبت به خیری دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان

دکتر علی‌اکبر صالحی، دانشمند هسته‌ای و رئیس سازمان انرژی اتمی در دولت اعتدال اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا بازنشر داده است پیرامون مذاکرات برجام گفت:

“من یک ‌بار گفتم ایشان (مونیز، مقام فنی هسته‌ای در تیم مذاکراتی آمریکا) انسان محترمی است. عده‌ای برآشفتند که مثلا او محترم نیست، چه باید می‌گفتم، یک آدم محترم را بگویم نامحترم! الان هم که در مذاکره فنی مشخص شد دست برتر با کدام طرف بوده است. چطور 20 درصد و 60 درصد غنی‌سازی را داریم، IR-6، فلز اورانیوم، دو نیروگاه و بیمارستان را داریم. اصلا برجام هم نبود بیشتر از این چه می‌توانستیم کنیم؟”

او می‌افزاید: درباره آقای مونیز هم فقط برای اینکه یک‌ بار حرمتش را حفظ کنیم گفتیم انسان محترمی است و عزیزان به ما خرده گرفتند که چرا گفتید محترم! مثلا کری را در مقابل او محترم‌تر می‌دانستند. در کشور ما نمی‌دانم چرا این وضعیت وجود دارد، ما حتی راجع به دوتابعیتی خودمان، ایرانیان خارج از کشور هم با شک و تردید نگاه می‌کنیم. در هر قشری خوب و بد هست. حالا در چند میلیون ایرانی خارج از کشور هم این دو قشر هست. نگاه ما ایجابی نیست. با تردید نگاه می‌کنیم، مشکوک هستیم. پیشاپیش فکر می‌کنیم عنصر نامطلوب است، تا اینکه ثابت کند مطلوب است.[1]

*ما قضاوت درباره اظهارات دکتر صالحی مبنی بر اینکه “اگر برجام هم نبود، بیشتر از چیزی که اکنون هستیم، نمی‌توانستیم کاری بکنیم” را بر عهده مخاطبان و کارشناسان محترم می‌گذاریم.

در بحث آقای مونیز هم مشخصا آقای صالحی بعنوان یک رجل سیاسی و دیپلماتیک اشتباه می‌کنند. زیرا اولا روابط ایشان با مونیز بیش از محترم خواندن او بود (اشاره به رد و بدل کردن هدیه با یکدیگر) و ثانیا این نکته محرز است که احساس خوشبینی و بی‌تردیدی نسبت به طرف مذاکره و خاصّه نسبت به کسی که حکومتش اصلی‌ترین دشمن مردم ایران است؛ کار پسندیده‌ای نیست. و بلکه غیر عقلانی است.

چه اینکه بعدا هم در ماجرای شکست برجام، جاسوس‌بازی در برجام و تحریم‌هایی که از صبح فردای انعقاد برجام اعمال شدند؛ دیدیم که نه خوشبین‌ها که “مرددین دلسوز و اصولی” درست می‌گفتند.

***

اگر آملی لاریجانی FATF را تأیید می‌کرد

انتقاد از کارآمدی آیت‌الله آملی لاریجانی!

انتقاد از کارآمدی آملی لاریجانی!/ عاقبت به خیری دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان

سیدمحمد صدر، فعال چپ و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام  اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با کنایه زدن به عملکرد آیت‌الله آملی لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: مجمع حتی از دولت، مجلس و شورای نگهبان مهمتر است و مشاور قطعی رهبری به شمار می آید و مصلحت نظام به او سپرده شده است. برهمین اساس هم معتقدم که مجمع تشخیص حداقل باید به اندازه دولت و مجلس و قوه قضاییه فعال باشد.

او می‌افزاید: با توجه به مسئولیت‌هایی که در قانون اساسی به مجمع تشخیص واگذار شده، می‌تواند نهادی اثرگذار در ساختار نظام باشد ولی متاسفانه فعال عمل نمی‌کند. شخصا در جلسات مجمع به صراحت مطرح کرده‌ام همه مسائلی که در مملکت می‌بینیم و اتفاق افتاده یا درباره مشکلات مردم باید در این جلسات بحث و بررسی شود و به نتیجه مهمی برای حل آنها برسیم ولی متاسفانه آن حساسیتی که شایسته و زیبنده مجمع تشخیص است دیده نمی شود…معتقدم بعضی از روحانیون حاضر در مجمع بیشتر به درس، فقه و… اهمیت می‌دهند و این مباحث برایشان اولویت دارد تا مسائل مربوط به مجمع تشخیص.

به گزارش مجاهدت از جماران، صدر تصریح می‌کند: رئیس مجمع می تواند جلسات فعال‌تر و اثرگذارتری را برگزار کند و اعضا را به فعالیت وادار کند چرا که رئیس است که می تواند تعیین کند جلسه ای باشد یا نباشد و اعضا چنین مسئولیتی ندارند اما متاسفانه شاهد چنین رویکردی نیستیم.[2]

*این اظهارات ناشی از اشراف نداشتن آقای صدر به وظایف مجمع تشخیص است.

چه اینکه می‌توان این سوال را از ایشان پرسید که فرض بر اینکه آقایان در مجمع نیز “سندروم جلسه” داشته باشند و فرضا برای فلان مشکل کشور راهکاری هم بیابند. ثم ماذا؟!

بعد از این تصمیم چه ساز و کاری برای اجرای آن دارند؟

طبعا هیچ ساز و کاری. چون مجمع تشخیص مصلحت نظام همانطور که در نام آن نیز هویداست وظایف مشخصی دارد که اگرچه شاید در سر فصل تعداد زیادی نباشند اما در محتوا بسیار عمیق، راهبردی و تعیین‌کننده هستند.

مسئله مهمتر اما گویا برمی‌گردد به انتقادات اصلاح‌طلبان از ایستادگی آملی لاریجانی در مقابل تصویب FATF.

مقاومتی که ایران را از افتادن به چاهی مشابه چاه ویل “برجام روحانی” نجات داد و اجازه استیلا یافتن دشمن بر مقدرات کشور و مردم را نداد.

***

سیدمحمدصادق خرازی از حزب ندا استعفا کرد

خوش‌عاقبتی دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان

انتقاد از کارآمدی آملی لاریجانی!/ عاقبت به خیری دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان

سیدمحمدصادق خرازی، دیپلمات چپ، بنیان‌گذار حزب ندای ایرانیان و از چهره‌های محوری این حزب طی اطلاعیه ای از حضور در این تشکل سیاسی اصلاح‌طلب استعفا داد.

خرازی که طی مدت حضورش در حزب ندا سابقه تلاش برای استعفا از عضویت در این حزب را نیز داشت اما گویا سرانجام تصمیم خود را عملی کرد!

به گزارش مجاهدت از مشرق، او در بخشی از نامه خود به حزب ندا نوشته است: من در آستانه شصت سالگی با تأمل در گذشته و با نگاه به آینده به روش‌ها و کوشش‌های تازه‌ای در زندگی می‌اندیشم.

خرازی همچنین تصریح می‌کند: در این لحظه فراق فقط از امید گفته و به امید معتقدم و فضیلت انسان را در پایبندی به اخلاق و نیکویی و مردم‌گرایی می‌دانم.[3]

*قصه پر غصه حزب ندای ایرانیان و خوانش آن برای هر کنشگر سیاسی که قصد آشنایی با جریان چپ ایرانی و اصلاح‌طلبان را دارد، ضروریست.

حزبی جوانگرا که خرازی می‌گفت قصد داریم در آن 5 هزار جنتلمن تربیت کنیم و پیروز انتخابات مجلس هم باشیم.

اما با نگاه و برخورد سرد و تند اصلاح‌طلبان مواجه شد و به محاق رفت.

ندایی‌ها باور نمی‌کردند که پیرمردهای ستاد هسته سخت اصلاحات نه تنها هیچ جوانی را بین خود راه نمی‌دهند بلکه اساسا اجازه فعالیت را هم به جوانان نمی‌دهند و از همین رو بود که در آغاز فعالیت خود با برخورد سرد و حتی انتقادی اصلاح‌طلبان مواجه شدند.

آنها بعدها دیدند که همین اصلاح‌طلبان چگونه در جریان یک مصاحبه انتقادی محمدصادق خرازی، علیه او به صف شدند و بیرحمانه‌ترین تهمت‌ها را علیه او رواداری کردند.

در این میان البته اقدام ستاد چپ در تحریم انتخابات 1400 یک بزنگاه مهم در حیات سیاسی به محاق‌رفته حزب ندا بود.

“ندا” اگرچه حرارتی مثل روزهای اول نداشت اما با هدایت صادق خرازی در منجلاب شریرانه تحریم فرو نرفت. آنها در قالب “ائتلاف جمهور” و به همراه چند حزب دیگر، تصمیم ستاد اصلاحات را بر نتافتند و با حمایت از همتی در انتخابات شرکت کردند.[4]

هرچه بود اما حالا دیگر روزهای سخت حیات حزب جوانگرای ندا برای سیدمحمدصادق، آن اصلاح‌طلب نجیب و دیپلمات تمام شد.

اگرچه حتی عقل هم ایجاب می‌کند که امثال خرازی در جبهه اصلاحات تکثیر شوند و در نمایه باشند اما گویا بزرگان چپ چیز دیگری می‌خواستند. به هر روی، خرازی اینک طریقی دیگر برگزیده است و در پایان کارنامه‌ای که می‌توان آنرا “خوش‌عاقبتی در کار حزبی چپ‌روانه” ارزیابی کرد از صحنه تحزّب کنار رفت.

***

1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1558424

2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1558433

3_ mshrgh.ir/1395480

4_ https://www.isna.ir/news/1400032518892/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتقاد از کارآمدی آملی لاریجانی!/ عاقبت به خیری دیپلمات نجیب اصلاح‌طلبان بیشتر بخوانید »