پاسخ به سؤال میلیونها ایرانی در «دیوار ۵۸»
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، بیان وقایع تاریخ انقلاب و همانندسازی آن برای نسل جوان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و زمانی این موضوع شیرینتر و قابلفهمتر خواهد شد که توسط یکی از همنسلهای خودشان بیان شود. به موجب همین اهمیت با امیرحسین قاضی، نویسنده دهه هفتادی کتاب «دیوار ۵۸» به گفتوگو نشستیم و با او در مورد اهمیت این بازگویی تاریخ با ادبیات جدید سخن گفتیم که در ادامه میخوانید.
چه شد به عنوان یک جوان دهه هفتادی پا در مسیر نویسندگی گذاشتید؟
تقریبا از سال پنجم دبستان داستاننوشتن را آغاز کردم. از آن زمان به بعد تصمیم گرفتم وقتم را صرف مطالعه رمانهای بیشتر و آموزش نویسندگی به صورت خودخوان کنم و همین علاقه باعث شد رشته ادبیات انگلیسی را انتخاب کنم. بعد از نوشتن چند داستان کوتاه به زبان انگلیسی، به پیشنهاد یکی از دوستان راغب به نوشتن در زبان شیرین فارسی شدم. نویسندگی راه سختی بود و هست و خواهد بود ولی برای رشد در این مسیر من تمام تلاش خود را خواهم کرد.
خلاصهای از موضوع کتاب بفرمایید.
داستان «دیوار ۵۸» در واقع درباره معلم جوانی است که همانند جوانان امروزی، درگیر روزمرگی، کار و گذران زندگی با وجود تمام سختیهای موجود در جامعه است. داستان به طور جدی از وقتی شروع میشود که «احسان»، شخصیت اصلی کتاب در راه بازگشت از آموزشگاه زبان، به طور کاملا تصادفی با دیوار خانهای متروکه در یکی از کوچههای میدان پاستور روبهرو میشود که در اصل دری است به گذشته.
با عبور از دیوار، قهرمان داستان به زمستان سال ۱۳۵۸ برمیگردد و با استفاده از این امکان سفر در زمان، تصمیم میگیرد تا سال ۱۳۶۰ در گذشته بماند تا اتفاقات مهمی را تغییر بدهد و در اصل جلوی ترور رییسجمهور محبوب آن زمان، شهید رجایی را بگیرد تا بتواند تغییرات ناشی از آن را مشاهده کند؛ البته در این مسیر مشکلاتی هم وجود دارد زیرا که گذشته و تاریخ بههیچوجه تمایلی به تغییرات ندارند و از هر روشی برای سد راه شدن احسان استفاده میکنند.
جدا از پیشگیری از ترور رجایی، شخصیت اصلی داستان سعی میکند در این سفر جلوی خودکشی جوانی در ساختمان پلاسکو، قتلهای زنجیرهای و حتی ترور امام جمعه موقت تهران و شهید بهشتی ؟ره؟ را نیز بگیرد که هدف از بیان این موضوعات آن بوده که مخاطب ارتباط برقرار کرده و ببیند که اگر اتفاقات اینچنینی بر سر راه انقلاب قرار نمیگرفت، نتیجه چه تغییری میکرد.
موضوع کتاب از کجا به ذهن شما آمد؟
اواخر سال ۹۵ رمانی از نویسنده مورد علاقهام، «استیون کینگ» خواندم که شخصی تصمیم گرفته بود با بازگشت به گذشته جلوی ترور «جان اف. کندی» را بگیرد و تاثیرش را در آینده کشورش مشاهده کند. بعد از آن بود که عطشی در وجودم افتاد و علاقه شدیدی پیدا کردم تا نسخه وطنی آن کتاب را بنویسم و چه سوژهای بهتر از ترور شهید رجایی در سال ۶۰. ایده را در ذهن داشتم ولی اعتماد به نفس کافی برای شروع کار در من نبود.
پیش از آن هیچوقت برای نوشتن کتابی در اندازه رمان، جسارت لازم را نداشتم ولی از زمانیکه تحقیق و جمعآوری اطلاعات را شروع کردم، رفتهرفته ابزار و علم مورد نیاز را هم کسب کردم و بالاخره بعد از دو سال سخت و پرتنش، کتاب به اتمام رسید.
چه شد که محوریت اصلی داستان را روی ترور شهید رجایی متمرکز کردید؟
شهید رجایی یکی از محبوبترین و مردمیترین رؤسایجمهور تاریخ ایران است. سبک زندگی غیرتجملاتی، صداقت و تلاش ایشان از دستفروشی تا رسیدن به مقام ریاستجمهوری واقعا قابل ستایش بود و در همان ۲۸ روز ریاست، کارهایی انجام دادند که تا به امروز هم پابرجاست.
اینکه اگر ایشان از ترور نجات پیدا میکردند، چه تغییراتی ممکن بود در تاریخ انقلاب و کشور ایجاد شود، همان سوالی است که از ذهن میلیونها هموطنمان گذشته؛ سوالی که ذهن «احسان قاضی» نقش اول داستان را نیز به خود مشغول کرده بود. نقش اول داستان هم معتقد بود که اگر رجایی زنده میماند، ممکن بود حال و اوضاع مردم و جوانان همنسلش بهتر از چیزی شود که در سال ۹۸ درگیرش بودند.
دید فانتزی و نو را در بیان موضوعات تاریخ انقلاب چقدر موثر میدانید؟
ادبیات ژانری در ایران اخیرا فعالیت خوبی داشته و به نویسندههای جوان و مستعد میدان داده است. ادبیات ژانری، چه فانتزی، چه علمی-تخیلی و… نهتنها دید جدیدتری را به مخاطب میدهد، بلکه جذابیت بیشتری نیز برای جوانان دارد؛ از طرفی هم دست نویسنده در پردازش ایده بازتر است و دنیایی که خلق میشود برای ساعاتی مخاطب را از دنیای اصلی بیرون میکشد و به درون داستان میبرد.
کتابهای داستانی و تاریخی زیادی درباره ایران و تاریخ انقلاب نگاشته شده ولی همگی پیرو رئالیسم و پایبند به قواعد دنیای واقعی هستند و به همین دلیل ممکن است برای مخاطب خستهکننده و کمکشش باشند. تلفیق این واقعیت با ژانر علمی-تخیلی یا فانتزی میتواند مخاطب را برای مطالعه کتاب بیشتر تشویق کند.
به عنوان یک نویسنده جوان به نظر شما چطور میتوان ارتباط بین نسل سوم و چهارم را با انقلاب حفظ کرد؟
داستان همیشه بهترین پل ارتباط مخاطب با دنیای گذشته، حال و آینده است. با استفاده از داستان، نویسنده قادر است مخاطبش را به هر زمان و مکانی ببرد و آگاهیاش را افزایش دهد. شاید نسل دهه ۷۰ به بعد، انقلاب و جنگ را به چشم ندیده باشند ولی با داستان گیرا و قدرت کلمات میتوان تاریخ را از نزدیک لمس کرد. قدرت کلمات و داستانسرایی را هیچوقت نباید دستکم گرفت.
در پایان چه سخن یا پیشنهادی دارید؟
درخواست من از ناشران عزیز این است که فضای گستردهتری را برای نویسندههای جوان ایرانی و ادبیات ژانری فراهم کنند. متاسفانه در این زمینه به پای ادبیات ژانری سایر کشورها نرسیدهایم و در حال حاضر نیازمند بهتر شدن رابطه ناشران با نویسندههای بااستعداد هستیم. ایدههای ناب و بسیار خوبی وجود دارد ولی به خاطر نادیدهگرفتن نویسنده داخلی، از بالقوه تبدیل به بالفعل نمیشوند و کمکم ایده و ذوق در نویسنده میمیرد. به امید اینکه آثار مدرن و ژانری داخلی، زمانی در کشورهای مختلف جهان با سلایق و ادیان و دیدگاههای مختلف، جایگاه درخور خودشان را پیدا و تثبیت کنند.
*صبح نو
منبع خبر
پاسخ به سؤال میلیونها ایرانی در «دیوار ۵۸» بیشتر بخوانید »