به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، به دلیل فراوانی نبردهای زمینی دوران دفاع مقدس که توسط رزمندگان انجام شده است تا کنون توجه چندانی به معرفی و تشریح نبردهای دریایی جنگتحمیلی نشده و دلاوریها پرسنل نیروی دریایی مغفول مانده است. این درحالی است که سفید جامگان نیروی دریایی ارتش در شصت و هشتمین روز از آغاز جنگ توانستند نیروی دریایی عراق را تا پایان جنگ مهار کنند.
پس از سقوط صدام، شورای اطلاعات ملی آمریکا پروژهای برای گفتگو با فرماندهان صدام را ترتیب داد تا به معمای شخصیتی او بیشتر پی ببرد. این پروژه از سوی مرکز بررسی اسناد درگیریها (Conflict Records Research Center) به اجرا درآمد و ماحصل آن در کتابی با عنوان جنگ عراق و ایران از دیدگاه فرماندهان صدام، انتشار یافت.
متن زیر خلاصهای از گفتگوی چند نفراز کارشناسان آمریکایی ( کوین ام. وودز، ویلیامسون مورای، و الیزابت اِی. ناتان) با سپهبد عبید محمد الکعبی است که درتاریخ ۲۱ آبان ۱۳۸۸ در مورد نیروی دریایی عراق درجنگ هشت ساله علیه ایران صورت گرفته است:
چگونگی توسعه نیروی دریایی عراق
مورای: میتوانید قدری درمورد چگونگی توسعه نیروی دریایی عراق برایمان بگویید؟
کعبی: توجه دولت عراق به نیروی دریایی از زمان عبدالکریم قاسم آغاز شد. در آن زمان، قاسم قراردادی برای خرید ۱۲ فروند قایق اژدرافکن و سه فروند ناو ضدزیردریایی با اتحاد شوروی [سابق] امضا کرد. بعثیها هم پس از بهقدرت رسیدن در سال ۱۳۴۷ قرارداد دیگری برای خرید ۱۲ فروند قایق موشکانداز با اتحاد شوروی منعقد کردند. طول هریک از این قایقها حدود ۴۱ متر بود و به چهار فروند موشک کشتیبهکشتی استایکس (Styx) و دو توپ ۳۰ میلیمتری در پاشنه قایق مجهز بودند.
مورای: اولین افسران دریایی عراق از چه رسته نظامی بودند؟
کعبی: از رسته توپخانه نیروی زمینی انتخاب شدند.
وودز: می گویندافسران دریایی مصر آموزش اولیه نیرو های عراقی را برعهده داشتند، درست است؟
کعبی: بله، اما فرماندهان و خدمه قایقهای موشکانداز برای آموزش به روسیه اعزام شدند. هنگامی که جنگ آغاز شد، تجهیزات نیروی دریایی عراق عبارت بودند از: ۱۲ فروند قایق موشکانداز؛ یک اسکادران بالگرد سوپر فرلون (Super-Frelon) که هر بالگرد به دو موشک اگزوسه MM-۴۰ مجهز بود؛ دو آتشبار موشک ساحلی کرم ابریشم؛ ۶ فروند قایق گشتی؛ پنج فروند مینروب؛ چهار فروند کشتی آبخاکی؛ یک هنگ توپخانه ۱۳۰ میلیمتری؛ و یک تیپ دریایی. در اواسط دهه ۱۳۶۰با تشکیل یک تیپ دریایی دیگر، امکانات پشتیبانی آمادی لازم را هم تهیه کردیم. در سال ۱۳۵۹کارکنان نیروی دریایی ما حدود ۲۰ هزار تن بودند.
وودز: کیفیت و آموزش نیروی دریایی عراق را پیش از جنگ با ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
کعبی: بهطور متناوب تمرینات متعددی در دریا داشتیم و خدمه قایقهای موشکاندازمان افراد ورزیدهای بودند.
نیروی دریایی ضعیفترین حلقه نیروهای نظامی عراق
مورای: در شهریور ۱۳۵۹هنگامی که عملیاتهای نظامی آغاز شد، ناکارآمدی نسبی طرحریزی نظامی عراق مشخص شد. در عملیاتهای اولیه اصولاً استفاده از نیروی دریایی هم مدِنظر قرار گرفته بود؟
کعبی: در آغاز جنگ، نیروی دریایی ازنظر فرماندهی عالی عراق ضعیفترین حلقه نیروهای نظامی بهشمار میآمد و بسیاری از مأموریتهای اولیهای که به این نیرو واگذار شد ماهیت دفاعی داشت.
وودز: ظاهراً نیروی دریایی عراق درگیر دفاع از تأسیسات، پایش اقدامات دریایی ایران و جلوگیری از پیادهشدن نیروهایش در سواحل عراق بود، درست است؟
کعبی: بله، این همه کاری بود که نیروی دریایی انجام میداد. کار ما به اجرای وظایف سادهای محدود شده بود. فرماندهی عالی عراق از این نیرو انتظار نداشت نقش فعالی در جنگ داشته باشد.
وودز: خوب، چون همه فرماندهان عالی عراق از افسران نیروی زمینی بودند احتمالاً هیچ تصوری از عملیاتهای دریایی در ذهن خود نداشتند.
کعبی: درست است، فرماندهی عالی عراق شناخت زیادی از امور دریایی نداشت. من بهطور خاص از ستاد مشترک ارتش و معاونانش صحبت میکنم. آنها در این زمینه چیزی نمیدانستند و مایل هم نبودند که چیزی یاد بگیرند.
وودز: اما همانطورکه گفتید، فرهنگ دریایی عراق قدمت زیادی نداشت.
کعبی: عراقیها اصولاً فرهنگ دریایی نداشتند.
مورای: با توجه به اینکه فرماندهان نظامی ارشد عراق شناخت چندانی از نیروی دریایی نداشتند و نمیخواستند چیزی هم در این زمینه یاد بگیرند، میتوان گفت که صدام هم اینگونه بود؟
کعبی: صدام زیرک بود. او پس از آنکه فهمید نیروی دریایی چه کارهایی میتواند انجام دهد، به این نیرو علاقهمند شد. من که از اعضای فرماندهی عالی نیروهای مسلح عراق بودم، میدانم که این خود صدام بود که سرانجام به توانمندیهای نیروی دریایی پیبرد و به همین علت این نیرو بهنوعی خوداتکا و ازنظر نظامی تقریباً مستقل بود و کسی در امور آن دخالت نمیکرد. نیروی دریایی خودش مشکلاتش را حل میکرد، خودش عملیاتهایش را طرحریزی میکرد و خودش آنها را اجرا میکرد.
وودز: ازاواخر ۱۳۵۷شمسی تا آغاز جنگ در سال ۱۳۵۹شمسی آیا ایرانیان در دریا با شما مشکل داشتند و اصولاً نسبت به نیروی دریایی عراق رویکردی تهاجمی داشتند؟
کعبی: درگیریها در مرزهای زمینی بود. البته در دریا هم تنشهایی بود، اما آتشی تبادل نمیشد.
وودز: درمورد طرحریزی جنگی عراق در تابستان ۱۳۵۹ با سه ژنرال عراقی دیگر ـ حمدانی، طرفه و مکّی ـ نیز گفتوگو کردیم. آنها به جلسهای در جولای ۱۹۸۰م [تیر۱۳۵۹شمسی] اشاره کردند که در آن درباره احتمال وقوع جنگ با ایران بحث شده بود. آنطور که آنها میگفتند نمایندگانی از همه شاخههای نیروهای نظامی عراق در این جلسه حضور داشتهاند. نیروی دریایی هم در این جلسه نمایندهای داشت؟
کعبی: وقتی جنگ آغاز شد، رئیس اداره آموزش نیروی دریایی بودم و چند ماه بعد هم معاون عملیات این نیرو شدم. زمانی که فرمانده [نیروی دریایی] بودم بحثهایی درمورد احتمال جنگ بین ایران و عراق وجود داشت و من هم در آن زمان در این بحثها شرکت میکردم. جلسهای که به آن اشاره میکنید در اداره طرحریزی وزارت دفاع برگزار شد و افسران زیادی از نیروهای نظامی سهگانه عراق در آن شرکت داشتند.
مورای: ازنظر طرحریزی درازمدت و مطالعه ضرورتهای بالقوه برای جنگی طولانی بهنظر میرسد نیروی زمینی عراق هم وضعیتی مشابه [نیروی دریایی] داشت، درست است؟
کعبی: بله [در آن زمان] میدیدم که حتی در نیروی زمینی هم سطح طرحریزیها بالا نیست. برای نمونه، زمانی که نیروهای زمینی تجاوز به ایران را آغاز کردند هیچ نقشه [بهروز شدهای] در اختیار نداشتند.
واهمه اصلی عراقیها در دریا از چه بود؟
وودز: شما که در دوران پیش از جنگ از افسران نیروی دریایی بودید اصولاً به احتمال جنگ با ایران هم فکر کرده بودید؟ نگرانیهای اصلیتان [در آن زمان] چه بود؟ ازنظر نیروی دریایی و امکان وقوع جنگ با ایران، نگران چه چیزهایی بودید؟
کعبی: [در آن زمان] رئیس اداره آموزش بودم. ما بیش از هر چیز از قایقهای موشکانداز جنگی ایرانیان میترسیدیم که ۶ فروند داشتند و برای خرید ۱۲ فروند دیگر هم با فرانسه قرارداد بسته بودند. این قایقها به موشکهای آمریکایی هارپون (Harpoon) مجهز بودند. بُرد این موشکها از موشکهای استایکس ما بسیار بیشتر بود. البته در مراحل بعدی جنگ، ما هم با افزایش حجم سوخت موشکهای [استایکس] بُرد آنها را تا حدود ۵۴ کیلومتر افزایش دادیم.
وودز: چه نوع اصلاحاتی بر روی موشکهای ساخت شوروی انجام دادید؟
کعبی: کشف هدف راداری به ارتفاع هدف، اندازه هدف و فاصله بین هدف و سامانه هدفیاب وابسته است. در فاصله بین ماههای مارس و سپتامبر [بهمن تا شهریور سال بعد] بُرد راداری در خلیج[فارس] براثر پدیده ناشناختهای دو برابر میشود. همچنین، انحنای کف خلیج[فارس] کمترازنقاط دیگر است که این ویژگی هم سبب افزایش بُرد راداری میشود.
مورای: گفتید سطح آموزش [خدمه] قایقهای موشکانداز عراق بالا بود. [خدمه] قایقهای موشکانداز ایران هم در این دوره آموزش میدیدند؟
کعبی: نیروی دریایی ایران پس از انقلاب تغییری نکرده بود. حکومت [ایران] برخی امیران نیروی زمینی را پاکسازی کرده بود ولی بسیاری از افسران نیروی دریایی در مشاغل خود ابقا شده بودند.
مورای: آموزشهایتان با همان روشهای پیش از جنگ انجام میشد؟
کعبی: بله، البته. در این دوره هم تمرینهای زیادی انجام میدادیم.
وودز: با سایر کشورهای خلیج[فارس] هم [در حوزه دریایی] همکاری داشتید؟ برای نمونه، کویت یا دیگر کشورهای [منطقه] در آموزشهابه شما کمک میکردند؟
کعبی: ابداً، هیچکس به ما کمک نمیکرد.
کویت مایل به درگیری با ایران نبود
وودز: چرا فکر میکنید در این دوره هیچکس [با شما] همکاری نکرده است؟
کعبی: کویتیها نمیخواستند خودشان را با ایران درگیر کنند. آنها از ایران میترسیدند و فکر میکردند این کشور بهراحتی میتواند بر عراق غلبه کند.
وودز: شما گفتید که مقاله در مورد نیروی دریایی دارید موضوع آن چیست؟
کعبی: در این مقاله، نیروهای دریایی [دو کشور] را ازنظر جنگافزاری که در اختیار داشتند با هم مقایسه کردهام. بُرد موشکهای هارپون [ایران] حدود ۹۰ کیلومتر بود، درحالیکه بُرد موشکهای استایکس پی۱۵ (SS-N-۲ Styx) روسی ما حدود ۴۰ کیلومتر بود.
مورای: کیفیت وسایل الکترونیکی موشکهای [استایکس] روسی از موشکهای هارپون [آمریکایی] پایینتر بود؟
کعبی: موشکهای [استایکس] ما ازنظر بُرد و فناوری از موشکهای هارپون پایینتر بودند، اما سرجنگی موشکهای روسی از موشکهای آمریکایی بزرگتر بود. بُرد موشکهای [روسی و آمریکایی] هم متفاوت بود. توپهای نصبشده بر روی قایقهای [دو طرف] نیز با هم فرق داشت. حداکثر قطر لولههای توپهای قایقهای موشکانداز عراقی ۳۰ میلیمتر بود، درحالیکه قایقهای ایران در پاشنه به یک توپ ۷۶ میلیمتری و در جلو به یک توپ ۴۰ میلیمتری مجهز بودند. بنابراین، قایقهای ما از این نظر ضعیفتر از قایقهای نیروی دریایی ایران بودند. همچنین، ایرانیان تعداد زیادی کشتیهای گشتی و هواپیماهای تجسسی اوریون (Orion) مدل P-۳C نیز در اختیار داشتند.
وودز: نیروی دریایی عراق برای عملیات پایش چه تجهیزاتی داشت و میزان دیدتان را [در این عملیاتها] چگونه توسعه دادید؟
کعبی: در آغاز جنگ، در اجرای عملیات پایش در خلیج[فارس] مشکل داشتیم؛ چون هیچ طرح تدوین شدهای در این مورد نداشتیم و نیروی هوایی عراق هم تجربهای در زمینه پرواز بر فراز مناطق آبی نداشت. البته درباره زمانی که جنگ آغاز شد صحبت میکنم. اما بعدها، نیروی هوایی عراق بهطور فزایندهای عمق پروازیاش را در خلیج[فارس] افزایش داد.
مورای: در سال ۱۳۵۹ نیروهای دریایی و هوایی عراق اصولاً با یکدیگر همکاری داشتند؟
کعبی: خیر، هیچ همکاری با هم نداشتند.
مورای: همکاری این دو نیرو در طول جنگ افزایش یافت؟
کعبی: درآبان ۱۳۵۹ درگیری شدیدی بین نیروهای دریایی ایران و عراق رخ داد. در این درگیری، نیروی هوایی نتوانست پوشش هوایی لازم را برای کشتیهایمان فراهم نماید. درنتیجه، ناوهای دریاییمان هدف حملات نیروی هوایی ایران قرار گرفتند.
مورای: نیروی هوایی قرار بود این پوشش هوایی را تأمین کند؟
کعبی: خیر، ازاواسط ۱۳۶۱این نیرو تأمین پوشش هوایی [عملیاتها] را آغاز کرد.
وودز: علت این تغییر رویه چه بود؟ چه کسی زمینه اجرای عملیاتهای مرکب نیروهای هوایی و دریایی عراق را فراهم کرد؟
کعبی: نیازهای نیروی دریایی در این زمینه سبب شد دامنه این تغییر به سمت همکاریهای بیشتری کشیده شود. نیروی دریایی در همه نشستهای مشورتی بین نیروهای نظامی، درخواست پوشش هوایی میکرد. به آنها میگفتیم ادامه این وضعیت ممکن نیست و باید راهِحلی برای آن پیداکنیم، وگرنه نمیتوانیم به عملیاتهایمان ادامه دهیم.
وودز: در بغداد هم کسی از نیروی دریایی حمایت میکرد؟
کعبی: صدام از جایگاه فرمانده کل نیروهای مسلح عراق به ما دستور داد با هم بنشینیم و راهِحلی [برای همکاری] پیدا کنیم. نیروی دریایی عراق بهجای مناطق عمیق دریا در نزدیکی ساحل و بین دو پایانه نفتی مستقر بود. در چنین شرایطی برای اجتناب از حملات هوایی [ایران] مجبور بودیم فقط شبها دست به عملیات بزنیم.
حتی [خلبانهای] بالگردهای ما هم برای اجرای عملیات بر فراز سطح دریا آموزش ندیده بودند و چون بالگردهایشان به سامانه های تشخیص دوست از دشمن مجهز نبود، راهی برای تشخیص کشتیهای ایرانی از عراقی نداشتند. این وضعیت خطرناکی بود و گاهی هواپیماهای ما کشتیهای تجاری خودمان را هدف قرار میدادند. افزونبراین، در آغاز جنگ هیچ نوع هماهنگی بین نیروی دریایی و اداره بنادر عراق وجود نداشت.
مورای: سفارش خرید موشکهای اگزوسه فرانسوی برای تجهیز بالگردهای نیروی دریایی عراق از کِی آغاز شد؟
کعبی: از اواخردهه ۱۳۵۰، شاید از سال ۱۳۵۶. اما فرانسه این موشکها را در طول جنگ به ما تحویل داد.
مورای: اما شما بدون پوشش هوایی مایل نبودید بالگردهایتان را روزها به پرواز درآورید و پرواز شبانه آنها هم برای همه و ازجمله کشتیهای خودتان خطرناک بود، درست است؟
کعبی: گاهی برای پشتیبانی از پایانههای [خطوط نفتی] مجبور میشدیم قایقی را غرق کنیم. یک گردان تفنگدار دریایی مسلح به توپهای ۵۷ میلیمتری و تیربارهای سبک بر روی هر پایانه مستقر میکردیم تا از آن در مقابل حمله ایرانیان دفاع کنیم. یکی از این پایانهها، پایانه خورالامیه (Khor al-Amaya) بود که در فاصله ۲۰ مایلی [بیش از ۳۲ کیلومتری] ساحل قرار داشت.
پایانه دیگر هم ۲۵ مایل دریایی [بیش از ۴۶ کیلومتر] از ساحل فاصله داشت. این پایانهها را در نقشه شماره ۱۲۳۵ در مقالهام مشخص کردهام. چون شط العرب [اروندرود] از هر دو طرف زیر نظر بود، نمیتوانستیم در این آبراه تردد کنیم. اما قایقهای موشکانداز ایران از بندرهای [امام] خمینی و ماهشهر وارد عمل میشدند. این قایقها که جدید و کاملاً تجهیزشده بودند در مناطق نزدیک جبهه مستقر میشدند و ایرانیان بر قدرت این قایقها تکیه داشتند. ما هم با استفاده از بالگردها، یکانهای موشکی و موشکهای استایکس SS-N-۲ که ۱۰۰ کیلومتر بُرد داشتند و همه منطقه را پوشش میدادند، جریان حرکت کاروانهای دریایی [ایران] به این بنادر را کُند میکردیم.
وودز: نیروی دریایی عراق یکی از آتشبارهای موشکی کرم ابریشم را در منتهی الیه شبهجزیره فاو مستقر کرد. چهوقت استفاده از این آتشبار را آغاز کردید؟
کعبی: از سال ۱۳۶۲استفاده از موشکهای کرم ابریشم را آغاز کردیم.
مورای: چه نوع اطلاعات نظامی داشتید؟
کعبی: از سه ایستگاه راداری دوربرد استفاده میکردیم که بیش از ۱۰۰ کیلومتر را پوشش میدادند. در سال ۱۹۸۵م [۱۳۶۴ش] هم یک ایستگاه راداری در یکی از پایانههای نفتی مزبور مستقر کردیم. در سال ۱۳۶۲استفاده از موشکهای کرم ابریشم را آغاز کردیم و یک ایستگاه راداری هم به آنها اضافه کردیم. ایستگاه راداری دیگری هم در امالقصر داشتیم و به این ترتیب میتوانستیم کل بخش شمالی خلیج[فارس] را زیرِنظر بگیریم.
وودز: تأمین پوشش بخش شمالی خلیج[فارس] تنها یکی از مأموریتهای دفاعی شما بود که با اجرای عملیات در شعاع ۱۰۰ کیلومتری فاو میتوانستید این کار را بکنید. اما این اقدام به شما کمکی نمیکرد که بتوانید در نقاط دورتر خلیج[فارس] وارد عمل شوید.
کعبی: با قایقهای موشکانداز به بوشهر حمله کردیم و عمدتاً پس از سال ۱۳۶۲ و با استفاده از بالگرد حدود ۲۰ فروند نفتکش را غرق کردیم.
نامشخص بودن مأموریت نیروی دریایی عراق
مورای: در سال ۱۳۶۲ بود که به نیروی دریایی عراق علاوه بر سه [مأموریت دفاعی] اولیهاش مأموریت تهاجمیتری هم داده شد، درست است؟
کعبی: وقتی جنگ آغاز شد، وظیفه نیروی دریایی مشخص نبود و فرماندهی عالی عراق شناختی از توانمندیهای نیروی دریایی نداشت. بنابراین، مأموریت این نیرو همچنان در محدوده ایفای نقشی دفاعی باقی ماند. در طول جنگ، دو ناو موشکانداز، نُه فروند قایق گشتی توپدار و سامانه موشکهای کرم ابریشم را به امکانات نیروی دریایی اضافه کردیم.
مورای: قایقهای موشکانداز را از کجا تهیه کردید؟
کعبی: قایقها را حدود سال ۱۳۶۳ از اتحاد شوروی گرفتیم. قایقها ازطریق سوریه و از آبهای مجاور کویت وارد خلیج[فارس] شدند. در طول جنگ هم سه سامانه راداری از چین و تعدادی مین صوتی از ایتالیا خریدیم.
آنچه صدام نمیفهمید
مورای: به این ترتیب، تا سال ۱۳۶۲ یا ۱۳۶۳ چشمانداز نیروی دریایی عراق بهتدریج گسترش یافت. از نظر شما شخص صدام عامل این گسترش نبود؟
کعبی: صدام نمیفهمید که باید جبهه دریایی را هم مورد توجه قرار دهد، زیرا ایران در دریا و بهویژه در جزیره خارک که پایانههای نفتیاش در آن بود منافع گستردهای داشت. ایرانیان ۸۲ درصد از نفتشان را ازطریق خارک صادر میکنند. فکر میکنم صدام در سال ۱۹۸۳م [۱۳۶۲ش] بهتدریج نیروی دریایی را هم مورد توجه قرار داد و فهمید که باید پایانههای نفتی دریایی [ایران] در اطراف جزیره خارک را بهمثابه اهدفی اصلی نگریسته و به آنها حمله کند. سرانجام رهبران عراق فهمیدند که باید به جنگ در دریا هم توجه کنند و به همین علت صدام هم در این دوره از نیروی دریایی حمایت میکرد.