مشرق

راه‌اندازی رادیو مقاومت از اول دی‌ماه

راه‌اندازی رادیو مقاومت از اول دی‌ماه



حاج قاسم سلیمانی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، شبکه رادیویی «مقاومت» همزمان با فرارسیدن ایام نخستین سالروز شهادت شهید سپهبد حاج‌قاسم سلیمانی با رویکرد تبیین مفهوم مقاومت در گفتمان انقلاب اسلامی راه‌اندازی می‌شود.

رضا کوچک‌زاده، مدیر شبکه رادیویی مقاومت گفت: معاونت صدای جمهوری اسلامی ایران به مناسبت گرامیداشت نخستین سالگرد شهادت سردار حاج‌قاسم سلیمانی، «رادیو مقاومت» را با رویکرد تبیین مفهوم مقاومت در گفتمان انقلاب اسلامی و با هدف شناخت و شناساندن مکتب سردار شهید سلیمانی به جامعه راه‌اندازی می‌کند.

وی گفت: رادیو مقاومت از ابتدای دی‌ماه به مدت ۳۰ روز روی آنتن می‌رود. موج FM ردیف ۱۰۳و نیم مگاهرتز، از ابتدای دی‌ماه صدای مقاومت را روی آنتن می‌برد.



منبع خبر

راه‌اندازی رادیو مقاومت از اول دی‌ماه بیشتر بخوانید »

مادرم پیشنهاد داد با دختر آیت‌الله ازدواج کنم!

مادرم پیشنهاد داد با دختر آیت‌الله ازدواج کنم!



حجت الاسلام جواد اژه‌ای

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در روزهایی که بر ما گذشت، روحانی اندیشمند و پرتلاش زنده‌یاد حجت‌الاسلام دکتر جواد اژه‌ای، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. هم از این روی و در نکوداشت شخصیت علمی و عملی آن بزرگ، شمه‌ای از خاطرات وی از فضای فرهنگی ایران در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و نیز یادمان‌هایی از سیره آیت‌الله دکتر بهشتی را برگزیده‌ایم که در پی می‌آید. روانش شاد.

در اولین دیدار با امام، محو ایشان شدم!

زنده‌یاد دکتر جواد اژه‌ای در زمره چهره‌هایی است که از بدو جوانی، در پی الگویی برای زیست صحیح بوده است. او در خاطرات خویش اذعان دارد که این سرمشق را از امام خمینی و شهید آیت‌الله دکتر بهشتی گرفته است: «الگوی من در رفتن به سمت طلبگی و ادامه این راه، حضرت امام بودند. من در سال اول دبیرستان بودم که آیت‌الله بروجردی فوت کردند. من مقلد آیت‌الله آقا سیدعبدالهادی شیرازی بودم. بعد تصمیم گرفتم بروم و همه مراجع را ببینم. در همین ایام حضرت امام از زندان آزاد شدند و به قم آمدند. من به منزل امام رفتم و دیدم که خانه و کوچه ایشان پر از جمعیت است و همان جا روی کفش‌های جلوی در نشستم و محو امام شدم. بعدها سعی کردم امام را الگوی خود قرار بدهم و هرکسی هم که از نجف می‌آید، درباره امام از او می‌پرسیدم و سعی می‌کردم همان رفتارها را تقلید کنم. پس از امام هم، الگوی من شهید بهشتی بودند. سعی می‌کردم با الگو گرفتن از این دو بزرگوار، راه صحیح را پیدا کنم و از انجمن حجتیه‌- که ما طعمه خوبی برای آن‌ها بودیم- فاصله بگیرم. در دوران دانش‌آموزی، یک سالی در جلسات‌شان شرکت کردم، ولی بعد دیدم بحث‌هایشان بی‌خود است!»

ازدواج با فرزند شهید بهشتی

آشنایی با شهید آیت‌الله بهشتی و ازدواج با فرزند او، فصلی مهم در زندگی دکتر جواد اژه‌ای است. چه اینکه این رویداد، وی را با دنیایی جذاب از اندیشه و سبک زندگی آشنا می‌کند. او بعدها در خاطرات خویش، چند و، چون این وصلت را به شرح ذیل روایت کرده است: «در سال ۱۳۴۶ در اصفهان، کانون علمی تربیتی‌ای به نام جهان اسلام تأسیس شد و من در زمره اولین کسانی بودم که به آن پیوستم. هزینه کانون توسط برخی تجار اصفهانی تأمین می‌شد ولی فعالیت‌های فرهنگی آن را من و دوستان عهده‌دار بودیم. این کانون کارش را در سال ۱۳۴۶ با سخنرانی مرحوم علامه جعفری شروع کرد. در این کانون بخش بانوان هم بود و صبح‌های جمعه بانو مجتهده امین، در آنجا برنامه ثابتی داشت و حدود ۲‌هزار نفر در آن شرکت می‌کردند. شهید آیت‌الله دکتر بهشتی هنگامی که از آلمان برگشتند، برای سخنرانی به این کانون آمدند و پس از آن، فعالیت‌های فرهنگی را با نظر ایشان ادامه دادیم. با بسته شدن حسینیه ارشاد در سال ۱۳۵۴ و ایجاد محدودیت توسط رژیم، فعالیت‌های فرهنگی ما هم محدود شد. شهید بهشتی به بنده پیشنهاد کردند برای ادامه فعالیت‌هایم، به مرکز اسلامی هامبورگ بروم. مادر بنده اجازه نمی‌دادند که من مجرد به این سفر بروم و پیشنهاد ازدواج با دختر آقای بهشتی را دادند. شهید بهشتی پسرخاله مادرم بودند و آشنایی با ایشان، از طریق خویشاوندی وجود داشت. در هر حال عقد انجام شد و با عیال به خارج رفتیم».

شهید بهشتی و ابداع راه‌های جدید برای جذب نسل جوان

همان‌گونه که اشارت رفت، رابطه نزدیک دکتر اژه‌ای با شهید بهشتی، او را با بسیاری از افکار نوین و کردارهای متفاوت آن متفکر والامقام، مأنوس ساخت. او شمه‌ای از این تفاوت‌ها را، این‌گونه در خاطرات خویش آورده است: «شهید بهشتی در فضای نهضت ملی و رویدادهای مربوط به آن فعال بودند، اما نسل جوان پس از ۲۸ مرداد، به دلیل سابقه‌ای که از دوره رضاخان در ذهن داشت، با روحانیون ارتباط چندانی برقرار نمی‌کرد و هر کسی که چهار کلاس درس می‌خواند، رعایت آداب و شعائر دینی را برای خود کسر شأن می‌دانست!

روحانیون و طبقه تحصیلکرده از هم بسیار فاصله داشتند. اغلب روشنفکران هم به حزب توده تمایل داشتند. مبارزات مسلحانه مذهبی هم که در سال ۱۳۴۶ آغاز شد، بیشتر تحت تأثیر جریانات چپ بود. در چنین فضایی شهید بهشتی تلاش می‌کردند از طریق بحث با دانش‌آموزان دبیرستانی و طلبه‌ها به روشنگری بپردازند و در اثر تلاش امثال ایشان، به‌تدریج شبهات کمتر شد و روشنفکرها به این نتیجه رسیدند که دست‌کم بخشی از روحانیون، دارای افکار مترقی و پیشرو هستند و به‌خوبی قادرند پاسخ سؤالات آن‌ها را بدهند. ایشان تأکید زیادی روی یادگیری زبان و دروس علمی جدید، مخصوصاً ریاضی می‌کردند. معمولاً دانش‌آموزان، دبیران زبان انگلیسی، ریاضی و فیزیک را خیلی تحویل می‌گرفتند.

خود من موقعی که در سال ۱۳۴۳ برای خواندن دروس حوزوی به قم رفتم، همین که فهمیدند دروس جدید می‌خوانم، شهریه‌ام را قطع کردند! و گفتند نفوذی هستی! واقعاً دردآور بود. شهید بهشتی مدرسه دین و دانش را تأسیس کردند و خودشان هم انگلیسی تدریس می‌کردند. مدرسه حقانی هم بر اساس برنامه‌ریزی کاملاً حساب‌شده‌ای فعالیت می‌کرد. شهید بهشتی بر این باور بودند که دانش‌آموز و طلبه باید بتواند باورهای خود را درونی‌سازی کند که اگر چنین شد، دیگر ضرورتی ندارد به او بگویید این کار را بکن یا آن کار را نکن! یکی از کارهای جالبی که در این زمینه کرده بودند، این بود که مقداری پول را در محل خاصی گذاشته بودند تا اگر طلبه‌ای نیاز داشت، برود و بردارد!

وقتی از ایشان علت را پرسیدم، گفتند این‌ها شاید بعدها مرجع تقلید شوند و میلیون‌ها تومان پول مردم در اختیارشان قرار بگیرد، از حالا باید یاد بگیرند چه میزان را صرف زندگی خود و چقدر را صرف امور دیگران کنند. علاوه بر این شهید بهشتی، شهید باهنر، آقایان برقعی و گلزاده غفوری توانستند با ارتباط برقرار کردن با وزارت آموزش و پرورش وقت، این فرصت طلایی را فراهم کنند که از طریق کتاب‌های دینی مدارس، معارف صحیح و انسان‌ساز اسلامی را به گوش دانش‌آموزان برسانند. یک بار از ایشان پرسیدم چه می‌کنید که مطالب سانسور نشود؟ ایشان گفتند آقای باهنر و بقیه دوستان مطالب را می‌نویسند و نزد ما می‌آورند. حدود یک ماه آن‌ها را مطالعه و ایرادهایشان را پیدا می‌کنیم و برایشان پس می‌فرستیم و آن‌قدر این کار را تکرار می‌کنیم تا به آخر خرداد می‌رسیم و ساواک دیگر فرصت پیدا نمی‌کند ریز به ریز مطالب را بررسی کند!…

قابل ذکر است این کتب دینی یکی از مهم‌ترین منابع برای اصلاح دیدگاه نسل جوان بود و طرز فکر آن‌ها را به شکل ریشه‌ای تغییر داد. با این همه درباره این اقدام ارزشمند، سوءتعبیرهای زیادی می‌شد. در این باره خاطره‌ای به یادم آمد. در سال ۱۳۵۹ شهید باهنر به وین آمدند. منافقین جلوی سفارت ایران جمع شده بودند و فریاد می‌زدند «کتاب درسی بنویس شاهنشاهی!» ساواک تصور می‌کرد با همکاری شهید بهشتی و شهید باهنر با آموزش و پرورش رژیم شاه، اعتماد انقلابیون از آن‌ها سلب می‌شود، مخصوصاً که از ارتباط نزدیک شهید بهشتی با امام خبر داشتند، اما شهید بهشتی هرگز در راه انجام کارهای بزرگ از شماتت کسی واهمه به دل راه نمی‌دادند. این رویکرد پس از انقلاب و با فشارهای عجیب و غریب منافقین جلوه پررنگ‌تری پیدا کرد».

خصال فراموش‌نشدنی شهید بهشتی

همان‌گونه که اشارت رفت، زنده‌یاد دکتر اژه‌ای به شدت تحت تأثیر خصال و ویژگی‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بود. او در باره بارزترین این خصلت‌ها، چنین می‌گوید: «نظم و انصاف شهید بهشتی بسیار ستودنی بود. من از انصاف ایشان درس‌های فراوانی گرفته‌ام. انسان در حضور ایشان، احساس امنیت می‌کرد و از چیزی نمی‌ترسید. با رعایت چارچوب‌ها و مراعات آداب و ادب، می‌شد به راحتی از ایشان انتقاد کرد. شأن ایشان بسیار فراتر از این بود که از انتقاد ناراحت شوند. ما از شهید بهشتی نمی‌ترسیدیم.

خود ایشان هم همیشه می‌گفتند فقط باید از خدا ترسید! در قضاوت درباره دیگران، حتی دشمنان آشکارشان، هرگز توانایی‌ها و فضائل آن‌ها را نادیده نمی‌گرفتند و ذره‌ای از مسیر حق و حقیقت منحرف نمی‌شدند. حق را می‌گفتند، حتی درباره دشمنان قسم‌خورده. به همین دلیل فکر می‌کنم اگر زنده بودند، بسیاری از مشکلاتی که درگیرشان شده‌ایم، اساساً به وجود نمی‌آمدند. علاوه بر این، دقت‌شان به مسائل، چشمگیر بود. من و همسرم در اتریش، یک خانه ۳۰، ۴۰ متری داشتیم.

یک روز شهید بهشتی به دیدار ما آمدند و پرسیدند این خانه شما چند متر است؟ گفتم حدود ۳۰، ۴۰ متر! ایشان از این جواب من ناراحت شدند و به همسرم گفتند بلند شو برو یک متر بیاور! بعد هم از من خواستند کمک‌شان کنم که خانه را با نهایت دقت متر کنیم که شد ۵/ ۳۶ متر. بعد به من گفتند فاصله بین ۳۰ تا ۴۰ متر، ۱۰ متر است! به این ترتیب سعی کردند عملاً به من بفهمانند که نباید وجبی حرف زد! متأسفانه جامعه ما پر از حرف‌ها و مخصوصاً وعده‌های وجبی است! شهید بهشتی در همه کارهایشان همین قدر دقیق بودند. هنگامی که به ایشان در مورد کاری گزارش می‌دادیم، دقیق از ما می‌پرسیدند مأخذ شما برای این ادعا یا آمار کجاست و تا مطمئن نمی‌شدند، چیزی را نمی‌پذیرفتند.

ایشان به قدری روی مسئله نظم و دقت حساس بودند که می‌گفتند اگر مثلاً ۱۲ دقیقه منتظر کسی مانده‌اید، بگویید ۱۲ دقیقه است که منتظر شما هستم، نگویید دو ساعت است که اینجا ایستاده‌ام یا نگویید صد بار است که این حرف را به شما زده‌ام، بگویید ۱۰ بار یا هرچند بار که گفته‌اید. شهید بهشتی به زیبایی، نظافت و برازندگی هم، بسیار اهمیت می‌دادند و بین برازندگی با اسراف و تجمل، مرز مشخص و دقیقی قائل بودند. متأسفانه بعد از انقلاب، بعضی‌ها تفاوت بین این دو را درک نکردند. شهید بهشتی می‌گفتند ما نباید طوری عمل کنیم که مردم تفسیر غلطی از دین پیدا کنند و دچار تردید شوند که آیا دینداری این است؟ زندگی یک فرد مسلمان این است؟ برای همین بسیار دقیق و منضبط بودند و حساب همه چیز، از جمله دخل و خرج زندگی‌شان را دقیق داشتند».

مواجهه شهید بهشتی با شایعات دشمنان

فعال شدن گسترده ماشین ترور شخصیت و تخریب علیه شهید آیت‌الله بهشتی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی برخی گروهک‌ها، در زمره بارزترین سرفصل‌های زندگی اوست. دکتر جواد اژه‌ای به لحاظ قرابت با آن بزرگ، از این رویداد خاطراتی شنیدنی داشت: «علیه ایشان دروغ‌های فراوانی را شایع کرده بودند. یک شب من منتظر ایشان بودم تا بیایند و شام بخوریم. ایشان مقید بودند که حتماً ۱۵ دقیقه مسواک بزنند. مشکل دندان داشتند و پزشک این توصیه را کرده بود.

من فکر کردم در فاصله‌ای که ایشان مسواک می‌زنند، بهترین فرصت است تا من حرف‌هایم را کامل به ایشان بزنم. به ایشان گفتم الان یک وضعیتی شده که قیمت خانه در میدان خراسان و قلهک و شهباز جنوبی (۱۷ شهریور فعلی)، فرق زیادی با هم ندارد، چه‌بسا در آن منطقه فردی در خانه‌ای نشسته باشد که خانه فردی در قلهک خیلی بزرگ‌تر و گران‌تر باشد. شما بیایید برای اینکه به این غائله خاتمه بدهید، خانه‌تان را ببرید مرکز شهر و از شر این دروغ و تهمت‌ها خلاص شوید. ما واقعیت را می‌دانیم ولی مردم گاهی گول این تبلیغات را می‌خورند، این روزها همه دارند به کم‌پولی و ساده‌زیستی تظاهر و از این طریق مریدپروری می‌کنند… ایشان با حوصله مسواک زدنشان را تمام کردند. بعد مسواک را شستند و آن را به من نشان دادند و گفتند جوادآقا! به نظر شما این مسواک چقدر می‌ارزد؟

گفتم هیچ! مسواک مصرف شده را که کسی نمی‌خرد! ایشان گفتند دنیا در نظر من به اندازه همین مسواک هم نمی‌ارزد، مردم باید ما را همان‌گونه که هستیم ببینند، نه آن‌طور که دلشان می‌خواهد. من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم مردم را فریب بدهم. خانه من همین است. سوار ماشین ژیان هم نمی‌شوم و سوار اتومبیل پژو می‌شوم. این ماشین را هم از حقوق خود خریده‌ام. دلیل ندارد سوار اتومبیل نامطمئن و نامیزان بشوم… ایشان مقید بودند ذره‌ای عوام‌فریبی در رفتار و گفتارشان نباشد. زمانی که رئیس دیوان عالی کشور بودند، به ایشان گفتم فردی ادعا می‌کند شما در اذان‌تان أَشهَدُ آن عَلیاً وَلِی الله را نمی‌گویید، فردا او را وقت نماز می‌آورم تا نادرستی حرفش به او اثبات شود.

فردا همین کار را کردم و شهید بهشتی در اذان‌شان أَشهَدُ آن عَلیاً وَلِی الله را نگفتند! بعد که علت را پرسیدم، گفتند گفتن این عبارت مستحب است و برای دلخوشی کسی مستحبات را به‌جا نمی‌آورم! تا این حد از عوام‌فریبی و ریا بیزار بودند. ایشان همواره می‌گفتند یکی از مشکلات جامعه ما عوام‌زدگی و عوام‌فریبی است. نباید مردم را به دروغ دلخوش کنیم، چون بالاخره دست‌مان رو می‌شود… شهید بهشتی در مباحث فقهی و باورهای دینی، به‌شدت از عوام‌زدگی فاصله می‌گرفتند. به نظر من شهید بهشتی در تمام عمر مظلوم واقع شدند، زیرا ساختارشکن بودند، ضرورت‌ها را می‌شناختند و اگر به حقانیت موضوعی می‌رسیدند، برای نیل به مقصود از هیچ مانعی هراس نداشتند. ابداً تحت تأثیر کسی قرار نمی‌گرفتند و خوشایند و بدآیند دیگران تأثیری در اراده و تصمیم ایشان نداشت. ایشان خیلی زود انحراف را در افراد تشخیص می‌داد و نهایت سعی خود را می‌کرد که آن فرد را به راه درست برگرداند».

روزهای دشوارِ پس از شهید بهشتی

دکتر جواد اژه‌ای در بخش پی‌آمده خاطرات خویش، ضمن تشریح علل و زمینه‌های تخریب شخصیت شهید آیت‌الله بهشتی، به نکات جالبی در باب حالات خویش پس از شهادت آن بزرگ اشاره می‌کند: «علت اصلی تخریب شخصیت شهید بهشتی، این بود که خیلی‌ها مدعی قدرت بودند، اما قدرت نداشتند، در حالی که پس از امام، شهید بهشتی قدرتمندترین شخصیت کشور بودند. شهید بهشتی افراد مدعی و سهم‌خواه را پس می‌زدند و نمی‌پذیرفتند.

یکی از دلایل دشمنی با شهید بهشتی این بود که بعضی از افراد را به شورای مرکزی حزب دعوت نکرده بودند. بسیاری از افرادی که با نظام مخالفت می‌کنند به این دلیل است که فکر می‌کنند سهم‌شان را از انقلاب نگرفته‌اند. بعضی از شاگردان نزدیک امام صرفاً به دلیل اینکه امام جمعه نشدند، علم مخالفت برداشتند و بسیار بد عمل کردند. ما این افراد را در اوایل انقلاب، فقط به خاطر امام تحمل می‌کردیم! در این میان ناسزاها هم نصیب کسانی می‌شد که حقیقتاً در خط امام حرکت می‌کردند.

شهید بهشتی بیش از هر کس دیگری تحت فشار بودند. ایشان همیشه به من تذکر می‌دادند وقتی برخی دانشجویان یا دیگران از ایشان بدگویی می‌کنند، حق ندارم در مقابل اتهاماتی که می‌زنند، از ایشان دفاع کنم!…، چون دامادشان بودم و کسی باور نمی‌کرد دفاعم از ایشان به واسطه پیوند خویشاوندی نباشد. جالب است یک وقتی که می‌خواستم در مجلس رأی اعتماد بگیرم، آقای خلخالی به من انتقاد کرد وقتی در خارج بودم از شهید بهشتی آن‌طور که باید دفاع نکرده‌ام! اوایل که حزب جمهوری تشکیل شد، خیلی‌ها تصور کردند از این طریق به نان و نوایی می‌رسند ولی بعد که بنی‌صدر آمد به طرف او رفتند! این‌ها سعی می‌کردند مرا هم جذب تشکیلات‌شان کنند و از من می‌پرسیدند چه مشکلی با رئیس‌جمهور دارم؟

پاسخم این بود که در جلسات شورای انقلاب خودسری‌هایش را دیده‌ام و به او اعتماد ندارم… پس از شهادت شهید بهشتی، نقل قولی از آقای منتظری هست که آقای بهشتی قبل از شهادت نزدم آمد و به او گفتم چقدر این طرف و آن طرف آشوب به پا می‌کنی! بعد آقای منتظری گریه می‌کند و دیگر هیچ نمی‌گوید! آقای بهشتی جلوی در منزل که می‌رسند، به کسی که ایشان را بدرقه می‌کند می‌گویند مثل اینکه آقای منتظری خیلی خسته‌اند، مراقب ایشان باشید!…

یکی از طلبه‌ها می‌گفت قبل از شهادت دکتر بهشتی، در اصفهان در جلسه‌ای کسی که ادعای آیت‌اللهی هم داشت، به ایشان گفت بهشتی! می‌بینم در صحرای محشر که فرمان الهی صادر می‌شود، تو را به خاطر ظلم‌هایی که در این دنیا کرده‌ای به غل و زنجیر می‌کشند!… بعد از جلسه هم ذوق‌کنان گفته بود دیدید اشک بهشتی را درآوردم؟ شهید بهشتی از این بابت متأثر شده بودند که نکند کارهایی که برای رضای خدا انجام می‌دهیم، مستوجب این عذاب شده است و آن آقا در این فکر بود که اشک بهشتی را درآورده‌ام!

پس از شهادت ایشان، از خودم بدم می‌آمد! چون اغلب کسانی که برای گفتن تسلیت می‌آمدند، همان‌هایی بودند که به نحوی به ایشان ضربه زده بودند و دائم دعا می‌کردم پروردگارا! می‌دانم ایشان از این حالت من راضی نیست، این حالت اکراه را از من بگیر! درد اینجا بود که همه این‌ها دکتر بهشتی را می‌شناختند و می‌دانستند ایشان حتی حاضر نشدند اعلام کنند که رئیس شورای انقلاب هستند! همیشه می‌گفتند دبیر شورا هستم! بسیار قاطع و اصولی رفتار می‌کردند. ایشان می‌دانستند اگر مرحوم محمد منتظری را از حزب اخراج کنند چه پیامدهایی خواهد داشت، با این همه، چون پایبند اصولی بودند این کار را کردند! بعد هم دیدیم با اینکه محمد منتظری ذره‌ای از توهین به ایشان فروگذار نکرده بود، روزی که برگشت، شهید بهشتی با آغوش باز او را پذیرفتند».

*روزنامه جوان

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در روزهایی که بر ما گذشت، روحانی اندیشمند و پرتلاش زنده‌یاد حجت‌الاسلام دکتر جواد اژه‌ای، روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. هم از این روی و در نکوداشت شخصیت علمی و عملی آن بزرگ، شمه‌ای از خاطرات وی از فضای فرهنگی ایران در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و نیز یادمان‌هایی از سیره آیت‌الله دکتر بهشتی را برگزیده‌ایم که در پی می‌آید. روانش شاد.

در اولین دیدار با امام، محو ایشان شدم!

زنده‌یاد دکتر جواد اژه‌ای در زمره چهره‌هایی است که از بدو جوانی، در پی الگویی برای زیست صحیح بوده است. او در خاطرات خویش اذعان دارد که این سرمشق را از امام خمینی و شهید آیت‌الله دکتر بهشتی گرفته است: «الگوی من در رفتن به سمت طلبگی و ادامه این راه، حضرت امام بودند. من در سال اول دبیرستان بودم که آیت‌الله بروجردی فوت کردند. من مقلد آیت‌الله آقا سیدعبدالهادی شیرازی بودم. بعد تصمیم گرفتم بروم و همه مراجع را ببینم. در همین ایام حضرت امام از زندان آزاد شدند و به قم آمدند. من به منزل امام رفتم و دیدم که خانه و کوچه ایشان پر از جمعیت است و همان جا روی کفش‌های جلوی در نشستم و محو امام شدم. بعدها سعی کردم امام را الگوی خود قرار بدهم و هرکسی هم که از نجف می‌آید، درباره امام از او می‌پرسیدم و سعی می‌کردم همان رفتارها را تقلید کنم. پس از امام هم، الگوی من شهید بهشتی بودند. سعی می‌کردم با الگو گرفتن از این دو بزرگوار، راه صحیح را پیدا کنم و از انجمن حجتیه‌- که ما طعمه خوبی برای آن‌ها بودیم- فاصله بگیرم. در دوران دانش‌آموزی، یک سالی در جلسات‌شان شرکت کردم، ولی بعد دیدم بحث‌هایشان بی‌خود است!»

ازدواج با فرزند شهید بهشتی

آشنایی با شهید آیت‌الله بهشتی و ازدواج با فرزند او، فصلی مهم در زندگی دکتر جواد اژه‌ای است. چه اینکه این رویداد، وی را با دنیایی جذاب از اندیشه و سبک زندگی آشنا می‌کند. او بعدها در خاطرات خویش، چند و، چون این وصلت را به شرح ذیل روایت کرده است: «در سال ۱۳۴۶ در اصفهان، کانون علمی تربیتی‌ای به نام جهان اسلام تأسیس شد و من در زمره اولین کسانی بودم که به آن پیوستم. هزینه کانون توسط برخی تجار اصفهانی تأمین می‌شد ولی فعالیت‌های فرهنگی آن را من و دوستان عهده‌دار بودیم. این کانون کارش را در سال ۱۳۴۶ با سخنرانی مرحوم علامه جعفری شروع کرد. در این کانون بخش بانوان هم بود و صبح‌های جمعه بانو مجتهده امین، در آنجا برنامه ثابتی داشت و حدود ۲‌هزار نفر در آن شرکت می‌کردند. شهید آیت‌الله دکتر بهشتی هنگامی که از آلمان برگشتند، برای سخنرانی به این کانون آمدند و پس از آن، فعالیت‌های فرهنگی را با نظر ایشان ادامه دادیم. با بسته شدن حسینیه ارشاد در سال ۱۳۵۴ و ایجاد محدودیت توسط رژیم، فعالیت‌های فرهنگی ما هم محدود شد. شهید بهشتی به بنده پیشنهاد کردند برای ادامه فعالیت‌هایم، به مرکز اسلامی هامبورگ بروم. مادر بنده اجازه نمی‌دادند که من مجرد به این سفر بروم و پیشنهاد ازدواج با دختر آقای بهشتی را دادند. شهید بهشتی پسرخاله مادرم بودند و آشنایی با ایشان، از طریق خویشاوندی وجود داشت. در هر حال عقد انجام شد و با عیال به خارج رفتیم».

شهید بهشتی و ابداع راه‌های جدید برای جذب نسل جوان

همان‌گونه که اشارت رفت، رابطه نزدیک دکتر اژه‌ای با شهید بهشتی، او را با بسیاری از افکار نوین و کردارهای متفاوت آن متفکر والامقام، مأنوس ساخت. او شمه‌ای از این تفاوت‌ها را، این‌گونه در خاطرات خویش آورده است: «شهید بهشتی در فضای نهضت ملی و رویدادهای مربوط به آن فعال بودند، اما نسل جوان پس از ۲۸ مرداد، به دلیل سابقه‌ای که از دوره رضاخان در ذهن داشت، با روحانیون ارتباط چندانی برقرار نمی‌کرد و هر کسی که چهار کلاس درس می‌خواند، رعایت آداب و شعائر دینی را برای خود کسر شأن می‌دانست!

روحانیون و طبقه تحصیلکرده از هم بسیار فاصله داشتند. اغلب روشنفکران هم به حزب توده تمایل داشتند. مبارزات مسلحانه مذهبی هم که در سال ۱۳۴۶ آغاز شد، بیشتر تحت تأثیر جریانات چپ بود. در چنین فضایی شهید بهشتی تلاش می‌کردند از طریق بحث با دانش‌آموزان دبیرستانی و طلبه‌ها به روشنگری بپردازند و در اثر تلاش امثال ایشان، به‌تدریج شبهات کمتر شد و روشنفکرها به این نتیجه رسیدند که دست‌کم بخشی از روحانیون، دارای افکار مترقی و پیشرو هستند و به‌خوبی قادرند پاسخ سؤالات آن‌ها را بدهند. ایشان تأکید زیادی روی یادگیری زبان و دروس علمی جدید، مخصوصاً ریاضی می‌کردند. معمولاً دانش‌آموزان، دبیران زبان انگلیسی، ریاضی و فیزیک را خیلی تحویل می‌گرفتند.

خود من موقعی که در سال ۱۳۴۳ برای خواندن دروس حوزوی به قم رفتم، همین که فهمیدند دروس جدید می‌خوانم، شهریه‌ام را قطع کردند! و گفتند نفوذی هستی! واقعاً دردآور بود. شهید بهشتی مدرسه دین و دانش را تأسیس کردند و خودشان هم انگلیسی تدریس می‌کردند. مدرسه حقانی هم بر اساس برنامه‌ریزی کاملاً حساب‌شده‌ای فعالیت می‌کرد. شهید بهشتی بر این باور بودند که دانش‌آموز و طلبه باید بتواند باورهای خود را درونی‌سازی کند که اگر چنین شد، دیگر ضرورتی ندارد به او بگویید این کار را بکن یا آن کار را نکن! یکی از کارهای جالبی که در این زمینه کرده بودند، این بود که مقداری پول را در محل خاصی گذاشته بودند تا اگر طلبه‌ای نیاز داشت، برود و بردارد!

وقتی از ایشان علت را پرسیدم، گفتند این‌ها شاید بعدها مرجع تقلید شوند و میلیون‌ها تومان پول مردم در اختیارشان قرار بگیرد، از حالا باید یاد بگیرند چه میزان را صرف زندگی خود و چقدر را صرف امور دیگران کنند. علاوه بر این شهید بهشتی، شهید باهنر، آقایان برقعی و گلزاده غفوری توانستند با ارتباط برقرار کردن با وزارت آموزش و پرورش وقت، این فرصت طلایی را فراهم کنند که از طریق کتاب‌های دینی مدارس، معارف صحیح و انسان‌ساز اسلامی را به گوش دانش‌آموزان برسانند. یک بار از ایشان پرسیدم چه می‌کنید که مطالب سانسور نشود؟ ایشان گفتند آقای باهنر و بقیه دوستان مطالب را می‌نویسند و نزد ما می‌آورند. حدود یک ماه آن‌ها را مطالعه و ایرادهایشان را پیدا می‌کنیم و برایشان پس می‌فرستیم و آن‌قدر این کار را تکرار می‌کنیم تا به آخر خرداد می‌رسیم و ساواک دیگر فرصت پیدا نمی‌کند ریز به ریز مطالب را بررسی کند!…

قابل ذکر است این کتب دینی یکی از مهم‌ترین منابع برای اصلاح دیدگاه نسل جوان بود و طرز فکر آن‌ها را به شکل ریشه‌ای تغییر داد. با این همه درباره این اقدام ارزشمند، سوءتعبیرهای زیادی می‌شد. در این باره خاطره‌ای به یادم آمد. در سال ۱۳۵۹ شهید باهنر به وین آمدند. منافقین جلوی سفارت ایران جمع شده بودند و فریاد می‌زدند «کتاب درسی بنویس شاهنشاهی!» ساواک تصور می‌کرد با همکاری شهید بهشتی و شهید باهنر با آموزش و پرورش رژیم شاه، اعتماد انقلابیون از آن‌ها سلب می‌شود، مخصوصاً که از ارتباط نزدیک شهید بهشتی با امام خبر داشتند، اما شهید بهشتی هرگز در راه انجام کارهای بزرگ از شماتت کسی واهمه به دل راه نمی‌دادند. این رویکرد پس از انقلاب و با فشارهای عجیب و غریب منافقین جلوه پررنگ‌تری پیدا کرد».

خصال فراموش‌نشدنی شهید بهشتی

همان‌گونه که اشارت رفت، زنده‌یاد دکتر اژه‌ای به شدت تحت تأثیر خصال و ویژگی‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی بود. او در باره بارزترین این خصلت‌ها، چنین می‌گوید: «نظم و انصاف شهید بهشتی بسیار ستودنی بود. من از انصاف ایشان درس‌های فراوانی گرفته‌ام. انسان در حضور ایشان، احساس امنیت می‌کرد و از چیزی نمی‌ترسید. با رعایت چارچوب‌ها و مراعات آداب و ادب، می‌شد به راحتی از ایشان انتقاد کرد. شأن ایشان بسیار فراتر از این بود که از انتقاد ناراحت شوند. ما از شهید بهشتی نمی‌ترسیدیم.

خود ایشان هم همیشه می‌گفتند فقط باید از خدا ترسید! در قضاوت درباره دیگران، حتی دشمنان آشکارشان، هرگز توانایی‌ها و فضائل آن‌ها را نادیده نمی‌گرفتند و ذره‌ای از مسیر حق و حقیقت منحرف نمی‌شدند. حق را می‌گفتند، حتی درباره دشمنان قسم‌خورده. به همین دلیل فکر می‌کنم اگر زنده بودند، بسیاری از مشکلاتی که درگیرشان شده‌ایم، اساساً به وجود نمی‌آمدند. علاوه بر این، دقت‌شان به مسائل، چشمگیر بود. من و همسرم در اتریش، یک خانه ۳۰، ۴۰ متری داشتیم.

یک روز شهید بهشتی به دیدار ما آمدند و پرسیدند این خانه شما چند متر است؟ گفتم حدود ۳۰، ۴۰ متر! ایشان از این جواب من ناراحت شدند و به همسرم گفتند بلند شو برو یک متر بیاور! بعد هم از من خواستند کمک‌شان کنم که خانه را با نهایت دقت متر کنیم که شد ۵/ ۳۶ متر. بعد به من گفتند فاصله بین ۳۰ تا ۴۰ متر، ۱۰ متر است! به این ترتیب سعی کردند عملاً به من بفهمانند که نباید وجبی حرف زد! متأسفانه جامعه ما پر از حرف‌ها و مخصوصاً وعده‌های وجبی است! شهید بهشتی در همه کارهایشان همین قدر دقیق بودند. هنگامی که به ایشان در مورد کاری گزارش می‌دادیم، دقیق از ما می‌پرسیدند مأخذ شما برای این ادعا یا آمار کجاست و تا مطمئن نمی‌شدند، چیزی را نمی‌پذیرفتند.

ایشان به قدری روی مسئله نظم و دقت حساس بودند که می‌گفتند اگر مثلاً ۱۲ دقیقه منتظر کسی مانده‌اید، بگویید ۱۲ دقیقه است که منتظر شما هستم، نگویید دو ساعت است که اینجا ایستاده‌ام یا نگویید صد بار است که این حرف را به شما زده‌ام، بگویید ۱۰ بار یا هرچند بار که گفته‌اید. شهید بهشتی به زیبایی، نظافت و برازندگی هم، بسیار اهمیت می‌دادند و بین برازندگی با اسراف و تجمل، مرز مشخص و دقیقی قائل بودند. متأسفانه بعد از انقلاب، بعضی‌ها تفاوت بین این دو را درک نکردند. شهید بهشتی می‌گفتند ما نباید طوری عمل کنیم که مردم تفسیر غلطی از دین پیدا کنند و دچار تردید شوند که آیا دینداری این است؟ زندگی یک فرد مسلمان این است؟ برای همین بسیار دقیق و منضبط بودند و حساب همه چیز، از جمله دخل و خرج زندگی‌شان را دقیق داشتند».

مواجهه شهید بهشتی با شایعات دشمنان

فعال شدن گسترده ماشین ترور شخصیت و تخریب علیه شهید آیت‌الله بهشتی در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی برخی گروهک‌ها، در زمره بارزترین سرفصل‌های زندگی اوست. دکتر جواد اژه‌ای به لحاظ قرابت با آن بزرگ، از این رویداد خاطراتی شنیدنی داشت: «علیه ایشان دروغ‌های فراوانی را شایع کرده بودند. یک شب من منتظر ایشان بودم تا بیایند و شام بخوریم. ایشان مقید بودند که حتماً ۱۵ دقیقه مسواک بزنند. مشکل دندان داشتند و پزشک این توصیه را کرده بود.

من فکر کردم در فاصله‌ای که ایشان مسواک می‌زنند، بهترین فرصت است تا من حرف‌هایم را کامل به ایشان بزنم. به ایشان گفتم الان یک وضعیتی شده که قیمت خانه در میدان خراسان و قلهک و شهباز جنوبی (۱۷ شهریور فعلی)، فرق زیادی با هم ندارد، چه‌بسا در آن منطقه فردی در خانه‌ای نشسته باشد که خانه فردی در قلهک خیلی بزرگ‌تر و گران‌تر باشد. شما بیایید برای اینکه به این غائله خاتمه بدهید، خانه‌تان را ببرید مرکز شهر و از شر این دروغ و تهمت‌ها خلاص شوید. ما واقعیت را می‌دانیم ولی مردم گاهی گول این تبلیغات را می‌خورند، این روزها همه دارند به کم‌پولی و ساده‌زیستی تظاهر و از این طریق مریدپروری می‌کنند… ایشان با حوصله مسواک زدنشان را تمام کردند. بعد مسواک را شستند و آن را به من نشان دادند و گفتند جوادآقا! به نظر شما این مسواک چقدر می‌ارزد؟

گفتم هیچ! مسواک مصرف شده را که کسی نمی‌خرد! ایشان گفتند دنیا در نظر من به اندازه همین مسواک هم نمی‌ارزد، مردم باید ما را همان‌گونه که هستیم ببینند، نه آن‌طور که دلشان می‌خواهد. من تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم مردم را فریب بدهم. خانه من همین است. سوار ماشین ژیان هم نمی‌شوم و سوار اتومبیل پژو می‌شوم. این ماشین را هم از حقوق خود خریده‌ام. دلیل ندارد سوار اتومبیل نامطمئن و نامیزان بشوم… ایشان مقید بودند ذره‌ای عوام‌فریبی در رفتار و گفتارشان نباشد. زمانی که رئیس دیوان عالی کشور بودند، به ایشان گفتم فردی ادعا می‌کند شما در اذان‌تان أَشهَدُ آن عَلیاً وَلِی الله را نمی‌گویید، فردا او را وقت نماز می‌آورم تا نادرستی حرفش به او اثبات شود.

فردا همین کار را کردم و شهید بهشتی در اذان‌شان أَشهَدُ آن عَلیاً وَلِی الله را نگفتند! بعد که علت را پرسیدم، گفتند گفتن این عبارت مستحب است و برای دلخوشی کسی مستحبات را به‌جا نمی‌آورم! تا این حد از عوام‌فریبی و ریا بیزار بودند. ایشان همواره می‌گفتند یکی از مشکلات جامعه ما عوام‌زدگی و عوام‌فریبی است. نباید مردم را به دروغ دلخوش کنیم، چون بالاخره دست‌مان رو می‌شود… شهید بهشتی در مباحث فقهی و باورهای دینی، به‌شدت از عوام‌زدگی فاصله می‌گرفتند. به نظر من شهید بهشتی در تمام عمر مظلوم واقع شدند، زیرا ساختارشکن بودند، ضرورت‌ها را می‌شناختند و اگر به حقانیت موضوعی می‌رسیدند، برای نیل به مقصود از هیچ مانعی هراس نداشتند. ابداً تحت تأثیر کسی قرار نمی‌گرفتند و خوشایند و بدآیند دیگران تأثیری در اراده و تصمیم ایشان نداشت. ایشان خیلی زود انحراف را در افراد تشخیص می‌داد و نهایت سعی خود را می‌کرد که آن فرد را به راه درست برگرداند».

روزهای دشوارِ پس از شهید بهشتی

دکتر جواد اژه‌ای در بخش پی‌آمده خاطرات خویش، ضمن تشریح علل و زمینه‌های تخریب شخصیت شهید آیت‌الله بهشتی، به نکات جالبی در باب حالات خویش پس از شهادت آن بزرگ اشاره می‌کند: «علت اصلی تخریب شخصیت شهید بهشتی، این بود که خیلی‌ها مدعی قدرت بودند، اما قدرت نداشتند، در حالی که پس از امام، شهید بهشتی قدرتمندترین شخصیت کشور بودند. شهید بهشتی افراد مدعی و سهم‌خواه را پس می‌زدند و نمی‌پذیرفتند.

یکی از دلایل دشمنی با شهید بهشتی این بود که بعضی از افراد را به شورای مرکزی حزب دعوت نکرده بودند. بسیاری از افرادی که با نظام مخالفت می‌کنند به این دلیل است که فکر می‌کنند سهم‌شان را از انقلاب نگرفته‌اند. بعضی از شاگردان نزدیک امام صرفاً به دلیل اینکه امام جمعه نشدند، علم مخالفت برداشتند و بسیار بد عمل کردند. ما این افراد را در اوایل انقلاب، فقط به خاطر امام تحمل می‌کردیم! در این میان ناسزاها هم نصیب کسانی می‌شد که حقیقتاً در خط امام حرکت می‌کردند.

شهید بهشتی بیش از هر کس دیگری تحت فشار بودند. ایشان همیشه به من تذکر می‌دادند وقتی برخی دانشجویان یا دیگران از ایشان بدگویی می‌کنند، حق ندارم در مقابل اتهاماتی که می‌زنند، از ایشان دفاع کنم!…، چون دامادشان بودم و کسی باور نمی‌کرد دفاعم از ایشان به واسطه پیوند خویشاوندی نباشد. جالب است یک وقتی که می‌خواستم در مجلس رأی اعتماد بگیرم، آقای خلخالی به من انتقاد کرد وقتی در خارج بودم از شهید بهشتی آن‌طور که باید دفاع نکرده‌ام! اوایل که حزب جمهوری تشکیل شد، خیلی‌ها تصور کردند از این طریق به نان و نوایی می‌رسند ولی بعد که بنی‌صدر آمد به طرف او رفتند! این‌ها سعی می‌کردند مرا هم جذب تشکیلات‌شان کنند و از من می‌پرسیدند چه مشکلی با رئیس‌جمهور دارم؟

پاسخم این بود که در جلسات شورای انقلاب خودسری‌هایش را دیده‌ام و به او اعتماد ندارم… پس از شهادت شهید بهشتی، نقل قولی از آقای منتظری هست که آقای بهشتی قبل از شهادت نزدم آمد و به او گفتم چقدر این طرف و آن طرف آشوب به پا می‌کنی! بعد آقای منتظری گریه می‌کند و دیگر هیچ نمی‌گوید! آقای بهشتی جلوی در منزل که می‌رسند، به کسی که ایشان را بدرقه می‌کند می‌گویند مثل اینکه آقای منتظری خیلی خسته‌اند، مراقب ایشان باشید!…

یکی از طلبه‌ها می‌گفت قبل از شهادت دکتر بهشتی، در اصفهان در جلسه‌ای کسی که ادعای آیت‌اللهی هم داشت، به ایشان گفت بهشتی! می‌بینم در صحرای محشر که فرمان الهی صادر می‌شود، تو را به خاطر ظلم‌هایی که در این دنیا کرده‌ای به غل و زنجیر می‌کشند!… بعد از جلسه هم ذوق‌کنان گفته بود دیدید اشک بهشتی را درآوردم؟ شهید بهشتی از این بابت متأثر شده بودند که نکند کارهایی که برای رضای خدا انجام می‌دهیم، مستوجب این عذاب شده است و آن آقا در این فکر بود که اشک بهشتی را درآورده‌ام!

پس از شهادت ایشان، از خودم بدم می‌آمد! چون اغلب کسانی که برای گفتن تسلیت می‌آمدند، همان‌هایی بودند که به نحوی به ایشان ضربه زده بودند و دائم دعا می‌کردم پروردگارا! می‌دانم ایشان از این حالت من راضی نیست، این حالت اکراه را از من بگیر! درد اینجا بود که همه این‌ها دکتر بهشتی را می‌شناختند و می‌دانستند ایشان حتی حاضر نشدند اعلام کنند که رئیس شورای انقلاب هستند! همیشه می‌گفتند دبیر شورا هستم! بسیار قاطع و اصولی رفتار می‌کردند. ایشان می‌دانستند اگر مرحوم محمد منتظری را از حزب اخراج کنند چه پیامدهایی خواهد داشت، با این همه، چون پایبند اصولی بودند این کار را کردند! بعد هم دیدیم با اینکه محمد منتظری ذره‌ای از توهین به ایشان فروگذار نکرده بود، روزی که برگشت، شهید بهشتی با آغوش باز او را پذیرفتند».

*روزنامه جوان



منبع خبر

مادرم پیشنهاد داد با دختر آیت‌الله ازدواج کنم! بیشتر بخوانید »

فضای کرمان در آستانه سالگرد سردار تغییر می‌کند

فضای کرمان در آستانه سالگرد سردار تغییر می‌کند



فضای شهر کرمان در آستانه سالگرد شهادت سردار دل‌ها تغییر می‌کند

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سیدمهران عالم‌زاده عصر جمعه در نشست اعضای کمیته عمرانی و یادمان‌های شورای سیاست‌گذاری مکتب شهید حاج‌قاسم سلیمانی افزود: نصب ۵۰ نیمکت، ۴۳ سطل زباله و ۱۵ تابلوی مسیر سرویس بهداشتی نیز در کرمان نصب می‌شود.

 وی اظهار داشت: پنج تابلوی راهنمای مسیر به سمت مرقد سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی نیز پیش از این آماده‌سازی و به اداره‌کل بنیاد شهید استان کرمان تحویل داده شده است. 

جانشین کمیته عمرانی و یادمان‌های شورای سیاست‌گذاری مکتب شهید حاج‌قاسم سلیمانی با بیان اینکه سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی، روحیه فداکاری، ایثار و گذشت داشت و مجاهدی فداکار بود، گفت: سردار دل‌ها، تمامی زندگی خود را وقف خدمت به اسلام و مردم کرد و این موضوع وظیفه ما را در قبال ایشان سنگین‌تر کرده است.

عالم‌زاده ادامه داد: به‌عنوان هم‌استانی‌های ایشان، باید تمام تلاش خود را برای برگزاری هرچه بهتر سالگرد شهادت این سردار سرافراز جهان اسلام انجام دهیم.

غلامحسین زیوری، مدیرکل دفتر فنی، امور عمرانی و حمل‌ونقل و ترافیک استانداری کرمان نیز در این نشست گفت: شهرستان‌ها و نهادهای استان کرمان باید طرح‌ها و المان‌های خود در خصوص سالگرد شپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی را در کمیته استانی مطرح کنند و کار را با هماهنگی پیش ببرند.

افتتاح پایگاه بسیج سپهبد شهید سلیمانی

معاون اجرایی سپاه ثارالله کرمان و دبیر این کمیته نیز در این نشست از افتتاح پایگاه سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی، به مناسبت هفته بسیج خبر داد و گفت: شهرداری و دستگاه‌های خدمت‌رسان ازجمله آب و برق، باید برای استقرار این پایگاه همکاری کنند.

سرهنگ ذوالعلی بر جانمایی هرچه سریع‌تر در هفت ورودی شهر کرمان برای استقرار و نصب تندیس سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی تأکید کرد. 

همچنین در این نشست مقرر شد ۱۳۰ نقطه از شهر کرمان، برای نصب المان‌های شهری، تندیس، مجسمه و تابلو با موضوعیت سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی جانمایی شود.‌

در این نشست همچنین طرح ‘گذر فرهنگی سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی’ به نمایش درآمد و ضمن بررسی کامل این طرح که از میدان بسیج آغاز شده و تا میدان عاشورا کرمان ادامه دارد، مقرر شد با اصلاح نواقص و رفع مشکلات مسیر، طرح در جلسات آتی مجدد به شور گذاشته شود.

خانه شهروند کارآفرینی و توانمندسازی در کرمان افتتاح شد

خانه شهروند کارآفرینی و توانمندسازی، در بیست‌ویکمین هفته از پویش افتتاح شهرداری کرمان، با شعار هر هفته یک افتتاح، با حضور شهردار کرمان، رییس شورای اسلامی شهر کرمان و برخی از اعضای شورا افتتاح شد.

شهردار کرمان در آیین افتتاح خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، نیز ضمن گرامی‌داشت هفته جهانی کارآفرینی (GEW)، این هفته را بزرگترین رویداد هماهنگ برای ترویج و ترفیع کارآفرینی در جهان دانست که هر سال ۱۸ تا ۲۴ نوامبر برابر با ۲۸ آبان تا ۴ آذر برگزار می‌شود و گفت: هفته جهانی کارآفرینی، فرصتی برای ارج نهادن به نوآوران اشتغال و اشخاصی است که ایده‌های خود را حیات بخشیدند و کسب‌وکاری راه‌اندازی کردند تا موجب رشد اقتصادیِ جامعه شوند.

عالم‌زاده با بیان اینکه توسعه کارآفرینی، موجب اشتغال و خودکفایی مالیِ شهروندان می‌شود و آثار مثبتی بر اجتماع و فرهنگ شهروندی خواهد داشت، گفت: عدم ترویج کارآفرینی نیز، به افزایش مشکلات اقتصادی ازجمله نرخ بیکاری منجر خواهد شد که دارای تأثیرات مخرب اجتماعی در بین شهروندان خواهد بود.

وی افزود: به همین منظور، خانه شهروند کارآفرینی و توانمندسازی راه‌اندازی شد تا محلی برای توانمندسازی شهروندان، به‌ویژه اقشار آسیب‌پذیر جامعه باشد.

عالم‌زاده با بیان اینکه این خانه قرار است در دو حوزۀ کسب‌وکارهای خانگی و فعالیت‌های استارت‌آپی فعالیت ‌خواهد کرد تا بین این دو گروه پیوند ایجاد کند، اظهار امیدواری کرد خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، به اهدافی که برای آن درنظر گرفته شده، برسد و به مأمنی برای جوانانی که ایده‌های خلاقانه در زمینۀ کارآفرینی دارند، تبدیل شود. 

معاون شهردار و رییس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری کرمان نیز در این آیین ضمن گرامی‌داشت هفتۀ جهانی کارآفرینی گفت: با توجه به اینکه کارآفرینی موجب توسعۀ کشور خواهد شد؛ در این دوره از مدیریت شهری، توجه به موضوع کارآفرینی در دستور کار قرار گرفت.

محمد جهانشاهی افزود: خوشبختانه با مشارکت جوانان خوش‌فکر و خلاق، در ادامۀ راه‌اندازی خانه‌های فرهنگ شهروندی مشارکتی، خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی راه‌اندازی شد تا به محلی برای رفت‌وآمد جوانان ایده‌پرداز تبدیل شود.

وی با بیان اینکه امیدواریم آثار خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی را در شهر کرمان ببینیم، گفت: فعالیت خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، در حوزۀ کسب‌وکارهای خانگی و فعالیت‌های استارت‌آپی است و تلاش می‌کند بین این دو قشر پیوند ایجاد کند.

معاون شهردار کرمان افزود: در خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، یک فضای کار اشتراکی برای کسب‌وکارها ایجاد شده تا اشخاصی که قصد دارند کسب‌و کار ایجاد کنند، اما دفتر کار ندارند، با عضویت در خانه کارآفرینی و توانمندسازی، از این فضا استفاده خواهند کرد.

رییس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری کرمان کافه‌کارآفرینی را از دیگر بخش‌های خانه کارآفرینی و توانمندسازی دانست و گفت: کافه‌کارآفرینی پس از فروکش کردن کرونا با هدف دورهمی‌ها، هر ۲ هفته یک‌بار به‌صورت میزگرد پیرامون کارآفرینی، چالش‌های کارآفرینی و چالش‌هایی که کسب‌وکارها دارند و همچنین ارایۀ تجربه‌های مفید، برگزار خواهد شد.

جهانشاهی به ایجاد کتابخانه تخصصی کارآفرینی با کتاب‌های تخصصیِ این حوزه در خانه کارآفرینی و توانمندسازی نیز اشاره کرد و افزود: همچنین از اشخاصی که به‌طور مثال در حوزۀ دیجیتال، کسب‌وکارهای نوپا، استارت‌آپ‌ها، کارآفرینی و موارد دیگر تخصص و تجربه دارند، به‌عنوان مشاور استفاده می‌شود.

معاون شهردار کرمان به راه‌اندازی فرهنگ‌سراها و خانه‌های فرهنگ مشارکتی در حوزه‌های مختلف اشاره کرد و گفت: در آینده‌ای نزدیک نیز شاهد بهره‌برداری از فرهنگ‌سرای ویژۀ معلولان و خانه فرهنگ سالمندان خواهیم بود.

آیین افتتاح خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، با توجه به شیوع ویروس کرونا و برای جلوگیری از انتقال این ویروس، بدون اطلاع قبلی و با حضور حداقلی مدیران شهری و اعضای شورا برگزار شد و سایر دعوت شدگان نیز، از طریق شبکه‌های اجتماعی و به‌صورت آنلاین، این آیین را دنبال کردند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سیدمهران عالم‌زاده عصر جمعه در نشست اعضای کمیته عمرانی و یادمان‌های شورای سیاست‌گذاری مکتب شهید حاج‌قاسم سلیمانی افزود: نصب ۵۰ نیمکت، ۴۳ سطل زباله و ۱۵ تابلوی مسیر سرویس بهداشتی نیز در کرمان نصب می‌شود.

 وی اظهار داشت: پنج تابلوی راهنمای مسیر به سمت مرقد سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی نیز پیش از این آماده‌سازی و به اداره‌کل بنیاد شهید استان کرمان تحویل داده شده است. 

جانشین کمیته عمرانی و یادمان‌های شورای سیاست‌گذاری مکتب شهید حاج‌قاسم سلیمانی با بیان اینکه سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی، روحیه فداکاری، ایثار و گذشت داشت و مجاهدی فداکار بود، گفت: سردار دل‌ها، تمامی زندگی خود را وقف خدمت به اسلام و مردم کرد و این موضوع وظیفه ما را در قبال ایشان سنگین‌تر کرده است.

عالم‌زاده ادامه داد: به‌عنوان هم‌استانی‌های ایشان، باید تمام تلاش خود را برای برگزاری هرچه بهتر سالگرد شهادت این سردار سرافراز جهان اسلام انجام دهیم.

غلامحسین زیوری، مدیرکل دفتر فنی، امور عمرانی و حمل‌ونقل و ترافیک استانداری کرمان نیز در این نشست گفت: شهرستان‌ها و نهادهای استان کرمان باید طرح‌ها و المان‌های خود در خصوص سالگرد شپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی را در کمیته استانی مطرح کنند و کار را با هماهنگی پیش ببرند.

افتتاح پایگاه بسیج سپهبد شهید سلیمانی

معاون اجرایی سپاه ثارالله کرمان و دبیر این کمیته نیز در این نشست از افتتاح پایگاه سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی، به مناسبت هفته بسیج خبر داد و گفت: شهرداری و دستگاه‌های خدمت‌رسان ازجمله آب و برق، باید برای استقرار این پایگاه همکاری کنند.

سرهنگ ذوالعلی بر جانمایی هرچه سریع‌تر در هفت ورودی شهر کرمان برای استقرار و نصب تندیس سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی تأکید کرد. 

همچنین در این نشست مقرر شد ۱۳۰ نقطه از شهر کرمان، برای نصب المان‌های شهری، تندیس، مجسمه و تابلو با موضوعیت سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی جانمایی شود.‌

در این نشست همچنین طرح ‘گذر فرهنگی سپهبد شهید حاج‌قاسم سلیمانی’ به نمایش درآمد و ضمن بررسی کامل این طرح که از میدان بسیج آغاز شده و تا میدان عاشورا کرمان ادامه دارد، مقرر شد با اصلاح نواقص و رفع مشکلات مسیر، طرح در جلسات آتی مجدد به شور گذاشته شود.

خانه شهروند کارآفرینی و توانمندسازی در کرمان افتتاح شد

خانه شهروند کارآفرینی و توانمندسازی، در بیست‌ویکمین هفته از پویش افتتاح شهرداری کرمان، با شعار هر هفته یک افتتاح، با حضور شهردار کرمان، رییس شورای اسلامی شهر کرمان و برخی از اعضای شورا افتتاح شد.

شهردار کرمان در آیین افتتاح خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، نیز ضمن گرامی‌داشت هفته جهانی کارآفرینی (GEW)، این هفته را بزرگترین رویداد هماهنگ برای ترویج و ترفیع کارآفرینی در جهان دانست که هر سال ۱۸ تا ۲۴ نوامبر برابر با ۲۸ آبان تا ۴ آذر برگزار می‌شود و گفت: هفته جهانی کارآفرینی، فرصتی برای ارج نهادن به نوآوران اشتغال و اشخاصی است که ایده‌های خود را حیات بخشیدند و کسب‌وکاری راه‌اندازی کردند تا موجب رشد اقتصادیِ جامعه شوند.

عالم‌زاده با بیان اینکه توسعه کارآفرینی، موجب اشتغال و خودکفایی مالیِ شهروندان می‌شود و آثار مثبتی بر اجتماع و فرهنگ شهروندی خواهد داشت، گفت: عدم ترویج کارآفرینی نیز، به افزایش مشکلات اقتصادی ازجمله نرخ بیکاری منجر خواهد شد که دارای تأثیرات مخرب اجتماعی در بین شهروندان خواهد بود.

وی افزود: به همین منظور، خانه شهروند کارآفرینی و توانمندسازی راه‌اندازی شد تا محلی برای توانمندسازی شهروندان، به‌ویژه اقشار آسیب‌پذیر جامعه باشد.

عالم‌زاده با بیان اینکه این خانه قرار است در دو حوزۀ کسب‌وکارهای خانگی و فعالیت‌های استارت‌آپی فعالیت ‌خواهد کرد تا بین این دو گروه پیوند ایجاد کند، اظهار امیدواری کرد خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، به اهدافی که برای آن درنظر گرفته شده، برسد و به مأمنی برای جوانانی که ایده‌های خلاقانه در زمینۀ کارآفرینی دارند، تبدیل شود. 

معاون شهردار و رییس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری کرمان نیز در این آیین ضمن گرامی‌داشت هفتۀ جهانی کارآفرینی گفت: با توجه به اینکه کارآفرینی موجب توسعۀ کشور خواهد شد؛ در این دوره از مدیریت شهری، توجه به موضوع کارآفرینی در دستور کار قرار گرفت.

محمد جهانشاهی افزود: خوشبختانه با مشارکت جوانان خوش‌فکر و خلاق، در ادامۀ راه‌اندازی خانه‌های فرهنگ شهروندی مشارکتی، خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی راه‌اندازی شد تا به محلی برای رفت‌وآمد جوانان ایده‌پرداز تبدیل شود.

وی با بیان اینکه امیدواریم آثار خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی را در شهر کرمان ببینیم، گفت: فعالیت خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، در حوزۀ کسب‌وکارهای خانگی و فعالیت‌های استارت‌آپی است و تلاش می‌کند بین این دو قشر پیوند ایجاد کند.

معاون شهردار کرمان افزود: در خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، یک فضای کار اشتراکی برای کسب‌وکارها ایجاد شده تا اشخاصی که قصد دارند کسب‌و کار ایجاد کنند، اما دفتر کار ندارند، با عضویت در خانه کارآفرینی و توانمندسازی، از این فضا استفاده خواهند کرد.

رییس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری کرمان کافه‌کارآفرینی را از دیگر بخش‌های خانه کارآفرینی و توانمندسازی دانست و گفت: کافه‌کارآفرینی پس از فروکش کردن کرونا با هدف دورهمی‌ها، هر ۲ هفته یک‌بار به‌صورت میزگرد پیرامون کارآفرینی، چالش‌های کارآفرینی و چالش‌هایی که کسب‌وکارها دارند و همچنین ارایۀ تجربه‌های مفید، برگزار خواهد شد.

جهانشاهی به ایجاد کتابخانه تخصصی کارآفرینی با کتاب‌های تخصصیِ این حوزه در خانه کارآفرینی و توانمندسازی نیز اشاره کرد و افزود: همچنین از اشخاصی که به‌طور مثال در حوزۀ دیجیتال، کسب‌وکارهای نوپا، استارت‌آپ‌ها، کارآفرینی و موارد دیگر تخصص و تجربه دارند، به‌عنوان مشاور استفاده می‌شود.

معاون شهردار کرمان به راه‌اندازی فرهنگ‌سراها و خانه‌های فرهنگ مشارکتی در حوزه‌های مختلف اشاره کرد و گفت: در آینده‌ای نزدیک نیز شاهد بهره‌برداری از فرهنگ‌سرای ویژۀ معلولان و خانه فرهنگ سالمندان خواهیم بود.

آیین افتتاح خانه شهروندی کارآفرینی و توانمندسازی، با توجه به شیوع ویروس کرونا و برای جلوگیری از انتقال این ویروس، بدون اطلاع قبلی و با حضور حداقلی مدیران شهری و اعضای شورا برگزار شد و سایر دعوت شدگان نیز، از طریق شبکه‌های اجتماعی و به‌صورت آنلاین، این آیین را دنبال کردند.



منبع خبر

فضای کرمان در آستانه سالگرد سردار تغییر می‌کند بیشتر بخوانید »

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی، سپاسگزارم

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی، سپاسگزارم



خدایا! جان و خون من، هدیه‌ای ناقابل و ناچیز در برابر نعمت‌های توست

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «سید رشید امامی» فرزند ابراهیم یکم تیر سال ۱۳۴۵ در روستای ولاغوز از توابع شهرستان کردکوی در خانواده‌ای کشاورز چشم به جهان گشود و تا اول راهنمایی بیشتر درس نخواند و تصمیم گرفت به عنوان بسیجی در جبهه ها حضور پیدا کند و سرانجام در سوم اسفند سال ۱۳۶۲ با سمت تک تیرانداز در دهلران توسط نیروهای عراقی براثر اصابت ترکش به شهادت رسید و مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.

فرازی از وصیتنامه شهید:

خدایا تو شکر می کنم که به من این بیداری و آگاهی را بخشیدی تا بتوانم در راه مقدس تو و در راه هدف الهی امام خود بجنگم و به ندای «هل من ناصر» امام خمینی پاسخ گویم.

خدایا !این نعمت را به من اعطا کردی تا پیرو تو باشیم و امام را نیز به ما شناساندی تا در ضلالت و گمراهی، سرگردان نشویم.

خدایا! من یک هدیه بسیار نا قابل و ناچیز در برابر این نعمت تو دارم که به حضورت عرضه می‌کنم و آن، جان و خون من است، امیدوارم پذیرا باشی.

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی که ما را به سوی تو رهنمون کند، نهایت سپاسگزاری را دارم و امیدوارم که اگر در یاری کردن تو سستی کردم مرا به بزرگواری خودت ببخشی.



منبع خبر

خدایا! از این که این رهبر بزرگ را فرستادی، سپاسگزارم بیشتر بخوانید »

چند سریال درباره شهدا در حال ساخت است؟

چند سریال درباره شهدا در حال ساخت است؟



چند سریال درباره شهدا در حال ساخت است؟

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، در ماه های اخیر تلویزیون تولید چند مجموعه با موضوع شهدا را آغاز کرده است و روند تولید پروژه ها هم حاکی از این است که خوشبختانه قرار نیست تا پایان ساخت خبری از توقف و تعطیلی را شاهد باشیم. روندی که در سال های گذشته گریبانگیر چند پروژه دفاع مقدس شد و هنوز هم دقیقا مشخص نیست چرا برخی از این سریال ها هنوز که هنوز است به سرانجام نرسیده اند.

در سال های گذشته خبرهایی درباره ساخت سریالهایی درباره شهید طهرانی مقدم، شهید صیاد شیرازی و … به صورت جدی منتشر شد که البته هنوز به سرانجام نرسیده است.

سریال شهید صیاد شیرازی

یکی از مجموعه‌هایی که مدت‌ها است مراحل پژوهش و نگارش فیلمنامه آن دنبال می‌شود، سریال «شهید صیاد شیرازی» است. سریالی که به تهیه‌کنندگی محمدرضا شفیعی در دستور کار قرار گرفته بود اما در نهایت تهیه کننده همین اواخر از تولید انصراف داد و با یادآوری اینکه نزدیک ۱۰ سال  درگیر تحقیق و نگارش فیلمنامه سریال «شهید صیاد شیرازی»‌ بوده است و تاکنون سه بار فیلمنامه بر پایه نظرات دوباره نویسی شده، درباره علت انصراف نوشت: «متاسفانه هماهنگی بین صداوسیما، ستاد کل نیروهای مسلح، ارتش و خانواده شهید تبدیل به یک آرزو شده برایمان! جالبه بگم تازه داریم بحث می‌کنیم که اصلا اولویت داره تولید این کار یا نه».

قرار بود سریال شهید صیاد شیرازی به فصل کوتاهی از دوران کودکی، نوجوانی و مراحل تحصیل این شهید بپردازد. البته بخش اصلی سریال، به جریان انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و زمان شهادت آن بزرگوار اختصاص دارد. این سریال قرار است در ۵۰ قسمت ساخته شود.

سریال شهید طهرانی مقدم

از دیگر پروژه هایی که با موضوع شهدا تولیدشان مطرح شد اما تاکنون به سرانجام نرسیده است، می توان به سریال شهید طهرانی مقدم اشاره کرد. چند سال پیش بود که پروژه ساخت سریال شهید طهرانی مقدم در سیما،‌ طراحی و اقدامات اولیه هم انجام شد اما از آن موقع تاکنون این پروژه عملی نشده است. این سریال که با عنوان «کابوس نتانیاهو» از آن نام برده شد، حتی در تیرماه ۹۳ طی مراسمی با حضور نمایندگانی از سپاه و صداوسیما معرفی شد اما تاکنون خبری رسمی درباره به جریان افتادن این پروژه مطرح نشده است.

هرچند یک سال قبل فیلمی سینمایی با عنوان «آفتاب نیمه‌شب» به کارگردانی شهریار بحرانی تلاش کرد بخشی از زندگی شهید حسن طهرانی مقدم را به تصویر بکشد اما توقف سریال این شهید بزرگوار در مقاطعی انتقادهایی را به همراه داشته است.

در ادامه این گزارش نگاهی می اندازیم به سریال هایی که این روزها با موضوع قهرمانان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی در تلویزیون در حال ساخت هستند:

شهید شهریاری؛ دانشمند هسته ای

زندگی شهید مجید شهریاری با همکاری صداوسیمای مرکز زنجان در حال ساخت است. شهید مجید شهریاری استاد دانشگاه شهید بهشتی، فیزیک‌دان و دانشمند هسته‌ای متولد زنجان بود که هشتم آذرماه سال ۱۳۸۹ در خیابان‌های تهران مورد ترورِ دشمنان قرار گرفت و به شهادت رسید.

تولید این سریال در ۳۰ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای به کارگردانی حسین تبریزی و تهیه کنندگی مصطفی علمی‌فرد از اواخر مرداد ماه در زنجان آغاز شد. گروه به تازگی تصویربرداری فاز نخست در شهرک سینمایی غزالی را به پایان رساندند و به دانشگاه شهید بهشتی رفتند تا بخش های مربوط به این لوکیشن را مقابل دوربین ببرند. این سریال زندگی «شهید شهریاری» را از بدو تولد تا شهادت به تصویر می‌کشد.

حسین تبریزی که تا به حال سریال هایی چون «رخنه»، «تا رهایی»، «قسم» و «کیفر» را برای تلویزیون کارگردانی کرده است، حدود ۴ ـ ۵ سال از این رسانه دور بود و حالا با ساخت سریال شهید شهریاری به تلویزیون بازگشته است.

نقش شهید شهریاری را کاوه خداشناس بازی می کند که این روزها نقشی کم رنگ در سریال «آقازاده» دارد. البته نقش شهید شهریاری در این سریال در پنج برهه به تصویر کشیده می شود و به همین خاطر پنج بازیگر مختلف در قالب این نقش قرار گرفته اند.

از حاشیه های این سریال ابتلای مهران رجبی به کرونا بود که این بازیگر پس از گذراندن مراحل درمان در بیمارستان، بار دیگر مقابل دوربین رفت.

سریال شهید باهنر؛ راز ناتمام

سریال شهید باهنر هم در سیمای استانی و در صداوسیمای کرمان ساخته می شود. این مجموعه با عنوان «راز ناتمام» به کارگردانی مشترک امین امانی و علی امانی و تهیه‌کنندگی امین امانی با درجه کیفی الف از اوایل مرداد ماه وارد مرحله پیش تولید شد.

بخش عمده لوکیشن‌های این سریال در تهران و در شهرک سینمایی غزالی قرار دارد و بخش‌هایی از کار نیز در کشور ترکیه تصویربرداری می‌شود. این سریال با مضمونی تاریخی و سیاسی در دو فاز گذشته و حال تولید خواهد شد ‌و پخش آن نیز در نیمه اول سال آینده از شبکه اول سیما خواهد بود.

از نکات قابل توجه در این سریال بازسازی چهره‌های مطرح سیاسی دهه‌های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ است که تاکنون از گریم کاراکترهای شهید بهشتی، آیت الله رفسنجانی، شهید رجایی و … رونمایی شده است. نقش شهید باهنر را هم فرهاد جم ایفا می کند.

ساخت سریال «شهیدان باکری»

مهر ماه امسال خبر تولید سریال «شهیدان باکری» به کارگردانی هادی حجازی‌فر که قرار است خودش نقش مهدی باکری را نیز ایفا کند، اعلام شد.

این پروژه به تهیه‌کنندگی ابوالفضل صفری در هفت قسمت تهیه و تولید می‌شود و محصول سیمافیلم است.

این سریال چندی پیش به دلیل بی نتیجه ماندن مذاکرات هادی حجازی فر با ارتش برای گرفتن مجوز تصویربرداری در یک منطقه نظامی دچار حاشیه شده بود، که در مدت کوتاهی این مشکل برطرف شد.

سریال شهید سردار سلیمانی

تقریباً اوایل بهمن سال گذشته بود که علی دارابی ـ معاون امور استان‌های صداوسیما ـ از ساخت سریال شهید سلیمانی سخن گفت و اعلام کرد: «در سفری که با رییس صداوسیما داشتیم ایشان گفتند که سریال فاخری برای شهید سلیمانی در صداوسیما ساخته شود که محور اصلی معاونت سیما خواهد بود و ما هم کمک خواهیم کرد.»

ماه بعد بود که یکی از خبرگزاری ها جزییات این پروژه چنین نوشت: «پیگیری‌ها نشان می‌دهد سیما فیلم به دنبال ساخت مینی‌سریالی درباره سپهبد شهید قاسم سلیمانی است. محور اصلی این سریال، عملیات آزادسازی کرکوک و ماجرای حضور شبانه حاج قاسم سلیمانی در اربیل کردستان عراق برای نجات این شهر از چنگال داعش و جلوگیری از سقوط آن است.»

البته خبری هم خرداد ماه ۹۹ منتشر شد که بر اساس آن، سریال سردار سلیمانی به تهیه‌کنندگی سید مرتضی فاطمی در مرحله تحقیق و پژوهش برای نگارش فیلمنامه و انتخاب عوامل پروژه است. 

و در ادامه هم اینگونه عنوان شد که «روح الله حجازی» به عنوان کارگردان این سریال انتخاب شده است. حجازی ساخت سینمایی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم»، «مرگ ماهی» و «اتاق تاریک» را در کارنامه دارد.



منبع خبر

چند سریال درباره شهدا در حال ساخت است؟ بیشتر بخوانید »