مشرق

خاطرات حاج حسین یکتا به چاپ ۲۶ رسید

خاطرات حاج حسین یکتا به چاپ ۲۶ رسید



کتاب خاطرات حاج حسین یکتا به چاپ بیست و ششم رسید

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «مربع‌های قرمز» شامل خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا اثر زینب عرفانیان، به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ بیست و ششم رسیده است. این‌کتاب همزمان با پایان شهریور امسال و هفته دفاع مقدس به چاپ دوازدهم رسیده بود.

«مربع‌های قرمز» روایت‌هایی از بازیگوشی و شوخی‌های رزمندگان و سربازان امام خمینی (ره) را از روزهای جنگ، امدادگری، شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه پایان جنگ، در بر می‌گیرد. این‌روایت‌ها در قالب ۱۴ فصل، ناگفته‌هایی از جنگ و سبک زندگی جهادی رزمندگان را شامل می‌شود.

خیابان چهارمردان قم، درس اخلاق آیت‌الله احمدی میانجی و … از دیگر مطالبی هستند که حاج حسین یکتا در خاطرات شفاهی خود به آن‌ها اشاره کرده و در این‌کتاب درج شده‌اند.

چاپ بیست و ششم این‌کتاب با ۵۴۳ صفحه و قیمت ۵۵ هزار تومان عرضه شده است.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، کتاب «مربع‌های قرمز» شامل خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا اثر زینب عرفانیان، به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ بیست و ششم رسیده است. این‌کتاب همزمان با پایان شهریور امسال و هفته دفاع مقدس به چاپ دوازدهم رسیده بود.

«مربع‌های قرمز» روایت‌هایی از بازیگوشی و شوخی‌های رزمندگان و سربازان امام خمینی (ره) را از روزهای جنگ، امدادگری، شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه پایان جنگ، در بر می‌گیرد. این‌روایت‌ها در قالب ۱۴ فصل، ناگفته‌هایی از جنگ و سبک زندگی جهادی رزمندگان را شامل می‌شود.

خیابان چهارمردان قم، درس اخلاق آیت‌الله احمدی میانجی و … از دیگر مطالبی هستند که حاج حسین یکتا در خاطرات شفاهی خود به آن‌ها اشاره کرده و در این‌کتاب درج شده‌اند.

چاپ بیست و ششم این‌کتاب با ۵۴۳ صفحه و قیمت ۵۵ هزار تومان عرضه شده است.



منبع خبر

خاطرات حاج حسین یکتا به چاپ ۲۶ رسید بیشتر بخوانید »

عاشقانه‌های آرام در زندگی‌های ناآرام شهدا!

عاشقانه‌های آرام در زندگی‌های ناآرام شهدا!



طرح دفاع مقدس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، دنیای امروز دنیای روایت‌هاست… باورها و نگرش‌های ما را روایتی که راویان ارائه می‌دهند می‌سازند.

برای مثال فرض کنید در محله‌ای خانه‌ای قدیمی وجود دارد که  ما بارها از کنار آن عبور کردیم و خیلی اوقات حتی در حد یک نگاه گذرا هم به آن خانه توجه‌ای نداشته‌ایم. ناگهان یک روز می‌بینیم که تاریخ‌نگارانی از طرف وزارت میراث فرهنگی و گردشگری مقابل درب خانه ایستاده‌اند و هرکدام از عجایب تاریخی خانه سخنی می‌رانند. یکی می‌گوید این خانه محل سکونت دختر فلان شاه قاجار بوده است، فرد دیگری این خانه را محل برگزاری آداب قبل از عروسی دختران و پسران درباری مثل بله‌برون و حمام داماد و حنابندان و… می‌داند، شخصی دیگر نقش‌ونگارهای دیوارهای اندرونی خانه را توصیف می‌کند.

خلاصه از آن روز به بعد آن خانه برای ما و سایر هم محله‌ای‌ها صورتی دیگر می‌یابد و آن خانه هویتی تازه به محله می‌بخشد. دختران آن محله بسیار مشتاق می‌شوند که از وضعیت زندگی دختر شاه در آن خانه سردربیاورند، دکوراسیون اتاق خواب او را ببینند و یا کنجکاو می‌شوند که آیا از جشن‌های حنابندان و بله‌برون‌های سابق آثاری در خانه موجود هست یا نه. مخلص کلام این خانه دیگر آن خانه‌ی قدیم سابق نیست چرا که روایت‌های جدیدی از آن به گوش‌ها رسیده و توجه‌ها را به خود جلب کرده است.

اهمیت روایت‌ها اینجا خودش را نشان می‌دهد، روایت‌ها می‌توانند خانه‌ای قدیمی و بی‌اهمیت را تبدیل به یک خانه‌ی پر رمز و راز کنند که توجه‌ها و حساسیت‌های زیادی را برمی‌انگیزاند. خانه‌ای که دیگر فراتر از گل و خشت قدیمی است و تبدیل به یک موجود زنده و پویا و اثرگذار شده است که بسته به نوع روایت‌ها در دل و فکر طرفدارانش هربار طوری نقش‌آفرینی می‌کند.

در دنیایی که اصالت داشتن امری نامحسوس و کم رنگ شده است ما نیاز داریم راویانی بیایند و از یک امر اصیل برایمان طوری روایت کنند که زندگی‌هایمان را از درون تحت تاثیر قرار دهند و به ما قدرت شیرین کردن تلخی‌های روزگار را بدهند. ما برای زندگی کردن نیاز به روایت‌های واقعی، اصیل و ملموس داریم.

حال که سوژه روایت را زندگی قرار دادیم از کجای آن روایت کنیم؟ زندگی گستره‌ی وسیعی از همه چیز است که هر کدام روایتی جدا می‌خواهد. روایت کدام قسمت زندگی اهمیت بالاتری دارد؟ به عقیده نگارنده مقوله عشق مهم‌ترین قسمت زندگی است و یا شاید هم روح حاکم بر زندگی. غربی‌ها مدت‌ها قبل عشق را با روایت‌هایی مثل آثار شکسپیر به زندگی مردم وارد کردند و به آن‌ها چگونه عشق ورزیدن را در اولین لایه یعنی ابراز آن آموختند.

فرهنگ عشق ورزیدن را بر اساس همان روایت‌ها بنا کردند و تا به همین امروز گسترش و ادامه دادند. در تاریخ کهن ما نیز آثار ارزشمندی مثل شیرین و فرهاد یا لیلی و مجنون نظامی گنجوی نیز به مقوله عشق پرداختند و از پیچ‌وخم‌های آن سخن گفتند ولی گویا به زندگی واقعی مردم چندان وارد نشده و در حد افسانه‌هایی پر شور نقل میشده و تمام. لذا این روایت‌ها حتی در حد همان نقل شدن و شنیده شدن ادامه نیافت و امروز به سختی می‌توان اثری  از آن‌ها در فرهنگ عشق ورزیدن مردمانمان مشاهده کرد. بعد از آن نیز کمتر می‌توان آثاری را یافت که یک عشق عمیق را روایت کنند.

حال آن‌که ما عشق را به‌عنوان یک مقوله فرهنگی مهم فرهنگی به‌حساب آورده‌ایم؛ نیاز داریم عاشقانه بودن را نیز به مردم خود بیاموزیم. مهم‌ترین ابزار تحقق این مهم، تولید و گسترش روایت‌های عاشقانه عمیق و واقعی است. به نظر می‌رسد بعد از گذشت این زمانِ طولانی از آثاری که ذکر شد، امروز روایت‌های همسران شهدا، شروع دوباره‌ی روایت‌های عاشقانه‌ست. روایت‌هایی که تلاش دارند عشق را در یک سبک زندگی واقعی و ملموس ایرانی به نمایش درآورند. شاید بتوان روایت فتح را آغازگر و نقطه عطف ایجاد این نوع روایت‌ها دانست. آثاری مثل نیمه پنهان ماه و اینک شوکران زندگی بانوان عاشقی را از نقطه شروع برای ما روایت می‌کند و تا نقطه اوج ادامه می‌دهد.

آثار دیگری نیز مثل دختر شینا، بابارجب، دریادل و… بر عمق این روایت‌ها افزودند. اما نقطه مشترک همه این روایت‌ها منشاء تاریخی آن‌هاست یعنی هشت سال دفاع مقدس. به موازات این‌ها آثار دیگری نیز در دسته روایت همسران شهدا تولید شده است که زندگی عاشقانه شهدای مدافعان حرم را روایت می‌کند مثل کتاب‌های «یادت باشد»، «قصه دلبری»، «روایت بی‌قراری»، «رویای بیداری» و… .

بحث ما اینجاست که برای ایجاد و ترویج فرهنگ عشق‌ورزی مطلوب یا ترسیم تصویر زندگی عاشقانه ایده‌آل به چه روایت هایی نیاز داریم؟ تفاوت‌های مهمی بین برخی از این آثار ذکر شده وجود دارد که بهتر مقصود ما را از یک روایت عاشقانه مطلوب نمایان می‌سازد. برای مثال کتاب‌های یادت باشد یا قصه دلبری زندگی کوتاهی را روایت می‌کند که بیشتر در دوران شور ابتدایی یک رابطه عاشقانه همراه با سوز و گذارهای حاصل از فراق و… رخ داده است بر خلاف کتاب‌هایی مثل «دختر شینا» یا «بابارجب» که عشق را در بستر یک زندگی طولانی، در خلال حوادث متعدد و با ذکر فراز و نشیب‌های بسیار روایت می‌کند.

کدام روایت برای ترسیم یک زندگی عاشقانه واقعی و فرهنگ‌سازی در مقوله عشق مناسب‌تر است؟ روایتی که  بیشتر به عاشقانه‌های رد و بدل شده در اوایل زندگی اشاره می‌کند و با جزییات آن‌ها را به نمایش می‌گذارد یا روایتی که ضمن وفاداری به ژانر عاشقانه داستان، چگونه عاشق بودن را در همه جای زندگی به ما می‌آموزد؟

نکته‌ای دیگر که در روایت کردن باید به آن توجه کرد اهمیت قوه تخیل است. هرچه‌قدر یک روایت بتواند تخیل انسان را بیشتر درگیر کند و او را به کنشگرِ خیالی روایت خود تبدیل کند موفق‌تر است. اما از همه مهم‌تر جهت‌دهی قوه خیال است. یعنی اینکه روایت ما تخیل مخاطب خود را در کدام جهت فعال می‌کند؟ مسیری که قرار است مخاطب به صورت خیالی در آن نقش‌آفرینی کند چه مسیری است؟ دوباره برگردیم به مقایسه کتاب‌هایی که ذکر شد. در کتاب «قصه دلبری» یا کتاب «یادت باشد» مخاطب روایت که عمدتاً دختران جوان هستند هنگام خواندن کتاب و روانه ساختن خیال خود در مسیر روایت کتاب، به چه مؤلفه‌هایی برمی‌خورند؟

مسیری که پر است از لحظات رومانتیک، رفتارهای محبت‌آمیز همسر و فانتزی‌های عاشقانه. در این مسیر وقتی مخاطب به کمک قوه خیال خود تبدیل به کنشگر فعال می‌شود اولین کاری که می‌کند خود را به‌جای یکی از نقش‌های اصلی روایت می‌گذارد و وقتی از این سفر خیالیِ خلالِ روایت به زندگی واقعی خود باز می‌گردد و می‌خواهد مسیر عاشقانه‌ای را شروع کند چیزی جز همان فانتزی‌های عاشقانه و سطحی گذرا در ذهنش نمانده است.

لذا دختر جوان یا نوجوان مخاطب کتاب، نگاه و توقعی که از مرد آینده‌اش دارد همان است که در زندگی خیالی خود تجربه کرده است. زندگی‌ای که برگرفته از یک زندگی بسیار کوتاه با پردازش عمیق راوی همراه بوده است. در نهایت آنچه که از همراهی این روایت عاشقانه برای او می‌ماند فقط شور و حرارت و نیاز و عطش است که سرانجام آن معلوم نیست. اما در کتاب‌هایی مثل «دختر شینا»، «بابارجب» و «دریادل» مخاطب در مسیر عاشقانه‌ی خود تجربه‌های عمیقی را پشت سر می‌گذارد و می‌آموزد چگونه در زندگی عادی و واقعی خود عاشق بماند و عشق بورزد.

نکته‌ای که شاید جوانان در خصوص کتب همسران شهدای دفاع مقدس با آن اشاره کنند این است که عاشقانه‌های امروزی با سی چهل سال پیش متفاوت است و نسل جوان امروز دیگر آن چیزها را برنمی‌تابد. نکته‌ای کاملاً به‌جا و قابل دفاعی است؛ لذا ما باید عشق ورزیدن را با تمام صراحت متناسب با شرایط امروز به جوانان در خلال همین روایت‌ها آموزش دهیم. ضمن اینکه با توجه به عاشقانه‌هایی کاذبی که این روزها انرژی و توان و نشاط جوانان ما را هدر می‌دهند ما نیاز داریم که از عشق‌هایی واقعی و پاک سخن بگوییم و کسانی را معرفی کنیم که در همین نزدیکی‌های خودمان عاشق شدند و عشق ورزیدند. و چه روایت‌هایی بهتر از زندگانی همسران شهدای مدافع حرم سراغ دارید؟ البته برای بهتر کردن و واقعی‌تر کردن همین روایت‌های متاخر از همسران شهدا ملاحظاتی است که در ادامه اشاره خواهد شد.

به عنوان نکته اول باید توجه داشت صرف همسر شهید بودن برای تولید یک روایت کافی نیست به عبارت دیگر هر همسر شهیدی مناسب روایتگری نیست و این از مقام والای این بانوان بزرگ چیزی کم نمی‌کند.

نکته دوم اینکه شاید بهتر باشد در بعضی موارد بگذاریم مدتی از زمان شهادت شهید و به تبع آن  از شروع زندگی مشترک آن‌ها بگذرد تا به روایتی واقعی‌تر از زندگی آن‌ها به دور از احساسات و هیجانات حاصل از شهادت و فراق دست یابیم.

نکته سوم توانایی تولیدکننده و پژوهشگر در توجه به واقعیات زندگی مشترک شهید و همسرش است. طوری که بتواند خوب و بد این زندگی عاشقانه را با هم روایت کند و تخیل مخاطب را در یک زندگی عاشقانه واقعی به حرکت درآورد نه یک زندگی فانتزی و سطحی. در روایت‌های عاشقانه شهدا باید از بی‌پولی‌ها، عصبانیت‌ها، ناراحتی‌های زناشویی، مشکلات فرزندان، اختلافات خانوادگی و صدها مورد دیگر نیز سخن گفت. باید به جوان امروزی که به دنبال یک زندگی عاشقانه برای رسیدن به آرامش هستند فهماند که مردان خوبِ عاشق، بی‌عیب نبوده‌اند و زنان خوبِ عاشق هم همیشه در قله صبر و خستگی‌ناپذیری نزیسته‌اند.

باید به آن‌ها یاد داد که اگر به دنبال یک عاشقانه آرام می‌گردند باید آن را در همین زندگی‌های عادی ناآرام و پرتنش پیدا کنند. در اینجا باید از خانواده‌های شهیدی که در نهایت اخلاص و شجاعت حاضر می‌شوند جنبه‌های واقعی‌تر شهیدشان را به سمع و نظر همگان می‌رسانند قدردانی ویژه کرد چرا که این‌ها همچون شهید به سطحی از ایثار و خیرخواهی برای جامعه‌شان دست یافته‌اند که با روایتی واقعی از زندگی شهیدشان مسیر صیروت و شدن او را در راه شهادت به دیگران نشان می‌دهند که این مهم در امر تربیت نسل جوان حائز اهمیت است. از این جهت که جوانان بدانند شهدا شهید به دنیا نیامدند و مثل همه انسان‌ها زندگی می‌کردند. اشتباه و عیب هم داشتند ولی در مسیر زندگی‌شان هر کدامشان نیز نقطه شروعی برای آغازی نو هم داشته‌اند.

نکته چهارم اینکه پژوهشگر و نویسنده برای خلق روایت اصیل باید بتواند تصویری را که همسر شهید در یک روایت عاشقانه از همسر خود ترسیم می کند، با سایر روایت‌های ذکر شده توسط اعضای دیگر خانواده تعدیل کند و واقعی‌ترین قسمت‌های آن را در روایت مدنظر خود پردازش کند.

در نهایت باز یادآور می شوم مساله اصلی در این نوشتار مساله عشق است. عشق در حدی یک مقوله آموختنی است که بهترین ابزار آموزش آن می‌تواند همین روایت‌های عاشقانه بدانیم. روایت‌هایی که به مردم ما بیاموزد چگونه همیشه عاشقانه زندگی کنند.

روایت‌هایی که به ما نشان دهند در هر دوره‌ای از زندگی عشق چگونه متجلی می‌گردد. روایت‌هایی که از آن‌ها بیاموزیم اگر در ابتدای یک رابطه عاشقانه، قربان‌صدقه‌رفتن‌ها و نوازش‌های پی‌درپی و غافل‌گیرکردن‌های عجیب و غریب رسم عشق ورزیدن است، در ادامه مسیر شاید لحظه‌هایی برسد که سکوت کردن، صبر کردن یا حتی فریادزدن و دعوا کردن هم ممکن است نشانه عشق باشد! لحظه‌هایی که شاید همین که آن‌ها را در کنار یکدیگر سپری می‌کنیم برای اثبات عشق کافی باشد. آری! جوان های ما نیاز دارند از دل این روایت‌ها بفهمند که با همین آدم‌های معمولی می‌توان یک زندگی معمولی ولی عاشقانه را تجربه کرد.

*محمدامین بهزادنسب، محسن ذوالفقاری



منبع خبر

عاشقانه‌های آرام در زندگی‌های ناآرام شهدا! بیشتر بخوانید »

کتاب «غذای روح باید سالم باشد» به چاپ دوم رسید

کتاب «غذای روح باید سالم باشد» به چاپ دوم رسید



ادبیات ایران

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از
مشرق، کتاب، به تعبیری زیبا، دوست و همنشین انسان است که در عین سکوت، دستاوردها و تجربیات بشری را بدون خِسّت در اختیار قرار می‌دهد. اما کتاب نیز، همچون هر فرآورده فکری بشری، دارای خوب و بد است.
کتابِ بد، یعنی کتابی که توانایی‌های انسان را در مسیر زشت و کج‌راهه تحریک می‌کند. کتاب بد همچون غذای مسمومی است که این جسم را از پای در می‌آورد و آن روح و دل و معنا را. کتابِ بد، همچون مواد مخدر است که این با ایجاد نشاطِ کاذب و کوتاه مدت، اراده و استعداد انسان را نابود می‌سازد و آن بال و پر پرواز انسان به سوی زیبایی‌ها و ملکوت عالم را در قبال لذّاتی گذرا، می‌سوزاند.
در مقابل، کتاب خوب، به انسان کمک می‌کند تا یاد بگیرد، آگاه شود، عبرت‌آموزی کند و جهت و سرعت خود را به سوی نیکی‌ها و رشد و تعالی، صحیح و افزون نماید.
کتابِ خوب، در اسلام، هم نوشتن و هم خواندنش بسیار مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است. به‌همین جهت علمای بزرگ و بزرگان دین، همواره در تعامل با مردم و پاسخگویی به نیازهای مختلف آنان و مقابله با شبهه‌پراکنی‌ها، به کتابت و کتاب و کتابخانه، اهمیت بسیار داده‌اند. سیره علما و بزرگان در این زمینه، روشنگر است. بزرگان دین، از نان شب خود می‌زدند یا زحمات طاقت‌فرسایی را متحمل می‌شدند تا به یک کتاب دسترسی پیدا کنند، بخوانند، دانش خود را افزایش دهند و در برابر شبهات و نیازها، پاسخگو باشند. بهترین محل منزل خود را کتابخانه قرار می‌دادند. مؤمنین و اهل اسلام، بایستی این سیره روشن را الگوی خود قرار دهند.
اُنس با کتاب و قرار دادن کتاب جزو سبد خانواده و کتاب‌خوانی برای همه اهل خانه به‌ویژه کودکان و نوجوانان، لازمه جامعه آگاه، روشن و الهی است به همان شرط، یعنی سالم بودن کتاب، مسئله‌ای است که رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی نیز بارها بر آن تأکید فرموده‌اند. 
در این کتاب، در حد مقدور و متناسب، بخشی از اهتمام و علاقه و روش بزرگان در ارتباط با کتاب گردآورده شده است تا از رهگذر اطلاع بر آنها، احساسِ نیاز و ضرورت مطالعه و انگیزه اُنس با کتاب افزایش یابد و پا جای پای بزرگان خود بگذاریم و به آنان تأسی کنیم.
کتاب «غذای روح باید سالم باشد» در ۱۵۲ صفحه رقعی توسط گروه تحقیق مؤسسه فرهنگی هنری قدرولایت گردآوری و تدوین شده و با قیمت ۲۰۰۰۰ تومان عرضه شده است. علاقه‌مندان برای درخواست و ارسال کتاب می‌توانند با شماره تلفن‌های ۶۶۴۱۱۱۵۱-۰۹۳۵۲۳۰۰۵۶۴ تماس گیرند.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از
مشرق، کتاب، به تعبیری زیبا، دوست و همنشین انسان است که در عین سکوت، دستاوردها و تجربیات بشری را بدون خِسّت در اختیار قرار می‌دهد. اما کتاب نیز، همچون هر فرآورده فکری بشری، دارای خوب و بد است.



منبع خبر

کتاب «غذای روح باید سالم باشد» به چاپ دوم رسید بیشتر بخوانید »

عهد شهدا برای دفاع از سوسنگرد تا آخرین قطره خون

عهد شهدا برای دفاع از سوسنگرد تا آخرین قطره خون



عهد شهدا و رزمندگان برای دفاع از سوسنگرد تا آخرین قطره خون

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، اگرچه ارتش عراق در تصرف و حفظ سوسنگرد در مهرماه سال ۱۳۵۹ شکست خورد، ولی نمی‌توانست از اشغال این شهر صرف‌نظر کند؛ بنابراین بار دیگر واحدهایی از لشکر ۹ زرهی خود را مأمور کرد تا در روز ۲۳ آبان ماه همان سال، از شمال رودخانه کرخه کور، پیشروی خود به‌سوی جاده حمیدیه-سوسنگرد را آغاز کنند. این نیروها در ۲۴ آبان ماه، شهر سوسنگرد را از شرق، جنوب و غرب به محاصره درآوردند.

این در حالی بود که در آن مقطع حدود ۳۰۰ تن نیروی پاسدار، بسیجی و بعضاً ارتشی و همچنین تعدادی اندک از نیروهای ستاد جنگ‌های نامنظم به فرماندهی شهید دکتر مصطفی چمران در سوسنگرد حضور داشتند.

وقتی نیروهای عراقی از پنج کیلومتری به یک و نیم کیلومتری سوسنگرد رسیدند، با مقاومت ۳۵ پاسدار روبرو شدند و حتی برای لحظاتی از درگیری مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند، اما یگان‌های خود را تا کنار کرخه گسترش داده و به‌این‌ترتیب، ۳۵ پاسدار محاصره‌شده که از این تعداد فقط ۱۴ نفر بازگشتند؛ بقیه شهید یا اسیر شدند.

شهید علی تجلایی معاون عملیاتی وقت سپاه سوسنگرد در این خصوص می‌گوید «ساعت ۴ عصر برادرانی را که در گوشه و کنار شهر پراکنده بودند، جمع کردم و شب که شد در شهر به پاک‌سازی و جمع‌آوری مهمات و اسلحه پرداختیم؛ سپس نیروها را در چند جای شهر مستقر و مسجد شهر را به‌عنوان پایگاه انتخاب کردیم. البته شهیدان ما در آن‌طرف رود کرخه و اطراف شهر به‌جا ماندند، حتی وقت دفن هم پیدا نکردیم که این واقعاً دردآور بود.»

شهید ادامه می‌دهد «شب با برادران صحبت کردم و گفتم بیایید بهشت را برای خود بخریم. همه با صدای تکبیر با خدای خود عهد بستیم که تا آخرین قطره خون در مقابل توپ و تانک، مسلسل، کالیبر، هلی‌کوپتر، میگ‌ها و نیروهای گارد مخصوص رژیم بعث ایستادگی کنیم.»

این در حالی بود که وقتی‌که در همین روز خبرنگار پارس، بعد از ملاقات بنی‌صدر با امام (ره) از محاصره سوسنگرد و تهدید اهواز و تصمیمات اتخاذشده برای مقابله با این بحران سؤال می‌کند، بنی‌صدر در پاسخ می‌گوید «در حال حاضر شهر سوسنگرد در محاصره نیست. طبق اطلاعی که به من داده‌اند، آن‌ها طی یک تلاش مذبوحانه حملاتی به نیروهای ما وارد کرده‌اند که آن‌هم با شکست روبرو شده است.»

این اظهارنظر بنی‌صدر نشان از عدم اشراف اطلاعاتی وی به‌عنوان فرمانده کل قوا نسبت به مسائل و اتفاقات جبهه بود.

درهرصورت در روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۵۹ یعنی در دومین روز از محاصره سوسنگرد نبرد برای اشغال کامل این شهر و متقابلاً دفاع رزمندگان ایرانی از شدت بیشتری برخوردار می‌شود.

خبرنگار خبرگزاری پارس در ساعت ۱۴:۴۰ عصر از حملات شدید دشمن و مقاومت مدافعان معدود شهر و نیز کمبود شدید آذوقه و مهمات خبر می‌دهد. مدافعین سوسنگرد رسیدن نیروهای کمکی را انتظار می‌کشیدند و این را طی تماس‌هایی با سپاه خوزستان اعلام و تأکید می‌کردند. از طرف دیگر دشمن برای وارد آوردن فشار بیشتر و جبران ضایعات خود، ۸۰ تانک و خودرو به امکانات خویش افزود و قصد تقویت بیشتر نیروهای خود را داشت.

تدبیر امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در موفقیت عملیات

بعدازظهر همان روز جلسه‌ای با حضور فرماندهان عالی و منطقه‌ای ارتش، فرماندهان عملیاتی سپاه، استاندار خوزستان و نماینده امام (ره) در شورای عالی دفاع، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در خصوص شکستن محاصره سوسنگرد برگزار و طرحی پیش‌بینی شد که عمده آن بر روی اقدام تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود.

زمان حرکت تیپ ساعت ۵ صبح فردای همان روز، یعنی ۲۶ آبان ماه تعیین‌شده بود. در ساعت ۱۲ شب به اطلاع امام خامنه‌ای می‌رسد که تیپ از شرکت در عملیات خودداری کرده و علت آن‌هم مخالفت بنی‌صدر با حرکت آن می‌باشد به این بهانه که ما تیپ را برای کار دیگری می‌خواهیم.

اتفاقاً همان شب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای طی تماسی که از جبهه با امام (ره) به‌واسطه داماد ایشان مرحوم اشراقی برقرار می‌کنند و اوضاع نابسامان سوسنگرد را شرح می‌دهند؛ حضرت امام خمینی (ره) طی فرمانی تاریخی دستور می‌دهند که «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود»

آیت‌الله خامنه‌ای در همان نیمه‌شب بلادرنگ نامه‌ای را برای سرهنگ قاسمی، فرمانده تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز، می‌نویسند و با ابلاغ فرمان امام (ره) از ایشان می‌خواهند که بدون تأمل و بر اساس تصمیم اخذشده در جلسه اخیر، تیپ را برای اجرای مأموریتش در خصوص شکستن محاصره سوسنگرد حرکت دهد. همچنین نامه‌ای به همین مضمون به تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش، نوشته و بر حرکت تیپ تأکید می‌کند. ایشان از دکتر چمران می‌خواهد که برای اثربخشی بیشتر نامه، وی نیز به پایین دو نامه مطلبی را اضافه کند و شهید چمران نیز این کار را نوشتن گلایه‌های دردمندانه خویش می‌کند.

صبح زود حدود ساعت ۵، سرهنگ قاسمی بعد از دریافت نامه آمرانه تیپ را حرکت داده و خوشبختانه با الحاق تیپ به صحنه نبرد و رشادت‌های رزمندگان و دلیری و رشادت‌های شهید دکتر مصطفی چمران که هدایت گروه جنگ‌های نامنظم را با حدود ۲۰ نیرو عهده‌دار بود، حصر سوسنگرد در ساعت ۱۴ روز ۲۶ آبان ماه سال ۱۳۵۹ شکسته شد.

در این نبرد شهید چمران که استاد جنگ‌های چریکی بوده، در نبرد تن با تانک رشادت‌های فراوانی از خود نشان داد و حتی از ناحیه پا به‌شدت مجروح شد که با زحمت و با کمک یکی از نیروهای خود به عقب جبهه برمی‌گردد و چند روز را در بیمارستان بستری می‌شود.

منابع:

۱- علائی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق (جلد اول)، تهران، نشر مرزوبوم، چاپ اول،۱۳۹۵

۲- لطف‌الله زادگان، علی‌رضا، هویزه، آخرین گام‌های اشغالگر، ((روزشمار جنگ ایران و عراق-۱۱))، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ چهارم ۱۳۹۰

۳- اردستانی، حسین، از سنندج تا خرمشهر (جلد اول)، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول،۱۳۹۶ .



منبع خبر

عهد شهدا برای دفاع از سوسنگرد تا آخرین قطره خون بیشتر بخوانید »

تخت‌روانچی:اصلاح شورای امنیت باید دربرگیرنده منافع همه باشد

تخت‌روانچی:اصلاح شورای امنیت باید دربرگیرنده منافع همه باشد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مجید تخت‌روانچی روز دوشنبه در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با موضوع اصلاح شورای امنیت افزود: این نهاد به خاطر عملکرد ضعیف، منفعلانه و در برخی موارد غیرقانونی و فراقانونی، با بحران مشروعیت و اعتبار مواجه است.

وی ادامه داد: شورای امنیت به طور عمده تحت سلطه کشورهای غربی قرار داشته، مورد سوء استفاده برخی اعضای دائم قرار گرفته و در قبال عملکرد خود نیز پاسخگو نبوده است و همچنین به خاطر حضور ضعیف کشورهای در حال توسعه در ترکیب اعضای آن، غیردمکراتیک است.

نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد با اشاره به استفاده زیاد و سریع شورای امنیت از اختیارات خود تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل همچون اعمال تحریم‌ها، اضافه کرد: شورا باید فقط به عنوان آخرین وسیله و زمانی که تمام مسیرهای حل و فصل مسالمت‌آمیز اختلافات را طی و آثار و تبعات آنها را ارزیابی کرده باشد، از این اختیارات استفاده کند.

تخت‌روانچی در عین حال تاکید کرد: تحریم روشی نسنجیده است که کارآمدی و مشروعیت اخلاقی آن به خاطر هدف قرار دادن اقشار آسیب پذیر در کشورهای هدف به شدت زیر سوال رفته است.

وی بر لزوم اصلاح روش‌های کار شورای امنیت تاکید کرد و گفت شورای اصلاح شده باید قانونمند بوده و طبق منشور عمل کند و در برابر اقدامات و تصمیمات خود نیز پاسخگو باشد.

منبع: ایرنا



منبع خبر

تخت‌روانچی:اصلاح شورای امنیت باید دربرگیرنده منافع همه باشد بیشتر بخوانید »