مشرق

چرا شهید مدافع حرم سه دختر می‌خواست؟

چرا شهید مدافع حرم سه دختر می‌خواست؟



تصویر هوایی دیدنی از اصفهان

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، این روزها حال و هوای عجیبی دارد، حال و هوای اخلاص، صداقت، شب‌های عملیات و حنابندان رزمندگان، ‌گریه‌ها و راز و نیازهای نیمه‌شب فرماندهان بی‌مثال و شجاعت مردان ۱۳ ساله و… روزهای آغاز فراق… فراق مادر از فرزند و زن و از همسر. فراق کودک خردسال از پدری مهربان و…

امسال چهلمین سالگرد دفاع مقدس را به مانند هر سال جشن می‌گیریم، جشنی باشکوه و صلابت. اما مگر جنگ را جشن می‌گیرند، مگر کشتن و کشته شدن، زخمی‌شدن و خونریزی جایی برای جشن گرفتن دارد؟ دارد… دارد که جشن می‌گیریم. وقتی جنگ به میدانی برای جوانه زدن ایمان‌های مثال‌زدنی تبدیل شود، وقتی ایمان به اوج خودش برسد، وقتی زیبایی‌ها تلألو پیدا کند، وقتی میدان جنگ به میدان مسابقه برای فداکاری تبدیل شود، وقتی برای حفظ حیثیت و ناموس و شرافت وارد این میدان شوی و از تمام داشته‌هایت بگذری، دیگر میدان میدان جنگ نیست، میدان زیبائی‌هاست، سزاوار است که سالگرد تبلور زیبایی‌ها جشن گرفته شود.

و امسال این نهال به چهل سالگی می‌رسد. چهل سالگی زمان شکوفایی است، زمان پختگی، رسیدن به کمال. و امسال هم چهل سال از دفاع مقدس می‌گذرد، چهل سال از حمله ناجوانمردانه به این خاک مقدس، چهل سال از هجوم وحشیانه نامردمان به مردم نجیب ایرانمان می‌گذرد. چهل سال قبل بهترین جوانان میهنم از تمام خوشی‌ها دست شستند و رفتند تا ایران، ایران بماند و حال نوبت ماست که عظمت این حادثه تاریخی را به نسل‌های بعد و به تمام دنیا نشان دهیم. باید کاری کنیم کارستان. باید حقیقت جبهه‌ها را، سرّ این همه شور واشتیاق برای حضور در این میدان پرمخاطره را به تصویر بکشیم.

هر سال با نزدیک شدن به سالگرد دفاع مقدس افکاری این چنین ذهنم را به خود مشغول می‌کند؛ اما امسال این دغدغه بیش از پیش خود را نشان داده، فکر اینکه چگونه در چهلمین سالگرد دفاع مقدس قطره‌ای از این دریای عظیم را در صفحه فرهنگ و مقاومت به تصویر بکشم. چگونه می‌شود دریایی را در قطره‌ای خلاصه کرد. باید از کجا شروع کنم که این قطره بیش از پیش تلالو داشته باشد. از کدام دیار شروع کنم، از کدام شهید؟! به اروند رود بروم که این رود خروشان قصه جانفشانی‌های شهدا در والفجر ۸ را برایم بگوید و از فتح دلاورانه فاو. یا اینکه راهی شلمچه شوم، همانجا که پس از عملیات شورآفرین کربلای ۵، با نام مقدس صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها الفتی ناگسستنی یافته است؛ یا اینکه راهی طلائیه شوم، سرزمین بدر و خیبر و باکری… متحیر مانده‌ام که از کجا شروع کنم و مقصد را کدام خطه مقدس این سرزمین لاله خیز قرار دهم.

نمی‌دانم چه کنم؛ ولی می‌دانم که باید کار را به کاردان سپرد. راز دل را با شهدا در میان می‌گذارم و از آنها می‌خواهم که همچون گذشته راه را نشانم دهند. و چه زیبا پاسخ می‌دهند. مدتی نمی‌گذرد که تماسی از جانب سرهنگ خلبان بهمن ایمانی رئیس حفظ آثار هوانیروز ارتش صورت می‌گیرد و او از مظلومیت شهدای اصفهان برایم می‌گوید. کسانی که در تمام صحنه‌های جبهه حضور داشته‌اند، اما کمتر از آنها یاد شده است. درست است، مقصد همین جاست؛ اصفهان. استانی با ۲۴ هزار شهید. دیار شهید ردانی‌پور و شهید عبدالله میثمی. همانجا که از برکت حضور پرجوش و خروش رزمندگانش دو لشکر عملیاتی تشکیل شد. آنجا که ۶ نفر از اعضای یک خانواده جان شیرین را فدای جان یک ملت می‌کنند و شهید حسن غازی کاپیتان جوان باشگاه سپاهان، فرماندهی گروهان توپخانه ۶۱ محرم و ۱۵ خرداد سپاه را به عهده می‌گیرد.

بالاخره با پیگیری‌ها و تلاش‌های سرهنگ ایمانی راهی اصفهان می‌شوم…

نخستین روز سفر، آشیانه عقاب‌های سربلند

۳۱ شهریور و همزمان با آغاز روز گرامیداشت هفته دفاع مقدس وارد اصفهان شدم. شهری که به وسعت تمام زیبایی‌های ظاهری، زیبایی معنوی و آسمانی هم دارد. نخست به پایگاه چهارم هوانیروز رفتم. در آنجا با مجید اسحاقیان یکی از بسیجیان مخلص و پای کار نیروی هوایی ارتش آشنا شدم و او در تمام طول سفر یار و همراه و راهنمای ما بود…

در همان لحظات ابتدایی، ابهت پایگاه چهارم چشمانم را به خود خیره کرد. آنجا آشیانه عقاب‌های سربلند و خوشنامی‌بود که عشق را با شرف، ایمان را با تعهد در هم آمیختند تا یاد و نام آزادی سرزمین خوشنام بماند. مردانی که با پروازشان شکست حصر آبادان را جاودانه کردند، در خرمشهر حماسه آفریدند. یار آسمانی طریق القدس بودند و در فتح المبین خوش درخشیدند و بیت‌المقدس را رقم زدند. مردانی که اگر نبودند شاید مرصاد، مرصاد نبود. آنهایی که یاران آسمانی چمران و شهید سپهبد صیاد شیرازی بودند.

در آنجا می‌دیدم که در حالی که خلبانان پایگاه چهارم هوانیروز ارتش پروازهای خود را برای دفاع از حریم میهن و ایجاد امنیت برای مردم صرف می‌کنند، پروازهای امدادی آنها در استان‌های مرکزی چهارمحال و بختیاری و اصفهان ادامه دارد. این پایگاه پیشتاز انجام تحقیقات صنعتی برای به روزرسانی بالگردها و تسلیحات مورد نیاز آنها برای ایجاد قدرت بازدارنده برای هوانیروز کشورمان است.

مشتاق بودم که فرمانده این پایگاه را ببینم. فرمانده بزرگ‌ترین پایگاه هوانیروز کشور و منطقه غرب آسیا. به دفتر امیر سرتیپ خلبان سید قاسم خاموشی رسیدم. مشتاق بودم ببینم فرمانده چنین پایگاه  مقتدر و خوشنامی‌چگونه فردی است. وقتی او را دیدم در اولین نگاه در ذهن و در نگاه من دریایی از اخلاق، کوهی از اراده و دشتی از اخلاص بود. او مردی قدرتمند، باصلابت، بی‌ادعا و مهربان بود که نتیجه خوبی‌هایش را در فضای صمیمانه‌ای که بین همکارانش موج می‌زد، می‌شد دید.  

نوبت به دیدار خلبانان پیشکسوت هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران رسید. همان مردان شیفته و عاشقی که روزی ابابیل‌های ارتش عشق شدند و با پرنده‌های آهنین خود بالای سر دشمن چنان غوغایی به پا کردند که سرانجام مفتخر به دریافت دست خط تاریخی حضرت امام(ره) خطاب به خلبانان ارتش شدند. همان مردانی که آنچنان در دفاع از شهید چمران و یارانش قهرمانانه پرواز کردند که شهید چمران در وصفشان گفت: هوانیروزی‌ها فرشتگان آسمانی‌اند. همان مردانی که حماسه‌ساز بیت‌المقدس بودند و فاتحان فتح‌المبین. مردانی که در کردستان و خوزستان حماسه آفریدند تا برای یک تاریخ، محبوب دل ملت شوند. همان خلبانانی که رهبر معظم انقلاب در موردشان فرمودند: هوانیروز محبوبیت خود را با خون و شجاعت به دست آورده است.

امروز با این مردان همیشه در اوج هم کلام شدیم تا راز و رمز عظمت آنان را دریابیم. خلبانان، فرماندهان و نام‌آورانی چون غلامحسین تیموری، علی‌اکبر فروتن، سید رضا قدوسی‌نژاد، محمدعلی حسین‌یار و….

پس از بازدید از پایگاه چهارم و دیدار با فرمانده این پایگاه به سمت مرکز آموزش هوانیروز شهید سرلشکر خلبان منصور وطن‌پور و دانشکده هوانیروز روانه شدیم. به جایی که همچون قلب تپنده هوانیروز به آموزش خلبانان شجاع و باایمان و فنی‌های مبتکر و خلاق هوانیروز می‌پردازد. به جایی رسیدم که مبدا پرواز شهید خلبان منصور وطن‌پور بود. جایی که فنی‌هایی که تحریم‌های آمریکا را بی‌اثر کرده بودند در آنجا آموزش می‌دیدند. فنی‌های مبتکری که هلی‌کوپترهای گلوله خورده از میدان نبرد را شبانه و در مناطق عملیاتی با کمترین امکانات به روزرسانی می‌کردند تا صبح فردا مرکب آهنین بال خلبانان تیزپرواز هوانیروز باشد.

کنجکاو شدم تا ببینم فرمانده این مردان جوان و باانگیزه کیست. به دفتر فرماندهی فرمانده دانشکده هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران رسیدم و چشمم به چشم فرمانده شان افتاد. فرمانده‌ای بسیار جوان، مصمم، مقتدر و مهربان. او سرهنگ خلبان ولی رحمانی، فرمانده دانشکده هوانیروز اصفهان بود، به همان اندازه که در او اقتدار و صلابت و استواری دیده می‌شد، مهربانی و مردم داری هم دیده می‌شد. از او در رابطه با نقش هوانیروز در دوران دفاع مقدس پرسیدم و او با محبت و آرامش به سؤالاتم پاسخ می‌داد.

او را فرمانده‌ای دیدم که الگوی دانشجویان است. هر چند که فرمانده بعدها به من گفت که الگوی او سرتیپ  دکتر کیومرث حیدری، فرمانده ولایی و قهرمان نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. فرمانده دانشکده هوانیروز الگوی عملی خود را فرمانده ولایی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران می‌دانست.  

این را می‌دانستم که یکی از مهم‌ترین مولفه‌های مورد نیاز برای الگو شدن الگوپذیری است. کسی که الگوی خوب داشته باشد می‌تواند الگوی خوبی برای دیگران شود، این را در فرمانده دیدم. کسی که فرمانده قدرتمند و باصلابتش را الگوی خود قرار داده، در زندگی شخصی خود نیز الگوی فرزندش شده است. فرزند راه پدر را ادامه داده و هم اکنون دانشجوی سال پایانی رشته خلبانی ارتش جمهوری اسلامی ایران است. فرزند از پدر الگو گرفته است تا نگهبانی باشد برای عزت میهنش، برای آسمان سرزمینش. پدر و پسر هر دو خلبانند؛ یکی فرمانده و یکی دانشجوی خلبانی.

روز دوم سفر؛ شهر مرواریدهای درخشان

روز دوم سفر، مقصد شهر زیبای دُرچه بود، شهری در ۱۲کیلومتری جنوب غربی اصفهان. درچه یعنی مروارید کوچک، شهری که وقتی زاینده‌رود به آن می‌رسید آن را دور می‌زد، شاید زاینده‌رود هم می‌دانست که چه درّ و گوهریست این شهر. شهری که از گذشته، عالِم‌پرور بوده و شاهد دُرهایی چون آقا سید محمدباقر درچه‌ای، غلامحسین ابراهیمی‌ دینانی و شهید نواب صفوی بوده است. شهری که ۵۰۰ دُر و مروارید را تقدیم انقلاب کرده، شهری که آن‌قدر مردمانش به آسمان نزدیکند که برخی از خانواده‌ها دو، سه و حتی ۱۴ پاره‌جگرشان را قربانی راه حق کرده‌اند. شهری که در هر کوچه آن عطر شهیدی پیچیده است.

در شهر درچه به دیدار تعدادی از خانواده‌های شهدا رفتیم تا چراغ دلمان به نور این عزیزان روشن شود. تا گوش جان بسپاریم به کلامی ‌از شهدا، تا مشام جانمان از عطر شهدا پر شود و ادامه راه را با فانوس شهدا طی کنیم.

شهید جواد محمدی؛ خادم‌الشهدا

به منزل شهید جواد محمدی رفتیم. همان جوان هیئتی که در راه دفاع از حریم پاک اهل‌بیت به شهادت رسید. چهارمین شهید مدافع حرم شهر مرواریدها، هم او که عاشق و خادم شهدا بود و آن‌قدر به زائران شهدا خدمت کرد که شهدا به او انس گرفتند و با خودشان بردند. شهیدی که فاطمه خردسالش را گذاشت و گذشت تا حریم فاطمی‌شکسته نشود. غیرت علوی او تا به حدی است که در فیلمی‌که بعد از شهادتش منتشر شده می‌گوید: اگر خدا لطف کرد و شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن شهدایی هستم که حتما یقه بی‌حجاب‌ها و آنها که ‌ترویج بی‌حجابی می‌کنند را در آن دنیا خواهم گرفت.

اقامه نماز در محل سجود شهید یحیی براتی

راهی منزل شهید یحیی براتی شدیم. همان شهیدی که از غافله جامانده بود… اما نه، مانده بود که در میدانی سخت‌تر به شهدا بپیوندد. او در دوران دفاع مقدس در خانه ماند که خدمت پدری را بکند که دچار نقص‌عضو شده. وقتی بچه‌های لشکر ۸ نجف ‌اشرف به سوریه اعزام شدند، زمزمه‌هایش شروع شد، همان آوایی که سال‌ها در اعماق دلش پنهان شده بود که: همه رفتند و من جا ماندم. همین بود که نتوانست تاب بیاورد و رفت و به خیل دوستان شهیدش پیوست.

دختر شهید برایمان از پدرش می‌گفت: «باباجان تا به حال کربلا نرفته بود. سال ۹۴ که برادرم برای پیاده‌روی اربعین رفته بود، پدرم خیلی خوشحال بودند. روز اربعین باباجان از سوریه تماس گرفتند و به مادرم سفارش کردند: وقتی سید علی از کربلا آمد، مهمونی بگیر و خانواده رو دعوت کن. می‌گفت خوشحالم که در خانواده خودمون یک کربلایی داریم.»

 به خانه هر کدام از شهدا که می‌رفتم، حس می‌کردم جامع اضداد شده‌ام. از یک طرف روح لطیف شهید، جانم را جلا می‌داد و وصف خصایص او چون نوری دلم را روشن می‌کرد و از طرفی حسرتی گران بر دلم می‌نشست که ‌ای داد! تو کجایی و این مردان مرد کجا…

اذان مغرب را که گفتند به نماز ایستادیم، درست همانجا که شهید براتی نماز می‌خواند. حال و هوای عجیبی داشت. حال می‌فهمم که چرا علما قسمت‌های قدیمی‌تر مساجد را برای نشستن انتخاب می‌کنند و همانجا را محل سجود قرار می‌دهند. آنها نور عبودیت مومنین را در آنجا می‌بینند و از آن بهره می‌برند…

نماز را که خواندیم رهسپار نجف‌آباد شدیم.

نجف آباد؛ شهر شهید بی‌سر حرم

در نجف‌آباد به زیارت امام‌زادگان شهر و شهدا و مزار پاک شهدای مدافع حرم رفتیم تا ارادت خود را به ساحت مقدس این عزیزان اعلام کنیم. مزار مطهر شهیدی را زیارت کردیم که در نحوه شهادت هم به مولایش حسین علیه‌السلام اقتدا کرد و با شهادتش غوغایی به پا… شهیدی که مظلومانه و با دستانی بسته، اما با صلابت و یقین به راهش، به شهادت رسید. شهید محسن حججی. همان جوان بسیجی که با نگاه آخرش دل هزاران جوان را به بند کشید تا از بند دنیا رها شوند. این را خودم در مراسم بی‌مثال تشییع پیکر بی‌سرش، در تهران دیدم. دیدم که چگونه جوانان را، با هر ظاهری، از راه‌های دور و نزدیک به دنبال خود کشانده. دیدم که چگونه دل‌هایشان را زیر و رو کرده و چشمانشان را ‌اشکباران. آری خلوص شهید حججی بود که دل‌های خفته را بیدار کرد، او سند مظلومیت شهدای مدافع حرم، و وحشی‌گری دنیای کفر و استکبار شد….

ای کاش سه دختر داشتم و…

پس از گلزار شهدا راهی منزل شهید مدافع حرم، موسی جمشیدیان در محله قله سفید گلدشت نجف‌آباد شدیم. شب شهادت دردانه اباعبدالله‌الحسین بود و نسیم خوش زیارت مولایمان حسین علیه‌السلام، فضای خانه را عطرآگین کرده بود. نوای السلام‌علیک یااباعبدالله را زمانی که رسیدیم زمزمه می‌کردند. ما هم دست ادب بر سینه گذاشتیم و قبل از سلام به صاحب‌خانه به صاحب مجلس ادای احترام کردیم. و چه زیبا جوابمان را با دریافت تحفه‌ای متبرک از بارگاه آقا امام حسین(ع) دریافت کردیم.

بعد از زیارت عاشورا از همسر شهید خواستیم از شهید جمشیدیان برایمان بگوید و او همسرش را این‌گونه توصیف کرد: «خوش‌خلق و متین و خنده‌رو بود. همّ و غمش زمینه‌سازی برای ظهور بود. ارادت عجیبی به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها داشت و می‌گفت: دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت. او را بغل می‌کرد، بو می‌کرد و می‌گفت: تو فاطمه من هستی.»

من مهر و پلاک سپاه هستم

از آنجا به شهرک قدر نجف‌آباد، منزل شهید علیرضا نوری رفتیم. شهیدی خوش‌اخلاق و خوش‌رو که همیشه لبخند به لب داشت، طوری که بعد از شهادتش همه از این خصلت او می‌گفتند. بخشنده بود و بیزار از غیبت و دروغ.

همسرش می‌گوید: «روز خواستگاری پلاک سپاه بر گردن داشت و رو به من کرد و گفت: من مهر و پلاک سپاه هستم‌ و قبل از اینکه با شما عقد کنم با سپاه عقد کردم. سپاه یعنی جبهه، یعنی جهاد و ان‌شاءالله این زندگی ختم به شهادت شود. علیرضا طوری رفتار می‌کرد که مطمئن بودم شهید می‌شود.»

در منزل نخستین شهید مدافع حرم اصفهان

 حسن ختام دومین روز سفرمان، نشستن بر سر سفره کرامت نخستین شهید مدافع حرم اصفهان، شهید روح‌الله کافی‌زاده در محله قله‌سفید نجف‌آباد بود. تا ساعت دو نیمه‌شب مهمان خانواده شهید بودیم و از مهربانی و مهمان نوازی خالصانه‌شان بهره‌مند شدیم.

روز سوم سفر؛ شاید شهید شوم

در روز سوم سفر بر اساس برنامه‌ای که امیر قاسم خاموشی‌ ترتیب داده بود، از خانواده‌های خلبانان شهید و نیز شهدای مدافع حرم ارتش و سپاه دعوت و فرصتی شد که در محل اسکان مجموعه پرواز هوانیروز، با آنها به گفت‌وگو بپردازم از جمله شهید مدافع حرم محمد مرادی، شهید مدافع حرم حسین آقادادی، سرتیپ خلبان شهید رسول عابدیان، شهید مدافع حرم موسی کاظمی. سرتیپ خلبان شهید مسعود خاجوی که در ادامه بخش کوتاهی از این گفت‌وگوها را می‌خوانیم…

با پدر و مادر شهید مدافع حرم محمد مرادی، نخستین شهید مدافع حرم ارتش در استان اصفهان صحبت کردم. شهیدی که سه روز قبل از شهادت در دفترچه خاطرات خود می‌نویسد من احساس می‌کنم حضرت زینب(س) عنایت خاصی به من دارد شاید شهید شوم. او روز ۲۹ شهریور ۵۹ قدم به این دنیا گذاشت و روز ۱۰ مرداد ۹۵ به آسمان پرواز کرد. از شهید دو فرزند به نام‌های علی‌اکبر و اباالفضل به یادگار مانده است.

با همسر شهید مدافع حرم حسین آقادادی صحبت کردم. شهیدی که برادر بزرگش اکبر در عملیات بیت‌المقدس به شهادت رسید، آن زمان حسین تنها ۸ سال داشت و با این وجود تصمیم گرفت در مسیر برادر که همان خط ولایت است قدم بگذارد. همسر شهید در رابطه با وی می‌گوید: «حسین آقا، به حجاب تأکید بسیار داشت.

 او سپاه را به‌دلیل بار معنوی‌اش انتخاب کرد و در ابتدای ورود در یگان گروه مهندسی ۴۰ صاحب‌الزمان(عج) شروع به کار کرد. قسمتی که حسین آقا خدمت می‌کرد سختی‌های خودش را داشت و به واسطه شغلش زیاد به مأموریت می‌رفت؛ ولی به‌دلیل اینکه هر دو عاشق سپاه بودیم، همه این سختی‌ها برایمان شیرین بود و این آرامش را خدا به ما هدیه کرد. زندگی و طرز رفتارش برای رسیدن به شهادت بود. تک تک نفس‌هایش در زندگی برای خدا خلاصه می‌شد و برای شهادت زندگی می‌کرد. او از ۱۵ سالگی با تأکید پدر مرحومش، نماز شب می‌خواند و به یاد ندارم نماز شبش ‌ترک شده باشد. تأکید بسیار به نماز جماعت و نماز اول وقت داشت و زیارت عاشورای بعد از نماز صبحش را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد.»

تیزپروازی که خلبانی برایش از دوچرخه‌سواری آسان‌تر بود

شهید سرتیپ خلبان رسول عابدیان روز سوم فروردین ۱۳۴۹ در شهر اصفهان متولد شد. از کودکی علاقه فراوانی به پرواز و هلیکوپتر داشت به طوری که هر روز پس از پایان مدرسه به جلوی درب هوانیروز می‌رفت و به نظاره پرواز پرندگان آهنین می‌پرداخت. پس از پایان دوره دبیرستان وارد دانشگاه افسری شد و پس از آن به اصفهان بازگشت و به استخدام هوانیروز این استان درآمد.

یکی از همرزمان این شهید عزیز می‌گفت: «تاکنون خلبانی مانند جناب سرهنگ ندیده بودم. خلبانی هلیکوپتر برایش از دوچرخه‌سواری آسان‌تر بود.»

زندگی عاشقانه و بی‌تابی دختران شهید

با همسر شهید مدافع حرم موسی کاظمی ‌که صحبت ‌کردم و از دلتنگی‌هایش گفت، از سختی‌های زندگی بدون همسر مهربانش، از بی‌تابی دخترانش، از غصه‌های دنیا که هنگام شهادت پدر تنها ۷ سال داشته و نازنین‌زینب که هیچ‌گاه پدر را ندیده: «همسرم سه بار به سوریه اعزام شد و بار سوم یعنی شهریور سال ۱۳۹۳ به شهادت رسید. او اولین شهید شهرستان یزدان‌شهر و سومین شهید لشکر ۸ نجف است. اعتقادات آقاموسی عمیق و قلبی بود و من را هم با خودش همراه می‌کرد. عاشق دعای کمیل بود و هنگام خواندن دعا مثل ابر بهارگریه می‌کرد و الهی العفو می‌گفت. آقاموسی در قبال کار و زندگی‌اش خیلی وظیفه‌شناس بود. در سوریه که بود روزی سه بار با هم صحبت می‌کردیم و یک‌جوری تماس می‌گرفت که من فکر می‌کردم ایران است.»

شهید خوشنام هوانیروز ارتش

با نوجوان مصمم و آینده‌دار، سبحان خاجوی فرزند شهید سرتیپ خلبان مسعود خاجوی ‌که صحبت می‌کردم او هم از پدر شهیدش برایم گفت.

اخلاق نیکو، ایمان و تعهد، شجاعت افسری و خلبانی شهید خاجوی، از او فرمانده خوشنامی‌ ساخته بود که ناوگان تحت فرمان وی، در آماده به‌کاری و انجام مأموریت‌ها زبانزد بود.

شهید سرتیپ خلبان مسعود خاجوی، در طول سال‌های پروازی در خدمت به مردم سیستان و بلوچستان، در زلزله کرمان و بم و زرند، در عملیات اکتشاف نفت وگاز در خوزستان و بوشهر، در سانحه هوایی یاسوج، در خدمت به مردم محروم چهارمحال و بختیاری و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد، صحنه‌هایی بی‌بدیل از عشق و ایثار را آفرید و از جان و دل، به ملت ایران هدیه کرد. او سرانجام در ۱۳ اسفند سال ۹۷ در حالی که برای خدمت و امدادرسانی به مردم چهارمحال و بختیاری به پرواز در آمده بود، براثر سانحه هوایی جاودانه شد و به شهادت رسید.

طلایه‌دار پرواز با بالگرد جنگنده کبرا

با فرزندان استاد مرحوم سرهنگ خلبان حاج غلامحسن ساعد، همرزم شهید چمران و صیاد شیرازی و هم پرواز شهید شیرودی و کشوری صحبت کردم. آنها از پدرشان که رکورددار بیشترین پرواز با بالگرد جنگنده کبرا و حماسه‌ساز خوشنام سال‌های دفاع مقدس است برایم گفتند. هم او که در عملیات‌های مختلف نظیر مرصاد، نصر، آزادسازی نفت‌شهر، میمک، نوسود، پاوه، صالح‌آباد، سردشت و مریوان و همچنین اسکورت ستون نیروهای خودی در غرب کشور، حضوری موثر داشت و در امور خیر و فرهنگی نیز پیشگام و از اعضای هیئت امنای مسجد المهدی شهرک قدس اصفهان بود.

 دیدن اسناد و تصاویر حماسه‌سازی‌های استاد ساعد آنچنان مرا به وجد و ستایش واداشت که جز ابراز احساس غرور و شادی از داشتن چنین قهرمانانی در کشورم چیزی نتوانستم بگویم. شایسته است وصف خدمات ماندگار استاد را در یک گزارش مستقل برایتان بنویسم.

باغ‌موزه دفاع مقدس اصفهان

بعد از دیدار با خانواده‌های شهدا، به پیشنهاد مجید اسحاقیان راهی باغ موزه دفاع مقدس اصفهان شدیم. آقای اسحاقیان در راه، از این مکان برایمان گفت: باغ‌موزه در مساحتی بالغ بر ۸ هزار متر مربع ساخته و در سال ۹۶ افتتاح شده است و در جوار مجموعه تفریحی باغ قدیر اصفهان قرار دارد که محلی برای نمایش برخی از تجهیزات و ادوات جنگی نظیر تکه‌های هواپیمای متلاشی شده عراقی توسط رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس است.

گرم صحبت بودیم که چشمم به ادوات جنگی افتاد و این حکایت از رسیدن به باغ‌موزه را داشت. در محوطه بیرونی باغ‌موزه، نمایشگاهی از تجهیزاتی که در  دوران دفاع مقدس از دشمن غنیمت گرفته شده بود و قسمتی که به‌صورت منطقه عملیاتی، شبیه‌سازی شده بود. در این قسمت از رسته‌های مختلف جنگ نوین گرفته تا تدارکات، توپخانه، موشک، بخش زرهی، ادوات، پیاده و میدان‌مین و موانع شبیه‌سازی شده بود که توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد.

به عبارت دیگر در این مکان تقریبا همه نهادهای نظامی و انقلابی و دولتی غرفه داشتند. پایگاه چهارم هوانیروز و پایگاه هشتم شکاری با هم و در یک غرفه بزرگ عملکرد گذشته‌هایشان را به نمایش گذاشته بودند و بخشی از توانمندی‌هایشان را در قالب تصاویر و فیلم به بازدیدکنندگان ارائه می‌کردند.

ماکت‌های بالگردهای هوانیروز و هواپیماهای نیروی هوایی را به زیبایی در مقابل تصاویر خلبانان شهید سرافراز هوانیروز چیده بودند. تصاویر خدماتشان در بحران‌ها و حماسه‌هایشان در نبردها، چشم نواز بود.

 تصاویر موشک‌های برد بلند شفق و دوربین‌های تاکتیکی دید در شب و بالگردهای ‌ترابری مسلح شده، بارقه امید و احساس غرور را به جوانان بازدیدکننده منتقل می‌کرد و آنان را به سؤال وامی‌داشت.  آنچه که دیدم، یاد حماسه‌های هوانیروز و نیروی هوایی بود و دعای خیر مردم برایشان.

برای پیروزی در فردا و فرداهای بزرگ…

در فضای داخلی موزه دفاع مقدس نیز، یک نمایشگاه موقت شامل تصاویر و مستندات دفاع مقدس در قالب تخته شاسی برای بازدیدکنندگان برپا شده بود. روی تابلوهایی از جنس چوب، همانند همان‌هایی که در گوشه و کنار خاکریزها وجود داشت، جملات زیبایی نوشته شده بود: در دفاع مقدس ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم… در پرتو دفاع مقدس استمرار روح اسلام انقلابی تحقق یافت… شهدا سنگ نشانند که ره گم نشود…  

حسن ختام؛ گلستان شهدای اصفهان

در ادامه سفر به گلستان شهدای اصفهان، دومین گلزار شهدای جهان اسلام که در کنار تخت فولاد قرار دارد رفتیم. از خیابان امام سجاد وارد گلستان شهدا شدیم، جلوی درب ورودی ایستادیم و به ساحت مقدس تمامی شهدای این دیار ادای احترام کردیم. وارد که شدیم از سمت راست بقعه سید ابوالحسن ‌اشرفی اصفهانی توجهمان را به خود جلب کرد. یکی از علمای بزرگ شیعه در اصفهان. از دیگر علمای مدفون در این آرامستان حجت‌الاسلام مهدی مظاهری، استاد جلال‌الدین همایی، نویسنده، ادیب، شاعر و ریاضی‌دان برجسته ایرانی و آیت‌الله شمس آبادی هستند.

 همچنین این گلزار متبرک به یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل به نام یوشع نبی است که در تکیه لسان‌الارض قرار دارد.

گلستان شهدای اصفهان حدود ۳۵ قطعه دارد که هر قطعه به حادثه خاصی‌ اشاره دارد. تعدادی از قطعه‌های این گلزار به نام عملیاتی نام‌گذاری شده، وارد هر قطعه که می‌شوم خاطره جانبازی‌ها و رشادت شهدای آن عملیات در ذهنم مرور می‌شود. قطعه بدر، قطعه شهدای خیبر، کربلای ۵، قطعه فتح‌المبین و…

این گلستان پر از لاله‌های خونین است، لاله‌هایی همچون حسین خرازی، احمد کاظمی، محمود شهبازی، حسن غازی و عبدالله میثمی‌. بوی عطر شهدا تمام گلزار را پر کرده و نوای ملکوتی شهدا از آغاز انقلاب اسلامی ‌تا کنون از آن به گوش می‌رسد، که به آنها ملحق شویم که شهادت بهترین راه است. چه شهادت در جهاد اصغر باشد و چه جهاداکبر. ندای بشارت این آسمانیان هر لحظه بگوش می‌رسد که بکوشید که پرواز را بیاموزید. همین نوای ملکوتی و عطر دل‌انگیز است که عاشقان را به این سرزمین بهشت گونه می‌کشاند، آنگاه که طنین زیارت عاشورا و دعای کمیل و زمزمه‌های یارب یارب را در اینجا به اجابت نزدیک‌تر می‌بینند. اینجا محل ملاقات دلسوختگان و جاماندگان راه حق است با معشوق…

کلام آخر

وداع همیشه سخت است. به‌خصوص زمانی که این خداحافظی از سرزمینی چون اصفهان باشد. وقتی که به این سفر می‌آمدم تمام فکرم مشغول به این بود که آیا می‌توانم رسالتی که بر دوشم گذاشته شده را به خوبی به پایان برسانم و حال با گام نهادن در گلستان شهدای اصفهان چنان حال خوشی بر جانم نشسته که انگار هشت سال دفاع مقدس را با چشم دل سِیر می‌کنم. در وجب به وجب این گلزار بوی عطر خون شهدا استشمام می‌شود و به یاد آن همه دلاوری و ایثارگری‌ها، این یادمان برافراشته شده تا این همه زائر عاشق بیایند، واقعیت جنگ را بشنوند و سفیری برای نظام جمهوری اسلامی ایران باشند.

امروز با دلتنگی تمام از این سرزمین جدا می‌شوم و مسئولیت خطیری را بر دوش خود احساس می‌کنم. به یاد وصیت‌نامه شهید ناصر حاج حسین کلهر افتادم که می‌گفت؛ نگذارید پرچم شهدا، بر زمین بیفتد! حال به عهده ماست که پرچم شهدا را به قله عزت و شرف برسانیم و آن را در جهان به اهتزاز درآوریم.

باید از پایگاه چهارم هوانیروز هم خداحافظی کنم. پایگاهی که با دیدن خلبانانش حس امنیت و آرامش بیش از گذشته بر جانم نشست و غروری وصف ناشدنی وجودم را دربرگرفت.

مردانی که با تمام وجود پای در میدانی پرمخاطره نهاده‌اند و در نگاهشان جز پاکی و خلوص و عشق خدمت به چشم نمی‌خورد. همان‌ها که مصداق «اشداء علی الکفار و رحماء بینهم» هستند. چقدر سخت است وداع از چنین عزیزانی. می‌روم اما آنها را به خداوندی می‌سپارم که یار و نگهدار مومنین و مجاهدان راه حق است…

*سید محمد مشکوهًْ‌الممالک



منبع خبر

چرا شهید مدافع حرم سه دختر می‌خواست؟ بیشتر بخوانید »

ارائه خدمات مشاوره به سربازان در دوره آموزشی سربازی

ارائه خدمات مشاوره به سربازان در دوره آموزشی سربازی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار احمد نوریان سخنگوی نیروی انتظامی در برنامه تلویزیونی صبح بخیر ایران در راستای آغاز هفته ناجا اظهار کرد: هدف هفته نیروی انتظامی آن است که گفتمان امنیت و سلامت را در کشور توسعه دهد.

او با بیان اینکه پلیس با توجه به امنیت و تغییراتی که در حوزه امنیت ایجاد می‌شود، باید ادبیات جدید را به جامعه منتقل کند، گفت: کنترل بیماری کرونا به عزم ملی بیش از گذشته نیازمند است و جدی نگرفتن آن موجب بالا رفتن آمار تلفات می‌شود.

بیشتر بخوانید:

ارائه خدمات به سربازان از طریق دفاتر الکترونیکی

سردار نوریان ادامه داد: اولویت کشور برقراری امنیت در کنار سلامت است، چراکه احساس امنیت از خود امنیت مهم‌تر است.

او افزود: اسفند ماه سال گذشته زمانی که با بیماری مواجه شدیم، پلیس تلاش کرد استرس مردم را کنترل کند و التهابات و تنش مردم را با امنیت روانی مدیریت کند.

سردار نوریان تصریح کرد: در این زمان مشاهده کردیم که احتکار، قاچاق و گرانی اقلام مهم و مورد نیاز مردم به وجود آمد و پلیس امنیت اقتصادی وارد عمل شد.

بیشتر بخوانید:

حقوق قانونی سربازان وظیفه چقدر باید باشد؟

سخنگوی نیروی انتظامی با بیان اینکه در روزهای کرونایی پلیس فتا نیز وارد عمل شد و با شایعه پراکنی‌ها و باورهای غلط مقابله کرد، افزود: ما تنها دستگاهی بودیم که سه مستند سواد سلامت را ساختیم.

او با بیان اینکه با آغاز سال جدید پلیس شعار «سلامت خانواده، امنیت جامعه» را در دستور کار قرار داد، گفت: یگان ویژه با مأموریت سنگینی که دارد، عملیات گندزدایی و رفع آلودگی فیزیکی را از معابر برطرف کرد.

سردار نوریان با بیان اینکه وزیر بهداشت امروز در ستاد فرماندهی ناجا حضور پیدا می‌کند و از خانواده‌های شهدای سلامت ناجا تقدیر به عمل می‌آید، تصریح کرد: همچنین با بیمارستان‌های ناجا ارتباط ویدئو کنفرانسی برقرار می‌شود و آن‌ها گزارش عملکردی را به وزیر بهداشت ارائه می‌کنند.

سخنگوی نیروی انتظامی افزود: هر موضوعی که در جامعه مطرح می‌شود پلیس پای کار آن است و ما برای رعایت بهداشت مردم جامعه درصدد تقابل با آن‌ها نیستیم و اگر موردی مشاهده شود، اول از همه به افرادی که ماسک ندارند، ماسک تحویل داده می‌شود.

سردار نوریان گفت: پلیس خواست جدی نظام را با گفتار صحیح و دلسوزانه به مردم منتقل می‌کند و اگر عده‌ای بخواهند تک روی کنند، با احترام با آن‌ها برخورد می‌شود.

او با بیان اینکه ارائه خدمات مشاوره را وارد آموزش سرباز خواهیم کرد، گفت: از مجموع ۱۴ هزار شهید ناجا، ۴ هزار شهید مربوط به پلیس مبارزه با مواد مخدر هستند.

سردار نوریان با بیان اینکه در این هفته دیدار فرماندهان نیروی انتظامی با علما، روحانیون، مراجع وه مچنین برگزاری نشست علمی با اساتید و نخبگان علمی، فرهنگی و هنری در حوزه‌های مختلف انجام خواهد شد، گفت: تجدید میثاق فرماندهان، مدیران و کارکنان با آرمان‌های امام خمینی (ره) و بیعت مجدد با فرماندهی معظم کل قوا “مدظله العالی” و همچنین عطرافشانی و غبارروبی گلزار شهدای انقلاب اسلامی در سراسر کشور نیز از برنامه‌های ما در هفته پیش رو است.

سردار نوریان گفت: تجلیل از کارکنان خدوم ناجا و خانواده‌های آن‌ها، بازنشستگان، ایثارگران، پیشکسوتان، نخبگان و چهره‌های فرهیخته دینی، فرهنگی، علمی و ورزشی و همچنین ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و ارج نهادن به مقام شامخ خانواده معظم شهدا و مدافعان حریم نظم و امنیت از دیگر برنامه‌های هفته ناجا است.

سخنگوی ناجا گفت: همچنین در این هفته از کتاب زندگینامه شهدای ناجا و ۱۰ طرح جدید فناورانه و هوشمندسازی در حوزه‌های مختلف ناجا رونمایی می‌شود.

او افزود: افتتاح بیش از ۱۱۰ پروژه عمرانی در سراسر کشور توسط فرمانده نیروی انتظامی به صورت ویدئو کنفرانس، همچنین برگزاری نمایشگاه تخصصی گام دوم انقلاب با محوریت پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی ناجا از جمله برنامه‌های این هفته است.

سردار نوریان، “امنیت نرم افزاری” را رویکرد غالب در تولیدات هنری و رسانه‌ای هفته ناجا برشمرد و از تولید و پخش ۶ تله فیلم در قالب جشنواره فیلم‌های پلیسی هفته ناجا با عناوین ” نقاب، لارو، چشم سوم، دختر الهام، کارتن خواب و … ” از شبکه ۳ سیما خبر داد.

سردار نوریان ادامه داد: بنیاد تعاون ناجا شبانه روز در خدمت خانواده کارکنان ناجا است و برنامه‌هایی برای آن‌ها دارد.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع خبر

ارائه خدمات مشاوره به سربازان در دوره آموزشی سربازی بیشتر بخوانید »

پایان تحریم داوطلبانه تسلیحاتی

پایان تحریم داوطلبانه تسلیحاتی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، ساعت ۳:۳۰ بامداد ۲۷ مهرماه به وقت تهران یا همان ساعت صفر ۱۸ اکتبر، با پایان یافتن اولین بند غروب برجام، یکی از بخش‌های قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل (همان قطعنامه تاییدکننده برجام) عملیاتی شده و تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران ذیل قطعنامه‌های ملغی‌شده، برای همیشه پایان می‌یافتند. مطابق بندهای ۵ و ۶ ضمیمه ب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت(۱)، رفع محدودیت‌های تسلیحاتی و منع تردد برخی افراد نظامی و هسته‌ای به پنج سال پس از تاریخ توافق برجام موکول شده بود و از اینرو هرگونه تجارت سلاح‌های ذکرشده در قطعنامه‌های قبلی سازمان ملل، مطابق متن برجام و قطعنامه شورای امنیت ممنوع و در مواردی باید با اطلاع شورای امنیت انجام و مجوزهای لازم اخذ می‌شد؛ مساله‌ای که اکنون با فرارسیدن این بند غروب، مرتفع شده و اکنون دیگر حتی نیازی به کسب مجوز شورای امنیت برای خرید سلاح یا فروش آن از سوی ایران وجود ندارد.

بیشتر بخوانید:

فواد ایزدی: دولت داوطلبانه تحریم‌های تسلیحاتی ۵ساله را پذیرفته بود

این اتفاق البته درحالی رخ می‌دهد که طی چندماه اخیر فضای شورای امنیت سازمان ملل تحت‌الشعاع زیاده‌خواهی ایالات‌متحده قرار داشت و کاخ‌سفید چندی پیش در یک اقدام غیرقانونی ابتدا خواهان تصویب یک قطعنامه برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران شد و سپس با تقدیم اطلاعیه‌ای به سازمان ملل خواهان فعال‌سازی مکانیسم ماشه در قطعنامه ۲۲۳۱ شده بود.

در آن زمان اقدام عجیب آمریکا که به‌جز دومنیکن، با مخالفت قاطع دیگر اعضای شورای امنیت همراه شد و حتی پس از آنکه آمریکا اعلام کرد ۶ قطعنامه قبلی ملغی‌شده به واسطه ۲۲۳۱، از نظر کاخ سفید احیا شده‌اند، ترتیبات قانونی شورای امنیت هیچ تغییری نکرد و عملا با قرار ندادن درخواست آمریکا در دستورکار شورای امنیت فعال‌سازی مکانیسم ماشه به‌کلی کنار گذاشته شد.  در این میان البته آمریکا با اعمال تحریم‌های جدیدی تلاش کرد مسیر قبلی خود در فشار حداکثری بر ایران را ادامه دهد، اما به‌سبب اینکه هرآنچه از تحریم که ممکن بوده، طی ۵/۲ سال گذشته یعنی از اردیبهشت ۹۷ تاکنون بر ایران اعمال شده است، تحریم‌های جدید صرفا تحریم‌های تکراری و بی‌اثری بود که صرفا جنبه تبلیغاتی داشت و البته باعث دور شدن هرچه بیشتر دو کشور از آرامش و کاهش تشنجات بود.

نکته قابل‌توجه در این زمینه که البته در سال‌های گذشته مورد انتقاد جدی بسیاری از کارشناسان هم بوده، این است که تیم مذاکره‌کننده ایرانی این تحریم‌های ۵ ساله را در جریان مذاکرات، برخلاف نظر روسیه و چین به‌صورت داوطلبانه پذیرفته است و اگر آن روز این اقدام داوطلبانه انجام نمی‌شد، اساسا چالشی به‌نام مکانیسم ماشه در تابستان ۲۰۲۰ هم اتفاق نمی‌افتاد.

در این‌خصوص ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه هفته گذشته دوباره متذکر شد: «همان‌گونه که می‌دانید، شورای امنیت سازمان ملل در سال ۲۰۱۵، تحریم تسلیحاتی را شامل حال ایران نکرد و تهران داوطلبانه برخی محدودیت‌ها را پذیرفت. این اقدام، برای به‌نتیجه رسیدن زودتر گفت‌وگوها بر سر برنامه جامع اقدام مشترک برای سازش بر سر برنامه هسته‌ای ایران انجام گرفت. همه طرفین برجام هم از همان ابتدا می‌دانستند که این محدودیت‌ها ربطی به توافق ندارد.»

  مواجهه دیگر اعضای برجام

مساله رفع تحریم‌های تسلیحاتی در میان دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد که همان اعضای برجام هستند به‌اضافه آلمان، هرچند تابع چارچوب واحدی در بازه زمانی کنونی است، اما حتما به‌خاطر تفاوت‌های بنیادینی که نسبت‌به یکدیگر دارند با تفاوت‌هایی همراه خواهد بود. پنج کشور فعلا همگی متفق هستند که تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل علیه ایران مرتفع خواهد شد، اما برخلاف روسیه و چین که مایل به تداوم همکاری‌ها به‌ویژه همکاری‌های منطقه‌ای با ایران هستند (و برخی خبرها از نهایی شدن توافقات دوجانبه با این کشورها برای تجارت برخی تسلیحات خبر می‌دهد)، سه کشور اروپایی در صورت رها شدن از قیدهای فعلی که از یک‌سو مفاد برجام و ازسوی دیگر مواجهه با دونالد ترامپ در آستانه انتخابات آمریکاست، اساسا علاقه‌ای به فعالیت‌های آزاد ایران در این خصوص ندارند؛ چنانکه جوزف بورل، هماهنگ‌کننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا هفته گذشته باوجود تاکید بر رفع تحریم‌های تسلیحاتی ایران گفت: «اروپا همچنان تحریم تسلیحاتی یکجانبه خود (اتحادیه اروپا) علیه ایران را حفظ خواهد کرد.»

ناگفته نماند روسیه و چین هم احتمالا تا انتخابات آمریکا و مشخص شدن نتیجه آن، به‌اصطلاح دست‌به‌عصا حرکت خواهند کرد و احتمالا اگر توافق هم با ایران صورت گرفته باشد، اعلام یا انجام آن را به بعد از سوم نوامبر موکول می‌کنند. این موضوع البته درکنار خبر غیررسمی و تاییدنشده‌ای است که روزهای اخیر در برخی رسانه‌ها درباره توافق تهران و روسیه درخصوص تجارت برخی تسلیحات منتشر شده است؛ خبری که هرچند نه تایید شده و نه جزئیاتی از آن بیرون آماده، اما قریب‌الوقوع بودن آن محتمل است، چراکه هم کاظم جلالی سفیر ایران در روسیه روز پنجشنبه انجام برخی مذاکرات فی‌مابین را تایید کرده بود و هم ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی پیش‌تر خبر مذاکرات تسلیحاتی را داده بود.

ببینید:

فیلم/ واکنش قالیباف به اتمام تحریم تسلیحاتی ایران

در این خصوص برخی خبرها از مذاکرات برای خرید برخی هواپیماها و جنگنده‌های روسی خبر می‌دهند و برخی دیگر از توافق برای انتقال سیستم دفاعی S۴۰۰ روسی به ایران حکایت دارند. ناگفته نماند برخلاف این حجم از خبررسانی‌ها در روزهای اخیر، برخی روایت‌ها مبتنی‌بر وجود مشتریان خارجی برای سیستم‌های دفاعی ایران هستند و می‌گویند که هم برخی کشورهای منطقه و هم برخی کشورهای دیگر تمایل به خرید تسلیحاتی دفاعی از ایران دارند.  

نکته آخر در این زمینه اما واکنش احتمالی ایالاتمتحده است. باوجود اینکه تب انتخابات در آمریکا بالا گرفته است، اما هستند تحلیلگرانی که می‌گویند کاخ سفید برای به‌هم زدن بازی انتخابات به‌دنبال ایجاد یک خبر حاشیه‌ای است و از این‌رو تلاش می‌کند درصورت امکان حتی به‌صورت محدود تنش‌ها با ایران را افزایش دهد. همین کارشناسان البته همزمان این را هم می‌گویند که آمریکا با نزدیک شدن به انتخابات بیشتر از هر زمان دیگر با محدودیت مواجه است و حتی اگر بخواهد اقدامی هم انجام دهد، نهایتا به برخی اقدامات تبلیغی و رسانه‌ای اکتفا خواهد کرد.

  پی‌نوشت:

(۱)  بندهای ۵ و ۶ ضمیمه B قطعنامه ۲۲۳۱ (بیانیه مستقل)

۵- همه کشورها می‌توانند و اجازه دارند درصورت تصویب شورای امنیت برای تهیه، فروش و انتقال مستقیم یا غیرمستقیم تانک‌های جنگی، خودروهای زرهی، سامانه توپخانه‌ای کالیبر بالا، هواپیماهای جنگی، هلیکوپتر، ناو جنگی و سامانه موشکی را مطابق آنچه در تسلیحات متعارف سازمان‌ملل تشریح شده ازطریق خاک کشورهایشان، اتباع‌شان یا با استفاده از کشتی و هواپیما برای ایران و استفاده در ایران اقدام کنند.
این پاراگراف تا پنج سال بعد از اولین روز اجرای برجام کاربرد دارد.

۶- همه کشورها باید:

A) تدابیر لازم را، مگر آنکه شواری امنیت پیش‌تر تصمیمی غیر از این و به‌صورت موردی اتخاذ کرده باشد، برای ممانعت از تدارک، فروش یا انتقال تسلیحات یا مواد مرتبط با آن از ایران به‌وسیله اتباع ایرانی یا کشتی‌ها و هواپیماهایی که با پرچم ایران تردد می‌کنند، چه مبدا آنها خاک ایران باشد یا نباشد، تا پنج سال پس از روز تصویب برنامه جامع اقدام مشترک یا روزی که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در گزارشی نتیجه‌گیری گسترده‌تر را تایید کند، هرکدام زودتر فرارسد، اتخاذ کند.

منبع: روزنامه فرهیختگان



منبع خبر

پایان تحریم داوطلبانه تسلیحاتی بیشتر بخوانید »

تأمین هزینه‌های درمان سگ هسر به قتل ختم شد!

تأمین هزینه‌های درمان سگ هسر به قتل ختم شد!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، این مرد پیش‌ازاین، محاکمه و به قصاص محکوم شده بود؛ اما قبل از اجرای حکم و درحالی‌که همه‌چیز برای انجام قصاص آماده بود، موفق به جلب رضایت اولیای‌دم شد و با منتفی‌شدن قصاص این‌بار به‌لحاظ جنبه عمومی جرم قتل در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و بار دیگر از خودش دفاع کرد.

بیشتر بخوانید:

آن‌طورکه در پرونده آمده است، متهم برای اینکه هزینه درمان پای شکسته سگ همسرش را نداشت، از یک زن که دوست همسرش بود، کلاهبرداری کرد و درنهایت او را به قتل رساند.

در یکی از آخرین روزهای اسفند سال ۹۵ شهروندانی که از اتوبان حکیم عبور می‌کردند، به پلیس خبر دادند جسد زنی در فضای سبز کنار اتوبان افتاده است. با حضور مأموران در محل و انجام تحقیقات اولیه مشخص شد جسد متعلق به زنی حدودا ۳۰‌ساله است که با ضربات متعدد جسم تیز به قتل رسیده است. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران در اولین مرحله از تحقیقات خود متوجه شدند مقتول زنی به نام ترانه است که در خانواده متمولی زندگی می‌کرده است.

همچنین مشخص شد پدر ترانه قبل از پیداشدن جسد خبر مفقودشدن دخترش را اعلام کرده بود. در تحقیق از خانواده ترانه، مشخص شد این زن چندی پیش ازطریق شبکه‌های مجازی با جوانی به نام سینا آشنا شده بود و با وجود مخالفت خانواده‌اش در مرداد ۹۵ با او ازدواج کرد؛ اما پس از گذشت مدت کوتاهی مشخص شد سینا او را فریب داده و برخلاف ادعاهای اولیه‌اش، حدود یک سال پیش با دختر دیگری ازدواج کرده و متأهل بوده است.

بنا بر اظهارات خانواده مقتول، با وجود متارکه ترانه و سینا، ترانه بعد از مدتی کوتاه تصمیم گرفت دوباره با سینا آشتی کند و به همین علت از یکی از دوستان خود به نام سحر و همسرش، سهیل، درخواست میانجیگری کرده بود. با شناسایی سحر ۳۶‌ساله و سهیل ۲۵‌ساله، تحقیقات از آن‌ها در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

کارآگاهان اطلاع پیدا کردند سهیل پس از پایان ناموفق موضوع میانجیگری، به ترانه گفته بود دعانویسی را می‌شناسد که می‌تواند در مدت ۲۹ روز زندگی او را سروسامان ببخشد. مرد جوان به این بهانه مبلغ دو میلیون تومان از ترانه پول دریافت کرد، اما با پایان مدت ۲۹ روز مورد ادعایش، هیچ اتفاق خاصی رخ نداد و ترانه مطالبه پول پرداختی خود را کرده بود؛ اما از آن هنگام، سهیل به بهانه‌های مختلف زمان دیگری را برای پس‌دادن پول ترانه مقرر می‌کرد تا اینکه در نهایت زن جوان ناپدید و سپس جسدش کشف شد. با توجه به دلایل و مدارک به‌دست‌آمده، تحقیقات پلیسی از سهیل در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

سهیل که حدودا یک ماه از ازدواجش می‌گذشت، در اظهارات اولیه منکر هرگونه دریافت پول از ترانه شد؛ اما در ادامه و با توجه به ارائه مدارک انکارناپذیر ازسوی کارآگاهان به‌ناچار به دریافت پول از ترانه اعتراف کرد و در این زمینه به افسران جنایی گفت: من شغل و درآمد مشخصی ندارم و از زمان ازدواج با سحر در خانه او زندگی می‌کنم. چندی پیش سگ همسرم از ناحیه پا دچار شکستگی شد و من تصمیم به درمانش گرفتم، اما پول درمان سگ را نداشتم؛ به همین علت به دروغ موضوع دعانویس را با ترانه مطرح کردم تا بتوانم هزینه درمان سگ همسرم را تهیه کنم؛ اما من ترانه را به قتل نرساندم.

در شرایطی که سهیل منکر ارتکاب جنایت و قتل ترانه شده بود، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در بازرسی از محل سکونت او در خیابان ستارخان موفق به کشف مدارک شناسایی متعلق به ترانه شدند. سهیل که دیگر چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت، در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: ترانه دائما من را تهدید می‌کرد که اگر پولش را بازنگردانم، موضوع را به سحر خواهد گفت. با ترانه قرار گذاشتم؛ من از او درخواست فرصت کردم، اما ترانه قبول نکرد و نهایتا با هم درگیر شدیم. او را به داخل شمشادها هل دادم و سپس چند ضربه چاقو به شانه چپش زدم. در ادامه ضربات زیاد دیگری به پهلو و شکم او وارد کردم. سپس کیفش را که محتویات آن ۲۵۰ هزار تومان پول، عابربانک، مدارک شناسایی و… بود، برداشتم و چاقو را نیز در داخل شمشادها پنهان کردم.

پرونده بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران رفت و متهم در این شعبه محاکمه شد. او با درخواست اولیای‌دم به قصاص محکوم شد. او همچنین به خاطر سرقت‌هایش به سه سال حبس و شلاق هم محکوم شد و رأی صادره مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت؛ اما درنهایت و قبل از اجرای حکم اولیای‌دم اعلام کردند از قصاص گذشت می‌کنند. با گذشت اولیای‌دم متهم یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت. او خطاب به قضات گفت: من سه سال است در زندان به سر می‌برم و روزهای سختی را گذرانده‌ام. زیر تیغ اعدام بودم و افسردگی شدید گرفته بودم. درخواست دارم با توجه به گذشت اولیای‌دم، من را ببخشید. من از سر نداری و شکسته‌شدن غرورم این کار را کردم. خانواده‌ام برای نجات جان من خیلی هزینه کردند و من درخواست دارم با توجه به وضعیتی که گرفتارش شده‌ام و مشکلات خانوادگی که برایم ایجاد شده، من را ببخشید. قضات با پایان جلسه دادگاه برای تصمیم‌گیری در این زمینه وارد شور شدند.

منبع: ایران



منبع خبر

تأمین هزینه‌های درمان سگ هسر به قتل ختم شد! بیشتر بخوانید »

برادر ۶ شهید و فرمانده پیشمرگ کُرد مسلمان درگذشت

برادر ۶ شهید و فرمانده پیشمرگ کُرد مسلمان درگذشت



برادر ۶ شهید و فرمانده پیشمرگ کُرد مسلمان درگذشت

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، “برهان قادرخانزاده” برادر شش شهید و فرمانده دلاور پیشمرگ کُرد مسلمان و پیشکسوت صحنه‌های مجاهدت و دفاع از اقتدار و کیان کشور در دوران دفاع مقدس و رزمنده ایثارگر خطه قهرمان‌پرور کردستان دار فانی را وداع گفت.

سردار سید صادق حسینی، فرمانده سپاه بیت‌المقدس استان کردستان در پیامی درگذشت کاک برهان قادرخانزاده را تسلیت گفت.

وی بیان کرد: با کمال تاسف و تاثر خبر درگذشت پیشکسوت صحنه‌های مجاهدت و ایثار، فرمانده دلاور و پیشمرگ مسلمان کرد و برادر شش شهید معظم، کاک برهان قادرخانزاده موجب تاسف و تالم همگان گردید. این فرمانده شجاع سال‌ها در راه دفاع از تمامیت ارضی کشور و انقلاب اسلامی، در دوران دفاع مقدس مجاهدت و ایثار کرد.

فرمانده سپاه بیت‌المقدس استان کردستان گفت: درگذشت این برادر مومن و انقلابی را به خانواده معظم قادرخانزاده همرزمانش و مردم عزیز و شهیدپرور کردستان به ویژه مردمان انقلابی شهرستان بانه تسلیت عرض کرده و از خداوند متعال برای آن فقید سعید علو درجات و صبر و شکیبایی برای بازماندگان خواستارم، ان شاء الله با حضرت رسول اکرم(ص)  و شهدای عزیز محشور گردند.

خانواده شهیدان قادرخانزاده که ۶ فرزندشان (شهیدان بختیار، کامیار، بهنام، اردشیر، کوروش و دلاور)  در طول دفاع مقدس به مقام شهادت نائل آمده، نمونه‌ای از جانفشانی و ایثارگری‌های مردم کردستان هستند که نامشان با انقلاب این مملکت آمیخته و همه دوستداران جهادگر و ولایی کشور و این دیار با آنها آشنایی دارند،  نامی آشنا از گذشته تا به امروز.

خانواده‌ این شهیدان مجاهد و مبارز در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی با رشادت‌های بی‌مثال خویش مجاهدت‌هایی را خلق کرده که در کمتر جایی از ایران اسلامی نمونه آن را می‌توان یافت،  تا جایی‌که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در خطبه‌های نماز جمعه تهران در بخشی از فرمایشاتشان فرموده‌اند «در سنندج پدر بزرگوار و نیرومندی را دیدم از یکی از شهرهای کردستان که شش پسرش در راه خدا شهید شده بود و این مرد با کمال قدرت و استقامت ایستاده بود و دم از وفاداری به انقلاب می‌زد، من با همین کلمات معمولی که حقیقتاً کلمات عاجزند از اینکه بتواند احساسات انسان را نشان بدهند به این پدر بسیار بزرگوار و مؤمن تبریک و تسلیت می‌گفتم و به او تسلی می‌دادم اما او به من می‌گفت من احساس نمی‌کنم شش پسر من خونشان هدر رفته و ضایع شده چون در راه اسلام شهید شده‌اند. پسر هفتم او جانباز است که یک پایش را در راه خدا داده که او را هم ما زیارت کردیم.»

رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال ۸۸ در سفر پر خیر و برکت و مبارکشان به کردستان، دارا قادرخانزاده برادر این ۶ شهید را به حضور پذیرفتند. معظم‌له همچنین خردادماه سال گذشته در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ۵۴۰۰ شهید کردستان فرمودند “ما در کردستان خانواده‌ای را داشتیم که شش شهید داده‌اند؛ اینها جزو چیزهای کم‌نظیر است، یعنی ما در کشور شبیه این را کم داریم؛ یک خانواده‌ای شش پسرشان را در راه خدا داده‌اند”.

مشرق این ضایعه دردناک را به خانواده معظم و شهیدپرور قادرخانزاده، همرزمان و تمامی هم‌استانی‌های استان کردستان به‌ویژه مردم شهیدپرور بانه تسلیت می‌گوید؛ خداوند آن مرحوم را با برادران شهیدش محشور کند.



منبع خبر

برادر ۶ شهید و فرمانده پیشمرگ کُرد مسلمان درگذشت بیشتر بخوانید »